امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

لجستیک به مثابه شاهرگ حیاتی 

 

پیرو بحث های مدیریت یک مثال از دفاع مقدس در خصوص اولویت بندی اهداف وجود دارد که بازتعریف آن در این تاپیک مفید است. 

103953w800q70.jpg

مطابق با تجربه جنگ ها و بویژه نظریه حلقه های واردن، بدترین راه در یک نبرد، مواجهه بصورت مستقیم و در عرف شاخ به شاخ است و عاقبتی جز نابودی توان و تلفات بالا نخواهد داشت و برنده ی این نبرد چیزی جز زخمی در حال مرگ نخواهد بود. 

مطابق با این اصل مهم، قبل از هر نبردی باید دشمن ضعیف شده و از درون دچار فروپاشی و ضعف شود و گام نهایی ضربه مستقیم وارد گردد تا با نیرو و هزینه ای به مراتب کمتر و شاید در حد صفر دشمن نابود گردد. 

Fatigue.jpg

بحث انرژی، غذا و مهمات شاهرگ قدرت یک ارتش است که این مساله در مورد جنگ های دور از خاک اصلی مستقیما از شاهراه لجستیک تامین می گردد. حال اگر لجستیک به هردلیلی آسیب ببیند، عملا انرژی و اصل قدرت آن ارتش از بین رفته و به یک ارتش محدود بدل می شود. 

 

139306011132366073466674.jpg

 

یادآوری این نکته لازم است که: توسعه بهینه مبتنی بر عملکرد و نیاز میدانی

بر 3 دی 1399 در 01:38 , arminheidari گفت:

در توسعه یک توانمندی و کارت برنده لازم است چند آیتم مدنظر باشد:

1- شناخت نقاط قوت و ضعف دشمن

2- شناخت نقاط قوت و ضعف خود 

3- ارتباط بین نقاط قوت خود و نقاط ضعف دشمن

4- ایجاد خلل در ارتباط نقاط ضعف خود در مقابل نقاط قوت دشمن

5- اولویت بندی روش ها و کارت ها 

6- تولید کارت موثر 

 

 

بسیار جالب است که شروع روند از شناخت دشمن آغاز می شود نه خود ما

علت این امر ایجاد معیار برای قضاوت در خصوص توانمندی ها بصورت بهینه است. 

 

در آخرین گام تولید کارت موثر می باشد که برخلاف انتظار خیلی افراد است 

علت ساده است اول باید خوب دید و بعد فکر کرد و در انتها دست به عمل زد 

 

حال تجربه ای از شروع دفاع مقدس و درک خوب فرماندهی وقت نیروی هوایی از دشمن : (از خاطرات امیر سرتیپ علیرضا نمکی)

 

به نقل از " دیزل های لیزری " مروری کوتاه بر عملکرد فانتوم های سری دی IRIAF
 

 

نقل قول
با آغاز حمله سراسری عراق در 31 شهریور، به فاصله دو روز یعنی روز 2مهر، شهید فکوری، طی نامه ای فوری به پایگاه بوشهر که من دستخط این شهید بزرگوار را در آن بخشنامه دیدم، دستور داد تا 60 درصد پروازها به زدن پالایشگاه ها و 40درصد دیگر را به پشتیبانی از نیروی زمینی اختصاص دهیم. البته این درصد درباره پایگاه های مختلف تفاوت داشت. به فرض مثال درباره پایگاه دزفول 40درصد برای پالایشگاه ها و60 درصد برای نیروی زمینی بود.
این قضیه برای من سوال بود که چرا تمامی پروازها به انهدام قوای زرهی عراق که با سرعت در حال پیشروی بود تعلق نمی گیرد. پس از مدتی فهمیدم، براساس اطلاعات بدست آمده توسط اداره دوم ستاد ارتش که بلافاصله شهید فکوری و فرماندهان ارشد در جریان آن قرار گرفتند، پالایشگاه های عراق نه تنها سوخت و روغن مورد نیاز جامعه و ارتش بعث را تامین می کند بلکه در این زمینه صادر کننده نیز محسوب می شود. در نتیجه راهبرد به این سمت رفت که پالایشگاه ها باید از چرخه کار خارج شوند تا حرکت نیروی زمینی بعث متوقف شود و مفتخرم که بگویم خلبانان ما این مهم را به بهترین نحو به انجام رساندند. پایگاه تبریز در این میان طوفانی به پا کرد و حماسه های عظیمی در نبرد پالایشگاه ها از خود به جای گذاشت. در کنار آن دیگر پایگاه ها نیز به نوبه خود تلاش موثر و قابل تحسینی از خود به نمایش گذاشتند.
1014image46.png
هدف بعدی که همزمان با بمباران پالایشگاه ها دنبال شد، انهدام تلمبه خانه ها و چاه های نفت صدام بود تا به این ترتیب، دلارهای نفتی به سمت عراق کاهش پیدا کند. در این ماموریت نیز نیروی هوایی گل کاشت و شاهکاری ارایه کرد. در آغاز جنگ، عراق روزانه 4میلیون بشکه نفت خام تولید و صادر می کرد. پس از جلب شدن توجه نیروی هوایی ما به سمت تلمبه خانه ها، صدام بزرگترین مصیبت دوران حکومتش را تجربه کرد. در یکی از شماره های مجله «ژون آفریک» که چند ماه پس از آغاز جنگ به چاپ رسیده بود، وزیر انرژی وقت ترکیه، در مصاحبه ای گفت «350 میلیون تن نفتی که از طریق لوله نفت منطقه «زاخو»به بندر «یوموتالیک» در ساحل مدیترانه برای انتقال به نفتکش ها فرستاده می شد، به صفر رسیده است». در آن برهه تمامی تلمبه خانه های عراق از K1,K2 تا H1,H2 همگی منهدم شدند. تولید نفت عراق از 4 میلیون به 250 هزار بشکه در روز کاهش یافت. تولید مشتقات نفتی که در اوایل جنگ در حد صدور به دیگر کشورها بود، اینک به صفر رسیده بود. در همین مرحله بود که صدام برای تامین سوخت مورد نیاز ارتش، بخصوص، دست به دامن کشورهای همسایه و ابر قدرت ها شد. بنابراین کاروان کامیون های تانکر سوخت از مرز اردن، عربستان و کویت راهی مرز شرقی عراق شدند.
 
ناگفته نماند، بعثی ها برای وارد کردن فرآورده های نفتی منتظر از کار افتادن تمام پالایشگاه نشدند و از مدتی قبل مشغول این کار شده بودند اما با انهدام تمامی پالایشگاه ها، تنها نقطه اتکای عراق، همین کاروان های سوختی بود. به همین منظور مقابله با این کاروان ها  آغاز شد و شهید اصغر هاشمیان و تعدادی چند از خلبانان ما در همین راه به شهادت رسیدند.کاروان ها با توجه به اینکه در طول روز مورد حمله بمب افکن های ما قرار می گرفتند، حرکت در شب را برگزیدند. شهری بود به نام «ابدالی»که رانندگان کامیون برای تجدید قوا در آنجا اوتراق می کردند، تاکتیک ما در آن مرحله بمباران ابدالی قبل از طلوع آفتاب بود.
IPC12.jpg
در کنار انهدام پالایشگاه ها، بمباران کاروان های حامل سوخت و زدن پل های راهبردی، به دستور فرماندهی نیرو، همزمان حمله به پادگان های نیروی زمینی ارتش بعث آغاز شد. تحلیل آن هم این بود که نفرات «جیش الشعبی» یا همان «ارتش خلقی» در همین پادگان ها تربیت شده و روانه خط مقدم می شوند. در نتیجه 54 پادگان و مرکز آموزش نیروی زمینی عراق به طور روزانه مورد هجوم سنگین بمب افکن های ما قرار گرفت که از این رهگذر عکس ها و اطلاعات شناسایی قابل توجهی نیز کسب شد.
 
