امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ارسال شده در · مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است
مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است

 با سلام

 

معنی این جمله این نیست که ایران علاوه بر بعثت زیردریایی دیگری را به اب خواهد انداخت ؟

احتمالا همون فاتح هست که چند بار مراسم تحویلش به تعویق افتاد و درنهایت در سکوت خبری تحویل داده شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
ارسال شده در · مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است
مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است
شاید مراحل ازمایشی تمام شده باشه بخوان تحویلش بدن فکرکنم هرمجرای پرتاب ازدر یکی اماده شلیک ویک یا دوتا هم ذخیره داشته باشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
ارسال شده در · مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است
مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است
باسلام
زیر دریایی فاتح تحویل یگان شده است اما زیر دریایی بعثت هنوز در مرحله طراحی است اگر هم ساخته شده باشد هنوز اطلاعاتی بیرون نداده اند ،این زیر دریایی جدید به احتمال قوی دومین فاتح باید باشد .
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست

یادی از گذشته کنیم:

...

Image_14~0.jpg
زیر دریایی 1200 تنی:
برابر نیاز عملیات نداجا به زیر سطحی سنگین؟ طراحی مفهومی این زیرسطحی در دفاتر طراحی سازمان صنایع دریایی و با همکاری دانشگاه ها در حال انجام است ، ماموریت این زیرسطحی با سایر زیرسطحی های نداجا متفاوت می باشد. برابر برنامه ، بخش اعظمی از طراحی تا پایان سال جاری به اتمام خواهد رسید.

به نظر شما بعد از گذشت 3 سال در چه مرحله ای قرار داره؟!

این نکتش خیلی مهمه:

ماموریت این زیرسطحی با سایر زیرسطحی های نداجا متفاوت می باشد.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

به نظر شما بعد از گذشت 3 سال در چه مرحله ای قرار داره؟!

 

 

 

وضعیت مالی خراب است .... خراب .......

 

فکر نکنم حالا حالاها چشممون به جمال فاتح دوم و سوم و .... روشن بشه ، چه رسد به بعثت !!!

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارسال شده در · مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است
مخفی شده توسط Commandant، 11 خرداد 1394 - دلیلی ارایه نشده است

یکی محظ رضای خدا عنوان این تاپیک رو درست کنه  raised_eyebrow

hee_hee

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست

به نظرتون بعثت میتونه کروزی مشابه  یاعلی  رو از مجرا  برتاب  ازدر  شلیک کنه  فاتح که بعیده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت کاربران محترم من یک سوال از اساتید گرامی سایت جهت اطلاع خودم دارم
به نظر شما ایا سرمایه گذاری روی نیروی هوایی و مدرنیزه کردن وتقویت توان این نیرو با توجه به کارایی و تحرک فوق العاده اون در ضربه زدن به دشمن و پشتیبانی از واحدهای سطحی اقتصادی ترو بهتر از سرمایه گذاری روی نیروی زیر سطحی بعنوان یک نیروی کم تحرک و گرانقیمت از نظر عملیاتی نگه داشتن با توجه به نیاز هر زیر دریایی به تعداد زیادی پرسنل جهت انجام عملیات و همچنین قیمت بالای هر زیردریایی و تلفات وارده در صورت خدای نکرده هدف قرار گرفتن اونها با توجه به محدودیت ماموریت محوله به اونها ضربه پذیر بودن اونها به علت تحرک پایین
من یه مثال میزنم اگر ما بجای خرید تامکتها و فانتومها زیر دریایی مدرن خریده بودیم ایا در روند جنگ با عراق چه میزان میتوانست تاثیر گذار باشه وایا میتونست به اندازه جنگنده ها مؤثر باشه؟
البته منهم موافقم که هر سلاحی کارائی خودش رو داره ولی منظور من کشور خودمونه که بعلت محدودیت هایی که داره مجبور به اولویت بندی هستش وایا یک نیروی مدرن هوایی به نظر شما اولویت بیشتری از یک نیروی متوسط یا ضعیف زیر سطحی نداره؟
باتوجه به این واقعیت که با هزینه تولید ویا خرید یک زیر دریایی دیزل معمولی میشه چند جنگنده مدرن خریداری کرد وایا این تعداد جنگنده از عهده انجام وظایف یک زیر دریایی معمولی برنمیان؟حالا اگه بخواهیم مخارج عملیاتی نگه داشتن یک زیر دریایی رو با تکنولوژی پیچیده و نزدیک به صد خدمه رو هم در نظر بگیریم البته بحث من روی زیر دریایی های تهاجمی اتمی نیست که قابلیتهای تهاجمی زیادی دارن و یک سکوی پرتاب موشکهای قاره پیمای اتمی و متعارف بحساب میان منظور من زیر دریاییهای دیزلی هستن که وظیفه دفاع از سواحل رو در مقابل شناورهای دشمن توسط اژدرهاشون دارن و یک جنگنده ضمن انجام اینکار قادر به دفاع و ایجاد برتری هوایی و همچنین ماموریتهای تهاجمی در خاک دشمن و فواصل دور دست هستش و ما اگر بجای هزینه برای خرید زیردریاییهامون اونو در بخش هوایی سرمایه گذاری میکردیم نتایج بهتری نمیگرفتیم لطفا دوستان هر کدوم در این ضمینه تخصص دارن اگه امکانش هست یه توضیح مختصر و تفاوتها و برتریهای دو نیرو بمن بده
پیشاپیش تشکر میکنم
  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

درود
ببینید سلاح را باید متناسب با دشمن تهیه کرد. حالا دشمن ایران کیست؟ تقریبا تمام دولتهای کره زمین از نابودی ایران توسط اسرائیل خوشحال می شوند.
حالا بیایید یک سناریوی درگیری با دشمن فرضی را تصور بکنید.
مرتب گفته می شود که آمریکا در تصورش هم نمی گنجد که به ایران حمله بکند که البته یک رجز خوانی نظامی است. در اوج قدرت امپراطوری ایران هم غربی ها دیوانه وار به ما حمله کرده اند و البته مثل کراسوس و والرین و ... نابود شده اند ولی باز هم با سماجت دشمنی را ادامه داده اند.

فرض کنید که یکی از نوچه های آمریکا نه خودش. شاید هم نوچه یکی از نوچه ها یک موشک جریکو-2 کرایه ای یا سری DF چینی را با کلاهک هیدروژنی به سمت اصفهان پرتاب کرده باشد. سیستم های اطلاعاتی ما زمان پرتاب و حتی نقطه هدف را هم به ما دقیقا گزارش بدهند. بر فرض محال هم فکر کنید که سامانه باور 373 (به اس-300 پوسیده که اساسا امیدی نیست) آنقدر عملیاتی بود که بتواند این موشک را تنها چند دقیقه بعد از رسیدن خبر پرتاب رهگیری کرده و قبل از ورود به جو هدف قرار بدهد و روی فضای عراق منهدم بکند. حالا فکر می کنید بعد از این انفجار نبرد ما با دشمن تمدن چقدر طول می کشد؟ 10 ثانیه؟ یک دقیقه؟ یک روز؟
جواب ممکن است 10 میکرو ثانیه باشد.
چند نانو ثانیه بعد از یک انفجار هیدروژنی در ارتفاع زیاد، کل تجهیزات الکترونیک پسیو و اکتیو خود را از دست می دهیم. حالا فکر کنید که به جای یک کلاهک 10 تا پرتاب بکنند و ما اینها را نتوانیم که هدف هم قرار بدهیم. در ظرف 8 تا 20 دقیقه ما 60 درصد جمعیت خود را از دست می دهیم هیچ مقابله به مثلی هم درکار نخواهد بود.
تنها دفاع ما در مقابل این وحشی گری که سابقه تاریخی در درسدن آلمان و هیروشیما و ناکازاکی ژاپن دارد این است که موشک چینی یا اسرائیلی در سیلو دشمن منفجر بشود با عنایات خاصه امام زمان.

تنها کشوری که دارای ناوگان گسترده زیردریایی (که در عمق آب باشند در لحظه حمله) قادر است برخی از توانایی خود را بعد از چنین ضربه غافلگیرانه اولیه حفظ بکند.
داشتن زیردریایی با قابلیت پرتاب موشک کروز و موشک بالستیک این امکان را به ما می دهد که در صورت اینکه یک کشور بی تمدن خواست ما را از روی نقشه حذف بکند، ما هم بتوانیم با استفاده از کلاهک های غیر اتمی ولی خاص نسل اینها را از روی کره زمین حذف بکنیم.
در نتیجه اینها قبل از هر گونه حمله به ما مجبورند هزار بار فکر بکنند.
گفته می شود که حزب الله لبنان یا دیگران برای ما نقش زیر دریایی را بازی خواهند کرد و در صورت انهدام ایران اینها انتقام خواهند گرفت که این یعنی به امید همسایه ماندن که معلوم نیست در آن موقع تصمیم سرنوشت سازش چه باشد. یا اساسا قادر باشیم که از آنها بخواهیم که پاسخ ضربه را بدهند زیرا کل ایران یک رادیو هم سالم باقی نمی ماند.

این فقط برای ما نیست. کل دنیا از جمله هند و پاکستان با وجود داشتن ناوگان هوایی قدرتمند باز در افزودن به زیر دریایی های خود جدی هستند.
بعد از مانور کره شمالی و مانور موشکی سپاه پاسداران کشور انگلستان که با تامین هزینه زیردریایی های خود دچار مشکل شده بود و پارلمان اینها بودجه نمی داد فورا میلیاردها پوند بودجه آزاد کرد فقط برای تامین زیردریایی و تعمیرات زیردریایی های قبلی.
می بینید که برای کشوری مثل ما که حداقل 5 کشور تسلیحات غیر متعارف خود را روی آن نشانه گیری کرده اند، داشتن مترو در شهر ها برای بقاء کافی نیست. زیردریایی با تناژ بالا و بقا پذیری زیاد در زیر آب بدون نیاز به بالا آمدن اگر مهم تر از شکاری نباشد، کم اهمیت تر نیست.

