امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

 بله ، در همان زمان ، جناب رضایی ( فرمانده اسبق سپاه ) در یک جایی ( که بماند ) تقریباً همین اعتقاد را داشتند . این مار 500 کیلومتری ، بدلیل طولانی شدن خطوط لجستیکی ، بسیار آسیب پذیر بود و اگر شیرازه ارتش عراق ، دچار فروپاشی نمی شد و ارتباطات قطع نمیشد و این ارتش واقعاً قصد جنگ داشت ، جنگ طولانی تر و سخت تر می شود و شاید هم  نتیجه جنگ ، غیر از این که هست ، می شد ( که البته صرفاً یک حدس هست و عوامل بسیاری در آن دخیل بودند . 

 

البته عملیات روانی گسترده و دقیق ارتش آمریکا را نباید فراموش کرد . دستگاه های چاپ رنگی در پرنده های غول پیکر هرکولس قرار می گرفت و متن اعلامیه ها بصورت آنلاین ، از سرفرماندهی ارتش به هواپیما مخابره می شد تا پس از چاپ، بطور مستقیم بر سر نیروهای عراقی ریخته شود .

 

یا اینکه یک مرکز رادیویی پرنده ( نوع خاصی از هرکولس با شناسه کوماندوسولو ) بطور منظم بر فراز عراق پرواز می نمود تا به واحدهای عراقی اخطار داده شود تا دست از مقاومت بردارند . 

از همه جالب تر ، تاکتیک ارتش بریتانیا برای تصرف بصره بود که توضیح آن نیازمند یک تاپیک مجزاست . :winking: 

 

عراقی ها از پیش شکست خورده بودند ... اونم به دلیل تجربه ی جنگ سال 1991 ...

 

همون سال 1991 هم صدام جنگ رو شروع کرد ولی برای ادامه ی جنگ جرات به خرج نداد ، فکر می کردن با فتح کویت کار تمامه ... اگه حمله ی همه جانبه ای رو با پشتیبانی جنگنده هاش در حاشیه ی خلیج فارس ادامه می داد چه بسا که ضربات بیشتری می تونست به ائتلاف بزنه و با یک عقب نشینی آبرومندانه از کویت جنگ رو خاتمه می داد ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 اگه حمله ی همه جانبه ای رو با پشتیبانی جنگنده هاش در حاشیه ی خلیج فارس ادامه می داد چه بسا که ضربات بیشتری می تونست به ائتلاف بزنه و با یک عقب نشینی آبرومندانه از کویت جنگ رو خاتمه می داد ...

 

نبرد خفجی هم به همین دلیل طراحی و اجرا شد ولی اختلاف فاحش بین واحدهای متحدین با ارتش عراق در حوزه های مختلف ، از جمله حوزه هوایی ، مثل پتک بر سر واحدهای گارد کوبیده شد ، چنانکه هرگز دوباره بلند نشدند  :mrgreen: 

 

800px-Battle_of_Khafji_1991_svg.png

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نبرد خفجی هم به همین دلیل طراحی و اجرا شد ولی اختلاف فاحش بین واحدهای متحدین با ارتش عراق در حوزه های مختلف ، از جمله حوزه هوایی ، مثل پتک بر سر واحدهای گارد کوبیده شد ، چنانکه هرگز دوباره بلند نشدند  :mrgreen: 

 

 

این درسته ، البته بیشتر شبیه این بود که جنگنده های عراقی نتونستند پشتیبانی لازم رو تامی کنند ... کلا ارنست رومل در العالمین به این نتیجه رسید که توی مناطق باز بدون پشتیبانی هوایی ، نمی شه عملیات زرهی علیه نیروهایی که پشتیبانی هوایی دارند انجام داد ....

عراق تک زرهی رو زد ولیکن اون قسمت پشتیبانی پدافند متحرک + پشتیبانی هوایی رو نداشت ، مسلمه به این فاجعه منجر می شد .

کلا اینکه صدام با خوش خیالی اجازه داد تا طرف مقابل نیروهاش رو برای حمله به اون وارد منطقه کنه ، فاجعه بار بود ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این درسته ، البته بیشتر شبیه این بود که جنگنده های عراقی نتونستند پشتیبانی لازم رو تامی کنند ... کلا ارنست رومل در العالمین به این نتیجه رسید که توی مناطق باز بدون پشتیبانی هوایی ، نمی شه عملیات زرهی علیه نیروهایی که پشتیبانی هوایی دارند انجام داد 

 

نتونستند ، چون اصلاً در مقیاس این کار نبودند ، کنترل متمرکز ساختارفرماندهی .

در جلسه ای قبل از شروع جنگ 10 نفر از خلبانان عراقی به کاخ صدام دعوت شدند تا به منظور اجرای عملیات انتحاری با میگ های -23 ، خودشون را به ناو هواپیمابر یا سایر اهداف بکوبند ، یکی از خلبانان اظهار کرد که چنین کاری غیر ممکن هست ، بلافاصله دستگیر و اعدام شد ، 9نفر دیگر طرح را تایید کردند ، ولی  نکته جالب اینجاست که این طرح هرگز اجرا نشد  icon_cheesygrin 

عراق تک زرهی رو زد ولیکن اون قسمت پشتیبانی پدافند متحرک + پشتیبانی هوایی رو نداشت ، مسلمه به این فاجعه منجر می شد .

