death-white

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)

Recommended Posts

ما که اخرش نفهمیدیم بالاخره این داعش رو ترکیه و اعراب حمایت میکنن یا نه ؟ مگه نمیگن ترکیه به داعش سلاح میده ؟ خوب از اینطرف ترکیه النصره و بقیه گروه ها رو هم تحت حمایت خودش داره پس چطور میشه که داعش به اینا حمله میکنه ؟ مگه نمیگیم همه اینا ساخته و پرداخته امریکا و اسرائیل هستن و مغز متفکر و مهره های کلیدیشون غلام حلقه به گوش و اموزش دیده توسط امریکا و اسرائیل هستن؟ پس چطور هست که قدرت اشتی دادن داعش و النصره و ... رو ندارن ؟ مخصوصا حالا که اختلافات ترکیه و قطر و عربستان هم به قول سید حسن تموم شده . حتی بحث داعش و النصره هم نیست در همین حلب بین النصره و مثلا احرار شام هم اختلاف هست یعنی حتی توان این رو ندارن که اختلاف بین این دوتا رو کامل حل کنن ! ادم گیج میشه از این همه تناقض .

داعش عين سگ هار ميمونه،يهويى از كنترل خارج ميشه بعد دوتا فرمانده اش رو ميزنن مياد تحت كنترل! عادت ميكنى... :)
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

توییتهای طرفداران مسلحین خبر از پیشروی قریب الوقوع ارتش به قصد تصرف باشکوی و شکستن محاصره نبل و زهرا داره.

 

البته احتمال داره که تنها قصد دارن عملیات داعش رو هماهنگ با ارتش سوریه نشان بدن.

 

در ضمن توییهاشون هم از موضع ضعفه، گویا امروز دواعش حالشون رو مبسوط جا آوردن.

 

اللهم اضرب الظالمین بالظالمین!

 

----------

 

اعزام نیرو از تمام جبهه های در دسترس به جبهه درگیری با داعش توسط نصره.

 

منابع الخالدی و الشامی از مسلحین و حسن رضا از طرفداران مقاومت.

 

----------

 

خبرهای متناقض مسلحین از حمله هوایی آمریکا به مواضع داعش در حمایت از نصره و شرکا.

 

منبع توییت الهولندی (طرفدار تروریستها)

ویرایش شده در توسط GRIPEN
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ما که اخرش نفهمیدیم بالاخره این داعش رو ترکیه و اعراب حمایت میکنن یا نه ؟ مگه نمیگن ترکیه به داعش سلاح میده ؟ خوب از اینطرف ترکیه النصره و بقیه گروه ها رو هم تحت حمایت خودش داره پس چطور میشه که داعش به اینا حمله میکنه ؟ مگه نمیگیم همه اینا ساخته و پرداخته امریکا و اسرائیل هستن و مغز متفکر و مهره های کلیدیشون غلام حلقه به گوش و اموزش دیده توسط امریکا و اسرائیل هستن؟ پس چطور هست که قدرت اشتی دادن داعش و النصره و ... رو ندارن ؟ مخصوصا حالا که اختلافات ترکیه و قطر و عربستان هم به قول سید حسن تموم شده . حتی بحث داعش و النصره هم نیست در همین حلب بین النصره و مثلا احرار شام هم اختلاف هست یعنی حتی توان این رو ندارن که اختلاف بین این دوتا رو کامل حل کنن ! ادم گیج میشه از این همه تناقض .

 

هم آمریکا و هم ترکیه به همه گروه های درگیر پول و سلاح می دن تا یک جنگ فرسایشی در جریان باشه. ترکیه از خداشه که کردها، النصره و داعش به جون هم بیافتن و همدیگر رو لت و پار کنن و در نهایت هم دولت سوریه سقوط کنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خبر جالب بعد از نماز صبح فارس

 

ده‌ها سرکرده «داعش» در بی‌سابقه‌ترین عملیات نیروی هوایی سوریه کشته شدند

ده‌ها سرکرده گروه تروریستی تکفیری «داعش» در بی‌سابقه‌ترین و بزرگ‌ترین عملیات نیروی هوایی ارتش سوریه در استان «رقه» کشته شدند.

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، نیروی هوایی ارتش سوریه در بی‌سابقه‌ترین و بزرگ‌ترین عملیات خود از زمان آغاز بحران سوریه تاکنون بیش از 30 پرواز را علیه «داعش» انجام داد.

