امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

جدای از اقدامات گروه های آشوبگر هدایت شده از خارج که در این چند روز انجام گرفت، یکی از اقدامات خوب اجرای مانور اینترنت ملی بود که اتفاق افتاد و باید گفت عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. در این زمینه چند نکته به نظر من می رسد که آنها را بیان می کنم.

یکی از مواردی که به نظر من میرسه اینه که وقتی دستور ping رو سایت google.com اجرای می کنی، دستور می تونه آدرس آی پی سایت رو برگردونه ولی پکیج های ارسالی بر نمی گردند. تبدیل آدرس سایت به آی پی توسط DNS انجام میشه، اینکه آدرس آی پی سایت گوگل بر می گرده به نظر من معنی اش این هست که ما روی یک شبکه اینترانت داخلی با یک سرور نام (name server) جدا نیستیم، چون این سرور نام هرچی هست آدرس آی پی گوگل (و سایر سایت های خارجی) رو داره، خوب حالا سوالی که پیش میاد اینه که آیا ما به جای شبکه اینترانت ملی الان روی همان شبکه اینترنت هستیم و فقط دسترسی به خارج قطع شده؟ و اگر اینطور هست این کار به چه صورت انجام شده؟ آیا یک لیست سفید وجود داره که اجازه عبور پکیج ها از سایت های تعیین شده داخلی را می دهد و سایر درخواست ها را بلوکه می کند؟ چیزی که شک من رو تقویت کرده اینه که با دنبال کردن مسیر پکیج ها با اجرای دستور tracert روی سایت google.com دیدم که پکیج ها تا بخشی از مسیر رو می روند و پاسخ برمیگردانند از یک جا به بعد دیگر پاسخ بر نمی گردد، که به نظرم نشانه وجود چنین سیستمی است. و اگر چنین سیستمی برقراره سوال دیگری که پیش میاد اینه که عملکرد چند روز اخیر سایت های داخلی آیا می تواند واقعا نشان دهنده عملکرد خوب آنها در مواقع بحران باشد، چون ممکن است سرورهای سایت ها الان در خارج باشند و فقط شبکه اجازه ارسال در خواست ها به این سرورها را می دهد.

در آخر باید بگم که اطلاعات من درباره شبکه اصلا کامل نیست و ممکن است چیزهایی که نوشتم درست نباشد و به خاطر عدم دسترسی به گوگل نتوانستم اطلاعات کاملی درباره چگونگی عملکرد شبکه و این دستورات برای صحت سنجی مطالبی که نوشتم پیدا کنم، خوشحال می شوم دوستانی که تخصص دارند نظر بدهند.

  • Like 1
  • Upvote 2
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
9 hours قبل , arminheidari گفت:

 

رفتن مزیت خودش رو داره و زحمت و درد خودش رو 

موندن هم همینطور 

بدبخت اونه که تو فکر اونور باشه و اینجا مونده باشه

 

----------------

جدا از هر بحثی شبکه های مجازی میتونن فشار برای شفاف سازی رو بیشتر بکنن و مقابل فساد بایستن 

یه روزی نه چندان دور شفاف سازی خیلی از بحث های فساد رو رفع میکنه 

همون راهی که آمریکا رفت رو ما هم باید بریم و به طبعش دردش رو هم بکشیم 

فرق ارتش صفوی با ارتشی که عثمانی ، ازبک ها ، افغان ها ، هندی ها را در هم کوبید ، « نادرقلی » بود ،

اینکه شما هم به سبک این افراد معلوم الحال در قدرت خیلی راحت می خواید ملت رو از کشور بیرون کنید ، جای تأسف دارد ....

 

اصولا مزیت ایران ( اگه مزیتی باشه ) اینه که ملت به صورت خودخوان به اینترنت  world wide web  وصل می شدن و چیزی یاد می گرفتن و بعد به کشور سود می رساندند وگرنه از نظام آموزشی کشور پر حوزه ی انفورماتیک ما خروجی نداریم .....

 

الان شما امکان ایجاد یک پروژه ساده ی نمای وب سایت رو هم نداری چن هم vue هم react و هم  angular نیازبهاتصال به مخزن های کد وکتابخانه ،npm دارند ... برنامه های .net نیاز به اتصال به nuwget دارند ، برنامه های اندروید نیاز به gradle build  دارند ....

شما می خواید اینده صنعت ناخوش نرم افزار ایران مه تشکیل شده از مشتی برنامه نویس ناراضی که با مشکلاتی مثل کمی حقوق ، نداشتن امنیت شغلی ، ساعت کاری زیاد ، ندادن دستمزدها ، فشار کاری شدید ، فشار عوض شدن تکنولوژی ها به صورت مداوم و از همه مهم تر فشار تحریم های اعمالی رو به رو هست رو با این کار نابود کنید .....

همین حالا شرکت بنده بالای ۶ماه هست دنبال نیرو می گرده که بتونه با ddd  ، cqrs , event sourcing تحت پلتفرم .net برای یک سازمان حکومتی کد بزنه که پیدا نمیشه ....

یکی هم که پیدا شد روز دوم حراست سازمان اومد ازش مدارکش رو خواست ، همون روز گفت کار دارم و رفت و دیگه برنگشت ...‌

 

شما هم مثل همون مشتی تصمیم گیر نه علم کافی دارید نه خرد و فروتنی کافی که بخواید در مورد نتایج تصمیم فکر کنید ...

 

خیلی صریح عرض می کنم که در مبحث امنیت سایبری ، متخصصین شبکه ما کتی توان حلوگیری از به رورچچچچچچچچگ روز رسانی ویندوز رو هم ندارنذ و تا زمانی مه سخاچ

  • Upvote 4
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
8 hours قبل , SardarJangal گفت:

یکی از مواردی که به نظر من میرسه اینه که وقتی دستور ping رو سایت google.com اجرای می کنی، دستور می تونه آدرس آی پی سایت رو برگردونه ولی پکیج های ارسالی بر نمی گردند. تبدیل آدرس سایت به آی پی توسط DNS انجام میشه ...

 

سلام

احتمالا از کش isp استفاده می کند .  

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
14 hours قبل , Ghalam گفت:

فرق ارتش صفوی با ارتشی که عثمانی ، ازبک ها ، افغان ها ، هندی ها را در هم کوبید ، « نادرقلی » بود ،

اینکه شما هم به سبک این افراد معلوم الحال در قدرت خیلی راحت می خواید ملت رو از کشور بیرون کنید ، جای تأسف دارد ....

