reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

30 minutes قبل , EMP گفت:

واقعیت این هست که حتی امروز هنوز این قدرت است که حق را تعریف می کند و بازدارندگی در دنیای امروز بسیار پیچیده تر شده است.

 

سلام علیکم

دقیقاً به نکته بسیار جالب توجهی اشاره فرمودید ، نزدیک به یک دهه هست که مفهوم بازدارندگی هوشمند smart deterrence وارد ادبیات علوم راهبردی شده ، حالا چرا ما بعنوان یک موجودیت سیاسی در آسیای جنوب غربی ، به این توجه نداریم ، دانشگاههای ما در سطوح خُرد و کلان برای توسعه این مفهوم و تبدیل آن از سطح تئوریک به مفاهیم اجرایی ، تلاشی نمی کنند ، جای تعجب بسیار دارد

30 minutes قبل , EMP گفت:

به همین ترتیب خروش خود جوش مردمی در کمک به زلزله زده های کرمانشاه و ایجاد صف چندین کیلومتری کمکهای مردمی ضمن به هم ریختن شبیه سازهای حیات مصنوعی برای مدلسازی ایران و بازتاب بسیار مثبت، بازدارندگی برابر چند سیلوی موشکی با کلاهک غیر متعارف برای ما ایجاد کرد

 

دقیقاً ، حال چرا ما با توجه به تجارب ارزشمند در دوران انقلاب و بعد دفاع مقدس ( که نمونه هایش اظهر من الشمس هست ) در فراهم کردن زیرساختها برای مردم ، دچار پس رفت شدید شدیم ؟؟ آیا این واقعیت نیست که هرزمان به مردم اعتماد شد ، نتایج درخشانی در تاریخ این کشور ثبت شد؟؟

به همین ترتیب ، اگر به شرکتهای دانش بنیان غیر دولتی ( تاکید بنده روی غیر دولتی هست )  در حوزه دفاعی ( چه در سطح تئوری و مدل  سازی ) و چه در سطح توبلید سخت افزار بهای بیشتری داده شود ، به نظر شما این مساله برای مجموعه نیروهای مسلح نتایج بهتری نخواهد داشت ؟؟؟

30 minutes قبل , EMP گفت:

در دورانی که از نظر تهدید عراق از شوروی پیشی گرفت و تهدید شماره یک ایران شد، شاه تصمیم گرفت در ساختار نیروهای مسلح چابکسازی بکند در نتیجه فرماندهان مورد اعتماد اما فسیل مثل بهرام آریانا که آموزش فرانسوی-روسی داشتند با جوانانی با درجه سرهنگی که آموزش امریکایی-انگلیسی داشتند جایگزین شدند. این جابجایی نوع تفکر بود که باعث برتری ارتش ایران بر عراق شد بدون هیچ تغییری در نوع و تعداد تجهیزات در آن لحظه که تغییر تفکر در نهایت به تغییر تجهیزات هم منجر شد و بازدارندگی نرم به بازدارندگی تجهیزات محور هم تبدیل شد.
 

دقیقاً - اما سئوال اینجاست که  چرا  وجود این ،  آموزشهای در ارتش با روحیه انقلابی برآمده از ایجاد یک سازمان نظامی جدید التاسیس ( سپاه ) ، ترکیب نشد ( به شکل بهینه ) که بشود بهترین نتیجه را از آن گرفت ؟؟!!!

30 minutes قبل , EMP گفت:

 سیستم گزینش دانشجو و تنظیم معیشت شاغلین به زیر خط فقر برای سالها طوری نتیجه داده که افراد باهوش در کشور بطور متوازن در شغلهای مورد نیاز تقسیم نمی شوند و به جایش به کشورهای دشمن صادر می شوند که همین مورد باعث کاهش تزریق افرادی مثل شهید علی اقبالی دوگاهه به بدنه نیروهای مسلح شده است. روزگاری بود که لباس نظامی احترام زیادی داشت اما امروز احترام کم کم تبدیل به ترحم می شود.
 

دقیقا" - سئوال اینجاست که چرا در سایر ارتشها ، ( حداقل در سطح دانشگاه  افسری ) ، همیشه بهترین نیروها( بلحاظ مشخصات فیزیکی و روحی )  گزینش می شوند ( در سالهای قبل از انقلاب و به اعتراف افسران ارشد بازنشسته فعلی ، دبیرستان نظام ، محل شناسایی نخبگان نظامی بود ) ، در حالی که  در حال حاضر ، این استانداردهای (غیر از نیروی هوایی و مقداری در نیروی دریایی ) به پایین ترین سطح ممکن نزول کرده ؟؟؟

30 minutes قبل , EMP گفت:

2. استراتژی دفاعی: ما همواره یک reactive-system بوده ایم! پاسخ سیستم نظامی ما به استراتژی دفاعی که فشرده آن را می توان به گردن ستاد کل انداخت، آرایش برای خنثی کردن تهدید های زمان حال بوده نه تهدید های آینده نزدیک. به این ترتیب بر اساس این استراتژی ما تا کامیونهای انتحاری داعش پوستمان را در نیاوردند، به فکر تولید یا خرید تانک نیافتادیم. تا دزدان دریایی اقتصاد ما را فلج نکرده بودند، به فکر ساخت ناوچه نیافتادیم. تا اثر نیروی هوایی را در سوریه ندیدیم به فکر حتی گسترش ناوگان پهپادی و ترابری نیافتادیم. تا از سمت موشکهای صدام چهار ستونمان به لرزه نیافتاد، به فکر خرید موشک و در انتها ساخت موشک نبودیم. تا مجبور به دفع تهدید هوایی از سمت غرب نبودیم به فکر ایجاد پدافند پیشرفته نبودیم. به این ترتیب ما همواره چند پله از دشمن منطقه ای یا فرا منطقه ای عقب تریم و فقط در صورت مواجهه با تلفات و خسارت به فکر خنثی سازی می افتیم. همین علاقه به عقب بودن و پز دادن به بودجه ناچیز دفاعی بازدارندگی را طوری کاهش داده تا هر ناکسی نام ایران را به زبانش بیاورد.

دقیقاً .