هیچ نیرویی نمی تواند جای هیچ نیروی دیگری را پر بکند. همه نیروها دقیقا لازم هستند و اگر نبودند فورا حذف می شدند و هزینه های آنها خرج پروژه های عمرانی می شد.
البته اینکه ایران روی ساخت زیردریایی , شکاری و ناوشکن و موشک ماهواره بر چند بار مصرف و ... کار میکند دلیلش فقط تامین تجهیزات نیست. وقتی که دیگران ببینند که ما خودمان می توانیم شکاری یا تانک یا سامانه پدافندی مدرن بسازیم هنگام فروش تجهیزاتشان به ما قیمتشان به میزان سرسام آوری شکسته می شود و برای خیل عظیمی از نیروهای مستعد کار ایجاد می شود که اگر این پروژه ها نباشند باید بروند بیکار بگردند.
اگر می بینید که در دادن اس-300 بازی در می آورند یا طارق را تعمیر هم نمی کنند دلیلش این است که فکر می کنند ما توانایی ساخت داخل نداریم و باید به هر زوری که می گویند پاسخ مثبت بدهیم. آن روزی که تامکتها با مقصود یک هدف سوپرسونیک را وسط خلیج پارس بزنند و باور 373 یک هدف مشابه را در مرز شمال غربی و جنوبی هدف قرار بدهد و ده ها دقیقه فیلم از سیستم تله متری آن پخش بشود آنگاه است که صف می کشند تجهیزاتشان را به ما بفروشند با نازلترین قیمت تا ریشه تولید داخل این تجهیزات را در ایران بخشکانند.

با شکاری نمی شود که جلوی دزدان دریایی را گرفت. مهمتر از همه اینکه با شکاری نمی شود ضربه دوم زد. البته در جنگ با عراق ما موفق شدیم ضربه دوم بزنیم. اما دشمن ما دیگر به ضعیفی عراق نیست.
کاربری اصلی زیر دریایی ایجاد مزیت توانایی زدن ضربه دوم به کشور است که بازدارندگی بالایی به کشور دارنده چنین زیردریایی می دهد.

با سلام خدمت برادر ایی ام پی محترم وتشکر بابت جواب دادن وایضا بالا بردن معلومات
من هم با فرمایشات جنابعالی کاملا موافق هستم وگفته هاتون کاملا منطقی هستش
ولی من چند سوال بی جواب دارم زیر دریایی ها به قول شما برای پاسخ دشمن در شرایط غافلگیری و اسیب دیدن زیر ساخت های نظامی کارایی غیر قابل انکاری دارن و اصلا عمده وظیفه زیر دریایی های کشورهای قدرتمند همین عدم غافلگیری یکباره واز دستن ندادن بخشی از توان تهاجمی در اعماق ابها و دور از دسترس دشمن هستش ولی اینجا یک مسئله رو نادیده گرفتیم واونهم برخورداری توان تهاجمی مناسب جهت دارا بودن قدرت بازدارندگی در شرایط بحران و تنش و همچنین پاسخ قاطع و کوبنده به دشمن در زمان جنگ هستش و سوال ایا زیر دریایی های ما از این شرایط در قبال صرف میلیاردها دلارهزینه جهت عملیاتی کردنشون برخوردار هستن بنظر من جواب خیر هستش و سوال بعد ایااگر در بخش دیگری مثال نیروی هوایی این هزینه رو انجام بدیم جواب بهتر دستاورد بیشتری بدست نمیاریم به نظر من جواب مثبت هستش چرا؟بدلیل اینکه در بحث بازدارندگی نیروهای زیر سطحی زیر دریاییها و سلاحهای اتمی مکمل یکدیگر هستن و زیر دریاییها در صورت بهره بردن از سلاح هسته ای مبدل به یک عامل بازدارنده مخوف میشن و ما اگر فاقد سلاح هسته ای باشیم زیر دریایی هامون با استفاده از اژدرهای متعارف تبدیل به یک نیروی دفاع ساحلی با قدرت محدود حمله به شناورهای دشمن میشن که بسیار هم اسیب پذیره و در مقابل یک هلیکوپتر هم میتونه نابود بشه هند پاکستان و انگلستان هم که شمامثال زدین هم بیشتر برای پرتاب سلاح اتمی از زیر دریایی استفاده میکنن حتی اسرائیل تعدادی از زیر دریایی های خودش رو مسلح به سلاح اتمی جهت پاسخ به حملات احتمالی ایران کرده و در جنگهای مدرن امروزی نقش زیر دریایی ها بعنوان یک سکوی مطمئن وامن سلاحهای اتمی جهت شلیک موشکهای اتمی بدور از دید دشمن غیر قابل انکار هستش ولی من زیر دریایی های متعارف ودیزلی رو منظورم بودبا توجه به تاکتیک ماکه جنگ نامتقارن هستش استفاده از زیر دریایی هاکه سلاحهای فوق العاده گرانقیمت واسیب پذیر باتاثیر گذاری محدود هستن توجیه پذیر نیست
با قسمت نظرتون در مورد کمک حزب الله و سایرین به ایران هم کاملا با شما هم عقیده هستم و ما فقط میتونیم به قدرت خودمون متکی باشیم چون فعلا کشورهای غربی متحدین ایران رو هدف گرفتن وتا حدودی هم موفق شدن سوریه که مهمترین متحد مابودکه به این ا‌وضاع افتاده حزب الله هم باتوجه به اینکه دارای استقلال نیست مجبوره در چهارچوب منافع و قوانین لبنان جلو بره تا موجودیتش به خطر نیفته هرچند که اونا هم بنده خداها جدیدا از طرف کشورهای عربی و سایر کشورها بشدت زیر فشار قرار گرفتن و موجودیت اینده اشون با چالش جدی مواجه شده که امیدوارم بتونن با تدبیر این توطئه رو که در راس اون ال سعود هستن رو خنثی کنن
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت برادر ایی ام پی محترم وتشکر بابت جواب دادن وایضا بالا بردن معلومات
من هم با فرمایشات جنابعالی کاملا موافق هستم وگفته هاتون کاملا منطقی هستش
ولی من چند سوال بی جواب دارم زیر دریایی ها به قول شما برای پاسخ دشمن در شرایط غافلگیری و اسیب دیدن زیر ساخت های نظامی کارایی غیر قابل انکاری دارن و اصلا عمده وظیفه زیر دریایی های کشورهای قدرتمند همین عدم غافلگیری یکباره واز دستن ندادن بخشی از توان تهاجمی در اعماق ابها و دور از دسترس دشمن هستش ولی اینجا یک مسئله رو نادیده گرفتیم واونهم برخورداری توان تهاجمی مناسب جهت دارا بودن قدرت بازدارندگی در شرایط بحران و تنش و همچنین پاسخ قاطع و کوبنده به دشمن در زمان جنگ هستش و سوال ایا زیر دریایی های ما از این شرایط در قبال صرف میلیاردها دلارهزینه جهت عملیاتی کردنشون برخوردار هستن بنظر من جواب خیر هستش و سوال بعد ایااگر در بخش دیگری مثال نیروی هوایی این هزینه رو انجام بدیم جواب بهتر دستاورد بیشتری بدست نمیاریم به نظر من جواب مثبت هستش چرا؟بدلیل اینکه در بحث بازدارندگی نیروهای زیر سطحی زیر دریاییها و سلاحهای اتمی مکمل یکدیگر هستن و زیر دریاییها در صورت بهره بردن از سلاح هسته ای مبدل به یک عامل بازدارنده مخوف میشن و ما اگر فاقد سلاح هسته ای باشیم زیر دریایی هامون با استفاده از اژدرهای متعارف تبدیل به یک نیروی دفاع ساحلی با قدرت محدود حمله به شناورهای دشمن میشن که بسیار هم اسیب پذیره و در مقابل یک هلیکوپتر هم میتونه نابود بشه هند پاکستان و انگلستان هم که شمامثال زدین هم بیشتر برای پرتاب سلاح اتمی از زیر دریایی استفاده میکنن حتی اسرائیل تعدادی از زیر دریایی های خودش رو مسلح به سلاح اتمی جهت پاسخ به حملات احتمالی ایران کرده و در جنگهای مدرن امروزی نقش زیر دریایی ها بعنوان یک سکوی مطمئن وامن سلاحهای اتمی جهت شلیک موشکهای اتمی بدور از دید دشمن غیر قابل انکار هستش ولی من زیر دریایی های متعارف ودیزلی رو منظورم بودبا توجه به تاکتیک ماکه جنگ نامتقارن هستش استفاده از زیر دریایی هاکه سلاحهای فوق العاده گرانقیمت واسیب پذیر باتاثیر گذاری محدود هستن توجیه پذیر نیست
با قسمت نظرتون در مورد کمک حزب الله و سایرین به ایران هم کاملا با شما هم عقیده هستم و ما فقط میتونیم به قدرت خودمون متکی باشیم چون فعلا کشورهای غربی متحدین ایران رو هدف گرفتن وتا حدودی هم موفق شدن سوریه که مهمترین متحد مابودکه به این ا‌وضاع افتاده حزب الله هم باتوجه به اینکه دارای استقلال نیست مجبوره در چهارچوب منافع و قوانین لبنان جلو بره تا موجودیتش به خطر نیفته هرچند که اونا هم بنده خداها جدیدا از طرف کشورهای عربی و سایر کشورها بشدت زیر فشار قرار گرفتن و موجودیت اینده اشون با چالش جدی مواجه شده که امیدوارم بتونن با تدبیر این توطئه رو که در راس اون ال سعود هستن رو خنثی کنن