-   تبعات عملیاتی انهدام پالایشگاه ها در خط مقدم نبردهای زمینی چگونه نمود پیدا کرد؟!
بمباران پالایشگاه های عراق، همانطور که عرض کردم صدور نفت عراق  را به صفر رساند و آنها در تامین سوخت برای نیروی زمینی دچار مشکل شدند. این نقصان لجستیکی به شدت بر آمادگی عملیاتی یگان های زمینی عراق بخصوص یگان های زرهی و مکانیزه تاثیر منفی گذاشت.
در عملیات «ثامن الائمه» که در مهرماه 1360 انجام شد. 160 دستگاه تانک و 150 دستگاه خودرو متعلق به تیپ های 8 و 44 مکانیزه نیروی زمینی عراق، بعلت نداشتن سوخت، صحیح وسالم به غنیمت رزمندگان ما در آمد.
 
-  اشاره کردید به آغاز حمله به پالایشگاه ها در روزهای ابتدایی جنگ! اطلاعات شناسایی از شکل پالایشگاه ها، نقاط حساس آن، نحوه چیدمان و محل قرارگیری پدافند و اطلاعاتی از این دست، از چه منبعی در اختیار طراحان عملیات نیرو قرار گرفته بود؟!
سال ها قبل از پیروزی انقلاب و با پیوستن F-4D به نیروی هوایی ارتش ایران، خلبانان ما از این هواپیما برای شناسایی خاک عراق بهره بردند به این صورت که دوربینی در مخزن سوخت خارجی این جنگنده که شکافی در آن بعنوان روزنه دوربین ایجاد شده بود قرار داده شد و از جنگنده به عنوان هواپیمای اکتشافی بهره برداری می شد. سرهنگ خلبان «محمود قیدیان» که از افسران بسیار لایق و کار بلد نیرو بود، به عنوان خلبان کابین جلو به همراه تعدادی از همرزمان خود پروازهای بسیار زیادی برای اکتشاف خاک عراق انجام داد. این خلبان که با ورود RF-4E به ایران، به عنوان نخستین فرمانده  گردان 11 شناسایی انتخاب شد، پروازهای فوق العاده متهورانه ای را برای شناسایی پالایشگاه ها و پایگاه های هوایی عراق به انجام رساند. به طوریکه در آغاز جنگ، هنگامی که به طراحان عملیات، دستور حمله به پالایشگاه خاصی ابلاغ می شد، آنها تماما از عکس های گرفته شده توسط جناب قیدیان استفاده می کردند. قیدیان در زمان فرماندهی شهید فکوری بر نیروی هوایی، معاون عملیات وی بود. این خلبان، جزو هشت نفر استاد خلبانانی بود که برای آموزش هدایت جنگنده F-4  به ایالات متحده اعزام شده بودند و همین فرد، استاد خلبان شهید فکوری نیز بود.
33_1~0.jpg

 

 

 

 

تکرار این اتفاقات در طول تاریخ بسیار هست 

ارتش ناپلئون علارغم فتح مسکو بدلیل مشکل در تامین لجستیک بدون جنگ نابود شد 

در جنگ جهانی دوم، روسیه تا زمانی که لجستیکی از سمت ایران برایش باز نشد عملا در حال شکست بود 

متفقین و انگلستان زمانی توانستند به آلمان حمله کنند که لجستیک آنها در مقابل زیردریایی های آلمانی مقاوم تر شد 

 

4~87.jpg                    7~45.jpg

                            کاروان تدارکاتی نظامی military train متعلق به گارد امپراطوری فرانسه               کاروان کشتی های تدارکاتی متفقین در اقیانوس اطلس

 

در تکمیل تاپیک آماد و پشتیبانی در ارتش ها برای مطالعه بسیار راهگشا است. لینک 

با تشکر از جناب @MR9 و @BarraGe

 

 

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مسئولیت پذیری شرط اول مدیر موفق

 

در هر حوزه ای مشکلات هست، گاهی مشکلات آنی و ضربتی فرو می ریزد و گاهی حجیم و سیل آسا 

فرقی نمی کند این حوزه چه باشد، اگر مدیر دلش برای کارش بسوزد، داشته هایش را بکار می گیرد و از جان و دل مایه می گذارد

فرقی نمی کند چه روزی هست، هر روز کار و تلاش و برنامه ریزی پیش پای مدیر است کار واقعی نه ادا و نه ادعا 

 

unnamed~25.jpg

 

وقتی از مسئولیت پذیری و دلسوزی صحبت می کنیم، گستره واژه بزرگی مطرح می شود که در این جا داستان وار به ان اشاره می کنیم

در کشور ما بسیاری از کم کاری ها با بهانه هایی مثل نظر رهبری، کودتای نوژه، نبود حداقل بودجه و ... پوشانده شده و ابزاری برای رفع مسئولیت محسوب می شوند 

وقتی به عمق داستان می رویم ، به وضوح متوجه می شویم که ذره ای از این مسائل مطرح نبوده و مدیران درون سازمان علاقه و دلسوزی برای تغییر ندارند و در ظاهر حرف های بسیار روشنفکرانه می زنند و در عمل چاه های عمیق فروپاشی سیستم هستند 

 

اقدامات انجام شده در نیروی هوایی کاملا جزیره ای بود و راهبردی یکپارچه در آن دیده نمی شود و علت را چه باید جست؟ 

توسعه دانش ساخت هواپیما در ایران                                             لینک

 

این مصاحبه نگاه رهبری را به توسعه جنگنده داخلی و حمایت از آن نشان می دهد که حداقل بهانه هایی مثل رهبری، کودتا و بودجه را خط می زند

ماجرای استقبال رهبر انقلاب از خلبان‌های صاعقه                              لینک

 

908612_510.jpg

 

در قضیه نیروی هوایی این صحبت ها به وضوح نشان می دهد کندی پیشرفت و توسعه برتری هوایی در کشور را در مدیریت آن نیرو باید جستجو کرد 

بویژه بعد از مقایسه تجربه و سابقه این نیرو با نیروهای تازه تاسیس تری مثل پدافند هوایی ارتش، نیروی هوا و فضای سپاه و نیروی دریایی ارتش

که در همه این نیروها راهبرد آینده نگرانه تعیین شده است و در نیروی هوایی چیزی از آینده نگری و تغییر دیده نمی شود 

 

در حالی که ساده ترین نگاه به توسعه نیروی هوایی ما را به چنین راهبردی می رساند 

roadmap_air_force_military_ir.jpg

 

مثال مستقیم رو در شهر سوسنگرد می زنم که در رسانه ها ضدانقلاب کم بود ها شهرستان را به عنوان تلاش مرکز برای فقیر نگه داشتن منطقه مطرح می کنند

در حالی که در واقعیت کارشناسان پایینی موانع اصلی ویرانی شهرستان هستند و هرگونه تلاش برای سرمایه گذاری در شهرستان را با مشکل تراشی با شکست روبرو می کنند

که مبادا صندلیشان در خطر قرار گیرد و میز بیشعوریشان بر مردم از دست برود یا کم رنگ شود 

 

برداشتی کوتاه از جمله ای مهم در مستند نبرد امواج       دقیقه 41       لینک

201861011921896171659157267292885918.jpg

 

امیر غلامی 

جانشین اسبق پدافند هوایی ارتش

نقل قول

 

روز اولی که من رفتم پدافند هوایی، یه جلسه ای همه معاونین و مسئولین پدافند هوایی رو جمع کردم 

مسئول لجستیک یا مسئول اماد پدافند هوایی، یک لیست 3 صفحه ای رو به من داد و تو جلسه بلند شد عنوان کرد 

