احمقانه های یک سازمان نظامی ما چقدر احمق هستیم؟ ... احمقانه های یک سازمان نظامی
توسط
remo, در در مباحث جامع نظامی
امتیاز دادن به این موضوع:
-
مطالب مشابه
-
توسط remo
بسم الله الرحمن الرحیم
چگونگی روند تحول در نیروی زمینی ایالات متحده
چشم انداز ، استراتژی ، ساختار ، سازمان ، برنامه ها
با توجه به تغییر در رویارویی های نظامی حال حاضر جهان و به وجود آمدن مفاهیم جدیدی به نام جنگ ناهمتراز و نیابتی ، تغییر در سازمان رزم ارتش ج .ا.ا امری واجب و حائز اهمیت محسوب می شود .این تغییر هرچه با سرعت در ساختار ارتش و آمایش سرزمینی یگان های نزاجا تحت عنوان "طرح ثامن الائمه" انجام گرفت با کندی در تغییر و جایگزینی ادوات نظامی مورد نیاز یگان ها برای رویارویی با این نبردها همراه بود.در عرصه نظامیگری حاضر نیک ثابت شده است ،عدم توجه به نیازهای روز یگان های رزمی میتواند خسارات جبران ناپذیری در زمان رویارویی به بار آورد. در این رابطه یا میبایست " ادوات و تسلیحات جدید متناسب با تهدید" تولید و خریداری شود ویا ادوات و تسلیحات موجود در جهت برطرف کردن نیازها ارتقا یا اصلاح گردند.با توجه به شرایط اقتصادی کشور و هزینه های سرسام آور تولید و جایگزینی محصولات جدید می توان به اهمیت ارتقا و اصلاح ادوات نظامی موجود پی برد.این عمل زمانی با بیشترین کارایی در صحنه نبرد شکل خواهد گرفت که ارتقا و اصلاح ها دقیقا معطوف به نیازهای روز یگان رزمی مربوطه باشد.
متن بالا ، چکیده یک طرح نظامی است ، که در صدد ارتقای ادوات نظامی نیروی های مسلح ایران طرح شده است.جدا از خروجی های طرح ها ، ساختار و نحوه ی مدیریت طرح ها از اهمیت بالاتری برخوردار است. براستی نیروهای مسلح ج.ا.ا توانایی و قابلیت بروزرسانی دکترین ، ادوات و تسلیحات را در چه سطحی داراست؟ احساس نیاز در این نیرو با چه روندی و در چه ساختاری شکل میگیرد ؟ چه سازمانی هایی وظایف انجام این امور را در این نیرو یدک میکشند؟ آیا شناسایی نیاز ها و خلا ها صرفا معطوف به شیوه ی رزم پیش روست یا رزم آینده ؟ و.....
مقدمه چشم انداز 2028 استراتژی 2028 ساختار عملکردی سازمان نیروی زمینی برنامه ها مصوب
1.مقدمه
مطالعه روند تحول در نیروی نظامی ایالات متحده ، بعنوان یک سازمان یادگیرنده (learning organization) به همراه تشکیلات عظیم خود ، بهترین مورد مطالعاتی جهت رسیدن به پاسخ های مطلوب در این زمینه است.در این تاپیک روند تحول در نوسازی (modernization ) نیروی زمینی ایالات متحده مورد توجه است.برخلاف تصورات موجود این نیرو در حوزه نوسازی در سال های اخیر دچار یک چالش اساسی شده است.لغو شدن پیاپی برنامه های مهم نوسازی به دلایل مختلف ، روند نوسازی نیروی زمینی ایالات متحده را با یک وقفه طولانی مواجه کرده و این نیرو را در مواجه با نبرد های آینده در خطر جدی گرفتار کرده است.فارغ از این مشکل ، فشار های کنگره آمریکا جهت حساب کشی از وزارت دفاع بابت هزینه کرد های سرسام آور و بدون نتیجه این برنامه ها ، نیروی زمینی آمریکا را با چالش دیگری در زمینه بودجه های دفاعی قرار داده . شروع داستان با لغو برنامه هویتزر XM2001 Crusader با هزینه کرد نزدیک به 2.2 میلیارد دلار صورت گرفت ولی بحران بعد از کنسل شدن FCS Program شروع شد.
Future Combat Systems (FCS) مشهور به " قلب تحول نیروی زمینی" و "برنامه مولتی میلیاردی" در سال 2009 کنسل شد طبق منابع رسمی فقط در طی این برنامه نزدیک به 18.1 میلیارد دلار هزینه شده بود. در سال 2014 ، زمانی فشار رسانه ها و افکار عمومی چالش این سازمان را دو چندان کرد که اعلام شد برنامه Ground Combat Vehicle (GCV) که بعنوان جایگزین برنامه FCS انتخاب شده بود نیز کنسل شد و برنامه دیگری با عنوان Future Fighting Vehicle (FFV) [البته به نظر میرسه که این برنامه هم در برنامه NGCV ادغام شده ] در دستور کار قرار گرفت.روند نوسازی خودروهای نظامی نیروی زمینی آمریکا که از سال 1995 کلید خورده بود بعد از گذشت 20 سال گنگ و مبهم شده بود ، کنگره و رسانه ها شروع به انتقاد از نحوه ی برنامه ریزی و مدیریت برنامه های دفاعی کردند. در رسانه ها به طنز مطرح شد که نیروی زمینی صرفا اسم پروژه ها را تغییر میدهد نه ادوات را ،سوالی مطرح بود که چرا پیمانکار برنامه های جدید همان پیمانکاران برنامه کنسل شده قبلی هستند؟
در دیگر حوزه ها از جمله هوانیروز هم کنسل شدن طرح های مهم قبلی نگران کننده بود.طرح مشهور بالگرد شناسایی و تهاجمی Reconnaissance and Attack Helicopter که RAH-66 Comanche نام گرفت در شروع تولید انبوه کنسل شد.در این طرح هم نزدیک به 8 میلیارد دلار صرف شده بود . این طرح تحت برنامه Armed Reconnaissance Helicopter با صرف 500 میلیون دلار دنبال شد تا اینکه تصمیم به توقف کامل برنامه گرفته شد و پیشنهاد شد باستفاده ترکیبی از UAV و AH-64E نیاز عملیاتی برطرف شود.
