Reza6662

جنگنده -بمب افکن برتری هوایی/چند ماموریته اف-15 ایگل ( Douglas F-15 Eagle)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

در مورد ادامه ي جنگ: 1-پس از عمليات بيت المقدس وفتح حرمشهر جامعه بين الملل كه نسبت به تجاوزات عراق سكوت اختيار كرده بود با صدور قطعنامه 514 تنها از دو طرف مي خواهد كه آتش بس اعلام كنند و هيچ نامي از متجاوز و پيشنهاد صلخ و پرداخت غرامت و عقب نشيني كامل به مرزهاي بين المللي اعلام نمي كند. 2-در عقب نشيني هاي محدود عراق هيچگونه حسن نيتي در كار نبوده و تنها اين عقب نشيني به سبب الزامات تاكتيكي صورت گرفت . عراقي ها در شهرهايي كه عقب نشيني كردند نظير مهران و قصر شيرين و سومار و ساير مناطق جنايات زيادي انجام دادند و همچنين آنها همچنان به بمب باران شهر هاي ايران ادامه ميدادند و روز به روز بر شدت اين حملات افزوده مي شد. 3-عراق شديدا مشغول اجراي طرح هاي پدافندي در مناطق حساس و مرمت پيكره ارتش آسيب ديده ي خود شده بود و اشتهاي بسيار زيادي به حمله ي مجدد او ديده مي شد حتي پس از عمليات بيت المقدس حجم كمك هاي نظامي و مالي به عراق داشت به ارقام نجومي نزديك مي شد. اما بزرگ ترين اشتباه ايران در جنگ اين بود كه حملات گسترده ي خود رو به عراق ادامه نداد (بدليل مسخره آسيب نديدن بي گناهان .آخه كدوم بي گناه مگه سربازاي عراقي رو از سومالي مي آوردند كه از اون همه جناياتي كه چه سني شون و چه شيعشون بر عليه زن و بچه و سرباز ايراني مياوردن بشه صرفه نظر كرد.جواب بي رحمي بي رحميه يا خون در برابر خون) icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
son_of_persia:جواب بي رحمي بي رحميه يا خون در برابر خون جناب son_of_persia اگه ما هم مثل عراقی ها عمل میکردیم که دیگه با آنها فرقی نداشتیم شما به شیوه پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در میدان جنگ دقت کنید انشاء الله جواب خودتان را پیدا میکنید ما با اجرای شیوه های جوانمردانه تر در طول جنگ و اجتناب از تلافی جویی افسار گسیخته پیام مظلومیت ملت ایران در برابر رژیم بعث عراق را به جهان دادیم و این چیزی است که در گذر زمان باقی می ماند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سرهنگ جان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! عزیز من پس چرا دفاع کردین؟ خوب اینا هم که عرب برادر بودند!! کشور رو یک باره میدادین مکیرفت دیگه!!! عزیز من اگه فردا عربستان به ما حمله کرد ما باید بگیم اینا برادرند حمله نکنیم؟ دفاع نکنیم؟ 6 سال الکی به خاطر اجرا نشدن یک پاتک جنگیدیم و شهید دادیم و 1000 میلیارد دلار ضرر اقتصادی وارد کردیم به کشور...........بعد مگه همون سپاه نبود که در سالهای پایانی روی بصره و بغداد اسکاد میفرستاد..که در یک حمله به بغداد با اسکاد 160 دانش اموز عراقی کشته شدن........ عزیز من چه مظلومیتی؟ صدها هزار جوان مملکت رو بفرستیم به میدان مرگ که به دنیا بگیم ما مظلومیم؟ مگه اینا انسان نبودند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
GOLDEN-CROWN: پس چرا دفاع کردین؟ وقتی شما فرق دفاع و حمله به مراکز مسکونی رو متوجه نمیشی دیگه جای بحثی باقی نمیمونه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تو از موشك اسكاد چه انتظاري بيشتر از اين داري مي خواهي با دقت 100 درصد به هدف بخورد موشك كروز كه نيست تو جنگ هم كه حلوا خيرات نمي كنند خشك و تر با هم مي سوزد. آمريكا كه مراكز مسكوني را با موشك كروز مي زند چرا كسي به اين مطلب اعتراض نمي كند icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از بابت اين مطلب خوب هم تشكر ميكنيم. اما به نظر من ارتش كره جنوبي اصلا ارتش نيست حتي اف-22 هم داشته باشد اصلا به حساب نمياد! ارتشي كه فرماندهان آن آمريكايي بوده و فقط در زمان صلح آن هم نه بصورت مطلق بر نيروهايش نظارت آيا ارتش است؟

منم از توجه شما و ساير دوستان تشكر وافر دارم.
نكته اي را كه بايد توجه كرد اين است كه چه كره جنوبي و چه ساير كشورهاي مصرف كنندهء تجهيزات نظامي، همگي محتاج قدرتهاي برتر نظامي جهان و علي الخصوص قدرت اول نظامي جهان يعني ايالات متحده آمريكا هستند.
خلبانان تامكت ما در سالهاي قبل از انقلاب زير نظر خلبانان باتجربهء نيروي هوايي آمريكا كه در جنگ ويتنام حضور داشتند آموزش ديدند و اين تجربهء نظامي، چيزي نبود كه كشورهاي عقب مانده و ضعيف جهان سوم، خود به خود قادر به كسب آن باشند و يا كارخانجات پرسابقه اي چون بوئينگ، كوله باري از 100 سال تجربه را در جنگنده اي همچون اف15 پياده كرده اند، در هيچكدام از كشورهاي جهان، همانندي ندارند. جنگندهء اف15، هواپيمائيست بسيار با كيفيت، با راداري بسيا دقيق و قابل برنامه ريزي به صورت نرم افزاري كه در كمتر رادار روسي مشابه آن ديده مي شود.
اف15 در مدل A بيش از 15 ميليون دلار قيمت داشت و در زمان خود، شكاري قدرتمندي براي نبردهاي نزديك و متوسط هوايي محسوب مي شد، اما جنگنده هاي جديدي كه بر پايهء‌ بدنهء همان اف15 دههء 1970 ساخته مي شوند، بسيار بسيار پيشرفته هستند و همزمان قادرند با چند جنگندهء دشمن درگير شوند در حالي كه به اهداف زميني با بمب هاي هدايت شونده در حال حمله هستند.
روسها سابقهء خوبي در امر پشتيباني از ادوات نظامي فروخته شدهء خود ندارند. جنگندهء سوخوي35 هرچند در نبردهاي هوايي بسيار كارآمد نشان مي دهد اما از قابليتهاي فوق العادهء ‌الكترونيكي و سامانه هاي كنترلي پيشرفتهء F-15E بي بهره است. قابليت پرواز به صورت دست آزاد يا Hands-Off، در هرگونه شرائط آب و هوايي و همچنين شب، مه غليظ و برف و بوران، از F-15E جنگنده اي بي مانند ساخته است.
به جز اين، كشور روسيه به هيچ وجه قابل اعتماد نيست و هيچگاه جنگنده اي در سطح تجهيزات بالا همانند F-15E را به هيچ كشوري واگذار نكرده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جواب من رو ندادید............ اگه امام جلوی پاتک رو گرفت تا مردم عادی کشته نشن.......چرا ما حملات به شهرهای عراق با اسکاد و فانتو م میکردیم که اسمشو گذاشته بودند.........انتقام به مثل یا.........خلاصه یادم رفته..............عزیز من نبرد ما از 2 سال شد 8 سال ......................این میدونی یعنی چی؟ میدونی چند تا ایرانی کشته شدند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جواب شما را در صفحه قبل من و دوستان داده ایم. اگر جنگ تمام میشد ما بجای 240 هزار شهید چند میلیون شهید میدادیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من میگم مگه فرماندهان ارتش پیشنهاد پاتک سنکین ندادن.........چرا اجرا نشد؟ اگه این پاتک میشد عزیزمن جنگ تموم میشد...و صدام هم دیگه نمیاومد.......اگه قرار بود بیاد چرا موقعی که ما داشتیم به سمت داخل کشور عقب نشینی میکردیم(در مراحل پایانی جنگ) صلح رو پذیرفت؟ عریر من علتش چیز دیگه ای بود.........چون چند نفر میخواستن ارزوی دیرینه خودشون یعنی کربلا به ایران بچشبونن رو دریافت کنن...........اصلا هم به مردم و ...... فکر نمیکردند......

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقای گلدن برات متاسفم که میگی نه طرفدار ایرانی نه عراق فکر میکنی امریکایی های خوک خور به دلیل اینکه الان ابر قدرتند از ما ایرانی های برتر ند اونها اجدادشون یه مشت وایکینگ وحشی هستند ماتوی جنگ فرماندهانمون با اینکه تجربه نداشتند کارهای بزرگی کردند که امریکایی ها با اون همه تجهیزات توی جنگ عراق که هیچی نداشت برای گرفتن فاو چقدر به زحمت افتادن icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام و خیر مقدم خدمت Reza6662 من هم با نظر سعید موافقم ایران در ده گذشته پیشرفتهای تکنولوژیکی خوبی داشته و با شتاب قابل قبولی رو به جلو در حال حرکت است و در صورت ایراد یک مدیریت صحیح میتواند تا سال 1400 خود را به سطح اول صنعت و تکنولوژی برساند به عنوان مثال پروژهای شفق و صاعقه با توجه به قابلیت هایی که در موردشان ادعا شده در سالهای آینده میتوانند نیازنیروی هوایی را تا حدود زیادی بر طرف کنند من شخصا به آینده خیلی امیدوارم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
GOLDEN-CROWN عزيز اگه به صفحه‌ي قبل مراجعه كني جواب سئوالاتت رو تمام و كمال خواهي گرفت . لطف كن و ديگه موضوع بحث رو تغيير نده .
از آقا سعيد مي‌خوام اگه كسي سعي در تغيير موضوع مورد بحث در تاپيك رو داشت ، پست‌هاي اضافي رو پاك كنن .

