امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
    • توسط ali_64
      با سلام. بنده اين مطلب رو با انگليسي ضعيفم ترجمه كردم پس اگر از لحاظ ساختار جمله مشكلي داشت معذرت مي خوام.
      ..........................................

      سلاح پانزرفاست یک سلاح ضد تانک ارزان ساخت آلمان نازی می باشد. این سلاح با سلاح Faustpatrone جايگزين شد و تا پایان
      جنگ جهانی در مدل های مختلف خدمت کرد. پانزرفاست 150 منشاء پیدایش سلاح ضد تانکRPG 2 بود که خود 2 RPG نیز موجب ساخت راکت انداز معروف RPG7 شد. پس به نوعی می توان به راکت انداز مشهور 7 RPG منشاء آلمان نازی داد.
      طراحی و توسعه این سلاح در سال 1942 بر روی یک مدل بزرگتر با نام فاست پاترون آغاز شد که بعد از مدتی نتیجه ساخت این سلاح ، تولید پانزرفاست شد.

      یک سلاح ساده با وزنی حدود 10-5 کیلوگرم (تمام مدل ها) ، که بدنه این سلاح یک لوله فولادی به طول 1 متر و قطر 6-4 سانتیمتر (تمام مدل ها) می باشد.
      همچنین برای تامین نیروی محرکه از مقداری باروت سیاه در درون لوله استفاده می شود.
      سر جنگي اين سلاح داراي قطر 15 سانتيمتر و وزنی حدود 3 کیلوگرم است که شامل 800 گرم مواد منفجره می باشد.
      در آخرین مراحل جنگ بسیاری از سربازان تنها پانزرفاست را به عنوان سلاح دریافت می کردند و هیچ سلاح دیگری به آن ها داده نمی شد که این امر موجب شد تا تعدادی از ژنرال های آلمان به طور کنایه از سربازان بخواهند که پس از استفاده از سلاحشان از بدنه آن به عنوان چماق به جای سلاح جنگی استفاده کنند.
      بسیاری از سلاح های پانزرفاست در جریان جنگ به فنلاند فروخته شد که آن ها توانستند استفاده تقریبا مناسبی را از پانزرفاست داشته باشند چون نیروهای فنلاندی به خوبی نبود سلاح ضد تانکی را که بتواند به راحتی تانک های شوروی مانند T-34و IS_2را از بین ببرد، احساس می کردند.
      این سلاح همچنین توسط نیروهای شوروی نیز به غنیمت گرفته و استفاده شد.
      تولید مداوم پانزرفاست سبب شد که اصلاحات زیادی بر روی این سلاح صورت گیرد و در نتیجه این سلاح در مدل های مختلفی ارائه گردید.

      مدل های مختلف
      1- پانزرفاست 30 klein
      پانزرفاست 30 klein (کلین به معنای کوچک) اولین بار در تابستان 1943 تحویل داده شد. عدد 30 نشانگر برد ماکسیمم این سلاح ( 30متر) می باشد. قطر لوله این مدل 4/4 سانتیمتر می باشد.
      95 گرم باروت سیاه به منظور تامین نیروی محرکه در لوله است که می تواند پرتابه ای به وزن 9/2 کیلوگرم که شامل 800 گرم مواد منفجره است را پرتاب کند.
      این سلاح می تواند 150 میلیمتردر زره نفوذ کند. وزن کلی این سلاح 25/3 کیلوگرم است.

      2- پانزرفاست 30
      یک مدل ارتقاء یافته پانزرفاست کلین می باشد که در اواخر سال 1943 ظاهر شد. این مدل دارای سر جنگی بزرگتری با قدرت نفوذ بهبود داده شده (200 میلیمتر در زره ) می باشد و مانند پانزرفاست کلین دارای بردی معادل 30 متر می باشد.
      3- پانزرفاست 60
      این مدل رایج ترین مدل پانزرفاست می باشد که تولید آن در آگوست 1944 آغاز شد.
      این مدل دارای برد کاربردی 60 متر و سرعتی معادل 45 متر بر ثانیه می باشد. (که در این صورت برای مورد اصابت قرار دادن هدفی در ماکسیمم برد خود 3/1 ثانیه زمان لازم دارد) برای رسیدن به این سرعت بالاتر نسبت به مدل های قبلی قطر لوله به 5 سانتیمتر و باروت سیاه مورد نیاز برای نیروی محرکه به 134 گرم افزایش یافت همچنین سیستم مکانیزم شلیک و دید بهبود داده شده است. این مدل 1/6 کیلوگرم وزن دارد و می تواند مانند مدل قبلی 200 میلیمتر در زره نفوذ کند.
      4- پانزرفاست 100
      این مدل را می توان از نظر کمی و تعداد سلاح تولید شده آخرین مدل پانزرفاست دانست که در نوامبر 1944 وارد صحنه شد. قطر لوله پانزرفاست 100 ، 6 سانتیمتر است و برد این مدل 100 متر می باشد و دارای 190 گرم باروت سیاه جهت تامین نیروی محرکه می باشد که این افزایش موجب شد سرعت آن به 60 متر بر ثانیه برسد.
      این مدل دارای 6 کیلوگرم وزن است و می تواند 220 میلیمتر در زره نفوذ کند.
      5- پانزرفاست 150 و 250
      پانزرفاست 150 در تعداد بسیار محدود در اواخر جنگ تولید شد. این مدل دارای طراحی اصلاح شده فوق العاده ای و دارای سرعتی معادل 85 متر بر ثانیه و همچنین بر قدرت نفوذ در زره این مدل نیز افزوده شد.
      این مدل به زمینه ای برای ساخت آر پی جی 2 تبدیل شد.اما پانزرفاست 250 در سپتامبر 1945 وارد خط تولید شد اما قبل از توسعه کامل این سلاح جنگ تمام شد واین طرح نیمه تمام ماند.
      ................................................
      پانزر فاست 3:
      این سلاح ، سلاحی متفاوت از سایر مدلهای قبلی خود می باشد و با مکانیزم کاری جداگانه ای کار می کند که با فاصله زمانی طولانی بعد از مدل های قبلی خود ( توسعه بین سالهای 1978 تا 1985 و ورود به خدمت در سال 1992) وارد خدمت شد و به طور کلی این سلاح به عنوان سلاح متفاوتی از دیگر مدل های پانزرفاست تلقی می شود و ویژگی های کاملا متفاوتی دارد.
      مشخصات کلی:
      کشور سازنده: آلمان نازی
      سابقه شرکت در جنگ: جنگ جهانی دوم
      تولید: 1945 تا1943
      تعداد تولید شده: بالای 6 میلیون ( در تمام مدل ها)
      طول: 1متر
      کالیبر:149 م.م ( پانزرفاست 30)
      برد: 30 متر (پانزرفاست 30 )
      ................................................
      اطلاعات بيشتر: http://en.wikipedia.org/wiki/Panzerfaust
      استفاده از اين مطلب با ذكر نام وب سايت ميليتاري و نام نويسنده مجاز است.
    • توسط RezaKiani
      شاید برخی گمان کنند که سیر تکامل ادوات زرهی به انتها رسیده است اما پدیدآمدن جنگهای جدید نیاز به ادوات زرهی جدیدی را آشکار ساخته است. در این میان، روسیه به عنوان میراث دار شوروی سابق هنوز هم در عرصه زرهی از کشورهای پیشتاز جهان به حساب می آید. "بی ام پی-تی" از جدیدترین محصولات زرهی روسها است. این تانک خود تانکی است که برای پشتیبانی از دیگر تانکها طراحی شده است و نظامیان روسی آن را به نام ترمیناتور یا نابودگر می شناسند.
      پیش زمینه تاریخی
      پس از فروپاشی شوروی سابق ارتش روسیه دوران خوشی را از سرنگذراند. روسها که به تازگی از باتلاق جنگ افغانستان نجات یافته بودند هنوز به جمع بندی تجربیات جنگ افغانستان نپرداخته بودند که درگیر جنگی با همان ویژگی ها اما اینبار درخاک خود شدند. مسلمانان چچن سالها بر علیه سلطه روسها جنگیده بودند و هیچگاه حکمفرمایی روسها را بر خود قبول نکرده بودند. آنها اینبار هم از فرصت سیاسی بوجود آمده استفاده کردند تا استقلال خود را بازپس گیرند. نتیجه این درگیریها، نبردهای چریکی بود که تا امروز ادامه یافته و گاه به عملیات تروریستی و انتحاری منجر شده اند.
      در طی جنگ اول چچن نیرویهای روسی تلفات زیادی را در نبردهای خیابانی در برابر ستیزه جویان چچن متحمل شدند. علت این تلفات ضعف تکنولوژیکی روسها نبود بلکه ماهیت نبردهای شهری چنین تلفاتی را اقتضا می کرد. تجربیات جنگهای شهری برای روسها روشن ساخت که در اینگونه درگیریها نیاز به خودروهای زرهی خاصی است که بتواند در هنگام درگیر شدن با تیمهای ضدزرهی حریف به کمک نیروهای اصلی بیایند. روسها در جنگ با شورشیان به صورت موقت از توپهای ضدهوایی خودکششی موجود در زرادخانه خود استفاده کردند. اما این توپهای خودکششی نه دارای حفاظت کافی بودند و نه قدرت جابجایی یک تانک معمولی را داشتند. از این رو، روسها به این فکر افتادند که با استفاده از بدنه یک تانک معمولی یک خودرو زرهی جدید بسازند که مانند یک تانک -و یا حتی بهتر از یک تانک- حفاظت شود و بتواند از پس پیاده نظام مسلح به موشکهای ضدتانک بربیاید. نتیجه این طراحی، تانک جدید بی ام پی-تی بود.
      در سال 1997 نفربرزرهی سنگین بی تی آر-تی در نمایشگاه نظامی اومسک به نمایش گذاشته شد. این نفربر روی بدنه تانک تی-55 ساخته شده بود. اما اینبار طراحان روسی تصمیم گرفتند خودرو زرهی جدید خود را بر پایه تانک تی-72 بسازند. بی ام پی-تی اولین بار در دومین نمایشگاه تجهیزات نظامی اورال به نمایش گذاشته شد. از چگونگی وضعیت خدمتی بی ام پی-تی اطلاع دقیقی در دست نیست اما احتمال دارد که از سال 2005 به تدریج آنها را وارد نیروهای مسلح روسیه کرده باشند.
      تاکتیک
      در نبردهای شهری 2 دستگاه بی ام پی-تی وظیفه حفاظت از 1 دستگاه تانک را برعهده دارند در صورتی که در مناطق روستایی این نسبت برعکس می شود و برای حفاظت از 2 دستگاه تانک از 1 دستگاه بی ام پی-تی استفاده می شود. این نسبت به دلیل پیچیدگی های جنگ شهری و نیاز به جنگ افزارهای ضدنفر با تحرک بالا به دست آمده است. در این درگیریها ممکن است که یک خودرو به صورت همزمان با چندین هدف و در چند ارتفاع مختلف درگیر شود. وجود چنین خودرویی فشار وارد شده بر تانکها در جنگهای شهری را کاهش می دهد و تانکها می توانند بر هدف اصلی -که جنگ با تانکها و دیگر اهداف سخت یا پشتیبانی از پیاده نظام- متمرکز شوند.
      بکارگیری این تانکهای جدید می تواند باعث تغییراتی در تاکتیکهای زرهی در جنگهای شهری شود و تاثیر واحدهای زرهی را در این نبردها به صورت معنی داری افزایش دهد.