 

اصولا مزیت ایران ( اگه مزیتی باشه ) اینه که ملت به صورت خودخوان به اینترنت  world wide web  وصل می شدن و چیزی یاد می گرفتن و بعد به کشور سود می رساندند وگرنه از نظام آموزشی کشور پر حوزه ی انفورماتیک ما خروجی نداریم .....

 

الان شما امکان ایجاد یک پروژه ساده ی نمای وب سایت رو هم نداری چن هم vue هم react و هم  angular نیازبهاتصال به مخزن های کد وکتابخانه ،npm دارند ... برنامه های .net نیاز به اتصال به nuwget دارند ، برنامه های اندروید نیاز به gradle build  دارند ....

شما می خواید اینده صنعت ناخوش نرم افزار ایران مه تشکیل شده از مشتی برنامه نویس ناراضی که با مشکلاتی مثل کمی حقوق ، نداشتن امنیت شغلی ، ساعت کاری زیاد ، ندادن دستمزدها ، فشار کاری شدید ، فشار عوض شدن تکنولوژی ها به صورت مداوم و از همه مهم تر فشار تحریم های اعمالی رو به رو هست رو با این کار نابود کنید .....

همین حالا شرکت بنده بالای ۶ماه هست دنبال نیرو می گرده که بتونه با ddd  ، cqrs , event sourcing تحت پلتفرم .net برای یک سازمان حکومتی کد بزنه که پیدا نمیشه ....

یکی هم که پیدا شد روز دوم حراست سازمان اومد ازش مدارکش رو خواست ، همون روز گفت کار دارم و رفت و دیگه برنگشت ...‌

 

شما هم مثل همون مشتی تصمیم گیر نه علم کافی دارید نه خرد و فروتنی کافی که بخواید در مورد نتایج تصمیم فکر کنید ...

 

خیلی صریح عرض می کنم که در مبحث امنیت سایبری ، متخصصین شبکه ما کتی توان حلوگیری از به رورچچچچچچچچگ روز رسانی ویندوز رو هم ندارنذ و تا زمانی مه سخاچ

 

امروز رفتم خونه یکی از فامیل ها و از قضا بی بی س ی و ایران اینتر  نشنال دیدم 

اولین نظرم این بود که بوی کباب شنیدن و با حرص و طمع داشتن از اعتراضات صحبت می کردن و اعتراضات پشت سفارت ایران رو نشون میدادن 

تصاویری هم از درگیری ها نشون میدادن و طوری ارائه می دادن که بیشتر تحریک کننده بود تا بیانگر وضعیت

با فامیلمون که صحبت کردم گفت این تصاویر رو چند روزه دارن پخش میکنن و تکراری هست 

 

با چیزی که من دیدم یک تهاجم تبلیغاتی شدید علیه کشور درست کردن و قطع اینترنت و فعال کردن اینترنت داخلی کاملا منطقی بود 

 

 

--------------

کسی رو از مملکت بیرون نکردم

وضع من هم مثل بقیه مردم هست و فشار اقتصادی روی من هم هست 

روزهایی هست که دست خالی خونه میام و شرمنده خونه میشم 

می دونم 6 ماه حقوق نگرفتن یعنی چی

ولی می دونم که تو بی امنیتی اصلاح شرایطی صورت نمیگیرد و گرگ های گرسنه اماده پاره کردن ایران هستن

توی فساد و مشکلات مدیریتی کشور هم بحث زیاد هست و جای دفاع نیست 

 

اما در مورد مشکلات قطع اینترنت 

حقیقت اینه که امروز یک هشدار بود به زیرساخت هایی که کامل نشده است 

اینکه در خصوص اینترنت منابع اینترنتی و بانک اطلاعات کافی نداریم و مهمتر از همه موتور جستجو نداریم

برای مثال خودم خیلی از کارهام رو متوقف کردم بخاطر از کار افتادن ایمیل ها 

 

در مورد شرایط اقتصادی هم کم کاری گذشته و تکیه بر خام فروشی مشکل ماست 

الان صنایع نیشکر خوزستان ملاث رو مفت به ترکیه میفروشن و ترکیه ام دی اف و الکل به ما چند برابر میفروشه 

الان کلی خروجی ها از صنایع داریم که منابع بلقوه کار و تولید هستن ولی ... 

نفتی که میخواهیم صادر کنیم باید امروز در پالایشگاه ها تصفیه می کردیم و در داخل مصرف می کردیم ولی ... 

جای بحث نیست ولی نباید خیلی چیزها رو قاطی کرد چون آخر سر خسته می شیم و احساس نمیذاره همه داستان رو ببینیم 

 

 

 

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

موضوع چرا نباید شیر فلکه اینترنت باز باشه ؟

با توجه به قطعی بیش از اندازه نت در ایران باید به دلایل و مزیتهای قطع بودن نت بپردازیم آیا فقط به خاطر شلوغیها بوده ؟

خب اولین دلیل اینکه نباید نت وصل شه رو از تو همین انجمن میلیتناری میشه فهمید آخرین باری که صحبت از گرونی بنزین شد کی بود ؟ در نتیجه تفکر عمومی جامعه به یه موضوع فرعی جلب شده تا گرانی آروم آروم از ذهن ها پاک بشه. دومین دلیل برای گل گرفتن در اینترنت برای ابدیت هم خستگی مسئولین از پاسخگویی به به مردم برای گندهایی هست که هر چند وقت یک بار سر از نت در میاره بهترین نمونش هم نماینده سراوان بود پس اگه نت نباشه گندی هم در نمیاد خوش به حال اساتید . 

نتیجه : دلایل کوتاه مدت به مزاق امنیتیها خوش میاد و نتیجه بلند مدت برا مریران دولتی و مجلس و امثالهم پس با هم همسو میشن و مانع از وصل شدن میشن آسیبهای اجتماعی و اقتصادیو سیاسی هم فدای اهداف اساتید 

 

  • Like 1
  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با اینکه دلم پره از همه ولی چون مدیران این انجمن حق به گردن همه ما دارند مطلبی که به کسی بربخوره و در اینجا هم ببندن نمیذارم . فقط دو جمله ایا خفه کردن راه ارتباظ مردم حق الناس نیست ؟ ایا فقط خارجی دونستن معترضان جواب میده ؟

  • Like 1
  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک نکته دیه از مزایای قطع اینترنت به یادم اومد :

سومین دلیل تامین بوجه دولت با فروش VPN هستش که اگه به گردش مالی این بخش نگاه کنید کاملن منطقی میاد .

پی نوشت خیلی بده دولت دلال بشه .

