EMPEROR

تحلیل و پیگیری تحولات شمال افریقا ( لیبی ، تونس ، الجزایر ، مراکش و مصر )

Recommended Posts

---------------------------------

درست در روزی که جایزه قتل مبارک یک و نیم برابر شده، هیاتی از سوی حماس به مصر رفت تا با مردان مبارک مذاکره کند (نه اینکه مبارک را بکشد) در واقع ، در شرایطی که حتی حماس نیز داعیه کشتن مبارک را ندارد، در اینجا، عده ای گویا دوست دارند کاسه داغ تر از آش باشند!

---------------------------------

عصرایران- خبر این است: تعدادی از دانشجویان تحصن کننده در فرودگاه مهرآباد که خواستار اعزام به غزه بودند، در پایان تحصن خود، برای "اعدام انقلابی" حسنی مبارک، رییس جمهور مصر، یک میلیون دلار جایزه تعیین کردند.

چند روز بعد نیز اعلام کردند به دلیل "استقبال مردمی" از طرح "اعدام انقلابی مبارک"، مبلغ این جایزه را به یک و نیم میلیون دلار افزایش داده اند.

پیش از ورود به بحث، بی مناسبت نیست اظهارات سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تعیین جایزه برای قتل مبارک را یادآوری کنیم که در پاسخ به سوال خبرنگاری در این باره، ضمن اینکه این اقدام را مربوط به دولت ایران ندانست، اعلام داشت که نباید کارهایی صورت گیرد که در راستای وحدت کشورهای اسلامی و کمک به مردم مظلوم فلسطین نیست. (نقل به مضمون)

با این مقدمه، مشخص می شود که موضع جمهوری اسلامی ایران نیز حمایت از چنین حرکت های خودسرانه ای نیست.

گذشته از این، اگر بخواهیم این ماجرا را از زاویه دید بازتری نسبت به زوایه دید تحصن کنندگان بنگریم، درخواهیم یافت همانگونه که سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیز گفته است، چنین کارهایی مفید نیست و بالاتر از آن، زیان آور نیز محسوب می شود.

درست است که ما، حسنی مبارک را از جمله سران خیانت پیشه عرب می شماریم و هیچ علاقه ای هم به او نداریم و مهم تر از همه، او را همدست صهیونیست ها در قتل عام کودکان فلسطینی می دانیم اما فارغ از این دیدگاه ها، نباید فراموش کنیم که مبارک، رییس جمهور قانونی یک کشور عضو جامعه ملل است و این را دنیا به رسمیت می شناسد. لذا بدیهی است که تحریک به قتل یک رییس جمهور در دنیای امروز، چیزی جز یک رویکرد تروریستی توصیف نمی شود.

معنای این سخن آن است که تعیین کنندگان جایزه، با دست خود ، دستاویزی برای متهم کردن مردم ایران به حمایت از تروریسم ساخته اند و این در حالی است که این اقدام، نه موضع دولت ایران است و نه مردم ایران برغم مخالفت شان با سیاست های قاهره، از ترور حمایت می کنند.

جالب اینجاست که دعوت به ترور رییس جمهور مصر (که آن را "اعدام انقلابی" نامیده اند) در حالی است که تمام بهانه های اسراییل در حمله به غزه، در یک جمله خلاصه می شود: "می خواهیم تروریست ها را از بین ببریم." در چنین شرایطی، عقل سلیم حکم می کند که تلاش شود این بهانه از دست دشمن گرفته یا حداقل کمرنگ شود نه اینکه با چنین اقداماتی، به آنها بگوییم که اگر برای اثبات تروریست بودن ما، مدرک ندارید، ما خودمان زحمتش را می کشیم و با بوق و کرنا کردن اینکه به قاتل یک رییس جمهور پول می دهیم، این امکان را فراهم می سازیم که به راحتی تروریست خوانده شویم.

البته کسانی که متاسفانه به نام ملت ایران دست به چنین حرکت هایی می زنند، خود بهتر از هر کس دیگری می دانند که هیچ کس برای گرفتن جایزه نمی رود یک رییس جمهور را بکشد مگر آنکه انگیزه های اعتقادی یا سیاسی بسیار محکمی برای این کار داشته باشد که نمونه هایش را می توان در ماجرای انور سادات و نیز شلیک مرگبار "ایگل امیر" یهودی به اسحاق رابین سراغ گرفت.

گذشته از این، به فرض که کسی توانست از سیستم های امنیتی چند لایه رییس جمهور مصر عبور کند، او را بکشد و بگریزد! آن وقت، آقایان می خواهند در میان موج محکومیت های جهانی ترور یک رییس جمهور، برای قاتل مبارک مراسم بگیرند و جایزه اش را بشمرند و به او تحویل دهند؟!

