SAEID

استراتژی قورباغه

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=center]استراتژی قورباغه

ابعاد و امکان سنجی

تصویر[/align]

مجله ی امریکائی «تایم» در روز 2 بهمن 84 در مقاله ای به قلم «شانون» از جهت گیری استراتژیک غرب در مورد ایران پرده برداشته است. در مقاله ی شانون، از منظر دیپلمات های امریکائی و اروپائی، استراتژی جدید! غرب بیان شده است: استراتژی قورباغه (Frog Strategy).

استراتژی قورباغه، یکی از استراتژی های کلاسیک است که در ادامه ی روند بازی استراتژی ها، به عنوان آخرین دکترین غرب علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ شده است.

اتخاذ استراتژی قورباغه، در شرایطی است که از زمان مطرح ساختن محور شرارت از سوی بوش رئیس جمهور امریکا در زمستان 1380 تاکنون، سه دکترین امریکائی - هویج و چماق (Carrot and Stick) ، پلیس خوب پلیس بد (Good Cop Bad Cop) ، مکانیسم ماشه (Trigger Mechanism) - و یک دکترین ایرانی - جربزه ی مرغ (Chicken Strategy) - بازی استراتژی ها در صحنهججی کشمکش غرب بر سر پرونده ی هسته ای با ایران را رقم زده اند. و اکنون پس از ناکارآمدی و شکست دکترین های قبلی، غرب رویکرد متفاوتی را با یک استراتژی کلاسیک آغاز نموده است. اما استراتژی قورباغه چیست؟

فرانسوی ها، در الگوی غذائی خود، برای طبخ قورباغه، روش متفاوتی دارند: آنها قورباغه را کباب نمی کنند، بلکه آن را در دیگ مملو از آب سرد قرار داده، و آن دیگ را روی آتش قرار می دهند. قورباغه، موجودی دوزیست و خونسرد است، و بدن آن روشی متفاوت برای گرم کردن خود ندارد. این موجود، اگر یکباره به درون دیگ پر از آب جوش پرتاب شود، متوجه گرما شده و واکنش نشان می دهد. اما زمانی که درون دیگ آب سرد قرار داده می شود و آب درون دیگ به مرور به نقطه ی جوش می رسد؛ او خیلی دیر متوجه این تغییر دمای اطراف خود شده و بدین ترتیب زنده زنده، آب پز می شود.

دلیل این مسأله این است که قورباغه فاقد «حساسه» های لازم به هنگام دریافت تغییرات دمائی اطراف، مبتنی بر خط قرمز بقاء خود می باشد: در واقع ساختار بدن قورباغه بگونه ای است که نمی تواند خط قرمز دمائی بقاء خود را تنظیم نماید. بدن آن، آرام آرام خود را با تغییرات مثبت - گرمائی - دمای اطراف خود بگونه ای منطبق می کند که دمای درون و بیرون هماهنگ گردد؛ اما برای این انطباق، خط قرمز و آستانه ی تحمل ندارد: منفعلانه، مدام به این انطباق دمای درون بدن خود با بیرون ادامه می دهد، تا اینکه زنده زنده، با تسلیم خود به این روند «انطباق» بپزد.

به نوشته ی شانون، دیپلمات های امریکا - انگلیس - فرانسه و آلمان، برای تحقق استراتژی قورباغه، سه گام اوّل را مشخص نموده اند:

1- وارد آوردن فشار به ایران، برای اینکه به فعالیت های اتمی خود به صورت داوطلبانه خاتمه دهد.

2- در صورت مصالحه ناپذیری ایران، پس از 2 تا 3 ماه، این کشورها باید یک پیشنهاد قوی به شورای امنیت ارائه کنند.

3- و در گام سوم، گفتگو برای دریافت مجوز بلوکه ی حساب های دولت ایران، و سپس زمینه سازی برای مراحل بعدی.

در این میان، «رایس»، مأمور شده است که روسیه و چین را برای استراتژی قورباغه هماهنگ و همراه سازد. با وجود اینکه شانون در معرفی و تبیین محورهای استراتژی قورباغه، آن را از سوی دیپلمات های غربی، استراتژی نوین می خواند، اما استراتژی قورباغه از عصر بوش پدر در مورد ایران دنبال می شود. پس از بوش پدر، با روی کار آمدن دموکرات ها، «بیل کلینتون» دکترین مهار دوجانبهجی ایران و عراق را در دستور کار خود قرار داد، که گام نخستین استراتژی قورباغه محسوب می شد. در سال 1376 «ال گور» معاون اوّل بیل کلینتون، در یک جلسه ی داخلی در پاسخ به پرسش چیستی طرح نهائی مشترک دموکرات ها و جمهوری خواهان در امریکا علیه ایران، اذعان نمود: ایران را اسکوئیز (Squeeze) می کنیم: ایران را چنان در آغوش می فشاریم تا از فرط محبّت نابود گردد. البتّه اینگونه نشد. ایران آن را خنثی نمود، و تاکنون غرب تنها به «محاصره» ی نظامی - اقتصادی دست یافته است. و محاصره با در آغوش گرفتن دو مقولهجی متفاوت است.

در تحلیل اتخاذ - یا طرح مجدد - دکترین قورباغه علیه ایران چند نکته وجود دارد:

الف- اتخاذ دکترین قورباغه علیه ایران، به معنی شکست - یا کنار نهادن - دکترین شوک و بهت (Shock and Awe) است. دکترین شوک و بهت از مطرح ترین استراتژیجهای غرب در تحقّق پروژه ی اصلاحات در خاورمیانه ی بزرگ است، و یکی از سناریوهای احتمالی و رزرو - ذخیره - علیه ایران محسوب می گردد.