من هم با نظر سعید موافقم ایران در ده گذشته پیشرفتهای تکنولوژیکی خوبی داشته و با شتاب قابل قبولی رو به جلو در حال حرکت است و در صورت ایراد یک مدیریت صحیح میتواند تا سال 1400 خود را به سطح اول صنعت و تکنولوژی برساند
به عنوان مثال پروژهای شفق و صاعقه با توجه به قابلیت هایی که در موردشان ادعا شده در سالهای آینده میتوانند نیازنیروی هوایی را تا حدود زیادی بر طرف کنند
من شخصا به آینده خیلی امیدوارم


برنامه‌ي 20 ساله هم واسه همين طراحي شده كه ايران رو در سال 1400 به يكي از قدرت‌هاي نظامي ، اقتصادي و علمي جهان تبديل مي‌كنه و در سطح منطقه هم ايران در رده‌ي اول در تمام موارد خواهد بود .

من هم خيلي به آينده اميدوارم ، مخصوصا اين كه هر روز خبرهاي خوشي در مورد توان توليد داخلي بخصوص در زمينه‌ي تجهيزات نظامي شنيده مي‌شه .

از نظر كيفيت و پشتيباني ، در محصولات آمريكايي آقا رضا صحيح مي‌گن ، اما اين رو هم يادتون نره كه روسيه به علت كمبود بودجه‌ي نظامي نمي‌تونه خيلي از طرح‌هاش رو توليد كنه وگرنه چيزي از آمريكا كم نداره .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

[align=center]McDonnell Douglas / Boeing F-15E Strike Eagle[/align]

[align=center]تصویر[/align]

جنگندهء بسيار پيشرفتهء F-15E Strike Eagle ، يكي از مدرن‏ترين و به‏روزترين هواپيماي شكاري بمب‏افكن، جهت انجام عمليات در هرگونه شرائط آب و هوايي مي‎باشد. اين هواپيما، جهت انجام عمليات بازدارندگي در عمق خطوط دفاعي نيروهاي زميني دشمن طراحي شده است. اساس اين هواپيما، از روي شكاري - رهگير موفق دههء 70 يعني F-15 Eagle ساخت مك‏دانل‏داگلاس و توسط كمپاني بوئينگ اقتباس شده است. جنگندهء F-15، قابليتهاي بسيار عالي خود را در حين عمليات «طوفان‏صحرا» به اثبات رساند. اين هواپيما، در عمق خطوط دفاع هوايي عراق،‌ نفوذ كرده و به اهداف بسيار مهم و ارزشمندي حمله‏ور شدند. بدين ترتيب بود كه ماموريت پشتيباني نزديك هوايي را براي نيروهاي ائتلاف فراهم كردند.

جنگنده - بمب‏افکن Strike Eagle، به وسيلهء رنگ‏آميزي خاکستری تیرهء مخصوص، از انواع F-15C/D كه مخصوص ايجاد برتري هوا هستند، متمايز مي‎شود؛ همچنين تمامي هواپيماهاي F-15E دو نفره هستند.


تاريخچه
به تاريخ مارس 1981، نيروي هوايي ايالات متحده، برنامهء ساخت «جنگندهء تاكتيكي توسعه‏يافته» را در قالب برنامهء ETF يا Enhanced Tactical Fighter جهت جايگزيني بمب‏افكن F-111 اعلام نمود. مفهوم مورد درخواست نيروي هوايي، ساخت جنگنده‏اي بود كه قادر باشد عملياتهايي در عمق خطوط دشمن را بدون نياز به پشتيباني اضافي از طرف ساير جنگنده‏هاي مخصوص اسكورت يا هواپيماهاي اخلال‏گر الكترونيك، به انجام برساند.

كمپاني جنرال‏دايناميكز كه در آن زمان، هنوز توسط لاكهيد بلعيده نشده بود، جنگندهء F-16XL را معرفي نمود، در حالي كه كمپاني معظم مك‏دانل‏داگلاس (كه بعدها تحت مالکیت بوئينگ درآمد)، گونه‏اي خاص از جنگندهء F-15 را معرفي نمود.

F-15E اولين پرواز خود را به تاريخ 11 دسامبر 1986 به انجام رساند؛ و اولين F-15E توليدي، به تاريخ آپريل 1988، تحويل اسكادران تمرينات تاكتيكي 405 ام (پايگاه هوايي Luke، آريزونا) شد. اما پس از اينكه Strike Eagle در برابر F-16XL برندهء مناقصهء ETF اعلام شد، از تاريخ اكتبر 1989 در پايگاه هوايي Seymour Johnson (واقع در كاروليناي شمالي) عملياتي گشت و در اختيار اسكادران 4 ام جنگي قرار گرفت.

تاكنون، گونه‏هاي مختلفي از F-15E عملياتي شده‏اند، از جمله، F-15I براي اسرائيل، F-15K براي كرهء جنوبي، F-15S براي عربستان سعودي و F-15SG براي سنگاپور. (به یاری خدا، در پستهای آینده، به تک تک این مدلها، با دقت خواهیم پرداخت)

تا زماني كه جنگنده‏هاي قديمي F-15C/D توسط F/A-22 جايگزين نشده‏اند، هيچ هواپيمايي جايگزين F-15E در نيروي هوايي نخواهد شد. با توجه به اينكه Strike Eagle به اندازهء حدود دو دهه از F-15C/D جديدتر مي‏باشد، اين هواپيماها قرار است حداقل تا سال 2020 و حتا 2025، در خدمت باقي بمانند.

امروزه نيروي هوايي ايالات متحده، در حال بررسي مفهوم توليد يك بمب‏افكن منطقه‏اي مي‏باشد. در بين طرحهاي مختلف، نمونه‏اي از جنگندهء F-22 Raptor نيز مدنظر طراحان قرار گرفته است كه در اصل نوادهء هواپيماي Strike Eagle به شمار مي‎رود.


طراحي
انجام ماموريت ضربتي در عمق هواپيماي F-15E، يك طرح جسورانه بر پايهء جنگندهء F-15 بود كه در اصل، يك جنگندهء برتري هوايي به شمار مي‏‎آمد و ذره‏اي پيش‏بيني جهت عمليات هوا به زمين در طرح آن، منظور نشده بود. با اين حال، طرح پايهء بدنه F-15، اثبات كرد كه داراي توانمندي‎‏هاي بالقوه‏اي جهت ساخت يك جنگندهء ضربتي مي‏باشد؛ و ضمن اينكه مشغول عمليات عليه اهداف زميني است، قابليتهاي مرگ‎آور F-15 را براي ماموريتهاي هوا به هوا، حفظ نموده است و قادر است از خود در برابر هواپيماهاي دشمن، دفاع كند.

پيش‏نمونهء اوليهء F-15E، بر اساس تغييرات اعمالي بر روي جنگندهء دونفره F-15B ساخته شد. با وجود اين پيشينه، F-15E داراي تغييرات ساختاري مهم و موتورهاي بسيار پرقدرت‏تر مي‏باشد.

صندلي عقب در F-15E، به «افسر سيستم‎هاي تسليحاتي» (WSO يا Weapons Systems Officer) اختصاص دارد. به افسر تسليحات، اسامي ديگري چون Wizzo و GIB یا Guy In Back نيز اطلاق مي‎شود. اين شخص، وظيفهء كار با سامانه‏هاي جديد هوا به زمين را نيز بر عهده دارد.


[align=center]تصویر[/align]
[align=center]تصویری از کابین تمام دیجیتال خلبان در F-15E[/align]



[align=center]تصویر[/align]
[align=center]تصویری از کابین خدمهء WSO در F-15E[/align]

چهار صفحهء‌ نمايشگر، اطلاعات كسب شده از طريق رادار را در اختيار WSO قرار مي‎دهند. ضمن اينكه اطلاعات جنگ الكترونيك، حسگرهاي حراراتي، نمايشگر وضعيت كلي هواپيما، وضعيت تسليحات، تهديدات دشمن، انتخاب نوع سلاح و استفاده از نقشهء متحرك الكترونيكي جهت ناوبري نيز در اختيار WSO قرار مي‏گيرد. جهت انتخاب نمايشگر جديد و همچنين به منظور تصحيح و پاك كردن اطلاعات اهداف، دو كنترل دستي نصب شده‏اند. اطلاعات به نمايش درآمده بر روي يك صفحه را به راحتي مي‏توان به صفحهء نمايش ديگر منتقل نمود. بر خلاف جنگنده‏هاي دونفره‏اي چون اف4 فانتوم و اف14 تامكت، كه سرنشين عقب، به كنترلهاي پروازي دسترسي ندارد، در كابين WSO جنگندهء F-15E، يك دستهء هدايت و يك دستهء گاز تعبيه شده است، و بدين طريق، WSO قادر است در صورت نياز، پرواز را هدايت كند، البته با توجه به اينكه، کابین عقب،، داراي ديد بسيار كمتري مي‏باشد.
[align=center]تصویر[/align]


Conformal Fuel Tank
جهت افزايش برد و مداومت پروازي، در F-15E دو تانك سوخت تطبيق يافته با بدنه (CFT) تعبيه شده است. اين تانكهاي سوخت، نسبت به انواع معمول تانكهاي سوخت كه در زير بالها نصب مي‎شوند، پساي كمتري ايجاد مي‏كنند.

