komsomolets

روند توسعه و جایگاه سیاسی ارتش روسیه

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

اقا تشکر.زحمت کشیدید
ما منتظر قسمت بعدی هستیم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برام جالبه که چطور اندیشه ی کمونیسم از ارتش روسیه زدوده شد. معمولا در نیروهای امنیتی و نظامی هنگام جذب دقت زیادی میشه تا کاملا هم راستا با ارزش های نظام سیاسی باشند و حتما در این زمینه شوروی سخت گیری زیادی کرده بود. حالا چطور میشه که این موضوع به ناگهان رنگ می بازه و تازه ما می بینیم ارتش حتی در مقطعی عملا در کنار رفورمیست ها قرار می گیره.
ما حتی هیچ مقاومتی در بدنه، فرماندهی یا حتی رده های میانی مشاهده نکردیم.

تاپیک بسیار جالبی است تشکر دوست خوب.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]

رهبری نیروهای مسلح با وجود دعوت طرفداران شوروی، در سال 1991 هیچ تلاشی برای ممانعت از فروپاشی شوروی به عمل نیاورد. پس از فروپاشی این کشور بین پرزیدنت بوریس یلتسین و پارلمان روسیه آتش جنگ قدرت شعله ور شد. اختلاف بر سر مفادی از قانون اساسی بین شورای عالی خلقهای فدراسیون روسیه و ریاست جمهوری به اوج رسید و در شبه کودتایی خونین در اکتبر 93 بوریس یلتسین پارلمان را به توپ بست و قانون اساسی جدیدی تدوین شد که وزارتخانه های دفاع، خارجه و فرماندهی کل قوا را مستقیما تحت امر رییس جمهور قرار میداد.
[/quote]

سلام
کلا افسران روسی در به توپ بستن مجلس ید طولایی دارند ....
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Antiwar' timestamp='1353538790' post='284183']
برام جالبه که چطور اندیشه ی کمونیسم از ارتش روسیه زدوده شد. معمولا در نیروهای امنیتی و نظامی هنگام جذب دقت زیادی میشه تا کاملا هم راستا با ارزش های نظام سیاسی باشند و حتما در این زمینه شوروی سخت گیری زیادی کرده بود. حالا چطور میشه که این موضوع به ناگهان رنگ می بازه و تازه ما می بینیم ارتش حتی در مقطعی عملا در کنار رفورمیست ها قرار می گیره.
ما حتی هیچ مقاومتی در بدنه، فرماندهی یا حتی رده های میانی مشاهده نکردیم.

تاپیک بسیار جالبی است تشکر دوست خوب.
[/quote]

یکی از تاکتیکهای باند گوربی و بعدا یلتسین این بود که تا دم آخر به نهادهای نظام شوروی حمله نکردن، بلکه این نهادها رو با انتصاب افراد وابسته به خودشون به آرومی فتح کردن و از درون پوسوندن و بی خاصیت کردن. شما فیلمهایی رو می تونین ببینین که اواخر سال 90، یعنی وقتی فروپاشی سیستم عملا در حال انجام بود، یلتسین میاد جلوی آرامگاه لنین تا کمر خم میشه و ادای احترام میکنه، یا سنجاق داس و چکش تا سال 91 هم از یقه کتش نمیافته. می خوام این رو بگم ظواهر امر تا واپسین دم حفظ شد. در این شرایط کاری از کسی بر نمیومد.
مردم در تنها رفراندوم تاریخ شوروی در سال فروپاشی به بقای شوروی رأی دادن، اما وقتی ساختارها مرده و از درون پوسیده باشن، از حاکمیت شوروی دیگه چه چیزی باقی میمونه که بخواد تداوم داشته باشه؟ حاکمیت مگه چیزی جز این مجموعه ساختارها و نهادهاست؟
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی عالی بود واقعا آدم تاسف میخوره از فرو پاشی چنین عظمتی
با تشکر از شما
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=6][b][color=#0000CD]بخش چهارم[/color][/b][/size]

ژنرالهای ارتش نسبت به نقش روسیه در مقام شریک غرب بیشتر تردید داشتند تا نقش کشور به عنوان منبع تأمین انرژی آنها. با این حال مردم در دهه 90 تمایزی بین ترجیحات سیاستمداران و نظامیان قائل نبودند. فرماندهان ارتش اما، در میانه دهه نود خود را درگیر معرکه ای خونبار در چچن یافتند که در آن ناچار بودند به رغم میل خود، مجری صرف دستورات سیاسیون باشند. ارتش هم در این میان فرصتی نیافت از موقعیت پیش آمده برای تأکید بر اهمیت و نقش خود استفاده کند.