تردیدی نیست که چنین حرکت هایی، به هیچ نتیجه ای نمی رسد جز اینکه این امکان را به مخالفان ایران می دهد که در رسانه های خود "پوسترهای دعوت به قتل مبارک" را نشان دهند و بگویند: دیدید گفتیم این ایرانی ها تروریست هستند؟!

و مگر نه این است که با چنین تحریکاتی در افکار عمومی جهان است که تهدیدات علیه کشورمان افزایش می یابد و امنیت ملی مان به خطر می افتد؟

ما، همانطور که پیشتر نیز گفتیم، دل خوشی از سران عرب و مخصوصا حسنی مبارک نداریم و آرزویمان این است که در سرزمین بزرگ مصر، یک حکمران صالح که از آرای واقعی مردم این کشور برخاسته باشد، حکومت کند ولی نمی توانیم نگرانی خود را از اقدامات گروهی خاص که متاسفانه حمایت نیز می شوند، پنهان کنیم، چه آنکه اگر روزی آمریکا بخواهد به ایران حمله کند، یکی از مهمترین بهانه هایش، حمایت ایران از تروریسم (!) است و آیا این افراد، با چنین اقداماتی، این "بهانه" را تقویت نمی کنند و از این رو، کارشان اقدام علیه امنیت ملی نیست؟

درست در روزی که جایزه قتل مبارک یک و نیم برابر شده، هیاتی از سوی حماس به مصر رفت تا با مردان مبارک مذاکره کند (نه اینکه مبارک را بکشد) در واقع ، در شرایطی که حتی حماس نیز داعیه کشتن مبارک را ندارد، در اینجا، عده ای گویا دوست دارند کاسه داغ تر از آش باشند!

بی گمان، برگزاری تحصن ها و تجمعات دانشجویی و مردمی علیه جنایات اسراییل در غزه، امری پسندیده و حتی ضروری است و از این منظر، اصل اقدام دانشجویان در تلاش برای رساندن صدای اعتراض مردم ایران به آنچه در غزه می گذرد، قابل تقدیر است اما حیف که چنان حرکت های خوبی با چنین اقداماتی عجیبی عجین می شود تا در نهایت بلندگوهای تبلیغاتی ضدایرانی هم از این تجمعات بی بهره نمانند.

... و سخن در این باب بسیار است اما عاقلان را اشارتی کافی.


http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=61999


-----------------------


نظر دوستان چیست ؟ آیا با این اقدام موافق هستید یا خیر ؟ جالب اینجا است که در کشورهای دیگر بروی عکس حاکمان فاسد عرب این جمله با مهارت آورده شده است که " kid killer " اما این عده دوستان عکس حسنی مبارک را با یک جای گلوله بروی پیشانی و ... آورده اند.

کدامیک می تواند در دید اذعان عمومی جهان موثر تر باشد ؟ هر چند دل همه ما از خیانت این آشغالها بدرد آمده ولی چرا بهعضی افراد بدترین روش را برای اعتراض انتخاب میکنند ؟ روشی که برای خبرگذاریهای خارجی همواره خوراک خبری خوبی برای نشان دادن طرز فکر این عده به نمایندگی از مردم ایران است icon_razz بخدا یک کمی سیاست داشتن چیز بدی نیست!!! نمی دانم چه بگویم جز اینکه نمیدانم چرا اقدام بعضی از افراد همیشه مرا یاد دوستی خاله خرسه میاندازد؟


-----------------------

موفق باشید

امپراتور

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با شما كاملا موافقم دوست عزيز
اين همان چيزي است كه دشمنان اسلام و ايران در پي ان بوده اند حالا جالب است كه خودمان داريم اين بهانه را به دستشان ميديم
يجورايي داريم به ادعاهاي قبلي برخي از سران كشورهاي جهان (امريكا-انگليس...)مبني بر تروريسم خواندن مسلمانان به خصوص ايرانيان دامن ميزنيم
به نظر من تنها مصر در اين قبال مسوول نيست كشورهايي مثل اردن و عربستان هم شريك جرم اند.
اينكه چرا كشور مصر از اسراييل و تشكيلات خودگردان فلسطين حمايت ميكنه برميگرده به روابط خودش با امريكا كه مثل موم تو دست امريكاست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حركت بسيار بچه گانه و احساسي بود. به نظر من اينكارها اصلا درست نيست و به وجهه ايران در جهان صدمه وارد مي كند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منم موافقم که کار مسخره ای هست به خصوص تو شرائط کنونی هرچند ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه است!

