امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

این مطالب منطقی و شیوا است ولی مطلب دوستمون لرد اشرفی هم جالب به نظر می رسید و باید فراموش نکنیم که شاید ما فقط پرده اول این نمایش رو دیدیم و فعلا باید دید در مراحل دیگر جنگ چه رخ میده. کوتاه یا طولانی شدن این نزاع میتونه شکل کلی نتیجه ای که میشه ازش بگیریم رو تغییر بده.

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
9 minutes قبل , aminf14 گفت:

این مطالب منطقی و شیوا است ولی مطلب دوستمون لرد اشرفی هم جالب به نظر می رسید و باید فراموش نکنیم که شاید ما فقط پرده اول این نمایش رو دیدیم و فعلا باید دید در مراحل دیگر جنگ چه رخ میده. کوتاه یا طولانی شدن این نزاع میتونه شکل کلی نتیجه ای که میشه ازش بگیریم رو تغییر بده.

 

یه طرفه دیدن ماجرا عواقب خوبی نداره و همین بلایی هست که الان سر ارتش اسرائیل اومده است. 

بعضی نکات برای خوشایند و بعضی مغموم است ولی باید یادگرفت و بکار بست 

 

دو نکته مهم که صحبت های لرد شریفی رو در بر میگیره 

نکته چهارم: مواظب خودفریبی باشیم

نکته پنجم: تا سوت داور بازی ادامه دارد

 

تکرار این نوشته مهم است :

پیروزی تنها به لبخندی و شکست تنها به لب گزیدنی جایز است که بیشتر از آن یعنی از دست دادن فرصت ها

 

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 minutes قبل , arminheidari گفت:

 

یه طرفه دیدن ماجرا عواقب خوبی نداره و همین بلایی هست که الان سر ارتش اسرائیل اومده است. 

بعضی نکات برای خوشایند و بعضی مغموم است ولی باید یادگرفت و بکار بست 

 

دو نکته مهم که صحبت های لرد شریفی رو در بر میگیره 

نکته چهارم: مواظب خودفریبی باشیم

نکته پنجم: تا سوت داور بازی ادامه دارد

 

تکرار این نوشته مهم است :

پیروزی تنها به لبخندی و شکست تنها به لب گزیدنی جایز است که بیشتر از آن یعنی از دست دادن فرصت ها

 

منظور از یک طرفه بودن چیه جناب حیدری؟

مهم ترین چیز اینه ببینیم کلیت جنگ چطوره . ممکنه آتش بس زودهنگام یا مراحل بعدی فعالیت های حماس یا اسرائیل کلیت جنگ رو تغییر بده

همگی موارد شیواست ولی فعلا باید  اصل مطلب که کلیت جنگ و سمت و سوی او هست ببینیم به کجا میرسه

  • Like 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سری به تاپیک کتاب هایی که باید خواند زدم و کتاب هایی رو دیدم که با موضوع این تاپیک هم خوانی خوبی داشتند و خودم باید سری بهشون بزنم 

از این رو اونها رو دسته بندی کرده و تو این پست میارم تا علاقه مندان بتونن پیگیری کنن

هدف بیشتر طرز فکر و ابتکارهایی هست که مدیران میتونن بکار ببندند تا یک سازمان رزم چابک و خلاق داشته باشند. 

البته بهترین مثال ها رو از تو خاطرات و مثال های عینی میشه در آورد تا تئوری خالی

کتاب های تئوری بیشتر برای عمومی سازی مثال ها و توسعه فکر خوب هستن ولی بدون مثال تاریخی کمتر کاربرد پیدا می کنند. 

 

سری کتاب های اصول جنگ

با تشکر از @Amirali123                                 لینک

 این کتاب که دانشگاه دفاع عالی منتشر کرده است، درآمدی‌ است‌ بر‌اصول‌ و قواعد اساسی‌ جنگ، انتظار به ‌حقی است‌ که ‌نظریه پردازان دخیل ‌در امر دفاع‌ توجه ‌اساسی تری نسبت‌ به ‌موضوع ‌داشته باشند.

 

95530.jpg  94676.jpg  95535.jpg

 

فهرست ها رو حتما مطالعه کنید

با عناوین این تاپیک همراهی می کند

osol_11_6e0b.pngoaol_12_sbil.png osol_21_sjjs.png osol_31_xlps.png

 

---------------------------------------------------------------

روایت زندگی حسن باقری (دوره سه جلدی)

شهید حسن باقری ، نامی متفاوت است ، خبرنگار روزنامه ای که تبدیل به نخستین فرمانده اطلاعات رزمی ، معاونت ستاد عملیات جنوب ، فرمانده قرارگاه نصر و اولین فرمانده نیروی زمینی سپاه  گردید  وبه تقریب تمامی عملیاتهای 24 ماه نخست جنگ با نام وی در هم تنیده شد .

با تشکر @MR9

لینک

 

3~115.jpg2~158.jpg1~178.jpg

 

بر 6 آبان 1398 در 14:07 , MR9 گفت:

جلد دوم، روایت زندگی شهید باقری از ابتدای سال 1360 تا فرودین سال 1361 را در بر می گیرد. روایت زندگی «شهید حسن باقری» از بسیاری جهت حائز اهمیت است، در این کتاب مصاحبه هایی با شهید محمدابراهیم همت، شهید مهدی زین الدین، شهیدمهدی باکری و شهید حمید معینیان در سال 1362 و گفتگو با شهید صیاد شیرازی در سال 1375 و مصاحبه با شهید داوود کریمی در سال 1383 مشاهده می شود. هم چنین شیوه روایت علامیان در این اثر جالب توجه و به گونه ای است که راویان این کتاب بر اساس زمان بندی وارد روایت می شوند. گفته های مطرح شده در مصاحبه افراد با توجه به مقاطع و عملیات ها به تفکیک آمده است.

 

----------------------------------------------

خط مقدم

این کتاب برشی است مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم به دور از تخیل و رویاپردازی های نویسندگی. از مرداد سال 63 تا دی ماه سال 65. مقطعی که اتفاقا پر است از حادثه و موانع پیچیده. پر از «نمی توانی» ها و «دیگرنمی شود»ها. پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است».