گفت ما از نیروی هوایی این 3 صفحه قطعه رو درخواست کردیم، 280 خرده ای قطعه بود 

اینا رو درخواست کردیم و بهشون هم اعلام کردیم که اگه این قطعات رو به ما ندن، کل شبکه پدافند هوایی راداری تا 6 ماه دیگه خوابیده

و دیگه راداری وجود نداره و کنترل فضایی هم دیگه تو ایران وجود نداره

من هم ناراحت شدم ، این همه، این همه مسئولین احساس مسئولیت نمیکنه پدافند ، میگه به من چه ! نیروی هوایی تامین کنه این قطعات رو تا من کشور رو اداره کنم 

من همون جا صداش کردم ، یه سطل اشغال هم کنار دستم بود تو جلسه

اون لیست رو گرفتم و پاره کردن و ریختم تو سطل 

گفتم شما باید پدافند رو اداره کنید 

اگر نمی تونید اداره کنید، وجودتون معنی نداره

اگه نمیتونید باید برید 

 

اولین چیزی که به فکرم رسید، دانشکده صنعتی اصفهان بود 

یادم اومد 5 - 6 سال قبل یک رادار بهشون دادم 

بلافاصله حرکت کردم و رفتم دانشگاه صنعتی، گفتم رادار ما رو چکار کردید؟

گفتم گیرنده رو بطور کامل میتونیم بسازیم 

گفتم رادارهای بزرگ ما رو دیدید؟ گفتن آره 

گفتم بیاید یک رادار بزرگ برای ما بسازید و یک قرار داد باهشون بستیم و اونها متعهد شدن یک ساله به ما یک گیرنده رادار بدن 

اون 280 قلم قطعه، 270 تاش قطعات گیرنده بود که با ساخت اون گیرنده نیاز به اون ها مرتفع میشد 

 

 

این روایت واقعی از یک نیروی کاملا وابسته به تکنولوژی بود که مدیر ان منتظر نماند که دیگران برایش قطعه تهیه کنند

و خودش اقدام کرد و جلوی روند کارمند صفتی و بی مسئولیت زیردستش را گرفت 

 

در بسیاری از ارگان ها و شرکت ها نیروی کارمند صفت از جملاتی مثل 

میگه به من چه ! فلان بخش تامین کنه تا من کشور رو اداره کنم 

چرا به خودم زحمت بدم، شرایط همینطوری خوبه 

کی قدر زحمات منو میدونه که کار کنم

به اندازه حقوقم کار میکنم و کار بیشتر یعنی حقوق جداگانه و پول جداگانه 

چرا بیشتر از تایم اداری بمانم و حضور داشته باشم

باید کار مردم را به مشکل بیندازم تا قدر من رو بدونن 

همه اینجا بیسواد هستن و فقط من کار رو میدونم 

 

و ....

n00004812-b.jpg


اصل بر سیستم محور بودن است ولی سیستم نمیتونه تغییر شکل بده، بلکه انسان ها هستن که تغییر و رشد رو به سیستم میارن

سیستم در بهترین حالت حافظ وضع خواهد بود و به مرور سبب افزایش کاغذ بازی و موانع می شود. 

1523871.jpg

اینجاست که مدیری کارآمد و دلسوز، خط شکن و تغییر دهنده سیستم هست 

کسی که به جای بی خیالی و کارمند صفتی روی مشکلات پل بسازد و کار را جلو ببرد 

 

1_p7AnAYyvugU5ZzIdZNX71Q.jpeg   >>>>>>>>>>   N82054193-70686174.jpg

 

 

آیا این صحبت ها شعار و تئوری هست ؟ ؟ 

مثال های واقعی در ایران داریم 

 

شهید احمد کاظمی      مدیریت میدانی شهید کاظمی به روایت شهید طهرانی مقدم       لینک 

شهید حسن باقری       آخرین روزهای زمستان                                                        لینک

شهید منصور ستاری     

شهید طهرانی مقدم

 

دکتر محمود حسابی 

دکتر علی اکبر اعتماد 

مرتضی سلطانی          بنیان گذار مجموعه زر ماکارون                                          لینک

 و .....

 

 

اینجا چند سوال مهم هست که باید جواب بدیم 

- چرا مسئولیت پذیری در کارمندان نیست و راهکار چیست؟ 

- چگونه افراد و مدیرانی این گونه را می توان ساخت و حمایت کرد؟ 

- تغییر سیستم بدون فروپاشی چگونه ممکن هست؟ 

 

تقدیم به جناب @MR9

 

  • Like 2
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

معجزه ای در راه نیست جز رویش کاشته ها
صحبت دوستی منو یاد یکی از نکات مدیریت انداخت، صحبتی که از دل حس های گوناگون جامعه ما بیرون میاد

این صحبت و جمله ها همه از دل واقعیت های پیرامون ما میان ولی چون منظم نیستن بصورت غر و ناامیدی بروز می کنن

 

در حالی که اگر این صحبت ها کنار هم درست چیده بشن قطعات یک پازل از طرح ذهنی و مشکلات جامعه را نشان می دهند. 

 

bhtryn-bzy-pzl-60khs-ndrwyd-1.jpg

 

نقل قول

انتخابات با مهره های همیشگی و کلیشه‌ای من که دیگه داره حالم بهم میخوره ازین سیکل باطل قشنگ باید برای یک۸ سال دیگه حرص و جوش خوردن و نابودی عمرمون اماده بشیم

 

در دل این جمله چه چیز نهفته است؟؟

تکرار مکررر یک وضعیت و افراد تکراری و ایده های تکراری ؟

انتظار برای تغییر توسط فردی دیگر؟

صبر و هزینه 8 ساله که آیا بشود یا نشود؟

 

در دیدگاه مدیریتی عامل اتفاق بسیار مورد توجه هست و بارها گفته می شود که خود باید سبب ساز باشیم تا اینکه معلول انتخاب های دیگران شویم

اما چگونه؟

 

اول باید بدانیم چه می خواهیم و آینده را پیش بینی کنیم

آینده پژوهی و اندیشی بر مبنای تجربیات دیروز، نیازها امروز و خطرات فردا انجام می شود. 

 

مقاله نوشتن سناریو این گام رو معرفی کرده است.             نوشتن سناریو     لینک

9cgmktlwbsvx.png

 

 

 

دوم انتخاب مسیر مناسب برای رسیدن به هدف 

 

این یکی خیلی مهمه 

تو ایران همه اهداف قشنگ تعریف می کنن 

ولی تو اجرا و اولویت بندی ، پروژه و طرح رو به یک فاجعه تبدیل می کنن

انتخاب طرح با داشته ها، مالی، امکاناتی، زمانی و دانشی انجام می شود و مدام و مرحله ای اصلاح و بهبود پیدا می کند. 

این بخش نقطه اشتراک تمام شکست های پروژه ای در جهان است. 

 

تجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت اول                 لینک

unnamed~27.jpg

 

 

سوم کاشتن بذر و نگهداری تا برداشت 

در آخر و ساده ترین کار گام برداشتن به سمت هدف است، بعد از آن در صورت درستی دو مورد قبل همه چیز بصورت عجیبی ساخته می شود

اینکه می گویم عجیب ، واقعا عجیب است که هر اتفاقی بهترین اتفاق در پیشبرد پروژه است. 

 

در این مرحله بذر پاشیده می شود و آبیاری می شود و در زمانی کمتر از انتظار واقعی جوانه زده و رشد می کند

در حقیقت با اقدام اولیه و بذر که می پاشیم سبب اتفاقات دلخواه در اینده می شویم

و ان وقت است که انتخاب های دیگران در پلن ما مشخص می شوند و در طولانی مدت انتخاب های مورد نظر ما را انجام خواهند داد. 

