امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام خدمت دوستان عزیز 

 

 

 

"آخرین قلعه "

 

The_Last_Castle_Official_Poster.jpg

 

 

سپهبد یوجین ایروین (رابرت ردفورد ) به دلیل ارسال هشت سرباز آمریکایی به ماموریت نظامی  که موجب مرگ آن‌ها شده است، به زندان می‌رود. او در طول داستان با سرهنگ وینتر (جیمز گاندولفینی ) به تقابل می‌پردازد و دشمنی زیادی با او پیدا می‌کند. هم چنین او با زندانیان این زندان، تصمیم به شورش می‌کنند. در آخر هم پس از شورش در زندان، او کشته شده و و سرهنگ وینتر به دلایلی دستبند زده به زندانی دیگر به عنوان یک زندانی منتقل می‌شود.

 

پی نوشت :

 

شخصیت ژنرال یوجین اروین ( که به شکل جالبی یادآور فیلد مارشال اروین رومل است) ، یک پروپاگاندای محض برای ارتش ایالات متحده آمریکا بشمار می رود . با این وصف ، در ژانر " اردوگاهی " یکی از جالب توجه ترین فیلم ها است . 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان

 

 

دُم قرمزها !!!!!

 

Red_Tails_Poster.jpg

 

 

Red-Tails-UK-Poster.jpg

 

 

هوانوردان تاسکگی (Tuskegee Airmen) گروهی از خلبان های جنگی سیاهپوست آمریکایی بودند که با وجود جوّ نژادپرستانه ی اردوگاه های نظامی ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم، دوره ی آموزشی خلبانی را گذرانده و آمادگی و مهارت لازم برای پرواز با هواپیماهای جنگنده را کسب کردند. این گروه با قابلیت های نظامی و شجاعت های فراوانی که در نبرد با خلبان های آلمانی از خود نشان دادند، شهرت و اعتبار بالایی کسب کردند. یکی از موفقیت های بزرگ آنها به دام انداختن و از بین بردن نخستین جنگنده های توربوجت عملیاتی جهان بود که به نام «شوالیه پرنده آلمان» یا « مسراشمیت Me 262 / Messerschmitt Me 262 » شناخته می شدند. همراهی و پشتیبانی هواپیماهای بمب افکن آمریکایی به درخواست خلبان ها هم یکی دیگر از زمینه های فعالیت آنها بود. موفقیت سیاهپوستان آمریکایی در چنین عملیاتی به شدت با نتیجه ی به اصطلاح تحقیقی که در آن زمان صورت گرفته بود و در نتیجه ی آن ادعا می شد که سیاهپوستان از هوش و ذکاوت لازم برای استفاده از دستگاه های پیچیده برخودار نیستند، در تضاد بود.

 

با این حال ، اشتیاق لوکاس ( کارگردان ) نسبت به نبرد های داگ فایت یکی از خصوصیات شناخته شده ی اوست و گفته می شود فیلم " "Wings ساخته ی William Wellman (محصول سال 1927 و برنده ی جایزه ی اسکار) را به دقت مورد بررسی قرار داده و از صحنه هایی که نبردهای هوایی جنگ جهانی اول را نشان می دهند، به شدت تأثیر گرفته است. او از این نماها به عنوان الگو و قالبی برای نبردهای داگ فایت فضایی در سری فیلم های «جنگ ستارگان» Star Wars استفاده کرد. جنگنده های دهه ی 1940 را جایگزین سفینه های فضایی کنید، آنها را کمی به زمین نزدیک تر کنید، نتیجه ی کار جنبه ی تماشاگر پسند فیلم حاضر است.

 

پی نوشت :

 

1- علت اطلاق این نام ( دم قرمزها) به این گروه رزمی ، این بود که هوانوردان فوق ،  سکان عمودی  هواپیماهای واحد خود را به رنگ قرمز در آورده بودند.

2- علیرغم وجود جلوه های ویژه رایانه ای ، صحنه های داگفایت میان جنگنده های P-40 و ME-109 و همچنین سکانس های اسکورت بمب افکن های B-17 توسط موستانگها و رزم تن به تن با جت های ME-262  جالب توجه است .

  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان 

 

 

" امپراتور

 

 

 

dr_nthy_jng_jhny_dwm_zmny_khh_jpny_h_tslfid11501.jpg

 

 

در ارتباط با ماهیت نقش امپراتور هیروهیتو در آغاز و مهمتر از آن ، پایان جنگ دوم جهانی در پاسیفیک ، مطالب زیادی نگاشته شده است .در این میان ، برخی معتقدند که هیروهیتو بشدت تحت تاثیر کابینه هیدکی توجو ( نخست وزیر میلیتاریست ژاپن ) قرار داشت و از سویی دیگر ، عده ای وی را بعنوان یک مرد صلح طلب معرفی می کردند که نقش چندانی در جنایات ارتش امپراتوری بر عهده نداشت . با این وصف ، یکی از جالب توجه ترین فیلمهایی که ارتباط با نقش وی در جنگ دوم ساخته شده است ، فیلم " امپراتور " است که در سال 2012 بر روی پرده سینماها آمد . داستان این فیلم در ارتباط با ژنرال فلرز ( مشاور ژنرال داگلاس مک آرتور ) است که در راس هیاتی ، بعنوان نمایندگان ارتش فاتح ، برای رتق و فتق  ژاپن اشغال شده ، به انجا سفر می کند . در جریان این مسافرت ،  فلرز ماموریت می یابد تا امپراطور هیروهیتو را به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه و به دار آویزد اما ، در جریان این کند و کاو ....... 

 

پی نوشت :

 

ظاهراً دستگاه پروپاگاندای ایالات متحده قصد دارد با این فیلم که به شکل موازی ، در قالب یک ماجرای دراماتیک پیش می رود ، امپراتور را از اتهام جنایت جنگی مبرا نماید . بخصوص در سکانس آخر فیلم که در آن ، هیروهیتو با مک آرتور به شکل حضوری دیدار می کند . 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان 

 

" پشت خطوط دشمن"

 

 

459520_708.jpg

 

 

̎کریس برنت̎ (ویلسن) خلبات جت ۱۸ ـ F/A نیروی دریائی که دریکی از ناو های هواپیمابر ایالات متحده ، انجام وظیفه می‌کند، از سیاست‌های بازدارنده‌ای که او را از مقابله با نیروهای بوسنیائی منع می‌کند، سرخورده است. فرمانده ناو ، ̎دریادار رایگرت̎ (هاکمن) فکر می‌کند که خلبان پُرشروشورش ویژگی‌های لازمِ یک نظامی را برای ماندن در ارتش را ندارد ولی افسر جوان و مشتاق خیلی زود فرصت می‌یابد تا جرأت و شهامتش را به اثبات برساند. ̎برنت̎ هنگام پروازی شناسائی بر فراز منطقه‌ای دورافتاده در بالکان، تصاویری می‌گیرد که جنایت‌هائی وحشتناک را به اثبات می‌رسانند، ولی هواپیمایش را در هوا می‌زنند و ساقط می‌کنند. خیلی زود نیروهای ̎لوکار̎ (کروپا)، رهبر شبه‌نظامی صرب که می‌خواهد آن جنایت‌ها را لاپوشانی کند، او را روی زمین تحت تعقیب قرار می‌دهند. در همین حال، ̎رایگرت̎، دستورات بالادستش (دِ آلمیدا) فرمانده ناتو را به چالش می‌طلبد و با به خطر انداختن زندگی حرفه‌ای‌اش، یک مأموریت نجات مخفی تدارک می‌بیند.

 

پی نوشت :

اگر چه مضمون فیلم ، تاکید بر قدرت نیروی دریایی ایالات متحده و ضعف دشمن است ، با این حال سکانس های آغازین ( تعقیب و گریز میان پرنده شناسایی آمریکایی و موشکهای شلیک شده از سامانه سام-9 صرب  و همچنین سکانس پایانی ، جالب توجه از آب در آمده است .