      بدنه و موتور
      از مشخصه های بارز تانکهای سری تی-72 و نسلهایی که از تی-72 الگو گرفتند ارتفاع کم تانک بود. ارتفاع کم به معنی قابلیت بقای بیشتر در محیطهای خطرناک جنگی است. این ارتفاع در بی ام پی-تی بازهم کمتر شده و برجک جدید این تانک به قدری کوچک و جمع و جور طراحی شده است که هدف قراردادن آن اگر غیرممکن نباشد بسیار مشکل است.
      بی ام پی-تی بر روی بدنه تانک معروف تی-72 ساخته شده است. قسمت پشتی جایگاه راننده را کمی بالاتر آورده اند تا فضای داخلی تانک برای نصب برجک جدید و تجهیزات مربوط به آن بیشتر شود.
      موتور اصلی بی ام پی-تی یک موتور دیزل دوگانه سوز است که می تواند 1000 اسب بخار نیرو برای به حرکت درآوردن تانک تهیه کند. ممکن است در آینده موتورهای جدید وی-99 با قدرت 1200 اسب بخار نیز برای نصب بر روی آن درنظر گرفته شود. تی-72 استاندارد با 44.5 تن وزن دارای موتوری به قدرت 840 اسب بخار بود. وزن بی ام پی-تی تا 47 تن افزایش یافته ولی با توجه به موتور قوی تر از تحرک تانک کاسته نشده است.
      می توان یک موتور کمکی نیز بر روی بی ام پی-تی نصب کرد تا هنگامی که موتور اصلی آسیب دید و از کارافتاد خدمه برای تهیه برق تجهیزات و تسلیحات داخل تانک از آن استفاده کنند.
      بی ام پی-تی به یک تیغه برای درست کردن خاکریز مجهز شده و می توان آن را به یک خیش مخصوص ضدمین نیز مجهز کرد.



      تسلیحات و تجهیزات
      برجک جدید طراحی شده برای بی ام پی-تی به دو توپ 30 میلیمتری 2آ42 مسلح شده است که می توانند با نواخت 600گلوله در دقیقه شلیک کنند. خزانه این توپها 900 گلوله آماده شلیک را در خود جای داده است. توپهای 2آ42 می توانند طیف وسیعی از انواع گلوله را شلیک کنند. یک قبضه مسلسل 7.62 به صورت هم محور با توپها نصب شده است.
      علاوه بر توپ اصلی در دو طرف برجک 4 موشک انداز ضدتانک برای شلیک موشکهای هدایت شونده آتکا-تی نصب شده تا حفاظت بی ام پی-تی در برابر ادوات زرهی سنگین تر تامین شود. این موشک توسط پرتوهای لیزری هدایت می شود و از کلاهکهای مختلفی استفاده می کند که بعضی از آنها توانایی نفوذ در انواع زره فعال و غیرفعال را دارند. سیستم هدایت لیزری این موشکها به گونه ای طراحی شده است که مختل کردن آن به سختی امکان پذیر است. برد این موشکها تا 5 کیلومتر می رسد و می تواند هر وسیله زرهی را از نزدیک شدن به بی ام پی-تی پشیمان کند.
      2 قبضه نارنجک انداز خودکار 30 میلیمتری آجی اس17 نیز بر روی بدنه بی ام پی-تی نصب شده اند هر کدام از این نارنجک اندازهای دارای یک خدمه جداگانه هستند و برای هر یک قبضه سایت هدفگیری روز و شب و دستگاه نشانه روی الکترواپتیک آگات-ام آر نصب شده است.
      یک سیستم هدایت آتش کامپیوتری وظیفه کنترل تسلیحات بی ام پی-تی را برعهده دارند. این سیستم که قبلا آزمایش خود را در تانکهای سری تی-90 پس داده است و می تواند برای درگیری با اهداف گوناگون در شب و روز و در حالت ایستاده یا درحال حرکت بکارگرفته شود. فاصله یاب های لیزری، دوربینهای دید در شب و دید درروز و دستگاه های هدفگیری التکرواپتیک از جمله ملزومات نصب شده برای فرمانده و توپچی بی ام پی-تی هستند. فرمانده و توپچی تانک هر دو می توانند سلاح های برجک را شلیک کنند.
      با توجه به تمهیدات بکارگرفته شده در بی ام پی-تی این تانک می تواند همزمان با 4 هدف مختلف و جداگانه درگیر شود. قدرت آتش این تانک بی نظیر است و سلاح های آن به خدمه اش اجازه می دهند تا به غیر از پیاده نظام با تانکها، زرهپوشها و هلیکوپترهای دشمن نیز درگیر شوند.



