امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

تصویر

مرکاوا (Merkava) نوعی تانک جنگی است که توسط اسرائیل، به منظور تامین هر چه بیشتر امنیت جانی سرنشینان در شرایط سخت جنگی و در اصل برای کمک به ارتش اسرائیل ساخته شده است.

از آنجایی که موتور تانک در قسمت جلوی آن قرار دارد، در نتیجه جرم بیشتر تانک در این قسمت جمع شده و در شرایط بحرانی فرار از در پشتی تانک برای سرنشینان آسانتر می شود. مرکاوا سریع حرکت می کند، بسیار پر قدرت است و بدنه آن از نوعی فلز ضد ضربه کم نظیر ساخته شده است. مجموعه این خصوصیات Merkava را به یکی از ایمن ترین تانک های جهان برای سربازان تبدیل کرده است.

تعداد زیادی از این نوع تانک در کارخانه ای واقع در یکی از شهر های مرکزی اسرائیل به نام تلاشومر (Tel HaShomer) تولید و نگهداری می شوند، به علاوه قطعات لازم برای ساخت نیز در اسرائیل و توسط شرکت های فعال در زمینه صنایع نظامی از جمله IMI, Elbit, Soltam و ... ساخته می شوند.

تاریخچه
در سال 1967 پس از جنگ شش روزه - جنگ "اعراب و اسرائیل" یا جنگ "ماه ژوئن" نیز نامیده می شود و درواقع نبرد اسرائیل با کشورهای عربی نظیر مصر، اردن، عراق و سوریه بود که طی آن اسرائیل موفق شد نوارغزه، شبه جزیره سینا در مصر، نواحی غربی اردن و فلات جولان در سوریه را به تصرف خود در آورد - و تحریم اسرائیل توسط کشور فرانسه، وزارت دفاع اسرائیل قراردادی مبنی بر همکاری و مشارکت با کشور انگلستان در ساخت نوعی تانک جنگی به نام چیفتن (Chieftain) را به امضاء رساند.

در سال 1969 با فشار کشور های عربی، انگلستان مجبور به لغو این قرارداد و کنار گذاشتن اسرائیل از این پروژه شد. این کار اسرائیل را متوجه این نکته کرد که به منظور تامین تسلیحات نظامی اش نمی تواند به کمک دیگر کشورها تکیه کند، در نتیجه با استفاده بهینه از نیروهای داخلی، مصصم به ساخت یک تانک جنگی که عملا یکی از مخرب ترین جنگ افزارهای نظامی به شمار می رود، شد.

جمعیت اندک عامل ساخت مرکاوا
هر چند اسرائیل حادثه جنگ یوم کیپور (Yom Kippur) در سال 1973 را با ذخایر تسهیلات نظامی آمریکا پیش برد، اما به این نتیجه رسید که کشوری مانند اسرائیل با جمعیت اندکش نمی تواند از عهده تلفات سنگین چنین جنگ هایی برآید؛ در نتیجه تصمیم به ساخت تانک Merkava با هدف حفظ جان سربازانش گرفت.

جنگ یوم کیپور که جنگ رمضان، جنگ اکتبر یا جنگ 1973 اعراب و اسرائیل نیز نامیده می شود، جنگی بود که با اتحاد کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه در مقابله با اسرائیل در گرفت. این جنگ که در واقع نوعی جوابیه به جنگ شش روزه بود در تعطیلات یوم کپیور یهودیان آغاز شد و بیست روز به طول انجامید و نهایتا نیز به آتش بس رسید.

Merkava Mk 1
برای اولین بار این تانک که مجهز به یک توپ 105 میلیمتری بود، در ماه آوریل 1979 مورد بهره برداری قرار گرفت. در سال 1982 در جنگ لبنان آزمایش شد، ظاهرا سیستم ترمز تانک با مشکلاتی روبرو بود.

Merkava Mk 2
اشکالات Mk 1 در این مدل برطرف و بهسازی شد، از آن جمله اضافه شدن یک خمپاره 60 میلیمتری در داخل تانک بود. Mk 2 مجددا در تهاجم اسرائیل به لبنان و بیروت مورد استفاده قرار گرفت.

Merkava Mk 3
این مدل که در 1990 معرفی شد، مجهز به یک موتور با قدرتی معادل 1200 اسب بخار و یک اسلحه Smooth-Bore 120 میلیمتری بود.

Merkava Mk 3B
در سال 1995 عرضه شد، این تانک که Merkava Baz نیز نامیده شد، در سیستم شلیک و تهویه هوای داخل آن نسبت به مدل های قبل تغییراتی بوجود آمد و یک پکیج زرهی به نام Kasag به آن افزوده شد. در واقع Merkava 3 Baz Kasag یکی از امن ترین تانک های دنیا به شمار می رود.

آخرین مدل ساخته شده از تانک های Merkava است که از سال 2004 مورد استفاده قرار گرفته است، سیتم ایمنی اش کامل تر شده دقیق تر شلیک می کند.

ملاحظات
مانند هر تانک دیگر، Merkava نمی تواند در مقابل مین های زیرزمینی مقاومت کند. طی انتفاضه الاقصی سه عدد تانک مرکاوا توسط رزمندگان فلسطین در نوار غزه نابود شد و 7 سرباز اسرئیلی به هلاکت رسیدند.

در زد و خوردهای اخیر میان اسرائیل و لبنان (در سال 2006) نیز چندین تانک مرکاوا تخزیب شده و سرنشینان آنها زخمی شده یا به هلاکت رسیدند. مقامات اسرائیلی معتقد هستند که این عملیات و عملیات مشابه با کمک موشک های ضد تانک Metis-M ساخت کشور روسیه انجام شده است.

از سال 2005 تعداد ده هزار کارگر در 220 کارخانه ساخت تانک مرکاوا درکشور اسرائیل به کار گمارده شده اند. در همان سال درآمد دولت اسرائیل از صادر کردن تجهیزات و ابزار جانبی تانک مرکاوا رقمی بالغ بر 200 میلیون دلار بود. کارخانه های سازنده این تجهیزات در اسرائیل، در آمد حاصله از صادرات لوازم فوق الذکر را در سال 2007 معادل 400 میلیون دلار پیش بینی کرده اند.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا دستت درد نكند مطلب جالبي بود. تانك مركاوا قويترين تانك اسراييل ولی با 120 دستگاه تلفات در 33 روز نبرد با 2000 نفر چريك لبناني!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون. اطلاعات خوبي بود. البته كاش مي‌نوشتين كه اين تانك‌ها تقريباْ انهدام ناپذير بود و وقتي كه به عميد پرتز اطلاع داده شد كه چريك‌هاي حزب‌الله يك تانك مركاوا رو منهدم كردن، وسط جلسه حرف فرمانده نيروي زميني ارتش رو قطع كرد و با تعجب پرسيد : چطور منهدم شد؟!!!». اگه دوستان درمورد نحوه‌ي هدف قرار گرفتن اين تانك‌، اطلاعاتي دارن، خوشحال مي‌شم كه اون رو بنويسن تا بنده هم از اون‌ها استفاده كرده و با مطالعه‌شون، بر سواد نداشته‌ام افزوده شه. ---------------------------------------------------- راستي. خبر دارين كه خط توليد تانك مركاوا متوقف شد؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راستي. به بهانه‌ي مطرح شدن جنگ 33 روزه، مختصر آمار تلفات نظامي و انساني اسرائيل در اين جنگ رو (به نقل از خبرگزاري مهر) مي‌نويسم.

--------------------------------------------------

تلفات نیروی زمینی

120 کشته و 400 زخمی که حال بیشتر آنها وخیم گزارش شده است.