این چیزا رو بعدا هم میشه انجام داد

هرچند دقت کنید خود ایران و دولت و صدا وسیما هم مقصر هستند کمی تا قسمتی

البته مقصر که چه عرض کنم؟ اخه همه مون میدونیم حمله به حماس و حزب الله هدف اصیلش نابود کردن قدرت ماست و.... و میخوان به مناقع بر حق ما ضربه بزنند...
از اینطرفم ایران خواست با مصر دوستی بکنه و بعد اون همه سنگ رو یخ کردنای مصر و نهایت اینکه گفته بود شما باید اسم خالد استامبولی رو که انور رو کشته بردارید و.... اخرش به نتیجه ای نرسیدیم
از اون طرفم عربستان که ایران بازم چندین بار حقارت رو به خاطر وحدت اسلامی تحمل کرد اما باز اونا سر حرف خودشون موندند تا اینکه رسما توی جنگ 33 روزه واسه ایران شاخ و شونه کشیدن و اینم از الان( از اقدامات نفتی ضدایرانشونم بگذریم... و صدها کار دیگه)

ایران وقتی اینا رو دید به قولی دست گذاشت او نطرف تر ماجرا و اب که از سر گذشت چه یه وجب چه صد وجب! و شروع کرد به کوبیدن محسوس و غیر محسوس (بدون اسم بردن از کسی ولی با نشون دادن تصاویر کاملا مرتبط)

بارها شاهد پخش تصاویر شراب خوردن عربستانیا و....... بودیم و از اون طرفم ترانه های کاملا ضد اعراب خائن و.....

این چیزا حس نهفته و انتقام گیر مردم رو تحریک کرد و بعدم 4 تا نفر یهو تصمم به این کار گرفتند

البته بازم میگم من یکی خوشحال میشم از مرگ حسنی مبارک چون به همراه انور سادات شکست مصر رو در 1973 رقم زدند وگرنه مصر اسرائیل رو به خفت بارترین شکل ممکن شکست داده بود به رهبری سپهبد سعدالدین شاذلی اما این دو تا با خاینت اشکار و مستقیم باعث اون باخت شدند .....

ولی خوب خدائیش الان وقتش نیست.....

این حقیقتی است که توی اعراب پایگاه ما زیاد قوی نیست....

با تشکر

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت دوستان .

من نظر شما رو ندارم !
بیاییم بجای نگاه به این مسئله از دید غرب و یا کلی به دید جهان اسلامی نگاه کنیم .
آیا در غرب همه مردم حماس و حزب الله را مقاومت مینامند ! خیر اینگونه نیست همانطور که خبر گذاری ها این مسئله را سوژه خود کرده اند و هر جا اقدامی تروریستی توسط رفیقشان بن لادن صورت میگیرد به اسلام و مسلمین نسبت میدهند و آنها رو در کنار حماس و حزب الله لبنان به عنوان تروریست معرفی میکنند پس نمیشود گفت که برای ما تغییر این رویکرد رسانه ای که همیشه همینگونه و در اختیار امریکا و رژیم صهیونی خواهد بود روزی به نفع ما صحبت کند یا بهانه ای به انها ندهیم و...

برای ما افکار عمومی جهان اسلام مهم است و مهتر انکه آیا آنان این مسئله را تایید یا رد میکنند!
پشت پرده این اظهارات و همچنین گفته های سید حسن نصرالله و رهبری در مورد سازشکاران ترس عمیقی به جان مقامات مصری برای سازش با اسراییل و یا سازشکاری سران عرب دیگر منطقه با اسراییل انداخته است ! چرا که همه برنامه این جنگ و برنامه مصر کمک به این رژیم جهت از برنامه افتادن و محو شدن تشكيل کشور مستقل فلسطینی است زمانی که این تحدید ها بصورت عمومی بیان شد اوضاع مصر بطور کلی بهم ریخت و قدرت همچنین موضع ایران بین اعراب بسیار قوی تر شد و این همانی بود که ما میخواستیم ...به کنفرانس سران عرب در قطر دقت کنید گویا این کنفرانس ضد سران عرب با حمایت بیشتر آنها و به رهبری ایران برگزار میشد !
در کل هدف از ایجاد این تهدیدات برای این است که به مردم و ملتهای منطقه دوست و دشمن واقعی شان را بشناسانیم و بگوییم که ما بر علیه اعراب نیستیم ! و آنهایی که ما دم از مخالفت با آنها میزدیم امروز سازشکاران با اسراییل و حامیان اصلی جنگ علیه مردم غزه هستند !