به نظر شما ، عزم ، اراده و حتی نیازمندی برای تغییر سیستم واکنشی فعلی به یک سیستم آینده نگر که تهدیدات را حداقل برای 50 سال پیش بینی و برای آن برنامه ریزی کند ، وجود دارد ؟؟؟

آیا به نظر جنابعالی ، تجربه رزمی از عملیات طوفان صحرا (1991) تا حال حاضر در افغانستان ، عراق ، سوریه ، یمن و حتی جنگ  بالکان ، برای بهینه سازی ساختار ستاد کل و بعه تبع آن ساختار نیروهای مسلح ، کافی نیست ؟؟؟

و در نهایت ، چرا ساختار فعلی نیروهای مسلح ، از میدان دادن به نیروهای جوان و با انگیزه به شکل واقعی ( و نه نمایشی ) خودداری می کند ؟؟ چرا هیچ عزم و اراده ای برای جمع آوری و تدوین تجارب ارزشمند رزمی از پرسنل بازنشسته و فعال وجود ندارد ؟؟ چرا این شکل موارد همیشه با مفاهیمی نظیر محرمانه ، طبقه بندی و نظایر آن ، به گوشه بایگانی ها رانده میشود ؟؟؟

و این که چرا ، این "چراهای متعدد "، پاسخی ندارد ؟؟؟

متشکرم :rose:

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

http://www.tabnak.ir/fa/news/757135/کاهش-سوال-برانگیز-بودجه-مرزبانی-در-سال-۹۷-به-یک-دهم

خبری که لینکش رو گذاشتم مطالعه کنید

خوب حالا ببینید که مشکل از بودجه نویس هست یا فرمانده مرزبانی یا ارتش یا سپاه یا اطلاعات و غیره

درسته که فرماندهی نقایصی داره اما املای عمدی نیست و بالاخره پیش میاد این کاهش بودجه ها،دست فرماندهان رو نمیبنده؟ کمیت افت نمیکنه؟ افت کمیت، کیفیت رو نابود نمیکنه؟ صنایع سنگین و راهبردی وابسته رو بیکارو منحل و زیان ده نمیکنه؟ اصلا جایی برای صرف هزینه برای پژوهش و نوین سازی باقی میگذاره؟ ما چند ساله هست که شاهد این کاهش بودجه ها هستیم ، میبینید که کاهش بازدارندگی و گشتاخی امارات و عربیتان و قطر و جیبوتی و امثالهم در همین دو سه سال اخیر اتفاق افتاده. 

درسته که عوامل زیادی موثرند اما پس رفت اخیر حاصل این سیاسی کاری هاست. البته شانسی که اوردیم ماجرای سوریه با تمام تلخی ها، دستاوردهای بسیار و هشدار و نهیب های بسیار حیاتی برای ما داشت. ممکن بود همین بودجه ها هم نصف و نصف و نصفتر میشد. 

ما پشت کامپیوتر تایپ میکنیم اما فرمانده باید با این وضع اقتصادی و تورم و انبوه تهدیدات و فقدان بازده صنعت کشور، مدیریت کنه. من کار فرماندهان رو معجزه قزن خودمون میدونم و معتقدم ایراد کار جای دیگست. بهتره یه دودوتا چهارتا کنیم و خدایا خدایا خدایا به بزرگیت قسم، سیاسی کاری و سیاست زدگی را از مردم(تاکید میکنم) ما بگیر.

  • Upvote 5
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
18 hours قبل , MR9 گفت:

1. چرا ما بعنوان یک موجودیت سیاسی در آسیای جنوب غربی ، به این توجه نداریم ، دانشگاههای ما در سطوح خُرد و کلان برای توسعه این مفهوم و تبدیل آن از سطح تئوریک به مفاهیم اجرایی ، تلاشی نمی کنند ، جای تعجب بسیار دارد

2. چرا ما با توجه به تجارب ارزشمند در دوران انقلاب و بعد دفاع مقدس ( که نمونه هایش اظهر من الشمس هست ) در فراهم کردن زیرساختها برای مردم ، دچار پس رفت شدید شدیم ؟؟ آیا این واقعیت نیست که هرزمان به مردم اعتماد شد ، نتایج درخشانی در تاریخ این کشور ثبت شد؟؟

3. اگر به شرکتهای دانش بنیان غیر دولتی ( تاکید بنده روی غیر دولتی هست )  در حوزه دفاعی ( چه در سطح تئوری و مدل  سازی ) و چه در سطح توبلید سخت افزار بهای بیشتری داده شود ، به نظر شما این مساله برای مجموعه نیروهای مسلح نتایج بهتری نخواهد داشت ؟؟؟

4. چرا  وجود این ،  آموزشهای در ارتش با روحیه انقلابی برآمده از ایجاد یک سازمان نظامی جدید التاسیس ( سپاه ) ، ترکیب نشد ( به شکل بهینه ) که بشود بهترین نتیجه را از آن گرفت ؟؟!!!

5. چرا در سایر ارتشها ، ( حداقل در سطح دانشگاه  افسری ) ، همیشه بهترین نیروها( بلحاظ مشخصات فیزیکی و روحی )  گزینش می شوند ( در سالهای قبل از انقلاب و به اعتراف افسران ارشد بازنشسته فعلی ، دبیرستان نظام ، محل شناسایی نخبگان نظامی بود ) ، در حالی که  در حال حاضر ، این استانداردهای (غیر از نیروی هوایی و مقداری در نیروی دریایی ) به پایین ترین سطح ممکن نزول کرده ؟؟؟

6. به نظر شما ، عزم ، اراده و حتی نیازمندی برای تغییر سیستم واکنشی فعلی به یک سیستم آینده نگر که تهدیدات را حداقل برای 50 سال پیش بینی و برای آن برنامه ریزی کند ، وجود دارد ؟؟؟

7. آیا به نظر جنابعالی ، تجربه رزمی از عملیات طوفان صحرا (1991) تا حال حاضر در افغانستان ، عراق ، سوریه ، یمن و حتی جنگ  بالکان ، برای بهینه سازی ساختار ستاد کل و بعه تبع آن ساختار نیروهای مسلح ، کافی نیست ؟؟؟

8. چرا ساختار فعلی نیروهای مسلح ، از میدان دادن به نیروهای جوان و با انگیزه به شکل واقعی ( و نه نمایشی ) خودداری می کند ؟؟ چرا هیچ عزم و اراده ای برای جمع آوری و تدوین تجارب ارزشمند رزمی از پرسنل بازنشسته و فعال وجود ندارد ؟؟ چرا این شکل موارد همیشه با مفاهیمی نظیر محرمانه ، طبقه بندی و نظایر آن ، به گوشه بایگانی ها رانده میشود ؟؟؟

9. و این که چرا ، این "چراهای متعدد "، پاسخی ندارد ؟؟؟

درود به جناب MR9

پاسخ شما نیازمند درجه سپهبدی و مدیری در آن سطح است. بنده فقط در حد عقل ناقص خودم نظریات یک آدم علاقه مند را بیان می کنم.

پاسخ1: دانشگاه های ما اصولا برای تامین ورودی با استعداد برای دانشگاه های کشورهای غربی و به ویژه آمریکا ساخته شده اند و ساختار فعلی آنها نیز برای حل مشکلات کشور نیست و علاوه بر این مدیریت کشور هم انتظار حل مشکل را از طرف دانشگاه ها را ندارد. البته برخی از کنشگر های خصوصی مشغول تغییر این وضع هستند اما کماکان مدیریت دولتی دانشگاه ها به آخرین چیزی که فکر می کند حل مشکلات کشور است و اینها بیشتر موجودیتهایی سیاسی هستند تا علمی. در چنین دانشگاه هایی علوم انسانی به سخره گرفته می شود یا اینکه فقط منابع غربی را علم و بقیه منابع را ضد علم می دانند و برعکس.

پاسخ2: کنترل کردن حرکات خود جوش مردمی در جهت درست و تشخیص درست از غلط نیازمند بصیرت و قدرت رهبری بسیار بالا در مدیران میانی است که اصولا چنین ویژگی کمیاب هست در نتیجه دولتها کلا از خیرش می گذرند.