با پذیرش استراتژی قورباغه، باید اذعان نمود که غرب دکترین شوک و بهت را در مورد ایران کنار نهاده است - و یا شاید برای فریب استراتژیکی، به کنار نهادن آن تظاهر می کند.

با احتساب ناکارآمدی دکترین شوک و بهت علیه ایران، شمار دکترین های ناکارآمد امریکا علیه جمهوری اسلامی در طول سه سال اخیر، به چهار دکترین - هویج و چماق، پلیس خوب پلیس بد، مکانیسم ماشه، و دکترین شوک و بهت - می رسد.

ب- اتخاذ استراتژی علیه هر کشور دیگری، در خلاء صورت نمی گیرد، از این رو باید واقعیت های صحنه را در نظر داشت؛ لذا هر استراتژی در سیاست بین الملل، مستلزم در نظر گرفتن هر دو سوی مناقشه است. در اتخاذ استراتژی قورباغه، غرب یکسوی این مناقشه است، و ایران، دیگر بازیگر صحنه است.

ملاحظات اساسی غرب در اتخاذ این استراتژی چه بوده است و با چه شناختی از درون ایران این استراتژی را اخذ کرده اند؟

استراتژی قورباغه، زمانی اخذ می شود که کشور هدف در تنظیم آستانه ی تحمل خود ضعف حسّ لامسه و «دمایش» نسبت به محیط پیرامونی و جهانی داشته باشد. تصور بیودکترین غرب از انطباق شرایط ایران با موجود رشد نیافته ای - از حیث آستانه ی تحمل دمایش - همچون قورباغه، قیاس مع الفارق است. حسّ لامسه ی ملّی برای سنجش دمایش، نیازمند سنسور (حساسه) هایی است. پرسش اوّل این است که این سنسورها چیستند؟ پاسخ در این است که این سنسورها، 70 میلیون سلّول مردمی هستند که در 27 سال گذشته میزان الحراره ی اقدامات ملّی در واکنش به دشمنی های غرب بوده اند. و پرسش دوم اینکه این سنسورها چه چیزی را بایستی دریافت کنند؟ پاسخ اینکه این سنسورها باید دمای محیط جهانی اطراف ایران را دریافت کرده و سپس نسبت به آن واکنش صورت دهند.

رصد موارد کوتاه و بلند مدت در صحنه ی بین الملل، برای تبیین وضعیت دمای محیط اطراف جمهوری اسلامی، حکایت از ارزیابی غیر واقعی غرب برای اتخاذ استراتژی مزبور دارد:

1- فلسطین اشغالی: در انتخابات اخیر، مردم فلسطین به حماس اقبال نموده، و بی توجهی آنان به تهدید و تطمیع امریکا و رژیم صهیونیستی در این خصوص، حکایت از شکست «نقشه ی راه» دارد. این در حالی است که شارون همچنان در اغماست.

2- عراق اشغالی: شوک انتخابات عراق و پیروزی شیعیان، در محیط شبه دموکراسی خونین این کشور، در سایه ی یک دولت خاکستری و نیمه مخفی با 5000 نفر «راسپوتین - مأمور» در درون سفارت امریکا در بغداد. این در حالی است که با گذشت یک هزار روز از اشغال عراق، رقم عملیات چریکی اجرا شده در این کشور از مرز 6000 عملیات گذشت، که با احتساب 1000 عملیات چریکی در افغانستان در این مدت، می توان آن را نشانه ی آسیب پذیری جدی ماشین نظامی امریکا و انگلیس دانست.

3- امریکای لاتین: در زیر گوش ایالات متحده و در محدوده ی سرزمینی دکترین «جیمز مونروئه»، فیدل کاسترو تکثیر می شود؛ ونزوئلای چاوز و بولیوی مورالس، فرزندان معنوی کوبای کاسترو هستند در حالی که امریکا مرگ او را انتظار می کشد. دموکراسی هرچه خالص تر و انتخابات هرچه دموکرات تر، زیان غرب از آن بیشتر.

4- کره شمالی: در روز جمعه 7 بهمن 84 این کشور اعلام کرد تا زمان رفع کامل تحریم ها، هر نوع مذاکره را با امریکا قطع می کند. این موضوع، به معنی شکست دکترین قورباغه - که از قضا، پس از مطرح شدن محور شرارت در زمستان 1380، این استراتژی برای مقابله با کره شمالی اتخاذ شد - ارزیابی می شود.

5- سوریه: اتخاذ دکترین شوک و بهت علیه سوریه، که با شوک حاصل از ترور مشکوک «رفیق حریری» آغاز شد، هنوز برای غرب دستاورد چشمگیری نداشته است و اگر مقاومت سوریه ادامه یابد، قطعاً این دکترین شکست خواهد خورد.

6- هند و پاکستان: این دو کشور همچنان برای انتقال خط لوله ی گاز ایران به هند با امریکا در کشمکش هستند.

7- اروپا:

- بحران انرژی: با پیدایش بحران انتقال گاز روسیه به اروپا، گرجستان، اتریش، مجارستان، بلغارستان، و ... اعلام نمودند که در صدد ایجاد و بهره گیری از خط لوله ی گاز ایران به اروپا هستند. وابستگی به ایران در جهان روزافزون است.

- بحران اجتماعی: فقر، تبعیض و خشونت در غرب همچون دمل چرکی سر باز نموده است. اغتشاشات خیابانی فرانسه، که در طول 24 روز ناآرامی، 10200 خودروی سوخته بر دامن دولت مردان این کشور نهاد، نشان از برملا شدن شکاف عظیم اجتماعی موجود در اروپا دارد.