با تشکر از @MR9

لینک

54089_600_800.jpg

 

--------------------------------

1- درون رایش سوم (خاطرات آلبرت اشپر )_[1969] Inside the Third Reich

خاطرات اشپر ، وزیر تسلیحات و تولید نظامی هیتلر، مردی که آلمان را مسلح نگه داشت ،  نگاهی بی رحمانه به نقش او در جنگ می اندازد و به خوانندگان یک دید کامل از داخل رایش سوم می دهد.. 

2- اشپانداو ،خاطرات محرمانه (خاطرات آلبرت اشپر) _ [1975] Spandau: The Secret Diaries

او به عنوان معمار هیتلر، فرمانده بی قید و شرط دستگاه جنگی آلمان بود . هنگامی که آلبرت اشپر در دادگاه نورنبرگ اسیر و محکوم شد، پس از تبدیل شدن به تنها متهم او شروع به نگه داشتن این دفتر خاطرات محرمانه زد، بسیاری از آن را بر روی کاغذ توالت نوشت. پس از 20 سال حبس، او 25000 قطعه کاغذ توالت در پیش خود داشت و از این نوشته ها او این سند بسیار قدرتمند را شکل داد. 

3.مهندسان هیتلر ،فریتز تت و آلبرت اشپر _ [2010] Hitler's Engineers: Fritz Todt and Albert Speer - Master Builders of the Third Reich

 این اولین نوشتار کامل از دو نفر از مهم ترین شخصیت رایش سوم است. در حالی که افزایش جایگاه در دستگاه آلمان نازی ها نیاز به مهارت های نظامی فراوانی داشت، با این حال استعداد مهندسان آن تا جایی بود که بقای رژیم را تثبیت می نمود، این کار منحصر به فرد با تمرکز بر دکتر فریتز تت و آلبرت اشپر بر اساس بسیاری از عکس های که قبلا منتشر نشده و   پرونده های نازی ها  گردآوری شده است، Blaine Taylor جانباز تیپ پیاده نظام ارتش ایالات متحده در ویتنام توضیح می دهد که چگونه مهندسی و همچنین مهارت نظامی، رایش سوم را برای زنده ماندن تضمین می نمود.

 

با تشکر از جناب @remo

لینک

The_Memoirs_of.jpg             اسپاندو.jpg             618DOh1n39L_SX384_BO1_204_203_200_.jpg

 

---------------------------------------

1- درس های جنگ مدرن ، مناقشات اعراب و اسراییل (جلد اول ) _  The Lessons Of Modern War: The Arab-israeli Conflicts, 1973-1989

2- درس های جنگ مدرن ، جنگ ایران و عراق  (جلد دوم) _ The Lessons Of Modern War : The Iran-Iraq War

3- درس های جنگ مدرن ، جنگ اول خلیج فارس  (جلد چهارم) _ The Lessons Of Modern War: The Gulf War

4- درس های جنگ سال 2006 حزب الله و اسراییل _ Lessons of the 2006 Israeli-Hezbollah War

5- درس های مداوم افغانستان: مبارزه ، اطلاعات، تحول نیروی انسانی و کشور سازی :

The Ongoing Lessons of Afghanistan: Warfighting, Intelligence, Force Transformation, and Nation Building

 

باتشکر از @remo

لینک

514IXdaHAlL_SL500_.jpg             1371572.jpg              123ششش.jpg              22بزر.jpg             44ببزز.jpg

 

 

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کتاب تکمیلی 

 

نظام مدیریت استراتژیک دفاعی 

این کتاب در سه فصل و هرفصل از چند بخش تشکیل شده است. فصل اول پیرامون کلیات، فصل دوم درمورد اطلاعات و شناخت استراتژیک و در فصل سوم در زمینه سیاست های ملی و طرح ریزی استراتژیک دفاعی بحث می کند.

جنگ دنباله سیاست با ابزارهای دیگر است و هدف نهایی جنگ، پیروزی درصحنه های نبرد جهت دستیابی به هدف های سیاسی است. بنابراین تصمیم گیری برای ورود به جنگ یا اجتناب از ورود به جنگ مستلزم ارزیابی و تجزیه و تحلیل وضعیت های سیاسی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیک، جغرافیایی و نظامی کشور هدف و توجه کافی به عوامل متغیر محیط بین الملی به منظورهای ذیل است:

1- تشخیص هدف ها، قابلیت ها، نیات و آسیب پذیری های کشور هدف

2- آگاهی از نقاط ضعف و قوت، محدودیت منابع، امکانات خودی وتعیین تأثیراین عوامل بر قابلیت ها واستراتژی دفاعی کشور

 

با تشکر از جناب @HRA

 

m10_zcg2.jpg         m2a_xhn5.jpg

 

این کتاب در نیم نگاهی

 

1603700210-~1.jpg  1603700230-.jpg

 

 

mm_ru7p_-_Copy.jpg  m2_d29n_-_Copy.jpg

 

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تکنولوژی زدگی 


با توسعه یک سیستم یا سازمان، نگاه مدیران ناخواسته سیستم محور یا تجهیز محور می شود و ارزش نیروی انسانی کمتر دیده می شود. 

همانند انسانی در اجزای بدن خود غرق می شود و اهمیت روح و روان را فراموش می کند 

در حالی که انسان تجهیز را جان می دهد. 

 

man-control-loading-machine-with-flammable-metal-vector-15359634.jpg

 

بحث تکنولوژی زدگی، درد اصلی بسیاری از سیستم ها است.

تکنولوژی زدگی باعث می شود که تجهیز جای انسان را بگیرد بی آنکه کار و اثر اصلی انسان پوشش داده شود
و انسان به جای مدیریت ماشین، توسط ماشین مدیریت شود. 

 

مثال زیبایی که دکتر شریعتی در کتاب انسان بی خود بیان می کند 

انسان کشاورز روزانه 8 ساعت روی زمین کار می کرد و انچنان وقتی برای زندگی نداشت.

با آمدن ماشین، فشار بر روی انسان برداشته شد ولی اینبار انسان به جای 8 ساعت 12 ساعت مشغول کار شد و زمان برای زندگی کردن باز کمتر شد. 

ماشینی که آمد برای کمک به انسان باعث شد مردم بیشتر از زندگی کردن دور شوند. 

