Jahandar

تاپیک جامع شهید عماد مغنيه ( حاج رضوان )

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ناگفته‌هايي از زندگي "عماد مغنيه" از زبان يكي از همرزمانش

تصویر

خبرگزاري فارس: انيس نقاش از مبارزان قديمي لبناني كه سال‌ها همراه ياسر عرفات جنگيده است، از خاطرات آشنايي خود با شهيد "عماد مغنيه" سخن گفته و ناگفته‌هاي ترور او را بيان كرده است.


به گزارش خبرگزاري فارس انيس نقاش همرزم قديمي شهيد عماد مغنيه در گفتگو با پايگاه اطلاع‌رساني ساجد ناگفته‌هايي از زندگي و ترور وي را بيان كرده است.

* جناب آقاي نقاش، لطفا براي ما بگوييد كه شما از كي "حاج رضوان" يا همان "عماد مغنيه" را مي‌شناختيد؟

- انيس نقاش: حدودا سال 1355، كه من عضو "سازمان الفتح" به رهبري "ياسر عرفات" بودم و مسئوليت آموزش نيروهايي را در اردوگاهي در جنوب لبنان برعهده داشتم، او آمد پيش من؛ سنش تقريباً پانزده سال و نيم اين طورها بود. آن زمان اكثر گروه هاي مبارز، چپي ها و كمونيست ها بودند، و بچه هاي مومن (مسلمان) در بيروت خيلي كم بودند.
عماد آمد و گفت: "ما يك گروه از بچه هاي مومن هستيم، به من آموزش نظامي بدهيد، من مي خواهم با صهيونيست ها بجنگم."
من قبول كردم ولي او گفت: "آيا براي ديدن آموزش نظامي حتماً بايد عضو الفتح باشم؟"
كه من گفتم: "لازم نيست شما رسما عضو الفتح بشويد."

* شما آن زمان به نيروها آموزش مي داديد؟

- انيس نقاش: بله. من يك اردوگاه آموزشي داشتم كه گروه هاي زيادي مثل ماركسيست ها، مائوئيست ها، ناسيوناليست ها و گروهي هم از بچه هاي مسلمان "اخوان المسلمين" در آن جا آموزش مي ديدند. تقريباً پانزده روز آموزش اسلحه و تاكتيك و جنگ غير متقارن و اي جور آموزش ها صورت گرفت.
بعدها روابط ما ادامه پيدا كرد و به مرور خيلي نزديك تر شد. او فكر مي كرد كه براي ورود به الفتح بايد كاري انجام دهد، لكن ديد كه آسان تر مي شود با من كنار بيايد و من به ايشان اختيار دادم كه مثلاً گروه خودش را آموزش دهد.
آن زمان بحبوحه جنگ هاي داخلي لبنان بود، اما من در اين جنگ ها دخالتي نداشتم. آن موقع جنوب لبنان از آرامش برخوردار بود. آن هم به خاطر جنگ هاي داخلي كه لبناني ها را مشغول خود مي ساخت. من براي خودم برنامه ريزي كردم كه مبارزه و جنگ خودم را معطوف جنوب كنم. آن جا تشكيلاتي از بچه ها را درست كردم و به محض اين كه جنگ داخلي لبنان آرام شد، تشكيلات ما رفت در جنوب و عليه اسرائيل وارد عمل شد. حاج عماد هم جزوي از اين تشكيلات بود كه در جنوب متمركز شدند. مرتب با من در تماس بود و فنون جنگي را مي آموخت. كم كم تشكيلات و گروهي كه با او بودند تجربه شان بيشتر شد.

تصویر

* گروهي براي خودش تشكيل داده بود؟

- انيس نقاش: او اول رفته بود پيش "علامه فضل الله" و دروس مذهبي مي آموخت. اما مسائل نظامي و انقلابي را از طرف ما ياد گرفته بود.
بعداً من سال 1358 رفتم فرانسه و ديگر خبري از او نداشتم. البته وقتي كه انقلاب اسلامي پيروز شد، او خيلي دلش مي خواست به ايران بيايد و با امام خميني بيشتر آشنا بشود. او از من درباره انقلاب اسلامي ايران مي پرسيد. عكس و پوسترهاي امام را پخش مي كرد و بعد از آن با سفارت ايران آشنا شد.
وقتي كه من رفتم فرانسه و در عمليات اعدام انقلابي "شاهپور بختيار" - كه نيروهاي ضد انقلاب را براي انجام كودتا عليه انقلاب اسلامي گردآوري كرده بود - مجروح و اسير شدم، آنها مثل خيلي از دوستان راه خود را ادامه دادند. حاج عماد از اين بچه هايي بود كه خيلي مراقبت از مشي مبارزاتي مي كرد و كاري جدي را در پيش گرفته بود و دل شان به امام و انقلاب اسلامي چسبيده بود.
بعد از ده سال من اخبارش را در روزنامه ها مطالعه مي كردم كه مبارز بزرگي شده و در تشكيلات حزب الله است. سال 1369 وقتي كه من از زندان فرانسه آزاد شدم، مجدداً عماد را ديدم؛ پس از اين چند سال، او خودش را به نام ديگري معرفي كرد و فكر كرد كه من او را نمي شناسم و فراموشش كرده ام. ولي من به او گفتم كه او عماد است و من او را مي شناسم. اما فهميدم كه او حتي به دوستان نزديك خود هم، خودش را به نام ديگري معرفي مي كند. من اين را محترم شمردم كه اين مسئله خوبي است. منتها قبل از شهادتش، هيچ جا اشاره اي به آشنايي ام با او نكردم و البته خيلي از خبرنگارهاي عربي كه از من درباره او مي پرسيدند، من انكار مي كردم و مي گفتم حتي نمي دانم كه او زنده است يا نه. تا اين حد من روابطم با او را پنهان مي كردم.
ولي ما مرتب با هم ملاقات هايي راجع به فلسطين، اسرائيل و مبارزه داشتيم و من مي ديدم كه الحمدلله او پيشرفت زيادي كرده است. هم از لحاظ تاكتيك و هم از لحاظ استراتژيكي. با وجود اعتقادات بسيار زياد مذهبي كه داشت، تفكرات نظامي و مبارزه هم داشت و آدم خلاقي بود. اين را خودش هم مي دانست.
هميشه مي گفت: "بايد يك شيوه و اسلوبي پيدا كنم كه اسرائيلي ها توقع و انتظار آن را نداشته باشند."
و در عمليات هايي كه داشت، همواره موفق هم بود. تا آن كه آخر رسيد به اين كه فرمانده نظامي حزب الله شد.
ما آن زمان به همه گروه هاي مبارز كمك مي كرديم. خيلي از تشكيلات لبناني مي گفتند كه ما الفتح نيستيم ولي مي خواهيم از شما ياد بگيريم. از شما امكانات بگيريم. الفتح هم به آنها اسلحه و امكانات و غيره ... مي داد. به شرط اين كه عليه اسرائيل كار كنند. حتي به مبارزين و سازمان هاي ديگر در خارج از فلسطين و لبنان.
من خودم هم به اين واسطه با ايران مرتبط شدم. يعني مبارزين ايراني مخالف شاه مي آمدند لبنان مثل شهيد "محمد منتظري"، "جلال الدين فارسي"، شهيد "محمدصالح حسيني"، شهيد "دكتر چمران". همه شان مي آمدند در لبنان. نه براي زندگي، بلكه براي مبارزه. مي آمدند از الفتح امكانات مي گرفتند. حتي بعضي هاي شان مي رفتند در فلسطين اشغالي براي الفتح اطلاعات مي آوردند. با پاسپورت ايراني آن زمان مي شد رفت اسرائيل. روابط خودم با ايران از اين راه شروع شد.
من مسئول پرونده ارتباط فلسطيني ها با ايراني ها بودم؛ همه مبارزيني كه از ايران مي آمدند، مي آمدند به اردوگاهي آموزشي در جنوب بيروت بنام "اردوگاه دامور" كه البته حاج عماد هم آن جا بود. توي جاده خلده - بيروت.
يك اردوگاه ديگر در شهر صور بود كه خيلي از ايراني ها مي آمدند. مخصوصاً از تشكيلات جلال الدين فارسي و محمد منتظري كه مي آمدند اسلحه و مبارزه و مواد منفجره مي آموختند.
الفتح حيطه ارتباطش خيلي باز بود. يعني به هر كس كه مي آمد كمك مي كرد. بعد از اين كه عماد آمد پيش من و فنون نظامي را آموخت، به من گفت كه اسلحه و امكانات ديگر مي خواهد. من گفتم: خودم شخصاً امكاناتي ندارم و بايد از "خليل الوزير" (ابوجهاد) - معاون ياسر عرفات - اجازه بگيرم.
رفتم پيش ابوجهاد و گفتم: "يك گروه خارج از الفتح امكاناتي مي خواهند براي مبارزه."
او گفت: "آيا مي خواهند با صهيونيست بجنگند؟"
گفتم: "بله." او گفت: "اشكالي ندارد اسلحه به آنان بده. روزي خواهد آمد كه آنان، خودشان عليه اسرائيل مبارزه خواهند كرد."
اين يك جمله تاريخي است. به خاطر اين عماد مغنيه الان در فلسطين معروف است. چون فلسطيني ها مي گويند اين حاج عماد پيش تر در فتح آموزش ديده است براي آزادي فلسطين.

* به نظر شما علت اين امر چه مي تواند باشد؟

- انيس نقاش: علتش اين است كه حاج عماد با تمام اين گروه ها ارتباط عملياتي داشته است. امكانات از او مي گرفتند. تاكتيك از او ياد مي گرفتند، اطلاعات مي گرفتند. روابطش محكم بوده است.
وقتي در سازمان الفتح با عماد مرتبط بودم، كسان ديگري هم شاهد بر اين ارتباط بودند، و مي توانند بعداً آن را فاش كرده باشند. در اين اردوگاه كه پنجاه نفر هم بودند مثلاً هر كسي كه يادش باشد مي توانسته اين را فاش كند.

* شما با همان اسم عماد آن را مي شناختيد؟

- انيس نقاش: خير. با اسم ديگري بود. ولي مي دانستم كه همه آن بچه ها اهل جنوب لبنان هستند. همه مي آمدند پيش من و مثلاً هر كس مي خواست كار تجارت هم بكند، مي آمد پيش من مشاوره مي گرفت. هركس هم مي خواست درس بخواند، مي آمد. مثلا پانزده نفر از علماي لبنان كه الان براي خودشان كسي شده اند، همه شان الان در قم هستند. اما من يك روز نگفتم تا الان كه با او رابطه داشته ام.

* رابطه شهيد مغنيه با ياسر عرفات چگونه بود؟

- انيس نقاش: رابطه اش با عرفات درجه يك بود. اختلاف سياسي داشت، لكن حاج عماد مي گفت اين عرفات اصلاً خائن نيست و فرد با جرأتي است و من مي توانم با ايشان برخي از كارها را انجام دهم. تا آخرين روز زندگي عرفات، روابط شان محرمانه و خوب بود.

* اين كه برخي مي گويند مغنيه عضو نيروي 17 و محافظ عرفات بود صحيح است؟

- انيس نقاش: نه درست نيست. عماد همكاري و روابطي با افرادي كه در تشكيلات نيروي 17 بودند داشت، اما جزو اين تشكيلات نبود. امكان دارد كارهاي مشتركي با آن واحد انجام داده باشد. البته روابطش با عرفات شخصي بود و خيلي نزديك. سال 1369 وقتي از فرانسه آزاد شدم، رفتم تونس و با عرفات ملاقات كردم. راجع به جنوب لبنان با او بحث داشتم. آن زمان مشكلات و درگيري هايي ميان امل، حزب الله و الفتح وجود داشت. در مورد اشتباهاتي كه كرده بودند با او بحث و جدل كردم. اصرارم هم اين بود كه الفتح با حزب الله همكاري كرده و در جنوب لبنان مبارزه كنند. او مي گفت: "سخت است و امكان دارد نشود." تا آن جا كه بعد از بحث زياد گفت:
"من وظيفه ام را در مورد بازگشت به جنوب لبنان انجام داده و باز مي گردم و مبارزه مي كنم، ولي به يك شرط و آن هم اين كه حاج عماد موافقت كند."
من خودم تعجب كردم و از دهان عرفات شنيدم كه روابط شان چقدر محكم است. بعداً وقتي برگشتم لبنان از حاج عماد پرسيدم.

* اين قضيه تقريباً مال چه مقطع زماني است؟

- انيس نقاش: دو هفته بعد از حمله صدام به كويت. تقريباً ماه اكتبر 1990. حاج عماد به من گفت: "بله هنوز من با عرفات ارتباط دارم، لكن نصيحت نمي كنم به او كه به لبنان برگردد، به خاطر اين كه مهم ترين چيزي كه در مورد اسرائيل در جنوب لبنان هست، اين است كه بايد بچه جنوب لبنان در خود لبنان مبارزه كند و فلسطيني ها هم در داخل فلسطين. به اين خاطر كه من مي دانم اين زمين مال من است و دهات و شهرك و غيره را بهتر از ديگران بلد هستم.

تصویر

* شما در عمليات خاصي هم با حاج عماد شركت داشتيد؟

- انيس نقاش: خير.

* آخرين بار كي او را ديديد؟

- انيس نقاش: بعد از جنگ 33 روزه، حدود يك سال پيش.

* روحيه اش چگونه بود؟ در مورد جنگ، آيا اعتقاد به پيروزي د اشت؟

- انيس نقاش: اعتقاد به پيروزي بزرگ داشت. مهم ترين حرف هاي عماد اين بود كه اشتباهاتي را كه در جنگ پيش آمده بود جمع كرده بود و بررسي مي كرد و آنها را اصلاح كرده، تشكيلات بزرگي درست كرد و برنامه اي را براي آينده تنظيم نموده بود. يكي از چيزهايي كه او از من آموخته بود اين بود كه وقتي او در جواني نزد من آمد، درگيري هايي ميان لبناني ها در جبال لبنان جريان داشت و من در اين اثناء رفتم جنوب لبنان و آن جا برنامه اي را تهيه كردم. من در آن جا هر برنامه اي را كه مي دادم و صحبت مي كردم گوشزد مي كردم كه اين برنامه را ما اكنون آماده مي كنيم براي بعداً، الان مبارزه نداريم. اين يك فكري شد كه شما بايد جلو تر از صهيونيست ها عمل بكنيد. يعني شما نبايد يك جايي بنشينيد و وقتي اسرائيلي ها آمدند بگوئيد الان چه كار كنم؟ شما بايد جلوتر از همه آماده كنيد. تشكيلاتتان بايد آماده باشد. نيروهاي تان بايد آماده باشد. اطلاعات بايد جمع كنيد. به محض اين كه اسرائيل حمله مي كند و شما مي خواهيد جواب بدهيد، امكانات تان بايد آماده باشد. حاج عماد مي دانست كه اين مرحله خيلي مهم است و بعد از يك سال و نيم است كه اين طوري شده است. تشكيلات ما همه شان آمدند جنوب لبنان و عليه اسرائيل جنگيدند. سال 1356 يعني يك سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، اسرائيل آمد تا "نهر ليطاني" و جنوب لبنان را اشغال كرد. آن زمان من خودم قبل از حزب الله، اولين تشكيلات مقاومت لبناني را درست كردم. تشكيلاتي خارج از الفتح.

* آن تشكيلات چه نام داشت؟

- انيس نقاش: "حركه لبنان العربي" (جنبش عربي لبنان)
من يادم هست، آن موقع به ابوجهاد گفتم اسرائيل ديگر به فلسطين اكتفا نكرده و آمده به لبنان و جنوب لبنان را هم گرفته است. اگر ما تشكيلاتي خارج از الفتح درست كنيم، اين جوري جذب لبناني ها بهتر مي شود و آنها هم مي آيند. يعني لبناني كه مي آيد، نمي آيد بگويد من براي فلسطين مي جنگم، بلكه براي كشور خودم مبارزه مي كنم. من رفتم اين تشكيلات را درست كردم و عماد هم شد جزوي از اين تشكيلات.

