امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

4 minutes قبل , sasasasa گفت:

من ارتباطم با اونجا قطع شده و تماسی ندارم. الان خبر ندارم ولی حدس من اینه اگر قرار بود پرواز کنه تا حالا کرده بود. احتمالا نشده. اگر هم پرواز کنه حداکثر همینه. یعنی طرحی نیست که بشه روش حساب کرد. اشکالات متعدد طراحی ایرودینامیکی رو بدنه و ورودی هوای موتور داره. 

البته این اشکالات عادی است. تجربه اول این تیم بوده. باید بهشون بودجه میدادند که با تجربه حاصل از این شکست ساخت نمونه دوم رو شروع میکردند. ولی متاسفانه این دید نیست. اشکال بعدی اینه که کلا نهاجا قاهر رو هیچ جا رو چارتش قبول نداره. کلا پروژه با سفارش نهاجا نبوده. در صورتیکه این پروژه ها در تمام دنیا با سفارش و هماهنگی نیروی هوایی استارت میخوره. بنابراین حمایت نهاجا رو نداره.

قبلا در یک تاپیک دیگه درمورد ادعاهایی که همینطوری از روی هوا در رابطه با موتور و ورودی هوا میکنید پاسخ دادم . نمیدونم چرا دوباره تکرار میکنید!

و البته یک نکته دیگه

 یک بنده خدایی که با بنده نسبت خونی هم داره، در وزارت دفاع کار میکرد و در این پروژه هم دخالت داشت. تمام این چند سالی که میدیدمش ، حتی اون موقعی که پروژه قاهر واقعا راکد شده بود، هر موقع درمورد قاهر سوال میپرسیدم هیچ جوابی نمیداد ، حتی یک کلمه! فقط میگفت مشکل امنیتی داره و نمیتونم! این روند انقدر طول کشید که الان اون بنده خدا بازنشسته شد و من مجبور شدم برای دونستن مشخصات قاهر، خودم چند تا محاسبه ی دم دستی انجام بدم.

حالا درمورد اینکه میگید این خبرها رو از فلان جا دارم و الان ارتباطم قطعه خیلی جالبه !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
28 minutes قبل , sasasasa گفت:

بنابراین حمایت نهاجا رو نداره.

بنده تا الان بررسی نکردم ولی در تمام مراسمی که مربوط به قاهر بوده ، فرمانده نیروی هوایی حضور داشته ؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
25 minutes قبل , MR9 گفت:

بنده تا الان بررسی نکردم ولی در تمام مراسمی که مربوط به قاهر بوده ، فرمانده نیروی هوایی حضور داشته ؟؟؟

یادمه تو یکی از خبرها یا مصاحبه ها بود که عنوان شده بود که نهاجا پروژه قاهر رو مشروط به تغییر در طراحی به منظور تغییر کاربری اون خواسته بودن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 minutes قبل , M-ATF گفت:

یادمه تو یکی از خبرها یا مصاحبه ها بود که عنوان شده بود که نهاجا پروژه قاهر رو مشروط به تغییر در طراحی به منظور تغییر کاربری اون خواسته بودن

سلام علیکم

تغییر کاربری به چه شکل ؟

مثلا به عنوان یک "هدف پرنده " بدون سرنشین برای تست قابلیت کشف رادارهای پدافند هوایی ؟؟؟ یا برای ماموریتهای رزمی ؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , MR9 گفت:

سلام علیکم

تغییر کاربری به چه شکل ؟

مثلا به عنوان یک "هدف پرنده " بدون سرنشین برای تست قابلیت کشف رادارهای پدافند هوایی ؟؟؟ یا برای ماموریتهای رزمی ؟؟

نه چیزی که به مضمون از اون خبر یا مصاحبه به ذهنم مونده که برداشت میشد این بود که ماموریت هواپیما تغییر کنه یعنی به جا پشتیبانی نزدیک، رهگیر بشه. 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 30 فروردین 1397 در 21:46 , MR9 گفت:

بسم ا... 

ما سوئیس نیستیم که تهدیدات منتظر دو دهه دیگر بمانند ، همانطور که جنگ منتظر سوریه نماند و نمی ماند که پدافند هوایی ، نیروی هوایی ، نیروی زمینی سوریه  و .. خودش را آپدیت کند . با توجه به اینکه  رابطه خوبی هم با همه دنیا داریم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! قطعاً متخاصمین دو دهه منتظر نمی مانند که قاهر نسل پنجمی بشود 

photo_2018-04-18_18-11-05.jpg

حال  چرا صنعت نظامی ما را با تمام کیفیات و توانمندی ها ، مضحکه عام و خاص شده با این روندها  ( البته منظور دوستان نیست این مثال ) . یک نمونه اش را در تصویر فوق می بینید . 

پی نوشت : 

1- شخصا متاسفم که چنین تصویری را در انجمن ارسال کردم ولی تاریخ بی رحم تر از آنی هست که تصور میشود .  

2- کشور ما دارد بسرعت بسمت یک دوره بسیار حساس حرکت می کند ، بعد همه منتظر بیست سال دیگر هستند . حقیقتا آدم تعجب می کند با وجود گستره عظیم دسترسی های اطلاعاتی باز هم چنین مواردی وجود داشته باشد 

سلام

دوست عزیز بالاخره رسیدن به نقطه ای که خود آمریکایی ها کلی زمان و هزینه گذاشتن و شکست هم داشتن برای کشور جهان سومی مثل ما قطعا زمان میبره یه دفعه معجزه نمیشه کرد

ولی تنها راه برای تا اون زمان خرید خارجی هست که با اینکه دنبالش هستن و تا سال  2020 ممکن نیست اما من خیلی به اونم خوشبین نیستم تا سوخو سی ها نیان من باورم نمیشه

به هر حال درسته تهدیدات منتظر نمیمونن ولی راهیه که باید طی بشه با همه مشکلاتش

اما ایران سوریه نیست ما نامتقارن میجنگیم و تو این کار استاد هستیم ما جلوی اف 22 ها نمیتونیم جنگنده ای بذاریم  نه ما هیچ کشوری نمیتونه پس ما نامتقارن جواب میدیم  کشورهای دیگه هم به نظر من تهدید جدی برای ما حساب نمیشن و خیلی بعید میدونم تا چند سال دیگه تهدیدی برای ما وجود داشته باشه

ولی منم مثل شما امیدوارم نیروی هوایی ما هر چه سریعتر بتونه توان خودش رو بازیابی بکنه هم خرید خوب هم جنگنده های وطنی اضافه بشن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 30 فروردین 1397 در 16:03 , Skyhawk گفت:

از صاعقه باید به اندازه توان این پلتفرم انتظار داشت.
در صورت جابجایی توپ از دماغه به قسمتی دیگر از بدنه امکان افزودن رادار بزرگ تر و با توان بیشتر در این جنگنده فراهم میشه اما باید توجه داشت که صاعقه یا تایگر پیشران ضعیفی داره که مسلح سازیش به موشک فکور رو بی فایده میکنه!

