aryoreza

سوال:اگر ايران در سال 59 تواناييهاي فعلي را داشت؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به متخصصين محترم اين بخش سلام عرض مي كنم. اگه براتون زحمتي نيست خيلي برام جالبه كه بدونم اگر در سال 1359 با تواناييها و امكاناتي كه الآن در اختيار داريم وارد جنگ با عراق با همان تواناييهاي زمان ابتداي جنگ مي شديم چه نتيجه اي حاصل مي شد.جنگ چقدر طول مي كشيد؟ و در كل چه اتفاقي مي افتاد؟ لطفا دوستاني كه وقتشون اجازه ميده به اين پرسش من پاسخ بدهند.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تو نیروی هوایی که مسلما ضعیف تر میبود چون همه فرسودن البته پدافند کافی براشون داشتیم اما قطعا حتمی بدون شک بی شک چیزی از لشگرهای زرهی عراق باقی نمی موند چون اون موقع ما نمیتونستیم از موشکهایی مثل تاو و یا ادواتی مثل اس پی جی 9 استفاده کنیم چون بلد نبودیم (البته همون اول جنگ :| )ولی الان خودمون سازندشیم تو نیروی دریایی هم عراق کاری نمیتونست بکنه. با موشک هم که تمام نقاط استراتژیکشو میزدیم با شهاب 3 اونور عراقو و با فاتح 110 اینور عراقو :cry:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر امکانات کنونی را داشتیم جنگ شاید به دو روز نمی کشید! چون وقتی 100 تا شهاب بخوره توی بغداد چیکار میخوان بکنن؟! موشک بالستیک هم که نداشت و نداره عراق!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در زمینه هوایی با توجه به اینکه جنگنده های اون زمان عراق رو میگ21و23 تشکیل می دادند همین توان کنونی به همراه پدافند موثر براشون کفایت می کنه. در بقیه موارد با جناب MRG موافقم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پس اگه شرايط فعلي رو داشتيم آيا لازم بود كه اينهمه نيرو از طريق زمين رودروي عراق بجنگند؟ يا مي تونستيم مثل جنگ اول امريكا با عراق ابتدا از طريق هوايي تمام نقاط استراتژيك شونو هدف قرار بديم و ا زنظر راداري و راديويي كور و كرشون كنيم بعد خدمت نيروي زميني شون برسيم؟ البته اگه ممكنه اين موضوع را هم در نظر داشته باشين كه آيا ارتش عراق امكان مقابله به مثل را داشت يا نه؟ يعني با امكانات فعلي مون مي تونستيم كاري كنيم كه تمام قواي عراقي در زماني بسيار كوتاه مثلا چند روز زمين گير بشن و نتونن پاسخ بدن يا اونا هم ميتونستن همين بلا رو سر ما بيارن؟ توجه بفرماييد كه در آن زمان عراق از بمب افكن هاي استراتژيكي همچون بمب افكن توپولوف نيز برخوردار بود كه قابليت واكنش سريع داشتند و ميتونستن در زمان كوتاهي حجم وسيعي از خاك ما و نقاط موثر را هدف قرار بدن.آيا با توجه به اينكه عراق آغازگر جنگ بود با پدافند فعليمون ميتونستيم واكنشهاي سريع انجام بديم و همزمان تاكتيكهاي موثر براي انهدام نقاط استراتژيك را انتخاب كنيم.تكليف نيروهاي مرزدار و امكان مقابله آنان با هجوم وسيع و سريع لشكرهاي زرهي و واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق چه بود؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پس اگه شرايط فعلي رو داشتيم آيا لازم بود كه اينهمه نيرو از طريق زمين رودروي عراق بجنگند؟ يا مي تونستيم مثل جنگ اول امريكا با عراق ابتدا از طريق هوايي تمام نقاط استراتژيك شونو هدف قرار بديم و ا زنظر راداري و راديويي كور و كرشون كنيم بعد خدمت نيروي زميني شون برسيم؟
البته اگه ممكنه اين موضوع را هم در نظر داشته باشين كه آيا ارتش عراق امكان مقابله به مثل را داشت يا نه؟ يعني با امكانات فعلي مون مي تونستيم كاري كنيم كه تمام قواي عراقي در زماني بسيار كوتاه مثلا چند روز زمين گير بشن و نتونن پاسخ بدن يا اونا هم ميتونستن همين بلا رو سر ما بيارن؟
توجه بفرماييد كه در آن زمان عراق از بمب افكن هاي استراتژيكي همچون بمب افكن توپولوف نيز برخوردار بود كه قابليت واكنش سريع داشتند و ميتونستن در زمان كوتاهي حجم وسيعي از خاك ما و نقاط موثر را هدف قرار بدن.آيا با توجه به اينكه عراق آغازگر جنگ بود با پدافند فعليمون ميتونستيم واكنشهاي سريع انجام بديم و همزمان تاكتيكهاي موثر براي انهدام نقاط استراتژيك را انتخاب كنيم.تكليف نيروهاي مرزدار و امكان مقابله آنان با هجوم وسيع و سريع لشكرهاي زرهي و واحدهاي گارد رياست جمهوري عراق چه بود؟

