HRA

چگونه جوامع می‌توانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

چگونه جوامع می‌توانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟

بخش دوم

photo-hybrid-war.png

3 - عملیات های هیبریدی تهاجمی

همانطور که قبلا اشاره شد، یک عملیات هیبریدی تهاجمی را می توان به سه مرحله تقسیم کرد: تدارکات، عملیات، و پی‌گیری. در حالی که عملیات‌های هیبریدی همواره با دقت متناسب با اهداف خود انجام می‌شوند، پیش شرط ها و تدارکات در پشت عملیات اصلی پنهان  باقی می‌ مانند .

  1. یک رهبری قوی سیاسی مورد نیاز است ، زیرا به تعیین اهداف و تخصیص مجوزهای عملیات کمک می کند .  همچنین وجود رهبری سیاسی قوی از الزامات فعال سازی اجرای عملیات های پرقدرت و ناگهانی و اجرای ممتد عملیات در یک زمان ممتد نامعلوم می باشد .
  2. باید مجموعه ‌ای از ابزارها و یا قابلیت‌های تحت کنترل دولت وجود داشته باشند که بتوانند برای انجام عملیات‌های هیبریدی مورد استفاده قرار گیرند . به عنوان مثال، ممکن است یک نیروی نظامی قوی برای پشتیبانی از عملیات‌های خشونت‌آمیز و ایجاد بازدارندگی در برابر واکنش‌های بالقوه مورد نیاز باشد. ابزارهای موجود در دسترس ، باید با آسیب‌پذیری‌های شناسایی‌شده در وضعیت هدف هماهنگ شوند.
  3. برای عملیات‌های هیبریدی موفق و کاملا هماهنگ ، کنترل شدید و هماهنگی در همه ارکان دولت  و برخی از بخش های خصوصی ضروری است ، چون عملیات‌های هیبریدی انواع ابزارها را به روشی هموند با هم ترکیب می‌کنند .
  4. یک دستگاه اطلاعاتی قوی و آگاه به شرایط روز ، برای هدایت موثر عملیات‌های هیبریدی و توانایی ایجاد تغییرات سریع در چشم انداز عملیات و مجموعه ابزارهای مورد استفاده برای اینکه یک قدم جلوتر از مدافعین حرکت کنند ، ضروری می باشد .
  5. عنصرغافلگیری کلید موفقیت است ، که با هماهنگ کردن استفاده از ابزارهای مختلف در روش های غیر منتظره‌  و با استفاده از تاکتیک‌های انحرافی و فریب  به دست می‌آید .
  6. در نهایت ، پی‌گیری سیاسی قوی برای حفاظت از وضعیت نهایی به ‌دست ‌آمده و دستاوردهای حاصل از آن مورد نیاز است .
نقل قول

عملیات هیبریدی تهاجمی را می توان به سه مرحله تقسیم کرد: تدارکات، عملیات و پی‌گیری

عملیات هیبریدی مبتنی بر استفاده از عدم تقارن های شناسایی‌ شده برای انجام موفقیت‌آمیز عملیات با قرار دادن نقاط قوت خود در برابر نقاط ضعف شناخته‌ شده دشمن انجام می شود . برای مثال، یک دولت ضعیف در یک کشورهدف ، ممکن است تسلیم فشار سیاسی شود و یا حتی با کمک بیشتر به عملیات های بی‌ثبات کننده مخفی سقوط کند . اما تفاوت کلیدی که جنگ هیبریدی را متمایز می‌سازد این است که عملیات هیبریدی از تاثیر مشترک چندین عملیات یا اقداماتی مقارن با یکدیگر که در یک روش برنامه ‌ریزی ‌شده یا همزمان انجام می‌گیرند، استفاده می‌کند . جعبه‌ابزار عملیات‌های هیبریدی شامل یک مجموعه وسیعی از ابزارها است که می توان برای اهداف تهاجمی از آن ها استفاده کرد.

hybrid-operation.jpg

4 - دفاع هیبریدی - ایجاد یک رویکرد دفاعی جامع

در حال حاضر تهدیدات هیبریدی در حلقه‌ های برنامه ‌ریزی دفاع ملی مورد توجه خاصی قرار دارند. این امر به خصوص در کشورهایی که با رقیب بالقوه و با قابلیت‌های لازم برای اجرای عملیات‌های هیبریدی مواجه هستند، صادق است. حتی اگر خطوط گسل بزرگ در میان جامعه وجود داشته باشد که متجاوزین بتوانند از آن استفاده کنند ، در این صورت توجه بیشتری باید به دفاع هیبریدی صورت پذیرد .

به دلیل ماهیت تهدیدات هیبریدی که کل جامعه را هدف قرار می دهد ، آماده شدن و پرداختن به آن‌ها نیازمند اقدامات قوی است. دموکراسی‌های لیبرال عمده  ممکن است در بسیاری از بخش های جنگ هیبریدی ، از قدرت بی نظیر بهره ‌مند باشند ، اما ممکن است فاقد ابزارهای لازم برای شناسایی رفتار های زودتر از موعد تهدید باشند .  کشورهای کوچک‌ تر با قدرت کم ‌تر ممکن است در برخی از بخش های جنگ هیبریدی ، مانند سایبر، جنگ اطلاعات، و نواحی کلیدی اقتصاد مانند انرژی ، پتانسیل داشته باشند، اما به ندرت می توانند به تنهایی در جنگ های هیبریدی درگیر شوند .  این به خاطر این واقعیت است که کشورهای کوچک ‌تر اغلب فاقد دستور کار سیاسی و دستگاه جمع‌آوری اطلاعات گسترده برای بدست آوردن فهرستی از اهداف بالقوه و توانایی استفاده انعطاف‌پذیر از طیف گسترده‌ای از ابزارهای جنگ های هیبریدی برای عملیات موفق هستند .

نقل قول

عملیات هیبریدی مبتنی بر استفاده از عدم تقارن های شناسایی‌ شده برای انجام موفقیت‌آمیز عملیات با قرار دادن نقاط قوت خود در برابر نقاط ضعف شناخته‌ شده دشمن انجام می شود

با این حال ، صرف‌ نظر از اندازه کشورها ، همه آنها می‌توانند استحکامات خود را در برابر تهدیدهای هیبریدی تقویت کنند . کلید این روش یک رویکرد جامع امنیتی است که به جای استقرار با یک رویکرد میان دولتی کلاسیک ، به برنامه ‌ریزی امنیتی بین جوامع (intersocietal) می‌پردازد . رویکرد امنیتی جامع نیازمند رهبری سیاسی است ، چرا که کل جامعه باید در تلاش‌های دفاعی درگیر شوند. این رویکرد ، باید با تجزیه و تحلیل آسيب پذيری ها به منظور شناخت نقاط بالقوه فشار بر جامعه خود، دسترسی به اطلاعات قابل اعتماد و تلاش های ضد اطلاعات متمرکز شود .