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سریال Strike Back

 

Strike_Back_title_2011.png

 

سریال Strike Back بر اساس رمانی با همین نام نوشته افسر سابق SAS کریس رایان می باشد ، داستان فیلم در مورد تیم های عملیاتی Section 20 (واحد شماره بیست) ضد جاسوسی وزارت دفاع Defense intelligence بریتانیا DI می باشد. فیلم علاوه بر مضامین جاسوسی ، صحنه های نبرد زیادی رو هم در بر داره و نسبت آدم هاییم که توش میمیرم قابل قبوله :mrgreen:

 

ماموریت ها در آفریقا ، خاورمیانه ، هند ، اروپای شرقی و ... انجام میگیره ... .

 

سریال 5 فصله و به جز فصل اول که شش قسمت هست ، بقیه فصل ها 10 قسمت دارند . برای دانلود می تونید از فایل های تورنت سایت eztv.it که فیلتر هم نیست ! استفاده کنید.

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان 

 

 

" پل رودخانه کوای"

 

The-Bridge-on-the-River-Kwai-195.jpgBridge2.jpg

 

thumb_The-Bridge-on-the-River-Kwai-1957.

 

 

داستان فیلم:


کلنل نیکلسون (با بازی الک گینس) و سربازانش (از ارتش انگلستان) در سنگاپور به دست نیروهای ژاپنی اسیر میشوند و به منطقه ای در تایلند برای ساختن یک پل بر رودخانه کوای فرستاده میشوند. شیرز (با بازی ویلیام هولدن) به عنوان تنها افسر آمریکائی اسارتگاه قصد ندارد با نیروهای انگلیسی اسیر در ساختن پل همراه شود او برای فرار تلاش میکند، اما کلنل نیکلسون تصمیم میگیرد تا در برابر رفتارهای غیر نظامی کلنل سایتو (با بازی سیسو هایاکاوا) فرمانده ژاپنی اردوگاه، مقاومت کند تا او را مجبور به رعایت قوانین بین المللی نماید


میکلسون و افسران انگلیسی تمام سختی ها و شکنجه ها را به جان میخرند تا سرانجام کلنل سایتو از نظر خود برگردد و برای آنها احترام قائل شود. با فرار شیرز ماجرا وارد فاز جدیدی میشود و این مقدمه ای است بر شروع رویدادهای اصلی داستان "پل رودخانه کوای" ....

 

 

the-bridge-on-the-river-kwai-movie-clip-

 

 

کلنل سایتو ، فرمانده اردوگاه اسرای بریتانیایی / آمریکایی 

درباره فیلم:

 

"پل رودخانه کوای" پیش از هر داستان دیگری در تاریخ سینمای جهان به مسائل جنگ بین ژاپنی ها و انگلیسی ها و آمریکائی ها پرداخته است. دیوید لین زمانی دست به ساخت این شاهکار خود میزند که تنها 13 سال از جنگ جهانی دوم گذشته و هنوز در برخی از کشورها خرابی های جنگ بازسازی نشده و زخمهای جنگ به شدت تازه است. با این حال نگاه فیلم به مقوله ارتباط انگلیسی های اسیر و ژاپنی ها کاملا در چهارچوب ارتباطات انسانی میگنجد و اسیر خشم حاکم بر روابط انگلستان و ژاپن نمیگردد. هرچند که گاهی شاهد رفتارهای عصبی کلنل سایتو هستیم اما این رفتار عمومی در نزد ژاپنی ها نیست.

 

"پل رودخانه کوای" یکی از ستایش شده ترین فیلمهای تاریخ جنگ جهانی دوم و چه بسا ژانر جنگی است، فیلمی با رعایت تمام الگوهای یک شاهکار سینمائی که تلاش دارد راهی برای نزدیک کردن ذهن دشمنان جنگ و تبدیل کردنشان به همکاران یک پروژه نظامی پیدا کند. پروژه ای که از ابتدا محکوم به شکست است اما چگونگی آن را باید در فیلم دید و از آن لذت برد.

 

شخصیت پردازی فیلم "پل رودخانه کوای" آنقدر قوی بود که کاراکتر کلنل نیکلسون (با بازی استثنائی الک گینس) به یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیتهای تاریخ سینما بدل شد. شخصیتی که در برابر فشار غیر منطقی دشمن هرگز نشکست و آنقدر بر تفکر نظامی خود پافشاری کرد تا آنکه توانست دشمن را در جائی از پای در بیاورد که در واقع کاملا در آن پیروز به نظر میرسید.

 

 

پی نوشت :

 

شخصاً دوستان را به مشاهده این فیلم دعوت می کنم ، چرا که فارغ از زرق و برق فیلم های کنونی ، جنگ را آن گونه که هست ( با فرازها و فرودهایش) به تصویر کشیده است . 

 

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بنده هم دو فیلم خدمت دوستان معرفی می کنم که مربوط به جنگ جهانی دوم هستند. این فیلمها به صورت واقع گرایانه صحنه هایی از جنگ را به تصویر کشیده اند و در مذمت جنگ و کشتار و خونریزی نیز می باشند. این فیلم ها سال ها پیش از تلویزیون نیز پخش شده اند.

 

فیلم اول به نام کانال ( با نام لهستانی Kanal ) اثر Andrzej Wajda فیلم ساز لهستانی می باشد که در سال 1956 ساخته شد و جایزه هیئت داوران جشنواره کن سال بعد را از آن خود کرد. فیلم داستان عده ای است که در طی قیام مردم ورشو در سال 1944 بر ضد نازی ها سعی در فرار از دست آنها از طریق یک تونل هستند...

 

Kanal.jpg

 

اطلاعات بیشتر در مورد این فیلم

https://en.wikipedia.org/wiki/Kana%C5%82

 

فیلم دوم با نام پل (با نام آلمانی Die Brücke) محصول 1959 و به کارگردانی Bernhard Wicki و ساخت کشور آلمان غربی می باشد. این فیلم داستان عده ای سربازان جوان و نوجوان آلمانی هست که وظیفه دارند از یک پل در برابر متفقین دفاع کنند و انگیزه دفاع و جنگیدن آنها تفاوت دارد و بین آنها بحث هایی در می گیرد...

 

Die_Bruecke_1959.jpg

 

اطلاعات بیشتر

https://en.wikipedia.org/wiki/Die_Br%C3%BCcke_%28film%29

 

به دوستانی که مایلند فیلم بسیار زیبا و غیر تکراری با صحنه هایی غیر خیالی در مورد جنگ جهانی دوم نگاه کنند این دو فیلم را پیشنهاد می کنم مخصوصا فیلم اول بسیار زیبا ساخته شده است.

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان

 

 

" یاماتو ، آخرین نبرد"

 

 

Untitled~16.jpg9dd1fe1ef48f1a1f6139642651bf6424.jpgPoster_YAMATO.jpg

 

 

 

Yamato_during_Trial_Service.jpg

 

 

"یاماتو، آخرین نبرد" ،  که به کارگردانی جونیاساتو ساخته شده است ، ماجراهای نبرد ناو یاماتو در زمان جنگ دوم جهانی و در سال ۱۹۴۵ را روایت می کند  و عملکرد سربازان نیروی دریایی ژاپن را در جنگ با امریکا،نشان می دهد.

مضمون اصلی فیلم ، داستان فرزند یکی از نظامیان ارتش ژاپن  است  که سال ها پس از پایان جنگ برای آگاهی از نحوه مرگ پدر به سراغ سایر بازماندگان می رود. تاکاشی سوریماچی، شیدو ناکامورا و تاتسویا ناکادا در فیلم سینمایی «یاماتو، آخرین نبرد» محصول سال ۲۰۰۵ ژاپن ایفای نقش کردند.

