death-white

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)

Recommended Posts

[quote]دوست گرامي؛ جناب HHL.
متأسفانه سياست از نگاه شما، خلاصه مي‌شه در برده‌ بودن يا آزاد بودن!

آزاد بودن، يعني مثل ايران بودن! يعني با همه درافتادن و فقط سياست‌هاي خود رو دنبال كردن.

برده بودن هم يعني غير ايران بودن! يعني اينكه با امريكا روابط خصمانه نداشته باشن!!

فقط نمي دونم چرا در اين تعريف شما، بسياري از كشورها جاي نمي‌گيرن!
بطور مثال سوئد در كجاي اين فرمايش شما مي‌گنجه؟ برزيل چطور؟ فنلاند چي؟ بوسني و هرزگوين؟ هند؟ تركيه؟ آفريقاي جنوبي؟ هلند؟ لهستان؟ پرتغال؟

براي من بسيار جالبه كه شما اونقدر بازي‌هاي سياسي رو جدي گرفتين كه فكر مي‌كنين چين و روسيه هم در محور مقاومت و ضد امپرياليستي قرار دارن!!

از نگاه شما، همه يا بايد در جبهه‌ي استكبار جهاني به سركردگي امريكا باشن؛ يا در جبهه‌ي مبارزه بر ضد امپرياليسم به پرچمداري ايران!!

آيا حالت سومي هم براي اين مسئله وجود داره؟!

-------------------------------------------------

وقتي مي‌گم متأسفانه ادبيات ماركسيستي، روي انقلابيون ما اثر بسياري داشته، دوستان بهشون برمي‌خوره و برچسب‌هاست كه نثار حقير مي‌فرماين.

ولي كسي كه اندكي مطالعه درخصوص ماركسيسم داشته باشه، خيلي راحت مي‌تونه سرمنشاء بسياري از فرمايشات دوستان رو كشف كنه. هرچند كه قطعاً منظور دوستان چنين چيزي نبوده. لكن بحث مبارزه با امپرياليسم به پرچمداري ...!!

-------------------------------------------------

با اين تعاريف شما طبيعيه كه اگه عده‌اي در كشورمون يا در كشور سوريه يا تركيه يا هر جاي ديگري، علاقه‌اي به اين نبرد تاريخي نداشته باشه و ترجيح بده كه مثل ساير كشورهاي ديگه، تعاملات سياسي‌اش رو براساس منافع ملي‌اش تنظيم كنه و قهر و آشتي ايدئولوِژيكي نداشته باشه، لاجرم از نظر شما متهم به نوكري استكبار و پادويي صهيونيست‌ها و چه و چه مي‌شه!

طبيعتاً اگه كسي هم پيدا شه كه بگه اين حق هر ملتي هست كه راه خودش رو انتخاب كنه و اساساً نبايد انتظار تشكيل حكومت‌هاي ايدئولوژيك در پس وقايع موسوم به بهار عربي رو داشت، گوينده هم تكفير و به قول دوستان، سينه‌چاك اسرائيل مي‌شه!!

بعد هم كه برخلاف پيش‌بيني شما و نظام، دقيقاً اين اتفاق مي‌افته و حكومت‌هايي روي كار ميان كه هم لقب «اسلام‌گرا»يي رو يدك مي‌كشن و هم وارد اين دايره و بازي نمي‌شن و اسرائيل هم براشون مثل يه كشور مي‌مونه بين دويست و خورده‌اي كشور، و مواضع سوپر انقلابي نمي‌گيره، مي‌مونين كه چرا اينطور شده!! آخه اين وقايع، بيداري اسلامي بوده و طبق باور شما و نظام، برگرفته از انقلاب اسلامي. پس قاعدتاً بايد به پيروي از ما، اولين كارشون قطع رابطه با اسرائيل باشه و بعد هم مهيا بشن براي نبرد. گذرگاه رفح رو باز كنن و سيل كمك‌هاي مالي و جنسي‌شون رو به فلسطين ارسال كنن!!!

پس چون اين باور شما به تحقق نپيوسته، سريع مي‌رين سراغ گزينه‌ي ثاني كه «اي دل غافل!! امريكا اومد و انقلاب رو منحرف كرد!!!»!
انگار كه مواردي كه شما انتظار دارين، جزو شعارها و اهداف انقلاب بوده و پس از انقلاب، با انحراف يافتن از مسير اصلي، به اينجا رسيدن!!

-----------------------------

طبيعيه كه وقتي خشت اول رو كج نهادين و اصل و اساس وقايع رو با ديد خود نگاه كردين و نگاه و تفكر آرزومندانه (Wishful Thinking) رو جايگزين منطق و حقيقت امر فرمودين، نتيجه‌گيري بهتر از اين هم نمي‌تونين داشته باشين.

اما آرزوي من اينه كه يه بار از خير جهان‌بيني خودتون در قبال ديگران بگذرين! مشكلي نيست! جهان‌بيني خودتون رو داشته باشين و درخصوص كشورمون و انقلاب، چنين ايدئولوژي‌اي رو حفظ بفرمايين. ولي به اين كشور و اون كشور و اين حزب و اون گروه تعميمش ندين!

سعي كنين از ديد اونا قضيه رو نگاه كنين، شايد كمي در مواضع‌تون تعديل ايجاد شد![/quote]

جناب مصطفي عزيز

شما چه جوري اين همه برداشت از حرفهاي من كرديد!!!!

شما خود مي فرماييد دوستان بر شما بر چسب مي زنند ولي شما كه ما رو پر چسب بارون كرديد!!!!

حرف هاي من كاملا مشخصه فكر نكنم من اين گونه كه شما مي فرماييد نظري داده باشم!!!!

واضح تر از اين مگر مي شود!!!!

براي چه كسي يا چه چيزي ما بايد دست از سوريه برداريم!!!!

وقتي ما توانايي حمايت از دوستانمان را نداريم...... غلط مي كنيم كه بخواهيم براي جهان برنامه اي داشته باشيم!!!!

جناب مصطفي قرار نيست كه ما با شرايط جناب آمريكا بازي كنيم!!!!

ما با شرايطي كه خودمون تعريف كرده ايم بازي مي كنيم نه با شرايط رقبا..... اصلا ما همون روز اول شرايط رقبا رو قبول نكرده ايم و ان شا الله قبول هم نمي كنيم و قطعا.... قطعا اين كار ما براي ما مشكلاتي خواهد داشت

ما به هيچ وجه نبايد پا پس بكشيم و در دايره طرف مقابل قرار بگيريم و گرنه طرف ما آنقدر حرفه اي هست و بر محيط خود مسلط هست كه ما را كله پا كند حال ما هر چه قدر هم كه حرفه اي باشيم. چون ما در دايره اويم و اوست كه با ما بازي مي كنند.

حال شما هر اسمي كه دوست داريد بر روي ما بزاريد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دوست گرامي؛ جناب HHL.
متأسفانه سياست از نگاه شما، خلاصه مي‌شه در برده‌ بودن يا آزاد بودن!

آزاد بودن، يعني مثل ايران بودن! يعني با همه درافتادن و فقط سياست‌هاي خود رو دنبال كردن.

برده بودن هم يعني غير ايران بودن! يعني اينكه با امريكا روابط خصمانه نداشته باشن!!

فقط نمي دونم چرا در اين تعريف شما، بسياري از كشورها جاي نمي‌گيرن!
بطور مثال سوئد در كجاي اين فرمايش شما مي‌گنجه؟ برزيل چطور؟ فنلاند چي؟ بوسني و هرزگوين؟ هند؟ تركيه؟ آفريقاي جنوبي؟ هلند؟ لهستان؟ پرتغال؟

براي من بسيار جالبه كه شما اونقدر بازي‌هاي سياسي رو جدي گرفتين كه فكر مي‌كنين چين و روسيه هم در محور مقاومت و ضد امپرياليستي قرار دارن!!

از نگاه شما، همه يا بايد در جبهه‌ي استكبار جهاني به سركردگي امريكا باشن؛ يا در جبهه‌ي مبارزه بر ضد امپرياليسم به پرچمداري ايران!!

آيا حالت سومي هم براي اين مسئله وجود داره؟!

-------------------------------------------------

وقتي مي‌گم متأسفانه ادبيات ماركسيستي، روي انقلابيون ما اثر بسياري داشته، دوستان بهشون برمي‌خوره و برچسب‌هاست كه نثار حقير مي‌فرماين.

ولي كسي كه اندكي مطالعه درخصوص ماركسيسم داشته باشه، خيلي راحت مي‌تونه سرمنشاء بسياري از فرمايشات دوستان رو كشف كنه. هرچند كه قطعاً منظور دوستان چنين چيزي نبوده. لكن بحث مبارزه با امپرياليسم به پرچمداري ...!!

-------------------------------------------------

با اين تعاريف شما طبيعيه كه اگه عده‌اي در كشورمون يا در كشور سوريه يا تركيه يا هر جاي ديگري، علاقه‌اي به اين نبرد تاريخي نداشته باشه و ترجيح بده كه مثل ساير كشورهاي ديگه، تعاملات سياسي‌اش رو براساس منافع ملي‌اش تنظيم كنه و قهر و آشتي ايدئولوِژيكي نداشته باشه، لاجرم از نظر شما متهم به نوكري استكبار و پادويي صهيونيست‌ها و چه و چه مي‌شه!

طبيعتاً اگه كسي هم پيدا شه كه بگه اين حق هر ملتي هست كه راه خودش رو انتخاب كنه و اساساً نبايد انتظار تشكيل حكومت‌هاي ايدئولوژيك در پس وقايع موسوم به بهار عربي رو داشت، گوينده هم تكفير و به قول دوستان، سينه‌چاك اسرائيل مي‌شه!!

بعد هم كه برخلاف پيش‌بيني شما و نظام، دقيقاً اين اتفاق مي‌افته و حكومت‌هايي روي كار ميان كه هم لقب «اسلام‌گرا»يي رو يدك مي‌كشن و هم وارد اين دايره و بازي نمي‌شن و اسرائيل هم براشون مثل يه كشور مي‌مونه بين دويست و خورده‌اي كشور، و مواضع سوپر انقلابي نمي‌گيره، مي‌مونين كه چرا اينطور شده!! آخه اين وقايع، بيداري اسلامي بوده و طبق باور شما و نظام، برگرفته از انقلاب اسلامي. پس قاعدتاً بايد به پيروي از ما، اولين كارشون قطع رابطه با اسرائيل باشه و بعد هم مهيا بشن براي نبرد. گذرگاه رفح رو باز كنن و سيل كمك‌هاي مالي و جنسي‌شون رو به فلسطين ارسال كنن!!!

