Recommended Posts

در مورد ونزولا یک نکته عجیب وجود دارد 

مسیری که ونزوئلا داشت می رفت کاملا مشخص بود جدا کردن مردم از حکومت و در نهایت تغییر رئیس جمهور در انتخابات 

اونها مجلس رو داشتن و شرایط اقتصادی هم نشون میداد اونها امید کشور هستن

ولی نمی دونم چرا زودتر از موعد اقدام کردن و این برد آماده رو خراب کردن 

امکان از دست رفتن کل بازی برای آمریکا است بویژه که مردم نسبت به حرکت خارجی حساس شده اند 

اگر هم یک حمله از سمت آمریکا صورت بگیرد مادوروو میشه مدافع کشور و گوایدو میشه خائن و وطن فروش 

هر جور حساب می کنم این حرکت زود آمریکا رو باید تو چارچوب رفتار ترامپ می بینم برای نمایش انتخاباتی 

ترامپ میخواد با زور بعضی میوه ها رو زودتر از موعد بچینه ولی این وقتی میوه ای نرسیده باشد کال می شود و از دست می رود 

  • Like 3
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
54 minutes قبل , arminheidari گفت:

در مورد ونزولا یک نکته عجیب وجود دارد

در این که زودتر عمل شد موافقم ولی چند تا نکته وجود داره:

یکی اینکه تیم ترامپ و نه خودش (به نظر شخصی من) تقریبا بیشتر برنامه هاشون حول فشار به ایران هست. یعنی بیشتر تصمیمات خارجیشون از این دست (در مورد کره شمالی، ونزوئلا، عراق، سوریه (این یک مورد استثنا و در اصل موضوع حریف ترامپ نشدند که براش گویا وعده های انتخاباتیش مهم تر هستند تا تلاش تیم ضد ایرانیش، هر چند تیمش سعی کردند در این مورد هم تا میتونند جوانب ضد ایرانی را حفظ کنند. از جمله در پشتیبانی نتانیاهو در حملات بیشتر، حفظ نیروها در تنف و تحرکات در مرزهای عراق ) در راستای تکمیل فشارهای ضد ایرانیست و در اینجا هم میانداری بولتون در همین راستاست. اگر دقت کنیم ترامپ بعد ورود همه جانبه پنس و بولتون وارد ماجرای ونزوئلا شد. در این مورد هم شاید یکی از دلایل این عجله تکمیل زودتر پازل فشارها به ایران بوده که نیاز داشته این مرحله زودتر شروع بشه.

دوم اینکه در مورد انتخابات در ونزوئلا به نظر هر چند همه ما هم تقریبا کار مادورو را شاید یکسره بدونیم(قدرت رسانه) ولی در مورد ونزوئلا هم بخش زیادی از طرفداران امثال مادورو قشری هست که هیچ ظهور و بروز مجازی و رسانه ای نداره. قشر ضعیفی که بعد چاوز مورد حمایتهای مالی نفتی قرار گرفت و از درامدهای خاصه نفت که قبلش در انحصار قشر مرفه حالا یک بخشی از طرفداران گوایدو بود برخوردار شد. اصولا هر چند شرایط اقتصادی شاید به شدت فشار بر مردم را زیاد کرده ولی هیچ آماری در دسترس نیست که اون قشر همیشه محروم اوضاعش (با تمام ابرتورم و ..) بدتر شده یا نهایتا شبیه گذشته شده. این بروز رسانه ای و خیابانی فریبی است که به نظرم هیچوقت نباید مرعوبش شد. 

 

  • Like 1
  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 hours قبل , alala گفت:

اگر کمک های بشر! دوستانست که "مردم ونزوئلا  هم به شدت بهش احتیاج دارند"، خب چرا یکهو بعد شورش گوایدو به طور جدی و حتی با پشتوانه قوای نظامی لازم الارسال شدند، اگر هم به قول مادورو یک روش تقویت گوایدوست که مثل مرد بگن تلاشهایی برای مشروعیت و محبوبیت بخشی به گوایدو از طریق شکمهای گرسنه است. صداقت اگر خوبه قطعا برای همه خوبه. مخالف و شورشی و انقلابی هم نمیشناسه.

از طرفی کلی تحریم تحمیل یک کشور کنی، پولهای نفت و حسابهاش را هم مسدود کنی و بعد 20 میلیون دلار براشون کمک پزشکی و غذایی بفرستی هم از اون کارهاست. تازه انقدر زرنگ باشی که با همین برنامه هم از مادورو یک غول بسازی که مردم ونزوئلا ما میخوایم کمکتون کنیم ولی مادورو نمیزاره که!

تازه بانی و سردمدار این اقدام انسان دوستانه کی باشه خوبه؟ جان بولتون! :)

حقیقت اینه که مردم ونزوئلا با امار فقر بالای ۹۰ درصدی گرسنگی بالای ۶۰درصدی به این اقلام نیاز دارند حالا نیت امریکا از فرستادن این اقلام چی هست رو فکر میکنم همه ما هم نظریم.

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
16 minutes قبل , lordashrafi گفت:

حقیقت اینه که مردم ونزوئلا با امار فقر بالای ۹۰ درصدی گرسنگی بالای ۶۰درصدی به این اقلام نیاز دارند حالا نیت امریکا از فرستادن این اقلام چی هست رو فکر میکنم همه ما هم نظریم.

نکته اینجاست این کمکها در مقابل حجم نیازهای فعلی ونزوئلا شبیه یک شوخی بی مزه است. راضی شدن مردم ونزوئلا به این کمکهای مشکوک (که عقلانی نیست در وهله اول در مورد محموله ها و اقلام درون کانتینرها مطمئن بود) یعنی گذشتن از حق بسیار بسیار بزرگ تر اقتصادی که آمریکا این کشور و مردمانش را ازش محروم کرده و بر خلاف اینها صدقه هم نیست بلکه حق واضح خودشون و کشورشون هست.