 

هاروکی کاداکووا این فیلم را در شرایطی تهیه کرد که بسیاری از تهیه کنندگان ژاپنی حاضر به تولید آن نشدند، آنها اعتقاد داشتند صرف یک چنین مبلغ کلانی (25 میلیون دلار) برای تولید یک محصول جنگی نوعی دیوانگی به حساب میآید. از سویی دیگر،  منتقدین ژاپنی ، فیلم را اثری باشکوه میدانند که بیشتر مناسب حال تماشاگران داخلی است. به اعتقاد آنها تماشاگران غیر ژاپنی بسیاری از مسایل داخل فیلم را (به دلیل غریبه بودن با فرهنگ و تاریخ ژاپن) متوجه نخواهند شد.

 

پی نوشت :

 

با توجه به جّو ضد جنگ موجود درژاپن ، پرداختن به چنین موضوعی ، آن هم با هزینه سرسام آور 25 میلیون دلاری ، کمی عجیب به نظر می رسد ، با این حال ، جلوه های ویژه رایانه ای برای بازسازی این هیولای اقیانوس ها ، در نوع خود جالب توجه است .

  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان 

 

 

" قهرمانان کِلی "

 

 

 

kellys-heroes-dvd-cover-35.jpgKellys_Heroes_film_poster.jpg

 

 

tiger1f_9763.jpg1e8a11664a4cb465b5c9f471a351f523.jpg

 

 

 

اين فيلم،‌يكي از معدود فيلم‌هايي است كه نسل قديمي‌ها بعد از فيلم «خوب،‌ بد، زشت» آن را پسنديده‌اند. جنگ جهاني دوم است و گروهي از سربازان آمريكايي تحت فرمان كِلي «كلينت استيوود» به مرخصي مي‌آيند، البته نه براي استراحت ،‌ بلکه  آنها قصد دارند بانكي كه مملو از شمش‌هاي طلاست را مورد دستبرد قرار دهند. تنها مشكل سر راه اين است كه بانك 30 مايل پشت خطوط دشمن است و توسط چند ده تن سرباز آلمانی و سه دستگاه تانك تایگر مورد مراقبت شديد قرار دارند كه اين كار را مشكل‌تر مي‌كند.

در گروه کِلی نيز چند دستگاه تانك شرمن وجود دارد ، اما قابل مقايسه با تانكهاي آلماني نیستند و اين كار را مشكل مي‌کند. در نهايت يك نفر به نام اُدبال (دونالد ساترتلند) وظيفه هدايت تانك‌ها را برعهده مي‌گيرد. او كه خود را به صورت دوره گردها درآورده كه انگار از سال 1960 به 1940 برگردانده شده‌. اُدبال هميشه معتقد است كه مهم خروج از وضعيت بد است. اما فلسفه او نيز كارآمد نیست و در همان مراحل اوليه كار، گروه را دچار مشكل و دردسر مي‌كند.

البته، «قهرمانان كِلِي»‌ را نمي‌توان فيلمي درباره جنگ جهاني دوم دانست. اين فيلم بهتر است در زمره فيلم‌‌هاي ساخته شده در مورد جنگ آمريكا و ويتنام گنجانده شود. «قهرمانان كِلِي» فيلمي،‌ كمدي – اكشن است كه جنبه شوخي و كمدي بودن آن بر اكشن يا واقعي بودن آن برتري دارد. شبيه فيلم‌هايي چون «MASH» يا «کچ 22» كه هر دو در 1970 به اکران عمومی درآمدند است.

 

اين فيلم در واقع هيچ شباهتي به فيلم‌هاي جنگي ساخته براي جنگ جهاني دوم  ندارد.  اگر چه آن  را نمي‌توان در طبقه فيلم‌هاي اكشن يا كمدي قرار داد،‌ اما فيلمي است كه در ذهن بيشتر مردم جا مانده است. شخصيت اُدبال با بازي روان دونالد ساترتلند  و تكرار برخي از جملات طنز شبيه آنچه وي بعدها در فيلم «خانه حيوانات» انجام داد است، و يا شعرهاي درون فيلم همگي سبب جذب تماشاگر مي‌شوند.

حضور كلينت استيوود و صحنه‌هايي از تيراندازي‌هاي وي به عنوان يك ارشد يادآور فيلم‌هاي وسترن گذشته است. او سعي دارد به نوعي از سبك تيراندازي‌اش در «خوب، بد، زشت» تقليد كند. فيلم دربردارنده يكسري عوامل است كه تماشاگر را به خود جذب مي‌كند. گاهی داستان را تا اوج مي‌برد و گاهی نيز كمي طنز چاشني آن مي‌كند تا تماشاگرش خسته نشده و سرگرم باشد.

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بنده هم دو فیلم خدمت دوستان معرفی می کنم که مربوط به جنگ جهانی دوم هستند. این فیلمها به صورت واقع گرایانه صحنه هایی از جنگ را به تصویر کشیده اند و در مذمت جنگ و کشتار و خونریزی نیز می باشند. این فیلم ها سال ها پیش از تلویزیون نیز پخش شده اند.

 

فیلم دوم با نام پل (با نام آلمانی Die Brücke) محصول 1959 و به کارگردانی Bernhard Wicki و ساخت کشور آلمان غربی می باشد. این فیلم داستان عده ای سربازان جوان و نوجوان آلمانی هست که وظیفه دارند از یک پل در برابر متفقین دفاع کنند و انگیزه دفاع و جنگیدن آنها تفاوت دارد و بین آنها بحث هایی در می گیرد...

 

اطلاعات بیشتر

https://en.wikipedia.org/wiki/Die_Br%C3%BCcke_%28film%29

 

به دوستانی که مایلند فیلم بسیار زیبا و غیر تکراری با صحنه هایی غیر خیالی در مورد جنگ جهانی دوم نگاه کنند این دو فیلم را پیشنهاد می کنم مخصوصا فیلم اول بسیار زیبا ساخته شده است.

 

ممنون

این فیلم را یک بار شبکه 4 نشان داد 

فیلم بسیار قوی در مورد نگرش جوان هایی است که در اواخر جنگ از آلمان دفاع می کردند 

دفاع جانانه ای که سر پل انجام می دهند دیدنی است

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان 

 

"غلاف تمام فلزی "

 

 

MPW-19423.jpg

 

mksv1316848231.jpgScreen-Shot-2012-12-12-at-9_00_12-PM.png

 

 

marui_m14woodstock_iso.jpg

 

 

 

غلاف تمام فلزی محصول 1987 یکی از فیلم های کارگردان صاحب سبک و گزیده کار امریكای استنلی كوبریك است كه جز معدود كارگردانهایی بشمار میرود كه در اكثر ژانرها فیلم ساخته و موفق بوده و از فیلمسازانی است كه هر وقت فیلمی را می ساخت ، حواشی بسیاری را نیز پشت خود می دید و بسیاری از منتقدین وی را كارگردانی جنجالی می دانستند كه فیلمهایش ،  آن عرف فیلمسازی را لگدمال میكرد و عقاید خود كه هر چند منحصر به فرد و غیر معمول بودند را در قالب تصویر به خورد مخاطب سینما كه به قول ویكتور پركینز (لاشخورهای فرهنگی) می داد که یکی از جنجالی ترین این فیلمها بعد از(پرتقال کوکی) همین فیلم غلاف تمام فلزی است.

 

استنلی کوبریک با غلاف تمام فلزی تصویری گویا و فراموش نشدنی از جنگ و فرهنگ نظامی گری ارائه می دهد اما این بار مقوله نظامی گری با مفهوم بحران هویت عجین می شود، تبدیل جوانان ساده و بی خبر به آدمهای ماشینی بی روح.

 

"غلاف تمام فلزی"داستان آماده سازی سربازان امریکایی و سپس نمایش نبرد آنها با مردم ویتنام است. کوبریک در این فیلم نیز دیدگاه ضد جنگ خود را با نمایش جوانان از دست رفته امریکایی و در عین حال نابودی یک نسل از مردم ویتنام و تبعاتی که بعد از حضور امریکایی ها بر ویتنام به جای می‌ماند را با طنزی تلخ به نمایش گذاشت و حتی برای طبیعی‌تر شدن فیلم و تاثیر بیشتر برای نقش آموزش دهنده سربازان از یک افسر آموزش دهنده بازنشسته ارتش استفاده کرد.

