panzer-grouppen

تاپیک جامع نبرد نخست العلمین

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

همین الآن این مطلب رو ترجمه کردم و از اونجایی که دیگر در وبلاگ نمی نویسم فعلا مطالبم رو در اینجا قرار می دم که عقده ای نشم. icon_cheesygrin در ضمن وقتی برای تصحیح غلط های احتمالی نبود به هر حال ببخشید .
امیدوارم مفید باشه



[align=center]اولین جنگ العلمین[/align]
هشتمین لشگر متفقین تحت فرماندهی (ژنرال کلاد آچنیک) از (مرسا متروح) عقب نشینی کرده و به خطوط دفاعی العلمین پناه برده بودند . در اول جولای نیروهای آلمانی- ایتالیایی , سپاه آفریقا به این منطقه حمله کردند و خطوط نامنظم و به هم ریخته ی نیروهای متفقین تا صبح بیشتر دوام نیاورد و از هم پاشید , با این حال مقاومت این نیروها باعث توقف کامل پیشروی نیروهای آلمان شد .
در دوم جولای فرمانده ی بزرگ زمان (ژنرال اروین رومل) نیروهای خود را در شمال متمرکز کرد تا با این کار از اطراف خطوط دفاعی العلمین به آن حمله کند و خطوط را شکست داده به شهر نفوذ کنند , ژنرال کلاد از این موضوع مطلع شد و فرمان یک ضد حمله به خطوط میانی آلمان ها را صادر کرد ولی این حمله شکست خورد . نیروهای متفقین به خطوط جنوبی نیز حمله کردند و به موفقیتی نسبی رسیدند .
ژنرال رومل در واکنش به این حمله و پیروزی به دست آمده برای متفین نیروهای خود را دوباره سازمان دهی کرد و آنها را در خطوط مقابل دشمن که تصرف شده بود قرار داد .
ژنرال کلاد دوباره در دهم جولای به منطقه ای به نام (تل العیذا) حمله کرد . نتیجه ی این حمله شکست خطوط دفاعی آلمان ها و به اسارت گرفته شدن بیش از یک هزار نفر از سربازان رومل بود . رومل ضد حمله ای تدارک دید ولی این حمله موفقیت ناچیزی در بر داشت.
نیروهای ژنرال کلاد دوبار دیگر در حملات جداگانه ای به مرکز خطوط آلمان ها در دامنه ی کوه های (رویست) حمله کردند . حمله ی اول در 14 جولای و حمله ی دوم در 21 جولای انجام گرفت , هیچ یک از این دو حمله موفقیتی در بر نداشت و نرسیدن به موقع نیروهای زرهی به نیروهای پیاده در جنگ دوم باعث از دست رفتن بیش از 700 نفر از نیروهای ژنرال کلاد شد .
دو حمله ی دیگر هم در 21 جولای انجام گرفت یکی از این حملات که در تل العیذا صورت گرفت با شکست رو به رو شد و حمله ی دوم در (مئتاریا) شکستی وحشتناک بود , نیروها در زمین ها مین گذاری شده گرفتار شده بودند و نیروهای زرهی نتوانستند به موقع به آنها ملحق شوند و نیروهای پیاده به سختی در مقابل ضد حمله ی آلمان ها شکست خوردند .
لشگر هشتم متفقین به شدت خسته و از کار افتاده شده بود , نتیجه ی حملات ژنرال کلاد به خطوط متفقین چیزی جز شکست های پی در پی بر جا نگذاشته بود , تعداد زیادی کشته و زخمی شده بودند و نیروها روحیه ی خود ا از دست داده بودند . در 31 جولای ژنرال کلاد دستور پایان حملات تهاجمی به خطوط آلمان ا صادر کرد و فرمان داد که خطوط دفاعی را تقوت کنند و آماده ی مقابله با یک ضد حمله ای عظیم باشند .