این عملیات نیروی هوایی ارتش سوریه علیه داعش در منطقه «عاید صغیر» واقع در ریف طبقه، از توابع استان رقه انجام شد که مهمترین و اصلی‌ترین پایگاه داعش در سوریه شمرده می‌شود.

در این عملیات، نیروی هوایی ارتش سوریه منطقه ییلاقی عاید صغیر که زمانی شخصیت‌های برجسته و مهم رقه برای گذران اوقات فراغت و تفریح خود به آن روی می‌آوردند، را بمباران کرد.

از زمان تصرف استان رقه بدست داعش منطقه ییلاقی عاید صغیر به محل گذران اوقات فراغت و خوشگذرانی بزرگ‌ترین تروریست‌های تکفیری جهان که در داعش فعالیت دارند و اغلب مناصب بالا و ارشد این گروه را تصدی و آن را هدایت می‌کنند، تبدیل شده است.

عملیات نیروی هوایی ارتش سوریه در این منطقه که تاکنون در نوع خود اولین و بی‌سابقه بوده است، موجب کشته شدن ده‌ها سرکرده بزرگ و معروف داعشی شده است.

جزئیات دیگری درباره این عملیات تاکنون منتشر نشده است.

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با اعرام نیرو به حلب فشار کمتره میشه بهتره ارتش سوربه یه تجدید قوا کنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

1058264_448.jpg

 

شهدای مدافع حرم استان البرز به ترتیب عبارتند از:
1- شهید رضاکارگربرزی
محل شهادت سوریه
تاریخ شهادت 11 مرداد 1392
24 ماه رمضان 1434
روز قدس با زبان روزه
مزار: گلزار شهدای شهرستان نظرآباد

2- شهید محسن کمالی
محل شهادت سوریه
تاریخ شهادت 27 فروردین 1394
26 جمادی الاول 1436
مزار: بهشت سکینه شهر کرج

3- شهید سعید قارقلی
محل شهادت عراق
تاریخ شهادت 6 خرداد 1394
8 شعبان 1436
مزار: قطعه 28 بهشت زهرا(س)

 

=================================================================

 

مدت زمان زیادی نیست که در صف شهدای مدافع حرم سوریه، نام «تیپ فاطمیون» شنیده می‌شود. گروهی خودجوش که با رسیدن خبر تجاوز تکفیری‌ها به حرم سیده عقیله حضرت زینب(س) به سمت سوریه رهسپار شدند. با بازگشت اولین پیکرهای شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون، تعدادی زیادی از جوانان افغانستانی برای رفتن به سوریه اعلام آمادگی کردند. همین امر موجب شد که مدتی بعد تیپ فاطمیون به لشکر ارتقا یابد. «فاطمیون» امروز در مبارزه با تکفیری‌ها در صف نخست جنگ ایستاده‌ است.

متن زیر حاصل گفت‌وگو با «سید ابراهیم» از اعضای لشکر فاطمیون در خصوص شکل‌گیری و اقدامات این نیروی رزمی در سوریه است.
 
سپاه محمد (ص)، اولین هسته تیپ فاطمیون
 
هسته‌ی اولیه‌ی شکل‌گیری تیپ فاطمیون، تعدادی از بچه‌های افغانستانی بودند که به آن‌ها سپاه محمد(ص) می‌گفتند. این گروه در افغانستان علیه شوروی می‌جنگیدند و نیروهایی بودند که از انقلاب اسلامی ایران نیز حمایت می‌کردند و به‌نوعی نیروهای امام خمینی(ره) محسوب می‌شدند و در جنگ با طالبان نیز حضور داشتند.

سپاهیان محمد(ص) در دوره‌های مختلف از نظر تعداد اعضا در نوسان بودند و کم‌ و زیاد می‌شدند. این‌ها به شدت مرید امام خمینی(ره) بودند. حتی یکی از رزمنده‌ها به خاطر اینکه بتواند در جنگ تحمیلی شرکت کند، شناسنامه ایرانی گرفته بود. زمانی که آمریکا در افغانستان مستقر شد، گروه از هم پاشید و بسیاری از رزمنده‌ها مقیم ایران شدند؛ چون دولت افغانستان آن‌ها را بازداشت می‌کرد و سرویس‌های جاسوسی آمریکا به دنبال‌شان بودند.

زمانی که بحث سوریه پیش آمد از جمهوری اسلامی تقاضا کردند که کمک کند تا در جنگ شرکت کنند. این تقاضا را حاج آقا علوی و شهید ابوحامد(فرمانده تیپ فاطمیون) مطرح کردند. انقلاب اسلامی هم که همیشه و همه‌جا حامی گروه‌های مقاومت است، از تشکیل گروه فاطمیون حمایت کرد.