پاسخ3: به غیر از تعدادی شرکت خصولتی و تعدادی شرکت وابسته به افراد خاص، ده ها شرکت دانش بنیان خصوصی در این باب وجود دارد اما اصولا این شرکتها به دلیل اینکه فقط باید محصول را به یک مشتری خاصی بفروشند که معلوم نیست کی پول دارد که بدهی خود را بدهد، نمی توانند ریشه بگیرند و مثلا از یک طویله در پالو آلتو به شرکت HP تبدیل بشوند. مشکل دیگر این شرکتها این است که تیراژ محصول نهایی پایین خواهد بود با توجه به حجم نیروی نظامی ما و در نتیجه هر کاری که اینها می کنند گران تمام شده برای کاهش هزینه مجبور به کاهش فاز های یک طراحی ایمن هستند. مشکل دیگر هم این هست که این شرکتها از دانشجویان دانشگاههای درجه اولی ساخته شده اند که اصولا دیدی در مورد یک طرح ایمن قابل ارائه به صنعت ندارند.

پاسخ 4: صرف نظر از شیطنتها و ... در ابتدای انقلاب ارتش رسما دشمن حساب می شد و بدترین رفتارها با پرسنل آن انجام می شد که رهبر انقلاب تلاشهای زیادی کردند تا وضعیت تغییر بکند اما دیدگاه های منفی تا به امروز آثار خودش را داشته بسیار بسیار کم شده اما صفر نشده است. همین بودجه چند برابری سپاه با حجم خیلی کمتر را نسبت به ارتش ببینید. کلی اختلاف انگیز است چون فلسفه آن را نمی گویند. در آفریقای جنوبی هم اولویت ورود به دانشگاه ابتدا با زنهای سیاهپوست سپس مردان سیاهپوست و سپس زنان سفید و سپس مردان سفید هست تا 10 سال. زیرا که سیاهان دسترسی به تحصیل نداشتند و این قانون را گذاشته اند برای جبران عقب ماندگی ها. سپاه هم باید برای بودجه خیلی بیشترش توضیح مشابهب داشته باشد که چون یک نیروی نو پا هست باید بیشتر روی آن کار بشود تا پخته بشود. در ابتدا سپاهی ها اصولا اعتقادی به روشهای علمی نداشتند و تفکر جهاد یعنی پیروزی را داشتند. ارتشی ها هم به دنبال محاسبه لجستیک و قدرت تخریب و آتش و محاسبه برای سنگر بودند. اینها سپاهی ها را قبول نداشتند و سپاهی ها هم اینها و محاسبات دنیوی اینها را قبول نداشتند. درست مثل پسری که به آموزش گرفتن از برادرش یا مادر ناتنی خود واکنش منفی نشان می دهد. نتیجه هم شد این چیزی که می بینید.

پاسخ 5: در ارتشهای موفق کار در نیروی نظامی مزایای خیلی بیشتری نسبت به بقیه کارها دارد در نتیجه طرفدار زیاد دارد به ویژه اینکه مثلا کشوری مثل آلمان دشمنی هم ندارد مثل ایران نیستند که یک نظامی او باید به فکر نبرد با ائتلاف های 100+2 باشد.

پاسخ6: برای خروج از reactive-system فعلی نیاز به کار اندیشکده های خصوصی نظامی است که با بودجه های نجومی بتوانند افراد مطلع از تکنولوژی روز را یک جا جمع بکنند و طرح های مفهومی مناسبی ارائه بکنند که ما به دلیل نداشتن بخش خصوصی صالحی که پول هم داشته باشد از این اندیشکده ها به دور هستیم. البته یک اندیشه ای هم در دوره آقای هاشمی بود که هر کسی که پول دارد و خودی نیست را باید از پول جدا کرد که با اینکه اندیشه قابل تاملی بود اما نتیجه اش تولید افراد مثبتی نشد

پاسخ 7: بله این تجربه ها کافی هستند اما ما ضرب المثلی داریم که مرگ خوبه ولی برای همسایه. همیشه فکر می کنیم که اتفاقی که برای همسایه افتاد برای ما نمی افتد.

پاسخ 8: اینکه به جوانان میدان نمی دهند به دو دلیل غریزی است. اول اینکه آنها را فاقد بلوغ تصمیم گیری می دانند و دوم اینکه یک ژنرالی مثل بهرام آریانا اصولا احساس نمی کند که پیر هست و خودش را جوانی 20 ساله حس می کند. در کلاس زرهی تدریس می شد که تانک دیگر با ضد تانکهای موجود بی اثر است! من گفتم خوب از تانکها با آتش توپخانه پشتیبانی کنید تا نیروی پیاده دشمن زمین گیر شود و نتواند از ضد تانک استفاده بکند و تک احاطه ای انجام بدهید. استاد زرهی جوابش این بود "شما همین 4 تا تانک باقیمانده را هم به باد می دهی". البته آنچه من گفته بودم نتیجه تجربه ارتش اسرائیل در بر خورد با تلفات شدید ناشی از ضد تانکهای مصری در جنگ 1973 بود که من در یکی از ماهنامه های ارتش خوانده بودم که استاد زرهی ظاهرا ماهنامه های خود ارتش را هم نمی خواند. البته طبیعی است که استاد زرهی که باید مسافر کشی و فروشندگی و ... بکند تا بتواند از پس مخارج بر بیاید فرصت کار روی تخصص خودش را ندارد. ساختار های نظامی در کل دنیا شبیه هم هستند در آمریکا هم خیلی از تجربه ویتنام توسط خود ارتش استفاده نشد بر خلاف تبلیغی که می کنند. این اندیشکده های خصوصی متخصص در امور نظامی هستند که باید افراد رزمنده سابق را شناسایی بکنند و تجربه تک تک آنها را تجمیع بکنند و به صورت کتاب و فیلم و war-game در بیاورند و در دانشگاه هایی که علوم انسانی درس می دهند تدریس بکنند. ارتشی های نخبه را هم بعدا مجبور به پاس کردن برخی واحد ها بکنند. همه فکر می کنند که اگر خودشان در خان طومان بودند عقب نشینی نمی کردند این یک عقیده غریزی غالب هست. باید همه تجربیات را با صرف هزینه بخش خصوصی تجمیع کرد. که برایش نیازمند بخش خصوصی قدرتمند آگاه چند طیفی هستیم نه بخش خصوصی که فکر می کند هزینه کردن برای انقلاب فقط پخش قیمه در هیات یا دادن هزینه فلان تیم فوتبال است.

پاسخ 9: دلیل این را من نمی دانم احتمالا اینقدر مشکل دارند و این قدر بروکراسی آنها بزرگ شده که هیچ کار مثبتی نمی توانند بکنند. این پدیده به پاتولوژی فرآیند معروف است. یعنی این قدر در گیر ساختار دست و پا گیر فرآیند می شوند که فرایند فرصت راه افتادن و کار درست انجام دادن را نمی یابد. اما اگر برای هر کار بزرگی یک نظر خواهی عمومی بشود و سپس اگر مردم قبول کردند یک مسابقه طراحی بگذارند و مردم را در هزینه های طرح شریک بکنند، دیگر شاهد اتوبان بی فایده 6000 میلیاردی نخواهیم بود در حالی که با پولش می توانستیم راه اهن چابهار به سرخس و فرودگاه امام با سالی 20 میلیارد دلار درآمد را خیلی فوری به اتمام برسانیم.