 

در مثال انتخابات دوستمان به 8 سال اشاره کرد و من می گویم در کمتر از 3 سال بهترین جواب از تلاش ما بدست می آید. 

twlyd-6750-tn-bdhr-dr-mjmw60h_hy-khsht-w-Sn60t_-t60wn-rwstyy.jpg

برای مثال طرح شفاف سازی یا اصلاح مدیریت را بصورت ساده ارائه می دهیم

و بعد انتشار آن را در دستور کار قرار داده و سبب می شویم که ذهن دیگران و جامعه با آن آشنا شود

به تدریج فضا برای حرکت به سوی این هدف آماده شده و خواسته ها تحقق پیدا می کند. 

 

-----------------------------------------

این تاپیک تلاشی برای اصلاح مدیریت در کشور و صنایع نظامی هست و اولین گام را تغییر نگاه مدیریت با ابزار ساده و مفاهیم ساده و جذاب دیده است. 

 

تاپیک امنیت غذایی جامعه هم تاپیک ارزشمند دیگری هست که با هدف تغییر نگرش و نمایش اهمیت امنیت غذایی و راهبردی بودن این آیتم در اقتدار کشور توسط دوست خوبمان آقای @Overdose تهیه و در حال تکمیل است.     لینک

 

 

آینده را عمل امروز ما می سازد. 

اگر بفهمیم که کسی جز خودمان بارمان را حمل نمی کند، حتما حرکتی برای آینده خواهیم کرد. 

ayndh-pjwhy-chyst-1-1024x619.jpg

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Like 1
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ارزیابی صبر استراتژیک 

 

انفجار شبکه برق تاسیسات غنی سازی نطنز یکی از اتفاقات ناراحت کننده ای بود که یک سوال قدیمی را زنده کرد. 

آیا عدم پاسخ ایران به حملات تروریستی اسرائیل چه در داخل و چه در سوریه توجیه دارد؟

آیا صبر استراتژیکی که مسئولان می گویند رفتار درستی است؟ 

چگونه این مفهوم قابل ارزیابی است؟ 

 

پیشتر بحث شد صبر استراتژیک چیست و در چه موقعیت هایی کاربرد دارد؟              لینک

اما کارامدی یک راه متفاوت از ماهیت آن است؟ چرا که شرایط محیطی بر کارامدی و به جا بودن راه بسیار موثر است. 

 

بر 11 آذر 1399 در 13:04 , arminheidari گفت:

صبر استراتژیک یا Strategic patience به معنای خویشتن داری ویا عدم واکنش تند به یک اتفاق با هدف استفاده از زمان برای تغییر یا گذر از شرایط باشد. 

استفاده از زمان هنگامی مهم می شود که:

1- واحد مدیریتی مشغول انجام امر مهمی باشد و هر اقدام دیگر سبب ایجاد حاشیه و آسیب با راهبرد اصلی می شود. 

2- حین حاشیه های موقت، برای عدم میدان دادن به حاشیه آن را مشمول زمان کرده و اجازه هم سطح سازی حاشیه با مدیریت داده نمی شود. 

cd7745b16153f5f6c1003a54a95ea0aa.jpghowtogoalfocus.jpg  

 

اولین راه برای ارزیابی درست بررسی هدف گذاری اولیه و حین مسیر است که می توان به نظریه هدف گذاری رسید که به SMART معروف است و یک راه کاربردی در این زمینه است. 
 

Untitled-3.jpg

 برای ارزیابی صبر استراتژیک، باید پارامترهای SMART را در مورد هدف گذاری بررسی نمود. در غیر اینصورت رفتار، صبر تعبیر نشده و تنها توجیه تلقی می شود. 

 

* هر امتیازی باید ارزش گذاری شود و بیش از مبلغ خاصی نباید برای ان هزینه و صبر کرد. 

تعیین هدف باید همراه با زمان باشد، یعنی بعد از گذشت زمان مشخص دیگر برای آن نمی توان صبر کرد و باید جلو رفت. 

 

* هدف بزرگ و اصلی در طی مسیر نباید گم شود و فدای ابزار گردد. 

fzysh-bhrh-wry-b-rdyby-zmn.jpg                                         hdf-wsylh-r-twjyh-nmykhnd.jpg

 

* اگر اتفاقی تکرار شود ، به تدریج حکم عادت و حق را پیدا می کند و پس گرفتن و مخالفت با آن هزینه ای بسیار بیشتر دارد. 

پس چرخه عادت سازی، یعنی پاداش باید قطع یا تولید شود.

برای مثال در خصوص رفتار دشمن پاداش اشتباه بوده و در خصوص رفتار درست از ما پاداش بسیار مهم است. 

 

* هدف گذاری باید تکه تکه، قابل اندازه گیری و قابل هضم و انجام باشد. تا توجیه و یا عدم توجیه صبر بصورت مداوم ارزیابی شود. 

ارزیابی عامل مهمی در ادامه تلاش برای رسیدن به هدف دارد و سیستم را از ناامیدی در نزدیکی هدف باز می دارد. 

chrkhh-60dt-h-1030x1030.png     818-1-8b.jpg

 

* در حین صبر استراتژیک باید دنبال رفع ضعف ها و پیشبرد اهداف بود. 

پیشبرد اهداف تنها راه درست شکستن صبر استراتژیک است چون موقعیت و شرایط بازی به طور کامل تغییر می کند. 

count-how-many-times-these-business-leaders-tried-before-succeeded-600x300.jpg

 

تکمیل ارزیابی SMART با فرض کمال

برای ارزیابی بهتر نظریه SMART،  باید فرض های ساده کننده مطرح کرد و به حداکثر مرزهای ممکن رسید. 

برای مثال اگر در مذاکره هستیم ، فرض بگیریم که خواسته های خود را تمام و کمال بدست می آوریم و فلان امتیاز را تمام کمال می دهیم

یا در یک موضوع راهبردی فرض کمال مطرح می شود که به نوک فناوری رسیده ایم 

و سوال نهایی را می پرسیم؟ آیا این همان چیزی بود که می خواستیم؟؟

 

confiane_en_soi_force_mentale-e1466345131357.jpg

 

فرض رسیدن به کمال کلید پرسش سوالات مهمی است که در آن ارزیابی کاملی از راهکار نشان می دهد. 

اگر چه این فرض اتفاقات پیش بینی نشده و راه های جدید در نظرگرفته نمی شود ولی ارزیابی خوبی از واقعیت انتهای راه در مقابل اهداف اولیه طرح را نشان می دهد. 

این روش همچون سناریو نویسی است و تنها در هدف گذاری باهم تفاوت دارند

مقاله مدیریت بحران 2 -  نوشتن سناریو          لینک

 

پرویز امینی در کانال شخصی خود نقدی را در این خصوص مطرح کرده است که به عنوان یک مثال ابزار ارزیابی قابل تامل است.     لینک

خلاصه صحبت این است که

نقل قول

اصل و چکیده ادعا این است که اگر به ترورها پاسخ دهیم، مذاکرات و راههای دیپلماتیک برای کاهش یا از بین بردن تحریم ها از بین خواهد رفت و اساسا اسراییلی ها برای برهم زدن مداکرات و برای جلوگیری از پایان یا کاهش تحریم ها، دست به این عملیات تروریستی می زنند.

 

در یک ازمون فکری می توان این ادعا را به یک وضعیت بسیار حداکثری گسترش داد. فرض کنیم امریکایی ها و اروپایی ها حاضر باشند همه تحریم ها رابدون هیچ چشم داشتی بردارند. همچنین همه محدودیت های هسته ای ایران نیز بردارند و مثلا هر سطحی از غنی سازی که خواستیم بتوانیم بکنیم و نظارت های سرسختانه را هم کنار بگذارند.