منظور من استفاده از غلاف قابل حمل راداری بود یعنی به صورت ماژولار هر وقت نیار بود نصب بشه و در مواردی که نیاز به رادار نیست از نصبش صرف نظر میشه و جایگاهش میتونه بین چرخ جلو و پایلون حمل بمب باشه در واقع دماغه به علت کوچی ظرفیت راداری تا برد80 کیلومتر را داره در صورتی که غلاف محدودیت وزنی و اندازه را ندارد و در مورد موشک فکور تایگرها توانایی حمل قاصد یک تنی را دارند حالا چطور پیشران ضعیفش اینجا مطرح نیست ولی برای فکور450 کیلویی پیشران ضعیفی داره یعنی قابلیت حمل دو موشک فکور در پایلون حمل بمب وجود داره

do.php?img=2373

 

 شماره 1:جایگاه حمل غلاف راداری هست - شماره2: جایگاه حمل 2 موشک فکور  - شماره3: محل نصب باک سوخت هستش و موشک سایدنواندر را می شود بر نوک بال نصب کرد - شماره 4: فضای خالی برای نصب باک های سوخت بیشتر هست

2181082.jpg

به حمل  موشک سنگین ماوریک زیر بال تایگر تایوانی توجه کنید

تایگر تونایی برخاست تا 3 تن را داره و اگر وزن غلاف راداری را 500 کیلو و دو موشک فکور 900 و دو موشک سایدنواندر 200 کیلو و دو باک 500 لیتری در زیر هر بال را یک تن در نظر بگیریم چیزی در حدود 2/5 تن محموله میشه

و در مورد قاهر که نقش تهاجمی و پشتیبانی نزدیک قائل هستین با وجود برتری هوایی دشمن نقش تهاجمیش با تردید مواجه و برای پشتیبانی نزدیک در دریا هم اگر منظور ناوگان دشمنه که انواع کروز و بالستیک برای این کار داریم و اگر هم دفاع هوایی در دریا باشه به علت ارتفاع کم پرواز رادار و اپتیکش محدود خواهد شد در حالی که جنگنده های دشمن از ارتفاع بالاتر با رادار و اپتیک پیشرفته زودتر اون را کشف می کنند حالا ناتوانی حمل موشک فکور هم بر ضعف ذاتیش اضافه می کنه

شما کدام را ترجیح می دین امکان تولید صدها تایگر با مزیت های فوق یا طرحی مثل قاهر که هنوز هم پرواز نکرده و تا حالا هم بودجه سنگینی را برای تحقیقاتش بلعیده و بعد از  هشت سال آیندش مبهمه

 

 

 

ویرایش شده در توسط ahmad212

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 1 اردیبهشت 1397 در 21:54 , ahmad212 گفت:

منظور من استفاده از غلاف قابل حمل راداری بود یعنی به صورت ماژولار هر وقت نیار بود نصب بشه و در مواردی که نیاز به رادار نیست از نصبش صرف نظر میشه و جایگاهش میتونه بین چرخ جلو و پایلون حمل بمب باشه در واقع دماغه به علت کوچی ظرفیت راداری تا برد80 کیلومتر را داره در صورتی که غلاف محدودیت وزنی و اندازه را ندارد و در مورد موشک فکور تایگرها توانایی حمل قاصد یک تنی را دارند حالا چطور پیشران ضعیفش اینجا مطرح نیست ولی برای فکور450 کیلویی پیشران ضعیفی داره یعنی قابلیت حمل دو موشک فکور در پایلون حمل بمب وجود داره

 

 

 شماره 1:جایگاه حمل غلاف راداری هست - شماره2: جایگاه حمل 2 موشک فکور  - شماره3: محل نصب باک سوخت هستش و موشک سایدنواندر را می شود بر نوک بال نصب کرد - شماره 4: فضای خالی برای نصب باک های سوخت بیشتر هست

 

به حمل  موشک سنگین ماوریک زیر بال تایگر تایوانی توجه کنید

تایگر تونایی برخاست تا 3 تن را داره و اگر وزن غلاف راداری را 500 کیلو و دو موشک فکور 900 و دو موشک سایدنواندر 200 کیلو و دو باک 500 لیتری در زیر هر بال را یک تن در نظر بگیریم چیزی در حدود 2/5 تن محموله میشه

و در مورد قاهر که نقش تهاجمی و پشتیبانی نزدیک قائل هستین با وجود برتری هوایی دشمن نقش تهاجمیش با تردید مواجه و برای پشتیبانی نزدیک در دریا هم اگر منظور ناوگان دشمنه که انواع کروز و بالستیک برای این کار داریم و اگر هم دفاع هوایی در دریا باشه به علت ارتفاع کم پرواز رادار و اپتیکش محدود خواهد شد در حالی که جنگنده های دشمن از ارتفاع بالاتر با رادار و اپتیک پیشرفته زودتر اون را کشف می کنند حالا ناتوانی حمل موشک فکور هم بر ضعف ذاتیش اضافه می کنه

شما کدام را ترجیح می دین امکان تولید صدها تایگر با مزیت های فوق یا طرحی مثل قاهر که هنوز هم پرواز نکرده و تا حالا هم بودجه سنگینی را برای تحقیقاتش بلعیده و بعد از  هشت سال آیندش مبهمه

 

بنده سالها پیش پیشنهادی جهت ساخت نمونه ای متفاوت از صاعقه رو ارائه کردم و به نظرم ساخت یک جت نسل 4 چندمنظوره(با تاکید بر نقش رهگیر نقطه ای)براساس پلتفرم تایگر(اما به شدت بهینه سازی شده)اقدام مثبتیه و این طرح رو هم عرض قاهر تصور نمیکنم! یعنی اینکه هیچ کدوم همدیگر رو نفی نمیکنند!