خطوط دفاعی متفقین در بسیاری از بخش ها شکسته شده بود تعداد زیادی اسیر گرفته شدند بخشی از سربازان که در مناطقی گیر کرده بودند خود کشی می کردند . ژنرال کلاد هم دستور عقب نشینی را صادر کرده بود , آلمان ها به پیروزی رسیده بودند ولی هنوز مشکلی وجود داشت , نیروهای سپاه آفریقا در دو نقطه متوقف شده بودند و با مقاومت شدید نیروهای ژنرال کلاد رو به رو بودند . بخشی از نیروها در (اسکندریه ) و بخش دیگری در (قاهره) در حال مقاومت بودند و توان پیشروی را از نیروهای ژنرال رومل گرفته بودند .
[align=center]دومین جنگ العلمی[/align]ن
در ادامه ی اولین جنگ در العلمین گفته شد که نیروهای آلمان در دو منطقه گرفتار شدند .
در پی شکست های متداوم نیروهای بریتانیا به فرماندهی ژنرال کلاد , فرمانده ی کل ژنرال منتگمری ژنرال کلاد را از سمتش برکنار کرد و خود فرماندهی را برعهده گرفت .در سال 1942 در پی شکست ابتدایی آلمان ها در جنگ , وضعیت به نفع متفقین تغییر کرد .
نقشه ی ژنرال منتگمری
در ابتدا نیروهای بریتانیا در عملیاتی به نام (لایت فوت) شروع به تجهیز و نوسازی لشگر هشتم کردند و به دنبال آن میزان عظیمی تجهیزات و نیرو به لشگر هشتم افزوده شد و این نیرو دوباره پا گرفت .بخش دوم این عملیات حمله به نیروهای آلمان بود. ژنرال منتگمری امیدوار بود که بتواند درون زمین های مین گزاری شده ی آلمان ها در شمال دو دالان ایجاد کند و سپس به دنبال آن نیروهای زرهی وارد شوند و شروع به درگیری با نیروهای زرهی آلمان کنند , همچنین قرار بود حملات گمراه کننده ی متفقین در جنوب به صورت پی در پی ادامه یابد تا نیروهای ژنرال رومل را در آن منتطقه مشغول نگه دارد و مانع از تغییر موقعیت آنها از جنوب به شما شود .ژنرال منتگمری این درگیری را به سه بخش تقسیم کرده 1- درگیری های نخستین در ورود به منطقه 2- درگیری بسیاربزرگ اصلی با نیروهای مرکزی 3- نابودی باقی نیروهایی که در مناطق دیگر هنوز دفاع می کنن و در نهایت شکست کامل دشمن .
برای گمراه کردن و به اشتباه انداختن قدم های بعدی آلمان ها در مقابله با نیروهای انگلیس , تعداد زیادی حملات کوچک به خطوط آلمان صورت گرفت . این حملات طوری طراحی شده بود که دشمن تصور می کرد به زودی حمله ی اصلی صورت خواهد گرفت ولی در حقیقت چنین نبود .همچنین در چند مایلی خطوط آلمان ها در جنوب , انگلیسی ها شروع به ساخت دکل های دیدبانی و پناهگاه هایی کردند , هدف از این اقدام این بود که آلمان ها فکر کنند حمله به این زودی ها اتفاق نخواهد افتاد و همچنین تصور بر این باشد که انگلیسی ها از جنوب حمله خواهند کرد .
درادامه ی عملیات گمراه سازی آلمان ها که به آن عملیات (برتمن) گفته می شد , انگلیس ها تعداد زیادی مدل های تانک را از تخته چند لایه طراحی کردند و آنها را در جنوب و در کنار جیپ هایی قرار دادند که خود آنها نیز از چوب ساخته شده بود . در شمال تانکهای که قرار بود از آنها در عملیات استفاده شود را به شکل کامیون های حمل مهمات جنگی در آوردند به این صورت که یک سرپوش قابل حمل را روی بخشی از تانک قرار می دادند , این سرپوش ها هم از تخته های چند لایه ساخته شده بود .
نیروهای آلمان در دو خط جدا از هم سنگر گرفته بودند که انگلیسی ها یکی را (خط اکزالیک) و دیگری را (خط پیرسون) می گفتند . در بین این دو خط دفاعی بیش از نیم میلیون مین کار گذاشته شده بود که بیشترآنها را مین های ضد تانک تشکیل می داد .
حمله ی نهایی