* شما گفتيد كه زمان آشنايي شما با عماد مغنيه سال 1355 بوده است، اين درست مقطعي بوده كه "جنبش امل" به عنوان يك سازمان شيعه نيز وجود داشته و حتي شاخه نظامي هم داشته، چرا عماد به سمت اين سازمان نرفت؟

- انيس نقاش: اصلاً نيروهاي سازمان امل هم پيش ما آموزش مي ديدند. يعني آن زمان اگر كسي مي خواست عمليات نظامي انجام دهد، مي آمد پيش الفتح . البته بايد توجه داشته باشيد كه آن زمان جنبش امل به عنوان سازماني مومن مطرح نبود. درست است كه امل شيعه بود، اما مثل حزب الله نبود. شيعه بودند، اما خواندن يا نخواندن نماز براي شان مهم نبود. درحالي كه عماد پيش از آن و زماني كه با آقاي فضل الله رفت و آمد داشت، مومن بود. نماز مي خواند و معتقداتي داشت و اين گونه مي ديد كه امل به دردش نمي خورد. امل بعداز پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود كه اكثريتش مومن شدند.
آن ايام، اكثريت احزاب لبناني يعني حدود هفتاد درصدشان شيعه بودند، اما شيعه هايي كمونيست و ناسيوناليست. رهبران اين احزاب مسيحي بودند، لكن تشكيلات آنان هفتاد درصدشان شيعه بودند. اما نه شيعه هايي مومن و معتقد. اما بعد از پيروزي انقلاب اين عوض شد. اينها را شما بايد بدانيد كه امام خميني فقط در ايران نيست، فقط در لبنان نيست. الان شما در اروپا مي بينيد كه بعد از قضيه سلمان رشدي و فتواي امام، انقلاب جديدي در دنيا شده است. فتواي امام عليه سلمان رشدي، خودش شايد چيز كوچكي باشد، لكن از بس كه درگيري تبليغاتي شد بين غرب و بين اسلام، هر مسلماني كه در اروپاست، فكر مي كند حتي اگر شده خودش تنها بايد از اسلام دفاع كند.

* به عنوان يك دوست، چقدر به عماد علاقه مند بوديد؟

- انيس نقاش: فقط اين را بگويم: اگر كسي به من مي گفت كه همه جان و وجودم را براي يك ساعت از عمر او بدهم، اين كار را براي كسي جز عماد نمي كردم.

* احساس شما از شهادت عماد چيست؟

- انيس نقاش: براي او خوشحال هستم كه شهيد شده. شهادتي ارزشمند براي ايشان بخصوص بعد از يك پيروزي. بعد از اين پيروزي، كلي از مردم كشورهاي عرب، او را قدر مي نهند. مي توانم بگويم حتي 99 درصد از بچه هاي حزب الله او را درحالي كه رهبر نظامي حزب الله بود، نمي شناختند. الان اين ملت ها كه براي گرامي داشت او به خيابان ها آمدند، عشق حاج عماد بود؛ ولي اولين بار است كه اسم او را مي شنوند، يا عكسش را مي ديدند. به خاطر چي؟ به خاطر اين كه بعد از شهادتش فهميدند كه او چقدر بزرگ بود. الان مرتب صدها نفر مي آيند بر سر مزار او، گريه مي كنند، قرآن مي خوانند. از بچه بگيريد تا پيرمردها. يك فيلمي در اينترنت بود در شهر "قلطوان" در الجزاير كه منطقه اي فقير نشين داشت. شهرداري آن جا مي خواهد جلسه اش را افتتاح كند، با خواندن فاتحه اي براي حاج عماد شروع مي كند.

* اين بحث عمليات تروريستي كه غربي ها آن را به عماد نسبت مي دهند، چيست؟

- انيس نقاش: براي اين كه آنها به ضررشان است كه چهره اي اينچنين از او نشان بدهند.
اصلاً او چه كار تروريستي انجام داده است؟ مبارزه عليه نيروهاي مارنيز در بيروت؟ مگر اين زمين زمين من نيست؟ پس آنان خودشان شروع كرده اند. حتي عمليات هواپيماربائي كويت را هم هست. وقتي حكومت كويت ميلياردها دلار به حكومت صدام حسين مي داد، براي چه اين كار را مي كرد؟ براي شعله ورتر كردن آتش جنگ ميان مسلمان ها. آيا اين كار خوبي است؟ اين يك كار تروريستي نيست؟ كه بعد از آن هم صدام خودش كويت را اشغال كرد.
يعني اين قدر احمق بودند كه نمي فهميدند به چه كسي پول مي دهند؟ چه كسي را تقويت مي كنند؟ اين تلاش ها فايده اي ندارد و مردم دل شان با حاج عماد است. الان بچه اي كه به دنيا مي آيد، نام او را رضوان يا عماد مي گذارند.

* ماجراي ترور ايشان به چه صورت بود؟

- انيس نقاش: من شنيدم كه اين پنج ماه آخر، كارش تقريباً در خارج لبنان بوده و روي تشكيلاتي غير لبنان كار مي كرد. مثل عراق و فلسطين و سوريه. فلذا در جاهاي ديگر مجدانه مشغول بود. امنيت سوريه احتياطاتش مثل لبنان نبود. امنيت سوريه تا بخشي مي تواند اين كار را بكند، لكن تشكيلاتي مثل تشكيلات خودشان در لبنان بايد مي بود. لذا اين يك نقطه ضعف بود. ديگر اين كه عواملي كه در شبكه هاي مختلف كار مي كنند و ديگر اين كه در سوريه امنيت مثل لبنان نبود. يعني او وقتي به ايران هم مي آمد، به او مي گفتم مواظب خودت باش، اين جا اين قدر هم امن نيست، درست است كشور جمهوري اسلامي است، اما ممكن است چهار پنج تا منافق كه براي آمريكا كار مي كنند، درحالي كه ايراني هم هستند بيايند و شما را ترور كنند. البته ايران هم آن امنيت را نمي تواند پياده كند. آن جا كشور خودشان است. يعني در لبنان بهتر مي توانند مسائل امنيتي را پياده كنند.

* آيا شهيد مغنيه در رفت و آمدهايش محافظ هم داشت؟
- انيس نقاش: به خاطر اين كه كسي عكسي از او نداشت و چهره او را نمي شناختند، او به راحتي مي رفت و مي آمد. با اسامي مختلف مي آمد و اصلاً شما نمي دانستي كه اين چه كسي است.

تصویر

* براي ما از علاقه هاي خاص او بگوييد.

- انيس نقاش: فكر كنم جالب باشد كه بگويم عماد خيلي فوتبال دوست داشت. مثلاً در خود منطقه ضاحيه جنوبي، در قالب تيم هاي محلي بازي مي كردند. شايد يك يا دو نفر مي دانستند اين كي هست، ولي بقيه كه مرتب با او بازي مي كردند، او را نمي شناختند.

* لطفا يك خاطره جذاب و جالب از عماد كه براي خودتان زيباست، براي ما بگوييد.
- انيس نقاش: يك روز عماد به خانه ام در بيروت آمد كه خيلي خوشحال هم بود. گفتم: چه خبر است كه اين قدر خوشحال هستي؟ گفت: در فوتبال برنده شده ام. يعني كسي به عظمت او مي گفت مثلاً من سه دور برنده شده ام. گفتم: تيم شان چه بود، قوي بودند؟ گفت: نه بابا تيم شان بي حال بود. انگار نان نخورده بودند و خرج شان نكرده بودند.

* طرفدار تيم خاصي هم بود؟

- انيس نقاش: خير. همين جوري در تشكيلات خودشان بازي مي كردند.
يك خاطره جالب ديگر هم برايتان بگويم. يك روز من در تهران، در خياباني نزديك خانه ام بودم كه ناگهان يك نفر بي هوا از پشت سر دست هايش را دورم حلقه كرد و با اين كار من را غافلگير كرد. روشش اين بود كه هر جا دنبالش مي گشتي، پيدايش نمي كردي ولي هر گاه او مي خواست، به راحتي پيدايت مي كرد.

* شهيد مغنيه شوخ هم بود؟

- انيس نقاش: اتفاقا شوخ بود، لطيفه تعريف مي كرد و روحيه شادي داشت. امكان نداشت در جلسه اي حاضر بشود و اول دو تا سه تا شوخي با اين و آن نكند.
بهترين ملاقات و ديدارم با او، قبل از جنگ بود. در جلسه اي كه قبل از جنگ داشتيم؛ با توجه به مصاحبه هايي كه من در تلويزيون داشتم، فكر آن را مي كردم كه حزب الله جنگي را با اسرائيل خواهد داشت.

* اين ديدار قبل از گرفتن اسراي اسرائيلي توسط حزب الله بود يا بعد از آن؟

- انيس نقاش: قبل از آن بود. عماد از صحبت هاي من در تلويزيون خوشش آمده و از اين مسئله راضي بود. با هم در مورد فلسطين، آينده، احتمالات جنگ و ... صحبت كرديم.
به من گفت: "بيا ببين من چي آماده كردم." و اين لحظه برايم مهم ترين لحظه بود كه اين حاج عماد، كه در اردوگاه من بود و نكات جنگ اسرائيل را يادداشت مي كرد، الان براي من تانك مركاوا را تشريح مي كرد كه اين قدر ضخامت دارد، به آرپي چي هفت جواب نمي دهد و بايد موشك "كورنت" به آن زد و دانه دانه برايم توضيح داد. اين هواپيما نوع چيست و بعد رفت سر بحث تشكيلات كه من چي آماده كرده ام و توضيح مي داد؛ تا جايي كه من گفتم الله اكبر! ديگر بس است. يعني فهميدم كه اين يك جنگ معمولي نيست. در اين شش سال از آزادي جنوب لبنان در سال 1379تا سال 1385، يك تحولات بزرگي شده بود. من مطمئنم كه بين سال 1385 تا الان هم تحولاتي را كه عماد در لبنان اجرا كرده، يك چيز تعجب آوري است.

* آيا با عماد رفت و آمد خانوادگي هم داشتيد؟

- انيس نقاش: بله، با خانواده ام آشنا بودند. خودش و زن و بچه هايش.

* همسر او لبناني است؟

- انيس نقاش: بله. او سه تا بچه دارد. دخترش ازدواج كرده و الان نوه هم دارد. دو تا پسر دارد كه يكي شان به تازگي ازدواج كرده است؛ حدود چهار ماه پيش.

* آيا خانم ايشان خانم "سعدي بدرالدين"، خواهر آقاي "مصطفي بدرالدين" از مبارزان قديمي حزب الله است؟

- انيس نقاش: بله!! درست است!!

* شهيد "فواد" برادر ديگر عماد، چگونه بود؟

- انيس نقاش: فواد جزو مبارزين قديمي هم بود، اما مثل ايشان نبود. مي شود گفت دو كاره بود. هم براي حزب الله مبارزه مي كرد و هم كار تجارت داشت.

* فواد چگونه به شهادت رسيد؟

- انيس نقاش: با مواد منفجره. درحالي كه دنبال حاج عماد بودند و فكر كرده بودند كه آنها الان ملاقات دارند، اما حاج عماد نيامد و ماشين حامل بمب منفجر شد و عماد به شهادت رسيد.

* نگاهتان به حزب الله بعد از عماد مغنيه چيست؟ فكر مي كنيد حزب الله ضربه خورده است؟

- انيس نقاش: اول من فكر كردم كه خسارتش بزرگ است، اما موقعيتي كه الان در حزب الله هست، موقعيتي فوق العاده است. يعني هزاران نفر مي خواهند مثل حاج عماد باشند. لبنان را فراموش كنيد، حزب الله را فراموش كنيد! در فلسطين روحيه اي عجيب ايجاد شده است. فلسطيني ها و مسلمانان عرب كه در آن جا هستند، وقتي فهميدند يك نفر عرب مسلمان به اين سن و سال، زماني در الفتح آموزش ديده است و در حزب الله اين قدر بزرگ شده است. مي گويند چرا ما اين قدر جدي كار نمي كنيم.
اين روحيه اي كه الان در غزه مي بينيم به چه صورت است؟ اسرائيل نمي تواند به اين آساني به غزه حمله كند. اين اسرائيل كه در سال 1352 به چهار كشور عربي حمله كرد و زمين چهار تا كشور را گرفت، الان نمي داند با حزب الله بايد بجنگد يا با غزه.
روح شهادت كه آمد در منطقه، همه فهميدند كه براي آزادي فلسطين بايد جدي كار كرد. ايران در ايجاد اين روحيه خيلي تأثير گذار است.

* برخي سايت هاي غربي نوشته اند كه ربوده شدن دو تن از اتباع فرانسوي ها در بيروت در سال 1365توسط سازمان جهاد اسلامي كه فرماندهي آن با شهيد مغنيه بود، به خاطر دوستي ايشان با شما بود كه در آن وقت در زندان فرانسه بوديد تا آنها را با شما مبادله كنند؟

- انيس نقاش: گرفتن گروگان هاي فرانسوي فقط به خاطر من نبود به خاطر خيلي از مسائل ديگر نيز بود. البته خودم هم در زندان مذاكره كردم. مثلا يك ميليارد دلار از اموال ايران را كه گرفته اند پس بدهند. يا 2 نفر از معارضين و مخالفين صدام را كه فرستاده اند عراق، بايد به فرانسه برگردند والا صدام آنها را اعدام مي كند. مجاهدين خلق هم بايد فرانسه را ترك كنند. همه اين مذاكرات در سلول زندان انجام شد.

* لطفا آن چه را از ماجراي ترور شهيد مغنيه متوجه شديد براي ما هم بگوييد.

- انيس نقاش: عماد يك آپارتمان در جائي مثل منطقه اكباتان تهران در دمشق داشت. ساختمان هاي زيادي دور تا دور است كه وسط آن هم پاركينگي بزرگ است. پاركينگ آن عمومي بود يعني هركسي مي آمد و جائي خالي پيدا مي كرد، پارك مي كرد. عماد از آپارتمان كه خارج مي شود، مجبور است مقداري راه را طي كند تا به پاركينگ برسد. نزديك اين راه، يك ماشين پارك شده بوده كه وقتي مي خواسته از آپارتمان خارج شده و به سوي ماشينش برود، آن ماشين منفجر مي شود.

* يعني ماشين منفجر شده اي كه تصاوير آن منتشر شده، متعلق به عماد نبوده؟

- انيس نقاش: نخير، ماشين خودش نبوده است. روزنامه "ساندي تايمز" هم اشتباه نوشته است و من هم به آنها گفتم. لكن آنها قبول نكردند. اسرائيل مي خواهد بگويد كه مثلا با مهارت در ماشين خود او بمب را كار گذاشته اند يعني زير صندلي كه اين غلط است.
وقتي من در بيروت بودم ساندي تايمز با من تماس گرفت و گفت: "خبرنگارما در اسرائيل اين گونه مي گويد، نظر شما چيست؟ آيا تأييد مي كنيد؟"
گفتم: "نخير اين يك دروغ است. من جنازه عماد را ديده ام، سر او سالم بود و تركش هاي ريزي به او اصابت كرده بود و حتي سوختگي اش درجه سه بود."
يعني اين طور كه شما ادعا مي كنيد، در درجه اول بايد سر ايشان مي رفت. بعداً هم يكي از بچه هاي حزب الله كه از دمشق برگشته بود، در صحبتي كه با من داشت، اين را تأييد كرد و گفت كه ماشين در مسير راه او منفجر شده است.
به خبرنگار ساندي تايمز گفتم: "آيا مي شود شما اين را رسماً تكذيب كنيد؟"
گفت: "خير. اگر شما بخواهيد ما مي گوييم يكي از عناصر حزب الله اين را گفته است."
ساندي تايمز در لندن اين را قبول نمي كرد و ادعاي اسرائيلي ها را پذيرفته بود.

* بدن شهيد مغنيه بيشتر از كدام ناحيه مورد اصابت قرار گرفته بود؟

- انيس نقاش: از پهلو، از بالا به پائين، كل بدنش پر از تركش هاي ريز شده بود.

* آيا كس ديگري هم با او بوده است؟

- انيس نقاش: خير، تنها بوده. همان شب در سفارت ايران در دمشق مراسمي بوده است و آقاي "سيداحمد موسوي" سفير جديد ايران، به مناسبت پيروزي انقلاب در آن جا مراسمي داشته است. اما عماد به آن جا نرفته است. اينها مي خواهند بگويند كه ما دانستيم رفته است پيش سفير و از نزد او آمده است. درحالي كه اين دروغ است. آنها فقط مي دانستند كه او در آن جا آپارتماني دارد.

* آيا عماد با خودش اسلحه حمل مي كرد؟

- انيس نقاش: بله! ايشان اصلاً بدون اسلحه حركت نمي كرد.

* اسلحه اش چي بود؟

- انيس نقاش: يك قبضه كلت "رولور" داشت. يك بار به او گفتم كه من رولور دوست ندارم، ولي او گفت: اين اسلحه سريع شليك مي كند. كه گفتم: من دوست ندارم و بيشتر از كلت برتا استفاده مي كردم.

* آيا عماد قبل از اين ترور شده بود؟

- انيس نقاش: خير. البته خيلي سعي كردند ولي هيچ گاه موفق نشدند.

* آيا در نبردي زخمي هم شده بودند؟

- انيس نقاش: خير.

* آيا خودش مستقيم در شناسايي ها شركت داشت؟

- انيس نقاش: بله. اكثر مواقع با بچه ها مستقيماً در متن شناسايي ها بوده است. من هم همين گونه بودم. وقتي در رأس گروه ها در جنوب لبنان بودم، دو بار هم زخمي شدم. در فرانسه دكتر از من پرسيد در جنگي زخمي شده اي؟ گفتم بله اينجا حاصل انفجار است، اينجا حاصل از گلوله. گفت: از كجا آمده اي از ويتنام؟ گفتم بدتر از آن. از بيروت!
البته او سال 1361،چندين ماه مخفيانه در منطقه اشغالي جنوب لبنان زندگي كرده بود. زير يك وان حمام، اتاقي درست كرده بود و شب ها با بچه ها ارتباط داشت و تردد مي كرده است.

