Recommended Posts

یک گزارشی منتشر شده بود به نقل از نظامیان حاضر که دو نقل قول جالب توجه داشت:

یکی اینکه یکی از فرماندهان گفته بود با هر برخورد موشک با خودم میگفتم خب چند نفر دیگه کشته شدند و یکی از سربازان که سر پستش بوده و گفته با برخورد یک موشک و انفجار بلند شدم رو هوا و چند متری پرتاب شدم.

یکی هم اینکه همون سرباز گفته فکر میکنم وضعیت نیروهای کنترل پهپاد و دسته های پهپادی بدتر بود نسبت به وضعیت من و هم پستی هام چون موشکها در موقعیت اونها که سر پستهاشون حاضر بودند تا یک حمله احتمالی را رصد کنند ( سردار حاجی زاده اشاره داشتند که اکثر پرنده هاشون رو هوا بودند ) فرود می اومد.

 

میشه برداشت کرد که پایگاه کاملا فعال بوده و نیروها هم ( البته با حفظ احتیاط ) سر پست هاشون حاضر بودند و به قول سردار حاجی زاده اگر ایران میخواست کشته بگیره میتونست به مقدار کافی بگیره ولی هدف کشتن نبود و اون ماجرای تخلیه پایگاه و اطلاع کاملا بی اساس هست ولی قطعا امریکا هم از قبل با توجه به تقریبا حتمی بودن پاسخ ایران و هم از ساعاتی قبل با رصد تحرکات ایران میدونسته حمله صورت خواهد گرفت و اقدامات احتیاطی را به شدت تشدید کرده بود ( مثلا عمده نیروها در پناهگاه ها باشند، نیروهای ضروری در نقاط مناسب استقرار داشته باشند، در محوطه پادگان و فضاهای باز هیچ نیرویی حضور نداشته باشه ( عملیات هم که نصفه شب بود ) و از این قبیل که حالا یا در مورد کشته ها (لااقل یکی دو نفر ) کاملا دروغ میگه و در همون کشته های روز بعد انفجار خودرو در افغانستان و امثالهم جاشون زد یا اینکه واقعا کشته ای در کار نبوده با چاشنی شانس و حالا از دیدگاه برخی حکمت، هر چند امکانش بوده حتی با دقت ایران در مورد اهداف انتخاب شده.

و اینکه خب با اشاره خود سرباز آمریکایی مستقر در پایگاه؛ هدف قرار دادن بخش پهپادها هم طوریکه مثلا  اشاره میکنه که مشخص بود برای ما اون قسمت زیر اتش هست یعنی هدف هم از قصد انتخاب شده بوده و هم اینکه با توجه به ترور پهپادی رخ داده.

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Upvote 14
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پنتاگون رسما یک نفر دیگه را به آمار ضربه مغزی ها اضافه کرد. که الان شده 110 نفر. بعد از اون گفته از این تعداد 33 نفر ضربه ی مغزی شدید دارند و هنوز تحت مراقبت در بیمارستان هستند. بقیه  از بیمارستان مرخص شدند. 

 

ویرایش شده در توسط mehdipersian
  • Like 2
  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همسر یک نظامی سابق امریکایی مصاحبه کرده بود از حرفهای ترامپ شاکی بود که مسئله را داره تقلیل میده و میگفت شوهر من هم در رده همین ضربه های مغزی خفیف طبقه بندی شده بود بر اثر جنگ و حادثه ای و بعدش در حالیکه جسمش سالم بود ولی میدیدیم که روان و روح و ذهنش کامل نابود شده بود و باعث رفتارها و عوارض جانبی شده بود و در نهایت هم خودکشی کرد.

 

  • Like 1
  • Upvote 9
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شرمن نماینده کنگره آمریکا خطاب به پمپئو: ۳۰تن از نظامیان زخمی شده (در حمله موشکی ایران) همچنان در بیمارستان هستند و ممکن است تا آخر عمرشان از مشکلات ناشی از این حمله رنج ببرند.

منبع: تلگرام

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, HRA گفت:

نحوه تاثیر بر گروه دوم – مردم و جامعه آمریکا

 

با توجه به بخشی از مقاله یک رویکرد عمومی که فضای رسانه ای ما (البته در شکل الکنش) بهش میپردازه «خودتحقیری» است، جایی که رسانه های دشمن از جنگ روانی نهایت بهره را میبرند، در بالاترین لول خودش و البته در چند سطح ( نخبگانی، میانه و عوامانه ) و از طریق چند مجرا ( رسانه های داخلی کشورهاشون، رسانه های بین المللیشون و نهایتا رسانه های خاص جنگ روانی به زبان مقصد ) و نوبت به فعالیت ما که میرسه ( حالا با همین ابزارها و امکانات محدود) ناگهان مواجه میشیم با پتک «منطق» - «صداقت!» - «استدلال» و مواردی از این دست از طرف داخل کشور و مقایسه های نابرابر در سطح و عمق این فعالیت اون هم بدون توجه به اینکه در چه سطحی و برای چه مخاطبی و چه نوع خوراکی اون فعالیت داره انجام میگیره.

 

برای همین وقتی نوبت به دشمن هست مجاز هست هر دروغ و بزرگنمایی و شانتاژ و پروپاگاندایی را در فضای رسانه انجام بده ولی در مقابل وقتی طیف داخلی بخواد فعالیتی در این راستا انجام بده مواجه میشه با پتک های اشاره شده. در حالیکه همونطور که اشاره شده بخشی از این جنگ نرم «بزرگنمای» - «تحقیر» و «پروپاگانداست» و وقتی برای اثرگذاری روانی بر روی لایه های اجتماعی از این جنگ افزار نوین استفاده میشه تو مجبور هستی پاسخی در همون مشخصات و مقیاس داشته باشی هر چند اثرگذاریش بسیار بسیار محدودتر باشه یا به نظر مخاطبی (داخلی) که در سطح متفاوتی هست از جامعه هدف؛ بی معنا جلوه کنه.