 

فیلمی که در آن عقاید نامتعارف و سنت شکن کوبریک باز هم به تابو شکنی ها و عرف گریزی هایش ادامه می دهد، این فیلم که در مورد جنگ امریکا در ویتنام هست بازتابی است از اندیشه ای كه كوبریك قبل از آن در پرتقال كوكی كه نمونه ای از انسان دستساز را معرفی كرده را نیز در این فیلم می بینیم، فرمانده به سرباز های تحت امر خود می خواهد تلقین كند كه تا قبل از آمدن به ارتش ممكن بود انسانهای متفاوتی بودید اما از زمانی كه وارد ارتش و میدان جنگ میشوید فقط باید بكشید و تلاش برای ساختن قاتلانی تمام عیار دارد كه با توهین و به رو آوردن مشكلات و عیبهای افراد در صدد این است كه آنها را انسانهای عقده ای شكل دهد.

 

یكی از هنر های واقعا منحصر به فرد كوبریك نشان دادن صحنه های جنگ و نبرد است كه از اولین فیلم مطرحش اسپارتاكوس كه در آن جنگها تن به تن، نفری و با نیزه و شمشیر بود كه نمونه پیشرفته آن از لحاظ فنون جنگی و سلاح كه غلاف تمام فلزی است مشخص و واضح است. كوبریك در صحنه های انفجار و تیر خوردن افراد در فیلمش،آنها را مانند اجسامی بی ارزش كه زنده یا مرده بودن آنها برای دولت امریكا كمتر ارزشی ندارد به تصویر كشیده وتنها ارزش آنها همان احترامی است كه همگردانها برای نجات همدیگر می گذارند.

 

و در نهایت باید گفت ، كوبریك در این شاهكار عظیم خود كه شاید ، خود برآن بود که قهرمان آنچنان مشخصی نداشته باشد ، باعث شد تا منتقدین، صاحب نظران و سینمادوستان باز هم به قدرت فنی و خلاقیت فیلمسازی وی پی ببرند و تا دنیا دنیاست و سینما سینما انگشت به دهان و مات و مبهوت این اعجوبه فیلمسازی بمانند.

 

 

پی نوشت :

 

فیلم استانلی کوبریک ، اگر چه در موقعیت جغرافیایی ویتنام ساخته نشد ، اما به شکل عجیبی ، بیننده را در فضای این کشور قرار می دهد . و علاوه برآن و برخلاف فیلم های امروزین ، دقت عجیبی در انتخاب سلاح ها ، یونیفرم ها و بازسازی حال و هوای پرسنل ارتش آمریکا در ویتنام  داشت . 

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان عزیز 

 

راه های افتخار 

 

pathsofg.gif51TDZ1EGVPL~0.jpg

 

 

زمستان سال  ۱۹۱۶ است و ارتش آلمان درست بیرونِ دروازه‌های پاریس، مقابل نیروهای فرانسوی در سنگرهایشان، در گل گیر کرده اند. اگرچه تلفات بالا نیست ولی تحرکی در جبهه دیده نمی شود  . در حالی که فشار از سوی سیاستمدارها بالا گرفته تا به هر ترتیب، پیشرفت‌هایی در جبهه جنگ صورت گیرد، دو ژنرال خودمحور فرانسوی، برولار (آدولف منژو) و میرو (جرج مک کردی) نقشه حمله‌ای را طرح می‌ریزند که از همان ابتدا محکوم به شکست است. سرهنگ دکس (کرک داگلاس) به این فرمان اعتراض می‌کند ولی می‌داند که اعتراض اش راه به جایی نمی‌برد. در شب حمله، دکس، سروان روژه (وین موریس) را به اتفاق گروهبان پاریس (رالف میکر) و سرباز وظیفه لوژن (کن دیبس) به مأموریت شناسایی می‌فرستد. روژه وحشت کرده و با پرتاب نارنجکی باعث مرگ لوژن می‌شود. پاریس مصمم است تا این موضوع را گزارش دهد. روز بعد، کشتار وحشتناکی راه می‌افتد و نیروهای دکس، بلافاصله پس از بیرون آمدن از سنگر، به مسلسل بسته می‌شوند. وقتی آخرین نفرات، گیج و آشفته به سنگرهایشان عقب‌نشینی می‌کنند، میرو آن‌ها را می‌بیند و فرمان می‌دهد تا به رویشان آتش گشوده شود. این فرمان نشنیده گرفته می‌شود. این جاست که میرو فرمان می‌دهد تا همه آن‌ها را به خاطر نافرمانی، تیرباران نمایند. دکس از این موضوع تکان خورده، اما ژنرال پیر را باید یک جوری آرام کرد. از هر لشکر، سه نفر را به صورت اتفاقی انتخاب می‌کنند تا در دادگاه نظامی محاکمه شوند. در دادگاهی صحرایی، دکس از آن‌ها در مقابل دادستانی انتقام جو (ریچارد آندرسن) دفاع می‌کند. حکمی که صادر می‌شود، یک مضحکه است. در حالی که لحظه تیرباران نزدیک می‌شود، دکس به این امید که بتواند رأی برولار را تغییر دهد، او را تهدید و ماجرای دستور میرو را افشا می‌کند ولی موفق نمی‌شود. نهایتاً سربازان اعدام می‌شوند ولی ژنرال برولار پس از مراسم اعدام میرو را توبیخ می‌کند و به دکس پیشنهاد سمت او را می‌دهد که وی قبول نمی‌کند و برولار را به فساد متهم می‌کند. 

 

PathsMireauAuban.jpg

 

ژنرال میرو ، افسر جاه طلب ارتش فرانسه ، یک نمونه واضح از افسرانی بشمار می رود که فاقد قدرت تفکر ، هوشمندی و ذکاوت  مورد نیاز برای رهبری یک ارتش  است 

 

pathsofglory3.jpg

 

فرمانده ارشد میرو ، ژنرال برولار ، مشخصاً نماینده افسران فرصت طلبی است که با پا گذاشتن بر روی اشتباهات زیردستانشان ، جاده پیشرفت را طی می کنند.

 

 

راه های افتخار فیلمی است در مورد انسان ها و روابط شان با یكدیگر در بستری به نام جنگ. فیلم کوبریک نشان دهنده نابودگر بودن پدیده جنگ حتی به دور از جبهه ها نبرد می باشد.

 

در واقع موضوع جنگ در این فیلم تنها جولان گاهیست برای بیان دیدگاه های تلخ اندیشانه كوبریك نسبت به انسان معاصر . ما در تمام مدت فیلم هیچ یك از سربازان دشمن را نمی بینیم و فیلم تنها در جبهه خودی می گذرد, در واقع جنگ اصلی در همین جبهه خودیست كه اتفاق می افتد. فرماندهانی كه در قصرهای خود نشسته اند وبر سر جان انسان های بی گناهی كه به عنوان سرباز در خط مقدم جنگ شركت دارند معامله می كنند.

 

Paths_of_Glory_trailer_2.jpg

 

سرهنگ دکس ، بطور خاص شخصیت خاکستری ( نه یک شخصیت مثبت و نه یک شخصیت منفی )  یک نظامی را به تصویر می کشد . وی از طرفی یک حقوقدان (وکیل) است و از طرفی دیگر فرمانده یک هنگ نظامی . تضاد میان اجرای وظیفه و احساسات انسانی ، نقطه اوج شخصیت سرهنگ دکس بشمار می رود . 

 

 

راه های افتخار راوی از بین رفتن روابط سالم انسانی وجایگزینی رفتار های حیوانی و غیر انسانیست. نگاه كوبریك در این فیلم نگاهی به شدت انسان شناسانه و تلخ است. با وجود اینكه اتفاقات این فیلم در زمان جنگ جهانی اول می گذرد اما در واقع برای این فیلم زمان ومكانی مشخص نمی توان در نظر گرفت زیرا این روابط سیاه همیشه و در همه جای دنیا وجود دارند.

