AMIRTOMCAT

جنگ شش روزه 1967 اعراب و اسراييل

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

جنگ شش روزهء ۱۹۶۷



از جمله جنگهاى بسيار معروف دنيا، جنگ ۶ روزه است. اگرچه مبدع نبردهاى برق آسا ارتش آلمان نازی در جنگ دوم جهانى بود و آلمانها توانسته بودند ظرف كمتر از يك ماه لهستان را با اين شيوه از پاى درآورند و اين روش را در قبال ارتشهاى قدرتمند فرانسه، هلند، بلژيك، نروژ، يونان و. . . ادامه دهند اما اينكه بتوان همزمان ۴ كشور را مورد حمله قرارداد و در كمتر از يك هفته آنها را وادار به قبول صلح كرد اتفاقى بود كه در تاريخ جنگهاى مهم تنها يكبار رخ داد.



زمينه جنگ ۶ روزه
پيروزى بزرگ سياسى ناصر پس ازعقب نشينى بى قيد و شرط فرانسه، انگليس و اسرائيل در ۱۹۵۶سبب شد تا اسرائيل به دنبال «زمان» مناسب براى تلافى باشد و فرانسوى ها نيز با تقويت ارتش اين كشور بويژه نيروى هوايى آن مى خواستند تا ضربه ناصر را تلافى كنند.



اما از آن طرف مصر، سوريه و اردن در طول سالهاى ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۶ ميلادى بطور دائم در حال تقويت توان نظامى خود بويژه نيروى هوايى بودند چرا كه براى آنها شكى باقى نمانده بود كه اسرائيل به مرزهاى ۱۹۴۸ قناعت نمى كند.



در سال ۱۹۶۶ در جبهه اعراب اردن و مصر طرفدار جنگ نبودند اما سوريه و فلسطينيان قصد جنگ را داشتند از آن طرف در اسرائيل نيز جبهه ژنرالها نظير اسحاق رابين، موشه دايان و بنگوريون طرفدار آغاز جنگ «قبل از آنكه اعراب دست به حمله بزنند» بودند حال آنكه لوى اشكول نخست وزير اسرائيل با استناد به برترى هوايى و زمينى اعراب خواستار مشى اعتدال بود.



مرگ ۳ اسرائيلى در ۱۳ نوامبر ۱۹۶۶ و به دنبال آن حمله اسرائيليها به يك روستا و كشتن ۱۸ عرب اوضاع را به شدت تيره كرد، اما به دليل بى علاقگى ناصر و نخست وزير اسرائيل باز هم درگيرى رخ نداد تا آنكه در يك نبرد هوايى در ۶ آوريل ۱۹۶۷ هواپيماهاى اسرائيلى بدون آنكه تلفاتى بدهند ۶ ميگ سورى را ساقط كردند. روزنامه هاى اردن و سوريه ناصر را به باد حمله گرفتند كه از اسرائيل مى ترسد و قادر به اتخاذ تصميم نيست اما ناصر به خوبى مى دانست كه نبايد در شرايطى كه اسرائيل دست بالا را در جنگهاى هوايى دارد وارد عمل شد. از آن طرف ژنرالهاى اسرائيلى مرتباً سوريه را تهديد مى كردند و اين اصلاً خوشايند اعراب نبود.







جرقه در انبار آتش
سرانجام فشارهاى نظامى اسرائيل به سوريه و فشار روزنامه هاى عرب به جمال عبدالناصر او را مجبور به واكنش نظامى محدودى كرد غافل از آنكه اين اقدام همان چيزى است كه اسرائيليها مى خواهند. صهيونيستها از همان ابتدا از بابت اردن و سوريه نگرانى نداشتند چرا كه اين دو كشور نه جمعيت و نه وسعت و نه قدرت نظامى قابل ملاحظه اى نبودند هراس اسرائيل ارتش بزرگ مصر بود كه دو برابر اسرائيل هواپيما و معادل آن تانك و سرباز داشت. عبدالناصر در آخرين حركت خود كه بيشتر با هدف ترساندن اسرائيل بود تا آغاز جنگ از نيروهاى سازمان ملل خواست تا از صحراى سينا عقب بروند تا چند واحد نظامى مصرى را به صحرا بفرستد.



تصویر
سی ام ماه می ۱۹۶۷، موافقتنامهء دفاعی بین شاه حسین اردنی و عبدالناصر مصری به امضاء رسید

روز اول جنگ
برخلاف آنچه همه مى پندارند جنگ ژوئن، جنگى ۶ روزه نبود بلكه جنگى ۱۲ ساعته بود. ژنرال موشه دايان وزير دفاع اسرائيل پس از آنكه فرماندهى عمليات را برعهده گرفت مشاهده كرد كه بر روى كاغذ احتمال پيروزى او بر اعراب چيزى در «حد صفر» است مگر آنكه ابتكار عمل را ظرف «نصف روز» از طرف مقابل بگيرد.