البته این اظهارات (جایزه)توسط مقامات رسمی ما اعلام نشده و بیانگر موضع رسمی دولیت ایران نیست .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]محقق عراقي در گفت‌وگو با تابناك:[/align]

[align=center][size=18]قطع رابطه مراكش با ايران‌ به خاطر منافع اسرائيل بود، نه بحرين[/size][/align]

اين محقق عراقي به همکاري رژيم پادشاهي و ضدمردمي مغرب با صدام معدوم در خلال جنگ با ايران اسلامي اشاره کرد و گفت: برابر اسناد به دست آمده، در اوايل جنگ تحميلي، «ملک حسن» شاه وابسته مغرب، با اعزام 320 افسر از نيروهاي زميني و هوايي اين کشور به عراق، به صدام پيغام داد که کشورش حاضر است در کنار رژيم جنايتکار بعث، در تجاوز به ايران شرکت کند.

محقق عراقي از نقش مغرب و حکومت وابسته آن در تأييد و همراهي جنايات صدام معدوم عليه ملت بزرگ ايران در خلال جنگ تحميلي پرده برداشت.

به دنبال اعلام قطع رابطه با جمهوري اسلامي ايران از سوي حکومت مغرب، محقق عراقي در گفت‌وگو با خبرنگار «تابناک»، از نقش مغرب و حکومت وابسته آن در تأييد و همراهي با جنايات صدام معدوم عليه ملت بزرگ ايران در خلال جنگ تحميلي پرده برداشت.

دکتر «الجنابي» با اشاره به اين‌که دشمني حکومت وابسته مغرب با انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران از آغاز پيروزي نهضت اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) آغاز شده است، به ابعاد تازه‌اي از اين اقدام مغرب اشاره کرد و افزود: در حالي که جريان اسلام متوجه کنفرانس ضدصهيونيستي تهران و بيانات مهم رهبر انقلاب اسلامي بود و از سوي ديگر، حکومت سودان تحت فشار همه‌جانبه غربي‌ها قرار گرفته است، دولت و حکومت مغرب، دست با ايران اسلامي به بهانه دفاع از کشور بحرين قطع رابطه کرد و اين در حالي بود که حکومت و دولت بحرين، با فرستادن وزير خارجه خود به تهران، بر تعميق روابط دو کشور همسايه تأکيد کرد.

اين محقق عراقي افزود: آنچه هم‌اکنون از رفتار ضداسلامي کشور مغرب و توسط حاکمان آن مي‌بينيم، در راستاي منافع صهيونيست‌هاست.

وي تصريح کرد: رژيم مغرب روابط عميقي با رژيم صهيونيستي دارد و مسلما درباره ايران، توطئه‌هاي رژيم جنايتکار و غاصب فلسطين، نقش عمده داشته است.

وي همچنين خاطرنشان کرد: پس از رويدادهاي خونين غزه، نقاب از چهره همدستان اسرائيل و منافقان حاکم بر کشورهاي اسلامي برافتاد و آنان دير يا زود در دام توطئه‌هاي اين رژيم، غرق خواهند شد.

اين محقق عراقي، سپس به همکاري رژيم پادشاهي و ضدمردمي مغرب با صدام معدوم در خلال جنگ با ايران اسلامي اشاره کرد و گفت: ملک حسن دوم، از جمله کساني است که دست در دست صدام از جنايات ضدبشري او عليه ملت ايران و عراق به شدت حمايت مي‌کرد.

وي افزود: برابر اسناد به دست آمده از وزارت دفاع و وزارت خارجه رژيم ساقط شده عراق در اوايل جنگ تحميلي، «ملک حسن» شاه وابسته مغرب، با اعزام 320 افسر از نيروهاي زميني و هوايي اين کشور به عراق، به صدام پيغام داد که کشورش حاضر است در کنار رژيم جنايتکار بعث، در تجاوز به ايران شرکت کند.

همچنين اين اسناد بيانگر آن است که مغرب در نقش دلال خريد اسلحه از اسرائيل براي رژيم صدام در جنگ تحميلي، نقش داشته و در چند پارتي خريد اسلحه از فرانسه، ايتاليا و اسپانيا براي ارتش بعث عراق نقش ميانجي را بازي کرده است.


http://tabnak.ir/pages/?cid=39830

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گفت‌وگوي «تابناك» با دكتر «الجنابي» محقق عراقي
كد خبر: ۳۹۸۲۹ تاريخ انتشار: ۱۴:۰۷ - ۱۸ اسفند ۱۳۸۷

به دنبال اعلام قطع رابطه با جمهوري اسلامي ايران توسط حکومت مراكش (مغرب)، دكتر الجنابي محقق عراقي در گفت‌وگو با خبرنگار «تابناک» از نقش مغرب و حکومت وابسته آن در تأييد و همراهي با جنايات صدام معدوم عليه ملت بزرگ ايران در خلال جنگ تحميلي پرده برداشت.