خب عراق همین کارو کرد دیگه
روز اول جنگ نزدیک به 200 هواپیمای جنگنده و بمب افکن فرستاد رو کشورمون و پدافند ما هم که آماده نبود ولی کاری نتونست بکنه جز زدن 1 فانتوم :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آريو رضاي بزرگوارِ؛ زبيگنيو برژينسكي، زماني كه صدام رو شير كرد كه به ايران حمله كنه، يه دكترين رو دنبال مي‌كرد. اون دكترين، اساسش، پيشگيري از نفوذ انقلاب اسلامي ايران و بيداري اسلام حقيقي در منطقه بود. درصورت شيوع تفكر انقلابي در بين كشورهاي اسلامي منطقه، حكومت‌هاي سست بنياد منطقه، يكي پس از ديگري فرو مي‌ريختن و تمامي منافع امريكا در عرض مدت كوتاهي نيست و نابود مي‌شد و بدتر از اون، انرژي و شاهرگ حياتي اقتصاد جهان، به دست اسلامگراهاي واقعي (نه پادشاهان مفت‌خور عربي) مي‌افتاد و مي‌تونست پايه‌گذار يك حكومت اسلامي بسيار خطرناك براي امريكايي‌ها باشه!! بنابراين، اين جنگ، نبايد به نفع ايران اسلامي به اتمام مي‌رسيد. براي جلوگيري از شكست عراق در منطقه، هر كاري صورت مي‌گرفت؛ حتي مداخله‌ي مستقيم امريكايي كه اون زمان، روابط ديپلماتيك درست و حسابي با عراق (البته به صورت آشكار) نداشت. از طرفي، شوروي هم حامي عراق بود و براي جلوگيري از شكست اون، احتمال دخالت در اين جنگ وجود داشت. ضمن اينكه كشورهاي عربي منطقه، تمامي از ترس شير بزرگي به نام ايران، همه پشت عراق بودن و از هر كمكي براي تجهيز عراق، دريغ نمي‌كردن. در اون زمان، عراق اگه روي زمين نابود هم مي‌شد، طولي نمي‌كشيد كه مجدداً تجهيز مي‌شد. ضمن اينكه به قول يكي از سرداران سپاه، همه‌ي مشكل ما از زماني شروع شد كه وارد عراق شديم. ايشون مي‌گفتن كه تا قبل از اون، عراقيا راحت شكست مي‌خوردن و راحت زمين مي‌دادن. ولي وقتي به خاك خودشون رسيدن، با چنگ و دندون ازش دفاع مي‌كردن و سر وجب به وجب خاك، كلي تلفات مي‌داديم و تازه وقتي هم كه مي‌گرفتيم، پاتك‌هاي بسيار سنگين عراق شروع مي‌شد و ...!!! به جنگ امريكا و عراق نگاه نكنين. اصلاً معيار مناسبي براي مقايسه و بررسي نيست. هر دو جنگ خليج، كاملاً نمايشي بودن. باز جنگ اول يه چيز. جنگ دوم كه حتي عراق ارتش درست و حسابي هم روانه نكرد! بزرگترين درگيري در بصره هم توسط نيروهاي بومي صورت گرفت و ديدين كه چقدر طول كشيد كه بصره رو گرفتن؛ حال اينكه بغداد رو سه سوت تصاحب كردن. تانك‌هاي امريكايي، سر رسيدن به بغداد با هم كورس گذاشته بودن! تنها مقاومت حقيقي، در كلام طه ياسين رمضان بود كه هر روز مي‌گفت ما چنين مي‌كنيم و چنان!!! والا از همون اول، همه‌شون فراري شده بودن و هر روز، بدل صدام ميومد تو خيابونا كه بگه من هنوز در نرفتم!! از بحث منحرف نشيم. بعد از پيروزي ايراني‌ها در نبرد بيت‌المقدس، ترس بزرگي منطقه رو برداشت. صدام، براي دفاع از بغداد، دستور حفر خندق دور شهر رو داد و گارد رياست جمهوري، كنترل امنيت شهر رو در دست گرفت! تمام ترس غرب اين بود كه ايران، همون موقع به بغداد حمله كنه و عمليات بيت‌المقدس، با فتح بغداد به پايان برسه. ولي ايراني‌ها اون موقع تو خرمشهر موندن! بزرگترين ضربه به پيكر ارتش عراق در اون عمليات وارد شد و سازماندهي ارتشش كاملاً به هم ريخت. ولي ...! اون زمان بود كه دكترين معروف هنري كسينجر، سياست بعدي رو پي‌ريزي كرد : «اين جنگ، نبايد برنده داشته باشد». بعد از اون، ايراني‌ها بارها ارتش عراق رو به مرز نابودي كشوند. ولي خيلي سريع، اين ارتش مجهز شد! جوري كه در آخرين سال نبرد، استعداد ارتش عراق چندين برابر ابتداي جنگ بود! پس خيلي ساده نتيجه مي‌گيريم كه اگه اين تجهيزات رو اون موقع هم داشتيم، كار چنداني نمي‌كرديم. فقط تلفات‌مون خيلي كمتر مي‌شد و تلفات عراقي‌ها، خيلي بيشتر. ولي اين جنگ، نبايد به نفع ايران تموم مي‌شد و بعداً نبايد برنده‌اي مي‌داشت!!