 

کوبریک در این فیلم تمام هنر خود در فیلم سازی را به کار برد که داستانی بسیار زیبا و تراژیک را به ثمر برساند و دست های پشت پرده در سیاست و جنگ را در این فیلم به زیبایی نشان دهد.

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فیلم دوم با نام پل (با نام آلمانی Die Brücke) محصول 1959 و به کارگردانی Bernhard Wicki و ساخت کشور آلمان غربی می باشد. این فیلم داستان عده ای سربازان جوان و نوجوان آلمانی هست که وظیفه دارند از یک پل در برابر متفقین دفاع کنند و انگیزه دفاع و جنگیدن آنها تفاوت دارد و بین آنها بحث هایی در می گیرد.

 

..

 

 

ورژن جدید این فیلم هم در سال ۲۰۰۸ ساخته شده

 

The Bridge 2008

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فیلمی هست به نام diplomacy محصول فرانسه و المان که در سال 2014 ساخته شده است به کارگردانی فولکر اشلوندورف.

فیلم درباره ی دیپلمات و تاجر سوئدی اقای رائول نوردلینگ هست که در طی جنگ جهانی دوم دیپلمات سفارت سوئد در پاریس بود و ژنرال المانی که فرماندار پاریس هست رو قانع میکنه که از خراب کردن پاریس دست بکشه.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
    • توسط worior
      به نام حق
       
      پیشگفتار
      این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است.
      سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست.
       
      طرح حمله:
      در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟
       


       
      فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید:
      - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید)
      - اهداف عمقی و مرزی
      - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد.
      مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. 
      آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟
      - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود.
      - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است.
       
      هزینه مقابله؟
      - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75  برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست).
      - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود.
       
      با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد:
      - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد
      - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند
      - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود.
      - اقدام سخت یا hard kill باشد.
      - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود.
      - موج اول 800 موشک
      - موج دوم 1200 موشک
      - موج سوم 600 موشک
      - موج چهارم 1400 موشک
      - هر موج حمله 2 ساعت.
      - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد.
       

       
       
       
      دارایی کنونی پدافند موشکی ایران:

       
       
      با تشکر، از حضورتون در بحث
       
       
       
       
       
       
    • توسط bell214
      مرواریدی در ژرفا
      مصاحبه با خانواده شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا»
      قهرمان شکاری (F-14)
      مقدمه:
      مدتها بود كه به صورت جسته و گريخته در محافل گوناگون كه از جنگ و نيروي هوايي صحبتي به ميان مي‌آمد و يادي از شهدا و همچنين شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا» مي‌شد، همرزمان و دوستانش در شجاعت، دلاوري، صداقت و خاكي بودن وي اتفاق نظر داشتند. ما نيز پيرو وظيفه‌مان مترصد فرصتي بوديم كه خدمت خانواده معظم شهيد رسيده و نسبت به احوالات وي معرفت بيشتري حاصل كنيم. اشاره كتاب «تامكت‌هاي ايران در جنگ تحميلي» به اين شهيد بزرگوار كه در شماره پيشين از نظرتان گذشت، بهترين بهانه براي اين منظور بود كه به لطف خداوند با دريافت اذن شرفيابي از خانواده شهيد مقصودمان حاصل شد.

      باز هم مثل هميشه خود را در آن‌قدر مرتبه‌اي نمي‌بينم كه رمز و راز شهداي ميهن را بنگارم و به تصوير بكشم، با اين حال براي رسالتي كه بر دوشم سنگيني مي‌كند بهانه خوبي دارم.

      سايلي را گفت آن پير كهن چند از مردان حق‌گويي سخن

      گفت خوش آيد زبان را بر دوام تا بگويد ذكر ايشان را مدام

      گر نيم زايشان از ايشان گفته‌ام خوشدلم كاين قصه از جان گفته‌ام

      محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آل‌آقا» كه از خانواده‌هاي سرشناس شهر كرمانشاه مي‌باشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصيل خود در مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر كرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقي كه به پرواز داشت از اين كار منصرف شد اما علاقه وافر وي به ارتش كه همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد كه نهايتا به جمع نيروهاي مسلح بپيوندد. به دنبال آن وي پس از شركت در آزمون ورودي، موفق به راهيابي به دانشكده افسري نيروي زميني ارتش شده و با توجه به عطش دروني‌اش در ميل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضايت مادر گام بر مي‌دارد. پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه افسري اصرار وي كارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضي مي‌شود. هاشم كه گويي در ابتداي راه قرار دارد با نيروي مضاعفي بلافاصله اقدام كرده و با شركت در آزمون دانشكده خلباني از اين امتحان نيز سربلند بيرون آمده و با رسيدن به آرزوي ديرينه خود به جرگه دانشجويان خلباني نيروي هوايي ارتش مي‌پيوندد. با اتمام كلاسهاي زميني و آموزش مقدماتي پرواز، طبق روال آن روز نيروي هوايي براي تكميل دانش پرواز خود راهي ايالات متحده مي‌شود. با اتمام دوره، مفتخر به دريافت وينگ خلباني شده و راه بازگشت به وطن را در پيش مي‌گيرد. سروان خلبان هاشم آل‌آقا مقارن با سال 1350 به كشور بازگشته و با امريه ستاد فرماندهي نيروي هوايي به عنوان كمك خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پايگاه هفتم شكاري شيراز منتقل مي‌شود. در ادامه در سال 1351 برابر امريه ديگري براي ادامه انجام وظيفه به پايگاه يكم شكاري تهران فرستاده مي‌شود. هاشم در همين سال با دختري در همان محله سكونت پدر و مادرش در شهر كرمانشاه آشنا شده و اين آشنايي به ازدواج اين دو ختم مي‌شود.

      آنها زندگي مشتركشان را در تهران آغاز كرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفري طولاني مي‌شوند. سروان خلبان آل‌آقا براساس صلاحديد فرماندهان وقت به همراه تني چند از خلبانان فانتوم، با خانواده‌هايشان براي آموزش هدايت پرنده پيچيده، انقلابي و جديد نيروي هوايي ارتش، گرومن F-14 تامكت عازم پايگاه نيروي دريايي ايالات متحده در ايالت ويرجينيا مي‌شوند. براي خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آل‌آقا پرواز با گربه گرومن و كاربري تسليحاتش كار آنچنان سختي نبود. زيرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا براي نيروي دريايي ايالات متحده طراحي و ساخته شده و بديهي است كه از يك استاندارد يكسان براي طراحي و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشك هوا به هواي مورد استفاده تامكت‌هاي ايران، فانتوم قابليت شليك دو موشك آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سايدوايندر) را دارد. با توجه به اينكه آل‌آقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگي استفاده از اين دو موشك تجربه كافي و وافي داشتند، فقط مي‌بايست اسلحه اصلي تامكت، موشك اسطوره‌اي هيوز AIM-54 فينيكس و رادار آن هيوز AWG-9 را به‌طور كامل بشناسند. اگر عوامل مذكور را به اضافه هوش و جسارت ايراني كنيم مي‌شود حدس زد كه تمام نفرات اعزامي به راحتي بتوانند دوره خلباني F-14 را با موفقيت و سربلندي طي كنند. پس از پايان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جديد جنگنده جديد در آبان 57 به سرزمين اجدادي خود باز مي‌گردند. با توجه به اينكه كانون فعاليت F-14 در ايران پايگاه هشتم شكاري مي‌باشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مكان مي‌كند. سكونت آنها در اصفهان مصادف مي‌شود با اوج‌گيري تظاهرات مردمي عليه حكومت پهلوي كه در نهايت به پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در كشورمان سنگ محك بسيار جالبي براي تعيين عيار ارق ملي و حس وطن‌پرستي كاركنان نيروهاي مسلح بود و چه زيبا كه آل‌آقا و همرزمان ميهن‌پرستش در اين آزمون كوچكترين ناخالصي از خود نشان ندادند.