RAH-66 Comanche
با در نظر گرفتن دیگر برنامه های لغو شده در نیروی زمینی بیش از 32 میلیارد دلار از بودجه دفاعی آمریکا هدر رفته است. ولی بودجه اخرین مشکل نیروی زمینی است . به زودی فرماندهان نظامی متوجه شدند که پافشاری بر این منطق" که تمامی هزینه های صرف شده کاملا هدر نرفته و تبدیل به تکنولوژی شده است" آنها را از توجه عنصر زمان دور خواهد کرد ، زمان از دست رفته برای نوسازی حجم انبوهی از تجهیزات نظامی از جمله حوزه زرهی و نفربر ها و جایگزینی آنها در سازمان رزم نیروی زمینی با بورکراسی طولانی همراه است که میتواند بزرگترین چالش باشد.از یک جهت نوسازی تسلیحاتی در بین رقبای نزدیک اصل برتری تجهیزاتی نیروی های نظامی آمریکا را به چالش میکشد و از طرف دیگر الزامات سخت افزاری برای نبرد آینده که مفهومی جدیدتر و بسیار پیچیده تر از Air-Land Battle است فرماندهی این نیرو را به سختی در تنگا قرار می دهد.صحنه نبرد آینده که در فرماندهی ارتش ایالات متحده با عنوان Multi-Domain Battle ترسیم شده است این خلا سخت افزاری و سیستمی را به وضوح نشان می دهد .
در سال 2017 با تغییر در کادر اجرایی نیروی زمینی آمریکا روندی جدید، اساسی و طوفانی برای نوسازی در پیش گرفته شد که هدف خود را تثبیت برتری تجهیزاتی و عملیاتی نیروی زمینی و تبدیل آن به مرگبارترین نیروی تاریخ می داند ....
پایان مقدمه
-
توسط mohammadarea51
نظریه بازی (به انگلیسی: Game Theory) شاخهای از ریاضیات کاربردی است که در علوم اجتماعی و به ویژه در اقتصاد، زیستشناسی، مهندسی، علوم سیاسی، روابط بینالملل، علوم کامپیوتر، بازاریابی و فلسفه مورد استفاده قرار گرفته است. نظریه بازی در تلاش است توسط ریاضیات رفتار را در شرایط راهبردی یا بازی، که در آنها موفقیت فرد در انتخاب کردن وابسته به انتخاب دیگران میباشد، بدست آورد.
یک بازی شامل مجموعهای از بازیکنان، مجموعهای از حرکتها یا راهبردها (Strategies) و نتیجهٔ مشخصی برای هر ترکیب از راهبردها میباشد. پیروزی در هر بازی تنها تابع یاری شانس نیست بلکه اصول و قوانین ویژهٔ خود را دارد و هر بازیکن در طی بازی سعی میکند با به کارگیری آن اصول خود را به برد نزدیک کند. رقابت دو کشور برای دستیابی به انرژی هستهای، سازوکار حاکم بر روابط بین دو کشور در حل یک مناقشهٔ بینالمللی، رقابت دو شرکت تجاری در بازار بورس کالا نمونههایی از بازیها هستند.
نظریهٔ بازی تلاش میکند تا رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت استراتژیک (تضاد منافع) را مدلسازی کند. این موقعیت زمانی پدید میآید که موفقیت یک فرد وابسته به راهبردهایی است که دیگران انتخاب میکنند. هدف نهایی این دانش یافتن راهبرد بهینه برای بازیکنان است.
تاریخچه
درسال ۱۹۲۱ یک ریاضیدان فرانسوی به نام امیل برل (Emile Borel) برای نخستین بار به مطالعهٔ تعدادی از بازیهای رایج در قمارخانهها پرداخت و تعدادی مقاله در مورد آنها نوشت. او در این مقالهها بر قابل پیشبینی بودن نتایج این نوع بازیها به طریق منطقی، تأکید کرده بود.
اگرچه برل نخستین کسی بود که به طور جدی به موضوع بازیها پرداخت، به دلیل آن که تلاش پیگیری برای گسترش و توسعهٔ ایدههای خود انجام نداد، بسیاری از مورخین ایجاد نظریهٔ بازی را نه به او، بلکه به جان فون نویمان (John Von Neumann) ریاضیدان مجارستانی نسبت دادهاند.
آنچه نیومن را به توسعهٔ نظریهٔ بازی ترغیب کرد، توجه ویژهٔ او به یک بازی با ورق بود. او دریافته بود که نتیجهٔ این بازی صرفاً با تئوری احتمالات تعیین نمیشود. او شیوهٔ بلوفزدن در این بازی را فرمولبندی کرد. بلوفزدن در بازی به معنای راهکار فریبدادن سایر بازیکنان و پنهانکردن اطلاعات از آنها میباشد.