[i](سرباز روسی در جنگ اول چچن. این جنگ شوقی در ارتش بر نمی انگیخت)[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Soldier1.jpg[/img]


از پایان سال 92 این باور در روسیه شکل گرفت، که سیاستهای سالهای اخیر روسیه/شوروی به هیچ وجه پاداش مناسبی از سوی غرب دریافت نکرده است. از این گذشته، خونریزیهای گسترده در یوگوسلاوی این اعتقاد را به شدت متزلزل کرد، که همبستگی و نزدیک شدن به غرب ضامن ثبات کشور خواهد بود. همچنین جنگهای متعدد در حوزه کشورهای مشترک المنافع، که در آن غرب منفعلانه عمل می نمود، علایق و تواناییهای روسیه را بیش از پیش به روسیه یادآوری می کرد.
پس از سالهای 92/93، نه روسیه و نه ناتو هیچ تلاشی جدی برای پی ریزی یک استراتژی مبتنی بر همکاری و مشارکت طرفین به عمل نیاوردند. دو طرف نه توانایی این کار را در خود می دیدند و نه ضرورتی برای آن احساس می کردند. مسأله اصلی سیاست روسیه این بود که اجازه ندهد ناتو تنها ضامن و عامل صلح و ثبات اروپا تلقی گردد. روسیه از حذف شدن خود می هراسید و سعی می کرد مانع بسط و تداوم برتری ایالات متحده شود. روسیه مرتبا نسبت به گسترش ناتو به مرکز و شرق اروپا اعتراض می کرد و مصرانه تلاش می نمود یک سیستم امنیت واحد اروپایی بدون بلوک بندیهای سیاسی در اروپا ایجاد گردد. که در هر دوی این تلاشها ناموفق بود.
در پایان سال 1998 که بحران در کوزوو افزایش یافت، وزیر دفاع روسیه هشدار داد که این جنگ علامتی بر آغاز جنگ سرد جدیدی است. این تهدید مضحک بود، چرا که چند ماه قبلتر روسها مجبور شده بودند در مورد عجز و درماندگیشان در پرداخت بدهی های خود به غرب توضیح دهند! رهبری کشور آشکارا تمایل و قدرتی برای شروع جنگ سرد جدید نداشت. اما از سوی دیگر پیروزی آسان غرب بر یوگوسلاوی نه تنها باعث نگرانی روسها درمورد کاهش نقش کلیدی این کشور در سیاستهای اروپا می گردید، بلکه پیامدهای دیگری هم به دنبال داشت: فرماندهی ارتش روسیه تا پیش از این رویدادها بر این عقیده پای می فشرد که سلاحهای متعارف ابزار کافی برای بازدارندگی خواهد بود. با این که پس از فروپاشی شوروی، روسیه قدرت خود در سلاحهای متعارف را به شدت از دست داده بود، اما طبق دکترین خود در نبردهای بزرگ استفاده کننده اول از سلاح اتمی به شمار نمی رفت.
علیرغم اینکه یوگوسلاوی صاحب ارتش نیرومند و آموزش دیده ای بود، نتوانست در برابر ناتو مقاومت کند. جنگ یوگوسلاوی شوک سنگینی به طرف روسی وارد کرد: روسیه نا امیدانه می دید که این جنگ میدانی برای آزمایش سلاحها و تکنولوژیهایی است که روسیه به کلی فاقد آن است. این موضوع پرسشهای جدی در رابطه با تواناییهای دفاعی روسیه مطرح کرد. با این اقدام غرب، که بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفت، روسیه خود را در عصر جدیدی در سیاستهای جهانی یافت.