      سروان خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه در زمان پيروزي انقلاب از افسران ارشد نيرو محسوب مي‌شد و مدتها بود كه به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پيروزي انقلاب امر آموزش را با جديت بيشتري پيگير شد. آري او نيز مي‌دانست آموزش صحيح و كامل مهمترين رمز پيروزي بر دشمنان ملت است.

      با شروع جنگ تحميلي فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عين حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اينكه به علت رشادت، جديت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهي وقت نيرو به سمت جانشين فرماندهي عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب مي‌شود.

      رسيدن به پست معاونت عمليات نيرو بهانه خوبي بود تا هاشم در كنار سرهنگ خلبان «عباس بابايي» خود را هرچه بيشتر درگير جنگ كرده و تواناييهاي خود را در اين عرصه، عرضه دارد. بابايي و آل‌آقا همواره پيش از انجام هر عملياتي ابتدا خود مبادرت به شناسايي و ارزيابي هدف از لحاظ موضع پدافندي، سمت حمله و غيره كرده تا عمليات اصلي با خطر كمتر و ديد بازتري صورت گيرد. نكته جالب توجه در اين مطلب اين است كه آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به اين مساله كه در كجا مي‌توانند منشا اثر باشند توجه داشتند «آري ما چنين جان بركفاني داشتيم».

      هاشم آل‌آقا در درجه اول همانطور كه ذكر شد از فرماندهان ارشد نيرو بود و در درجه دوم مشغله‌هاي فراواني به عنوان طراح عمليات داشت و اين دو مورد كافي بود تا نتواند پروازهاي عملياتي انجام دهد، با اين حال فعالانه در پروازهاي گشتي و اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري شركت مي‌كرد و اين‌چنين بود تا به خواست خدا خليج نيلگون و هميشه فارس ايران، مشهد شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا باشد.

      تقويم‌ها روز 20 مرداد 1363 را نشان مي‌داد و آسمان آبي خليج فارس يكي از گرمترين روزهاي خود را سپري مي‌كرد. هاشم آل‌آقا و كمك خلبانش در يك تامكت طي ماموريتي مشغول اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري كشورمان بود. در همين اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده ميراژ F1 عراقي قرار مي‌گيرد. درگيري آغاز و پس از مدتي جنگ و گريز تامكت‌ها آل‌آقا مورد اصابت موشك شليك شده از طرف جنگنده عراقي قرار گرفته و به درون آب سقوط مي‌كند. شاهدان عيني حادثه كه دورادور ناظر درگيري آنها بودند خطر شليك شدن موشك سوپر 530F-1 به سمت تامكت را به آل‌آقا گوشزد مي‌كنند اما آل‌آقا در جواب آنها مي‌گويد هيچ نشانه‌اي دال بر حمله موشك به سمتشان در سامانه‌هاي هشداردهنده مشاهده نمي‌كند. اين مطلب گوياي آن است كه عراقي‌ها با استفاده از اطلاعات فني كه امريكايي‌ها در اختيار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 كاملا موفق عمل كرده‌اند.

      همسر هاشم كه از چند روز پيش براي ديدن اقوام به كرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران كه مصادف مي‌شود با روز شهادت هاشم با شكسته شدن ديوار صوتي شهر كرمانشاه توسط جنگنده‌هاي عراقي مواجه مي‌شود. با مشاهده اين اتفاق گويي به وي الهام مي‌شود كه براي هاشم اتفاقي افتاده اما با ذكر و ياد خدا آرامش يافته و به خود تلقين مي‌كند كه انشاءا... اتفاقي نيفتاده. پس از رسيدن به تهران هرچه منتظر مي‌ماند از تلفن هاشم خبري نمي‌شود. صبرش لبريز شده و با پايگاه هشتم تماس مي‌گيرد. ديسپچ پايگاه با توجه به اينكه تامكت آل‌آقا بازنگشته و هيچ خبر دقيقي دال بر شهادت يا زنده بودنش در دست نيست با جوابهاي سربالا به همسر وي مي‌گويد: «همين الان دوباره براي ماموريتي ديگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت مي‌گوييم با شما تماس بگيرد.» با شنيدن اين جوابها و طولاني شدن انتظار، همسر شهيد از وقوع سانحه براي هاشم يقين حاصل مي‌كند. با سقوط تامكت آل‌آقا با توجه به اينكه از اسارت به دست عراقي‌ها و يا شهادتش اطلاعي در دست نبود به اضافه اينكه وي به عنوان جانشين عمليات نيرو در جريان تمام عملياتهاي آتي و استراتژي جاري نيروي هوايي بود به همين علت بلافاصله تمامي طرحهاي نيرو دستخوش تغييراتي اساسي شد. اين قضيه گذشت و نيروي هوايي با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وي افزود.

      همسر هاشم كه همچنان منتظر بازگشت وي به خانه بود چندين سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در يكي از شبهاي قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها مي‌خواهد وجود يا عدم وجود هاشم را براي وي معلوم كنند. توسل وي جواب داده و همان شب خواب شهيد بزرگوار را مي‌بيند. هاشم كه در سبزه‌زارمانندي با لباس خلباني به ديدن همسرش آمده بود در جواب سوال وي كه پرسيد: «هاشم، مي‌خواهم بدانم كه تو هستي يا نيستي؟» مي‌گويد: «من نيستم.» پس از مدت كوتاهي گفتگو، شهيد اظهار مي‌دارد «من سردم است و بايد بروم». همسر شهيد صبح فردا خوابي كه ديده بود را با يكي از علما در ميان مي‌گذارد. در جواب مي‌شنود با توجه به اظهار سرما توسط شهيد، پيكر پاك وي در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از اين واقعه از شهادت همسرش يقين حاصل مي‌كند و جالب آنكه مدت كوتاهي بعد از طريق نامه رسمي نيروي هوايي اعلام شهادت همسرش را دريافت مي‌دارد.

      ناگفته نماند هاشم آل‌آقا تا پيش از آرام گرفتن در قعر آبهاي خليج فارس چندين بار تا مرز شهادت پيش رفت. حدود سه ماه پيش از شهادت، در بهار سال 1363 صبح يك روز همسر شهيد با كمك مادرش بدون نيت قبلي گوسفندي را قرباني كرده و بين مردم تقسيم مي‌كنند. حوالي ظهر شهيد بابايي با منزل آل‌آقا تماس گرفته و جوياي احوال هاشم مي‌شود. با توجه به اينكه هاشم پس از ترك منزل تماس نگرفته بود، همسر شهيد از وضعيت وي اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند. شهيد بابايي از اينكه كسي به همسر هاشم اطلاعات ضد و نقيض نداده، آرام شده و در جواب نگراني وي مي‌گويد كه اتفاقي نيفتاده و هاشم تا ساعاتي ديگر به خانه مي‌رسد. پس از بازگشت شهيد به منزل، هاشم مي‌گويد كه در درگيري با جنگنده‌هاي عراقي، هواپيمايش به شدت صدمه ديده و هيچ اميدي به بازگشت نداشته است. شايد آن قرباني نطلبيده بلاگردانش شده بود!!!

      شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه از باتجربه‌ترين و ارزشمندترين خلبانان تامكت نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگنده‌اش درون كابين ماند تا پيكر پاكش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج كند. براي خليج هميشه فارس چه افتخاري از اين بالاتر كه چنين مرواريدهاي نابي را در درون خود جاي داده است. مگر مي‌شود خليجي كه فرزندان اين ديار را در دل خود جاي داده نام مجعول عربي را پذيرا باشد، چه اين شيران خصم خروش براي مقابله با همين اعراب خودفروخته به پا خواستند.

      شهيد محمدهاشم آل‌آقا فردي آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصي داشت و همسرش عامل اخير را مهمترين علت ازدواجش با وي مي‌داند. هاشم هيچ‌گاه از اسرار شغلي خود با همسرش صحبتي به ميان نمي‌آورد و اين مورد تا بدانجا پيش رفته بود كه همسر وي پس از شهادتش به پست واقعي هاشم در نيروي هوايي پي مي‌برد!