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بی شک ایران پدر عراق رو در می اورد چراکه ما الان موشک شهاب سه داریم با همین موشک می شه تمام نقاط عراق رو نشونه رفت دو تا موشک که می خورد دم کاخ صدام حساب کار می اومد دستش که با کی طرفه جنگ بیشتر از یک هفته طول نمی کشید .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزيزم مصطفي جان بسيار سپاسگزارم كه به اين روشني و بصورت واقع بينانه تحليل خودت از جنگ تحميلي را ارائه كردي.قطعا همين طوري كه گفتي قرار نبود جنگ عراق با ايران برنده قطعي داشته باشه.همونطور كه نداشت!!! من عمليات بيت المقدس را از نزديك ديده ام و با تحليل شما در مورد اون كاملا موافقم. پاسخ سوالم رو هم گرفتم. ولي ميشه بدون در نظر گرفتن پشت پرده هاي سياست (كه البته در جنگها تعيين كننده تر از سلاح و سرباز ميباشد) به من بفرماييد كه اگر تواناييهاي امروز را داشتيم ميتونستيم در مدت كوتاهي تكليف جنگ 8 ساله را يكسره كنيم يا نه؟ البته قصد اطاله مطلب را ندارم ولي ميخوام بدونم الآن بعنوان يك قدرت نظامي در كجاي اين جهان قرار داريم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با توان کنونی در سال 1359 برترین سلاح ما آمادگی کامل نیروهای مسلح میباشد که عراق نمیتوانست در حمله ای غافلگیرانه با 200 جنگنده و 2000 تانک به ما حمله ور شود! 190 جنگنده و بمب افکن عراقی در روز 31 شهریور 1359 برای بمباران پایگاههای هوایی و مناطق استراتژیک کشور به پرواز در میایند. این جنگنده ها اکثر از نسل سوم و فاقد آیونیک مدرن و دارای سطح مقطع راداری زیاد هستند. با توجه به آمادگی پدافندی جنگنده های عراقی با یک پدافند سنگین روبرو میشوند. هیچ کدام از بمب افکنهای عراقی نظیر سوخو17 و میگ23 و توپولف16توان فرار از موشکهای زمین به هوا را ندارند! تنها شانس آنها عدم ورود به محدوده پوشش پدافندی کشور است. جنگنده های اسکورت عراقی نیز توان مقابله با جنگنده های میگ29 را نداشته. روز دوم نبرد نیروی هوایی ایران با استفاده از میگ29 مجهز به موشکهای ضد رادار AS-11 تمام رادارهای در مسیر بغداد را نابود میکرد. جنگنده های اف4و5 اقدام به پاکسازی راه بغداد کرده و معبری در مسیر بغداد باز میشد. هوانیروز با انتقال چندلشکر به دروازه های بغداد میرسد و حداکثر یک هفته بعد این شهر سقوط میکرد. یکم اغراق کردم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين مقايسه، تا حدي منصفانه نيست. چرا كه براي تحقق اين مقايسه، بايد ماشين زمان داشته باشيم.
اين قضيه، درست مثل اين مي‌مونه كه بگيم شوروي با امكانات مثلاً دهه‌ي 60، آيا جلوي آلمان نازي نمي‌تونست راحت‌تر پيروز بشه؟!
تسليحاتي كه در حال حاضر ما در اختيار داريم، خيلي پيشرفته‌تر از اون زمان هست. ميگ 29، در اواخر جنگ ايران و عراق وارد معركه شد. اون زمان از S-300 و امثالهم خبري نبود. در اون زمان، همون‌طور كه ما در حال حاضر، شهاب داريم، عراق اسكاد- بي داشت؛ با اين تفاوت كه در اون زمان، ما قاعدتاً نمي‌تونستيم اين موشك رو داشته باشيم؛ چرا كه شوروي پشتيبان عراق بود و منطقاً نبايد به ما اين موشك‌ها رو مي‌داد. هنوز هم از نودونگ كره شمالي خبري نبود. پس چنين مقايسه‌اي، فكر كنم به دور از انصاف باشه.
اما اگه فرض رو بر اين بذاريم كه سياست در اين جنگ دخالتي نداشت (همون‌طور كه فرمودين٬ تقريباً محاله؛ ولي ما، فقط از ديد نظامي و استراتژي‌هاي نظامي، به اين قضيه نگاه مي‌كنيم) و ايران، از اقتدار فعلي برخوردار بود، منطقاً اين جنگ نبايد اصلاً صورت مي‌گرفت.