* آخرين ديدارهاي تان با او كي بود؟

- انيس نقاش: سال گذشته، قبل از جنگ 33 روزه با ايشان ملاقات كردم كه توي اتاق عمليات، مفصل به من توضيح داد و وضعيت را تشريح كرد كه چقدر آمادگي دارند براي مقابله با حملات اسرائيل. اين كه چه سلاحي آماده كرده اند، چه تاكتيكي در نظر گرفته اند، و از لحاظ تاكتيكي چه كار مي خواهند بكنند. من از او تقدير كردم و گفتم: "مطمئناً اگر جنگي بشود، مطمئنا پيروز مي شويد."
اين قدر كه طرح آماده و مستحكمي داشت. همين طور هم شد. 33 روز، بحمدالله و با همين برنامه، تقريباً عمل شد و اسرائيل لطمه خورد.
بعد از اين جنگ، عماد اصلاً استراحت نداشت. فهميده بود كه اسرائيل نمي خوابد و ساكت نمي نشيند. بعد از لطمه اي كه خورده است، بايد كاري كند تا آن را جبران نمايد. به همين خاطر عماد شروع كرد به تغييرات تاكتيكي و استراتژيك در مناطق و آماده كردن هزار تا هزار تا نفرات جديد براي جنگ احتمالي در آينده. همين الان مطمئنم كه پس از گذشت يك سال و نيم از اين جنگ كه تمام شده است، تقريباً برنامه شان را در لبنان تمام كرده اند و الان حزب الله و مقاومت در لبنان، صد در صد آماده شده اند و اگر جنگ شروع شود، مطمئناً صدمه اي بزرگ براي اسرائيل خواهد بود و اسرائيل ديگر تحمل اين صدمه را نخواهد داشت.
لبنان يك كشور استثنايي است. مثل كشورهاي ديگر نيست. اسرائيل به مجرد خوردن يك لطمه بزرگ متلاشي خواهد شد. مردم آن جا مثل ديگر مردم نيستند. چون از كشورهاي ديگر آمده اند، نمي توانند آن را تضمين كنند. فلذا الان اسرائيل خيلي جدي عمل كرده و مي خواهد تاكتيك خودش را عوض كند. لكن من مطمئنم كه بچه هاي حزب الله، هم از لحاظ روحي و فكري آماده اند و هم از لحاظ تاكتيكي و عملياتي.

* به نظر شما رمز موفقيت حاج رضوان چه بود؟

- انيس نقاش: اول "سكينة القلوب" يعني آرامشي بزرگ از خدا. يعني اصلاً ترسي نداشت.
دوم در هر كار خود توسل به خدا و ائمه داشت. يعني اول فكر مي كرد، برنامه و امكانات را آماده مي كرد و بعداً به خدا توسل و توكل مي كرد كه يا مي شد و يا نمي شد. اين نشان مي دهد كه خيلي عقيده داشت و دل ايشان صاف بود و آماده براي اين كار. او مثل افسرهاي نظامي مدرسه نظامي نرفته بود، لكن الان تعليمات مدرسه خودش را در دنيا پخش مي كند. يعني اين جنگ استثنايي را كه نظيرش را دنيا نديده است. الان اين را در كشورهاي ديگر درس مي دهند و از اين تجربيات استفاده مي كنند. همه اينها برگرفته از خلاقيت اينهاست.
آنها از مبارزه فلسطيني ها درس و تجربه گرفتند و اشتباهات آنها را تكرار نكردند. خيلي يادداشت مي كردند درباره كارها. كه اين كار خوب است، اين كار اشتباه. تا اينها بعداً به كسي ديگر منتقل شده و علمي كار كنند. او معتقد بود كه طبق گفته خدا در قرآن، اسرائيل روزي بايد برود.
هر استراتژي اي را كه مي بينيم، براي خودش هدفي دارد. هدف اين استراتژي معلوم است. شما مي توانيد ده تا استراتژي درست كنيد با يك هدف، ولي مطمئن نيستيد كه به سرانجام مي رسد يا نمي رسد. لكن اين هدف نابود كردن اسرائيل در قرآن نوشته شده و از سرانجام آن مطمئن هستيد. پس شما با فكرتان بايد يك استراتژي خوب درست كنيد و جدي بايد عمل كنيد تا به اين هدف برسيد. لكن به اين روالي كه مي رويد، مي توانيد مطمئن باشيد كه هدف تان صددرصد محقق خواهد شد. اين باعث اطمينان قلبي، روحي و ذهني خواهد شد.
وقتي خداوند در قرآن مي فرمايد "عباداً لنا" يعني اين كه مومنون براي خودم. جندالله مال منه.
حاج عماد مي گويد: "هر كس مي خواهد بيايد توي اين كار و با ما باشد، بايد جدي باشد. شما ارتش هركسي نيستيد، شما ارتش خدا هستيد. نبايد الكي و با هر تاكتيكي عمل كنيد."
حتي در كوچك ترين مسئله هم نظارت داشت. امكان نداشت كه كسي مثلا كفشي بپوشد و حاج عماد نظري ندهد كه آيا با تجربيات من، اين كفش، اين لباس خوب است يا نه؟! يا اين اسلحه بهتر از آن يكي عمل مي كند. در مسائل خيلي دقت مي كرد. شما اين را به ندرت در دنيا پيدا مي كنيد. يعني هم در تاكتيك باشد و هم در استراتژي.
يعني برخي از افسران نظامي در ارتش هاي دنيا فقط استراتژي مي خواهند، برخي شان هم در خود ميدان مبارزه مي كنند وعملياتي هستند، يعني در صحنه، مبارز خوبي هستند. لكن او هم در استراتژي دخالت داشت و هم در تاكتيك. حتي در تبليغات.
من شنيدم كه او در تبليغات تلويزيون المنار هم نظر مي داد. به او گفته بودند: "شما در كجا كار تلويزيوني را آموخته ايد؟" و او مي گفت: "جايي نياموخته ام، از اين كه خيلي تلويزيون نگاه كرده ام، از اين كار مطلع هستم."
خلاصه نظارت دقيق داشته بر همه چيز. يعني الحمدلله شما مي دانيد "احدالحسنيين اوالنصرا او الشهادة"، خودش هم نصر را آورد و هم شهادت را براي حزب الله. به عنوان مثال "خالدبن وليد" در تاريخ اسلام، خيلي از لحاظ نظامي قوي و دقيق بود، ولي به مرگ عادي مرده است .

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8612260400

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متن زیر طولانیه اما توصیه میکنم بخونید .

------------------------------------------------------------

گفت و گو با «يوسف الشرقاوي»

او سعي مي‌كرد به نقاط ضعف دشمن حمله كند

خبرگزاري فارس: «يوسف الشرقاوي»:او هيچ وقت مانند ما فكر نكرد كه بايد تانك و سلاح‌هاي پيشرفته داشته باشد. او از سلاحي كه مي‌شد آن را بر روي زمين نابود كرد استفاده نمي‌كرد و هميشه سلاحي را به كار مي‌برد كه قابليت مانور داشته باشد. او همچنين سعي مي‌كرد به نقاط ضعف دشمن حمله كند؛ همان كاري كه در جنگ 33 روزه كرد.


تصویر

** در سال 2002 آريل شارون، نخست‌وزير وقت رژيم صهيونيستي، مئير دگان را به رياست موساد انتخاب نمود و مأموريت‌هاي مهمي را به او محول كرد كه همي آنها بايد اجرا مي‌شدند و در آن ميان خلاص شدن از دست عماد مغنيه هم قرار داشت؛ اين هدفي نبود كه چندان سري باشد. در سال 2004 روزنامي "يديعوت آحارانوت" چاپ سرزمين‌هاي اشغالي، ليستي را منتشر كرد كه در آن ناكامي‌هاي دگان ذكر شده بود و در اين ليست نام عماد مغنيه هم قرار داشت كه او موفق به ترورش نشده بود. اما زمان اين نكته را ثابت كرد كه دگان مي‌تواند ماموريتش را انجام دهد. فردي كه نفر اول در سازمان مخوف موساد است كسي است كه در حوزه‌هاي فلسطين و لبنان تبحر بسيار دارد. او در سال 1980 به سمت فرماندي ارتش اسرائيل در جنوب لبنان تعيين شد، در جنگ 1982، فرماندي واحدهاي زرهي ارتش اسرائيل شد و پس از آن عنوان رئيس واحد هماهنگ‌كننده را يافت. در همان زمان كارهاي اطلاعاتي را هم بر عهده داشت. در زمان كنترل اين پست بود كه موفق شد با بسياري از رهبران سياسي لبناني روابط نزديكي برقرار سازد و تعداد نامعلومي از فلسطيني‌ها و لبناني را به صورت مزدور به خدمت خود بگيرد. پيش‌‌ازآنكه او اين عنوان‌ها را بگيرد، واحد اطلاعاتي را فرماندهي مي‌كرد كه وظيفه‌اش ترور رزمندگان گروه‌هاي مقاومت در نوار غزه پس از جنگ 1967 بود و اين كار را در كنار دوستش شارون انجام مي‌داد. در همين زمينه اگر امكان دارد درباري روش‌هاي كاري دگان با مزدورانش در ايام حضور در لبنان توضيحي دهيد؟
-دگان فعاليت‌هاي بي‌سابقه‌اي داشت. از ميان اعترافاتي كه از بعضي افراد دستگيرشده گرفته بوديم به نتايج بسياري رسيديم. دگان به شدت در مورد اينكه مزدوري بخواهد از لبنان به اسرائيل برود، احتياط مي‌كرد به ويژه از راه دريا. افراد موساد تلاش مي‌كردند امكانات مزدور داخلي را فراهم كنند و از او مي‌خواستند هنگام بازگشت به لبنان، پيش‌‌ازآنكه پا به خشكي بگذارد در آب ساحل لبنان شنا كند. و اين نشان‌دهندي نهايت احتياط امنيتي‌اي است كه دگان به آن باور داشت. او از اين مي‌ترسيد كه مبادا لباس‌ها و بدن مزدور بو و طعم آب‌هاي داخل اسرائيل را بدهد، به همين خاطر آنها را مي‌ترساند تا فوراً در آب‌هاي ساحلي لبنان شنا كنند و به آنها مي‌گفت كه افرادي، هنگام پياده شدن، از تو مراقبت مي‌كنند. او از روشي خاص استفاده مي‌كرد و آن هم اطمينان دادن به مزدورانش بود. اگر يكي از اين مزدوران چند روزي ناپديد مي‌شد، رئيس تيمي كه با او كار مي‌كرد مي‌پرسيد كجا بودي؟ او محكم جواب مي‌داد تل‌آويو و اين حربه‌اي بود كه اطمينان از مزدور را به دوستانش بازمي‌گرداند. اين همان روشي بود كه او در مورد يكي از مزدورانش به نام عدنان ياسين به كار گرفت. ياسين در دفتر محمود عباس در تونس كار مي‌كرد؛ هنگامي كه تعدادي از اعضاي سازمان آزادي‌بخش به تونس رسيدند، از يكي از آنها تعدادي عكس خواست، همي آنها بر اساس دعوتنامه و پرونده‌هاي سازمان آمده بودند؛ جز يكي از آنها، كه ياسين با اطمينان گفت او نزد موساد است؛ امري كه بعدها صحت آن مشخص شد.

** دگان چگونه مزدورانش را انتخاب مي‌كرد؟
-دستگاه موساد براي كار سراغ افرادي مي‌رفت كه داراي پوشش سازماني بودند؛ از وكلا، گروه‌هاي فلسطيني، سازمان امنيتي فلسطيني، عاملان آنها، نوجوانان و بالاخره قاتلان، افرادي در صفوف موساد مشاهده مي‌شدند. اين را هم مي‌توانم اضافه كنم كه دگان در انتخاب افرادش موفقيت‌هاي خوبي به‌‌دست آورد و از همين روش توانست باقي‌ماندي گروه وديع حداد، فرماندي فلسطيني را تصفيه كند. وديع حداد را همراه زاهر و محمود المجذوب در منطقي صيدا، و ديگر نزديكانش را هم در مناطق ديگر ترور كند كه اين دو هم از نزديكان حداد بودند و هم از دوستان يكي از مزدوران دگان كه اكنون در كانادا زندگي مي‌كند و او را با نام مستعار "ز" معرفي مي‌كنم.
دگان توانست چهار سال پيش در صيدا خضر السلامه (ابوالحسن)، دست راست عماد مغنيه، را ترور كند. ابوالحسن فردي نظامي و افسري بسيار شجاع بود و جاسوس "ز" او را به خوبي مي‌شناخت. در مورد دست داشتن او در ترور ابوالحسن پرسش‌هاي بسياري مطرح بود و همين‌طور هيچ بعيد نيست كه او در ترور عماد مغنيه هم دست داشته باشد.

** چه رابطه‌اي مي‌توان بين جاسوس "ز" و ترور مغنيه برقرار كرد؟
-در خلال جنگ تابستان 2006، ارتش رژيم صهيونيستي دچار شكاف و شكست اطلاعاتي بسيار وسيعي شد. به طور مثال همي ما هلي‌برد تكاورهاي اسرائيلي به بعلبك را به خاطر داريم. هدف اسرائيلي‌ها از اين عمليات ربودن شيخ محمد يزبك، عضو مجلس شوراي حزب‌الله بود. اسرائيلي‌ها با اطلاعات اشتباهي كه در مورد محل تحركات شيخ محمد يزبك داشتند فرود آمدند و اين عمليات به شكستي فاحش براي موساد و مزدورانش تبديل شد. اين شكست را اسرائيل در حمله به الشبريحه هم چشيد. اما به نظر من بزرگ‌ترين شكست موساد، نداشتن شناخت و آگاهي از سلاح مقاومت اسلامي در لبنان بود؛ امري كه به انهدام ناوچي جنگي اسرائيلي در سواحل بيروت منجر شد و تانك‌هاي آنها را زمين‌گير كرد؛ چنان‌كه نتوانستند به ضاحيه در جنوب بيروت برسند. اين شكستي بود كه دامن موساد را گرفت. دگان به سراغ پرونده‌هاي قديمي و بايگاني‌شده رفت و به اعتقاد من جاسوس "ز"، كه عماد مغنيه را كامل و خوب مي‌شناخت و با او رفت‌وآمد داشت، را براي مأموريت جديد، به نام پايان هميشگي انتخاب كرد. او موظف بود هويت مغنيه را مشخص كند. در اين مأموريت سازمان‌ جاسوسي اسرائيل تنها نبود، بلكه بعضي از سازمان‌هاي جاسوسي بين‌المللي هم با او همكاري داشتند. در اين امر مانند دستگيري كارلوس عمل شد. كارلوس، هنگامي كه در خارطوم به دفتر يكي از وابسته‌هاي ديپلماتيك رفت‌وآمد داشت، توسط عده‌اي از فلسطيني‌ها كه او را به خوبي مي‌شناختند، شناسايي شد و اين درست قبل از دستگيري او و انتقالش به فرانسه بود. كاري كه جاسوس "ز" در مورد مغنيه انجام داد درست همين‌گونه بود.

** شما چه اطلاعاتي درباري اين شخص داريد؟
-اين شخص از اعضاي مقاومت فلسطين بود كه عماد مغنيه و ديگر دوستان نزديك به او را خوب مي‌شناخت؛ مانند همان مسائلي كه پيش از اين درباري حوادث سال 1992 به شما گفتم. يكي از جاسوس‌هاي اسرائيل، به‌نام فتحي، جاسوس بودن او را براي ما آشكار كرد. "ز" پس‌‌ازآنكه متوجه شد همه از جاسوسي او براي اسرائيل آگاه هستند، دچار دلهري بسياري شد.
خاطره‌اي را برايتان تعريف كنم كه ميزان اخلاص "ز" را به مقاومت نشان مي‌داد!! چيزي كه بيش از ديگر مزدوران به درد اسرائيل مي‌خورد. او با تعصب عجيبي كه از خود نشان داد، مشكلات بي‌شماري را براي گروه‌هاي مقاومت به‌وجود مي‌آورد؛ به‌ويژه اينكه ميان آنها درگيري ايجاد مي‌كرد. مثلاً يك بار كاري كرد كه ميان مجموعه‌اي از فتح و يكي از مجموعه‌هاي جبهه ي دموكراتيك در منطقه الصرفند درگيري ايجاد شد و او با دست خودش سه تن از اعضاي جبههي دموكراتيك را كشت.