 

 

 

 

  • Upvote 14
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 hours قبل , hamid5574 گفت:

خوب حالا ببینید که مشکل از بودجه نویس هست یا فرمانده مرزبانی یا ارتش یا سپاه یا اطلاعات و غیره
 

 دوست عزیز ، کاربر محترم ، مبحث ما به هیچ وجهی سیاسی نیست و دولتی را هم نشانه نگرفته . دولت حسن روحانی به همان اندازه مقصر هست که دولت محمود احمدی نژاد ، دولت سید محمد خاتمی و دولت مرحوم هاشمی .

ما در اینجا با فلسفه نظامی ، نوع نگاه فرماندهان به قدرت دفاعی سرو کار داریم . در خصوص بودجه و بودجه نویسی هم عرض کنم که یک واحد سیاسی با توجه به اهمیت بحث دفاعی که به امنیت ملی مرتبط هست ، اگر شده از غذای مردم کم کند ، باید ساختار دفاعی خودش را تقویت کند ( این در بدترین حالت فرض شده )

کل بحث ما در اینجاست که اگر نوع نگاه ، ساختار دفاعی  ، در بهینه ترین شکل ممکن قرار داشته باشد ،بودجه محدود ( n دلار یا n  ریال ) را میشود به بهترین شیوه ممکن خرج کرد.

مثال بارز آن هم ستاد کل ارتش آلمان بعد از جنگ نخست ( تروپن آمت / اداره سربازان ) به فرماندهی ژنرال فون زکت هست . بودجه ارتش آلمان از 1919 تا 1933 ، در حداقل ممکن خودش قرار داشت و کمیسیون کنترل متفقین ، هر سال ، لیست افسران رسمی را کنترل می کردند تا قدرت نظامی آلمانی ها از آنچه که در پیمان ورسای آمده بود ، تجاوز نکند .

حالا ماهیت نگاه تروپن آمت در آن زمان با ظهور افسران خوش فکری نظیر گودریان ، فریتز فروم ، لودویک بک ( البته تاحدودی ) و.... به شکلی بود که حتی در سالهای بحرانی جمهوری وایمار ، ارتش ( رایشسوهر ) ساختار خودش را مجدداً سازماندهی کرد ، طرح های کهنه و از رده خارج جنگ اول را دور ریخت ، با تفکرات کهنه ستاد ارتش امپراتوری جنگید و در نهایت چیزی را بوجود آورد که همه ان را مطالعه کردند . 

حالا به لطف انقلاب ، سررشته امور به دست خودمان هست ، نباید با ساختارهای دست و پاگیر دهه چهل شمسی ، خودمان ، به دست خودمان ، برای خودمان ، محدودیت ایجاد کنیم . شرایط ما که بدتر از شرایط آلمانی ها در سال 1918 که نیست . نیروی انسانی آماده  و تحصیل کرده که هست ، حداقل زیرساختهای لازم را هم که داریم ، حالا چرا نباید از این فرصت استفاده کنیم تا شهریور 1320 یا شهریور 1359 مجدداً تکرار نشود ؟؟

تمام حرف ما این هست که داریم زمان ارزشمند را از دست می دهیم

امیدوارم این مساله را درک بفرمایید

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 hour قبل , hamid5574 گفت:

http://www.tabnak.ir/fa/news/757135/کاهش-سوال-برانگیز-بودجه-مرزبانی-در-سال-۹۷-به-یک-دهم

خبری که لینکش رو گذاشتم مطالعه کنید

خوب حالا ببینید که مشکل از بودجه نویس هست یا فرمانده مرزبانی یا ارتش یا سپاه یا اطلاعات و غیره

خدایا خدایا خدایا به بزرگیت قسم، سیاسی کاری و سیاست زدگی را از مردم(تاکید میکنم) ما بگیر.

حیف که تو جواب دادن به امثال شما دست و بالمون بستس .....خود شما سیاسی کار ترین فرد هستید بازم میگم حیف و گرنه با چند خط خدعه امثال شما رو رومیکردم هر چند اینجا خود عزیزان در جریانن اب از کجا قطعه

  • Upvote 5
  • Downvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام با بررسی شرایط میدانی  تحلیل شخصی من اینه که صبر استراتژیک جمهوری اسلامی درباره  ادامه ی  حملات نظامی بیفایده عربستان به حوثیها به سر آمده و ایالات متحده هم  سیگنالش را دریافت کرده که خواست ایران اینست که باید اتش بس بشود و مذاکرات صلح بین یمنی ها برقرار بشود بنابراین بنظر حقیر بزودی آتش بس در یمن اعلام خواهد شد.

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , armagdon گفت:

با سلام با بررسی شرایط میدانی  تحلیل شخصی من اینه که صبر استراتژیک جمهوری اسلامی درباره  ادامه ی  حملات نظامی بیفایده عربستان به حوثیها به سر آمده و ایالات متحده هم  سیگنالش را دریافت کرده که خواست ایران اینست که باید اتش بس بشود و مذاکرات صلح بین یمنی ها برقرار بشود بنابراین بنظر حقیر بزودی آتش بس در یمن اعلام خواهد شد.

فرض کنیم همینطور باشه یعنی صبر استراتژیک ایران تموم شده باشه,  خب چی میشه؟جز این موشکها راه های دیگری داریم؟ نتیجه چه خواهد بود؟

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

در راستای صحبت های دو دوست فرهیخته مان ، آقایان EMP و MR9 (البته امیدوارم از دخالت بنده در بحث ارزشمندشان ناراحت نگردند ).

 

ما اصولا در حوزه علمی و بالطبع آن برنامه ریزی و سازمندی با مشکلات عدیده رفتاری و فکری روبرو هستیم که در زیر مواردی از آن را ذکر می کنم (البته با اندک بضاعت علمی خودم)

1 – ما در مستند سازی ، بررسی و نتیجه گیری تجربیات و وقایعی که در پیرامونمان به وقوع می پیوندد به شدت دچار ضعف هستیم که این امر چه در حوزه آموزش ، چه در اجرا و پیاده سازی وجود دارد .

در این راستا باید گفت که چه تجربیات ارزشمندی در این کشور چه در سطح خرد و چه در سطوح بالاتر عملا به دست فراموشی سپرده شده و غیرقابل استفاده می شوند( ایکاش که این ها را هم اسراف می دانستیم) .

 

2 -  اصولا برنامه ریزی و طراحی های سیستمی ما با دید جامع به شرایط انجام نمیشه و اغلب تنها بخشی از واقعیت را دیده و در نتیجه سیستم هایی با بهره وری ناقص ، موردی و در نهایت بعد از چند مدت ناکارآمد مواجه می شویم .