اینجا بحثی پیش میاد که گاهی در کشور ما هم بسیار داغ میشه. آیا دولتمردان در مواقع حساس/غیر طبیعی/خاص و ویژه به عنوان زمامدار حق دارند تصمیمی بگیرند که شاید در نظر عوام اشتباه هست و ظالمانه؟ با هزاران نمونه موجود. شرایط خاص در جنگها اعم از محاکمه های نظامی، ترتیبات خاص اقتصادی که به معنای محرومیت قشرهای مختلف از منافع کشور هست، رد دست و آغوش گشوده برخی طرف های دشمن؟

به قول نطانیاحو! اونکه در زلزله کرمانشاه دست یاری به سمت ایران دراز کرد (کمکهاش ممکن بود در وضع برخی خانواده ها تغییرات مثبت هم ایجاد میکرد) چرا ایران رد کرد؟ مگر مردم به اون اقلام نیاز نداشتند؟ در مقابل ما کمکهای خاص و عمدتا پزشکی امریکا را در زلزله بم قبول کردیم. منظورم اینه که شرایط همیشه مطلق نیست و فضاوت های یکسانی نمیشه داشت در موردشون ولی قطعا هر نیازی هم دلیل بر پاک کردن صورت مسئله نیست. نطانیاحو نمیتونه یکی از دلایل اصلی تحریمها و رنج ملت ایران باشه و در ضمن درخواست کنه ایران برای کاهش رنج چند خانوار در کرمانشاه کمکهاش را بپذیره.

خلاصه بازی با افکار عمومی بله جواب میده، ولی در واقعیات تغییری ایجاد نمیکنه. (بحث در این مورد خاص)

ویرایش شده در توسط alala
  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 19 بهمن 1397 در 10:22 , Lord-Soldier گفت:

آدم تعجب میکنه که یک تحلیل، ظرفیت این همه اشتباه را داشته باشد، طرف می گفت اون کدوم امامزاده بود که توی مصر، سر منار، پلنگ خوردش؟

باند مافیایی ونزوئلا افراد وابسته به کمپانیهای نفتی آمریکا هستند، مانند جوان سی و چند ساله ای که از آمریکا وارد ونزوئلا می شود و با بودجه خارجی در انتخابات حمایت شده و وارد مجلس می شود، و بعد با لابی خارجی رئیس مجلس شده و ناگهان اعلام می کند من رئیس جمهور هم هستم. اگر میخواستی چرا در انتخابات شرکت نکردی؟

در مورد سوریه هم از این حرفها می زدند که اینها مردم آزادی جوی(!) سوریه هستند و نباید دخالت کنیم، بعدا گندش در اومد که چچنی های افراطی و تونسی های ... و بقیه هستند.

به جای تعجب کردن و فرافکنی رسانه ای که چندین دهه است پدر این مملکت را دراورده است  بهتر است وضعیت کشور ونزوئلا را از مردم معمولی و قشر متوسط و تحصیل کرده ونزوئلا یعنی کسانی که در بطن ماجرا هستند بپرسید! این کار را شخصا” با سه نفر از آنها انجام داده ام و متوجه شده ام که رژیم چاوز و مادرو چه پدری از این کشور زیبا و ثروتمند دراورده اند و موجب فرار قشر تحصیل کرده - همانند این سه نفر - از وطنشان شده اند. این نوکران نظام سرمایه داری چنان بلایی بر سر اقتصاد و فرهنگ ونزوئلا آورده اند که بازسازی آن سالها به درازا خواهد انجامید.

کانونهای ثروت که گردانندگان واقعی وقایع جهان هستند، از رژیمهای به اصطلاح انقلابی که اکثرا” گرایشات تند سوسیالیستی، مذهبی،‌یا هر دو را دارند به عنوان نوکر و پیاده نظام برای نظام سرمایه داری جهانی استفاده می کنند و وظیفه نابودی کانونهای محلی ثروت که پتانسیل رقیب شدن با آنها در آینده را دارا هستند به آنها سپرده اند. هر از چند گاهی رژیم‌هایی به اصطلاح انقلابی در کشورهایی که به دلایلی همانند دارا بودن منابع نفت و گاز یا سایر منابع خدادادی امکان تجمع سرمایه بدون پیشرفت صنعتی را دارا هستند به روی کار می آیند و با ملی کردن صنایع و زشت جلوه دادن سرمایه دار و سرمایه داری پدر اقتصادی این مملکتها را در می آورند و با متلاشی کردن فرهنگ این کشورها و گسترش هرج و مرج و بی برنامه‌گی در ساختار تصمیم گیری این کشورها، بازسازی آنها را به امری دشوار تبدیل می کنند. البته هر حکومتی از یک ساختار تصمیم گیری، اجرای این تصمیم‌ها، و نظارت بر اجرای آنها تشکیل شده که خود نیازمند به کارگیری مستقیم و غیر مستقیم صدها هزار خانواده است و بدیهی است که این صدها هزار نفر (یا میلیون ها - بستگی به جمعیت کشور مورد نظر -)  نیز چون سر سفره این انقلاب‌ها نشسته اند و خود و خانواده هایشان از آن ارتزاق می کنند وظیفه ای به جز تلاش برای حفظ این نظام ها در فضای واقعی و رسانه ای را تحت عناوین دهان پرکن و‌ظاهر فریبی همانند مبارزه با استکبار و استقلال و ... ندارند.

پایان این نمایش مسخره و ویرانگر هم چیزی نیست به جز ارسال گروه دوم سربازان نظام سرمایه داری که وظیفه براندازی ظاهری گروه نخست و  به روی کار آوردن نمایندگان خود و انتقاد قراردادهای اقتصادی دراز مدت و سودآور با کانونهای ثروت جهانی را بر عهده دارند. 

ویرایش شده در توسط Brave_Heart
  • Like 1
  • Upvote 7
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
4 hours قبل , Brave_Heart گفت:

به جای تعجب کردن و فرافکنی رسانه ای که چندین دهه است پدر این مملکت را دراورده است  بهتر است وضعیت کشور ونزوئلا را از مردم معمولی و قشر متوسط و تحصیل کرده ونزوئلا یعنی کسانی که در بطن ماجرا هستند بپرسید! این کار را شخصا” با سه نفر از آنها انجام داده ام و متوجه شده ام که رژیم چاوز و مادرو چه پدری از این کشور زیبا و ثروتمند دراورده اند و موجب فرار قشر تحصیل کرده - همانند این سه نفر - از وطنشان شده اند. این نوکران نظام سرمایه داری چنان بلایی بر سر اقتصاد و فرهنگ ونزوئلا آورده اند که بازسازی آن سالها به درازا خواهد انجامید.

