reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

کسی میدونه این گروهی که از یمن به تهران اومدن هدفشون از سفر چی بوده خرید سلاح یا درخواست مستشار ؟ اگر من بودم که هر دوش رو بهشون میدادم ولی اوضاع کشور طوری نیست که بتونه یک جبهه دیگر هم ایجاد کنه ولی اگر این توانایی وجود داشت هیچ کشوری بهتر از یمن برای ایجاد یک گروه شبه نظامی مثل حزب الله لبنان پیدا نمیشه که مردمش هم آمادگی داشته باشن البته انصار الله کم و بیش توانسته جلوی عربستان ایستادگی کنه ولی مثل حزب الله لبنان چند سالی طول میکشه که بشه خدا رو شکر سپاه دست به کار شد و حشد الشعبی رو هم در عراق بنیان کرد که خیالمان از عراق بعد از جنگ با داعش هم راحت باشه میمونه سوریه و یمن که انشاء الله هر دو از شر عربستان و اسرائیل رهایی پیدا کنن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کار عربستان تمومه...همه این جنگها و به هرج و مرج کشیده شدن منطقه توسط امریکا برنامه ریزی شده ...

یه مصاحبه از اقای رنانی چند روز پیش منتشر شد که خوندنش خالی از لطف نیست...

 

یه بخش از مصاحبه رو میذارم ولی پیشنهاد میکنم کامل بخونید...کتابش هم ارزش خوندن رو داره...

http://fararu.com/fa/news/248554/رنانی-در-دولت-یازدهم-از-رکود-خارج-نمی‌شویم

با تشکر از برادر عزیز

ariya0912 ..........مقاله خیلی خیلی جالبی بود هرچند با بخش داخلی ان موافق نیستم........حتما حتما مطالعه شود .........با اجازتون تو

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه   هم با نامه شما گزاشتم
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آتشسوزی وسیع در شهرک درمانی شاه فهد، ریاض، عربستان.

 

12065524_407128269493031_684051518882243

 

منبع:پیج تحولات جهان اسلام

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بیچاره امریکایی ها هرچه اوضاعشون در سوریه خوبه برعکس اوضاعشون در عربستان خیلی خرابه

در عربستان محمد بن سلمان هم زمان وزیر دفاع و پسر پادشاه هست و این بابا میدونه باید سر بن نایف که همزمان ولیعهد و وزیر کشور هست رو زیر آب کنه و خودش شاه بشه 

این دو نفر یک دو دسته گی در کشور ایجاد کردن و عین سگ و گربه به جون هم افتادن یکی جرثقیل اونو چپه میکنه و دیگری تو عملیات اجرای حج موذی گری میکنه

پسر پادشاه چون بر ارتش عربستان تسلط داره شرایط کشور رو امنیتی و نظامی کرده و جنگ رو ادامه میده و میخواد در یمن خودش یکه تازی کنه ولی بن نایف چون ارتش نداره رفته ارتش امارات رو اورده تا خود از یک محور دیگه بتونه در یمن پیشروی کنه تا از پسر پادشاه عقب نمونه قدرت های جهانی مثل امریکا و اسرائیل هم مجبورن گاهی به نایف کمک کنن گاهی به پسر پادشاه ولی از طرفی داعش و جریان تکفیری با هدایت پسر پادشه به نیروهای اماراتی که هم پیمان نایف هستن حمله میکنن 

خلاصه دو دستگی وحشتناکی در عربستان ایجاد شده که معلوم نیست دیگه کجا بزنه بیرون ولی قطعا این پسر پادشاه شمشیر رو برای نایف از رو بسته و عتقریب سرشو زیر آب میکنه

حالا این دو دستگی هم در جبهه ی یمن خودشو نشون میده و هم در داخل کشور سعودی و هم در بین جریان های تکفیری در سوریه  و عراق و کل منطقه

ویرایش شده در توسط armagdon
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بیچاره امریکایی ها هرچه اوضاعشون در سوریه خوبه برعکس اوضاعشون در عربستان خیلی خرابه

در عربستان محمد بن سلمان هم زمان وزیر دفاع و پسر پادشاه هست و این بابا میدونه باید سر بن نایف که همزمان ولیعهد و وزیر کشور هست رو زیر آب کنه و خودش شاه بشه 