علاوه بر این به شکل فنی و مالی کمک کنند ما نیازهای هسته ای خود برای تامین انرژی برطرف کنیم و حداکثر با داشتن سلاح هسته ای ایران نیز موافقت و حتی به ساخت ان نیز کمک کنند.

 

در قبال این وضعیت انها تنها یک شرط بگذارند که به هر دلیل ایران حق ندارد در برابر هر گونه تعدی، تجاوز و ترور حتی با یک گلوله عملیات دفاعی و تلافی جویانه انجام دهد و چنانچه به این کار مبادرت کند، همه امتیازات سلب و همه محدودیت ها و همه تحریم ها به شکل حداکثری برخواهد گشت و احتمال حمله نظامی نیز خواهد بود.

 

آیا عاقلانه است که ایران در قبال این امتیازات بسیار رویایی این شرط را بپذیرد؟ خیلی واضح است که پذیرش این وضعیت برای هر انسان عاقل یا جامعه عاقل چقدر حماقت امیز است. چون اصل موجودیت خود را معامله کرده است و اساسا وقتی موجودیتی در کار نباشد، امکان استفاده از ان امتیازات نیز ولو رویایی ناممکن است.

 

این تحلیل اگرچه ناقص است ولی مسیر درستی را برای ارزیابی انتخاب کرده و یک نمونه ارزیابی فرض کمال محسوب می شود.

 

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

موانع (زدایی) زایی اداری بر سر فعالیت ها 

 

امسال به سال تولید، پشتیبانی ها، مانع زدایی ها نام گذاری شده است. 

نامی به جا بیانگر صدای ناله همه تولیدکنندگان و کسب و کارها است. 

اما چگونه می توان از این شعار به عمل رسید؟؟ 

 

سال تولید، پشتیبانی ها، مانع زدایی

01~11.jpg

 

همیشه می شنویم که در کشورهای دیگر زمان اجرایی شدن کسب و کار بسیار کمتر از ایران است ولی تمام تلاش ها نتوانسته گره اصلی را باز کند.

بر خلاف انتظار موانع اداری از مدیران رده بالا شروع نمی شود، بلکه با سنگ اندازی و وقفه در رده های جز جریان دارد. 

چابک نبودن در مقابل مسائل اولین اثر موانع اداری هست که شامل :

 

- الزامات سختگیرانه، نامتناسب و هزینه زا برای مراجعین

- پیچیده بودن و زمانگیر شدن امور اداری

- کارمند صفتی مدیران جز

 

همه این این موارد و دیگر موارد موجب بار زیادی روی دوش کارآفرین داخلی شده و این درحالی هست که الزام قوانین داخلی و خارجی برای کالای خارجی به مراتب کمتر است. 

 

برای مثال

در قراردادهای خرید خارج شرکت نفت در صورت لغو و یا اشکال قرارداد، فروشنده خارجی می تواند 95 درصد مبلغ قرارداد را به عنوان جریمه درخواست کند

این درحالی است که در قرارداد داخلی شرکت دولتی موظف به هیچ پاسخگویی نبوده و سیکل اداری تنها برای مبالغ بالای 1 میلیارد تومن ارزش استفاده دارد که آن هم با اگه و اما همراه است. 

 

این موضوع در قراردادهای فوتبالی کشور به خوبی دیده می شود که قوانین برای افراد خارجی به مراتب برتری بالایی نسبت به ایرانی ها دارد. 

علت این امر را بیشتر در منجمد بودن افکار و فرار از مسئولیت پذیری مسئولان باید جست که موارد خاص را عمومی و عادت کرده اند

 

03~1.jpg

 

- الزامات سختگیرانه، نامتناسب و هزینه زا برای مراجعین

در فرآیند انجام امور اداری قوانین و بندهایی وجود دارد که در صورت تایید بازرس و تحقق آنها مجوز کار داده می شود. 

این قوانین از تجربیات یا پیش بینی آینده ایجاد شده اند ولی بدلیل چابک نبودن و عدم درک بروز از وضعیت جامعه گاها به ضد هدف خود بدل می شوند.  

و شرایط با اجرای این قوانین غلط و خشک مزید بر علت شده و کارآفرین را از کرده خود پشیمان می کند. 

 

برای مثال الزام به داشتن فلان مدرک یا فلان دستگاه غیرضروری که جز بار مالی و مانعی بر سر فعالیت مورد نظر تاثیری نداشته و سبب بار مالی اولیه سنگین و عدم تحقق سودآوری کار می شود و عملا شکستی از پیش تعیین شده رقم می خورد. و وای اگر کارشناس مربوطه کمی بی شعوری داشته باشد. 

 

و این همان مثال سنگ بزرگ علامت نزدن هست که با ایجاد یک شرایط رویایی در شروع کار، هرگونه شانس موفقیت را از بین می برند.

در حالی که در یک برنامه درست بندهای ضروری مبتنی بر حداقل ها بسته می شود و بقیه الزامات باتوجه به سودآوری، میزان تولید، میزان سابقه به تدریج و در راستای بهبود کیفیت و کمیت تولید و کاهش هزینه ها الزام می شود. در حقیقت چینش الزامات از حالت بازرس و جلوگیری از تخلف به مولدی برای کمک به کارآفرین چیده می شود. 

04.jpeg

 

نقل قول

 

داستان نگهبان

روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟

سرباز دستپاچه جواب داد: «قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!» لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: «این سرباز چرا این جاست؟»

افسر گفت: «قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!» مادر لویی او را صدا زد و گفت: «من علت را میدانم، زمانی که تو ۳ سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز ۴۱ سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!»

فلسفه عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق، هنوز ادامه دارد!

 

 

 

- پیچیده بودن و زمانگیر شدن امور اداری

 

گاهی اوقات که نه ، بیشتر اوقات مسیر بروکراسی آنقدر پیچیده و طولانی می شود که هم انرژی و هم امید و هم زمان کار از دست می رود. 

شاید بی راه نباشد که دچار بلای بروکراسی شدن را بدترین دعا در حق کسی می گویند. 

 

شرکت های دولتی برای آسان تر شدن کار فرآیند و فلوچارت مسیر را تعیین می کنند، بی آنکه بدانند مسیر از پایه اشتباه هست و فرصت رسیدن به تولید را از شرکت می گیرد. در حالی که هر مسیری باید به بهبود کیفیت و کمیت تولید و درآمد شرکت منجر شود نه آنکه حجم کاغذ و یا سرمایه خوابیده را بیشتر کند. 

 

06~0.jpg

 

 

- کارمند صفتی مدیران جز

پیشتر در مقاله مسئولیت پذیری شرط اول مدیر موفق کمی بحث شد که خلاصه ای از نگاه کارمند صفتی را نشان می دهد.    لینک

 

بر 28 بهمن 1399 در 17:09 , arminheidari گفت:

در بسیاری از ارگان ها و شرکت ها نیروی کارمند صفت از جملاتی مثل 

میگه به من چه ! فلان بخش تامین کنه تا من کشور رو اداره کنم 

چرا به خودم زحمت بدم، شرایط همینطوری خوبه 

کی قدر زحمات منو میدونه که کار کنم

به اندازه حقوقم کار میکنم و کار بیشتر یعنی حقوق جداگانه و پول جداگانه 

چرا بیشتر از تایم اداری بمانم و حضور داشته باشم

باید کار مردم را به مشکل بیندازم تا قدر من رو بدونن 

همه اینجا بیسواد هستن و فقط من کار رو میدونم 

 

و ....

