GOLDEN-CROWN

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش دوم ( از July 2015 )

Recommended Posts

 


 

 

 

به خاطر اینکه کل گروه‌های تروریستی قبل از انقلاب اسلامی ما، داشتن در بخش رسانه‌ای از بازویی رسانه‌ای به اسم الفرقان استفاده میکردن....
زمان القائده و ماجراهای افغانستان، تازه الفرقان نوشتن کتاب و ساختن موزیک رو ول کرد و به صورت تخصصی فیلم سازی و عکس سازی  و مجله سازی رو به کار گرفت.....
بعد از جنگ عراق، بیخیال همه‌ٔ اینها شد و مثل وزارت ارشاد یا خانه هنرمندان، صرفا نظارت میکنه بر قعالیت های تبلیغاتی این گروه‌ها...
 
بر خلاف صدا و سیما ما، اینها هم نیروی کار کشته دارن، هم تجهیزات حرفه‌ای دارن، هم سرمایه رو در مسیر درست به کار میگیرن و به نتیجه هم می‌رسن...
 
الفرقان فقط دو چیز از صدا و سیما کم داره:
۱- بودجه مفت!
۲- پرسنل مگس پران در اداره! :)

 

ضمن این که باید در نظر گرفت که کار صدا و سیما خیلی گسترده تر و در موضوعات خیلی وسیع تری نسبت به کار رسانه ای گروه های تکفیری هست؛ لطفا راجع به الفرقان توضیحات بیشتری ارائه بفرمایید (یا لینک مفید محبت بفرمایید!)

ویرایش شده در توسط mahdi313
  • Upvote 3
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عملیات بصرالحریر
بعد از طرح عملیات و بررسی و شناسایی منطقه،شب اول ماه رجب قرار شد عملیات بشه...
با گردانها عازم نقطه ی رهایی شدیم...
یه پادگان ارتش بود که وقتی رسیدیم حدود یکساعت قبل از اذان مغرب بود... بچه ها تا جمع و جور شدن، اذان شد...تو این فاصله موضوع سید حسن حسینی که قبلا برا تحویل دادن ماشین بهش صحبت شد، اتفاق افتاد...
چون مسیر عملیات طولانی بود و باید سریع حرکت میکردیم فرصتی برای اینکه از روی خطر جمعی غذا بخوریم نبود...
همونجوری با پوتین و فرادا نماز رو خوندیم و بعضی هم ظرفهای یه بار مصرف غذا در حالیکه اینطرف و اونطرف میرفتن،در دستشون بود و هول هولکی و نصفه نیمه غذا رو خوردن و بعضی هم حتی فرصت شام خوردن پیدا نکردن...
بعد سید ابراهیم گفت سریعتر نیروها رو حرکت بدیم..
قرار شد از سه محور حرکت کنند...
یه محور ما بودیم...
یه سری جیره خشک که شامل چند دونه خرما، بیسکوییت،چند دونه شکلات و یه بطری کوچک آبمعدنی کوچیک،توی نایلونهای اصطلاحا زیپ دار بود، بین بچه ها توزیع کردیم...
طبق نقشه ای که داشتیم، باید حدود 20 کیلومتر راه رو با کلی تجهیزات طی میکردیم تا به نقطه ی مورد نظر برسیم...
هر نفر حدود 20 کیلو تجهیزات انفرادی، شامل جلیقه ی ضد گلوله، سرامیک،کلاه کامپوزیت،خشابهای اضافی، بمبهای دستی و...همراه داشت...
همون ابتدای حرکت پس از طی حدود یک کیلومتر صدای انفجاری به گوش رسید (یکی از رزمنده ها پاش رفت روی مین ضد نفر و از مچ قطع شد)...
سردار حاج حسین بادپا فرمانده ی محورمون بود که همراه ما و با گردان ما بود...
سید ابراهیم گفت فلانی تو ستون کشی باید انتهای گردان رو داشته باشی و خودش طبق معمول سر ستون و جلودار بود...
هر چی بهش گفتم منم با خودت جلو میام قبول نکرد و گفت همینی که میگم انجام بده...
خلاصه با اکراه قبول کردم و راه افتادیم...