خسارتهای انسانی در مناطق صهیونیست نشین

50 کشته و 2500 زخمی



خسارتهای اسرائیل در زمینه تجهیزات زرهی

انهدام120 دستگاه تانک فوق پیشرفته و مدرن میرکاوا از نسل چهارم و 30 دستگاه دیگر تجهیزات زرهی



خسارتهای نیروی دریایی

انهدام یک فروند ناوچه ساعر 5 / یک فروند ناوچه ساعتر 4/5 و یک فروند قایق توپدار جنگی



خسارتهای نیروی هوایی

سرنگونی سه فروندهلی کوپتر از نوع آپاچی و یک فروند از نوع یسعور که 5 سرنشین آن کشته شدند و یک فروند هلی کوپتر هم در جریان درگیری های شدید رزمندگان حزب الله با متجاوزان صهیونیست در جبهه مارون الرس سرنگون شد،یک فرونده جنگده اف 16 در جنوب لبنان متلاشی شد و یک فروند هواپیمای جاسوسی نیز بر فراز کوههای لبنان سرنگون شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زره تانك مركاوا-4 بسيار مدرن و مقاوم هست بطوريكه حتي با راكتهاي معمولي ضد زره مانند RPG-7 آسيب چنداني نميبيند و فقط اگر راكت بصورت عمودي به زره برخورد كند مقداري در آن بخش خسارت ايجاد خواهد كه به دليل استفاده از زرهها ساندويچي بعد از مراجعت تانك به پادگان ميتوان به سرعت زرههاي خراب شده را با جديد تعويض كرد.
براي زدن زرههاي نسل جديد روش متدوال استفاده از كلاهكهاي چند مرحله اي و اكثرا دو مرحله اي است بطوريكه كلاهك اول كوچك و ضعيف بوده و فقط وظيفه هموار كردن راه براي كلاهك اصلي را دارد. مثلا با انفجار كلاهك اول زرههاي واكنشگر منفجر شده و ديگر مانعي براي نابودي تانك با انفجار كلاهك دوم نخواهد بود. البته اين قضيه بيشتر در مورد تانكهاي روسي صادق هست تا غربي چون تانكهاي غربي بجاي استفاده زرههاي واكنشگر از زرههاي قطور و زخيم استفاده ميكنند. براي زدن اين تانكها چند راه مختلف وجود دارد كه بستگي به شرايط طرفين از جمله نوع سلاحهاي ضد زره مدافع دارد. مثلا با راكت انداز RPG-7 و با راكتهاي انفجاري شديد ضد تانك به قسمت شني و چرخها و ديگر نقاط ضعف تانك بزنيم تانك را منهدم نميكند ولي حداقل از صحنه نبرد خارج ميكند. روش بهتر استفاده از موشكهاي با قدرت انفجاري زياد و دو مرحله اي است كه بيش از 1000 ميليمتر قدرت نفوذ ميكنند مانند موشكهاي توليدي در داخل كه در جريان مانور چند ماه پيش آزمايش شد (اسمش چي بود؟) و قدرت نفوذي برابر با 1200 ميليمتر در زرههاي مدرن را دارد. اين سلاحها مانند ديگر سلاحها نيستند و تانك را به تلي از خاكستر تبديل ميكنند! 8O البته ميتوان از موشكهاي ديگري هم با قدرت نفوذ كمتر استفاده كرد مثلا تاو!
يكي از موشكهاي قدرتمند روسي كه دوربردترين موشك ضد تانك جهان هم هست Ataka-V VIKhR 9M120 (AT-16) نام دارد كه براي استفاده در بالگردهاي Mi-28 و Ka-50 و جنگنده ضربتي Su-39 ساخته شده است. برد حداكثر اين موشك 10000 متر و از پرتابگرهاي زميني 6000 متر با قدرت نفوذ 900 ميليمتر و با دقت 95٪ ميباشد كه از سيستم هدايتي Laser Beam Rider SACLOS بهره ميبرد و ميتواند اهدافي زميني و هوايي تا سرعت 800 كيلومتر بر ساعت را رهگيري و منهدم كند! تصویر اين واقعا يك ركورد در نوع خود محسوب ميشود چون موشكهاي ضد زره حتي پيشرفته غربي توانايي رهگيري اهدافي با يك پنجم سرعت فوق را هم ندارند! تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/a/ac/Merkava-3-latrun-2.jpg http://www.twenot.nl/Articles/Merkava%203B.JPG http://www.blimdanet.com/galeria/pabennos/images/Merkava%20caido%20en%20picada2.jpg http://static.howstuffworks.com/gif/rcc/rcc-4481dd6fb79f7merkava-ii.gif

