RezaKiani

اگر شما فرمانده بودید چه می کردید؟ قسمت دوم

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

پخش کردن ارد در هوا و سپس یک تیر اتشین در اسمان.....جنگ افزاری ترموباریک!!!منبع هم خود جنگ افزار نوشته!!در نتیجه ابری از اتش به وجود می امده(الان سعید ما رو به جرم تعلیمات تروریستی بن می کنه! icon_frown Laughing )و اگر صفحه ی پیش را می دیدید نوشته بودم درون گلوله های منجنیق روغن فشرده و دور ان پر از گلوله های تیز و ستاره ای شکل:روی قسمت مبارزه از قبل نفت ریخته و ودر این گلوله های بزرگ اهنی گرد و دور ان پر از ستاره های تیز سوراخی ایجاد کرده و قبل از پرتاب روغن زمین را اتش زده و گلوله را سپس پرتاب می کنیم گلوله با فشار زیاد منفجر می شود و گلوله های داغ و تیز را تا 500 متر یا کمتر یا بیشتر پرتاب می کند.


در باره ی این چی خوبه یا بد؟؟اون زمان هم که ارد فراوون بوده.

اگر سپاه ایران یک جا جمع می شده اصلا خوب نبوده چون مغول ها در یک پیروزی ایران رو می گرفتند.ساماندهی از همه کار مهم تر بوده:ارتش اول با تیرباران و کمی جنگ سپاه مغول را خسته می کرده وسپس با یک عقب نشینی و تیر اندازی از روی اسب ها سپاه تازه نفسی پیش رو می امده و و سپاه مغول را که کمی خسته شده به اشوب می کشه و دوباره عقب نشینی می کنه. در فاز سوم جنگ که تعدادی مغول کشته شده اند از طرح بالا استفاده می شه و سپاه مغول در هم می شکنه فاز 4 جنگ اسبان سوار برای خاتمه ی جنگ به سپاهی که تقریبا از بین رفته حمله می کنند.

(تمامی سربازان باید به تیر و کمان و شمشیر مجهز باشند که پس از تیر اندازی با شمشیر به دشمن حمله ور شوند.)

نکته اسبان مغول بسیار کوتاه قد هستند و برای جلوگیری از ان ها باید نیزه هایی چوبی در میادین جنگ به کار گرفت که ثابت و نیمه ثابت هستند و تعدادی سرباز پس از کمی کند شدن انها ان ها را به ثمت سربازان پرتاب و تیم پشتی بانی نیزه هایی تو می اورد تا جایگزین شوند.