 

این میشه که ما نه تنها در مقام کنش نیستیم ( اگر ابزار و امکان و محدودیتهای متعدد مالی/انسانی/فنی/جغرافیایی/بین المللی و سیاسی را کنار بزاریم میشه در کنارش به نبود اعتماد به نفس با خودتحقیری و سرکوب مدام دوست و دشمن داخلی (یکی بدون نیت و یکی با برنامه) اشاره کرد) در این امر که معمولا در مقام واکنش هم جرات مقابله نداریم.

 

از تاثیرگذاری این جنگ بر افکار عمومی داخلی میشه مثالهای متعدد تاسف آوری زد که از سیطره هدفمند و غیرهدفمند شبکه های اجتماعی بر افکار عمومی شبیه یک مسخ کامل گرفته تا راه اندازی ارتشی از به اصطلاح «گره های» کاربری در فضای مجازی (سلبریتی، شاخ، استار، مدل) که در ترکیبی از جهالت، ساده لوحی، تنفر، دشمنی و حتی مزدوری (به معنای دریافت وجه مستقیم یا غیرمستقیم (در حد حمایت تبلیغاتی) ) توانسته طوری عمل کنه که به شکل کامل در راستای منویات مثلا وزارت خارجه ایالات متحده به صورت مستقیم و بلادرنگ عمل کنه. از توجیه ترور تا تحریم. عمق فاجعه جایی است که دقت کنیم نه تنها به عنوان یک شهروند ایرانی در برابر اقدامات ضدکشورشون - که تقریبا در مقاطعی بسیاری از عوامل و عناصر خارجی هم به خصمانه بودنش اشاره دارند - کنشی ندارند که بلکه در جهت عکس گاهی به عنوان مهره های تهدید و تطمیع و تسهیل این امور ضد افکار عمومی ایرانیان هم گام برمیدارند با عملیات های مشخص ساده تا پیچیده جنگ روانی و هدایت افکار.

 

به نظرم در برابر این جنگ نرم بسیار سنگین و نابرابر هیچ راهی جز ایجاد یک تشکیلات منظم و برنامه ریزی مدون و هدفمند نداریم چون در جایی که تاکید میکنم اصلا و ابدا امکانات در حوزه های متفاوت برابر که هیچ حتی شبیه به شوخی هم نیست، تنها یک نهاد هدفمند و مدون هست که میتونه با عناصری چون خلاقیت و ابتکار مقابله کنه. و البته که این تشکیلات «چریکی نرم» حتما باید از موضع انفعال خارج بشه و در سطح کنش و حمله هم فعال بشه. نه مثل حالا عموما پراکنده، گسیخته و جزیره ای اون هم توسط معدودی که دلسوز هستند و همیشه در مقام واکنش.

 

یکی نکته بسیار مهم وجود داره، در این چندسال یکی از عوامل موثری که دشمن استفاده میکنه «برچسب زنی» است و به موضع انفعال کشیدن همین هسته های محدود. به هیچ عنوان نباید از برچسب ها ترسید. «ارتش سایبری» اگر تشکیل داده شده به صورت محسوس و نامحسوس با برنامه یا بی برنامه ( حالا چه به شکل رسمیش در تیرانا و ریاض و لندن و چه به شکل غیررسمیش مثل مهندسی توییتر و اینستاگرام و فیسبوک ) هیچ دلیلی نداره که «ارتش سایبری» تاسیس نکنیم حالا هرچه قدر هم که میخوان برچسب «مزدور» و «ارتش سایبری بسیجی» و ... بهش بزنند. اگر از پروپاگاندا استفاده میشه علیه ما هیچ دلیلی نداره در همون میدان جنگ از پروپاگاندا علیهشون استفاده نکنیم، اگر با مهندسی اخبار و واقعیات سعی بر حمله به روان جامعه و تصمیم گیران وجود داره هیچ دلیلی نداره که اخبار را در همون «میدان» و برای مخاطب جبهه مقابل مهندسی نکنیم.

 

نهایتا به نظرم این به انفعال کشوندن با «پتک» های هدفمند، هرچند پتکها ضربات سنگینی هم داشته باشند ولی وظیفه سربازان خودی این جبهه است که به شکل ساده بگم، از ملامت های دروغین نهرساند و محکم باایستند و با دشمن مثل خودش روبرو بشند و اسیر مغالطه ها هم نشند، نمیشه با دشمنی که با باروت با تو میجنگه و همزمان شعار میده گلوله خشونته و خشونت مذموم، تو با چوب بجنگی. اون مرز باریک مغلطه مدام شعارهای شیک هم برای کسی که جبهه اش را انتخاب کرده روشن هست.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

IMG_20200425_163531.jpg

 

سردار حاجی زاده:
اگر آمریکایی ها به حمله موشکی عین الاسد پاسخ می دادند ۴۰۰ نقطه را می زدیم.
البته در گذشته هم ایشان اشاره به این موضوع داشتن و گفتن درصورت پاسخ آمریکا صدها هدف در موج اول مورد حمله قرار میگرفت و در موج دوم بیش از هزار هدف و این روند ادامه پیدا میکرد. ذکر این مطلب که تصور پاسخ آمریکا حتمی به نظر می رسید ولی این گونه نشد در نوع خود جالب بود و البته حجم استرس نیروهای نظامی در روز موشک باران را بازگو میکرد.
همچنین سردار حاجی زاده به تهدید هدف قرار گرفتن ۵۲ نقطه فرهنگی اشاره کردن و گفته شد که منظور این حرف هدف قرار دادن بیت رهبری بود