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
Merkava تانك شكست خورده تانك مركاوا (مركاوا در عبري به معني Chariot يا ارابه) جزو تانكهاي اصلي ميدان نبرد است كه توسط اسرائيل براي استفاده در وزارت دفاع اسرائيل، طراحي و ساخته شده است. وزارت دفاع اسرائيل: Israel Defense Forces يا IDF هدف اصلي طراحي مركاوا، حفاظت از جان خدمه بوده است؛ بدين جهت موتور در قسمت جلوي تانك تعبيه شده است كه باعث افزايش جرم قسمت جلوي تانك مي‏شود؛ بنابراين، خدمه مي‏توانند در صورت از كار افتادن تانك، از قسمت عقب آن، خارج شوند اين تانك داراي زره بسيار مقاومي است و توانايي حركتي بالايي دارد؛ در واقع اين تانك، داراي بهترين نوع حفاظت، در كل تانكهاي توليدي در جهان است. بدنه و زره اصلي مركاوا در كارخانهء تل‏هاشومر ساخته مي‎‏شود و ساير اجزائش نيز در كارخانه‏هاي نظامي IMI, Elbit, Soltam و . . . توليد مي‏شوند. كارخانهء تل‏هاشومر: Tel HaShomer Armoured Corps تاريخچه به دنبال جنگ شش روزهء 1967 و تحريم تسليحاتي دولت فرانسه بر عليه اسرائيل، وزارت دفاع اسرائيل، قراردادي را با انگلستان جهت توليد مشترك تانك پرقدرت چيفتن به امضاء رساند. به سال 1969، به دنبال فشار كشورهاي عربي، دولت انگلستان، معاملهء ساخت تانك با اسرائيل را برهم زد و تانكهاي چيفتن را به ايران فروخت. تانک چيفتن در آن زمان، اسرائيل متوجه شد كه براي تامين سلاح‏هاي مورد نيازش، نمي‏تواند بر روي ديگر كشورها حساب كند، از اين رو، خود دست به كار توليد تانك شد. با اين حال در زمان نزديك به وقوع جنگ 1973 يام كيپور، ايالات متحده، تعدادي از تانكهاي ذخيرهء خود را به اسرائيل فرستاد. در آن زمان، حافظ اسد و انور سادات با ملك حسين (پادشاه اردن)، جلسه‏اي مشترك در امان برگزار كردند. هدف آنها، متقاعد كردن همراهي اردن در جنگ آتي بود. آنها قصد داشتند نيروهاي اسرائيلي را از بلندي‏هاي جولان و صحراي سينا به عقب برانند. شاه حسين، به دليل ترس از وقوع جنگ و به خطر افتادن تاج و تخت پادشاهي، با يك هليكوپتر، كه خود هدايت آن را بر عهده داشت به تل‏آويو پرواز كرد و در ديدار با گلداماير (وزير خارجهء وقت اسرائيل)، وقوع يك جنگ در آينده‏اي نزديك، به اطلاع وي رساند. بدين جهت، اسرائيل با كمكهاي فني و تسليحاتي آمريكا، توانست اين جنگ را پشت سر بگذارد. اسرائيل دريافته بود كه به علت جمعيت كم و سرزمين بسيار كوچك، نمي‏تواند متحمل تلفات سنگين در جنگ شود؛ از اين رو مركاوا، براساس حداكثر حفاظت جاني از خدمه‏اش، طراحي شد. از آنجا كه تعمير يك تانك معيوب يا آسيب‏ديده، ساعتها يا روزها به طول مي‏انجامد، خدمهء تانكهاي اسرائيلي، جهت كاهش خطا و ايجاد صدمات، ماهها آموزش سنگين مي‏بينند. به سال 1970، دولت اسرائيل، دريافته بود كه به يك ظرفيت بومي جهت توليد تانك در داخل كشور به شدت نياز دارد؛ بدين جهت، «تال» ژنرال ارشد اسرائيلي (ישראל טל) رهبري يك تيم طراحي را جهت ساخت يك تانك با مشخصات عالي ويژهء ميدان نبرد، بر اساس تجربياتي كه از جنگهاي 1967 و 1973 بدست آورده بود، آغاز كرد. عمدهء تمركز اين تيم طراحي، بر حفاظت جان خدمهء تانك استوار بود. ژنرال تال (با نام ديگر Talik) از فرماندهان ارشد اسرائيل است كه فرماندهي نبرد تانكها را در جريان جنگ 1967 در صحراي سينا و فرماندهي مرحلهء آخر جنگ 1973 را جهت راندن نيروهاي زرهي سوريه به پشت بلندي‏هاي جولان برعهده داشته است. وي در صحراي سينا، به مانند رومل در شمال آفريقا عمل نمود و به عنوان دارندهء بالاترين دانش نبرد تانكها در اسرائيل شناخته مي‏شود. به تاريخ 13 مارس 1977، اسرائيل، به طور رسمي، ساخت و تكميل تانك مركاوا را اعلام نمود. ژنرال تال (پايه گذار نبرد تانک و صنعت تانک سازي در اسرائيل) مركاوا نوع 1 يا Merkava Mk I مركاوا نوع 1 اولين بار به تاريخ آوريل 1979، به طور رسمي وارد خدمت در ارتش اسرائيل شد؛ اين تانك ويژهء مناطق سخت و ناهموار شمال اسرائيل و بلندي‏هاي جولان ساخته شد. در اين تانك، يك توپ 105 ميلي‏متري، موتوري نصب شده در جلوي تانك و درهاي خروج اضطراري در عقب استفاده تعبيه شده بود. اين تانك براي اولين بار در جنگ سال 1982 با لبنان مورد استفاده واقع شد؛ در اين نبرد، مشكلات عديدهء اين تانك نمايان گشت كه از آن جمله، مشكلات سيستم ترمز بود. مرکاواي نوع MK I (به محل دربهاي خروج در عقب تانک توجه فرمائيد) مركاوا نوع 2 يا Merkava Mk II مركاوا نوع 2 براي اولين بار به سال 1983 وارد خدمت شد. در اين تانك، چند مورد بهبود يافته بود ولي عمدهء تمركز وظيفهء تانك، بر جنگ شهري استوار بود. براي ايجاد قابليت مقاومت و پايداري خدمه، از يك مسلسل بسيار پرقدرت داخلي 60 ميلي‏متري استفاده شده بود؛ اين تغييرات به دنبال جنگ با لبنان به سال 1982 و نبرد شهري سنگين در بيروت، انجام شدند. تصويري از مرکاواي MK II مركاوا نوع 3 يا Merkava Mk III به دنبال اطلاعات و تجربيات بسيار مفيدي كه در جريان جنگ لبنان به سال 1982، عايد ارتش اسرائيل شد، مركاوا نوع 3 به سال 1990 پا به عرصهء وجود گذاشت. اين مدل، داراي موتوري به قدرت 1200 اسب بخار (معادل 895 كيلووات)، سيستم تعليق و جعبهء دندهء جديد و يك توپ 120 ميلي‏متري بسيار پرقدرت شده بود تصويري از مرکاواي MK III مركاوا نوع MK 3B مركاوايي كه به سال 1995 از خط توليد خارج شد و به نام مركاواي باز شناخته مي‎شود (Merkava Baz) داراي يك سيستم كنترل آتش بسيار پيشرفته، حفاظت كنندهء بسيار موثر خدمه در برابر حملات NBC* (اتمي، ميكروبي و شيميايي)، تهويهء مطبوع بسيار مناسب با درجهء دماي قابل تنظيم، زره چندتكه يا ماجولار به نام Kasag (يعني خسارت وارده، با تعويض قطعه زره آسيب ديده، سريعن برطرف مي‏شود) مي‏باشد؛ بدين ترتيب، تانك «Merkava 3 Baz Kasag»، بهترين و مقاوم‏ترين زره را در بين تانكهاي حال حاضر جهان، داراست و در برابر سلاح‏هاي ضدتانك معمول نظير انواع RPG، كاملن مقاوم مي‏باشد. *NBC مخفف Nuclear, Biological ,Chemical مركاوا نوع MK 3 (نسل چهارم) مدلي از سري MK 3 تانك مركاوا كه امروز در ارتش اسرائيل به كار گرفته مي‏‎شود Dor-Dalet (نسل چهارم) ناميده مي‏شود؛ اين تانك بسيار پيشرفته، شامل ويژگي‏هاي زير است: * زره چندتكهء قابل افزايش (از نوع ماجولار) * مسافت ياب بهبود يافته * مسلسل بسيار پيشرفته با قدرت نفوذ و نواخت بالا * تهويهء مطبوع داخلي و پرقدرت (ايركانديشن) * حفاظت كنندهء خدمه در برابر حملات اتمي، ميكروبي و شيميايي مركاوا نوع 4 يا Merkava Mk IV مركاواي نوع 4، آخرين نسل توليد شدهء‌ اين تانك ويژهء ميدان نبرد در اسرائيل مي‏باشد كه از سال 2004 وارد خدمت در نيروي زميني اسرائيل شده است و هم اكنون در جنوب لبنان فعال مي‏باشد. اين تانك داراي پوشش حفاظتي بسيار مقاوم‎تري جهت خدمه نسبت به انواع قبلي بوده و داراي موتور بسيار پرقدرت و سيستم كنترل آتش دقيق‏تر مي‏باشد. نمايش مركاواي MK 4 به همراه رابط نصب مين كوب تانك MK 4 براي نبردهاي شهري بهينه‏سازي شده است؛ همچنين مجهز به زرهي است كه نه تنها جلوي تانك، بلكه تمام اطراف و بالاي تانك را به خوبي پوشش مي‏دهد. زره تعبيه شده، از نوع چندتكه (ماجولار) است كه با آسيب ديدن زره، تنها قطعات آسيب ديده تعويض مي‏شوند نه كل زره. در MK 4 همچنين جزئيات بيشتري جهت حفاظت جان خدمه پيش‏بيني شده است؛ به طوري كه هر قطعهء آسيب ديده به هنگام هدفگيري زره اصلي، مي‏تواند توسط قطعهء ديگري تامين و جايگزين شود و بدين ترتيب، تانك به راحتي از صحنهء نبرد، خارج نمي‏‎شود. MK 4 همانند مدلهاي قبلي، داراي سيستم تهويهء مطبوع با كيفيت عالي، حفاظت كنندهء جان خدمه در برابر حملات «اتمي، ميكروبي و شيميايي» و محل ضدحريق و ضدضربهء‌ نگهداري مهمات مي‏باشد. در MK 4 يك سيستم كنترل آتش بسيار پيشرفته با يك توپ پرقدرت 120 ميلي‏متري بدون خان و يك سيستم بسيار پيشرفتهء هدف‏ياب تعبيه شده است. اين سيستم هدف‏ياب، به خدمهء تانك كمك مي‏كند تا به راحتي هليكوپترهاي ضدتانك نظير هليكوپتر فرانسوي SA342L Gazelle (غزال) و هليكوپتر روسي Mil Mi-24 Hind (هايند) را در آسمان شناسايي كرده و سرنگون سازد. هليكوپترهاي غزال و هايند، ستون فقرات اصلي هليكوپترهاي ضدتانك سوريه و عراق (زمان صدام) را تشكيل مي‏دهند و قابليت سرنگوني آنها براي ارتش اسرائيل، از