      حفاظت
      بی ام پی-تی مانند یک تانک واقعی دارای حفاظت واقعی است. این تانک علاوه بر زره معمولی تی-72 به زره های واکنشی در جلو و پهلوی بدنه نیز مجهز شده است. قسمت پشتی تانک توسط یک شبکه توری حفاظت شده است. جایگاه خدمه توسط لایه ای از کولار پوشیده شده است تا جان خدمه را در برابر صدمات ناشی از ترکشها حفظ کند.
      برای حفاظت خدمه، تجهیزات جنگهای ش.م.ه درنظر گرفته شده و در داخل تانک دو سیستم آتش خاموش کن خودکار نصب شده است. بی ام پی-تی دارای 4 نارنجک انداز دودزای 902آ نیز می باشد که می توانند در هنگام لزوم دود استتار لازم برای تانک را تامین کنند.



      مشخصات:

      نيروي محرکه
      قدرت:1000 اسب بخار
      موتور: 1موتور دیزل وی-90اس2
      نسبت قدرت به وزن: 21.3 اسب بخار/تن
      حداکثرسرعت در جاده: 65 کیلومتر بر ساعت
      برد:550 کیلومتر

      توليد
      تعداد: ؟ دستگاه
      سال ورود به خدمت:2005(؟)

      متفرقه
      وزن:47000 کيلوگرم
      طول: 7(؟) متر
      عرض: 3.7(؟) متر
      ارتفاع: ؟ متر
      توانایی عبور از خندق: 2.8متر
      توانایی عبور از آب: 1.2 متر
      خدمه:5 نفر(راننده، فرمانده، توپچی، دو نفر نارنجک انداز)

      تسليحات و زره
      2 قبضه توپ 30 ميليمتري به همراه 900 گلوله
      1 قبضه مسلسل کاليبر7.62 ميليمتري به همراه 2000 گلوله
      4 قبضه موشک انداز ضدتانک آتاکا-تی به همراه 4 تیر موشک
      2 قبضه نارنجک انداز 30 میلیمتری به همراه 600 نارنجک
      حداکثر زره: (؟) ميليمتر