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 2
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, Navard گفت:

 

سردار حاجی زاده:
همچنین سردار حاجی زاده به تهدید هدف قرار گرفتن ۵۲ نقطه فرهنگی اشاره کردن و گفته شد که منظور این حرف هدف قرار دادن بیت رهبری بود

 

مصاحبه داشت معمولی پیش میرفت و لحن و کلام ایشون هم طبیعی بود ولی جایی که سوال مجری بحث را به این سمت پیش برد و جاییکه ایشون اشاره کرد آمریکا منظورش از نقاط اعلامی بیت رهبری بود، جوشش خون ایشون و هیجانشون کاملا پدیدار شد در کلامشون. خب برای یک نظامی سخت هست چنین تهدیدی نسبت به فرماندش چه برسه به رابطه پاسداران و سربازان با بحث ولایت فقیه و ولی امر. یک بار جناب سلیمانی فقط از باب جنبه ناملایم توییت ترامپ به رییس جمهور همه دیدیم چقدر عصبانی شدند و گفتند حق نداری به ایشون توهین کنی و اگر حرفی داری به ما بزن و من اون لحظه جلوی تلویزیون داشتم با خودم میگفتم اگر سردار سلیمانی زنده بودند و این تهدید را نسبت به رهبری میشنیدند در اون وانفسا چه رفتاری میداشتند.

 

البته سردار حاجی زاده هم اشاره کردند که معمای چرایی برگزاری جلسه بیت صبح اون روزها بر خلاف همیشه به صورت زنده.

 

یک نقلی اون روزها زا خلبانان عزیز نیروی هوایی ارتش منتشر شد که شاید مردم ایران هیچ وقت نفهمند حال اون شب همه ما را و خداحافظی هایی که با خانواده هامون داشتیم و ایضا برای بچه های سپاه و نیروی موشکی و پدافند و ... ولی مشخصا نیروهای نظامی تصمیم خودشون را گرفته بودند و به نظرم صحبتهای جناب حاجی زاده هم نشون میده واکنش ما در موشک باران عین الاسد یک واکنش تصمیم گیری شده و با پذیرفتن تبعاتش بوده پس حجم واکنش ( چون امکان پاسخ نظامی امریکا را تقریبا حتمی میدونستند ) تنها بنا به یک برنامه ریزی ( قدم اول ) و تصمیم نظامی بود که اتخاذ شده بود نه یک تصمیم سیاسی و یا طوری که برخی مدام تکرار میکنند ترس ( حالا یا اطلاع دادن و از این جور مباحث ) - حالا اینکه چه شد و طرف مقابل در آمار چه چیزهایی را گفت یا نگفت دیگه به نظر توپ در زمین اونهاست ( چون پاسخ را گویا تصمیم گرفته بودند ندند از اونجا که احتمالا حجم اماده سازی ایران برای قدم های بعدی را هم رصد کرده بودند )

  • Like 1
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, alala گفت:

 

مصاحبه داشت معمولی پیش میرفت و لحن و کلام ایشون هم طبیعی بود ولی جایی که سوال مجری بحث را به این سمت پیش برد و جاییکه ایشون اشاره کرد آمریکا منظورش از نقاط اعلامی بیت رهبری بود، جوشش خون ایشون و هیجانشون کاملا پدیدار شد در کلامشون. خب برای یک نظامی سخت هست چنین تهدیدی نسبت به فرماندش چه برسه به رابطه پاسداران و سربازان با بحث ولایت فقیه و ولی امر. یک بار جناب سلیمانی فقط از باب جنبه ناملایم توییت ترامپ به رییس جمهور همه دیدیم چقدر عصبانی شدند و گفتند حق نداری به ایشون توهین کنی و اگر حرفی داری به ما بزن و من اون لحظه جلوی تلویزیون داشتم با خودم میگفتم اگر سردار سلیمانی زنده بودند و این تهدید را نسبت به رهبری میشنیدند در اون وانفسا چه رفتاری میداشتند.

 

البته سردار حاجی زاده هم اشاره کردند که معمای چرایی برگزاری جلسه بیت صبح اون روزها بر خلاف همیشه به صورت زنده.

 

یک نقلی اون روزها زا خلبانان عزیز نیروی هوایی ارتش منتشر شد که شاید مردم ایران هیچ وقت نفهمند حال اون شب همه ما را و خداحافظی هایی که با خانواده هامون داشتیم و ایضا برای بچه های سپاه و نیروی موشکی و پدافند و ... ولی مشخصا نیروهای نظامی تصمیم خودشون را گرفته بودند و به نظرم صحبتهای جناب حاجی زاده هم نشون میده واکنش ما در موشک باران عین الاسد یک واکنش تصمیم گیری شده و با پذیرفتن تبعاتش بوده پس حجم واکنش ( چون امکان پاسخ نظامی امریکا را تقریبا حتمی میدونستند ) تنها بنا به یک برنامه ریزی ( قدم اول ) و تصمیم نظامی بود که اتخاذ شده بود نه یک تصمیم سیاسی و یا طوری که برخی مدام تکرار میکنند ترس ( حالا یا اطلاع دادن و از این جور مباحث ) - حالا اینکه چه شد و طرف مقابل در آمار چه چیزهایی را گفت یا نگفت دیگه به نظر توپ در زمین اونهاست ( چون پاسخ را گویا تصمیم گرفته بودند ندند از اونجا که احتمالا حجم اماده سازی ایران برای قدم های بعدی را هم رصد کرده بودند )

 