هسته اولیه تیپ فاطمیون با ۲۵ نفر شکل گرفت و این‌ها اولین نیروهایی بودند که به سوریه رفتند. اوایل با گروه‌های عراقی کتائب سیدالشهدا و دیگر گروه‌ها کار می‌کردند و به عنوان دسته کوچکی در کنار آن‌ها قرار می‌گرفتند. کم‌کم راه باز شد و هربار که شهیدی از بچه‌های افغانستانی را برای تشییع به ایران و افغانستان می‌آوردند، موجی از شیعیان افغانستان برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفتند.
 
شهید کلانی، شهید بشیر و شهید مرادی از اولین شهدایی بودند که پیکرشان بازگشت. کم‌کم جمعیت زیادی برای رفتن به سوریه ثبت‌نام کردند تا اینکه تعدادشان از ۲۵ نفر به ۵۰، ۶۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و چند هزار نفر رسید.
 
تیپی که به لشکر تبدیل شد
 
نام «فاطمیون» به این دلیل انتخاب شد که این تیپ در ایام شهادت حضرت زهرا(س) شکل گرفت. همچنین بچه‌ها می‌گفتند چون حضرت زهرا(س) غریب بود و در غربت شهید شد و ما هم در سوریه غریب هستیم، نام فاطمیون برازنده است. همه رزمنده‌های تیپ افغانستانی هستند؛ عده‌ای از خود افغانستان و عده‌ای هم از افغانستانی‌های مقیم سوریه هستند. افغانستانی‌های مقیم سوریه در همان اطراف زینبیه زندگی می‌کردند و جمعیتی در حدود ۱۵ تا ۱۶ هزار نفر داشتند که بعد از حمله تکفیری‌ها، چیزی حدود ۵ هزار نفر ماندند و از حرم دفاع کردند.

یک عده از افغانستانی‌ها هم با حزب‌الله کار می‌کنند، ولی غالباً با تیپ فاطمیون هستند. به‌دلیل تعداد زیاد نیروها، مدتی است تیپ به لشکر تبدیل شده و تیپ‌های لشکر در شهرهای مختلف مستقر شده‌اند؛ روز به روز نیز در حال گسترش هستند و موج جمعیت به آن‌ها می‌پیوندد.
 
به خاطر بلد نبودن زبان نزدیک بود جانمان را از دست بدهیم
 
اوایل که به سوریه آمده بودیم ارتباط‌گیری بسیار سخت بود. بعضی مواقع به‌دلیل بلد نبودن زبان نزدیک بود جان‌مان را از دست بدهیم. یک شب از توی سنگر سوری‌ها بیرون رفتم. پشتمان باغ زیتون بود و ۵۰ متر جلوتر از سنگر دشمن قرار داشت. آمدم عقب و می‌خواستم برگردم به سنگر که یک‌باره کسی از سنگر داد زد مین! گفتم مین؟! یعنی چه‌طور می‌شود در عرض چند دقیقه مین گذاشته باشند. دوباره یک قدم آمدم جلوتر که دیدم با عصبانیت می‌گوید مییین! تعجب کرده بودم که چطور ممکن است. مگر هم‌چین چیزی می‌شود. باز با صدای بلند داد زد: مین! چراغ قوه کوچکی که داشتم را روشن کردم شروع کرد به تیراندازی. سریع روی زمین خوابیدم. آن نفر با داد حرف می‌زد و منم با داد جواب می‌دادم. هرچه می‌گفتیم حرف هم را نمی‌فهمیدیم تا اینکه یکی از نیروهای حزب‌الله که کمی فارسی بلد بود مرا شناخت. بعد فهمیدم «مین» یعنی تو که هستی که در زبان عامیانه این‌طور گفته می‌شود.

نیروهای ایرانی که زخمی می‌شدند هم خیلی مظلوم بودند. در بیمارستان نمی‌توانستند ارتباط بگیرند یا اینکه نمی‌دانستند چطور هزینه بیمارستان را پرداخت کنند.
 
اجازه حضور ما را «ابوحامد» داد
 
محرم دو سال پیش بود. ما ۲۴ ـ ۴۸ کار می‌کردیم. یعنی ۲۴ ساعت با ارتش بودیم و ۴۸ ساعت با نیروهای حزب‌الله. تقریباً هر روزمان پر بود تا اینکه به ایام محرم رسیدیم. ۷ محرم بود و ما هیچ هیئتی نرفته بودم. از نیروهای سوری و حزب‌الله اجازه گرفتیم که به هیئت برویم. پرس‌وجو کردیم که هیئت فارسی‌زبانان کجاست. گفتند یک هیئت در یکی از مناطق دمشق هست. رفتیم در مجلس نشستیم. همین‌طور که سخنران صحبت می‌کرد دیدیم جمعیتی با لباس نظامی که همه افغانستانی هستند وارد هیئت شدند.