حمله ی اصلی که مدت ها برای آن برنامه ریزی شده بود در ساعت 9:40 دقیقه 23 اکتبر با پشتیبانی توپخانه شروع شد . هدف اولیه شکستن خط (اکزالیک) بود و قرار بود نیروی زرهی از این خط گذشته و به خط (پیرسون) برسد . به هرحال در زمان شروع حمله خطوط مین گذاری شده هنوز به طورکامل پاکسازی نشده بود .
اولین حمله برای ایجاد دالان شمالی سه مایل از خط (پیرسون) عقب بود و این در حالی بود که پیشروی ها در جنوب بهتر بودند ولی نیروها در آن منطقه در دامنه های (میتیرا) گرفتار شده بودند .
در 24 اکتبر ژنرال نیروهای متحدین از سکته ی قلبی درگذشت و بعد از این ژنرال (ریتا ون ثوما) فرماندهی این نیروها را در دست گرفت . در همین حال به رومل فرمان داده شده بد که به آفریقا بازگردد , او در تاریخ 25 اکتبر به آفریقا بازگشت.
نیروهای متفقین یک بار دیگر هم به دامنه های (میتیرا) حمله کردند و بار دیگر گرفتار شدند به همین دلیل منتگمری دستور داد که حمله از جنوب را به طور کلی متوقف کرده و تمام تلاش خود را محدوف شمال کنند.
در بین روزهای 25-26 یک حمله ی شبانه ی موفق صورت گرفت . ضد حمله ی آلمان ها نتیجه ای در بر نداشت.
نیروهای متفقین 6.200 نفر تلفات داده بودند و نیروهای متحدین 2.500 نفر ولی این در حالی بود که منتگمری هنوز در حدود 900 فروند تانک عملیاتی داشت و رومل تنها 370 تانک داشت که توان ایستادگی داشتند .
منتگمری احساس می کرد حملات فشار و توان خود را از دست داده است و تصمیم به فراخانی و احیای نیروها گرفت . هنوز هم در خطوط دشمن نیروهای متفقین حملاتی را شبانه انجام می دادند ولی در تاریخ 29 اکتبر خطوط دفاعی آلمان ها هنوز کاملا دست نخورده بود .منتگمری از تصمیمات خود مطمئن بود و داشت نیروهایش را برای عملیات (سوپرچارج) آماده می کرد . حملات مداوم نیروهای متفقین و فرسایش وحشتناک و مداوم نیروهای رومل باعث شده بود که رومل در آن زمان تنها 102 تانک عملیاتی داشته باشد .
دومین حمله ی بزرگ نیروهای متفقین در سرازیری دامنه ی تپه ها انجام شد و هدف از آن تصرف باریکه ای به نام (رحمان) بود بعد از تصرف این باریکه قرار بر این بود که نیروها زمین های بلند را در (تل الآکاحیر) تصرف کنند .
حمله در 2 نوامبر سال 1942 شروع شد . در سوم نوامبر همان ماه رومل تنها 35 تانک آماده ی نبرد داشت و به دلیل همین کمبود تجهیزات و فشار حملات نیروهای متفقین بر آنها , یک عقب نشینی سریع ضرورری می نمود .
در همین حال رومل در همان روز یک پیام فوری از هیتلر دریافت کرد که حاوی این مطلب بود :
" پیروزی یا مرگ "
رومل بعد از دریافت پیام به فرامین پیشوا احترام گذاشت و عقب نشینی را متوقف کرد . ولی فشار حملات متفقین فوق العاده سنگین بود و نیروهای رومل اجبارا باید در شب 5-4 نوامبر عقب نشینی می کردند .
در تاریخ 6 نوامبر نیروهای متحدین در حال عقب نشینی کامل بودند و بیش ار 30.000 نفر از نیروهای آنها تسلیم شدند .
این نبرد بزرگترین پیروزی منتگمری بود . ژنرال منتگمری به خاطر پیروزی در این نبرد لقب (فرمانروای العلمین) را دریافت کرد و بعدها نیز به طبقه ی لردها رسید .
این پیروزی همچنین باعث شد منتگمری درتمام جنگ های سخت و سنگین بعدی خود دارای قوایی بسیار زیاد و پرقدرت و شهرت فراوان و گاهی بیش از اندازه و حماسی باشد .
بعدها بمباران های بزرگ در مراکش باعث نابودی کامل نیروهای سپاه آفریقا شد .