تابناك: آقاي دكتر به نظر شما اين برخورد مغرب در اين شرايط چه معنا و مفهومي مي‌تواند داشته باشد؟

الجنابي: ببينيد دشمني حکومت وابسته مغرب با انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران از ابتداي پيروزي نهضت اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) آغاز شده است و اكنون وارد ابعاد تازه‌اي از آن شده است و آن اينكه در حالي که جهان اسلام متوجه کنفرانس ضدصهيونيستي تهران و بيانات مهم رهبر انقلاب اسلامي بود و از سوي ديگر، حکومت سودان تحت فشار همه‌جانبه غربي‌ها قرار گرفته است، دولت و حکومت مغرب، دست به اقدام قطع رابطه با ايران اسلامي به بهانه دفاع از کشور بحرين زد و اين در حالي بود که حکومت و دولت بحرين با اعزام وزير خارجه خود به تهران، بر تعميق روابط دو کشور همسايه تأکيد کرد.

تابناك: به نظر شما منافع رژيم صهيونيستي و نزديكي مغرب با آن تا چه حد در اين مسأله مؤثر بوده است؟

الجنابي: آنچه هم‌اکنون از رفتار ضد اسلامي کشور مغرب و توسط حاکمان آن مي‌بينيم، كاملاً در راستاي منافع صهيونيست‌هاست. رژيم مغرب روابط عميقي با رژيم صهيونيستي دارد و مسلماً در ارتباط با ايران، توطئه‌هاي رژيم جنايتکار و غاصب فلسطين نقش عمده داشته است، چنانچه پس از وقايع خونين غزه، نقاب از چهره همدستان اسرائيل و منافقان حاکم بر کشورهاي اسلامي افتاده است و آنان دير يا زود در دام توطئه‌هاي اين رژيم، غرق خواهند شد.

تابناك: آيا دشمني رژيم مغرب در زمان جنگ تحميلي عراق عليه ايران، بروز و ظهوري داشته است؟

الجنابي: همکاري رژيم پادشاهي و ضدمردمي مغرب با صدام معدوم در خلال جنگ با ايران اسلامي برقرار بوده و ملک حسن دوم از جمله کساني است که دست در دست صدام از جنايات ضد بشري او عليه ملت ايران و اعراب به شدت حمايت مي‌کرد، چنانچه برابر اسناد به دست آمده از وزارت دفاع و وزارت خارجه رژيم ساقط شده عراق در اوايل جنگ تحميلي، ملک حسن شاه وابسته مغرب، با اعزام 320 افسر از نيروهاي زميني و هوايي اين کشور به عراق، به صدام پيغام داد که کشورش حاضر است در کنار رژيم جنايتکار بعث، در تجاوز به ايران شرکت کند. همچنين اين اسناد بيانگر آن است که مغرب در نقش دلال خريد اسلحه از اسرائيل براي رژيم صدام در خلال جنگ تحميلي نقش داشته و در چند پارتي خريد اسلحه از فرانسه، ايتاليا و اسپانيا براي ارتش بعث عراق نقش ميانجي را بازي کرده است. اين اسناد همچنين از انتقال برخي مواد پايه سلاح‌هاي شيميايي از دو شرکت هلندي و آلماني در سال 1983 ميلادي توسط مغرب که براي مقاصد کشاورزي خريداري شده بود، پرده برمي‌دارند و مشخص مي‌سازند حکومت مغرب از طريق چند کشتي که از کشور مالت اجاره کرده بود، اين مواد خام و اوليه را از طريق بندر عقبه اردن به عراق منتقل کرده است تا براي ساخت بمب‌هاي شيميايي که عليه جمهوري اسلامي ايران و کردهاي عراق به کار گرفته شد، استفاده شوند. ضمناً ملک‌حسن به صدام اجازه داده بود تا کارگران مغربي شاغل در عراق را به عنوان سرباز در جنگ عليه ايران به کار گيرد که تعدادي از آنان در جبهه‌‌ها نيز کشته شدند.

تابناك: آيا آمار دقيقي از اين مسأله در دست هست؟

الجنابي: بله، بنا بر مدارک موجود در نيروي هوايي عراق پنج خلبان مغربي که در جنگ عليه ايران شرکت کرده بودند، در جريان سرنگوني هواپيماهايشان در نبردهاي هوايي با ايراني‌ها کشته شده‌اند که يکي از کشته‌شدگان داراي درجه سرتيپي (ژنرال يک ستاره) بوده است. البته متأسفانه در جريان هرج و مرج‌هاي عراق در آغاز اشغال اين کشور توسط آمريکا، بسياري از مدارک شراکت کشورهايي همچون مغرب با رژيم صدام معدوم در عراق از بين رفت.