 

کارمندانی که در آرزوی صندلی بالاتر، بذر تکبر را در درون خود می کارند تا ارباب رجوع هرچه بیشتر در مقابلشان خم شده و خودخواهی آنان را ارضا کند

کسانی که فارغ از هر دیدگاهی با مانع زایی بر سر امور مراجعین، میز خود را به گردنه راهزنی تبدیل کرده اند. 

افرادی که سیستم های بازرسی با همه حجم خود حریفشان نشده و هیچ مجلسی آنان را استیضاح و بازخواست نمی کند و حتی تغییر حکومت هم صندلی آنان را تکان نمی دهد

اینان بزرگترین مشکل سیستم اداری ما هستند و مولد اول بی شعوری

 

تنها راه درمان این درد را می توان موارد زیر برشمرد: 
سنجش عملکرد کارمند بر مبنای رضایت مندی کارمندان

دخیل شدن در منافع کار 

ایجاد الگوهای درست

شایسته سالاری

 

نصیحت دوستی در بخش امور اداری،

هر کسی که وارد این اتاق می شود با کوله باری از خستگی و مشکلات آمده 

اگر کارش را راه بیندازی دعای خیرت می کند 

و اگر کارش را راه نندازی نفرینت می کند 

و با دل آزردگی مطمئن باش که دعایش در آنی اجابت می شود و تو می مانی و ان دعا 

و به شخصه هزاران بار حرفش را دیدم.

02~4.jpg

 

 

در انتها باید گفت که بخش زیادی از اتفاقات و رشد ها در کشور ناشی از 

کر بودن و استقامت بالای کارآفرینان در کشور است که نه صدای سوت ناامیدی تماشاگرنما ها را می شوند و نه از خارهای مسیر خسته می شوند. 

و آتش به اختیار عمل کردن مدیرانی هست که با تشخیص صحیح مانع فدا شدن فرصت به خاطر قوانین بی مورد و دست و پاگیر می شود هر چند برایشان مسئولیت و هزینه داشته باشد. 

 

f152f46c416fb17c0ae344970737f42f.jpg

 

اگر کار آفرین نیستیم، حداقل کمک حال باشیم تا سنگ انداز

 

تقدیم به روح بلند پرواز شهیدان احمد کاظمی، ستاری و طهرانی مقدم            لینک

 

 

 

 

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Like 2
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مدیریت صحنه نبرد

در مقاله شاید از خود بپرسید که چه ربطی به مسائل نظامی دارد؟، شاید کمی صنایع نظامی را پوشش دهد ولی اصلا با مسائل میدان نبرد جایی که خمپاره و گلوله می آید تناسبی ندارد!. مثال مدیریت صحنه نبرد در هم تنیدگی این مسائل مدیریت را در همه حوزه ها نشان می دهد و با کمی دقت متوجه می شویم که تنها اشکال عوض می شود ولی اصول پای برجا می ماند. و با این مثال خواهیم دید که آفت کارمند صفتی چگونه در میدان نبرد دامن یک ارتش را می گیرد. 

 

0z6_2020-09-14_23-31-47.jpg

 

وقتی از چابک نبودن یک سیستم صحبت می کنیم، منظور عدم تناسب کیفیت خدمات و عملکرد با میزان نیرو و داشته ها هست.

در ظاهر همه چیز خوب و باشکوه است ولی هنگامی که از دور نگاه می کنیم، سیستم شبیه فیلی سنگین و کند است که هزینه جاری آن (خون در گردش) تعجب آور است. 

دفاع اولیه هم این است که سیستم بزرگ هزینه اش زیاد است ولی به جایش کارهای بسیار بزرگتری را انجام می دهد. 

در آن مقیاس این هزینه توجیه دارد. 

 

1564392060600.jpg

 

این صحبت برای یک ذهن کنجکاو بیشتر حکم توجیه را دارد و ذهن پویا در پی راهکاری برای یافتن راهکاری خلاقانه می گردد. 

این مقایسه ذهنی ، زمانی معنی پیدا می کند که بازدهی یک تیم چندنفره تکاور با یک لشکر پیاده مقایسه می شود

 

b1po_2020-09-14_23-08-13.jpg                    969924.jpg

        عملیات پر هزینه و پر تلفات در سواحل نرماندی (بر مبنای موج انسانی)                  عملیات سبک نیروهای تکاور در دفاع از خرمشهر ( بر مبنای خلاقیت و مهارت فردی)

 

ارتش آمریکا که با دو تجربه جنگ جهانی، جنگ کره و جنگ ویتنام، خواستار تغییر فرم حملات از موج انسانی به ضربات دقیق و حرفه ای با نیروهای تکاور شد. 

 

بزرگترین مانع و پرسش >>>>   مدیریت تعداد بالای نیروی باارزش بود که از دست یک فرد یا تیم بویژه از پشت بیسیم خارج بود. 

اما این مانع خود به انگیزه ای برای توسعه مدیریت صحنه نبرد تبدیل شد. 

تجربه طرح و برنامه ریزی در هدایت جنگنده های بریتانیایی در جنگ جهانی دوم و به طبع آن در جنگ های بعدی، بهترین سنگ بنا برای این کار بود. 

 

f355b8f665e4874d5fa1f672a82f18c0.jpg           the-merlin-chorus-battle-of-britain-portfolio-29.jpg

 

هدایت جنگنده های اسپیدفایر بر خلاف، هدایت نیروهای پیاده چند تفاوت بارز داشت: 

* تبحر و هوش بالای نیروی عمل کننده 

* درک نیرو از تاکتیک ها 

* توان تصمیم گیری در میدان نبرد

* مهارت بالا در اجرای تاکتیک مدنظر

 

در حقیقت نیروی عمل کننده دیگر یک ربات و اجرا کننده صرف دستورها نبود، بلکه صحنه نبرد را می دید، فکر می کرد، تصمیم می گرفت و متناسب اجرای فرمان می کرد. 

اینگونه اجرای تکنیک و بخش زیادی از تاکتیک به نیروی حاضر در صحنه سپرده میشد و فرماندهان بر حفظ و انسجام استراتژی تمرکز می کردند. 

 

به مرور مدیران باکیفیت رده پایین ابزار اصلی مدیریت صحنه نبرد شدند ولی با از دست دادن یا اشکال برای این نیروها، احتمال از هم پاشیدگی نیروها بسیار بیشتر می شد. 

چیزی که ما در دفاع مقدس شاهدش بودیم. 

امثال شهید حسن باقری با تکیه بر فرماندهان جزئی که دستورات و فرامین را به خوبی اجرا کرده و اطلاعات درستی از صحنه نبرد گزارش می کردند و در میدان تصمیم های درست را به موقع می گرفتند و عملا فشار کاری را از دوش ستاد و قرارگاه می گرفتند، توانستند عملیات های موفقی را سازماندهی کنند

و در لحظه ای که این سلسله اعصاب فرماندهی به هم خورد شکست و از همپاشیدگی ایجاد شد که مثال بارزش صحبت های شهید باقری بعد از عملیات رمضان و با تکیه بر بی تفاوتی این مدیران رده پایین است. چیزی که در عملیات رمضان سبب شکست شد تفکر کارمند صفتی بود که جای تفکر جهادی و مسئولیت پذیری را گرفته بود و این نکته خود افت هر سیستمی است.

 

لینک ویدیویی صحبت های شهید حسن باقری خطاب به فرماندهان جزء                لینک آپارت           bca39764-43d8-46f7-9d28-6d648d8299f8.jpg

 

حلقه مدیریتی جزء کاملا وابسته به عملکرد، روحیه، مسئولیت پذیری و توان جسمی و روحی فرماندهان و مدیران جزء بود 

راهکار تقویت حلقه مدیرات جزء:

- آموزش مناسب و کاربردی (تربیت مدیر جزء)

- شایسته سالاری در مدیران جزء 

- استفاده از فناوری های سخت افزاری 

- تولید برنامه های نرم افزاری مدیریت صحنه نبرد

 

هر 4 مورد و موراد بیشتر توسط استراتژیست ها، هدف گذاری شد و تحولی بزرگ در نیروهای نظامی بویژه نیروهای نظامی آمریکایی ایجاد کرد. اکنون مدیریت نبرد به یک ابزار بسیار قوی و راهبردی در دفاع آمریکا محسوب می شود. 