 

با سلام و با اجازه که وارد بحث می شوم

همانطور که خودتان گفتید در بحث ارزش یک سلاح به محل بکارگیری آن سلاح باید توجه کرد

در یک نیرو هماهنگ و خوب، تناسب نیروها بسیار مهم است 

در مقطعی مثل زمان جنگ تحمیلی که توان تهاجمی ما ضعیف بود حضور زیردریایی آن چنان نکته و اثر خاصی بر جنگ نمی گذاشت بویژه که دشمن ما نیز مرزآبی آنچنانی نداشت

 

ولی اصل داستان چیزی است که زیردریایی های آلمان نازی در جنگ جهانی دوم نشان دادند یعنی قطع خطوط لجستیک

در جنگ های طولانی و بیش از یک ماه،  بحث حفظ خطوط لجستیک اهمیت شگرفی پیدا می کند مثال جنگ نفت کش ها در زمان جنگ تحمیلی 

اگر در یک جنگ شما بتوانید خطوط تغدیه مهمات، سوخت و غذا نیروی متخاصم را قطع کنید عملا ماشین جنگی دشمن از کار می افتد 

چرا که حرکت ماشین جنگی مستلزم تامین مهمات، سوخت و غذای نیروها است 

 

الان پیرامون خودمان نگاه کنید اگر ما بتوانیم در اقیانوس هند و دریایی سرخ خطوط لجستیک دشمن را قطع کنیم 

کدام کشور پیرامون ما توان جنگ بیش از یک ماه را پیدا می کند؟

در کتاب سقوط 79 ، که در آن ایران با کشورهای عربستان و عراق وارد جنگ می شود مشکل آمریکایی ها در پاسخ به حملات ایران عدم ایجاد خط لجستیک بود و باعث می شد نتوانند کار مهمی از پیش ببرند

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت برادر ایی ام پی محترم وتشکر بابت جواب دادن وایضا بالا بردن معلومات
من هم با فرمایشات جنابعالی کاملا موافق هستم وگفته هاتون کاملا منطقی هستش
ولی من چند سوال بی جواب دارم زیر دریایی ها به قول شما برای پاسخ دشمن در شرایط غافلگیری و اسیب دیدن زیر ساخت های نظامی کارایی غیر قابل انکاری دارن و اصلا عمده وظیفه زیر دریایی های کشورهای قدرتمند همین عدم غافلگیری یکباره واز دستن ندادن بخشی از توان تهاجمی در اعماق ابها و دور از دسترس دشمن هستش ولی اینجا یک مسئله رو نادیده گرفتیم واونهم برخورداری توان تهاجمی مناسب جهت دارا بودن قدرت بازدارندگی در شرایط بحران و تنش و همچنین پاسخ قاطع و کوبنده به دشمن در زمان جنگ هستش و سوال ایا زیر دریایی های ما از این شرایط در قبال صرف میلیاردها دلارهزینه جهت عملیاتی کردنشون برخوردار هستن بنظر من جواب خیر هستش و سوال بعد ایااگر در بخش دیگری مثال نیروی هوایی این هزینه رو انجام بدیم جواب بهتر دستاورد بیشتری بدست نمیاریم به نظر من جواب مثبت هستش چرا؟بدلیل اینکه در بحث بازدارندگی نیروهای زیر سطحی زیر دریاییها و سلاحهای اتمی مکمل یکدیگر هستن و زیر دریاییها در صورت بهره بردن از سلاح هسته ای مبدل به یک عامل بازدارنده مخوف میشن و ما اگر فاقد سلاح هسته ای باشیم زیر دریایی هامون با استفاده از اژدرهای متعارف تبدیل به یک نیروی دفاع ساحلی با قدرت محدود حمله به شناورهای دشمن میشن که بسیار هم اسیب پذیره و در مقابل یک هلیکوپتر هم میتونه نابود بشه هند پاکستان و انگلستان هم که شمامثال زدین هم بیشتر برای پرتاب سلاح اتمی از زیر دریایی استفاده میکنن حتی اسرائیل تعدادی از زیر دریایی های خودش رو مسلح به سلاح اتمی جهت پاسخ به حملات احتمالی ایران کرده و در جنگهای مدرن امروزی نقش زیر دریایی ها بعنوان یک سکوی مطمئن وامن سلاحهای اتمی جهت شلیک موشکهای اتمی بدور از دید دشمن غیر قابل انکار هستش ولی من زیر دریایی های متعارف ودیزلی رو منظورم بودبا توجه به تاکتیک ماکه جنگ نامتقارن هستش استفاده از زیر دریایی هاکه سلاحهای فوق العاده گرانقیمت واسیب پذیر باتاثیر گذاری محدود هستن توجیه پذیر نیست
 

درود

هزینه کرد برای ساخت ناو و زیر دریایی می تواند باعث آبادانی سواحل جنوبی بشود که در واقع این هزینه کرد یک هزینه نظامی نیست و یک هزینه کرد اقتصادی اجتماعی است.

 

شما فرضیاتی دارید که بر اساس آن فرضیات نتیجه گیری درستی کرده اید اما فرضیه دفاعی شما می تواند درست نباشد.

شما فرض کرده اید که زیر دریایی ها میلیاردها دلار خرج دارند. در ضمن شما فرض کرده اید که این زیر دریایی ها نهایت چند اژدر می توانند پرتاب بکنند که تاثیر زیادی در جنگ ندارد. فرض سوم شما این است که زیر دریایی های ما مجهز به موشک های یاعلی و یا  بالستیک بشوند، و کلاهک جنگی اینها اگر اتمی نباشد، باز تاثیر زیادی در جنگ ندارند و کلا زیر دریایی دندان تیزی محسوب نمی شود.

 

اما واقعیت می تواند بر فرضیات شما استوار نباشد. جنگ ما با دشمنان تمدن یک جنگ بسیار کوتاه مدت ولی بسیار بسیار مخرب خواهد بود. بنابراین چنین جنگی باید آنقدر برای دشمن هزینه داشته باشد که کسی جرات شروع آن را نداشته باشد.

 

هزینه خرید و ساخت و تعمیر زیر دریایی ها در ایران بسیار بسیار کمتر از این رقمی هست که شما فرض کرده اید و تکنولوژی ساخت زیردریایی خیلی بیشتر برای ما در دسترس هست تا تکنولوژی ساخت پرنده های فوق سبک سوپر سونیک. بنابراین زیر دریایی هدفی در نزدیکی است تا یک جنگنده که فقط ساخت نرم افزارهایش ممکن است سالها به طول بیانجامد تازه وسط کار ببینید که تعداد جنگنده سقوط کرده به دلیل نرم افزارهای بد خیلی بیشتر از جنگنده هایی است که دشمن پایین آورده است. در مورد خرید جنگنده هم که بیشتر شبیه شوخی است تا واقعیت. اگر هم به ما جنگنده بدهند باید دوباره تجربه ای مشابه میگ های 29 را تجربه بکنیم با اون اوضاعی که داشتند که حتی موقع تحویل هم حداقل یکی در راه ایران سقوط کرد. و بعد اگر به فکر خرید نمونه های چینی یا پاکستانی هم باشیم که به نظرم با PC-7 به جنگ برویم خیلی بهتر است تا جتهای اینها.

مهم تر از همه کشور ما فاقد نقدینگی است و یکی از معیوب ترین سیستمهای مالیاتی و بیمه دنیا را دارد و اگر مردم خودشان اقدام به تجهیز نیرو ها نکنند، این نیروها هیچگاه تجهیز نخواهند شد.

 

در زمان رضا شاه تجار مروارید ایرانی در بوشهر و استان بحرین و بقیه جزایر برای ادب کردن دزدان دریایی عرب که مثل همیشه بدون زحمت می خواستند که صاحب اموال دیگران بشوند و در زمان صفویه هم برای ادامه راهزنی دریایی و برده فروشی و مقابله با ایران پرتغالی ها را با عبور دادن از دماغه امید نیک به خلیج پارس راهنمایی کرده و آورده بودند، برای نیروی دریایی از ایتالیا ناوشکن خریدند. امروز هم مردم باید جمع بشوند برای نیروی هوایی خودشان امکانات ایجاد بکنند. ما که مدعی هستیم که از زمان رضا شاه مردم با سوادتر و بهتری هستیم شکاری نمی توانیم بخریم اما وضع ساختمانهای پایگاهها و باندها و سیلو ها و انبارها شیلتر ها و پارکینگ های اینها را که می توانیم بهبود بدهیم. اینها که تکنولوژی خاصی نیاز ندارد.

من یادم می آید که زمان جنگ آقای منتظری را آوردند و ایشان از سایت سوباشی همدان بازدید کردند و بعد از این بازدید ایشان که دیدند پرسنل رادار و کنترلر شکاری در یک کانکس پوسیده که یکی از دیوارهایش هم کنده شده بود و برف به داخل نفوذ می کرد کار می کنند (در دمای 42 درجه زیر صفر در ارتفاع 8880 پایی)  15 میلیون تومان به نیروی هوایی کمک کرد تا وضع سایت را بهتر بکنند. امروز واقعا زیبنده نام ایران نیست که پایگاه های هوایی ایران را سیل ببرد یا اینکه خارستان باشند و ساختمانها همانهایی باشد که شاه ساخته واقعا و این دیگر در توان مردم هست اما انجام نمی دهند زیرا هدایت منابع و تبلیغات درستی در کار نیست.

 

در مورد اینکه این زیر دریایی های ما دندان تیزی ندارند چون کلاهک هسته ای ندارند هم باز فرض شما می تواند درست نباشد. این باز می گردد به هوش ما در استفاده از ابزار.