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هواپیمای انگلیسی پس از گذشت 70 سال از ناپدید شدن آن، در صحرای سینای مصر کشف شد.
به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، سفارت بریتانیا در قاهره اعلام کرد یک فروند هواپیمای ارتش بریتانیا که در سال 1942 ناپدید شده بود در صحرای سینا کشف شده است.
کاپیتان" پل کولینز" رایزن نظامی در سفارت بریتانیا گفت که این هواپیمای نظامی از نوع "کیتهوگ بی 40" در ماموریت شناسایی فرود اضطراری کرده بود.

مکان دقیق سقوط این هواپیما اعلام نشده اما گفته شده است که هواپیما فرود اضطراری کرده بود به همین دلیل لاشه هواپیما به طور کامل سالم باقی مانده است.
همچنین دنیس کویینگ خلبان هواپیما به همراه دستگاه بی سیم ، هواپیما را ترک کرده بود و به احتمال زیاد در صحرا مرده و جنازه این خلبان نیز پیدا نشده است.
منطقه صحرای سینا شاهد درگیری های شدید نظامی در جنگ جهانی دوم میان نیروهای آلمان و انگلیس بود.

www.centralclubs.com/topic-t89859.html

[img]http://asriran.com/files/fa/news/1391/2/24/222130_743.jpg[/img]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]منطقه صحرای سینا شاهد درگیری های شدید نظامی در جنگ جهانی دوم میان نیروهای آلمان و انگلیس بود. [/quote]

شاید من اشتباه می کنم ولی تا جایی که یادمه صحرای سینا مرز بین قاره ی آفریقا و آسیاست و آلمانی ها اصلا تا این منطقه پیشروی نکردن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در 28 ژوئن ، Dennis Copping گروهبان 24 ساله و يك هوانورد ديگر جمعي اسكادران 260 نيروي هوائي سلطنتي انگليس ماموريت يافتند تا 2 فروند هواپيماي P-40 كيتي هاوك آسيب ديده را از يك پايگاه هوائي انگليس واقع در شمال مصر براي انجام تعميرات به پايگاه ديگر منتقل سازند. در جريان يك پرواز كوتاه او رفت و ديگر هرگز ديده نشد.

طبق گزارش انستيتو هوا و فضا نوردي اسميتسون ، بين سال هاي 1939 تا 1944 جمعا 13737 فروند جنگنده P-40 ساخته شد. هواپيماي يافت شده از نوع P-40E بوده و 6 تيرباز كاليبر 0.50 در روي دو بال خود دارد . تجهيزات كابين خلبان هنوز سالمند.

اندي ساندرز يك تاريخدان هوانوردي نظامي مي گويد : دنياي هوانوردي از اين كشف بسيار هيجان زده شده است . اين هواپيما هنوز در جائي كه 70 سال قبل فرود آمده ، قرار دارد . هواپيما در زير شن هاي مخفي يا دفن نشده و فقط آنجا نشسته بود. اين هواپيما يك كپسول زمان باورنكردني است و براي صنعت هوائي همچون مقبره توتانخامون مي ماند. اين هواپيما از هر طرف صدها مايل دور است و كسي نمي داند كه چرا بايد شخصي به آنجا برود .