[align=center]تصویر[/align]

در اين تانكهاي سوخت تطبيقي، 750 گالن آمريكايي (2800 ليتر) سوخت حمل مي‎شود ودر شش جايگاه حمل تسليحات، در دو رديف سه‏تايي تعبيه شده‏اند. با اين حال، برخلاف تانكهاي حمل سوخت متعارف، CFT ها را نمي‏توان رها نمود. بدين جهت برد پروازي افزايش يافته، به ازاي كاهش اندكي از قابليتهاي F-15 نظير افزايش پسا و وزن، حاصل مي‏گردد. مشابه اين تانكهاي سوخت تطبيقي را مي‏توان در F-15C نيز نصب نمود، اما انجام اين امر، تاثير چنداني روي برد پروازي و مسافت مورد جهت برخاست برجاي نمي‏گذارد، زيرا F-15C يك جنگندهء برتري هوايي مي‏باشد.


Tactical Electronic Warfare System
در F-15E، كليهء «سيستم‏هاي تاكتيكي جنگ الكترونيك» كه به اختصار TEWS ناميده مي‎شوند، در يك مجموعه، يكپارچه شده‏اند:
* گيرنده‏هاي اخطار راداري (RWR) يا Radar Warning Receivers
* اخلال‏گر رادار (Radar Jammer)
* پخش‏كننده‏هاي Chaff و Flare
همگي به TEWS متصل شده‏اند تا يك سامانهء دفاعي بسيار گسترده و فراگير را جهت كشف و شناسايي شدن توسط دشمن فراهم مي‏آورند.

يك سامانهء ناوبري اينرسيايي، به يك ژيروسكوپ ليزري متصل شده است تا به طور پيوسته، مكان بسیار دقيق هواپيما را در اختيار قرار دهد، و همچنين اطلاعات لازم را جهت كامپيوتر مركزي و ساير سيستم‏هاي هواپيما فراهم نمايد. از جملهء اطلاعاتي كه به وسيلهء اين سامانه در اختيار هر دو خدمه قرار مي‏گيرد، يك نقشهء بسيار دقيق ديجيتالي است.


رادار APG-70
رادار APG-70 به خدمهء F-15E، امكان شناسايي دقيق اهداف زميني را از فواصل بسيار دور مهيا مي‏سازد. يكي از مشخصات بسيار جالب اين رادار اين است كه وقتي يك منطقهء داراي اهداف زميني، شناسايي و در رادار ثبت گرديد، خدمه، حالت جستجوي هوا به زمين رادار را ثابت كرده و از كار مي‏اندازند، سپس حالت هوا به هواي رادار را جهت آشكار شدن تهديدات هوايي روشن مي‏كنند. هم‏زمان با رهاسازي تسليحات بر عليه اهداف زميني، و هنگامي كه WSO مشغول هدفگيري دقيق تسليحات بر روي اهداف روي زمين است، خلبان قادر است به نبرد هوايي با هواپيماهاي دشمن بپردازد.
[align=center]تصویر[/align]

[align=center]تصویر[/align]
[align=center]نمونه ای از تصویر دیجیتالی تهیه شده از سطح زمین[/align]


[align=center]تصویر[/align]
[align=center]F-15E به شمارهء A 492 FS جمعی اسکادران جنگندهء 48 ام، در حال برخواست از پایگاه Lakenheath (متعلق به نیروی هوایی انگلستان)[/align]


LANTIRN
(Low-Altitude Navigation and Targeting InfraRed for Night)
سامانهء بسيار پيشرفتهء «ناوبري ارتفاع پست و شناسايي حرارت اهداف زميني»، پرواز در ارتفاع پست، شب، و شرائط نامناسب آب و هوايي را امكان‏پذير مي‏‎سازد. ضمن اينكه به كمك اين سامانه، مي‏توان انواع گوناگوني از تسليحات دقت‏بالا و هدايت شونده را بر عليه اهداف زميني، به كار گرفت.

سيستم LANTIRN، دقت بي‏مانندي در رهاسازي تسليحات را به هنگام شب، روز و شرائط بد جوي، در اختيار خدمهء F-15E قرار مي‏دهد. اين سامانه، شامل دو غلاف الكترونيكي است كه در بيرون هواپيما نصب مي‎شود.

به هنگام پرواز شبانه، تصاوير ويدئويي بسيار باكيفيت، توسط LANTIRN بر روي نمايشگر سربالا (HUD)، درج مي‎شود؛ كيفيت اين تصوير بي‏نظير در شب، دقيقن معادل همان كيفيتي است كه خلبان در پرواز روزانه شاهد آن است!

غلاف ناوبري هواپيما، شامل رادار پرواز در ارتفاع پست (TWS) است كه به خلبان، امكان پروازي ايمن در ارتفاع بسيار پست را در پناه عوارض طبيعي زمين، نظير كوهها و تپه‏ها مي‏دهد و اطلاعات پروازي، بر روي نمايشگر سربالا در اختيار خلبان قرار مي‏گيرد. سيستم پرواز ارتفاع پست را مي‏توان با سامانهء خلبان خودكار جفت نمود تا امكان پرواز «دست‏آزاد» به هنگام پرواز ارتفاع پست فراهم شود.

[align=center]تصویر[/align]

غلاف هدفياب، شامل يك نشانه‏گذار ليزري و يك سيستم جستجوگر بسيار دقيق مي‏باشد كه يك هدف دشمن را جهت انهدام، از فاصلهء 16 كيلومتري علامت مي‏گذارد. هنگامي كه جستجوي اهداف آغاز مي‎شود، اطلاعات بسيار دقيق كسب شدهء مربوط به اهداف، به صورت خودكار، در اختيار موشكهاي هوا به زمين حساس به حرارت (نظير موشك ماوريك) يا بمب‏هاي هدايت ليزري قرار داده مي‎شود.

[align=center]تصویر[/align]
[align=center]بمب هدایت لیزری GBU-15 اندکی پس از رها شدن توسط F-15E[/align]

در ماموريتهاي هوا به زمين، F-15E قادر است عمدهء تسليحات سازمانی موجود در نيروي هوايي ايالات متحده را حمل كند؛ ضمن اينكه F-15E جهت انجام ماموريتهاي هوا به هوا قادر است با موشكهاي هوا به هواي AIM-9 (سايدوايندر)، AIM-7 (اسپارو) و AIM-120 (آمرام) بارگذاری شود. همچنین همانند تمامی مدلهای اف15، Strike Eagle نیز دارای یک مسلسل 20 م م از نوع M61 است که در داخل بدنهء هواپیما نصب شده است.

[align=center]تصویر[/align]
[align=center]F-15A در حال شلیک AIM-7 (اسپارو)[/align]

اطلاعات بیشتر در مورد F-15C و F-15E

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]سابقهء شركت در عمليات جنگي[/align]
[align=center]Operations Desert Shield & Desert Storm[/align]

F-15E براي اولين بار توانست قابليتهاي رزمي خود را بر عليه عراق، كه كشور كويت را هدف تاخت و تاز نظامي خود قرار داده بود، محك زند. تنها يك هفته پس از آغاز حملهء عراق به كويت، به اسكادران 335 ام تاكتيكي جنگنده (Chief) و اسكادران 336 ام تاكتيكي جنگنده (Rocketeers)، ابلاغ شد تا آمادهء شركت در جنگ شوند. بلافاصله، اسكادران 336 ام پرواز خود به پايگاه هوايي Seeb در عمان را آغاز كرد؛ پروازي كه 15 ساعت به طول انجاميد.

[align=center]تصویر[/align]

عليرغم آمادگي جنگنده‏هاي F-15E جهت عمليات، هنوز به روشني مشخص نشده بود كه آنها بايد چه نوع مهماتي را عليه حملهء احتمالي عراق به عربستان سعودي، مورد استفاده قرار دهند. تا آن زمان، اين هواپيماها تنها با بمب‏هاي 500 پوندي Mk 82 و بمب‏هاي 2000 پوندي و خوشه‏اي Mk 84 تجهيز مي‏شدند؛ ضمن اينكه جهت ايجاد مانع براي پيشروي سريع خودروهاي زرهي، استفاده از بمب‏هاي خوشه‏اي ارجحيت داشت، اما تا آن زمان، فرصتي جهت آزمايش كليهء تسليحات و جايگاههاي حمل مهمات در F-15E پيش نيامده بود.