باز هم نظر شما را راجع با اون ترموباریک و گلوله ی منجنیق خواستار هستم

با تشکر سمان

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سامان خان ممنون كه انقدر نظرات جالب مي دهيد خدا رو شكر سايت هم درست شده . نظر بنده بيشتر بر روي منجنيق هست چون كارايي بسيار بالايي دارد مخصوصا در مقابل ارتشي كه سوار هست و به راحتي مثلا با ده تا منجنيق اگر 5 بار بتونيم در جنگ گلوله پرتاب كنيم و هر كدام تا شعاع 50 60 متري نه 500 متري را با تركش نابود كنند فكر كنم كار اون سپاه تمومه راستي اقا سامان اگر به قول شما هر سرباز ايراني 1 تير و كمان و نيزه مي داشت رسما كار مغوا ها تمام بود با پرتاب 1 تير يا 1 نيزه قبل از كشته شدنشان 1 نفر را به هلاكت مي رساندند. حالا نظر جديد من : بهتر بود براي مقابله با مغول ها از سربازان پيدا استفاده نكنيم و از 2 گروه سواره نظام بهره مي برديم 1ـ سوارنظام سبك همراه با تير و كمان و 1 نيزه معمولي و يك دسته سوار نظام سنگين با لباس هاي اهني بسار سنگين با نيزه هاي بلند شبيه شواليه ها زره هايي كه ضربه ي شمشير و نيزه به داخل انها نفوذ نكند و در صف هايي با فاصله ي بسار نزديك و نيزه ها به جلو با سرعت به سمت سپاه مغول حركت مي كردند اين كار يعني اين لباس ها خودش روحيه مغول هارا خراب مي كرد. :cry: icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت دوستان آقای کیانی عزیز متشکر از نظراتتان و من هم همانطوریه که عرض کردم شما را دوست خود می دانم. طبق قولی که داده بودم موارد مهم نظامی را با رنگ قرمز مشخص کرده ام و به نظر من باید اول دید فرماندهان نظامی آن دوران چه ایرانی و چه مغول راهکارهایی را بکار برده اند و با بررسی آن موارد نسبت به راهکار اقدام نمود. البته میدانم که واقعه غور بخشی از تاریخ نظامی آن دوران بوده و مطاب ارائه شده نیز خلاصه ای از آن دوران نتیجه گیری خودم : 1- فرمانده کل ارتش ایران - سلطان محمود خوارزمشاه فردی نالایق و ترسو بوده و توانایی هدایت لشکر ایران را نداشته است. 2- ایشان با عدم اطلاع از اوضاع نابسامان داخلی ایران که خود مسبب آن بوده - غیر حرفه ای یک دشمن خارجی را هم برای کشور درست کرده است. 3- ایران در آن دوران با دول دیگر پیمانهای دوستی برای کمک در جنگ نداشته است. 4- هدایت جنگها به حکومت های محلی سپرده شده است . 5- در زمان دفاع قلعه ها در برابر دشمن - مردم داخلی برخی قلعه ها با خیانت به حاکمان محلی مسبب فتح قلعه شده اند. 6- برخی حاکمان محلی که در برابر مغول ها توانسته بودند موفق شوند ،بدلایل واهی و خام به آنها اعتماد و پس از واگذاری قلعه ها با خیانت مغولان مردم و حاکمان قتل عام شدند. 7- مبارزان برخی قلعه ها بدلیل تمام شدن غذا و آب بدون جنگ و فتح قلعه مردند و این مورد نیز بدلیل عدم پشتیبانی ارتش ایران از حاکمان محلی رخ داد. 8- اگر دولت مرکزی اجازه میداد که ارتش مغول در داخل ایران بصورت U وارد می شد و بعد از آن کلیه ارتباط آنها را با بخش پشتیبانی را قطع میکرد این لشگر ضعیف از لحاظ لجستیک و آذوغه به مشکل برمی خورد. اگر این موارد نمی بود و مورد آخر رعایت میشد سپاه چنگیز وحشی در ایران سقط می شد. ----------------- موفق باشید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مبحث خیلی جالبی است و شرمنده که بخاطر برخی مشکلات (گرفتاری و خرابی سرور) موفق به شرکت در بحث نشدم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اول از همه دوستان می خوام که اجازه بدهند یه تشکر و خسته نباشید حسابی به همشون بگم. قبل از بحث نظامی یکی دو نکته رو بگم تا یادم نرفته: 1- مالک جان میشه در طول سال یه انجمن یا سمینار یا هرچی درست کنیم و همه جمع بشیم یه جا همدیگر رو ببینیم. اینکه اصلا کاری نداره. خیلی هم فکر کنم خوش بگذره. 