[i](تهاجم ناتو به یوگوسلاوی روسیه را تکان داد)[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/youg.jpg[/img]


[size=5][b]وضعیت کلی نیروهای مسلح در دوران ریاست جمهوری پوتین (2000-2008)[/b][/size]

پس از تثبیت اقتصادی از سال 1999 و قدرت یافتن پوتین، بودجه نیروهای مسلح شروع به افزایش کرد. با این وجود، اگر چه جنگ کوزوو نگرانیهای بسیار بر انگیخته بود، و روسیه وارد جنگ پرهزینه و خونین دیگری با چچن شده بود، این رشد به سرعتی که درآمد کشور افزایش می یافت نبود. شمار نیروهای مسلح باز هم کاهش یافت و به 1.2 ملیون نفر در سال 2007، و 1.15 ملیون نفر در سال 2008 کاهش یافت.
در سال 2000 سهم مخارج نظامی روسیه بین 2.5 تا 2.8 درصد تولید ناخالص داخلی روسیه بود. سهم مخارج نظامی از بودجه دولتی کشور بین سالهای 1995 و 2009 از 18% به 14% کاهش یافت، در حالیکه این رقم برای بودجه امریکا 21% بود. با افزودن هزینه های دیگری که در بخشهای دیگری از بودجه در نظر گرفته می شود، سهم هزینه های نظامی از تولید ناخالص ملی در همان سطح متوسط جهانی یعنی 3.5 تا 4 درصد قرار می گیرد. به هر حال با محاسبه ارزش واقعی هزینه ها، بودجه نظامی روسیه در سال 2009 از مخارج نظامی این کشور در سال 1994 فراتر نمی رفت.
جدول زیر سهم هزینه های نظامی به ترتیب در تولید ناخالص ملی و بودجه دولتی را بین سالهای 1995 تا 2003 نشان می دهد:

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/untitled.JPG[/img]

(ادامه دارد)
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b][color=#0000cd][size=6]بخش پنجم[/size][/color][/b]

[size=5][b]توسعه و اهمیت سیاسی نیروهای مسلح بین سالهای 2000-2008[/b][/size]

از سال 2000، نقش تهدیدات خارجی علیه کشور اهمیت عمده ای یافت و در نتیجه ارزش و موقعیت ارتش نسبت به چند سال قبل آن بهبود یافت. جنگ کوزوو و همچنین جنگ چچن منجر به تغییر مشی مسکو گردید، یا حداقل کرملین علاقه داشت این طور وانمود کند. در نتیجه، یک برنامه تدارکاتی میان مدت برای ارتش طرح ریزی گردید، که البته به علت کمبود بودجه عملی نشد. افزایش چشمگیر در بودجه دفاعی هنوز در اولویتهای کرملین قرار نداشت. کرملین به شدت تلاش می کرد از طریق اقدامات ساده تری ( به دلیل شرایط خاص خارجی و به ویژه داخلی)، تغییر مشی خود را نشان دهد.

[i](جنگ چچن نشان داد ارتش به تحولی جدی نیاز دارد)[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/chechen1.jpg[/img]