پس چون اين باور شما به تحقق نپيوسته، سريع مي‌رين سراغ گزينه‌ي ثاني كه «اي دل غافل!! امريكا اومد و انقلاب رو منحرف كرد!!!»!
انگار كه مواردي كه شما انتظار دارين، جزو شعارها و اهداف انقلاب بوده و پس از انقلاب، با انحراف يافتن از مسير اصلي، به اينجا رسيدن!!

-----------------------------

طبيعيه كه وقتي خشت اول رو كج نهادين و اصل و اساس وقايع رو با ديد خود نگاه كردين و نگاه و تفكر آرزومندانه (Wishful Thinking) رو جايگزين منطق و حقيقت امر فرمودين، نتيجه‌گيري بهتر از اين هم نمي‌تونين داشته باشين.

اما آرزوي من اينه كه يه بار از خير جهان‌بيني خودتون در قبال ديگران بگذرين! مشكلي نيست! جهان‌بيني خودتون رو داشته باشين و درخصوص كشورمون و انقلاب، چنين ايدئولوژي‌اي رو حفظ بفرمايين. ولي به اين كشور و اون كشور و اين حزب و اون گروه تعميمش ندين!

سعي كنين از ديد اونا قضيه رو نگاه كنين، شايد كمي در مواضع‌تون تعديل ايجاد شد!

=================================

جناب TAHA-SH

ببينين. بيايم اول با هم تكليف سمت و سوي بحث رو مشخص كنيم.
قراره پراگماتيستي بحث كنيم؛ يا ايدئولوژيكي؟!

بحث تضاد ما با امريكا، مسئله‌اي است كه حتي بر خواجه حافظ شيرازي هم پنهان نيست. در اين هم شكي نيست كه ما هر جا كه بتونيم، سعي مي‌كنيم چوب لاي چرخ امريكا كنيم (و ايضاً بالعكس).

اما اين مسئله، به هيچ وجه ايدئولوژيكي نيست و باز يه بحث پراگماتيسي‌ است! يعني سياست كلاني مد نظر ماست كه بر اون اساس، بايد به تقابل و تضاد با ابرقدرت جهاني برخيزيم و متقابلاً ابرقدرتي اسلامي تشكيل بديم.

شايد بفرمايين اين هم يه نوع ايدئولوژيه. بنده هم فرمايش شما رو به هيچ وجه رد نمي‌كنم كه هيچ، تأييدش هم مي‌كنم. كما اينكه عين اين سياست رو شوروي سابق به اجرا درآورد و موفق هم بود و اتفاقاً برگرفته از يه ايدئولوژي مشخص و تعريف شده بود.
اساساً هر جا هم كه امريكا پا مي‌گذاشت، سوي ديگرش اين كشور بود و هر كاري مي‌كرد كه تو كار امريكا مي‌ذاشت.

پس اگه موافق هستم كه اين هم يه نوع ايدئولوژيه، پراگماتيسي‌اش كجاست؟!

مشكل از جايي شروع مي‌شه كه نگاه و راه و هدف ما براي رسيدن به ايدئولوژي، مكتبي بودن يا پراگماتيستي بودن‌مون رو مشخص مي‌كنه. يعني اينكه براي رسيدن به ايدئولوژي‌مون، حاضريم پا روي اصول‌مون بذاريم و هر كاري كنيم كه به ايدئولوژي برسيم، يا اينكه با سياست برگرفته از مكتب علوي، براي رسيدن به هدف و ايدئولوژي‌مون تن به هر عملي نخواهيم داد؟!

------------------------------------------------

مشكلي نيست كه ما بگيم كه ما براي حفظ خط مقاومت يا اصلاً براي جلوگيري از حمله‌ي اسرائيل بهمون، نيازمند اينيم كه سوريه، به هر ترتيب حفظ بشه؛ حتي با كشتاري چند صد برابر كشتارهاي فعلي! اين هم برگرفته از نگاه پراگماتيستي ماست و اساساً مشكلي در اين مسئله نيست.

مشكل از جايي آغاز مي‌شه كه ما ادعاي مكتبي بودن مي‌كنيم و عمل‌مون پراگماتيستيه. بعد هم براي توجيه عمل پراگماتيستي‌مون، ميايم حقايق رو قلب مي‌كنيم و مي‌گرديم دنبال يه لكه‌ي سياه تو كت سفيد، بعد با ايدئولوژي خودمون اون رو منكوب و محكوم كرده و سپس تعميمش مي‌ديم به هركسي كه مخالف ماست.

اينجاست كه اين قضيه مشكل ساز مي‌شه! يعني براي توجيه رفتارمون (و به جاي اينكه صداقت كلام شما رو داشته باشيم و بگيم براي رسيدن به هدفمون، حاضريم هر كاري رو كنيم)، ميايم ديگرون رو لجن‌مال مي‌كنيم و حقوق بديهي‌شون رو ناديده مي‌گيريم!

من در تعجبم كه شما چطور به اين نكته‌ي ساده توجه نمي‌فرمايين كه اين مخالفين، از گروه‌هاي مختلف هستن. از سلفي و وهابي گرفته تا كرد و اخوان المسلميني (كه برخلاف باور دوستان، نه تنها سلفي نيست، بلكه جزو اسلامگرايان ميانه‌رو به حساب ميان) و سكولار و ليبرال و سوسيال و بدون ايدئولوژي و ...! يعني اساساً يكساني‌اي بين اين گروه‌ها وجود نداره كه عملكرد يكي رو عملكرد همه بدونيم!

مثال مي‌زنم. در انقلاب اسلامي، تمامي گروه‌ها يك هدف رو دنبال مي‌كردن و بعضاً حتي با هم متحد هم بودن. اسلامگرايان تندرو بودن، اسلامگرايان ميانه‌رو بودن، كمونيست‌ها و ماركسيست - لنينيست‌ها بودن، مائوئيست‌ها بودن، فيدليست‌ها بودن، ليبرال‌ها بودن، ملي‌گراها بودن و بسياري ديگه. پوينتي كه در مقصد نهايي گذاشته بودن هم يكسان نبود و هريك، به دنبال ايده‌آل خود مي‌گشت. ولي همه در يك هدف مشترك بودن و اون، سرنگوني حكومت طاغوت و مستكبر شاه بود.

طبيعتاً در اين شرايط، هر گروه مسلك خاص خود رو براي مبارزه داشت. گروهي مبارزات مسلحانه رو مدنظر داشت. گروهي ترور، گروهي سرقت از بانك‌ها و تخريب اموال عمومي و افزايش آنارشيسم اجتماعي، گروهي ديگه راهپيمايي مسالمت‌آميز و شعارهاي اسلامي، گروهي ديگه تلاش براي رايزني‌هاي سياسي و كمك گرفتن از سازمان‌هاي بين المللي و قص علي هذا!!

حالا با اين تفاسير و براساس باور شما، آيا چون همه‌ي اينا در يك هدف با هم مشترك بوده و اصطلاحاً مخالفين شاه محسوب مي‌شدن، در اعمال و نيات همديگه هم شريك بودن؟!

صد البته رژيم شاه هم توجيهاتي مثل فرمايشات شما رو داشت. يعني انقلابيون رو مشتي خرابكار و تروريست و خائن به وطن مي‌دونست. ولي حتي به فرض اينكه اين ادعاها درست هم بوده باشه و كساني اين ويژگي‌ها و برچسب‌ها بهشون بچسبه، آيا اين مسئله قابل تعميم به كليه‌ي انقلابيون بود؟! آيا همگي ماركسيست بودن و وابسته به شوروي؟ يا همگي به تحريك امريكا پاي به ميدان گذاشته بودن؟ يا خرابكار و تروريست بودن؟‌ يا سارق بانك بودن؟!

--------------------------------------------

اما اصلاً گيرم كه مخالفين سوريه، همگي يه مسلك و مرام رو داشته و تمامي برچسب‌هايي كه شما بهشون مي‌زنين، صد در صد درست باشه.

آيا اين مسئله، مجوزي مي‌شه براي قتل عام ايشان؟!! اينكه حكومت سوريه هركاري كه دلش خواست بكنه و ما هم طوري مسئله رو جلوه بديم كه گويي دو تا پشه به هلاكت رسيدن؟!

يا قضيه رو قلب كرده و با تكرار پروپاگانداي سوريه، فقط به فريب مردم خود مشغول باشيم؟!

جالب اينجاست كه دقيقاً همين رفتاري كه دولت سوريه داشته رو دولت قذافي هم داشته. يعني بمباران و گلوله باران وسيع شهرهاي معترضين، كشتن انسان‌هاي بيگناه و صرفاً معترض و استفاده از انواع و اقسام تجهيزات سنگين عليه مبارزين مسلح! امري كه مثلاً در قضيه‌ي ليبي، مورد محكوميت ايران قرار مي‌گرفت!!

ولي چون سوريه رو لازمه نگه داشته باشيم، ميايم اينطور توجيه مي‌كنيم و مواردي رو مي‌گيم كه به وفور در رسانه‌هاي ما و البته اين سايت مياد.

------------------------------------------------------

دوست گرامي.
برخلاف فرمايش شما، مثالي كه فرمودين به هيچ وجه در اين قضيه صدق نمي‌كنه.

موردي كه شما فرمودين، داشتن انگيزه‌اي حق و نيتي حق براي نيل به هدفي حق بود و بر ما واجب بود كه در حد توان كمكش كنيم. ولي اين زماني است كه هم، ما حق كامل باشيم و هم طرف، باطل كامل.

اما اينكه گروهي به نيت باطل و انگيزه‌اي باطل، صرفاً ظاهرسازي رسيدن به هدفي حق رو دنبال مي‌كنن به هيچ وجه در دايره‌ي اين موضوع قرار نمي‌گيره.
اتفاقاً بالعكس، در دايره‌ي نگاه پراگماتيستي قرار مي‌گيره. يعني ما از هر ابزاري استفاده كنيم كه به هدفمون برسيم.