کلا اینکه صدام با خوش خیالی اجازه داد تا طرف مقابل نیروهاش رو برای حمله به اون وارد منطقه کنه ، فاجعه بار بود ...

 

تک زرهی زده شد ، اما بدون پشتیبانی نیروی هوایی ، بدون پدافند متحرک  و این اوج .... صدام بود . 


 

کلا اینکه صدام با خوش خیالی اجازه داد تا طرف مقابل نیروهاش رو برای حمله به اون وارد منطقه کنه ، فاجعه بار بود ...

 

صدام با خوش خیالی اجازه نداد ، حریف صدام با اتکاء بر توان رزمی اش ، چنان بلایی سر واحدهای گارد آورد که دیگر از جایشان بلند نشدند . 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

صدام با خوش خیالی اجازه نداد ، حریف صدام با اتکاء بر توان رزمی اش ، چنان بلایی سر واحدهای گارد آورد که دیگر از جایشان بلند نشدند . 

 

منظور استفاده از تاکتیک و راهبرد Preemptive War بود ... یعنی قبل از اینکه آمریکا ناوگانش رو به راه بندازه و به منطقه بیاد ( هر چند بود ولی حضورش اینقدر سنگین نبود ) این تهاجم رو انجام بده ...

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

منظور استفاده از تاکتیک و راهبرد Preemptive War بود ... یعنی قبل از اینکه آمریکا ناوگانش رو به راه بندازه و به منطقه بیاد ( هر چند بود ولی حضورش اینقدر سنگین نبود ) این تهاجم رو انجام بده ...

 

 دقت کنید ، تا جایی که یادم هست ، عملیات علیه صدام در سال 1991 در دو مرحله انجام گرفت ، 

 

عملیات سپر صحرا ، که جمع آوری نیروها در عربستان بود ( مرحله لجستیکی )  و فاز نظامی که طوفان صحرا نام گرفت . به گفته شوارتسکف ، اگر صدام تا قبل از تکمیل عملیات سپر صحرا ، دست به یک تهاجم می زد ، کار متحدین ، مشکل می شد ولی نه آنقدر که  موجب دردسر جدی شود ( بدلیل برتری هوایی ) اما وقتی عملیات سپرصحرا به اتمام رسید ، دیگر اگر عراق ، دو تا ارتش مجهز هم داشت ، کاری نمی توانست بکند . 

 

به  قول آلوین تافلر ،  "جنگ خلیج فارس ، موجب تولد نوع جدیدی از جنگ شد ، یک ارتش موج دومی به مانند ارتش صدام در مقابل یک ارتش موج سومی . نتیجه ، قبل ازآغاز نبرد ، رقم خورده بود ."

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آقا دستتون درد نکنه کلی استفاده کردیم.

فقط جناب MR9 اگر امکانش باشه نحوه تصرف بصره توسط انگلیسیها رو هم یه توضیح کوتاهی بدید.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 دقت کنید ، تا جایی که یادم هست ، عملیات علیه صدام در سال 1991 در دو مرحله انجام گرفت ، 

 

عملیات سپر صحرا ، که جمع آوری نیروها در عربستان بود ( مرحله لجستیکی )  و فاز نظامی که طوفان صحرا نام گرفت . به گفته شوارتسکف ، اگر صدام تا قبل از تکمیل عملیات سپر صحرا ، دست به یک تهاجم می زد ، کار متحدین ، مشکل می شد ولی نه آنقدر که  موجب دردسر جدی شود ( بدلیل برتری هوایی ) اما وقتی عملیات سپرصحرا به اتمام رسید ، دیگر اگر عراق ، دو تا ارتش مجهز هم داشت ، کاری نمی توانست بکند . 

 

به  قول آلوین تافلر ،  "جنگ خلیج فارس ، موجب تولد نوع جدیدی از جنگ شد ، یک ارتش موج دومی به مانند ارتش صدام در مقابل یک ارتش موج سومی . نتیجه ، قبل ازآغاز نبرد ، رقم خورده بود ."

اگر زحمتی نیست فرق ارتش موج دوم و سوم و تفکیک این موج ها را مشخص کنید

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگر زحمتی نیست فرق ارتش موج دوم و سوم و تفکیک این موج ها را مشخص کنید

 

توی تایپیکی که در مورد ژنرال استاری هست ، توضیح داده شده ...

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگر زحمتی نیست فرق ارتش موج دوم و سوم و تفکیک این موج ها را مشخص کنید

 

با سلام

 

این پاسخی بود که بنده در پی سئوال دوست بسیار عزیز ، جناب arash در ارتباط با دسته بندی ارتشهای موج نخست تا موج پنجم دادم . البته ادعای کامل بودن را هم ندارم . با اینحال برای آشنایی مقدماتی ، بد نیست:

 

برای شناخت این ارتشها ، ، یعنی ارتشهای موج نخست ، موج دوم و موج سوم ، باید دو پارامتر ، یعنی  برد سلاح ( RANGE) و پارامتر دوم مرگ آوری  آن ( LETHALITY) مورد توجه قرار گیرد .