و این آغاز ماشین زدگی است که هدف و مقصود اصلی بوسیله تجهیز منحرف و فراموش شود 

و انسان اختیار خود را به ماشین واگذار می کند. 

 

 

nsn-y-mshyn.jpg

 

 

این مساله زمانی واضح تر می شود که انسان برای کاهش فشار روی پرسنل به سوی تهیه تجهیز و ماشین می رود 

و هزینه و وقت زیادی روی انتخاب و خرید آن می گذارد ولی حاضر نیست هزینه ای به مراتب کمتر را برای انتخاب و آموزش پرسنل خوب بگذارد. 

 

درک این موضوع سبب می شود که پیگیر چرایی آن شویم؟؟؟؟

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

در حقیقت معیارهایی چون درآمد، توهم تجهیزات باعث توهم مدیر و فراموشی قدرت انسانی می شود. 

و با توسعه کار، ظرفیت فکر یک مدیر پاسخگو همه مسائل و مشکلات نبوده و به دنبال ایجاد روند های تکراری است. 

و چه کسی می تواند یک کار پر تکرار را خوب انجام می دهد؟؟؟ مسلما ماشین و یا انسان ماشینی شده

 

چرا که ماشین ابزاری بسیار خوب برای جستجو و حفظ کردن اطلاعات زیاد و حل معادلات پرتکرار ساده است 

اگرچه در تعیین معیار انتخاب همیشه محتاج انسان است. 

 

مثال دستگاه پرینتر و نقاش بهترین وجه تمایز بین ماشین و انسان است. 

Career-Change-SM.jpeg

 

این روند اگرچه در تعداد و ظرفیت بالا به خوبی جواب می داد ولی در کوچکترین چالش هایی، دچار بحران میشد.

چرا که ماشین قدرت تصمیم گیری به موقع و انعطاف درست نسبت به موضوعات را نداشت و اپراتور آن نیز به توانایی تصمیم گیری و حل مشکل مجهز نشده بود

این پدیده در جنگ های جهانی سبب مرگ هزاران سربازی شد که با یک تصمیم به موقع می توانستند از تهدید فرصتی عالی بسازند. 

در نتیجه موضوعی به نام مدیریت صحنه نبرد مطرح شد که پیشتر در مورد آن بحث گردید. 

 

0z6_2020-09-14_23-31-47.jpg

 

مدیریت صحنه نبرد                           لینک

 

این ایده مبتنی بر دو اصل بود

1- حذف اطلاعات تکراری و بدیهی و سپردن آن به ماشین

2- ارتقا نیروهای جز به مدیرانی تصمیم گیرنده و اجرایی بصورت توامان 

 

اینگونه ماشین به ابزاری کاربردی در دست انسان قرار گرفته و تنها مدیریت مسائل روتین و تکرار پذیر به ماشین سپرده میشد و انسان آموزش دیده، هدف گذاری و هدایت می کرد. 

 

 

روزی که ابزار جای هدف را گرفت، تکنولوژی زدگی رخ می دهد. 

 

  • Like 1
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نیروی انسانی با شعور و عملگرا

 

یکی از شاخصه های مدیریت موفق، زیرمجموعه با شعور و عملگرا است

در حقیقت یک مدیر خود به تنهایی یک نفر بیشتر نیست و اصل اجرا بدست نیروهای زیرمجموعه وی انجام می گیرد. 

 

حال هرچقدر این نیروها توانمند و همراستا با مدیر باشند، مدیر برای اجرای اهدافش قوی تر است. 

نیروی انسانی همان روح سیستم است که به ماشین و تجهیزات جان می دهد و باعث چرخش و سودآوری انها می گردد. 

 

614-20-Top-Qualities-that-Determine-a-Great-Employee.png

 

وقتی به نیروی انسانی و مدیریت می پردازیم، همیشه بالاترین سطوح را مبنا و پر اهمیت می دانیم 

در حالی که مدیریت به سه بخش قابل تقسیم است. 

managerial-skills.jpg

مدیریت کلان ( استراتژیک و ساختارها)

مدیریت میانی ( تاکتیکی و نهادها)

مدیریت جزء (تکنیکی و رفتارها) 

 

همیشه و در همه حال بحث ها برروی مدیریت کلان هست و تعیین استراتژی

گویی با اعمال یک دستور همه آماده اجرای استراتژی می شوند

ولی استراتژی در نهایت توسط مدیریت جز و کارشناسان جزء باید اجرا شود و نحوه اجرا توسط کارشناس در نهایت تعیین کننده موفقیت یا شکست کار خواهد بود. 

اینجاست که تضمین موفقیت هر طرح منوط به مدیران جزء و اجرایی می شود

 

0308managerquestion.jpg

 

مدیران و کارشناسان جزء 

 

که نقطه تماس دستورات و بخشنامه ها به افراد اجرایی یا ارباب رجوع هستند

که حواس و چشم و گوش مدیران میانی و بالایی هستند

که ناظر بر اجرای قانون و معیار ضوابط هستند

که تعیین کننده زمان طلایی کار هستند

که زبان و ظاهر سازمان هستند

و ...

 

 

* مدیران جزء ویا کارشناسان جز را باید با درکشان از مفهوم قوانین ارزیابی کرد

- عده ای مجری بی قید و شرط قانون هستند و قوانین را چنان سخت می گیرند که امور قفل و ابتر می شود  ( نابود کننده سیستم)

- عده قانون را بصورت نصف و نیمه و باب میل اجرا می کنند و امور کند پیش می رود کمی با اعصاب خردی یا خنده ( بی تفاوت، کارمند صفت، تنبل، رشوه بگیر و ...)

- عده ای قانون را درک می کنند و پیگیر اجرای هدف قانون هستند و سختگیری و اسان گیری را متناسب با حساسیت و شرایط تنظیم می کنند 

 

بدترین و معضل ترین مدیران جزء شامل دسته اول هستند 

بیشترین مدیران اجرایی ما در دسته دوم قرار میگیرند 

بهترین و گشایش ترین مدیران دسته سوم هستند 

 

6062da45da415.jpg

 

وقتی در مورد اصلاح سازمان صحبت می شود اصلاح از بالا و از کف مطرح می شود که منظور :

اصلاح از بالا شامل اصلاح سیاست گذاری و مدیران کلان شده 

و اصلاح از پایین شامل تفکر مدیران جزء است. 