سلام

مشخصا کلی گویی با سوگیری های خاص دردی از کسی دوا نکرده و نمیکند

 

نحوه این تخریب سازمان یافته چطور بوده؟

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , Brave_Heart گفت:

پایان این نمایش مسخره و ویرانگر هم چیزی نیست به جز ارسال گروه دوم سربازان نظام سرمایه داری که وظیفه براندازی ظاهری گروه نخست و  به روی کار آوردن نمایندگان خود و انتقاد قراردادهای اقتصادی دراز مدت و سودآور با کانونهای ثروت جهانی را بر عهده دارند. 

مسئله رو پیچیده میکنید. هر محصولی طول عمری دارد، تا زمانی که فروش میکند روی آن سرمایه گذاری میکنند و وقتی تقاضا برای آن به افول میرود، از آن سرمایه برداری میکنند تا برای محصول بعدی آماده شوند.

دولت ها هم محصولند می آیند و میروند، هر کدام هم طول عمری دارند، مردم هم هر چقدر هزینه کنند همانقدر آش میخورند،آنهایی که زوال رو تجربه میکنند و نه واگذار میکنند و نه نوسازی، عاقبت به خاک نشستن و محو شدن در افق رو تجربه خواهند کرد،شکی ندارم مادورو و گایدو گام به گام و هماهنگ پیشروی میکنند، هر دو به دنبال جایگزین(محصول بعدی) هستند، هر دو هم به دنبال تغییر با کمترین عوارض هستند، اما مشکل اینجاست که تنها نیستند و تغییر یا ثبات باید منافع و مصالح بسیاری را پوشش دهد،...

plc.jpg

 

 

 

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , Brave_Heart گفت:

به جای تعجب کردن و فرافکنی رسانه ای که چندین دهه است پدر این مملکت را دراورده است  بهتر است وضعیت کشور ونزوئلا را از مردم معمولی و قشر متوسط و تحصیل کرده ونزوئلا یعنی کسانی که در بطن ماجرا هستند بپرسید! این کار را شخصا” با سه نفر از آنها انجام داده ام و متوجه شده ام که رژیم چاوز و مادرو چه پدری از این کشور زیبا و ثروتمند دراورده اند و موجب فرار قشر تحصیل کرده - همانند این سه نفر - از وطنشان شده اند. این نوکران نظام سرمایه داری چنان بلایی بر سر اقتصاد و فرهنگ ونزوئلا آورده اند که بازسازی آن سالها به درازا خواهد انجامید.

کانونهای ثروت که گردانندگان واقعی وقایع جهان هستند، از رژیمهای به اصطلاح انقلابی که اکثرا” گرایشات تند سوسیالیستی، مذهبی،‌یا هر دو را دارند به عنوان نوکر و پیاده نظام برای نظام سرمایه داری جهانی استفاده می کنند و وظیفه نابودی کانونهای محلی ثروت که پتانسیل رقیب شدن با آنها در آینده را دارا هستند به آنها سپرده اند. هر از چند گاهی رژیم‌هایی به اصطلاح انقلابی در کشورهایی که به دلایلی همانند دارا بودن منابع نفت و گاز یا سایر منابع خدادادی امکان تجمع سرمایه بدون پیشرفت صنعتی را دارا هستند به روی کار می آیند و با ملی کردن صنایع و زشت جلوه دادن سرمایه دار و سرمایه داری پدر اقتصادی این مملکتها را در می آورند و با متلاشی کردن فرهنگ این کشورها و گسترش هرج و مرج و بی برنامه‌گی در ساختار تصمیم گیری این کشورها، بازسازی آنها را به امری دشوار تبدیل می کنند. البته هر حکومتی از یک ساختار تصمیم گیری، اجرای این تصمیم‌ها، و نظارت بر اجرای آنها تشکیل شده که خود نیازمند به کارگیری مستقیم و غیر مستقیم صدها هزار خانواده است و بدیهی است که این صدها هزار نفر (یا میلیون ها - بستگی به جمعیت کشور مورد نظر -)  نیز چون سر سفره این انقلاب‌ها نشسته اند و خود و خانواده هایشان از آن ارتزاق می کنند وظیفه ای به جز تلاش برای حفظ این نظام ها در فضای واقعی و رسانه ای را تحت عناوین دهان پرکن و‌ظاهر فریبی همانند مبارزه با استکبار و استقلال و ... ندارند.

پایان این نمایش مسخره و ویرانگر هم چیزی نیست به جز ارسال گروه دوم سربازان نظام سرمایه داری که وظیفه براندازی ظاهری گروه نخست و  به روی کار آوردن نمایندگان خود و انتقاد قراردادهای اقتصادی دراز مدت و سودآور با کانونهای ثروت جهانی را بر عهده دارند. 

هم انجمنی گرامی و با اطلاعاتم، میلیتاری جای این جور جدلیات « من میدونم برید از فلانی ها بپرسید» و «کار کار انگلیسهاست» نیست. اگر اطلاعاتی دارید ذکر بفرمایید، اگر هم نه، با این ادبیات خودتون رو پایین میارید.

ونزوئلا همواره پس از اکتشاف نفت وابسته به نفت بوده. از اولین دوران که قانون نفت ونزوئلا رو کمپانی های آمریکایی نوشتند، آمریکایی ها فهمیده بودند که بهترین راه برای اینکه ونزوئلا جلوی آمریکا «شاخ نشه» اینه که خودش وابسته به نفت باشه تا نتونه از اون به عنوان سلاح استفاده کنه. لذا اقتصاد ونزوئلا کاملا وابسته بار اومد. الان هم که درآمد نفتی ونزوئلا یک چهارم شده، به اضافه بهره و اقساط وامهایی که باید پس بده. البته در دوران چاوز تولید نفت ونزوئلا کمتر شد و الان به نزدیک یک سوم قبل از چاوز رسیده. این برای چنین کشوری بدون درآمد جایگزین چه معنی داره؟

پ.ن. آمریکا خوب یاد گرفته از ابزار تحریم استفاده کنه. ببینیم کی علیه چین میخواد از این سلاح استفاده کنه؟

پ.ن.2 با آلاله گرامی نمیتونم موافق باشم که ایران تمرکز آمریکاست. به نظر من چین نقطه تمرکز آمریکاست و از ایران میخواد استفاده کنه که جریان انرژی از خاورمیانه تضعیف بشه و رشد چین کنترل بشه.