      منبع مجله جنگ افزار
      نویسنده رضاکیانی موحد
    • توسط WA-2000
      شکارچی تانک t-34
      او کیست ؟ او را می شناسید.به شما خواهیم گفت .او تک خال المانی ها بود .مردی که استالین برای سرش جایزه گذاشت ...
      هانس اولریخ رودل .بالاترین مدال نظامی المان را تصاحب کرد ... او دارای نشان صلیب شوالیه با برگهای طلایی بلوط و الماس بود ...بالاترین نشان نظامی المان که از دست پیشوای رایش هیتلر دریافت کرد .
      در 1916 در کنرادوالدائو در سیلسیا در شرق المان هانس در خانواده مردی که از اعضای کلیسای منطقه بود بدنیا امد ...این دانش اموز ضعیف دوران مدرسه و علاقمند دیوانه همه ورزشها در دوران نوجوانی شاهد به قدرت رسیدن نازیها بود ... سرانجام عطش قوی درونش او را به طرف هیجان پرواز کشاند و در 1936 به لوفت وافه پیوست .... با پایان دوره های ابتدایی پرواز با درخواست او مبنی بر دیدن دوره های تخصصی خلبان بمب افکنهای شیرجه رو موافقت نگردید و او بعنوان دیده بان هوایی به کاریر خود در لوفت وافه ادامه داد و آموزشهای لازم را دید قبل از شروع جنگ او پروازهای شناسایی زیادی برفراز لهستان انجام داد . بعد از اشغال لهستان رودل دوباره تقاضای عضویت در واحدهای بمب افکنهای شیرجه رو را نمود این بار افسران مافوق با تقاضای او موافقت کردند و بعد از پایان دوره های اموزشی تئوری با یک فروند اشتوکا به یک پایگاه اموزشی فرستاده شد ... در زمان حمله به فرانسه او دور از جبهه در حال گذراندن دوره های امورشی بود بعد از اموزشهای کامل رودل با هواپیمای اشتوکای خود به اسکادران شماره یک از گروه دوم بمب افکنهای شیرجه رو پیوست در مه 1941 در بزرگترین حمله هوابرد ان زمان که جهت تسخیر جزیره اساطیر یعنی کرت یونان توسط المانها صورت گرفت اسکادران رودل بصورت فعال وارد صحنه جنگ شد ولی با رودل فرصت حضور در جبهه اصلی را نیافت ... با تصمیم مارشال گورینگ بنیانگذار نیروی هوایی رایش گروه دوم بمب افکنهای شیرجه روی المان که رودل جزیی از انها بود قبل از عملیات بارباروسا که توسط خداوند زرهی رایش یعنی گودریان طراحی شده بود به شرق اعزام شد در ساعت سه صبح 23 ژوئن 1941 رودل اولین عملیات پروازی خود را بعنوان خلبان اشتوکا انجام داد و در همان روز تا شب چهار سورتی پرواز را با موفقیت به انجام رساند. و تنها در ماه بعد بود که رودل مدل صلیب اهنین دریجه یک را به پاس شجاعت و دقت در عملیات دریافت کرد.در سپتامبر گروه دوم بمب افکنهای شیرجه رو رایش به ناوگان بالتیک ارتش سرخ مستقر در بندر کرون اشتاد در نزدیکی لنینگراد حمله کردند و اولین شاهکار رودل در اینجا و در 23 سپتامبر شکل گرفت . هدف ناو 26000تنی مارات بود ...رودل این ناو را با یک بمب 1000کیلویی مورد هدف قرار داد. بمب در انبار مهمات کشتی منفجر شد و مارات به اعماق ابهای سرد بالتیک فرو رفت . در کریسمس رودل پانصدمین پرواز خود را انجام داد و توانست مدال صلیب طلایی المان را از دستان پسر عمو تکخال بزرگ المان در جنگ جهانی اول مانفرد ریشتهوفن یعنی ژنرال ولفروم ریشتهوفن دریافت کند. رودل به المان بازگردانده شد دلیلش نیز این بود که لوفت وافه میخواست تا رودل خلبانان جوان لوفت وافه را که قرار بود با استوکا پرواز کنند را اموزش دهد و انها بتوانند یک بت زنده را از نزدیک ببینند و از او تجارب ارزشمندی با بیاندوزند. ولی با اصرار رودل او با به جبهه شرق بازگشت و این ژوئن 1943 بود. او بعنوان فرمانده اسکادران 11 از گروه دوم انتخاب شد . وظیفه اسکادران رودل شکار تانکهای افسانه ایی تی 34 بود . این تانک بدلیل ضخامت زره تبدیل به کابوس المانها شده بود. در فوریه رودل ده هزارمین پرواز خود را انجام داد . حالا او یک قهرمان الهام بخش ملی بود و بسیاری از خلبانان جوان المانی ارزوی دیدار او از نزدیک را داشتند. حول نام رودل افسانه ها ساخته شد ... رودل حالا فرمانده اسکادران بریانسک بود که وظیفه اصلیش مبارزه و جنگ بر علیه تانکهای تی 34 بود. هواپیماهای این اسکادران اشتوکاهای مدل جی بودند که با دو توپ 37 میلیمتری میتوانستند شش دور شلیک کنند . در بزرگترین نبرد زرهی جنگ دوم جهانی در کورسک که در 5جولای 1943 در گرفت اسکادران رودل وظیفه پشتیبانی از لشکر سوم اس اس را برعهده داشت . در این روز رودل 12 تانک تی 34 را به تنهایی شکار کرد ولی کورسک با شکست سنگین المانها به اتمام رسید رودل با تجارب زیاد در جنگ بر علیه تی 34 های روسی در یافت بود که بهترین تاکتیک برای جنگ با این هیولاهای زرهی حمله از پشت به این تانکهاست . با توجه به نصب سیستم خنک کننده در قسمت عقب این تانک از زره قدرتمند در این قسمت بی بهره بود و این پاشنه اشیل تی 34 محسوب میشد . از طرفی حمله از پشت این اجازه را به خلبان میداد با توجه به جهت پرواز که به طرف نیروهای خودی بود در صورت اسیب دیدن خلبان میتوانست در بین نیروهای خودی فرو بیاید و نجات یابد . مارس 1944 مصادف با هزار پانصدمین پرواز رودل بود حالا دیگر ما با سرهنگ رودل روبرو هستیم در اواخر همین ماه در جریان یک عملیات اسکادران رودل مورد تهاجم یک اسکادران از LA-5 های روسی قرار گرفت یکی از اشتوکاها به شدت اسیب دید ...رودل با شجاعت تصمیم به فرود و نجات خلبان گرفت ولی دلیل خاک سست منطقه موفق به لندینگ موفق نشد و ناچار انها با پای پیاده با عبور از رود دنیستر در سرمای شدید روسیه توانستند به واحدهای خودی برسند ...رودل در زمان عبور از عرض رودخانه از دوستانش جدا افتاد ولی وقتی به نیروی های المانی رسید متوجه شد سایر خلبانان دسته نیز نجات یافتند. فوریه 1945 بدیترین خاطره رودل از پرواز بود ...اشتوکای او در بوداپست توسط توپهای ضد هوایی روس مورد اصابت قرار گرفت ولی رودل شجاعانه هواپیما را کنترل کرد و در پایگاه خودی موفق به لندینگ شد ولی جراحت شدید ناشی شد تا پزشکان یک پای او را قطع کنند . با توجه به اینکه رودل هنوز بهبود کامل نیافته بود به تقاضای خودش به جبهه جنگ بازگشت و توانست با وجود یک پای بریده شده 26 تانک روسی را تا پایان جنگ شکار کند . ... اخرین روزهای جنگ بود ...فرودگاه اشتوکاها در بوهمیا چک توسط روسها محاصره شده بود ...با توجه به دستور اکید شخص استالین مبنی بر جایزه برای سر رودل او بهمراه چند فروند اشتوکا دیگر و البته تعدادی فوکه وافه 190 به شمت امریکایی ها پرواز کردند تا بدست روسها نیافتند ...انها در فرودگاه کیتزینگن فرود امدند ولی رودل دستور داد تا همه هواپیماها با چرخهای بسته به زمین بنشینند تا هواپیماها سالم بدست امریکاییها نیافتد ...شکارچی تی 34 به دست امریکایی ها اسیر شد ...
      براساس اسناد او 2530 سورتی پرواز را انجام داد که 400 سورتی با فوکه ولف 190 بود که توانست 11 هواپیمای روسی را شکار کند ..... در این مدت رودل توانست بالغ بر 500 تانک ، 150 توپ ، چهار قطار حامل مهمات و کشتی جنگی مارات را نابود کند....
      مبلغ جایزه تعیین شده برای سر رودل توسط استالین در حدود 100000روبل بود ...
      یکی از خاطرات جالبش برخورد با لئو شستاکوف تخال روسها بود ... او میگوید مهم نیست که او بر اثر اتش مسلسل عقبی من یا ارتعاشات جریان هوای ناشی از موتور سقوط کرد ...گوشی من ناگهان از جیغهای سردرگم روسها و فریادهایشان به مرز انفجار رسید ..روسها در رادیو بشدت جیغ میزدند و مشخص بود چیز خاصی اتفاق افتاده است ...انها دیده بودند که یک هواپیما سقوط کرده است ...با مطالعه پیامهای رادیویی ما در یافتیم کسی که سقوط کرده است یک تکخال روس بود ... او یک قهرمان بزرگ و یک خلبان خوب بود . این خلبان روس قهرمان روسها در زمان جنگ داخلی اسپانیا بود ...شاهدان ادعا میکنند که او با اتش رودل سرنگون شد و این اتفاق در 12مارس 1944 روی داد و او دیگر هرگز دیده نشد ..او 65 پیروزی هوایی داشت و این افتخار به نام رودل ثبت گردید که او را شکار کرد ....
      بعد از جنگ رودل به آرژانتین رفت و از دوستان نزدیک دیکتاتور این کشور خوان پرون گردید و مهندس نیروی هوایی نوین ارژانتین نام گرفت ...او همچنین از دوستان بسیار نزدیک دیکتاتور وحشی پاراگوئه و ستایشگر نازیها یعنی الفردو استروسنر بود .... او در واقع فعالانه برنامه بازسازی نیروی هوایی کشور آرژانتین را زیر نظر داشت ... رودل با یک پا تنیس بازی میکرد و از قهرمانان اسکی بود ...او به بلندترین قله ارژانتین یعنی آکونکاگوا با ارتفاعی در حدود 6962نیز صعود کرد و توجه کنید او فقط یک پا داشت ....او سه بار نیز به دومین اتشفشان بلند روی زمین یعنی یولای یاکو صعود کرد که ارتفاعی در حدود 6700متر دارد ...یکی از نقاط تاریک زندگیش دوستی با فرشته مرگ یعنی جوزف منگل دکتری که جنایت وجشیانه ایی را در اشویتس برعلیه کودکان یهودی اجرا میکرد بود ...
      جوزف منگل لقب فرشته مرگ را داشت ...
      در بازگشت به المان او یکی از رهبران نئو نازیها المان بود ... خاطرات زمان جنگش را نیز منتشر کرد ...کتاب موجب جنجالهای زیادی شد ...زیرا رودل یکی از نازیها شناخته میشد ..او در این کتاب از تمامی سیاستهای نازیها دفاع کرد... این کتاب در امریکا با عنوان خاطرات خلبان اشتوکا چاپ شد ... البته قبل از چاپ یک بار کاملا بازبینی شد ...
      با توجه به ماموریتهای مشابه اشتوکا و هیولای پرنده A-10 رودل از مشاوران برنامه طراجی و ساخت A-10 بود ...
      او قسمت اصلی یک رسوایی سیاسی بود که در المان غربی بعنوان پرونده رسوایی رودل نام گرفت و منجر به بازنشستگی زود هنگام دو ژنرال بلند پایه ارتش به نامهای کارل هاینس فرانکه و والتر کروپینسکی گردید ...
      در 1982 این شکارچی تانک تی 34 و افسانه پرنده اشتوکا در روزن هایم المان در گذشت و جسدش در گورستان دورنهاوزن دفن گردید ...
    • توسط aminor
      نبرد زرهی لوبان
       

       
       
      استالین با  مارشل کانف فرمانده جبهه اول اکراین   تماس گرفته و پرسید  مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
       
       
       
       
       