هیئت که تمام شد و سفره غذا را پهن کردند دیدیم به ظاهر اهالی افغانستانی هستند، ولی یکی با لهجه قمی، یکی با لهجه تهرانی یکی با لهجه مشهدی صحبت می‌کند. چون افغانستانی‌های مقیم سوریه با لهجه غلیظ عربی حرف می‌زنند و ما و آن‌ها هیچ کدام زبان هم نمی‌فهمیم، اما این دسته این‌طور نبودند.

کمی صحبت کردیم و گرم گرفتیم. ازشان خواهش کردیم که کاری کنید ما هم با شما باشیم. گفتند ایرانی‌ها اجازه ندارند توی گروه ما باشند، چون بنا نیست نیرویی از ایران در جنگ سوریه حضور داشته باشد. خیلی اصرار کردیم. یکی گفت می‌دانی من که هستم که این‌طور اصرار می‌کنی؟ گفتیم نه. گفت من مسئول حفاظت هستم. زدیم توی سر خودمان! چون کار حفاظت همین بود که اگر ایرانی داخل گروه می‌شد، او را بیرون می‌کردند و به شدت در این موضوع سخت‌گیری داشتند. نمی‌دانم چه‌طور شد و خدا به دلش انداخت و با «ابوحامد» صحبت کرد.

ابوحامد می‌گفت اگر شما شهید یا زخمی شدید چه کاری کنیم؟ گفتم اگر شهید شدیم ما را ول کنید و بروید. به زخمی‌های ما هم کاری نداشته باشید. فقط اجازه دهید در عملیات‌ها با شما باشیم.
 
برای عضویت در تیپ فاطمیون زبان افغانستانی یاد گرفتیم
 
اولین عملیاتی که با تیپ فاطمیون همراه شدیم عملیات حجیره پشت حرم حضرت زینب(س) بود. عملیات بسیار خوبی بود و توانستیم پشت حرم را آزاد کنیم. روز تاسوعای دو سال پیش این عملیات انجام شد و ما هم توانستیم جزوی از تیپ فاطمیون باشیم.

۷۰ روز با نیروهای تیپ در منطقه بودیم. مدتی می‌شد که در منطقه حضور داشتیم و عملیاتی هم نبود؛ برای همین تصمیم گرفتیم به ایران برگردیم. با نیروهای تیپ صحبت کردیم که برای بازگشت دوباره به سوریه مشکلی برای حضور در تیپ نداشته باشیم. به‌محض اینکه به ایران برگشتیم مدتی کارهای مجروحیت یکی از دوستان را انجام دادیم. بعد که خواستیم از کانال نیروهای فاطمیون به سوریه برگردیم، دیدیم اجازه نمی‌دهند. به هر ترتیب ظاهرمان را تغییر دادیم، شناسنامه افغانستانی گرفتیم، زبان کار کردیم و دوباره عضو تیپ شدیم.

این پروسه نزدیک به دو ماه طول کشید. فقط یک ماه زبان کار کردیم. لهجه‌ای که گرفته بودیم شبیه به سنی‌های افغانستان شده بود، برای همین شک کرده بودند از نیروهای نفوذی هستیم. مرتب ما را به حفاظت می‌بردند. خیلی سختی کشیدیم تا اینکه ما را پذیرفتند.
 
هیچ گردان و دسته نظامی ایرانی در سوریه نیست

در حال حاضر وضعیت خوبی در سوریه وجود دارد. اگر بگوییم ۵۰ درصد کشور دست نیروهای تکفیری است و ۵۰ درصد دست نیروهای ما؛ نکته‌ی مثبتی که این وسط وجود دارد این است که نیروهای ما همه یکی و متحد هستند؛ اما قسمتی که دست نیروهای دشمن است بین گروه‌های مختلف مانند جیش الحر، النصره، داعش و غیره درگیری است.