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

خوآن گوایدو رهبر مخالفان و رئیس جمهور خود خوانده ونزوئلا:

شما نیروهای گارد ملی ونزوئلا، سه روز وقت دارید تا به جنگ ما برای پایان استبداد و انتقال قدرت به دولت موقت و برگزاری انتخابات آزاد بپیوندید.
کل کشور در حال تماشای شما است و امید دارد در ۲۳ فوریه (شنبه) شما را در کنار خود ببیند.

وقت آزادی ونزوئلا فرا رسیده است.

 فراخوان خوآن گواید: ونزوئلا برای ۲۳فوریه خطاب به سربازخانه های [ارتش] ونزوئلا

آنها ۳ روز فرصت دارند طبق قانون اساسی این کشور برای کمک و نجات جان‌ها برای ورود کمک های بشردوستانه بسیج شوند.

______

توییت مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا:

اظهارات پرزیدنت ترامپ کاملا مشخص و واضح بود، مادورو باید ونزوئلا را آزاد کند. مردم ونزوئلا برای آزادی و دموکراسی بپاخواسته‌اند و ایالات متحده آمریکا در کنار آنها ایستاده است.   

_____

در  همین رابطه؛ بابک تقوایی کارشناس نظامی: در ۲۵ ژانویه، ناو یو اس اس آبراهام لینکلن CVN-72 جهت انجام یک مانور نظامی دریایی و یک عملیات مشترک برای استقرار به مدیترانه و خلیج فارس حرکت کرد. اکنون گفته میشود جنگنده های این ناو (۳۰جنگنده F/A18 هورنت و ۱۱جنگنده F/A18 سوپر هورنت) میتوانند جهت هر گونه عملیات نظامی علیه رژیم مادورو در ونزوئلا مورد استفاده قرار بگیرد.

 

ویرایش شده در توسط lordashrafi
  • Like 1
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
45 minutes قبل , lordashrafi گفت:

در  همین رابطه؛ بابک تقوایی کارشناس نظامی: در ۲۵ ژانویه، ناو یو اس اس آبراهام لینکلن CVN-72 جهت انجام یک مانور نظامی دریایی و یک عملیات مشترک برای استقرار به مدیترانه و خلیج فارس حرکت کرد. اکنون گفته میشود جنگنده های این ناو (۳۰جنگنده F/A18 هورنت و ۱۱جنگنده F/A18 سوپر هورنت) میتوانند جهت هر گونه عملیات نظامی علیه رژیم مادورو در ونزوئلا مورد استفاده قرار بگیرد.

از خلیج فارس میخواد ونزوئلا رو بزنه؟!

  • Like 1
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, worior گفت:

از خلیج فارس میخواد ونزوئلا رو بزنه؟!

احتمالا مانور نظامی مدتیه  تموم شد و منظور پتانسیل ازاد این ناوگان برای استقرار در حوالی ونزوئلاست . 

 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
7 hours قبل , worior گفت:

از خلیج فارس میخواد ونزوئلا رو بزنه؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

پاسخ کوتاه سوال شما میشه : بله :)

1.اما اگر خبر صحت داشته باشد  انگیزه آمریکا از چنین عملیات پر هزینه ای چه میتونه باشه ؟ از نظر من فرستادن پیامی به ما میتونه یکی از اهداف باشه دومین عامل هم میتونه تست کردن توانایی نیروی دریایی جهت انجام چنین حملاتی و تست همکاری بین نیرو دریایی و سوخت رسان های نیروی هوایی و (Air Mobility Command) باشه.

800px-Air_Mobility_Command_svg.png

2. اگر فرض بگیریم هدف انتقال پیامی به ما باشه این پیام چی میتونه باشه ؟ هشدار جهت عدم دخالت در امور آمریکای لاتین یکی از محتمل ترین گزینه ها است که از جمله مناطق است که آمریکا حساسیت زیادی نسبت بهشون داره با توجه به دکترین منرو و دفاع فرا قاره ای و..... باشه.

3. اما در امکان انجام این عملیات اگر در نظر بگیریم یک فروند جنگنده F/A-18E/F Super Hornet قادر به انجام عملیات جنگی در شعاعی به قطر 722 کیلومتر باشد ( با تجهیزات و مهمات کامل ) و با توجه به این نکته که فاصل ما بین خلیج فارس و کاراکاس  12198 کیلومتر است میتوان نتیجه گرفت که برای انجام این عملیات نیاز به 16 بار سوخت گیری در هنگام پرواز است که قبول دارم تعداد زیادی سوخت گیری به نظر میاد و حقیقتا هم هست :D اما نکته مهم این هست که این کار قبلا انجام شده ;)

فاصله بین خلیج فارس و کاراکاس

data3DB8F_SxSb8B7uFX_Fu0e0y65aHEXiodzbNu 

4. بله درسته این کار قبلا انجام شده یا حداقل در این مقیاس :mellow:

در جریان جنگ فالکلند سران نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا نیاز به انجام یک عملیات برای غیر فعال کردن پایگاه های هوایی جزیره و فرستادن پیامی با استفاده از بمب افکن های هسته ای ولکان داشتند . 

و در جریان این عملیات که قوچ سیاه یا "Operation Black Buck" نام گرفت که به وسیله 32 فروند سوخت رسان  "Handley Page Victor " و دو فروند بمب افکن "Vulcan" انجام گرفت.