      جا دارد در اين جا خاطره‌اي كه سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در كتاب «انتخابي ديگر»1 بيان كرده را بياوريم. اقدام در اين مطلب كه با عنوان «برخورد با پرندگان سيگال» در كتاب مزبور به چاپ رسيده عنوان مي‌كند كه در اوايل جنگ در پروازي به همراه شهيد بزرگوار «عليرضا ياسيني» به قصد انهدام سه سايت موشكي زمين به دريا كه از پشت پايگاه هوايي شعيبيه كشتيهاي كشورمان را مورد اصابت قرار مي‌داد در يك جنگنده F-4 عازم ماموريت مي‌شود. طبق برنامه براي درامان ماندن از رديابي توسط رادارهاي دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مايلي «خورموسي» و پرواز بر فراز باتلاقهاي «فاو» و «ام‌القصر» خود را در موقعيت مناسب به روي هدف برسانند. با عبور از مرز اقدام به عنوان خلبان كابين عقب تمام حواس خود را معطوف بررسي سامانه‌هاي مختلف هواپيما و تهديدات موشكي دشمن مي‌كند تا در صورت شليك بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف كنند.

      خطري احساس نمي‌شد و جنگنده با سرعت بسيار بالا در ارتفاع پايين بر فراز ني‌زارها به حركت خود ادامه مي‌داد كه ناگهان زمين و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تيره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانيه بعد به هوش آمده و مشاهده مي‌كند كه جنگنده در يك صعود 50 درجه‌اي در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامين هواپيما را در اختيار گرفته و از طريق راديوي هواپيما سعي در برقراري ارتباط با ياسيني مي‌كند. خلبان كابين جلو هيچ عكس‌العملي از خود نشان نمي‌داد. اقدام در همين زمان به بررسي شرايط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقي افتاده. تكه‌هاي گوشت و پر اطراف كابين نشان از برخورد دسته‌اي از پرندگان دريايي (كه در آن سرعت حكم يك گلوله ضدهوايي را دارد) به جنگنده را داشت.

      هواپيما در كنترل بود اما تمام سامانه‌هاي ناوبري از كار افتاده بود. تعيين مسير درست بازگشت تنها با كمك رادار كنترل زمين ميسر بود كه تماسهاي متعدد اقدام با رادار هيچ نتيجه‌اي دربر نداشت. اقدام براي چندمين بار در راديوي هواپيما گفت:

      ـ از ابابيل به رادار! اگر صداي مرا مي‌شنوي جواب بده!

      ناگهان صداي مبهمي به گوش رسيد. بلافاصله تكرار كرد:

      ـ از ابابيل به رادار!

      ناگهان صداي روشن و واضحي در راديو طنين‌انداز مي‌شود!

      ـ ابابيل، من عقابم، به گوشم!

      اين پيام كه در واقع نويد زندگي براي فانتوم و خلبانانش محسوب مي‌شد، صداي خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهيد والامقام سروان خلبان «هاشم آل‌آقا» بود. آل‌آقا در ادامه مي‌گويد:

      ـ مشكلي برايتان پيش آمده؟!

      ـ هواپيمايمان صدمه ديده. نمي‌دانم خلبان كابين جلو بيهوش شده يا به شهادت رسيده.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن! سعي كن كنترل هواپيما را به دست بگيري! دارم به سمت شما حركت مي‌كنم.

      وقتي كه آل‌آقا به بالاي سر فانتوم زخمي رسيد گفت:

      ـ ابابيل! همين‌طور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگيره صندلي‌پران استفاده نكني! چون چتر صندلي باز شده و بالاي هواپيما رهاست. هواپيمايتان شبيه «آواكس»2 شده است.

      ـ متشكرم! سعي مي‌كنم هواپيما را هدايت كنم. ولي نمي‌دانم چه بلايي سر ياسيني آمده است.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن و همين‌طور به پرواز ادامه بده! من پشت سرت در حركت هستم، نگران نباش!

      موتورها با آن كه با قدرت صد در صد در حال پيشراندن جنگنده بودند با اين حال فانتوم صدمه ديده سرعتي حدود 180 نات داشت كه براي جنگنده سرعت كمي است. پس از مدتي ياسيني نيز به هوش آمده و با اعلام اين كه مي‌تواند جنگنده را هدايت كند، فرمان را در دست مي‌گيرد. نهايتا هواپيما به سلامت در پايگاه فرود آمده و بدين وسيله هاشم آل‌آقا جنگنده F-4 باارزش و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز مي‌گرداند.

      همسر قهرمان شهيد از آن زمان كه هاشم ديگر به خانه بازنگشت، نگهداري و پرورش دو يادگار شهيد (بابك و بهزاد) را به تنهايي به عهده گرفت و نشان داد كه از حماسه‌سازان ميدانهاي نبرد حق عليه باطل چيزي كم ندارد. وي كه براي فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشي خستگي‌ناپذير توانست آنها را به سمت مدارج بالاي علمي رهنمون شود. دكتر «بابك آل‌آقا» فرزند ارشد شهيد با ارايه پايان‌نامه دكتراي خود با عنوان «بررسي تاثير محيط هوا ـ فضا بر فيزيولوژي بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورميانه مقام اول را كسب و به دريافت لوح تقدير از دست رييس‌جمهور وقت جناب آقاي «خاتمي» مفتخر شود. لازم به ذكر است پايان‌نامه وي هم‌اكنون در تعدادي از خطوط هوايي به عنوان مرجع تدريس مي‌شود.



      افتخاري ديگر

      از افتخارات ديگر همسر سرافراز شهيد آل‌آقا اين است كه وي خواهر شهيد نيز مي‌باشد. شهيد سروان خلبان «مصطفي صغيري» كه از خلبانان جنگنده F-4، فانتوم نيروي هوايي بود در ماموريتي در روز 23 مهر 1359 كه از پايگاه سوم شكاري همدان به قصد هدفي در شهر سليمانيه عراق برخاسته بود، مركبش در خاك عراق مورد اصابت قرار گرفته و به فيض عظيم شهادت نايل مي‌آيد. متاسفانه باخبر شديم كه چندي پيش همسر اين دلاورمرد عرصه پيكار دارفاني را وداع گفته. ما نيز به نوبه خود با تسليت به خانواده آل‌آقا براي اين مرحومه علو درجات را از درگاه ايزد منان خواستاريم.

      هم‌اكنون براي بزرگداشت مقام والاي 70 تن از خلبانان شهيد نيروي هوايي ارتش كه پيكر پاكشان هرگز به آغوش وطن بازنگشت، يادماني در بهشت زهرا ساخته شده است.

      در پايان از خانواده معظم شهيد آل‌آقا به خصوص همسر بزرگوارشان كه ما را به گرمي پذيرفتند و با شكيبايي پاسخگوي سوالات ما بودند تشكر و قدرداني مي‌كنيم.


      منبع

      مدیران محترم لطفا منتقل کنن...
    • توسط EBRAHIM
      ميتوان به جرات اظهار کرد که ديگر همانند گذشته توانايي ساخت هواپيماهاي جنگنده تنها تحت سلطه کشور بخصوصي مانند ايالات متحده نيست و کشورهاي ديگر نيز همگام با صنعت روز هوانوردي با جديت مشغول به طراحي و توليد هواپيماهاي جنگندهي بومي هستند.اما در اين ميان دو کشور اروپايي يعني انگليس و فرانسه البته تا حدودي نيز آلمان گوي سبقت را از ديگران ربوده و به سرعت در حال توليد جنگنده هايي هستند که به خوبي از پس حريفان امريکايي خود بر آمده و انان را از ميدان نبرد به در ميکنند.کشور فرانسه با سابقه ي زياد در طراحي و ساخت هواپيماهاي مسافربري و نظامي هم اکنون در حال طراحي مدل هاي جديدي از هواپيما هاي جنگنده بوده که نمونه شاخص آن جنگنده رافالRafale با کدM09است در ادامه به بررسي اين هواپيماي مدرن ميپردازيم.