 

ادامه دارد ... 

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چگونه جوامع می‌توانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟

بخش سوم

photo-hybrid-war.png

5 – سازماندهی یک دفاع هیبریدی

در حالی که کشورهای مستقل قدرتمند و توسعه یافته ممکن است نسبت به موضع تهاجمی عملیات های هیبریدی مزیت هایی داشته باشند ، همه کشورها بدون توجه به موقعیت آنها در نظم بین الملل ، فرصتی برای سازماندهی دفاع خود در برابر تهدیدات هیبریدی  دارند. موضع دفاعی معتبر علیه تهدید های هیبریدی نمی تواند صرفا بر اساس نیروهای نظامی و دیگر ارائه دهندگان امنیتی باشد، زیرا اهداف می توانند در هر نقطه از جامعه بر اساس آسیب پذیری های اختصاصی هر کشور(نمودار پست قبل) قرار بگیرند. بنابراین سیستم های دفاعی هیبریدی باید به عنوان یک اقدام مشترک از همه ذینفعان در جامعه از جمله به نمایندگی از جامعه مدنی و بخش خصوصی ایجاد شود . این مدل یک رویکرد امنیتی جامع است.

نقل قول

گنجاندن طیف گسترده ای از بازیگران مختلف یک جامعه در فرآیند برنامه ریزی و اجرای برنامه ها ، توانایی پاسخ دادن به طیف گسترده ای از تهدیدات را می دهد

ایده ی یک رویکرد امنیتی جامع این است که امنیت جامعه بر توانایی ارائه دهندگان خدمات امنیتی سنتی مانند پلیس و ارتش تکیه نمی کند، بلکه تمام بخش های کلیدی جامعه در برنامه ریزی و اجرای برنامه های امنیتی گنجانده شده اند . این جنبه کل نگر به یک جامعه برای رویکرد جامع امنیتی ، رهبری سیاسی را به صورت خاص مهم می سازد . گنجاندن طیف گسترده ای از بازیگران مختلف یک جامعه در فرآیند برنامه ریزی و اجرای آن برنامه ها ، توانایی پاسخ دادن به طیف گسترده ای از تهدیدات (مانند سایبر) که از مرزهای بخش های مختلف عبور کرده اند را افزایش می دهد و همچنین کارکرد های حیاتی جامعه که معمولا خواستار همکاری تنگاتنگ ما بین چندین بخش هستند را تضمین کرده و امن می کنند . این همکاری موثر ، بسیج گسترده و کارآمد منابع جامعه را امکان پذیر می سازد .

chess_leader.jpg

نقل قول

جنبه کل نگر به یک جامعه برای رویکرد جامع امنیتی ، رهبری سیاسی را به صورت خاص مهم می سازد

به منظور تشریک مساعی بین بخش های مختلف یک جامعه برای انجام کارها ، نیاز به درک مشترک از طریق یک مفهوم امنیتی یا استراتژی و ساختار های اداری وجود دارد . مفهوم امنیتی نوشته و توافق شده ، همه طرف ها را برای حل و فصل یک چالش مشترک که درگیر آن هستند به هم پیوند می دهد تا که ساختارهای اجرایی، مانند کمیته امنیتی فنلاند، گروه ها را به طور فیزیکی برای تبادل اطلاعات به هم پیوند داده و توانایی هدایت واکنش توزیعی را به آن تهدیدات ایجاد ‌کند.  

برای این که این ساختارها به شیوه ای که پیش بینی شده کار کنند ، بسیار مهم است که آگاهی موقعیتی مشترک (shared situational awareness) داشته باشیم . آگاهی موقعیتی از درک وضعیت فعلی پشتیبانی می کند ، عملیات دشمن را پیش از انجام آن هشدار می دهد  و کمک می کند تا واکنش مناسب ، در مورد وضعیت در حال شکل گیری را فرموله کرده و صورت دهیم . آگاهی موقعیتی قابل اعتماد نیاز به جمع آوری فعال اطلاعات از منابع آزاد و بسته دارد . علاوه بر این ، یک سازماندهی دفاعی ، نیاز به اطلاعات قابل اطمینان و تحلیل با کیفیت بالا دارد . برنامه ریزی برای یک دفاع هیبریدی باید بر اساس درکی از انگیزه ها و اهداف سیاسی که باعث هدایت اقدامات دشمن می شوند و شناسایی اهداف احتمالی آنها برای عملیات های هیبریدی باشد . به عبارت دیگر باید بدانیم از چه چیزی دفاع کنیم و به چه دلیل ؟

نقل قول

در یک دفاع هیبریدی باید بدانیم از چه چیزی دفاع کنیم و به چه دلیل ؟

در این راستا اهداف احتمالی عبارتند از: کارکرد های حیاتی جامعه و آسیب پذیری ها و نقاط ضعف در آنها . همانطور که قبل از آن گفته شد ، هدف دشمن این است که آسیب پذیری ها را تشخیص دهد . جایی که بیشترین عدم تقارن وجود دارد، اهداف ساده ای برای حمله هستند و نحوه اینکه چگونه این حملات باید ترتیب داده شده و به هم متصل شوند  تا بیشترین تاثیر را بتوانند بگذارند. این امر منجر به به انجام ارزیابی از ریسک ها و تهدیدات ملی در زیر ساخت های حیاتی و منابع کلیدی و آسیب پذیری های آنها می شود . این ارزیابی از ریسک ها و تهدیدات ملی به شناسایی مجموعه ‌ای از سناریوهای تهدید کمک می‌کند که برای حمایت از آماده‌ سازی‌ های دفاعی در سراسر جامعه مورد استفاده قرار می ‌گیرند.

spying.png

با توجه به اطلاعات، لازم است که سازمان ضد جاسوسی قوی داشته باشیم ، چرا که اولین خط دفاع در برابر تهدیدات هیبریدی می باشد .  به منظور کارآمد بودن ، عملیات هیبریدی نیاز به درک دقیق و به روز از آسیب‌پذیری‌های کشور هدف دارد . در حالی که اطلاعات زیادی از منابع باز در دسترس است ، برخی اطلاعات هنوز باید از منابع انسانی و سیستم‌های طبقه ‌بندی شده جمع‌آوری شوند . علاوه بر این، عامل های اطلاعاتی می‌توانند اقدامات فعالی در کشور هدف مانند تخریب مقامات کلیدی یا وارد آوردن خسارت به زیر ساخت ها انجام دهند .