به تاريخ 30 سپتامبر 1990، در حين انجام يكي از عملياتهاي آزمايشي كه در عمان به انجام رسيدند، يك فروند F-15E جمعي اسكادران 336 ام، دچار سانحه شد و از دست رفت. اين سانحه، به هنگام يك نبرد ساختگي و نزديك هوايي (داگ‏فايت) با يك فروند جنگندهء Jaguar GR.1 نيروي هوايي سلطنتي عربستان به وقوع پيوست. در اين سانحه، خلبان و افسر مهمات (WSO) هر دو كشته شدند.

به تاريخ دسامبر 1990، دو فروند F-15E جهت انجام آزمونهاي بهتر و دقيق‏تر، به پايگاهي نزديك مرز عراق، حركت داده شده و در پايگاه هوايي Al Kharj متعلق به عربستان سعودي مستقر گشتند.

به تاريخ 17 ژانويهء 1991، تعداد 24 فروند F-15E به پنچ پايگاه اصلي شليك موشكهاي اسكاد، واقع در غرب عراق، حمله‏ور شدند. ماموريت عليه سايتهاي پرتاب موشكهاي اسكاد رژيم بعث عراق، در شب نيز به وسيلهء دومين گروه هواپيماهاي F-15E كه 21 فروند بودند، ادامه يافت.

در طول جنگ 1991 خليج فارس، جنگنده‏هاي F-15E ماموريت شكار خود در طول شب در منطقهء غرب عراق را همچنان دنبال كردند. آنها به دنبال پرتابگرهاي متحرك موشكهاي اسكاد بودند، زيرا اين موشكهاي اسكاد، مدام در حال تهديد و ايجاد خطر براي كشورهاي همسايه بودند. پرتابگرهاي موشكهاي اسكاد، مدام در حال تغيير مكان بودند، هنگامي كه هواپيماهاي تجسسي JSTARS يك نقطهء پرتاب اسكاد را مي‏يافتند، جنگنده‏هاي F-15E به سمت آن نقطه، گسيل مي‏‎شدند، اما پيش از رسيدن اين هواپيماها، پرتابگرهاي اسكاد، تغيير مكان داده بودند. بدين جهت، خدمهء جنگنده‏هاي F-15E، به صورت اتفاقي، اقدام به بمباران مي‏كردند و اميدوار بودند بدين طريق با ايجاد ترس و وحشت، مانع از بارگذاري مجدد موشكهاي اسكاد در پرتابگرها شوند.
(JSTARS هواپيماي پيش‏اخطار و كشف كنندهء تهديدات زميني دشمن است كه نوع تغييريافتهء 300 - Boeing707 مي‏باشد و E-8 Joint STARS نام دارد)

[align=center]پرواز جمع جنگنده های F-15C، F-16A و F-15E نیروی هوایی ایالات متحده بر فراز چاههای در حال سوختن کویت[/align]
[align=center]تصویر[/align]

در طول جنگ خليج فارس، جنگنده‎هاي F-15E بارها توسط شكاري‏هاي MiG-29 و MiG-23 عراقي، مورد تهدید واقع شدند، اما تنها دو موقعيت مناسب هوا به هوا به وجود آمد تا F-15E بتواند اولين شكار هوايي خود را به انجام برساند.
در اوائل شب 17 ژانويهء 1991، يك فروند F-15E يك جنگندهء MiG-29 عراقي را در رادار خود شناسايي نمود. خلبان F-15E سعي نمود با ميگ عراقي درگير شود، اما هواپيماي F-15E نتوانست حرارت موتور ميگ عراقي را به طور دقيق ثبت نمايد، تا بتواند از موشك AIM-9 (سايدوايندر) خود بر عليه آن استفاده كند؛ بالاخره موشك سايدوايندر شليك شد، اما نتوانست به هدف اصابت كند.

در برخوردي ديگر، چند فروند F-15E كه كنار يكديگر پرواز مي‏كردند، سعي نمودند تا با يك فروند MiG-29 عراقي كه در فاصله‏اي بسيار دور از آنها پرواز مي‏كرد، درگير شوند، اما بروز اشتباه و بدشانسي، مانع از هدف قراردادن ميگ عراقي شد. در اين برخورد، يك فروند F-15E به سمت ساعت 6 جت عراقي پرواز نمود و با انجام يك مانور، آمادهء شليك شد، اما خلبان براي شليك تعلل نمود، زيرا هم نمي‏دانست هواپيماهاي همراهش (Wingman) دقيقن در كجا قرار دارد (تعلل به جهت عدم شليك به خودي)، و هم اينكه صوت موشك سايدوايندر را كه ناشي از قفل شدن صحيح مي‏باشد، نشنيد. در همين حين، و در حالي كه خلبان ميگ29 عراقي، سعي براي درگيري با F-15E داشت، يك موشك پرتاب شدهء ناشناس، كه مبدا آن نيز نامعلوم بود، به ميگ عراقي اصابت نمود و آن را سرنگون ساخت.

ديگر ميگ29 ساقط شدهء عراقي، توسط هواپيماي ميگ29 همراهش (Wingman) به اشتباه هدف قرار گرفت و سرنگون شد. يك جنگندهء F-15E در نزديكي ميگ29 ديگر قرار داشت، اما خلبان ميگ29، به هيچ وجه سعي نكرد وارد نبرد هوايي با F-15E نزديكش شود، زيرا در ناحيهء نزديك آنها، هواپيماي F-14A نيروي دريايي ايالات متحده در حال پرواز بود، و خلبانان عراقي، با تجربيات تلخي كه از نبرد با تامكتهاي ايران داشتند، برای نبرد با اف14 هاي آمريكايي نيز، برحذر شده بودند.

در شب 18 ژانويهء 1991، به هنگام يك عمليات ضربتي بر عليه يك تلمبه خانه و مرکز تصفیهء نفت در نزديكي بصره، يك فروند F-15E هدف پدافند عراق قرار گرفته و سرنگون شد؛ خلبان و كمك‏خلبان آن نيز كشته شدند. ساير خلبانان F-15E كه در اين عمليات شركت داشتند، اذعان مي‏كنند كه اين ماموريت، سخت‏ترين و خطرناك‏ترين ماموريت هوايي در جريان جنگ با عراق بود؛ زيرا آن منطقه، داراي پدافند بسيار سنگيني مشتمل بر موشكهاي Sa-3، Sa-6، Sa-8 و Rolands بود؛ ضمن اينكه در كنار اين موشكهاي مهلك، توپهاي ضدهوايي بسياري نيز گسترده شده بودند.

دو شب بعد، دومين جنگندهء F-15E نيز هدف موشك Sa-2 پدافند عراق قرار گرفت و سرنگون شد. هر دو خدمه، زنده بودند و چند روز سعي كردند، اسير نشوند. آنها با دو هواپيماي نيروهاي ائتلاف كه در آن نزديكي بودند، تماس گرفتند. واحد امداد و نجات، از همكاري جهت نجات آنها، خودداري مي‏كردند، زيرا خدمهء رزمي گروه امداد و نجات، و همچنين تيم نيروهاي مخصوص، امكان موفقيت‏آميز بودن نجات در آن منطقه را، غيرممكن مي‏دانستند. پس از چندي، اين دو خدمهء F-15E به دست نيروهاي عراقي به اسارت درآمدند. اما برخي گزارشات محرمانه، بر اين موضوع دلالت دارند كه يكي از خدمهء مورد نظر، مشخصات صحيح خود را از طريق راديو و با رمز صحيح اعلام نكرده بود. اين دو نفر، به دستور صدام، به عنوان يك افتخار جنگي، در تلويزيون دولتي عراق به نمايش گذاشته شدند.

با وجود اينكه خلبانان F-15E از شركت در نبردهاي هوايي، اجتناب كردند، اما به تاريخ 14 فوريهء 1991، چهار فروند جنگندهء F-15E، تعداد 18 جت عراقي را در محل پايگاه هوايي Talil به وسيلهء بمب‏هاي هدايت‏شوندهء GBU-12 و CBU-87 منهدم نمودند.

تنها شانس پيروزي هوايي براي جنگنده‏هاي F-15E، سرنگوني يك فروند هليكوپتر جنگي هايند (Mil Mi-24) عراقي بود.
در پاسخ به درخواست كمك گروه نيروهاي مخصوص ايالات متحده، كه به دنبال ورود سه هليكوپتر سنگين Mi-24 عراقي و ثبت دقيق نزديك شدن دو فروند از آنها صورت گرفت، يك فروند F-15E جمعي اسكادران 335 ام، يك فروند هليكوپتر عراقي را حين تخليهء سربازان به وسيلهء سامانهء شناسايي مادون قرمز FLIR به ثبت رساند. جنگندهء F-15E بلافاصله، يك بمب هدايت شوندهء GBU-10 رها نمود. پس از 30 ثانيه، هر دو خدمهء F-15E تصور نمودند، بمب رها شده، به خطا رفته است؛ بنابراين تصميم گرفتند با انجام يك چرخش سريع، به آن منطقه باز گردند و به جاي بمب، از موشك سايدوايندر استفاده نمايند، اما ناگهان متوجه شدند كه اثري از هليكوپتر هايند عراقي وجود ندارد. گروه نيروهاي مخصوص كه در آن منطقه حضور داشتند، تخمين مي‎زنند كه هنگام برخورد بمب 2000 پوندي GBU-10، هليكوپتر عراقي در ارتفاعي حدود 800 فوتي قرار داشت.