       
      در 12 ژانویه سال 1945 جبهه ای یکم اکراین وبلاروس که با پیوستن ارتش اول لهستان تقویت شده بودن  از سر پل های ایجاد شده  در ساحل غربی رود  ویستولا حمله گسترده ای را آغاز کردند. آنها در عرض 23 روز 500 کیلومتر به سمت غرب پیشروی کردند ، در 3 فوریه به  رودخانه اودر رسیدند و  سرپل های جدید بزرگی را در ساحل غربی آن ایجاد کردند.در 8 فوریه ، جبهه اول اوکراین با 980.000 نفر نیرو ، به فرماندهی مارشال کونیف ، با استفاده از دو  سر پل ایجاد شده  در رود اودر حمله دیگری را در منطقه  سیلسیای کوچک آغاز کرد. هدف آنها: محاصره و تصرف شهر برسلاو است.  در جناح چپ جبهه یکم اکراین - دو ارتش  وسپاه سواره نظام گارد- همراه با جبهه چهارم اوکراین قرار بودبه سمت درسدن پیشروی کنند. منطقه صنعتی سیلسیی به علت دارا بودن معادن زغال سنگ مس روی سرب نقره و کادیوم برای بقای صنعتی نظامی المان بسیار حیاتی بود دفاع از این منطقه بر عهده  نیروهای باقیمانده از ارتش مرکزی به فرماندهی ژنرال شرونرواگذارشد. نیروهای ارتش سرخ- پیشروی خود را آغاز کردند.شهرهای  Glogau و Breslau هر دو تا 16 فوریه محاصره شدند. به دلیل مقاومت شدید آلمان در حوالی برسلاو ، كونیف به دو سوم ارتش سوم تانك گارد  به فرماندهی سرهنگ ریبالكو دستور داد كه به سمت شرق حرکت کرده و مدافعان المانی در این منطقه را سرکوب کند . در آن زمان دو سپاه  زرهی ازارتش سوم کارد قبلاً به بونزلاو رسیده بودند ، شهری که مقبره ژنرال  کوتوزوف ، فرمانده معروف روس ، در آنجا دفن شده است.
       
      حمله سراسری ارتش سرخ
      در جریان نبرد ویستولا تا اودر
       

       
       
       
       
      عبور نیروهای ارتش سرخ از رودخانه ویستولا
       


      تا 16 فوریه ، جبهه اول اوکراین دارای 1289 تانک  و زرهکوب بود - در آغاز حمله در  12 ژانویه شمار تانکهای وتوپهای هجومی (زره کوب ) به عدد3648و نیروهای پیاده هم به بیش از  900 هزار نفر   رسیده بود. پس از محاصره کامل  شهر برسلاو ، تمام نیروهای ارتش سوم تانک گارد برای تصرف  بونزلاوبه این منطقه سرازیر شدن. به ریبالکو  فرمانده ارتش سوم  تانک دستور داده شد تا به رود نیسی برسد و گورلیتز را تصرف کند. سپاه نهم زرهی با لشکر 8 پانزر آلمان درگیر شد. ریبالکو به دو سپاه تانک دیگر تحت فرماندهی خود دستور داد که تمام نیروهای آلمانی را در اطراف گورلیتزدور بزند. طبق دستورات وی ، سپاه 7تانک گارد و ارتش سوم تانک گارداز رودخانه Queis عبور کرده و به Lauban حمله کردن.
       
      نیروهای ارتش سرخ در danzig لهستان
       

       

      حمله توسط سپاه تانک 7 گارد در غروب 17 فوریه شروع شد. لاوبان توسط بازماندگان لشکر 6 پیاده مکانیزه  به (فرمانده: سرلشکر اتو-هرمان بروکر) که در ابتدا  فاقد هرگونه تجهیزات سنگین  نظامی  بود به همراه تعدادی اندکی از نیروهای مردمی بومی  محافظت میشد . در 5 فوریه ، به  مدافعین دستور داده شد تا هرگونه حمله زرهی شوروی را ، متوقف کنند به علت نداشتن تجهیزات مناسب نیروهای شوروی به سرعت به قسمتهای شمالی و شرقی شهر نفوذ کردند  . با این پیشروی خطوط راه اهن استراتژیک  گورلیتز به برلین دردسترس ارتش سرخ قرار میگرفت  . روسها با تصرف ایستگاه قطار منطقه- 4 قطار حامل تجهیزات نظامی را به غنیمت گرفته همچنین نزدیک به 300    گارگر اجباری اصالتا اهل شوروی را ازاد کردن البته همچنان  دو تیپ زرهی ارتش سرخ با استعاداد تقریبی 60 دستگاه تانک دربخشهای از شهر لوبان مشغول جنگ شهری در  خیابانهای باریک بوده  مدافعین المانی با استفاده از پانزر فاست 10 تانک ارتش سرخ را منهدم کردن همچنین یک گردان پیاده شوروی هم در این درگیریها منهدم شد بخش دیگری از واحدهای زرهی شوروی به علت موانع بتنی ضد تانک از پیشروی بیشتر باز ایستاده بودن اما این موارد اصلا کافی نبود .
       
      تانکهای تی 34/85 منهدم شده در داخل شهر لوبان
       

       
       
      شهر لاوبان  در سال 1939 17.537 نفرسکنه داشت- این شهر دقیقا در بین خطوط دفاعی  دو ارتش 4 و 17 المان قرار داشت فاصله ان تا گورلیتز 20  تا بوتزن 50 و تا درسدن 100 کیلومتر بود  وسقوط ان سبب ایجاد شکافت و احتمالا  خطرمحاصره شدن یگانهای المانی را در پی داشت همچین امید المان برای دریافت زغال سنگ مس سرب وسایر مواد معدنی ناحیه سیلسی را از بین می برد. المان ها به سرعت دست به کار شدن و سه لشگر را به منطقه لوبان ارسال کردن این نیروها موفق شدن پیشروی ارتش سرخ را متوقف کنند سرفرماندهی ورماخت خودرا بر اغاز یک ضد حمله سراسری برای بیرون راندن ارتش سرخ از ناحیه سیلزی و همچنین رسیدن به شهرمحاصره شده برسلو ( استالینگراد هیتلر )ا ماده میکرد اما برای تحقق این امر یک لازم بود حتما شهر لوبان و خطوط راهن استراتژیک منتهی به برلین در این منطقه   به طور کامل باز پس گرفته شود  المانها همچنین مصم بودن اجازه ندهید شهر های . گورلیتز و درسدن  که جناح راست برلین محسوب میشدن به دست شوروی بیفتند به فیلد مارشال شورنر فرمانده مدافعین ارتش مرکزی دستور داده شد حملات ارتش سوم تاک شوروی را در ابتدا  دفع و سپس این نیروها از منطقه بیرون براند برای این کار آلمانها 4 لشکر دیگر در منطقه مستقر کردن .
       
      فیلد مارشال شورنر                         مارشال کانف (کونیف)    
       
        
       
       
       
       
       
      بسیاری از یگانهای المانی نصف استعداد واقعی خود نیرو وتجهیزات هم نداشتن اکثر فرماندهان به تازگی منصوب شده بودن و شناخت کافی از نیروهای خود را نداشته  کمبود سوخت دشمن اصلی واحد های زرهی المان بود نکته جالبتر برخی از واحدهای زرهی که به منطقه ارسال شده بودن در ابتدا جنگ جهانی به عنوان واحدهای غیر قابل استفاده در تهاجم شناخته شده بود و حال در اوخر جنگ این وضع هم  ادامه داشت نقشه حمله آلمان بسیار ساده بود. در حالی که یگان های زرهی از جناحین حمله می کردند ، بقایای تیپ 103 زرهی و لشکر  6 در خط دفاعی نگهداری می شدند. هدف: بازپس گیری Lauban ،رسیدن بهNaumburg و محاصره ارتش سوم تانک گارد بود . نیرومندترین واحدهای در جناح راست مستقر شده بودن  اسم رمز عملیات بازی ها انتخاب شد دو لشکر 17 زرهی  و لشکر مکانیزه محافظ از جناح راست یعنی از  مناطق  Rachenau و Gruna حمله را اغاز میکردن لشکر 8 پانزر هم از جنگلهای اطراف کنزندورف حمله کند. نیروهای آلمان و شوروی هر دو در لاوبان بودند. خط مقدم قبل از حمله یک خط شرق و غرب بودآلمانی ها می خواستند حمله ای غافلگیرانه و سریع به سمت شمال انجام دهند.
      در مجموع نیروهای المانی شامل  سپاه 57  زرهی به فرماندهی سرلشگر والتر نهرینگ   (لشکر 8 پانزر ، تیپ 103 زرهی ، لشکر 408 ، لشکر 16 پانزر ،و  لشگر پیاده محافظ پیشوا ( به فرماندهی اتو رمر )  وسپاه  39 فردریش کریشنر  شامل لشگر 17 زرهی ولشگر مکانیزه پیشوا بوده
       