نقل قول

سازمان ضد جاسوسی قوی اولین خط دفاع در برابر تهدیدات هیبریدی است

ضد اطلاعات باید قادر به جلوگیری از دسترسی به اطلاعات مهم و جلوگیری از انجام موفقیت‌ آمیز وظایف عامل های دشمن باشند . در زمان بحران، هدف سازمان ضد جاسوسی عدم دسترسی متجاوز به اطلاعات به روز در مورد وضعیت و موفقیت عملیات‌های جاری آن‌ ها است .

 

ادامه دارد ...

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چگونه جوامع می‌توانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟

بخش چهارم

photo-hybrid-war.png

برای مقابله با تهدید، جوامع مدرن بیشتر و بیشتر به خدمات دیجیتال و زیرساخت‌های حیاتی آن وابسته می گردند که هم زمان در برابر سوء استفاده های سایبری نیز آسیب پذیر می شوند . وابستگی‌های متقابل بین این توابع کلیدی جامعه راه‌ های جالبی را برای عملیات‌های هیبریدی تهاجمی ارایه می‌دهد .  یک نمونه از این راه ها ، رسانه های اجتماعی است ، در جایی که تولید کننده های ترول (troll factory) به طور مداوم روایت ها در رسانه های ملی و جهانی را به چالش می کشند . در این بین ما شاهد بهبود کیفیت و کمیت اطلاعات دروغ بوده ایم که متاسفانه این اطلاعات دروغ موفق به تاثیرگذاری هم برشهروندان عادی و هم بر تصمیم گیرندگان شده است . به همین علت ، توان سایبری و رسانه ای را می توان به عنوان پیشگام عملیات های هیبریدی و یک چالش حیاتی برای دفاع هیبریدی در نظر گرفت .

troll-factory.jpg

نقل قول

اطلاعات دروغ ترول ها ، موفق به تاثیرگذاری بر شهروندان عادی و هم بر تصمیم گیرندگان می شود

لازم به ذکر است که تلاش های دفاعی می تواند یک مولفه قوی بین المللی داشته باشد . همکاری بین المللی ، پشتیبانی مستقیم سیاسی ، اقتصادی و نظامی را ارائه می دهد و همزمان به پوشش برخی از قابلیت های ملی از دست رفته و حمایت از توسعه ظرفیت ها ، در حوزه هایی که سقوط کرده اند کمک می کند . در اینجا همانند بسیج موثرمنابع ملی ، همکاری های بین المللی اجازه می دهد تا وحدت منابع ملی پراکنده ، درزیرچتر گسترده تر بین المللی یک برنامه سیاسی قرار گرفته و منجر به بهبود وضعیت دفاعی گروه های شامل آن گردد .   

همچنین اقدامات دفاعی فعال تر و تهاجمی تری وجود دارند که می‌توانند علیه مهاجم بکار گرفته شوند . این اقدامات، مانند تغییرات در محل قرار گرفتن نیروهای نظامی ، اعمال ابزار فشار اقتصادی،  ارتباطات استراتژیک هدفمند وعملیات‌های سیاسی هم باعث ارسال سیگنال هایی به متجاوز شده و هم  به دشمن اجازه بهره مندی از توانایی هایش برای استفاده از ابزارهای موجود درعملیات‌های هیبریدی را نمی دهد .

برای جمع ‌بندی ، پرسش‌های کلیدی که باید در هنگام ایجاد دفاع ملی در برابر تهدیدات هیبریدی در نظر گرفته شوند عبارتند از:

  • آسیب پذیری های ملی کلیدی که باید به آن ها توجه ویژه کرد کدامند ؟ چگونه یک دشمن می تواند از این آسیب پذیری ها استفاده کند ؟ و به عبارت دیگر سناریو های تهدیدات مرتبط کدامند ؟
  • آیا تمام بخش های ضروری جامعه در تلاش های دفاعی مشارکت دارند و آیا آنها به اندازه کافی آمادگی لازم را در بخش های مرتبط  با  این تهدیدات در نظر گرفته اند ؟
  • آیا درک مشترکی از وضعیت در زمان های صلح و بحران وجود دارد که بتواند برای رهبری فعالیت‌ ها در بخش‌های مختلف جامعه مورد استفاده قرار گیرد ؟
  • آیا فعالیت های اطلاعاتی - امنیتی که باعث ایجاد هشدار های زود هنگام ، آگاهی از وضعیت و تحلیل آن وضعیت ، در حال انجام می باشد؟ آیا فعالیت های اصلی به طور فعال در مقابل نفوذ خارجی و فعالیت های مخرب آن دفاع می کنند؟
  • چه نوع حمایتی را می توان از جامعه بین‌المللی برای پشتیبانی از تلاش‌های دفاعی خود دریافت کرد ؟ چه توانایی ‌ها می‌توانند برای پشتیبانی ازدیگران در مقابله با تهدیدات مشابه ارائه شوند ؟

 

6 - نکات پایانی

در حالی که بخش هایی از جنگ های هیبریدی می تواند به عنوان تحولات جدید بر مفاهیم پیشین شناخته شده جنگ معرفی شوند، اما همزمان تا حدودی می توانیم بازگشت جنگ سنتی و همه جانبه را ببینیم .

اگر بخواهیم بپذیریم که جنگ دائما ادامه دارد و خطوط مقدم ممکن است کل جامعه را پوشش دهند ، مدافع باید بتواند یک راه ‌حل دفاعی جامع ارائه کند . این امر باید اجازه به وجود آمدن واکنش های سریع و توزیع شده به تهدیدهای هیبریدی چند وجهی را دهد . در این نوع رویکرد امنیتی جامع ، مدافع می‌تواند جامعه انعطاف ‌پذیرتری را ایجاد کرده تا بتواند با تهدیدات مواجه شود .

awarness.jpg

ایجاد پایداری و انعطاف پذیری اجتماعی تنها راه مطمئن برای حفظ حداقل برخی از مزیت های میدان های خانگی (home-field) است، زیرا مهاجم سعی می کند تا از اثر غافلگیری استفاده کند . با این حال این امر کار آسانی نیست . این کار نیاز به یک برنامه دراز مدت و تعهد به پیاده سازی آن دارد:

  1. اول اینکه ، اختیارات سیاسی قوی و مفاهیم امنیتی مورد نیاز باید ایجاد شوند .
  2. دوم ، برنامه‌ ریزی ، ایجاد آگاهی وآموزش ، مورد نیاز است .
  3. سوم ، گروه های درگیر کلیدی در بخش‌های مختلف جامعه باید آگاهی وضعیتی مشترک ، ارزیابی تهدید و ریسک ،  برنامه ‌ریزی و فرآیندهای آموزشی را به اشتراک بگذارند .