این دو نفر یک دو دسته گی در کشور ایجاد کردن و عین سگ و گربه به جون هم افتادن یکی جرثقیل اونو چپه میکنه و دیگری تو عملیات اجرای حج موذی گری میکنه

پسر پادشاه چون بر ارتش عربستان تسلط داره شرایط کشور رو امنیتی و نظامی کرده و جنگ رو ادامه میده و میخواد در یمن خودش یکه تازی کنه ولی بن نایف چون ارتش نداره رفته ارتش امارات رو اورده تا خود از یک محور دیگه بتونه در یمن پیشروی کنه تا از پسر پادشاه عقب نمونه قدرت های جهانی مثل امریکا و اسرائیل هم مجبورن گاهی به نایف کمک کنن گاهی به پسر پادشاه ولی از طرفی داعش و جریان تکفیری با هدایت پسر پادشه به نیروهای اماراتی که هم پیمان نایف هستن حمله میکنن 

خلاصه دو دستگی وحشتناکی در عربستان ایجاد شده که معلوم نیست دیگه کجا بزنه بیرون ولی قطعا این پسر پادشاه شمشیر رو برای نایف از رو بسته و عتقریب سرشو زیر آب میکنه

حالا این دو دستگی هم در جبهه ی یمن خودشو نشون میده و هم در داخل کشور سعودی و هم در بین جریان های تکفیری در سوریه  و عراق و کل منطقه

 

بعد از برکناری مقرن بن عزیز اخرین فرزند ال سعود برای اولین بار بود که ولیعدی به نوه ال سعود میرسید . محد بن نایف اولین نوه ال سعود هست که احتمالا پادشاه خواهد بود . همزمان سلمان پسر خودش رو هم جانشین ولیعهد اعلام کرد . اینجاست که جنگ قدرت بین نوادگان اغاز خواهد شد !!!!!!! از اون طرف احمد پسر عبدالله پادشاه قبلی عربستان هم درصدد گرفتن قدرت هست ....میشه حدس زد که نوادگان ال سعود از هر حربه ایی برای شاه شدن و دور نماندن از قدرت استفاده خواهند کرد ...

ویرایش شده در توسط redline
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سیستم عقب مانده سلطنتی مشکلات وتناقضات درونیه شدیدی داره ......................همیشه چشم اسفندیار سعودیها همین ....مسعله  جانشینها بوده.....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سیستم عقب مانده سلطنتی مشکلات وتناقضات درونیه شدیدی داره ......................همیشه چشم اسفندیار سعودیها همین ....مسعله  جانشینها بوده.....

در نهایت این کاخ سفیده که تصمیم می گیره چه کسی شاه بشه و اینا الکی به جون هم افتادن

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در نهایت این کاخ سفیده که تصمیم می گیره چه کسی شاه بشه و اینا الکی به جون هم افتادن

وقتی میگیم...... نقطه ضعف {چشم اسفندیار}.......  یعنی همین ..........اختلافات داخلی = دخالت خارجی

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سیستم عقب مانده سلطنتی مشکلات وتناقضات درونیه شدیدی داره ......................همیشه چشم اسفندیار سعودیها همین ....مسعله  جانشینها بوده.....

این چشم اسفندیارت (پاشنه آشیل) منو گرفت... :winking:

موافقم

ویرایش شده در توسط ak2
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
http://gulfnews.com/news/uae/government/erc-renovates-hospital-in-yemen-1.1599637

هلال احمر یمن بیمارستان توی Hadramout و Al Mahrah دوباره درست کرده. ولی من شنیدم که فقط برای خودشون و طرفدارهای هادی هست کمکهاش

ویرایش شده در توسط DeathStalker
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رای الیوم، ساعتی پس از مصاحبه «علی عبدالله صالح» رئیس جمهوری پیشین یمن با شبکه المیادین، اعضای حزب کنگره ملی یمن که ریاست آن بر عهده صالح بود، با انتشار بیانیه ای صالح را از منصب ریاست این حزب برکنار کردند.

 

روسیا الیوم در این خصوص اعلام کرد، این تصمیم پس از سفر کمیته حزب کنگره ملی یمن به عربستان و دیدار با مقامات سعودی اتخاذ شده است.