ما بحثي داريم در آمار و احتمال به نام احتمالات. بزرگترين كاربرد احتمالات، در پي‌گيري يا كنارگذاري پروژه‌هاي مختلف هست. مثلاً وقتي داريم هواپيمايي رو طراحي مي‌كنيم، اگه احتمال پيروزي در پروژه مثلاً 40 به 60 باشه، خيلي سريع پروژه كنار گذاشته مي‌شه. در عمليات‌ها هم همين‌طور هست و طرح‌هايي براي عمليات انتخاب مي‌شه كه براساس محاسبات، احتمال پرقدرتي رو به دنبال داشته باشن (البته بماند كه فرماندهان دلاور ما، گاهاً طرح‌هايي رو برنامه‌ريزي مي‌كردن كه احتمال بسيار كمي براي موفقيت در بر داشت؛ ولي 100% موفقيت‌آميز بود! نمونه‌اش زياده!
در حال حاضر، حتي احتمال پيروزي در يكي از چند جبهه‌ي ممكن براي نبرد ايران و امريكا هم بسيار پايينه و اين، يكي از دلايلي هست كه فرماندهان امريكايي، مخالف نبرد ايران و امريكا هستن و تمام تلاش نئو محافظه‌كاران، اين هست كه اين احتمال رو بالا ببرن (كه البته خوابش رو ديدن!).
صدام، شايد يك ديكتاتور ديوانه بود؛ ولي مسلماً اينقدر احمق نبود كه بخواد خودش رو با قدرتي دربندازه كه در عرض يك هفته مي‌تونه به خاك سياه بنشوندش! همون‌طور كه عرض كردم، ما با دست خالي و با تسليحاتي كه اكثراً غنيمتي بودن، تونستيم بسياري از توان زميني ارتش عراق رو با خاك يكسان كنيم و اگه ساپورت غرب نبود، حتي مي‌تونستيم پيروز ميدان هم باشيم. ديگه چه برسه به زماني كه حداقل مشكلات تسليحاتي و لجستيكي نداشتيم!
حالا اگه بخوايم اين جنگ رو متصور بشيم با داشته‌هاي فعلي ايران (يا حداقل معادل داشته‌هاي فعلي ايران در اون زمان)، بايد بگم كه نتيجه اين مي‌شد : عراق حمله مي‌كرد و به شدت ضربه مي‌خورد. در همون چند روز اول، به شدت تلفات مي‌داد و بعد با پيشنهاد صلح به ايران و همچنين صدور قطعنامه‌اي توسط سازمان ملل، شرايط كشور پيروز نبرد (ايران) بالاجبار توسط عراق پذيرفته مي‌شد؛ به ايران غرامت پرداخت مي‌شد، قرارداد الجزاير (يا قراردادي جديد) برقرار مي‌شد، احتمالاً عراق جريمه‌ي بين‌المللي مي‌شد و امريكا هم مي‌رفت سراغ كشوري ديگه كه توان برخورد با ايران رو بهتر از عراق داشته باشه و البته هيچ بعيد نبود كه با سناريوسازي جديدي ...!!!!
شايد جنگ ايران و عراق، يك جنگ بسيار مخرب و غم‌انگيز براي ما بود و عده‌ي زيادي از عزيزان‌مون رو در اين راه از دست داديم، ولي بيشتر مي‌شه گفت يه نعمت بود. انقلاب نوپاي ما، با اين جنگ، بسيار قدرتمند شد و نهال انقلاب به درختي تنومند تبديل شد؛ درست مثل اتفاقي كه سر خليج خوك‌ها براي كوبا رخ داد و انقلاب كوبا، درست بعد از 2 سال پيروزي، تبديل به يك انقلاب مستحكم شد كه امريكا ديگه حتي فكر حمله‌ي نظامي بهش رو از سر بيرون كرد (تا ماجراي بحران موشكي امريكا و شوروي كه اون هم ربط چنداني به خود كوبا نداشت).
اين انقلاب، قدرت حقيقي مسلمانان معتقد و عملگرا رو نشون داد و خيال ابرقدرت‌ها رو از بابت قدرت بي‌انتهاي ايمان و توكل به خدا، راحت كرد. شايد اگه اين جنگ به وقوع نمي‌پيوست، ما با كشوري بسيار قدرتمندتر‌ (مثل ايالات متحده) درگير مي‌شديم و نتيجه‌ي مخرب‌تر و غم‌انگيزتري رو شاهد مي‌بوديم. ولي خدا رو شكر كه مكرشان به خودشان برگشت (والله خير الماكرين).
البته اين جنگ، دلايل خاص خودش رو داشت كه شايد بعداً بهش بهتر پرداخته شه. يه خوبي بزرگي كه اين جنگ داشت، نابودي نسبي توان نظامي ايران‌ بود و حداقل اين جنگ اين بود كه بسياري از تسليحات خريداري شده توسط شاه ملعون، در بحبوحه‌ي جنگ از ميان رفت و از اين جهت، ايران عزيز تا حدودي تضعيف شد (بارزترين موردش، توان هوايي جمهوري اسلامي ايران بود).