اگه مي‌دونيم القاعده، دشمن شيعيان هستن و بدعت‌گذار دين رسول الله، ناحق هستن و قاتل و خائن به آرمان‌هاي اسلام، ولي مي‌تونن حال امريكا رو بگيرن ازشون استفاده مي‌كنيم. اين، مسئله، نه تعصب ورزيدن يك زنگي (كافر) براي خونخواهي آل الله هست و نه نگاهي برگرفته از مكتب علوي! بلكه يك نگاه پراگماتيستي برگرفته از ايدئولوژي ماست كه البته اين ايدئولوژي هم مدلي اسلامي و مكتبي نيست؛ حتي اگه داعيه‌ي اون رو داشته باشه.

=============================

به همين خاطره كه عرض مي‌كنم ابتدا موضع خودتون رو مشخص بفرمايين و ببينين كدوم يكي رو قبول دارين.

بعيد مي‌دونم اگه اين امر رو شرع و دين ما قبول مي‌كرد، امام علي (ع) نعوذ بالله عقلش نمي‌رسيد كه از چنين روشي براي مقابله با معاويه استفاده كنه!

وقتي كه امام علي (ع) تأكيد مي‌فرماين كه اگه قرار به سياس بودن و مكر و حيله بود، صدها بار بهتر و قوي‌تر از معاويه بودن و ما در مقابل، سيره‌ي جوانمردانه‌ي حضرت رو، حتي در نبرد باطل كامل (يعني نبرد با قاسطين) مي‌بينيم، فكر كنم كمي بايد به فكر فرو بريم كه مرز و حد و حدود اخلاق در سياست‌هاي ما، كجاست؟!

پس بد نيست فكر كنيم كه اين توجيهاتي كه مي‌كنيم، در حقيقت دفاع از نظام و مكتب و ايدئولوژي‌مون هست؛ يا در تخريبش؟!

چون چيزي كه مشخصه اينه كه با حرف و ادعا و شعار، نه كسي مسلمون مي‌شه و نه مكتبي.

به عمل كار برآيد، به سخن‌داني نيست.

--------------------------------------

درخصوص ادبيات و تغيير ادبيات هم برداشت شما از عرض بنده اشتباه بود.
فكر كنم با مطالعه‌ي مجدد و نگاهي جديد بدان، مقصود بنده رو دريافت خواهيد فرمود.

هرچند كه شايد عرايض بنده اونقدر چرت و پرت باشه كه شما اون رو جدل دونسته و علاقه‌اي به ادامه‌ي بحث نداشته باشين، وظيفه‌ي من اين بود كه اين مسئله رو توضيح بدم و حداقل از نظر خودم دفاع كنم.

هرچند كه ظاهراً نظرم چندان اهميتي هم نداره.

=============================

در پايان، سرچي ساده در اينترنت (كه البته ترجيحاً بدون هيتلر!! باشه)، منابع بيشماري از انواع و اقسام خبرگزاري‌هاي مغرض و بي‌طرف و حتي طرفدار نظام بهتون ارائه خواهد نمود كه درخصوص قضيه‌ي مذاكره‌ي بشار اسد و اسرائيل، كسب اطلاع كاملي داشته باشين. هرچند كه فكر مي‌كردم شما از اين موضوع مطلع باشين. چون در زمان خودش، مثل توپ صدا كرد (و البته در ايران، تقريباً كسي صداش رو درنياورد و همه گفتن ان شاءالله كه گربه‌اس!).

ولي اگه حقيقتاً گشتين و چيزي نيافتين، بفرمايين تا منابعي چند رو تقديم حضورتون كنم.[/quote]

سلام مجدد خدمت دوست عزیز
عرض به حضورتون که هرچه بیشتر بحث باز میشه زوایای فکری جنابعالی برای بنده بیشتر روشن میشه و علاوه بر روشن شدن اختلاف نظر - بهرحال بهتر میشه مشخص کرد که تو بحث تاکجا میشه با هم بحث سالم داشت و از اتهام و جدل پرهیز کرد
بحث شما طبق معمول ریشه فکری قوی داره و بحث همیشگی ایده الگرائی و عملگرائی رو به ذهن متبادر میکنه
من از جائی که تو بحث با شما قصد دارم زودتر به نتیجه مشخصی برسم و بیشتر وقت شما رو نگیرم سعی میکنم کمتر حاشیه برم
تو بحث ایدئولوژی یا عمل گرائی(پراگماتیستی) نظر بنده هرگز اون برداشت جنابعالی نبوده که برای رسیدن به هدفمون هرکاری بکنیم بلکه منظورم از اون روایت این بود که در شرایط مظلومیت اهل حق - کمک و مساعدت افراد دیگر الزاما نیاز به انطباق صد درصدی آنها با ما نداره
اما همین موضوع رو نمیشه تو همه جا بکار برد و مثالی که بنده زدم درپذیرفتن یاری یک زنگی حبشی به نوعی تایید حرکت حمایتی است اما تو همون مثال هم حضرت ازنظر سیاسی خودشون متولی این امرنشدند و از نظر ظاهری و بنا به برخی مصالح که یکیش قدرت طلبی و حرکت برای کسب امارت توسط مختار بود(برخلاف سریال و .. که الان عنوان میشه) - حرکت رو بطور کلی تایید نکردند و فقط قسمت خونخواهی رو تایید کردند
تو این موضوع بحث زیاده و من از اطاله کلام اجتناب میکنم
یک نمونه عکس این حالت درباره غصب خلافت بود که حضرت امیر پس از ظلمی که بهشون شد - پیشنهاد کمک ابوسفیان رو رد کردند(براساس روایات )و دلیلش هم همون موضوعی بود که شما هم عنوان کردید و همچنین اینکه میدانستند ابوسفیان برای ایجاد اختلاف و شکست مسلمین اینکار رو میکنه- اما همین حضرت اگر میدانستند درصورت انصراف از حقشان قطعا کشته میشوند - حتی تنها هم که بودند مقاومت میکردند
بنابراین این موضوع که ما دربحث مثلا سیاست بخواهیم درمسائل ایدوئوژیکی خودمان تخفیف بدهیم کاملا مردود است
خداوند میفرماید: ولاترکنو الی الذین ظلموا فتمسکم النار -
وبه پیامبر می فرماید : ولولاثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئا قلیلا اذا لاذقناک ضعف الحیات و ضعف الممات
یعنی اجازه اندکی میل قلبی و تخفیف به ظالمان داده نشده است
این بحث اعتقادی
حالا شما میفرمائید داشتن این اعتقاد درکنار عدم عمل به اون چه فایده دارد؟
ما در دینمان و اعتقاداتمان بحثی داریم بعنوان تقیه - دراین وضعیت ممکن است درگفتار و بیان یا عدم بیان آن به نحوی که آسیبی از بابت آن دفع شود مجوز داده شود(بحث تقیه هم بحث طولانیه و انحراف توش زیاده)
درهمین حال هم میبینیم که درباره قتل عثمان امیرالمومنین دربحث با معاویه قضیه را به نحو زیبائی پاسخ دادند - توی اون مورد هم مشابه همین حالت عده ای بدون مجوز وارد خانه عثمان شدند و او را کشتند
و امیرالمومنین هرگز این عمل راتایید نکرد و البته موضوع طلب خون عثمان و قصاص را هم رد نکرد و از طرفی هم معاویه را صاحب این حق طلبی ندانست و هم امر تثبیت ولایت و حکومت را مقدم برآن دانست
در پاسخ به معاویه که «اجرای عدالت در مورد قاتلان عثمان» را به عنوان شرط بیعت اعلام کرده بود، فرموده‌اند: «واجب است بر مسلمانان که هیچ اقدامی (برای اجرا یا اقامۀ عدالت) نکنند، تا اینکه امامت و رهبری در جامعه مستقر شود؛ و الْوَاجِبُ فِی‏ حُکْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ حُکْمِ الْإِسْلَامِ عَلَی الْمُسْلِمِینَ أَنْ لَا یَعْمَلُوا عَمَلًا وَ لَا یُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَا یُقَدِّمُوا یَداً وَ لَا رِجْلًا وَ لَا یَبْدَءُوا بِشَیْ‏ءٍ قَبْلَ أَنْ یَخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ إِمَاماً عَفِیفاً عَالِماً وَرِعاً عَارِفاً بِالْقَضَاءِ وَ السُّنَّةِ یَجْمَعُ أَمْرَهُمْ.»(مستدرک‌الوسائل/7/123)
عینا این قضیه درباره انقلاب ما هم صادق است و استناد به این موارد به معنی این نیست که ما حضرت علی باشیم و دشمن هم معاویه
دربحث انقلاب ما تمام مسائل را ازطریق اعتقاد به امام و تفکر ایشان تحلیل میکنیم - از نظر ما امام هرگز برسر پیروزی برشاه با مجاهدین- کمونیستها و تمام آنهائی که نام بردید معامله نکرد و هرگز از انزجار از صهیونیزم دست نکشید - کجای اینها پراگماتیستی بود؟ مگر اینکه شما درباره انقلاب هم چنان نظراتی داشته باشید که امام راهم زیر سوال ببرد(گمان نمیکنم اینطور باشید)
البته من بحثم اینجا کامل نیست و نمیگویم هیچگونه مشکلی و خطائی درانقلاب نبوده و هیچ بیگناهی آسیب ندیده - نمو نه اش را حتی خودم لمس کردم- پدردامادمان که درباره مخالفت با منتظری پیرامون یک بحث عقیدتی تا مرز اعدام رفت و موارد زیادی مثل اعدامهای خلخالی و ...
اما مهم اینست که اتفاقات و حوادث را در سطح ارزشی خودش بسنجیم و وضعیت شخصی مثل امام را با توجه به میزان توانائی و عدم دسترسی به الهام الهی و علم لدنی بسان ائمه ببینیم تا مشخص شود کار امام چقدرسخت بوده است و ایشان هرگز تا جائی که درتوانشان بود نگذاشتند حقی ضایع شود - یعنی آنچه که بعنوان اشکالات رخ داده دلیل پراگماتیستی بودن ایشان نیست
همین امام درزمان خود نسبت به اکثر روسا و پادشاهان وقت مانند اردن و مراکش اظهار نظر کردند ولی ما هیچ نظر منفی نسبت به حافظ اسد ازایشان ندیدیم و نشنیدیم که بالعکس روابط ما با سوریه بسیار خوب بود
بنابراین همین موضوعی که شما بسیار روی آن تاکید دارید و اینکه سابقه بسیار قبلی هم داشته لااقل از شاخصی که ما دراختیار داریم (امام) منجر به چنان واکنش کوبنده و محکومیت زا نشده است
خوب اینجا اجباری درپذیرفتن این نتیجه نیست اما لااقل بهتر است نسبت به نتیجه گیری خودتان اندکی احتمال عدم صحت بدهید
درشرایط فعلی هم ما شاخص روشنمان رهبریست و صد البته ممکن است ایشان هم مثل امام یا امام معصوم رفتار نکنند ولی ما معتقدیم رفتار ایشان نسبت به بسیاری مدعیان دیگر - به حق نزدیکتر است و ایشان هم اگر درزمان فعلی صلاح را در دعوت سوریه به مذاکره با مخالفان و تصویب قانون اساسی دیدند و بیش از این را فعلا اعلام نکردند- این به این معنی است که دولت آن کشور را مثل جنابعای سراپا ظلم و فساد و .. نمیبینند بلکه با وجود اشکالاتی که همه ما میدانیم درنبود دمکراسی و ... به نظر ایشان این حکومت میتواند با اصلاح خود مردمی تر شود و اصلاح شود-حتی درباره لیبی هم تا مدتی موضع گیری نشد و به نوعی تصور این نبود که قذافی اینطور علیه مردم خود اقدام مسلحانه کند- اتفاقا درلیبی جنبه حرکت نظامی حکومت بسیار قویتر از سوریه بود و این قذافی بود که مخالفان را بسوی حرکت نظامی برد و اصولا از ابتدا غرب طرف قذافی بود (برعکس سوریه)