 

در خصوص پاد رادار هم همون ابتدا متوجه منظورتون شدم.

شما چیزی مثل نصب پاد رادار N027 Kopyo در جنگنده Su-25 TM مد نظرتونه.

thumb_su-25tm_003.jpgthumb_Su-25TM.jpg

اما نصب رادار در زیر بدنه جنگنده ایده مناسبی نیست! در جنگنده سوخو25 هم به دلیل اشغال شدن فضای دماغه با سیستم های الکترواپتیکی این ایده مطرح شده.

اگر توان ساخت رادار هواپایه موجود باشه(که ظاهرا هست)بهترین کار ساخت یک رادار با دیش بزرگتر(با قطر تقریبی 60 تا 70 سانتی متر)و تغییر دماغه جنگنده صاعقه و انتقال توپ از دماغه به بخش دیگری از بدنه هواپیماست.

برای مثال میشه مانند A-4 Skyhawk توپ رو به بالها انتقال داد.

thumb_Argentina_Air_Force_McDonnell_Doug

 

یا مانند میراژ 2000 و میراژ F-1 توپ رو به زیر بدنه منتقل کرد

thumb_2480234.jpgthumb_1015675.jpg

و یا اینکه مانند اف14 توپ رو به کنار کابین انتقال داد.

thumb_JaguarIS.JPG thumb_1_F-14A.jpg

حتی شاید امکان انتقال توپ به پشت کابین و روی مجاری ورودی هوا هم میسر باشه.

در هواپیمای آموزشی/رزمی کوثر88 هم که بر اساس پلتفرم تایگر طراحی و ساخته شده ما شاهدیم که توپ از قسمت دماغه هواپیما حذف شده! ممکنه در آینده توپ 20 میلیمتری به صورت پاد خارجی حمل بشه و یا اینکه در شکاف بین بدنه و ایراینتیک جایگذاری بشه.

thumb_154063_865.jpg

 

در زمینه حمل تسلیحات هم باید بین استفاده از جنگنده در نقش هوا به هوا و هوا به سطح تفاوت قائل شد!

بله ظرفیت حمل سلاح تایگر 3200 کیلوگرمه اما در نقش هوا به هوا فاکتورهایی مثل مانور پذیری و نسبت رانش به وزن و سرعت جنگنده اهمیت دارند و اساسا یکی از دلایلی که میتونه نقش رهگیری رو در قاهر کمرنگ کنه نداشتن قابلیت پس سوز و سرعت فراصوته که در یک جنگنده رهگیر و خصوصا رهگیر نقطه ای الزامیه! در این ورژن قاهر حتی اگر رادار آرایه فازی فعال هم وجود داشته باشه در جهت جمع آوری اطلاعات از صحنه نبرد و حفاظت از خود جنگنده استفاده میشه!

در جنگنده تایگر حداکثر سرعت هواپیما 1.6 ماخ و نسبت رانش به وزن جنگنده 0.58 هست که اگر شما چند تن هم بارگذاری انجام بدید قابلیت های ایرودینامیکیش رو کاهش دادید, اونهم در نقش رهگیر نقطه ای که جنگنده به سرعت وارد نبرد داگفایت میشه.

بنابراین موشک فکور برای جنگنده هایی مانند تامکت و فانتوم مناسبه و با اغماض میشه در میراژ اف 1 هم استفاده اش کرد.

تایگر حداکثر یک تیر موشک فکور رو میتونه(به صورت نسبتا بهینه)بکار بگیره که در این صورت سوال اینه که چرا این موشک از پرتابگر سطحی پرتاب نشه؟ تایگر که برد پروازی و ماندگاری بالایی نداره که بتونه مانند تامکت بر روی یک منطقه گشت هوایی داشته باشه, بنابراین موشکی با برد فکور(صیاد2 و صیاد3)رو میشه از روی لانچرهای زمینی هم پرتاب کرد و اساسا افزودن چنین قابلیتی به جنگنده سبک کاری منطقی محسوب نمیشه!

حتی در نقش ضدکروز هم میشه از پهپادهای رهگیر با موشک های ارزان قیمت تر(مانند میثاق و شهاب ثاقب حرارتی)استفاده کرد.

در واقع ارتقای سنگین بر روی پلتفرم تایگر نیازمند تغییر پیشران هست تا چیزی مثل F-20 Tigershark با نسبت رانش به وزن 1.1 و سرعت 2 ماخ ایجاد بشه!

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پیرو پست قبل در صفحه پیشین برای اینکه یک طرفه قضاوت نشه بد نیست که روند پیدایش,تولید و عملیاتی شدن یک جنگنده غربی رو بررسی کنیم.

پروژه ساخت جنگنده رافال در اوایه دهه  1980 میلادی شروع شد و  نمونه A این جنگنده در سال 1986 با موتور آمریکایی General Electric F404 پرواز کرد که عمر مارسل داسو به پروازش قد نداد و نهایتا نمونه های اصلی و تغییر یافته رافال با موتور Snecma M88 پس از سال 1990 ارائه و از سال 2001 در نیروی هوایی و دریایی فرانسه عملیاتی شدند, اونهم در کشوری که جزو پیشرو های عرصه هوایی محسوب میشه و تجربیات(مانند میراژ2000 و میراژ اف1)و امکانات فراوانی(تمام دانش و امکانات ساخت یک جنگنده)در اختیار داره!

همین مسئله یعنی فاصله بین تعریف پروژه تا طراحی اولیه,اکتساب فناوری,ساخت پیش نمونه,اولین پرواز و عملیاتی شدن در خصوص تایفون و رپتور هم صدق میکنه! اما متاسفانه در ایران به این نکات توجهی نمیشه!

جنگنده قاهر برای خیلی از کشورها یک پروژه بزرگ و دست نیافتنی هست و تبعا تولید و عملیاتی سازیش زمان بیشتری هم طلب میکنه.

 

ACX_28Rafale29.jpg

وجود Inlet cones در ورودی هوای ماکت اولیه رافال هم جالب توجه هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 1 اردیبهشت 1397 در 12:03 , sasasasa گفت:

من ارتباطم با اونجا قطع شده و تماسی ندارم. الان خبر ندارم ولی حدس من اینه اگر قرار بود پرواز کنه تا حالا کرده بود. احتمالا نشده. اگر هم پرواز کنه حداکثر همینه. یعنی طرحی نیست که بشه روش حساب کرد. اشکالات متعدد طراحی ایرودینامیکی رو بدنه و ورودی هوای موتور داره. 