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوال:اگر ايران در سال 59 تواناييهاي فعلي را داشت؟

بزرگترين توانايي فعلي، آمادگي نيروهاي مسلح است. ج.ا در اين 27 سال، بيشترين وقت و سرمايهء خود را صرف ساخت موشك و افزايش برد آنها كرده است. ما به هيچ وجه، قدرت هوايي و هوانيروز سال 59 را نداريم، نه از نظر كمي (خلبان و وسيله) و نه كيفي (تعداد سورتي پروازهاي آموزشي). از نظر ترابري هوايي و همچنين تانكر سوخت رسان نيز بهتر است بگوئيم تقريبن چيزي نداريم.

در بعد نيروي زميني نيز به نظر نمي رسد ج.ا از نظر تعداد خودروهاي زرهي، برتري محسوسي نسبت به سال 59 پيدا كرده باشد. هنوز از توليد انبوه تانكهايي مانند ذوالفقار خبري نيست و اگر هست، توانايي موثر رزمي آنها به اثبات نرسيده است.

از نظر ساخت تجهيزات هوايي نيز اميدوارم اضافه كردن چند قطعه فلز به هواپيماهاي اف5 سال 1343 را توليد يك محصول جديد و بومي محسوب ننمائيد.

بسيار متاسفم كه بايد با كشوري ملحد چون كوبا و شخص منفوري مانند فيدل كاسترو مقايسه شويم. انقلابي كه براي عدالت اجتماعي، و تحقق اقتصادي بهتر براي مردمش برپا شد، با اعدام هاي بدون محاكمه، غارت بانكها و موسسات دولتي و در نهايت با اشغال غيرقانوني و غيراخلاقي سفارت آمريكا، چهره زشت خود را به جهانيان اعلام داشت و آمريكايي ها پس از واقعهء گروگانگيري سفارت، صدام را براي حمله به ايران مورد تشويق قرار دادند. هرچند بهانه هايي مانند لانهء جاسوسي بودن سفارت مطرح گرديد، اما كسب اطلاعات، يكي از وظائف سفارتخانه هاست و از اين نظر، سفارت شوروي در تهران، گوي سبقت را همواره از آمريكا ربوده است و بسياري از عملياتهاي ايران را با دستگاههاي شنود بسيار قوي نصب شده در سفارت، پس از اطلاع، به دست مقامات بعثي عراق و صدام مي رسانده است.