به هر حال آشکار بود که باید اصلاحاتی به منظور بهبود وضعیت قوای مسلح صورت می گرفت و این تنها به دلیل سختیها و مشکلاتی که جنگ کوچک چچن برای روسیه ایجاد کرد نبود. روسیه به دلیل نقص ابزارهای دیگرش بود که به خشونت در غائله چچن روی آورد. نه تنها ساختار، بلکه امکانات و تسلیحات در اختیار ارتش در این جنگ، با ملزومات یک ارتش مدرن تطابق نداشت. پرزیدنت پوتین، همانند وزیر دفاع سرگئی ایوانوف، طرح خود مبنی بر ایجاد یک ارتش متشکل از افراد حرفه ای و داوطلب تا سال 2004 را اعلام کرد. در همین زمان تصمیم گرفته شد شمار پرسنل ارتش از 1.2 ملیون به 835هزار نفر تقلیل یابد. رهبری سیاسی مصمم بود این پروژه را به پیش برد، اما در عین حال قادر به مقابله با مقاومت ژنرالهای ارتش نبود. همان طور که بسیاری از ناظران بیان کرده اند، طرح پوتین از اقبال عمومی مناسبی هم در داخل کشور برخوردار نبود. بالاخره در سال 2003 رهبران سیاسی و فرماندهان ارتش توافق کردند که این طرح به تدریج در مورد پرسنل پیمانی و رسمی تعداد معینی از واحدهای نظامی پیاده شود (که تعداد این واحدها از آن زمان مداوما افزایش یافته است.)
پرزیدنت یلتسین در آغاز به قدرت رسیدنش در سال 1991 اعلام کرد روسیه می تواند به ناتو ملحق شود. این ایده را پوتین در سال 2000 هم بیان داشت. غالب منتقدان سیاسی، این تاکتیک را اشتباه ارزیابی می نمودند، زیرا به ناتو امکان و انگیزه بیشتری می داد تا با الحاق حوزه بالتیک و اوکراین به خود، روسیه را بیش از پیش تهدید و منزوی کند. در نتیجه پوتین این ایده را به کنار نهاد و در همین حال دبیر کل ناتو اعلام داشت الحاق روسیه در دستور کار ناتو قرار نداشته است. ابتکارات روسیه در سالهای 2000 و 2001 برای ایجاد سیستم دفاع موشکی مشترک را می توان صرفا وسواسهای تاکتیکی روسها تلقی کرد که کمتر جدی گرفته می شد.
پس از حادثه 11 سپتامبر، روسیه قویا در جانب غرب ایستاد. آیا پوتین به این نتیجه رسیده بود که همکاری و تفاهم با غرب ضامن تأمین امنیت روسیه است؟ یا این راه را برگزید چرا که توانایی رقابت با غرب را نداشت؟ به هر حال شمار زیادی از متخصصان سیاسی هشدار می دادند روسیه باید از کمک بیش از حد به امریکا بپرهیزد. از این گذشته، روسیه باید در قبال این همکاریها امتیازاتی را از غرب مطالبه کند، امری که به هرحال پوتین آنرا انجام نداد. در عوض، پوتین دستور بستن پایگاههای روسیه در کوبا و ویتنام را صادر نمود، او انتظار داشت در قبال این خوشخدمتیها چیزی از غرب بدست بیاورد، اما انتظار بیجایی بود.
سیاست غربگرایانه پوتین حتی صدای محافل محافظه کار و راستگرای روسیه را هم درآورد. حتی وزیر دفاع سابق یلتسین در نامه ای سرگشاده، پوتین را به وطن فروشی متهم نمود.
وضعیت اجتماعی ارتش نیز همچنان در آغاز قرن جدید نا امید کننده بود. دهها هزار سرباز پیمانی و رسمی در انتظار آینده نامعلوم خود پس از اجرای اصلاحات جدید نظامی نشسته بودند. حقوق افسران روسی از دستمزد رفقای بلاروسی و اوکراینیشان و حتی از متوسط دستمزد در روسیه پایین تر بود. بر اساس تحقیقات یک کمیسیون دولتی در سال 2001، بیش از نیمی از افسران روسی زیر خط فقر به سر می بردند. تبهکاری و خودکشی در ارتش روسیه به مرزهای فاجعه باری رسید، به طوری که این میزان 2 برابر بیشتر از ناتو بود. در این میان مجازات افسران خاطی همچنان یک امر استثنایی به شمار می رفت.
تنها از اواسط دهه گذشته بود که ارتش روسیه توانست غذا و پوشاک سربازان را به قدر کفایت تأمین کند. از این زمان (سال 2006) بودجه تأمین تسلیحات و نیز تعداد مانورها افزایش یافت. و پس از 15 سال نیروی دریایی و نیروی هوایی در عرصه های بین المللی ظاهر شدند و روسیه یک سیستم راداری قدرتمند را در خاک خود توسعه داد و اقدامات دیگری از این قبیل.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/reje1.jpg[/img]