این فقط کلاهک هسته ای نیست که تخریب خیلی بالایی دارد. همیشه هدف گیری دقیق می تواند از سلاح اتمی بهتر باشد. به همین دلیل است که مرتب تاکید روی بالا بردن دقت می شود. یک هدف گیری دقیق با موشک کروز می تواند مقر فرماندهی دشمن را نابود کرده و با کمترین خسارتی جنگ را پایان بدهد. فقط تصور بکنید که اگر به جای 8 سال جنگ به روش امواج انسانی جنگ اول جهانی پیشنهادی مستشاران ویتنامی، ما یک تونل از سمت دزفول به سمت بغداد می زدیم و یک تیپ نیروی ویژه را می فرستادیم وسط بغداد. در فتح المبین کردیم و شد و بعد هم می توانستیم ولی نکردیم. با این راه حل ساده ما می توانستیم با کمترین تلفات صدام را دستگیر کرده جنگ را پایان بدهیم. یا اینکه روزهای اول جنگ که ما نیروی هوایی عراق را منهدم کرده بودیم، کافی بود تیپ 55 یا باقیمانده لشگر دو گارد که بعدها اسمش شد لشگر 58 ذوالفقار را ببریم روی بغداد هلی برن بکنیم و کار تمام بشود اما 8 سال خاک ریز کندیم و پرسنل خودمان را به صورت امواج انسانی در معرض توپخانه و زرهی و تک تیر انداز سبک روسی عراق قرار دادیم.

 

در یک نبرد به کمک زیر دریایی دیزلی (خورشیدی - هیدروژنی یا هر نوع غیر اتمی دیگر)  تصور بکنید که چند مخزن پتروشیمی را این زیر دریایی ما منهدم بکند آنگاه کل کشور گوگولی دشمن خالی از موجود زنده می شود.یا مثل بوپال هندوستان شهر کوران بوجود می آید.

اگر اشتباه نکنم در نزدیکی برخی از این کشورهای گوگولی تا دندان مسلح، میدانهای نفتی و گازی ترش وجود دارد. زیر دریایی شما می تواند به صورت کاملا جهت دار و کنترل شده برخی چاههای دریایی یا خشکی اینها را طوری تخریب بکند که گاز ترش بیرون بزند که به دلیل وجود H2S سنگین تر از هوا ظرف چند دقیقه یک پهنه وسیع تا ارتفاع 2000 متری خالی از موجود زنده خواهد شد. (اتفاقی که در صورت تنها 4 درجه دیگر گرم شدن زمین برای کل کره زمین خواهد افتاد به دلیل مرگ همه آبزیان) به این موارد اضافه بکنید که در صورت یک حمله هیدروژنی-اتمی به ایران ممکن است مقابله به مثل ما با کلاهک های خاص و البته غیر اتمی باشد که کل پهنه یک کشور گوگولی را چه در روی زمین و چه در زیر زمین متاثر بکند.

علاوه بر این ما می توانیم با یک هدف گیری دقیق سیلوهای هسته ای دشمن را در جا منهدم بکنیم و اثر این انفجارها اگر در یک مورد هم منجر به فعال شدن چاشنی تسلیحات اتمی یا هیدروژنی آنها بشود، باز کل کشور گوگولی آنها از دست خواهد رفت و کسی هم نمی تواند ما را متهم بکند زیرا همه تصور خواهند کرد که این اتفاق ناشی از نگهداری اشتباه بوده است نه یک حمله.

مزیت دیگر زیردریایی در عملیات ویژه است. می شود به وسیله آن در هر کشوری تکاور پیاده کرد و مثلا یک مرکز تسلیحات هسته ای-شیمیایی اینها را نابود کرد. یا اینکه یک پایگاه استقرار F-22 یا B-2 را قبل از اینکه برایش موشک حرام بکنیم با دقت هدف قرار داد و پرنده های اینها را نابود کرد قبل از اینکه به پرواز در بیایند یا رادارهای باند ایکس اینها را نابود کرد. هزاران روش برای نابودی دشمن گوگولی که عمق استراتژیک ندارند وجود دارد. البته درگیری با آمریکا که عمق استراتژیک بسیار عمیق دارد کاملا متفاوت است. اما کشورهای تقلبی منطقه که بعد از جنگ جهانی اول و دوم بوجود آمده اند موضوعی متفاوت هستند.

  • Upvote 16
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام و با اجازه که وارد بحث می شوم
همانطور که خودتان گفتید در بحث ارزش یک سلاح به محل بکارگیری آن سلاح باید توجه کرد
در یک نیرو هماهنگ و خوب، تناسب نیروها بسیار مهم است
در مقطعی مثل زمان جنگ تحمیلی که توان تهاجمی ما ضعیف بود حضور زیردریایی آن چنان نکته و اثر خاصی بر جنگ نمی گذاشت بویژه که دشمن ما نیز مرزآبی آنچنانی نداشت

ولی اصل داستان چیزی است که زیردریایی های آلمان نازی در جنگ جهانی دوم نشان دادند یعنی قطع خطوط لجستیک
در جنگ های طولانی و بیش از یک ماه، بحث حفظ خطوط لجستیک اهمیت شگرفی پیدا می کند مثال جنگ نفت کش ها در زمان جنگ تحمیلی
اگر در یک جنگ شما بتوانید خطوط تغدیه مهمات، سوخت و غذا نیروی متخاصم را قطع کنید عملا ماشین جنگی دشمن از کار می افتد
چرا که حرکت ماشین جنگی مستلزم تامین مهمات، سوخت و غذای نیروها است

الان پیرامون خودمان نگاه کنید اگر ما بتوانیم در اقیانوس هند و دریایی سرخ خطوط لجستیک دشمن را قطع کنیم
کدام کشور پیرامون ما توان جنگ بیش از یک ماه را پیدا می کند؟
در کتاب سقوط 79 ، که در آن ایران با کشورهای عربستان و عراق وارد جنگ می شود مشکل آمریکایی ها در پاسخ به حملات ایران عدم ایجاد خط لجستیک بود و باعث می شد نتوانند کار مهمی از پیش ببرند

ضمن عرض سلام خدمت اقای ارمین وتشکر از بابت سهیم کردن ما در اطلاعاتتون
اقا ارمین گرامی من هم با فرمایش شما کاملا موافقم و خود هم گفتم که هر واحد وسلاحی کارایی خاص خودش رو داره ولی این بحث در مورد ارتش هایی هستش که از بودجه زیادی برخوردارن وسلاحهاشون تخصصی هستش ولی منظور من کشور خودمون بودکه دارای محدودیت بودجه نظامی هستش وباید تجهیز نیروهاشو اولویت بندی کنه و من سوالم این بود ایا در اولویت بندی در شرایط فعلی ایا نیروی هوایی اولویت بیشتری نداره؟و نظر خودم اینه که چرا و دلیلش هم سیاست اعلام شده از طرف کشورمون که صرفا دفاعی هستش الان ایالات متحده اولویت اولش تجهیز نیروی دریاییش هستش و حتی یه تاپیک تو سایت خودمون هست که میگه امریکا داره از تعداد جنگنده های نیروی هوایی کاهش میده و در عوض تعداد هواگردهای نیروی دریایی رو افزایش میده که در راستای سیاست تهاجمی این کشور هستش که به نیروی دریایی بعنوان یک نیروی راهبردی و بازوی تهاجمی خودش در نقاط دیگه دنیانگاه میکنه ومعمولا در کشورهای متجاوز مثل بریتانیا وفرانسه و غیره عملا تقویت نیروی دریایی اولویت اولشون هستش بطوریکه نیروی زمینی انگلستان حدود۵۰۰تانک عملیاتی داره ولی نیروی دریاییش یک ویترین رنگارنگ از انواع شناورهای سطحی وزیر سطحی هستش که در راستای منافع و دید استعمارگرانه اش هست ولی کشورما که هدفش حمله تهاجم به کشورهای دوردست نیست و سیاستش دفاعیه ایا بهتر نیست یک نیروی دریایی دفاعی کوچک و کارامد دفاعی در کنار یک نیروی هوایی کارا و قدرتمند که بتونه براحتی در کنار دفاع هوایی کارامد وتامین برتری هوایی در اسمان کشوراز شناورهامون هم بخوبی پشتیبانی کنه بهره ببره تا یک نیروی دریایی دفاعی وسیع و رنگارنگ در کنار یک نیروی هوایی مستعمل؛فرسوده باقدرت بسیار محدود که در صورت یک جنگ احتمالی بعد از چندروز زمین گیر و غیر قابل استفاده باشه و ایا در اینصورت ایا نیروی دریایی پرقدرت ما میتونه وظیفه نیروی هوایی رو در پشتیبانی از واحدهای زمینی انجام بده که جواب مظمئنا خیر هستش حتی دارا بودن یک ناوگان پرتعداد و کارامد بدون پشتیبانی هوایی تبدیل به یک نیروی منفعل و اسیب پذیر میشه
بله شما مثال خوبی در مورد المان زدین که دقیقا با بحث ما مرتبط هست المان در جنگ دوم جهانی صاحب قویترین واحد زیر سطحی بود ولی پیروزیهای المان تا زمانی ادامه داشت که برتری هوایی از ان المان بود ولی زمانی که نیروی هوایی این کشور ناتوان شد بسرعت نیروی دریایی و زیر سطحی اونهاهم بسمت اضمحال وشکست پیش رفتن وایا محاصره دریایی انگلستان و جلوگیری از رسیدن اذوقه تونست المان رو از شکست نجات بده جواب خیر هستش ایا بهتر نبود المان بجای اونهمه هزینه جهت ساخت نبردناو بیسمارک چند ناو هواپیمابر میساخت البته شاید هم معذورات داشته به دلیل قراداد ورسای که من با این مسئله کار ندارم و نمیشه به اونا انتقاد کرد
من سوالم اینه ایا اگر ما با هزینه ای که صرف تشکیل و عملیاتی کردن ناوگان زیر سطحیمون کردیم نیروی هواییمون رو نوسازی میکردیم حتی در بحث حمایت از ناوگان شناورهای سطحیمون نتیجه بهتری نمیگرفتیم و حتی در جنگ احتمالی با اسراییل قدرت بازدارندگی یک نیروی هوایی پرقدرت بیشتر از زیردریاییهامون نبود وایا در ان صورت بازهم اسراییل جرات تهدید ایران به حمله نظامی و مانور جنگنده هاش تا پشت مرزهای ایران رو داشت؟یقینا خیر
این تهدیدها و مشابه اون در کشورهای عربی مثل امارات که با وقاهت تمام ادعای در هم کوبیدن نیروی هوایی ایران روظرف ۳هفته رو داره متاسفانه از خلائ قدرت نیروی هواییمون ناشی شده البته داشتن یک نیروی تهاجمی زیر سطحی کارا و مقتدر هم مزایای خودش رو داره ولی ایضا درحاشیه داشتن یک نیروی هوایی مقتدر و باکیفیت و گرنه مثال میهمانی رو داره که با شلوار پیراهن پاره و کهنه ولی با یک کراوات نو وشیک بخواد در میهمانی ابروداری کنه که همون لباسهای کهنه جلوه اون قسمت نو رو هم از بین میبره و بی اثر میکنه البته من عقیده دارم ما حق خرده گرفتن و انتقاد از مسولین دفاعی رو هم نداریم چون ممکن این تاکتیک صرفا از روی ناچاری وداشتن معذوراتی باشه که البته چنین هم هست و اینها صرفا نظر من هستش و شاید هم غلط باشه
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
 ایا در اولویت بندی در شرایط فعلی ایا نیروی هوایی اولویت بیشتری نداره؟