البته فرماندهان  نظامی یک کشور باید حساب تمام جوانب را بکند ولی به نظر من معلوم بود که امریکا عکس العمل نشان نمی داد. امریکا اگر بخواهد با ایران در هر حدی در گیر شود باید حجم نیروهایش را در منطقه زیاد کند. ارایش نظامی خود را تغییر دهد و تجهیزات لازم را به منطقه منتقل کند. در ان زمان ظاهرا هیچ یک از پایگاه های امریکا در عراق و افغانستان مجهز به پاتریوت نبود. حتی الان هم پاتریوت های موجود در عراق پاسخگوی یک حمله موشکی پرتعداد نیستند. طبیعتا در ان زمان این پایگاه هابه سیبل یگان های موشکی ما تبدیل میشد. بسیاری از پایگاه های امریکا در منطقه در برابر حملات نیروهای نیابتی ما نیز بی دفاع یا کم دفاع بودند.

اگر امریکا تصمیم بگیرد با ما در هر حد درگیر شود. احتمالا باید بعضی از پایگاه های هوایی خود را به نقاط دورتر از ما منتقل کند تا زیر اتش موشک نباشند. حجم زیادی موشک پاتریوت و تات به منطقه بیاورد. ناوهای هواپیما بر و بزرگ  خود را از سواحل ما دور کند. نیروهای زمینی خود را به پایگاه های امن تر منتقل کند(کاری که اخیرا کرده) تعداد هواپیماها و نیروهای زمینی خود را افزایش دهد. کلا ارایش جنگی بگیرد.

زمانیکه این کارها را کرد بفهمید تهدید جدی است. وگرنه بیشتر لفاظی است.

 

ویرایش شده در توسط sasasasa
  • Like 1
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام و وقت بخیر 

جسارتا این نکته ای که دوستمون اشاره کردن در مورد جو اون روزها خواستم فقط همینو بگم نه فقط عزیزان خلبان و سپاهی بلکه کلیه قسمتهای نیروهای مسلح همون جو داشت به طور مثال پرسنل فنی که چندین شبانه روز بدون استراحت و خواب بیخبر از خانواده فقط فقط برا جنگ هواپیماها رو اماده میکردن یا جو عجیب الرتهای پایگاهها که هر لحظه ... بگذریم

  • Like 2
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, sasasasa گفت:

 

اگر امریکا تصمیم بگیرد با ما در هر حد درگیر شود. احتمالا باید بعضی از پایگاه های هوایی خود را به نقاط دورتر از ما منتقل کند تا زیر اتش موشک نباشند. حجم زیادی موشک پاتریوت و تات به منطقه بیاورد. ناوهای هواپیما بر و بزرگ  خود را از سواحل ما دور کند. نیروهای زمینی خود را به پایگاه های امن تر منتقل کند(کاری که اخیرا کرده) تعداد هواپیماها و نیروهای زمینی خود را افزایش دهد. کلا ارایش جنگی بگیرد.

زمانیکه این کارها را کرد بفهمید تهدید جدی است. وگرنه بیشتر لفاظی است.

 

 

چیزی که شما میفرمایید یک پروسه چندین و چند ماهه هست. احتمالا به یاد دارید در اون یک هفته همینطور نیرو و تجهیزات از نقاط مختلف آمریکا به منطقه تزریق کرد و فرستاد طوریکه دوستان حساب پرنده های فقط در رادارهای عمومی ترابری آمریکا که هر ساعت به سمت خاورمیانه سرازیر شده بودند از دستشون در رفته بود. در مورد پاتریوت ها هم باز یک پروسه زمانبری بود و اصولا اگر آمریکا اراده هم داشت نمیتونست در اون مدت کم ریسک کنه ( فرماندهان ما احتمال یک پاسخ و حمله سراسری متعاقبش را میدادند پس منتقل کردن پاتریوت از کویت به بغداد تفاوتی نمیکرد برای امریکا جز اینکه نظم و دفاع پایگاه کویت را هم به هم بزنه ) خلاصه اینکه در اون شرایط آمریکا تنها اگر تصمیم میگرفت به ایران پاسخ بده یک بحث قطعی است که میتونست و راحت هم با توجه به داشته هاش و البته لجستیک سنگینی که در اون یک هفته وارد منطقه کرد میتونست. فرماندهان هم همین را در نظر گرفته بودند. یک پاسخ به نقاط محدود در ایران ( همونطور که خودشون گفته بودند ) و بعد در ادامه جنگ گسیل تجهیزات بیشتر.

 

در حقیت فرماندهان ما یک پاسخ محدود از آمریکا و نمادین ( همونطور که در اون نامه صبح روز حمله هشدار داده بودند ) را پیش بینی کرده بودند ( به حساب محاسبات ترامپ که ایران را واقعا دیگه سرجاش میشونه و البته لفاظی هایی که به شدت تند بود و تهدید مستقیم که اگر و اگر ( بدون هیچ قیدی) پاسخ هم بدید به ترور ما قطعا! حمله میکنیم ) ولی تصمیمشون بر این بود که این پاسخ را به شدیدترین شکلش در چند فاز ( بسته به پاسخ طرف مقابل ) ادامه بدند.

 

خلاصه به نظر بیشتر محاسبه آمریکا بود که ( با چند ضربه محدود ایران سرجاش میشینه و جنگ هیچ وقت گسترده نمیشه ) باعث شده بود بدون این تمیهدات سردار را ترور کنه و اون گسیل نیرو را هم نداشته باشه در اون حجم یک جنگ گسترده. وقتی ایران پاسخ داد و منتظر یک درگیری گسترده بود غافلگیر بشه و حتی اونحمله محدود را هم صرف نظر کنه. چون تمام تهدیداتش و حتی تحرکاتش نشانه از یک پاسخ محدود به ما داشت و سردار هم به همین اشاره کرد که حداقل فکر میکردیم این کار را بکنه.