البته این اشکالات عادی است. تجربه اول این تیم بوده. باید بهشون بودجه میدادند که با تجربه حاصل از این شکست ساخت نمونه دوم رو شروع میکردند. ولی متاسفانه این دید نیست. اشکال بعدی اینه که کلا نهاجا قاهر رو هیچ جا رو چارتش قبول نداره. کلا پروژه با سفارش نهاجا نبوده. در صورتیکه این پروژه ها در تمام دنیا با سفارش و هماهنگی نیروی هوایی استارت میخوره. بنابراین حمایت نهاجا رو نداره.

میشه بگید درگ بالایی که گفتید طراحی قاهر ایجاد میکنه از کجا نشات میگیره ؟ همچنین مشکل ایرودینامیکی طراحی قاهر چیه ؟! اخه گفتید قاهر مشکلات متعدد طراحی داره !! طبیعتا اونیکه قاهرو طراحی کرده خیلی بیشتر از من و شما میدونه 

ویرایش شده در توسط gen

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
19 hours قبل , Skyhawk گفت:

بله ظرفیت حمل سلاح تایگر 3200 کیلوگرمه اما در نقش هوا به هوا فاکتورهایی مثل مانور پذیری و نسبت رانش به وزن و سرعت جنگنده اهمیت داره! و اساسا یکی از دلایلی که میتونه نقش رهگیری رو در قاهر کمرنگ کنه نداشتن قابلیت پس سوز و سرعت فراصوته که در یک جنگنده رهگیر و خصوصا رهگیر نقطه ای الزامیه! در این ورژن قاهر حتی اگر رادار آرایه فازی فعال هم وجود داشته باشه در جهت جمع آوری اطلاعات از صحنه نبرد و حفاظت از خود جنگنده استفاده میشه!

در جنگنده تایگر حداکثر سرعت هواپیما 1.6 ماخ و نسبت رانش به وزن جنگنده 0.58 هست که اگر شما چند تن هم بارگذاری انجام بدید قابلیت های ایرودینامیکیش رو کاهش دادید, اونهم در نقش رهگیر نقطه ای که جنگنده به سرعت وارد نبرد داگفایت میشه.

در واقع منظور من نبرد فامد هستش در این نبرد سرعت و مانورپذیری اهمیتی نداره در مقابل ایگل های سعودی شما کدام را ترجیح می دین تایگر یا صاعقه مجهز به فکور یا فقط دارای موشک حرارتی؟ و برای جبران افت مانورپذیری در صورت لود تسلیحات در دسترس ترین کار اعزام زوجی تایگر برای رهگیری هستش یک تایگر با لود تسلیحات شامل غلاف راداری و دو موشک فکور و دو موشک سایدوایندر و باک های سوخت و تایگر دومی با چهار موشک سایدوایندر و باک های سوخت بیشتر 

تایگر اولی وظیفه نبرد فامد به عهده می گیره و اگه توی این کار موفق نشد تایگر دوم با سبک بالی و مانورپذیری بیشتر عهده دار  نبرد داگفایت خواهد شد

و راه دیگری که برای رفع ضعف موتور تایگر میشه انجام داد بدون تغییر ابعاد موتور ساخت نمونه ای از اوج با دو برابر تراست بیشتر یا ساخت موتور توربوفن بدون پسوز هستش

19 hours قبل , Skyhawk گفت:

تایگر حداکثر یک تیر موشک فکور رو میتونه(به صورت نسبتا بهینه)بکار بگیره که در این صورت سوال اینه که چرا این موشک از پرتابگر سطحی پرتاب نشه؟ تایگر که برد پروازی و ماندگاری بالایی نداره که بتونه مانند تامکت بر روی یک منطقه گشت هوایی داشته باشه, بنابراین موشکی با برد فکور(صیاد2 و صیاد3)رو میشه از روی لانچرهای زمینی هم پرتاب کرد و اساسا افزودن چنین قابلیتی به جنگنده سبک کاری منطقی محسوب نمیشه!

تایگر با لود تسلیحات و باک سوخت تا شعاع 500 کیلومتری رو پوشش میده یعنی به اندازه حد آتش دو سامانه مانندs300

تامکت هم اگر تانکر سوخت نداشته باشه باید بعد از یک ساعت (بدون درگیری) به پایگاش برگرده برای مانداگاری بیشتر تایگری را می توان به عنوان تانکر برای سوخت رسانی در نظر گرفت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نقل قول

در واقع منظور من نبرد فامد هستش در این نبرد سرعت و مانورپذیری اهمیتی نداره در مقابل ایگل های سعودی شما کدام را ترجیح می دین تایگر یا صاعقه مجهز به فکور یا فقط دارای موشک حرارتی؟ 

سلام

می خواستم پاسخ سوال پست قبلی تون رو بدم که دیدم آقا رضا زحمتشو کشیدن، 

اما در مورد این سوالتون، هر کسی را بهر کاری ساختند، برای مقابله با ایگلهای سعودی در فامد باید از «جنگنده» مناسب فامد استفاده کرد. حتما می پرسید پس اف 5 ها یا صاعقه ها چی؟ اف 5 و صاعقه باید در پلن رزمی تخصصی خودش وارد نبرد با ایگل بشه و اتفاقا اونجا بسیار هم موفقه، منتها وقتی می تونه به خوبی با حریفی مثل اف 15 روبرو بشه که با هدایت خوب رادارهای زمینی و جنگنده های در آسمان از زاویه مناسب به اون نزدیک بشه.

به یاد بیارید که رمز موفقیت اف 5 تبریزی که میگ 25 سرگرد الریان (بنا به قولی) را سرنگون کرد فقط و فقط هدایت عالی کنترلر شکاری بود، و اگر یکی از سایدویندرهای اون لانچ میشد حتی لاشه ی میگ 25 هم بدست  خودمون می افتاد. 

پس در یک نبرد هوایی جنگنده ی رهگیر باید در ماموریتی که برای آن تخصص دارد وارد شود.