 

 

اول عیدتان مبارک و با آرزوی سلامتی و سرور برای شما و همه دوستان 

 

بصورت عادی نیروی هوایی اولویت بیشتری دارد ولی مشکل این است که کشورهای اطراف که تهدید کننده ما هستند آنقدر نیروی هوایی خود را پر کرده اند 

عملا نیروی هوایی ما نمی تواند در قطع لجستیک دریایی در اقیانوس هند و دریای سرخ موثر باشد 

 

اگر قطع لجستیک را مبنا قرار دهیم 

خطوط لجستیک نزدیک برای نیروی هوایی بویژه با موشک های نور و ... از اولویت بیشتری برخوردار است 

اهدافی مثل پالایشگاه، انبارهای سوخت، بنادر و ... 

 

ولی در مورد خطوط لجستیک دور مثل خطوط سمت دریای سرخ نیروی هوایی ما عملا شانسی برای عملیات ندارد

بویژه که قدرت طرف مقابل جای کار نمی دهد مگر دوباره با استفاده از موشک های دریایی و زدن اهداف بصورت دید نیابتی 

 

در نتیجه رشد و تقویت ناوگان زیردریایی و نیروی هوایی باید همزمان ولی با نسبتی به نفع نیروی هوایی صورت گرفت

نسبتی مثل یک به 5 که البته جای بحث دارد

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اول عیدتان مبارک و با آرزوی سلامتی و سرور برای شما و همه دوستان
د

منهم سال نو رو بشما دوست گرامی و بقیه کاربران محترم خصوصا برادر عزیزم علی اقا تبریک عرض میکنم
وخیلی خوشحالم که بحث به جنجال نکشید خخ منهم دقیقا نظر شمارو دارم و عقیده دارم که یک نیروی دریایی خوب زمانی موفق هستش که از پشتیبانی نیروی هوایی قوی برخوردار باشه که امیدوارم شاهد این نوسازی و پیشرفتها در نیروی هوایی هم باشیم
البته در حال حاضر هم با وجود هواپیماهای ترابری سنگین مثل انتونوف ۲۲۵وسی ۷و۱۷وامثالهم هم براحتی با ایجاد یک خط هوایی میشه تدارکات رو باسرعت و براحتی انتقال داد ویرایش شده در توسط mina68
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط jotter
      گاهی به پهپادهای پرتاب شونده از زیردریایی
      با توجه به توان و کارایی اثبات شده زیر دریایی های پنهان کار و بومی ایران، مجهز شدن این تجهیزات به پرنده های بدون سرنشین کابوسی برای نیروهای بیگانه حاضر در منطقه خواهد بود.
      به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، پرنده های بدون سرنشین در نقش های مختلف از جمله شناسایی، جاسوسی و اکتشاف، جنگ افزار های برگزیده ارتش های امروز دنیا هستند که دارای جایگاهی تسخیر ناشدنی در جنگ های مدرن می باشند.
      مزیت بدون سرنشین بودن، در کنار ویژگی های کوچکی، سبکی و ارزانی و همین طور قابلیت اطمینان پذیری بالا، به این وسایل امکان می دهد تا بیشتر از هر وسیله دیگری برای مقاصد گفته شده مناسبت داشته باشند. هر چند که پهپاد ها، در حین انجام ماموریت بسیار کارآمدند، ولی در برخی از اوقات، استفاده از آنها به دلیل بعد مسافت و همین طور بزرگی و گستردگی تاسیسات پرتاب و بازیافت و ایستگاه زمینی، مشکلاتی را پیش روی می آورد که از آن جمله می توان به آسیب پذیری تاسیسات در مقابل آتش احتمالی دشمن، ایجاد خطر برای گروه انجام عملیات و همین طور لو رفتن محل استقرار نیروهای خودی اشاره کرد. با توجه به این موضوع اگر بتوان پهپادها را به شکلی مخفیانه وکار آمد و در فاصله مناسب از دشمن دریافت و بازیافت کرد، بالا رفتن قابلیت اطمینان پذیری پیش و پس از انجام عملیات، کارایی وسیله را دو چندان خواهد ساخت و از این طرف دیگر نیروهای خودی نیز از ایمنی کافی برخوردار خوهند بود. گزینه ای که قادر است تمام این نیازمندیها را برآورده کند، واگذار کردن نقش پرتاب و بازیافت و همین طور ایستگاه کنترل زمینی به زیر دریایی هایی است که قادرند به شکلی رادار گریز وارد آب های دشمن شوند.
      در این مقاله به تلاش های صورت گرفته برای توسعه این دسته از پهپاد ها در نقاط مختلف جهان و معرفی نمونه های ساخته شده و طرح های در دست توسعه از آنها می پردازیم:

      *پهپاد تک ماو
      پژوهشگران در سال 2005موفق به تولید پهپادی شدند که با قرار گرفتن در یک لوله می تواند،از زیر دریایی های رها شده و با رسیدن به سطح آب، پرواز کند. این پروژه که با پشتیبانی نیروی دریایی ایالات متحده انجام کرفته است،توسط پژوهشگران شرکت سامانه های اسپاوار به اجرا در آمده است. این پهپاد با قرار گرفتن در یک لوله سر بسته، به کمک یک گوی شناور از عمق 40 پایی به سطح آب رسیده و شناور می شود. در داخل لوله ساز و کارری تعبیه شده است که برای پرتاب کردن پهپاد، سرعت اولیه لازم رابه آن می دهد. پرنده بدون سرنشینی که در این سامانه مورد استفاده قرار گرفته است، یک ریز پهپاد تک ماو است که بالهای آن برای امکان پذیری قرار گرفتن در داخل لوله تا می شوند. گوی شناور در سطح آب که به وسیلهی یک سیم با زیر دریایی ارتباط دارد، در نقش ایستگاه کنترل زمینی آن نیز ظاهر می شود. همین طور وظایف فرمان و کنترل را پیش از پرتاب می توان با خالی کردن هوای داخل این بویه، آن را به زیر آب کشیده و با زیر دیایی به خارج از منطقه عملیات جابه جا کرد. پرنده بدون سرنشین به کار رفته نیز پس از انجام عملیات در داخل دریا سقوط خواهد نمود.
      پهپاد تک ماو که توسط نیروهای اشغال گر امریکایی در عراق مورد استفاده قرار گرفته استف قاد به پرواز با سرعتی معادل 80 کیلونتر بر ساعت بوده و تا 30 دقیقه می تواند پرواز خودگردان انجام دهد . تک ماو توسط شرکت پژوهش های کاربردی واقع در آلبوکرک، نیومکزیکو طراحی و ساخته شده است. ویژگی های طراحی این وسیله به شکلی است که با پرتاب شدن از زیر دریایی های سرنشین دار و بدون سرنشین همخوانی خوبی دارد.

      *پهپاد اسکن ایگل
      پژوهشگران در سال 2006 نسخه ای از پهپاد اسن ایگل را طراحی کرده اند که قابلیت پرتاب شدن از هواپیما را دارد. این نسخه جدید به طوری تغییر یافته است تا بتواند از محفظه بمب هواپیماهای بمب افکن و یا زیر دریایی و همین طور از لوله اژدرمانندی زیر دریایی ها شلیک می شود، پرتابرگردد. برای بازیافت این وسیله می توان از شنورهای سطح آب و یا گارد ساحلی استفاده کرد.همین طور می توان لوله هایی که پهپاد از آن پرتاب می شوند را از راه دور غرق کرد.
      لوله اژدر مانند کوچک پس از پرتاب شدن از زیر دریایی به سطح آب آمده و پهپاد اسکن ایگل را پس از باز شدن بال های آن تا ارتفاعی پرتاب می کندکه پرنده بتواند به پرواز خود ادامه دهد. پهپاد اسکن ایگل که 40 پوند وزن دارد قادر است ماموریت هایی را تا 20 ساعت به انجام برسناد. شعاع عملیاتی این وسیله از زیر دریایی تقریبا برابر با شعاع عملیاتی آن در صورت هدایت از سطح زمین است.