بنابراین پاسخ بنده تااینجا اجمالا همین نکته بود که تمام اعتقادات ما قطعا هم فکریست و هم عملی و لذا نسبت به جدابودن ایدئولوژی با عمل بنده اعتقادی ندارم و آنچه که شما میفرمائید در بدترین حالتش که فرض رو برصحت اطلاعات شما بگذاریم - باز هم باید درچهارچوب اعتقادات ما تعریف بشه و نتیجه اون هم مهم نیست که منجر به محکومیت ما بشه - حق هرگز با مصلحت جوئی همخوانی کامل نداره و جائی هم میاد که حق برای ما ضرر هم داشته باشه
بنابراین ما هرگونه کشتار بیگناهان رو درسوریه محکوم میکنیم ولی این به معنی مبارزه طلبی و جنگ باسوریه نیست - حتی درهمین کشور همسایه افغانستان و پاکستان و عراق هم همین وضع بوده و هست و فعلا شرایط ما درزمان غیبت جهاد جهانی نیست - درجهاد درزمان امام زمان خواهید دید تمام تقیه و بحثهای وحدت شیعه و سنی باطل میشود و اتفاقا انحراف از داخل همین اختلاف حل میشود بعد به جاهای دیگر پرداخته میشود و اتفاقا دشمن حضرت از همین سوریه خارج خواهد شد که البته قبل از ان بوده و هدفش هم نابودی شیعه است
نمیدانم مواردی که عرض کردم چقدر به تلطیف بحث با شما تونست مفید باشه و قطعا با توجه به اطلاعات گسترده ای که دارید پاسخهائی را خواهید داشت اما بهرحال لب مطلب رو از نظر خودم بیان کردم و درنهایت میمونه اینکه تو مصداق مورد بحثمون با هم توافق داشته باشیم یا نه و یا هم در تفکر و هم درمصداق با هم اختلاف داشته باشیم که دیگه بحث رو نمیشه به سرانجام رسوند و لااقل باید از نظر فکری و عقیدتی به اشتراک نظر رسید تا درباره مصداقها بیشتر بحث کرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عرض سلام مجدد خدمت تمامي دوستان بزرگوار؛

[b]جناب patriot1979[/b]؛
ممنون از اطلاعات مختصر و مفيدي كه فرمودين.
براي بنده تازگي و جذابيت داشت. اميدوارم اين بحث شما رو بصورت كامل‌تر، در تاپيكي جداگانه مطالعه كنم. چرا كه سايت به چنين بحث‌هاي تخصصي‌اي هم بسيار نيازمنده.
تذكر شما صحيح هست؛ يافتن مصاديق چندان آسان نيست و مهمتر مبري دونستنش هم بسيار سخت.

---------------------------------------

[b]برادر علي[/b] عزيز؛
پاسخ سوال شما رو آماده‌ كرده‌ام (تو تاپيك حماس). ان شاءالله اونجا عرض خواهم كرد.

---------------------------------------

دوست بزرگوار؛ [b]جناب sargnt[/b]

اگه اجازه بدين، اين سوال رو شما در تاپيك [url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=20875&start=45]حماس و يك اشتباه تاريخي[/url] مطرح بفرمايين تا بنده همون‌جا پاسخگوي سوال شما باشم. اينكه چرا اصطلاح بهار عربي رو براي سوريه بكار مي‌برم.

اينكه چرا حمايت ما از سوريه، براي بنده حس مخالفت مي‌كنه، بعلت تضاد و تناقضي هست كه در حرف و عمل مسئولين مشاهده مي‌شه. چرا كه شرايط در سوريه، تفاوتي با شرايط در ساير كشورهاي عربي منطقه نداره (دليلش رو در تاپيكي كه عرض شد، ارائه خواهم نمود). لكن تنها به اين دليل كه سوريه، در خط مقاومت و مانعي براي حمله به ماست، مسئله رو به گونه‌اي ديگه نشون مي‌ديم.

والا اگه صرفاً بحث منافع ملي رو در نظر بگيريم، اين خوبه كه به هر اقدامي دست بزنيم تا براي انقلاب، زمان بخريم. منتهاي مراتب قيمتش هم بسيار مهمه.

اما در خصوص «پاچه‌ي همه‌ي دنيا رو گرفتن» بايد عرض شود كه بنده چنين جسارتي نكردم. بنده عرض كردم «با همه درافتادن و فقط سياست‌هاي خود رو دنبال كردن».
اين مفهومش اين هست كه بدون توجه به ياركشي‌هاي منطقه و جهاني، عملاً با يكجانبه‌گرايي باعث از دست دادن دوستان و يا حتي متحدين موقت‌مون مي‌شيم.
بطور مثال تا بحال از خود پرسيدين كه چرا هم چين و هم روسيه، سر كشور كم‌ارزشي براشون مثل سوريه (كه نسبتاً فقير هست)، دو نفري قطعنامه‌ي شوراي امنيت رو وتو مي‌كنن؛ ولي حتي يك رأي ممتنع هم در شوراي حكام، مجمع عمومي سازمان ملل و شوراي امنيت براي حمايت از برنامه‌ي هسته‌اي ايران نداده‌ان؟!

دقت در اين مسئله، پاسخگوي بسياري از موارد هست.

اگر توضيح بيشتري خواستين، اين رو در تاپيك «صندلي داغ» مطرح بفرمايين تا بطور كاملتري پاسخش رو خدمت شما عرض كنم.

اما درخصوص قسمت پاياني فرمايشتون كه فرمودين :

[quote] اگر تمام نظرهاي شما درست باشه علت مخالفت اساسي امريكا با ما از اول تكرار مي كنم از اول انقلاب چي بوده چرا نمي تونه ما رو همينطور كه هستيم قبول كنه اگرحرفهايي كه ما مي زنيم آرزو مندانه هست پس چرا از جانب حرفهاي ما اينقدر احساس خطر مي كنند كه به هيچ وجه حاضر به قبول آن نيستند خواهش مي كنم جواب سوال هاي منو بدين[/quote]
اين قسمت، قسمت مورد علاقه و البته غم‌انگيزي هست براي من. چرا كه ناشي از بازگويي بخشي از تاريخ انقلاب ماست كه متأسفانه قلب شده.
مستندات فراواني وجود دارن كه بخشي از فرمايشات شما رو رد مي‌كنن و بخش ديگرش رو هم معلولي در نظر مي‌گيرن كه از علتي ديگه بوجود اومده و باز ما در بازگويي تاريخ، بعلت عدم شناسايي صحيح علت، معلول رو جايگزين علت نموده‌ايم.

در دشمني امريكا با ما طي اين سي سال، هيچ شكي نيست. هركس هم كه اين مسئله رو بخواد رد كنه، حرفي عجيب و غيرقابل اثبات زده. ولي اينكه بگيم «مخالفت اساسي امريكا با ما از اول انقلاب»، خيلي جاي بحث داره كه ان شاءالله اگه در تاپيك صندلي داغ اون رو فرمودين، سعي مي‌كنم تا حد توان توضيح بدم خدمت شما.
البته به شرط عدم جبهه‌گيري.

--------------------------------------------

[b]جناب HHL [/b] گرامي؛
يكبار ديگه پستي كه ارسال فرمودين رو حضورتون تقديم مي‌كنم :

[quote]جناب مصطفي خان مي خواهييد براي اينكه جامعه بين الملل تصوير قشنگي از ما داشته باشه و براي فرار از اين تصوير خشن بين المللي كه براي خود ساخته ايم
و
براي نشان دادن حسن هم جواري و دوستي با [b]برادان خيرخواه عربمان من جمله سعودي و قطري و دوستان تازه انقلاب كرده مان[/b]
و
براي كمك به خواسته مردم مظظظظظظظلوم ، شريف، بزرگوار، و [b]همچنين براي حمايت از برادران سلفي مان[/b]
و
[b]در راستاي پيوند عميق ، فوق استراتژيك و دوستانه خود با سرور بزرگوار و يگانه قدرت جهان آمريكا[/b] .....صلوات بفرست
و
[b]در جهت حركت در مسير حفظ منافع خير خواهانه برادران صهيونيستمان كه هر چه داريم از اوست[/b]
و
[color=red][b]در جهت حركت تلافي جويانه با خائنين روس و چنيني هاي لا مذهب[/b][/color]
و
[b]براي شاد كردن دوستان هم وطن نه غزه و نه لبناني مان[/b]
و .......
[b]از دولت منفور، ديكتاتور معاب، خرشن، دشمن..... سوريه دست بشوييم و بشويم هم كاسه دوستان خيرخواه و هميشه در صحنه مان[/b] كه الحق و الانصاف هميشه با هم در صحنه جهاني حضور مستمر داشته ايم و 33 سال است كه دنيا را سرگرم خود ساخته ايم :mrgreen:[/quote]
به مواردي كه بولد كردم، يكبار ديگه دقت بفرمايين.