2- دوستان با دقت به تمام پستهای گذشته این تاپیک نگاه کنند. هرچی داریم می ریم جلوتر اظهار نظرها پخته تر و کارشناسی تر می شه و این مایه خوشحالی و افتخاره که تونستیم با کمک همدیگه نیروی اندیشه رو به کار بیاندازیم و تفکر خودمون رو پیشرفت بدیم. وگرنه همه میدونیم که دیگه آبی که رفته نمی شه به جوی بازگردوند و الان کار از کار گذشته. هدف از به راه اندازی این تاپیک همین بود و خدا رو شکر می کنم که فکر کنم موفق شدم. اما بحث نظامی: 1- من درباره نظر مالک درباره 3 پاره کردن ارتش ایران بحث دارم. فکر کنم در شرایطی که از نظر توان تحرک و جابجایی با مغول برابر بودیم و می تونستیم مثه اونها سریع حرکت کنیم بهتر بود در هر شهر یه نیروی مدافع کم باقی می ذاشتیم و با بقیه نیروها مون یکی یکی به خدمت 3 تا سپاه مغول می رسیدیم. یه اصلی در استراتژی هستش که میگه در جنگ باید تا حد امکان نیروها تون رو پخش نکنید. اما اگر از نظر جابجایی سرعت سپاه ایران کمتر بود راه حل آقا مالک رو ترجیح میدهم با این تذکر که باید یه نیروی ذخیره هم درنظر می گرفتیم که اگر در هر یک از این نبردها شکست خوردیم از ذخیره استفاده کنیم. 2- نکاتی که اینبار آقا سامان لطف کرد و بیان کرد رو لطفا همه با دقت بخونید. سامان عزیز این تاکتیکهایی که بیان کردی تقریبا تمامشون توسط مغولها استفاده می شده . مخصوصا این که مغولهای استاد استفاده از عقب نشینی دروغین بودند. بکارگیری این گونه تاکتیکها نیاز به فرماندهی مناسب، ارتباطات کامل بین نیروهای رزمی و تمرینات مکرر و مکرر داره تا هر سربازی نقش خودش رو در نبرد به خوبی انجام بده. مغولها برای ارتباط بین فرماندهان سپاه و فرماندهان صحنه جنگ از پرچمهای رنگی استفاده می کردند. یعنی هر واحد مثلا گردان یه پرچم خاصی داشته و فرمانده ها روی یه تپه موضع می گرفتند که هم تمام صحنه جنگ رو ببینند و هم سربازها با نگاه کردن به پرچمها بتونند فرمانها صادرشده رو انجام بدهند. ژاپنی ها و چینی ها هم از همین روش استفاده می کردند ولی من توی کتابهای تاریخی خودمون ندیدم که ایرانی ها در اون زمان از چه روشی استفاده می کردند. 3- با توجه به نکاتی که سامان جان گفته باید یه نکته تاریخی رو اضافه کنم .در نبرد عین جالوت بین مصری ها و سپاه مغول در زمان هلاکو مصری ها با همین روشهایی که سامان جان گفته ترتیب سپاه مغول رو میدهند. البته فرمانده اون جنگ خود هلاکو (نوه چنگیز ) نبود. سپاه مصری ها بیشتر از برده هایی تشکیل شده بود که اصلیت قزاق و ترک و تاجیک و اینها داشتند و دقیقا با روش خود مغولها می جنگیدند. در اون نبرد پس از یک عقب نشینی دروغین قسمتی از سپاه مصر که پشت یه تپه قایم شده بودند سر مغولها می ریزند ودر نهایت مغولها شکست میخورند. 4- نبرد عین جالوت افسانه شکست ناپذیری مغول را پایان میده ولی جلال الدین محمد هم یه بار توی افغانستان یه حال حسابی به مغولها داد که خود چنگیز عصبانی شد و در نبرد رود سند جلال الدین رو شکست داد. منظورم اینه که اگر فرماندهان ایرانی دقت میکردند شکست دادن مغول کاملا امکان پذیر بوده. 5- درباره روش جنگ ترموباریک این روشها زمان زیادی می برده و تازه معلوم نیست که دانش اون زمان اجازه اینکارو میداده یا نه . بزرگترین اشکال این روش به صورتی که شما بیان کردی این است که از کجا معلوم مغولها از اونجایی بیان جلو که ما می خواهیم؟ اشکال بعدی این است که ساخت این تجهیزات خیی زمان بر هستش و سپاه مغول واقعا مثه برق و باد حرکت میکرده. 6- استفاده از منجنیق در برابر سواره نظام و پیاده نظام خیلی خوب است فقط باید به خاطر بسپارید که باید این کار درجبهه ای انجام بشه که سنگهای زیادی در دسترس باشه. 7- برنا جان خیلی به تیروکمان فکر نکن. کمان های مغولی از نوع ترکیبی بودند که امروزه بهشون می گن کامپوزیت. این کمانها قدرت و برد خیلی زیادی داشتند و در آن زمان برد هیچ کمانی به برد کمانهای مغولی نمی رسید. یه نکته دیگه اینه که بدونید مغولها خودشون استاد استفاده از کمان بودند چون شغل اصلی شون شکار بوده و شکارچی که بلد نباشه با کمان کار کنه وسط بیابون کارش زاره. 7- برخلاف نظر برنا جان باید هم از سواره نظام استفاده می شده وهم پیاده نظام چون هر کدم مزیت خودشون را داشتند. ولی اینکه گفتی باید از ترکیبی از سوراه نظام سبک وسنگین استفاده می شده موافق هستم. یادت باشه که در نبرد موهی بین مغولها و مجارستان سواره نظام سنگین اسلحه (شوالیه) تونستند فشار زیادی به مغولها وارد کنند وتلفات زیادی از مغولها بگیرند ولی مغولها در این موارد اسب طرف رو می زنند. یه شوالیه با زره سنگین نمی تونه روی زمین خوب بجنگه و هدف آسونی می شه .اینجوری بود که مجارها در نبرد موهی از مغولها شکست خوردند. به هر حال ایده ات در اصل درسته و باید در عمل به صورت کامل اجرا بشه تا نتیجه بده. مرسی از توجهت. 