Ernesto_Rommel

تاپیک جامع شهید مصطفی صفری تبار (از شهدای صابرین)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا.(مریم / 54. )


در كتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد كن كه او در وعده هایش صادق، و رسول و پیامبر بزرگی بود.




فرازی کوتاه از وصیت نامه شهید که اسماعیل وار پا به میدان جهاد گذاشت :



چند روز پیش با محمد رفتم سر مزار شهید خرازی و شهید کاظمی


آنجا با محمد و.... با این شهدای عزیز در گلزار شهدا عهد و پیمان بستیم


که در کسوت پاسداری و پوشیدن این لباس مقدس


تا آخرین قطره خون ادامه دهنده راهتان باشیم


و چنانچه هر کدام ما زودتر به فیض شهادت نائل آمد


شفاعت دیگری را بکند و سلام او را به شهدا برساند .

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر


من به آقا کمیل گفتم : میشه نری ؟ اگه بری و چیزی بگی و بلایی سرت بیارن چیکار کنم ؟ ایشون گفتن امر به معروف وظیفه همه ما مسلمون هاست . اگر همه ما بخواهیم این حرف رو بزنیم پس این وظیفه دینی چی میشه ؟ ...



این یعنی حفاظت.... من از این خوشم اومد.... یعنی حتی همسر ادم هم ندونه که شوهرش مثلا الان یه تنه 3-4 تا پسر قلدر رو حریفه و میزنه لت و پار میکنه چه برسه به چند جوجه فوکولی بد حجاب؟! :)))))

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

والا ، تاپیک فرق میکنه جریانش ، یعنی به مرور آنقدر گیج کننده میشه و کردارت در میاد تا بخوای مثلا مطلب یک شهید خاص رو پیدا کنی یا یک اسلحه یا یک مقاله که فکر کنم بهترین راه همین هست
یا مثلا سنگین شدن تاپیک

الان دو تا از سری مقالات بچه های صابرین رو دارم کپی پیست میکنم خودم تو نخ اینم که تاپیک چقدر کشش داره !!! چون تصاویرش زیاده !


________________

در مورده امر به معروف و نهی از منکر یک توضیحی میدم بیشتر از اون نمیگم چون .... !

یک جاده رو در نظر بگیرید که تا 1200 متر دیگه میرسید به یک پیچ ، راننده رو شما نمی شناسید صرفا سوار ماشین شدید به مسیر مقصدتون

اگر راننده پیچید که شما از پیچ سالم رد میشید

اگر راننده نپیچید شما از جاده خارج میشید

خارج جاده و در کنار پیچ یک پرتگاه بسیار عمیق هست که قطعا موجبات مرگ شما و سرنشینان رو فراهم میکنه


ما به این پرتگاه ها میگیم دره ، یعنی شما به دره می افتید


حالا به جای دره ، کلمه درک رو به کار میبریم ، شما به درک می افتید .... در واقع به درک !


حالا :


دختره خیلی لاشی هست ؟؟

به درک

دختره همراه دوست پسر بادی بیلدینگی ش هست ؟

به درک


شجاعت نداری بری جلو تذکر بدی ؟

به درک

پلیس میاد خودت رو میگیره ؟

به درک

اومدی ثواب کنی کباب شدی ؟

به درک



اینو یکی از ..... برامون گفت ... و من آویزه گوشم شد که جز پیچیدن آقای راننده هیچ راهی ندارم ، یا راننده خودش حواس ش خواهد بود یا من باید بهش تذکر بدم وگرنه من همراه با راننده رفتم کجا :

درک

پس به درک !


برادر مصطفی صفری تبار هم نه به اینکه تکاورند بنازند بلکه این وظیفه شرعی خودشون رو مطرح کردند ، حتی ممکنه کتک هم بخورند اما هیچ کاری نمیکنند یا بگن ما پاسداریم مثل آقای شهرام زلفی


در یک مانور ، شهید زلفی اسیر یک تیم میشه ... تا میخوره میزننندش اعتراف بگیرند نمیگیرند ولش میکنند ... داره برمیگرده بازم اسیر یک تیم دیگه میشه تا میخوره میزنندش ... کافی بود یا اطلاعات لو بده یا اصلا بگه من شهرام زلفی هستم تا همه خبردار وایسن

نه هیچی نمیگه

کجا ؟ تو سیستان و بلوچستان

به همین راحتی که من گفتم و به همون سختی که ایشون تحمل کردند ..... اگر دوستان اینجا تاپیک شکنجه میزنند بعضیا واقعا روشون اجرا شد و حرف نزدند ....

یا حتی شهید موسوی .... توی همین تهران تو یکی از معروفترین پارکهای تهران که شخصا همونجا بودم و روی هر نیمکتش یک جفت کفتر عاشق دیدم که با بی خیالی تمام مشغول کار خودشون هستند و ..... همین شهید بدون اینکه کسی بفهمه اصلا ایشون پاسدار هست و معدود کسی که همراه با امام خامنه ای در زلزله بم داخل ماشین با ایشون بود ! میره امر به معروف میکنه ....


____________________

بحث ازدواج و شهادت هم که واقعا جز سخت ترین بحثها هست نه فقط ازدواج های کوتاه مدت شهدا بلکه شما برو سر بزن خانواده شهدا ... ببین شخص سی سال با همسرش بوده ولی بازم با هزار دوز و کلک شهید اجازه شهادت میگیره از همسرش ...( شهید جعفرخانی)

هنر مردان خدا شهادت هست و شهید هنرمندترین هنرمند جهان


یا حق ویرایش شده در توسط Ernesto_Rommel

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
پیشنهاد می دهم یک بخش برای شهدا و خاطرات شهدا زده بشه ... و درش چندتا زیر بخش هم زده بشه ... مثلا شهدای صابرین ، فرماندهان شهید ، شهدای دفاع مقدس و .......

البته نه اینکه بین شهدا فرق گذاشته بشه ، بلکه برای دسترسی بهتربه مطالب ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شهید شهرام زلفی کسی بود که تو خرداد 88 تو زاهدان در حین اغتشاشات توسط عده ای از دوستان دستگیر میشه..!
میگن خیلی ایشون رو میزنند و اذیت میکنند اما با وجود اینکه ایشون حکم ماموریت اطلاعاتی داشته اند و خیلی راحت می تونستند حکم رو نشون بدند تا دوستان سه متر واسه ایشون خم بشوند دم نمیزنند..! بنا به دلایلی..!
اونوقت یه عده هم هستند میرن بسیج شوکر و بی سیم بگیرن تا جلو رفقاشون پز بدند..!
فرق شهدا با ما تو همین نکات هست..!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

نگران نباش مثل شما نبوده برادر سناپس ! چشمک

به هرحال ایشون خودش اعتراف نمیکنه ...

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر


نگران نباش مثل شما نبوده برادر سناپس ! چشمک



:)....
عاخه جایی که ما بودیم بدون اعتراف کردن به همه چیز بیرون نمی‌شد اومد ازش!!....

نه منظورم اینه که همکارانشون میان سراغشون و ازادشون میکنن یا اینکه اون افراد خودشون می‌فهمن که کی رو گرفتن و ازادشون میکنن یا چی؟! :)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

چون رفیق مایی :

http://shahidan-saberin.mihanblog.com/post/category/3


سوال بیشتری بود قشنگ قسمت نظرات یه کامنت بده مطمئنا در صورت صلاحدید امنیتی دوستان صابرین، پاسخ به شما داده میشه !


یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.