ویرایش شده در توسط ldmdff
  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تقاضایی خطرناک از ترامپ: تحریم ویژه دامنه‌های «دات آی آر»

https://www.tabnak.ir/fa/news/940934/%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%DB%8C-%D8%A2%D8%B1

 

 

نقل قول

در پی قطعی ده دوازده روزه اینترنت کشورمان، مدیرعامل یکی از مشهورترین سایت‌های فروش وی پی ان در جهان با انتشار نامه‌ای خطاب به دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، وزیر خزانه داری وی و مدیرعامل «آیکان» از ایشان خواست تا دامنه تحریم‌ها علیه کشورمان را توسعه داده و شامل نهاد‌های زیرساخت اینترنت در ایران نیز بکنند.

بر اساس این نامه که دستمایه تحلیل‌هایی نیز قرار گرفته، «مایکل گرگیلو» با تقدیر از عملکرد ترامپ و مقامات آمریکایی در خصوص برخورد با دامنه اینترنتی متعلق به کره شمالی (kp.)، خواسته که آمریکا به عنوان رهبر جهانی «امنیت سایبری» در واکنش به اقدام اخیر ایران در قطع اینترنت سراسری، تصمیمات مشابهی علیه ایران اعمال کند.

 

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همون بلایی رو که با اتحاد کامل بر سر مردم رو آوردند، رو قراره ترامپ به سر خودشون بیاره. تجربه نشون داده ترامپ شوخی ای نداره پس باید در این زمینه هشیار بوده و مسئولین بتونن زیر ساخت های خوبی برای عدم ضربه پذیری ایجاد کنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این وی پی ان فروش احتمالا از جایی پول گرفته که این پیشنهاد رو بده ...

 

 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایران – آمریکا : جنگ سایبر بخشی از جنگ هیبریدی

iran-denies-being-hit-by-us-cyber-attack.jpg

 

تنش‌ها پس از چند هفته پروپاگاندا و جنگ روانی بین ایالات‌ متحده و متحدان آن از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر ، دوباره بالا گرفته ‌است.

ظاهرا اوضاع فعلی به سختی قابل توصیف است  ، زیرا واشنگتن با قاطعیت ، گزارش های مربوط به تحریم های جدید علیه ایران را ادامه می دهد و گزارش ها را با چاشنی لفاظی های ضد ایرانی همراه می سازد . در تهران هم مجموعه ای از احساسات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی ظاهر شده که خواستار مبارزه با دشمن هستند . با این حال ، احساسات هنوز نتوانسته اند به درجه یک جنگ داغ که در تابستان و اوایل پاییز گزارش شده است ، برسند.

در همین حال، برخی از جنگ‌های نامرئی مخفی در فضای مجازی در طی این دوره سکوت به وقوع پیوسته است . دقیقاً مثل هر جای دیگر که در شرایط سخت زمان ما اتفاق می افتد.

به نقل از رویترز ، ایالات متحده در پاسخ به حمله ماه سپتامبر به تأسیسات نفتی در عربستان سعودی ، با هدف تضعیف توانایی های ایران در منطقه ،  به یک حمله سایبری به تاسیسات فنی زیر ساخت‌های تبلیغاتی ایران اقدام نمود . بر اساس این گزارش ، تهران بازیگر بزرگی محسوب می شود که اطلاعات نادرست را منتشر می کند.  در سال ۲۰۱۸ در  تحقیقاتی بیش از ۷۰ وب سایت کشف شده اند که پروپاگاندا ایرانیان را در ۱۵ کشور پخش می‌کنند.

 

نقل قول

محمد جواد آذری جهرمی : ایران یک پروژه امنیت سایبری با نام دژ دیجیتال (دژفا) دارد که به ایران امکان دفع 33 میلیون حمله سایبری در سال 2018 داده است

 

محمد جواد آذری جهرمی ، وزیر اطلاعات و فناوری ارتباطات ایران با ابراز تردید مبنی بر موفقیت آمیز بودن کارزار سایبری آمریکا اظهار داشت: آنها (آمریکایی ها) باید خواب آن را ببینند . او در 29 اکتبر ، در یک کنفرانس امنیتی در مونیخ فاش کرد که ایران یک پروژه امنیت سایبری با نام دژ دیجیتال (دژفا) دارد که به ایران امکان دفع 33 میلیون حمله سایبری در سال 2018 داده است.

با این حال ، به نظر می رسد ایران این پتانسیل را دارد که نه تنها در فضای مجازی از خود دفاع کند بلکه می تواند عملیات های گسترده تری را به اجرا گذارد . در تاریخ 4 اکتبر ، سرویس مطبوعاتی شرکت رایانه ای مایکروسافت از فعالیت گروه هکری با نام فسفری Phosphorous خبر داد که گفته می شود با دولت ایران در ارتباط می باشند .

طبق گزارش مایکروسافت ، کارشناسان مرکز اطلاعاتی تهدیدات مایکروسافت (MSTIC) روند صعودی را در فعالیت سایبری گروهی به نام فسفری ثبت کرده اند. این هکرها قصد دسترسی به  حساب های مقامات فعلی و سابق دولت ایالات متحده ، روزنامه نگاران تحت پوشش سیاست های بین المللی  و ایرانیان برجسته ساکن خارج از کشور ایران را داشته اند .

 

Email_Accounts.png

 

مایکروسافت ادعا می‌کند که طی یک دوره ۳۰ روزه در ماه ‌های آگوست و سپتامبر، هکرها بیش از ۲،۷۰۰ تلاش برای دسترسی به اطلاعات ذخیره ‌شده در صندوق‌های پستی افراد مختلف از طریق حمله به ۲۴۱ حساب را انجام داده‌ اند. با این حال، آن‌ ها توانستند فقط به اطلاعات چهار حساب دسترسی یابند .

این گزارش همچنین بیان می کند که این گروه از هکرها مهارت خاصی در استفاده از فناوری بسیار پیشرفته نشان نداده اند. با این وجود ، آنها اطلاعات زیادی در مورد افرادی داشتند که به حساب آنها حمله کرده بودند. با قضاوت در این مورد ، مایکروسافت نتیجه می گیرد که هکرهای فسفری انگیزه خوبی دارند و حاضرند وقت لازم را برای جمع آوری اطلاعات در مورد قربانیان احتمالی و آماده سازی حملات بگذارند .

مایکروسافت از سال 2013 در پی ردیابی گروه فسفری بوده است . در ماه مارس ، نمایندگان مایکروسافت گزارش دادند که این شرکت حکم دادگاهی را دریافت کرده است که به آنها این امکان را می دهد که کنترل 99 وب سایتی را که توسط این هکرها مورد استفاده واقع شده بود را به عهده بگیرد. مایکروسافت می گوید گروه فوق همچنین به ART 35، Charming Kitten و Ajax Security Team معروف هستند .