اهميت بالايي برخوردار است. توپ 120 اين تانك، قابليت استفاده از مهمات اسرائيلي، فرانسوي، آلماني و آمريكايي را داراست. در اين تانك همچنين يك مسلسل بسيار پرقدرت 12.7 ميلي‏متري ساخت Rafael و يك خمپاره‏انداز 60 ميلي‏متري داخلي تعبيه شده است. مسلسل تعبيه شدهء داخلي و همچنين درب خروج تعبيه شده در قسمت عقب تانك (كه در تمامي مدلهاي مركاوا موجود است) ثابت كرده‎‏اند كه در جنگهاي شهري، بسيار كارآمد هستند. مركاوا همچنين از قابليت تحرك پيشرفته‏اي برخوردار است كه امكان مانورپذيري خوبي در مناطق صعب العبور بلندي‏هاي جولان – كه عوارض طبيعي زمين، امكان تحرك كمي براي تانكها ايجاد مي‏كنند – مي‏دهد. همچنين سيستم جديد شني تانك - كه به اختصار Mazkom يا (מזקו"ם) ناميده مي‏شود و مخفف عبارت كامل عبري מערכת זחלים קפיצים ומרכובים مي‏باشد – بهبود يافته است و تانك را قادر مي‏سازد به راحتي در سطوح ناهموار حركت كند و رد كمتري برجاي بگذارد. نمايشگر ويديويي نصب شده، نمايي 360 درجه از اطراف تانك را در تمام ساعات شبانه‏روز مي‏تواند به نمايش گذارد. موتور ديزلي بسيار پرقدرت 1500 اسب بخاري، به تانك امكان مي‏دهد با سرعت و قدرت بسيار بيشتري مانور نمايد و به راحتي به سرعت 60 كيلومتر بر ساعت، دست يابد. سيستم شني تانك در اصطلاح Tracks, springs and wheels system يا TSAWS ناميده مي‏شود. امكان پيشرفتهء ديگر، نصب سامانه‏اي بسيار پيشرفته به نام «سيستم مديريت ميدان جنگ» يا (צי"ד) ساخت البيت سيستمز (Elbit Systems) مي‏باشد كه از اطلاعات ديجيتالي كسب شده از ساير نيروهاي عمل كننده، مانند تانكها يا هواپيماهاي جاسوسي بدون خلبان، جهت به روزآوري برنامهء عملياتي، جهت يابي صحيح و توجيه خدمه جهت انجام نبرد صحيح، بهره مي‏برد. اين سيستم فوق پيشرفته، همچنين قادر است اطلاعات باارزش كسب شده در ميدان جنگ را ذخيره كرده و آنها را به ساير نيروهاي عمل كنندهء ميدان نبرد، انتقال دهد. سيستم مديريت ميدان جنگ = Battle Management System شايعاتي وجود دارد مبني بر اينكه اسرائيلي‏ها بر روي توپي 140 ميلي‏متري كار مي‏كنند كه بر روي گونه‏اي جديد از مركاوا (شايد مدل MK 5) نصب شود. چنين تانكي ممكن است وجود داشته باشد؛ گمانه‏زني‏هايي وجود دارد مبني بر اينكه چنين تانكي به زودي پديدار خواهد شد، به ويژه اينكه توليد سري MK 4 به دليل قطع بودجه، در خطر تعطيل شدن مي‏باشد. گونه‏هاي مركاوا به دنبال وقوع انتفاضهء الاقصي، وزارت دفاع اسرائيل، برخي از تانكهاي مركاواي خود را به نحوي تغيير داد كه اين تانكها بتوانند نيازهاي يك جنگ شهري را برآورده كنند؛ عمدهء اين تغييرات در قسمت موتور به وقوع پيوستند و تاثير منفي بر كارايي رزمي اين تانكها نداشتند. Merkava 3 LIC اين مدل، نوعي از تانك «مركاواي باز 3» مي‏باشد كه ويژهء جنگهاي شهري، تجهيز شده است. استاندارد نام‏گذاري LIC بر اساس عبارت «شدت جنگاوري تقليل يافته» شكل گرفته است و مجهز به يك مسلسل داخلي 50 ميلي‏متري M2 ساخت براونينگ مي‏باشد كه خدمه را قادر به شليك پرقدرت و با نواخت بالا مي‏نمايد، بدون آنكه در معرض تير دشمن قرار بگيرند. در اين مدل، همچنين از حفاظت‏هاي بيشتري براي صدمه نديدن در برابر انفجار نارنجك يا مواد انفجاري دست‏ساز استفاده شده و توري‏هاي خاصي جهت محافظت دوربين‏ها و هواكش‏ها، تعبيه شده است. همچنين دستگاهي جهت علامت‏گذاري نقاط و يك دوربين در قسمت عقب تانك نصب شده است تا خدمه بهتر بتوانند در خيابانهاي باريك، جهت‏يابي كنند. LIC = Low Intensity Conflicts تصويري از مرکاواي LIC مركاواي آمبولانس يا تانك‏بولانس (Tankbulance) در داخل برخي از مدلهاي مركاوا، تجهيزات آمبولانس نصب شده است و قسمت عقب تانك، به نحوي تغيير يافته است كه بتواند مجروحين را با برانكارد حمل كند، ضمن اينكه تجهيزات كمكي پزشكي نيز در داخل آن افزوده شده است. بزرگتري خاصيت تانكبولانس، استحكام زياد و درب‏هاي خروجي عقب مي‏باشد كه تخليهء مجروحين را در زير آتش شديد و به هنگام پاسخگويي تيربارچي تانك به آتش دشمن، امكان‏پذير مي‏سازد. مركاوا نوع ARV مركاواي نوع ARV يا «وسيلهء زرهي ترميم‏يافته» به نام Nammer (ببر به زبان عبري) شناخته مي‏‎شود؛ در واقع يك خودروي زرهي بر اساس شاسي تانك مركاوا مي‏باشد. اين مدل، قادر است تانكهاي از كار افتاده يا آسيب‏ديده را به وسيلهء موتور اضافي خود، به عقب حمل كند. ARV مخفف Armoured Recovery Vehicle مركاوا بر پايهء کاربري APC/IFV اسرائيل يک خودروي زرهي سنگين با کاربري APC و IFV بر اساس شاسي تانک مرکاوا طراحي کرده است. اين خودرو به نام Nemmera معرفي شده است که در زبان عبري به معني «ماده ببر» مي باشد؛ اما اصل توليد چنين وسيله اي، ارزش گذاري به جان نفرات يک جوخهء نظامي مي باشد، به ويژه اينکه به قيمت تمام شدهء يک تانک مرکاوا هزينه دربردارد زيرا بر اساس بدنهء مرکاوا،‌ ساخته شده است. به دنبال اجراي عمليات رنگين کمان (מבצע קשת בענן) و آسيب پذيري نفربرهاي زرهي M-113 و Stryker، وزارت دفاع اسرائيل تصميم به اجراي برنامهء Nemmera گرفت. به تاريخ 15 فوريه 2004، روزنامه ماآريو (Ma'ariv) گزارش کرد که يک نمونهء‌ اوليهء اين خودروي زرهي، مجهز به يک مسلسل سنگين، در منطقه پل گيواتي (Givati Bridge) مورد آزمايش قرار گرفته است؛ به طوري که مسلسل اين خودروي زرهي، از داخل بارگذاري و کنترل مي شده است. همچنين قرار بر اين شد که نام خودروي زرهي از Nemmera به Nammer (به معني ببر) تغيير يابد. APC مخفف Armoured Personnel Carrier (نفربر زرهي) IFV مخفف Infantry Fighting Vehicle (خودروي رزمي پياده نظام) عمليات رنگين کمان يا Operation Rainbow به تاريخ 18 مي 2004 و در منطقهء نواز غزه به جهت نابودي هسته هاي تروريسم آغاز گشت. در جريان اين عمليات، تونلهايي که جهت انتقال مهمات از مصر به نوار غزه حفر شده بودند، کشف گرديدند. اين عمليات بعد از آن آغاز شد که 13 سرباز اسرائيلي، به دست فلسطيني هاي مسلح، به قتل رسيدند. اجراي اين عمليات، مانع از رسيدن کشتي حاوي سلاحهايي نظير موشک ضدهوايي Sa-7 (استرلا-2) و موشک ضدتانک AT-3 Sagger بدست فلسطيني ها شد. اين سلاح ها به مصر قاچاق شده و قرار بود با کشتي به غزه حمل شوند. تانک مرکاوا بر اساس کاربري «توپ خودکششي» Sholef در منطقهء‌ بيت هاتوتچان دو نمونهء اوليهء توپ خودکششي 155 ميلي متري هويتزر Sholef (با نام ديگر Slammer) به وسيلهء کارخانجات Soltam بين سالهاي 1984 تا 1986 ساخته شدند. اين خودروي زرهي 45 تني، مجهز به يک توپ بلند کاليبر 52 مي باشد که بردي بيش از 40 کيلومتر دارد و قادر است حين حرکت، شليک کند. اين توپ خودکششي، هيچگاه به توليد انبوه نرسيد. Soltam يک کارخانهء بزرگ اسرائيلي است که هم در زمينهء توليدات نظامي و هم غيرنظامي فعاليت دارد. تجربهء نظامي اين شرکت، در زمينهء توليد سيستم هاي توپخانه، مسلسل و مهمات آنها مي باشد؛ اين کارخانه، زيرمجموعهء کمپاني نظامي Elbit مي باشد. ملاحظات همانند ساير تانکها، مرکاوا در برابر مين هاي ضدتانک نصب شده در جريان انتفاضه مسجدالاقصي، آسيب پذير نشان داد؛ طي اين شورش، سه دستگاه تانک مرکاوا به (به تاريخهاي 14 فوريه 2002 و 14 مارس 2002 و 16 فوريه 2003) وسيلهء فلسطينيان نوار غزه منهدم شدند. در جريان انهدام اين سه تانک، 7 سرباز اسرائيلي خدمهء مرکاوا، کشته شدند. همچنين تعدادي مرکاوا، دچار آسيب شدند؛ براي نمونه تانکي که به تاريخ 19 مارس 2004 به دليل انفجار يک مين ضدتانک واژگون شد و 2 خدمهء داخل آن، زخمي شدند. در سال 2005، بيش از 5000 کارگر مستقيمن درگير توليد مرکاوا بودند؛ ضمن اينکه 5000 شغل غيرمستقيم ديگر نيز به واسطهء توليد مرکاوا در 220 شرکت اسرائيلي ايجاد شده بود. همچنين در سال 2005، به واسطهء صدور تجهيزات وابسته به تانک مرکاوا، 200 ميليون دلار سود خالص،‌ عايد اسرائيل شد. (خود تانک، هيچگاه صادر نشده است) کارخانجات درگير توليد مرکاوا، انتظار دارند تا سال 2007، تعداد شغل هاي مرتبط با توليد مرکاوا به اندازهء 2000 نفر افزايش يابد و صدور فطعات مرتبط نيز تا 400 ميليون دلار، سود عايد دولت اسرائيل کند كه با شكست مفتضحانه اين تانك در لبنان شركتها وابسته تعطيل و تمامي كاركنان آنها بيكار شدند .
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام

تانک مرکاوا یا به زبان عبری מרכבה یک تانک پیشرفته ساخته شده به وسیله اسرائیل است . از سال 1980 این تانک با نمونه های مختلف به نیروی زمینی اسرائیل وارد به خدمت شد . نمونه های مختلف این تانک عبارتند از :
Mark IIB.
Mark IICr.
Mark IID
نمونه های زیادی از این تانک در سال های مختلف وارد به خدمت به نیروی زمینی اسرائیل شدند برای مثال Merkava Mark 3 در سال 1989 مارکاوای 1 در سال 180 وارد به خدمت شدند .
در نمونه سوم این تانک یعنی Merkava Mark 3 در سال 1995 تحولات زیادی در خود به وجود آورد . شرکت های مختلف نظمی بر روی این نمونه تانک بهینه سازی هایی رو انجام دادند که حاصل تلاش های انها بدین صورت بود .
1- سیستم کنترل آتش
2- سیستم تامین کننده ان بی سی
3- و کار های زیادی رو در زمینه امنیت انجام دادند .
تصویر
تصویر
کشور سازنده : اسرائیل
وزن : 65 تن
طول : 9.04 m
عرض : 3.72 m
ارتفاع : 2.66 م
سرنشینان : 4 نفر
سلاح های این تانک : یک توپ 120 mm .
دیزل : 1,500 hp
سرعت : 70 کیلومتر در ساعت
برد : 500 کیلومتر حرکت بدون سوختگیری
تصویر
تصویر
مشخصات اصلی
توپ 120 مم
خمپاره داخلی : 60 مم
دارای سیستم ان بی سی
سیستم خنک کننده
سیستم اتوماتیک جلوگیری از آتش
سیستم پیشرفته توقف
سیستم پیشرفته چرخش
نیروی محرکه AVDS-1790-9AR
البته بعد از این اطلاعات باید گفت که این تانک جلوی نیروی حزب الله شکست خورد و باعث تاسف اسرائیل هست که یک همچین تانکی در مقابل یک گروه دووم نمی یاره التبه اون بخاطر دارا بودن حزب الله به سیستم ها و موشک های ضد موشکی قوی بود . و تاکتیک خوب .