 

ارتش های موج نخست :

این ارتش ها که تاریخچه تشکیل و کاربردشان از قرن چهارم قبل از میلاد شروع و تا پایان جنگ جهانی نخست ادامه داشت ، بر قدرت جسمانی سرباز پیاده نظام و برد سلاح و مرگ آوری آن یعنی شمشیر ، نیزه ، فلاخن ، کمان زنبورکی و سلاح های آتشین نخست که برد محدودی داشتند ، اتکاء داشتند .
 
-- یک دوره کوتاه مدت ، یعنی جنگ لهستان / شوروی  و جنگ داخلی اسپانیا ، دوره پایانی جنگ موج نخست و شروع تدریجی موج دوم نبردها بود 
 
ارتش های موج دوم :
 
این ارتش ها که با آغاز جنگ دوم ، پا به عرصه جنگها گذاشتند ، بلحاظ برد سلاح و مرگ آوری ، با پیشینیان خود فاصله زیادی پیدا کردند . مشخصه اصلی این ارتشها ، استفاده از یگانهای زرهی  ، بمب افکن های برد بلند ، تسلیحات غیر متعارف و بعدها ،  زیردریایی های هسته ای مسلح به موشکهای قاره پیما ، ناوهای هواپیمابر و... بشمار می رفت . نکته جالب در مورد این ارتشها ، این است که قدرت مرگ زایی آنها از زمان انقلاب صنعتی تا اواخر قرن بیستم ، 100 هزار برابر شده است . 
 
مهمترین ویژگی ارتش های موج دوم ، ایجاد و استفاده و بهبود مستمر قابلیتهای " ستاد مشترک ارتش " (JOINT STAFF) بود.
 
ارتشهای موج سوم :
 
تعریف و طبقه بندی ارتشهای موج سوم ، بسیار مشکل است ، چرا که هیچ طبقه بندی واحدی برای آن وجود ندارد و هر ارتشی ، استانداردهای خود را برای تعریف موج سوم نبرد و به تبع آن ، موج سوم ارتش ها دارد . اما مهمترین ویژگی ارتشهای موج سوم نسبت به ارتشهای موج اول و دوم ، "هوشمند" شدن ارتش ها بشمار می رود . بدین معنی که بر خلاف ارتشهای موج نخست و دوم ، تصمیم گیری در زمان واقعی (REAL TIME) صورت می گیرد و همانطور که اطلاع دارید ، تصمیم گیری با سه ویژگی ( دقت ، سرعت و صحت ) عامل موفقیت یک ارتش خواهد بود .
 
در یک تعریف اجمالی ، تفاوت ارتشهای موج دوم ( مثال ، ارتش صدام در جنگ 1991 ) با ارتش ایالات متحده ( در همان جنگ ) در استفاده ایالات متحده از تسلیحات و مهمات هوشمند ( تسلیحاتی که می توانند " فکر کنند " ، " با یکدیگر تبادل اطلاعات کنند " و " تصمیم بگیرند) بود . شروع این مساله از جنگ ویتنام شروع شد ( قضیه انهدام پل تان هوا ) بود و در جنگ نخست خلیج پارس به اوج خودش رسید .
 
اما در حال حاضر ، حتی ارتشهای موج سوم هم ،بتدریج در حال واگذار کردن عرصه هستند  . اکنون ، مفاهیم مربوط به ارتشهای موج چهارم در اندیشکده های نظامی دنیا در حال شکل گیری و تولد هست .
 
هر چند ، درحال حاضر ما ارتشهای موج دومی را داریم که در حال تبدیل شدن به ارتشهای موج سومی هستند ( ارتشهای نسل 2.5) و ارتشهایی را هم داریم که دارند بسمت سازمان های مسلح نسل چهارمی (ارتشهای موج 3.5 ) حرکت می کنند . 
 
نسل چهارم و پنجم  ارتشها ، شاید به یک نظر ، فراتر از تصورات موجود باشد و به مانند "برادران رایت"، تشریح کنندگان این ارتشها ، به دلیل نظراتشان ، مورد هجمه قرار گیرند . 
 
 
بنابراین :
 
موج نخست جنگ : بر قدرت جسمانی 
 
موج دوم جنگ : بر قدرت مرگ آوری/ قدرت آتش 
 
موج سوم : بر هوشمند بودن تسلیحات 
 
موج چهارم : بر هوشمند بودن  کاربران سلاح ( البته این نظر شخصی بنده است ) 
 
موج پنجم :؟؟؟؟؟ ( باید بیشتر روی این مساله کار کرد )
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب MR9 می تونید منابعی رو برای خوندن استراتژی های نظامی از پایه معرفی کنید ، یعنی مثل دانشگاه باشه ، یک کتاب به عنوان پیشنیاز وبعدش هم همینجور به بالا ، منابع انگلیسی هم که خب ...