در سال ۱۹۲۸ او به همراه اسکار مونگسترن(Oskar Mongenstern) که اقتصاددانی اتریشی بود، کتاب تئوری بازیها و رفتار اقتصادی را به رشتهٔ تحریر در آوردند. اگر چه این کتاب صرفاً برای اقتصاددانان نوشته شده بود، کاربردهای آن در در روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست، جنگ، بازیهای تفریحی و بسیاری زمینههای دیگر به زودی آشکار شد.
نویمن بر اساس راهبردهای موجود در یک بازی ویژه شبیه شطرنج توانست کنشهای میان دو کشور ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی را در خلال جنگ سرد، با در نظر گرفتن آنها به عنوان دو بازیکن در یک بازی مجموع صفر مدلسازی کند.
از آن پس پیشرفت این دانش با سرعت بیشتری در زمینههای مختلف پی گرفته شد و از جمله در دههٔ ۱۹۷۰ به طور چشمگیری در زیستشناسی برای توضیح پدیدههای زیستی به کار گرفته شد.
در سال ۱۹۹۴ جان نش(John Nash) به همراه دو نفر دیگر به خاطر مطالعات خلاقانه خود در زمینهٔ تئوری بازی برندهٔ جایزه نوبل اقتصاد شدند. در سالهای بعد نیز برندگان جایزهٔ نوبل اقتصاد عموماً از میان نظریهپردازان بازی انتخاب شدند.
کاربردها
نظریه بازی در مطالعهٔ طیف گستردهای از موضوعات کاربرد دارد. از جمله نحوه تعامل تصمیم گیرندگان در محیط رقابتی به شکلی که نتایج تصمیم هر عامل موثر بر نتایج کسب شده سایر عوامل می باشد. در واقع ساختار اصلی نظریه بازی ها در بیشتر تحلیلها شامل ماتریسی چند بعدی است که در هر بعد مجموعه ای از گزینه ها قرار گرفتهاند که درآرایه های این ماتریس نتایج کسب شده برای عوامل در ازاء ترکیب های مختلف از گزینه های مورد انتظار است. یکی از اصلی ترین شرایط بکارگیری این نظریه در تحلیل محیط های رقابتی, وفاداری عوامل متعامل در رعایت منطق بازی است. در صورتی که این پیش شرط به هر دلیل رعایت نگردد, یا بایستی در انتظار نوزایی ساختار جدید دیگری از منطق تحلیلی بازیگران متعامل بود و یا به دلیل عدم پیش بینی نتایج بازی و یا گزینه های مورد انتظار سیستم تصمیم گیرنده به سراغ سایر روش های تحلیل در یک چنین محیط های تصمیم گیری رفت. هر چه قدر توان پیش بینی گزینه ها و نتایج حاصل از انتخاب آنها بیشتر باشد, عدم قطعیت در این تکنیک کاهش می یابد. نوعی از بازی نیز وجود دارد که به دلیل اینکه امکان برآورد احتمال وقوع نتایج در آنها وجود ندارد به بازی های ابهام شهرت دارند.
این نظریه در ابتدا برای درک مجموعهٔ بزرگی از رفتارهای اقتصادی به عنوان مثال نوسانات شاخص سهام در بورس اوراق بهادار و افت و خیز بهای کالاها در بازار مصرفکنندگان ایجاد شد.
تحلیل پدیدههای گوناگون اقتصادی و تجاری نظیر پیروزی در یک مزایده، معامله، داد و ستد، شرکت در یک مناقصه، از دیگر مواردی است که نظریه بازی در آن نقش ایفا میکند.
پژوهشها در این زمینه اغلب بر مجموعهای از راهبردهای شناخته شده به عنوان تعادل در بازیها استوار است. این راهبردها اصولاً از قواعد عقلانی به نتیجه میرسند. مشهورترین تعادلها، تعادل نش است. براساس نظریهٔ تعادل نش، اگر فرض کنیم در هر بازی با استراتژی مختلط ، بازیکنان به طریق منطقی و معقول راهبردهای خود را انتخاب کنند و به دنبال حد اکثر سود در بازی هستند، دست کم یک راهبرد برای به دست آوردن بهترین نتیجه برای هر بازیکن قابل انتخاب است و چنانچه بازیکن راهکار دیگری به غیر از آن را انتخاب کند، نتیجهٔ بهتری به دست نخواهد آورد.
کاربرد نظریه بازیها در شاخههای مختلف علوم مرتبط با اجتماع از جمله سیاست (همانند تحلیلهای بروس بوئنو د مسکیتا)، جامعه شناسی، و حتی روان شناسی در حال گسترش است.
در زیست شناسی هم برای درک پدیدههای متعدد، از جمله برای توضیح تکامل و ثبات و نیز برای تحلیل رفتار تنازع بقا و نزاع برای تصاحب قلمرو از نظریه بازی استفاده میشود.
امروزه این نظریه کاربرد فزایندهای در منطق و دانش کامپیوتر دارد. دانشمندان این رشتهها از برخی بازیها برای مدلسازی محاسبات و نیز به عنوان پایهای نظری برای سیستمهای چندعاملی استفاده میکنند.
هم چنین این نظریه نقش مهمی در مدلسازی الگوریتمهای بر خط (Online Algorithms) دارد.
کاربردهای این نظریه تا آن جا پیش رفته است که در توصیف و تحلیل بسیاری از رفتارها در فلسفه و اخلاق ظاهر میشود.