 

اکنون دیگر اتاق مدیریت جنگ، به محلی برای مدیریت اطلاعات، کاهش حجم و بار کاری و استفاده از سخت افزار برای کاهش تمرکز بر کارهای غیرضروری شده است.

با این شرایط انسان باهوش تمرکز و وقت کافی برای کار روی موضوع اصلی و ایجاد خلاقیت خواهد داشت. 

 

USAF-CAOC__pc-adaptive_768_medium.jpg       Command-and-Control_pc-adaptive_768_medium.jpg

                                        اتاق مدیریت صحنه نبرد                                   حجم بالای داده های دقیق و مدیریت اطلاعات در چشم فرماندهان عالی تا جزء

 

 

W1300-C4I-Landscape.png

ارتباط منسجم همه نیروها با یکدیگر

 

خطر: 

با آمدن تکنولوژی صحنه نبرد چه از نوع سخت افزار و چه از نوع نرم افزار یک خطر بسیار جدی بروز می کند. 

جابجا شدن ابزار با هدف یا تکنولوژی زدگی

 

هدف از مدیریت صحنه نبرد، کاهش بار اطلاعات و انسجام در تصمیم گیری ها است تا به جای تمرکز بر کارهای غیر ضروری ، مدیران با تمرکز بیشتری ماموریت خود را پیش ببرند

 

مثال بارز این خطر جنگ عربستان با یمن هست که علیرغم وجود تکنولوژی های مدرن چه از نوع سخت افزاری و چه از نوع نرم افزاری، ابزار و تکنیک جای استراتژی را گرفته و نتیجه نبرد برخلاف انتظار رقم میخورد. 

 

مثال دیگری که در سازمان های اداری دیده می شود، سیستم نامه نگاری الکترونیک هست که برای کاهش زمان، بروکراسی، ردگیری مکاتبات هدف گذاری شده است ولی در عمل علاوه بر نامه سیستمی، ارباب رجوع مجبور است که نامه را بصورت کاغذی در دست گام به گام با سلسله مراتب پیگیری کند تا جواب بگیرد. 

0824e29e-f6eb-4855-993c-26bd39a2a6a1.jpg                         10-steps-to-take-action-and-eliminate-bureaucracy_4.jpg

 

 

یک پرسش جدی: 

علیرغم نبود چنین سیستم مدیریت صحنه ای با فناوری بالا، چگونه حاج قاسم توانست نیروهایش را به خوبی مدیریت کند؟ 

داشتن فرماندهان جزء با مسئولیت در میدان 

 

چگونه تروریست های داعشی کیفیت بالای مدیریت نیرو را در صحنه نبرد اجرا کردند؟ 

ترکیب مدیران انسانی جز و تکنولوژی های تجاری 

 

این دو سوال و شاید مثال به خوبی نشان می دهد که مدیریت صحنه نبرد متکی بر انسان مسئولیت پذیر است و تکنولوژی تنها ابزار کاهش خطا و بار است و نه بلعکس

 

همه این موارد سبب شده که اکنون نیروهای نظامی علیرغم کاهش هزینه های خود، کیفیت، عملکرد و حتی کمیت خود را در صحنه نبرد افزایش داده و بقای خود را در رزم های آینده تضمین کنند. 

01_cost-of-quality.jpg

 

با یادی از دوست و برادر خوبمان جناب @MR9 که همیشه در این مباحث پیشرو و خط شکن بوده اند. 

و تقدیم به شهیدان حسن باقری و حاج قاسم سلیمانی

 

 

 

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مدیریت صحنه نبرد - تکمیلی

 

شاید درک بهتر از مدیریت صحنه نبرد را کسانی که شبیه سازهای تجاری استراتژیک (یا همان بازی های استراتژیک) کار کرده باشند را بهتر درک کنند. 

این شبیه سازها اگرچه برای بازی و گیم ساخته شده اند ولی پر از نکات درس آموز برای کاربرش هستند. 

 

Age-2_Battle-Royale-Art-Hero.jpg

 

معمولا در نقشه ها و طرح های تعیین شده در شبیه ساز (بازی) دو نمونه سناریو وجود دارد.

نیروهای اندک و محدود 

نیروهای پرتعداد و متنوع 

 

معمولا در نبرد های چریکی محدودیت نیرو سبب می شود تا نیروها از حداکثر کارایی خود استفاده کنند و گاها بدون تلفات و کشته ای ماموریت خود را تمام کنند. 

در حالی که در نبردهای سخت که با فتح موضع خاصی همراه است، تعداد نیروها به قدری بالا هست که کیفیت افت کرده و در هر پیشروی تلفات غیرقابل اجتناب یا سخت است. 

 

اما تلفات چگونه رخ می دهد؟ تلفات معمولا هنگامی رخ می دهد که 

- درگیری مستقیم و شاخ به شاخ

- جدا افتادن نیروها از قوای اصلی

- عدم رعایت گام های زمانی و مرحله ای در تهاجم و گریز

- عدم انطباق با تهدید آنی

- عدم تمرکز بر یک هدف و ایجاد پراکندگی 

 

 

01~12.jpg                 Hero_group_aoe2de.png

خطوط کاملا آشفته درگیری علیرغم شکسته شدن دیواره دفاعی                                                  نیروهای محدود ولی چابک

 

در تصویر بالا و خطوط شکسته به خوبی مشاهده می کنید که علیرغم شکسته شدن دیوار اصلی دفاعی، نیروها پراکنده شده و تلفات رخ می دهد

در این شرایط تا رسیدن به تحقق هدف، توقف حمله ممکن نیست و اگرنه هزینه های داده شده از دست می رود و دشمن سریعا خطوط خود را تعمیر و بازپس می گیرد

در این میان حملات ایذایی برای منحرف کردن دشمن بسیار مهم می شود ولی این حملات هم خود به قتلگاه نیروها بدل می شود. 

 

در این موارد کاربر واقعگرا می پذیرد که تلفات غیر قابل اجتناب است ولی آن را بهینه می کند. 

ولی کاربر رویایی با خود می گوید کاش چند دست و ذهن داشتم که باقی جناح ها شبیه جناح اصلی مدیریت شوند. 

و این جمله راز موفقیت مدیریت صحنه نبرد است. 

 

واقعا اگر هر واحد نیروها توسط مغزی همتراز با مغز اصلی هدایت می شد، به یک باره کیفیت حملات به دشمن بالا رفته و یک حمله هیبریدی شکل می گرفت

- حمله چریکی به نیروهای تنها

- حمله به خطوط لجستیک

- حمله به انبارها و نیروهای کارگر 

- حمله به دیواره دفاعی 

- تحریک نیروی مهاجم برای ورود قتلگاه از پیش تعیین شده

 

اینگونه با حداقل نیرو، زمان و  انرژی دشمنی به مراتب قوی تر را میشد زمین گیر کرد. 

 

 

در مثالی دیگر، شبیه ساز Company of Heros در ماموریت دفاع از تپه مورتین حملات همه جانبه نیروهای آلمانی به شدت باعث استیصال و تزلزل خطوط دفاعی می شود. 

در حالی که دفاع از هر جناح به شدت ساده و مدیریت نیروها قابل انجام است. 