و اصلاح از پایین به مراتب از اصلاح بالا سخت تر است، چون به دلیل تعدد افراد، یک تفکر روبرویمان قرار میگیرد، تفکری برهم

 

ولی اگر بخش پایین اصلاح شود، سیستم به شدت پویا و صعودی خواهد شد. 

چرا که جذب ایده های نو، سرمایه های نو ، تقویت و تداوم اقدامات و .... همه از این سطح عبور می کند. 

 

برای درک بهتر، در اینجا از مثال های عینی بهتر هستند. 

 

تعامل با شرایط

ارباب رجوع ویا زیردست طبق قانون باید وظیفه ای را انجام دهد که برایش هزینه زا یا زمان گیر هست 

مدیر علیرغم امکان چشم پوشی می تواند روی آن کار اصرار بکند و فرد هم به اجبار انجام دهد 

و یا اینکه فکر کند و ارزش کار را بفهمد و به دنبال یک تعامل بگردد

برای مثال در سیستم نقص یا فرصتی وجود دارد که آن فرد امکان انجام آن را دارد

در یک تعامل درست، فرد به جای آن کار اجباری ، یک کار اختیار با هزینه و زمان کمتر را انجام می دهد که اثر بخشی بسیار بیشتری برای سیستم دارد

05-01.jpg

مثال عینی : تعامل

ارباب رجوع باید تا موعد مشخصی حق شروع کار ندارد 

مدیر پیشنهاد می دهد در صورت ارائه خدمات ویژه ای که منطقه از آن محروم است مثل جاده یا بازسازی مدرسه، زودتر از موعد شروع به کار کند 

این کار برای ارباب رجوع یعنی خرید زمان و سود ، و ارائه خدمات در یک منطقه محروم یعنی برد برای ساکنین منطقه محروم 

 

images~3.jpg

مثال عینی: کمک 

انجام یک پروژه مستلزم کارهای اداری و مجوزهای بسیاری هست 

سرمایه گذاری به منطقه یا اداره رجوع کرده و درصدد انجام پروژه ای سود آور است

مدیر جزء می تواند با پیش کشیدن قوانین و مقررات اداری بویژه تبصره ها پروژه را قفل و سرمایه گذار را فراری دهد 

یا آنکه شرایط پروژه را جویا شده و در پی رفع موانع اداری دست و پاگیر باشد تا پروژه زودتر از موعد به ثمر نشسته

و به دلیل یک تجربه خوب امکان اجرای پروژه های بعدی و یا سرمایه گذارهای بعدی فراهم شود. 

با این اقدام علاوه بر برد سرمایه گذار منطقه با پروژه های بعدی و استفاده از زمان طلایی برد می کند. 

 

t60ml-dr-shbkhh-hy-jtm60y.png

 

مثال عینی: نحوه ارائه

در آموزش نیروها اصلی وجود دارد به نام ایجاد فشار و سختی جهت افزایش تحمل نیروها 

در بسیاری از پادگان ها و یا مراکز اموزشی با فراموش شدن مبانی آموزش، ایجاد سختی به عنوان یک رسم و عادت مطرح شده و بشکل مردم آزاری و توهین رخ نمایی می کنند 

و تنها تصور عقده گشایی را در میان نیروهای اموزشی ایجاد می کند ، چیزی که بسیاری از ما به عینه دیده ایم

 

(به یاد فرماندهی که خوب برای ما توضیح و آموزش داد و خدا خیرش بدهد) 

در حالی که فرمانده ما در ابتدا دوره اموزشی گفت، اینجا شما باید آب دیده شوید برای شرایط غیر قابل پیشبینی 

و مهمتر از آموزش مهارت های نظامی و دفاعی، آمادگی ذهن شما است که فردا روز سبب نجات شما می شود

در اینجا در کنار آموزش، مدام شوک هایی ایجاد می کنیم که تمرکز شما را بهم زده و دچار استیصال شوید 

و به تدریج ذهن شما قوی شده و در برابر حوادث و اتفاقات تمرکز خود را حفظ کرده و باعث تصمیم درست می شود

از این بابت اگر حرکتی از ما سر زد که توهین آمیز بود ببخشید ولی بدانید هدف تنها تقویت اعصاب و تمرکز شما است نه آزار ویا عقده گشایی

و شما خواهید دید که همین مساله در زندگی شما را نجات خواهد داد

 

hhs3548.jpg

 

خطر: 

متاسفانه در کشور ما مدیران جز کم و بیش به دلیل طمع زیرمیزی یا تنگ نظری ویا بی شعوری  سبب ایجاد مانع بی خود و سنگ اندازی شده و سرمایه گذاران یا متخصصین را فراری می دهند و یا در برخی موارد در قبال سود شخصی از اشتباهات حیاتی پروژه ها چشم پوشی می کنند 

برای مثال ریختن فاضلاب صنعتی در رودخانه یک تخلف غیر قابل تعامل است که چشم پوشی می شود 

ولی نداشتن علائم استاندارد مدیریت به عنوان تخلفی مهم سبب قفل کار می شود 

 

0563.jpg

به قول ضرب المثل معروفی :

از سوراخِ سوزن رد می‌شود، از درِ دروازه رد نمی‌شود

 

 

 

اگر دقت کنید تمامی همه این مثال ها و بحث ها از یک منظر عبور می کند شعور و درک مدیر جزء از قوانین، نیاز مجموعه و داشته ها 

 

و افزایش شعور و درک تنها با آموزش، شایسته سالاری و بررسی مداوم گره و فرصت های کف مجموعه حاصل می شود. 