 

با سلام

 

البته باید یک حقیقت بسیار تلخ را بدون تعارف خدمت شما ،  دوستان  و همچنین دست اندرکارانی که بعدها این سطور را مطالعه می کنند ، عرض کنم . متاسفانه در کشور ما ، علیرغم نیاز شدید به مطالعه و کار بر روی چنین موضوعاتی ، این قبیل مفاهیم ، اصولاً اولویتی ندارد و در کنار آن ، محدود شدن منابع مورد نیازدر چهارچوب نیروهای مسلح  و عدم دسترسی به منابع کلاسیک نظامی ،بعنوان پایه شناخت در علوم نظامی ، باعث شده تا کسی راغب به ادامه کار نباشد و صرفاً کسانی که علاقه شخصی دارند ، این موارد را دنبال می کنند .

 

باز هم در کمال تاسف باید گفت دسترسی به چنین منابعی به زبان شیرین پارسی ، فقط براساس ارتباطات خاص صورت می گیرد و ادامه ماجرا ...... ( البته اگروجود داشته باشد )

 

با این وصف ، براساس آن چیزی که در محدوده اطلاعاتی بنده قرار دارد ، کتابها و منابعی را در تاپیک ذیل ارائه کرده و به امید خدا ، خواهم کرد که دوستان می توانند با دانلود یا تهیه آن ، از اطلاعات آن بهره کافی راببرند .

 

http://www.military.ir/forums/topic/19647-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF/page-13#entry458679

 

پی نوشت :

 

در حقیقت ، بررسی کتب به زبان انگلیسی ، بیشتر راه گشا خواهد بود که این مساله را مدیون یکی از بهترین دوستانم دراین انجمن هستم .

  • Like 1
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

 

البته باید یک حقیقت بسیار تلخ را بدون تعارف خدمت شما ،  دوستان  و همچنین دست اندرکارانی که بعدها این سطور را مطالعه می کنند ، عرض کنم . متاسفانه در کشور ما ، علیرغم نیاز شدید به مطالعه و کار بر روی چنین موضوعاتی ، این قبیل مفاهیم ، اصولاً اولویتی ندارد و در کنار آن ، محدود شدن منابع مورد نیازدر چهارچوب نیروهای مسلح  و عدم دسترسی به منابع کلاسیک نظامی ،بعنوان پایه شناخت در علوم نظامی ، باعث شده تا کسی راغب به ادامه کار نباشد و صرفاً کسانی که علاقه شخصی دارند ، این موارد را دنبال می کنند .

 

باز هم در کمال تاسف باید گفت دسترسی به چنین منابعی به زبان شیرین پارسی ، فقط براساس ارتباطات خاص صورت می گیرد و ادامه ماجرا ...... ( البته اگروجود داشته باشد )

 

با این وصف ، براساس آن چیزی که در محدوده اطلاعاتی بنده قرار دارد ، کتابها و منابعی را در تاپیک ذیل ارائه کرده و به امید خدا ، خواهم کرد که دوستان می توانند با دانلود یا تهیه آن ، از اطلاعات آن بهره کافی راببرند .

 

http://www.military.ir/forums/topic/19647-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF/page-13#entry458679

 

پی نوشت :

 

در حقیقت ، بررسی کتب به زبان انگلیسی ، بیشتر راه گشا خواهد بود که این مساله را مدیون یکی از بهترین دوستانم دراین انجمن هستم .

 

 

البته الآن یک سرچ کردم و یک کتاب پایه ی خوب پیدا کردم

 

http://digitalcommons.unl.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1026&context=poliscitheses

 

این وبلاگ هم مطالب جالبی داره ، مال رضا کیانی موحد هست که از کاربران سابق و فعال ( البته در قدیم ) این سایت هست ...

http://wars-and-history.mihanblog.com/

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام خدمت دوستان 

 

 

سیستم دفاع خارپشتی و استالینگراد (1942)

 

7-20-2015_5-33-44_PM.jpg

 

موقعیت استقرار یگانهای نظامی دو طرف 

 

( قرمز : ارتش سرخ / آبی : ورماخت )

 

شماره 7 و8 ، فرودگاه هایی که  قرار بود بواسطه قول گورینگ ، ارتش ششم فیلد مارشال پائولوس را پشتیبانی کنند 

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

طبق برداشت من ، مثه دراز کشیدن جلو خرسه ، آخرین راه دفاعی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

thumb_fort4.jpgthumb_Kuwait-invasion-Iraqi-bunker-1112.thumb_s-60_aaa.jpgthumb_fort.jpgthumb_bunk2.jpg

thumb_Burns15.JPGthumb_Abandoned_Iraqi_T-55_tank_near_Kuwthumb_47742797.jpgthumb_47742788.jpgthumb_800px-IrakT72DesertStorm1991.jpg

thumb_76papa.jpgthumb_14.jpgthumb_35.jpg

 

استحکامات و مواضع دفاعی عراق در ساحل و صحرای کویت

 

oil.jpg

 

کانال محتوی نفت که قرار بود جلوی پیشروی نیروهای ائتلاف را بگیرد

  • Like 1
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط worior
      به نام حق
       
      پیشگفتار
      این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است.
      سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست.
       