ایجاد یک جامعه انعطاف ‌پذیر نباید صرفا به عنوان یک بار اضافی برای جوامع که از نظر اقتصادی در حال مبارزه هستند، دیده شود .  این امر یک فرصت عالی است . ساختارهایی ، که به یک جامعه اجازه می‌دهند به صورت چابکانه به تهدیدات هیبریدی پاسخ دهند ، همچنین از درک بهتر و مقابله با روابط پیچیده پایه ای که جوامع مدرن ما را شکننده می سازند، حمایت می کنند. این ساختارهای دفاعی همچنین کمک می کنند تا جوامع ما کارآمدتر شوند، زیرا فرایندهای تصمیم گیری شفاف تر و فراگیرتر می گردند .

نقل قول

یک جامعه انعطاف پذیر به صورت چابکانه به تهدیدات هیبریدی پاسخ می دهد و از درک بهتر و مقابله با روابط پیچیده پایه ای که جوامع را شکننده می سازند حمایت می کند

 

پی نوشت :

 troll factory چیست ؟ سازمانی که برای انتشار تعداد زیادی از پیام‌ ها و پست‌ ها در اینترنت تشکیل شده ‌است ، که اغلب از افرادی است که واقعا وجود ندارند و هدف آن‌ ایجاد مشکل ، تاثیر بر دیدگاه‌های سیاسی و غیره است .

 

ادامه دارد ... 

ویرایش شده در توسط HRA
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چگونه جوامع می‌توانند با تهدیدات هیبریدی مقابله کنند؟

بخش آخر - مطالعه موردی

photo-hybrid-war.png

مطالعه موردی : دفاع هیبریدی در فنلاند

تمهیدات آمادگی برای دفاع هیبریدی در فنلاند یک نمونه زنده از رویکرد امنیتی جامع ارائه می‌دهد . کارکردهای حیاتی جامعه از طریق همکاری بین مقامات ، بخش تجاری ، سازمان‌های جامعه مدنی و شهروندان عادی تامین می‌شوند.

این مدل یک عنصر کلیدی برای بهبود آمادگی در سطح دولتی و اجتماعی ‌است . مفهوم امنیت در فنلاند تمام بازیگران درون جامعه را شامل می شود ، چرا که حملات هیبریدی به هیچ نوع مرز مصنوعی بین بخش‌ها توجه نمی‌کند و شهروندان عادی را از نهادهای دولتی یا تجاری جدا نمی نماید .

نقل قول

حملات هیبریدی به هیچ نوع مرز مصنوعی بین بخش‌ها توجه نمی‌کند و شهروندان عادی را از نهادهای دولتی یا تجاری جدا نمی نماید

از آنجا که این همکاری شامل شرکت‌ها و سازمان‌های جامعه مدنی نیز می‌شود ، تاکید بر همکاری درون اجتماعی ، به جای همکاری های بین دولت ‌ها یا همکاری های فراسازمانی اهمیت دارد . شرکت‌های فنلاندی حتی به صورت داوطلبانه در حال ساخت یک محیط امن‌ تر هستند . این همکاری فراتر از کارهای معمول تجاری می باشد .  بیش از ۲۰۰۰ شرکت داوطلبانه در شبکه سازمان National Emergency Supply Agency ، سازمانی که از آمادگی ملی پشتیبانی می‌کند ، حضور دارند .

National-Emergency-Supply-Agency.jpg

استراتژی امنیت برای جامعه رکن مفهومی دفاع هیبریدی را تشکیل می‌دهد . با این وجود ، اسناد استراتژی بدون اجرای موثر مفید نیستند . در مفهوم امنیت در فنلاند ، وزارتخانه‌ها و ادارات مسئول اجرای استراتژی‌های امنیتی در شاخه‌های اجرایی مربوطه خود هستند . مقامات مسئول وظایف مرتبط با امنیت هیبریدی و تمهیدات مربوط به تامین امنیت و توسعه آماد را انجام می‌دهند . طرح پیاده سازی چگونگی به اشتراک گذاشتن مسئولیت ها را مشخص می کند .

بررسی سالیانه کمیته امنیتی که در آن همه دبیران دائمی وزارتخانه‌ ها و روسای مهمترین ادارات امنیتی در آن حضور دارند ، تضمین می‌کند که استراتژی‌ها به روز شده و پیشرفت حاصل از آن را اندازه ‌گیری می‌کنند. کمیته امنیتی با ارائه استراتژی و اجرای طرح و نظارت بر ارزیابی آن، انگیزه قوی برای اجرا به همه وزارتخانه‌ ها می ‌دهد .

نقل قول

استراتژی امنیت برای جامعه رکن مفهومی دفاع هیبریدی را تشکیل می‌دهد اما با این وجود ، اسناد استراتژی بدون اجرای موثر مفید نیستند

به عنوان چند مثال مشخص از فعالیت هایی که در آن فنلاند دفاع خود را در برابر تهدیدات هیبریدی بهبود داده است می توان از موارد زیر یاد کرد :

 دولت برای بهبود آگاهی وضعیتی ملی در فضای سایبر تلاش می کند و یک شریک فعال در ابتکارات و تمرینات دفاع منطقه ای است. دولت همچنین مرکز ملی امنیت سایبر را تاسیس کرده است . تیم واکنش اضطراری کامپیوتری (GOVCERT) و عملکرد 24/7 بخش دولتی در حال ایجاد و بهبود است . مقامات و منابع پلیس و ارتش و سازمان های امنیتی ، فعالیت های درون حوزه سایبر را کاملا بررسی می کنند .  با توجه به مشارکت های منطقه ای، کارشناسان فنلاندی به مراکز برجسته ناتو در تالین و ریگا فرستاده شده اند و تمام شاخه های نیروهای دفاعی فنلاند در تمرینات نظامی سازمان یافته در منطقه دریای بالتیک شرکت می نمایند .