نکته مهم دیگر در درگیری‌های سوریه این است که هیچ گردان و دستهٔ نظامی از ایران در سوریه نیست. ایران تنها حضور مستشاری دارد و کمک کرده تا سوری‌ها نیروهای دفاع وطنی داشته باشند. دفاع وطنی هم سعی کرده است تا روی اعتقادات و اخلاق بچه‌ها کار کند. این همان چیزی است که سید حسن نصرالله نیز در سخنرانی‌های خود به آن اشاره کرده و گفته اگر سراسر سوریه را بگردید ۵۰ نفر ایرانی را پیدا نمی‌کنید.
 
مقاومت دیگری کنار اسرائیل شکل گرفته است
 
امروز موضوع مقاومت همان‌گونه که در لبنان زنده شد در سوریه نیز زنده شده است. این‌چنین گروهی که متکی به خود است نیز در سوریه نیز شکل‌ گرفته است. گروهی قوی و اسرائیل‌ستیز بغل گوش رژیم صهیونیستی شکل گرفته و این از برکات جنگ است.
 
برکت دیگری که این جنگ داشت این است که بسیاری از علوی‌های سوریه، از لحاظ اعتقادی به شیعیان دوازده امامی نزدیک شوند. نکته دیگر هم اینکه بسیاری از نیروهای سوری و دفاع وطنی که اهل نماز نبودند نمازخوان شدند. نفوذ ایران سلاح و تکاور و کوماندوها نیست، نفوذ ایران نفوذ روحی بوده است.

یکی از فرماندهان سوری با گریه به یکی از فرماندهان ما می‌گفت ما از شما خیلی چیزها یاد گرفتیم؛ اینکه در خط مقدم با نیروهایمان باشیم، با نیروها غذا بخوریم، کنارشان باشیم؛ ما این‌ها را بلد نبودیم.
 
سیستم نظامی خاصی در سوریه هست، شاید یک سرباز بالاتر از گروهبان را در سیستم ارتشی سوریه نمی‌دید. وقتی سوری‌ها نیروهای ما را دیدند گفتند ما را با ارتش نگذارید می‌خواهیم با شما باشیم. ما به این‌ها می‌گفتیم سوری‌هایی که نَفَسِ پاسداری خورده‌اند. دلشان می‌خواست پاسدارها بالا سرشان باشند ولی ایران محدودیت داشت. واقعاً عاشق بچه‌های ایرانی شده بودند.

 

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/423082/%D8%B1%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%B6%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%AF

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعضی ایرانی ها قله اند...همین حالا هم هستند و قطعا از بهترینهای روزگارند و مانندشان هرگز نیست...
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اعظم سالاری، همسر سردار شهید عبدالله اسکندری،  اظهار داشت: ما دختر خاله و پسر خاله بودیم و کمابیش همدیگر را می شناختیم، اما پس از ازدواج، شناختم هر روز از وی بیشتر شد و تفاوت های او را با بقیه بیشتر درک می کردم و فهمیدم که همسرم فردی وارسته و خدایی است و با بقیه فرق دارد. از همان زمان تصمیم گرفتم هر طوری که ایشان می‌خواهند باشم.

وی افزود: من در سن 16 سالگی ازدواج کردم و شهید اسکندری تنها یک هفته بعد از ازدواج راهی مناطق عملیاتی شدند. من نامه‌های ایشان را که از جبهه برایم می‌فرستاد، نگه داشته‌ام. نامه‌های بامحبت که همه را بایگانی کرده‌ام.
 

1050259_367.jpg
 

همسر شهید اسکندری با بیان این که ما در اول خرداد سال 60 ازدواج کردیم خاطرنشان کرد: سال گذشته بر اساس گفته همرزمانش در اول خرداد آسمانی شد و سالروز وصل و فراق ما یکی شد.

سالاری گفت: این روزها که تنها هستم، احساس می کنم که هنوز هم پس از 32 سال زندگی مشترک با عبدالله، کامل او را نشناختم.

وی بیان کرد: ایشان مدت ۸۴ ماه در جنگ و جبهه حضور داشتند و در این مدت ۹ بار مجروح شدند و ۲۵ درصد جانبازی داشتند، در عملیات خیبر فرمانده سپاه لار بودند. در عملیات بدر جانشین فرمانده گردان، در والفجر ۸ جانشین رئیس ستاد تیپ الهادی بودند و در عملیات‌های کربلای ۱، ۳، ۴، ۵و ۸ رئیس ستاد تیپ الهادی بود. شهید در عملیات والفجر ۱۰جانشین تیپ مهندسی و در عملیات بیت‌المقدس ۴ فرماندهی تیپ مهندسی را بر عهده داشتند. از دیگر مسئولیت‌های ایشان، فرماندهی مهندسی رزمی ۴۶ امام هادی (ع)، فرماندهی تیپ ۴۶ امام هادی(ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینه منوره، فرماندهی مهندسی تیپ ۴۲قدر و فرماندهی مهندسی رزمی جبهه مقاومت بود. همسرم در عرصه‌های سازندگی هم فعالیت داشتند که در احداث سد کرخه احداث جاده نیریز در استان فارس، طرح توسعه نیشکر، اجرای طرح‌های سد و بسیاری دیگر از فعالیت‌های جهادی سهیم بودند.