 

نهایتا سردار یک اشاره دیگه هم البته با خشم داشتند، که آمریکا چرا سردار را ترور کرد و بر عهده گرفت؟ ایشون صریحا گفتند یک بمب کنار جاده ای و یا یک گروه پنهان شبیه بلک واتر میتونست این ترور را خیلی مبهم و خاموش انجام بده، ایشون اشاره کردند به این خاطر که قصد این ترور در وهله اول حمله به حیثیت ایران بود، برآورد براشون این بود که با این حمله ( و اون تهدید صبح حمله مبنی بر هدف قرار دادن بیت ) باقی فرماندهان مقاومت حساب کار خودشون را میکنند و این ضربه حیثیتی با یک شوک توام میشه و کار ایران را در منطقه تموم میکنه. ( و البته من چند بار اشاره شد که متاسفانه شاید این رفتار خود ما بود که باعث شد این دست تحریکات و القاءات امثال پمپئو برای ترامپ موجه جلوه کنه و دستور ترور را بده )

 

نقل قول

سلام و وقت بخیر 

جسارتا این نکته ای که دوستمون اشاره کردن در مورد جو اون روزها خواستم فقط همینو بگم نه فقط عزیزان خلبان و سپاهی بلکه کلیه قسمتهای نیروهای مسلح همون جو داشت به طور مثال پرسنل فنی که چندین شبانه روز بدون استراحت و خواب بیخبر از خانواده فقط فقط برا جنگ هواپیماها رو اماده میکردن یا جو عجیب الرتهای پایگاهها که هر لحظه ... بگذریم

 

سلام

قطعا ما هیچوقت اون روزها و لحظات را نمیتونیم تصور یا درک کنیم و غبار فراموشی هم شاید کم کم از یادها ببره جو اون روزها را ولی من مطئنم که بسیار بسیار سخت گذشته به نیروهای نظامی خصوصا اون روزها، هم از جنبه شوکی که با از دست دادن یک فرمانده بلندپایه به بدنه نظامی وارد شده بود، هم خشم ناشی از این حمله به حیثیت نظامی و ملی که با افتخار هم اعلام و مسئولیتش پذیرفته شده بود و هم فشاری که مردم تقاضا میکردند برای انتقام و هم تقابلی که باید با یک ابرقدرت جهانی در شرایط کاملا نابرابری میداشتند با کمترین و ضعیف ترین امکانات در مقایسه.

 

برای همین حال اون اپراتور پدافند و اون اشتباه غم انگیز و بسیار سنگین هم شاید ( اگر واقعا اینطور بوده واقعه ) قابل تصور هست که اولین و آخرین اشتباه نظامی نبود ولی در عجیب ترین و سخت ترین لحظات رقم خورد و از باب ملامت دوست و دشمن و چند برابر کردن غم فاجعه و سختی های ماجرا لحظاتی را رقم زد که بسیار غریب بود.

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Like 3
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, alala گفت:

 

چیزی که شما میفرمایید یک پروسه چندین و چند ماهه هست. احتمالا به یاد دارید در اون یک هفته همینطور نیرو و تجهیزات از نقاط مختلف آمریکا به منطقه تزریق کرد و فرستاد طوریکه دوستان حساب پرنده های فقط در رادارهای عمومی ترابری آمریکا که هر ساعت به سمت خاورمیانه سرازیر شده بودند از دستشون در رفته بود. در مورد پاتریوت ها هم باز یک پروسه زمانبری بود و اصولا اگر آمریکا اراده هم داشت نمیتونست در اون مدت کم ریسک کنه ( فرماندهان ما احتمال یک پاسخ و حمله سراسری متعاقبش را میدادند پس منتقل کردن پاتریوت از کویت به بغداد تفاوتی نمیکرد برای امریکا جز اینکه نظم و دفاع پایگاه کویت را هم به هم بزنه ) خلاصه اینکه در اون شرایط آمریکا تنها اگر تصمیم میگرفت به ایران پاسخ بده یک بحث قطعی است که میتونست و راحت هم با توجه به داشته هاش و البته لجستیک سنگینی که در اون یک هفته وارد منطقه کرد میتونست. فرماندهان هم همین را در نظر گرفته بودند. یک پاسخ به نقاط محدود در ایران ( همونطور که خودشون گفته بودند ) و بعد در ادامه جنگ گسیل تجهیزات بیشتر.

 

در حقیت فرماندهان ما یک پاسخ محدود از آمریکا و نمادین ( همونطور که در اون نامه صبح روز حمله هشدار داده بودند ) را پیش بینی کرده بودند ( به حساب محاسبات ترامپ که ایران را واقعا دیگه سرجاش میشونه و البته لفاظی هایی که به شدت تند بود و تهدید مستقیم که اگر و اگر ( بدون هیچ قیدی) پاسخ هم بدید به ترور ما قطعا! حمله میکنیم ) ولی تصمیمشون بر این بود که این پاسخ را به شدیدترین شکلش در چند فاز ( بسته به پاسخ طرف مقابل ) ادامه بدند.

 

خلاصه به نظر بیشتر محاسبه آمریکا بود که ( با چند ضربه محدود ایران سرجاش میشینه و جنگ هیچ وقت گسترده نمیشه ) باعث شده بود بدون این تمیهدات سردار را ترور کنه و اون گسیل نیرو را هم نداشته باشه در اون حجم یک جنگ گسترده. وقتی ایران پاسخ داد و منتظر یک درگیری گسترده بود غافلگیر بشه و حتی اونحمله محدود را هم صرف نظر کنه. چون تمام تهدیداتش و حتی تحرکاتش نشانه از یک پاسخ محدود به ما داشت و سردار هم به همین اشاره کرد که حداقل فکر میکردیم این کار را بکنه.