چون شب اول ماه قمری بود و تو آسمان تقریبا مهتابی نبود و ظلمت همه جا رو فرا گرفته بود و تنها نوری که وجود داشت، نور مردان خدا بود... به سختی حتی یک متری جلوت رو میدیدی،انتهای ستون که معمولا اونایی که توان کمتری داشتند عقب میموندن...و عوارض ناجور زمین مثل قلوه سنگها و پستی بلندی های شدید و همچنین تجهیزات سنگین کار رو خیلی دشوار میکرد...
حمل شش قبضه موشک کنکورس هم که تیم موشکی (سید مصطفی و سید مجتبی و...) به همراه داشت کار رو دشوارتر میکرد...و مجبور بودیم از بچه ها کمک بگیریم...
سید مجتبی حسینی با اون قد رشید و هیکل ورزشکاریش حسابی به بچه ها کمک میرسوند و به قول سید ابراهیم حسابی نوکری بچه ها رو میکرد...
 و بعضی که اصلا توقعش رو نداشتی، مثل یکی از بچه های تخریب بنام ...الله که اصلا وظیفه ای نداشت موشکها رو که هر کدوم حدود 24 کیلو وزنش بود رو به دوش میکشیدند...
حدود نیمی از مسیر راه رو رفته بودیم و سختی کار خودش رو نشون میداد...
سردار حاج حسین بادپا که هم از جانبازای دفاع مقدس و هم جبهه ی مقاومت بود به سختی راه میرفت و البته هیچی به روی خودش نمیاورد...طوریکه بعضی مواقع میدیدیم نمیتونه ادامه بده و مجبور میشدیم زیر بغلهاشو بگیریم...
تو اون عملیات اولین و مهمترین آیتم، سرعت و به موقع رسیدن به محل مورد نظر بود...
حمل موشکها هم از یکطرف سرعتمون رو کند میکرد...
طوریکه بعدا متوجه شدیم و سختی بسیار زیاد کار و بعضی هم که تعهد نداشتن و البته بسیار روشون فشار بود، تو اون تاریکی، چند تا از موشکها رو لای سنگها جا گذاشتند...
کم کم رسیده بودیم تو دل دشمن و حرکت صامت در دستور کار بود...
دونفر از ناوبرهامون که مسئولیت هدایت گردان رو بعهده داشتن به همراه تامین، جلوتر از بچه ها حرکت میکردن و با نشانگرهای فسفری،به فواصل تقریبا مشخص و جاهایی که توی شیارها و از دید دشمن دور بود، یه دونه روی زمین میذاشتن و بوسیله اونا مسیر مشخص میشد...
خستگی و تشنگی، کم کم فشار میاورد...
حین طی مسیر و تو اون سکوت شب، یه مرتبه همراه با صدای شلیک، صدای آه و ناله ی بلندی به گوش رسید...
تو اون شرایط که باید سکوت محض حاکم باشه، خودمو به سمت صدا رسوندم و فورا دسنهامو گرفتم جلو دهان کسی که فریاد میکشید گذاشتم و دایما ازش میخواستم که سرو صدا نکنه...چرا که هر لحظه ممکن بود عملیات لو بره و اون منطقه به کشتارگاه تبدیل بشه...
بعد کلی بررسی، تو اون حالت که کوچوترین چراغی هم نمیتونستیم روشن کنیم،متوجه شدیم، یکی از بچه ها اسلحه اش چرخیده بود و سلاحش از ضامن خارج شده و سهوا گلوله ای شلیک و از قسمت ساق پا وارد و از ناحیه ی کف پا خارج شده بود و بعلت خرد شدن استخوان قلم پا و کف،درد شدیدی داشت...
(سلاحها بندش بصورت حلقه ای از توی گردن رد شده بود و به حالت عمودی و به موازات بدن قرار داشت و حین طی مسیر و قدم برداشتن به بدن برخورد داشت و قبلا مسلح شده و به حالت ضامن بود...)
اون جا حدود یک کیلومتری دل دشمن بودیم...و نه راه پس داشتیم و نه راه پیش...
مجبور شدیم مجروح رو با چهار نفر و دو عدد بیسیم همونجا بذاريم تا فردا که منطقه آزاد شد، بریم کمکش...