این همسر شهید همچنین ادامه داد: در مدت مسولیت ایشان در اداره کل بنیاد شهید فارس، هر پنج‌شنبه برنامه دیدار با خانواده شهدایشان داشت که من هم در این دیدار‌ها شرکت می‌کردم. ایشان من را همسر شهید معرفی می‌کردند و وقتی از ایشان می‌پرسیدم که چرا ؟در پاسخ من می‌گفتند: شما همسر شهید آینده هستید.

همسر شهید تاکید کرد: شهید اسکندری دغدغه زیادی نسبت به خانواده شهدا داشت و من در دوران مسولیت ایشان در بنیاد شهید فارس، تحول روحی بزرگی را در ایشان مشاهده کردم.

سالاری با تصریح بر این که شهادت ، نتیجه اخلاص وی بود تاکید کرد: اگر برای شهید هر اتفاق دیگری می افتاد، من شک میکردم، چرا که همیشه بالاترین مرتبه شهادت را برای او می دیدم.

وی با بیان این که ایشان به سختی مسولیتی را قبول می کردند بیان کرد: در صورتی که مسولیتی را می پذیرفت، با تمام توان کار میکرد و می گفت هیچگاه برای خودم تصمیم نگرفتم و آنجا که احساس تکلیف کردم وارد شدم.

همسر شهید اسکندری در پاسخ به خبرنگار ما که از بزرگ ترین دغدغه شهید پرسید اظهار داشت: من خودم یک بار این سوال را از شهید پرسیدم و او گفت بزرگترین دغدغه و ناراحتی من زمانی است که خانواده شهیدی به من مراجعه میکنند و در توان من نیست که خواسته آن ها را برآورده کنم.

 

1050261_782.jpg
 

سالاری در مورد سفر شهادت همسر خود به خبرنگار ما گفت: سال پیش پس از اعتکاف حال و هوای دیگری داشت و وقتی که گفت عازم سوریه است و به خاطر شرایط منطقه نمی خواهد کسی غیر از من و فرزندان از سفر ایشان بداند، فهمیدم این سفر با دیگر سفرها فرق دارد. من هیچ حرفی به نشانه اعتراض نزدم. چون اصولاً هرگز روی حرف‌ها و تصمیمات ایشان حرفی نمی‌زدم. من همسرم را کامل قبول داشتم.

وی تصریح کرد: زمانی که خبر شهادتش را دادند، خانواده اش هنوز نمی دانستند که ایشان به سوریه رفته اند، گرچه چند روز قبل از شهادت در آخرین تماس تلفنی گفته بود دیگر ایرادی ندارد که بگویی من سوریه ام.

همسر شهید اسکندری از حال و هوای آخرین بدرقه همسرش گفت و بیان داشت: در راه فرودگاه او مدام در حال ذکر گفتن بود و بی قرار رفتن. چند بار خواستم با او صحبت کنم، اما حال و هوایش عجیب بود و من ترجیح دادم او را از این حال در نیاورم. قول داد یک روز در میان به من تلفن بزند. و رفت. با رفتنش دل مرا هم با خود برد. دلشوره عجیبی داشتم که ناشناخته بود.

سالاری از حال و هوای خود و بچه ها با شنیدن خبر شهادت سردار و دیدن سر بر نیزه رفته او گفت و بیان داشت: سه شنبه آخرین تماس عبدالله با من بود. قبل آن با بچه ها صحبت کرده بود و طبق وعده یک روز در میان به من زنگ می زد. آخرین جمله ایشان را همیشه به یاد دارم، در همان تماس آخر به من گفت تصدقت شوم برایم دعا کن، اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند. من با خنده گفتم: دوستانت می‌خندند !گفت اشکال ندارد بگذار بخندند. آخرین جمله ایشان به من همین بود؛«تصدقت شوم برایم دعا کن.»