اما علیرغم افزایش بودجه نظامی، نسبت تسلیحات مدرن در ارتش روسیه ناچیز بود. در نتیجه شمار سیستمهای عملیاتی ارتش مرتبا کاهش می یافت. در سال 2006 وزیر دفاع ناچار شد اعلام کند، تنها 30% هواپیماهای جنگی نیروی هوایی عملیاتی هستند. بخش بزرگی از بودجه ارتش را برنامه نوسازی سلاحهای اتمی کشور می بلعید. قدرت روسیه در این ضمینه کاملا با ایالات متحده برابری می کرد و برتری کاملی بر مجموع توان چین، فرانسه و بریتانیا داشت. از سال 2004 شمار آزمایشهای موشکی برای توسعه موشکهای بالستیک بین قاره ای افزایش یافت. سیستمهای ساخت شوروی نیاز به جایگزینی فوری داشتند. امری که برای آن تلاش بسیار شد اما در نهایت قدمهای کوچکی برای آن برداشته شد. در سال 2006 وزارت دفاع اعلام کرد 60% این سیستمها از عمر خدمتی خود گذر کرده اند. در مارچ همان سال در نشریه معتبر آمریکایی "Foreign Affair" مقاله ای چاپ شد که در آن به این موضوع می پرداخت که ایالات متحده به زودی به توان انهدام کامل توانایی اتمی روسیه در اولین حمله دست خواهد یافت. این مقاله منجر به بحثهای بسیار گسترده ای در روسیه شد: از یک سو به نظر می رسید امریکا قصد بر هم زدن توازن نظامی جهان را دارد، و از سوی دیگر هزینه نوسازی نیروهای استراتژیک روسیه بسیار سنگین بود.
(ادامه دارد)
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#0000cd][b][size=6]بخش ششم[/size][/b][/color]


صنایع نظامی روسیه در دهه 90 به چندین شرکت کوچک تقسیم شدند و باعث آشفتگی این تولیدات گردیدند. در سال 2006، در میان 25 شرکت بزرگ تولید کننده تسلیحات جهان، نام هیچ شرکت روسی به چشم نمی خورد، در مقابل، به عنوان نمونه 4 شرکت فرانسوی در این لیست به چشم می خوردند. اما از سال 2007، به منظور وارد شدن به رقابت تسلیحاتی و افزایش صادرات، تمام این شرکتها در یک کورپراسیون واحد مجتمع گردیدند. در نتیجه در سال 2008 روسیه موفق به صادرات 8 ملیارد دلار اسلحه شد، که در مقایسه با صادرات 3.4 میلیارد دلاری سال 1999 افزایش درخور توجهی را نشان میداد.
روسیه در نخستین دهه قرن جدید موفق شد جایگاه خود به عنوان دومین صادر کننده تسلیحات در جهان را تثبیت کند، بازارهای جدیدی بدست آورد، و همانند سایر صادرکنندگان برتر جهان، از صدور اسلحه به عنوان وسیله ای برای مستحکمتر کردن پیوندهای سیاسی استفاده نماید. روسیه همچنین توانست از وابستگی مفرط به بازار چین رهایی یابد. در دهه 90 قریب 70% صادرات تسلیحاتی روسیه به چین بود. چین در سال 2004 پیشنهاد کرد، روسیه تمام محدودیتها برای دسترسی به تکنولوژی و متخصصان روسی را از میان بردارد و دسترسی کاملی به صنایع نظامی روسیه داشته باشد. روسیه این پیشنهاد را رد کرد، و بعد از آن روند سقوط صادرات به چین ادامه یافت. به طوری این صادرات در سال 2007 نسبت به سال قبل آن 62% افت پیدا کرد، و با ادامه روند کاهش، سهم چین از صادرات تسلیحاتی روسیه به 20% رسید. روسیه البته به همکاری نظامی، عمدتا در قالب مانورهای مشترک ادامه داد، اما به هیچ وجه خواستار ایجاد یک اتحادیه نظامی با این کشور نبود. اگرچه هر دو کشور در پاسخ به فشارهای غرب مایل بوده اند که چنین گرایشی (برای همکاری تنگاتنگ نظامی) را به غرب نشان دهند.