بنابراین ، گزارش های مربوط به عملیات سایبری آمریکا و ایران علیه یکدیگر بار دیگر تأیید می کنند که تنش ها در روابط ایالات متحده و ایران هیچ نشانه ای از کاهش ندارد و در حال دستیابی به یک قالب جدید می باشد .

 

1bef9bd0-cb54-11e9-afbb-41ba524c604d.jpg

 

با توجه به این وضعیت ، ما باید به یاد داشته باشیم که ایران یک دشمن ثابت دیگر دارد – یعنی اسرائیل ، که بارها حملات سایبری به ایران انجام داده است. در مورد حمله سایبری به مرکز هسته ای نطنز در سال 2010 بیش از یک هزار سانتریفیوژ توسط ویروس استاکس نت که توسط ایالات متحده و اسرائیل ایجاد شده بود از کار افتادند . در آن زمان اسرائیل و ایالات متحده موفق شدند از اولین سلاح سایبری جهان استفاده کرده و از این طریق یک میدان نبرد جدید را راه اندازی کنند. استاکس نت ثابت کرد که از فضای مجازی می توان نه تنها برای عملیات های امنیتی و اطلاعاتی استفاده کرد بلکه می توان خسارت ملموس به دشمن وارد نمود.

 

نقل قول

به نظر می رسد ایران این پتانسیل را دارد که نه تنها در فضای مجازی از خود دفاع کند بلکه می تواند عملیات های گسترده تری را به اجرا گذارد

 

در میان اعتراضات گسترده فعلی که در رابطه با افزایش قیمت سوخت در ایران در حال وقوع است ، استفاده از فناوری سایبر توسط مخالفان یک تهدید بالقوه برای رژیم ایران است. به احتمال زیاد ، این راهپیمایی ها همان پایانی را دارند که در سال 2009 یا در سال 2017 - 2018 داشته بودند – یعنی معترضین عقب نشینی می کنند . با این حال ، با توجه به اینکه ابزارهای جنگ سایبری سال به سال پیشرفت می نمایند ، دشوار است که بگوییم حوزه سایبری چه نقشی در آینده ایفا خواهد کرد .

با این وجود ، رقابت تسلیحات سایبری در سراسر جهان از جمله در ایالات متحده ، اسرائیل و ایران در حال افزایش است. با توجه به شرایط ، جنگ سایبری در حال تبدیل شدن به عنصر اساسی جنگ هیبریدی بین ایالات متحده و ایران است. این جنگ سایبری ، ضمن اینکه به بی اعتمادی و خصومت متقابل کمک می کند ، ممکن است منجر به وقوع یک جنگ گرم  hot war شود ، که مملو از عواقب غیرقابل پیش بینی و خدای ناکرده ، فاجعه بار  نه تنها برای طرف های متخاصم بلکه برای همه خواهد بود .

 

نقل قول

در میان اعتراضات گسترده فعلی که در رابطه با افزایش قیمت سوخت در ایران در حال وقوع است ، استفاده از فناوری سایبر توسط مخالفان یک تهدید بالقوه برای رژیم ایران است . با توجه به اینکه ابزارهای جنگ سایبری سال به سال پیشرفت می نمایند ، دشوار است که بگوییم حوزه سایبری چه نقشی در آینده ایفا خواهد کرد .

 

از این منظر فشار فزاینده بر ایران از جانب دولت ترامپ که از زمان خروج ایالات ‌متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در ماه مه ۲۰۱۸ شروع شد ، واکنش معکوس مشابهی را از تهران از جمله در فضای مجازی ایجاد کرده است .

در این شرایط ، همانطور که بانی کریستین در مقاله ای با عنوان چرا حملات سایبری آمریکا علیه ایران جواب نمی دهد ، که در وب سایت محافظه کاران آمریكا منتشر شد ، بیان شده که استراتژی اقتصادی سایبری مضائف ایالات متحده ( حملات سایبری و تحریم ها) بسیار خطرناک و ضد تولید بوده است. این استراتژی به تشدید بیشتر سیاستهای تهاجمی از جانب ایران کمک کرده است . در حقیقت ، کمپین فشار حداکثری آمریکا در زمین تندروهای ایرانی بازی می کند و باعث تضعیف گروه های میانه رو در تهران می شود. به همین دلیل ، دستیابی به توافق صلح بسیار دشوار خواهد بود. این دیپلماسی و پشتکار و نه حملات دیجیتالی یا اقتصادی است که این امکان را برای ما فراهم می کند تا آنچه را که از ایران می خواهیم دریافت کنیم.

 

نقل قول

این جنگ سایبری ، ضمن اینکه به بی اعتمادی و خصومت متقابل کمک می کند ، ممکن است منجر به وقوع یک جنگ گرم  hot war شود ، که مملو از عواقب غیرقابل پیش بینی و خدای ناکرده ، فاجعه بار  نه تنها برای طرف های متخاصم بلکه برای همه خواهد بود .

 

صرفاً برای میلیتاری / بن پایه  : International Affairs

ویرایش شده در توسط HRA
  • Like 2
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط worior
      به نام حق
       
      پیشگفتار
      این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است.
      سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست.
       
      طرح حمله:
      در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟
       


       
      فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید:
      - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید)
      - اهداف عمقی و مرزی
      - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد.
      مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. 
      آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟
      - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود.
      - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است.
       
      هزینه مقابله؟
      - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75  برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست).
      - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود.
       
      با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد:
      - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد
      - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند
      - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود.
      - اقدام سخت یا hard kill باشد.
      - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود.
      - موج اول 800 موشک
      - موج دوم 1200 موشک
      - موج سوم 600 موشک
      - موج چهارم 1400 موشک
      - هر موج حمله 2 ساعت.
      - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد.
       

       
       
       
      دارایی کنونی پدافند موشکی ایران:

       
       
      با تشکر، از حضورتون در بحث
       
       
       
       
       
       
    • توسط worior
      بسمه تعالی
       
       
      عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد.
       

       
       
      مقدمه
      آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده  و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال.
      با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود.
      در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده.
      در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر  2011  که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
       
      چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی
      اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد:
       

       
      در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است.
      حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28  و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد.
       

       
      در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است،  با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد.
       
      نقشه عملیات هوایی H3
       

       
       
      مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود.
      اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند.
      و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد:
       


      در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند
       
       


       
       
       
       
       
       
       چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند
      سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی  یا همان  PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند.

       
      در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر.
      از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. 