*از الجزاير تا دانمارك

**پس از دستگيري با او چه‌كار كرديد؟
-با كمك الجزايري‌ها او را به زنداني در الجزاير فرستاديم. در سال 1997 او را در اين زندان مشاهده كردم و از او پرسيدم چگونه موساد تو را جذب كرد؟ به من گفت: براي ديدن يكي از نزديكانم كه در مقر فرماندهي اسرائيل در صيدا گرفتار بود، به آنجا رفتم. در آنجا موساد از من خواست به عنوان جاسوس برايش كار كنم. البته من حدث زدم كه روايتش چندان مورد اعتماد نباشد و او نمي‌خواهد تمام واقعيت را بگويد.

** چند سال در زندان بود؟
-او را در سال 1997 در زندان ديدم. از او پرسيدم چقدر ديگر در زندان هستي؟ گفت من خيلي زود آزاد مي‌شوم و به دانمارك مي‌روم. به احتمال زياد دوباره به همكاري با اسرائيل بازگشته بود. آنچه اين احتمال را به حقيقت نزديك مي‌كند، موفقيت موساد در ترور خضر سلامه، همكار مغنيه، بود كه آن دو علاقه و اعتماد بسياري به هم داشتند.

** چه عاملي باعث مي‌شود شما فكر كنيد "ز" بايد مغنيه را در دمشق ترور كند؟
-اين جاسوس، مغنيه را بسيار خوب مي‌شناخت. من فكر مي‌كنم موساد سررشته را هيچ‌گاه قطع نكرد و او را براي چنين روزي نگه داشته بود و از او دست كم براي شناختن چهره و هويت مغنيه استفاده كرد.

** شما منطقه‌اي را كه مغنيه در آن به شهادت رسيد مي‌شناسيد؟ به نظر شما چگونه ممكن است منطقه‌اي با اين درجي امنيتي نفوذپذير باشد؟
-منطقي كفرسوسه را به‌خوبي مي‌شناسم. در حقيقت همي سوريه منطقي امنيتي است. اما وضعيت در كفرسوسه با ديگر مناطق كاملاً تفاوت دارد؛ درجي امنيت در آنجا 95 درصد است. درحالي‌كه اين ميزان در مرزها 5 درصد است.

** اينكه مي‌گويند دستگاه‌هاي امنيتي سوري در اين ترور دست داشته‌اند، تا چه اندازه حقيقت دارد؟
-من چنين نظري ندارم و اطلاعاتي هم كه تاكنون منتشر شده است، اين امر را نشان نمي‌دهد. بر اين باور هستم كه دگان درسش را خوب بلد بود و مي‌دانست چگونه بايد عمل كند. او را در سال 2000 بر حسب اتفاق و حادثه رئيس موساد نكردند. او چشم شارون بود، و شارون به خوبي به توانايي‌ها و معلوماتش آگاهي داشت. ثمري اين اعتماد را مي‌توانيم در ترور مغنيه ببينيم.

** به نظر شما چرا در سوريه ترور را انجام دادند و اين كار در لبنان انجام نشد؟
-اسرائيلي‌ها با شك و ترديد به سوري‌ها نگاه مي‌كنند و با اين كار خود قصد داشتند اين كشور را در دايري شك قرار دهند. البته مي‌توان اين را هم در نظر داشت كه اسرائيلي‌ها مي‌خواستند به اين ترتيب ميان دوستان سوريه در لبنان هم دو‌دستگي ايجاد كنند. از جانب ديگر، سوريه براي اسرائيل يك منطقه شناخته‌شدي امنيتي است. حمله به ديرالزور، ترور يكي از رهبران حماس، پرواز جنگنده‌هاي اسرائيلي بر فراز كاخ رياست‌جمهوري سوريه در لاذقيه و حمله به يكي از پايگاه‌هاي آموزش چريك‌هاي فلسطيني از جملي اين اقدامات است. در بُعد ديگر قضيه مي‌توان ناكامي اسرائيل را در ترور مغنيه در لبنان ديد. آنها زماني براي ترور او برادرش را هدف قرار دادند. باور اين است كه موساد از هر فرصتي براي ترور مغنيه استفاده مي‌كرد. در هر كشوري بود، چندان تفاوتي برايش نداشت.

** حادثي ترور در دمشق پرسش‌هايي را درباري موارد امنيتي پيش مي‌كشد كه محافظت از وي چگونه بود، و نگهبانان او در آن موقع كجا بودند؟
-عماد مغنيه هيچ وقت به نگهبانان شخصي اعتمادي نداشت. او اعتمادبه‌‌نفس بالايي داشت و سابقه نداشت كه مدت زمان طولاني را در يك نقطه بماند. حالا نمي‌توان چندان درباري اين ترور و نحوي آن قضاوت كرد. بايد منتظر تحقيقات ماند و با نتايج آن موضوع را تحليل كرد.

** شما چگونه اسرائيل را متهم مي‌كنيد كه مسئول ترور عماد مغنيه است؟
-بيانيه‌اي كه دفتر اولمرت بلافاصله پس از ترور مغنيه صادر كرد و در آن هرگونه مشاركت در ترور را رد كرده بود، هيچ‌ كس را قانع نكرد؛ چنان‌كه مجلي "نيوزويك امريكا" هم در گزارشي نوشت كه سكوت موساد درباري اين ترور معنادار است. در همين خصوص مي‌توان به شباهت اين ترور با ترور مهندس يحيي عياش اشاره كرد كه به دست يكي از مزدوران، در گوشي تلفنش بمب جاسازي كرده بودند و به اين وسيله موفق شدند او را ترور كنند.اما در مورد ترور مغنيه اخباري كه منتشر شد، نشان مي‌داد كه صندلي پشت سر او را عوض كرده بودند. فردي كه توانسته است درست صندلي را مانند اصلش عوض كند، كسي بوده كه همه چيز را تحت نظر داشته و با استفاده از كنترل از راه دور به انفجار خودرو اقدام كرده است.

** در روز 21 ژانويه 1994 خودرويي در ضاحيه در جنوب بيروت منفجر شد كه به كشته شدن سه نفر منجر گرديد. ابتدا تصور مي‌شد كه اين انفجار در يكي از پناه‌گاه‌هاي حزب‌الله رخ داده باشد، اما برخلاف آنچه كارشناسان مسائل امنيتي فكر مي‌كردند در اين انفجار فؤاد مغنيه، برادر عماد مغنيه، به شهادت رسيد كه اين خود پيامي خطرناك را در بر داشت؛ پيامي كه نشان مي‌داد موساد درصدد است عماد مغنيه را از سر راه بردارد. در اين حادثه دو تن ديگر هم به شهادت رسيدند كه يكي از آنها محمد مسلماني نام داشت و ديگري محمد حسون. پانزده تن هم در اين انفجار زخمي شدند. اما عماد مغنيه در تشييع پيكر برادرش شركت نكرد. موساد به دنبال آن بود تا او را در اين مراسم ترور كند. ازاين‌رو بايد گفت موساد رو دست بدي خورد. در تحقيقاتي كه حزب‌الله و دولت لبنان انجام دادند، سر نخ ماجرا به فردي به نام محمد الحلاق رسيد كه به عنوان مزدور اسرائيل براي اين رژيم جاسوسي مي‌كرد. پس از تحقيقات فراوان حلاق در 20 فوريه 1996 در جنوب لبنان دستگير و به بيروت اعزام شد تا حكم اعدام در مورد وي اجرا شود. اگر امكان دارد در مورد احمد الحلاق و نحوي آشنايي او با سازمان‌هاي اسرائيلي توضيح دهيد.
-اسرائيل به دنبال مزدوري بود كه در درون سازمان‌هاي مقاومت به راحتي قدرت انتقال داشته باشد و ازاين‌رو بتواند راحت‌تر عمل كند. بنابراين به سراغ احمد الحلاق رفت كه در سازمان صاعقه ــ نزديك به سوريه ــ كار مي‌كرد. او پس از آن به فتح پيوست و در بسياري از كشورها مانند يمن و قبرس كار كرد تا اينكه به لبنان آمد. او از همان ابتدا دردسرساز شد و به اختلاف درست كردن ميان گروه‌هاي فلسطيني با هم و با مردم لبنان عادت كرده بود و همين عامل هم باعث شد توسط مزدوران ديگر موساد جذب شود.

** در اين مورد خاطره‌اي از حلاق داريد؟
-به ياد مي‌آورم در سال 1974، يكي از شهروندان شيعي لبناني، به نام احمد شعيتو، به شهادت رسيد و حلاق پشت اين ترور قرار داشت و فتنه‌اي را ميان گروه‌هاي فلسطيني و شهروندان لبناني به‌‌وجود آورده بود. خود حلاق با اسلحه به روي شهروندان لبناني آتش گشود كه به شهادت شعيتو و زخمي شدن چند تن ديگر منجر گرديد. اين حادثه در محلي صبرا در بيروت رخ داد. در آن ماجرا فقط شعيتو به دست حلاق كشته شد.البته اين نكته را هم اضافه كنم كه او بسيار باهوش بود و هيچ علاقه‌اي هم به غازي كنعان، مسئول اطلاعات سوريه در لبنان، نداشت. او فقط براي سازمان اطلاعات سوريه نفر جذب مي‌كرد و هم او بود كه در ترور كمال جنبلاط دست داشت يا دست كم با آن مرتبط بود. درحالي‌كه سال‌ها عده‌اي از لبناني‌ها، به ويژه وليد جنبلاط، معتقد بودند كه عماد مغنيه در اين ترور مشاركت داشته است.

** شما چگونه حلاق را به اين امر متهم مي‌كنيد؛ آيا دليلي براي اين اتهام داريد؟
-چه دليلي بهتر از اين‌كه او در سازمان صاعقه نزديك به سوريه كار مي‌كرد و امروز هم شواهد بسياري در اين باره وجود دارد.

** چرا گروه‌هاي فلسطيني شخصي مانند الحلاق را، كه راه اشتباهي را در ميان گروه‌هاي فلسطيني طي مي‌كرد، تعقيب نكردند؟
-در آن روزها پيدا كردن مزدوران بسيار سخت بود؛ به ويژه اينكه فرد بسيار باهوشي مانند احمد الحلاق باشد؛ كسي كه طرح ترور فؤاد مغنيه را اجرا و پس از آن به فيليپين فرار كرد. هنگامي هم كه به جنوب لبنان بازگشت هيچ‌ كس متوجه بازگشتش نشد و كسي هم كه حضور مجدد او را در جنوب كشف كرد و به ارتش لبنان اطلاع داد تا او را دستگير كنند، عماد مغنيه بود. بر اين باورم كه مئير دگان در جذب افراد بسيار خوب عمل مي‌كرد و الحلاق يكي از گزينه‌هاي خوب او بود.

*ژنرال‌ بي‌درجه

** موفقيت موساد در عمليات ترور شخصي مانند عماد مغنيه نشان مي‌دهد كه اسرائيل توانسته است در شبكي اطلاعاتي حزب‌الله نفوذ كند؟
-به‌‌رغم آنكه به اين امر ايمان دارم كه هيچ كس در دنيا از حادثه در امان نيست، بر اين باورم كه ايجاد شكاف در تشكيلات اطلاعاتي حزب‌الله بسيار بعيد است. ساكنان جنوب به‌شدت از حزب‌الله حمايت مي‌كنند و آنها هر فردي را كه با اسرائيل ارتباط داشته باشد مي‌شناسند، و از همين راه هم موفق شدند جنوب لبنان را آزاد كنند. اطلاعاتي كه حز‌ب‌الله در طي اين جنگ از مردم جنوب به‌‌دست ‌آورد، سرنوشت‌ساز بود. بسياري از مزدوران موساد از ترس همين ساكنان جنوب لبنان جرأت ماندن در آن منطقه را نداشتند و فرار مي‌كردند. اما در مورد ترور عماد مغنيه بر اين باورم كه موساد به تنهايي نتوانسته است اين كار را انجام دهد. آنچه آشكار است كمك عده‌اي از افراد فلسطينيِ پيرامون مغنيه به ترور وي است. اين نكته هم بعيد است كه موساد توانسته باشد به صورت مستقيم در درون حز‌ب‌الله نفوذ كند.

** آيا بر اين باوريد كه نبودِ مغنيه بر حزب‌الله تأثير خواهد گذاشت؟
-از لحاظ معنوي كه نبايد در اين موضوع شك كرد. اما در مورد كار عملياتي، غيبتش نمي‌تواند چندان تأثيرگذار باشد. در برابر ما سازماني قرار دارد كه داراي مؤسسات فراواني است و اين مؤسسات مانند ماشين كار مي‌كنند كه اين هم به همّت خود مغنيه به‌‌وجود آمده است.

** بر اساس گفتي شما مي‌توان مغنيه را رئيس ستاد مشترك حزب‌الله ناميد؟
-عماد مغنيه از افراد بسيار تأثيرگذار در پيروزي سال 2000 حزب‌الله بود، ولي در سال 2006 اين وضع تفاوت پيدا كرد؛ حزب‌الله مانند ماشين كاملاً خودكار عمل مي‌كرد. نظامي‌ها و سياستمداران همراه مردم جنوب به اين حزب پيوستند تا اين پيروزي به ‌دست آيد. در «عيتا الشعب» و «علما الشعب» زنان براي رزمندگان حزب‌الله غذا مي‌پختند و اين امر را به ويژه مي‌شد در مربع پايداري، يعني عيتا، جبيل، عيترون، و مارون‌الرأس، به‌خوبي مشاهده كرد.

** چه ويژگي در عماد مغنيه و ديگر دوستانش بود كه اسرائيل را مجبور كردند در سال 2000 از جنوب لبنان عقب‌نشيني كند و در سال 2006 آن شكست را بر ارتش اسرائيل وارد كرد؟
-حاج عماد و دوستانش مانند مردم عادي بودند. هيچ درجه‌اي را بر دوش خود حمل نمي‌كردند يا داراي مقام و رتبي نظامي‌ نبودند. آنها از هيچ آكادمي نظامي فارغ‌التحصيل نشده بودند؛ مانند هوشي‌مينه رهبر ويتنامي‌ها. هنگامي‌ كه از او مي‌پرسيديم اصول جنگ را كجا فرا گرفته‌اي؟ مي‌گفت: جنگ را از جنگ ياد گرفته‌ام.

** چه دلايلي داريد كه مغنيه و دوستانش داراي نظريي نظامي خاص خود بوده‌اند؟
-هنگامي كه ما در جنبش فتح بوديم، عماد مغنيه تحركات متفاوتي را در درون جنبش ايجاد مي‌كرد، او داراي وضعيت خاصي بود؛ ما در فتح هميشه بر اين باور بوديم چون كه توپ و تانك نداريم، شكست مي‌خوريم، اما او در حزب‌الله از نظرياتي كه ما در فتح رد مي‌كرديم استفاده مي‌كرد؛ مانند شليك موشك‌ها. او هيچ وقت مانند ما فكر نكرد كه بايد تانك و سلاح‌هاي پيشرفته داشته باشد. او از سلاحي كه مي‌شد آن را بر روي زمين نابود كرد استفاده نمي‌كرد و هميشه سلاحي را به كار مي‌برد كه قابليت مانور داشته باشد. او همچنين سعي مي‌كرد به نقاط ضعف دشمن حمله كند؛ همان كاري كه در جنگ 33 روزه كرد.

** در رسانه‌هاي خبري مطالب بسياري را ديديم كه او جراحي پلاستيك كرده و چهري خود را تغيير داده است. شما آشنايي قديمي با او داشتيد، آيا چهره‌اش با چيزي كه شما ديده بوديد و آنچه به تازگي از او منتشر شده بود تفاوتي مي‌كرد؟
-سيمايش هيچ تغييري نكرده بود. مانند گذشته بود. البته آنچه در تصوير تازه‌ منتشر شده ديدم تا ميزان بسياري فرسايش تناسب جسمي بود كه به دليل زندگي مخفيانه و تحرّك كم به آن دچار شده بود. تنها كسي هستم كه او را به خوبي مي‌شناختم و زندگي و افكارش را مي‌دانستم. او هيچ اعتقادي به كار جراحي پلاستيك نداشت و از اين رهگذر هم چهر‌ه‌اش هيچ تغييري نكرده بود.

** آيا خاطره‌اي از عماد مغنيه در ذهن شما وجود دارد؟
-او شجاع و جدي بود. هيچ‌گاه نديدم بيخود بخندد، در جمع كمي حاضر مي‌شد و دوستانش هم اندك بودند. با وجود اين بسيار جدي بود. او و دوستانش افراد باايماني بودند و زهد و پاكدامني در ميان آنها شهره بود. مهربان بودند و باعاطفه. مي‌توانم با جديت بگويم كه او به گونه‌اي خودساخته تربيت شده بود؛ البته اگر اين تعبير درست باشد.

** آيا سخني باقي‌ مانده است كه نگفته باشيد؟
-نه اصلاً، همه چيز پيش او جدي بود، هميشه از جهاد و ضربه زدن به اسرائيلي‌ها سخن مي‌گفت. آرزويش آزادي بيت‌المقدس بود و اين شهر قلب و روحش محسوب مي‌شد. او متعصب بود، اما در عقايد و باورهايش، ولي به صورت كلي، فردي متواضع بود كه قلبي بزرگ داشت.