اما حملات همزمان نیروهای مهاجم سبب پراکندگی آتش، عدم اولویت بندی اهداف، عدم جایگزینی با کشته ها و رفتارهای نامناسب در دفاع می شود که در نهایت سقوط خط را رقم می زند. 

mortain_company_of_heroes.png            download~7.jpg  

 

نقشه تپه مورتین در شبیه ساز Company of Heros

 

 

 

فرق کیفیت یک نیرو را در این مثال های تاریخی بهتر می توان یافت: 

 

991123.jpg

 

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوگیری بازماندگی

 

سوگیری بازماندگی یا Survivorship bias نوعی خطای منطقی است که با در نظر گرفتن تنها نمونه های زنده باعث خطای محاسباتی می شود

در این خطای منطقی با حذف ناخودآگاه شکست ها یا کشته ها، بخش اصلی مساله کنار گذاشته می شود و با یک نگاه خوشبینانه، قضاوت اشتباه رخ می دهد. 

 

معروف ترین مثال در این زمینه تلاش نیروی هوایی بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم برای بررسی علل سقوط هواپیماهای خود پس از حملهٔ ارتش آلمان است

 

43.jpg

 

مطالعه قسمت‌های گلوله خورده سعی بر تقویت این هواپیماها و نقاط ضعف آنها بکند، اما تلاش‌های آنان بدون فایده بود و تغییر محسوسی در میزان هواپیمای بازگشته ایجاد نمی‌شد. تا اینکه نیروی‌هوایی سلطنتی آمارشناسی به نام والد را جهت بررسی موضوع استخدام کردند. او پیشنهاد کرد جای مقاوم‌سازی مناطقی از هواپیما که تیر خورده‌اند باید مناطقی که اصلاً تیر نخورده‌اند را مقاوم کرد. نقاطی که هیچ وقت در هواپیماهای برگشته تیر نخوردن احتمالاً همان نقاطی هستند که اگر هواپیما تیر خورده بود قادر با بازگشت نبود.

 

هم اکنون, oldmagina گفت:

فقط یک سوال : این داستانی که نقل کردید در ادامه اش آیااین پیشنهاد مهندس جدید منجر به پایین آوردن آمار سقوط می شود ؟ 

 

بله موثر بود

این اتفاق حتی برای زخمی ها هم رخ داده بود 

برای مثال زخمی کمی وجود داشت که از ناحیه سر و گردن زخمی شده باشند. چرا که آسیب دیدگان از ناحیه سر در میدان نبرد کشته می شدند و این اهمیت کلاه انفرادی را نشان می داد. 

در حالی که بیشتر زخمی ها از ناحیه دست و پا زخمی بودند. 

survivorship_bias_plane.png

مشکل این است که رویکرد گذشته‌نگر این است که بیشتر بر نمونه های زنده مانده تمرکز می کند و عامل اصلی سقوط که در این نمونه ها وجود ندارد را بررسی نمی کند. 

از این رو برای نتیجه‌گیری نیاز دارید تا به همه نمونه‌ها توجه کنید. وقتی تنها به نمونه‌های موفق نگاه می‌کنید ممکن است از رفتارها و اشتباهات مهلکی که نمونه‌های ناموفق به آن دچار شدند، غفلت کنید. شاید به همین دلیل است وقتی از آن حکیم پرسیدند “ادب از که آموختی؟” پاسخ داد: “از بی‌ادبان”.

 

منبع: لینک

 

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Like 1
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
7 minutes قبل , arminheidari گفت:

سوگیری بازماندگی

 

سوگیری بازماندگی یا Survivorship bias نوعی خطای منطقی است که با در نظر گرفتن تنها نمونه های زنده باعث خطای محاسباتی می شود

در این خطای منطقی با حذف ناخودآگاه شکست ها یا کشته ها، بخش اصلی مساله کنار گذاشته می شود و با یک نگاه خوشبینانه، قضاوت اشتباه رخ می دهد. 

 

معروف ترین مثال در این زمینه تلاش نیروی هوایی بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم برای بررسی علل سقوط هواپیماهای خود پس از حملهٔ ارتش آلمان است

...

منبع: لینک

 

سلام

مطلب عالی بود .

فقط یک سوال : این داستانی که نقل کردید در ادامه اش آیااین پیشنهاد مهندس جدید منجر به پایین آوردن آمار سقوط می شود ؟ 

چون اینکه یک موضوع علت موضوع دیگر باشد یا فقط یک همزمانی باشد هم موضوع مهمی است .

ویرایش شده در توسط oldmagina
  • Like 1
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ابزارشناسی فن مدیر موفق

 

مسائل مدیریتی زیاد پیچیده و غریب نیستند، بلکه همان مسائل ساده ای هستند که بدلیل بزرگ شدن و زیر مجموعه دار شدن، از کنترل زمان و نگاه ما خارج می شوند. 

یکی از موضوعاتی که در ابتدا بدیهی می آید ابزارشناسی و استفاده به جا از ابزار برای کارها است. 

 

apqcm6ktcvlj.jpeg

 

ابزار صنعتی متداول آچار و پیچ گوشتی و انبر و ... است که یک صنعت کار موفق ارزش هر ابزار را دانسته و زمان و مکان استفاده از ابزار را خوب تشخیص می دهد. 

در حالی که بسیاری بر استفاده از یک ابزار به جای تمامی ابزارها اصرار دارند.

استفاده از ابزار نامناسب علاوه بر انجام نشدن کار، باعث هرز و بسته شدن راه آسان آن نیز می شود. 

 

 

thumb-690-wkhtwr_pych_gwshty_w_achr_frnsh.jpg       >>>>>>>>>>>>>>>>>>         home-hack-diy-how-to-remove-the-broken-screw.jpg

 

 

نمود این اتفاق در صنایع نظامی اصرار بر استفاده از یک ابزار یا روش است که تقابل غیر منطقی تسلیحات را سبب می شود. 

دو قطبی هایی از جنس موشکی یا هوایی در ایران

                      یا هوایی یا فتح قلب ها در آمریکا 

                پول مزدور یا پیاده میدانی در عربستان 

 

saudi_ara_1592972397.jpg       137540_634.jpg 

 

نتیجه هم چیزی جز حرکت لنگ نخواهد بود بویژه در که در مسائل نظامی طرف مقابل برخلاف پیچ، شعور و آگاهی داشته و پویا عمل می کند. 

 

و در مورد ایران، دشمنانی از جنس آمریکا و اسرائیل که به شدت به سیستم یادگیرنده خود می نازند. 

 

در خصوص بهینه سازی ابزار چندین معیار وجود دارد که مهمترین آنها 

- بهینه سازی زمان و هزینه 

- تناسب ابزار با هدف 

- تنوع حداقلی ابزار بویژه برای موارد پرتکرار

 

*** در اینجا هم باید دریافت که افراط و تفریط وجود دارد

مثال تفریط  در این خصوص دو قطبی جنگنده و موشک است

مثال راهکار تفریط هم ایجاد حداقل یک جاپای قوی برای ابزارآلات عمومی است. 

مثال افراط رنج بالای محصولات متفاوت و پراکنده است. 

و مثال راهکار افراط هم تجاری سازی و استاندارد سازی جهت کاهش تنوع است

 

 

داستان سوریه برخلاف انتظار همه، همه محاسبات را بهم ریخت چه از جانب ایران و چه از جانب آمریکا و چه از جانب عربستان 

و غربی ها می گویند که اگر ابزار میدان را داشتیم سوریه را برده بودیم

و ما می گوییم اگر ابزار متنوع دستمان بود، شاید سردار دلها امروز زنده بود. 

 

13991013000437_Test_NewPhotoFree.jpeg

 

:rose::rose::rose::rose::rose: با یادی از شهید قاسم سلیمانی :rose::rose::rose::rose::rose:

 

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Like 1
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.