 

3 – آینده نگری و آینده پژوهی . تا وقتی که روند تحولات را نتوانیم درست پیشبینی کنیم عملا فعالیت هایمان را باید برای زمان های محدود طراحی کرده  و بنشینیم و ببینیم در آینده چه پیش می آید .

 

و البته این سه مورد لازم و ملزوم یکدیگرند و به طور خلاصه اولا ما در طراحی معماری جامعی از اطلاعات کسب شده از وقایع ، در ادامه استفاده از آن برای تصمیم سازی و مهندسی تصمیمات و ایجاد یک محیط نظام مند مبتنی بر روند درستی از تحولات ضعف داریم .

 

در واقع بسیاری از مشکلاتی که ما اکنون با آن مواجه هستیم هر گروه سیاسی دیگری هم به قدرت برسد ، آن مشکلات وجود خواهند داشت و باید گفت ما باید سطح بحث هایمان را فراتر از عملکرد های سیاسی برده و زنجیر سیاست زدگی را از پای خود بگشاییم .

 

  از جناب آقای EMP هم تقاضا دارم در صورتی که زمان به ایشان اجازه می دهد بحث کشور امارات را که در چند پست قبل به آن اشاره فرمودند بیشتر با توجه به فرضیات بنده باز نماییند :

اول اینکه  چه مقدار از اقدامات و تصمیماتی که کشور امارات می گیرد بر اساس منافع صرف خود این کشور است . یعنی اقدامات این کشور خارج از معادلات منطقه ای و جهانی بررسی شوند .

دوما کدام تصمیمات این کشور در چارچوب معادلات منطقه ای و بخصوص شورای همکاری خلیج فارس و در راستای منافع و یا بر ضد منافع مقطعی یا بلند مدت این کشور می باشد .

سوم اینکه چه مقدار از عملکرد های آنان در راستای استراتژی های قدرت های فرامنطقه ای مباشد .

 

البته می توان این تقسیم بندی را به گونه ای دیگر هم دید و آن اینکه چه مقدار از کنش ها و واکنش های این کشور در قبال رویداد های داخلی ، منطقه ای و یا جهانی ، ناشی از منافع خود این کشور بوده و بالعکس چه مقداری از آن متاثر از بیرون مرزهای این کشور است (می دانم بحث گسترده ای هست و در واقع مقصودم از مطرح کردن این تقاضا فراتر از بحث های این تاپیک است ) .

 

یک آرزو هم درباره حرکت های خودجوش مردمی : ای کاش ما می توانستیم سیستمی طراحی کنیم که عناصر و روابط آن از پایین به بالا چیده می شد و قابلیت تغییر ساختار در کوتاه مدت را می داشت (دوستان در این سیستم به روابط فازی باید اندیشید).

 

پ  ن . در چند سال پیش در اینترنت با کتابی مواجه شدم  با عنوان تقریبی چگونه یک رمان بخوانیم؟ در آن زمان کلی به این کتاب خندیدم و در فکرم این بود که خوب کتاب را باز کرده و شروع به خواندن می کنیم . اما در سال های بعد کلی به این کتاب فکر کردم و از خود پرسیدم که آیا می توان برای خواندن رمان چارچوبی تهیه کرد ، تا هم زمان کمتر و هم لذت بیشتری از آن برد ؟ یا بهره و بهروری بالاتری داشت و تجربه بیشتری از ذهنیت فرد دیگر کسب کرد؟ شما هم به این مورد ساده فکر کنید .

 

موفق و سربلند باشید

ویرایش شده در توسط tiktak
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

عملیات نظامی علیه یمن (روز 271+2y)

 1) سخنگوی ائتلاف در مصاحبه مطبوعاتی گفته در سه ماه گذشته بیش از 11 هزار نفر از نیروهای الحوثی (انصارالله) را به قتل رسانده اند. انصارالله هنوز درباره این ادعا واکنشی نشان نداده است.

2) محمد ناصر البخیتی عضو شورای سیاسی انصارالله در صفحه فیسبوکش درباره فساد موجود در تشکیلات انصارالله چنین نوشته: «پس از صالح، اراده واقعی برای مبارزه با فساد در کشور وجود ندارد چون علی صالح وارد ما شده است... فساد مخفی و پنهان خیلی قوی تر از تصورم شده و لابی فساد از مشغولیت سید (عبدالملک) به مبارزه با تجاوز سعودی، سوء استفاده میکنه... به لابی فساد و قدرت پنهان در انصارالله میگویم با خدا و رسولش و مؤمنین عهد کرده ام که در برابر فساد آنان ساکت نخواهم نشست... (لینک فیسبوک)

بعد ثورة الـ21 من سبتمبر اهدرنا فرصة ثمنية في مكافحة الفساد المالي والإداري لأنه لم يكن لدى المعنيين بالأمر في انصار الله إرادة حقيقية لإصلاح مؤسسات الدولة رغم ان شرعية ثورتنا قامت على اساس تحقيق ذلك الهدف. وبعد سقوط صالح اصبح لدينا فرصة جديدة لتحقيق ذلك الهدف بدون عوائق ولكني للأسف الشديد تأكدت بشكل قاطع أنه لا يوجد إرادة حقيقة لدى المعنيين لإصلاح مؤسسات الدولة لأن علي صالح اصبح داخلنا. 

بعد ثورة الـ21 من سبتمبر وضعت مشروع لإصلاح مؤسسات الدولة ولكن لم يلتفت له أحد, وقبل أشهر وضعت مشروع جديد لإصلاح مؤسسات الدولة يراعي واقع الشراكة مع المؤتمر, وقيل لي انه تم اعتماده ولكن من الواضح ان لوبي الفساد بسلطته الخفية اصبح اقوى مما تصورت ويستغل انشغال السيد بقضية مواجهة العدوان.

 يعرف المحيطين بي أني قضيت اكثر من نصف عمري في معارضة فساد وتسلط علي صالح وكذلك فساد هادي وحكومته, كما رفضت تولي أي منصب بعد ثورة الـ21 من سبتمبر ورفضت التوسط لأي قريب أو صديق لتولي وظيفة أو الحصول على ترقية حتى أني رفضت التوسط لوالدي للحصول على حقه المشروع في الترقية العسكرية التي حرمه منها على صالح بسبب معارضتي له, وكلما زرت اهلي في ذمار أتحمل تأنيب والدي المتكرر الذي يصل حد حرماني من دخول البيت في بعض الأحيان لأني اطمح لبناء دولة بلا وساطة وبلا محسوبية كما يطمح اغلب ابناء الشعب اليمني.

 لذلك اقول للوبي الفساد والسلطة الخفية في انصار الله لن اسكت لكم هذه المرة وهذا عهد مني لله ولرسوله وللمؤمنين, والله على ما اقول شهيد.

3) محمد المقالح عضو کمیته عالی انقلاب و از فعالان سرشناس زیدی در توئیتر نوشته: «کسی که در صنعاء حکومت می کند الصماد و المشاط و محمد عبدالسلام و ابو احمد (محمد علی الحوثی) نیست بلکه لابی فساد و مافیای پنج سازمانی است که تاکنون قدرت پنهان جماعت در دستشان بوده پس تعجب نکنید اگر فاسدان بزرگ و اوباش وزرا و استانداران و مدیران سابق منصوب شوند و اگر بسیاری از مردم به ائتلاف دشمن پیوستند تعجب نکنید» (لینک توئیتر).