      استعداد زرهی واحد های  ورماخت به شرح زیرآمده است
       
       
      سپاه 57 زرهی
       
      لشگر 8 زرهی پانزر
        دارای 14 توپ ضد تانک / 38 دستگاه تانک پانزر چهار  / 18 تانک پانتر/9 دستگاه زره کوب جاگد پانزر وهتزر
       
      لشگر 16
      8 توپ 88 م م ضد تانک / 11 دستگاه زره کوب جاگد پانزر / 25 تانک پانزر 4 /13 تانک پانتر  و36 زرهکوب ستوگ StuG
      لشگر 408 پیاده نظام  دارای 6 هنگ پیاده
       
      تیپ 103 زرهی  شامل 7تانک پانتر و 12 زره کوب ستوگ StuG
       
      لشگر محافظ پیشوا  29زره کوب StuG 20 تانک پانتر و 40 تانک پانزر 4
       
      واحدهای از لشگر 21 زرهی پانزرشامل 34 تانک پانتر و 32 تانک پانزر 4
       
      سپاه 39 زرهی
       
      لشگر 17 شامل 20 تانک پانتر و 10 تانک پانزر 4
       
      لشگر مکانیزه پیشوا 33 زرهکوب StuG  17 تانک پانتر و 5 تانک پانزر 4
       
      لشگر 6 دارای 12 تانک پانزر 4 / سه توپ 88 م م / 9 دستگاه زرهکوب هتزر Hetzer
       
      کل استعداد زرهی  نیروهای شرکت کننده 162 تانک پانزر 4 /129 تانک پانتر / 110 دستگاه زره کوب ستوگ و 29 دستگاه زره کوب جاگد پانزر و هتزر بوده البته  استعداد واقعی و عملیاتی  در حدود 30 تا 40 براورد میشود وما بقی تانک ها و زره کوب ها  زمین گیر بوده ونیاز به تعمیرات داشته اند
       
       
       
      زره کوب جاگدپانزر         زره کوب جاگدپانزر 38  ( هتزر Hetzer  )             تانک پانتر
       

       
       
       
          تانک پانزر 4                         زره کوب ستوگ   StuG
       

       
      اما در طرف مقابل ارتش سوم تانک گارد دارای حدود 60 هزار سرباز
       
      460 تانک تی 34 ( 350 دستگاه  به صورت عملیاتی ) / 18 تانک تی 34/76 با تیغه های مین روب - 21 تانک استالین 2- 59 زر کوب 122 ISU    
       
      63زره کوب اس یو   SU85) 85 )و 63 زره کوب اس یو   76   41زره کوب  SU57
       
       
        20  توپ 152 م م /20 توپ 100 م م ضد تانک / 222 توپ 76 م م ضد تانک

      84 توپ 57 م م ضد تانک / 48 راکت انداز کاتیوشا   / 140 خمپاره 120 م م /224  خمپاره 82 م م

      79 توپ 37 م م ضد هوایی / 60 خودرو زرهی  M 17 حامل تیربار های چهار لول 12.7  و 161 تیربار 12.7 دوشکا
       
      البته برخی از واحدهای شوروی هم استعداد عملیاتی  کافی در زمان حملات را نداشته به طور مثال سپاه 9 مکانیزه 48 دستگاه تانک و سپاه 7 55 دستگاه تانک عملیاتی داشته
       
       
       
      زره کوب اس یو 76      زره کوب اس یو 57         زره کوب اس یو 85
       

       
       
       
       
      زره کوب ISU 122          تانک تی 34 /76 مجهز به خیش مین کوب        تانک استالین 2
       

       
       
       ارتش سوم تانک گاردشوروی متشکل از واحدهای زیر بود:
       
      سپاه6 تانک  گارد (تیپ 51 ، 52 و 53 تیپ گارد تانک )، تیپ موتوری 22 گارد ، هنگ توپخانه سبک 1645 ، هنگ توپخانه سنگین 385 گارد ، هنگ توپخانه (خودکششی )1893 ، 1894 (گردان موتوری 3 گارد ، هنگ توپخانه 272 گارد (مسلح به خمپاره) ، هنگ توپخانه 286 گارد ، سپاه7 تانک گارد  (تانک گارد 54 ، 55 و 56) تیپ ، تیپ پیاده موتوریزه  23 گارد ، هنگ توپخانه سبک 408 ، هنگ توپخانه سنگین گارد 384 ، هنگ توپخانه  702 و 1419 ، گردان پیاده موتوری 4 گارد ، هنگ توپخانه 467 گارد (خمپاره) ،هنگ توپخانه 287 گاردضد هوایی) ،  سپاه9 پیاده موتوری (تیپ 69 ، 70 ، 71 پیاده پیاده موتوری ، تیپ 91 تانک ، هنگ توپخانه سنگین (خودکششی) گارد 383 ، توپخانه  1295 و 1507 هنگ ، گردان 100 پیاده موتوری ، هنگ توپخانه گارد 1719 ، تیپ 16 توپخانه ، هنگ تانک سنگین گارد 57 ، هنگ90  مکانیکی تانک  ( هنگ مهندسی ) ، هنگ 50 پیاده موتوری ،  گردان  39پیاده موتوری ، تیپ 199نور اافکن  هنگ 1381 و 1394 AA توپخانه ، اسکادران 372 پروازی
       
       
      تانک ها ، توپهای کششی  اسلحه های تهاجمی (زرهکوبها ) ، پیاده نظام لشگر پباده مکانیزه  وتوپها خودکششی(واحدهای حمله زرهی) تقریبا همزمان حمله آلمان را آغاز كردند. روسها انتظار این ضد حمله را نداشته  نیروهای زرهی المان در مناطق باز و هموار با مقاومت کمی از سوی ارتش سرخ مواجه شدن بنابراین موفق شدن  اوبر-بیلاو را باز پس بگیرند اما در جنگل های واقع در شمال شهر اوبر  بلافاصله درگیریها شدیدی به وجود امد. نیروهای لشکر 17 پانزر در کمترین زمان به این  جنگل رسیدند. بعد از ظهر سرلشکرمدر (فرمانده لشکر مکانیزه پیشوا") باید تصمیم می گرفت که چه اقدامی انجام دهد طبق برنامه به سمت گونترسدروف پیش روی کند وبا حجم انبوهی از نیروهای زرهی و توپهای ضد تانک ارتش سرخ مواجه شود ویا به سمت شرق تغییر مسیر داده و به سایر نیروهای المانی دست بدهد . حلقه محاصره کوچک تری را تکمیل کند با این کار خسارتهای کمتری متحمل میشد اما نیرهای کمتری از ارتش سرخ هم به دام می افتادند.
       