همانطور که آقا رضا هم اشاره داشتند اگر پلتفرم اف 5/صاعقه سنگین شود به میزان زیادی قابلیت مانور خود را از دست میدهد و این یعنی نقض غرض.

جهت اطلاع، زمانی که عربستان اف 15 های سی خود را تحویل گرفت این هواپیماها در داگفایت تمرینی با اف 5 های خود سعودی ها موفقیت خیلی شایانی به دست نیاوردند و شکستهایی داشتند. در حالی که اف 15 سی بنا به اذعان سازنده قرار بود در داگفایت بسیار قابلتر باشد و فاجعه ی اف 15 اِی (که یک بازنده ی محض در برابر اف 5 بود) نباشد. حال اگر همین پلتفرم صاعقه تحت پروتکل امن مخابراتی و با هدایت کنترلر زمینی/هوایی/الینت و ...از زاویه مناسب به اف 15 مهاجم نزدیک شود می تواند بخوبی آن رابه زحمت بیندازد و حتی اگر موفق به اسقاط آن نشود حداقل ماموریت آن را Abort نماید.

بله من هم موافقم اگر بتوانیم موشکی فامد با وزن حداکثر 150 کیلوگرم و ترجیحا رم جت (افزایش برد بواسطه حذف مخزن سوخت) بسازیم آن را به تعداد حداکثر دو عدد روی اف 5 نصب کنیم ولی نصب فکور را موافق نیستم که دلایل آن ذکر شد.

 

نقل قول

برای جبران افت مانورپذیری در صورت لود تسلیحات در دسترس ترین کار اعزام زوجی تایگر برای رهگیری هستش یک تایگر با لود تسلیحات شامل غلاف راداری و دو موشک فکور و دو موشک سایدوایندر و باک های سوخت و تایگر دومی با چهار موشک سایدوایندر و باک های سوخت بیشتر 

این تایگر اولی خودش از راه دور طعمه ی مناسبی برای موشکهای آمرام سعودی هست، و بدلیل وجود موشکهای سنگین و پر پسای فکور در زیر بالها (که مانند اف 14 نیمه پنهان هم نیستند) در هنگام شلیک موشک به سمتش نمی تواند مانوردهی مناسبی داشته باشد و هدف قرار می گیرد. اما پرنده ی دوم شانس بسیار بیشتری برای گریز دارد.

 

نقل قول

راه دیگری که برای رفع ضعف موتور تایگر میشه انجام داد بدون تغییر ابعاد موتور ساخت نمونه ای از اوج با دو برابر تراست بیشتر یا ساخت موتور توربوفن بدون پسوز هستش

دو برابر تراست بیشتر خیلی زیاده، اگر می فرمودید 10 یا 15 درصد قابل قبولتر بود، دو برابر بدون تغییر ابعاد غیر ممکن هست (با تکنولوژی فعلی).

توربوفن بدون پس سوز هم بدرد داگفایت نمی خورد، در داگفایت پس سوز بسیار کارا هست و نبودن اون موجب استال زودتر هواپیما در گردش، افزایش شعاع گردش، کاهش شتاب و یکسری ایرادات دیگر می شود. ضمن اینکه افزودن فن به موتور توربوجت باعث افزایش قطر بدنه اون میشه که با فرض ابتدایی تون (عدم تغییر ابعاد موتور) تناقض داره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگر این قضیه خرید موشک اومخونتو صحت داشته باشه مدل Umkhonto-ER-IR اون میتونه یک کیس عالی برای تجهیز همه ی جنگنده های ما علی الخصوص صاعقه باشه! وزن سبکی داره و 30 کیلومتر هم برد داره (که برد اون در شلیک از هواپیما حدودا دو برابر و یا کمی بیشتر میشه) و سرجنگی قدرتمند 23 کیلویی. (البته نوشته در دست توسعه، و این یعنی اینکه هنوز تولید انبوه نشده)

حتی همون مدل اینفرا رد معمولی اون (باز هم در صورت دسترسی البته) هم با برد 20 کیلومتر (که در شلیک از هوا به 40 کیلومتر یا بیشتر میرسه) گزینه مناسبی برای صاعقه ها هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 2 اردیبهشت 1397 در 05:33 , gen گفت:

میشه بگید درگ بالایی که گفتید طراحی قاهر ایجاد میکنه از کجا نشات میگیره ؟ همچنین مشکل ایرودینامیکی طراحی قاهر چیه ؟! اخه گفتید قاهر مشکلات متعدد طراحی داره !! طبیعتا اونیکه قاهرو طراحی کرده خیلی بیشتر از من و شما میدونه 

دوست عزیز من متاسفانه اطلاعات فنی در این ارتباط ندارم. اینها مطالبی که شنیدم و عینا نقل کردم. اونچه که مسلم است این است که از زمان رو نمایی تا الان که حدود 5 یا 6 سال گذشته و با تلاش های صورت گرفته پرواز نکرده. در واقع تا حدی که من شنیدم تلاش شده ولی پرواز نکرده.

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دوستان ببنید نکته ای که هست این است که کشور و مسولین باید بشین تصمیم بگیرن میخوان چه کار کنن. یا باید هدف و برنامه خرید هواپیماهای روز از کشورهای دیگر باشه یا رو ساخت داخل برنامه ریزی کنن. 

طراحی و ساخت یک هواپیمای نسل 4.5 و یا 5 در کشور که در حد هواپیماهای روز دنیا باشه نیاز به ده ها میلیارد دلار سرمایه گذاری روی تحقیق و توسعه و خرید و حتی دزدیدن اطلاعات از کشورهای دیگر طی یک پروسه 10- 15 ساله داره. باید دید کشور همچین توان مالی و عزمی رو داره یا نه. وگرنه اینکه مثلا رو پروژه قاهر گفته شد 5 ملیون دلار سرمایه گذاری شده نوعی خاله بازی محسوب میشه. این کار نیاز به یک مدیر بسیار توانا در حد شهید تهرانی مقدم و یا یک مدیر مشابه که من شنیدم سازمان انرژی اتمی ئاشته داره که هر ذو این عزیزان به صورت نامحدود توانایی امضا چک داشته اند. چین  همچین تلاشی رو کرده و الان کم کم به نسل پنج داره میرسه. اینها 20 سال کار کردند از روسیه و اسراییل هم کمک گرفتند. مقدار زیادی تکنولوژی هم تا حالا دزدیدند. 