       
       
      و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد:
       

       
      نویسنده WORIOR 
      اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است.
      تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
       
       
    • توسط amir
      پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی سراسر ارتش عراق، دشمن برای دست یابی به پدافند مطمئن تدابیری به کار بست؛ به گونه ای که در مناطق کوهستانی، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشت؛ و در مناطق پست، با به کارگیری موانع مصنوعی موقعیت خود را تحکیم بخشید. در عین حال، دشمن از موانع طبیعی نیز به منظور ایجاد اطمینان بیشتر بهره می گرفت. در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم از نگرانی دشمن نسبت به تهاجم قوای ایران کاسته بود. این موضوع در منطقه هورالعظیم بیشتر مشهود بود، به طوری که دشمن هیچ گونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود. عراق هرگز نمی پنداشت آب گرفتگی وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد؛ و نیز گمان نمی کرد قوای مسلح ایران تلاش اصلی خود را در این منطقه قرار دهند.
      هم چنین عراق در سال های سوم و چهارم جنگ تاکتیک های جدیدی اتخاذ کرد، که طبعا نیازمند به کارگیری تاکتیک ها و تدابیر جدید بود. به منظور برهم زدن معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و به دست گرفتن ابتکار عمل، منطقه هور با سه ویژگی انتخاب گردید:
      1- ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات آبی – خاکی.
      2- سرعت عمل.
      3- غافلگیری.
      منطقه هور با توجه به تجارب به دست آمده از عملیات رمضان تا والفجر 4 و با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن، و نیز نقش زمین و تاثیر گذاری آن، انتخاب شد. نظر به راکد بودن نسبی آب هور و وسعت بیش از اندازه آن، که طبعاً منجر به طولانی شدن عقبه های نیروهای خودی می شد و نیز فقدان زمین مناسب جهت قدرتمندی و قابلیت های نیروهای خود (پس از عملیات رمضان تا قبل از خیبر)، از جمله شرایط و عواملی بود که موجب می شد دشمن تصور عملیات گسترده را از طرف هور نداشته باشد و همین تصور باعث گردید که عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی و شرقی دجله تنها با چند گردان پدافند نماید.
      در این میان، اجرای عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شمال هور، به رغم نتایج غیرمطلوب آن، نتیجه ای بزرگ – هر چند غیر مستقیم – بر جای گذارد. عملیات در منطقه چزابه، شناسایی موقعیت ضعیف دشمن در منطقه هور را در پی داشت.
      فرماندهان سپاه پاسداران که به مناسبت عملیات والفجر مقدماتی در آن منطقه حضور یافته بودند، با مشاهده نقاط ضعف دشمن، سریعاً به طراحی عملیات خیبر پرداختند و با استفاده از تجربه حاصل از عملیات والفجر مقدماتی، ضریب امنیت را شدت بخشیده و رعایت حفاظت اطلاعات را اصل قرار دادند. مضافاً به این که دو نکته مهم دیگر در دستور کار قرار گرفت. نکته اول، فعالیت های شناسایی بود که با توجه به رعایت اصل حفاظت، به نیروهای بومی سپاه خوزستان واگذار شد.
      نکته دوم، تغییر در سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد قابلیت عملیات آبی – خاکی بود که باید متحقق می شد ، بر همین اساس، یگان دریایی سپاه (قرارگاه نوح) تشکیل شد. در عین حال، برای جلوگیری از هوشیاری دشمن، قرارگاه دریایی سپاه در بوشهر فعال گردید تا به این وسیله تلاش جدید به منظور افزایش فعالیت در خلیج فارس تلقی گردد.
      اهداف عملیات
      هدف از عملیات خیبر عبارت بود از انهدام نیروهای سپاه سوم عراق، تامین جزایر مجنون شمالی و جنوبی، ادامه تک از جزایر و محور طلائیه به سمت نشوه و الحاق به نیروهایی که از محور زید به دشمن حمله می کردند. در نظر بود که خشکی شرق دجله از طریق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقویت کند.
      منطقه عملیات
      منطقه عملیاتی که در شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه واقع شده است، از شمال به العزیر و از جنوب به القرنه – طلائیه محدود می گردد.
      این منطقه دارای دو نوع طبیعت متفاوت است: هور و خشکی. قسمت خشکی، که حداقل عرض آن 8 کیلومتر و حداکثر 10 کیلومتر است، توسط دو هور بزرگ – هورالهویزه در شرق و هورالحمار در غرب آن – احاطه شده است.
      هم چنین، منطقه مذکور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی – غربی تقسیم می شود که 3/4 آن در شرق رودخانه قرار دارد. جاده مواصلاتی عماره – بصره نیز در غرب رودخانه واقع است.
      در داخل منطقه مزبور جزایر شمالی و جنوبی مجنون واقع است. هم چنین تاسیسات دیگری وجود دارد که عبارتند از: دکل های برق، دکل های تقویتی رادیو و تلویزیون، تاسیسات و کارخانجات کاغذ سازی، چاه های نفت و ...
      هور منطقه ای است هم سطح دریا که در بعضی مناطق سطح آب آن 2 تا 3 متر بالاتر از آب دریاست و به طور کلی نسبت به مناطق هم جوار گود می باشد و در مسیر رودخانه های قدیمی و دایمی به وجود می آید و دارای روییدنی هایی به شرح زیر است:
      1- نی با ارتفاع 2 تا 7 متر که عمدتاً در جاهای عمیق می روید.
      2- بردی(1) که معمولاً ارتفاع آن بین 1 تا 2 متر است.
      3- چولان(2) که در جاهای کم عمق می روید و ارتفاع آن کمتر از 50 سانتی متر است.
      به علت پوشش فشرده سطح هور از نی، بردی و چولان، تردد در آن تنها از معابری خاص (آبراه ها، نهر ها و یا محل عبور حیوانات وحشی) امکان پذیر است.
      علت انتخاب هور
      علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شد، علت انتخاب هور به لحاظ عوامل زیر بود:
      1- پرهیز از تک جبهه ای (حمله رویاروی و مستقیم به دشمن را تک جبهه ای می گویند).
      2- حمله به جناح دشمن؛ شکل حضور دشمن در منطقه شرق بصره به گونه ای بود که الحاق نیروهای خودی در طلائیه و سپس رسیدن به عقبه دشمن در نشوه، جناحی عمده از دشمن به تصرف در می آمد که تزلزل خطوط دشمن را در پی داشت.
      3- عدم تصور دشمن نسبت به انجام عملیات در هور.
      4- بکر بودن منطقه.
      5- غیرممکن بودن مانور زرهی برای دشمن.
      استعداد دشمن
      منطقه مورد نظر برای عملیات در حوزه استحفاظی سپاه سوم عراق قرار داشت و در جریان عملیات یگان های زیردر این منطقه حضور یافتند:
      الف – یگان های پیاده :
      - تیپ های 3، 5، 11، 18، 605، 702، 704، 93، 95، 96، 701، 501، 35، 419، 108، 113، 427، 36، 22، 23، 28، 418، 422، 19 پیاده.
      ب – یگان های رزهی:
      - تیپ های 30، 16، 6، 56، 14، 26 و 37 زرهی و تیپ 55 مختلط.
      ج – یگان های مکانیزه:
      - تیپ های 25، 8، 27، 15 و 20 مکانیزه.
      د – گارد مرزی و گارد ریاست جمهوری:
      - تیپ های 5، 8 و 11 گارد مرزی و یک تیپ از گارد ریاست جمهوری.
      هـ – نیروی مخصوص:
      - تیپ 65.
      و – جیش الشعبی و کماندو:
      - بیش از 10 گردان.
      ز – توپخانه:
      - حدود 30 گردان.
      قوای خودی
      هدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) بود. دو قرارگاه اصلی (کربلا و نجف) و پنج قرارگاه فرعی (نصر، حنین، بدر، حدید و فتح) تحت امر قرارگاه مرکزی بودند. یگان های عملیاتی نیز به شرح ذیل بود:
      الف – سپاه پاسداران:
      - لشکرهای 5 نصر، 8 نجف اشرف، 31 عاشورا، 19 فجر، 41 ثارالله، 17 علی ابن ابی طالب (ع)، 14امام حسین (ع)، 27 محمد رسول الله (ص) و 7 ولی عصر(عج).
      - تیپ های مستقل 15 امام حسن (ع)، 10 سید الشهدا(ع)، 44 قمر بنی هاشم(ع)، 33 المهدی (عج)، 18 الغدیر و 21 امام رضا(ع).
      - تیپ های مستقل زرهی 72 محرم، 20 رمضان و 28 صفر.
      - یگان دریایی (قرارگاه نوح).
      - در مجموع، سپاه پاسداران 220 گردان عملیاتی در اختیار داشت و استعداد توپخانه آن نیز 7 گردان بود.
      ب - ارتش جمهوری اسلامی:
      - لشکر های پیاده 77، 21، 28 و 55.
      - لشکرهای زرهی 81، 16 و 92.
      قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) به عنوان قرارگاه مرکزی:
      قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) فرماندهی قرارگاه های فرعی را به عهده داشت:
      قرارگاه نصرهدایت لشکر 5 نصر و تیپ 15 امام حسن(ع) را به عهده داشت.
      قرارگاه حدید هدایت تیپ 44 قمر بنی هاشم و تیپ 21 امام رضا (ع) را به عهده داشت.
      قرارگاه فتح هدایت لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و تیپ 33 المهدی (عج)+ تیپ 18 الغدیر را به عده داشت.
      قرارگاه حنین هدایت لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) و لشکر 41 ثارالله و تیپ 10 سیدالشهدا(ع) را برعده داشت.
      قرارگاه بدر هدایت لشکر 8 نجف، لشکر 31 عاشورا، لشکر 19 فجر را به عهده داشت.
      قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عده داشت.
      از ارتش لشکرهای 77، 21 و 28 پیاده و لشکر 8 زرهی.
      از سپاه لشکر 14 امام حسین (ع)، 7 ولی عصر (عج) و تیپ زرهی 72 محرم.
      لازم به ذکر است که لشکر 16 و 92 زرهی ارتش در حین عملیات به کار گرفته شدند.
      طرح عملیات
      دو قرارگاه کربلا و نجف ماموریت داشتند ضمن تامین اهداف محوله، روی پل دوعیجی در شمال نشوه (غرب نهر کتیبان) الحاق کرده و سپس به سوی بصره ادامه عملیات دهند.
      قرارگاه کربلا می بایست با عمل ازمحور زید و چسبیدن به نهر کتیبان جهت مسدود کردن منطقه ورودی دشمن در دو عیجی اقدام می کرد. قرارگاه نجف نیز پس از دستیابی به العزیر و القرنه و تصرف جزایر مجنون و الحاق به طلاییه، جهت بازکردن جاده طلاییه – نشوه که تنها امید برای ادامه عملیات و انتقال نیرو و مهمات بود، اقدام نماید. یگان های تحت امر این قرارگاه می باید با عبور از طلاییه به سمت نشوه و تامین آن در پل دوعیجی به قرارگاه کربلا(نیروهای ارتش)ملحق می شدند. قرارگاه نجف برای تصرف اهداف خود به تشکیل پنج قرارگاه فرعی (نصر، بدر، حنین، حدید، فتح) مبادرت می ورزید.
      قرارگاه دیگری با نام نوح(ع) وظیفه ترابری دریایی و پشتیبانی یگان های عمل کننده را برعهده داشت.
      شرح عملیات
      نکته قابل توجه قبل از آغاز تک، حضور گسترده نیروهای مانور قدس در مناطق عملیاتی، پس از انجام مانور در مراکز مختلف شهرستان ها بود. علاوه بر این، با توجه به مانور قدس و تهدید و اقدامات جنون آمیز دشمن و حمله موشکی به دزفول و بمباران شهرهای کرمانشاه، ایلام، رامهرمز و ...، جو کلی جنگ در کشور، شکل خاصی به خود گرفته بود.
      عملیات در ساعت 21:30 روز 3/12/1362 با رمز یا رسول الله آغاز شد. در مرحله اول نیروهای قرارگاه نجف با تهاجم سراسری در مناطقی همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره – العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون استقرار یافتند. در این میان، قرارگاه کربلا که در محور زید وارد عمل شده بود، با به دست آوردن کمترین موفقیت موجب بازگشت یگان های ارتش به مواضع قبلی خود شد.
      در مرحله دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر مجنون و طلاییه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شد؛ بنا به عللی پیشروی انجام نشد. در مقابل، دشمن به تدریج خود را بازیافته و پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی حوالی جاده بصره – العماره گذارد و سپس روی طلاییه متمرکز شد.
      در ادامه عملیات، پس از آن که محور زید با عدم موفقیت مواجه شد، لشکر 14 سپاه پاسداران که تحت امر قرارگاه کربلا (ارتش) بود، آزاد شده و به همراه لشکر 27 ماموریت طلاییه را به عهده گرفت. در آن شب نبردی سخت درگرفت که تا صبح به طول انجامید . در این میان، فشار دشمن همچنان ادامه داشت و با آن که محور جاده طلاییه – به طول 6 کیلومتر– در اختیار نیروهای خودی بود، لیکن وسعت کم منطقه مانور از یک سو و آتش انبوه و بسیار زیاد دشمن از سوی دیگر، امکان پیشروی الحاق با محور جزایر مجنون را ناممکن ساخته بود. به همین خاطر از ادامه عملیات در طلاییه صرف نظر شد و به این ترتیب اهداف عملیات خیبر به حفظ جزایر مجنون محدود شد.
      بر همین اساس و با توجه به فشارهای دشمن، مرحله سوم عملیات به منظور تثبیت موفقیت خودی در جزایر انجام شد. دشمن که هر گونه حضور نیروهای ایرانی در هور را خطری برای جاده بصره – العماره می دانست با اجرای آتش شدید و توان پیاده وزرهی می کوشید جزایر مجنون را بازپس گیرد. این در حالی بود که نیروهای خودی خسته از چند روز جنگ، نداشتن عقبه نزدیک و نیز عدم حمایت آتش توپخانه، به مقاومت خود ادامه می دادند. متقابلاً، دشمن با تمرکز صدها قبضه توپ روی جزایر و بمباران مداوم آن ها با هواپیما و نیز در اختیار داشتن عقبه خشکی با واحدهای زرهی خود فشارهای متعدد و طاقت فرسایی را وارد می ساخت.
      به رغم وضعیت یاد شده، نیروهای خودی می کوشیدند به هر صورت ممکن جزایر را حفظ نمایند. براین اساس، سپاه پاسداران با تمام استعداد خود جهت دفع تهاجم دشمن و حفظ جزایر در آن جا استقرار یافت.
      نهایتاً دشمن که در مقابل خود مقاومتی غیر قابل تصور و پیش بینی مشاهده می کرد، به تدریج از بازپس گیری جزایر ناامید شد و به تحکیم مواضع پدافندی خود مبادرت ورزید.
      نتایج عملیات
      عملیات خیبر که به آزاد سازی منطقه ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در طلاییه انجامید، موجب افزایش عزم بین المللی در جهت کنترل ایران و جلوگیری از شکست عراق گردید؛ به گونه ای که از تاریخ 3/12/1362 (زمان آغاز عملیات خیبر) تا تاریخ 30/7/1363 تعداد 474 طرح صلح از سوی 54 کشور مختلف جهان ارایه شد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در تاریخ 11/3/1363 قطعنامه552 خود را در خصوص پایان دادن به جنگ ایران و عراق تصویب نمود. این در حالی بود که هیچ یک از قطعنامهو طرح های مذکور نظر ایران را تامین نمی کرد.
      هم چنین، در این عملیات فرماندهان جنگ به اهمیت تاثیر تجهیزات دریایی و آبی – خاکی برای کسب نتایج مهم و حیاتی پی بردند و نیز سپاه پاسداران به یکی از ضرورت های حساس و حیاتی در تکمیل و توسعه سازمان خود آگاه گردید و آن لزوم ایجاد تقویت و توسعه یگان های دریایی برای انجام عملیات های آبی – خاکی بود. این رهیافت، قابلیت سپاه در انجام عملیات عبور از هور و رودخانه های بزرگ را توسعه داد و هسته اصلی عملیات های بدر، والفجر8، کربلا3، 4 و 5 و نیز زمینه ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران گردید.
      تلفات و ضایعات عراق در این عملیات به شرح ذیل می باشد:
      - کشته و زخمی شدن حدود 15000 نفر.
      - به اسارت درآمدن 1140 نفر .
      - انهدام 150 تانک و نفربر و 200 خودرو.
      - به غنیمت در آمدن 10 تانک و 60 کامیون.
      - انهدام 21 تیپ به میزان 20 تا 100 درصد.