هرگاه سود یک موجودیت تنها در گرو رفتار خود او نبوده و متاثر از رفتار یک یا چند موجودیت دیگر باشد، و تصمیمات دیگر تاثیر مثبت و منفی بر روی سود او داشته باشند، یک بازی میان دو یا چند موجودیت یاد شده شکل گرفته است.(عبدلی قهرمان «نظریه بازیها و کاربردهای آن»)
رفتار بخردانه یا عقلایی (به انگلیسی: Rational Behavior)
اصل اصیل نظریه بازی ها بر بخردانه بودن رفتار بازکنان است. بخردانه بودن به این معنا است که هر بازیکن تنها در پی بیشینه کردن سود خود بوده و هر بازیکن می داند که چگونه می تواند سود خود را بشینه کند. بنابر این حدس زدن رفتار ایشان که بر اساس نمودار هزینه-فایده است آسان خواهد بود. مانند بازی شطرنج که میتوان حدس زد که حریف بازی بلد و با تجربه چه تصمیمی خواهد گرفت.(همان)
استراتژی
استراتژی مهارت خوب بازی کردن و یا محاسبه ی بکارگیری مهارت به بهترین وجه است.(همان)
تفکر استراتژیک
فکر کردن به بازی حریف و تصمیمات و او و واکنش های احتمالی را تفکر استراتژیک می گویند.(همان)
ساختار بازی
هر بازی از سه عنصر اساسی تشکلی شده است: بازیکن ها، اعمال، ترجیحات
بازیکن ها
بازیکن ها در اصل همان تصمیم گیرندگان ) بازی می باشند. بازیکن می تواند شخص، شرکت، دولت و … باشد.
عمل (به انگلیسی: Actions)
مجموعه ای است از تصمیمات و اقداماتی است که هر بازیکن می تواند انجام دهد.
نمایه عمل(به انگلیسی: Action Profile)
هر زیر مجموعه ای از مجموعه ی اعمال ممکن را یک نمایه عمل گوییم.
ترجیحات(به انگلیسی: payoff function)
ترجیحات یک بازیکن در اصل مشوق های بازیکن برای گرفتن یا نگرفتن تصمیمی می باشد به عبارت دیگر بیان گر نتیجه و سطح مطلوبیت بازیکن در صورت گرفتن تصمیم متناظر با آن می باشد.
انواع بازی
نظریه بازی علیالاصول میتواند روند و نتیجهٔ هر نوع بازی از دوز گرفته تا بازی در بازار بورس سهام را توصیف و پیشبینی کند.
تعدادی از ویژگیهایی که بازیهای مختلف بر اساس آنها طبقهبندی میشوند، در زیر آمدهاست. اگر کمی دقت کنید از این پس میتوانید خودتان بازیهای مختلف و یا حتا پدیدهها ورویدادهای مختلفی را که در پیرامون خود با آنها مواجه میشوید به همین ترتیب تقسیمبندی کنید.
متقارن – نامتقارن (Symmetric – Asymmetric)
بازی متقارن بازیای است که نتیجه و سود حاصل از یک راه برد تنها به این وابسته است که چه راهبردهای دیگری در بازی پیش گرفته شود؛ و از این که کدام بازیکن این راهبرد را در پیش گرفتهاست مستقل است. به عبارت دیگر اگر مشخصات بازیکنان بدون تغییر در سود حاصل از به کارگیری راهبردها بتواند تغییر کند، این بازی متقارن است. بسیاری از بازیهایی که در یک جدول ۲*۲ قابل نمایش هستند، اصولاً متقارناند.
بازی ترسوها و معمای زندانی (در ادامه توضیح داده خواهد شد.) نمونههایی از بازی متقارن هستند.
بازیهای نامتقارن اغلب بازیهایی هستند که مجموعهٔ راهبردهای یکسانی برای بازیکنان در بازی وجود ندارد. البته ممکن است راهبردهای یکسانی برای بازیکنان موجود باشد ولی آن بازی نامتقارن باشد.
مجموع صفر – مجموع غیر صفر(Zero Sum – Nonzero Sum)
بازیهای مجموع صفر بازیهایی هستند که ارزش بازی در طی بازی ثابت میماند و کاهش یا افزایش پیدا نمیکند. در این بازیها، سود یک بازیکن با زیان بازیکن دیگر همراه است. به عبارت سادهتر یک بازی مجموع صفر یک بازی برد-باخت مانند دوز است و به ازای هر برنده همواره یک بازنده وجود دارد.
اما در بازیهای مجموع غیر صفر راهبردهایی موجود است که برای همهٔ بازیکنان سودمند است.
تصادفی – غیر تصادفی (Random – Nonrandom)
بازیهای تصادفی شامل عناصر تصادفی مانند ریختن تاس یا توزیع ورق هستند و بازیهای غیر تصادفی بازیهایی هستند که دارای راهبردهایی صرفاً منطقی هستند. در این مورد میتوان شطرنج و دوز را مثال زد.
با آگاهی کامل – بدون آگاهی کامل (Perfect Knowledge – Non-Perfect Knowledge)
بازیهای با آگاهی کامل، بازیهایی هستند که تمام بازیکنان میتوانند در هر لحظه تمام ترکیب بازی را در مقابل خود مشاهده کنند، مانند شطرنج. از سوی دیگر در بازیهای بدون آگاهی کامل ظاهر و ترکیب کل بازی برای بازیکنان پوشیدهاست، مانند بازیهایی که با ورق انجام میشود.