[i](روسیه مایل به نزدیکی بیش از اندازه به چین نیست)[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/633828747.jpg[/img]
بودجه روسیه تماما صرف هزینه های سنگین نگهداری سیستمهای موجود، بهبود وضعیت پرسنل ارتش، و مدرنیزاسیون سلاحهای اتمی می گردید. در این میان بیشتر ناظران غربی بر در پایان دوره دوم ریاست جمهوری پوتین معتقد بودند روند کاهش نفرات ارتش متوقف نشده، بلکه تنها از سرعت آن کاسته شده است. برنامه بلندپروازانه اصلاحات نظامی به دوره 2007 تا 2015 به تعویق انداخته شد و ولادیمیر پوتین در بهار 2006 بار دیگر خطر تهدیدات داخلی را برجسته تر ساخت، امری که پس از جنگ کوزوو نسبت به تهدیدات خارجی موقعیت دوم را به خود اختصاص داده بود.
فرماندهی ارتش هم در این مدت با موفقیت توانسته بود در برابر تصمیم رهبران سیاسی برای کاهش خدمت سربازی ایستادگی کند، (سال 2001-2002) اما نتوانست بر اراده کرملین مبنی بر بستن پایگاههای خود در کوبا و ویتنام، و همچنین پشتیبانی از نیروهای ناتو در آسیای مرکزی چیره شود.
بعد از پایان دوره اول ریاست جمهوری در سال 2004، پوتین اقتدار خود را در برابر ژنرالهای ارتش تثبیت نمود و آنها را به عقب راند. در نتیجه فرماندهی ارتش موقعیت و قدرت خود را به نفع وزارت دفاع که مستقیما در کنترل دولت بود از دست داد. فرماندهی ارتش بیشتر از هر زمان دیگری نسبت به 15 سال گذشته، تحت امر وزیر دفاع سرگئی ایوانوف، یار قدیمی پوتین، در آمده بود. از این گذشته در سال 2007 تصمیم گرفته شد پس از 40 سال، خدمت سربازی نصف شده و به یکسال کاهش یابد.

(نفر سمت راست ژنرال بالویوسکی رییس ستاد کل ارتش 2004-2008، که اولین قربانی مدودوف به شمار می رفت.)
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/komsomol1.jpg[/img]


در آغاز سال 2007، آناتولی سردیوکوف پست وزارت دفاع را عهده دار شد. این برای اولین بار در میان نسل جدید بود که یک شخص بدون پیشینه نظامی این سمت را اشغال می کرد. پوتین تخصص اصلی او، اقتصاد، را مد نظر داشت تا بتواند در تولید نظامی و نیز بازارهای تسلیحاتی، شفافیت و کیفیت لازم را تحقق بخشد. متخصصان به این نکته واقف شدند که نزدیک به 30% از درآمدهای وزارت دفاع به دلیل فساد دستگاه اداری، طی گردشهای مالی گم شده و از دست می رود. از منظر ژنرالهای دخیل در این موضوع، این مبالغ برای جبران درآمدهای ناچیز قانونیشان ضروری بود. اندکی پس از شروع به کار وزیر جدید، اختلاف بین وزیر غیر نظامی، و نظامیان بالا گرفت. این اختلافات خود را در سال 2008، طی یکی از اولین اقدامات رییس جمهور جدید، دمیتری مدودوف، نشان داد. مدودوف رییس ستاد ارتش را برکنار کرد و ژنرال ماکاروف، متحد سردیوکوف، را به این سمت منصوب نمود. بین سالهای 2000 تا 2008، طرحهای متعددی برای اصلاح ساختار ارتش تهیه شده بود، اما بخش بزرگی از این طرحها اجرا نشده باقی مانده بودند. از سال 2007 دولت تلاش کرد توافق غیر رسمی دهه 90 با ژنرالهای ارتش (که در بخش اول بدان اشاره گردید) را ملغی کند. دولت طی سالهای اخیر توانسته بود سرمایه داران بزرگ و رهبران محلی را به کنترل خود درآورد. احتمالا ژنرالهای ارتش با این روند مخالف بودند. در هر حال دولت تمایلی نداشت چنین بحثهایی را علنی کند.(ادامه دارد)

[i](ژنرال ماکاروف رییس ستاد کل، مدودوف رییس جمهور، سردیوکوف وزیر دفاع)[/i]
[i][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Dmitry_Medvedev.jpg[/img][/i]
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام

بسیار لذت بردم از مطالعه ی این تاپیک ... از شما خواهش می کنم ادامه ی مطالب را هم بعد از اماده شدن ، حتما به اشتراک بگذارید و خوانندگان را در اوج مطالب رها نکنید ...