      طرح حمله:
      در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟
       


       
      فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید:
      - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید)
      - اهداف عمقی و مرزی
      - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد.
      مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. 
      آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟
      - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود.
      - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است.
       
      هزینه مقابله؟
      - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75  برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست).
      - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود.
       
      با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد:
      - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد
      - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند
      - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود.
      - اقدام سخت یا hard kill باشد.
      - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود.
      - موج اول 800 موشک
      - موج دوم 1200 موشک
      - موج سوم 600 موشک
      - موج چهارم 1400 موشک
      - هر موج حمله 2 ساعت.
      - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد.
       

       
       
       
      دارایی کنونی پدافند موشکی ایران:

       
       
      با تشکر، از حضورتون در بحث
       
       
       
       
       
       
    • توسط hamed_713
      "آنسات" به هلی کوپتر آموزشی نیروی هوایی روسیه مبدل خواهد شد

      ژنرال "ویکتور ایوانوف" رییس اداره نیروی هوایی نظامی ارتش روسیه روز سه شنبه به خبرنگاران گفت که "آنسات" بعد از پایان آزمایشات دولتی مشترک و بهره برداری تجربی در نیروها تا سال 2010 به هلیکوپتر اصلی آموزشی نیروی هوایی کشور مبدل خواهد شد.

      وی یادآوری نمود که این تصمیم در سال 2001 توسط مسئولین وقت وزارت دفاع اتخاذ شده بود.

      ژنرال ایوانوف گفت: آزمایش "آنسات" برای آنکه به صورت نمونه آموزشی در آید، به مدت یک و نیم تا دو سال طول خواهد کشید. طی این مدت باید آن را تکمیل کرد.

      وی توضیح داد که در حال حاضر خلبانان مدرسه عالی خلبانی "سیرزانسک" از هلی کوپترهای "می-2" بعنوان هلی کوپتر آموزشی استفاده می کنند.

      وی گفت: نیروی هوایی برای آموزش خلبانی در ابتدا به 25-30 فروند "آنسات" نیاز دارد. بعد از آن این میزان افزایش داده خواهد شد.

      هلی کوپتر سبک چند منظوره "آنسات" با توان حمل 1-1,3 تن، حداکثر وزن پروازی 3,3 تن و حمل تا 9 سرنشین در دفتر طراحی کمپانی "KVZ" با همراهی دیگر سازمان های و موسساتی که در امور تجهیزات هوایی مشغول هستند، ساخته شده است.

      اولین پرواز "آنسات" در ماه اوت سال 1999 انجام شد. "آنسات" بر خلاف نمونه های مشابه غربی خود دارای دو موتور است که به مراتب ضریب اطمینان و امنیت آن را بالا می برد.

      نووستی
    • توسط EBRAHIM
      ميتوان به جرات اظهار کرد که ديگر همانند گذشته توانايي ساخت هواپيماهاي جنگنده تنها تحت سلطه کشور بخصوصي مانند ايالات متحده نيست و کشورهاي ديگر نيز همگام با صنعت روز هوانوردي با جديت مشغول به طراحي و توليد هواپيماهاي جنگندهي بومي هستند.اما در اين ميان دو کشور اروپايي يعني انگليس و فرانسه البته تا حدودي نيز آلمان گوي سبقت را از ديگران ربوده و به سرعت در حال توليد جنگنده هايي هستند که به خوبي از پس حريفان امريکايي خود بر آمده و انان را از ميدان نبرد به در ميکنند.کشور فرانسه با سابقه ي زياد در طراحي و ساخت هواپيماهاي مسافربري و نظامي هم اکنون در حال طراحي مدل هاي جديدي از هواپيما هاي جنگنده بوده که نمونه شاخص آن جنگنده رافالRafale با کدM09است در ادامه به بررسي اين هواپيماي مدرن ميپردازيم.

      اين جنگنده که در حقيقت ادامه دهنده راه اسلاف خود يعني جنگنده هاي مشهور ميراژ جگوار سوپر اتاندارد و... است به منظور جايگزيني جنگنده هاي قديمي توسط نيروي هوايي فرانسه سفارش داده شده. اين جنگنده که ميتوان آن را تا حدودي جنگنده اي جوان وجديد ناميد در سال 2001 و در عمليات جنگ افغانستان عملکرد و برتري آشکار خود را بر شناخته شده ترين هواپيما هاي ناو نشين يعني f-18 و f14 به جهانيان ثابت نمود.رافال هواپيمايي دو موتوره با قابليت حمل بازه گسترده از تسليحات هوا به هوا و هوا به زمين بوده که در عين حال هواپيمايي بي نهايت تغير پذير است و به سرعت ميتواند نقش خود را از برتري هوايي به شناسايي حملات دريايي و يا زميني تغير دهد.در کاکپيت اين جنگنده از سيستم هاي اويونيک يا سيستم هاي الکترونيکي بسيار پيشرفته اي بهره برداري شده است مانند سيستم HUDهولوگرافيک با زاويه ديد بالا ساخت شرکت تالس اويونيک که اطلاعات ماموريت را به وفور در جلوي ديد خلبان حاضر مي نمايد.دوربين هاي CCDو همچنين صفحه نمايش هاي لمسي در طرفين خلبان که اطلاعات تاکتيکي موقعيت حاضر را ارايه کرده و به او امکان تصميم گيري به موقع را ميدهد.