«من يحكم صنعاء ليس الاخ الصماد ولا الاخ المشاط ولا الاخ محمد عبدالسلام ولا الاخ ابو احمد انه لوبي الفساد والمافيا لخمسة انظمة مضت برئاسة السلطة غير المعلنة للجماعة فلاتستغربوا تعيين كبار فسدة وبلاطجة العهود الماضية وزراء ومحافظين ومدراء ولاتستغربوا اذا انظم الكثير منهم قريبا لتحالف العدوان».

4) پادگان الآجاشر و برخی مناطق اطراف آن، واقع در مدیریت «خب والشعف» شمال استان الجوف سقوط کرد و به تصرف نیروهای هادی درآمد.

شیعیان یمن | محمود پیربداغی

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
23 hours قبل , Mosip گفت:

 

عملیات نظامی علیه یمن (روز 271+2y)

 1) سخنگوی ائتلاف در مصاحبه مطبوعاتی گفته در سه ماه گذشته بیش از 11 هزار نفر از نیروهای الحوثی (انصارالله) را به قتل رسانده اند. انصارالله هنوز درباره این ادعا واکنشی نشان نداده است.

2) محمد ناصر البخیتی عضو شورای سیاسی انصارالله در صفحه فیسبوکش درباره فساد موجود در تشکیلات انصارالله چنین نوشته: «پس از صالح، اراده واقعی برای مبارزه با فساد در کشور وجود ندارد چون علی صالح وارد ما شده است... فساد مخفی و پنهان خیلی قوی تر از تصورم شده و لابی فساد از مشغولیت سید (عبدالملک) به مبارزه با تجاوز سعودی، سوء استفاده میکنه... به لابی فساد و قدرت پنهان در انصارالله میگویم با خدا و رسولش و مؤمنین عهد کرده ام که در برابر فساد آنان ساکت نخواهم نشست... (لینک فیسبوک)

 

سلام و خدا قوَّت...

اگر محبت بفرمایید و ماجرای فوق و حواشی آنرا با توضیح جامع تری ارائه بفرمایید، متشکریم..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
23 hours قبل , tiktak گفت:

1 – ما در مستند سازی ، بررسی و نتیجه گیری تجربیات و وقایعی که در پیرامونمان به وقوع می پیوندد به شدت دچار ضعف هستیم که این امر چه در حوزه آموزش ، چه در اجرا و پیاده سازی وجود دارد . در این راستا باید گفت که چه تجربیات ارزشمندی در این کشور چه در سطح خرد و چه در سطوح بالاتر عملا به دست فراموشی سپرده شده و غیرقابل استفاده می شوند( ایکاش که این ها را هم اسراف می دانستیم) .

 2 -  اصولا برنامه ریزی و طراحی های سیستمی ما با دید جامع به شرایط انجام نمیشه و اغلب تنها بخشی از واقعیت را دیده و در نتیجه سیستم هایی با بهره وری ناقص ، موردی و در نهایت بعد از چند مدت ناکارآمد مواجه می شویم .

 3 – آینده نگری و آینده پژوهی . تا وقتی که روند تحولات را نتوانیم درست پیشبینی کنیم عملا فعالیت هایمان را باید برای زمان های محدود طراحی کرده  و بنشینیم و ببینیم در آینده چه پیش می آید .

امارات:

اول اینکه  چه مقدار از اقدامات و تصمیماتی که کشور امارات می گیرد بر اساس منافع صرف خود این کشور است . یعنی اقدامات این کشور خارج از معادلات منطقه ای و جهانی بررسی شوند .

دوما کدام تصمیمات این کشور در چارچوب معادلات منطقه ای و بخصوص شورای همکاری خلیج فارس و در راستای منافع و یا بر ضد منافع مقطعی یا بلند مدت این کشور می باشد .

سوم اینکه چه مقدار از عملکرد های آنان در راستای استراتژی های قدرت های فرامنطقه ای مباشد .

البته می توان این تقسیم بندی را به گونه ای دیگر هم دید و آن اینکه چه مقدار از کنش ها و واکنش های این کشور در قبال رویداد های داخلی ، منطقه ای و یا جهانی ، ناشی از منافع خود این کشور بوده و بالعکس چه مقداری از آن متاثر از بیرون مرزهای این کشور است (می دانم بحث گسترده ای هست و در واقع مقصودم از مطرح کردن این تقاضا فراتر از بحث های این تاپیک است ) .

درود به دوست گرامی

هر سه موردی که شما اشاره کردید مشکلات بشری هستند و مختص ایران نیست. ما یک فاکتور بلوغ سازمانی داریم به نام CMMI این فاکتور در بالاترین درجه عدد 5 را به سازمان شما تخصیص می دهد که شرکتهایی مثل بوئینگ و IBM دارای این درجه هستند اما باز می بینید که با وجود چنین بلوغ سازمانی بالایی و مرتب بودن همه اسناد و سلسله مراتب مدیریت دانش و ... باز گزارشات خانم آن ماری نویفولدر (مادر بررسی تخصصی سیستمهای ایمن) نشان می دهد که CMMI بالا هم مشکلات را حل نکرده است. شما می بینید که از کشف مورد توسط مهندسین 2 سال طول می کشد تا مدیریت بوئینگ متوجه بشود که 737 های جدید دارای نقص مهلک در سامانه آنتی آیسینگ هستند! یا رفقایی که در اینتل هستند می گویند ما اینقدر بزرگ شده ایم که هیچ کار درستی نمی توانیم بکنیم(دچار فرایند زدگی شده اند). تسلیحات استراتژیکی که در زمان ریگان در SDI توسعه داده شده بود در حد نمونه باقی ماند و تکرار آنها از روی اسناد باقیمانده بعد از انحلال SDI ممکن نشد و برخی پروژه ها را دوباره از اول شروع کردند که اگر ایران چنین کرده بود ما از روی نا امیدی نسخه همه مهندسی را تا به حال پیچیده بودیم به جای دانشکده هایشان هم درخت کاشته بودیم.