اون دوستانی هم که در تاپیک های مربوط به روسیه مرتبا به کثیف بودن این روس ها اشاره می کنند ، حتما مطالب این تاپیک را مطالعه کنند تا با مشکلات عجیب و غریب این کشور بیشتر آشنا بشن
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Ehsan_animator' timestamp='1354144758' post='285439']
با سلام

بسیار لذت بردم از مطالعه ی این تاپیک ... از شما خواهش می کنم ادامه ی مطالب را هم بعد از اماده شدن ، حتما به اشتراک بگذارید و خوانندگان را در اوج مطالب رها نکنید ...

اون دوستانی هم که در تاپیک های مربوط به روسیه مرتبا به کثیف بودن این روس ها اشاره می کنند ، حتما مطالب این تاپیک را مطالعه کنند تا با مشکلات عجیب و غریب این کشور بیشتر آشنا بشن
[/quote]
ممنون از لطف دلگرم کننده شما و بقیه دوستان
سعی میکنم زودتر هر قسمت رو آماده کنم
و البته شما راس میگی. بعضیها بدون توجه به مشکلات داخلی روسیه و جنگ قدرتی که مثل همه جای دنیا در جریانه، توقعاتی از روسیه دارن که آدم از باباش هم نداره icon_cheesygrin
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#0000cd][size=6][b]بخش هفتم[/b][/size][/color]

بعد از سالهای 2005/2006، دیگر کاملا مشخص شده بود روسیه نمیتواند وارد یک اتحاد همه جانبه با غرب شود. مهمترین دلیل هم این بود که پوتین بالاخره دریافت چنین اتحادی جز از راه تبعیت روسیه از غرب میسر نخواهد شد. در این میان سر و سامان یافتن اوضاع داخلی، گرفتار شدن غرب در باتلاق افغانستان و عراق و افزایش قیمت نفت و گاز به شکل دادن اعتماد به نفس روسیه کمک کرد. در نتیجه روسیه مدام مواضع سفت و سختتری میگرفت. به عنوان مثال در ابتدای سال 2008 پوتین ادعا کرد، سیاست تعدادی از کشورها درمورد روسیه، صرفا بر مبنای آرزوی آنها در به چنگ آوردن منابع طبیعی این کشور بنا شده است. با این حال روسیه همچنان تأکید میکرد که علاقه ای به وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی ندارد و وظایف نیروهای مسلح خود را نیز همچنان در چارچوب دفاعی سابق قرار میدهد. با این حال، با وجود تمام اختلافات، روسیه، ناتو و امریکا همکاریهای نظامی خود را هرچه بیشتر گسترش می دادند. در پاییز 2006، روسیه اعلام کرد به علت مخالفتهای گسترده مردم، از برنامه یک مانور مشترک صرف نظر کرده است. مانوری که به هرحال در سال بعد، البته این بار تا حد ممکن دور از چشم مردم، انجام پذیرفت.


[size=5][b]جنگ قفقاز[/b][/size]