در سرتاسر فرمايشات شما، اين موضوع موج مي‌زنه كه عدم حمايت از سوريه، يعني همپيماني با امريكا، يعني دوستي با اسرائيل، يعني همراهي با بخشي از جنبش سبز كه اعتقاد به «نه غزه، نه لبنان» داشته‌ان، يعني همراهي با سعودي‌ها و قطري‌ها، يعني حفظ منافع اسرائيل، يعني حمايت از ظالم (سلفي‌ها و لابد تروريست‌ها!)، يعني ضديت با چين و روسيه (كه مثل كوه پشت سر حكومت انقلابي!!!! سوريه ايستاده‌ان) و مسائلي از اين دست!

عرض بنده كاملاً مشخصه.
اولاً كه اگه ايران خود ميانجيگري مي‌كرد و از طرفي بشار اسد رو ارحل مي‌كرد و از طرف ديگه، حكومت بعدي رو وامدار خود و با استفاده از ظرفيت دموكراسي و ان شاءالله حمايت اكثريت مردم سوريه، حمايت اين كشور رو از حزب الله و حماس حفظ مي‌كرد، هيچ‌وقت كار بدينجا نمي‌كشيد كه دولت اسد به كشتارهايي از اين دست، دست بزنه و ما هم بيايم بگيم كه اينا كار تروريست‌هاست!!

حقيقت اينه كه ما كوچكترين سياستي در اين زمينه نداشتيم و عملاً با حمايت از سوريه، اين كشور رو دلگرم كرديم به ادامه‌ي كشتارش. سوريه‌اي كه داشت دست و پا مي‌زد و غرق مي‌شد!!

والا بنده عرض نكردم كه نبايد از سوريه حمايت كرد و بايد با قواعد امريكا بازي كرد!
در بازي شطرنج، شما بايد قواعد شطرنج رو رعايت كنين. والا خيلي زود شكست خواهيد خورد.

همين شكاف فعلي بين حاكميت و ملت در سوريه كافي است كه دست اين كشور براي هرگونه تغييري، بسته باشه.

يادتون نره اصلاحاتي از اين دست رو بسياري از ديكتاتورها انجام دادن. بطور مثال همين محمدرضا، براي اينكه مثلاً نشون بده پيام انقلاب ملت رو شنيده، هي نخست‌وزير عوض كرد و آخر سر هم يكي از دشمنانش؛ يعني شاپور بختيار رو از زندان درآورد و نخست وزير خودش كرد و خودش هم از كشور مثلاً رفت. ولي مردم و امام امت هوشمندتر از اين بودن كه دلخوش وعده‌هاي امروز و فردايي و بدون پشتوانه‌ي درست و ضمانت اجرايي مناسب باشن و حركت رو تا به انتها ادامه دادن.

اصلاحات قانون اساسي جناب اسد، چيزي شبيه به مضحكه بود. چرا كه مادامي كه زور سرنيزه هست، هرگونه دم زدن از آزادي احزاب، انتخابات آزاد و مواردي از اين دست، بيشتر به يك لطيفه‌ي تلخ شباهت داره تا اصلاحاتي اساسي. بالاخص با ساختار سياسي حزب بعث!

مسئله اينجاست كه ما كارت خود رو در سوريه خيلي راحت از دست داديم و صرفاً از بعد نظامي تونستيم اين كشور رو سرپا نگه داريم. والا همين تحريم‌ها براي سوريه به خودي خود نابودكننده خواهد بود و اتفاقاً اين كشور رو بيشتر تحت فشار قرار خواهد داد براي تغييرات احتمالي.

به عبارت ديگه، امريكا از خداش بود كه ايران، از رل دموكراسي‌خواهي براي كشورهاي عربي منطقه خارج بشه و به حفظ ديكتاتورها (به هر اسم و عنواني! حتي اصلاحات) بپردازه. چرا كه عملاً اين اقدام، نيت خير ايران درخصوص ساير كشورها رو هم با علامت سوال بزرگي مواجه ساخت و بهترين تبليغ براي غرب و ضد تبليغ براي خود ما شد.

-----------------------------------------------------

[b]جناب TAHA-SH[/b] عزيز؛

درخصوص آموزه‌هاي ديني و تاريخ ديني و مواردي كه فرمودين، كمال تشكر رو دارم كه مطالبي جديد رو به حقير آموختين. حقيقتاً خواندني بود و تأمل برانگيز.

اما درخصوص انقلاب، علي‌الظاهر عرض بنده رو درست متوجه نشدين.
به هيچ روي، سخن بنده با انقلاب خودمون نبود. انقلاب خودمون رو مثال زدم براي عرضي ديگه.

در قسمت گروه‌هاي مختلف، عرض كردم كه انقلاب خودمون هم متكثر و تشكيل شده از گروه‌ها و احزاب مختلف بود كه هريك، منظور و منش خاص خود رو داشت. اين رو گفتم كه عرض كرده باشم نمي‌شه در يك حركت انقلابي، شورش گونه و يا حتي انقلاب مخملين، همه‌ي مخالفين رو با يك چوب راند! اگه يكبار ديگه با اين ديد اون قسمت از عرايض بنده رو مطالعه بفرمايين، احتمالاً بهتر متوجه منظور حقير خواهيد شد.

درخصوص عملگرايي هم بايد عرض كنم كه عرض بنده اين بود كه اگه ما بپذيريم كه صرفاً براي رسيدن به هدفمون بيايم از جنايتكاري حمايت كنيم و در كشتار مردم بهش كمك كنيم؛ با اين اميد كه بعداً اين جنايتكار به دردمون بخوره و به ما كمك كنه، عملمون از ديد پراگماتيستي غلط نيست و مبتني بر مصالح و منافع ملي و حتي ايدئولوژيكي (و نه مكتبي)‌مون هست.
لكن عرض شد كه از ديد مكتبي و و آموزه‌هاي ائمه‌ي اطهار (ع)، اين مسئله با مشكلي اساسي مواجه مي‌شه و ما رو بر سر دو راهي انتخاب قرار مي‌ده كه سواي شعار، در عمل پيرو كدامين مسلك بوده‌ايم؟!

قطعاً امام امت (ره) پراگماتيست نبودن. شكي در اين نيست. بنده هم چنين جسارتي به ايشان نكرده‌ام و نمي‌كنم. لكن عرض مي‌كنم كه براي تبيين مسائل، بايد اول زاويه‌ي ديدمون رو مشخص كنيم و ببينيم كه كدامين يك، درست و غلطه.

درخصوص اينكه فرمودين امام (ره) درخصوص مرحوم حافظ اسد چيزي نفرمودن، فرمايش شما صحيحه. ولي اين، به معني پاكدامني حافظ اسد نبوده و نيست!

بطور مثال، سه، چهار نمونه از كشتارهاي معروف ايشان رو خدمت شما ارائه مي‌كنم. مابقي رو هم به خودتون و روحيه‌ي جستجوگرتون واگذار مي‌كنم :

http://en.wikipedia.org/wiki/Tadmor_Prison_massacre

http://en.wikipedia.org/wiki/Siege_of_Aleppo_%281980%29

http://en.wikipedia.org/wiki/Hama_massacre

http://en.wikipedia.org/wiki/Jisr_al-Shughour_massacre_%281980%29

اين هم مرحمتي ايشان به برادران فلسطيني و لبناني :

http://en.wikipedia.org/wiki/Tel_al-Zaatar_massacre

http://en.wikipedia.org/wiki/October_13_massacre

اين‌ها مشتي بودن نمونه‌ي خروار.
صد البته آمار فجيع كشتارها و زندانيان سياسي در سوريه و همچنين اختناق حاكم بر سوريه و مهمتر از همه، نزديك به 50 سال نگاه داشتن مردم سوريه در كمترين و بسته‌ترين فضاي سياسي به استناد قانون «حالت فوق العاده»‌ (كاري مشابه كاري كه حسني مبارك كرد؛ با اين تفاوت كه اختناق دولت مبارك بسيار كمتر از سوريه بود)، حاكميت تك‌حزبي و مجلسي فرمايشي و بسياري موارد ديگه، همگي از بركات حزب بعث، جناب حافظ اسد و دنباله‌روي مهربان ايشان؛ دكتر بشار اسد بوده و هست.

دوست گرامي.
بنده كه با سوريه پدركشتگي ندارم. اتفاقاً قبل از اينكه مطالعه‌ي جامعي درخصوص سوريه داشته باشم، مثل شما حامي سوريه بودم و ايشان رو در خط مقاومت و صادق در نبرد برابر اسرائيل مي‌دونستم. لكن مطالعات، مستندات و نقل قول‌هايي كه از اينور و اونور شنيدم و جمع كردم؛ حتي از منابع ايراني، اين تغيير رو در نگاهم پديد آورد و ديدم كه بنده راه رو به اشتباه رفته بودم.