مفاهیم نظریه بازی ها
تعادل
در یک سیستم اقتصادی تعادل به نقطه ای گفته می شود که در آن هیچ یک از طرفین معامله تمایل به تغییر نداشته باشند و با هر گونه تغییر شرایط بدتر شده و سیستم مجددا به نقطه ی تعادل باز می گردد
تعادل نش
یک نمایه عمل بازی می باشد که با فرض ثابت بودن بازی سایر بازیکنان، هر بازیکن با تغییر بازی خود شرایطش بدتر شود. یا به عبارت دیگر، نمایه عملی است که با فرض ثابت بودن بازی سایر بازیکنان هیچ بازیکنی انگیزه ی تغییر بازی خود را نداشته باشد.
تعادل بیزین نش
نمونههایی از بازیها
بازی ترسوها (Chicken Game)
دو نوجوان در اتومبیلهایشان با سرعت به طرف یکدیگر میرانند، بازنده کسی است که اوّل فرمان اتومبیلش را بچرخاند و از جاده منحرف شود.
بنابراین: اگر یکی بترسد و منحرف شود دیگری میبرد؛
اگر هر دو منحرف شوند هیچکس نمیبرد اما هر دو باقی میمانند؛
اگر هیچکدام منحرف نشوند هر دو ماشینهایشان ( و یا حتی احتمالاً زندگیشان را) میبازند؛
-
توسط cheka
"تنها یک بحران ، واقعی یا ساختگی میتواند باعث تغییر واقعی شود"
میلتون فریدمن
تصور کنید صبح یک روز که در حال رفتن به دانشگاه یا محل کار خود هستید ، بطور کاملا ناگهانی شاهد یک انفجار تروریستی مهیب در مرکز شهر باشید یا در رادیو خبر زلزله ای شدید در یکی از شهرهای کشور یا قرار گرفتن کشور در مرز خشکسالی را بشنوید ، چه حالتی به شما دست می دهد و اولین واکنش شما چه خواهد بود ؟ آیا قدرت فکر و تصمیم گیری از شما تحت تاثیر قرار نخواهد گرفت؟
در دهه ی 50 سازمان سیا با الهام گیری از شیوه "شوک درمانی" مورد استفاده روان پزشکان تکنیک های بازجویی و شکنجه را ابداع کرد که هدف آن قرار دادن افراد در حالت شوک برای رسیدن به "تبعیت و فرمان برداری" روانی فرد بود.
صدای بلند و ناگهانی موسیقی های تند در هنگام خواب ، قرار دادن زندانی در حالت های ناپایدار (مانند آویزان بودن) از جمله این تکنیک ها هستند که موجب القای حالت شوک و فلج روانی میشود. زندانى در این حالت به قدرى از نظر روانى به قهقرا رفته و وحشتزده است كه ديگر قادر نيست منطقى فكر كند يا حافظ منافع خود باشد. تحت تأثير چنين شوكى، بيشتر زندانيان آنچه را که بازجويان شان مىخواهند در اختيار آنان قرار مىدهند.
اما این شیوه تنها بر روی افراد موثر نیست و میتواند کل جامعه را نیز در بر بگیرد. جنگ ، کودتا یا بلایای طبیعی همه ی ما را در شوک فرو میبرد و در این حالت ما نیز مانند یک کودک وحشت زده در مقابل تغییرات رادیکال انعطاف پذیر میشویم ، حتی اگر آنها به ضرر ما باشند.
میلتون فریدمن ، اقتصاد دان راستگرای آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد ، از اولین کسانی بود که به قدرت شوک در راستای اعمال سیاست های رادیکال اقتصادی و سیاسی برای رسیدن به "سرمایه داری خالص" پی برد. با ایجاد یک بحران بعنوان هراس و وحشت شوک اول جامعه را در برمیگیرد و نظریهپردازان راستگرا، با رخنه کردن در خلاءِ اجتماعیِ ناشی از بحران و جو ترس ونگرانی، دست به کار می شوند و شوک دوم که همان اعمال تغییرات رادیکال اقتصادی و سیاسی بر جوامعِ بحران زده است ، اعمال میکنند . این شگردی است که نائومی کلاین ، خبرنگار اقتصادی در کتاب خود آن را "سرمایه داری فاجعه" مینامد.
در شیلی ، پس از "شوک" کودتای نظامی 1973 به رهبری ژنرال پینوشه، بودجه بخش عمومی در کشور نصف شد و در اثر سیاست های اقتصادی اعمال شده پس از کودتا 45 درصد مردم در فقر فرو رفتند در حالی که درآمد طبقه مرفه 83 درصد افزایش یافت. در پی سونامی سال 2004 سری لانکا ، ساحل این کشور تحت کنترل کامل هتل ها و صنایع در آمد و ماهیگیران محلی از بازسازی خانه های خود در کنار دریا منع شدند.
مستند زیر به بررسی دکترین شوک و تاریخچه آن، از کودتای 1973 شیلی تا عراق کنونی میپردازد
دانلود مستند دکترین شوک :
http://rasekhoon.net/media/show/782577/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF%20%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%20%D8%B4%D9%88%DA%A9%20(The%20Shock%20Doctrine)/
-
توسط HRA
بسم الله الرحمن الرحیم
مفهوم شناسی قدرت
(تلاش های یک کودک برای ایستادن بر روی پای خویش در حوزه نظریه پردازی)
پیش از سخن
به همه دوستان میلیتاریست سلام عرض کرده و موفقیت و شادکامی برای یکایک شما عزیزان را از خداوند منان خواستار هستم . ابتدا چرایی وارد شدن به این بحث را خدمت دوستان بیان کرده و امیدوارم با مشارکت علمی و تحقیقی تک تک شما بزرگوارن باب فتحی برای رسیدن به مکانی در ارائه تحلیل های علمی و متقن باز گردد .