      منبع :سايت دفاع مقدس
    • توسط SAEID
      خاطره ای از شهید احمد کاظمی



      در سلول باز شد. نگهبان چشم چرخاند بین زندانیها. انگار دنبال کسی میگشت پیداش نکرد. داد زد: "احمد کاظمی!"

      احمد بلند شد. رفت تا جلوی در. چشم دوخت به نگهبان. نگهبان تعجب کرد. سر تا پای او را نگاه گرفت. زیر لب گفت: "این که بچه است".

      و زل زد به چشمهای احمد. چشمهای درخشان، بینی کشیده و نگاه نافذ او را دید و آرامشی را که داشت. گفت: "پیداست که نمیدانی کجا هستی".

      احمد لبخند زد.

      - چرا میدانم، اما من کاری نکرده ام.

      نگهبان خندید. بلند و کشیده.

      -همه اولش همین را میگویند، همه ...

      و از کنار در رفت کنار.

      - بیفت جلو!

      در راهروی نیمه تاریک که میرفتند، دلسوزانه افزود:

      "من نگهبانی بیش نیستم، اما خودت را اذیت نکن. این جا کاری میکنند که آدم هفت جدش را هم به یاد بیاورد. نمیتوانی چیزی را پنهان کنی."

      احمد چیزی نگفت. تا انتهای راهرو رفتند و پیچیدند. پله هایی پیدا شد. رفتند پائین. نگهبان دری را باز کرد. ناگهان صدای ضجه ای بلند شد. از اتاق بغلی می آمد. احمد، یک آن سر جایش یخ زد. نگهبان از پشت هلش داد.

      - چیزی نیست، عادت میکنی.

      در، پشت سرش بسته شد. اتاق کوچک بود و نیمه تاریک.

      جلوتر میز و صندلی قراضه ای دیده میشد. میدانست که باید نیرویش را ذخیره کند. نشست روی صندلی و منتظر شد. ساعتی گذشت.

      کسی نیامد سراغش. آیا او را فراموش کرده بودند؟ میدانست که چنین نیست. شنیده بود که بعضیها در همان لحظات طاقت فرسای انتظار، میبرند. دوباره صدای جیغی بلند شد. آیا صدا از آن یکی از دوستانش نبود؟ بجز خودش، سه نفر دیگر را هم دیده بود که دستگیر شده اند. وسط عزاداری، مرد تنومندی مچ او را چسبیده بود.

      - یک دقیقه بیا!

      و تا به خودش بیاید، دیده بود که از جمع عزاداران که سینه میزدند و شعار میدادند، بیرون کشیده شده است.

      - شما کی هستی؟

      - بعدا میفهمی.

      و چشم که چرخانده بود، دوستان دیگرش را هم دیده بود که توسط مردان دیگری، احاطه شده بودند.

      در صدایی کرد و باز شد. احمد برگشت. مردی را دید که لباس نظامی نپوشیده بود. معلوم نبود که مال شهربانی "نجف آباد" است یا اینکه از بیرون آمده.