 

صرفا برای میلیتاری - بن پایه :

  • How can Societies be Defended against Hybrid Threats? - by Aapo Cederberg and Pasi Eronen – Geneva Center for Security Policy

برای مطالعه بیشتر :

  • TOWARD A THEORY OF HYBRID WARFARE : THE RUSSIAN CONDUCT OF WAR DURING PEACE - Stephen M. Dayspring
  • MCDC Countering Hybrid Warfare Project : Understanding Hybrid Warfare - Dr. Patrick J. Cullen , Erik Reichborn-Kjennerud
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط HRA
      قوانین جنگ های هیبریدی
      بخش اول

       
      جنگ های هیبریدی
      هدف اصلی از هر جنگ هیبریدی ، ایجاد اختلال در پروژه‌ های ارتباطی متشکل از چند قطبی های بین المللی از طریق تحریکات خارجی است که باعث ایجاد درگیری‌های هویتی (قومی ، مذهبی ، منطقه ‌ای ، سیاسی و غیره ) در داخل یک کشور هدف مرتبط کننده راه های ترانزیتی می شود .
      اهداف یکپارچه‌ سازی اورآسیا و پروژه‌ های راه ابریشم چین ، هدف های راهبرد جنگ هیبرید جهانی ایالات‌ متحده می باشند و این امر موجب ایجاد میادین مختلف نبرد در گستره وسیع جغرافیایی می شود .  در این مطلب  به شناسایی آسیب پذیری هایی که هر یک از کشورهای ترانزیتی مناطق هارتلند بزرگتر ، بالکان ، آ سه ‌آن، مسیر اقیانوسی آفریقا - آسیا و آمریکای‌ لاتین که مربوط به این نوع انقلابی جنگ های نا متقارن هستند را بررسی می کنیم .
       
       
      روش منحصر به فرد این مطلب شامل متغیرهای قومیتی ، مذهبی ، تاریخی ، مرزهای اجرایی ، جغرافیای فیزیکی و تفاوت های اقتصادی و اجتماعی در ایجاد تحلیل های جامع است که نشان دهنده نقاط ضعف هر کدام از کشورها در جنگ های هیبریدی هستند .  هدف از انجام این کار نشان دادن ابزارهایی است که ایالات متحده می تواند به طور پیش بینی شده در بی ثبات کردن دولت های کشورهای هدف استفاده کند ، در نتیجه تصمیم گیرندگان و اذهان عمومی می توانند خود را برای مقابله با سناریوهای از پیش برنامه ریزی شده آماده نمایند .
       

       
      قوانین جنگ های هیبریدی
      جنگ هیبریدی یکی از مهم ‌ترین تحولات استراتژیکی می باشد که آمریکا تا به حال به رهبری خود انجام داده ‌است و انتظار می‌ رود گذر از انقلاب‌های رنگی به جنگ های غیرمتعارف بر روند بی ‌ثبات سازی کشورها در دهه ‌های آینده مسلط شود . آن‌هایی که با ژئوپلیتیک نا آشنا هستند ممکن است برای درک هدف های جنگ های هیبریدی به مشکل بر بخورند ، اما در واقع شناسایی مناطق و کشورهای قربانی در معرض خطر این شکل جدید از تهاجم دشوار نیست . کلید پیش ‌بینی این است که بپذیریم که جنگ‌ های هیبریدی به وسیله تحریک منازعات نامتقارن توسط یک نیروی خارجی برای خراب کاری در منافع ژئواکونومیک ایجاد می شود  و شروع  از این نقطه به طور قابل توجهی می تواند دقیقا مشخص کند که ممکن است در آینده کدام منطقه مورد ضربه واقع می گردد .
       
       
      این مجموعه با توضیح الگوهای پس زمینه جنگ های هیبریدی آغاز گشته و درک خواننده از خطوط راهبردی آن را عمیق ‌تر می ‌سازد . پس از آن، ما ثابت خواهیم کرد که چگونه چارچوب شرح‌ داده ‌شده در گذشته در طول جنگ آمریکا بر علیه سوریه و اوکراین ، اولین دو قربانی جنگ های هیبرید منطبق است . در بخش بعدی ، تمام درس هایی را که تا کنون آموخته ایم بررسی کرده  و از آنها برای پیش بینی صحنه های بعدی جنگ های هیبریدی و آسیب پذیرترین عوامل ژئوپلیتیکی مورد استفاده در آنها را بررسی خواهیم نمود .  سپس بر آن مناطق تمرکز خواهیم کرد و به این موضوع اشاره می کنیم که چرا آن‌ها به طور استراتژیک و اجتماعی - سیاسی آسیب ‌پذیر هستند تا قربانیان بعدی جنگ های پست مدرن آمریکا شوند.
       

       
      الگوسازی از جنگ های هیبریدی
      اولین چیزی که باید در مورد جنگ‌ های هیبریدی بدانید این است که آن‌ ها هرگز در کشور متحد آمریکا یا درهر جایی که آمریکا منافع بنیادین دارد توسط آمریکا اجرا نمی شوند . کنترل فرآیندهای هرج و مرج و آشوب که در طول برنامه های تغییر رژیم مدرن اجرا می گردند ، به صورت کامل غیر ممکن است و می‌توانند به طور بالقوه یک نوع فراز ژئوپلتیک مشابه در مقابل منافع آمریکا بوجود آورد و به همین دلیل واشنگتن سعی دارد که آنها را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به سوی رقبای چند قطبی خود هدایت کند . به همین دلیل است که ایالات متحده هرگز جنگ هیبریدی را در جایی که منافع بزرگی برای از دست دادن دارد اجرا نمی کند ، هرچند که چنین ارزشیابی به طور همزمان ، نسبی است و می تواند به سرعت با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کند . با این وجود، این یک قاعده کلی است که عمدتا آمریکا منافع خود را خراب نمی کند ، مگر اینکه ایجاد زمین سوخته در طول بازسازی صحنه وسیع بازی برای آنها منفعت داشته باشد و با توجه به این امر اگر آمریکایی ها مجبور به خروج از خاورمیانه شوند بسیار محتمل است که استراتژی زمین سوخته را در عربستان سعودی پیاده کنند .
       
       
       
      اگر خدا بخواهد (خیلی) ادامه خواهد داشت ...
       
      صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : Oriental Review
       
    • توسط HRA
      هوش مصنوعی و آینده منازعات
      بخش اول

       
      مقدمه
      پيش‌ بيني تاثير دقيق و خط سير فناوري ‌هاي به کار رفته توسط هوش مصنوعي دشوار است. با اين حال اين تکنولوژي ‌ها ممکن است يک تحول تمدني قابل ‌مقايسه با اختراع برق را ايجاد کنند. برنامه‌ هاي هوش مصنوعي ، جنبه‌ هاي زيادي از اقتصاد جهاني، امنيت ، ارتباطات و حمل و نقل را به وسيله تغيير نحوه کار انسان ‌ها ، برقراري ارتباط ، تفکر و تصميم ‌گيري تغيير خواهند داد. دستگاه هاي هوشمند در فعاليت هاي انسان ها مشارکت کرده يا جايگزين انسان‌ها در گستره وسيعي از فعاليت‌ها مي‌شوند . چنين تغيير شديدي ، تاثير اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دارندگان اين مولفه ها را افزايش خواهد داد ، در حالي که طرف بدون بهره ممکن است با چالش‌هاي چشمگيري مواجه شوند.
      انقلاب هوش مصنوعي و فناوري هاي همراه آن در حال تغيير رقابت هاي ژئوپليتيکي هستند. از آنجا که توسعه هوش مصنوعي ، يادگيري ماشين و سيستم هاي خود مختار به عواملي از قبيل داده ها ، نيروي کار ، توان محاسباتي و نيمه هادي ها متکي است ، اختلافات در چگونگي استفاده کشورهاي مختلف از اين فناوري ها در آينده گسترش مي يابد. اين امر به اين دليل است که تسلط دولت ها بر هوش مصنوعي ، اثربخشي استراتژيک آينده آنها در امور نظامي و همچنين عملکرد آن ها ، رقابت و توانايي بازدارندگي در مقابل دشمنان را تعيين مي کند.
      هوش مصنوعي از استفاده از سيستم‌هاي خود مختار تا تحول در فرماندهي ، کنترل ، ارتباطات ، کامپيوترها، اطلاعات ، نظارت و شناسايي (C4ISR)  و از پردازش اطلاعات تا امنيت شناختي، نحوه برنامه ‌ريزي و جنگ را تغيير خواهد داد. سيستم ‌هاي هوش مصنوعي براي مقابله با چالش‌هاي يکپارچه تر متعارف ، هيبريدي و چالش هاي زمان صلح حياتي خواهند بود. از آنجا که تکنولوژي‌هاي مختل کننده ابزارهاي جديدي را براي رژيم‌ هاي توتاليتر و گروه‌هاي افراط‌ گرا فراهم مي‌کنند، جامعه هاي دو طرف اقيانوس اطلس نياز به توسعه راه‌ حل‌ هايي براي کاهش استفاده هاي مخرب از دستگاه هاي هوشمند دارند.
       
       
      ناتو از لحاظ منطقي به خوبي با اين چالش مقابله مي کند. تلاش هاي اخير در ايجاد توانايي هاي نظامي ، پروژه هاي تحقيقاتي مشترک و مشاوره هاي داخلي در اين اتحاد ، آگاهي از فرصت ها و چالش هاي ناشي از پيشرفت سريع هوش مصنوعي را نشان مي دهد. تمرينات هم پيمانان شامل سيستم هاي خودمختار ميان حوزه اي ، تاکتيک هاي فعال شده در فضاي مجازي و سناريو هاي خصمانه و همچنين قابليت هاي جديد C4ISR است. سازمان هاي مختلف ، مانند سازمان علوم و فناوري ناتو و مراکز برتر علمي به گسترش دانش، ايجاد آگاهي، تحريک تحقيقات و حمايت از توسعه و جذب متخصصان ملي کمک مي‌کنند.
      با اين حال ناتو هنوز نياز به توسعه يک ديدگاه جامع براي توسعه و سازگاري با هوش مصنوعي دارد. اعضاي اين پيمان بايد نابرابري هاي داخلي و بيروني در توانايي‌ هاي هوش مصنوعي را بر طرف کنند. در بعد داخلي ، ناتو نيازمند مکانيسم‌ هاي جديدي است ، به طوري که کشورهاي کوچک ‌تر عضو توانايي حمايت از سازمان را از دست ندهند . از نظر بيروني ، ناتو به عنوان يک کل بايد سازگاري و چابکي خود را در يک محيط بين المللي بسيار رقابتي حفظ کند. تمام کشورهاي عضو بايد در آماده‌سازي براي گذار به يک دنياي متصل به هوش مصنوعي مشارکت داشته باشند ، زيرا چنين دنيايي تحمل پيوندهاي ضعيف در امور دفاعي را ندارد.
       
       
      هوش مصنوعي و فضاي نبرد يکپارچه
      جنگ هاي مدرن بر اساس پيوند بي سابقه ميان و در داخل سه ميدان نبرد مي باشند که در کنار هم فضاهاي نبرد هاي پيچيده را ايجاد مي کنند . دسته اول حوزه فيزيکي است که در آن از موشک هاي بالستيک ، تانک هاي اصلي ميدان نبرد ، هواپيما ها ، سلاح هاي پياده نظام و ساير تجهيزات نظامي براي تخريب يا از بين بردن منابع فيزيکي دشمن استفاده مي شوند.
      دومين ميدان نبرد ، فضاي فناوري اطلاعات است. در اينجا ، هر طرف تلاش مي کند با بهبود نحوه اشتراک اطلاعات ، اتصال اطلاعاتي فضا پايه به سيستم هاي تسليحاتي يا محاسبه مسير موشک بالستيک ورودي ، برتري کسب کند. به عنوان مثال ، يک جنگجو ممکن است از جنگ الکترونيکي براي کور کردن رادارهاي اکتساب دشمن قبل از حمله هوايي استفاده نمايد .
      سومين ميدان نبرد ، فضاي شناختي است که در آن عمليات ‌هاي اطلاعاتي و جنگ سياسي رخ مي‌دهند. فضاي سايبر در ميدان هاي اطلاعاتي و شناختي قرار مي‌گيرد. هواپيماهاي نسل پنجم  مانند اف 35 و عمليات‌هاي نفوذ روسيه ،  از فضاي مجازي براي توليد، انتشار، کنترل و نظارت بر اطلاعات استفاده مي‌کنند.
       

       
      در آينده، پيروزي‌ ها به طور فزاينده ‌اي به هماهنگ سازي سيستماتيک ميدان ‌هاي فيزيکي ، اطلاعاتي و شناختي، که همگي به وسيله جنگ الگوريتمي تقويت ‌شده اند ، بستگي خواهند داشت. اين سه‌ گانه مفاهيم اساسي نظامي مانند مرکز ثقل، ابهام در جنگ و تراکم  نيروها را بازتعريف خواهند کرد. در عصر هوش مصنوعي ، داده هاي بزرگ و رباتيک، توسعه مفهوم از هميشه اهميت بيشتري خواهد داشت . اين عمل يک کار بدون پايان خواهد بود، زيرا بايد مفاهيم جديد به طور مداوم تغيير پيدا کنند تا از اقدامات متقابل مانند الگوريتم هاي خصمانه و تلاش براي مسموميت داده ها ، که شامل تغذيه داده هاي معکوس به سيستم هاي هوش مصنوعي است ، جلوگيري کنند. چنين حملاتي سعي مي کنند که آنچه هوش مصنوعي از داده هاي طبقه بندي شده فرا مي گيرد  يا چگونگي حل مشکلات دسته بندي يا پيش بيني  توسط آن ها را تغيير دهد .
       