 

تقدیم به دوست خوبمان @Overdose که علاقه مند چنین مباحث مدیریتی و سازمانی است

 

  • Like 2
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نیروی انسانی با شعور و عملگرا: قسمت دوم داستان دو شهر

 

همیشه در بحث های مقایسه ای، دلایلی برای رد مقایسه مطرح می شود، بهانه هایی که بیشتر ناشی از سیاست زدگی است

ولی مقایسه دو شهر نزدیک به هم شاید بسیاری از بهانه ها را از بین برده و توجه بر مشکلات مدیریت خرد را بالا ببرد 

مشکلی که بیشتر در  مدیریت جزء و کارشناسان خرد ریشه دارد و نه در مدیریت کلان

 

این مقاله تنها بهانه ای است برای تامل کردن و کمتر بهانه آوردن

2580tabrizart.jpg

مقایسه را با دو شهری شروع می کنم که

- فاصله هر دو کمتر از 100 کیلومتر است

- در زمان جنگ هر دو بصورت گسترده تخریب شدند

- از نظر حکومت مرکزی هر دو شهر در یک جغرافیای فرهنگی دسته بندی می شود

- تلاش برای آبادانی هر دو شهر از سال 67 و با پایان جنگ شروع شد. 

 

اما یکی بسیار پیشرفت کرده است و یکی با داشتن منابع بیشتر پسرفت کرده است. 

 

مقایسه دو شهر دزفول و سوسنگرد

 

57882547.jpg    n00442412-b.jpg

 

 

مقایسه منابع 

منابع آبی:

سوسنگرد از آب کرخه و سد کرخه بهره مند است و نسبت به دیگر شهرها از آب بیشتری بهره مند است

دزفول از روخانه و سد دز استفاده می کند که در نهایت منتج به کارون می شود و نسبت به کرخه از آب کمتری بهره مند است

 

منابع کشاورزی: 

زمین های سوسنگرد حاصلخیز و دشت است که کشاورزی صنعتی را در آن تسهیل می کند، بویژه کشت های وسیع سالیانه گندم و برنج در زمستان های پرآب

زمین های دزفول بیشتر درختکاری و کشت صیفی جات را پوشش می دهد و محدودیت زمین و سختی کار در آن بیشتر است

 

157060700.jpg  unnamed~31.jpg

برداشت گندم در سوسنگرد                                برداشت خرما در سوسنگرد

 

مرز و گمرک:

سوسنگرد به دلیل داشتن پایانه مرزی چزابه، درآمد ناشی از گمرک و ارتباط به کشور عراق را دارد 

که دزفول از این امر بی بهره است. 

 

2729773_258.jpg

پایانه مرزی چزابه 

 

میادین نفت و گاز: 

سوسنگرد میزبان میادین آزادگان شمالی، میادین هور الهویزه و مجاورت با شرکت نفت اروندان است و تردد شرکت های نفتی و اکتشافی در آن محسوس است. 

دزفول فاقد منابع نفت و گاز است. 

 

یادمان های دفاع مقدس:

مناطق چزابه تا هورالعظیم مناطق بسیار مهم در تاریخ دفاع مقدس هست که در محدوده شهر سوسنگرد قرار می گیرد. 

دزفول شامل پایگاه های دوکوهه بوده و از نظر موقعیت های نبرد بیشتر عقبه محسوب می شود و در جایگاه پایین تری قرار دارد. 

 

تفریحی و سیاحتی: 
هورالعظیم یکی از موقعیت های بکر در گردشگری طبیعی محسوب شده و امکان درآمد زایی بسیار بالایی را دارد. 

دزفول فاقد موقعیت موقعیت های خاص سیاحتی است. 

 

بودجه: 

گفته می شود تخصیص بودجه و امکانات دولتی سوسنگرد بهدلیل امنیت مرز از رقم بیشتری بوده و تخصیص به ان با سهولت بیشتری صورت می گیرد. 

 

ولی 

دزفول ارزش افزوده بسیار بیشتری در کشاورزی و میوه جات بدست می آورد

دزفول مکان های راهیان نور بسیار منظم تر و مخاطب پسندتری ساخته است                   لینک

دزفول از لحاظ توسعه شهری، به عنوان شهر اول استان خوزستان خود را مطرح کرده است. 

دزفول از لحاظ توسعه پزشکی و بهداشتی از مرکز استان، با فاصله پیش است. 

و ...

oo.jpg  61740902.jpg

کشت صیفی جات در دزفول                                                         باغ موزه دفاع مقدس دزفول 

 

بهانه مطلقا ممنوع !!!!!

bhnh-trshy.jpg

قبل از گفتن چرا باید بگیم که این مثال که در سایر استان های کشور مشابه دارد، دهان بهانه جویان را می بندد

بهانه جویانی که عقب افتادگی مناطق کشور را به گردن تبعیض فرهنگی، قومی، سیاسی و ... می اندازند 

در حالی که چنین مثالی خط بطلان بر این بهانه ها کشیده و مشخصا مدیریت شهری و رفتار مدیریت جزء و کارشناسان جزء را پررنگ می کند

 

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

 

علت هایی ساده و بر اساس مشاهدات عینی می گویم  :         تفاوت رفتار کارشناسان شهر محروم در مقیاس با شهر موفق

- مهاجرت ساکنین تحصیل کرده و مرفه از شهر و عدم رجوع و سرمایه گذاری در زادگاه خود 

- مزاحمت و فراری دادن متخصصان بومی و غیر بومی، خالی کردن شهر از ایده و تخصص

- کار شکنی مدیران و کارشناسان جزء در سرمایه گذاری خصوصی 

- بی توجهی به مشکلات تولید کنندگان و مولدین شهرستان

- عدم پیگیری مشکلات تا رسیدن به شرایط بحران

- عدم استفاده کارشناسان از خدمات شهر خود

- انتظار از مرکز و دیگران برای آبادانی شهر

- اتلاف منابع دولتی با بی توجهی 

- عدم پیگیری متخلفین

- عدم مطالبه گری

- و ...

تامل کنید

 

44_62933.jpg

 

تمامی این موارد ناشی از موارد زیر است:          بروکراسی اشتباه               ناآگاهی           بی تفاوتی         بی شعوری              تنگ نظری               فساد                 

 

یه گام فراتر بیاییم و در سطح کلان کشور نگاه کنیم و همین مشکلات را می بینیم:

مسئولان و متخصصانی که از ایران به کانادا یا غرب می روند یا فراری داده می شوند

کارشکنی کارشناسانی که باعث ناامیدی متخصصان می شود

مشکلات بروکراسی و مانع زایی بر سر تولیدی ها

انتظار از غرب و دیگر افراد برای آبادی کشور

اتلاف منابع دولتی مثال ویژه فوتبال

عدم پیگیری متخلفان دولتی

عدم مطالبه گری

و .....