- بحران اخلاقی: که با تهدید علنی اتمی جهان غیر غربی، توسط «ژاک شیراک»، با اعلام دکترین جدید انهدام سریع هسته ای فرانسه، نمایان شد.

8- غرب:

- وابستگی روزافزون غرب به انرژی.

- گسترش روزافزون نظامی گری در غرب.

- کاهش مستمر مقبولیت و مشروعیت بوش و بلر در امریکا و انگلیس.

- شکست پروژه ی انقلاب های مخملی و رنگارنگ: شکست انقلاب سبز (زیتون) در لبنان و انقلاب صورتی در ایران.

- تنگنای غرب در برملا شدن پروژه ی قتل عام یهودیان در جنگ جهانی دوم توسط مسیحیان آلمان یا یکی از ایدئولوژی های برآمده از مدرنیته - ایدئولوژی نازیسم.

9- جمهوری اسلامی ایران: شوک حاصل از انتخابات نهمین دورهجی ریاست جمهوری در ایران که برخلاف علایق و پیش بینی های غرب بود.

10- کشف و دریافت «بلوف کبود» در سیاست امریکا. واقعیت دریافتی این است که امریکا وقتی خود را قادر به انجام عملی ببیند، تمامی معادلات و قوانین بین المللی را نادیده گرفته و به اقدام دست می زند. نمونه ی بارز آن اشغال غیر قانونی عراق است که بدون هماهنگی با شورای امنیت سازمان ملل صورت پذیرفت. لذا فشار امریکا بر آژانس بین المللی انرژی اتمی، به منظور پرونده سازی برای ایران و ارجاع آن به شورای امنیت سازمان ملل، در جهت گرفتن مجوز محاصره ی اقتصادی، تحریم نفتی، و یا حتی مجوز اقدام نظامی علیه ایران، بیشتر یک ترفند روانی - دیپلماتیک است.

11- وضعیت بغرنج انرژی بگونه ای است که اقتصاد جهانی به شیوه های مختلف، عدم تحمل خود از ارتقاء چند صد دلاری قیمت نفت در صورت بروز هر نوع وضعیت حادّ اقتصادی یا نظامی میان امریکا و ایران را اعلام نموده است.

12- واکنش گسترده ی جهان اسلام پس از توهین نشریات اروپائی به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص)، که ظهور و بروز نفرت و انزجار یکپارچه ی مسلمین از غرب را به نمایش گذاشت.

ج- اما پاسخ ایران به استراتژی قورباغه چه می تواند باشد؟ ساده ترین راه، حمله به استراتژی حریف است:

1- دکترین قورباغه، همچون دکترین های قبلی غرب علیه ایران، یک استراتژی توهین آمیز است. با پای فشاری بر «چیکن استراتژی» می توان بر روش عزّت مند موازنه ی استراتژی ها تأکید و تکیه نمود.

2- صرفنظر از قابلیت های ممتاز چیکن استراتژی، در تعامل و تبدیل استراتژی غرب، می توان استراتژی کلاسیک «ققنوس» را جایگزین استراتژی قورباغه نمود. در این خصوص، طراحی دکترین «بینی نمرود» برای استراتژی «گلستان آتش ابراهیم» خنثی کننده ی استراتژی قورباغه خواهد بود.

3- در نهایت، آنچه کمتر در نزد اصحاب رسانه ها و افکار عمومی مورد توجه واقع شده است، مسأله ی خنثی سازی، ناکارآمدی و بی اثری دسته ای از دکترین های شناخته شده و معتبر از سوی غرب در تقابل با ایران است. وضعیت ناکامی و تنگنای استراتژیست های امریکائی، برای طراحی یک استراتژی کارآمد و مؤثر در برابر ایران، برای اوّلین بار عجز دستگاه های تصمیم سازی و مراکز تحقیقات استراتژیک غرب را هویدا ساخته است.