امروز انقلاب اسلامي، آخرين تنفس هاي خود را انجام مي دهد و نه تنها مقبوليتي در منطقه ندارد، بلكه در بين اغلب مردم خود نيز بسيار منفور است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در بعد نيروي زميني نيز به نظر نمي رسد ج.ا از نظر تعداد خودروهاي زرهي، برتري محسوسي نسبت به سال 59 پيدا كرده باشد. هنوز از توليد انبوه تانكهايي مانند ذوالفقار خبري نيست و اگر هست، توانايي موثر رزمي آنها به اثبات نرسيده است.

با تولید انبوه تانکهای ذولفقار و تی 72 و همین طور به روز رسانی تمامی تانکهای قدیمی شما می توانید ایران را غول زرهی منطقه به حساب آورید.

از نظر ساخت تجهيزات هوايي نيز اميدوارم اضافه كردن چند قطعه فلز به هواپيماهاي اف5 سال 1343 را توليد يك محصول جديد و بومي محسوب ننمائيد.

از شما که در زمینه هوافضا تحصص دارید این حرف بعید بود. شما که بهتر از من می دانید که حتی یک تغییر جزئی در طراحی یک جنگنده تا چه حد نیاز به محاسبات سنگین دارد تا چه رسد به طراحی جدید سکان عمودی و دماغه جنگنده.

بسيار متاسفم كه بايد با كشوري ملحد چون كوبا و شخص منفوري مانند فيدل كاسترو مقايسه شويم. انقلابي كه براي عدالت اجتماعي، و تحقق اقتصادي بهتر براي مردمش برپا شد، با اعدام هاي بدون محاكمه، غارت بانكها و موسسات دولتي و در نهايت با اشغال غيرقانوني و غيراخلاقي سفارت آمريكا، چهره زشت خود را به جهانيان اعلام داشت و آمريكايي ها پس از واقعهء گروگانگيري سفارت، صدام را براي حمله به ايران مورد تشويق قرار دادند. هرچند بهانه هايي مانند لانهء جاسوسي بودن سفارت مطرح گرديد، اما كسب اطلاعات، يكي از وظائف سفارتخانه هاست و از اين نظر، سفارت شوروي در تهران، گوي سبقت را همواره از آمريكا ربوده است و بسياري از عملياتهاي ايران را با دستگاههاي شنود بسيار قوي نصب شده در سفارت، پس از اطلاع، به دست مقامات بعثي عراق و صدام مي رسانده است.

صادقانه بگویم ارتباط این حرف شما را با موضوع تاپیک متوجه نشدم.

امروز انقلاب اسلامي، آخرين تنفس هاي خود را انجام مي دهد و نه تنها مقبوليتي در منطقه ندارد، بلكه در بين اغلب مردم خود نيز بسيار منفور است.

سخت در اشتباهید. انقلاب ایران روز به روز قوی تر و ریشه هایش در منطقه محکمتر می شود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

صادقانه بگویم ارتباط این حرف شما را با موضوع تاپیک متوجه نشدم.

از توضيحات بدون توهين شما متشكرم. منظور من وضع فلاكت بار مردم كوباست كه به خاطر آرمانهاي پوچ يك ديوانهء كمونيست، در فقر و بدبختي به سر مي برند و مدام سعي مي كنند با قايق هاي ماهيگيري، خود را به فلوريدا رسانده و تقاضاي پناهندگي نمايند. كوبا امروز چيزي ندارد كه به آن افتخار كند. بالاترين افتخار، ارتقاء سطح زندگي مردم است كه متاسفانه در كوبا ابدن وجود ندارد. يكي از دوستان من كه به تازگي از كوبا بازگشته است مي گفت كه يك آقاي كوبايي، خواهر خود را به قيمت تنها يك دلار مي خواسته دراختيار وي قرار دهد. اميدوارم دوست خوبم آقاسعيد، بيش از اين به كمونيستها و چپها، اجازهء جولان دهي و تبليغ بهشت شرق را در سايت خود، ندهند.