      در مورد تسليحات اين جنگنده بايد اظهار نمود که اين هواپيما قادر به حمل بيش از 9 هزار کيلوگرم جنگ ابزار هوا به هوا و هوا به زمين از انواع مختلفي چون موشکهاي ميکا ما÷يک سايدوايندر آپاچي اگزوست ماوريک هارپون و بمب هاي هدايت ليزريGBU-12 بسته به نوع ماموريت است.چنانکه پيش بيني نيز ميشود قرار بر اين است که اين جنگنده مدرن از سال 2006 به بمب هاي فوق دقيق هدايت ليزري يا GPSماهواره اي سا÷مAASM نيز براي منهدم کردن هدف هاي دشوار زميني مجهز گردد.اين جنگنده همچنين از دو توپ مسلسل با قدرت آتش 2500گلوله در دقيقه ساختGIAT نيز براي نبرد هاي هوايي نزديک نيز بهره مي جويد.

      اين جنگنده از نظر جنگ الکترونيک نيزبرتري خود را حفظ کرده است ،چه،با در اختيار داشتن سيستم هاي هشدار تهاجم،گيرنده و آشکار سازي ليزري و سيستم هاي مغشوش کننده رادار هاي دشمن از توانايي قابل قبولي برخوردار است.با مجهز شدن اين هواپيما به سيستم راداريRBE2،اين جنگنده از قابليت هايي چون نگاه به پايين شليک به پايين نيز بهره مند شده قابليت شناسايي همزمان 8 هدف وشناسايي تهديدات هوايي را به نحو احسن را نيز دارا است.طول بال هاي دلتا شکل اين جنگنده حدود 11متر و طول خود هواپيما حدود 10 متر است و در عين حال، از مساحت بالي به ميزان 45 متر مربع بهره ميبرد. اين جنگنده مدرن از دو موتور M88-2ساخت سنکنما،براي فراهم آوردن نيروي پيشران خود استفاده مينمايد ک هالبته هر يک نيروي کشش استاتيکي معادل 75کيلو نيوتون را با پس سوز فراهم مي آورد که در اصل ورودي هاي اين موتور ها ، در زير سکان افقي هواپيما واقع شده است!البته تعجب نکنيد.واقه شدن ورودي هاي هوا زير سکان افقي، به اين دليل است که اين هواپيما از نوع کانارد مي باشد،يعني سکان افقي ان که غلتش حول محور عرضي را کنترل ميکند،به صورت دو بالچه در جلو واقع شده است و در عوض، در قسمت انتهاي هواپيما هيچ گونه سطح کنترلي مشاهده نشده و بال ها تا خروجي هاي موتور ادامه يافته اند.

      موتور هاي قدرتمند اين جنگنده،رسيدن ان را به سرعتي معادل1/8ماخ و داشتن سقف پروازي برابر با 55 هزار پا را امکان پذير ساخته اند که توانايي هاي بهينه براي جنگنده اي در اين کلاس محسوب مي شود.
      ناگفته نماند که اين جنکنده در انواع گوناگوني براي ماموريت هاي متواوت عرضه ميشود.اين مدل ها عبارت اند از:مدلBاين جنگنده در اصل براي استفاده نيروي هوايي طراحي گشته و هواپيمايي دو نفره شامل سرخلبان و افسر تسليحات نظامي است.مدلCنيز مانند مدل قبل براي نيروي هوايي توليد شده و در چندي موارد داراي بهبود يافتگي هايي نيز نسبت به مدل قبلي مشاهده ميشود.مدل Mنيز جنگنده تک نفره و مدل ناونشين رافال محسوب ميشود که به منظور انجام ماموريت هاي حفاظتي از ناوهاي هواپيمابر توليد گشته است.قابل توجه است که باز هم سازنده اين هواپيما،يعني شرکت داسالت،سنت شکني نکرده و هواپيماي رافال را نيزهواپيمايي با بال هاي دلتا شکل طراحي نموده است،يعني همان سنتي که در هواپيما هاي پيشين فرانسوي مانند ميراژ4000 رعايت شده است.جنگندهي رافال اولين هواپيماي نظامي جهان است که به منظور انجام ماموريت هاي هوا به هوا و هوا به زمين به صورت همزمان طراحي شده است.

      به علاوه توانايي هاي اين هواپيما براي انجام عمليات در حالت هاي ماوراي ديد بصري(BVR)و ارتفاع بسيار پايين نسبت به سطح زمين،امکانات گسترده اي را به آن،براي جنگنده اي جند ماموريته بودن و قابليت بقاي فراوان در مقابل دشمن را داده است،و به هر سخن،اين هواپيما قادر است که نه تنها نيروي هوايي فرانسه،بلکه کشور هاي زيادي در جهان را که بعد ها از سفارش دهنده گان اين هواپيما خواهند بود،به سهلوت و با شايستگي هر چه تمامتر مرتفع نمايد.