تصویر

در اين زمان در برابر ۱۰۰۰ تانك و ۳۵۰ هواپيماى اسرائيلى اعراب از ۲ هزار تانك، ۸۰۰ هواپيما و شبكه هاى پرقدرت پدافند سام ۲ برخوردار بودند. (در ويتنام پدافند سام مبدل به كابوسى بى پايان براى نيروى هوايى آمريكا شده بود).



هواپيماهاى دايان را در اين زمان جتهاى ميراژ ۳ و ميستر فرانسوى تشكيل مى داد. وى براى آنكه بتواند نيروهاى هوايى اعراب را در اردن، مصر، سوريه و حتى عراق از كار بيندازد فرصت زيادى نداشت. بنابراين تصميم گرفت تا مى تواند هواپيماهاى اعراب را بر روى زمين نابود كند و با تخريب باند فرودگاهها مانع برخاستن باقيمانده آنها عليه اسرائيل شود

تصویر
ژوئن ۱۹۶۷: جنگنده های اسرائیلی در پروازی هماهنگ

در ساعت 8 و 45 دقيقه صبح پنجم روز پنجم ژوئن، دايان در حركتى كم نظير ۳۴۶ هواپيماى اسرائيلى را به صورت همزمان از فرودگاههاى اسرائيلى به پرواز درآورد. (تنها ۴ ميراژ ۳ براى دفاع از تل آويو باقى ماندند) . هواپيماهاى مذكور با قطع كليه ارتباطات رادارى و راديويى خودسعى كردند در اختفاى كامل عمل كرده و با كج كردن راه خود (براى گمراه كردن رادارها) از مديترانه چرخ زده و مستقيم از شمال مصر وارد خاك اين كشورشدند. در اين مرحله آنها ارتفاع خود را به كمتر از ۲۰ تا ۳۰ مترى زمين رساندند چرا كه در اين سطح ديگر از موشكهاى ضدهوایی مهيب سام، كارى ساخته نبود و رادارهای مصری نيز آنها را نمى گرفتند.



هواپيماهاى تحت فرمان دايان با ورود به دره نيل در ابتداى اين رود عظيم فرودگاههاى مهم مصرى را به شدت بمباران كرده و صدها هواپيماى پارك شده بر روى باند را از بين بردند. بسيارى از ميگهاى ۲۱ ، ۱۹ وتوپولوفهاى ۱۶ و ايليوشين قبل از آنكه خلبانان مصرى بتوانند بر كابين پرواز مستقر شوند بر روى زمين از بين رفتند».



موج حملات اسرائيل حتى به فرودگاه جنوبى اين كشور در «اقصر» نيز رسيد مدافعان اين فرودگاه كه در ۶۰۰ كيلومترى جنوب سوئز قراردارد اصلاً گمان نمى بردند مورد حمله قرار گيرند (۱۵ سال بعد نيروى هوايى ايران درحمله به پايگاه اچ۳ در غرب عراق دشمن را كاملن غافلگير كرد و بسيارى فكر مى كردند كه نقشه مذكور طراحى فرماندهان اسرائیلی است)



موشه دايان در ظرف چند ساعت۳۰۰ هواپيماى مصرى، ۱۹ پايگاه ضد هوايى و دهها فرودگاه مصرى را نابود كرد و سپس امواج هواپيماهاى اسرائيلى با خيال راحت به سراغ ساير فرودگاههاى منطقه رفتند. ظرف ۹۰ دقيقه مصر ديگر نيروى هوايى دیگر وجود خارجی نداشت. (ناصر براى ايجاد اين نيرو ۱۰ سال زحمت كشيده بود)



در اردن و سوريه نيز ظرف ۶ ساعت فرودگاهى سالم باقى نماند و حتى اسرائيليها فرودگاه هاى متروك را محض احتياط نابود كردند. فرمانده نيروى هوايى اسرائيل از صبح روز پنجم ژوئن پيامى بدين شرح به ستاد ارتش اسرائیل مخابره كرد: «عمليات با موفقيت انجام شد. دستور مراجعت به هواپيماها را دادم.» وى در برابر از دست دادن تنها ۱۶ هواپيما، ۳۴۰ هواپيما را ازبين برده و به صدها هواپيماى عرب صدمات جبران ناپذیر زده بود.