بمب افکن هسته ای ولکان

1024px-XM607_SIDE_VIEW.JPG

سوخت رسان ویکتور

RAF_Victor_in_Bermuda.jpg

شیوه انجام سوخت رسانی

Refuelling_plan_black_buck_svg.png

نقشه عملیات

Blackbuck_operation.png

پ.ن: دوستان در صورت علاقه مندی میتوانند درباره عملیات ذکر شده مطالعه کنند لینک منابع را قرا خواهم داد و به این نکته توجه کنند که هدف من تنها آشنا ساختم شما عزیزان با این عملیات و این دسته از عملیات ها است کهجایگاه مهمتری در نبرد های آینده به خود اختصاص خواهد داد.

2. به این نکته هم توجه شود که توانایی سوخت رسانی هوایی نیروی هوایی ایالات متحده با 462 هواپیمای سوخت رسان توانایی چنین عملیاتی را دارد .

منابع:

1.https://en.wikipedia.org/wiki/McDonnell_Douglas_F/A-18_Hornet

2.https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Black_Buck

3.https://en.wikipedia.org/wiki/Air_Mobility_Command#AFRC_and_ANG_wings_and_groups_operationally-gained_by_AMC

با تشکر

  • Like 2
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

انگار قضیه حمله محدود به ونزوئلا بسیار جدیه و قرار بزودی اتفاق بیوفته !!
دلم میخواد ببینم واکنش روس ها و چینی ها و همچنین ما به سقوط احتمالی مادورو چه خواهد بود.

  • Like 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
21 minutes قبل , farhad29 گفت:

انگار قضیه حمله محدود به ونزوئلا بسیار جدیه و قرار بزودی اتفاق بیوفته !!
دلم میخواد ببینم واکنش روس ها و چینی ها و همچنین ما به سقوط احتمالی مادورو چه خواهد بود.

واقعا انتظار واکنش از روسها و چینی ها دارین!!!!!!

 

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
38 minutes قبل , farhad29 گفت:

انگار قضیه حمله محدود به ونزوئلا بسیار جدیه و قرار بزودی اتفاق بیوفته !!
دلم میخواد ببینم واکنش روس ها و چینی ها و همچنین ما به سقوط احتمالی مادورو چه خواهد بود.

همین حمله ی محدود و نابودی مراکز « نماد قدرت » برای تحریک مردم کافیه ... شکم گرسنه « ملی گرایی » حالیش نمی شه .....

  • Like 3
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط karkas
      [align=center]در پی پرتاب دست کم دو موشک از داخل نوار غزه به شهر سدروت، در جنوب اسرائیل، مقامات اسرائیلی می گویند واکنش به این حمله را مد نظر قرار داده اند. [/align]

      [align=center][/align]



      [align=center]از هنگام به اجرا گذاشته شدن آتش بس توسط حماس و اسرائیل در هفته گذشته، این اولین بار است که آتش بس نقض شده است.

      از تلفات این حمله خبری در دست نیست
      جنبش حماس از سایر گروه های فلسطینی خواسته آتش بس را رعایت کنند. گروه فلسطینی جهاد اسلامی مسئولیت پرتاب موشک را به عهده گرفته است.جهاد اسلامی پیشتر تهدید کرده بود که به حمله اسرائیل به ساحل غربی پاسخ خواهد داد.
      در جریان این حمله نیروهای اسرائیلی به ساختمان یک خوابگاه دانشجویی در شهر نابلس در ساحل غربی یورش برده و دو فلسطینی را به قتل رساندند.
      یکی از کشته شدگان از اعضای گروه فلسطینی جهاد اسلامی بود.
      طبق گزارش های محلی، دومین مقتول پیکارجو نبوده و صرفا یک دانشجو بوده است.
      ارتش اسرائیل می گوید هر دو فلسطینی مسلح بوده اند.
      به گفته ارتش اسرائیل طارق ابوقالی که به جهاد اسلامی تعلق داشته در حال برنامه ریزی برای انفجار بمب بوده ودر اتاقش اسلحه و مواد منفجره کشف شده است.
      خبرگزاری رسمی فلسطینیان اعلام داشته که چندین گلوله به هر دو فلسطینی اصابت کرده و یکی از قربانیان را با شلیک گلوله به سرش از فاصله نزدیک، کشته اند.
      یک سخنگو، اسرائیل را مسئول نقض آش بس دانست و گفت سربازان اسرائیلی همچنین به سوی ماهیگیران فلسطینی در آب های نزدیک به سواحل غزه تیراندازی کرده بودند.
      آتش بسی که بر سر آن توافق شده بود رسما تنها شامل غزه می شود ولی گروه های فلسطینی درخواست کرده بودند که این آتش بس شامل ساحل غربی نیز بشود.
      [/align]