      اين جنگنده که در حقيقت ادامه دهنده راه اسلاف خود يعني جنگنده هاي مشهور ميراژ جگوار سوپر اتاندارد و... است به منظور جايگزيني جنگنده هاي قديمي توسط نيروي هوايي فرانسه سفارش داده شده. اين جنگنده که ميتوان آن را تا حدودي جنگنده اي جوان وجديد ناميد در سال 2001 و در عمليات جنگ افغانستان عملکرد و برتري آشکار خود را بر شناخته شده ترين هواپيما هاي ناو نشين يعني f-18 و f14 به جهانيان ثابت نمود.رافال هواپيمايي دو موتوره با قابليت حمل بازه گسترده از تسليحات هوا به هوا و هوا به زمين بوده که در عين حال هواپيمايي بي نهايت تغير پذير است و به سرعت ميتواند نقش خود را از برتري هوايي به شناسايي حملات دريايي و يا زميني تغير دهد.در کاکپيت اين جنگنده از سيستم هاي اويونيک يا سيستم هاي الکترونيکي بسيار پيشرفته اي بهره برداري شده است مانند سيستم HUDهولوگرافيک با زاويه ديد بالا ساخت شرکت تالس اويونيک که اطلاعات ماموريت را به وفور در جلوي ديد خلبان حاضر مي نمايد.دوربين هاي CCDو همچنين صفحه نمايش هاي لمسي در طرفين خلبان که اطلاعات تاکتيکي موقعيت حاضر را ارايه کرده و به او امکان تصميم گيري به موقع را ميدهد.

      در مورد تسليحات اين جنگنده بايد اظهار نمود که اين هواپيما قادر به حمل بيش از 9 هزار کيلوگرم جنگ ابزار هوا به هوا و هوا به زمين از انواع مختلفي چون موشکهاي ميکا ما÷يک سايدوايندر آپاچي اگزوست ماوريک هارپون و بمب هاي هدايت ليزريGBU-12 بسته به نوع ماموريت است.چنانکه پيش بيني نيز ميشود قرار بر اين است که اين جنگنده مدرن از سال 2006 به بمب هاي فوق دقيق هدايت ليزري يا GPSماهواره اي سا÷مAASM نيز براي منهدم کردن هدف هاي دشوار زميني مجهز گردد.اين جنگنده همچنين از دو توپ مسلسل با قدرت آتش 2500گلوله در دقيقه ساختGIAT نيز براي نبرد هاي هوايي نزديک نيز بهره مي جويد.

      اين جنگنده از نظر جنگ الکترونيک نيزبرتري خود را حفظ کرده است ،چه،با در اختيار داشتن سيستم هاي هشدار تهاجم،گيرنده و آشکار سازي ليزري و سيستم هاي مغشوش کننده رادار هاي دشمن از توانايي قابل قبولي برخوردار است.با مجهز شدن اين هواپيما به سيستم راداريRBE2،اين جنگنده از قابليت هايي چون نگاه به پايين شليک به پايين نيز بهره مند شده قابليت شناسايي همزمان 8 هدف وشناسايي تهديدات هوايي را به نحو احسن را نيز دارا است.طول بال هاي دلتا شکل اين جنگنده حدود 11متر و طول خود هواپيما حدود 10 متر است و در عين حال، از مساحت بالي به ميزان 45 متر مربع بهره ميبرد. اين جنگنده مدرن از دو موتور M88-2ساخت سنکنما،براي فراهم آوردن نيروي پيشران خود استفاده مينمايد ک هالبته هر يک نيروي کشش استاتيکي معادل 75کيلو نيوتون را با پس سوز فراهم مي آورد که در اصل ورودي هاي اين موتور ها ، در زير سکان افقي هواپيما واقع شده است!البته تعجب نکنيد.واقه شدن ورودي هاي هوا زير سکان افقي، به اين دليل است که اين هواپيما از نوع کانارد مي باشد،يعني سکان افقي ان که غلتش حول محور عرضي را کنترل ميکند،به صورت دو بالچه در جلو واقع شده است و در عوض، در قسمت انتهاي هواپيما هيچ گونه سطح کنترلي مشاهده نشده و بال ها تا خروجي هاي موتور ادامه يافته اند.

      موتور هاي قدرتمند اين جنگنده،رسيدن ان را به سرعتي معادل1/8ماخ و داشتن سقف پروازي برابر با 55 هزار پا را امکان پذير ساخته اند که توانايي هاي بهينه براي جنگنده اي در اين کلاس محسوب مي شود.
      ناگفته نماند که اين جنکنده در انواع گوناگوني براي ماموريت هاي متواوت عرضه ميشود.اين مدل ها عبارت اند از:مدلBاين جنگنده در اصل براي استفاده نيروي هوايي طراحي گشته و هواپيمايي دو نفره شامل سرخلبان و افسر تسليحات نظامي است.مدلCنيز مانند مدل قبل براي نيروي هوايي توليد شده و در چندي موارد داراي بهبود يافتگي هايي نيز نسبت به مدل قبلي مشاهده ميشود.مدل Mنيز جنگنده تک نفره و مدل ناونشين رافال محسوب ميشود که به منظور انجام ماموريت هاي حفاظتي از ناوهاي هواپيمابر توليد گشته است.قابل توجه است که باز هم سازنده اين هواپيما،يعني شرکت داسالت،سنت شکني نکرده و هواپيماي رافال را نيزهواپيمايي با بال هاي دلتا شکل طراحي نموده است،يعني همان سنتي که در هواپيما هاي پيشين فرانسوي مانند ميراژ4000 رعايت شده است.جنگندهي رافال اولين هواپيماي نظامي جهان است که به منظور انجام ماموريت هاي هوا به هوا و هوا به زمين به صورت همزمان طراحي شده است.

      به علاوه توانايي هاي اين هواپيما براي انجام عمليات در حالت هاي ماوراي ديد بصري(BVR)و ارتفاع بسيار پايين نسبت به سطح زمين،امکانات گسترده اي را به آن،براي جنگنده اي جند ماموريته بودن و قابليت بقاي فراوان در مقابل دشمن را داده است،و به هر سخن،اين هواپيما قادر است که نه تنها نيروي هوايي فرانسه،بلکه کشور هاي زيادي در جهان را که بعد ها از سفارش دهنده گان اين هواپيما خواهند بود،به سهلوت و با شايستگي هر چه تمامتر مرتفع نمايد.

      ماهنامه نوآور
    • توسط TAHA-SH
      به گزارش جهان به نقل از تسنیم، سردار محمد حجاری معاون آماد و پشتیبانی ستاد‌ کل نیروهای مسلح در همایش سلاح‌های هواپایه که صبح امروز در دانشگاه امام حسین(ع) برگزار شده، طی سخنانی گفت: پروژه موشک برد بلند و هوا به هوای "مقصود" در آینده نزدیک به بهره برداری می‌رسد.

      وی همچنین به مواضع اخیر رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد و افزود: فاصله لبخند و اخم دشمن خیلی کوتاه است و فکر نکنیم با یک لبخند همه چیز حل می‌شود چرا که این لبخند خیلی سریع به اخم تبدیل می‌شود همانطور که دیدیم که لحن رئیس جمهور آمریکا طی دو روز متفاوت شد.

      معاون ستاد‌ کل نیروهای مسلح همچنین تاکید کرد: در سال ۹۲، ۶۰درصد تحقیقات ما به حوزه هواپایه و سلاح های هواپایه اختصاص یافته است.

      سردار حجازی تأکید کرد: ۱۷ پروژه عمده و سطح یک در هوافضا در دست تولید داریم که در واقع سامانه هستند و ۱۱ پروژه سطح یک در صنایع هوایی نیز در دست تولید داریم.
      http://www.jahannews.com/vdcdx90s9yt0fj6.2a2y.html



      منتظر گمانه زنی دوستان راجع به این موشک هستم
      دقت کنید که این موشک بعنوان برد بلند معرفی شده است یعنی چقدر؟؟؟؟
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.