اكنون نوبت ژنرال اسحاق رابين بود تا با فرمان او نيروى زمينى به حركت در آيند. اگرچه مصريها انتظار حمله نيروى زمينى اسرائيل را داشتند اما گمان نمى كردند اين حمله از شمال صحراى سينا انجام شود. ژنرال تال اسرائيلى، در ششم ژوئن حمله را با لشكرهاى زرهى خود آغازكرد و دركمتر از ۲۴ ساعت قواى مصرى مجبور به عقب نشينى شدند چرا كه پشتيبانى هوايى اسرائيليها از نيروهاى زمينى در دشت باز منطقه راهى را جز عقب نشينى براى مدافعان مصرى نمى گذاشت.



شرم الشيخ نيز بدون دفاع قابل ملاحظه اى سقوط كرد و در ۸ ژوئن كل شبه جزيره سينا به اشغال ارتش اسرائیل درآمد. از آن طرف قواى اسرائيل به سرعت ارتفاعات جولان را تصرف كرده و نيروهاى سورى را تحت فشار شديد گذاشتند. سوريها ابتدا سعى كردند جلوى پيشروى اسرائيل را بگيرند اما مقاومت آنها بى نتيجه بود و آنها با واگذارى شهر قنيطره در ۹ ژوئن، عملن دمشق را كه در ۱۰۰ كيلومترى منطقه جنگى واقع بود بدون حفاظ گذاشتند.



تصویر
هزاران سرباز مصری که توسط ارتش اسرائیل به اسارت درآمده اند

اسرائيل در جبهه اردن نيز با درهم كوبيدن مقاومت ناچيز آنها، ساحل غربى رود اردن و بيت المقدس شرقی را تصرف كرد. اسرائيل همزمان شهر امان (پايتخت اردن) را بمباران می كرد.
پايان مقاومت اعراب
در عريش و نوار غزه نيز اسرائيليها با نيروهاى ارتش آزاديبخش فلسطين درگير شده و با كمك تانك و آتشبارى سنگين در جنگ شهرى عليه مبارزان فلسطينى پيروز شدند. مصريها كه هنوز به صورت متفرق در صحراى سينا و نوار شمالى آن مقاومت مى كردند در آخرين تلاش خود با تدارك يك ضدحمله شهر العريش را براى مدتى ازدست اسرائيليها خارج كردند. اما ورود تانكهای ام60 و هواپيماهاى كمكى، واحدهاى پراكنده مصرى را به عقب راند.



با گذشت ۵ روز از جنگ، اسرائيل نيروهاى اردنى را در جبهه مركزى به كلى منهدم كرده و نيروهاى مصرى را متفرق و صحراى سينا را اشغال كرده و در ۲۰ كيلومترى كانال سوئز درانتظار دستور براى عبور از كانال بود. اما بدترين وضعيت را سوريه داشت. واحدهاى زرهى اسرائيلى درجاده دمشق مستقيم به سمت پايتخت سوريه مى رفتند و اگر فشار شوروى براى توقف جنگ نبود سقوط دمشق دور از دسترس نبود.



اكنون زمان قبول آتش بس ازسوى اعراب فرارسيده بود. تسليم اعراب و قبول نظرات سازمان ملل سبب شد تا در نوامبر ۱۹۶۷ شوراى امنيت از اسرائيل بخواهد سرزمينهاى اشغالى در جنگ اخير را به اعراب بازگرداند و درمقابل استقلال و تماميت ارضى تمام كشورهاى منطقه پذيرفته شود (اين امر متضمن به رسميت شناختن اسرائيل نيز بود.)





نتيجه نبرد
جنگ ۶ روزه چند اثر فورى داشت. ابتدا استعفاى جمال عبدالناصر بود كه خود را مقصر اصلى شكست ارتش مصر مى دانست اگرچه اين استعفا توسط ميليونها تظاهركننده مصرى و عرب ساير كشورها پذيرفته نشد. اثر دوم اين مسأله توجه جهان به سرعت عمل واحدهاى اسرائيلى در هماهنگى بين نيروى هوايى و نيروهاى موتوريزه و زرهى بود. اين جنگ مفهوم جنگ برق آسا را جانى دوباره بخشيد. نكته سوم تصرف تمام مناطق استراتژيك غرب خاورميانه توسط اسرائيل بود. ارتفاعات جولان، قنيطره، غرب رود اردن، بيت المقدس، صحراى سينا، تسلط بر خليج عقبه و كانال سوئز و غزه همه نتيجه جنگ ۶ روزه بود.