تابناك: ملك حسن تا چه حد از نفوذ خود براي خدمت به صدام عليه ملت ايران استفاده مي كرد؟

الجنابي: ملک‌حسن از جمله کساني بود که پس از عمليات «کربلاي 5» ايراني‌ها در شلمچه و احتمال سقوط بصره و جنوب عراق، فوراً به حمايت از صدام برخواست و حاضر شد در "فاس" ميزبان سران عرب باشد. او در اين اجلاس بسيار کوشيد سوريه و ليبي را با صدام آشتي دهد که نتوانست، اما از اين فرصت استفاده کرد و ميلياردها دلار از پول‌هاي ارتجاع عرب را براي احياي نيروهاي زميني عراق که در اين عمليات آسيب‌هاي جدي ديده بودند، به حساب ماشين جنگي صدام بريزد. وي در شکنجه اسراي ايراني در عراق نيز مشاركت داشته و برخي از افسران متخصص شکنجه ارتش مغرب که دوره شکنجه را در فرانسه و نيز لژيون فرانسه طي کرده بودند، به مدت دو سال اصول بازجويي و شکنجه اسراي اسرائيلي را به دژخيمان بعثي آموزش مي‌دادند كه البته اين شيوه‌هاي شکنجه در خود مغرب نيز عليه مسلمانان اين کشور و مبارزان جبهه صحرا (پوليساريو) به کار مي‌رفت و جالب آنكه در سال‌هاي اوليه انقلاب اسلامي ايران، وقتي مسلمانان مغرب به حمايت از انقلاب اسلامي در کشورهاي اسلامي به جنبش خودجوش درآمده بودند. حسن مراکشي به عنوان شاه مستبد اين کشور به شدت آنان را سرکوب کرد و در زندان‌ها به بدترين شيوه‌‌ها به قتل رساند. وي شخصاً به تلويزيون مغرب رفت و با نشان دادن عکس امام خميني(ره) در تلويزيون مغرب گفت: اين انقلابيون عکس خميني را در تظاهرات خود حمل مي‌کردند. البته بايد توجه داشت كه رژيم مستبد مغرب و حکومت پادشاهي آن با صهيونيست‌هاي انگليس روابط ويژه‌اي دارند و در چند سال گذشته، فرودگاه‌هاي مغرب به عنوان سرپل هواپيماهاي نظامي آمريکا که دستگيرشدگان گوانتانامو را جابه‌جا مي‌کرده است، در اختيار آنان قرار گرفته است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
میشه گفت که این یک حرکت تلافی جویانه بود، کشور موریتانی درست چند ساعت قبل از قطع روابط یک طرفه مراکش با ایران، سفیر رژیم صهیونیستی رو از این کشور اخراج کرده بود، بهر حال حرکت مشکوکی و چه بسا خنده داری بوده، چون خود بحرین مسئله رو حل شده میدونست و وزیر امور خارجش به ایران سفر کرده بود.

http://www.presstv.ir/detail.aspx?id=87706§ionid=351020506

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حركت مراكش در قطع روابط با ايران به حدي تعجب برانگيز و غير عقلاني بود كه تا ساعتها ماجرا بيشتر شبيه يك شوخي بود تا يك حركت اساسي و بر اساس اصول ديپلماسي.

ايران و بخصوص دكتر احمدي نژاد بحدي در بين مردم اين كشور محبوبيت دارند كه فقط ميشه براشون تاسف خورد.

شنيده بودم كه يك ايراني پس دستگيري توسط پليس مراكش وقتي افسر نگهبان متوجه مليت ايراني ميشه شخصا سيلي ابداري حواله صورت پليس مربوطه كرده و تا دم در كلانتري ايراني رو با تعظيم بدرقه ميكنه.!!!

در اين كشور مردم معتدن با نزديكي با كشوري چون ايران ميشه سريعتر پيشرفت كرد. حالا اين ماجرا چطور پيش اومد بماند براي بعد...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مراكش كشوريه كه واسه خوشخدمتي به امريكا با اسراييل صلح كرده...........مثل مصر كه باهاش به دليل صلح با اسراييل قطع رابطه كرديم با يستي همون اول خودمون تو فطع رابطه با مراكش پيش دستي مي كرديم

راستي كسي در مورد عاقبت اسراي غير عراقي اسير كرديم چيزي ميدونه؟؟؟؟

به نظرم مي بايست اونا رو تا اخر عمر اسير نگه مي داشتيم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]تشكر بحرين از مراكش براي قطع رابطه با ايران[/size]

وي همچنين تقدير ملت و دولت كشورش را از مواضع مراكش به رهبري محمد ششم در حمايت از بحرين اعلام كرد.