      *پهپاد وولانس
      در ماه گذشته، پژوهشگران آلمانی با استفاده از طرح موجود علاءالدین، پهپادی را طراحی کرده اند که به جای پرتاب به کمک دستف می تواند از ساز و کاری که در برجک دیده بانی زیر دریایی تعبیه شده، پرتبا گردد. دست کم می توان سه عدد از پرنده های بدون سرنشین وولانس رابا قرار دادن در محفظه های بسته در زیر دریایی، نگهداری کرد. این پرنده ا بوسیله ی پرتاب کننده هایی تا شونده پرتاب می شوند که در برجک دیده بانی زیر دریایی های پرسکوپ دار قرار گرفته اند. از طرف دیگر می توان به جای استفاده از پریسکوپ و یا پرتاب کننده های پهپاد وولانسف از مسلسل در این مکان استفاده کرد.
      برای پرتاب پهپاد وولانس، لازم است زیردریایی به عمق استفاده از پریسکوپ وارد شده و دریچه برجک خود را باز کند. در این صورت پرتاب کننده هواپیما که به شکلی جالب هواپیمای با بالهای تا شده را به همراه دارد، از هم باز شده و این وسیله ی کوچک را پرتاب می کند. پس از انجام این کار دریچه برجک بسته شده و خلبان پرنده با فرو رفتن زیر دریایی در زیر آب، ‌به کنترل آن می پردازد. برای برقراری ارتباط ، آنتنی بلند از بدنه زیر دریایی خارج شده و وظیفه ی ارسال فرامین و دریافت داده ها را انجام می دهد. در این روش نیازی به بازیافت کردن تجهیزات پرتاب کننده پرنده نیست و از طرف دیگر، سرعت عمل نیز بسیار بالاست. مشکل موجود در این طرح، ضرورت بالا آمدن زیر دریایی به عمق پیرسکوپ است.
      پهپاد وولانس به مانند علاء الدین قادر است تا پیش از خالی شدن باتری ها، تا یک ساعت عملیات انجام دهد. از جایی که تنها راه بازیافت پرنده بازگشت زیر دریایی به سطح اب است، این سامانه را می توان یک بار مصرف تلقی کرد. سرعت بیشینه وولانس90 کیلومتر در ساعت است که اغلب به دلیل خارج شدن از خط دید، در طول یک ساعت می تواند تا شعاع 30 کیلومتری از زیر دریایی مادر دور شود. این وسیله برای زیر دریایی هایی که در آنها مورد ساتفاده قرار می گیرد، یک برگ برنده به شمار می آید، چرا که زیر دریایی ها در هنگام فرو رفتن در زیر آب اطلاعی از دنیای اطراف خود ندارند. همینطور به دلیل سرعت کم، زیر دریایی های غیر اتمی در زیر اب قادر نیستند، دشمنان خود را در محیط اطراف شناسایی کرده و برای مقابله سریع و مؤثر با آنها درست به انجام کاری بزنند.با مجهز شدن زیر دریایی ها به این وسایل، امکان تبدیل شدن آنها به جنگ افزار هایی هراس انگیز وجود خواهد داشت.
      هر چند که پهپاد های وولانس تقریبا غیر قابل ردگیری هستند، ولی به دلیل فرو فرستاده شدن تصاویر ویدئویی در باند سی توسط این وسایل به زیردریایی ، امکان به خطر افتادن زیر دریایی مادر وجود خواهد داشت. بالگرد های ضد زیر دریایی مدرن امروزی با استفاده از سامانه های سونار خود قادر خواهند بود با استفاده از این امواج ، این زیر دریایی ها را به اسانی مورد هدف قرار دهند.

      *پهپاد کورمورنت
      در سالهای گذشته، طراحی و ساخت پهپادی در دارپا مورد توجه قرار گرفته است که قادر است پس از پرتاب از زیر دریایی و انجام عملیات، بازیافت شده و دوباره مورد استفاده قرار گیرد. طرح اولیه این پهپاد دگردیسی پذیر که کورمورنت نام دارد، توسط مهندسان شرکت لاکهید مارتین داده شده است.
      نقاط حساس این پرنده از جمله ورودی های هوایی آن در هنگام پرتاب توسط روکشهایی انعطاف پذیر آب بندی می شوند. برای جلوگیری از پاره شدن این پوشش، درون بدنه پهپاد،با نیتروژن تحت فشار قرار می گیرد. این پرنده از لوله های پرتاب موشک های بالستیک قاره پیما نظیر ترایدنت قابل پرتاب بوده و از پس از پرتاب بر روی سطح آب شناور خواهد شد. با جدا شدن روکش های محافظ سوراخ های بدنه در سطح آب، موتور جت به کار خواهد افتاد و پرنده به تدریج از سطح آب جدا خوهد گشت. پس از انجام عملیات می توان پرنده را بوسیله شناور شدن در سطح آب و یا استفاده از چتر بازیافت کرد.
      این پرنده را می توان برای مقاصد شناسایی و یا تهاجمی به کار گرفت که با توجه به محموله ای که برای آن در نظر گرفته، مشخص می گردد. بدنه این وسیله از تیتانیوم ساخته می شود که علاوه بر مقاوم بودن در برابر خوردگی، می تواند در برابر شلیک شدن موشک از حفره داخل آن نیز از خود پایداری نشان دهد. بر خلاف موشکهای بالستیک که محل اختفای یزر دریایی مادر را بر ملا می کنند، این وسیله باعث لو رفتن ایستگاه زمینی خود نخواهد شد.
      نکته جالب درباره بازیافت این وسیله استفاده از یک ربات زیر دریایی است که بر زیبایی کار و در عین حال پیچیدگی آن می افزاید. انجام اولین آزمایش ها در مورد امکان پذیری ساخت چنین وسیله ای در اواخر سال 2008 آغاز خواهد گردید.

      تحلیل
      جایگاه پهپاد های پرتاب شونده از زیر دریایی در راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی
      با توجه به تهدیدات روز افزون دشمنان خارجی و از طرف دیگر فزونی گرفتن توان علمی و فنی کشور مان در زمینه نظامی و غیر نظامی، استفاده از جنگ افزار های پیشرفته و غافل گیر کننده مسلما قنشی کلیدی در به هم زدن محاسبات دشمنان از منظر پیش گیری و همین طور زمین گیر کردن آنها در صورت حمله احتمالی خواهد داشت. خمان گونه که گفته شد، ویژگی پنهان کاری زیر دریایی ها در ترکیب با مزیت های فوق العاده پرنده های بدون سرنشین، کلید حل بسیاری از مشکلات موجود در عملیات های شناسایی و جاسوسی است. با توجه به توان و کارایی اثبات شده زیر دریایی های پنهان کار و بومی ایران، مجهز شدن این تجهیزات به پرنده های بدون سرنشین می تواند کابوسی برای نیروهای بیگانه حاضر در منطقه تبدیل گردد و کار را برای حضور آنان در این مناطق به مراتب مشکل تر کند.
      با توجه به این موضوع دامنه شناسایی و جاسوسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به یک باره گسترش چشم گیری خواهد بافت، به طوری که بنا به تحلیل کارشناسان امنیتی غوغاسالار رژیم صهیونیستی «حتی استفاده از گزینه دریایی مدیترانه نیر در اقدام تلافی جویانه ایران در برابر تهاجم احتمالی، وجود خواهد داشت.»
      از طرف دیگر با توجه به توسعه فناوری یاد شده، استفاده از آن در آب های سرزمینی ایران زنگ خطری برای مسئولان امر خواهد بود،‌ چرا که در صورت پیش بینی نکردن این امکان و مقابله پیشاپیش با آن،‌ امکان هر گونه درز اطلاعاتی از تاسیسات ساحلی و فرا ساحلی وجود خواهد داشت.
      شایان ذکر است که جاسوسی به کمک پرنده های بدون سرنشین کوچک بسیار موثرتر از تصویر برداری هایی که از منابع ماهواره ای انجام می گیرد خواهد بود. هر چند که دشمن در موقعیتی نیست که توانایی حمله از پهپادهایی با این ویژگی را داشته باشد، ولی در راهبرد دفاعی آینده جمهوری اسلامی باید، حضور احتمالی این وسایل را هم پایه جنگ افزارهایی چون موشک های کروز دور برد، جدی گرفت.
      منبع:
      www.globalsecurity.com
      www.theregister.co.uk
      www.strategypage.com
      http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=14040
    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
    • توسط bell214
      مرواریدی در ژرفا
      مصاحبه با خانواده شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا»
      قهرمان شکاری (F-14)
      مقدمه:
      مدتها بود كه به صورت جسته و گريخته در محافل گوناگون كه از جنگ و نيروي هوايي صحبتي به ميان مي‌آمد و يادي از شهدا و همچنين شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا» مي‌شد، همرزمان و دوستانش در شجاعت، دلاوري، صداقت و خاكي بودن وي اتفاق نظر داشتند. ما نيز پيرو وظيفه‌مان مترصد فرصتي بوديم كه خدمت خانواده معظم شهيد رسيده و نسبت به احوالات وي معرفت بيشتري حاصل كنيم. اشاره كتاب «تامكت‌هاي ايران در جنگ تحميلي» به اين شهيد بزرگوار كه در شماره پيشين از نظرتان گذشت، بهترين بهانه براي اين منظور بود كه به لطف خداوند با دريافت اذن شرفيابي از خانواده شهيد مقصودمان حاصل شد.

      باز هم مثل هميشه خود را در آن‌قدر مرتبه‌اي نمي‌بينم كه رمز و راز شهداي ميهن را بنگارم و به تصوير بكشم، با اين حال براي رسالتي كه بر دوشم سنگيني مي‌كند بهانه خوبي دارم.