 

نهایتا سردار یک اشاره دیگه هم البته با خشم داشتند، که آمریکا چرا سردار را ترور کرد و بر عهده گرفت؟ ایشون صریحا گفتند یک بمب کنار جاده ای و یا یک گروه پنهان شبیه بلک واتر میتونست این ترور را خیلی مبهم و خاموش انجام بده، ایشون اشاره کردند به این خاطر که قصد این ترور در وهله اول حمله به حیثیت ایران بود، برآورد براشون این بود که با این حمله ( و اون تهدید صبح حمله مبنی بر هدف قرار دادن بیت ) باقی فرماندهان مقاومت حساب کار خودشون را میکنند و این ضربه حیثیتی با یک شوک توام میشه و کار ایران را در منطقه تموم میکنه. ( و البته من چند بار اشاره شد که متاسفانه شاید این رفتار خود ما بود که باعث شد این دست تحریکات و القاءات امثال پمپئو برای ترامپ موجه جلوه کنه و دستور ترور را بده )

 

 

 

به هر حال من صحبت های امریکایی ها و حتی شاید گسیل محدود نیروهایشان را جنگ روانی میبینم. ما همه دیدیم که پایگاه عین الاسد تقریبا بی دفاع بود. یک حمله محدود از سوی امریکا میتوانست به صورت کنترل نشده ای با پاسخ ما تبدیل به جنگ بزرگتر بشه. در این حالت کل نیروهای امریکا در برابر سیل موشک ما بی دفاع بودند. به نظر من بعید بود امریکا چنین ریسکی را بکند. من این پیش بینی را همان زمان و حتی اخیرا بعد جا به جایی های اخیر امریکا و مانور این کشور با امارات که بعضی انرا حمل بر احتمال حمله امریکا به ایران نمودند در همین انجمن کردم.  به نظر من امریکا متوجه فرق ایران با لیبی و سوریه و عراق که ما شب می خوابیدیم و صبح بیدار میشدیم و میشنیدم که امریکا با کروز زده، شده اند. میدانند که ایران پاسخ میدهد و ابزار لازم را هم دارد. قطعا جاسوس هایی هم در کشور دارند که این فیدبک را به انها داده. یا حمله نمی کنند یا زمانی حمله میکنند که کاملا ارایش نظامی گرفته باشند تا حداقل مثل عین الاسد نیروهایشان بی دفاع زیر شلیک موشک ما نباشند. 

 

ویرایش شده در توسط sasasasa
  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, sasasasa گفت:

 

به هر حال من صحبت های امریکایی ها و حتی شاید گسیل محدود نیروهایشان را جنگ روانی میبینم. ما همه دیدیم که پایگاه عین الاسد تقریبا بی دفاع بود. یک حمله محدود از سوی امریکا میتوانست به صورت کنترل نشده ای با پاسخ ما تبدیل به جنگ بزرگتر بشه. در این حالت کل نیروهای امریکا در برابر سیل موشک ما بی دفاع بودند. به نظر من بعید بود امریکا چنین ریسکی را بکند. من این پیش بینی را همان زمان و حتی اخیرا بعد جا به جایی های اخیر امریکا و مانور این کشور با امارات که بعضی انرا حمل بر احتمال حمله امریکا به ایران نمودند در همین انجمن کردم.  به نظر من امریکا متوجه فرق ایران با لیبی و سوریه و عراق که ما شب می خوابیدیم و صبح بیدار میشدیم و میشنیدم که امریکا با کروز زده، شده اند. میدانند که ایران پاسخ میدهد و ابزار لازم را هم دارد. قطعا جاسوس هایی هم در کشور دارند که این فیدبک را به انها داده. یا حمله نمی کنند یا زمانی حمله میکنند که کاملا ارایش نظامی گرفته باشند تا حداقل مثل عین الاسد نیروهایشان بی دفاع زیر شلیک موشک ما نباشند. 

 

داداش جنگ ورانی یعنی تهدید نه امریکای لاشخور که فقط به فکر سرمایه هست اونم تو دوران ترامپ دیگه شما بهتر میدونی هزینه ترابری این نیروها و هواپیما ها سرسام اوره شوخی نیست حتی عربا هم زیر بار همچین تحرکاتی نمیرن از لحاظ هزینه هیچ جو روانی و جنگ روانی وجود نداشت داداش دو طرف اماده جنگ بودن و حسابای خودشونو کرده بودن امریکایی ها هم یه چیزی دیدن پا پس کشیدن و گرنه امریکا کشور لاشخوری اینو توی همه ی پستام گفتم امریکا به تنهایی نمیتونه وارد یه جنگ مستقیم با یه کشور تقریبا از لحاظ نظامی خوب بشه شما حتما دیگه ماجرای جنگ ویتنام رو میدونید دیگه از لحاظ قیاسی و زمانی کاری ندارم ولی اطلاعات اون زمان امریکایی ها اشتباه بود ولی ظاهرا اینسری در مورد ایران حتما یه چیزی دیدن که حمله نکردن عزیز ......حداقل ۲۰ تا ۴۰ درصد نیروی امریکا رو میتونستیم مورد حمله قرار بدیم و این یعنی تضعیف مقابل چین و روسیه هیچ ادم عاقلی حتی اون ترامپ احمق هم این کار رو نمیکنه .....