اندي ساندرز معتقد است كه گروهبانDennis Copping خلبان از سقوط هواپيما جان بدر برده چرا كه چتر نجات در كنار هواپيما يافت شده است. او مي گويد : حدس مي زنم كه هواپيما براي فرار از آفتاب پناهگاه خوبي نبوده است. اگر خلبان در كنار هواپيما مرده بود ، هم اكنون مي بايست بقايائي از او ديده مي شد. پس از سقوط ، هيچكس به دنبال او نيامد . در نتيجه به نظر مي رسد كه خلبان سعي كرد تا با پاي پياده از صحرا عبور كند اما اينكار منجر به مرگ او شد. حتي فكر آن هم ترسناك است.

لاشه اين هواپيما به طور تصادفي توسط يك كارگر نفت لهستاني به نام Jakub Perka كه در ماه مارس به همراه يك گروه در حال اكتشاف صحراي مصر بود يافت شد.
_____________________
نویسنده: abdolmahdi از سنترال

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطلب جالب و غم انگیزی بود. نیروهای آلمانی هیچ وقت تا صحرای سینا پیشروی نکردن و ارتش آلمان در منطقه العلمین نزدیک قاهره متوقف شد و از اونجا به بعد شروع به عقب نشینی به سمت لیبی و تونس کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

متاسفانه ذهن متحجر و زمینی اندیش هیتلر و افسران ستادش که فکر میکردن کل دنیا توی شرق اروپا خلاصه شده و هرگز اهمیت راهبردی جنگ فراقاره ای و تاثیر استراتژیک خاورمیانه و کانال سوئز در سیادت جهانی انگلوساکسون ها رو درک نمیکردن باعث شد نابغه بی همتایی مثل رومل با فقط سه لشگر ناقص بدون تدارکات تو العلمین تنها و بی یاور بمونه و در نهایت شکست تلخی بخوره :-(

در حالیکه درست در همون روزها و هفته ها بیش از 500000 سرباز و 5000 دستگاه تانک و 1000 فروند جنگنده در یکی از ابلهانه ترین عملیات های طول تاریخ مشغول فتح ویرانه بی ارزشی به نام استالینگراد بودن :straight:

واقعا هر وقت که به نبرد استالینگراد و کم و کیف نیرویی که آلمان اونجا هدر داد فکر میکنم دیوونه میشم :-x با خودم میگم آخه خدایا هیتلر و ژنرال هاش واقعا پیش خودشون چه فکری کرده بودن و روی دهات دور افتاده روسیه چه حسابی باز کرده بودن آخه ؟ icon_eek

البته دو سال دیرتر و وقتی که با سرازیر شدن نیروی تازه نفس امریکایی شمال آفریقا داشت سقوط میکرد و ایتالیا با تهدید مستقیم مواجه میشد هیتلر تازه به صرافت افتاد که 250 هزار سرباز رو به تونس بفرسته که البته کاری هم پیش نبردن و به راحتی آب خوردن محاصره و اسیر شدن :straight:

از رومل نقل شده که موقع اعزام این همه گوشت قربونی به تونس گفته بود اگه پیشوا دو سال پیش به التماس های من توجه میکرد و فقط یک پنجم این نیرو یعنی 50 هزار نفر رو به العلمین میفرستاد نه تنها به راحتی مصر و کانال سوئز رو فتح میکردم بلکه تا اورشلیم و حتی دمشق هم پیش میرفتم  :cry: 

  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اشتباه اول هیتلر این بود که بیخیال انگلستان شد با این فکر که محاصره دریایه ولی ضربه کاریم از اونجا خورد اشتباه دومشم این بود که موسکو رو بیخیال شد و رفت استالینگراد اشتباه سومشم تو شمال آفریقا کرد 

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام علیکم 

 

 

در حالیکه درست در همون روزها و هفته ها بیش از 500000 سرباز و 5000 دستگاه تانک و 1000 فروند جنگنده در یکی از ابلهانه ترین عملیات های طول تاریخ مشغول فتح ویرانه بی ارزشی به نام استالینگراد بودن

 

 

اتفاقاً بر خلاف نظر شما ، بارباروسا به هیچ عنوان یک  عملیات ابلهانه نبود !!!!!!!  