بنده چندین سال می باشد که میهمان این انجمن بوده و از اطلاعاتی که مدیران و کاربران این مکان سخاوتمندانه به اشتراک می گذارند بهره می برم . اما گاها در این بین اتفاق می افتد که به دلیل عدم آشنایی دوستان با چارچوب های فکری طرف مقابل مباحث به سمت جدال تغییر مسیر می دهند . به همین دلیل امروز می خواهم یکی از مفاهیم اساسی و بنیادین تحلیل را از منظر و دیدگاه خودم ارائه داده تا علاوه بر اینکه از نقد های وارده بر آن بهره مند گردم ، همچنین مسیری باز شود تا دیگر دوستان علاقه مند هم در این راه قدم گذارده و راهی پر برکت را به امید خداوند متعال برای بالا بردن سطح علمی همگیمان و ایجاد گفتگوهای چارچوب مند آغاز کنیم .
تذکر : نحوه بیان مطلب در اینجا به دلیلی ساختار انجمن با روش های ارائه مقاله های علمی – تحقیقی متفاوت می باشد .
خلاصه بحث
در این مبحث در ابتدا نگاهی اجمالی به مفهوم قدرت از دیدگاه متفکران و اندیشمندان جهانی انداخته و سپس با ارائه چارچوب تصوری از دیدگاه خودم درباره مفهوم قدرت با استفاده از اندیشه بومی سرزمین عزیزمان می پردازم . نکته مهم در این مسیر این است که سعی بنده در این نوشتار بیان مفهومی چند لایه از قدرت و خارج شدن از نگاه صفر و یکی به آن بوده و هدف اصلی رسیدن به رویکردی کاربردی به این مفهوم می باشد . در این راستا ما مفاهیمی همچون قدرت ، نیاز ، ضعف ، آسیب ، دانایی ، دارایی ، توانایی ، نیرومندی ، اقتدار و استیلا را بررسی خواهیم کرد .
مقدمه
در طول تاریخ زندگی بشر همواره واژه و مفهوم قدرت نقشی اساسی بازی کرده و با گذر زمان دچار تحول گشته و بر گستردگی این مفهوم افزوده شده است . در تعریف این واژه اندیشمندان همواره از دیدگاه های مختلف وارد شده اند و دو نظریه درباره چگونگی تحول در قدرت به وجود آمده :
1 – نظریه تحول در ماهیت قدرت
2 – نظریه تحول در ابزار قدرت
اما جدا از این دیدگاه که آیا تحول در ماهیت قدرت صورت می پذیرد یا در ابزار آن ، درعصر مدرن اولین کسانی که به این پدیده پرداخته اند ابتدا ماکیاولی و سپس هابز می باشند . هابز معتقد است که ماهیت قدرت سلطه بوده و آنرا استعداد تعمیم یافته برای رسیدن به اهدافی مستقل از ابزار یا مقام آمریت به منظور تحمیل الزامات و خواسته های فردی می داند . راسل قدرت را پدید آوردن آثار مطلوب می داند و به قدرت مفهومی کمی می دهد . از سوی دیگر تالکوت پارسونز اعتقاد دارد که قدرت مستقیما از اقتدار سرچشمه می گیرد . اقتدار از نظر او عبارت است از مشروعیت نهادی شده ای که اساس قدرت را تشکیل می دهد و بدین ترتیب او مشروعیت را در تعریف قدرت وارد می سازد . از نگاه استیون لوکس قدرت داشتن به معنای ایجاد تغییری در جهان می باشد و دو مسئله را بر آن مترتب می داند : 1 – نتیجه قدرت و 2- محمل قدرت . نیچه قدرت طلبی را جز خصایص اصلی انسان دانسته ، هایدگر بودن در این جهان را قدرت طلبی می داند و فوکو رابطه قدرت و دانش را بیان می نماید .
اما یکی از مهمترین تعاریف برای قدرت ، تعریفی می باشد که آلوین تافلر بیان می دارد که عبارت است از : استفاده از خشونت ، ثروت و دانایی برای واداشتن مردم به انجام امری خاص .
با این حال کلی ترین مفهوم از قدرت توانایی کنش به هوای اهداف و علایق خویش ، یعنی توانایی دخالت در سیر رویداد ها و تاثیر گذاری بر نتایج آنها است . از منظراین نگرش ، درعرصه بین الملل قدرت توانایی تاثیرگذاری و یا کنترل دیگر دولت ها می باشد . قدرت ناشی از این مفهوم ، خصیصه انواع مختلفی از کنش و مواجهه را در خود دارا بوده و بدین ترتیب اشکال مختلفی از قدرت شکل می گیرد . مایکل مان اشکال قدرت را شامل قدرت های اقتصادی ، سیاسی ، قهری و نمادین می داند . بدین ترتیب مهمترین شکل قدرت قهری ، قدرت نظامی و یکی از مهمترین اشکال قدرت نمادین ، قدرت رسانه ای و وسایل اطلاعاتی و ارتباطی می باشند .
اکنون بعد از بررسی اجمالی بخشی از تعاریف رایج در جهان ما ، تعریف خودم را که مبنای ارائه بحث مفهوم شناسی قدرت است ارائه می دهم :
"قدرت واجد نیرویی بودن است که شما به وسیله آن می توانید بر دیگران تاثیر بگذارید (استیلا) و یا از آنها تاثیر نپذیرید (اقتدار) ."