روحيه اعراب از اين شكست به شدت صدمه خورد و از اين زمان به بعد بود كه شوروى با قدرت بيشترى پاى به صحنه شطرنج خاورميانه گذاشت چرا كه سوريه، عراق، مصر، عربستان، يمن و حتى كويت طى سالهاى ۶۷ تا ۷۳ تنها به يك نكته مى انديشيدند و آن آزادى بيت المقدس و خروج اسرائيل از سرزمينهاى اشغالى بود.


تصویر
نقشهء مناطق اشغالی در پایان جنگ شش روزهء ۱۹۶۷

منبع : روزنامه ایران

منبع و لینک تصاویر اصلاح شد.
هانس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر
خیلی جالب بود

خواهش مي كنم راجب جنگ 1973 جنگ يام كيپور يا رمضان هم يه تايپيك ايجاد كرده بودم كه در صورتي كه مايلي مي توني مطالعه كني
http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=3633

واقا پرواز اون همه هواپيما يكجا تو سال 1967 واقعا كار بزرگي بوده
346 تا icon_cheesygrin :oops:
اسراييل بدون بمب اتمي هم واقعا دشمن بزرگيه icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله! در جنگ یه بخش مهمی مربوط به تجهیزات کمی و کیفیه، و یه بخش مهمتری مربوط به نیروی انسانی و تفکری که از اون تجهیزات استفاده می کنه. نمونه ی اینگونه تاکتیک ها و ابتکارات رو در جنگ تحمیلی هم زیاد دیدیم. فکر و نبوغ ایرانی در کنار رشادت و دلاوری باعث شد عراق که از همه طرف حمایت تسلیحاتی و مالی میشد نتونه کاری از پیش ببره. باید به اندیشه ها و ابتکارهای تازه فرصت ابراز و جولان داد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مطلب تکراری است!