منبع: سایت اندیشکده
http://andishkadeh.ir

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فرانسوي ها، در الگوي غذائي خود، براي طبخ قورباغه، روش متفاوتي دارند: آنها قورباغه را كباب نمي كنند، بلكه آن را در ديگ مملو از آب سرد قرار داده، و آن ديگ را روي آتش قرار مي دهند. قورباغه، موجودي دوزيست و خونسرد است، و بدن آن روشي متفاوت براي گرم كردن خود ندارد. اين موجود، اگر يكباره به درون ديگ پر از آب جوش پرتاب شود، متوجه گرما شده و واكنش نشان مي دهد. اما زماني كه درون ديگ آب سرد قرار داده مي شود و آب درون ديگ به مرور به نقطه جوش مي رسد؛ او خيلي دير متوجه اين تغيير دماي اطراف خود شده و بدين ترتيب زنده زنده، آب پز مي شود. دليل اين مسأله اين است كه قورباغه فاقد «حساسه»هاي لازم به هنگام دريافت تغييرات دمائي اطراف، مبتني بر خط قرمز بقاء خود مي باشد: در واقع ساختار بدن قورباغه بگونه اي است كه نمي تواند خط قرمز دمائي بقاء خود را تنظيم نمايد. بدن آن، آرام آرام خود را با تغييرات مثبت - گرمائي - دماي اطراف خود بگونه اي منطبق مي كند كه دماي درون و بيرون هماهنگ گردد؛ اما براي اين انطباق، خط قرمز و آستانه تحمل ندارد: منفعلانه، مدام به اين انطباق دماي درون بدن خود با بيرون ادامه مي دهد، تا اينكه زنده زنده، با تسليم خود به اين روند «انطباق» بپزد. به نوشته شانون، ديپلمات هاي آمريكا - انگليس - فرانسه و آلمان، براي تحقق استراتژي قورباغه، سه گام اوّل را مشخص نموده اند: ۱- وارد آوردن فشار به ايران، براي اينكه به فعاليت هاي اتمي خود به صورت داوطلبانه خاتمه دهد. ۲- در صورت مصالحه ناپذيري ايران، پس از ۲ تا ۳ ماه، اين كشورها بايد يك پيشنهاد قوي به شوراي امنيت ارائه كنند. ۳- و در گام سوم، گفتگو براي دريافت مجوز بلوكه حساب هاي دولت ايران، و سپس زمينه سازي براي مراحل بعدي. در اين ميان، «رايس» ، مأمور شده است كه روسيه و چين را براي استراتژي قورباغه هماهنگ و همراه سازد. با وجود اينكه شانون در معرفي و تبيين محورهاي استراتژي قورباغه، آن را از سوي ديپلماتهاي غربي، استراتژي نوين مي خواند، اما استراتژي قورباغه از عصر بوش پدر در مورد ايران دنبال مي شود. پس از بوش پدر، با روي كار آمدن دموكرات ها، «بيل كلينتون» دكترين مهار دوجانبه ايران و عراق را در دستور كار خود قرار داد، كه گام نخستين استراتژي قورباغه محسوب مي شد. در سال ۱۳۷۶ «ال گور» معاون اول بيل كلينتون، در يك جلسه داخلي در پاسخ به پرسش چيستي طرح نهائي مشترك دموكرات ها و جمهوري خواهان در آمريكا عليه ايران، اذعان نمود: ايران را اسكوئيز (Squeez) مي كنيم: ايران را چنان در آغوش مي فشاريم تا از فرط محبّت نابود گردد. البتّه اينگونه نشد. ايران آن را خنثي نمود و تاكنون غرب تنها به «محاصره» نظامي - اقتصادي دست يافته است و محاصره با در آغوش گرفتن دو مقوله متفاوت است. در تحليل اتخاذ - يا طرح مجدد - دكترين قورباغه عليه ايران چند نكته وجود دارد: الف- اتخاذ دكترين قورباغه عليه ايران، به معني شكست - يا كنارنهادن - دكترين شوك و بهت (Shock and Awe) است. دكترين شوك و بهت از مطرح ترين استراتژيهاي غرب در تحقق پروژه اصلاحات در خاورميانه بزرگ است و يكي از سناريوهاي احتمالي و رزرو ( ذخيره ) عليه ايران محسوب مي گردد. با پذيرش استراتژي قورباغه، بايد اذعان نمود كه غرب دكترين شوك و بهت را در مورد ايران كنار نهاده است - و يا شايد براي فريب استراتژيكي، به كنار نهادن آن تظاهر مي كند. با احتساب ناكارآمدي دكترين شوك و بهت عليه ايران، شمار دكترين هاي ناكارآمد آمريكا عليه جمهوري اسلامي در طول سه سال اخير، به چهار دكترين - هويج و چماق، پليس خوب پليس بد، مكانيسم ماشه، و دكترين شوك و بهت - مي رسد. ب- اتخاذ استراتژي عليه هر كشور ديگري، در خلاء صورت نمي گيرد، از اين رو بايد واقعيت هاي صحنه را در نظر داشت؛ لذا هر استراتژي در سياست بين الملل، مستلزم در نظر گرفتن هر دو سوي مناقشه است. در اتخاذ استراتژي قورباغه، غرب يكسوي اين مناقشه است و ايران، ديگر بازيگر صحنه است. ملاحظات اساسي غرب در اتخاذ اين استراتژي چه بوده است و با چه شناختي از درون ايران اين استراتژي را اخذ كرده اند؟ استراتژي قورباغه، زماني اخذ مي شود كه كشور هدف در تنظيم آستانه تحمل خود ضعف حس لامسه و «دمايش» نسبت به محيط پيراموني و جهاني داشته باشد. تصور بيودكترين غرب از انطباق شرايط ايران با موجود رشد نيافته اي - از حيث آستانه تحمل دمايش - همچون قورباغه، قياس مع الفارق است. حس لامسه ملّي براي سنجش دمايش، نيازمند سنسور (حساسه)هايي است. پرسش اوّل اين است كه اين سنسورها چيستند؟ پاسخ در اين است كه اين سنسورها، ۷۰ ميليون سلّول مردمي هستند كه در ۲۷ سال گذشته ميزان الحراره اقدامات ملّي در واكنش به دشمني هاي غرب بوده اند. پرسش دوم اينكه اين سنسورها چه چيزي را بايستي دريافت كنند؟ پاسخ اينكه اين سنسورها بايد دماي محيط جهاني اطراف ايران را دريافت كرده و سپس نسبت به آن واكنش صورت دهند. رصد موارد كوتاه و بلندمدت در صحنه بين الملل، براي تبيين وضعيت دماي محيط اطراف جمهوري اسلامي، حكايت از ارزيابي غير واقعي غرب براي اتخاذ استراتژي مزبور دارد: ۱- فلسطين اشغالي: در انتخابات اخير، مردم فلسطين به حماس اقبال نموده و بي توجهي آنان به تهديد و تطميع آمريكا و رژيم صهيونيستي در اين خصوص، حكايت از شكست «نقشه راه» دارد. اين در حالي است كه شارون همچنان در اغماست. ۲- عراق اشغالي: شوك انتخابات عراق و پيروزي شيعيان، در محيط شبه دموكراسي خونين اين كشور، در سايه يك دولت خاكستري و نيمه مخفي با ۵۰۰۰ نفر «راسپوتين - مأمور» در درون سفارت آمريكا در بغداد. اين در حالي است كه با گذشت يك هزار روز از اشغال عراق، رقم عمليات چريكي اجرا شده در اين كشور از مرز ۶۰۰۰ عمليات گذشت، كه با احتساب ۱۰۰۰ عمليات چريكي در افغانستان در اين مدت، مي توان آن را نشانه آسيب پذيري جدي ماشين نظامي آمريكا و انگليس دانست. ۳- آمريكاي لاتين: در زير گوش ايالات متحده و در محدوده سرزميني دكترين «جيمز مونروئه» ، فيدل كاسترو تكثير مي شود؛ ونزوئلاي چاوز و بوليوي مورالس، فرزندان معنوي كوباي كاسترو هستند در حالي كه آمريكا مرگ او را انتظار مي كشد. دموكراسي هرچه خالص تر و انتخابات هرچه دموكرات تر، زيان غرب از آن بيشتر. ۴- كره شمالي: در روز جمعه ۷ بهمن ۸۴ اين كشور اعلام كرد تا زمان رفع كامل تحريم ها، هر نوع مذاكره را با آمريكا قطع مي كند. اين موضوع، به معني شكست دكترين قورباغه - كه از قضا، پس از مطرح شدن محور شرارت در زمستان ،۱۳۸۰ اين استراتژي براي مقابله با كره شمالي اتخاذ شد - ارزيابي مي شود. ۵- سوريه: اتخاذ دكترين شوك و بهت عليه سوريه، كه با شوك حاصل از ترور مشكوك «رفيق حريري» آغاز شد، هنوز براي غرب دستاورد چشمگيري نداشته است و اگر مقاومت سوريه ادامه يابد، قطعاً اين دكترين شكست خواهد خورد. ۶- هند و پاكستان: اين دو كشور همچنان براي انتقال خط لوله گاز ايران به هند با آمريكا در كشمكش هستند. ۷- اروپا: - بحران انرژي: با پيدايش بحران انتقال گاز روسيه به اروپا، گرجستان، اتريش، مجارستان، بلغارستان، و ... اعلام نمودند كه در صدد ايجاد و بهره گيري از خط لوله گاز ايران به اروپا هستند. وابستگي به ايران در جهان روزافزون است. - بحران اجتماعي: فقر، تبعيض و خشونت در غرب همچون دمل چركي سر باز نموده است. اغتشاشات خياباني فرانسه، كه در طول ۲۴ روز ناآرامي، ۱۰۲۰۰ خودروي سوخته بر دامن دولتمردان اين كشور نهاد، نشان از برملاشدن شكاف عظيم اجتماعي موجود در اروپا دارد. - بحران اخلاقي: كه با تهديد علني اتمي جهان غير غربي، توسط «ژاك شيراك» ، با اعلام دكترين جديد انهدام سريع هسته اي فرانسه، نمايان شد. ۸- غرب: - وابستگي روزافزون غرب به انرژي. - گسترش روزافزون نظامي گري در غرب. - كاهش مستمر مقبوليت و مشروعيت بوش و بلر در آمريكا و انگليس. - شكست پروژه انقلاب هاي مخملي و رنگارنگ: شكست انقلاب سبز (زيتون) در لبنان و انقلاب صورتي در ايران. - تنگناي غرب در برملا شدن پروژه قتل عام يهوديان در جنگ جهاني دوم توسط مسيحيان آلمان يا يكي از ايدئولوژي هاي برآمده از مدرنيته - ايدئولوژي نازيسم. ۹- جمهوري اسلامي ايران: شوك حاصل از انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري در ايران كه برخلاف علايق و پيش بيني هاي غرب بود. ۱۰- كشف و دريافت «بلوف كبود» در سياست آمريكا. واقعيت دريافتي اين است كه آمريكا وقتي خود را قادر به انجام عملي ببيند، تمامي معادلات و قوانين بين المللي را ناديده گرفته و به اقدام دست مي زند. نمونه بارز آن اشغال غير قانوني عراق است كه بدون هماهنگي با شوراي امنيت سازمان ملل صورت پذيرفت. لذا فشار آمريكا بر آژانس بين المللي انرژي اتمي، به منظور پرونده سازي براي ايران و ارجاع آن به شوراي امنيت سازمان ملل، در جهت گرفتن مجوز محاصره اقتصادي، تحريم نفتي و يا حتي مجوز اقدام نظامي عليه ايران، بيشتر يك ترفند رواني - ديپلماتيك است. ۱۱- وضعيت بغرنج انرژي به گونه اي است كه اقتصاد جهاني به شيوه هاي مختلف، عدم تحمل خود از ارتقاء چندصد دلاري قيمت نفت در صورت بروز هر نوع وضعيت حادّ اقتصادي يا نظامي ميان آمريكا و ايران را اعلام نموده است. ج- اما پاسخ ايران به استراتژي قورباغه چه مي تواند باشد؟ ساده ترين راه، حمله به استراتژي حريف است: ۱- دكترين قورباغه، همچون دكترين هاي قبلي غرب عليه ايران، يك استراتژي توهين آميز است. با پاي فشاري بر «چيكن استراتژي» مي توان بر روش عزتمند موازنه استراتژي ها تأكيد و تكيه نمود. ۲- صرفنظر از قابليت هاي ممتاز «چيكن استراتژي»، در تعامل و تبديل استراتژي غرب، مي توان استراتژي كلاسيك «ققنوس» را جايگزين استراتژي قورباغه نمود. در اين خصوص، طراحي دكترين «بيني نمرود» براي استراتژي «گلستان آتش ابراهيم» خنثي كننده استراتژي قورباغه خواهد بود. ۳- در نهايت، آنچه كمتر در نزد اصحاب رسانه ها و افكار عمومي مورد توجه واقع شده است، مسأله خنثي سازي، ناكارآمدي و بي اثري دسته اي از دكترين هاي شناخته شده و معتبر از سوي غرب در تقابل با ايران است. وضعيت ناكامي و تنگناي استراتژيست هاي آمريكائي، براي طراحي يك استراتژي كارآمد و مؤثر در برابر ايران، براي اوّلين بار عجز دستگاه هاي تصميم سازي و مراكز تحقيقات استراتژيك غرب را هويدا ساخته است. منبع: بچه های قلم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعلت مشابهت دو مبحث تاپیک ها با هم ادغام شدند . این مبحث هنوز به روز است به همین جهت این پست را دادم تا تاپیک در اسکرول قرار گیرد و امیدوارم که این بحث ادامه پیدا کند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سعید عزیز از مطلب خوبت ممنونم. خب من با چند تا از بندهاش مخالفم.