پس از تصميم مراكش در اعلام قطع روابط ديپلماتيك با ايران شيخ « خالد بن احمد آل خليفه » وزير امور خارجه بحرين در اقدامي تحريك آميز در تماس تلفني با همتاي مغربي خود « الطيب الفاسي الفهري » همبستگي بحرين و حمايت كامل اين كشور را از مراكش در مقابل ايران اعلام كرد.

به گزارش « الوطن » بحرين وزير امور خارجه اين كشور در عين حال از « برادران مسوول در جمهوري اسلامي ايران » نيز خواست كه « با اقدام مناسب مشكل به وجود آمده را حل كنند! »

وي همچنين تقدير ملت و دولت كشورش را از مواضع مراكش به رهبري محمد ششم در حمايت از بحرين اعلام كرد.

وزير امورخارجه بحرين اخيرا با سفر به تهران با تمام شده دانستن سو تفاهم پيش آمده دوستي منامه با تهران را مورد تاكيد قرار داده بود.

گفته مي شود دولت مراكش به تهران فرصت يك هفته اي داده بود تا به اين كشور درباره بحرين و آنچه دخالت ايران در امور اهل سنت توضيح دهد! ولي مسوولان جمهوري اسلامي در رويكردي مناسب اعتنايي به اين زياده خواهي گستاخانه مراكشي ها نكردند.


http://tabnak.ir/pages/?cid=39915


[color=blue] icon_cheesygrin تو كار اين .............ها موندم[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بحرين بشكه باروتي كه هر لحظه ممكن منفجر بشه حكومت بحرين بخوبي اين مسپله درك كردندوگرنه سردمداران بحرين به اين راحتي تسليم نمي شدند اونا نوكر حلقه بكوش وهابيون هستند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
السفير مدعي شد
[size=18]سفر يک هيات رسمي ايران به رباط[/size]

جام جم آنلاين: يک روزنامه عرب زبان در شماره امروز دوشنبه خود ادعا کرد؛ به زودي ايران يک هيئت رسمي را به مغرب با هدف حل بحران موجود بين تهران و رباط مي فرستد.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از روزنامه السفير، اين روزنامه چاپ بيروت امروز با اشاره به بروز برخي تحولات که اخيرا در روابط بين ايران و مغرب به وقوع پيوست، نوشت؛ بعضي از کارشناسان بر اين باورند که تنش به وجود آمده در روابط بين تهران و رباط در مسير حل و فصل قرار گرفته است؛ چراکه تصميم رباط به قطع روابط با تهران، خروج سفير ايران از مغرب يا بسته شدن سفارت اين کشور را درپي نداشت و اين درحالي است که هيئت ديپلماسي مغرب هم همچنان به فعاليت خود در تهران مانند گذشته ادامه مي دهد.

اين منابع درادامه خاطر نشان کردند؛ ايران در تلاش است تا از هرگونه موضعگيري که منجر به ايجاد تنش در روابطش با کشورهاي عربي شود، دوري گزيند و همچنين تهران براي بازگرداندن امور مربوط به روابط با مغرب به حالت گذشته تلاش مي کند.

به گفته اين منابع، به همين علت ايران به زودي طي روزهاي آتي هيئتي رسمي را با هدف کنترل وضعيت موجود و بازگرداندن روابط ايران و مغرب به حالت اوليه اعزام مي کند.

جمعه شانزدهم اسفند، پادشاهي مغرب در بيانيه اي با طرح اتهامات بي اساس عليه جمهوري اسلامي ايران، روابط ديپلماتيک خود با کشورمان را قطع کرد؛ چندي پيش رئيس نمايندگي پادشاهي مغرب در تهران براي ابلاغ اعتراض نسبت به مواضع پادشاه اين کشور به وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران فراخوانده شد. رباط اين اقدام را دخالت در امور داخلي خود خواند و به صورت يکجانبه اعلام کرد روابط خود را با تهران قطع خواهد کرد.