بطور مثال، مي‌دونين كه صداقت ما در نبرد با اسرائيل بگونه‌اي بود كه حتي زماني كه ما وسط جنگ‌مون با عراق، قوي‌ترين و بهترين نيروي نظامي‌مون؛ يعني لشكر 27 (كه اون موقع فكر كنم هنوز تيپ بود) رو به سوريه فرستاديم؛ به همراه نخبه‌ترين فرمانده‌هان‌مون (احمد متوسليان، محمد ابراهيم همت، عباس كريمي، رضا دستواره، سعيد قاسمي و بسياري ديگه) رو به اين كشور اعزام كرديم كه در نبرد با اسرائيل، ما هم سهيم باشيم،

حال آيا شما اطلاع دارين كه اساساً سوريه، نه تنها قصد نبرد نداشت، بلكه عملاً با استفاده از نيروهاي ما و ابزار سياسي كردن اون، داشت امتياز مي‌گرفت؟! به نحوي كه امام (ره) هم فرمودن اينا جنگ كن نيستن و اين امر، در حقيقت تله‌اي براي رزمندگان ماست و جبهه‌اي انحرافي در برابر جبهه‌ و دشمن اصلي؛ يعني عراق بعثي. اينجا بود كه حضرت امام (ره)، شعار ايدئولوژيك معروف «راه قدس، از كربلا مي‌گذرد» رو فرمودن.

بد نيست به پاس فرمايشات معدود فرماندهان زنده‌ي اون روزگار، مثل حاج سعيد قاسمي بنشينين و ازشون بشنوين اين برادر حافظ اسدي كه شما چندان مرد بدي نمي‌دونينش، عملاً چه بلايي سر نيروهاي ايراني آورد! حتي براي از سر باز كردن نيروهاي ايراني و عدم كشاندن جنگ به داخل خاك سوريه، به ايران پيشنهاد كرد كه در لبنان سرمايه‌گذاري كنن و چريك پرورش بدن كه بعدها پخته‌ي اين تصميم و ايده، تبديل به فخر شيعيان؛ يعني حزب الله لبنان گرديد.

نظر حضرت امام (ره)، متين و قابل احترام. ولي ما براي قضاوت ابزارهاي مختلفي رو داريم و اين هم يك مسئله‌ي شرعي نيست و ما هم در مقام تقليد شرعي از امام (ره) نيستيم كه بگيم به اين دليل كه امام (ره) در خصوص ايشان سكوت فرمودن، پس مي‌شه تلويحاً ايشون رو (با تمام بدي‌ها و خوبي‌هاشون) پذيرفت!

اما فرمايش بسيار عجيبي رو فرمودين كه ابتدا اون رو نقل قول كرده و سپس پاسخ مي‌دم :

[quote] حتی درباره لیبی هم تا مدتی موضع گیری نشد و به نوعی تصور این نبود که قذافی اینطور علیه مردم خود اقدام مسلحانه کند- اتفاقا درلیبی جنبه حرکت نظامی حکومت بسیار قویتر از سوریه بود و این قذافی بود که مخالفان را بسوی حرکت نظامی برد و اصولا از ابتدا غرب طرف قذافی بود (برعکس سوریه)[/quote]
دوست بزرگوار!
كجا برعكس سوريه؟! شما مي‌دونين كه درگيري‌هاي سوريه، از 26 ژانويه (يعني زماني كه ما بشدت داشتيم تبليغ «بيداري اسلامي» در مصر رو مي‌كرديم و بيش از نيم ساعت از اخبار روزانه‌مون به وقايع موسوم به «بيداري اسلامي» در منطقه اختصاص داشت؟! اون موقع، حتي صداش رو هم در نياورديم. البته ابتداي امر كشتارها در سوريه بسيار طبيعي و مطابق روال عادي بود! ولي بعد كه هي بيشتر شد، واكنش مردم هم شديدتر شد. ولي حتي تا چندين ماه بعد، اين مردم نبودن كه دست به اسلحه بردن!

هنوز هم اكثريت مردم، مسلح نشدن و گروه‌هاي چريكي كه در سوريه تشكيل شدن، در اقليت هستن (يعني اتفاقاً برعكس ليبي!!! كه خيلي زود مخالفين مسلح شده و نبردهاي چريكي با دولت مركزي رو آغاز كردن!!).

براي بنده بسيار عجيب بود كه فرمودين «اصولا از ابتدا غرب طرف قذافی بود»! چرا كه اين ادعا رو فقط صدا و سيماي ما مطرح فرمود؛ براي اينكه حداقل در حافظه‌ي مردم ثبت نشه كه «چي شد؟! قذافي كه تا ديروز امريكاستيز و غرب‌ستيز بود! مگه بيداري اسلامي، «جنبشي ضد امريكايي» نبود؟! پس چرا مردم ليبي كه حكومتشون ضد امريكايي هست، برعليه‌اش قيام كردن؟!».

دوست بزرگوارم.
اگه سري به تاپيك اعتراضات و درگيري كشورهاي عربي بزنين، اتفاقاً به خوبي موضع‌گيري مقامات غربي؛ بالاخص امريكايي‌ها رو در قبال مسئله‌ي ليبي درك خواهيد فرمود.

والا اگه غرب حامي و پشتيبان قذافي بود، نمي‌اومد درست زماني كه نيروهاي قذافي به دروازه‌هاي بنغازي رسيده بودن و چيزي تا قلع و قمع نهايي مخالفين باقي نمونده بود، به نبرد ورود كرده و با تصويب طرح منطقه‌ي پرواز ممنوع، عملاً ابتدا آسمان رو از سرهنگ بگيرن، بعد نيروهاي زرهي سرهنگ رو با استفاده از برتري هوايي قلع و قمع كنن (كه انبوه فيلم‌هاي اون در همين سايت، توسط كلنل شاك عزيز گذاشته شد)‌ و مناطق از دست رفته توسط انقلابيون رو با پشتيباني هوايي از ايشان بازبستانن. همچنين با موشك‌باران و بمباران مراكز اقتصادي، تجاري و نظامي ليبي و كارخانجات و انبارهاي مهمات، عملاً كار رو به جايي برسونن كه سرهنگ اينا براي حفظ اندك مهمات‌شون، اونا رو در منازل ذخيره كنن!!

دوست بزرگوارم. بدون دخالت غرب، كار انقلاب ليبي ساخته شده بود و درصورت ادامه‌ي درگيري‌ها، آخرين پايگاه مخالفين نيز تسخير و همه‌ي ايشان به سينه‌ي ديوار چسبانده مي‌شدن و ديكتاتوري سرهنگ و پسر خونريزش، حالا حالاها ادامه داشت!!

در اين زمينه توصيه مي‌كنم قدري مستقل‌تر، دقيق‌تر و با منابع بيشتري تحقيق بفرمايين. فكر كنم مستندات اشتباهي به دستتون رسيده.
اما درخصوص فراز پاياني فرمايشات شما :
پس مي‌تونم اينطور نتيجه‌گيري كنم كه اگه ما، خداي نكرده نيرويي براي هدايت و يا حتي بدتر از اون، سركوب سوري‌ها فرستاده باشيم، در ظلم ايشان شريك بوده و عملاً از آموزه‌هاي مكتبي خارج شده‌ايم؟! يا اينكه اگر در نبرد ظالم با ظالم، استفاده‌اي از ايشان براي ضربه زدن به ديگري ببريم، از مكتب خارج شديم؛ چرا كه با نگاه ماكياوليستي به اين اقدام دست زديم و از ظلم حمايت كرديم؟! يا اگر خداي نكرده بمب‌گذاري‌هايي كرديم و به بي‌دفاعان آسيب رسونديم كه اهداف خاصي رو دنبال كنيم، از عدالت خارج شديم و آموزه‌هاي مكتب علوي رو زير پا گذاشتيم؟!

خيلي دوست داشتم بگم ان شاءالله سوريه قبل از اينكه دير بشه، اصلاحاتي درست و حسابي انجام مي‌ده و حاكميت به ملت سوريه بازمي‌گرده و اين رژيم، كماكان در خط مقاومت باقي مي‌مونه. چرا كه متأسفانه انقلاب سوريه در حال گذار از نرم به سخت هست و هرچقدر اين گذار بيشتر و بيشتر بشه، به همون ميزان انتظار خشونت و افراطي‌گري در آينده بيشتر خواهد بود. اين افراطي‌گري، به سياست نيز كشيده خواهد شد و معمولاً در اينجور موارد، عكس مسير حركت رژيم قبلي دنبال خواهد شد (امري كه در ليبي هم شاهدش هستيم). حال اينكه گذار نرم، بيشتر باعث رويش اعتدال‌گرايان خواهد شد كه حداقل بي‌طرفي و ثبات رو به ارمغان خواهد آورد!

متأسفانه حالت دوم، ميسر نيست مگر با كناره‌گيري اسد (بعنوان نماد اعتراضات) و انحلال حزب بعث سوريه كه قطعاً هيچ‌يك حاضر نيستن با زبون خوش كنار برن! بالاخص دومي.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b] آخرین اخبار از مهندسان ربوده‌شده درسوریه [/b]

ایرنا: معاون عربی و آفریقایی وزارت امورخارجه كشورمان گفت: براساس آخرین اطلاعات بدست آمده مهندسان ربوده شده ایرانی در سوریه در سلامت كامل بسر می برند.

' حسین امیر عبداللهیان ' درگفت وگو با ایرنا افزود: تلاش های فشرده وزارت امورخارجه به منظور آزادی مهندسان و تكنسین های ربوده شده ایرانی در سوریه همچنان ادامه دارد.

وی ابراز امیدواری كرد كه هرچه زودتر شاهد آزادی تكنسین ها و همچنین 11 زائر ربوده شده ایرانی در سوریه باشیم.

[url=http://www.shafaf.ir/fa/news/101322/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حمص سقوط کرد دژ شکست ناپذیر شورشیان ...
فقط میشه گفت اگه تا یک هفته دیگه این وضع ادامه پیدا کنه رسما پروژه لیبیاییزه کردن سوریه داره شکست می خوره ! البته اگر اسرائیل و قطر به یکباره به سوریه حمله نکنند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b] پنتاگون برنامه دقیقی برای حمله به سوریه آماده کرده است[/b]

پنتاگون برنامه دقيقي براي حمله نظامي عليه سوريه آماده کرده است تا با صدور دستور از سوي باراک اوباما رئيس جمهور امريکا، اين حمله صورت گيرد.


به گزارش سي‌ان‌ان، يکي از مقامات ارشد امريکايي گفت، اين برنامه چندين عمليات متفاوت، شمار دقيق نيروهاي نظامي و همچنين تجهيزات مورد نياز نظامي براي اين حمله را در بر می گیرد.