جوری که این تاپیک گفته شده. همیشه غرب در حال شکست فضاحت بار بوده و هست و ایران روز به روز پیروز تر از دیروز. در جامعه ی دیگری زندگی نمی کنم. خیلی چیزها را لمس می کنم که در خیلی جاها غرب بر ما فائق امده . در بعضی بندها که به اتفاقات داخل کشور ربط داره. بعضی ها همین بازی را بر علیه عده ی دیگری به کار می گیرند و از ان ور همین بازی غرب بر علیه خود را محکوم می کنند. یعنی اون اتفاق عدالت و شفافیت لازم رو ندارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توی استراتژی این نیست که کسی در اون پیروز بشه بلکه حریف همیشه داره فکر میکنه که مشکلی نیست و اوضاع به نفعش داره پیش میره که در مورد ایران هم همینطوره و چون عموما دولت مردان و عموم مردم بیشتر بر پیروزی هاشون در صحنه سیاست تاکید میکنند خودشون باعث میشن که این پخته شدن مورد توجه قرار نگیره اما وضع ما از پخته شدن رد شده مشکل غرب هم همینه که چرا م هنوز قابل خوردن نیستیم و پخته نشدیم باید بگم که پوست کلفت این نسل از قورباقه رو مورد توجه قرار ندادن که در هر شرایطی میتونه زندگی کنه و پخته نشه و به همین خاطر اونا بیشتر دارن گرسنه گی طبخ نشدن ما رو تحمل میکنن که ممکنه یه روزی از گرسنگی بیش از حد زنده زنده بخورنمون یعنی مجبور به جنگ بشن حالا نمیدونن که این قورباقه هم گوشتش سمی و ممکن تو خوردنش بمیرن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان مرا عفو کنند اگر مطلب اشکالی دارد! تنها نقل قول است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
والا ما ت عمرمون هرچی قورباغه دیدم یه جفت پا زده و در رفته :oops: فرصت گرفتن و انداختنش توی اب سرد نبوده :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از اقا سعید و Wolfenstein خیلی خیلی ممنون هستم یه بار اقا مصتفی تو یه تاپیک 14 صفحه ای به این استراتژی مهم اشاره کرده بودن ولی این قدر کامل نبود که لازمه من از شما دو برادر یه تشکر ویژه بکنم اقا سعید و Wolfenstein حقیقتش من یاد گرفتن این استراتژی ها رو خیلی دوست دارم و اطلاعاتم در این باره کمه شما تو صحبتا تون به 3 تا استراتژی نا اشنای دیگه اشاره کردید یعنی برای من کاملا مشخص نشدند در اصل همون (ققنوس) (بيني نمرود)(گلستان آتش ابراهيم) که اگه میتونین در بارهی این 3 تا استرتژی یه تاپیک درست کنین که به دانسته های کمم یه چیزی اضافه بشه البته به لطف شما دوستان یا اگه تاپیکی در این باره در سایت وجود داره راهنمایی کنید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ميشه يه خورده توضيح بدين ما كدوم هستيم . منظور از ما ملت ايرانه كه صد در صد دولت هم جزعي از ملته ! 1-قورباغه 2-اسب 3-مجرم فراري 4-جونده فراري 5... يه خورده فكر كنيد به راحتي ميفهميد هيچ چيزي مثل اين نامگزاريها توهين آميز نبوده و نيست. خودشون اسب كه هيچي قاطرن. :mrgreen: خودشون مگس و جونده و قاتل و هر حيون ديگه مثل وزق و قورباغه يا حتي بدتر از اون هستن. يه خورده مختون رو بكار بندازين و چندتا استراتژي مثل خودشون طراحي كنيد و اسم جك وجونور روش بزاريد مثلا استراتژي : بازي با دم شير . ما شيريم و اونا با دم ما بازي ميكنند. يا استراتژي مهار كفتار وحشي. نميخوام بگم درست كردن استراتژي به همين اسم گزاري هاست ولي حداقل به شرايط نگاه كنيد خودمون رو توي موضع حق ببينيد بعد اون بي تمدن ها رو هم نگاه كنيد .اونوقت براتون درست كردن يك استراتژي در تعوري سادست مثل همون استراتژي هايي كه بالا گفته شده گلستان و نمرود و ... تا به حال هم ما برنده اين بازي مسخره بوديم و انشاالله هستيم تا آخر. :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ههه دوست من رامتینای عزیز اسم گذاری اینها به خاطر ما نیست که به ما بگن غورباقه این اسم این استراتژی هست گذشته از اون شاید کسی که این استراتژی رو رو ابداع کرده با الهام از این طرز پخت اسم این استراتژی رو گذاشت (غورباقه)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من هم می خوام استراتژی طراحی کنم!!!! آره زد استراتژی غورباقه !!! ما چون طبق گفته دوستان غورباقه پوست کلفتیم به این سادهگی ها نمی پزیم پس اون در یک زمان در این دیگ رو باز می کنند تا ببینند ما پخته شدیم یانه !!! و این زمان کار ما هست !!! باید با یه جهش غورباقه ای بپریم بیروون و اگر امکان داشت و سمی داشتیم اون رو بر روی اون ها بریزیم و از مهلکه فرار کنیم !!!!! :mrgreen: نمونه این ترفند همین مشکل اقتصاد سرمایه داریه که می تونیم از نتایج زهر ایران بدونیم !!!!! همون بلایی که سر اقتصاد ما آوردن به سر خودشون میاد با تفاوت اینکه اون ها ملت ایران رو ندارن و یه ملت بی ایمان ترسو و شکم پرست از اون ها همایت نمی کنه !!!! ما جای خوب اونهارو هدف گرفتیم !!!! جایی که اگر اون رو نداشته باشند هیچ چیز ندارند و مردمشون چیزی برای دل خوش کردن ندارند !!!! اقتصاد سرمایه داری !!!!!!!!!!!! :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من هم می خوام استراتژی طراحی کنم!!!!
آره زد استراتژی غورباقه !!!
ما چون طبق گفته دوستان غورباقه پوست کلفتیم به این سادهگی ها نمی پزیم پس اون در یک زمان در این دیگ رو باز می کنند تا ببینند ما پخته شدیم یانه !!! و این زمان کار ما هست !!! باید با یه جهش غورباقه ای بپریم بیروون و اگر امکان داشت و سمی داشتیم اون رو بر روی اون ها بریزیم و از مهلکه فرار کنیم !!!!! :mrgreen:
نمونه این ترفند همین مشکل اقتصاد سرمایه داریه که می تونیم از نتایج زهر ایران بدونیم !!!!!
همون بلایی که سر اقتصاد ما آوردن به سر خودشون میاد با تفاوت اینکه اون ها ملت ایران رو ندارن و یه ملت بی ایمان ترسو و شکم پرست از اون ها همایت نمی کنه !!!!
ما جای خوب اونهارو هدف گرفتیم !!!! جایی که اگر اون رو نداشته باشند هیچ چیز ندارند و مردمشون چیزی برای دل خوش کردن ندارند !!!!
اقتصاد سرمایه داری !!!!!!!!!!!! :oops:

[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي
اگر ممكن است كمي بيشتر در خصوص اقدامات ايران توضيح دهيد به طور مشخص ايران چه اقداماتي را انجام داده كه موجب بروز مشكل اقتصادي براي آنها شده است؟
تا آنجايي كه من متوجه شده ام مشكل اقتصاد آنها بيشتر از آنكه عامل خارجي داشته باشد عامل داخلي دارد و از اشتباهات خود آنها سرچشمه مي گيرد مرحله فعلي بحران اقتصادي آنها از عدم توان باز پرداخت وامها به خصوص وامهاي مسكن در آمريكا شروع شد كه بانكهايي كه وام داده بودند مسكن افرادي را كه توان باز پرداخت وامها با بهره شناور را نداشتند پس گرفتند و به نفع بانك ضبط كردند اما مسكن ضبط شده اگر فروش نرود براي بانك پول نمي شود در نتيجه حجم انبوهي از منابع بازگشت نشده و از گردش خارج شده پديد آمد كه كل اقتصاد آنها و بازارهاي سهام را تحت تاثير قرارداد و شوك حاصله موجب تسريع در خروج سرمايه در گردش از كشور شد كه بازار كار را تحت تاثير قرار داد و ورشكستگي پياپي موسسات مالي و توليدي را درپي داشته و دارد دولتهاي ليبرال غربي هم براي جلوگيري از افزايش ابعاد بحران از اصول اقتصاد‌ آزاد عدول كرده و مجبور به ملي كردن بانكهاي در شرف ورشكستگي شدند و باز پرداخت بدهي هاي سوخت شده را از پول ماليات دهندگان بر عهده گرفتند تا وضع بد تر از اين نشود . اين امر موجب كاهش رشد اقتصادي و كاهش نياز به انرژي به علت كاهش توليد شد كه نمود آن را در نصف شدن بهاي نفت مي بينيم وضعيتي كه به هيچ وجه براي صادر كنندگان نفت از جمله ايران مطلوب نيست و من فكر نمي كنم ايران كاري انجام دهد كه نهايت آن متضرر شدن خودش باشد . ضمن آنكه هزينه سرسام آور جنگ در عراق و افغانستان و فايده كم آن را نيز نبايد از نظر دور داشت كه بار عمده آن بر دوش ماليات دهندگان آمريكايي افتاده و كاهش تسهيلات اجتماعي نظير بهداشت و بيمه و بازنشستگي را براي آنها به ارمغان آورده است [/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از اقا سعید و Wolfenstein خیلی خیلی ممنون هستم