تا تاريخ 2 نوامبر 2001، هيچ نبرد هوايي ديگري به وقوع نپيوست. در اين تاريخ، جنگنده‏هاي F-15E سعي نمودند با گروه ديگري از هليكوپترهاي عراقي درگير شوند، اما از انجام اين كار اجتناب كردند.

در طول جنگ خليج فارس، جنگنده‏‎هاي F-15E در سرتاسر عراق، همچنان به شكار موشكهاي اسكاد و حمله به مراكزي كه داراي پدافند سنگين بودند، اقدام مي‏كردند. اين هواپيماها، همچنين در چند ماموريت محرمانه، سعي نمودند تا صدام حسين، ديكتاتور معدوم عراق را به هلاكت برسانند. آنها مناطق و اماكني را كه امكان مخفي شدن صدام در آنها مي‏رفت، بمباران نمودند، هرچند كه توفيقي در اين عملياتها نيافتند.

هنگامي كه در جنگ خليج فارس، امكان درگيري زميني در حال افزايش بود، جنگنده‏هاي F-15E، اقدام به شكار تانكهاي عراقي، حمله به مراكز تجمع تانكها و نفربرهاي زرهي در كويت كردند.

[align=center]تصویر[/align]

به دنبال 42 روز نبرد بسيار سنگين براي جنگنده‏هاي F-15E، به تاريخ 1 مارس 1991، آتش‏بس اجرا شد. مناطق پرواز ممنوع براي هواپيماهاي عراقي در شمال و جنوب عراق تعيين گشتند تا خطري متوجه نيروهاي ائتلاف نشود. با وجود اين، هليكوپترهاي جنگي عراق، به آوارگان كرد در شمال عراق حمله كردند.

جنگنده‏هاي F-15E، در يكي از پروازهاي خود بر روي منطقهء پرواز ممنوع در شمال عراق، تعدادي هليكوپتر عراقي را شناسايي كردند كه بي‏رحمانه، مردم بي‏دفاع روستاي «چمچمال» را آماج حملات خود قرار داده بودند. از آنجايي كه جنگنده‏هاي F-15E، اجازهء شليك نداشتند، تصميم گرفتند با سرعت بسيار زياد و از نزديك آنها عبور كنند. آنها اميدوار بودند جريان گردابي ايجاد شده ناشي از عبور هواپيماها، باعث صدمه ديدن و از كار افتادن ملخ هليكوپترها شود. خدمهء هواپيماهاي F-15E، همچنين نور ليزر را به سمت كابين هليكوپترهاي عراقي تاباندند تا شايد باعث مختل شدن بينايي خلبانان عراقي شوند. تكنيك استفاده از ليزر، كارآمد نيفتاد، اما روش اول، باعث شد يك فروند هليكوپتر هايند عراقي، ساقط شود. اندكي بعد، سرفرماندهي، خدمهء F-15E را از انجام چنين كارهايي منع كرد و دستور داد در ارتفاع كمتر از 10000 فوتي پرواز نكنند.

جنگنده‏هاي F-15E همچنين در دو عمليات Operation Provide Comfort و Operation Provide Comfort II شركت جستند.

منابع جهت اطلاعات بیشتر:

F-15E Strike Eagle Overview

دیدن پچ های مختلف متعلق به اسکادرانهای F-15E

McDonnell Douglas F-15E Fighter Bomber

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]Operations Southern Watch and Northern Watch[/align]
[align=center]عملیات در محدودهء منطقهء پرواز ممنوع جنوب و شمال عراق[/align]

[align=center]تصویر[/align]

به دنبال عملیات «طوفان صحرا» در جهت آزادسازی کویت از چنگال رژیم بعث عراق، دو منطقهء پرواز ممنوع جهت هواپیماهای نظامی عراقی در شمال و جنوب این کشور به منظور حمایت از غیرنظامیان عراقی تعیین گشت. این منطقه، عمدتن به وسیلهء هواپیماهای نیروی هوایی ایالات متحده و بریتانیا مورد گشت و حفاظت قرار می‏گرفت. در این بین، جنگنده‏های F-15E جمعی اسکادران جنگی 494 ام موسوم به «Black Panthers» بین سالهای 1993 و 1993 تا 1997 در ترکیه استقرار یافتند تا عملیات کنترل بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در شمال عراق را به اجرا دربیاورند.

[align=center]تصویر[/align]

اسکادران جنگی 492 ام موسوم به «Madhatters» بین سالهای 1995 تا 1997 و اسکادران 391 ام کمی بعد، یعنی در همان سال 1997 در منطقه استقرار یافتند. در طی نزدیک به یک دهه، اسکادرانهای F-15E به دفعات گوناگون در موقعیتهای رزمی قرار گرفتند. به تاریخ ژانویهء 1993، به دلیل نقض آتش‏بس، بمب کوچکی بر روی اهداف عراقی‏ها در زیر مدار 32 درجه (منطقه پرواز ممنوع جنوب) رها شد و یک سایت موشکهای Sa-3 (سام3) به کلی منهدم گردید. تنها چند روز بعد، ده فروند F-15E به عنوان جزئی از یک برنامهء تنبیهی علیه اهدافی در شمال و جنوب منطقهء پرواز ممنوع وارد عمل شدند، زیرا اغلب پروازهای انجام شده بر روی این دو منطقه، با پدافند هوایی عراق مواجه می‏شد. از آنجایی که جنگنده‏های F-15E قادر به حمل طیف گوناگونی از تسلیحات هوا به زمین بودند، این امر، آزادی عمل بسیاری به خدمهء این هواپیماها در حمله به اهداف مورد نظر می‏بخشید.

جنگنده‏های F-15E تنها به واسطهء پوشش نزدیک هوایی ایجاد شده توسط هواپیماهای پیش‏اخطار آواکس عربستان سعودی قادر به عملیات می‏شدند و خدمهء این هواپیماها، دستورالعمل‏های لازم را از خدمهء آمریکایی هواپیماهای آواکس دریافت می‏کردند و بدین طریق قادر می‏شدند به اهدافی خارج از برنامه نیز به راحتی حمله‏ور شوند.

[align=center]تصویر[/align]

در طول سه سال بعد از تصویب مناطق پرواز ممنوع در شمال و جنول عراق، تجاوزات رژیم عراق به حریم این دو منطقه به دلیل کاهش شدید توان عملیاتی عراقی، به کمترین میزان خود رسید. در نهایت به سال 1997، دولت اسلام گرای ترکیه اجازه داد تا از پایگاه هوایی اینجرلیک جهت گشت هوایی بر فراز منطقهء پرواز ممنوع شمال عراق استفاده شود.


[align=center]Operation Desert Fox[/align]
[align=center]عملیات روباه صحرا (1998)[/align]

به تاریخ دسامبر 1998، به دنبال عدم قبول حضور بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل (UNSCOM) از سوی رژیم عراق، عملیات «روباه صحرا» (Operation Desert Fox) به اجرا درآمد.

به تاریخ 28 دسامبر 1998، سه فروند F-15E هرکدام دو بمب بسیار دقیق و هدایت شوندهء 500 پوندی GBU-15 را بر علیه اهداف مورد نظر خود رها ساختند. در این بین، بمبهای دو فروند از این هواپیماها به سایت راداری و سامانهء هدایت موشکهای Sa-3 (سام3) و سامانهء اپتیکال هدایت پذیری این موشکها اصابت نمود. سومین جنگندهء F-15E با یک بمب، اولین سایت کنترل و فرماندهی موشکهای Sa-3 را هدف قرار داد و با بمب دیگر، رادار جستجوگر و همچنین واحد هدایت پذیری اپتیکال این سایت موشکی را منهدم ساخت. چهارمین جنگندهء F-15E که در این ترکیب پروازی در حال همراهی بود، نتوانست بر روی هدفی قفل نماید و بنابراین هیچ بمبی را رها نساخت.

[align=center]تصویر[/align]

پس از انجام عملیات «روباه صحرا»، و انجام برخی عملیاتهای تنبیهی و بازدارنده از جانب جنگنده‏های F-15E، دولت عراق از تجاوزات به منطقهء پرواز ممنوع دست کشید. در این مدت، تنها در منطقهء پرواز ممنوع در شمال عراق، 105 روز عملیات به طور غیرمتوالی به انجام رسید. تنها در حین انجام عملیاتهایی که بین روزهای 25 ژانویه تا 26 ژانویهء 1999 به وقوع پیوستند، جنگنده‏های F-15E، بارها از موشکهای دورپرواز و بسیار دقیق AGM-130 و بمبهای هدایت شوندهء بسیار دقیق GBU-12 بر علیه سایتهای موشکی سام در نزدیک شهر موصل استفاده کردند.