      ماهنامه نوآور
    • توسط Reza6662
      طرح توسعه و طراحی اولیهء این هواپیما به سال 1955 باز می‏گردد. طرح موسوم به XB-70 می بایست بمب‏افکنی استراتژیک، بزرگ و دارای برد پروازی بسیار زیاد باشد تا بتواند جایگزین شایسته‏ای برای بمب‏افکن‏های قدیمی B-52 باشد. همانند برنامهء تولید بمب‏افکن B-58، نیروی هوایی ایالات متحده خواستار استفاده از تکنولوژی‏های نوین در این بمب‏افکن بود.
      رقابت اصلی در مزایدهء طراحی این بمب افکن به دو شرکت معظم آن زمان، یعنی بوئینگ و نورث آمریکن واگذار شد. به سال 1958 طرح کمپانی نورث آمریکن برای تولید این بمب‏افکن انتخاب شد و قرارداد ساخت امضاء شد. نیروی هوایی نیازمند یک هواپیما با شرائط پروازی ویژه بود. بمب‏افکنی که بتواند با سرعت نزدیک به 3 ماخ (به صورت مداوم) و در ارتفاع بسیار بالا پرواز کند، ضمن آنکه دارای برد پروازی زیادی باشد و بتواند انواع مختلفی از سلاح‏های هسته‏ای و بمب‏های متعارف را حمل کند.
      اگرچه تکنولوژی رسیدن به سرعت 3 ماخ به سال 1957 محقق شده بود، اما در XB-70 از این نوع تکنولوژی الگوبرداری نشد. با توسعهء موشکهای دوربرد ضدهوایی (SAM) ، طرح XB-70 همانند B-47 و B-58 برای همیشه کنار گذاشته شد. دلیل این امر نیز، ساقط شدن هواپیمای جاسوسی U-2 به خلبانی فرانسیس گری پاورز به تاریخ یکم می 1960 بر فراز خاک اتحاد شوروی بود که دکترین حملات در ارتفاع بالا را به ارتفاع پائین تغییر داد.
      والکایری با توانایی فوق العادهء پرواز در سرعت 3.08 ماخ و برد پروازی بسیار طولانی، بمب‏افکنی با توانایی نفوذ به عمق خاک دشمن از ارتفاع بالا و انجام بمباران اتمی مناطق حساس اتحاد شوروی بود. با توجه به اینکه اولین پرواز این بمب‏افکن سنگین به سال 1964 انجام شده است، باید این هواپیما را از شاهکارهای طراحی جنگنده‏های نظامی دانست که تاکنون نیز رکورددار سرعت در بین بمب‏افکن‏های جهان می‏باشد و بعید است هم توسط بمب‏افکن دیگری رکوردهای آن بتواند شکسته شود.
      از نکات بارز طراحی والکایری می‏توان به بدنهء تمام فولادی و تیتانیومی که توان تحمل حرارت تا 350 درجهء سانتیگراد را دارد، پیش سکانهای روی دماغه و ورودی مثلثی شکل موتورهای آن اشاره کرد که هم اکنون در طراحی هواپیماهای فوق مدرن استفادهء بسیار دارد.
      در نخستین پرواز آزمایشی XB-70 این بمب‏افکن توانست به راحتی به سرعتی حدود 3 ماخ در ارتفاع 75000 فوتی دست یابد. پروازهای آزمایشی این هواپیما تا سال 1966 ادامه یافت. در یکی از پروازهای آزمایشی، والکایری به راحتی توانست مسافت 1000 مایلی را در زمان 33 دقیقه طی کند!
      والکایری از 6 موتور توربوجت YJ-93 ساخت جنرال‏الکتریک سود می‏جست که هرکدام کششی حدود 30000 پاوند ایجاد می‏کردند. این موتورها از سوخت بسیار خاصی به نام اتیل بوران استفاده می‏کردند که بسیار گران‏قیمت بود و در مخازن تعبیه شده در درون بالها ذخیره می‏گشت. موتورها در محفظه‏های مثلثی شکل با خروجی‏های دایره‏ای جداگانه قرار داشتند.
      والکایری به دلیل طرح خاص بالها، از پایداری دینامیکی بسیار خوبی در ارتفاع پائین برخوردار بود. به منظور پایداری آیرودینامیکی، بخش خارجی بال با توجه به سرعت هواپیما بین 25 تا 65 درجه به سمت پائین خم می‏شد.
      والکایری در پایلونهای میانی می‏توانست تا 16 بمب هسته‏ای یا 50000 پاوند بمب متعارف سقوط آزاد را حمل نماید. والکایری همانند سلف خود B-52 دارای هیچگونه وسیلهء دفاعی نبود و بهترین مدافع آن، سرعت بسیار زیاد و سیستم‏های ضداغتشاش الکترونیکی (ECM) پیشرفته‏اش بود.
      برای این بمب‏افکن، چهار خدمه در نظر گرفته شده بود که دو نفر خلبان و دو نفر دیگر مسئول سیستم‏ها بودند. هر 4 خدمه در کپسولهای تحت فشار خاصی (همانند آنچه در سفینه‏های پروازی وجود دارد) قرار می‏گرفتند که تنها راه زنده ماندن در آن سرعت وحشتناک و ارتفاع بسیار بالا بود.
      تنها دو فروند از این بمب‏افکن تولید شد. طرح این هواپیما تمام درخواستها و نیازهای نیروی هوایی را طبق قرارداد اولیه تامین می‏کرد ولی آسیب‏پذیری آن در برابر موشکهای SAM باعث کنارگذاری طرح شد زیرا بدنهء هواپیما در هنگام پرواز با سرعت کمتر از 3 ماخ بسیار راحت‏تر قابلیت شناسایی شدن داشت و می‏توانست شکار موشکهای سام اتحاد شوروی قرار گیرد و این به دلیل نوع خاص بال دلتا شکل و نازک آن بود که امکان پرواز با سرعت کم با مانورپذیری بالا در ارتفاع پائین را به هیچ وجه نداشت.
      به سال 1961 پرزیدنت جان اف کندی (رئیس جمهور فقید ایالات متحده) به دلیل گران تمام شدن نمونهء اولیهء والکایری (حدود 700 میلیون دلار) دستور داد که تنها به منظورهای تحقیقاتی از این هواپیما استفاده شود زیرا وی به آسیب‏پذیری این بمب‏افکن در جنگ پی برده بود و اعتقاد به استفاده از موشکهای دوربرد هسته‏ای به جای استفاده از بمب‏افکن پیدا کرده بود. بدین ترتیب پروژهء ساخت بمب‏افکن سنگین XB-70 که در سال 1964 اولین نمونه‏اش ساخته شده بود به سال 1969 برای همیشه بسته شد. برخی از کارشناسان نظامی بر این عقیده هستند که طرح بسیار پیشرفتهء XB-70 قربانی فشارها و تنگناهای اقتصادی ناشی از جنگ ویتنام گشت.