در مورد 7 اجاره نشین متحد جنوبی:

پاسخش را باید یک وزیر امور خارجه بدهد نه من. اما نظر من چنین است:

خلیج فارس یک آبراهی بوده که قبل از نفت و گاز و ... ثروت فراوانش از مروارید طبیعی تامین می شد. تا اینکه مروارید های مصنوعی ژاپنی در دهه 70 میلادی تیر خلاصی بر اقتصاد مروارید منطقه زد. ایرانیان در سرتاسر حاشیه این آبراه حکومت و تجارت و کشف مروارید و تجارت دریایی با هند داشتند و البته این آبراه دزدان دریایی و برده فروشانی هم داشته است که حکومتهای مقتدر ایران مثل صفویه مزاحم اصلی آنها بودند. بعد از نادرشاه آخرین شاه مستقل مقتدر که مسقط پادگان او برای امنیت زمینی و دریایی منطقه بود، نوبت به حکومت ایلی قاجاری رسید که به دلیل ماهیت ایلی و نداشتن پایگاه مردمی در این منطقه، به آن بی توجه مطلق بود و قسمتهایی از آن را به راهزنان دریایی که پول نقد به مقامات ایل قاجار می دادند، اجاره داد که اسنادش در مرکز ملی اسناد ایران موجود بودو باید هنوز باشد اگر مثل سند باغ غصبی سفارت انگلیس گم نشده باشد. اینگونه بود که شیخ خزعل خوزستان را اجاره کرد، شیخ شارجه بندر عباس تا شیراز و ... شیخ شارجه و دارو دسته و افسران انگلیسی او را قاتل امیر کبیر بیرون انداخت، خزعل و 200 توپ و 1000 مسلسل و افسران انگلیسی او را رضا شاه بیرون انداخت و در دوره رضا شاه ایرانیان استانهای جنوبی مثل بحرین،  نیروی دریایی را با وقف اموال کمک کردند تا ناوشکن و آموزش از ایتالیا خریداری بکند و راهزنان مروارید و ناموس مردم بنادر را مانند نادر ادب بکنند که ادب کردند. در شهریور 1320 انگلستان نیروی دریایی کشور بی طرف ایران را منهدم کرد تا از راهزنان دریایی حمایت بکند و در حرکتی مشابه آنچه در عهد نامه گلستان بین ایران و روس انجام داد، ایران اشغال شده را مجبور به خروج فرماندارانش از حاشیه جنوبی کرد سپس بحرین را جدا نمود و قسمت ثروتمندی از جمعیت ایران را جدا کرد درست مثل کاری که در عهد نامه گلستان به ما تحمیل کرده بود .

این چیزی که امارات خوانده می شود در واقع اسرائیل خلیج فارس است و استخوانی داخل زخم که انگلستان در 1320 استارت ایجاد آن را زد و چند دهه بعد رسما برایش پرچم بالا برد تا یک روزی مثل امروز برای تحمیل ترکمنچایی جدید برای ما به اندازه کافی بهانه داشته باشد. شیوخ امارات یک سری راهزن زاده به روز شده هستند که در دانشگاه های غربی درس هم خوانده اند. تنها تفاوت اینها با پدرانشان انتخاب جهان وطنی و اندیشه فراماسونی با لعاب اسلامی به عنوان محور توسعه است. همه کاری که اینها دارند می کنند در یک کلام تسلط بر کل منطقه و سپس تقدیم آن به ارباب برای ایجاد حکومت جهانی ماسونی است. اصولا شیوخ اجاره نشین فاقد اهلیت برای ایجاد کشور هستند درست مانند اسرائیل و بقای این تیپ کشور نماهای تقلبی فقط در ایجاد فتنه است. راهزنها موقعیت مناسب برای حمله به ایران نداشتند، خاک یمن را به توبره کشیدند. هزینه کرد میلیاردی راهزن زاده ها برای ثبت بادگیر و کاریز و گنبد و .... به نام خودشان و تلاش برای وارد کردن جمعیت و هنرمند و ورزشکار و جعل تاریخ و ... در راستای ملت سازی مدرک محکمی بر بی ریشگی اینها مانند اسرائیل است. حالا اینها در تاخت و تاز یمن صدمه خاصی ندیده اند و برخلاف عربستان که استان جنوبی او صدمه خورده و سلطانش با دستگیری ده ها شیخ آن کشور هزاران نفر زیر مجموعه آن شیوخ را دشمن خونی خود کرده و کشورش را تا آستانه فروپاشی جلو برده امارات صدمه ناچیزی دیده و در واقع گرگی است که زخم بر نداشته اما گرگ رفیقش حسابی زخمی است. قانون جنگل حکم می کند که درگیری بعدی درگیری عربستان با امارات باشد زیرا که ایران حریف ساده ای برای گرگ نیست و بهانه کافی برای اعمال زور روی عربستان هم موجود است و منطقه نفت خیز و سر سبز بوریمی و منطقه استراتژیک خورالعدید که توسط عربستان اشغال شده است بسیار دلیل خوبی برای امارات هسته ای خواهد بود که رقیب قدیمی خود را که امروز در ضعیف ترین حالت خود است را تحت فشار قرار بدهد. رویای امارات فتح یک روزه قطر و عمان، اتحاد با کویت و پذیرفتن شیوخ تکه تکه شده عربستان به عنوان امیر نشین های جدید و الحاق این مجموعه به یمن اشغالی و به ویژه شهر عدن است. در واقع حاکم 7 امیر نشین امارات خود را نابغه ای در حد چنگیز خان مغول می داند که تنها کسی است که باید شبهه جزیره عربستان را بار دیگر تبدیل به یک کشور متحد بکند و بر دو آبراه مهم چنگ اندازد. البته رویای مشابهی هم در مغز محمد بن سلمان است اما حاکمان امارات علی رغم اختلاف شدیدی که در بین راهزن زاده های هفتگانه هست در کل خیلی باهوش تر از سعودی ها نشان داده اند در حکومت. این وسط قطر با اندیشه اخوانی به دنبال استفاده از امپراطوری خبری الجزیره و قدرت مصر و ترکیه اخوانی و حتی شهرت ناشی از جام جهانی فوتبال برای تسلط بر کل شبهه جزیره عربستان است که نتیجه اش فعلا شده دوستی موقتی دو گرگ و دشمنی آنها بر علیه او.

 

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام و وقت بخیر

امار زیر اگر دقیق هم نباشه حداکثر تلرانس کمی داره و بعد این 1000 روز میتونه جالب باشه

http://fa.alalam.ir/news/3242301/آخرین-آمار-خسارت‎های-نظامی-وارد-شده-به-عربستان--یمنی-ها-چه-تعداد-جنگنده-و-خودروی-زرهی-سعودی-ها-را-منهدم-کردند؟

-انهدام و از کار انداختن بیش از 1200 تانک و خودروی زرهی

-سقوط 12 آپاچی و 5 جنگنده اف 15 و اف 16 و بیش از 20 پهپاد جاسوسی

-هدف قرار گرفتن 10 کشتی جنگی و چندین قایق جنگی

-انهدام صدها پایگاه و مقر نظامی در نجران، جازان و عسیر

-هدف قرار گرفتن تعدادی مناطق نظامی در نجران، جازان و عسیر در عربستان

-حمله به ده‌ها پایگاه نظامی عربستان و تسلط بر آن

خسارت های اقتصادی وارد شده به عربستان

-افزایش تاثیرات منفی روی اقتصاد کشورهای شرکت کننده در جنگ علیه یمن 

-خروج تعداد زیادی از اموال صندوق‌های ذخیره ملی برای پوشش هزینه‎های تسلیحاتی در عربستان

- کمبود بودجه به مبلغ 15 درصد از تولیدات داخلی در عربستان

-کاهش حجم ذخایر از سال 2014 از 737 میلیارد دلار تا 437 میلیارد دلار بویژه پس از راه اندازی جنگ علیه یمن در عربستان

- کسری بودجه و افزایش قیمت‎ها به دلیل کاهش قیمت نفت در عربستان

-افزایش میزان هزینه نظامی به بیش از 81 میلیارد دلار در عربستان

-کاهش گردشگری و سرمایه گذاری خارجی در پروژه های طولانی مدت در عربستان

یمن با وجود تحریم ها و محاصره آن توسط ائتلاف سعودی، موفق شده است توانایی نظامی به ویژه در زمینه موشکی را گسترش دهد، به گونه ای که موشک‌های بالستیک آنها اکنون به پایگاه‎ها و فرودگاه‏های عربستان و امارات می‌رسد.