 

صالح در این مصاحبه گفت: ما آماده اجرای هر هفت بند توافقنامه هستیم که خروج از همه شهرهای یمن و سپردن آن به دست ارتش و نیروهای محلی و امنیتی، یکی از این بندهاست، اما تحقق این امر مشروط به آن است که تجاوز عربستان به یمن متوقف شده و به محاصره این کشور پایان دهد و از خاک یمن خارج شود.

http://www.mehrnews.com/news/2939307/

 

(اگه صحت داشته باشه ،به نظرم  دیدن   حمله نظامی  بی فایده ست  باز  رفتن سراغ همون  سیاست  قدیمی و موثر تفرقه بنداز وحکومت کن  ) 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 خبر قبول قطعنامه ٢٢١٦ در نامه هاي جداگانه انصارالله و حزب مؤتمر به بان كي مون منتشر شده .

کلا عقل سلیم هم همین حکم رو میده .انصارالله درست رفتار کرده چون هزينه ادامه نبرد، بيشتر از هزينه قبول قطعنامه شده.

تا وقتیکه انصارالله در صنعاء و بيشتر استانهاي شمالي سيطره داره امضاي هرگونه توافق براي اجراي قطعنامه، به نفع انصارالله ارزيابي میشه چون

اولا جنگ متوقف میشه. دوم براي انصارالله، مشروعيت داخلي، منطقه اي و بين المللي میاره

 اما سعودي ها چون خودشون رو  را در موضع برترمي بينند احتمالا تا سقوط صنعاء، جنگ رو ادامه خواهند داد مگر اينكه تو تحولات ميداني تحت فشار قرار بگيرن.

هفت بند توافقنامه مسقط، نتيجه مذاكرات ولدالشيخ و انصارالله و صالح تو دو نوبت حضور در مسقط بوده و نمايندگان هادي و عربستان تواين مذاكرات حضور نداشتند.( فقط تو نوبت اول مذاكرات نماینده داشتند)

بهانه هادي و سعودي که تا ديروز اعلام موافقت انصارالله با قطعنامه ٢٢١٦ بود. بهانه جديد چیه ؟ التزام انصارالله به اجراي اين قطعنامه .

از تحركات ميداني هم پيداست كه از توقف جنگ خبري نيست.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دیروز علی عبدالله صالح یه مصاحبه با المیادین انجام داده کسی از دوستان متن کامل این مصاحبه رو میتونه بزاره ؟ در چند تا سایت نگاه کردم هیچکدوم متن کامل مصاحبه رو نگذاشته بودن .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خلاصه تحولات مأرب تو هفته گذشته، پس از سقوط سد مأرب:

١) قبيله خولان طیال (شرق صنعا)، حمايت خود رو از هادي اعلام كرده  البته بصورت متعرض نشدن به خط عبوری ائتلاف از شرق صنعا(زمان عبور حوثیها  از صنعا به مارب هم بیطرف بودند)

٢) سقوط تبة المصارية و بعدش  سقوط الجفينة و محور جنوب غربي استان كه یعنی دسترسي ائتلاف به دروازه جنوب شرقي صنعاء

٣) يك گردان از گارد رياست جمهوري كه اخيرا توسط صالح اعزام شده بود خودش  رو به نيروهاي هادي و ائتلاف تسليم كرده.

٤) قبيلة اشراف، حمايت خود را از هادي اعلام كرده.

٥) سقوط پادگان كوفل و سپس صرواح و محور غربي استان، البته درگیری های پراکنده در سطح مدیریت صرواح ادامه داره.

٦) كنترل جاده مأرب ـ صنعاء و دسترسي نيروهاي ائتلاف به فرضة نهم یعني دروازه شمال شرقي صنعاء.

٧) هر چند دو مديريت حريب تو جنوب و مجزر الجدعان در شمال استان هنوز در كنترل انصارالله هست اما استان مأرب در آستانه سقوط كامل قرار گرفته و نيروهاي هادي به دروازه هاي صنعاء رسيده اند.

8) بندر مخا هم ظاهرا توسط ائتلاف تصرف شده

  • Upvote 9
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.