 

Thinking-Differently-About-Problem-Solving.jpg

بله، گویی داستان دو شهر داستان کشور ماست

و بهانه ها هم بهانه های مسئولین ما

 

فرهنگ کارشناسان جزء یک شهر موفق باعث شلیک پیشرفت و جذب سرمایه گذار خصوصی بویژه خود مردم آن شهر شده است

پس  مسیر و تفکر کارشناسان جزء این چنین درست است و باید پی آن را بگیریم

 

تقدیم به دوست خوبمان @Overdose

ویرایش شده در توسط arminheidari
  • Like 1
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
9 minutes قبل , arminheidari گفت:

نیروی انسانی با شعور و عملگرا: قسمت دوم داستان دو شهر

 

 

تقدیم به دوست خوبمان @Overdose

خیلی خیلی تشکر میکنیم از برادر جان ارمین حیدری بابت این تاپیک جذاب و زیبا که به اساسی ترین مشکلات ساختاری کشور ما که اصلی ترین ایجاد کننده تفاوت هست میپردازه!

امیدوارم رقابت مثبت ،بهره وری تغییر دیدگاه و رویکردها و فعالی شکل بگیره این کشور گلستان بشه ....

 

  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, arminheidari گفت:

نیروی انسانی با شعور و عملگرا: قسمت دوم داستان دو شهر

 

فرهنگ کارشناسان جزء یک شهر موفق باعث شلیک پیشرفت و جذب سرمایه گذار خصوصی بویژه خود مردم آن شهر شده است

پس  مسیر و تفکر کارشناسان جزء این چنین درست است و باید پی آن را بگیریم

 

تقدیم به دوست خوبمان @Overdose

 سلام ، اینگونه مقایسه ها به نتیجه درستی ختم نمیشه . عوامل بسیار بیشتری هستند که در داستان تفاوت بین دو شهر در هر اقلیمی تاثیر گذارند که در متن شما بهش پرداخته نشده .

با احترام به مطلب منتشر شده توسط شما و عدم شناخت خواننده ی این متن از شما ، اینگونه مقایسه ها بیشتر شبیه تعریف از شهر مطلوب و یا محل زندگی نویسنده ست .

با مبنا قرار دادن موارد مطرح شده در متن مطلب شما و نگاهی جامعتر به این قضیه ، موارد دیگری نیز باید واکاوی گردند که اگر فضای سایت اجازه ی مطرح شدن این مباحث را بدهد ، میتوان بسیار عمیقتر به این گونه مطالب پرداخت .

در خاتمه ، ورود به چنین مباحثی جسارت خاصی را میطلبد که من به شخصه از ورود شما به اینگونه مباحث و باز کردن آن در سایت استقبال میکنم و از شما ممنونم .

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 minute قبل , 951 گفت:

 سلام ، اینگونه مقایسه ها به نتیجه درستی ختم نمیشه . عوامل بسیار بیشتری هستند که در داستان تفاوت بین دو شهر در هر اقلیمی تاثیر گذارند که در متن شما بهش پرداخته نشده .

با احترام به مطلب منتشر شده توسط شما و عدم شناخت خواننده ی این متن از شما ، اینگونه مقایسه ها بیشتر شبیه تعریف از شهر مطلوب و یا محل زندگی نویسنده ست .

با مبنا قرار دادن موارد مطرح شده در متن مطلب شما و نگاهی جامعتر به این قضیه ، موارد دیگری نیز باید واکاوی گردند که اگر فضای سایت اجازه ی مطرح شدن این مباحث را بدهد ، میتوان بسیار عمیقتر به این گونه مطالب پرداخت .

در خاتمه ، ورود به چنین مباحثی جسارت خاصی را میطلبد که من به شخصه از ورود شما به اینگونه مباحث و باز کردن آن در سایت استقبال میکنم و از شما ممنونم .

 

در نگاه کلی صحبت شما درست است

سعی کردم نگاه شخصی نباشه و موارد رو بصورت ساختاری بگم

هدف اصلی هم اول تامل و بعد کنار گذاشتن بهانه ها هست

 

ولی انتخاب این دو شهر با مشخصات یکسان و حاضر در یک اقلیم نکات ساده ولی مهمی رو نشون میده که توجه به همین نکات خیلی راهگشا هست

و این دو شهر تقریبا شامل شرایط یکسان میشن و تو بحث با خیلی از دوستان تونسته بهانه ها رو خط بزنه

حالا اگر این علل که به عینه دیدم رو بررسی کنیم نتایج در بسیاری از مناطق محروم مشابه در میاد

و در سطح کلان هم تکرار میشه 

KHO4.jpg

 

برای مثال عدم استفاده مدیران و کارشناسان از خدمات شهرستانشون مشابه داستان مدیران پروازی است

که در سطح کلان منجر به مدیران ارشدی میشه که فرزندانشان در خارج و آمریکا است و شعار مرگ بر آمریکا میدن

و از دلشون خاوری و کانادا بیرون میزنه

 

1 hour قبل , arminheidari گفت:

علت هایی ساده و بر اساس مشاهدات عینی می گویم  :         تفاوت رفتار کارشناسان شهر محروم در مقیاس با شهر موفق

- مهاجرت ساکنین تحصیل کرده و مرفه از شهر و عدم رجوع و سرمایه گذاری در زادگاه خود 

- مزاحمت و فراری دادن متخصصان بومی و غیر بومی، خالی کردن شهر از ایده و تخصص

- کار شکنی مدیران و کارشناسان جزء در سرمایه گذاری خصوصی 

- بی توجهی به مشکلات تولید کنندگان و مولدین شهرستان

- عدم پیگیری مشکلات تا رسیدن به شرایط بحران

- عدم استفاده کارشناسان از خدمات شهر خود

- انتظار از مرکز و دیگران برای آبادانی شهر

- اتلاف منابع دولتی با بی توجهی 

- عدم پیگیری متخلفین

- عدم مطالبه گری

- و ...