       
      در آينده نزديک ، پيشرفت‌هاي بيشتري حتمي  به نظر مي ‌رسند. پيشرفت‌ها در علوم اعصاب ، زيست‌ شناسي رفتاري و در زمينه‌ هاي ديگر باعث مي شود جهش تکنولوژيکي نويني مانند يکپارچه سازي انسان - ماشين و افزايش استقلال در سيستم‌ هاي نظامي  ممکن شوند . سوارم هاي رباتيک زمينه ديگري را شکل مي دهد که علوم کامپيوتر و رباتيک با بيولوژي احيا شوند .
      همکاري انسان و ماشين به احتمال زياد تصميم ‌گيري بهتر و سريع تر را با فعال ساختن مديريت پيشرفته جريان ‌هاي داده هاي حجيم ، به ارمغان مي‌آورد. انسان ‌ها و سيستم‌ هاي هوش مصنوعي ، مکانيسم‌ هاي تصميم ‌گيري متفاوتي دارند که در صورت عدم موفقيت آنها ، انواع مختلفي از خطاها به وجود مي آيد. با ترکيب نقاط قوت انسان‌ ها و ماشين‌ ها ممکن است بتوان ضعف ‌هاي موجود را از بين برد. در حال حاضر چنين آزمايشاتي در حوزه نظامي انجام شده ‌است.
      فناوري هاي جديد ، مردم ، گروه ها و دولت ها را ترغيب مي کند تا عمليات مقابله و دستکاري در مقادير سنجش ها را انجام دهند. به گفته رند والتزمن ، معاون ارشد فناوري در شرکت RAND ، ماشين هاي هوشمند مي توانند گروههاي آسيب پذير را شناسايي کرده و واکنش  افراد و جمعيت ها ، به تلاش ها براي تأثيرگذاري بر آنها را اندازه گيري کنند. هک کردن شناختي ، شکلي از حمله است که مي خواهد ادراکات و رفتار مردم را دستکاري کند و بر روي مجموعه متنوعي از بستر ها از جمله رسانه هاي اجتماعي و اشکال جديد کانال هاي خبري سنتي صورت مي گيرد. وسايل به طور فزاينده اي متنوع مي شوند تا متن ، تصاوير ، فيلم و صداهاي تحريف شده و نادرست براي دستيابي به تاثيرات  مورد نظر مسلح شوند. امنيت شناختي زمينه اي جديد و چند منظوره است که بازيگران مختلف در آن فعاليت مي کنند که والتزمن آن را يک رقابت تسليحاتي مداوم براي تأثيرگذاري و محافظت از تاثيرپذيري گروه هاي بزرگي از مردم آنلاين مي نامد.
       
       
      هوش مصنوعي مي‌تواند موجب تغييرات شديدي در جنگ هيبريدي شود که نگراني عمده ناتو مي باشد . دولت‌ها و بازيگران غير دولتي مي ‌توانند از فضاي مجازي براي نفوذ بر گروه‌ هاي بزرگي از غير نظاميان و نيروهاي مخالف استفاده کنند. از فعاليت‌هاي شناسايي و پروفايل کاربران هدف گرفته تا درک نادرست يا جعلي اطلاعات و عمليات ‌هاي رواني، هوش مصنوعي مي تواند پتانسيل عمليات ‌هاي اطلاعاتي را گسترش ‌دهد.
      علاوه بر اين ، تعامل انسان و ماشين به احتمال زياد به بخشي از درگيري هاي نظامي تبديل خواهد شد که با پيامدهاي اخلاقي و حقوقي که همچنان ناشناخته و مجهول مانده اند مواجه است . معرفي اين فناوري نياز به نظارت دارد تا از سوءاستفاده هاي احتمالي و عواقب ناخواسته جلوگيري شود .
       
       
      ادامه دارد ... 
       
      بن پایه : 
      NEW PERSPECTIVES ON SHARED SECURITY: NATO’S NEXT 70 YEARS - Carnegie EUROPE
    • توسط HRA
      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
      مقدمه ای بر جنگ های هیبریدی – تئوری ، تاریخچه و حال
      بخش اول

       
      واژه جنگ هیبریدی به طور گسترده ای در جامعه امنیتی بین‌الملل در پی الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ مورد بحث قرار گرفت و همچنان یک منبع نگرانی برای ناظران سیاست کنونی روسیه می باشد (م . البته این مساله برای جامعه امنیتی غرب صادق است زیرا آنها پیش از ماجرای کریمه از جنگ هیبریدی استفاده کرده بودند اما هنگامی که روسیه از این مدل جنگ استفاده نمود زنگ خطری جدی برای آنها به صدا درآمد) . ردیابی سیر تحول این مفهوم در طول دو دهه اخیر مفید است ، زیرا درک مشترک این مورد برای بررسی اقدامات متقابل احتمالی ناتو در برابر جنگ هیبریدی حیاتی است.
      بر طبق تحقیقات ما، اولین بار که این اصطلاح در یک متن عمومی در دسترس عموم قرار گرفت ، در پایان نامه کارشناسی ارشد لتونی رابرت واکر یکی از اعضای سپاه تفنگداران نیروی دریایی  ایالات متحده  در سال  1998 بود .  واکر به بحث توانایی عملیاتی نیروی دریایی به عنوان یک نیروی هیبریدی برای یک جنگ هیبریدی اشاره کرده بود . او می گوید : جنگ هیبریدی چیزی است که مابین شکاف جنگ های نیروهای ویژه و متعارف قرار دارد . این تعریف اولیه جنگ های هیبریدی به یک نقطه ی داخلی بهره وری می پردازد : بهترین استفاده از منابع کمیاب نظامی از طریق ترکیبی از نیروهای متعارف و غیر متعارف به دست می آید (م . امروزه آمریکایی ها برای این تعریف از عبارت Compound Warfare استفاده می کننئ که من از آن به عنوان جنگ ترکیبی یاد می نمایم) .
       