موفق باشید امیدوارم مورد قبول واقع شده باشه .
  • Like 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تانك مركاوا واقعا عاليست اگر به هر چيزي يكهو 7 -8 تا مينيكاتيوشا بخورد خوب بدبخت داغون ميشود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درسته حتی تانک آبرام هم جلوی این موشک ها کم میاره ولی چرا اسرائیل این انک ها رو فرستاد جلو . اسرائیل که باید می دونست حزب الله مثل آب خوردن می تونه تانک ها رو بزنه . برای هیچ تانک های پیشرفتش رو از دست داد . :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر تاپيك من در مورد تانكها رو خونده باشيد متوجه چيز جالبي در مورد مركاوا ميشيد. نميگم بريد بخونيد !!! :| در مورد مركاواي 4 تاپيك تانكهاي جهان شماره 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر فلانکر عزیز اگر منظورت عکس هاست من اون ها رو از توی تاپیک تو در نیوردم و اون رو از سایت اسرائیل ویپنز گرفتم حالا تو تاپیک تو هم بوده چه اشکالی داره تو هم یکی از مطالبی رو که من قبلا داده بودم نشوتی . :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط worior
      بسمه تعالی
       
       
      عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد.
       

       
       
      مقدمه
      آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده  و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال.
      با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود.
      در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده.
      در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر  2011  که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
       
      چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی
      اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد:
       

       
      در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است.
      حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28  و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد.
       

       
      در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است،  با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد.
       
      نقشه عملیات هوایی H3
       

       
       
      مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود.
      اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند.
      و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد:
       


      در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند
       
       


       
       
       
       
       
       
       چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند
      سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی  یا همان  PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند.

       
      در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر.
      از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. 

       
       
      و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد:
       

       
      نویسنده WORIOR 
      اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است.
      تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
       
       
    • توسط alexandre
      دیمونا (در عبری: דימונה) نام یکی از شهرهای کشور اسرائیل است که در استان جنوبی اسرائیل و در صحرای نگب قرار گرفته است. شهر دیمونا در حدود ۳۴٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد(شهر دیمونا، مرکز یهودیان سیاه‌پوستی است که اکثرا از اتیوپی به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند).
      مرکز تحقیقات اتمی نگب و نیروگاه اتمی دیمونا در ده کیلومتری جنوب شهر دیمونا قرار دارد
      -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

      اين تاپيك براي بررسي چگونگي حمله ايران به نيروگاه اتمي ديمونا در صورت آغاز جنگ بين ايران و ر‍ژيم اشغالگر ايجاد شده(دوستان فرض را بر اين بگذارند كه مسئولين ما به خاطر روند جنگ و بررسي تمامي مسائل تصميم به اين كار گرفتند)

      موارد كليدي كه مي توان مطرح كرد ميزان تاثيرات چنين اقدامي براي اسرائيل و تاكتيك هاي پيش روي ايران كه در انتها به موفقيت در عمليات فوق منجر بشود.(خرابكاري داخلي – حملات موشكي – بمباران هوايي و ...)
      منتظر ديدگاه دوستان اهل نظر هستم
      تاپيك مرتبط:
      آيا رژيم صهيونيستي توان حمله به تاسيسات اتمي بوشهر را دارد(تحليل اعضا)
    • توسط EBRAHIM
      پس از جنگ جهانی دوم و با کاهش قدرت کشورهای انگلیس و فرانسه انها نیروهای حود را از بخش هایی از خاورمیانه و از جمله سوریه خارج کردند. با خارج شدن نیروهای بیگانه و پس از فارغ التحصیل شدن اولین سری خلبانان اموزش دیده در مدرسه پرواز(در انگلستان) در سال 1948 نیروی هوایی این کشور تاسیس شد.