تامل کنیم

 

 

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ما در کار همیشه یه دوراهی داریم، دو راهی منفعت یا خود شکوفایی، غالبا فردی که به خود شکوفایی رسیده خودش، استعدادش و انرژیشو خرج کار میکنه نه اینکه کار رو رزومه پیشرفت و پلکان ترقی اش کنه؛ حال چه متفکر باشه چه عمل گرا و حالت بهترش متفکر عمل گراست. معمولا اگه فر پا به پای نیرو یا نیرو پایش شونده تلاش کنه همون طور که اشاره شد 50% مشکل حل میشه چون خیلی مشکلات با رفع نگرانی از طرف پایشگر، برخورد خوب و جدا کردن حریم شخصی و کاری درست میشه. فرد میتونه خوش برخورد باشه ولی در عین حال جدی. لزوما بداخلاقی نشانه ای از جدیت نیست. بفرمایید بنشینید، بشین و بتمرگ هرسه یک منظور رو می رسونن ولی بهتره از مورد اول استفاده بشه. چیزی که بنابر تجربه دیدم برخورد درست همراه جدا کردن حیطه فردی ( انعطاف بالا و خوش خلقی ) و اجتماعی ( جدیت در کار و کوتاه نیامدن از هدف البته با رعایت نگاه انسانی) خیلی نتیجه میده که در نهایت همونطوری که به درستی اشاره شد به هم افزایی می انجامه نه مچ گیری. چیزی که در خیلی از افراد مشاهده کردم قاطی کردن حیطه فردی با مسئولیت اجتماعیه.

ویرایش شده در توسط aminf14
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نیروی انسانی با شعور و عملگرا 4: کار مناسب

 

همیشه انسان در پی خوشبختی و بهترین ها است. 

اما خواسته بیشتر از انکه هدف باشد یک مسیر است با منزل های متعدد

مسیری که معیارهای آن کم بیش فراموش می شود و حس غریزی و یا تقلید انسان را هدایت می کند

در مورد کار مناسب همین نگاه وجود دارد، کار مناسب که برای انسان مفید باشد چیست؟ 

برای تشخیص چه معیارهایی وجود دارد؟؟؟؟

chr-srmyh-nsny-mhm-st.jpg

 

به تحقیق شاید بتوان گفت که برای ارزش گذاری کار مناسب می توان چهار معیار را معرفی کرد. 

چهار معیاری که به مثال 4 چرخ خودرو می مانند و درصورت تحقق تضمین پایداری کار یا فعالیت می باشند. 

این چهار چرخ عبارتند از: 

1- درآمد

2- شخصیت اجتماعی 

3- یادگیری و رشد

4- شوق و علاقه فرد

32.png

 

* درآمد 

شاید مهمترین معیار در بین مردم تلقی شود بویژه در شرایط سخت اقتصادی 

درآمد بیش از هرچیزی به عنوان تامین کننده امنیت مالی تلقی شده و خوراک، پوشاک و مسکن را تحت تاثیر قرار می دهد. 

در مرحله دوم نیز به عنوان امنیت فردا فرد معرفی می گردد.  

 

ولی همه ما به خوبی میدانیم که هیچ خودرویی با یک چرخ حرکت نمیکند. 

و بسیاری از افراد با داشتن حقوق های بسیار خوب دست به اقداماتی می زنند که عجیب است 

اما اگر چرخ های دیگر را بررسی کنیم کمتر متعجب می شویم. 

 

48033.jpg    smiling-senior-asian-businessman-offering-handshake_1262-2433.jpg

 

 

* شخصیت اجتماعی

کار علاوه بر بحث درآمد زایی باعث ایجاد شخصیت و اعتبار اجتماعی برای فرد می شود. 

و فرد در معرفی خود از کار و حرفه خود سخن می گوید و بر حرفه ای آبرو دار تاکید می کند. 

 

هیچ گاه دیده نمی شود که کسی بر بی عاری تبلیغ کند 

یا هیچ گاه دیده نمی شود دزد یا رباخواری خود را با محل درآمدش معرفی کند

بلکه خود را منتسب به کارهای با شان اجتماعی خوب می کنند 

 

* یادگیری و رشد

همیشه میشنویم که می گویند اینجا جای رشد نداره، یا نمیذارن آدم پیشرفت کنه

این یکی از نشانه های یادگیری و رشد است، چیزی که پویایی انسان را تضمین می کند 

اینکه هر روز یک چیز جدید آدم یاد بگیرد و بتواند حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد یک قوت قلب برای ادامه کار است

معیاری چنان قوی که گاها معیار درآمد را زمین می زند

و خود در مدتی نه چندان زیاد عامل افزایش درامد می شود. 

چیزی که سبب تعریف شاگردی و پیش بزرگان کار کردن را تعریف می کند. 

 

learning-at-work.jpg           60lqh-bh-shGl.jpg

* شوق و علاقه فرد

دوست داشتن کار را با معیارهای پول و منزلت اجتماعی تعریف می کنند که اشتباه است

اشتباهی خطرناک، چرا که انسان به خود می آید و خود را در زندانی که خود ساخته می یابد. 

زندانی با میله های نامرئی 

 

شوق به کار یعنی صبح به شوق و ذوق از رختخواب بلند شوی و به سمت کار بروی 

علاقه به کار یعنی گذر زمان در کار را نفهمی 

شوق به کار یعنی همیشه به درون خود اجازه اظهار وجود و خلاقیت دهی 

علاقه به کار یعنی کار را همچون تفریح ببینی 

 و ...

 

------------------------------------------

 

برخلاف احساس، منطق می گوید: اگر یکی از 4 چرخ مشکل داشته باشد، حرکت ممکن نخواهد بود 

و زندگی های تک بعدی منجر به توقف یا چپ شدگی می شوند چراکه کمتر ماشینی می تواند همچون ماشین زانتیا با 3 چرخ ادامه مسیر دهد و آنها تنها مانع از چپ شدن است تا حفظ سرعت و ادامه مسیر، راندنی که زیاد پایدار و ادامه دار نخواهد بود

 

finds-15359830774.jpg

 

هرم مازلو

آبراهام مزلو تئورسین روانشناسی نظریه را مبنی بر هرم مازلو معرفی کرده است که دیدگاه چهار چرخ معیار را بصورت عمومی در زندگی افراد پوشش می دهد. 