 

http://www.military.ir/forums/topic/29266-ساختمان-پاولوف/?p=453782

 

پاسخ سرفرماندهی okw به افسران  ستاد کل این بود : ژنرال های من از جنگ اقتصادی هیچ چیزی نمی فهمند !!!!!

 

http://www.military.ir/forums/topic/29266-ساختمان-پاولوف/?p=453827

 

واین 

 

http://www.military.ir/forums/topic/29266-ساختمان-پاولوف/?p=453941

 

خوش اشتها بودن سرفرماندهی  okw شاید یکی از برگترین نقایص  وی بشمار می رفت 

 

http://www.military.ir/forums/topic/29266-ساختمان-پاولوف/?p=454414

 

و اینکه چرا افسانه تبدیل استالینگراد به یک مساله شخصی میان هیتلر و استالین ، بی پایه و اساس هست  :

 

http://www.military.ir/forums/topic/29266-ساختمان-پاولوف/?p=454508

 

و در نهایت استالینگراد 

 

http://www.military.ir/forums/topic/29266-ساختمان-پاولوف/?p=462032

 

 

پی نوشت :

 

طرح ریزی عملیات نظامی قطعاً باید بر اساس امکانات و زیر ساختها در کنار وجود یک برآورد درست و به قول امروزی ها ، on time  از توان رزمی دشمن باشد . بدون رعایت این خطوط  استاندارد ، انتظار دستیابی به موفقیت از یک ارتش بی همتا و تکرار ناشدنی در طول تاریخ نظامی مدرن ( ورماخت) یک مقداری  بی انصافی است 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام علیکم 

 

 

اتفاقاً بر خلاف نظر شما ، بارباروسا به هیچ عنوان یک  عملیات ابلهانه نبود !!!!!!!  

اتفاقا به پشتوانه بیش از ده سال مطالعه عمیق تمام زوایای رایش سوم و جنگ جهانی دوم به جد معتقدم که به هم زدن یکطرفه و بی دلیل توافق فوق العاده سودمند مولوتف-ریبن تروپ (که اتفاقا هیات حاکمه شوروی هم تمایل زاید الوصفی به حفظ و تعمیق اون داشت تا جایی که استالین حاضر شده بود در قبال گرفتن رومانی و بلغارستان و تنگه های استامبول رسما عضو محور بشه و به انگلیس اعلان جنگ بده) و کلیت تجاوز به شوروی یکسره اشتباه و بی نهایت ابلهانه بود.

حالا زوم کردن روی هدف دوردست و بی ارزش تاکتیکی، چه رسد به ارزش استراتژیکی مثل روستای پرت استالینگراد در پهنه وسیع عملیاتی جبهه شرق بلاهت در بلاهت بود که حاصل ضربش میشد حماقت بی نهایت !

حالا از بین تمام توجیهات مضحکی که برای این خودکشی ملی ذکر شده جنبه اقتصادی جنگ خنده دار تر از همه است :laughing: 

در حالیکه آلمان به راحتی میتونست با صرف کمتر از یک پنجم نیروی انسانی و تسلیحات و تجهیزات و سوخت و سایر منابعی که تو شرق نابود کرد و در مقابل جز زمین سوخته یخ زده چیزی به دست نیاورد جبل الطارق و مالت و قبرس و مصر و سوئز و فلسطین و سوریه و حتی عراق و عربستان رو که منابع حقیقی ثروت و قدرت دنیا بودن رو تصرف کنه و انگلیس و حتی آمریکا رو به راحتی آب خوردن به خاک سیاه بنشونه