اما نتيجه جنگ با مقدورات فعلي براي اينكه از بحث دور نشويم: به علت فقدان نيروي هوايي منسجم، جنگنده - بمب افكن هاي پرتعداد و آماده پرواز و هليكوپترهاي ضدتانك، لشگرهاي زرهي عراق، يكي پس از ديگري، شهرهاي مرزي ايران را تصرف مي كنند. ابتدا كل شهرهاي خوزستان سقوط مي كند، سپس تانكهاي عراقي پس از تصرف كرمانشاه، به سمت همدان و تهران پيشروي خود را ادامه مي دهند. ج.ا نيز به طور مداوم از لا به لاي كوهها، انواع موشكهاي زمين به زمين خود را روانه شهرهاي عراق مي كند. مردم عراق نيز اغلب شهرهاي بزرگ را تخليه كرده اند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوال:اگر ايران در سال 59 تواناييهاي فعلي را داشت؟

بزرگترين توانايي فعلي، آمادگي نيروهاي مسلح است. ج.ا در اين 27 سال، بيشترين وقت و سرمايهء خود را صرف ساخت موشك و افزايش برد آنها كرده است. ما به هيچ وجه، قدرت هوايي و هوانيروز سال 59 را نداريم، نه از نظر كمي (خلبان و وسيله) و نه كيفي (تعداد سورتي پروازهاي آموزشي). از نظر ترابري هوايي و همچنين تانكر سوخت رسان نيز بهتر است بگوئيم تقريبن چيزي نداريم.

در بعد نيروي زميني نيز به نظر نمي رسد ج.ا از نظر تعداد خودروهاي زرهي، برتري محسوسي نسبت به سال 59 پيدا كرده باشد. هنوز از توليد انبوه تانكهايي مانند ذوالفقار خبري نيست و اگر هست، توانايي موثر رزمي آنها به اثبات نرسيده است.

از نظر ساخت تجهيزات هوايي نيز اميدوارم اضافه كردن چند قطعه فلز به هواپيماهاي اف5 سال 1343 را توليد يك محصول جديد و بومي محسوب ننمائيد.

بسيار متاسفم كه بايد با كشوري ملحد چون كوبا و شخص منفوري مانند فيدل كاسترو مقايسه شويم. انقلابي كه براي عدالت اجتماعي، و تحقق اقتصادي بهتر براي مردمش برپا شد، با اعدام هاي بدون محاكمه، غارت بانكها و موسسات دولتي و در نهايت با اشغال غيرقانوني و غيراخلاقي سفارت آمريكا، چهره زشت خود را به جهانيان اعلام داشت و آمريكايي ها پس از واقعهء گروگانگيري سفارت، صدام را براي حمله به ايران مورد تشويق قرار دادند. هرچند بهانه هايي مانند لانهء جاسوسي بودن سفارت مطرح گرديد، اما كسب اطلاعات، يكي از وظائف سفارتخانه هاست و از اين نظر، سفارت شوروي در تهران، گوي سبقت را همواره از آمريكا ربوده است و بسياري از عملياتهاي ايران را با دستگاههاي شنود بسيار قوي نصب شده در سفارت، پس از اطلاع، به دست مقامات بعثي عراق و صدام مي رسانده است.

امروز انقلاب اسلامي، آخرين تنفس هاي خود را انجام مي دهد و نه تنها مقبوليتي در منطقه ندارد، بلكه در بين اغلب مردم خود نيز بسيار منفور است.


نيروي زميني جمهوري اسلامي ايران بسيار برتر از حيواناتي است كه تنها توانايي نظاميشان به رگبار بستن مردم بي دفاع در خابانها بود.

شايد شما سفارش ساخت تانك به انگلستان( شير ايران=چيفتن) را يك ابتكار شاهانه بدانيد كه باعث پيشرفت ارتش مزدور شاهنشاهي ايران شده.شما كه ج.ا (چيزي كه از بردن نامش وحشت داريد)

را با آن حجم تحريمهاي نظامي مورد تمسخر قرار ميدهيد ميتوانيد يكي از توليدات داخلي ايران پهلوي (كه به علت نوكري بيش از حد حتي اجازه ي استفاده از F-14 هم داشت) را نام ببريد؟اگر هم

اكنون تنها از تجهيزات خارجي كپي برداري ميشود,در زمان پهلوي دوم تنها نام تجهيزات خارجي خريداري شده به نامهاي ايراني تغيير ميكرد.كوروش تو آسوده بخواب كه ممد دماغ بيدار است!