      منبع : بی بی سی

      این هم از دوستی خاله خرسه
      icon_cool
    • توسط RedArmy
      بررسي جايگاه استراتژيك و توان نظامي عربستان باسلام به نظر من موضوع جالبيه چون اگر تحديدي از سوي عرب ها متوجه ما باشه اين تحديد يا از جانب عربستان يا از جانب مصر و ساير كشورهاي عربي توانايي تحديد مارو ندارند. (با زبان رسمي) شبه جزيره عربستان كشوري است پادشاهي كه توسط آل سعود اداره ميشود . اين كشور مساحتي حدود 2149690 كيلومتر مربع و 27 ميليون نفر جمعيت دارد(جمعيت ما حدود 2.5 برابر عربستان هست واز اين جهت ما برتري داريم) آب وهواي اين كشور گرم وخشك بوده و تمركز جمعيت در مر كز عربستان مي باشد كه اطراف آنرا بيابان ها خشك و طولاني فراگرفته است به همين جهت در طول تاريخ كمتر دشمن خارجي ميل و رغبت براي اشغال و يا نبرد طولاني با اين كشور داشته است.(اين براي ما در صورت جنگ احتمالي مشكل ساز خواهد شد البته براي خود عربستاني هايي كه در اين مناطق ميجنگند نيز مشكل به وجود خواهد آمد). از سال 1932 تا كنون عربستان در هيچ جنگ بزرگ و فراگير شركت نكرده اگرچه در نبردهاي سال 1967 و 1973 بر ضد اسراييل و جنگ اول خليج فارس شركت داشته ولي هرگز در يك نبرد بزرگ به تنهايي شركت نكرده است (به طور كلي عرب ها به ويژه عربستاني ها انسان هايي ترسو هستند و نه جرئت يك جنگ طولاني را دارند و نه توان اين جنگ را ، از اين حيث برتري كامل از آن ماست). با وجود اينكه اين كشور هرگز در جنگ بزرگي درگير نشده ولي اين به معني اين نيست كه عربستان از تجهيز و به خدمت گرفتن يك ارتش كارآمد غافل مانده است. خطر اسراييل براي آنها آنقدر بزرگ بوده كه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد تسليحات مي كنند(ممكن است برخي با شنيدن جمله قبلي به خود بگويند مگر عربستان با آمريكا و اسراييل متحد نيست و روابط خوبي با آنها ندارد ، در پاسخ به اين سوال بايد بگويم بزرگترين دشمن اسراييلي ها ، عرب ها هستند حتي دشمني آنها با عرب ها از دشمني با ما جدي تر است به طوري كه در آموزش كودكانشان هم از عربها به عنوان جدي ترين دشمن ياد ميكنند كه بايد نابود شوند ، اين چيزي است كه عربستان و تمام كشورهاي عربي مي دانند و هيچگاه از اسراييل غافل نميشوند مثل استالين كه با آلمان توافق صلح امضا كرد اما آلمان ها باز به شوروي حمله كردند ). بعد از انقلاب اسلامي در ايران ، عربستان همواره ايران و گروهايي چون حزب ا... لبنان را دشمن و رقيب خود مي ديده و همواره با ايران بر سر اينكه چه كسي قدرت اول منطقه و جهان اسلام است كشمكش داشته است( تحديد نظامي از سوي ايران داستاني است كه آمريكا و اسراييل آنرا ساختند و اين عرب ها ساده لوح متسفانه آنرا باور كردند ). اقتصاد عربستان وابسته به نفت است به طوريكه 75 درصد از درآمد اين كشور را فروش نفت تامين مي كند . با بروز جنگ بين آمريكا و عراق در سال 2003 و افزايش سرسام آور قيمت نفت كه تا كنون نيز ادامه داشته ، درآمد عربستان افزايش يافته است وبه تبع آن عربستان توانسته بودجه نظامي خود را به ميزان بسيار زيادي افزايش دهد به طوريكه در سال 2006 به رقم شگفت انگيز 31 ميليارد دلار رسيد(چيزي نزديك به بودجه نظامي روسيه). وزارت دفاع عربستان در سال 1962 تاسيس شده و از بدو تاسيس توسط خاندان سلطنتي فرمانده اي مي شود . اين وزارت خانه مسئول هدايت و ساخت و خريد تجهيزات ارتش را بر عهده دارد. خدمت سربازي در عربستان داوطلبانه بوده و دوره خدمت 3سال با حقوق و مزاياي كامل مي باشد. عربستان از سربازان ماهر و آموزش ديده استفاده مي كند. اكثر افسران در ابتدا در مدارس ارتش تحصيل كرده و سپس وارد دانشكده افسري مي شوند(آموزش پايه اي كاري است كه ارتش هاي بزرگ مثل روسيه انجام مي دهند و ما از اين جهت از عربستاني ها عقب تر هستيم). يونيفرم سازماني ارتش عربستان از يونيفرم ارتش هاي آمريكا و انگلستان متاثر شده است. خلبان هاي نيروي هوايي عربستان توسط مربيان انگليسي آموزش مي بينند (از اين لحلظ به دليل كم بود امكانات باز ما عقب تر هستيم). ارتش عربستان براي آموزش نيروهاي خود از كارشناسان فرانسوي ، آمريكايي و انگليسي استفاده مي كند. نيروي زميني عربستان داراي 70تا73 هزار نفر پرسنل است البته 200 هزار نيروي داوطلب نيز در اين نيرو خدمت مي كنند(نيروي زميني ايران ، قوي ترين نيروي زميني در منطقه است). عربستان داراي تعداد زيادي تانك از جمله 315 تانك پيشرفته آبرامز ام-1 است كه اين كشور بعد از مصر بزرگترين دارنده اين تانك در خاورميانه محسوب مي شود. عربستان در سال 1980 تعدادي موشك دانگ فنگ3 با برد 2400 كيلومتر از چين خريد(از لحاظ برد موشكي عربستان تقريبا با ما برابري ميكند اما ما صاحب تكنولوژي هستيم و به زودي برد موشك هايمان از عربستان بيشتره مي شود). در بعد هوايي در گذشته شايد هواپيماهاي ما توان مقابله با اف-15ها و ساير هواپيماهاي عربستان را داشتند اما اكنون عربستان باخريد هواپيماهاي جديد و پيشرفته نظير 72فروند يوروفايتر از لحاظ هوايي از ما برتر است(ما شايد هواپيما جديد نخريده باشيم اما تسليحات ضد هوايي قوي نظير تور ام-1 و اس-300 داريم كه كشورمان را خوب پوشش مي دهند و از لحاظ پدافند هوايي خيلي از عربستان برتر هستيم هرچند بايد نيروي هوايي خودمان را نيز تقويت كنيم اگر بتوانيم بر روي طرح ميگ-39 سرمايه گذاري كنيم كه به مشكلات مالي برخورد كرده است ، و روس ها با ما همكاري كنند و اين هواپيماي فوق پيشرفته را به ما بدهند توان نيروي هوايي ما بسيار افزايش مي يابد ، لازم به ذكر است كه ميگ-39 يك هواپيماي فوق پيشرفته است كه قابليت هاي آن بسيار بالاتر از يوروفايتر مي باشد). در رابطه با نيروي دريايي عربستان بايد بگويم كه هرچقدر هم كه عربستان قوي باشد ما ابزارهايي داريم كه بتوانيم از خودمان دفاع كنيم و خليج فارس را در كنترل كامل خودمان بگيريم. در كل و با در نظر گرفتن فاكتورهاي مختلف توانايي نظامي ايران از عربستان بالاتر است و در صورت بروز جنگ احتمالي ما بيشتر به عربستان ضربه وارد خواهيم كرد ، دليل برتري ما اين است كه نيروهاي مسلح ما از حداقل امكانات حداكثر استفاده را مي كنند. منتظر نظرات ساير دوستان هستم به ويژه دوست خوبم mostafa_by هستم .
    • توسط hamed_713
      فارخور نام پایگاه نیروی هوایی هند در کشور تاجیکستان است! این پایگاه در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار دارد. این تنها پایگاه نیروی هوایی هند در خارج از این کشور است که تنها دو کیلومتر از مرز بین افغانستان و تاجیکستان فاصله دارد. عهدنامه بین هند و تاجیکستان برای احداث پایگاه در این کشور در سال 2003 امضائ شد و در سال 2004 به تصویب رسید. این پیمان یعنی حضور دائمی نیروهای نظامی هندی در تاجیکستان برای دفع هرگونه تهدید احتمالی خارجی و تامین امنیت کشور به تصویب رسیده است.کار بر روی احداث پایگاه بلافاصله اغاز گردید و اکنون پایگاه در حالت امادگی کامل به سرمیبرد واز اوایل سال 2007 کاملا قابل استفاده است. جزئیاتی از ساخت پایگاه در دسترس نیست اما گمان میرود که مصالح نظامی هندی از اسیای مرکزی تامین شده باشند.تقریبا 70 درصد جنگ افزار های هندی از روسیه و اتحاد جماهیر شوروی پیشین بدست امده است. بر طبق اخبار گوناگون گمان میرود که پس از تکمیل بنا پایگاه میزبان 12 الی 14 فروند جنگنده بمب افکن میگ 29 خواهد بود پایگاه فارخور عمق و برد بیشتری را در اختیار نیروهای نظامی هند فرار میدهد که برای انان موجب ایفای نقش بیشتری در اسیای جنوبی و ظهور ملموسی از حرکت هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی است هدف سیاسیی که در سال 2003-2004 رسما اعلام کرده اند دلائل پنهانی تاسیس این پایگاه میتواند رقابت هند و پاکستان بر روی شبه قاره باشد پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نگرانی شدید خود از این مساله را به مقامات تاجیکستان ابراز داشت در حقیقت هواپیماهای هندی میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به پاکستان برسانند! پایگاه فارخور یکی از نمونه های بارز از تلاش هندی ها برای ارتقای ثبات در افغانستان و بالا بردن توان دهلی نو در فراهم اوردن نفت چه از اسیای جنوبی و چه از اسیای مرکزی است. هند بطور معلوم محدود شدن نقش خود به ناحیه سوق الجیشی جنوب اسیا را نخواهد پذیرفت برنامه هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی تنها برای مصارف نظامی نیست بلکه دسترسی به منابع انرژی اسیای مرکزی برای هند امری حیاتی به شمار میرود. دهلی نو به دنبال دسترسی به نفت و گاز قزاقستان وانجام پروژه های ملیونی مثل خط لوله ایران-افغانستان-پاکستان-هند و دیگری پیوستن ترکمنستان افغانستان پاکستان وهند. هرکدام از این خط لوله ها یا هر دوی اینها میتواند در دستیابی هند به منابع انرژی تاثیر مهم و قابل اطمینانی داشته باشند به شرطی که روابط دوستانه بین هند و پاکستان تقویت گردد هند خواهان توسعه شبکه ی قدرت جدیدی در اسیاست که ایالات اسیا را با ان به مبدائیت شبه قاره یکی میکند این نظریه ای است که از سوی ایالات متحده در گذشته بشدت حمایت شده است. هنگامی که هند از شبکه ای جدید در اسیای مرکزی برای بالا بردن نمودار جامع اقتصادی خود بهره جوید واشنگتن این پروژه را راهی برای مقابله با نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در اسیای مرکزی میبیند منبع: نوشته شده توسط محمد- مجله هوايي
    • توسط seyedmohammad
      بسمه تعالی شانه  
       