جنگنده‏های F-15E در نیروی هوایی ایالات متحده، به عنوان هواپیمایی در نظر گرفته می‏شوند که دارای بیشتر میزان درخواست عملیات در بین سایر جنگنده‏های تاکتیکی این نیرو، قرار می‏گیرند. علی‏الخصوص اینکه تعداد این هواپیماها نسبت به تعداد جنگنده‏های F-16 در منطقه، بسیار کمتر می‏باشد. از جنگنده‏های F-15E عمومن در حمله به پناهگاههای زیرزمینی ذخیره‏سازی مهمات، مراکز فرماندهی و کنترل، حمله به توپهای ضدهوایی 100 م م KS-19، و سایتهای موشکی زمین به هوایی Sa-3 و Sa-6 استفاده می‏شود. F-15E همچنین قادر بود به عنوان یک جنگندهء شکاری جهت انجام گشت هوایی بر فراز عراق به انجام وظیفه بپردازد، ضمن اینکه همراه سایر جنگنده‏ها، وارد عملیات ضربتی شود. هواپیماهای F-15E، اغلب در کنار جنگنده‏های F-14، F/A-18 و EA-6B نیروی دریایی به انجام وظیفه پرداختند، دقیقن به همان کیفیتی که در کنار جنگنده‏های F-16 نیروی هوایی در عملیاتها شرکت می‏جستند.

عمليات جلوگيري از پرواز، بر فراز منطقهء پرواز ممنوع روي بوسني و هرزگوين توسط سازمان ملل در شرايطي انجام شد كه وضعيت منطقهء بالكان، چندين سال بود كه رو به وخامت گذاشته بود. به تاريخ آوريل 1993، پس از اينكه شوراي امنيت سازمان بدين نتيجه رسيد كه پرواز تمامي هواپيماها و هليكوپترها را در آن منطقه ممنوع باشد، مگر اينكه سازمان ملل اجازه دهد، جنگنده‏هاي F-15E جمعي اسكادران 492 ام و 494 ام در محل پايگاه هوايي Aviano در ايتاليا مستقر شدند.

در اواخر سال 1993، وضعيت، خراب‏تر شد و سازمان ناتو به اسكادرانهاي F-15E دستور داد تا عملياتهاي ضربتي محدودي را بر عليه اهدافي متعلق به صربها، و همچنین اهدافی در كروواسي و پايگاه هوايي Ubdina انجام دهد.
تعداد هشت فروند F-15E به عنوان قسمتي از 30 فروند هواپيماي اعزامي به ماموريت، به بمب‏‎هاي بسيار دقيق هدايت شوندهء GBU-12 تجهيز شدند تا به سايتهاي موشكي Sa-6 حمله كنند. اما اين عمليات، در ميانهء راه لغو گرديد، زيرا هواپيماهاي F-15E به دليل پدافند بسيار مستحكم صربها، قادر به نفوذ و انجام عمليات نشدند.
به تاريخ دسامبر 1993، جنگنده‏هاي F-15E ماموريت يافتند تا دو سايت موشكي Sa-2 را كه به سمت دو جنگندهء «سي هارير» نيروي دريايي بريتانيا، آتش گشوده بودند، منهدم نمايند. هرچند اغلب ماموريتهايي كه به جنگنده‏هاي F-15E محول مي‏گرديد، رزمي نبودند، اما اين هواپيماها، اغلب مجبور به شليك تسليحات خود مي‏‎شدند.

[align=center]تصویر[/align]

به تاريخ آگوست 1995، اسكادران 90 ام جنگنده نيز به ساير اسكادرانهاي F-15E ملحق شد. تا آن زمان، اسكادرانهاي 492 ام و 494 ام، بيش از 2500 سورتي پرواز در قالب عمليات منع پروازي انجام داده بودند كه از اين تعداد، 2000 فقره متعلق به اسكادران 492 بود، زيرا اين اسكادران، مدت زمان بيشتري را نسبت به اسكادران 494 ام در آن منطقه حضور داشت. به تاريخ 30 و 31 آگوست 1995، جنگنده‏هاي F-15E با بمب‏هاي GBU-10 و GBU-12 به محل تجمع ادوات زرهي و تداركات زميني صربها در اطراف سارايوو حمله كردند. به تاريخ 5 سپتامبر 1995، تعداد بيشتري از بمب‏هاي GBU-12 مورد استفاده قرار گرفت و چهار روز بعد، براي اولين مرتبه، بمب GBU-15 نيز مورد استفاده قرار گرفت. در نهمين روز نيز، پدافند هوايي و نيروهاي زميني صرب در اطراف شهر «بانيالوكا» در بوسني مورد حمله قرار گرفت.


[align=center]Operation Allied Force[/align]
[align=center]عمليات نيروهاي متفق (كوزوو)[/align]

به سال 1999، عمليات نيروهاي متحد در منطقهء كوزو به اجرا درآمد. پس از اعلام اخطارهايي از سوي سازمان ناتو به رئيس‏جمهور صربستان، «اسلوبدان ميلوسوويچ» مبني بر اينكه نيروهايش را از كوزوو خارج سازد، عمليات نيروهاي متحد به تاريخ مارس 1999 آغاز گشت.

26 فروند F-15E جمعي اسكادرانهاي 492 ام و 494 ام جنگنده، درگير نبرد بسیار شديدي با سايتهاي موشكي زمين به هوا و ايستگاههاي رادار پيش‏اخطار صربها شدند. جنگنده‎هاي F-15E به همان كيفيتي كه در پايگاه Lakenheath در بريتانيا استقرار يافته بودند، در پايگاه Aviano در ايتاليا، جاي گرفتند. اين جنگنده‏ها، تنها واحد جنگنده‏هاي F-15E بودند كه ماموريت «پشتيباني نزديك هوايي» را برعهده داشتند. چنين عقيده‏اي در اواخر دههء 1990، يك ايدهء جديد به شمار مي‏رفت، چیزی که امروزه تمامي هواپيماهاي نيروي هوايي، (اعم از F-16، F-15E و A-10) چنين ماموريتي را انجام مي‏دهند. اغلب ماموريتها اين جنگنده‏ها، حدود 7.5 ساعت به طول مي‏انجاميد و شامل دو عمليات سوختگيري هوايي بود. در اين ماموريتها، جنگنده‏هاي F-15E مخلوطي از موشكهاي هوا به هوا و هوا به زمين را حمل مي‏كردند؛ به همين جهت، قادر بودند، هم عمليات گشت هوايي را انجام دهند (Combat Air Patrol يا CAP) و هم قبل از بازگشت به پايگاهشان، بمب‏ها را بر روي اهداف رها سازند. بزرگترين تهديدي كه هواپيماهاي متفقين را تهديد مي‏كرد، سايتهاي متحرك موشكهاي سام نيروهاي صرب بود. خدمهء جنگنده‏هاي F-15E، نسبت به اين تهديدات، بسيار هوشيار بودند، زيرا چندين هواپيما، در گذشته بدين طريق ساقط شده بودند؛ كه برجسته‏ترين مورد، سرنگوني F-117 در طول جنگ با صربها بود. هنگامي كه خطر سايت موشكي، بزرگ بود يا سلاح ويژه‏اي جهت تاثيرگذاري مورد نياز بود، از موشك هوا به زمين دوربرد AGM-130 استفاده مي‎شد تا امكان شليك از فواصل دور از دسترس سايت پدافند هوايي، امكان‏‎پذير شود. اين موشك، با موفقيت بر عليه دو فروند MiG-29 یوگوسلاوی در روي زمين، مورد استفاده قرار گرفت.


AGM-130
موشك دورپرواز AGM-130، سلاحي بسيار گران‏قيمت و دقیق بود كه تنها عليه اهدافي خاص مورد استفاده قرار گرفت. هنگامي كه خدمه قصد داشتند تا سلاح مورد استفاده‏اشان را حين سير به سمت هدف كنترل نمايند تا ميزان دقت و تاثيرپذيري آن به حداكثر برسد، افسر تسليحات (WSO) مي‏‏توانست سلاح را به سمت هدف هدايت كند يا هدفگيري را به هنگام نزديك بودن آن به غيرنظاميان لغو كرده و آن را به سمت زمين، جايي كه دور از غيرنظاميان باشد، كنترل نمايد. اعضاي ناتو براي حمله به چنين اهدافي دچار محدوديت بودند. حداقل يك مورد از چنين حملهء به ثبت رسيده است كه در جريان آن، يك فروند F-15E به وسيلهء يك موشك دوربرد AGM-130، يك پل مخصوص عبور قطار مسافربري را هدف قرار داد كه باعث كشته شدن تعداد زيادي از غيرنظاميان گشت.
در نهايت به تاريخ ژوئن 1999، اسلوبدان ميلووسويچ، نيروهايش را از كوزوو خارج ساخت.


[align=center]Operation Enduring Freedom[/align]
[align=center]عمليات «آزادي بادوام»[/align]

31 روز پس از حملات تروريستي 11 سپتامبر 2001، اسكادران 319 ام جنگنده، موسوم به The Bold Tigers، به مقصد پايگاه هوايي «احمدالجابر» در كويت حركت داده شدند. طبق برنامهء زمان‏‎بندي شده، اين واحد بنا بود در عمليات گشت بر فراز منطقهء پرواز ممنوع بر فراز جنوب عراق شركت جويند، اما آنها به قصد پشتيباني در عمليات جديد (OEF) انتخاب شدند.

در طي حملات ضربتي جنگنده‏هاي F-15E بر عليه ساختمانهاي نظامي در شب اول عمليات، انبارهاي مهمات طالبان، مخفي‏گاههاي تعبيه شده در درون غارها و كمپهاي آموزشي سازمان تروريستي القاعده هدف قرار گرفتند. در افغانستان، هم موشكهاي دوربرد AGM-130 و هم بمب‏هاي 2000 پوندي GBU-15 مورد استفاده قرار گرفتند. اين اولين تجربهء جنگي در استفاده از بمب‏هاي GBU-15، GBU-24 و GBU-28 بر عليه اهدافي با سازهء تقويت شده، مراكز كنترل و فرماندهي و ورودي غارهای مخفی متعلق به طالبان بود.