این نظریه بر این اساس است که با شروع زندگی نیازهای حیاتی انسان نیز مطرح می شود ولی با رفع هر نیاز، نیازی دیگر برای انسان دغدغه خواهد شد. 

دغدغه ای که که رفع هر سطح نیاز پخته تر و متعالی تر می شود. در حقیقت آخرین سطح از نیاز انسان که خودشکوفایی است و در واقع هدف و غایت زندگی ما خودشکوفایی است و ما باید تلاش کنیم که هر چه سریع‌تر به این مرحله برسیم. 

مازلو نیازهای انسان را به پنج طبقه زیر تقسیم می‌کند. 

 

1- نیازهای اولیه یا فیزیولوژیکی
2- نیاز به امنیت
3- نیاز به عشق، محبت و تعلق خاطر
4- نیاز به رضایت درونی
5- نیاز به خودشکوفایی

 

تنها مشکلی که این نظریه را تحت تاثیر قرار می دهد، حرص و طمع است که چاه تاریک و بی پایان نابودی هر انسان است

طمع که به قول سعدی شیرین سخن: 

گفت چشم تنگ دنیادوست را                یا قناعت پر کند یا خاک گور

 

1387605532.jpg

16 hours قبل , aminf14 گفت:

ما در کار همیشه یه دوراهی داریم، دو راهی منفعت یا خود شکوفایی، غالبا فردی که به خود شکوفایی رسیده خودش، استعدادش و انرژیشو خرج کار میکنه نه اینکه کار رو رزومه پیشرفت و پلکان ترقی اش کنه؛ حال چه متفکر باشه چه عمل گرا و حالت بهترش متفکر عمل گراست. معمولا اگه فر پا به پای نیرو یا نیرو پایش شونده تلاش کنه همون طور که اشاره شد 50% مشکل حل میشه چون خیلی مشکلات با رفع نگرانی از طرف پایشگر، برخورد خوب و جدا کردن حریم شخصی و کاری درست میشه. فرد میتونه خوش برخورد باشه ولی در عین حال جدی. لزوما بداخلاقی نشانه ای از جدیت نیست. بفرمایید بنشینید، بشین و بتمرگ هرسه یک منظور رو می رسونن ولی بهتره از مورد اول استفاده بشه. چیزی که بنابر تجربه دیدم برخورد درست همراه جدا کردن حیطه فردی ( انعطاف بالا و خوش خلقی ) و اجتماعی ( جدیت در کار و کوتاه نیامدن از هدف البته با رعایت نگاه انسانی) خیلی نتیجه میده که در نهایت همونطوری که به درستی اشاره شد به هم افزایی می انجامه نه مچ گیری. چیزی که در خیلی از افراد مشاهده کردم قاطی کردن حیطه فردی با مسئولیت اجتماعیه.

 

بله صحبت شما درست و بیان کننده نظریه مازلو است و در تکمیل آن می توان گفت

بسیاری از ما، ترجیح می دهیم سر در برف کرده و با نقاب زندگی کنیم و با انکار حقیقت خودمون گذران روز کنیم 

گذران روزی که بیشتر به خودمان و دیگران آسیب می زند

و از لحظات خوب زندگی محروم ماندن است. 

 

unnamed~32.jpg     poetry-about-hypocrisy.jpg

 

این صحبت را در بیان اطرافیانمان بسیار می شنویم 

وقتی از کار خود ایراد می گیرند و ناله و آهشان همه را کر می کند

کسانی که به دنبال شغل دیگری هستند و کار برایشان عذابی عظیم است 

کسانی که در آرزوی کار دیگران اند ولی حاضر به تغییر نیستند

کشانی که نمی دانند از زندگی خود چه می خواهند و به دنبال رویایی موهوم هستند که در آن عملی نیست

 

وقتی انسان با حقیقت خودش مواجه می شود، درد زیادی را تحمل خواهد کرد.

ولی این درد مقدمه آرامش هست، چون رنج جای خود را به سختی داده و هر روز اتفاقی واقعی رقم می خورد.

اتفاقی که زیرهمه فشارها سبب آزادی روان فرد شده و لبخندی از صمیم قلب را منتهی می شود. 

و اگر خوب دقت کنیم می بینیم که یک بچه کوچک که صادقانه به دنبال رویاهای خود تلاش و جنب و جوش دارد.

در آخر شب خوابی پر از آرامش دارد و گویی او صاحب دنیاست.

 

331976054-parsnaz-com.jpg

 

 

بر 6 دی 1399 در 12:24 , worior گفت:

چرا بی مسئولیتی میکنند؟! اصلا سوال رو درست بپرس؛ چرا باید مسئولیت پذیر باشن!

در این چند مقاله نیروی انسانی، سعی شد تا کمی به این سوال پاسخ داده شود. البته بصورت عکس 

 

تقدیم به دوست خوب و استاد ارجمند جناب @worior

 

  • Like 2
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 hours قبل , arminheidari گفت:

بله صحبت شما درست و بیان کننده نظریه مازلو است و در تکمیل آن می توان گفت.  بسیاری از ما، ترجیح می دهیم سر در برف کرده و با نقاب زندگی کنیم و با انکار حقیقت خودمون گذران روز کنیم . گذران روزی که بیشتر به خودمان و دیگران آسیب می زند. و از لحظات خوب زندگی محروم ماندن است. 

 

 

خواهش میکنم. وقتی نامی از خودشکوفایی برده میشه حکما هرم مازلو و مفاهیم جالب و کاربردی اش هم برای مرور خیلی خوبه که شما زحمتشو کشیدید. ولی اگر چیزی که در این کامنت روش تاکید داشتم نظریه X و Y داگلاس مک گریگور  بود.

آدمی دو اشتباه داره.

  • تایید بی خود و بی جهت محیط و کاستی ها که  جلوی اصلاح رو می گیره
  • دومی تمرکز بر انتقاد و عدم رفتن به سمت فعالیت اصلاحی

چیزی که تاثیری مثبت می زاره پایش بدون پیش فرض و سوگیری فعالیت ها، پیدا کردن کاستی ها و تلاش برای رفع اونها به عنوان یک هدف ( و نه وسیله ای برای نیل به هدفی ثانویه ) است.

ویرایش شده در توسط aminf14
  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.