       
      در سال ۲۰۰۲، یکی دیگر از دانش جویان با نام سرگرد ویلیان نیمث از این عبارت در پایان‌ نامه خود برای بحث در مورد راه‌ های مقابله با اقدامات خصمانه آنچه او جوامع مختلط و هیبریدی می‌ نامید، در یک مطالعه موردی در مورد جنبش جدایی طلب چچن مورد استفاده قرار داد .  نیمث نه تنها ارتباط بین نهاده های نظامی و غیرنظامی را بررسی کرد ، بلکه چگونگی ترکیبی از رویکردهای سنتی و مدرن و فعالیت‌های مدنی و جنگی برای ایجاد یک نیروی هیبریدی موثر را بیان نمود . وی ادعا کرد که که جنگ هیبریدی به طور فزاینده‌ای رایج خواهد شد و این اصل را مبنا قرار داد که  نقاط قوت جنگ های هیبریدی در هنگام استفاده از تاکتیک های چریکی توسط نیروهای به شدت سازمان یافته و از نظر تکنولوژیکی پیشرفته در زمان های  تقابل های دشوار کمک کننده هستند . به عبارت دیگر، هنگامی که یک ارتش مدرن با یک نیروی هیبریدی کوچک ‌تر روبرو می‌شود، نیروی متعارف مجبور خواهد بود در دکترین های خود تجدید نظر کند و رویه‌های عملیاتی خود را تطبیق دهد تا بتواند آسیب ‌پذیری‌های حیاتی دشمن هیبریدی را شناسایی و از آن ها بهره ‌برداری کند. این سازگاری، نیروهای مدرن را قادر خواهد ساخت تا مرکز ثقل حریف را مورد حمله قرار دهند و بنابراین آزادی حرکت، ظرفیت و اراده آن ها برای مبارزه را کاهش دهند .
       
       
      اما آوازه مفهوم جنگ هیبریدی به وسیله  مقاله ‌ای که در سال ۲۰۰۵ توسط جیمز ماتیس و فرانک هافمن در مجله موسسه نیروی دریایی ایالات ‌متحده منتشر شد افزایش یافت . این دو نویسنده توجه خود را به این حقیقت جلب کردند که برتری نظامی متعارف و تکنولوژیکی ایالات‌ متحده می‌تواند نه تنها توسط کشورهای دیگر بلکه توسط بازیگران و مخالفان غیر دولتی کمتر بهره مند ، از طریق استفاده ترکیبی از فناوری‌ های پیشرفته به چالش کشیده شود. کشورهایی که  دارای نیروهای متعارف پیشرفته هستند احتمالا با رویه ها و تاکتیک های نامنظم مواجه می شوند که نشان دهنده یک مزیت است : دشمنان ، ظرفیت و تکنیک‌ ها و توانایی‌ های پایین خود را از طریق استفاده از تروریسم ، شورش و تاکتیک‌های چریکی جبران می‌ کنند . این تهدیدات به احتمال زیاد ، توسط تشکل‌ های شبه ‌نظامی که براساس پیشینه های قومی و سندیکاهای تبه کاری سازمان یافته ، تشکیل شده اند ، از طریق حملات سایبری علیه زیرساخت ‌های ضروری نظامی و غیرنظامی مانند شبکه ‌های سیاسی ، مالی و ارتباطی انجام خواهد شد .
       

       
       
      هافمن در مقاله خود در سال 2007 با عنوان منازعات در قرن 21: ظهور جنگ های هیبریدی ، از نمونه های تاریخی برای کشف مفهوم جنگ های هیبریدی استفاده کرد . هافمن ، جنگ های هیبریدی را به عنوان طیف وسیعی از حالت های مختلف جنگ از جمله قابلیت های متعارف ، سازمان دهی و تاکتیک های نامنظم ، اعمال تروریستی از جمله خشونت و اجبار و نابهنجاری های جنایی تعریف نمود .
       
       
      هافمن سپس این تعریف را درباره چندین مورد تاریخی از جمله شورشیان ایرلند در سال های 1919 و 1920 ،  مجاهدین افغان در دهه 1980، شورشیان چچن در دهه 1990 و حزب الله لبنان در جنگ سال 2006 با اسرائیل مورد بررسی قرار داد . آنگاه هافمن مدعی می شود ، حزب‌الله نمونه ‌ای از یک نیروی هیبریدی مدرن است ، زیرا بر ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی تکیه دارد و هدف خود را از طریق تحرکات استراتژیک سازمان دهی شده و با سلول‌ های غیر متمرکز که از تاکتیک‌های انطباقی مختلف استفاده می‌کنند، بدست می آورد .
       

       
      در سال‌های بعد از انتشار مقاله هافمن ، دپارتمان دفاعی آمریکا (وزارت دفاع) و اداره پاسخگویی دولتی (GAO) عبارت جنگ هیبریدی را مورد ارزیابی قرار دادند تا روش‌های مورد استفاده دشمنان آمریکا و نیروهای متحد در عراق و افغانستان را بهتر توصیف کنند . در گزارشی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد ، به نظر آن‌ها نیازی به تعریف رسمی جنگ هیبریدی به عنوان یک زیرمجموعه منحصربفرد از اصطلاحات جنگ (مانند جنگ بیولوژیک ، جنگ‌های نامنظم ، یا جنگ زمینی) نبود و وزارت دفاع آمریکا و GAO از مقامات و دانشگاهیان خواستند که جنگ هیبریدی را به عنوان یک زیر مجموعه برای جنگ معرفی نکنند ، اما این بی تفاوتی در سال ۲۰۱۴ با الحاق کریمه به روسیه به پایان خود رسید .
       
      صرفا برای میلیتاری - بن پایه :
      Introduction: The Theory, History, and Current State of Hybrid Warfare - CTX Magazine Volume 6, No 4  2016
       
       
      پی نوشت 1 – مطلب ارائه شده دیدگاه جامعه امنیتی غرب به مفهوم جنگ هیبریدی می باشد . انشاالله در آینده این مفهوم را از دیدگاه روس ها هم بررسی خواهم نمود تا دوستان با نظریات مختلف در این موضوع آشنا شوند .
      پی نوشت 2 – اگر خدا بخواهد قصد دارم تا در سال جاری با ارائه مقالات متفاوتی در باب موضوع جنگ هیبریدی ، انجمن میلیتاری را به عنوان مرجعی برای این مفهوم قرار دهم . در این راه از تمامی اساتید و کاربران فرهیخته انجمن استدعا دارم که با ارائه نظرات و انتقادات و بیان اشتباهات ، بنده را یاری داده و حرکت در این مسیر را تسهیل نمایند .
      پی نوشت 3 - فکر کنم در انجمن جای خالی بررسی بنیادین و جامع حزب الله لبنان و نقش نیروهای مسلح ایران در سازمان دهی آن به عنوان یکی از نقاط درخشان تفکر ایرانی - لبنانی  و شیعی بسیار خالی باشد . امیدوارم روزی این بی توجهی توسط دوستان پایان بپذیرد .
       
      انشاالله ادامه خواهد داشت ...
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.