من كه هرچي سرچ كردم نديدم
شما لطف كن لينكشو بذار كه من هم مطلب قبلي رو ببينم icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
لینک مطلب رو ندارم اما قبلا در سایت همین مطلب رو دیده بودم. icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من قبل از ارسال سرچ كردم ولي در مورد جنگ سال 1967 چيزي نبود icon_cheesygrin بهرحال فكر كنم ارزش ايجاد يه تايپيك رو داشت نه؟ icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بگذریم! icon_cheesygrin جالب بود دستت درد نکنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسراييل از اون سال تا به حال چقدر قويتر شده - پس چرا از پس يك گروه كوچك نظامي بر نيومد؟ چند تا حالت بيشتر نداره: 1) پس رفت كرده 2)حزب الله از اون چند كشور قويتره 3)پشتوانه اعراب اونموقع در جنگ تعصب بيجاي عربي و پشتگرمي به سلاح هاي بيفايده ( بدون ايمان ) بود و حكام بي غيرت مزدور ترسو! 4)خونشون 5)خونتون 6)خونمون 7) يه ربطي به اتاق تمساح ها داره!!! icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ورود یهودیان به اسرائیل در ابتدا با رفتار مهمان نوازانه و به عبارتی دیگر، ساده لوحانه‌ای از سوی اعراب همراه بود اما كم كم این رفتار به خاطر عملكرد يهوديان جاي خود را به سوءظن و ناراحتي داد. اخراج مداوم زارعان و كارگران از سوي يهوديان و تحريم محصولات اعراب، تنفر عمومي را برانگيخت، ولي اعراب هنوز متوجه ابعاد سياسي و ناسيوناليستي برنامه بسيار وسيع صهيونيست‌ها نشده بودند. انگليسی‌ها به عنوان قدرت حاکم در منطقه پس از آنكه از كارهاي ابتدايي مربوط به استقرار یهودیان در میان اعراب فارغ گرديدند در 2 نوامبر 1917 با صدور «اعلاميه بالفور» خط‌مشي سياسي خود را بطور رسمي روشن كردند. در اين اعلاميه انگليس متعهد شد كه از استقرار يك كانون ملي يهود در فلسطين حمايت كند. در مقابل صهيونيست‌ها نيز از كنفرانس صلح ورسای خواستند تا قيمومت فلسطين را به انگليسي‌ها بدهد (مومنی، 1384: 24). در 9 دسامبر 1917 اشغال بيت‌المقدس از سوي انگليس، اعراب را كمي به خود آورد. از اين دوره به بعد است كه فلسطين صحنه مقاومت مداوم بر ضد صهيونيست ها مي شود. فاصله سالهاي 1948-1917 را مي‌توان دوره مقاومت كامل فلسطين نام نهاد و سالهای پس از آن، دوره مقاومت کشورهای عربی در برابر یهودیان و پشتیبانان غربی‌شان بود. در سال 1936 فلسطینیان جنبش عدم اطاعت عمومی را آغاز کردند و این شورش و اعتصاب که 174 روز طول کشید شامل تمام سازمانها و وسایل ارتباط جمعی می‌شد که توسط اعراب اداره می‌گردید. این اعتصاب با دخالت رهبران کشورهای عربی پایان یافت (مومني، 1384: 25). پس از سال 1948 و پایان قیمومت انگلیس بر فلسطین، تشکیلات صهیونیسم و دولت آن علنی و رسمی شد و فلسطین به دو بخش امنیتی و غیر‌امنیتی تقسیم شد. 90 درصد اعراب در بخش امنیتی به سر می‌بردند (مومني، 1384: 26). از زمانی که دولت یهودی در سال 1948 در فلسطین تشکیل شد تا سال 1973، چهار جنگ بزرگ میان اعراب و اسرائیل رخ داد. 1ـ جنگ 1948 میان 5 کشور عربی مصر، سوریه، اردن، عراق، لبنان و صهيونيستهاي سازمان یافته در گروههای نظامی، پس از آن آغاز شد که بن گوریون در 14 می 1947 تشکیل کشور اسرائیل را اعلام کرد. تا پایان سال 1948 و پایان جنگ، 78 درصد از خاک فلسطین توسط یهودی‌ها تصرف شد. اسرائیلی‌ها از استراتژی قتل عام بی‌رحمانه و کشتار وسیع اعراب برای ایجاد رعب و وحشت در میان اعراب بهره بردند. یهودیان به هر جا که رسیدند کسی را زنده نگذاشتند و به وحشیانه‌ترین شکل همه را می‌کشتند (سروش نژاد، 1385: 128-127). قتل نخستین بازرس سازمان ملل و دستیارش در فلسطین اشغالی روشن ساخت که هیچکس نمی‌تواند با برنامه‌های صهیونیستی مخالفت نماید و به سرعت گرفتار خشم و تنبیه مقامات صهیونیستی می‌گردد. کشتار دسته جمعی دیر یاسین، عین الزیتون و صلاح الدین در آوریل 1948، کشتارهای آگاهانه ای برای اخراج فلسطینی‌ها از راه ترور و وحشت بود (مومني، 1384: 29). 2ـ جنگ دوم پس از ملی شدن کانال سوئز توسط عبدالناصر در سال 1956 و تجاوز اسرائیل، فرانسه و انگلیس از راه هوا، دریا و زمین به مصر آغاز شد. با دخالت امریکا و شوروی دروازه‌هاي سوئز، پس از تخلیه کلیه نیروهای نظامی مصری و خارجی، ملی اعلام شد ولی بخش‌هایی از خاك مصر در تصرف اسرائیل باقی ماند (سروش نژاد، 1385: 129-128). 3ـ جنگ سوم اعراب و اسرائیل، که به جنگ پنجم ژوئن یا جنگ شش روزه مشهور است با حمله هوایی ناگهانی اسرائیل به مصر آغاز شد که نتیجه آن نابودی نیروهای هوایی مصر در در بامداد 5 ژوئن 1967 بود. هواپیماهای اسرائیلی، سپس به سوریه، عراق و اردن نیر حمله کردند و پس از آن نیروهای زمینی یهودیان در مدت شش روز، تمام فلسطین و بیت‌المقدس، و بخش‌هایی از سوریه و اردن را تصرف کردند (سروش نژاد، 1385: 130-129). 4ـ جنگ چهارم اعراب و اسرائیل به جنگ اکتبر 1973، جنگ رمضان و یا جنگ یوم کیپور مشهور است. این جنگ با حمله نیروهای سوریه و مصر، با همکاری ارتش آزادیبخش فلسطین، به جبهه‌هاي صهيونيستها آغاز شد. این جنگ نیز در همان سال با حمایت نیروهای بین‌المللی و ناتو و بویژه آلمان از اسرائیل و رخنه در اتحاد اعراب، با شکست اعراب به پایان رسید. در جنگ چهارم اعراب و اسرائیل بود که عربها از سلاح نفت علیه اسرائیل و حامیانش بهره بردند (سروش نژاد، 1385: 131). منابع داخلی و خارجی بسیاری بر همسویی سیاست‌های پهلوی با امریکا و اسرائیل در طی جنگ با اعراب خبر داده اند. خاطرات اطرافیان شاه نیز بیانگر این واقعیت است که ایران در جبهه حمایت از اسرائیل قرار داشته است: «دو سال پیش [1967/1346] به هنگام جنگ عرب و اسرائیل، ما تعمدا جریان نفت را ادامه دادیم تا ما را در زمره عربها محسوب نکنند» (علم،1371-الف : 73). یکی از پژوهشگران تاریخ نیز به این موضوع اشاره روشن تری دارد: در جنگ 1973 متحدین اصلی اسرائیل (و امریکا) عبارت بودند از؛ پرتغال، هایلا‌سیلاسی14 از اتیوپی، شاه ایران (به عنوان متحد نزدیک)، آناستازیو سوموزو15 (دوست قدیمی اسرائیل)، یان اسمیت از آفریقای جنوبی، و رژیم سایگون از ويتنام جنوبی .(Beit-Hallahmi, 1988: 199) یک محقق و روزنامه نگار امریکایی، نیز در تحلیل‌هایش به این موضوع اشاره می‌کند که در تمام دوره‌های سهولت یا صعوبت (سختی) اسرائیل، از میان سه کشور عربستان سعودی، اردن و ایران، که از سال 1957 خود را اتحاد اسلامی می‌نامیدند، کشور ایران تامین کننده اصلی نفت اسرائیل از طریق بندر ایلات16 در خلیج عقبه بوده است (Draper, 1968: 219-220).