وی می گوید: پنج شنبه یکی از دوستان سردار با پسرم تماس گرفته و خبر شهادت را به علیرضا داده بود. علیرضا سراسیمه به خانه آمد و در حیاط قدم می زد. گفتم چه شده؟ گفت یکی از دوستان تصادف کرده. گفتم دوست نیست پدرت است، تصدف نیست شهادت است؛ و او را آرام کردم و خواستم فعلا به دخترها چیزی نگوید.دو روز سکوت کردیم تا خبر تایید شد و آنوقت به آن ها گفتیم.

 

1050258_776.jpg
 

همسر شهید اسکندری از کمک گرفتن از حضرت زینب برای صبر می گوید و بیان می کند: همه فامیل جمع شده بودند، اما همهمه ای بینشان بود که اینترنت را قطع کنند. دلیل را جویا شدم و پس از اصرار گفتند: عکس های جسد در فضای مجازی پخش شده. همان شبی که خبر شهادت را داده بودند عکس ها را دیدیم. وقتی عکس سر بر نیزه عبدالله را دیدم به یاد سر امام حسین(ع) و صبر حضرت زینب(س) افتادم و و گفتم: یا حسین به فدای شما...یا حضرت زینب کمکم کن. و آنچنان آرام شدم که دیگران و بچه ها را هم من آرام می کردم که این صبر را هم از برکات حضرت زینب(س) می دانم.

خبرنگار ما از همسر شهید در مورد محل دفن و یادمان شهید می پرسد و همسر شهید با افتخار می گوید: حدود دو هفته بعد از شهادت دوستان عبدالله گفتند یا باید جسد را با تعدادی از اسرای تکفیری مبادله کنیم یا پول بدهیم و جسد را تحویل بگیریم. با شنیدن این حرف، دختر بزرگم به اتاقش رفت و پس از حدود یک ربع آمد و با اقتدار گفت: پدر ما برای مبارزه با آن کافران رفته بود. چطور پول بیت المال را به آن کافران بدهیم که پدر در راه مبارزه با آنان شهید شده و چطور اسرای آنان را آزاد کنیم؟ و اینگونه بود که جسدی از سردار به کشور باز نگشت.

سالاری ادامه می دهد: اما در طول این یک سال گذشته یادمانی هم ساخته نشد و ما هم احساس می کردیم که عبدالله باید در مظلومیت بماند. گرچه اخیرا به مناسبت سالگرد شهید تصمیم به برپایی یادمانی گرفته شده که من به دلیل دغدغه برگزاری مراسم سالگرد من آمادگی جهت اینچنین کار فوری و چند روزه برای رونمایی در مراسم سالگرد را نداشتم.

وی تاکید می کند که شهید در زمان ماموریت در کوار، با مشقت 5 شهید گمنام را میهمان این شهر می کند و همکاران سردار صحبتی هم برای احداث یادمانی در کنار این شهدای گمنام کرده اند برای بعد از مراسم.

وی در پایان، می گوید: بیانات رهبر، آرامشی خاص به ما داد. این دیدار صمیمانه با رهبر انقلاب، خاطره‌ای شد که تا همیشه در ذهنمان باقی خواهد ماند. جهاد پدر و شهدای کشورمان همچنان ادامه خواهد داشت. این چراغ تا زمانی که روحیه ایثار‌گری پا بر جاست هرگز خاموش نخواهد شد

 

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/421473/%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D9%85-%D8%A8%D8%B1-%D9%86%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D8%A8%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8%D8%B3-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF%D9%85

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

لطفا این پست پاک بشه

ویرایش شده در توسط mhm

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بصیرت و استقامت

رهبر انقلاب در دیدار قاریان قرآن: اگر یک قدم جلو برویم، خدای متعال به ما نیروی مضاعف میبخشد... اگر بصیرت وجود داشته باشد، انسان راه را درست بشناسد، آن‌وقت عزم و اراده هم به‌خرج بدهد و نشان بدهد، راه، آسان پیموده خواهد شد؛اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛نصرت خدا یعنی همین؛ راه خدا را شناختن و پیدا کردن، دنبال آن رفتن، به توطئه‌ی دشمن، به تحمیق و تحمیل دشمن تن ندادن. ۱۳۹۴/۰۳/۰۲
http://farsi.khamenei.ir/page?id=29870
  • Upvote 8
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مسیر تازه ترکیه برای عبور«تروریست‌ها»

فارس: تروریست‌های خارجی که از ترکیه وارد سوریه می‌شوند این بار به جای عبور از گذرگاه‌های مرزی از تونل استفاده می‌کنند.

روزنامه «الوطن» سوریه گزارش داد که این تروریست‌ها با عبور از تونل ها وارد ریف‌های استان حلب و ادلب می‌شوند.