نکات مهم این تعریف مفهوم نیرو و همچنین دو بخشی کردن واژه اثر(استیلا و اقتدار) می باشد . اکنون ابتدا برای وارد شدن به ایجاد چارچوبی در فهم قدرت ، تعریف لغوی قدرت را ارائه می دهم .
معنای لغوی کلمه قدرت :
قدرت کلمه ای با ریشه ای عربی بوده که در لغت نامه دهخدا به توانستن و توانائی داشتن معنی شده است . در واقع قدرت را توانایی انجام یا ترک فعل از روی اراده و اختیار می دانند . قدرت در فرهنگ های عرب زبان، در اصل از ماده «قدر» به معنای «ظرفیت واقعی و حدّ نهایی و کامل هر چیز» گرفته شده است.
از آن سو به نبود قدرت ، ضعف گفته می شود . پس اولین مفهوم مورد بررسی ما ضعف است که در مقابل نهایت قدرت یعنی قدرت مطلق قرار دارد . پس در نسبت ضعف و قدرت داریم :
سوال مهم این است که آیا هر نبود قدرتی ضعف محسوب می شود ؟ واقعیت امر این است که می توان گفت خیر . در واقع ضعف خود معلولی از نیاز می باشد یعنی اگر شما به چیزی نیاز نداشته باشید در واقع در آن ضعفی هم ندارید . مثلا در حوزه نظامی اگر کشور شما محصور در خشکی باشد شما نیازی به وجود نیروی دریایی ندارید و در واقع نبود نیروی دریایی ضعفی برای شما ایجاد نمی کند (البته در حالت عادی) . پس می توان گفت هر چه نیاز عمیق تر و گسترده تر باشد شدت ضعف افزون تر می شود .
ضعف ها خود به چهار دسته حیاتی ، مهم ، کم اهمیت و قابل اغماض دسته بندی می گردند .
ضعف های حیاتی پایه های اقتدار یا استیلای شما را متزلزل می نماید و تاثیری مستقیم بر دیگر ضعف های شما دارند و دارای بازه زمانی بلند مدت هستند . ضعف های مهم عمق آسیب پذیری شما را به شدت افزایش می دهند و از اقتدار شما می کاهند و دامنه زمانی متوسطی را دارا می باشند . ضعف های کم اهمیت آسیب پذیری شما را در بخش های جزء افزایش داده اما دامنه زمانی متوسط به کوتاه مدت دارند . ضعف های قابل اغماض تاثیر اندک در بازه های زمانی کوتاه مدت را دارا می باشند .
دانایی چیست ؟
به معنای ساده دانایی دارا بودن دانش مبتنی بر تجربه و توانایی شناخت و قضاوت درست می باشد . در اندیشه ایرانی دانایی همواره زیربنای توانایی گرفته می شود .
حکیم ابوالقاسم فردوسی :
توانا بود هر که دانا بود ** زدانش دل پیر برنا بود
یا در بیت زیر به توانایی شناخت توسط دانایی می پردازد :
ز دانایی او را فزون بود بهر ** همی زهر بشناخت از پای زهر
نظامی گنجوی :
هرکه در او جوهر دانایی است ** در همهچیزش توانایی است
عطار نیشابوری :
ای بسا نادان که دانایی بیافت ** عاقبت عین توانایی بیافت
در زبان عربی نزدیکترین کلمه به دانایی حكمت و در زبان انگلیسی wisdom می باشد .
با توجه به تعریف ارائه شده در کسب دانایی دو رویکرد مفروض می باشد :
1- دانایی تاریخ محور (تجربه محور)
2- دانایی آینده نگر (آرمان گرا)
دانایی در حوزه اقتدار شامل شناسایی ضعف ها و آسیب های خود و کاستن از آنها می باشد و در حوزه استیلا شناسایی ضعف ها و آسیب های دشمن ، استفاده از آنها در راستای افزایش ضعف ها و آسیب ها و در نهایت چیره شدن بر دشمن است .
ادامه دارد ...
-
توسط worior
به نام حق
کلیاتی از ماهیت استراتژی و مدیریت استراتژیک
استراتژی، هنر ژنرال.
یک تعریف نظامی: علم و هنر فرمان نظامی برای برنامه ریزی و هدایت عملیات های جنگی در گستره وسیع.
شالوده تعریف فوق : برنامه ریزی ست.
استراتژی در در سازمان نظامی بر پایه "تعارض" و در سازمان تجاری بر پایه "رقابت" است.
تاکتیک مربوط به مانورهای لازم برای پیروزی در نبردهاست. استراتژی در ارتباط با پیروزی نهایی در جنگ.
چه مسائلی استراتژیک گفته میشود؟
هر مسئله ای که 6 بعد قابل تشخیص ذیل را داشته باشد:
1- به تصمیمات مدیریت عالی نیاز داشته باشد، بعبارتی در سطوح عالی فرماندهی اخذ شود
2- مستلزم تخصیص مقادیر زیادی از منابع باشد
3- اثرات عمده آن بر آینده بلند مدت باشد
4- اصولا برای آینده و با نگاه به آن اخذ شود
5- معمولا پیامد های چند وظیفه ای داشته باشد، چند ارگان یا مجموعه را درگیر میکند
6- توجه به عوامل خارجی یک سیستم را ضروری میکند یا بر اساس آن گرفته میشود.
الگوی جامع مدیریت استراتژیک معروف به مدل دیوید
البته این روزها حجم و تعداد مدلها از نوشته داره بیشتر میشه، در واقع متون در قالب این مدلها معنی و روابط دیگری پیدا میکنند که به هیچ وجه در نگارش مرسوم وجود نداشته است، بعبارتی نگارش ما به تصوراتمان روز به روز نزدیک میشود.