      - خب، کارمان راحت شد، دوستانت هم به همه چیز اعتراف کردند.

      احمد بلند شد و ایستاد، مرد متعجب بود.

      - خوب برای خودت جا خوش کرده ای!

      و چشم دوخت به چشمهای احمد.

      - وقت زیادی ندارم. شهربانی شلوغ است. هر روز دهها نفر را میگیرند و می آوردند اینجا که ما آدمشنا کنیم. زود باش!

      احمد پرسید: "چه کار باید بکنم؟"

      و ناگهان سمت راست صورتش داغ شد و گوشش تیر کشید، آنقدر که فحشهای اولیه مرد را نشنید:

      - ... خودت را زده ای به آن راه؟ فکر کردی با کی طرفی؟ بگو اعلامیه ها را از کی میگرفتید، دستور دیوارنویسی مال کلی بود و خودت را خلاص کن!

      احمد با آرامی مرد را نگاه کرد. گفت: "من نمیدانم چه میگویید. من فقط تو عزاداری بودم، عاشورا بود، مگه شما عزاداری نمیکردید؟"

      یک دفعه پای مرد بالا آمد و بینی احمد داغ شد، بعد شرشر گرم خون را احساس کرد و صدای مبهم مرد را شنید: "پس نمیخواهی حرف بزنی؟"

      ...

      شکنجه، پانزده روز ادامه داشت، اما احمد هیچ چیزی را به گردن نگرفت. برای همین هم مجبور شدند رهایش کنند، به خصوص که هر روز زندانیان جدیدی آورده میشدند و جا کم بود. پسبانی که آن روز لباس شخصی پوشیده بود، در آخرین بازجویی گفت: "فکر نکن ما خریم، ولت میکنیم تا بروی، اما همیشه زیر نظر ما هستی. ساواک هیچ کس را رها نمیکند. بنابراین هر وقت توی خیابان راه میروی، یادت باشد که چشمهای "امیری" دنبالت است".

      و تازه آن موقع بود که احمد، اسم فامیلی پاسبان را فهمیده بود و این را که ساواکی است.

      بیرون که آمد، انگیزه اش برای مبارزه بیشتر شد. سال 56 بود. رژیم سلطنتی آخرین نفسهایش را میکشید. احمد ارتباطش را با انقلابیون بیشتر کرد و همین باعث شد که ساواک دنبال دستگیری مجددش باشد. حالا باید پنهان میشد.

      مدتی از چشمها دور ماند، اما احساس میکرد که وقتش دارد تلف میشود. برای همین هم تصمیم بزرگتری گرفت: پیوستن به مبارزان فلسطینی و دیدن دوره های چریکی.

      به سرعت کارهایش را انجام داد و از طریق دوستانش، عازم پادگان "جمهوریه" سوریه شد، اما مبارزان فلسطینی، طوری نبودند که او تصور کرده بود. همه آنها به یک اندازه مسایل مذهبی را رعایت نمیکردند. دختر و پسر قاطی هم بودند و حدود شرعی مخدوش شده بود. چند بار با مسئولین بحث کرد، اما به هیچ نتیجه ای نرسید. دلسرد شده بود. باید بر میگشت به کشور خودش، جایی که در آن انقلاب به پیروزی رسیده بود و حوادث شگفت انگیزی روی میداد. یکی از این حوادث شگفت انگیز، محاکمه ساواکیها بود. همه میدانستند که احمد شکنجه شده است و از او میخواستند که از عامل شکنجه اش شکایت کند، اما هر چه میکردند، احمد نمیپذیرفت. با این که ماهها خون دماغ میشد و جای بگد پاسبان شهربانی، به این زودیها قصد خوب شدن نداشت. حالا پاسبان امیری خیالش راحت شده بود که از طرف احمد، خطری تهدیدش نمیکند و از عظمت روحی او به شگفت آمده بود، آنقدر که میتوانست سالها بعد، نامه ای برایش بنویسد:

      "من همانی هستم که شما مرا به نام امیری میشناسید. میدانم در حقتان بدی کرده ام و میدانم که شما آنقدر بزرگوار هستید که مرا بخشیده اید و همین به من جسارت میدهد که خواهش دیگری از شما بکنم. اگر میتوانید، به من کمک کنید تا ترتیب انتقال فرزندم به دانشگاه دیگری، داده شود. میدانم که مسئولان دانشگاه شما را میشناسند و حرفتان را گوش میکنند".

      احمد از بازیهای روزگار شگفت زده شده بود. مدتی به نامه شکنجه گرش فکر و لحظاتی را که زیر دست او از درد به خود میپیچید، به یاد آورد، اما آخر سر نامه ای به دانشگاه نوشت و از مسئولان خواست اگر راه قانونی وجود دارد، با انتقال فرزند شکنجه گرش موافقت کنند و آن وقت بود که احساس سبکی و راحتی کامل کرد و دید که خوبی کردن - حتی در حق کسی که بهت بدی کرده - چقدر لذت بخش است.

      از کتاب همشهری نوشته محمدرضا بایرامی
    • توسط sina12152000
      در مورد جنگ اول خليج فارس و جنگ دوم كه منجر به سرنگوني صدام شد در تاپيك هاي مختلف بصورت پراكنده بسيار گفته شده است. بررسي رفتار سياسي آمريكا در قبال عراق و پرونده سازي هايي كه آن زمان بر عليه اين كشور انجام داد و نيز جنگ رواني و در نهايت حمله تمام عيار آمريكا به عراق داراي نكات مهمي است كه مي تواند شناخت ما را از دشمن هميشگي مان بيشتر كند. قطعا روش كار آمريكا با ايران نسبت به رفتار آن زمان آمريكا با عراق تفاوت اساسي نخواهد داشت در اين تاپيك من پيشنهاد مي كنم با كمك دوستان ابتدا از اينجا شروع كنيم كه : نطفه جنگ اول آمريكا با عراق از كي بسته شد ؟ آيا صرفا دليل حمله عراق به كويت مي توانست بهانه اي براي حمله آمريكا باشد ؟ چرا آمريكا تصميم گرفت صدام را كه خود پرورده بود سرنگون كند؟ نقش اسراپيل در اين ميان چيست ؟ چرا ارتش عراق كه تجربه 8 سال جنگ + جنگ اول خليج را داشت براحتي در مقابل آمريكا و متحدانش تسليم شد؟ آيا نسخه عراق براي ايران هم قابل پيچيدن است؟ و ده ها سوال ديگر كه در مورد اين دو جنگ قابل پرسيدن است؟ از دوستان مي خواهم كه با شركت در اين بحث به شفاف شدن موضوع كمك كنند.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.