ترجمه: كريم جعفري

*منبع:ماهنامه زمانه-66

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8705040487

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=red]عماد مغنيه اسطوره‌اي كه فراموش نخواهد شد[/color]

خبرگزاري فارس: «انتقام‌ شهادت "فرزند صور " هر گونه اقدام نظامي حزب‌الله عليه رژيم صهيونيستي را چه در محدوده لبنان و منطقه اشغالي شبعا و چه در محدوده فلسطين و نيز در فرامرزها كاملا موجه كرده و افكار عمومي را با آن هماهنگ نموده است.»

به گزارش خبرگزاري فارس، شهيد "عماد مغنيه " معروف به "حاج رضوان " در ماه جولاي سال 1962 ميلادي در شهر صور ديده به جهان گشود.
خانواده شهيد مغنيه كه متشكل از پدر، مادر و دو برادر وي به نام‌هاي "جهاد " و "فؤاد " كه بعدها به شهادت رسيدند، پس از مدتي از صور به حومه جنوبي بيروت نقل مكان كردند و در اين منطقه بود كه شهيد مغنيه، تحصيلات ابتدايي و دبيرستان خود را گذراند و پس از آن در جواني، وارد دانشگاه آمريكايي بيروت (AUB) شد.
شهيد مغنيه در اوايل دهه هشتاد ميلادي به "نيروي 17 " شاخه نظامي جنبش آزادي‌بخش فلسطين پيوست كه نيرويي ويژه براي حفاظت از مبارزاني مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابود اياد تشكيل شده بود. او از همان زمان، در عمليات انتقال سلاح از جنبش آزادي‌بخش فلسطين براي مقاومت اسلامي لبنان كه در حزب‌الله و جنبش امل نمود دارد نقش اساسي داشت اما در پي اشغال لبنان در سال 1982 ميلادي از سوي رژيم صهيونيستي، مبارزان جنبش آزادي‌بخش فلسطين مجبور به ترك لبنان شدند.
با خروج مبارزان فلسطيني و سازمان آزادي‌بخش از لبنان، عماد مغنيه نيز به صفوف رزمندگان افواج مقاومت اسلامي (جنبش امل) پيوست كه از سوي امام موسي صدر و شهيد مصطفي چمران تأسيس شده بود اما شهيد مغنيه در ادامه و همزمان با انتقال سيد حسن نصرالله از امل، به حزب تازه ‌تأسيس حزب‌الله پيوست.
شهيد مغنيه پس از اجراي موفقيت‌آميز چند عمليات‌ به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپايه حزب‌الله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عمليات ويژه حزب‌الله انتخاب شد.
شهيد عماد مغنيه كه به دوري از رسانه‌ها شهرت داشت به "مرد سايه " در مقاومت اسلامي شهرت داشت و بسياري او را مغز متفكر حزب‌الله قلمداد مي‌كردند.وي بيشترين تعداد عمليات عليه رژيم صهيونيستي را در جهان به نام خود ثبت كرده است.شهيد عماد مغنيه سه‌شنبه شب 23 بهمن سال گذشته در پي انفجار در خودرويي بمب‌گذاري‌شده در دمشق، به شهادت رسيد.
رژيم صهيونيستي يك بار در سال 1373 اتومبيل او را در ضاحيه _ بخش جنوبي بيروت شناسايي كرد و به آن حمله‌ور شد ولي او در اتومبيل نبود و برادرش به شهادت رسيد. اين پس از آن بود كه رژيم صهيونيستي 5 ميليون دلار جايزه را براي كسي كه خبري از او بدهد، تعيين كرده بود و هر سال پس از اعتراف به ناكامي، مبلغ هديه را 5 ميليون دلار افزايش داده بود. عماد مغنيه در جريان جنگ 33 روزه يكي از چندين فرمانده آن بود و نقش بسيار ارزنده‌اي در جنگ 33 روزه _ تموز _ ايفا نمود.
اسرائيل اما به صورتي شتاب‌زده بلافاصله بعد از اين عمليات ترور با استقبال از اين عمليات مدعي شد كه در اين ترور دست نداشته است.

واكنش حزب‌الله به ترور مغنيه

"سيدحسن نصرالله " در مراسم تشييع باشكوه پيكر پاك عماد مغنيه تأكيد كرد: خون عماد مغنيه رژيم صهيونيستي را از صفحه روزگار محو خواهد كرد.
دبيركل حزب الله لبنان در اين مراسم در ميان جمع دهها هزار نفري مردم لبنان، گفت: مغنيه در پي خود ده‌ها هزار رزمنده مبارز و آماده شهادت باقي گذاشته است.
دبيركل حزب‌الله صهيونيست‌ها را عامل اين جنايت هولناك دانست و تهديد كرد: ‌اگر مي‌خواهيد به اين صورت بجنگيد، ما هم آماده‌ايم با شما در تمام جهان به اين صورت مبارزه كنيم.
سيد حسن نصرالله، دبيركل حزب‌الله لبنان با حضور بر مزار شهيد "عماد مغنيه " متعهد شد در اسرع وقت، انتقام خون وي را از رژيم صهيونيستي بگيرد.

تشكيل كميته تحقيق و تعيين جانشين مغنيه

چند روز پس از شهادت منابع مطبوعاتي اعلام كردند حزب‌الله يك هيأت امنيتي براي همكاري با مقامات سوري براي تحقيق درباره ترور عماد مغنيه فرمانده حزب‌الله به اين كشور اعزام مي‌كند.
گروه امنيتي حزب‌الله در اين مأموريت با مقامات امنيتي سوريه كه مأمور تحقيق در زمينه ترور عماد مغنيه همكاري خواهد كرد.
"وليد معلم "، وزير امور خارجه سوريه، با اعلام اين خبر افزود: دستگاه‌هاي امنيتي سوريه تحقيقات درباره اين جنايت را ادامه خواهند داد.
چهار روز پس از شهادت عماد مغنيه يك مقام امنيتي لبناني با اشاره به اينكه تحقيقات براي شناسايي عوامل ترور وي پيشرفتي مناسب داشته است اعلام كرد: حزب‌الله جانشين مغنيه را تعيين كرد.
يك مقام امنيتي لبناني كه خواست نامش فاش نشود كه اشاره‌اي به هويت جانشين مغنيه نكرد، ضمن اعلام تعيين جانشين مغنيه و فرمانده رزمندگان حزب‌الله گفت: اين شيوه حزب‌الله است كه به سرعت جانشين رهبران شهيد خود را تعيين و مشخص كند.

شمه‌اي از خصوصيات و توانمندي‌هاي مغنيه

"انيس نقاش " يكي از بنيانگذاران ايده مقاومت اسلامي و از همراهان نزديك عماد مغنيه در لبنان است. نقاش درباره مغنيه مي‌گويد: هوش سرشار او دائما مرا به وجد مي‌آورد. عماد در ميان همقطاران خود ويژگي‌هايي خاص داشت. وي همواره نكات آموزشي را يادداشت مي‌كرد؛ نكته‌اي كه در ديگر رزمندگان ديده نمي‌شد.
نقاش درباره نقش شهيد مغنيه در جنگ 33 روزه با رژيم صهيونيستي گفت: در آغاز اين جنگ طي ملاقاتي كه با حاج عماد داشتم مرا با برنامه عملياتي حزب‌الله در مقابله با صهيونيست‌ها آشنا كرد. با آگاهي از اين برنامه مطمئن شدم كه پيروزي با مقاومت اسلامي خواهد بود؛ موضوعي كه در طول جنگ و طي مصاحبه‌هايي كه با شبكه‌هاي مختلف داشتم به آن اشاره نمودم. حزب‌الله پس از جنگ به سرعت توان خود را بازيابي كرد و قدرت و آمادگي آن اكنون بيش از پيش شده است.
وي درباره اخبار ضد و نقيضي كه در ترور مغنيه اعلام شد مي‌گويد: هيچ شكي ندارم كه رژيم صهيونيستي با كمك ايادي خود در منطقه دست به اين اقدام زد.
وي در ارتباط با اخباري كه روزنامه "ساندي تايمز " درباره نحوه ترور مغنيه و سوختن جسد وي منتشر كرد گفت: من خود پيكر سالم او را پس از ترور ديدم و با آشنايي كه از شيوه ترورهاي صهيونيست‌ها دارم فهميدم كه اين ترور كار رژيم غاصب است.
"مسعود اسداللهي "، از كارشناسان مقيم لبنان، گفت: نمي‌توان هيچ فرد مشابه‌اي را مانند عماد مغنيه در چه در داخل جهان اسلام و چه خارج از آن ديد، سيد حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان را رهبر اصلي و مغز متفكر اين حزب نام‌ برد.
وي تصريح كرد: قطعا با شهادت مغنيه ضربه‌اي دردناك و تاثيرگذاري به حزب‌الله وارد شده است، اما اين شهيد با كادرسازي كه در زمينه‌هاي مختلف ده‌ها هزار نفر را جاي خود باقي گذاشته‌ است.

واكنشهاي داخلي در لبنان

ميشل عون رئيس جريان "تغيير و اصلاح " لبنان درباره ترور مغنيه گفت: ترور عماد مغنيه طرح اسرائيل بود و هدف آن نه فقط حزب‌الله بلكه گسترش دامنه تروريسم است.
"ميشل عون " تاكيد كرد: ترور مجاهد مبارز عماد مغنيه تجاوزي عليه لبنان و سوريه است و هدف آن چيزي جز گسترش دادن دايره تروريسم نيست.
جنبش شيعي "امل " به رياست "نبيه بري "، رئيس مجلس نمايندگان لبنان، ترور شهيد عماد مغنيه را بزرگترين خسارت براي اين كشور اعلام كرد.
امل با صدور اطلاعيه‌اي رسمي اعلام كرد: جنايت ترور عماد مغنيه در انفجار دمشق، در راستاي درگيري اسرائيل با مقاومت انجام گرفت.
مدير شكبه تلويزيوني "المنار " در تهران ، سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي را عامل ترور عماد مغنيه دانست و هدف از آن را دامن‌ زدن به هرج و مرج داخلي در اين كشور ارزيابي كرد.
"محمد شمص " سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي را عامل ترور عماد مغنيه دانست و گفت: موساد از مدت‌ها پيش در پي ترور عماد مغنيه بود. وي يكي از اهداف مهم آنها بوده است.
جمعيت علماي جبل‌عامل لبنان نيز در بيانيه‌اي، شهادت حاج عماد مغنيه را تسليت گفت و اعلام كرد: شهادت وي ضايعه‌اي براي ملت فلسطين و لبنان به شمار مي‌آيد كه تنها جهاد مستمر با اسرائيل مي‌تواند اين ضايعه را جبران كند
سيد محمد حسين فضل‌الله، امام جمعه بيروت در بيانيه‌اي شهادت عماد مغنيه را عامل مصمم‌تر شدن مقاومت دانست و تأكيد كرد مقاومت تا پيروزي نهايي ادامه خواهد داشت.
شيخ "عبدالامير قبلان "، نايب رئيس مجلس اعلاي اسلامي شيعيان لبنان، نيز ضمن عرض تسليت شهادت مغنيه گفت: ملت لبنان امثال شهيد مغنيه را به دنيا خواهد آورد، او شجاع، قدرتمند و همواره در كمين اشغالگران صهيونيست بود.

واكنشهاي خارجي نسبت به شهادت عماد مغنيه

"سيد محمدعلي حسيني " سخنگوي وزارت خارجه ايران ترور عماد مغنيه را نمونه بارزي از تروريسم سازمان يافته و دولتي رژيم غاصب صهيونيستي برشمرد.
"خالد مشعل "، رئيس دفتر سياسي حماس، گفت: اين ترور نشان مي‌دهد اسرائيل در صدد بازگرداندن اعتبار از دست رفته ارتش خود است، اين شيوه و رويكرد اسرائيل است.
مشعل خطاب به رژيم صهيونيستي گفت:ما مبارزه را پذيرفته‌ايم و از آن نمي‌هراسيم،‌ شما بارها برخي از رهبران بزرگ ما را ترور كرده‌ايد، اما نسل‌هاي ما بر راه مقاومت پافشاري كرده‌اند، پس از پيامتان مسرور و دلشاد نباشيد.
از سوي ديگر "رمضان شلح "، دبيركل جنبش جهاد اسلامي فلسطين، طي مراسمي كه در دمشق برگزار شد گفت: راه جهاد، رسالتي بزرگ خواهد بود كه ما در آن مسير حركت مي كنيم و عماد مغنيه يكي از اين مجاهدان اين راه بود و او يك شهيد فلسطيني نيز است.
"مهدي دخل‌الله " وزير سابق اطلاع‌رساني و رئيس فعلي مركز مطالعات راهبردي سوريه با اشاره به اينكه رژيم صهيونيستي در جنگ 33روزه از مقاومت لبنان شكست خورد گفت: با ترور عماد مغنيه در پي انتقام از سران مقاومت لبنان است.
وي ترور عماد مغنيه به دست اسرائيل را دليل ديگري بر پيروزي مقاومت در جنگ 33روزه دانست.
"گروه صدر " عراق به رهبري سيد مقتدا صدر در پي شهادت عماد مغنيه طي بيانيه‌اي 3 روز عزاي عمومي در دفاتر وابسته به خود در عراق اعلام كرد.
"صلاح عبيدي "، سخنگوي سيد مقتدا صدر در نجف، با اعلام اين بيانيه تاكيد كرد: گروه صدر اين اقدام تروريستي را به شدت محكوم مي‌كند.
مردم بصره نيز پس از نماز جمعه روز 26 بهمن در يك راه‌پيمايي گسترده با محكوميت ترور يكي از فرماندهان برجسته حزب‌الله لبنان اعلام كردند: تا جايي كه در توانشان است از طريق ضربه‌زدن به منافع صهيونيست‌ها و آمريكايي‌ها انتقام خون شهيد عماد مغنيه را خواهند گرفت.
گردان‌هاي "حزب‌الله عراق " با موشك‌هاي بيشمار خود به پايگاه‌هاي اشغالگران آمريكايي حمله كرده و طي بيانيه‌اي اعلام كردند: اين اقدامات پاسخي به ترور عماد مغنيه است.
در اين بيانيه همچنين آمده است كه ملت مبارز عراق سال 2008 را بر اشغالگران تبديل به جهنم خواهد كرد.
دانشجويان پاكستاني مقيم سوريه طي بيانيه‌اي با تبريك و تسليت شهادت عماد مغنيه به ولي‌عصر(عج)، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي و سيد حسن نصرالله اعلام كردند: شهادت اين فرمانده شجاع، كه عمر خود را در راه خدمت به اسلام فدا كرد، به دست ايادي آمريكا و اسرائيل، نشان‌دهنده تأثير فعاليت‌هاي جهادي اين شهيد عليه دشمنان اسلام است.
"عدنان عبدالصمد " عضو مجلس نمايندگان كويت در برابر تجمع‌كنندگان بزرگداشت شهادت عماد مغنيه كه جمعي از فعالان سياسي كويت آن را به منظور بزرگداشت شهادت عماد مغنيه تشكيل داده بودند،اعلام كرد: خون اين شهيد، اسرائيل را از صحنه روزگار محو خواهد كرد.

اذعان رسانه‌ها به دست داشتن اسرائيل در ترور مغنيه

روزنامه صهيونيستي هاآرتص اذعان كرد: مقامات اسرائيل در ترور عماد مغنيه نقش داشته‌اند.
اين روزنامه با تأكيد بر اينكه مي‌توان گفت ايهود باراك بخشي از حاشيه تصميم‌گير در اين ترور بوده است، نوشت: به نظر مي‌رسد باراك به علت ترس از واكنش حزب‌الله تدابير ضروري را اتخاذ كرده است و قصد دارد خود را در سايه نگه دارد.
هاآرتص مي‌افزايد: سخت است كه باور كنيم ايهود اولمرت با باراك و "گابي اشكنازي "، رئيس ستاد مشترك ارتش، درباره اين ترور مشورت نكرده باشد.
"بروس رايدل "، مشاور امنيت ملي مسائل خاورميانه در زمان "بيل كلينتون "، رئيس جمهور اسبق آمريكا و "جورج بوش "، رئيس جمهور سابق و عضو سابق سازمان جاسوسي آمريكا(سيا)، با اشاره به ترور عماد مغنيه لبنان گفت: بر خلاف اينكه اسرائيل هر گونه ارتباط خود را با ترور مغنيه رد مي‌كند، ولي شواهد و قرائن نشان مي‌دهد دولت اسرائيل او را ترور كرده است.
هفته‌نامه انگليسي "ساندي‌تايمز " با اشاره به دست داشتن سازمان جاسوسي اسرائيل به ترور فرمانده فقيد حزب‌الله لبنان نوشت: با وجود انكار تل‌آويو به دست داشتن در ترور عماد مغنيه بايد گفت موساد مغنيه را با بمب جاسازي شده در صندليش كشتند.
"آلن نايرن "، نويسنده آمريكايي مخالف سياست‌هاي جرج بوش، با درج مقاله‌اي در سايت "كانتر پانچ " اظهار كرد: اسرائيل با ترور عماد مغنيه مي‌خواست اين گروه را به جنگي ديگر بكشاند تا شكست خود را در جنگ سال گذشته جبران نمايد.
روزنامه كويتي الراي و الوطن، پايگاه خبري محيط، روزنامه البلد لبنان، روزنامه فرانسوي ليبراسيون، روزنامه العرب چاپ انگليس از جمله روزنامه‌ها و پايگاه‌هاي خبري بودند كه رژيم صهيونيستي را مسئول شهادت عماد مغنيه دانستند.