      در سال 1950 دو کشور سوریه و مصر در صدد ان شدند تا در هم ادغام شده و ایالات جموری عربی(United Arab Republic) را پایه ریزی کنند. در نتیجه این تصمیم نیروی هوایی سوریه شروع به رشد کرد این نیرو با استخدام پرسنل بیشتر و به خدمت در اوردن هواپیماهای بیشتر توان خود را افزایش داد. با این حال حافظ اسد( رییس جمهور سابق سوریه) تنها به این قرارداد اکتفا نکرد و سوریه در پیمان ورشو نیز عضو شد. هدف از این اقدام نزدیک تر شدن هر چه بیشتر به اتحاد جماهیر شوروی( سابق) بود. پس از این اقدام سیل تسلیحات روسی وارد ارتش سوریه شد که نیروی هوایی این کشور نیز از این موضوع مستثنی نماند.

      علی رغم دریافت این امکانات نیروی هوایی سوریه هیچ وقت در مقابل نیروی هوایی اسراییل خوش اقبال نبود( چه از لحاظ مهارت خلبانان و چه از لحاظ توانمندی)
      در جنگ 6 روزه نیروی هوایی سوریه مرتب از نیروی هوایی اسراییل شکست میخورد و در نهایت نیز دو سوم نیروی خود را از دست داد و مجبور شد از بعضی از پایگاه های خود عقب نشینی کند. شکست نیروی هوایی سوریه بعدها زمینه ساز شکست نیروی زمینی این کشور شد و جنگ را به نفع اسراییل به پایان رساند.
      در جنگ یوم کپور نیروی های مصری و سوری در ابتدا با موفقیت هایی رسیدند ولی مجددا نیروی هوایی اسراییل توانست بر نیروی هوایی سوریه غلبه کند و نتیجه جنگ مجددا به نفع اسراییل رقم خورد. پس از پایان این جنگ نیروی هوایی این کشور همچنان از تسلیحات روسی استفاده کرد. در حالیکه نیروی هوایی مصر از تجهیزات روسی ناامید شده و به تجهیز خود به وسیله تجهیزات غربی روی اورد.

      در جریان این جنگ نیروی هوایی پاکستان 16 نفر از خلبانان خود را به سوریه و مصر فرستاد تا در این جنگ از انها پشتیبانی کند. ولی زمانی که این خلبانان رسیدند مصر قرارداد اتش بس را امضا کرده بود. با این حال سوریه همچنان به جنگ ادامه میداد. 8 تن از خلبانان پاکستانی پروازهای جنگی خود را با هواپیماهای Mig-21 اغاز کردند. اولین موفقیت خلبانان پاکستانی توسط خلبان ستار علوی (Sattar Alvi) به دست امد. وی موفق شد در یک نبرد هوایی یکی از میراژهای اسراییلی را نابود کند. به خاطر این اقدام او دولت سوریه از او تقدیر به عمل اورد. خلبانان عراقی در جریان جنگ یوم کپور موفق شدند تعدادی F-4 Phantom اسراییلی را نیز نابود کنند. هیچ یک از خلبانان پاکستانی در این جنگ کشته نشدند و انها هیچ هواپیمایی را از دست ندادند. با این حال این خلبانان موفق ترین خلبانان نیروی هوایی سوریه نبودند و خلبانان البانیایی و چکسلواکیایی و بلغاری که در خدمت نیروی هوایی سوریه بودند موفق شدند تعداد بیشتری هواپیمای اسراییلی را ساقط کنند
      خلبانان پاکستانی و البانیایی و چکسلواکیایی و بلغاری تا سال 1976 در نیروی هوایی سوریه باقی ماندند و به تربیت خلبانان سوری و اموختن هنر رزم در هوا به انان مشغول بودند.

      این اموزش ها به همراه خرید تجهیزات جدید باعث شد تا نیروی هوایی سوریه در جنگ لبنان(1980) موفق تر عمل کند :
      87 هواپیمای از دست رفته در مقابل نابودی 64 فروند هواپیمای اسراییلی.
      نیروی هوایی سوریه بعد از جنگ لبنان نیز به تجهیز خود به وسیله تجهیزات شرقی ادامه داد. پس از این جنگ اطلاعات کمی در مورد این نیرو منتشر شده و حتی در مورد تعداد بعضی از مدل ها هم تردید وجود دارد. اما بعضی از اخبار که اعلام شده اند نشان میدهد نیروی هوایی این کشور تعدادی MIG-29 , Su-24 خریداری کرده است. همچنین گزارشاتی وجود دارد که از تمایل دمشق به خرید Su-27 حکایت دارد. اخرین و شاید مهمترین خرید این نیرو نیز سفارش 8 فروند رهگیر Mig-31 است.

      پایگاه های هوایی نظامی سوریه
      1-Abu ad Duhor
      2-Afis
      3-Al Qusayr
      4-An Nasiriya
      5-As Suwayda
      6-Dumayr
      7-Hamah
      8-Jirah
      9-Khalkhalah
      10-Marj As Sultan
      11-Marj Ruhayyil
      12-Minakh
      13-Qabr as Sitt
      14-Saiqal
      15-Shayrat
      16-Tiyas
      متاسفانه نتونستم اطلاعات خوبی در مورد این پایگاه ها به دست بیارم. به همین دلیل فقط به بیان نام اونها بسنده میکنم

      دارایی های نیروی هوایی سوریه:

      متاسفانه عکسی از هواپیماهای این کشور در اختیار ندارم...دوستانی که دارند ارسال کنند.

      جنگنده ها:
      Mikoyan-Gurevich MiG-29:
      مجموعا 56 فروند( مدل B: چهل و دو فروند و مدل SMT: چهارده فروند)

      Mikoyan-Gurevich MiG-23:
      173 فروند

      Mikoyan-Gurevich MiG-25:
      37 فروند

      Mikoyan-Gurevich MiG-21:
      142 فروند

      هواپیماهای پشتیبانی زمینی:
      Sukhoi Su-24
      20 فروند

      Sukhoi Su-22
      50 فروند

      هواپیماهای اموزشی:
      Aero L-39 Albatros
      23 فروند

      MBB 223 Flamingo:
      35فروند

      MFI-17 Mushshak:


      6 فروند


      هواپیماهای ترابری و VIP:
      Antonov An-26:
      4 فروند

      Ilyushin Il-76:
      4 فروند

      Dassault Falcon 20:
      2 فروند

      Dassault Falcon 900:
      1 فروند

      Tupolev Tu-134:
      4 فروند

      Yakovlev Yak-40:
      6 فروند

      هلیکوپتر های هجومی:
      Mil Mi-24:
      46 فروند

      Aérospatiale SA-341 Gazelle:
      42 فروند

      Mil Mi-2:
      20 فروند


      هلیکوپترهای ترابری:


      Mil Mi-8:
      55فروند

      Mil Mi-17:
      45 فروند

      موشک ها:

      هوا به هوا:
      Vympel AA-2 Atoll
      Bisnovat AA-6 Acrid (بازنشسته شده است)
      Vympel AA-7 Apex
      Molniya AA-8 Aphid
      Vympel AA-9 Amos (برای MIG-31 های سفارش داده شده است/ هنوز تحویل نشده است)
      Vympel AA-10 Alamo