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و عرب‌ها (مصر، سوریه، اردن و عراق) نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آن اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آنها را تصرف کرد. نتایج این جنگ در ساخت ژئوپلوتیک منطقه تأثیرگذار بوده‌است.
محتویات
[نهفتن]

۱ پیش زمینه
۲ آغاز بحران
۳ آغاز جنگ
۴ پایان جنگ
۵ انتقادات و موارد بحث‌انگیز در مورد جنگ شش‌روزه
۵.۱ ادعای قتل اسیران جنگی مصری توسط نیروهای دفاع اسرائیل
۶ پانویس
۷ منابع
۸ مراجع
۹ پیوند به بیرون

پیش زمینه

در پی تشکیل کشور اسرائیل، سازمان آزادیبخش فلسطین که در آنزمان تنها سازمان نظامی-سیاسی فلسطینی بود و شرق اورشلیم، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه را در اختیار داشت، طی منشوری که در سال ۱۹۶۴ منتشر کرد، خواهان بیرون راندن «صهیونیستها» (اسرائیلیها) از «سرزمینهای عربی» تنها با نیروی قهر و با کمک برادران عرب خود شده بود. همچنین برخوردهای مرزی کشور تازه تأسیس اسرائیل با همسایگان عرب خود از جمله در قضیه بحران کانال سوئز، قضیه بحران ملی آب در اسرائیل، حادثه سامو و اختلاف اسرائیل با اردن و هم‌چنین قضیه مالکیت بلندی‌های جولان توسط سوریه، لبنان و اسرائیل همگی دست به دست هم داد تا پیش‌زمینه جنگی میان این کشورها فراهم شود.
آغاز بحران

در ۱۴ مه اسراییل مطلع شد که نیروهای نظامی مصر در حالت آماده باش قرار گرفته‌اند و مصر در حال متمرکز کردن نیروهای خود در صحرای سینا است. به دستور سپهبد عبد الحکیم عامر در فرمان رزمی شماره ۱ نیروهای نظامی مصر از ساعت ۱۴:۳۰ روز ۱۴ مه ۱۹۶۷ برای جنگ در حالت آماده باش کامل قرار گرفتند. روز ۱۵ مه نخست وزیر اسراییل دستور داد تا تعدادی از واحد‌های زرهی برای تقویت جبهه سینا به مرزهای آن منطقه اعزام شوند. در ۱۶ مه جمال عبدالناصر در نامه‌ای به سازمان ملل خواستار خروج نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد از منطقه حایل مرزی میان مصر و اسراییل می‌شود. مضمون نامه به این شرح است که مصر برای مقابله احتمالی با هرگونه تهدید نظامی اسراییل علیه کشورهای عربی در حال متمرکز کردن نیروهای خود در امتداد مرز با اسراییل است و به همین دلیل لازم است نیروهای پاسدار صلح فورا منطقه را ترک کنند. در همان روز رادیو قاهره اعلام کرد که «بقای اسراییل بیش از حد طول کشیده، ما از تهاجم اسراییل استقبال می‌کنیم. ما از جنگی که مدتها انتظارش را کشیده‌ایم استقبال می‌کنیم. نقطه اوج فرارسیده‌است. زمان جنگی که نابودی اسراییل را به همراه دارد فرا رسیده‌است.». در ۱۸ مه مصر مجددا از سازمان ملل خواست تا نیروهای پاسدار صلح را از منطقه خارج کند. بحران با خارج شدن نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد از صحرای سینا در ۱۹ مه تشدید شد. پس از خارج شدن این نیروها، دولت مصر به رهبری جمال عبدالناصر به استقرار و وارد کردن نیروهای بیشتر به صحرای سینا ادامه دادو و نیروها و جنگ‌افزارها بر مرز اسرائیل متمرکز شدند. در ۲۲ می، مصر با بستن تنگه تیران یا خلیج عقبه که در دریای سرخ قرار دارد، این راه آبی را بر کشتیهای اسرائیلی بست و بندر تازه‌بنیاد آنزمان بندر ایلات - که در جنوبی‌ترین بخش اسرائیل قرار دارد - را عملاً به حالت تعطیل درآورد. خلیج عقبه تنها راه ارتباطی در یایی اسراییل با شرق بود. اسراییل نفت خود را از عمده‌ترین شریک نفتی خود یعنی ایران از همین طریق وارد می‌کرد و بسته شدن این مسیر برای اسراییل تاثیر فلج کننده به دنبال داشت.