جنگنده‏هاي F-15E اغلب با تركيب دو فروندي با همراهي دو فروند F-16C به عمليات مي‏پرداختند. در طول تنها چند هفته، تمامي اهداف منهدم شدند و بعد از آن، يافتن هدفي مهم، بسيار دشوار بود.

نيروهاي طالبان به موشكهاي دوش پرتاب زمين به هواي «سام7» و «استينگر» دسترسي داشتند كه البته هيچ خطري براي هواپيماهاي آمريكايي كه در ارتفاعي بالاتر از 7000 فوتی پرواز مي‏كردند، محسوب نمي‎‏شدند. معدود سايتهاي ثابت موشكهاي زمين به هوا نيز كه عمدتن در اطراف «مزار شريف» و «بگرام» قرار داشتند، در همان اوائل جنگ از بين رفته بودند و بدين جهت، افغانستان، محيطي با ميزان خطر بسيار كم براي هواپيماهاي آمريكايي محسوب مي‎شد.

در طول سه هفتهء بعد، هواپيماها، تنها با درخواست از طرف نيروهاي ائتلاف زميني وارد عمليات مي‏شدند. در اين ماموريتها، جنگنده‏هاي F-15E به طور معمول با بمب‏هاي Mk-82 و GBU-12 تجهيز مي‎‏شدند، هرچند كه ساير مهمات نيز به وسيلهء آنها حمل مي‎شدند. براي مثال، در طول انجام يك عمليات هوايي، يك بمب GBU-28، دو بمب GBU-24 و شش بمب GBU-12 رها مي‎شدند. براي اهدافي كه در نزديكي آنها، مردم غيرنظامي، خودروها و وسائل نقليه قرار داشتند، لزومن از بمب استفاده نمي‏شد و خدمهء F-15E در چند موقعيت مشابه، از مسلسل هواپيما سود می‏جستند تا خطری متوجه مردم غیرنظامی نشود.

در طول يك دورهء سه ماهه از عمليات OEF، چهار تن از خدمهء هواپيماهاي اسكادران 391 ام، موفق به كسب بالاترين زمان انجام عمليات در تاريخ شدند؛ آنها به مدت 15.5 ساعت، بر فراز منطقهء اهداف به طور مداوم در حال پرواز بودند. طی این زمان طولانی، دو جنگندهء F-15E به ساختمانهاي مقر فرماندهي و كنترل، دو پناهگاه احتمالي هواپيماهاي جنگي طالبان و يك جادهء اختصاصي ويژهء نيروهاي طالبان، حمله كردند. جنگنده‏هاي F-15E، ضمن اين عمليات، 12 بار سوختگيري هوايي انجام دادند.


استفاده از بمب BLU-118/B
به تاريخ 7 ژانويهء 2002، اسكادران 391 ام به پايگاه اصلي خود بازگشت و اسكادران 335 ام جاي آن را گرفت. اسكادران 391 ام، با انجام روزانه دو تا هشت سورتي پرواز، خود را به محل استقرار اصلي خود رساندند. اسكادران 391 ام به عنوان اولين استفاده از بمب‏هاي BLU-118/B در نبرد واقعي، از ساير اسكادرانها، متمايز مي‏گردد؛ اين بمب‏ها به منظور بيرون كشيدن اعضاي گروهك طالبان از مخفي‏گاهشان، كه درون غارها بود، استفاده شدند. به تاريخ 2 مارس 2002، اولين بمب از اين نوع، بر روي غارهاي مجموعهء «گاردز» در افغانستان رها شد، اما بمب هدف خود را گم كرد (اين موضوع هيچگاه در رسانه‏هاي خبري اعلام نشد).

نقطهء شاخص ديگر در تاريخ جنگنده‏هاي F-15E، به تاريخ 4 مارس 2002 به وقوع پيوست. در اين تاريخ، دسته‏اي از اين هواپيماها، مامور پشتيباني از عملياتي به نام Battle of Roberts’ Ridge شدند. اين جنگنده‏ها، ابتدا به درخواست نيروهاي زميني موسوم به Texas 14 جهت انجام ماموريت «پشتيباني نزديك هوايي» اعزام شدند و ماموريت آنها، انهدام يك پست ديده‏‎باني نيروهاي طالبان بود. 16 دقيقه پس از برخاست، در ساعت 0141 (يك و 41 دقيقه بامداد)، هواپيماي F-15E با کد Mako 30 هدف آتش شديد تيربار 20 م م واقع شد، بدین جهت این هواپيما در مقام مقابله، بلافاصله به محل تيراندازي حمله‏ور شد. خدمهء F-15E فورن متوجه شدند كه سرباز شليك كننده به سمتشان، يك خدمهء مخصوص ضدهوايي نمي‏باشد. خيلي زود معلوم شد كه آن سرباز، يك نيروي ويژهء نيروي دريايي بوده و يكي از اعضاي تيمي مي‏باشد كه پس از گيرافتادن در محل كميني نزديك درهء «شاهي‎كوت»، در جستجوي هليكوپتر شينوك نجات مي‏باشند. با اين حال، F-15E يك بمب GBU-12 را رها ساخت كه منجر به كشته شدن يك تن و زخمي شدن دو نفر ديگر شد، ضمن اينكه اعضاي اين گروه، حين تيراندازي، به سمت شرق تغيير مكان دادند. دومين بمب نيز رها شد، اما با توجه به مختصات نادرستي كه در كامپيوتر F-15E وارد شده بود، بمب از دست رفت. به دنبال سعي يك هليكوپتر شينوك حامل تيم نجات جهت كمك به اعضاي نيروي ويژهء نيروي دريايي، يك موشك آرپي‏‎جي متعلق به طالبان، به هليكوپتر اصابت كرده و باعث ساقط شدن آن گشت. در طول اتفاق تمام اين ماجراها، جنگندهء F-15E سوختگيري هوايي انجام داده و دستورالعمل تازه‏اي را از طرف تيم سومي در نزديكي مرز، جهت همكاري با گروه Texas 14 دريافت نمود.

جنگنده‏هاي F-15E، تعداد يازده عدد بمب GBU-12 را بين ساعتهاي 0252 تا 0303 جهت كمك به نيروهاي زميني رها ساختند. بلافلاصله جنگنده‏هاي F-15E وارد كمك به بازماندگان سانحهء هليكوپتر شينوك شدند، در حالي كه دشمن تنها 75 متر با محل سقوط هليكوپتر فاصله داشت. اين هواپيماها نمي‏توانستند از بمب استفاده كنند زیرا امکان آسیب دیدن نیروهای خودی وجود داشت، بدين جهت آنها محل سقوط هليكوپتر را به عنوان يك نقطهء مرجع درنظر گرفتند و اطراف آن را به رگبار بستند. يك فروند F-15E به سمت هواپيماي تانكر بازگشت و F-15E ديگر از هواپيماي آواكس درخواست نمود تا تعداد ديگري هواپيما به منطقه گسيل شود تا نقطهء مورد نظر را بهتر بتوانند هدف قرار دهند. لحظاتي بعد، دسته‏اي از هواپيماهاي F-16C جمعي اسكادران 18 ام، وارد عمل شدند و منطقهء مورد نظر را آماج حملات‌ خود قرار دادند. مدتي بعد، هر دو دستهء هواپيماهاي F-15E و F-16C به دليل اتمام فشنگهاي مسلسل، متقاعد شدند تا منطقهء مورد نظر را با بمب هدف قرار دهند. آواكس از هواپيماهاي F-15E درخواست نمود تا به پايگاهشان بازگردند اما حضور آنها در آن لحظات جهت پشتيباني نيروهاي زميني لازم بود و بنابراين دوباره به فوريت به همان نقطه بازگشتند. پس از بروز برخي مشكلات در راديوي هواپيماها و همچنين نقص احتمالی در سيستم رهاسازي تسليحات كه مانع از انداختن بمب‏‎ها شده بود، جنگنده‏هاي F-15E سرانجام هركدام يك بمب GBU-12 را رها ساختند و براي رهاسازي ساير بمب‏ها، كسب تكليف كردند، اما به آنها دستور داده شد تا به پايگاه هوایی «الجابر» در كويت بازگردند.


[align=center]Operation Iraqi Freedom[/align]
[align=center]عمليات آزادسازي عراق[/align]

در اواخر سال 2002، امکان وقوع جنگ با رژیم صدام حسین، لحظه به لحظه افزایش می‎یافت و اسکادران چهارم جنگندهء مستقر در پایگاه هوایی سیمور جانسون (Seymour Johnson Air Force Base) در شمال کارولینا، که آخرین اسکادران به کارگیرندهء جنگنده‏های F-15E در جهان محسوب می‏شدند، به زودی دستوری مبنی بر استقرار حداقل یک اسکادران در منطقهء خلیج فارس را دریافت کردند.