  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اتفاقا به پشتوانه بیش از ده سال مطالعه عمیق تمام زوایای رایش سوم و جنگ جهانی دوم به جد معتقدم که به هم زدن یکطرفه و بی دلیل توافق فوق العاده سودمند مولوتف-ریبن تروپ (که اتفاقا هیات حاکمه شوروی هم تمایل زاید الوصفی به حفظ و تعمیق اون داشت تا جایی که استالین حاضر شده بود در قبال گرفتن رومانی و بلغارستان و تنگه های استامبول رسما عضو محور بشه و به انگلیس اعلان جنگ بده) و کلیت تجاوز به شوروی یکسره اشتباه و بی نهایت ابلهانه بود.

حالا زوم کردن روی هدف دوردست و بی ارزش تاکتیکی، چه رسد به ارزش استراتژیکی مثل روستای پرت استالینگراد در پهنه وسیع عملیاتی جبهه شرق بلاهت در بلاهت بود که حاصل ضربش میشد حماقت بی نهایت !

حالا از بین تمام توجیهات مضحکی که برای این خودکشی ملی ذکر شده جنبه اقتصادی جنگ خنده دار تر از همه است :laughing:

در حالیکه آلمان به راحتی میتونست با صرف کمتر از یک پنجم نیروی انسانی و تسلیحات و تجهیزات و سوخت و سایر منابعی که تو شرق نابود کرد و در مقابل جز زمین سوخته یخ زده چیزی به دست نیاورد جبل الطارق و مالت و قبرس و مصر و سوئز و فلسطین و سوریه و حتی عراق و عربستان رو که منابع حقیقی ثروت و قدرت دنیا بودن رو تصرف کنه و انگلیس و حتی آمریکا رو به راحتی آب خوردن به خاک سیاه بنشونه

 

دوست گرامی

توجیه هیتلر را درست متوجه نشدید.

تدارکات و لجستیک از مسیر استالینگراد به مسکو و کل شوروی می رسید و تصرف استالینگراد به معنی تحت فشار قراردادن شریان حیات روسها بود. جنبه اقتصادی جنگ یعنی این.

 

در مورد عضویت شوروی در محور، اگر ممکنه اسناد بیشتری برای مطالعه ارائه کنید. اتفاقا تاجایی که من یادم میاد شوروی برای جنگ با آلمان در حال آماده شدن بود و اگر آلمان یک یا دو سال دیگر صبر می کرد این شوروی بود که در مقام مهاجم ظاهر می شد.

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دوست گرامی
توجیه هیتلر را درست متوجه نشدید.
تدارکات و لجستیک از مسیر استالینگراد به مسکو و کل شوروی می رسید و تصرف استالینگراد به معنی تحت فشار قراردادن شریان حیات روسها بود. جنبه اقتصادی جنگ یعنی این.

به جای چنین نبرد بی نتیجه ای برای تصرف شهر، می توانستند شهر را محاصره و راههای ارتباطی را قطع یا زیر فشار بگذراند
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به جای چنین نبرد بی نتیجه ای برای تصرف شهر، می توانستند شهر را محاصره و راههای ارتباطی را قطع یا زیر فشار بگذراند 

 

گویا محاصره شهر ممکن نبوده . mr9  اینجا توضیح دادن

http://www.military.ir/forums/topic/29266-ساختمان-پاولوف/?p=453827

 

 محاصره استالینگراد ، به نظرم زیاد امکان اجرایی شدن نداشت ، چرا که عقبه این شهر ( پشت به ولگا) کاملاً دست روسها بود و با توجه به  سیل کمکهای خارجی که از همین طریق برای تقویت ارتش سرخ  ارسال می شد ، حفظ این عقبه تقریباً به اولویت شماره یک  ارتش شوروی در آمده بود و آنها بیشترمنابع انسانی و تسلیحاتی خودشون را برای حفظ این عقبه راهبردی اختصاص دادند . 

ویرایش شده در توسط BarraGe
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دوست گرامی

توجیه هیتلر را درست متوجه نشدید.