      نقشه کلی از حملات آلمان ها و محورهای آن
       

       

       
       
      وی برای کسب تکلیف با فرمانده ارتش مرکزی فیلدمارشال شوورنر تماس گرفت و از نقشه خود حمایت کرد شونز در پاسخ گفت این تصمیم با فرمانده سپاه 57 زرهی سرلشگر زرهی والتر نهرینگ است زیرا او فرمانده نیروهای زرهی تک ور بوده  این فرمانده زرهی در پاسخ به مدر وشورنر اعلام کرد که حمله به گونترسدروف حلقه محاصره بزرگتری را ایجاد میکند اما شما بیشتر از نیروهای سپاه 57 پیشروی کرده اید و بنابراین این شماهستید که باید تصمیم بگیرید که چه کاری باید صورت گیرد . این نمونه ای از روش جنگ آلمان بود، كه حاكی از آن بود كه افسران در میدان جنگ در صورت تغییر وضعیت جنگ باید تصمیم  نهایی را بگیرند(البته اگر هیتلر واطرافیانش اجازه میدادن) سرلشگر مدر تصمیم خود را گرفت لشکربه سمت شرق چرخیده و به سمت هاگسدورف پیشروی کرد تا به نیروهای اتحاد جماهیر شوروی که چند روز پیش با لشگر 6 پیاده مکانیزه جنگیده بودند حمله کند. لشکر 8 پانزر در همان جهت به سمت لیندن برگ حمله کرد. در شب هنگ 4 و هنگ هنگ   2  این لشگر به رودخانه Queis رسیدند وو یک سرپل در ساحل ان ایجاد کردن که به دلیل ضد حملات ارتش سرخ مجبور به عقب نشینی از ان  شدن . با این حال به علت دید خوب المانها با توپها وتانک های خود هر گونه حرکت را برای ارتش سرخ در  نزدیکی Naumburg را تهدید میکردن این شهر توسط سپاه 39  المان از سمت غرب مورد مورد حمله قرار گرفت تانکهای لشگرهای  8 و لشگر   محافظ پیشوا موفق شدن شهر نولاند را باز پس گرفته و در ادامه با موجود مقاومت شدید شوروی در جنگل های   کسلسدورف سرانجام این منطقه را هم تصرف کنند در ادمه نیروهای زرهی لشگر مکانیزه خطوط دفاعی شوروی در نزدیکی شهر نولاند در درهم کوبیده و آلت-نولاند هم پاکسازی شد المانها  با جمع اوری نیروهایی خود به جنگلهای شمال غربی این شهر حمله کردن اما اینبار توپهای ضد تانک شوروی حملات المان ها را دفع کردند. اواخر شب شده بود و المانها حملات را متوقف و خط تدافعی تشکیل دادن.
       
      نیروهای آلمانی در داخل شهر لوبان/ عموما واحدهای لشگر 6

       
       
       
       
      در 2 مارس یک طوفان برف کوتاه برای مدتی منطقه را در هم نوردید .ارتش سرخ با وارد کردن قوای زرهی خود به میدا نبرد و شروع ضد حملات موفق شد حمله  سرلشگر رمر به ناومبورگ Naumburgرا متوقف کند.  تو پ ها راکت ها و خمپاره های  ارتش سوم گارد شوروی در حال کوبیدن کانزندورف  نولاند  بودند. یک گردان از لشگر مکانیزه پیشوا حمله جدیدی را به محورLogau  صورت داد و موفق شد خود را به خطوط راه اهن واقع در جنوب Naumburg برساند  نیروها ارتش سرخ قبلا در انجا موضع گرفته بودن . لشکر 17 پانزر( زیر مجموعه سپاه 39 )، در شمال شرقی گورلیتزGörlitz ، به سمت بونزلاوحملات  جدیدی را ترتیب میدهد ..  با شروع حملات سنگین هوایی پیشروی سپاه 39 متوقف شده و این حملات خسارتهای  را به بارارود . ضد حملات زرهی ارتش سرخ سبب محاصره موقت دو هنگ المانی شد . با وجود ناهمواری زمین نیروهای کمکی ارتش سرخ سریعا به منطقه ارسال شدن . با خارج شدن ارتش سرخ از شوک اولیه حملات آلمان وسرازیر شدن قوای کمکی به منطقه برای فرماندهی المان محرز شدن که باز پس گیری  Naumburg ( جهت تکمیل محاصره هزاران سرباز ارتش سرخ ) غیر ممکن بوده . پس سریعا برنامه محاصره ها را در مقیاس کوچکتر برنامه ریزی کرده بدین منظور  پیش قراولان لشگر مکانیزه پیشوا سر پل جدید وتقویت شده ایی را در ساحل رود  Queis  ایجاد کرده تانکهای این لشگر با زیر اتش گرفتن جاده منتهی به Naumburg بسیاری از ستونهای خودرو وکامیونهای ارتش سرخ را منهدم کردن در سوی دیگر شهر Haugsdorf  در حملات المان های باز پس گرفته شد لشگر 17 زرهی  هم خود را به  گونترسدروف رسانده و موفق شد 48 توپ هجومی ( زرهکوب ) وابسته به سپاه 9 موتوریزه ارتش سرخ را به غنیمت بگیرد
       


       
      حالا نوبت لوفت وافه بود که با وجود بدی اب هوا با شروع پراوزهای خود به پشتیبانی از نیروهای خودی را ا اغاز کرد حال تلاش اصلی  آلمانها به قطع کردن عقبه شهر لوبان و مناطق پیرامونی ان  ومحاصره سربازان روس در این منطقه متمرکز شد  نیروهای ارتش سرخ  ارتش سرخ که تمام توان خود را بر جلوگیری از سقوط Naumburg ناومبورگ  به کار گرفته بودبا   تغییر برنامه ورماخت تا حدودی غافلگیر شد برای جلوگیری از محاصره نیروهای خود در لوبان دستور عقب نشینی را صادر کرد لشگر 6 پیاده مکانیزه آلمان که چندهفته پیش بر اثر حملات مجبور به تخلیه بخشی از شهر شد  با کمک واحد های زرهی   وارد لوبان شده 54 سرباز المانی در جریان درگیریها نسبتا شدید  باز پس گیری  کالم شهر لوبان کشته شدن شاهدان عینی گزارش دادن 24 تانک تی 34 منهدم شده  در کنار هم در میدان  نزدیک شهر وجود داشته 10 دستگاه تانک منهدم شده دیگر هم در اطراف شهر پیدا شد در مجموع 81 دستگاه تانک و توپ خودکششی ارتش سرخ در تاریخ 2 مارس در حومه لوبان منهدم شدن . در تاریخ 4 مارس نیروهای زرهی آلمان که از قسمت شرقی شهر را ترک کرده بودن به طور تصادفی با نیروهای زرهی ارتش سرخ مواجه شدن بر اثر درگیری تعدادی از تانکهای آلمانی آسیب دیده ویا منهدم شدن
       
      تلفات زرهی آلمان
       

       
      روسها در حال حمله به نولند برای باز پس گیری ان بودن که با قوای آلمان برخورد کرده بودن  سپاه 39 زرهی با تقویت نیروهای خود مانع از سقوط شهر شد .در جناح چپ لوبان بخشی دیگر از نیروهای لشگرمکانیزه پیشوا با گسترش سرپل وتصرف مناطق جدیدی درحوالی رود Queis موفق شدن با نیروهای لشگر 8 پانزر ارتباط بر قرار کنند در نتیجه این پیشروی عقبه ارتش سرخ در مناطق با سایرنیروهای خود ی قطع شد و به نوعی یک پاکت ایجاد شد اما این پاکت کمتر از حد انتظار ورماخت بود .در 5 مارس پیشروی های اندکی بدست امده سپاه 57 زرهی المان در جناح راست در نبردهای زرهی موفق به انهدام 30 دستگاه تانک ارتش سرخ در شمال شرقی شهر لوبان شد بدلیل مقاومتهای سرسخاتانه ارتش سرخ این سپاه تنها توانسته بود مناطق کمی را باز پس بگیرد   از انجا که لگشر پیاده محافظ پیشوا سخت در جنگ هلهای شمال لوبان گیر افتاده بود نتوانست به موقع به لشگر مکانیزه پیشوا دست داده و حلقه محاصره را تکمیل کند همین موضع فرصت کافی را به روسها داد تا اکثر نیروهای خود را از حلقه محاصره خارج کنند و خطر انهدام کامل  ارتش سوم زرهی گارد شوروی  از بین برود حملات در تا 6 مارس ادامه داشت اما دیگر آلمانها توان کافی برای پیشروی را  نداشتهو عملیات را ارتش سرخ هم این مناطق رااز دست رفته میدید به همین دلیل ضد حملات خود را متوقف کرد تا 8 مارس منطقه ارام شد و عملیات ارتش المان به پایان می رسد .
       