       
      قیام مشت زن ها
       
      .
      نیروهای اتحاد هشت ملیتی که برای سرکوب قیام مشت زنها وارد چین شدند . از راست به چپ: ژاپن-ایتالیا-اتریش مجارستان-فرانسه-آلمان-هند(بریتانیا)-استرالیا-آمریکا-بریتانیا
       
       
       
      چکیده : در اواخر قرن نوزدهم، زندگی سنتی و بی ‏آلایش مردم چین زیر نفوذ غرب‏گرایی رو به اضمحلال بود. در سال 1894، چین، شبه جزیره کره را در برابر جنگ با ژاپن از دست داده بود و کشورهای قدرت‏مند آن روز اروپا هم‏چون انگلیس، آلمان و روسیه قسمت‏هایی از سرزمین چین را اشغال کرده بودند. در گرماگرم چنین دوران ضعف و حقارتی بود که تعدادی از نظامیان چینی یک جنبش ناسیونالیستی ضدغربی به نام بوکسورها یا جامعه مشت‏های موزون و هماهنگ علیه خارجیان پدید آوردند که خواه ناخواه افراد بسیار تندرو و متعصبی هم داخل آن بودند. بوکسورها به مبارزه شدید با مبلّغین اروپایی در چین پرداختند. این حوادث که می‏توانست به قطع کامل نفوذ بیگانگان از خاک چین منتهی گردد به مذاق هیچ یک از کشورهای استعماری آن روز سازگار نبود. بنابراین آنان ارتشی از شش کشور ژاپن، انگلیس، روسیه، فرانسه، آلمان وبه بهانه حفظ جان اتباع خویش تشکیل داده و به سرکوب قیام پرداختند. پس از سرکوب جنبش بوکسورها دولت وقت چین مجبور به پرداخت غرامت سنگینی به استعمارگران شد. این رویداد و وقایع بعدی باعث ظهور سون‏یات سن رهبر انقلاب چین، سقوط خاندان امپراتوری منچو و استقرار نظام جمهوری در سال 1912 گردید.  این گروه شماری از دوره دیده های ارتش چین بودند که بعدها گروه مستقلی را در این کشور تشکیل دادند . گفته می شود قیام  یاد شده با اهداف ضد استعماری در  این کشور به وقوع پیوست . 
       
      .............................................
       