http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100901021115

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تا اون جايي كه من مي دونم ؟؟ نام اصلي اين كشور مغرب هست چون در زمان حكموت مسلمانان و تا پيش از اين كه دوران رنسانس و استعمار شروع بشه اين منطقه غربي ترين قسمت از خاك امت اسلامي بود
مطالبي كه در زير مي خونيد ديروز(18/12) در روزنامه ي اطلاعات خوندم :
1-حتما مي دونيد كه شاه پس از خروج از ايران مدتي در مغرب اقامت كرد چون او و پادشاه مغرب روابط دوستانه و نزديكي داشتند
2-هنوز هم خوانواده ي شاه هر سال به مغرب سفر مي كنند و مدتي در آن جا مهمان پادشاه اين كشور هستند (جاي تاسف داره اين يارو شاهو از كشورش محترمانه بيرون و آواره ي اين كشور اون كشورش كرد اون وقت خانوادش ميرن اون جا خوشگذراني به اين ميگن ذلت )
3-مغرب نخستين كشور اسلامي(؟؟؟؟) بود كه با سراپيل روابط ديپلماتيك برقرار كرد حتا پيش از ماجراي كمپ ديويد البته اين رابطه به صورت مخفيانه بود
4-انقلاب ايران از زمان شكل گيري همواره از جبهه ي مقاومت مردم صحرا(پوليساريو) حمايت مي كرد و اون را به رسميت مي شناخت و معتقد بود مردم كشور صحرا كه اون زمان براي استقال با دو حكومت دست نشانده ي مغرب و موريتاني مي جنگيدند حق انتخاب سرنوشت خود به دست را دارند و حتا در كتاب تاريخ دوم يا سوم راهنمايي هم در باره ي اين نهضت مطلب نوشته شده بود اما پس از اين كه اين جبهه توسط اتحاديه ي آفريقا و چند سازمان ديگر به رسميت شناخته شد دولت وقت ايران در سال 70 نماينده ي سياسي اين كشور را نپذيرفت و از موقعيت پيش آمده براي برقراري روابط دوستانه و راهبردي با يك كشور انقلابي در غرب آفريقا استفاده نكرد و هرچه تا پيش از اين زمان با حمايت از مردم اين كشور رشته بوديم پنبه شد مي دونيد اين كار براي چي بود براي برقراري مجدد رابطه با رژيم دست نشانده ي مغرب كه از ابتداي پيروزي انقلاب به دلايل مختلف از جمله همين حمايت از استقلال مردم صحرا قطع شده بود (توفيق اجباري) ؟؟؟ به به چه سياستي حالا بعد از اين همه سال اين هم نتيجش ؟؟؟اميدوارم دوباره براي برقراري اين رابطه ي نحس به اين بي همه چيز ها از اين امتياز هاي بزرگ نديم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اما پس از اين كه اين جبهه توسط اتحاديه ي آفريقا و چند سازمان ديگر به رسميت شناخته شد دولت وقت ايران در سال 70 نماينده ي سياسي اين كشور را نپذيرفت و از موقعيت پيش آمده براي برقراري روابط دوستانه و راهبردي با يك كشور انقلابي در غرب آفريقا استفاده نكرد و هرچه تا پيش از اين زمان با حمايت از مردم اين كشور رشته بوديم پنبه شد مي دونيد اين كار براي چي بود براي برقراري مجدد رابطه با رژيم دست نشانده ي مغرب كه از ابتداي پيروزي انقلاب به دلايل مختلف از جمله همين حمايت از استقلال مردم صحرا قطع شده بود (توفيق اجباري) ؟؟؟ به به چه سياستي حالا بعد از اين همه سال اين هم نتيجش ؟؟؟اميدوارم دوباره براي برقراري اين رابطه ي نحس به اين بي همه چيز ها از اين امتياز هاي بزرگ نديم[/quote]

دوست عزیز
یقینا شما این مطلب رو از جایی کپی کردید وگرنه اینطور قضاوت نمیکردید. بله ایران با پلیساریو بخاطر مراکش قطع رابطه کرد که در اون زمان نیاز به این کار بود و بیشتر از تصور ما نتیجه داد.

در اون زمان جبهه ازادی بخش پلیساریو دست از اهداف ازادیبخشی برداشته بود و مذکراتی رو با برای منافع خودش با دشمنان ما اغاز کرده بود. به همین خاطر ایران دست از حمایت کشید.

اینکه مراکش زمان کوتاهی پذیرای شاه بوده دلیل دست نشاندگیش نیست. حرکت دولت وقت بسیار به جا و مثمر ثمر بود. بهتره بیشتر تحقیق میکردی.

حال این اتفاق چرا رخ داد نیاز به گذر زمان هست. یقینا این حرکت تحت فشار خاصی انجام شده.
علت سکوت خبری هم بخاطر این هست که در حال پیگیری موضوع هستیم.
( بهتره زیاد شلوغش نکنیم )

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.