خود انگلیس برای یورو فایتر با چند کشور مشارکت کرد. این کارها خرج بسیار بالایی داره. اصلا باید دید کشور همچین قصد و توانی رو داره یا نه. 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط SAEID
      [align=center]توسط متخصصين داخلي؛

      سامانه موشك زمين به هواي "اس200" بهينه‌سازي شد

      همزمان با سالگرد عمليات والفجر 8، سامانه موشكي "اس 200" به دست متخصصين پدافند نيروي هوايي ارتش بهينه و بازسازي شد.

      [/align]

      به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي نيروي هوايي ارتش، سامانه‌‌ي موشكي زمين به هواي "اس200" توسط متخصصين پدافند نيروي هوايي ارتش بهينه و بازسازي شده و صبح امروز يكشنبه با حضور مقامات لشكري و كشوري پرتاب آزمايشي خود را با موفقيت انجام داد.
      احمد ميقاني، فرمانده نيروي هوايي ارتش در تشريح ويژگي‌ها و توانايي‌هاي برجسته‌‌ي اين موشك گفت: بررسي ميزان كارايي سامانه‌هاي پدافند اعم از موشكي و راداري در مقابل تهديدات احتمالي عليه كشور ايران و همچنين ارتقاء سطح مهارت و دانش كاركنان عملياتي و فني در مراحل مختلف و آماده‌سازي تجهيزات موصوف از اهداف آزمايش اين سامانه‌ موشكي است.
      وي با اشاره به تلاش‌هاي متخصصين نيروي هوايي براي بومي‌سازي و نهادينه كردن علوم پيشرفته دنيا در راستاي دفاع از حريم هوايي كشور، گفت: توان نظامي ايران در خدمت صلح و آرامش كشور و منطقه است و تاريخ پرافتخار انقلاب اسلامي ايران نشان‌دهنده‌ي متخصصين و اتكاء به توانمندي‌ داخلي است كه قابليت‌ تأمين تمامي نيازهاي كشور را به استفاده از اقدامات تخصصي و امكانات موجود فراهم مي‌كند.
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط seyedmohammad
      بسمه تعالی 
       

       
      نیروهای مسلح و مساله ی نخبگان  
       
       
       
      پیشگفتار: مساله ی نخبگی و نخبگان امروزه در هر سازمانی مطرح است . سازمان های غیر دولتی معمولا به دنبال سیاست هایی برای جذب نخبگان هستند. سازمان های دولتی عموما  از سیاست هایی همچون نوآوری باز[1] برای بهره بردن از نخبگان بدون نیاز به جذب و استخدام ایشان را دنبال میکنند. در برخی سازمان های دولتی مانند مجموعه های نظامی، امنیتی به دلیل سیاست های مرتبط با طبقه بندی اطلاعات ، موضوع نخبگان و نحوه ی تعامل سازمان با ایشان پیچیده تر است .
      دو خلاصه ی سیاستی  زیر توسط دو نویسنده نوشته شده اند ولی ایده ی مولف در هر دو تقریبا یکسان است. هر یک از مقالات میکوشد استدلال کند که رویکرد توجه به نخبگان از اساس دارای مشکلاتی است و نهاد های نظامی بایستی رویکرد دیگری را پیش بگیرند. استدلال ها  بر مبنای لزوم  توجه به نیازها و تعریف درست آنها بجای حمایت از ابزارها، ایده ها و وسایل است. با این استدلال سرمایه انسانی(شامل نخبگان) نیز بخشی از ابزارهای نیل به حل مسائل و نیازها در نظر گرفته می شود. مقاله دوم توسط واریور نوشته شده و در پست بعدی منتشر می شود انشالله. 
      ***
       
       
       
      سازمان های نظامی در جمهوری اسلامی ایران، به دلیل شرایط خاص عقیدتی و ایدئولوژیک مصداق سازمان های ارزش محور در علم مدیریت هستند.
      در علوم مدیریتی گفته میشود که  سازمان های ارزش محور، معمولا دارای فرصت هایی هستند: ارزش هاي محوري سازمان و مديريت سازمان بر اساس اين ارزشها مي تواند راهنماي بسيار خوبي جهت رشد و ادامه حيات سازمان باشد ، زیرا اين سازمان ها، به عنوان واكنش در برابر تغييرات محيطي ، ارزش هاي محوري خود را تغيير نمي دهند بلكه در صورت لزوم سعي مي كنند محيط خود يا ساختار هاي قبلي خود را تغيير دهند ، تا بتوانند ارزشهاي سازمان خود را حفظ نمايند. ارزش محوری موجب ایجاد و رشد سازمان هايي می شود كه رفتارشان حاصل تصميم و انتخاب آگاهانه خودشان و مبتني بر ارزش هاست نه ثمره اوضاع و شرايط محیطی. فرصت دیگر آن است که این سازمان ها عموما سازمان هايي عامل ، موثر و مسئوليت پذيرند . همچنین، این نوع سازمان دهی جهت مديريت استراتژيك نیز مناسب اسب زیرا در همه جنبه هاي تدوين ، اجرا و ارزيابي استراتژي ها و به هنگام تصميم گيري در اين زمينه ها بايد ارزش هاي محوري رعايت شوند و مورد توجه قرار گيرند.
      گذشته از نوع طراحی سازمانی در نیروهای مسلح ایران، نوع مدیریت نیز غالبا ارزش محور[2] است. در مديريت بر مبناي ارزش ها همه طرح ها ، تصميمات و عمليات در سازمان بر اساس ارزش ها هدايت و رهبري مي گردند. در این رویکرد هدف کلی به حداکثر رساندن ارزش سازمان است. این بدان معناست که تصمیمات صرفاً برای دستیابی به سود کوتاه‌مدت نباشند. گفته می شود که اگر تأثیرات بلندمدت تصمیمات بر سودآوری و پایداری سازمان در نظر گرفته شود، بازتاب آن را درآینده و در موفقیت های  به دست آمده توسط سازمان، مشاهده خواهد شد.
      اما این سازمان ها دارای نقاط ضعف و آسیب هایی نیز هستند. مهمترین آسیب ارزش محوری چه در طراحی سازمانی و چه در نوع مدیریت  آن است که در صورت تصویب و پذیرش یک ارزش از سوی سازمان – توسط فرهنگ غالب جامعه، فرهنگ سازمان یا اجبار مدیران – ارزش به عنوان هدف غایی سازمان تلقی شده و در صورت تامین آن ارزش ها، سازمان به هدف خویش رسیده است حتی اگر هیچ کار مفیدی درون سازمان صورت نگرفته باشد.
      در میان ارزشهایی که حقیقتا جزو ارزشهای اصیل هستند ولی به دلیل نوع و ساختار سازمان نیروهای مسلح ما آسیب زا شده اند می توان به برخی موارد اشاره نمود. به دلیل نوع وابستگی به حاکمیت، در ساختار نیروهای مسلح ایران مهمترین ارزش پیش فرض که همواره در معرض آسیب زایی قرار دارد، ارزش بودجه است. ارزش های دیگری که میتوان در این حوزه شناسایی نمود به شرح ذیل است:
      توجه بیش از حد به دفاع مقدس[3]،
      ارزش های موقت مربوط به تحولات سیاسی،
      تحقق شعار ما می توانیم،
      ارزش تبلیغات
      و به نظرمی رسد رویکرد توجه به نخبگان نیز با توجه موارد پیش گفته رویکرد صحیحی نبوده و موجب آسیب زایی می گردد.
       