- انعطاف پذیری استراتژیک : توانایی تغییر از یک استراتژی به استراتژی دیگر. چنین قابلیتی مسلتزم تعهد بلند مدت به طراحی آماده سازی و تغذیه منابع اساسی است. برای دستیابی به این ویژگی باید به سازمانی یادگیرنده بدل شد.
تدوین استراتژی فرایند مداوم و منظم نیست. بلکه نامنظم و ناپیوسته است. و بعد از دوره ای ثبات و بی ثباتی، در رکود و انحراف استراتژیک STRATEGIC DRIFT نیازها به تغییر عیان میشود. اما تمایل به حفظ وضع موجود آنقدر قوی ست که پس از یک دوره نسبتا طولانی " یک رویداد بیدار کننده" همه را وادار به ارزیابی استراتژی موجود میکند.
این رویداد بیدار کننده TRIGGERING POINT..:
- رئیس جدید
- مداخله خارجی
- تهدید تغییر
- شکاف عملکرد (بین آنچه مطلوب است و آنچه که هست)
- نقطه عطف استراتژیک
نقطه عطف یا انعکاست استراتژیک REFLECTION POINT : زمانی است که بر رهبران و مدیران آشکار میشود که تغییرات عمده ای رخ داده است، فضا به کلی عوض شده، ارزشهای و ترجیحات دیگر مثل سابق نیست. فناوری های جدید، محیط و قوانین جدید، اتفاقات عجیب، بحرانها، مانع اثر گذاری استراتژی موجود میشوند و راهی جز تغییر نیست.
تصمیمات استراتژیک چه ویژگی هایی دارند؟
1- نادر و کمیاب. پیوسته و اخذ نمیشوند، روزمره نیستند.
2- مهم و نتیجه محور. منابع کلانی به خود اختصاص میدهند پس تعهد و نتیجه بخشی بالایی می طلبند.
3- جهت دهنده و هدایتگر. حدود و اندازه تصمیم های کوچکتر و اقدامات آینده را مشخص میسازند
از دیدگاه رابرت گرنت: 1- مهم هستند، 2- مستلزم تخصیص منابع هستند. 3- به سادگی برگشت پذیر نیستند.
سبک ها در تصمیم گیری استراتژیک
- سبک فرصت شناسی:
استراتژی بصورت یک تصمیم بزرگ و شجاعانه بدون برنامه ریزی توسط یک فرد قدرتمند گرفته میشود.اول بر فرصت ها تاکید میکند و سپس بر رفع مشکلات
- سبک انطباقی(تعدیلی)
راه حل های واکنشی انفعالی به برای حل مشکلات موجود، همان به که امشب تماشا کنیم چو فردا شود فکر فردا کنیم.
- سبک برنامه ریزی
جمع آوری منظم و هدفمند اطلاعات، تدوین راهکار و انتخاب بهترین راهکار. سعی میشود هم فرصتهای جدید کشف شود و هم برای حل فوری مشکلات موجود.
دام های تصمیم گیری استراتژیک
2 دسته دام های کلی:
1- گرایشها و تمایلات شناختی
گرایش به پیش فرض های قبلی: اصرار و تاکید بر تجربیات و عقاید قبلی برای حل مسائل جدید، استدلال از طریق قیاس: مواجه با مشکلات پیچیده و استفاده از استدلالهای ساده مقایسه ای. تعهد بیش از حد: استمرار تعهد و تخصیص بیشتر منابع(انرژی، زمان، سرمایه و ...) به پروژه در آستانه شکست عمومیت دادن: یعنی بسط یا تعمیم بک نمونه کوچک به نمونه بزرگ، اینکه فکر شود چون بعد از جنگ رکود اقتصادی رخ داد، بعد از هر جنگ دیگری هم رکود رخ میدهد توهم کنترل: ائتلاف حول سیاستی خاص، بدون در نظر گرفتن مبانی و محاسبات درست، با اینکه که با توانایی موجود هر مشکلی را میتوان حل کرد(نمونه اش جنگ یمن و عراق 2003) 2- تفکر گروهی(گروه اندیشی)
دام های قبلی فردی بودند و به رهبران و مدیران استراتژیک مربوط میشدند، این یکی مربوط به احزاب و ائتلاف هاست. ایده اصلی این دام مثل "گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" هست، ایده یک فرد یا یک جماعت مسلط در میان گروه بدون هیچ گونه بررسی و چکش کاری بخاطر خطای همفکری گروهی و حزبی بسادگی پذیرفته میشود.
در رفع دام های فوق 2 راه حل گفته اند،
نخست منتقد مدافع ، دوم پرسشگری گفتمانی،
- اولی یک یا چند فرد است که به او ماموریت داده شده کلا مخالفت کند و زیر سوال ببرد، انتقادات وی ماهیت گروه را زیر سوال نمیبرد، فقط گروه را وادار به پاسخ به انتقادات وی پیرامون تصمیم استراتژیک در شرف اخذ میکند.
- دومی، شیوه ای قدیمی در گفتمان فلسفی ست، همان دیالکتیک، تز(طرح یا ایده)، پادتز(راه های دیگر و انتقادات)، سنتز(گفتگو)، و تدوین نهایی.
برگرفته از منابع مختلف
منجمله چکیده حسین جلیلیان.
ادامه دارد...
-
-
مرور توسط کاربر 0 کاربر
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.