      هوا به زمین:
      Zvezda AS-7 Kerry
      Zvezda AS-10 Karen
      Raduga AS-11 Kilter
      Zvezda AS-12 Kegler
      Molniya AS-14 Kedge
      Euromissile HOT


      زمین به هوا(SAM
      Lavochkin SA-2 Guideline:
      275 لانچر

      Isayev SA-3 Goa:
      143 لانچر(در حال ارتقا یافتن هستند)

      Almaz SA-5 Gammon:
      48 لانچر

      SA-7 Grail
      200 لانچر

      SA-8 Gecko :
      60 لانچر

      ___________
      منبع: دانشجو
       
    • توسط Nestor
      تولد و كودكي به سال 1332 ه.ش در خانواده‌اي مومن و مذهبي در يكي از محلات جنوب شهر تهران به دنيا آمد. دوران تحصيل ابتدايي خود را در دبستان اسلامي «مصطفوي» به پايان برد. ضمن تحصيل، به پدرش كه در بازار به شغل شيريني فروشي اشتغال داشت، كمك مي‌كرد. احمد در همان سال هاي نوجواني با شركت فعال در هيات هاي مذهبي و كلاس هاي قرآن در مساجد جنوب شهر، از ظلم و جنايات رژيم منحوس پهلوي آگاه شد و با سن و سال كمي كه داشت قدم به ميدان مبارزه با طاغوت گذاشت. پس از پايان دوره ابتدايي، در هنرستان صنعتي، شبانه به تحصيل ادامه داد و در سال 1351 موفق به اخذ ديپلم گرديد. سپس به خدمت سربازي اعزام شد و در شيراز دوره تخصصي تانك را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. فعاليت سياسي – مذهبي او در دوران سربازي، فردي مذهبي و مومن بود و در بحث ها، مخالفت خود را با رژيم ستمشاهي بيان مي‌كرد. پس از اتمام خدمت سربازي، در يك شركت تاسيساتي خصوصي استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم‌آباد منتقل گرديد و به فعاليت هاي سياسي- تبليغي خود ادامه داد. تا اينكه پس از مدت ها تعقيب و گريز، در سال 1354 توسط اكيپي از كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك دستگير و روانه زندان شد و مدت پنج ماه را در زندان مخوف فلك‌الافلاك خرم‌آباد در سلولي انفرادي گذراند. به روايت همرزمانش، با وجود تحمل شكنجه‌هاي جسمي و روحي فراوان، حسرت شنيدن يك آخ را هم بر دل سياه مزدوران ساواك گذاشت، تا اينكه او را به بند عمومي منتقل كردند و حدود نه ماه را نيز در آنجا گذراند و با بالاگرفتن موج انقلاب اسلامي از زندان آزاد گرديد و به آغوش ملت بازگشت. پس از آزادي، در شروع قيام هاي خونين قم و تبريز در سال 1356، نقش رابط و هماهنگ كننده تظاهرات را در محلات جنوبي تهران عهده‌دار شد و رابطه‌اي تنگاتنگ با حركت هاي مكتبي محافل دانشجويي و روحانيت مبارز تهران داشت. با شدت يافتن روند نهضت اسلامي و رويارويي مردم با مزدوران طاغوت، بارها تا پاي شهادت پيش رفت و در روزهاي 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش و ايثار چشمگيري از خود نشان داد. با پيروزي معجزه آساي انقلاب اسلامي، مسئوليت تشكيل كميته انقلاب اسلامي محل خويش را عهده ‌دار شد. پس از شكل گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اين ارگان پيوست و دوشادوش ساير همرزمانش با حداقل امكانات موجود به سازماندهي نيروها همت گماشت. مبارزه با ضدانقلاب در كردستان پس از شروع قائله كردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوكان شد و به دليل ابتكار عمل هوشيارانه و فرماندهي قاطع خود توانست كليه اشرار مسلح را متواري كند و منطقه را از لوث وجود ضدانقلابيون كه در راس آنها دمكرات ها قرار داشتند، پاكسازي نمايد. او پس از تثبيت مواضع نيروهاي انقلاب در بوكان، به شهرهاي سقز و بانه رفت.. در ابتداي ورود به شهر بانه، به تلافي كمين ناجوانمردانه‌اي كه ضدانقلابيون به نيروهاي ستون ارتش زده بودند، طي يك عمليات دقيق ضدكمين خسارات سنگيني به آنان وارد آورد كه در اين نبرد، چهارصد اسير و دويست كشته از ضدانقلاب برجاي ماند. پس از آن به همراه گروهي از رزمندگان از جمله معاون خود (شهيد محمد توسلي) براي فتح سنندج راهي اين شهر شد. ستون تحت فرماندهي او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شكست و به همراه سرداران رشيدي چون محمد بروجردي و اصغر وصالي، سنندج را آزاد نمود و كمر تجزيه‌طلبان را شكست. در زمستان سال 1358 به او ماموريت داده شد تا جاده پاوه – كرمانشاه را كه در تصرف ضدانقلاب بود، آزاد كند. عمليات با فرماندهي او و همكاري سپاه پاوه شروع و با موفقيت كامل به انجام رسيد و ايشان به همراه ساير برادران، وارد شهر پاوه شدند. پس از مدتي، با حكم شهيد بروجردي، به فرماندهي سپاه پاوه منصوب گرديد. آزادسازي شهر مريوان اوايل خرداد 1359 ماموريت آزادسازي شهرستان مريوان كه در تصرف گروهك هاي محارب بود، به وي محول شد. تسلط ضد انقلاب در مريوان به گونه‌اي بود كه از پادگان اين شهر مي‌توانستند افرادي را كه در سطح شهر تردد مي‌كردند شمارش كنند. به همين دليل، به محض نشستن هليكوپتر در محوطه باند فرود، حاج احمد و همراهانش زير آتش همه‌جانبه دشمن قرار مي گيرند. حاج احمد پس از ورود به شهر و سازماندهي نيروها، با يورشي سهمگين و برق‌آسا توانست شهر مريوان و مناطق اطراف آن را از لوث وجود گروهك ها پاك نموده و در اين شهر استقرار يابد. از همين زمان بود كه مسئوليت فرماندهي سپاه مريوان به عهده ايشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهداي بزرگواري چون حاج عباس كريمي، سيد محمدرضا دستواره، رضا چراغي، حسين قوجه‌اي، حسين زماني، محسن نوراني و عليرضا ناهيدي به پاكسازي مواضع مزدوران استكبار اعم از كومله، دمكرات و رزگاري پرداخت. ترس و وحشتي كه از او بر دل سياه ضدانقلابيون نشسته بود به حدي بود كه به قول يكي از همرزمانش، هر وقت به ضدانقلاب خبر مي‌رسيد كه حاج احمد قصد حمله به آنها را دارد، قواي ضدانقلاب، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دادند و مانند روباه از معركه مي‌گريختند. آزادسازي ارتفاعات دزلي مشرف بر شهر پنجوين عراق كه در حكم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاك ايران اسلامي بود، را بايد از ديگر دست‌آوردهاي مهارت رزمي قاطعانه حاج احمد و گروه اندك همرزمش در كردستان دانست. جالب آنكه بني‌صدر ملعون به شدت از هرگونه امدادرساني لجستيكي به نيروهاي سپاه در كردستان (از جمله مريوان) خودداري مي‌كرد و حتي دستور اكيد و مكتوب داده بود تا به سپاه مريوان حتي يك فشنگ هم تحويل داده نشود و بدين گونه حاج احمد در چنين وضع دشواري به نبرد مظلومانه سرگرم بود. پس از حذف باند بني‌صدر از دستگاه اجرايي كشور – در دي ماه 1360 و در شب 27 رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اكرم(ص) – عمليات سرنوشت ‌ساز محمدرسول‌الله(ص) از دو محور مريوان و پاوه بر روي منطقه خرمال توسط حاج احمد و شهيد حاج همت رهبري شد كه در اين محور، رزمندگان اسلام به مرزهاي بين‌المللي رسيدند. اين عمليات در حقيقت سنگ بناي تاسيس تيپ 27 حضرت رسول(ص) به شمار مي‌رود. شركت در دفاع مقدس حاج احمد در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، ماموريت يافت تا رزم بي‌امان خود را در جبهه‌هاي جنوب ادامه دهد. او از طرف سردار فرماندهي كل سپاه مامور شد با بكارگيري برادران سپاه مريوان و پاوه تيپ محمدرسول‌الله(ص) – كه بعدها به لشكر تبديل شد – را تشكيل دهد و فرماندهي تيپ مذكور را نيز خود به عهده گيرد. بدين ترتيب به فاصله كوتاهي حاج احمد و ساير سرداران نامي كردستان در معيت شهيد بروجردي راهي جبهه‌هاي جنوب شدند تا تدابير نوين دفاعي كشور، نظام فرهنگي يگان هاي رزمي منظم و مكانيزه سپاه در جنوب را سامان بخشيده و آزادسازي مناطق اشغالي خوزستان را سرعت بخشند. رزمندگان تيپ 27 محمدرسول‌الله(ص) براي ورود به مصاف فتح‌المبين پس از طي يك دوره فشرده آموزشي توسط حاج احمد، خود را آماده كردند و در شب دوم فروردين ماه سال 1360 در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پيكار شدند و در اين نبرد پيروزمند نقش اساسي ايفا كردند. پس از مدتي زمينه اجراي عمليات بيت‌المقدس در دستور كار يگان هاي رزمي قرار گرفت. حاج احمد علاوه بر مسئوليت خطير فرماندهي تيپ، در تمامي ماموريت هاي شناسايي شركت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزديك راه‌ كارهاي مناسب عمليات را شناسايي مي‌كرد. در شب دهم ارديبهشت ماه سال 1361 عمليات بيت‌المقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهي حاج احمد از دو محور به مواضع دشمن يورش بردند. نقطه آغاز عمليات، منطقه دارخوين به سمت جاده اهواز – خرمشهر بود كه با عبور نيروها از ورود متلاطم كارون به سمت دژ مارد جهت‌دهي شده بود. با وجود حجم سنگين آتش كور و بي‌وقفه يگان هاي توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نيروهاي دشمن را در اين محورها زمين‌گير كنند و كليه پاتك هاي آنها را دفع نمايند. يكي از فرماندهان عملياتي جنگ در مورد نقش حساس ايشان در عمليات بيت‌المقدس مي‌گويد: اگر فرماندهي قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول عمليات بيت‌المقدس روي جاده اهواز – خرمشهر حاج احمد نبود عمليات به مشكلات زيادي برخورد مي‌كرد. او در همان‌جا اسلحه كلاشينكف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ايستادگي كرد و رزمندگان نيز با تأسي به او مقاومت بسياري از خود نشان دادند كه در نهايت جاده اهواز – خرمشهر حفظ شد. او به رغم جراحت وخيمي كه از ناحيه پا داشت حاضر به ترك ميدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهاي مستحكم و ميادين متعدد مين، نيروهايش را عبور داد و در نهايت ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361 رزم‌آوران تيپ 27 حضرت رسول(ص) با جلوداري سردار حاج احمد متوسليان در كنار ساير يگانهاي سپاه به خاك مطهر خرمشهر قدم نهادند. ايشان در عصر همان روز طي سخنان كوتاهي خطاب به دريادلان بسيجي در برابر مسجد جامع خرمشهر چنين گفت: همه عزيزان ما كه تا امروز در خوزستان غوطه‌ور شده و به شهادت رسيده‌اند براي حفظ اسلام عزيز بوده هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شكر كه بالاخره توانستيم امروز با آزادي خرمشهر قلب اماممان را شاد كنيم. در پي آزادسازي خرمشهر، حاج احمد در معيت ساير سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده كل قوا حضرت امام خميني(ره) مشرف شدند. در آن ديدار حضرت امام خميني(ره) اين سرداران دلاور، به ويژه حاج احمد را به گرمي مورد تفقد خاص خويش قرار دادند. حضور در لبنان هنوز طعم شيرين فتح خرمشهر را در ذائقه‌اش احساس مي‌كرد كه خبر تلخ تهاجم ارتش صهيونيستي به خاك لبنان را شنيد. او در اواخر خرداد سال 1361 طي ماموريتي به همراه يك هيات عالي‌رتبه ديپلماتيك از مسئولين سياسي – نظامي كشورمان راهي سوريه شد تا راه هاي مساعدت به مردم مظلوم و بي‌دفاع لبنان را بررسي نمايد. ويژگي هاي اخلاقي آگاهي و شناخت بالاي ايشان در مسائل سياسي – اجتماعي از جمله خصوصيات بارز اين سردار بزرگوار بود. در تدبير و تصميم‌گيري هايش دقت‌نظر داشت. ضمن قاطعيت در كار، بر دل ها فرماندهي مي‌كرد و همواره در بطن مشكلات حضور داشت. به همين دليل، در سخت‌ترين شرايط،‌كسي او را تنها نمي‌گذاشت. امكاناتي را بيشتر از نيروهاي تحت امر خود، به خدمت نمي‌گرفت. به رغم برخورد قاطعانه در امر فرماندهي،‌ از عاطفه بالايي برخوردار بود. علاوه بر فرماندهي، در كارهاي جمعي مانند ساختن سنگر، نظافت محيط، شستن ظروف و ... با پرسنل تحت امر همراهي مي‌كرد. علاقه به مطالعه و بحث پيرامون اخبار و رويدادها، از خصوصيات ديگر او بود. در مواقع مقتضي در جمع صميمي همرزمانش پيرامون مسائل اعتقادي بحث مي‌نمود. حاج احمد نسبت به شهدا و خانواده‌هاي محترمشان احترام خاصي قايل بود و در هر فرصتي به مزار شهدا مي‌رفت و براي رسيدگي به معضلات و حوائج خانواده‌هاي اين عزيزان تلاش مي‌كرد و در غم فراق همرزمانش مي‌سوخت. نقل مي‌كنند: هنگامي كه بر مزار شهيد جهان‌آرا حاضر مي‌شد، آن‌چنان از خود بي‌خود مي‌شد كه تا ساعت ها بي‌وقفه اشك مي‌ريخت و با روح بلند او نجوا مي‌كرد. برادر ديگري نقل مي‌كند: شبي در جوار مرقد مطهر حضرت زينب(س) تا صبح به گريه و نماز مشغول بود. حوالي سحر به سيمايي بشاش و لبي خندان به سوي همسفرانش آمد و در پاسخ به سئوال دوستانش كه خوشحالي او را جويا شده بودند، گفته بود: از سر شب داشتم در فراق برادران شهيدم، مخصوصاً شهيد محمد توسلي اشك مي‌ريختم. به عمه سادات متوسل شدم، تا بلكه ايشان در كارم عنايتي فرمايند. چند لحظه پيش ناگهان ديدم يك پيرمرد نوراني با محاسني سفيد و لباس بسيجي بر تن، كنارم آمد و ايستاد و گفت: پسرم! بي‌تابي نكن، لحظه اجابت دعايت نزديك شده است. نحوه اسارت در چهاردهم تير سال 1361، اتومبيل هيات نمايندگي ديپلماتيك كشورمان حين ورود به شهر بيروت و در هنگام عبور از پست ايست و بازرسي،‌مزدوران حزب فالانژ اتومبيل را متوقف و چهار سرنشين خودرو مزبور به رغم مصونيت ديپلماتيك – توسط آدم‌ربايان دست‌نشانده رژيم تروريستي تل‌آويو گروگان گرفته شده و پس از شكنجه و بازجويي، به نظاميان اسرائيلي تحويل گرديدند،‌كه از سرنوشت آنان تاكنون اطلاعي در دست نيست. درحالي كه همرزمان آن مهاجر الي‌الله، مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبري از او و همرزمانش برسد... منبع : سايت ساجد
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.