      ارزش بودجه: ارزش بودجه به معنی آن است که نیروهای مسلح ایران به عنوان مصرف کننده ی بودجه دارای ارزش های سازمانی جهت جذب حداکثر ممکن از بودجه، گسترش حداکثر بوروکراسی سازمانی برای مصرف این بودجه و تضمین ادامه دار بودن این جریان بودجه می باشد. نمود این مساله را نیز می توان در تعریف پروژه ها بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعی نیروهای مسلح جهت مصرف بودجه های تحقیقاتی پژوهشی و یا سیاست گران تمام کردن پروژه ها توسط وزارت دفاع دید که مورد اخیر موجب گسترش نهاد های موازی در سپاه، ارتش و ناجا ( ساتخ ها) و تامین نیاز های اصلی این مجموعه ها به صورت درون سازمانی شده است.
       
      توجه بیش از حد به دفاع مقدس: در نظر گرفتن توجه به دفاع مقدس اگر به عنوان یک تجربه ی تاریخی عظیم و یک گنج بزرگ جهت تجربه اندوزی و شناخت تهدیدات و راهکارهای دفاعی و نظامی باشد میتواند بسیار سودمند باشد ولی هنگامی که به عنوان یکی از ارزش های محوری سازمان های نیروهای مسلح در نظر گرفته می شود موجب آسیب هایی از این دست می شود.
      ·        عدم گردش نسلی و عدم اطمینان به نسل های جدیدتر به بهانه عدم حضور ایشان در دفاع مقدس و یا لزوم حفظ فرماندهان دفاع مقدس.
      ·        عدم به روز آوری جدی و عملی تاکتیک ها و تجهیزات به بهانه جواب گو بودن آنها در زمان دفاع مقدس و تهدیدات آن زمان.
      ·        برگزاری مراسمات یادواره های شهدا و بزرگداشت مناسبات دفاع مقدس و صرف بودجه های کلان جهت امور فوق که در این مورد می توان به انتقاد مقام معظم رهبری و نارضایتی ایشان از صرف بودجه ی کلان جهت ساختمان یادمان شهدا در جریان بازدید از دانشگاه افسری امام حسین علیه السلام اشاره نمود. در صورتی که مطابق موارد گفته شده توجه به دفاع مقدس به عنوان یکی از ارزش های محوری سازمان درآید، با توجه به ارزش محور بودن سازمان نیروهای مسلح ایران،  با حاصل شدن نتایجی که منجر به بزرگداشت یاد دفاع مقدس گردد اهداف سازمان محقق شده است.
       
      ارزش های موقت مربوط به تحولات سیاسی:  آسیب های متعدد ارین ناحیه را می توان از ارزش های دوره ای و گذرای سیاسی در سازمان نیروهای مسلح نیز مشاهده نمود. مهم ترین نمود آن به خصوص در وزارت دفاع به دلیل وابستگی به دولت و تغییر جناح های سیاسی قابل مشاهده است. بدین ترتیب که در دوره ی قدرت هر یک از جناح های سیاسی گفتمان آن جناح غالب با تغییرات مدیریتی و هدایت جریان بودجه بر روال کاری وزارت خانه مذکور اثرات عمده گذاشته و بعضا مسیر برنامه های کلان را نیز دست خوش تغییر می سازد. برای مثال در دوره دولت احمدی نژاد بودجه های کلان فضایی برای اهداف غیر واقعی و دور از نیازهای کشور اختصاص داده شد در حالی که با سیاست های تنش زدایی دولت روحانی نه تنها مسیر بودجه فضایی به کل مسدودشد بلکه تلاش شد کل سازمان های مرتبط با این دانش ازبین رفته و دانشمندان فضایی نیز با سرخوردگی جذب کارهای دیگر شوند. 
       
      تحقق شعار ما می توانیم: شعار "ما می توانیم" نیز گرچه یکی از هوشمندانه ترین راهبرد های مطرح شده از سوی رهبر انقلاب در همه عرصه های اقتصادی، نظامی و صنعتی ست، ولی توجه افراطی به این شعار به عنوان یک ارزش مستقل به خصوص در عرصه نظامی موجب تعریف نمودن پروژه های بی حاصل و بدون استفاده در سازمان رزم نیروهای مسلح ایران، حمایت از ایده های نامتناسب با میدان و رشد نامتوازن فناوری ها جهت اثبات توانایی داخلی شده است که در نهایت نیز خروجی این پروژه ها پس از هزینه بسیار زیاد جهت کسب فناوری و ساخت پیش نمونه های اولیه بایگانی شده و هیچگاه به صحنه ی عمل و استفاده نرسیده است. در صورتی که چنانچه جنبش" ما می توانیم  " به معنی بهره گیری از حداکثر ظرفیت تولید داخلی جهت برآورده کردن نیازهای واقعی نیروهای مسلح به کار گرفته شود موجب جهش عظیم هم در تولیدات نظامی و هم در اقتصاد ایران خواهد شد. 
       