      سايلي را گفت آن پير كهن چند از مردان حق‌گويي سخن

      گفت خوش آيد زبان را بر دوام تا بگويد ذكر ايشان را مدام

      گر نيم زايشان از ايشان گفته‌ام خوشدلم كاين قصه از جان گفته‌ام

      محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آل‌آقا» كه از خانواده‌هاي سرشناس شهر كرمانشاه مي‌باشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصيل خود در مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر كرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقي كه به پرواز داشت از اين كار منصرف شد اما علاقه وافر وي به ارتش كه همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد كه نهايتا به جمع نيروهاي مسلح بپيوندد. به دنبال آن وي پس از شركت در آزمون ورودي، موفق به راهيابي به دانشكده افسري نيروي زميني ارتش شده و با توجه به عطش دروني‌اش در ميل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضايت مادر گام بر مي‌دارد. پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه افسري اصرار وي كارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضي مي‌شود. هاشم كه گويي در ابتداي راه قرار دارد با نيروي مضاعفي بلافاصله اقدام كرده و با شركت در آزمون دانشكده خلباني از اين امتحان نيز سربلند بيرون آمده و با رسيدن به آرزوي ديرينه خود به جرگه دانشجويان خلباني نيروي هوايي ارتش مي‌پيوندد. با اتمام كلاسهاي زميني و آموزش مقدماتي پرواز، طبق روال آن روز نيروي هوايي براي تكميل دانش پرواز خود راهي ايالات متحده مي‌شود. با اتمام دوره، مفتخر به دريافت وينگ خلباني شده و راه بازگشت به وطن را در پيش مي‌گيرد. سروان خلبان هاشم آل‌آقا مقارن با سال 1350 به كشور بازگشته و با امريه ستاد فرماندهي نيروي هوايي به عنوان كمك خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پايگاه هفتم شكاري شيراز منتقل مي‌شود. در ادامه در سال 1351 برابر امريه ديگري براي ادامه انجام وظيفه به پايگاه يكم شكاري تهران فرستاده مي‌شود. هاشم در همين سال با دختري در همان محله سكونت پدر و مادرش در شهر كرمانشاه آشنا شده و اين آشنايي به ازدواج اين دو ختم مي‌شود.

      آنها زندگي مشتركشان را در تهران آغاز كرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفري طولاني مي‌شوند. سروان خلبان آل‌آقا براساس صلاحديد فرماندهان وقت به همراه تني چند از خلبانان فانتوم، با خانواده‌هايشان براي آموزش هدايت پرنده پيچيده، انقلابي و جديد نيروي هوايي ارتش، گرومن F-14 تامكت عازم پايگاه نيروي دريايي ايالات متحده در ايالت ويرجينيا مي‌شوند. براي خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آل‌آقا پرواز با گربه گرومن و كاربري تسليحاتش كار آنچنان سختي نبود. زيرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا براي نيروي دريايي ايالات متحده طراحي و ساخته شده و بديهي است كه از يك استاندارد يكسان براي طراحي و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشك هوا به هواي مورد استفاده تامكت‌هاي ايران، فانتوم قابليت شليك دو موشك آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سايدوايندر) را دارد. با توجه به اينكه آل‌آقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگي استفاده از اين دو موشك تجربه كافي و وافي داشتند، فقط مي‌بايست اسلحه اصلي تامكت، موشك اسطوره‌اي هيوز AIM-54 فينيكس و رادار آن هيوز AWG-9 را به‌طور كامل بشناسند. اگر عوامل مذكور را به اضافه هوش و جسارت ايراني كنيم مي‌شود حدس زد كه تمام نفرات اعزامي به راحتي بتوانند دوره خلباني F-14 را با موفقيت و سربلندي طي كنند. پس از پايان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جديد جنگنده جديد در آبان 57 به سرزمين اجدادي خود باز مي‌گردند. با توجه به اينكه كانون فعاليت F-14 در ايران پايگاه هشتم شكاري مي‌باشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مكان مي‌كند. سكونت آنها در اصفهان مصادف مي‌شود با اوج‌گيري تظاهرات مردمي عليه حكومت پهلوي كه در نهايت به پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در كشورمان سنگ محك بسيار جالبي براي تعيين عيار ارق ملي و حس وطن‌پرستي كاركنان نيروهاي مسلح بود و چه زيبا كه آل‌آقا و همرزمان ميهن‌پرستش در اين آزمون كوچكترين ناخالصي از خود نشان ندادند.

      سروان خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه در زمان پيروزي انقلاب از افسران ارشد نيرو محسوب مي‌شد و مدتها بود كه به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پيروزي انقلاب امر آموزش را با جديت بيشتري پيگير شد. آري او نيز مي‌دانست آموزش صحيح و كامل مهمترين رمز پيروزي بر دشمنان ملت است.

      با شروع جنگ تحميلي فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عين حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اينكه به علت رشادت، جديت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهي وقت نيرو به سمت جانشين فرماندهي عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب مي‌شود.

      رسيدن به پست معاونت عمليات نيرو بهانه خوبي بود تا هاشم در كنار سرهنگ خلبان «عباس بابايي» خود را هرچه بيشتر درگير جنگ كرده و تواناييهاي خود را در اين عرصه، عرضه دارد. بابايي و آل‌آقا همواره پيش از انجام هر عملياتي ابتدا خود مبادرت به شناسايي و ارزيابي هدف از لحاظ موضع پدافندي، سمت حمله و غيره كرده تا عمليات اصلي با خطر كمتر و ديد بازتري صورت گيرد. نكته جالب توجه در اين مطلب اين است كه آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به اين مساله كه در كجا مي‌توانند منشا اثر باشند توجه داشتند «آري ما چنين جان بركفاني داشتيم».

      هاشم آل‌آقا در درجه اول همانطور كه ذكر شد از فرماندهان ارشد نيرو بود و در درجه دوم مشغله‌هاي فراواني به عنوان طراح عمليات داشت و اين دو مورد كافي بود تا نتواند پروازهاي عملياتي انجام دهد، با اين حال فعالانه در پروازهاي گشتي و اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري شركت مي‌كرد و اين‌چنين بود تا به خواست خدا خليج نيلگون و هميشه فارس ايران، مشهد شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا باشد.

      تقويم‌ها روز 20 مرداد 1363 را نشان مي‌داد و آسمان آبي خليج فارس يكي از گرمترين روزهاي خود را سپري مي‌كرد. هاشم آل‌آقا و كمك خلبانش در يك تامكت طي ماموريتي مشغول اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري كشورمان بود. در همين اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده ميراژ F1 عراقي قرار مي‌گيرد. درگيري آغاز و پس از مدتي جنگ و گريز تامكت‌ها آل‌آقا مورد اصابت موشك شليك شده از طرف جنگنده عراقي قرار گرفته و به درون آب سقوط مي‌كند. شاهدان عيني حادثه كه دورادور ناظر درگيري آنها بودند خطر شليك شدن موشك سوپر 530F-1 به سمت تامكت را به آل‌آقا گوشزد مي‌كنند اما آل‌آقا در جواب آنها مي‌گويد هيچ نشانه‌اي دال بر حمله موشك به سمتشان در سامانه‌هاي هشداردهنده مشاهده نمي‌كند. اين مطلب گوياي آن است كه عراقي‌ها با استفاده از اطلاعات فني كه امريكايي‌ها در اختيار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 كاملا موفق عمل كرده‌اند.

      همسر هاشم كه از چند روز پيش براي ديدن اقوام به كرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران كه مصادف مي‌شود با روز شهادت هاشم با شكسته شدن ديوار صوتي شهر كرمانشاه توسط جنگنده‌هاي عراقي مواجه مي‌شود. با مشاهده اين اتفاق گويي به وي الهام مي‌شود كه براي هاشم اتفاقي افتاده اما با ذكر و ياد خدا آرامش يافته و به خود تلقين مي‌كند كه انشاءا... اتفاقي نيفتاده. پس از رسيدن به تهران هرچه منتظر مي‌ماند از تلفن هاشم خبري نمي‌شود. صبرش لبريز شده و با پايگاه هشتم تماس مي‌گيرد. ديسپچ پايگاه با توجه به اينكه تامكت آل‌آقا بازنگشته و هيچ خبر دقيقي دال بر شهادت يا زنده بودنش در دست نيست با جوابهاي سربالا به همسر وي مي‌گويد: «همين الان دوباره براي ماموريتي ديگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت مي‌گوييم با شما تماس بگيرد.» با شنيدن اين جوابها و طولاني شدن انتظار، همسر شهيد از وقوع سانحه براي هاشم يقين حاصل مي‌كند. با سقوط تامكت آل‌آقا با توجه به اينكه از اسارت به دست عراقي‌ها و يا شهادتش اطلاعي در دست نبود به اضافه اينكه وي به عنوان جانشين عمليات نيرو در جريان تمام عملياتهاي آتي و استراتژي جاري نيروي هوايي بود به همين علت بلافاصله تمامي طرحهاي نيرو دستخوش تغييراتي اساسي شد. اين قضيه گذشت و نيروي هوايي با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وي افزود.