 

خر، قاطر، اسب و حتی گاو! هر جا انسان بتونه بره قاطر هم میتونه بره، بی سر و صدا، پر زور و مفید. ما استفاده کردیم، آمریکایی ها استفاده کردند، پژاک و پ ک ک هم استفاده کردن، همه استفاده کردن و راضی بودن.

بعدش هم با کنکورس میخواستن کدوم تی 80 رو بزنن؟ کدوم زره پوش قدرتمند جلوشون بود؟ برای عملیات چریکی خمپاره 60 تکاوری و آر پی جی 18 یا اس پی جی 9 کفایت می کنه، کنکورس مال چیمونه؟

  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 سالی که گذشت نمیدونم چطور تفسیرش کنم سالی که خیلی از انسانها بی خانمان شدن خیلی از خانواده عزیز شهدا امروز رو بدون ه این عزیزانشون سپری میکنن خدایی زبونم قاصره که چی بگم ولی به هر حال از خدای مهربانم عاجزانه تقاضا میکنم.. بارالهی امسال وسالهای بعدازین انشا. ا فتنه جنگ خاموش بشه ودنیا در صلح وصفا زندگی کنه به امید ان روز


 توی ویدیو های ارسالی تصاویری رو میبینم که جز اهی عمیق از ته دل کاری نمیتونم انجام بدم :-(  من نمیدونم این چه جور جنگیه که یه گروهان یا حتی یه دسته نباید یه پزشکیار باهشون باشه چن وقت پیش یه ویدیو از یه عملیات تو عراق   دیدم یه رزمنده که فقط از ناحیه پا زخمی شده بود بعد انتقال نرسیده به بغداد شهید شد چرا اکثر ویدوهای که ازیاران خودمون دیدم همه بدون ه جان پناه ویا جایکه حداقل دید دشمن روشون نباشه نیستن ؟جنگ فقط شهادت نیست چرا قبل ازاینکه به شهادت برسیم چندنفر ازین بی دین ها الیهودها کفار رو به درک واصل نکنیم  جنگ شهری با جنگ کلاسیک فرق داره توشهر یا روستا باید جنگ چریکی وایذایی انجام بدی بدون اینکه دشمن به وجودت پی ببره برادرم رزمنده ام! دلاورم! تابحال باید فهمیده باشیم که اینا تعلیم دیده امریکا وصهیونیست.......  هست

  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همزمان با اوجگیری حملات خمپاره ای و توپخانه ای به محلات مختلف شهر حلب در شمال سوریه، نشریه "گلوبال ریسرچ" با انتشار گزارشی مستند گروههای تروریستی تکفیری را مسئول اصلی بحران در این شهر معرفی کرده است.

 

 

thumb_1603967_978.jpg

 

 

در این گزارش، با اشاره به مستندات موجود منتشر شده از سوی رسانه های وابسته به گروههای معارضین دولت سوریه شامل هزاران ساعت ویدئو و دهها هزار عکس که عناصر وابسته به گروههای ارتش آزاد را در حال شلیک گلوله های خمپاره و توپهای دست ساز به حلات بخش مرکزی، جنوبی و شرقی شهر حلب نشان می دهد و همچنین مشاهدات خبرنگار این نشریه که دو هفته را در میان مردم این مناطق زندگی کرده مسئولیت اوضاع نابسامان حلب را متوجه گروههای مسلح تکفیری دانسته است.
 
thumb_1603970_716.jpg
 
 

در ادامه این گزارش به جنجال های رسانه ای گروههای مخالف دولت در فضای رسانه ای و مجازی اشاره شده و آن را "تبلیغاتی وقیحانه عنوان کرده که در صدد واژگونه نشان دادن حقایق جاری در عرصه میدانی سوریه است". گلوبال ریسرچ با انتقاد از عملکرد رسانه ها و دولت آمریکا در همراهی و همکاری با گروههایی که آنها را وابسته به "پیمان آتلانتیک شمالی" (ناتو) عنوان کرده، این عملکرد را مسبب مشکلات امنیتی آینده در بخشهای مختلف جهان از سوریه تا آمریکا و اروپا ارزیابی کرده است.

thumb_1603968_780.jpg

لازم به ذکر است که گروههای مسلح تکفیری طی ده روز گذشته در واکنش به شکستهای پی در پی در محورهای عملیات نظامی شمالی (درگیری با کردها در منطقه عفرین با 83 کشته و صدها زخمی)، جنوبی (درگیری با ارتش سوریه در محور العیس، خان طومان) و غربی (شکست حمله فاضلابی به محله الراشدین با یکصد کشته از گروه جیش المجاهدین وابسته به ارتش آزاد) اقدام به گلوله باران شدید محلات مختلف تحت سیطره دولت سوریه با بیش از یک میلیون نفر سکنه کرده اند که به شهادت بیش از 300 نفر و جراحت صدها تن دیگر منجر شده است.
 
 
+18
 
 
 

 

 

قابل توجه دوسداران نظریه  تروریست خوب

ویرایش شده در توسط iron_man63
  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در مجاهد این مرد حاج قاسم سلیمانی مین بس که واقعا خستگی ناپذیره! یک روز یادمان شهداست، یک روز پای سخنان رهبرش و یک روز در سوریه و یک روز در عراق...

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

عملیات بصرالحریر...

 

تعدادی از نیروهای فاطمیون که در عملیات بصر الحریر شرکت داشتند:

 

11188458-359930764212782-833950283981092

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عملیات بصرالحریر...

صدای سیدابراهیم هم که مدام تو بیسیم پیجم میکرد و میگفت فلانی،چرا به کارت سرعت نمیدی و اگه به روشنی هوا برخورد کنیم و دیر برسیم پای کار،اینجا کربلا میشه، از یکطرف و عقب موندن تعدادی از بچه ها هم که طاقتشون سر اومده بود از طرف دیگه، حسابی کلافم کرده بود و با حرفهای حاج حسین که میگفت توکلمون به خدا، خودمو آروم میکردم...
چون یه عده از بچه ها عقب مونده بودن و دستور اکید سید ابراهیم هم این بود که حتی یکنفر از بچه ها نباید از تو عقب بیافتن و تو باید آخرین نفر باشی، هرچه التماس میکردم که بجنبین و سریع باشین، افاقه نکرد...
..............

 

از جمله به جمله این گزارش میشه "نقص در آموزش" رو مشاهده کرد...مسیریابی اشتباه...شلیک ناشیانه به قفل و ...

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.