تدارکات و لجستیک از مسیر استالینگراد به مسکو و کل شوروی می رسید و تصرف استالینگراد به معنی تحت فشار قراردادن شریان حیات روسها بود. جنبه اقتصادی جنگ یعنی این.

 

در مورد عضویت شوروی در محور، اگر ممکنه اسناد بیشتری برای مطالعه ارائه کنید. اتفاقا تاجایی که من یادم میاد شوروی برای جنگ با آلمان در حال آماده شدن بود و اگر آلمان یک یا دو سال دیگر صبر می کرد این شوروی بود که در مقام مهاجم ظاهر می شد.

اولا) تاثیر تدارکات و تجهیزات اهدایی انگلیس و امریکا به شوروی در مقاومت این کشور خیلی کمتر از اون چیزی بوده که پروپاگاند رسانه های غربی بعد از چنگ دوم و متاثر از رقابت تازه شکل گرفته جنگ سرد تبلیغ کردن و جا انداختن تا نقش بلوک غرب در پیروزی متفقین رو بزرگ نمایی کنن و نقش اتحاد شوروی رو که فاتح اصلی جنگ بود کوچک جلوه بدن.

ثانیا) مهمترین بنادر حاشیه خزر شوروی که «آستاراخان» و «آتیراو» باشن کاملا در شرق رود ولگا واقع شدن و هر دو از طریق شاهراه «سامارا-قازان» که اون هم در عمق شرق ولگا است مسیر مستقیم امن و کوتاه تری به مسکو دارن که حتی تصرف سراسر ساحل غربی ولگا هم کوچکترین خللی به این مسیر وارد نمی کنه و این گذشته از دسترسی هند و افغانستان تحت قیمومیت انگلیس از مسیر «تاشکند-آلماآتا-کویبیشف» به مسکو هست ! و به طور کلی با توجه به جغرافیای فوق العاده عظیم و گسترده شوروی و شبکه تار عنکبوتی جاده ای و ریلی این کشور فکر قطع دسترسی مسکو به جهان خارج با تصرف یک شهر کوچک پرت و دور افتاده فقط میتونه از ذهن یه بچه کودکستانی تراوش کنه.

ثالثا) پیشنهاد الحاق شوروی به محور و اعلان جنگش به انگلستان در سفر نوامبر 1940 مولوتف به برلین به شخص هیتلر ابلاغ شد ولی هیتلر با رد کردن ما به ازایی که استالین در شرق اروپا خواسته بود گفت که روس ها می تونن مستعمرات آسیایی بریتانیا مثل هند رو برای خودشون بردارن icon_eek (در واقع پیشنهاد جدی و صادقانه و مفید و حیاتی استالین رو با تمسخر و شوخی جواب داد)

رابعا) استالین در حد فاصل 1939 تا 1941 چنان به قوام و استحکام قراردادی که با آلمان بسته بود اطمینان داشت که نه تنها کوچکترین اقدامی برای آماده سازی دفاعی انجام نمیداد و نه تنها به تمام گزارشات سرویس های جاسوسی شوروی که خبر از حمله قریب الوقوع آلمان میدادن بی اعتنایی میکرد، بلکه از رعایت حداقل استانداردهای مرزداری هم به بهانه عدم تحریک آلمان خودداری میکرد و به تعبیر خروشچف در کنگره معروف بیستم حزب کمونیست عملا مرزهای غربی شوروی رو باز و بدون دفاع رها کرده بود ! 

بد نیست بدونید که خبر حمله آلمان به قدری برای استالین غیرقابل باور بود که تا 48 ساعت پس از شروع تجاوز و در حالیکه واحدهای موتوریزه آلمان ده ها کیلومتر در خاک شوروی پیشروی کرده بودن هنوز سعی داشت از طریق ژاپن با آلمان تماس دیپلماتیک برقرار کنه و با آروم کردن هیتلر آتش بس برقرار کنه !!!

ویرایش شده در توسط bigdelimohamad9
  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.