ویرایش شده در توسط hamid5574
  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اوضاع شدیدا بهم ریخته..نیروهای هادی بسرعت پیشروی میکنند  

آخرین تغییرات در جبهات نبرد به شرح زیر است + آخرین نقشه میدانی یمن

۱. با پیشروی نیروهای هادی در منطقه نِهم، شیخ أحمد الشلیف عضو کمیته دائمی حزب المؤتمر و شیخ قبیله الشلیف (واقع در نِهم) حمایت قبیله خود را از هادی اعلام کرده است.

 

۲. در منطقه الحیمه از مدیریت التعزیه در استان تعز درگیری شدید بین انصارالله و یکی از قبایل منطقه روی داده است. «سعید الحربی» شیخ قبیله و از سران حزب المؤتمر در منطقه التعزیه می باشد که حاضر نشده با انصارالله بیعت کند. انصارالله منزل «الحربی» شیخ قبیله را منفجر کردند.

نیروهای انصارالله روستاهای الحیمة را محاصره کرده و زیر آتش تجهیزات سنگین قرار داده اند و درگیریها ادامه دارد.

 

۳. منطقه الصفراء آخرین منطقه حضور نیروهای انصارالله در عسیلان، سقوط کرد.

 

۴. یکی از مشرفین(کسانی که از سوی انصارالله برای نظارت بر برخی از امور گماشته میشوند) انصارالله با شیخ عبده حبیش عضو حزب المؤتمر و شیخ المشایخ «حرف سفیان» در منزلش درگیر شده و باعث مجروح شدن وی و همراهانش شده است. اکنون شیخ حبیش در یکی از بیمارستانهای صنعاء بستری شده است. علت درگیری، متعهد بودن شیخ حبش نسبت به حفاظت از ممتلکات مهدی مقوله در ازای تسلیم شدن وی بوده ولی مشرف انصارالله برای تصرف منزل مقوله اصرار و اقدام کرده که با مخالفت شیخ حبیش روبرو شده است.

 

۵. سخنگوی ائتلاف در مصاحبه مطبوعاتی گفته در سه ماه گذشته بیش از ۱۱ هزار نفر از نیروهای الحوثی (انصارالله) را به قتل رسانده اند. انصارالله هنوز درباره این ادعا واکنشی نشان نداده است.

 

۶. محمد ناصر البخیتی عضو شورای سیاسی انصارالله در صفحه فیسبوکش درباره فساد موجود در تشکیلات انصارالله چنین نوشته: «پس از صالح، اراده واقعی برای مبارزه با فساد در کشور وجود ندارد چون علی صالح وارد ما شده است… فساد مخفی و پنهان خیلی قوی تر از تصورم شده و لابی فساد از مشغولیت سید (عبدالملک) به مبارزه با تجاوز سعودی، سوء استفاده میکنه… به لابی فساد و قدرت پنهان در انصارالله میگویم با خدا و رسولش و مؤمنین عهد کرده ام که در برابر فساد آنان ساکت نخواهم نشست…  

پیربداغی

 

۷. محمد المقالح عضو کمیته عالی انقلاب و از فعالان سرشناس زیدی در توئیتر نوشته: «کسی که در صنعاء حکومت می کند الصماد و المشاط و محمد عبدالسلام و ابو احمد (محمد علی الحوثی) نیست بلکه لابی فساد و مافیای پنج سازمانی است که تاکنون قدرت پنهان جماعت در دستشان بوده پس تعجب نکنید اگر فاسدان بزرگ و اوباش وزرا و استانداران و مدیران سابق منصوب شوند و اگر بسیاری از مردم به ائتلاف دشمن پیوستند تعجب نکنید».

 

۸. پادگان الآجاشر و برخی مناطق اطراف آن، واقع در مدیریت «خب والشعف» شمال استان الجوف سقوط کرد و به تصرف نیروهای هادی درآمد.

 

۹. سرتیپ فضل القوسی یکی از فرماندهان ارتش وابسته به صالح (قائد قوات الأمن الخاصة والأمن المرکزی السابق) به همراه تعدادی از نیروهایش به مأرب رسید و به نیروهای هادی پیوست. پس از حذف صالح، انصارالله منزل فضل القوسی در ذمار را محاصره کردند ولی قبایل الحدأ مانع از بازداشت او شدند.

ویرایش شده در توسط meysam62
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

۱. پس از عقب نشینی نیروهای انصارالله از «وادی خیر» و «جبال ریدان» در بیحان شبوه، نیروهای هادی وارد «مدیریت نعمان» از استان البیضاء شده و به روستای «شتار» و گردنه «القُنذع» (عقبة القُنذع) رسیده اند.

 

۲. انصارالله ۱۶۰ نفر از نیروهای صالح را که در شورش سه هفته پیش دستگیر شده بودند و عفو عمومی شامل حالشان شده آزاد کرد .

 

۳. نمونه ای از تناقض در جبهه عربستان و امارات: «لواء الصعالیک» وابسته به حزب اصلاح و «کتائب أبی العباس» وابسته به امارات در وسط شهر تعز با هم درگیر شدند.  

پیربداغی

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

الان بیضا از سه طرف محاصره شده..از5 استان  مارب و شیبوه...ابین ضالع و لحج...احتمال بسیار زیاد بیضا سریع سقوط خواهد کرد...اگر این اتفاق بیوفته و نیروهای هادی از 5 استان با هم دست بدن...اوضاع بسیار وخیمتر خواهد شد.زیرا حجم عظیمی از نیرو و امکانات   با هم متحد و وصل میشوند..یک جبهه بزرگ  برای صنعا باز میشه...از طرفی استان  ذمار تقربا ...بسیار کم جمعیته و تنها شهر مهم همان ذمار است...که نزدیک مرز های استان بیض است...بیضا سقوط کنه..ذمار هم سقوط کرده باید به حساب اورد...استان ..اب را هم..از 3 طرف محاصره میشه.انجا هم ...احتمالا سریع سقوط کنه  

نتیجه گیری...انصار ا... هر چی داره باید بگذارد برای بیضا...الان بیضا حکم مرگ زندگی را داره....ولی از طرفی با خیانتی که در نهم   توسط شیخ شلیف صورت گرفته..و..باعث ..تهدید مستقیم صنعا شده...احتمالا تا حدودی دست انصار ا... را بسته.....هر جوری شده باید یه اتش بس اتفاق بیوفته...تا بتوانند این از هم پاشیدگی را کنترل کنند...الان باید با هر چی دارن....به سمت عربستان شلیک کنند.دیر بجنبند...کار از کار میگذرد

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.