      همسر هاشم كه همچنان منتظر بازگشت وي به خانه بود چندين سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در يكي از شبهاي قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها مي‌خواهد وجود يا عدم وجود هاشم را براي وي معلوم كنند. توسل وي جواب داده و همان شب خواب شهيد بزرگوار را مي‌بيند. هاشم كه در سبزه‌زارمانندي با لباس خلباني به ديدن همسرش آمده بود در جواب سوال وي كه پرسيد: «هاشم، مي‌خواهم بدانم كه تو هستي يا نيستي؟» مي‌گويد: «من نيستم.» پس از مدت كوتاهي گفتگو، شهيد اظهار مي‌دارد «من سردم است و بايد بروم». همسر شهيد صبح فردا خوابي كه ديده بود را با يكي از علما در ميان مي‌گذارد. در جواب مي‌شنود با توجه به اظهار سرما توسط شهيد، پيكر پاك وي در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از اين واقعه از شهادت همسرش يقين حاصل مي‌كند و جالب آنكه مدت كوتاهي بعد از طريق نامه رسمي نيروي هوايي اعلام شهادت همسرش را دريافت مي‌دارد.

      ناگفته نماند هاشم آل‌آقا تا پيش از آرام گرفتن در قعر آبهاي خليج فارس چندين بار تا مرز شهادت پيش رفت. حدود سه ماه پيش از شهادت، در بهار سال 1363 صبح يك روز همسر شهيد با كمك مادرش بدون نيت قبلي گوسفندي را قرباني كرده و بين مردم تقسيم مي‌كنند. حوالي ظهر شهيد بابايي با منزل آل‌آقا تماس گرفته و جوياي احوال هاشم مي‌شود. با توجه به اينكه هاشم پس از ترك منزل تماس نگرفته بود، همسر شهيد از وضعيت وي اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند. شهيد بابايي از اينكه كسي به همسر هاشم اطلاعات ضد و نقيض نداده، آرام شده و در جواب نگراني وي مي‌گويد كه اتفاقي نيفتاده و هاشم تا ساعاتي ديگر به خانه مي‌رسد. پس از بازگشت شهيد به منزل، هاشم مي‌گويد كه در درگيري با جنگنده‌هاي عراقي، هواپيمايش به شدت صدمه ديده و هيچ اميدي به بازگشت نداشته است. شايد آن قرباني نطلبيده بلاگردانش شده بود!!!

      شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه از باتجربه‌ترين و ارزشمندترين خلبانان تامكت نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگنده‌اش درون كابين ماند تا پيكر پاكش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج كند. براي خليج هميشه فارس چه افتخاري از اين بالاتر كه چنين مرواريدهاي نابي را در درون خود جاي داده است. مگر مي‌شود خليجي كه فرزندان اين ديار را در دل خود جاي داده نام مجعول عربي را پذيرا باشد، چه اين شيران خصم خروش براي مقابله با همين اعراب خودفروخته به پا خواستند.

      شهيد محمدهاشم آل‌آقا فردي آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصي داشت و همسرش عامل اخير را مهمترين علت ازدواجش با وي مي‌داند. هاشم هيچ‌گاه از اسرار شغلي خود با همسرش صحبتي به ميان نمي‌آورد و اين مورد تا بدانجا پيش رفته بود كه همسر وي پس از شهادتش به پست واقعي هاشم در نيروي هوايي پي مي‌برد!

      جا دارد در اين جا خاطره‌اي كه سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در كتاب «انتخابي ديگر»1 بيان كرده را بياوريم. اقدام در اين مطلب كه با عنوان «برخورد با پرندگان سيگال» در كتاب مزبور به چاپ رسيده عنوان مي‌كند كه در اوايل جنگ در پروازي به همراه شهيد بزرگوار «عليرضا ياسيني» به قصد انهدام سه سايت موشكي زمين به دريا كه از پشت پايگاه هوايي شعيبيه كشتيهاي كشورمان را مورد اصابت قرار مي‌داد در يك جنگنده F-4 عازم ماموريت مي‌شود. طبق برنامه براي درامان ماندن از رديابي توسط رادارهاي دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مايلي «خورموسي» و پرواز بر فراز باتلاقهاي «فاو» و «ام‌القصر» خود را در موقعيت مناسب به روي هدف برسانند. با عبور از مرز اقدام به عنوان خلبان كابين عقب تمام حواس خود را معطوف بررسي سامانه‌هاي مختلف هواپيما و تهديدات موشكي دشمن مي‌كند تا در صورت شليك بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف كنند.

      خطري احساس نمي‌شد و جنگنده با سرعت بسيار بالا در ارتفاع پايين بر فراز ني‌زارها به حركت خود ادامه مي‌داد كه ناگهان زمين و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تيره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانيه بعد به هوش آمده و مشاهده مي‌كند كه جنگنده در يك صعود 50 درجه‌اي در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامين هواپيما را در اختيار گرفته و از طريق راديوي هواپيما سعي در برقراري ارتباط با ياسيني مي‌كند. خلبان كابين جلو هيچ عكس‌العملي از خود نشان نمي‌داد. اقدام در همين زمان به بررسي شرايط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقي افتاده. تكه‌هاي گوشت و پر اطراف كابين نشان از برخورد دسته‌اي از پرندگان دريايي (كه در آن سرعت حكم يك گلوله ضدهوايي را دارد) به جنگنده را داشت.

      هواپيما در كنترل بود اما تمام سامانه‌هاي ناوبري از كار افتاده بود. تعيين مسير درست بازگشت تنها با كمك رادار كنترل زمين ميسر بود كه تماسهاي متعدد اقدام با رادار هيچ نتيجه‌اي دربر نداشت. اقدام براي چندمين بار در راديوي هواپيما گفت:

      ـ از ابابيل به رادار! اگر صداي مرا مي‌شنوي جواب بده!

      ناگهان صداي مبهمي به گوش رسيد. بلافاصله تكرار كرد:

      ـ از ابابيل به رادار!

      ناگهان صداي روشن و واضحي در راديو طنين‌انداز مي‌شود!

      ـ ابابيل، من عقابم، به گوشم!

      اين پيام كه در واقع نويد زندگي براي فانتوم و خلبانانش محسوب مي‌شد، صداي خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهيد والامقام سروان خلبان «هاشم آل‌آقا» بود. آل‌آقا در ادامه مي‌گويد:

      ـ مشكلي برايتان پيش آمده؟!

      ـ هواپيمايمان صدمه ديده. نمي‌دانم خلبان كابين جلو بيهوش شده يا به شهادت رسيده.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن! سعي كن كنترل هواپيما را به دست بگيري! دارم به سمت شما حركت مي‌كنم.

      وقتي كه آل‌آقا به بالاي سر فانتوم زخمي رسيد گفت:

      ـ ابابيل! همين‌طور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگيره صندلي‌پران استفاده نكني! چون چتر صندلي باز شده و بالاي هواپيما رهاست. هواپيمايتان شبيه «آواكس»2 شده است.

      ـ متشكرم! سعي مي‌كنم هواپيما را هدايت كنم. ولي نمي‌دانم چه بلايي سر ياسيني آمده است.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن و همين‌طور به پرواز ادامه بده! من پشت سرت در حركت هستم، نگران نباش!

      موتورها با آن كه با قدرت صد در صد در حال پيشراندن جنگنده بودند با اين حال فانتوم صدمه ديده سرعتي حدود 180 نات داشت كه براي جنگنده سرعت كمي است. پس از مدتي ياسيني نيز به هوش آمده و با اعلام اين كه مي‌تواند جنگنده را هدايت كند، فرمان را در دست مي‌گيرد. نهايتا هواپيما به سلامت در پايگاه فرود آمده و بدين وسيله هاشم آل‌آقا جنگنده F-4 باارزش و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز مي‌گرداند.

      همسر قهرمان شهيد از آن زمان كه هاشم ديگر به خانه بازنگشت، نگهداري و پرورش دو يادگار شهيد (بابك و بهزاد) را به تنهايي به عهده گرفت و نشان داد كه از حماسه‌سازان ميدانهاي نبرد حق عليه باطل چيزي كم ندارد. وي كه براي فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشي خستگي‌ناپذير توانست آنها را به سمت مدارج بالاي علمي رهنمون شود. دكتر «بابك آل‌آقا» فرزند ارشد شهيد با ارايه پايان‌نامه دكتراي خود با عنوان «بررسي تاثير محيط هوا ـ فضا بر فيزيولوژي بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورميانه مقام اول را كسب و به دريافت لوح تقدير از دست رييس‌جمهور وقت جناب آقاي «خاتمي» مفتخر شود. لازم به ذكر است پايان‌نامه وي هم‌اكنون در تعدادي از خطوط هوايي به عنوان مرجع تدريس مي‌شود.



      افتخاري ديگر

      از افتخارات ديگر همسر سرافراز شهيد آل‌آقا اين است كه وي خواهر شهيد نيز مي‌باشد. شهيد سروان خلبان «مصطفي صغيري» كه از خلبانان جنگنده F-4، فانتوم نيروي هوايي بود در ماموريتي در روز 23 مهر 1359 كه از پايگاه سوم شكاري همدان به قصد هدفي در شهر سليمانيه عراق برخاسته بود، مركبش در خاك عراق مورد اصابت قرار گرفته و به فيض عظيم شهادت نايل مي‌آيد. متاسفانه باخبر شديم كه چندي پيش همسر اين دلاورمرد عرصه پيكار دارفاني را وداع گفته. ما نيز به نوبه خود با تسليت به خانواده آل‌آقا براي اين مرحومه علو درجات را از درگاه ايزد منان خواستاريم.

      هم‌اكنون براي بزرگداشت مقام والاي 70 تن از خلبانان شهيد نيروي هوايي ارتش كه پيكر پاكشان هرگز به آغوش وطن بازنگشت، يادماني در بهشت زهرا ساخته شده است.

      در پايان از خانواده معظم شهيد آل‌آقا به خصوص همسر بزرگوارشان كه ما را به گرمي پذيرفتند و با شكيبايي پاسخگوي سوالات ما بودند تشكر و قدرداني مي‌كنيم.


      منبع

      مدیران محترم لطفا منتقل کنن...
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.