اسکادران 336 ام، به عنوان اولین یگان، دستور استقرار در منطقه را دریافت نمود و مقرر شد در پایگاه هوایی «الدوحه» در قطر، مستقر شوند. بین 11 تا 17 ژانویهء 2003، تعداد 24 فروند هواپیما در این پایگاه استقرار یافتند و جهت درگیری و وارد شدن در عملیات، مطابق طرحی که از جانب پایگاه طراح عملیاتهای هوایی واقع در پایگاه هوایی «شاهزاده سلطان» در عربستان سعودی دریافت کرده بودند، آمادهء نبرد شدند. اسکادران 336 ام، تا تاریخ 27 ژانویه زمین گیر بود تا اینکه دولت ایالات متحده و قطر، مشکلات حقوقی را حل کردند و پس از آن اجازهء پرواز یافتند.

جنگنده‏های F-15E پروازهای خود را به منظور پشتیبانی از عملیات بر روی منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق آغاز کردند، که اغلب این پروازها، جهت نظارت و شناسایی به منظور تسهیل در انجام ماموریتهای ضربتی آینده صورت می‏پذیرفت. بدین ترتیب که خدمهء پروازی، ماموریتهای رزمی را در برعلیه اهداف بالقوه در عراق شبیه‏سازی می‏کردند و به قوانین و فنون رزم واقعی آشنا می‏شدند تا به هنگامی که نیاز به حملات واقعی باشد، به خوبی بتوانند در درگیری و ایراد ضربات، موثر عمل نمایند و به خوبی بتوانند از پشتیبانی هواپیماهای آواکس عربستان سعودی بر روی اهداف دشمن بهره گیرند و به درستی عمل نمایند.

در طول انجام مراقبت و گشت هوایی بر فراز منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق، جنگنده‏های F-15E اغلب به اهدافی در جنوب و غرب عراق حمله کردند که از جملهء این اهداف می‏توان به سایتهای راداری، ایستگاههای رادیویی پخش پارازیت، سایتهای ارتباطاتی، پستهای فرماندهی و سیستم‏های پدافند هوایی اشاره نمود. برای مثال تنها در یک شب، چهار فروند جنگندهء F-15E تعداد زیادی بمب GBU-24 را بر روی مرکز فرماندهی «گارد ریاست جمهوری» و مرکز اصلی «حزب بعث» در شهر بصره فرو ریختند. این بمباران در حالی صورت گرفت که یک گروه چهار فروندی دیگر، در ارتفاعی بسیار پائین و نزدیک سطح زمین، اقدام به انهدام کامل سیستم دفاع هوایی منطقه با بمبهای GBU-10 نمودند.

با نزدیک شدن به اواخر فوریهء سال 2003، پرسنل بیشتری در اختیار اسکادران 336 ام قرار گرفت و واحد آنها دارای 150 خلبان و WSO بسیار ورزیده گردید. بسیاری از این پرسنل، از بین دو اسکاردان آموزشی 333 ام و 334 ام جنگنده انتخاب شده بودند که در پایگاه هوایی Mountain استقرار داشتند. این به معنی وجود چهار خدمه برای هر فروند F-15E بود.
به زودی اسکادران 492 ام و 494 جنگنده نیز در پایگاه هوایی دوحهء قطر استقرار داده شدند. یکی از اهداف نهایی که برای هواپیماهای گشت زننده در منطقهء پرواز ممنوع جنوب عراق درنظر گرفته شده بود، از کار انداختن پدافند هوایی و شبکهء راداری پیش‏اخطار نزدیک به مرز اردن بود تا هواپیماهای F-16 و هلیکوپترهای نیروهای مخصوص، به هنگام آغاز جنگ بتوانند در آن منطقه و بیرون از مرزهای اردن به اجرای عملیات بپردازند.

سایتهای رادار و ایستگاههای رادیویی پخش پارازیت بسیاری در غرب عراق و نزدیک به پایگاه هوایی H3 طی این عملیات هدف قرار گرفتند. ضمن اینکه در طی انجام این ماموریت، جنگنده‏های نیروهای ائتلاف، به پدافند بسیار سنگین توپهای ضدهوایی عراق در این ناحیه برخورد کردند.

اما نبرد حقیقی، زمانی بود که آتش جنگ برافروخته گردید و خدمهء جنگنده‏های F-15E نمی‏دانستند که ضوابط و مقررات یک جنگ حقیقی چگونه است. هنگامی که به تاریخ 19 مارس 2003، بمب‏افکن‏های F-117، بمبهای خود را بر روی بغداد و مکانی که گمان می‏رفت صدام حسین در آنجا حضور دارد رها ساختند. برخی از جنگنده‏های F-15E بمبهای GBU-28 را بر روی پایگاه هوایی H3 فرو ریختند و برخی دیگر، در همان منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق، اقدام به عملیات ضربتی نمودند؛ ضمن اینکه موشکهای کروز Tomahawk راه را برای رسیدن کم دردسر هواپیماها به بغداد هموار نمودند. در تمام این عملیاتها، جنگنده‏های F-15E بر اساس ماموریت همیشگی‏شان، مشغول پشتیبانی از منطقهء پرواز ممنوع در جنوب عراق بودند.

[align=center]تصویر[/align]

به تاریخ 20 مارس 2003، جنگ در برخی نقاط فروکش کرده و در برخی نقاط دیگر شدت گرفته بود. جنگنده‏های F-15E بر اساس دستورالعملهای کنترل زمینی، با پرتاب موشکهای دورپرواز AGM-130 بر علیه نقاط کلیدی ارتباطاتی، مراکز فرماندهی و کنترل و پستهای فرماندهی در بغداد، وارد عمل شدند. در این بین، برخی از موشکهای شلیک شده از دست رفتند و به اهداف خود اصابت نکردند. برخی بر این عقیده هستند که عملیات فشردهء جنگ الکترونیک هواپیماهای EA-6B که جهت اختلال در کار رادارهای بغداد مشغول عملیات بودند، بر خطا رفتن موشکها تاثیر گذاشته‏اند.

جنگنده‏های F-15E به دقت و در کنار نیروهای مخصوص عمل کننده در عمق خاک عراق، مشغول انجام وظائف خود بودند. شرح ماموریت این هواپیماها، محرمانه است و تنها خلبانان بسیار باتجربه و کهنه‏کار در این مرحله شرکت داده می‏شدند.
جنگنده‏های F-15E قادر بودند در یک ناحیهء دایره مانند اطراف نیروهای مخصوص پرواز نمایند و مستقیمن با درخواست این نیروها، به اهداف مورد نظر و تعیین شده توسط نیروهای مخصوص حمله‏ور شوند.

یکی از مواردی که بارها اتفاق افتاد این بود که خدمهء هواپیماهای F-15E اهداف مورد نظر، نظیر اتومبیلها را با رگبار مسلسل هدف قرار می‏دادند تا مانع از ایجاد تهدید احتمالی بر علیه تیم نیروهای مخصوص شوند، زیرا اهداف نزدیک به نیروهای مخصوص، خطری همانند انفجار بمب محسوب می‏شدند.

به تاریخ 7 آوریل 2003، یک فروند F-15E به خلبانی کاپیتان اریک بوت دس (Captain Eric Boot Das) و سرگرد ویلیام سالتی واتکینز (Major William Salty Watkins)، به منظور پشتیبانی از نیروهای مخصوص عمل کننده در آن ناحیه، یک بمب را در حوالی شهر تکریت رها ساختند، اما هواپیمای آنها به زمین برخورد کرده و هر دو نفرشان کشته شدند. به هر دو نفر آنها پس از مرگشان، مدال Distinguished Flying Cross و Purple Heart اهداء گردید.

در طول جنگ سال 2003 با عراق، جنگنده‏های F-15E با انهدام 60 درصد اهداف مربوط به نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق، مستقر در حومهء بغداد، اعتبار ویژه‏ای در بین هواپیماهای تاکتیکی نیروهای هوایی ایالات متحده کسب نمودند. این جنگنده‏ها، در طی جنگ سال 2003، تعداد 65 فروند جنگندهء میگ عراقی را بر روی زمین منهدم نمودند. آنها، نقاط کلیدی پدافند هوایی عراق و همچنین پستهای فرماندهی ارتش عراق را به طور کامل هدف قرار داده و نابود کردند. بدین ترتیب، جنگنده‏های F-15E به راحتی توانستند در عمق خاک عراق و در مناطق به شدت محافظت شده‏ای چون بغداد، پرواز کنند.

در طول جنگ سال 2003، جنگنده‏های F-15E ارتباط و همکاری تنگاتنگی با سایر هواپیماهای مستقر شده در پایگاه هوایی دوحهء قطر برقرار ساختند؛ از جمله این همکاری‏ها می‏توان به پشتیبانی جنگنده‏هایی چون F/A-18 های نیروی هوایی سلطنتی استرالیا، F-16 و F-117 های نیروی هوایی ایالات متحده و جنگنده‏های «پاناویا تورنادو» (Panavia Tornado) نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و دسته‏ای از جنگنده‏های F-14 نیروی دریایی ایالات متحده، جمعی اسکادران VF-154 اشاره کرد.

از جمله هواپیماهایی که از توانایی F-15E در جهت یافتن، شناسایی کردن و انهدام اهداف بهره می‏بردند می‏توان به بمب‏افکن‏های سنگین B-1B، B-52 و هواپیماهای F/A-18، AV-8B و F-14 نیروی دریایی ایالات متحده اشاره کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.