یا علی 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, archersarash گفت:

سلام و وقت بخیر 

جسارتا این نکته ای که دوستمون اشاره کردن در مورد جو اون روزها خواستم فقط همینو بگم نه فقط عزیزان خلبان و سپاهی بلکه کلیه قسمتهای نیروهای مسلح همون جو داشت به طور مثال پرسنل فنی که چندین شبانه روز بدون استراحت و خواب بیخبر از خانواده فقط فقط برا جنگ هواپیماها رو اماده میکردن یا جو عجیب الرتهای پایگاهها که هر لحظه ... بگذریم

برای دوستان تعریف کردم یکبار. در اون شب من در یکی از ستاد ها بودم. همون ساعت حمله نگهبان وقت منو بیدار کرد و گفت حمله به پایگاه امریکا آغاز شده. نمیدونید چقدر باور این خبر سخت بود. تا اینکه شبکه خبر دیدم. ادم نمیدونست نگران باشه یا شاد! نگران بودم از اینکه ممکن هر لحظه یک حمله بجایی که من بودم بشه یا خوشحال بودم از بیانیه مقتدرانه سپاه و اینکه تابوی حمله به امریکا رو شکسته بودو بالاخره انتقام گرفته شده بود. چون جو به یک سمتی رفته بود همه میگفتن ایران هیچ کاری نمیکنه.  ولی خب بعد یک هفته پر استرس ایران زد و خوب هم زد! و اگر امریکا جواب نمیداد میتونست تا مدت ها امریکا رو خار و ذلیل کنه. خلاصه روز های پر استرسی بود و نهایت به این حمله موشکی ختم شد. ما میشنیدیم که برخی یگان ها طرح پراکندگی اجرا کردن و واقعا روز اول بعد حمله روز بسیار پر استرسی بود. آمادگی حداکثری بود. و اینکه سردار میگن واقعا تصور بر جنگ بود راست میگن. اون روز ها همه چیز اماده جنگ بود. ولی خب من چیزی دیدم که شاید نشه توضیح داد. شرایط جنگی آدم رو کاملا متفاوت میکنه. و شاید بابت همینه که باید حال اون ادمی که اشتباها با تور ام ۱ شلیک کرد رو هم درک کرد. عقیده دارم اگه اون هواپیما مورد هدف قرار نمیگرفت. آمریکا نمیتونست از بمباران رسانه ای فرار کنه و شاید مجبور به پاسخ هم میشد!  

ویرایش شده در توسط Navard
  • Like 2
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, Navard گفت:

برای دوستان تعریف کردم یکبار. در اون شب من در یکی از ستاد ها بودم. همون ساعت حمله نگهبان وقت منو بیدار کرد و گفت حمله به پایگاه امریکا آغاز شده. نمیدونید چقدر باور این خبر سخت بود. تا اینکه شبکه خبر دیدم. ادم نمیدونست نگران باشه یا شاد! نگران بودم از اینکه ممکن هر لحظه یک حمله بجایی که من بودم بشه یا خوصحال بودم از بیانیه مقتدرانه سپاه و اینکه تابوی حمله به امریکا رو شکسته بود و اگر امریکا جواب نمیداد میتونشت تا مدت ها امریکا رو خلیل ذلیل کنه. خلاصه روز های پر استرسی بود و نهایت به این حمله موشکی ختم شد. ما میشنیدیم که برخی یگان ها طرح پراکندگی اجرا کردن و واقعا روز اول بعد حمله روز بییار پر استرسی بود. آمادگی حداکثری بود. و اینکه سردار میگن واقعا تصور بر جنگ بود راست میگن. اون روز ها همه چیز اماده جنگ بود. ولی خب من چیزی دیدم که شاید نشه توضیح داد. شرایط جنگی آدم رو کاملا متفاوت میکنه. و شاید بابت همینه که باید حال اون ادمی که اشتباها با تور ام ۱ شلیک کرد رو هم درک کرد. عقیده دارم اگه اون هواپیما مورد هدف قرار نمیگرفت. آمریکا نمیتونست از بمباران رسانه ای فرار کنه و شاید مجبور به پاسخ هم میشد!

سلام و وقت شما بخیر دوست عزیز

من تا امروز از خدا نزدیک 40 سال عمر گرفتم که با افتخار 20 سالشو برای سربازی از این خاک و ملت بوده و از سالهای دور وخیلی دور یکی از دنبال کننده ها و طرفداران این سایت بودم و تقریبا فقط خواننده و دنبال کننده اما در مورد اون روزها...

تو این بیست سال اماده باشهای وحشتناکی رو دیدم از 2001 ....2003......2006 تا......خیلی.... اما این بار چیزی که بود احتمال تقریبا 100 درصدی جنگی بود با طرفی که همه میدونیم هیچ اصول اخلاقی نداره و در مورد قدرت نظامی رسانه ای و حامیان دستمال بدستش اگاهیم و از کفتارها و شغالهای اطرافمون هم خبرداریم که مترصد چنین فرصتی هستن تا با ایجاد جنگ داخلی قومی و مذهبی و شروع برادر کشی  به توهمات بعد نعشگیشون برسن ببینین حرف وصیت نوشتن و اخرین خداحافظی بود تا امروز اینقدر جنگ رو بیخ گوشمون احساس نکرده بودیم اما بابت او صحبتتون در مورد کاربر تور جسارتا من به هیچ عنوان تو کتم نمیره درکش کنم اونم با شناختی که از قوانین و دستور العملها و اشنایی بسیار جزیی با تور دارم.. اصلا نمیتونم باور کنم کسی با چنین اشتباهی جان تعداد زیادی غیر نظامی بی گناه رو بگیره و دشمنی که زخم بدی خورده رو به هدیه ای باد اورده برسونه نه من و نه هیچکدوم از پرسنل نمیتونیم قربانی شدن اون ادمها رو نه درک کنیم ونه باور .....و در مورد صحبت اخرتون متاسفانه با شما هم عقیده هستم البته متاسفانه از بابت خون اون انسانهای بی گناه...