هراس در سرزمينهاي اشغالي

در پي اظهارات تهديد‌آميز دبيركل‌ حزب‌الله لبنان مبني بر گرفتن انتقام خون عماد مغنيه موجي از وحشت و اضطراب تمامي مؤسسات رسمي، امنيتي و نظامي داخل و خارج رژيم صهيونيستي را فرا گرفت و اين رژيم را به حال آماده‌باش كامل در آورد، آماده‌باشي كه دامنه آن حتي يك سال بعد از شهادت مغنيه همچنان اسرائيل را رها نكرده است.
"اياله حسون "، كارشناس مسايل سياسي تلويزيون رژيم صهيونيستي، اعلام كرد، ايهود اولمرت با رئيس موساد، رئيس سازمان اطلاعاتي شاباك، وزير دفاع و تمامي مسئولان سازمان‌هاي امنيتي خود درباره اظهارات سيد حسن نصرالله گفتگو كرد.
"امير بار شالوم "، كارشناس مسايل نظامي اين تلويزيون، نيز گفت: ارتش اسرائيل به انتشار نيروهاي هوايي و زميني خود در سرتاسر مرزهاي شمالي اقدام كرده است. همچنين نيروهاي اورژانس، آتش‌نشاني و پليس به حالت آماده‌باش كامل درآمده‌اند.
"يؤاف ليمور "، كارشناس مسايل نظامي ارتش رژيم اشغالگر قدس در اين‌باره مي‌گويد: نگراني واقعي اسرائيل از احتمال ربوده‌شدن يا ترور يكي از سران امنيتي يا نظامي اسرائيل به‌ وسيله حزب‌الله است.
"رؤوفن ارليخ "، مدير مركز اطلاعات و تروريسم نيز در اينباره گفت: نصرالله زمان‌بندي مناسب، ابتكار عمل و زمان كافي را براي اجراي تهديدهاي خود در اختيار دارد.
با وجود اين نگراني‌ها "زيپي ليوني "، وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي، با اين گفته خود كه "اسرائيلي‌ها به اين‌ تهديدات عادت كرده‌اند و توانسته‌اند با آن كنار بيايند " تلاش كرد اين نگراني‌ها را كاهش دهد.
روزنامه صهيونيستي "يديعوت‌ آحارونوت " پس از شهادت مغنيه نوشت: همه اسرائيلي‌ها از سه روز پيش تا كنون و به‌ويژه پس از تهديدات سيد حسن‌نصرالله عليه اسرائيل، به علت ترس از واكنش حزب‌الله لبنان به ترور عماد مغنيه در ترس و وحشت به سر مي‌برند.
يديعوت‌ مي‌افزايد: قطعاً انتقامي از سوي حزب‌الله انجام خواهد گرفت و اسرائيلي‌ها خواهان قدرتي براي مقابله با اين انتقام‌جويي هستند.
اين روزنامه به نقل از تحليل‌گران صهيونيستي مي‌افزايد: هيچ چيز جلودار انتقام حزب‌الله نخواهد شد زيرا ترور مغنيه و حذف فيزيكي وي هدف ارزشمندي بود.
وزير جنگ رژيم صهيونيستي گفت: انتظار مي‌رود واكنش حزب‌الله لبنان به ترور عماد مغنيه با همكاري ايران و سوريه در داخل يا خارج از اسرائيل عملي شود.
سران رژيم اشغالگر قدس پس از ترور عماد مغنيه، به‌منظور جلوگيري از ربوده‌شدن هواپيماهايي كه به سرزمين‌هاي اشغالي مي‌آيند اقداماتي ويژه اتخاذ كردند.

اهداف اصلي ترور حاج رضوان

در مورد اهداف ترور عماد مغنيه گمانه‌زني‌هاي زيادي مي‌توان ارايه كرد كه به ذكر اصلي‌ترين و محتمل ترين دلايل اكتفا كنيم.
1-بازسازي اعتبار از دست رفته دستگاه امنيتي رژيم صهيونيستي: در پي جنگ 33 روزه و حتي قبل از آن در حدفاصل اشغال لبنان در سال 1361 تا سال 1379 _ زمان خروج رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان _ ناكامي دستگاه‌هاي امنيتي رژيم صهيونيستي در مضمحل كردن مقاومت به دغدغه مهم دولتمردان، ارتش و شهروندان صهيونيست تبديل شده بود.
اين وضعيت بخصوص در جريان جنگ 33 روزه تشديد شد چرا كه از يك سو دستگاه امنيتي رژيم صهيونيستي نتوانست هيچ كدام از رهبران مقاومت را از ميان بردارد و يا بر جريان روزافزون شليك موشك‌هاي حزب‌اله اثر بگذارد و از سوي ديگر حزب‌الله لبنان توانسته بود در مراكز حساس رژيم صهيونيستي رخنه اطلاعاتي ايجاد كند.
حمله موشكي حزب‌الله به قلب قطار شهري تل آويو - دومين شهر صنعتي و سومين شهر توريستي اسرائيل و نيز حمله موشكي حزب‌الله به پادگان نظامي صفه واقع در استان جليل شمالي كه مهمترين پادگان نيرو هوايي رژيم صهيونيستي است نمونه‌هاي بارزي از اين رخنه اطلاعاتي امنيتي بود.
2 - تضعيف موقعيت حزب‌الله لبنان: رژيم صهيونيستي براساس طينت خود كه فشار نظامي را موجب كوتاه آمدن مي‌داند گمان مي‌كند عمليات ترور در پايتخت سوريه از يك سو دولت دمشق را از همكاري با حزب‌الله و حماس باز مي‌دارد و شهروندان سوريه را عليه دولت بشاراسد براي محدود كردن فعاليت نيروهاي مقاومت در سوريه وارد عمل مي‌كند و از سوي ديگر حزب‌الله لبنان را كه به آرامي از محدوديت‌هاي امنيتي پس از پايان جنگ 33 روزه خارج شده است را بار ديگر در لاك امنيتي فرو برده و نيروهاي عمل كننده‌ آنرا زمين‌گير مي‌كند.
از منظر دستگاه اطلاعاتي رژيم صهيونيستي شهادت سيد رضوان يا چهره‌اي در اندازه‌‌ي او به نيروهاي مرتبط با اسرائيل و آمريكا در لبنان روحيه مي‌دهد و آنان را از رعب موجود ناشي از اقتدار نظامي، اطلاعاتي و مردمي - خارج مي‌كند و در نهايت مشكلات جديدي را براي حزب‌الله پديد مي‌آورد.

تاثير شهادت عماد مغنيه بر تحولات منطقه

شهادت عماد مغنيه موقعيت امنيتي رژيم صهيونيستي را تضعيف كرد چرا كه از لحظه ترور «فرزند صور» به دست نيروهاي اسرائيلي هر گونه اقدام نظامي حزب الله عليه رژيم صهيونيستي را چه در محدوده لبنان و منطقه شبعا كه هنوز در اشعال اسرائيل است - و چه در محدوده فلسطين و نيز در فرامرزها كاملا موجه كرده و افكار عمومي را با آن هماهنگ مي‌نمايد- بر همين اساس رژيم صهيونيستي بايد هر روز در انتظار يك حادثه‌ امنيتي عليه خود بنشيند.
شهادت مغنيه همچنين موقعيت امنيتي و اجتماعي حزب الله در لبنان را ارتقاء ‌داد. بسياري از تحليلگران منطقه‌اي ترور عماد مغنيه را محصول همكاري اطلاعاتي يك جريان لبناني و يك نهاد اطلاعاتي عربي با سازمان اطلاعاتي اسرائيل دانسته و بدون اين همكاري وقوع اين حادثه را عملي نمي‌دانند.
نكته مهم ديگري كه در ماجراي ترور چهره‌ي دلاور حزب الله وجود دارد، امتناع مقاومت از كشيده شدن به درگيري‌هاي داخلي است. حزب الله لبنان پس از پيروزي بزرگ خود عليه رژيم صهيونيستي مي‌توانست عليه دست‌هايي كه در جنگ با اسرائيلي‌ها هماهنگ بودند اقامه دعوا كند و حتي با توجه به اقتدار نظامي خود به تعقيب آنان بپردازند ولي اين كار را نكرد و به جاي آن از استقرار «دولت وحدت ملي» سخن گفت و براي رسيدن به دولت فراگير صرفا به روش‌هاي مدني روي آورد و حتي در اين راه شهدايي را تقديم كرد.
حزب‌الله لبنان با شهادت عماد مغنيه اگرچه يك نيروي موثر و كاركشته را از دست داده است ولي عواطف ملت‌هاي منطقه را كه تحت تبليغات مداوم قرار گرفته و نسبت به اهداف حزب‌الله در اصرار خود به حفظ سلاح دچار اندكي ترديد شده بودند، به سمت خود جلب كرد در واقع اين ترور اثبات كرد كه اسلحه حزب‌الله نه تنها يك تهديد امنيتي عليه جبهه لبناني _ عربي نيست بلكه نياز مبرم لبنان براي حفظ ثبات مي‌باشد.

نويسنده: علي عباسي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش خبرگزاري فارس، پس از شهادت عماد مغنيه در 13 فوريه 2008 ميلادي، رسانه هاي گروهي جهان طي چند ماه ، ده ها ساعت برنامه تحليلي و تفسيري پيرامون آن شهيد پخش نمودند كه غالبا آميخته با اوهام و شايعه پراكني هاي مرسوم در رسانه هاي غربي بود. در اين ميان شبكه تلويزيوني الجزيره برنامه اي برنامه را پخش نمود كه نسبتا نشانه اي از غرض ورزي و تئوري بافي هاي رايج حول و حوش عماد مغنيه در آن اثري ديده نمي شد.آن چه خواهيد خواند متن آن برنامه است كه توسط «ستاد پاسداشت شهداي نهضت جهاني اسلام» ترجمه شده و در اختيار خبرگزاري فارس قرار گرفته است:

چندي پيش تعقيب و گريزي ‌هاليوودي در دمشق به پايان رسيد و مردي ترور شد كه تعقيب‌كنندگان خود را براي مدتي طولاني به بازي گرفته بود ، در حالي بود كه آنان به جز چند عكس محو و رنگ پريده، چيز ديگري از او در اختيار نداشتند. گرچه پايان حيات «عماد مغنيه» (فرمانده شاخه نظامي حزب‌الله) نيز از ابهامات كمي برخوردار نبود و تصورات بسياري را شكل داد، اما به نظر مي‌رسد كه قاتل او به گونه اي زبردستانه از شرايط فعلي منطقه سود جسته است.اينك منطقه كه به گروه اركستري از «جنگ‌»ها و «بحران‌»ها و «بازي هاي اطلاعاتي» و «صف آرايي هاي‌ جنگي» مبدل شده است كه سمفوني آينده مبهم را مي نوازند.
امروز صاحب آن عكس ناشناخته[اشاره به تنها تصوير منتشر شده از عماد مغنيه در ايام حيات وي] از دايره گمانه‌زني‌ها خارج شده و «مرد اسرارآميز» شناخته شده است. اين بار مي توان اعلام كرد كه بدون شك او«عماد فائز مغنيه» است.
شب سه شنبه، سيزدهم ماه فوريه سال 2008،محله «كفر سوسه» در دمشق؛ نيروهاي امنيتي و افراد سرشناس ، به اضافه مردي تحت تعقيب، همگي گرد هم آمده اند تا انعكاس دهنده لحظه‌اي [تاريخي] باشند. انفجار يك خودرو بمب‌گذاري شد به زندگي يك لبناني به نام «عماد مغنيه» پايان مي‌دهد و تعقيب و گريزي امنيتي كه ربع قرن به طول مي‌انجاميد، پايان مي‌يابد. متعاقبا انبوه ابهامات از ظرف مقتول به ظرف قاتل انتقال يافت.

*«داني ياتوم» رئيس اسبق موساد :

من نمي‌خواهم تحت تأثير فرضيات خيالي قرار بگيريم. من عملاً به راستي نمي‌دانم كه چه كسي اين كار را كرده است و نمي‌دانم كه چه كسي در پشت صحنه آن عمليات قرار دارد. اما هر كسي به اين كار اقدام نموده باشد از سطح بالاتر از يك حرف برخوردار است.

*«ريچارد شابرلي»كارمند اسبق دفتر تحقيقات فدرال آمريكا:

اسراييل به تعيين اين اجراي عمليات متهم بوده است. بدون شك آنچه رخ داد به نحوي انكارناپذير مبين اين است كه روش اين عمليات متعلق به موساد بوده و دست‌هايي به آن اشاره دارد.

*«انيس نقاش»رئيس مركز مطالعات استراتژيك امان:

*ايالات متحدة متهم به تأييد و توجيه است اما كسي كه بنابر اطلاعات به دست آمده و تحقيقات انجام شده از ناحية فني و كيفي و اجرايي مسؤوليت مستقيم عمليات متوجه اوست، موساد است.

*گوينده:

44ساعت پس از عمليات ترور مغنيه ،واكنش هاي ضد و نقيضي در درون اسراييل به وجود آمد. رژيم اسراييل با صدور بيانيه‌اي رسمي، هرگونه ارتباط خود را با اين عمليات انكار كرد. اما محافل رسانه‌اي اخباري از تبريك و تهنيت به اولمرت در كنست (پارلمان) منتشر كردند و شايع گرديد كه خشنودي و رضايت چشمگيري در "ايهود باراك " وزير دفاع مشاهده شده است. همچنين "مئير داگان " رئيس « موساد » براي يك سال ديگر در پست خود ابقا شد، بدون اين كه توضيحي پيرامون دلايل اين امر ، حداقل به خبرگان اطلاعاتي و امنيتي اسراييلي ارائه شود.

"يوسي ميلمان " تحليل گر اسراييلي :

هر چه در جزئيات اين عمليات تعمق كردم، برايم معلوم شد كه اين عمليات از نوع چيزي است كه ما در اسراييل آن را "سياه و سفيد " مي‌ناميم و اينها رنگ‌هاي دنياي اسراييل است. اين يك عمليات خالص اسراييلي بود.

*«داني ياتوم» رئيس اسبق موساد :

«يوسي ميلمان» يك ژورناليست است و من نمي‌دانم كه او چه كسي را مي‌شناسند و چه كسي را نمي‌شناسد. شما از من سوال مي‌كنيد. من اسمم «يوسي ميلمان» نيست، من حتي شبيه به او هم نيستم. مي‌خواهم صراحتاً به شما بگويم كه من نمي‌دانم[اين ترور كار كيست]! به طور يقين نمي‌دانم!

* "يوسي ميلمان " تحليل گر اسراييلي :

اسراييل اعتراف نمي‌كند، اعلام نمي‌كند و هرگز مسؤوليت نمي‌پذيرد. اين يك سياست است و دلايل آن صرفاترس نيست. موضوع عميق‌تر از آن است. هيچ كشور و دولتي وجود ندارد كه بتواند مسؤوليت اينگونه روش‌هاي عمليات را بپذيرد.

*«روبرت بير» :كارمند اسبق«سيا»:

در صورتي كه اسراييل پشت اين عمليات قرار گرفته باشد،حزب الله گزينه‌اي جز پاسخ در مقابل خود ندارد و اگر چيزهايي مبهم باقي بماند به نفع اسراييل خواهد بود.

*گوينده:

البته مسائل در طرف حزب الله اينقدر هم مبهم نبود. حزب الله، اسراييل را مسؤول ترور دانست و به او وعده پاسخ داد.

*سيد حسن نصرالله:

صهيونيست‌ها، حاج عماد را در دمشق ترور كردند و تمام داده‌هاي ميداني ما و تحقيقات مؤكد اين موضوع است. امروز فقط يك حرف در قبال اين قتل در اين زمان و مكان و راه كار، وجود دارد.
اي صهيونيست‌ها! اگر خواهان اين نوع از جنگ نامحدود هستيد؟ پس تمام دنيا بشنود كه اين جنگ نامحدود است.