      زره کوب ISU 122  و  ISU 85منهدم شده در داخل شهر
       

       
       
       
       ستون منهدم شده زره کوبهای اس یو 85
       

       
       
       
      . تاریخ نویسان شوروی مطالب اندکی درباره این حمله خطرناک المان نوشته اند دلیل ان هم خرد شدن زرهی ارتش سوم تانک در استانه تصرف برلین بوده است . دو سپاه زرهی تازه تاسیس المانی در یک عملیات گاز ابنری ارتش سوم تانک شوروی را در استانه انهدام کامل قرار دادن در حالی که از لحاظ تجهیزات و نفرات  در مضیقه بودن
      مارشال کینف فرمانده محور اول اکراین که نزدیک به 1 میلیون سرباز را فرماندهی میکرد در کتاب خاطرات خود تنها به لحظاتی بحرانی درباره این حمله اشاره میکند  اما این وضعیت بحرانی به حدی بوده است که اعلام میکند که استالین با او تماس گرفته و پرسید  مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
       
       
       
      در واقع ضد حملات المان زمانی متوقف میشود که ارتش 52 تانک شوروی به کمک ارتش سوم  می اید و این نیروها را از انهدام کامل نجات میدهد . در تاریخ 9 مارس گوبلز وزیر تبلیغات  المان  نازی شخصا از منطقه دیدن میکند وی در دفتر خاطرات خود می نوسید که یک سپاه تانک شوروی تقریباً به طور کامل منهدم شد بدون آنکه خسارت زیادی به المان وارد شود  شوند. در لاوبان ، حجم تخریب بسیار بالا بود . وی همچنین رفتارسربازان آلمانی و شوروی را  مصمم و بی رحمانه در طول نبرد توصیف کرد - که دلیل اصلی اسیر شدن فقط 176 سرباز ارتش سرخ در طول عملیات همین رفتار بود!!!!.  حجم تلفات زرهی شوروی برای سه روزاصلی  نبرد بسیار بالا بود  162 تانک ، 106 وسیله نقلیه ، 159 زرهکوب 74 خمپاره و توپ در این نبرد منهدم شده و ده ها دستگاه تانک زرهکوب  وسایل نقلیه هم به غنیمت ارتش   المان درامد  عملا ارتش سوم تانک به این حجم از خسارت از میدان نبرد کنار کشیده تا دست به بازسازی خود بزند تا  دو ماه بعد در نبرد برلین شرکت کند  اما تلفات ارتش المان از لحاظ تقریبیا ناچیز بوده طبق گزارشات تنها 11 دستگاه تانک و زرهپوش المان در نبرد لوبان منهدم شدن البته تعدادی هم اسیب دیده گزارش شده  (25 دستگاه)که قابلیت تعمیر در کوتاه مدت ومیان مدت راداشتن از لحاظ نفرات هم بیشتر تلفات را لشگر  محافط پیشوا و لشگر 6 متحمل شد
       
      حضور گوبلز در شهر لوبان
       


       
       
       
       
      دفاع متحرک زرهی !!!
       
       

      نبرد لوبان این تاکتیک المانها را تقویت کرد که حمله دشمن در منطقه ایی که فقط توسط پیاده نظام محافظت میشود تنها با استقرار وجابجایی سریع اوحدهای زرهی ومکانیزه قابل دفع شدن است شهر لوبان در ابتدا تنها توسط لشگر 6 پیاده المان محافظت میشد که با یورش سنگین ارتش سرخ در زمانی کوتاه تقریبا سقوط کرد المانها سریعا با وارد کردن واحدهای زرهی خود  به منطقه ارتش سرخ را غافلگیر و انها را منهدم کردن

      دلیل اصلی پیروزی ارتش المان  در این نبردنسبتا کوچک  را می تواند انعطاف پذیری و جابجایی سریع و تحرک نیروها دانست  . ورماخت سریعا نیروهای زرهی  و مکانیزه خود را  در منطقه مستقر کرد و با طرح ریزی یک نقشه معقول حملات را شروع واز اصل غافلگیری استفاده کرد و با تصرف سریع مناطق اجازه عکس العمل را از ارتش سرخ سلب کرده  واز همه مهمتر با مشاهده عدم توان با ایجاد یک حلقه محاصره (پاکت) بزرگ سریعا نقشه خود را عوض کرده وبه جای تلاش بیهوده طرح پاکت کوچکتر را پیگیری کرد تنها کافی بود المانها به جایی تغییر نقشه به حملات خود به سمت   Naumburg اصرار میکردن  تا انهدام کامل نیروهای خود را مشاهد کنند
      شهر لوبان تا پایان جنگ در کنترل المان باقی ماند و یک سد محکم دربرابر ارتش سرخ برای پیشروی به سمت درسدن بود. همچنین با حفظ خطوط راه اهن و بخشی از معادن منطقه میسر انتقال احتمالی مواد اولیه به داخل خاک المان باز بود . نکته جالب اینکه بخشی از  واحدهای المانی حاضر در این نبرد  در  چند ماه بعد هم در نبرد بوتزن موفق شدن نیروهای ارتش سرخ و نیروهای لهستانی را با تاکتیکی تقریبا مشابه شکست بدهند
      بعد از پیروزی در لوبان ژنرال شوورنر فرمانده نیروهای مرکزی المان در حرکتی جاه طلبانه قصد شکستن محاصره  شهر برسلاو را داشت بدین منظور لشگرهای 208 پیاده و31 وافن  اس اس به شهرک استریگائو در 70 کیلومتری شرق لوبان اعزام کرده  المانها با رعایت اصل غافلگیری خطوط ارتش سرخ در منطقه را از بین برده وبه داخل شهرک نفوذ میکنند سه روز درگیری شهری و جنگ تن به تن شدیدی در این شهرک رخ داده در 12 مارس نیروهای ارتش سرخ به دلیل کمبود تجهیزات  و خطر محاصره شدن دستور عقب نشنی را دریافت میکنند اما به علت نفوذ نیروهای المان به خطوط ارتباطی ارتش سرخ بخشی از نیروهای وحشت زده  سپاه 5 گارد شوری  در تلاش برای عقب نشینی و ماحصره نشدن در دام آلمانها افتاده و قتل عام میشوند . درگیریهای به ارتفاعات اطراف شهرک کشیده شده با شروع کولاک شدید در منطقه نیروهای ارتش سرخ با پشتیبانی تانکهای تی 34 در پناه برف  برای باز پسگیری شهرک ضد حمله خود را اغاز کرده که با مقاومت شدید نیروهای اس اس درهم کوبیده میشوند . زنرال کونیف فرمانده محور اول اکراین با جابجایی ارتش چهارم تانک به سمت سیلسیای و شروع حملات اصلی برای فتح منطقه تمام تلاشهای المانهای جهت شکست محاصره برسلاو را خنثی کرده . هر چند خود برسلاو تا زمان تسلیم نهایی آلمان در ماه می مقاومت کرد
       

       
      نبرد لوبان یک درس بزرگ را در پی  داشت
      شوروی دریافت که دست کم گرفتن دشمن اشتباه بزرگی است حتی اگر پیروزی نهایی از قبل تضمین شده باشد
       
       
      منبع
      MILITARY.IR
       
      https://ostfront.forumpro.fr/t1727-la-contre-attaque-de-lauban-2012
       
      https://historyimages.blogspot.com/2011/09/1945-soviet-army-last-stages-ww2.html
       
      https://discover.hubpages.com/education/Operation-Gemse-at-Lauban-1945
       
      https://pikabu.ru/story/operation_gemse_ili_istoriya_odnoy_fotografii_6358384
       
      و...............
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.