ميگويند اگر ميخواهيد كسي را بشناسيد اول دشمنانش را بشناسيد.فيدل نميتواند دشمني جز امريكاييهاي رذل و نوكرانشان داشته باشد.

من هم با مرام كمونيسي كاملا مخالفم ولي ميدانم كه فيدل بهترين كار ممكن را انجام داد.اعدام بي محاكمه تنها حق نوكران امريكا بود (گو اينكه اراذل پهلوي در اعدامهاي بي سر و صدا و پنهاني و نه

فقط بي محاكمه يد طولايي دارند).از نظر شما تمام دشمنان امريكا چه نازي چه كمونيست و چه مسلمان جنايتكارند.جرم اصلي آنها هم مخالفت با زياده خواهي امريكا و متحدانش است.

بسياري بر اين باورند كه تسخير سفارت امريكا توسط چند دانشجوي نا آگاه به تحريك عوامل امريكايي صورت گرفته است.كافيست به چند نكته توجه كنيد:

1-امام خميني بعد از گذشت دو روز ( و احتمالا زير فشار )از اين اقدام حمايت كردند.

2-امريكا بسياري از داراييهاي ايران را بلوكه كرد و هر ساله اجاره ي سفارت خود را از داراييهاي ايران برداشت ميكند.

3-هيچ اقدام مشابهي در مورد سفارت كشورهاي اروپايي و شوروي انجام نشد.

4-امريكا تحريمهاي سختي بر ضذ ايران برقرار كرد.

امريكا با نشان دادن چراغ سبز به صدام و تحريك او باعث بروز جنگ شد تا توانايي نظامي اي كه از زمان پهلوي در ايران باقي مانده بود را نابود كند.البته به موفقيت صددرصد نرسيد.

نيروي هوايي منسجم، جنگنده - بمب افكن هاي پرتعداد و آماده پرواز و هليكوپترهاي ضدتانك، لشگرهاي زرهي عراق، يكي پس از ديگري، شهرهاي مرزي ايران را تصرف مي كنند. ابتدا كل شهرهاي خوزستان سقوط مي كند، سپس تانكهاي عراقي پس از تصرف كرمانشاه، به سمت همدان و تهران پيشروي خود را ادامه مي دهند. ج.ا نيز به طور مداوم از لا به لاي كوهها، انواع موشكهاي زمين به زمين خود را روانه شهرهاي عراق مي كند. مردم عراق نيز اغلب شهرهاي بزرگ را تخليه كرده اند.


يادتان نرود كه تعداد اندكي جوان آموزش نديده با سلاح دستي جلوي نيروهاي عراقي را گرفتند و اشغال خرمشهر را بسيار سخت كردند.اگر هم خيانتهاي بنيصدر نبود ميشد جلوي پيشروي عراق را

به طور كلي گرفت.جوانان ايراني تا آخر جنگ هيچ پشتيباني زميني كاملي نداشتند و اغلب با استفاده از تانكهاي غنيمتي و سلاح سبك در مقابل عربها ميجنگيدند.

يكي از دوستان من كه به تازگي از كوبا بازگشته است مي گفت كه يك آقاي كوبايي، خواهر خود را به قيمت تنها يك دلار مي خواسته دراختيار وي قرار دهد. اميدوارم دوست خوبم آقاسعيد، بيش از اين به كمونيستها و چپها، اجازهء جولان دهي و تبليغ بهشت شرق را در سايت خود، ندهند


بخاطر داشتن چنين دوستاني به شما تبريك ميگويم.اگر فرض كنيم اين حرفها صحيح باشند به اين نتيجه ميرسيم كه اگر هنوز باتيستا سر كار بود خواهر آن مرد توسط امريكاييها مورد تجاوز قرار ميگرفت

آنهم بدون دستمزد.البته شك دارم كس ديگري ميتوانسته به اندازه ي محمدرضا وطن فروش باشد تا با اجراي كاپيتولاسيون تمام ناموس ايرانيان را به امريكاييها تحويل دهد.

من هم از آقا سعيد ميخواهم مانع فعاليت شاهپرستان و ديگر عوامل دشمن شوند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.