*گوينده:

روزي كه در بيروت سوگند انتقام ياد شد، جنازه "حاج رضوان " يا «عماد مغنيه» يا همان «فرماده نظامي حزب‌الله» و ديگر اسامي اين مرد تشييع شد. زماني دراز بود كه لفافه اي ازابهامات، شخصيت اين مرد اسرار آميز را در خود پيچيده بود و ناگهان تمامي اين ابهامات از بين رفت. پدر او «فائز مغنيه» آشكارا پذيراي ابراز تسليت‌ ها مي‌شود و مادرش «ام عماد» با سومين پسر خود كه در جريان نبرد طولاني اسراييل و حزب‌الله جان داده است وداع مي‌كند.هنگامي كه او را تشيع مي‌كردند، اين سؤال بر سر زبان‌ها افتاده بود كه چگونه دشمنان در نهايت به اين «شبح» دست يافتند؟

*«داني ياتوم» رئيس اسبق موساد :

دست‌يابي به اطلاعات امنيتي و جمع‌آوري اطلاعات محرمانه معين و دقيق سپس، اقدام به انجام عمليات در دمشق كه يك شهر دشمن بوده و سختي‌هايي دارد، دستاورد بزرگي براي كسي كه مجري عمليات بوده است، محسوب مي‌شود.

*«يوسي ميلمان» نويسنده و كارشناس امنيتي:

وقتي عمليات اين چنيني طراحي مي‌شود، بايد منبع بسيار خوبي داشته باشيد و داراي قدرت نفوذي كه به هدف چون عماد مغنيه برسد. ناگزير فردي از نزديكان خيلي نزديك او كه جدول كارهاي او را مي‌داند و مطلع از تحركات او بوده و جزئيات زندگي روزمره او را مي‌دانسته، وجود داشته است.

*«روبرت بير» :كارمند اسبق«سيا»:

خيلي مواظب بود كه موعدي براي قرارهايش خود تعيين نشود. كسي از قرارهايش خبر نداشت. به طور كامل به اوضاع مشرف بود. روشن است كه او با اين تاكتيك توانست در زمان زندگي كند. اما وراي مرزها در سوريه، به نظر مي‌رسد كه يكي از اولويت‌هاي او از وي ساقط شده است.

*گوينده:

دو روايت براي اين عمليات گفته مي شود.اول اين كه بمبي در صندلي جلوي ماشين عماد مغنيه تعبيه شده است.گفته مي شود اين كار توسط سه تن از مزدوران موساد انجام شده.آن ها با پاسپورت‌هاي جعلي وارد سوريه شده و ماشين‌هاي كرايه‌اي داشتند و اين منطقه را زير نظر مي‌گيرند، آن هم با عكس‌هايي از طريق ماهواره‌ و هر آنچه كه براي ساختار و شاكله اين داستان لازم است. ولي روايت دوم از انفجار ماشيني ديگر كه مملو از مواد منفجره بوده سخن مي‌گويد؛ يعني لحظه‌اي كه عماد پس از بازگشت از يك مراسم در مركز فرهنگي ايراني در دمشق ،قصد سوار شدن به ماشين خود را داشته است ماشين ديگري در كنار او منفجر شده است

«يوسي ميلمان» نويسنده و كارشناس امنيتي:

مهمتر از همه اينها وارد كردن تجهيزات لازم براي انجام عملياتي به اين پيچيدگي در دمشق است. من از خلال تحقيقاتي كه در سوريه انجام شد فهميدم كه اين عمليات به وسيله يك ماشين بمب‌گذاري شده صورت گرفته است. اين يعني اينكه ماشين تجهيز شده است و يك نفر بايد انفجار آن را زير نظر مي ‌داشته است. اين از حيث اطلاعاتي و امنيتي عملياتي شگفت‌آور است.

*گوينده:

افرادي كه خط سير زندگي عماد مغنيه را دنبال مي‌كردند، تعقيب وي از سوي 42 كشور را ملاحظه خواهند كرد. اين مرد در قانون اسراييل فرد شماره يك تحت پيگرد به شمار مي‌رود و در قانون آمريكا پس از اسامه بن‌لادن فرد شماره دو تحت تعقيب است كهذ به زعم واشنگتن خشن‌ترين عامل شرارت است.


*«انيس نقاش»رئيس مركز مطالعات استراتژيك امان:

ما مي‌دانيم كه ايالات متحده و اسراييل و برخي كشورهاي عرب، در تلاش براي تركيب اوضاع منطقه و به ويژه اموري كه مربوط به مقاومت در لبنان مي‌شود، هستند.

«يوسي ميلمان» نويسنده و كارشناس امنيتي:

روشي كه از به اصطلاح يازده سپتامبر اتخاذ شد و آن كار مشتركي بود كه با تبادل اطلاعات ميان CAI و M16 انگليس و اسراييلي‌ها و اردني‌ها و مصري‌ها وحتي سعودي‌ها صورت گرفت. اين‌ها در چارچوب جنگ با تروريسم انجام شد، چيزي بوش آن را جنگ جهاني عليه تروريسم مي‌نامد. گمان مي‌كنم كه اين عمليات نيز ممكن است در چهارچوب يك همكاري وسيع مثل اين صورت گرفته باشد. من به اين باور دارم كه تعمق در اين حادثه، موجب اطمينان در اين نكته مي‌شود كه اسراييل در وراي اين عمليات است و اين عمليات مطمئناً، يك عمليات پنهاني اسراييلي است.

*«روبرت بير» :كارمند اسبق«سيا»:

مغنيه يك شبح بود. مردي كماندو كه هيچ راهي را دوبار نمي‌پيمود و هميشه محل سكونت خود و همچنين ماشين خود را تغيير مي‌داد. او اقدام به از بين بردن تمام اوراق شناسايي خود كرده و پرونده‌هاي پاسپورت او نزد مقامات و دستگاه‌هاي لبناني موجود نبود.

*«ريچارد شابرلي»كارمند اسبق دفتر تحقيقات فدرال آمريكا:

به هيچ‌كس جز افراد نزديك به خود اطمينان نداشت، او شخصي نبود كه همچون يك فرمانده به جستجو در ميان مردم بپردازد و با مهر عطوفت از ميان آنان عضوگيري كند. او اقدام به تعيين افراد اطراف خود، با ديد و نظر خود مي‌كرد. دلايلي نيز وجود دارد مبني بر اينكه وي جراحي پلاستيك انجام داده تا دستگاه‌ها را گمراه كند.

گوينده:

«عماد مغنيه» حتي يك بار هم عمل جراحي پلاستيك انجام نداده است و بسياري از تصاوير منتشره‌ از وي،تنها اوهام سازمان‌هاي اطلاعاتي بوده و نه بيشتر! اين چيزي است كه انيس نقاش هم كه رابطه صميمانه وي با «عماد مغنيه» به سه دهه مي‌رسد، آن را تأييد مي‌كند.

*«انيس نقاش»رئيس مركز مطالعات استراتژيك امان:

در سال 1976، من زماني با عماد مغنيه آشنا شدم كه او وارد فتح كه من هم عضو آن بودم، شد و خواست كه با گروهي كه از دوستانش كه افراد افراد معتقدي هم بودند آموزش نظامي ببيند، بدون آنكه به شكل رسمي به جنبش فتح بپيوندد و به اردوگاه آموزشي كه من مسؤول آن بودم وارد شد.اولين دوره آموزشي او شامل روش‌هاي نبرد و استفاده از سلاح‌ مي‌شد. در عين حال او در تشكيلاتي كه نامش "مقاومت لبناني " بود،عضويت داشت. حاج عماد مغنيه اين مسير را پيمود تا اينكه جنگ سال 1982 پيش آمد و او به عنوان يك فرمانده موثر در عمليات‌هاي مقاومت شاخص و بارز شد.

*«روبرت بير» :كارمند اسبق«سيا»:

چيزي كه پيش آمده اين است كه عماد مغنيه به طور ريشه‌اي تغيير پيدا كرده است. او از نامي كه ما در دستگاه‌هاي اطلاعات غربي به عنوان يك عامل تروريست براي وي برگزيده‌ايم به مردي با ايمان در جنگ عليه اسراييل تبديل شده بود.

*سيدحسن نصرالله:

آنان تصور مي‌كنند كه كشتن حاج عماد برايشان پيروزي است ، اما ما تصور مي‌كنيم پيروزي حاج عماد ، همانا بپايداري 25 ساله او در نبرد با آنهاست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
*گوينده:

اسراييل بسيار در مغنيه بود و مي‌دانست كه وي در بسياري از ضربه‌هايي كه به وي وارد مي‌شود، دست دارد. اما هرگز نتوانست اثرات وي از بين ببرد. برادرش جهاد در اواسط دهه هشتاد و فؤاد در اواسط دهه هفتاد ترور شدند. تابستان سال دو هزار و پس از آنكه نخست‌وزير اسراييل وقت ايهود باراك نيروهاي خود را از جنوب لبنان خارج كرد، شايد عماد مغنيه براي اولين بار بود كه در تيررس تك تيرانداز اسراييلي قرار مي‌گرفت.

«يوسي ميلمان» نويسنده و كارشناس امنيتي:

اطلاع دارم كه در سال 2000 و در آن بار كه ديگر موضوع ارتباطي با موساد نداشت، عماد مغنيه به همراه تيمي از همكاران خود، مرزهاي ميان اسراييل و لبنان را زير نظر داشتند، يك پست مراقبت اسراييل، عكس ماشين آنها را گرفت. ماشين آن‌ها از نوع مرسدس بود. فوراً نقشه ترور آماده شد حال يا از طريق تك‌تيرانداز يا از سوي هوا و با هلي‌كوپتر. اما گريزي از جلب موافقت نخست‌وزير نبود كه در آن موقع شخص ايهود باراك بود. اما او اجازه انجام كار را نداد.

*گوينده:

پاياني مشابه، داستاني بعيد. چهارهزار نفر در اين ناوشكن آمريكايي هستند، در تعقيب يك ميهمان ناخوانده. اين اتفاق در سال 1996 رخ داد. آب‌هاي خليج فارس در لرزه انجام عملياتي بزرگ با مشاركت سربازان آمريكايي بود. هدف، كشتي كوچكي بود با نام رمز "ميهمان ناخوانده " كه درون آن شخص عماد مغنيه قرار داشت. "كريستفر شابرلي " كارمند ويژه دفتر تحقيقات فدرال آمريكا (FBI) روايت كاملي از اين ماجرا دارد.

*«ريچارد شابرلي»كارمند اسبق دفتر تحقيقات فدرال آمريكا:

گزارش‌هاي اطلاعاتي در آن دوره اجماع بر اين داشتند كه او در آن كشتي يا ناوچه كه از بيست و چهار ساعت قبل از گرفتن هرگونه تصميمي زيرنظر گرفته شده بود وجود دارد. طي چهل و هشت ساعت نيروي دريايي آمريكا نيرويي بالغ بر چهار هزار نفر و واحدي ويژه عمليات دريايي متشكل از شصت نفر را براي گرفتن وي بسيج كرد. در آخرين لحظاتي دفتر كلينتون در حين عمليات، به ما ابلاغ كرد كه عمليات را متوقف كنيم.

*گوينده:

اين ماجرا تا به امروز هنوز هم در پرده اي از ابهام باقي مانده است؛ درست مثل ساير داستان هاي زيادي كه حول محور شخصيت عماد مغنيه صورت نقل مي شود كه سرنخ‌هاي وهم آلود آن از سر نخ‌هاي حقيقي قابل تشخيص نيست، انفجار سفارت آمريكا در بيروت به سال 1983 كه منجر به كشته شدن 63 نفر شد كه در ميان آنها هفده نفر آمريكايي بودند. انفجار مقر مارينز (تفنگداران دريايي آمريكا) پيش از پايان همان سال و كشته شدن 241 نظامي آمريكايي و همزمان با آن ، انفجار مقر چتر بازان فرانسوي كه 58 چترباز در آن كشته شدند. رونالد ريگان رئيس‌جمهوري آمريكا در همان موقع به هم‌وطنانش وعده داد كه عماد مغنيه را تحت تعقيب قرار خواهد داد ولو اگر صد سال بگذرد. اما عماد مغنيه كمتر از دو سال بعد با حادثه ربودن T.W.A در راه رم به آتن بود،به صحنه بازگشت.
در آن دوره، كارمند سازمان اطلاعات آمريكا «روبرت بير» چمدان خود را به مقصد بيروت مي‌بست تا مجري هدفي مشخص باشد؛ ربون عماد مغنيه.

*«روبرت بير» :كارمند اسبق«سيا»:

من دقيقاً در دهه هشتاد در لبنان بودم. در ميانه جنگ داخلي و در فضاي ترورهاي متبادل. مغنيه از هنگام ربودن هواپيماي آمريكا تحت تعقيب بود. دستوري صادر شده بود مبني بر توقيف وي و ما در تعقيب او بوديم. يكي از فرماندهان مسيحي لبنان پيش من آمد و گفت: من به تو براي دستگيري اين مرد كمك خواهم كرد،آن هم از طريق يك شيعه ساكن در «ضاحيه».اين واسطه[شيعه] شبي پيش من آمد و گفت: من مي‌دانم مغنيه كجاست؟ آيا مي‌خواهي او را بكشي؟ من دستوري براي كشتن او نداشتم بلكه بايد دستگيرش مي‌كردم و جواب دادم آيا مي‌تواني او را بازداشت كرده و پيش من بياوري؟ آن مرد از حرف من خنده‌اش گرفت. او بايد از چند ايستگاه بازرسي و گشتي‌هاي متعدد رد مي‌شد تا او را بازداشت كند. از اين عمليات چشم‌پوشي كردم و با اين وجود مطلبي را به او گفتم: اگر توانستي مغنيه را بازداشت كني، او را پيش من بياور!


فكر مي‌كنم روبرت بير از ديدگاه ايالات متحده، عماد مغنيه را بيشتر مي‌شناسد. من نمي‌دانم كه آيا او در عمليات انفجار مقر مارينز دست داشته يا خير؟! موضوع اين نيست مهم تصاويريست كه از اين فرد منتشر مي‌شود. الان چطور شما مي‌توانيد بدانيد كه كس تحت تعقيب است يا خير؟! در دنياي امور امنيتي، ما نيازي به دلايل و شهود، آن گونه كه در دادگاه ها مرسوم است نداريم .

*گوينده:

سال 1983، در لبنان يك سال معمولي نبود. جنگ داخلي در جريان بود و اسراييل پايه هاي اشغال خود را محكم‌تر مي‌كرد و نيروهاي پيمان آتلانتيك شمالي(ناتو) متهم به انحراف از نقش خود در حفاظت از صلح شدند، در عين حال اردوگاه‌هاي فلسطيني در مسير طوفاني از آتش قرار داشتند آن هم در حالي كه بعد از رفتن سازمان آزادي‌بخش فلسطين فاقد هرگونه حمايتي بودند.در همين زمان كشتاري دهشتناك در اردوگاه هاي فلسطيني «صبرا» و «شتيلا» انجام شد. كارشناسان، اين كشتار را با انفجار مقر مارنيز مرتبط مي‌دانند.

*«انيس نقاش»رئيس مركز مطالعات استراتژيك امان:

آيا عمليات مارينز را بايد يك عمليات تروريستي دانست كه بدون در نظر گرفتن واقعيات جاري انجام شد دانست؟ اين يك اشتباه است! يعني اين يك هدف مشخصي بود. استقرار مارينز در لبنان از سياست هاي پيمان آتلانتيك(ناتو) براي لبنان بود كه اين سياست بر منافع اسراييل و آمريكايي انطباق داشت.در نتيجه زدن مقر مارينز بخشي بود از پاسخ به كشتارهايي كه در آن دوره زماني انجام شد و زير چتر نيروهاي پيمان آتلانتيك(ناتو).

*«روبرت بير» :كارمند اسبق«سيا»:

مي دانم كه او متهم به انفجار مقر مارينز بود و عقيده دارم كه اين درست است.او متهم به انفجار سفارت آمريكا هم هست كه شايد به آن اقدام كرده باشد كه البته دلايلي برايش وجود ندارد.در مورد مغنيه شما بايد فاصله يك اسطوره را با واقعيت طي كنيد.

منبع: خبرگزاری فارس
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8712041305

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عماد حسن مغنيه در سال 1341 شمسي در روستاي «عربصاليم» از توابع شهر نبطيه در استان صور در جنوب لبنان، ديده به جهان گشود. مغنيه که در خانواده‌اي پنج نفره متشکل از پدر، مادر و دو برادرش به نام‌هاي «جهاد» و «فواد» مي‌زيست، تحصيلات عالي خود را در دانشگاه آمريکايي بيروت ادامه داد.

وي با سازمان آزادي‌بخش فلسطين همکاري مبارزاتي داشت، ولي پس از حمله سراسري ارتش صهيونيستي در خرداد ماه 1361 به لبنان که تا بيروت پايتخت اين کشور پيش رفت، پس از عقب‌نشيني و خروج نيروهاي عرفات از راه بندر بيروت، از اين گروه فاصله گرفت و به جنبش شيعي «افواج المقاومة اللبنانية» که توسط امام موسي صدر و شهيد دکتر مصطفي چمران بنيانگذاري شده بود، پيوست.