تنش میان گرجستان از یک سو، و دو جمهوری آبخازیا و اوستیای جنوبی از سوی دیگر، در سال 2006 افزایش یافت. روسیه مرزهای سال 1992/93 را، که تمام قلمرو مورد مناقشه را جزء خاک گرجستان قلمداد میکرد، پذیرفته بود، اما به طرز روز افزونی بیشتر جانب قسمتهای جدا شده را میگرفت.
از ژولای 2008 بر شدت و مقدار درگیریهای مرزی گرجستان- اوستیا افزوده میشد، تا اینکه در شب 7 آگوست 2008، ارتش گرجستان با پشتیبانی آتش سنگین توپخانه به قلمرو اوستیا تجاوز کرد. روسیه، که از دهه 90 جهت حفظ و تضمین آتش بس در این منطقه مستقر بود، خود را از قبل برای چنین سناریویی مهیا کرده بود و در حالیکه تنها بیش از چند روز از مانور نظامی نیروهای روسی در قفقاز شمالی نگذشته بود، وارد عمل شد. از سوی دیگر، زمان آغاز حمله، روسیه را کاملا غافلگیر کرد. رییس جمهور مدودوف در تعطیلات به سر می برد، پوتین برای شرکت در جشن افتتاحیه المپیک در پکن به سر میبرد، و پست فرماندهی سازمان اطلاعات ارتش هم به علت تغییر و تحول، چندی بود که خالی مانده بود.
ارتش روسیه 12 ساعت پس از آغاز تهاجم گرجستان عملیات خویش را آغاز کرد. هر دو طرف درگیر عمدتا از سلاحهای ساخت اتحاد شوروی استفاده می کردند، اگرچه طرف گرجی این سلاحها را با جدیدترین تکنولوژی آپگرید کرده بود. از این گذشته، گرجیها در تکنیکهای ارتباطی اطلاعاتی برتری داشتند. در نتیجه، به دلیل تعداد مشابه نیروهای دوطرف، گرجستان کوچک در این جنگ در ابتدا حریف دست و پا بسته ای نشان نداد. این امر به ویژه خود را در تعدادی از صدماتی که به نیروی هوایی روسیه وارد آمد، نشان داد. ارتش روسیه و مدافعان اوستی در این جنگ به علت روشهای خام و غیر حرفه ای ارتش گرجستان، و نیز به دلیل روحیه جنگاوری و شجاعت خود، توانستند به سرعت ورق را به نفع خود برگردانند و بر میدان مسلط شوند. در روز آخر جنگ، ارتش گرجستان سراسیمه و کاملا متلاشی شده، در حال عقب نشینی مداوم و دفاع ناامیدانه بود.

[i](ژنرال آناتولی خرولیف فرمانده ارتش 58 روسیه، که درگیر نبرد با ارتش گرجستان شد)[/i]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/anatoli_khruliev.jpg[/img]
اکنون این امر واضح بود که فرماندهی ارتش مطلقا تمایلی به پذیرش طرح اتحادیه اروپا نداشت و کاملا آماده بود تا پایتخت گرجستان را تصرف کند. و در عین حال نمایش قدرت بی سابقه ای را هم ترتیب دهد. اصرار شدید ژنرالهای ارتش و هم نیروهای عمل کننده در این منطقه، رهبران سیاسی را دچار تردید نمود.
کرملین مایل به وخیمتر شدن بیشتر اوضاع نبود. در طول جنگ هم ارتش روسیه از تخریب و انهدام ایستگاههای سوخت و نیروگاهها خودداری میکرد. ولی این نگرانی وجود داشت که در جنگِ روسیه علیه کشوری که جرج بوش مکرر آنرا به عنوان متحد خود توصیف کرده بود، غرب روسیه را بیشتر به چشم یک رقیب ببیند، تا یک همکار و شریک.
نه حین و نه پس از جنگ 2008، چشم انداز ادامه ارسال تدارکات آلمانی برای نیروهای مستقر در افغانستان از طریق خاک روسیه، که از سال 2003 برقرار بود، به خطر نیافتاد، اما لطمه ای جبران ناپذیر به روابط روسیه ناتو وارد شد. ناتو، بر خلاف میل آلمان، از این گفته مدودوف که روسیه حوزه اعمال نفوذ و علاقه مشخصی در اطراف خود دارد، به سرعت یاد کابوسهایش در دوران حیات اتحاد شوروی افتاد. این فرمول سیاست خارجی را مدودوف تنها یکبار به زبان آورد ( سلف او پوتین چنین عباراتی را بیان نمیکرد) و به طور رسمی هم هرگز تکرار نشد.(ادامه دارد)

(فرماندهان نظامی اصرار به فتح پایتخت گرجستان، تفلیس داشتند)
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/komsom1.jpg[/img] ویرایش شده در توسط komsomolets
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار جای تاسفه که من این تاپیک رو وقتی میخونم که مثبتهام تموم شده :(

تقریبا سوالی توی ذنم نبود که توی تاپیک اشاره نشده باشه بهش. بسیار ممنون و امیدوارم به همین سرعت، ادامه پیدا کنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.