یه بار اقا مصتفی تو یه تاپیک 14 صفحه ای به این استراتژی مهم اشاره کرده بودن ولی این قدر کامل نبود که لازمه من از شما دو برادر یه تشکر ویژه بکنم

اقا سعید و Wolfenstein حقیقتش من یاد گرفتن این استراتژی ها رو خیلی دوست دارم و اطلاعاتم در این باره کمه شما تو صحبتا تون به 3 تا استراتژی نا اشنای دیگه اشاره کردید یعنی برای من کاملا مشخص نشدند در اصل همون (ققنوس) (بيني نمرود)(گلستان آتش ابراهيم) که اگه میتونین در بارهی این 3 تا استرتژی یه تاپیک درست کنین که به دانسته های کمم یه چیزی اضافه بشه البته به لطف شما دوستان یا اگه تاپیکی در این باره در سایت وجود داره راهنمایی کنید

[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي
من از متن اين دكترينها و استراتژي ها چيزي نمي دانم اماشايد بيان معناي لغوي و اشاره اصطلاحي آنها كمكي به فهم بيشتر موضوع كند :
1 - ققنوس : پرنده اي اساطيري است كه درباره آن گفته شده هنگامي كه پير و فرتوت مي شود و آتش مي گيرد و خاكستر مي شود و سپس از خاكستر آن ققنوس جوان و قوي متولد مي شود البته نمي دانم ققنوس جديد همان ققنوس قبلي باشد يا ققنوس ديگري
2 - بيني نمرود : نمرود پادشاه زمان حضرت ابراهيم برج بلندي ساخت بود بر بام آن رفته و براي جنگ با خداي ابراهيم عليه السلام تيري به سوي آسمان انداخت و ادعا كرد من خداي ابراهيم را كشتم . خداوند مقرر فرمود پشه اي وارد بيني او شده و از راه آن به درون سر وي رفت و به مغز او رسيد و موجب سردرد وحشتناك وي شد به گونه اي كه از شدت سردرد سر خودرا به هرچيزي مي كوبيد و نقل شده براي رهايي از پشه با گرز بر سرش مي زدند تا اينكه از پاي درآمده و مرد
3 - گلستان آتش ابراهيم : اشاره به داستان به آتش انداختن حضرت ابراهيم توسط نمرود است كه به امر خدا آتش تبديل به گلستان شدو حضرت ابراهيم به سلامت از آن خارج شد[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من هم می خوام استراتژی طراحی کنم!!!!
آره زد استراتژی غورباقه !!!
ما چون طبق گفته دوستان غورباقه پوست کلفتیم به این سادهگی ها نمی پزیم پس اون در یک زمان در این دیگ رو باز می کنند تا ببینند ما پخته شدیم یانه !!! و این زمان کار ما هست !!! باید با یه جهش غورباقه ای بپریم بیروون و اگر امکان داشت و سمی داشتیم اون رو بر روی اون ها بریزیم و از مهلکه فرار کنیم !!!!! :mrgreen:
نمونه این ترفند همین مشکل اقتصاد سرمایه داریه که می تونیم از نتایج زهر ایران بدونیم !!!!!
همون بلایی که سر اقتصاد ما آوردن به سر خودشون میاد با تفاوت اینکه اون ها ملت ایران رو ندارن و یه ملت بی ایمان ترسو و شکم پرست از اون ها همایت نمی کنه !!!!
ما جای خوب اونهارو هدف گرفتیم !!!! جایی که اگر اون رو نداشته باشند هیچ چیز ندارند و مردمشون چیزی برای دل خوش کردن ندارند !!!!
اقتصاد سرمایه داری !!!!!!!!!!!! :oops:

[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي
اگر ممكن است كمي بيشتر در خصوص اقدامات ايران توضيح دهيد به طور مشخص ايران چه اقداماتي را انجام داده كه موجب بروز مشكل اقتصادي براي آنها شده است؟
تا آنجايي كه من متوجه شده ام مشكل اقتصاد آنها بيشتر از آنكه عامل خارجي داشته باشد عامل داخلي دارد و از اشتباهات خود آنها سرچشمه مي گيرد مرحله فعلي بحران اقتصادي آنها از عدم توان باز پرداخت وامها به خصوص وامهاي مسكن در آمريكا شروع شد كه بانكهايي كه وام داده بودند مسكن افرادي را كه توان باز پرداخت وامها با بهره شناور را نداشتند پس گرفتند و به نفع بانك ضبط كردند اما مسكن ضبط شده اگر فروش نرود براي بانك پول نمي شود در نتيجه حجم انبوهي از منابع بازگشت نشده و از گردش خارج شده پديد آمد كه كل اقتصاد آنها و بازارهاي سهام را تحت تاثير قرارداد و شوك حاصله موجب تسريع در خروج سرمايه در گردش از كشور شد كه بازار كار را تحت تاثير قرار داد و ورشكستگي پياپي موسسات مالي و توليدي را درپي داشته و دارد دولتهاي ليبرال غربي هم براي جلوگيري از افزايش ابعاد بحران از اصول اقتصاد‌ آزاد عدول كرده و مجبور به ملي كردن بانكهاي در شرف ورشكستگي شدند و باز پرداخت بدهي هاي سوخت شده را از پول ماليات دهندگان بر عهده گرفتند تا وضع بد تر از اين نشود . اين امر موجب كاهش رشد اقتصادي و كاهش نياز به انرژي به علت كاهش توليد شد كه نمود آن را در نصف شدن بهاي نفت مي بينيم وضعيتي كه به هيچ وجه براي صادر كنندگان نفت از جمله ايران مطلوب نيست و من فكر نمي كنم ايران كاري انجام دهد كه نهايت آن متضرر شدن خودش باشد . ضمن آنكه هزينه سرسام آور جنگ در عراق و افغانستان و فايده كم آن را نيز نبايد از نظر دور داشت كه بار عمده آن بر دوش ماليات دهندگان آمريكايي افتاده و كاهش تسهيلات اجتماعي نظير بهداشت و بيمه و بازنشستگي را براي آنها به ارمغان آورده است [/align]

موافقم
ما به هيچ عنوان در حد و اندازه اي نيستيم كه بتونيم اقتصاد سرمايه داري رو تضعيف كنيم نه ما و نه هيچ كشور ديگه اي (بجز آمريكا) نميتونه همچين كاري بكنه
دقيقا همينطوريه كه جناب zed فرمودند دليل اينكه آمريكا استثناست اينه كه كشورهاي غربي و قدرتمند دنيا همگي در بانكهاي آمريكايي شريك هستندبه خاطر همين اونها هم از بحران مسكن آمريكا تاثير گرفتن و اين مشكل جهاني شده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.