استعداد فراوان، از خودگذشتگي و شجاعت که از ويژگي‌هاي بارز او به شمار مي‌آمدند، در هم آميخته و از او شخصيتي انقلابي تمام عيار پديد آورد. جهاد، برادر عماد، در سال 1363 در عمليات عليه اشغالگران به شهادت رسيد. فؤاد نيز قرباني توطئه سازمان جاسوسي اسرائيل موساد شد و به شهادت رسيد.شرکت او در سلسله عمليات نظامي و كارساز عليه اشغالگران صهيونيست، باعث شد تا دشمنان از او به عنوان شخص اول در نبرد با مقاومت اسلامي ياد کنند.

عماد مغنيه در پاييز 1362 در عملياتي عليه آمريکا در کويت، به اسارت درآمد، ولي با ترفندهاي گوناگون موفق به رهايي شد. پس از آن بود که سازمان جاسوسي آمريکا (سيا)، پي به شخصيت واقعي وي برد و در بدر به دنبال دستگيري او، لبنان و خاورميانه را زير پا گذاشت. آمريکا، عماد مغنيه را دشمن سرسخت و خطرناک خود مي‌دانست. بدان اندازه که وي را مسئول انفجار مقر تفنگداران دريايي آمريکا در بيروت و کشته شدن 241 کماندو و همچنين مقر چتربازان فرانسوي در بيروت و کشته شدن ده‌ها تن از آنان مي‌داند. همچنين او را مسئول چندين نوبت عمليات شهادت طلبانه عليه سفارت آمريکا در لبنان و کويت و ربودن هواپيمای امیر کویت مي‌داند.

جايزه 25 ميليون دلاري آمريکا براي زنده يا مرده عماد، نشان از هراس جنايتکاران و تروريست‌هاي دولتي از هرگونه مقاومت دارد. بر خلاف آنچه آمريکا و رژيم صهيونيستي عليه عماد مغنيه جوّسازي مي‌کنند و او را تروريستي بزرگ مي‌نامند، وي تنها رزمنده‌اي خالص از مقاومت اسلامي لبنان بود که براي نجات کشورش از اشغالگران، تا پاي جان مبارزه کرد و بيش از 26 سال، سازمان‌هاي اطلاعاتي 42 کشور از جمله سيا و موساد را به دنبال خود کشاند.

بدون شک، توانايي‌هاي خارق‌العاده عماد مغنيه يا همان «حاج رضوان»، در «لجنه امنيه» حزب‌الله، نقش بسزايي در پيشرفت کميته امنيتي و وارد آوردن ضربات جبران ناپذير بر رژيم اشغالگر قدس داشته است. تاثیر این ضربات بر پیکره صهیونیسم جهانی به حدی بود که پس از شهادتش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد جهان پس از مغنیه ( بخوانید آمریکا و هم پیمانانش) روزهای آرام تری را خواهد داشت. امروزه هر کس بخواهد از دين و کشور خويش در برابر اشغالگران دفاع کند، به تروريسم متهم مي‌شود که اين چيز تازه‌اي نيست.

آنچه در پی می‌آید، تلاشی است اندک در معرفی گوشه هابی از زندگی سراسر حماسه بزرگمردی گمنام که برای اولین بار از لابلای سخنان دوستانش گردآوری شده، دوستانی که برخی از آنها پس از شهادت حاج رضوان بود که او را شناختند و دریافتند کمک رسان همیشگی شان کسی نبوده است جز عماد مغنیه. البته طبیعی است که آنها تنها با این شرط که

©»»»
با آنکه معاون جهادی حزب الله محسوب می‌شد اما اصلا علاقه‌ای به کسب مدارج سیاسی در حزب الله نداشت و عضو شورای رهبری هم نبود. بعد از سال ها و اصرارهای مکرر سید حسن به وی مبنی بر شرکت در انتخابات شورای رهبری پذیرفت که نامزد شود. اما در دل راضی نبود و هیچ تلاشی برای کسب آرا نکرد. رای‌گیری که انجام شد، بالا‌ترین رای را آورد پس از نصرالله.
©»»»
همه جا بود و هیچ‌جا نبود. مثل ماهی‌ای بود که در دست نمی‌آید. هر جا که می‌خواست حضور پیدا می‌کرد بدون آن‌که کسی پی به حضورش ببرد یا او را بشناسد. زبان انگلیسی، فرانسه و فارسی را به خوبی عربی بلد بود و صحبت می‌کرد.

گاهی در برخی جلسات مترجم بودن را بهانه ای برای حضورش و مطلع شدن از نظرات طرفین قرار می‌داد و آن‌قدر خوب از عهده این کار برمی‌آمد که هیچ‌کس شک نمی‌کرد که او مترجم نیست و عماد مغنیه، مغز متفکر حزب‌الله لبنان است. حتی گاهی نظرات طرف خودی را که فکر می‌کرد نیاز به اصلاح دارد در قالب ترجمه اصلاح کرده و نظر خودش را اعمال می‌کرد. از این طریق همیشه در جریان اطلاعات دست اول بود.

در هر موضوعی نظرات بسیار خوب و قوی ارائه می‌داد، حتی در فیلم‌سازی و کارهای رسانه‌ای شبکه المنار. اما در جاهایی که می‌خواست ابراز نظر کند و نظرش مخالف رای شخص دیگری بود، طوری آن‌را بیان می‌کرد که اصلا طرف مقابل احساس مخالفت از سوی حاج رضوان نمی‌کرد و به خوبی اشکال دیدگاهش را می پذیرفت، بدون آن‌که کدورتی بین آنها ایجاد شود.
©»»»


ایران که می‌آمد سعی می‌کرد حتماُ به زیارت امام رضا‌(ع) مشرف شود و اغلب، فرصت زیارت حضرت معصومه(س) را هم از دست نمی‌داد.

©»»» علاقه زیادی به اهل بیت‌(ع) داشت و در همه کارهایش به ایشان توسل می‌جست و همین باعث شده بود ثبات روحانی،معنوی و عرفانی زیادی پیدا کند که در اوج دشوارترین عملیات‌ها هم طمأنینه و آرامش خاصی داشته باشد.
ماهواره‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی و هواپیماهای بدون سرنشین Mk، بیست و چهار ساعته در حال گشت‌زنی در آسمان بیروت هستند و هر گونه جابجایی و فعالیت را زیر نظر دارند.

حاج رضوان برای اینکه مقرهای حزب الله لو نروند، دستور داده بود تعدادی ماشین مدام در شهر بچرخند و از خانه‌ای به خانه دیگر و از پارکینگی به پارکینگی دیگر بروند، در حالی که جز راننده سرنشینی نداشتند و آن اماکن هم یا خالی بودند یا ارتباطی با حزب‌الله نداشتند. همین باعث شده بود با اینکه دهها بار همراهش به خانه‌شان رفته بودم، هیچ‌گاه محل آن‌را یاد نگرفتم چون هر بار از مسیر جدیدی می‌رفتند و در راه هم چند ماشین عوض می‌کردیم.

©»»»
حاج عماد، فرمانده دو پیروزی ارزشمند و تاریخی حزب‌الله یعنی جنگ سال 2000 که منجر به خروج رژیم صهیونیستی از لبنان شد و نیز جنگ 33 روزه در سال 2006 بود. آموزش‌های او مبتنی بر این ایده بود؛ حداکثر تلفات از دشمن و حداقل برای نیروهای خودی.

در شب فرار اسراییل (سال 2000) و در حالیکه کمربند امنیتی بیروت را هم ترک کرده، و به سرعت در حال عقب‌نشینی به سمت مرزهایشان بودند، شورای رهبری حزب‌الله جلسه‌ای تشکیل داد جهت تصمیم‌گیری در مورد اقدامات بعدی.

شهید عماد مغنیه در آن جلسه معتقد بود که ما برای ذلت بیشتر اسراییل و خوار کردن آنها باید آنها را تعقیب کنیم و در واقع تا لحظه آخر هم نگذاریم براحتی لبنان را را ترک کنند.

©»»»


عملیات در آخرین دقایق لغو شد چرا که عماد مغنیه باز هم تور امنیتی آنها را ترک کرده بود بدون آنکه ردی از خود بر جاب گذاشته باشد.

©»»» این بار دیگر مطمئن بودند تلاش‌هایشان جواب داده و عماد مغنیه را یافته‌اند آنهم در یک کشتی پاکستانی در دوحه قطر. کارکشته‌ترین واحدهای دریایی ناوگان پنجم آمریکا مستقر در خلیج فارس متشکل از چند کشتی، قایق، کماندوهای واحد شناسایی و غواصان حرفه‌ای مأموریت داشتند او را در حمله‌ای برق آسا زنده دستگیر کنند.
چند ماهی به نبرد 33 روزه مانده بود آن‌روز بعد از مدت ها جلسه‌ای با او داشتم بعد از جلسه به من گفت: بیا اتاق بغل می‌خواهم چیزهای جالبی را نشانت دهم.

باور کردنی نبود. تجهیزات و برنامه‌هایی که او را برای نبرد احتمالی با رژیم صهیونیستی آماده کرده بود خارج از حد تصور بودند. او در طراحی‌هایش از همه تجربه‌ها استفاده کرده بود از جنگ‌های چریکی ویتنام و الجزایر گرفته تا جنگ فلسطین.
جنگ 33 روزه آمده و رفت اما حزب الله قویتر از سابق باقی ماند. حاج عماد در طول جنگ توانست مکالمات دشمن را شنود کند اما آنها نتوانستند. او در اسرائیلی‌ها نفوذ کرد اما آرزوی کوچکترین اطلاعاتی از داخل حزب‌ا... بر دل آنها ماند.

©»»»
برای ترور او بسیار تلاش کردند. یک بار در سال 1994 از طریق فردی به نام احمد حلاق با برادر حاج عماد به نام فواد که تاجر بود ارتباط گرفتند و به بهانه کمک اقتصادی به حزب ا... سعی کردند جلسه ای بین حلاق و حاج عماد تشکیل دهند. روزی که قرار بود جلسه در محله صفیر در جنوب بیروت تشکیل شود، حاج رضوان که مشکوک شده بود، بدون اطلاع قبلی به آنجا نرفت و برادرش فواد که به آنجا رفته بود، به همراه جمعی از شهروندان عادی بر اثر بمبگذاری به شهادت رسیدند.
چندی بعد عماد انتقام خون های بیگناه را گرفت. احمد حلاق را از دایره حفاظتی موساد در جنوب لبنان خارج کرده و به بیروت کشاند و در آنجا حکم اعدامش را اجرا کرد تا اسرائیل ضربه‌ دیگری بخورد.

©»»»

در جلسه ای که سید حسن و چندی از فرماندهان حضور داشتند من که او را نمی شناختم خواستم عکس دسته جمعی بگیرم , همه را در جای مناسب نشاندم , دوربین را که تنظیم می کردم یکی از حضار به بهانه های مختلفی همچون تو نمی توانی یا خوب بلد نیستی و... دوربین را از من گرفت . آن روز چندین عکس گرفته شد بدون آنکه او حتی در یکی از آنها حضور داشته باشد .
... شهید که شد او را شناختم , آن موقع بود که فهمیدم چرا سازمان سیا سالها در به در دنبال ردی از حاج عماد بود و تنها عکسی از بیست و چند سالگی او داشت.

©»»»

-انقلاب که شد متن سخنرانی های امام را به زبان عربی و فارسی از سفارت ایران در بیروت می گرفت و آنقدر آنها را مطالعه کرد که در کمتر از 6 ماه توانست به راحتی فارسی بخواند و پس از مدتی صحبت کند.
امام خمینی( ره) را بسیار دوست داشت وخود را موظف به تبعیت از دستورات ایشان می دانست. به همین دلیل علاقه زیادی به یادگیری زبان فارسی داشت تا راحت تر از نظرات ایشان بهره مند شود.
©»»»خیلی خوشحال بود...
برده بودند...
در قالب تیم های تشکیلات خودشان ، تیم مقابل را برده بودند و او با خوشحالی بسیار از پیروزیشان سخن می گفت...
به فوتبال علاقه داشت، خیلی زیاد...



©»»»
در این اواخر مسئولیت معاون جهادی حزب‌الله که شامل امور اطلاعاتی‌،امنیتی‌ و نظامی می‌شد را به فرماندهانی که خود تربیت کرده بود واگذار کرده،و خودش در امور برنامه‌ریزی فعالیت می‌کرد.‌قطعاُ آنهایی که تحت نظر او آموزش می‌دیدند و از خرمن پربار ایده‌هایش بهره می‌گرفتند اگر توانمندتر از او نشده باشند‌،‌‌‌چیزی از او کم نخواهند داشت.آموزش‌های چریکی که او به نیروهایش می‌داد‌‌،‌حقیقتاُ سخت و طاقت‌فرسا بود و کمتر کسی را یارای انجام دادنشان بود.

©»»»


آخر هم مزد خود را از سه ‌ساله ابا‌عبدالله گرفت. شب شهادتش به زیارت حضرت رقیه می‌رود، در عزاداری حرم شرکت می‌کند، غذای نذری هم می‌خورد و بعد هم در جلسه شرکت می‌کند و آخرش هم... راستی آن شب، شب شهادت رقیه بود. بسیار پایبند مستحبات به‌خصوص زیارت عاشورا بود و آنرا می‌خواند. علاقه‌ی خاصی هم به امام حسین«ع» و حضرت رقیه«س» داشت و هرگاه که سوریه می‌رفت حتما به زیارت ایشان می‌شتافت.

©»»»


حاج عماد هنگامی که قصد سوار‌ شدن به خودرویش را داشت متوجه خودروی مشکوکی که پشت ماشینش پارک بود شد، اما دیگر دیر شده بود. سرویس‌های امنیتی چندین کشور غربی دنبالش بودند، صبح و شب. بار‌ها هم جاهای مختلف دنیا اقدام به ترور او کردند اما هیچ‌گاه موفق نبودند. آخرین‌بار در محله کفرسوسه در دمشق بود. این‌بار همه آمده بودند؛ آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها، موساد و حتی عرب‌ها. ماشین در یک کشور اروپایی با نظارت سیا بمب‌گذاری می‌شود و از آنجا به سوریه منتقل می‌گردد. کشور های عربی محل جلسه را لو داده بودند و موساد بمب را منفجر کرد.

http://www.jahannews.com/vdccixqo.2bqmp8laa2.html

=============================================

[color=blue]
ادغام شد .
aminmessi[/color]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روحش شاد براستی که مرد بزرگ و شجاعی بود و مطمئنن عماد های زیادی هستند که آمریکا و اسرائیل باید به فکر ترور آنها باشند این عماد رفت ولی عماد های دیگر زنده اند به امید روزی که دیگر عماد ها خود را قایم نکنند و با افتخار در بین مردم سرافراز و سربلند باشند. دستت درد نکنه برادر خیلی عالی بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وعده صادق - یک معارض سوری ادعا کرد: حاج "عماد مغنیه" زنده است و سوریه نیز متهم به دست داشتن در ترور حریری خواهد شد.
به گزارش گروه بین الملل مشرق،‌ یک معارض سوری که خواست نامش فاش نشود، ادعا کرد: عماد مغنیه در ایران زنده است و نظام سوریه باید دیر یا زود منتظر محکوم شدن خود توسط دادگاه بین المللی به اتهام دست داشتن در ترور حریری باشد.
اين معارض سوری افزود: دیر یا زود کیفرخواست اولیه دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری شخصیت‌هایی از نظام سوریه را نیز دربرخواهد گرفت.
وی ابراز عقيده کرد: نظام سوریه فکر می‌کند یا گمان می‌برد که از قضیه ترور رفیق حریری به دور بوده است، اما بزودی نظام اسد به دست داشتن در این ترور محکوم مي شود.
به ادعاي این معارض سوری شهادت عماد مغنیه، از فرمانده‌هان برجسته حزب الله نیز داستانی ساختگی است و اصلاً چنین قضیه‌ای در کار نبوده است!
این معارض سوری مدعي شده است که اطلاعاتی در دست دارد که نشان می‌دهد عماد مغنیه در ایران به سرمی‌برد و با شخصیت و گذرنامه‌ای جدید میان بیروت و دمشق در سفر است!
ناظران معتقدند ابهت و اسطوره مانندي شهيد مغنيه به گونه اي است که هنوز به بسياري اجازه نمي دهد شهادت وي را باور کنند و لذا دست به داستان سرايي هايي از اين دست مي زنند. منبع : www.alvadossadegh.com/fa/new-news/54-1388-05-21-17-58-34/10550-1390-04-12-13-53-59.html

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه اشتباه نكنم يعني درگيري سوريه با ايران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آره یکی اینها درست و راست میگن یکی مرحوم پینوکیو. icon_twisted

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کی دیگه به این داگاه ترور و جریان ترور اهمیت میده. icon_twisted

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متوجه منظور شما نشدم [quote]اگه اشتباه نكنم يعني درگيري سوريه با ايران[/quote]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.