      سانحهء هشتم ژوئن ۱۹۶۶ از نگاه دوربین عکاسی ناسا
      سانحه
      همانطور که ذکر شد تنها دو فروند از این بمب افکن ساخته شد. هردو بمب‏افکن جهت آزمایشات مافوق صوت در اختیار سازمان ناسا قرار گرفتند اما بمب‏افکن دوم (به شماره سریال 0207 - 62) به تاریخ 8 ژوئن 1966، در یک پرواز آزمایشی مافوق صوت با جنگندهء F-104N برخورد کرد و از بین رفت. در این حادثه، خلبان F-104 به همراه کمک خلبان XB-70 کشته شدند اما خلبان XB-70 موفق به پرش از هواپیمای مشتعل گردید. بمب‏افکن اول (به شماره سریال 0001 - 62) از سال 1967 تا 1969 در اختیار ناسا بود و از سال 1969 به مرکز تحقیقات ناسا (Dryden) واقع در کالیفرنیا فرستاد شده و از آن تاریخ تاکنون در آن مکان نگهداری می‏شود.

      يادبود دو خلبانی که طی سانحهء هشتم ژوئن ۱۹۶۶ کشته شدند
      مشخصات فنی

      ماموریت: بمب افکن استراتژیک و مافوق صوت (Mach 3 Bomber)

      موتورها: 6 عدد موتور YJ-93 ساخت جنرال‏الکتریک با کشش هرکدام 30000 پاوند (با استفاده از سیستم پس‏سوز)

      حداکثر سرعت: بيش از 3.1 ماخ در ارتفاع 73000 فوتی

      سقف پرواز خدمتی: 77350 فوت

      سرعت عملیاتی: 3 ماخ در ارتفاع 72000 فوتی

      برد پروازی: 4288 مایل = 6900 کیلومتر

      وزن عملیاتی: 534700 پاوند = 243 تن

      طول: 185 فوت = 56.39 متر و با احتساب دو لبهء کوچک انتهای بالها = 58.5 متر

      فاصلهء دو نوک بال: 105 فوت = 32 متر

      ارتفاع: 30 فوت و 9 اینچ = 9.4 متر

      مساحت بال: 6296.9 فوت مربع = 585 متر مربع
    • توسط worior
      بسمه تعالی
       
       
      عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد.
       

       
       
      مقدمه
      آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده  و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال.
      با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود.
      در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده.
      در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر  2011  که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
       
      چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی
      اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد:
       

       
      در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است.
      حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28  و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد.
       

       
      در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است،  با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد.
       
      نقشه عملیات هوایی H3
       

       
       
      مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود.
      اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند.
      و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد:
       


      در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند
       
       


       
       
       
       
       
       
       چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند
      سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی  یا همان  PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند.

       
      در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر.
      از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. 

       
       
      و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد:
       

       
      نویسنده WORIOR 
      اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است.
      تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
       
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.