       
       
      شورش مشتزن‌ها که با نام‌های قیام بوکسورها و جنبش ایهتوان نیز شناخته می‌شود، جنبشی میهن‌پرستانه بود که بین سالهای  1898 تا 1901 رخ داد. این جنبش بر ضد امپریالیسم خارجی و مسیحیت بود. این برپاخاستن در جواب تاثیرگذاری‌های بیگانگان در چین بود که ناراحتی معترضان دلایل گسترده‌ای از تجار تریاک، تهاجم سیاسی و دخالت‌های اقتصادی گرفته تا تبلیغات مبلغین مسیحیت را در برمی‌گرفت.   در چین احساسات عمومی علیه بیگانگان با قراردادهای نابرابری که دولت ضعیف چینگ توان مقاومت در برابر آن‌ها را نداشت بیشتر می‌شد. با بهره‌برداری مبلغین مسیحی از وضعیت دولت چین و غصب زمین‌ها و دارایی‌های روستاییان برای کلیسای خود نارضایتی مردم بیشتر می‌شد. این احساسات عمومی سرانجام منجر به شورشی خشونت‌بار شد.     در قرن نوزده میلادی سراسر چین را گردن زنی، اعدام، شکنجه و گرسنگی فرا گرفته بود. شورشیان مشتزن در سراسر این کشور مردم را در ملاعام گردن می زدند و اعدام می کردند. بعد از اعدام،  تکه های بدن آنها که جدا کرده بودند یا اجسادشان را برای عبرت به دیگران نشان می دادند.     ۷ ژوئیه سال ۱۹۰۰، سیصد هزار چینی میهن دوست که عنوان «مشت زنان (افراد بدون تفنگ)» بر خود گذارده بودند در شهر پکن دست به محاصره سفارتخانه های کشورهای بزرگ و محل سکونت خارجیان و چینی های مسیحی شده زدند و بسیاری را به گروگان گرفتند. این کار چند هفته پیش از آن از شهر Tienstin آغاز شده بود. چینیان از این که میهن آنان همچون گوشت قربانی میان قدرتهای وقت قسمت می شد و از حاکمیت ملی تنها نامی باقی مانده بود خشمگین شده بودند و تحمل آنان پایان یافته بود.        این اقدام باعث شد تا ملکه تزی شی که در ابتدا دودل بود،  با اصرار محافظه‌کاران دربار امپراتوری علیه بیگانگان ،  اعلام جنگ کند. دیپلمات‌ها، مردمان غیرنظامی خارجی، سربازان و مسیحیان چینی در منطقه سفارت‌نشین پکن به محاصره نیروهای ارتش امپراتوری درآمدند که این محاصره ۵۵ روز طول کشید.    مقامات دولت چین در برابر مسئله زنده نگه‌داشتن یا کشتن خارجی‌های این منطقه با یکدیگر دچار اختلاف شدند که باعث درگیری بین این دو گروه شد. رهبری کسانی که درخواست توافق و زنده نگه‌داشتن آنان  را داشتند با شاهزاده چینگ بود. فرمانده ارشد نیروهای چینی، رونگلو، سه سال پس از شورش ادعا کرد که برای محافظت از محاصره‌شدگان تلاش می کرده‌است.   کشورهای بزرگ انگلستان، فرانسه، آلمان، آمریکا، روسیه و ژاپن برای سرکوب مشت زنان نیرو فرستادند و با وجود اخطاریه (اسمی و ظاهری) امپراتور چین به نیروهای خارجی که مداخله نکنند، این نیروها به قلع و قمع وطندوستان چینی دست زدند، و بسیاری از آنان را پس از دستگیر کردن گردن زدند .   محاصره هنگامی پایان یافت که اتحاد هشت ملت نزدیک به ۲۰،۰۰۰ نیروی نظامی به چین فرستادند و پس از شکست دادن ارتش امپراتوری چین، پکن را گرفتند. پروتکل مشت‌زن در تاریخ ۷ سپتامبر ۱۹۰۱ به قیام خاتمه داد و در آن مجازاتهای سنگینی بر دولت چین بسته شد؛ از جمله ۶۷ میلیون پوند جریمه (معادل ۴۵۰ میلیون تایل نقره) که بیشتر از مالیات یکساله دولت چین بود. این جریمه می‌بایست در طول سی سال به هشت کشور شرکت‌کننده در نبرد پرداخت می‌شد.          عکس هایی از این جنایاتی که در چین رخ داد گرفته شده است که بیشتر این عکس ها توسط عکاسان غربی مثل جیمز ریکالتون گرفته شده است.   در این عکس یک زندانی در باران روی زمین زانو زده و منتظر سرنوشت تلخ خود است . بالای سر او جلادی از شورشیان مشت زن ایستاده و شمشیرش را پشت خود پنهان کرده است.       لحظاتی بعد گردن زدن انجام می شود و عکاسی چشم در چشم جلاد شد و از او عکسی یادگاری با سر زندانی گرفت.       در عکس آخر محل اعدام ترک شد. سر زندانی که روی زمین خیس کنار بدن افتاده است:       جیمز ریکالتون عکس های زیادی از شورشیان و جنایات آنها گرفت، عکسهای جیمز سال 1990 در کتابی منتشر شد.   دستگاهی که با آن گردن را می بستند یک نوع تنبیه بدنی در چین قدیم به حساب می آمد که شبیه نمونه ی غربی خود بود. این دستگاه از دو تخته ی بزرگ ساخته شده بود و هدف این وسیله این بود که زندانی نتواند غذا بخورد و برای غذا خوردن متکی به شخص دیگری شود. روی این تخته نام و محل زندگی و جرمی که انجام داده بود را می نوشتند تا دیگران نیز جرم آنها را متوجه شوند..           این عکس ها از اعدام شورشیان توسط ارتش فرانسه ( جزو هشت کشوری بود که به چین برای مبارزه با شورشیان رفتند) گرفته شده است:             لحظه ی اعدام یکی از رهبران شورشیان مشتزن به دست مردم چین:     بعد از گردن زدن این رهبر شورشی ، حتی کودکان نیز برای تماشای این اعدام آمدند:     این رویداد که وسیعا در کتب درسی کودکان چینی آمده است از عوامل نیرومند شدن این کشور بزرگ شده است به گونه ای که چینیان اینک  اطمینان دارند که وطنشان دیگر هیچگاه مقهور و در هم شکسته نخواهد شد.   منبع 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.