اين مقام امريکايي افزود، ايده‌هاي مختلفي پيرامون اين حمله وجود دارد.

اين افشاگري در حالي صورت می گیرد که چندين مقام عالي رتبه امريکايي در هفته‌هاي اخير به حمایت از اعمال فشار بر بشار اسد رئيس جمهور سوريه براي ترک قدرت از جمله افزايش کمک‌ به گروه‌هاي مسلح مخالف دولت سوريه، پرداخته اند.

ويکتوريا نولند سخنگوي وزارت امور خارجه امريکا بدون اشاره به جزئيات بيشتر گفت: "اگر اسد در برابر فشارهاي ما تسليم نشود، بايد تدابير بيشتري را در نظر بگيريم."

جان مک کين، سناتور ارشد امريکايي در اواسط ماه فوريه تصريح کرد، اکنون وقت آن رسيده است که جامعه بين‌المللي کمک بيشتري در اختيار مخالفان سوريه قرار دهد.

مک کين در جريان سفر به قدس در سخناني خطاب به خبرنگاران افزود: "راه‌هايي براي تامين تسليحات براي افرادي که عليه اين نوع حکومت مبارزه مي‌کنند وجود دارد، ما اين را در ليبي هم نشان داديم."

همچنين روز سه شنبه يکي از افسران ارتش سوريه که به مخالفان پيوسته و نمي‌خواست نامش فاش شود، در شهر القصير در غرب اين کشور به خبرنگاران گفت گروه‌هاي مسلح مخالف تجهيزات نظامي از فرانسه و امريکا دريافت مي‌کنند.

وي گفت: "ما هم اکنون سلاح، موشک‌هاي ضد هواپيما و ... در اختيار داريم و بشار اسد را شکست خواهيم داد."

بشار اسد، رئيس جمهوري سوريه اواسط ماه فوريه خاطرنشان کرد، شماري از کشورهاي خارجي با حمايت مالي و نظامي از گروه‌هاي مسلح تروريستي که عليه دولت دمشق مبارزه مي‌کنند، در حال دامن زدن به ناآرامي‌ها در اين کشور هستند.

اسد افزود، اين کشورها با ايجاد مانع در مسير تلاش‌ها براي پايان دادن به ناآرامي‌هاي چند ماه گذشته در سوريه، دمشق را از گام برداشتن در مسير اصلاحات باز مي‌دارند.

سوريه از اواسط ماه مارس سال گذشته ميلادي عرصه ناآرامي‌هايي بوده است که در جريان آن تعداد زيادي جان خود را از دست داده‌اند.

غرب و مخالفان دولت، دمشق را به کشتار معترضان متهم مي‌کنند، اما دولت سوريه مي‌گويد، "قانون شکنان، خرابکاران و گروه‌هاي تروريستي مسلح" مسئول ناآرامي در اين کشور هستند و تاکيد دارد که اين ناآرامي‌ها از خارج طراحي مي‌شود.

[url=http://www.presstv.ir/detail.fa/229538.html]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]
[color=green]
مورخ و متفکر فرانسوی؛
اسد در آستانه پیروزی بر غربی هاست/ مقاومت بی سابقه سوریه در تاریخ اعراب[/color][/size]


یک متفکر برجسته فرانسوی در تحلیل شرایط سوریه اظهار داشت: مسئله بین رئیس جمهور سوریه و برخی از رهبران جهان به موضوعی شخصی تبدیل شده و آنان در صدد شکستن غرور بشار اسد هستند.

[color=blue]به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، پایگاه خبری "عربی پرس" دوشنبه 20فوریه (1اسفند) در خبری نوشت: «"اولیویه روا" مورخ و متفکر برجسته فرانسوی در گفتگو با کانال دوم فرانسه اظهار داشت: تاریخ در حال ثبت نخستین پیروزی یک رهبر عربی بر رهبران تصمیم ساز جهان است.»[/color]
وی در پاسخ به سوالی درباره برخی گزارش ها در زمینه بالا بودن آمار قربانیان در سوریه تاکید کرد: «من وقایع را می بینم و تحلیلی درباره اینکه چه طرفی حق و چه طرفی خطاکار است، ارائه نمی دهم. مسئله این است که شورای امنیت تصمیم جنگ علیه افغانستان را تنها طی دو ساعت و نیم اتخاذ کرد اما ماه هاست که نمی تواند قطعنامه ای علیه اسد تصویب کند.»
"روا" افزود: «آنان حتی تلاش کردند از شدت قطعنامه بکاهند تا در نهایت تصویب شود و کمی از هیبت از دست رفته شان پس از تهدیدات صریح و علنی علیه اسد بازگردد.»
[color=blue]وی که از بزرگترین مورخان معاصر در زمینه منازعات خاورمیانه است در ادامه درباره اینکه چرا به جای سوریه از اسد نام می برد، اظهار داشت: «موضوع هم اکنون به انتقامگیری شخصی از اسد تبدیل شده تا در نهایت غرور وی را بشکنند.»[/color]
[color=blue]وی تصریح کرد: «"بشار اسد" در آرامش، سیاست و قاطعیت مشابه پدرش (حافظ اسد) رفتار می کند و گزینه هایی را در اختیار دارد که باعث می شود از وی دوری کنند و بیشتر به آنچه وی می خواهد نزدیک شوند. توجه داشته باشید که هیچ کشور عربی در جهان طی تاریخ نتوانسته به مانند سوریه در برابر تصمیمات غربی ها مقاومت کند.»[/color]


http://www.jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=61610&Serv=26

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]تحرکات مشکوک در ترکیه
[color=red]انتقال کلیه جنگنده‌های نیروی هوایی ترکیه به پایگاه دیاربکر[/b][/color][b]
خبرگزاری فارس: انتقال کلیه هواپیماهای جنگی نیروی هوایی ترکیه به پایگاه شکاری دیاربکر بار دیگر اخبار پیرامون همکاری ترکیه با ائتلاف غربی عربی علیه سوریه در حمله هوایی به این کشور را قوت بخشید.[/b]
به گزارش دفتر خبرگزاری فارس در ترکیه، در حالی که روز گذشته سی ان ان در پایگاه اینترنتی خود از طرح پنتاگون در زمینه مداخله نظامی در سوریه و انجام حملات هوایی علیه این کشور با همکاری ترکیه، انگلیس، فرانسه و ایتالیا بدون مداخله نیروی زمینی خبر داده و خبر مذکور را بلافاصله از پایگاه اینترنتی خود برداشته بود، تحرکات اخیر نیروهای مسلح ترکیه در زمینه انتقال کلیه هواپیماهای جنگی نیروی هوایی به پایگاه شکاری دیاربکر، بار دیگر احتمال همکاری ترکیه با ائتلاف غربی عربی علیه سوریه در حمله هوایی به این کشور را قوت بخشید.

[color=blue]منابع خبری از دیاربکر گزارش می دهند که هواپیماهای جنگی احضار شده از سایر پایگاه های هوایی ترکیه بتدریج در پایگاه هشتم شکاری دیاربکر فرود می آیند. بر این اساس تاکنون 45 فروند هواپیمای جنگنده اف شانزده نیروی هوایی ترکیه در این پایگاه فرود آمده و در آشیانه ها مستقر شدند.[/color]
کارشناسان مسائل منطقه ضمن ابراز نگرانی از قرار گرفتن ترکیه در صف ائتلاف غربی عربی ضد سوری، مشارکت احتمالی آنکارا در حمله احتمالی به سوریه را به ضرر ترکیه ارزیابی می کنند.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901212000934

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
600 کیلومتر فاصله با دمشق !!
دو حالت بیشتر نداره یا دارند چنگ و دندون نشون میدن تا سوری ها کم تر فشار کنند یا اینکه واقعا جنگ جهانی سوم می خواهند راه بندازند!
راستی اون ناو هواپیما بر روسیه هنوز تو دمشق؟ کسی نمی دونه الان کجاست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تركيه، پ‌ك‌ك را بمباران كرد


ستاد فرماندهي ارتش تركيه لحظاتي پيش اعلام كرد، در ادامه حملات جنگنده بمب افكن هاي نيروي هوايي اين كشور عليه پايگاهها و مواضع تجمع گروهك تروريستي 'پ.ك.ك' در شمال عراق، ديشب نيز 28 هدف در اين منطقه با موفقيت بمباران شد.

به گزارش ايرنا، ستاد فرماندهي ارتش تركيه در اطلاعيه خود افزود: توپخانه نيروي زميني ارتش تركيه نيز همزمان 96 هدف در شمال عراق را به توپ بست.

شبكه خبري 'ان.تي.وي' از دياربكر گزارش داد كه 18 فروند از جنگنده بمب افكن هاي اف 16 نيروي هوايي ارتش تركيه شب گذشته از پايگاه هشتم شكاري تركيه در اين شهر به سوي شمال عراق به پرواز درآمدند.

بنابراين گزارش، بمباران اهداف تعيين شده در شمال عراق حدود سه ساعت بطول انجاميد.

چهارشنبه شب و سحرگاه روز گذشته نيز شماري از جنگنده هاي ارتش تركيه هدف هايي را در شمال عراق بمباران كردند.

ستاد فرماندهي ارتش تركيه روز گذشته نيز در اطلاعيه اي اعلام كرد، در عمليات چهارشنبه شب برون مرزي جنگنده هاي نيروي هوايي تركيه 60 هدف در شمال عراق بمباران شد و نيروي زميني ارتش تركيه نيز با توپخانه 168 هدف را در فراسوي مرز تركيه در اين منطقه زير آتش سنگين قرار داد.

چهارشنبه گذشته به هنگام عبور كاروان نظاميان از جاده ارتباطي حكاري - چكورجا در مثلت مرزهاي ايران، عراق و تركيه، چهار انفجار پي درپي ناشي از مين گذاري در جاده صورت گرفت و به دنبال آن تروريستهاي 'پ.ك.ك' با خمپاره و سلاحهاي سنگين، نيروهاي تركيه را هدف قرار دادند كه در اين حمله 10 تن از نيروهاي ارتش تركيه كشته و 14 تن ديگر زخمي شدند.