      ارزش تبلیغات: آرامش روانی جامعه، حس امنیت و اقتدار در بعد داخلی، و قدرت نمایی در بعد خارجی نیز مطلبی مهم و بسیار حیاتی ست. اما هنگامی که به عنوان یکی از ارزش های محوری سازمان نیروهای مسلح ایران قرار بگیرد، نتیجه ی آن رونمایی از محصولاتی که هنوز مراحل تست را نیز پشت سر نگذاشته اند، و یا رونمایی های متعدد از برخی پروژه های تکراری با نام های جدید، بزرگ نمایی های خارج از قاعده، و کوچک نمایی های غیر واقعی در مورد تهدیدات موجود است. اوج این مشکل را می توان در رژه ی هر ساله نیروهای مسلح دید که به بدترین شکل ممکن بدون نظم و ترتیب و رعایت اصول رژه دو بار در سال اجرا می شود.پیش ازین نیز مقاله ای با عنوان " نظام رونمایی ها : امنیت زایی و امنیت زدایی" در مورد همین آسیب منتشر شده است. 
       
       
      آخرین ارزش موجود در سازمان نیروهای مسلح که به تازگی مورد توجه قرار گرفته است و به اندازه ارزش های پیش گفته مورد توجه نیست ولی بیم آن می رود که مانند ارزش های پیش گفته نهایتا منجر به آسب هایی بشود، مساله نخبگی و توجه به نخبگان است. شکی در بهره بردن در نیروهای نخبه و لزوم شایسته سالاری در هیچ سازمانی از جمله سازمان های نظامی وجود ندارد؛ ولی مشکل آنجاست که در یک سازمان ارزش محور، اگر مساله توجه به نخبگان خود به یک ارزش تبدیل شود، هیچگاه نتایج مورد نظر از بکار گیری نخبگان حاصل نخواهد آمد. نمود این داستان در جشنواره ها و فراخوان های ایده ها و جذب نخبگان که مدتی ست در نیروهای مسلح اتفاق می افتد قابل مشاهده است. اگر چنانچه که در ادامه گفته خواهد شد نیروهای مسلح ایران با رویکرد نیاز محور به سراغ نخبگان رفته و از ایشان برای حل مسائل کمک بگیرند، قطعا در یک رابطه ی دو سویه هم نخبگان امکان خدمت به کشور و مورد حمایت قرار گرفتن را بدست خواهند آورد و هم نیروهای مسلح از خدمات آنها به درستی بهره مند می شوند. اما چنانچه توجه به نخبگان خود به ارزش تبدیل شود، رویکرد مورد نظر منجر به جذب، استخدام، و یا حمایت های مقطعی در بعد مالی و مطرح ساختن حاصل دانش نخبگان در سمینار ها، همایش ها و مجلات تخصصی در قالب مقالات و پژوهش هایی که از روی کاغذ فراتر نمی روند خواهد بود.
      حقیقت آن است که در طول سال هایی که مساله توجه به نخبگان در نیروهای مسلح مورد توجه قرار گرفته است خروجی این سیاست نهایتا منجر به خمودگی و سرد شدن نخبگان، و در بسیاری از موارد جذب و هضم آنان در نظام بروکراتیک و سلسله مراتب سازمان های نظامی شده است. بنابر این  جهت بهره بردن از دانش نخبگان، نبایستی مساله توجه به نخبگان، خود تبدیل به یک ارزش در نیروهای مسلح شود، که در نهایت، مانعی برای بهره بردن از نخبگان و وصول به نتایج مورد نظر خواهد شد.
      اکنون و با در نظر گرفتن مطالبی که در مورد دیگر ارزش های حاکم بر سازمان نیروهای مسلح ایران گفته شد دوباره به مساله ی نخبگان نظر کنیم. در یک سازمان ارزش محور، نه تنها تعریف نخبگی تابع ارزش های سازمان است بلکه نحوه ی رفتار با نخبگان نیز مشمول همین قاعده است.
      ارزش هایی چون تظاهر به دینداری و یا ارتباطات خانوادگی که در عرف نیروهای مسلح با عبارت " منًا بودن" از آن تعبیر می شود ( تعریف نخبگی ) و داشتن برخی عقاید سیاسی خاص در دوره های سیاسی ( رفتار با نخبگان) و بسیاری مثال های دیگر از مصادیق غلبه ارزشهای بالاتر در سلسله مراتب ارزش ها بر بر ارزش های پایین تر مانند همین موضوع نخبه سالاری است. این موضوع  تا کنون باعث عدم امکان بهره مندی شایسته نیروهای مسلح از ظرفیت جامعه نخبگانی کشور شده است. در صورتی که با رویکرد نیاز محور و با به روزآوری برخی نکات حفاظتی ( حفاظت اطلاعات هوشمند شامل روش های برون سپاری و تقسیم پروژه) می توان از طیف وسیعی از نخبگان جهت براورده ساختن نیازهای دفاعی و نظامی کشور و رفع تهدیدات پیشرو مدد گرفت. 
      البته کل سازمان نیروهای مسلح، در یک حالت آرمانی بایستی دچار تحول در طراحی سازمانی شده، و از طراحی ارزش محور به طراحی فرایند محور میل کنند. از آنجا که امر فوق در کوتاه مدت و میان مدت امکان پذیر به نظر نمی رسد، پیشنهاد می شود که در مدل مدیریتی، بجای مدیریت مبتنی بر ارزش، رویکرد نیازمحور مورد توجه قرار گیرد. در این رویکرد بایستی نیازهای واقعی نیروهای مسلح (در میدان، آینده ی نزدیک و آینده ی دور ) مرتبا نیاز سنجی شده و جهت پاسخ به این نیاز ها از نخبگان به صورت هدفمند بهره گیری شود.
      در یک مدل پایه نیاز محوری از فرآیند زیر پیروی میکند:
       
       

       
       
       
      نکته ی مهم در این مدل و یا دیگر مدل های پایه در مورد عملکرد نیاز محور آن است که بایستی همواره پایش دقیقی جهت دانستن نیاز های واقعی و تشخیص اولویت آنها و ورود به مراحل بعدی انجام گردد. 
       
       
       
       
       
        [1] Open innovation
      [2] VBM
      [3] مساله ی عظمت دفاع مقدس و مقام رفیع شهداو وجوب توجه به آن از اصول مسلم است ولی ما دراینجا در مقام آسیب شناسی بوده و ناگزیراز بررسی دقیق موضوعات می باشیم.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.