ترکیه به زعم خود «پاسگاه‌های مرزی» را در مرزهای مشترک با سوریه احداث کرده است تا به اصطلاح از ورود تروریست‌ها به سوریه جلوگیری کند.

به گزارش فارس، شاهدان عینی حاضر در گذرگاه «باب الهوی» در شمال شرق ادلب از وجود تونل‌های متعددی در دو طرف این گذرگاه خبر دادند که برای نفوذ تروریست‌های مسلح به سوریه در نظر گرفته شده است.

به گفته این افراد، دولت ترکیه از این موضوع مطلع است ولی این کشور شرایط انتقال سلاح به تروریست‌ها را فراهم می‌کند.

این در حالی است که ترکیه، قطر و عربستان در ادامه سیاست‌های خصمانه خود علیه سوریه این بار حجم حمایت لوجستیکی از تروریست‌ها را افزایش داده‌اند.

دولت ترکیه از طریق رسانه‌های خود قصد دارد، اعلام کند مرزها را کنترل می‌کند ولی واقعیت امر چیزی خلاف این مسئله را نشان می دهد؛ زیرا این کشور از گروه‌های تروریستی مانند النصره و «جیش الفتح» حمایت می‌کند.

یک منبع معارض نزدیک به «الجبهه الشامیه» اعلام کرد که تروریست‌های سوری و غیر سوری که در مرزها رفت‌وآمد دارند برایشان اهمیت ندارد که نیروهای امنیتی ترکیه گذرگاه‌های مرزی را بسته اند یا خیر؛ زیرا جایگزین امنی به نام تونل وجود دارد که در مناطق مختلف مانند «أطمة» «سرمدا» و «الدانا» وجود دارد.

پنجشنبه گذشته، روزنامه جمهوریت ترکیه، با انتشار تصاویری از دهها کامیون حامل سلاح، ثابت کرد که سرویس اطلاعاتی ترکیه به دور از چشم رسانه‌ها، دهها تن سلاح برای افراد مسلح در سوریه ارسال می‌کند.

http://www.fardanews.com/fa/news/421215/%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

طرفداران نصره مدعی هستن که دواعش همسران نیروهای نصره و الشامیه رو در متصرفات جدیدش به اسارت بردن، البته ممکنه تنها تبلیغاتی باشه برای تهییج نیروهای تحت امرشون برای انتقام و بازپس گیری مناطق از دست رفته، فعلا در صوران درگیر هستن و نصره یک انتحاری هم ضد دواعش رفته.

 

دیروز داعش صوران رو در ریف شمالی حلب از چنگ نصره درآورد.

 

منبع ejmalrai

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه کردهای سوریه دارن خیلی بی سر و صدا اعراب روستاهای قامشلی و مناطق کرد نشین رو قتل عام میکنن در تازه ترین جنایتشون 42 عرب(مرد و زن و کودک) از روستاهای اطراف قامشلی رو قتل عام کردن و به اونها بین مرگ و داعش حق انتخاب میدن.منتها به دلیل نزدیکیشون به جریان صهیونیست و چیره دستی صهیونیستها در ساکت کردن خبر جنایتها و بلند کردن صدای تجزیه طلبی صدای اعراب شمال سوریه به جایی نمیرسه
.
.
هدف داعش از حمله به مواضع ارتش ازاد و جبه النصره چی هست؟
همونطور که میدونیم الان ارتش سوریه به شدت در موضع ضعفه و فقط در جایی مثل حسکه که با چند جناح درگیر نیسا میتونه جلو داعش مقاومت کنه ولی در بقیه جبه ها خیلی سریع سقوط میکنه
حمله اخیر داعش اشتباه استراتژیک خیلی بزرگی هست و تاوانشو بدجور پس خواهند داد
به فرض اینکه بتونن اعزاز و بقیه شهرها رو اشغال کنن بعدش باید با شیعیان نبل و زهرا روبه بشن و بعدش تازه اکراد رو دوباره خواهند داشت!!!
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اعتراف تروریستها به کشته و زخمی شدن 150 نفر از افرادشون در نبرد با داعش در صوران

 

CGV6hocXEAEuR0R.jpg

 

 

درعا تروریستها به درک واصل شده

 

CGG1MG0UsAAkX4A.JPG

 

thumb_CGG1MhjUEAAHrYj.JPG

 

thumb_CGG1MihUsAAQ_CJ.JPG

 

thumb_CGG1JwuUEAAm4dP.JPG

  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.