به تازگي 'پ.ك.ك ' بر شدت حملات خود عليه نيروهاي دولتي تركيه افزوده است، به طوري كه هر روز گزارش هايي از درگيري هاي جديد در مناطق كردنشين تركيه منتشر مي شود.

افزايش تلفات نيروهاي دولتي واكنش هاي گسترده اي را در جامعه تركيه داشته است. تلفات يك ماهه ارتش تركيه بيش از 38 نفر اعلام شده است.

'رجب طيب اردوغان' نخست وزير تركيه امروز در واكنشي تند به تلفات سنگين نيروهاي دولتي تركيه گفت: ديگر كارد به استخوان رسيده و جايي براي سخن گفتن نمانده است.

عمليات برون مرزي نيوري هوايي تركيه بعد از يك وقفه نسبتا طولاني و در پي تشديد حملات 'پ.ك.ك' عليه نيروهاي ارتش و افزايش تلفات نيروهاي دولتي تركيه آغاز شده است.

http://rajanews.com/detail.asp?id=99441

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب لست وار فکر ميکنم اين خبر مربوط ميشه به مدت ها پيش و امروزى نيست من مخصوصا اين عبارت " کارد به استخوانمان رسيده " رجب طيب اردوغان يادم هست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يک مقام وزارت خارجه سوريه مي‌گويد، نظاميان اين کشور اجساد دو خبرنگار غربي را که در شهر حمص کشته شده بودند، پيدا کرده‌اند.


اين مقام اظهار داشت، اجساد ماري کالوين، خبرنگار امريکايي و رمي اوچليک، گزارشگر فرانسوي پس از پاکسازي ناحيه بابا عمرو شهر حمص از گروه‌هاي مسلح به دست نظاميان سوريه يافت شدند.

ارتش سوريه روز پنجشنبه (۱۱ اسفند، ۱ مارس) پس از سه هفته درگيري، کنترل استحکامات مهم گروه‌هاي مسلح تروريستی در شهر حمص را به اختيار گرفت.

اين مقام سوري افزود که اين اجساد براي آزمايش دي‌ان‌اي به بيمارستاني در دمشق منتقل مي‌شوند و سپس تحويل کشور آن‌ها داده خواهند شد.

در تصاوير ويديويي اخيرا منتشر شده به نظر مي‌رسد که جسد دو نفر را که در ملافه پيچيده شده و نام کالوين و رمي روي آن‌ها نوشته شده است، نشان مي‌دهد.

مردي در اين ويديو ادعا کرد که جسد اين روزنامه‌نگاران در حمص به اين دليل که نيروهاي سوريه اجازه خروج آن‌ها را نداده‌اند باقي مانده است.

با وجود اين، گروه‌هاي مسلحي که در شهر حمص پنهان شده‌اند، سه بار مانع از تلاش‌هاي هلال احمر سوريه و صليب سرخ بين‌الملل براي خارج کردن اجساد شدند.


م ف/ا ف/ح ش
http://www.presstv.ir/detail.fa/229581.html

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عکس

گفتگوی خبر گزاری سانای سوریه با تعدادی از مردم بابا عمرو
http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120302-235205_h403810.jpg

تصاویری از منطقه بابا عمرو بعد از پاکسازی

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-002027.jpg

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-000031.jpg

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-000104.jpg

سه کشته غیر نظامی در حمله انتحاری در درعا

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-164407_h403830.jpg

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-162349.jpg


کشته شدن یک کودک در انفجار بمب کنار جاده ای در حلب

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120302-232125.jpg

http://www.mjhar.com/PubFiles/NewsFiles/33917/image_33917_ar.jpg?width=359&height=270&crop=auto


http://www.mjhar.com/PubFiles/NewsFiles/33916/image_33916_ar.jpg?width=359&height=270&crop=auto

تشییع جنازه 19 سرباز ارتش سوریه

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-132907_h403855.jpg

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-133147.jpg

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120303-133739.jpg


ضبط سلاح

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120302-201224_h403768.jpg

http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120302-232159.jpg


http://www.sana.sy/servers/gallery/201203/20120302-232225.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b] کشته شدن 2000 نیروهای نظامی سوریه و 1000 غیرنظامی[/b]

به گزارش خبرنگار اعزامی فارس به دمشق، اعضای دیده بان حقوق بشر مستقر در دمشق در دیدار با هیئت رسانه ای ایران به تشریح عملکرد و فعالیت این مرکز پرداختند.

این مرکز فعالیت خود را شناسایی قربانیان دو طرف حادثه اخیر سوریه و کمک های بشردوستانه به بازماندگان آنها دانست و اعلام کرد که مرکزی مستقل و غیردولتی است و در تصمیم گیری خود مستقل عمل می کند و به آرای مردم با هر گرایش و رویکرد خاص احترام می گذارد.

دیده بان حقوق بشر سوریه همچنین از جمع آوری اسنادی خبر داد که طی آن اسامی قربانیان و نیز حمله افراد خرابکار به موسسات و نهادهای دولتی و خدمات عمومی در آن جمع آوری شده است.

این مرکز تعداد قربانیان حوادث اخیر سوریه از نیروهای ارتش را حدود 2000 هزار نفر و تعداد کشته شدگان غیر نظامی را 1000نفر اعلام کرد.

این گروه در عین حال از آمار دقیق کشته شدگان معترضین سوری ابراز بی اطلاعی کرد و گفت : آنها 8 هزار لیست داده اند ولی فوت شدگان به مرگ طبیعی را نیز جز شهدا به حساب می آورند.

[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901214000010]فارس[/url]

-----------------------------------------------------

[color=red] نشریه فارین پالیسی: آمریکا نباید در سوریه مداخله کند[/color]

نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» در مقاله ای در رابطه با شرایط کنونی سوریه، مداخله خارجی در این کشور را – با هر عنوانی که صورت بگیرد – اقدامی اشتباه دانسته است. بر اساس این مطلب، هرچند برخی در غرب در پی آنند تا با عناوینی به جز کمک نظامی به مخالفان، به مداخله در سوریه بپردازند، نتایج این اقدامات با حمله مستقیم تفاوتی نخواهد داشت.

به گزارش «تابناک»، این مقاله که به قلم «استفن والت»، از برجسته ترین نظریه پردازان عرصه روابط بین الملل و یکی از دانشمندان مشهور مکتب «واقع گرایی» نوشته شده، بیان می کند که اخیراً تعداد افرادی که خواهان مداخله غرب در سوریه شده اند، افزایش یافته است. با این حال، وی چنین اقدامی را صحیح و مناسب ارزیابی نمی کند.

والت در این رابطه به طور خاص به پیشنهادی اشاره می کند که اخیراً توسط «آنه ماری اسلاتر»، دبیر سابق بخش برنامه ریزی وزارت امور خارجه آمریکا در روزنامه «نیویورک تایمز» منتشر شد. اسلاتر پیشنهاد کرده بود که ایالات متحده و دیگر کشورها در قلمرو سوریه یک «منطقه کشتار ممنوع» ایجاد کنند که توسط قدرت های خارجی کنترل شود.

اسلاتر همچنین از قدرت های خارجی می خواهد انواع مختلف تسلیحات، آموزش نظامی و مشاوره های تاکتیکی را در اختیار معارضان سوری بگذارد. او برای مصون ماندن از انتقادات، این موضوع را مطرح می کند که این کمک ها باید منوط به استفاده «تدافعی» از آن ها باشد. همچنین یگان های نظامی ترکیه و اتحادیه عرب باید مجاز باشند برای محافظت از منطقه «کشتار ممنوع»، به سیستم دفاع هوایی دولت سوریه حمله کنند.

اما به نظر والت، مهمترین مشکل این پیشنهاد و طرح های دیگری از این دست این است که واقعیت های نظامی بنیادین را نادیده می گیرند. والت می گوید: «شورشیان در پی ساقط کردن بشار اسد هستند. زمانی که ما خود را به مسلح کردن و حمایت از آن ها متعهد کنیم، چگونه می خواهیم آن ها را از انجام هر کاری که دلشان می خواهد منع کنیم؟». به علاوه به نظر والت، در چنین مواردی نمی توان بین اقدامات «دفاعی» و «تهاجمی» تفکیک قائل شد.

به عقیده والت، چنین پیشنهاداتی در عمل به تلاش برای سرنگونی دولت اسد منجر خواهد شد. این امر دقیقاً مشابه وضعیتی خواهد بود که پیش از این با عنوان حمایت از غیرنظامیان در لیبی رخ داد. والت می گوید اگر اسلاتر و بقیه خواهان چنین چیزی هستند، بهتر است آشکارا آن را بیان کنند، تا اینکه سعی کنند آن را در لفافه پیشنهادات بشردوستانه بپوشانند. به باور وی، چین و روسیه به دلیل ترس از وقوع چنین امری است که با مداخله در سوریه مخالفت می کنند.

والت بر این باور است که مشکل اساسی این است که وقتی آمریکا خود را متعهد به ایجاد مناطق حفاظت شده کند، تا زمانی که هرگونه تهدیدی باقی باشد، باید در این کشور بماند؛ امری که ممکن است سال ها به طول بینجامد. به علاوه، از آنجا در این صورت، هرگونه نقض این حریم توسط دولت سوریه به مثابه شکست و تحقیر قدرت های خارجی تلقی خواهد شد، دفاع از غیرنظامیان به معنای درگیر شدن با نیروهای دولتی خواهد بود و هدف این قدرت ها نیز به سرنگون کردن اسد تغییر خواهد یافت.

بر این اساس، والت نتیجه می گیرد در مورد سوریه امکان هیچ گونه عملیات محدود، دفاعی و صرفاً بشردوستانه وجود ندارد. در صورت مداخله خارجی، وضعیت سوریه به یک جنگ داخلی تمام عیار تبدیل خواهد شد که اوضاع کنونی در مقابل آن بسیار مساعد خواهد بود.

وی در نهایت با بیان اینکه او نیز به نوبه خود از وقوع خشونت ها در سوریه راضی نیست، بیان می کند که با این حال، مداخله خارجی گزینه مناسبی نیست و نمی تواند به بهبود اوضاع کمکی بکند.

[url=http://www.tabnak.ir/fa/news/230446/%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%86%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%D9%87-%DA%A9%D9%86%D8%AF]تابناک[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.