  • Like 2
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط IRGCAF
      هواپیمای توربوفن An-74 که اولین پرواز خود را در سال 1977 انجام داد، یک هواپیمای سبک ترابری چند منظوره است که برای عمل در مناطق قطبی طراحی شده است. این هواپیما که برای جایگزینی An-26های قدیمی طراحی شده است، برای حمل بار، تجهیزات و مسافر در فواصل کوتاه و متوسط استفاده می‌شود و قابلیت پرواز در تمامی شرایط آب و هوایی از 60- تا 45+ درجه سانتیگراد و در هر ارتفاعی از قطب شمال تا مناطق کوهستانی را دارا می‌باشد. هواپیمای An-74 می‌تواند در تمامی اوقات سال در روز یا شب در مسیرهای محلی یا بین‌المللی مورد استفاده قرار گیرد. این هواپیما قابلیت نشست و برخاست در باندهای کوتاه و از روی زمینهای پر از سنگریزه، یخی و یا پوشیده از برف را دارد.

      An-74 می‌تواند 7.5 تن بار را در ارتفاع 10100 متری با سرعت کروز 550-700 km/h حمل کند. این هواپیما دارای قابلیتهای فوق‌العاده دیگری نیز می‌باشد از جمله هدایت کشتی‌ها در طی مسیر خود، سرویس‌دهی به ایستگاههای شناور، انجام عملیات تحقیقاتی در ارتفاع بالا یا مناطق قطبی، پیدا کردن گروه ماهی‌ها و گشت‌زنی در مناطق یخبندان.

      در ضمن An-74 به آسانی می‌تواند به آمبولانس، هواپیمای آتش‌نشان، هواپیمای حامل چتربازان و ... تبدیل شود. نسبت لیفت به وزن بالای این هواپیما مدیون استفاده از مواد جدید و تکنولوژیهای نوین ساخت می‌باشد.

      تولید این هواپیما در خارکف همچنان ادامه دارد و نمونه جدید آن نیز در حال ساخت است.

      پيشرانه:

      دو دستگاه موتور توربوفن D-36ZMKB ساخت پراگرس با نسبت كنار گذر زياد، هر يك به توان 74/63 كيلو نيوتن.

      ابعاد

      دهانه بال: 98/31 متر
      نسبت منظري بال: 3/10
      طول كلي: 07/28 متر
      ارتفاع: 75/8 متر

      اوزان

      وزن با بيشترين سوخت (بدون بار): 13200 كيلوگرم
      بيشترين وزن برخاست: 34800 كيلوگرم

      سرعت و برد

      بيشترين سرعت در ارتفاع 10100 متري: 700 كيلومتر در ساعت
      برد با بيشترين سوخت و 800 كيلوگرم بار مفيد: 4400 كيلومتر

      Avia.ir
    • توسط worior
      بسمه تعالی
       
       
      عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد.
       

       
       
      مقدمه
      آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده  و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال.
      با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود.
      در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده.
      در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر  2011  که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
       
      چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی
      اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد:
       

       
      در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است.
      حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28  و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد.
       

       
      در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است،  با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد.
       
      نقشه عملیات هوایی H3
       

       
       
      مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود.
      اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند.
      و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد:
       


      در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند
       
       


       
       
       
       
       
       
       چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند
      سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی  یا همان  PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند.

       
      در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر.
      از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. 

       
       
      و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد:
       

       
      نویسنده WORIOR 
      اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است.
      تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
       
       
    • توسط alexandre
      دیمونا (در عبری: דימונה) نام یکی از شهرهای کشور اسرائیل است که در استان جنوبی اسرائیل و در صحرای نگب قرار گرفته است. شهر دیمونا در حدود ۳۴٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد(شهر دیمونا، مرکز یهودیان سیاه‌پوستی است که اکثرا از اتیوپی به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند).
      مرکز تحقیقات اتمی نگب و نیروگاه اتمی دیمونا در ده کیلومتری جنوب شهر دیمونا قرار دارد
      -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

      اين تاپيك براي بررسي چگونگي حمله ايران به نيروگاه اتمي ديمونا در صورت آغاز جنگ بين ايران و ر‍ژيم اشغالگر ايجاد شده(دوستان فرض را بر اين بگذارند كه مسئولين ما به خاطر روند جنگ و بررسي تمامي مسائل تصميم به اين كار گرفتند)

      موارد كليدي كه مي توان مطرح كرد ميزان تاثيرات چنين اقدامي براي اسرائيل و تاكتيك هاي پيش روي ايران كه در انتها به موفقيت در عمليات فوق منجر بشود.(خرابكاري داخلي – حملات موشكي – بمباران هوايي و ...)
      منتظر ديدگاه دوستان اهل نظر هستم
      تاپيك مرتبط:
      آيا رژيم صهيونيستي توان حمله به تاسيسات اتمي بوشهر را دارد(تحليل اعضا)
    • توسط SAEID
      عملیات کربلای4 طرح خوبی داشتی و بزرگترین تحرک نظامی ایران با استعداد 250 گردان محسوب میشد اما لو رفتن عملیات همه چیز را خراب کرد! دقیقا مانند عملیات کورسک که اگر لو نمیرفت کار شوروی تمام بود در جنگ تحمیلی هم کربلای4 میتوانست ما را پیروز جنگ کرده و از موضع قدرت با عراق جهت صلح مذاکره میکردیم که نشد!
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.