هم‌زمان سوریه و اردن و عراق هم نیروهایشان را به طور مشترک در بلندی‌های جولان و کرانه باختری رود اردن برای حمله‌ای غافلگیرانه جمع کردند. در همین حال اسرائیل با توجه به مساحت کم و اندازهٔ نسبتاً کوچکش استراتژی مبنای جنگ در خاک دشمن به جای جنگ در خاک خود را اتّخاذ کرد.

در همین حال رادیو مصر که به زبان عربی برنامه‌هایی مهیج و ضد اسرائیلی پخش می‌کرد، هرروزه از فلسطینیان می‌خواست که از اسرائیل خارج شوند تا «در مسیر بلدوزرهایی که اسرائیلی‌ها را قرار بود به دریا بریزد قرار نگیرند»
آغاز جنگ

اسرائیل که حمله هم‌زمان ارتشهای مصر، عراق، سوریه و اردن را در چند قدمی خود میدید، دست پیش گرفت و در تاریخ ۵ ژوئن ۱۹۶۷ به نیروهای ارتش مصر در صحرای سینا حمله کرد. اسرائیل با دریافت اطلاعاتی حیاتی به وسیله عوامل اطلاعاتی خود در مصر پی برد که ارتش مصر بیش از چهارصد هواپیمای جنگنده خود را در نقطه‌ای جمع کرده‌است تا صبح روز بعد صفوف ارتش اسرائیل را شدیدا در هم بکوبد. ژنرالهای اسرائیلی که کار کشور تازه تأسیس خود را با بلند شدن هواپیماهای مصری تقریباً تمام شده میدیدند تصمیم به زدن شبانه تمام جنگنده‌های مصری قبل از بلند شدن یکباره آنها بر روی اسرائیل کردند و نیروی هوایی ارتش اسرائیل با حمله غافلگیرانه به فرودگاههای نظامی مصر با فرستادن تمام ۲۰۰ هواپیمای جنگنده‌ٔ فعال خود †، در مدت چند ساعت اکثریت هواپیماهای جنگی مصر که شامل جنگنده‌های میگ و بمب افکن‌های توپولوف ساخت روسیه بودند را بر روی زمین نابود کرد بدون اینکه مصر بتواند پاسخ مناسبی به حمله بدهددر این حمله بیش از ۳۰۰ هواپیمای مصری از بین رفت.†. گفته می‌شود در زمان حمله اسراییل فقط ۴ جت آموزشی مصری در حال گشت زنی یودند. با این حمله اسرائیل برتری مطلق هوایی در جنگ را به دست آورد و با استفاده از این امتیاز ابتکار عمل را به دست گرفت. مصر با انکار ضربه شدیدی که دریافت کرده بود مدعی شد که حمله بسیار موفقی علیه اسراییل ترتیب داده‌است. بر اساس این اخبار اشتباه، شاه حسین شاه اردن دستور حمله به اسراییل را صادر کرد. اردن با گلوله باران تل آویو، پایگاه هوایی رمات داوود بزرگترین پایگاه هوایی اسراییل، حمله هوایی به شهرهای ناتانیا و کفر سافا و حمله خمپاره‌ای به بیت المقدس غربی، وارد جنگ شد. باافروخته شدن آتش جنگ، بعد از ۲ روز سوریه هم وارد جنگ شد و از بلندی‌های جولان شروع به پرتاب موشکهای کاتیوشا و آتش توپخانه شدید به دشت هولا در اسرائیل کرد.

ارتش مصر نهایتا با عقب‌نشینی از خاک خود (صحرای سینا) تا آنسوی کانال سوئز عقب رانده شد. در همین حال ارتش اسرائیل با تغییر میدان جنگی به سوی بلندی‌های جولان و کرانه باختر رود اردن که مقر نیروهای اردنی و سوری بود توانست آن‌ها را شکست دهد و بلندی‌های جولان و کشتزارهای شبعا را به اشغال خود درآورد.
پایان جنگ

در تاریخ ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ اسرائیل آخرین حملات به بلندی‌های جولان را تکمیل نموده بود. قرارداد آتش‌بسی به پیشنهاد عرب‌ها در روز بعد از آن یعنی ۱۱ ژوئن به امضاء رسید. به این ترتیب اسرائیل نوار غزه، صحرای سینا، کنارهٔ باختری رود اردن (شامل اورشلیم شرقی) را تصرّف کرد. در کل با پیروزی‌های بدست آمده و سرزمینهای اشغالی مساحت اسرائیل ۳ برابر شد و در حدود یک میلیون عرب که در مناطق اشغال‌شده زندگی می‌کردند به زیر کنترل مستقیم اسرائیل درآمدند.

اسرائیل بعد از پایان قرارداد آتش‌بس به کسانی که اسرائیل را ترک و جهت تسریع حمله عرب‌ها به کشورهای عربی همسایه وارد شده بودند اجازه بازگشت نداد و به این ترتیب موجی از مهاجران فلسطینی در کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان پدید آمد. امّا از آنجا که هیچ یک از کشورهای میزبان علاقه‌ای به پذیرایی از میهمانان زمانی خوانده ولی اکنون ناخوانده خود نداشتند با تشکیل اردوگاه‌های پناهندگی در بیابانهای خود به دور از تمام امکانات اوّلیه زندگی را برایشان رقم زدند.
سکه یادبود «آزادسازی اورشلیم».

در نهایت خصومت میان مصر و اسرائیل با امضای پیمان‌نامه صلح میان این دو کشور در ۲۶ مارس ۱۹۷۹ پایان یافت. خصومت میان اردن و اسرائیل هم با امضای پیمان نامه صلح میان این دو کشور در ۲۶ اکتبر ۱۹۹۴ رسما پایان پذیرفت.

مذاکرات هر از چند یک بار میان اسرائیل با سوریه و لبنان در جهت دستیابی به صلح، هنوز به نتیجه مطلوبی نرسیده‌است.
انتقادات و موارد بحث‌انگیز در مورد جنگ شش‌روزه
ادعای قتل اسیران جنگی مصری توسط نیروهای دفاع اسرائیل

در ۱۶ آگوست ۱۹۹۵، «آریه اسحاقی» استاد دانشگاهی که قبلاً برای بخش تاریخ نیروهای دفاع اسرائیل کار می‌کرده‌است، مدّعی شد که در خلال جنگ شش‌روزه در حدود ۱۰۰۰ اسیر جنگی مصری را که سلاح‌هایشان را رها کرده و به صحرا گریخته بودند، به قتل رسانده‌است. این ادعا توجه همگان را چه در داخل اسرائیل و چه در سطح جهان جلب کرد. بعدها مشخص شد که این ادّعا برای انحراف افکار عمومی از ۴۹ مورد قتل اسیران جنگی که در جنگ سال ۱۹۵۶ انجام شده بود، اقامه شده‌است. † †.

با این وجود ادّعای هیچ یک در مورد قتل هزار اسیر جنگی مصری به دست نیروهای اسرائیل و یا مصر اثبات نشده‌است، شاهدان عینی موارد متفاوتی از قتل اسیران مصری (در گروههای ۳۰ تا ۶۰ و ۱۵۰ نفری) را گزارش کرده‌اند.

بنابر گزارش نیویورک تایمز (۲۱ سپتامبر ۱۹۹۵، دولت مصر اعلام کرده‌است که دو گور دسته‌جمعی را یافته که بازمانده‌های ۳۰ تا ۶۰ اسیر جنگی مصری که به ضرب گلوله در طول جنگ شش روزه کشته شده‌اند را در خود داشته‌است.
منبع
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%B4%D8%B4%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطلب خوبی بود اما کاش به جای کپی پیست کردن از ویکی پدیا مستقیما از انگلیسیش ترجمش میکردی بازم ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظرم علت شكست اعراب در مقابل اسراپيل قدرت اسراپيل نبود بلكه عدم توانايي تاكتيكي و برنامه ريزي اعراب بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.