8- امپراطور عزیز به نکات جالبی اشاره کردن که فقط با شماره 8 مخالف هستم. مطمئن باشید که اگر این نکات رعایت می شد دهن چنگیز رو صاف کردیم. من شخصا معتقد هستم که در این جنگ ما نه به چنگیز بلکه به محمد خوارزمشاه باختیم و این بابا با کارهای غیرمنطقی و احمقانه اش کشور رو به سادگی به باد داد. 9- اینکه گفتید باید راه های تدارکاتی مغول را قطع می کردیم درباره ارتش صدق می کنه که وابسته به خطوط مراسلاتی است. مغولها تقریبا یه ارتش خودکفا بودند . از نظر غذایی که کاملا خودکفا بودند . از نظر تیر و امکانات دیگه مثه پارچه وکفش زین و لگام و نعل هم هرجا می رفتند غارت می کردند و نیازهاشون روبر طرف می کردند. یه بار گفتم باید از استراتژی زمین سوخته استفاده می کردیم و با عقب کشیدن مردم به جاهای امن هر چیز به درد بخور رو برای مغولها می سوزوندیم و داغون می کردیم. 10 دوستان سرتون دراومد. ببخشید. موفق باشید و مرسی از اینکه در این بحث شرکت کردید. رضاکیانی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا جان نظر من برای مقابله با ارتش 3 تیکه مغولها همان روشی هستش که سرخ پوستان در سال 1876 بر علیه ارتش امریکا به کار برده اند. که خودت اون مقاله رو تو مجله نوشتی. شرمنده حوصله رو نویسی نداشتم از تو مجله :cry: luftwaffe icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان عزیز در نظر داشته باشن که انگار خوارزمشاهی وجود نداره و شما شاه هستید و با این تعداد ارتش,مغولها هم حمله کرده اند به هر دلیلی .حالا فقط باید راهکار نظامی ارائه بدیم. البته اگه پستی بلندیها و نقشه ورود مغواها رو داشتیم و مکان حرکت اونها با فلش نشان داده شده بود خیلی بهتر بود. :cry: luftwaffe icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون اقا رضا. :cry: البته عقب نشینی دروغین اولین بار توسط سربازان پارسی بود که با اسب فرار می کردند و تیر می انداختند و ارتشه بعدی با شمشیر به سراغ دشمنان می رفت.فکر کنم در زمان اشکانیان بود؟! در باره ی جنگ افزار های ترموباریک هم امکانش که بوده (آرد و اتش) فقط شرایط جوی باعث بدی کار می شده که اگر هم سپاه مغول در خلاف جهت باد و سپاه ما در جهت باد بوده خلی با ما کمک می کرده چون باد ارد رو به ارتش مغول می برده و سپس....ولی اگر برعکس بوده مثل این که از تو پنجره ماشین تف بندازی بخوره به خودت!! icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سامان جان درست است . این رو ش جنگیندن سربازان پارتی بوده و در نبرد حران با همین روش دخل سپاه رم رو آوردند. ولی یادت باشه که سپاه روم پیاده نظام بوده و تعداد اندکی سواره نظام داشته . در صورتیکی سپاه مغول تقریبا تمامش سواره نظام بوده. به هرحال راه حلت درسته و همون جور که گفتم مصری ها با موفقیت ازش استفاده کرده اند. هانس عزیز مگر اون مقاله سرخپوستها رو چاپ کرده اند؟ من الان شهرستان هستم و تا یکشنبه برنمی گردم تهران. در ضمن اگر ببر مالایا چاپ شده نظرت رو درباره اش برام بنویس. مرسی از همه دوستان.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
http://usera.imagecave.com/rezakiani/rezaax/13.bmp
اینهم یه نقشه ولی کامل نیس. دارم سعی می کنم یه نقشه کاملتر درست کنم.
درباره مراحل فتح ایران هم فعلا این مطالب رو جمع کردم تا بعدا ببینم چی میشه.
1. اولین پیروزی توسط ارتش 30000 نفری جوچی در برابر ارتش جنوبی خوارزمشاه
2. حرکت ارتش چنگیز به سمت اترار سقوط شهر در 1219
3. حرکت جبه با یک ارتش کوچک به سمت جنوب برای جلوگیری از فرار خوارزمشاه به جنوب و بستن مسیر وی.
4. چنگیز و تولوی با 50000 نفر به سمت سمرقند و بخارا. رسیدن به دروازه بخارا کاملا بدون خبر و غافلگیرانه از طریق طی کردن صحرای قزل قوم.
5. حرکت سپاه چنگیز پس از فتح بخارا به سوی سمرقند. مدافعین سمرقند 100هزار نفر. رسیدن اوغتای و چاغاتای به سپاه چنگیز پس از اتمام کار اترار.
6. فرار خوارزمشاه و فرستادن جبه و سوباتای به دنبال او.
7. حرکت جوچی به سوی اورغند از شمال و حرکت چنگیز، اغتای و جوغتای از سمت جنوب.
8. حرکت تولویی به سمت خراسان پس از سقوط اورغند با 50000 سرباز و فتح مرو.
9. حرکت تولویی به سوی نیشابور
10. حرکت تولویی به سوی هرات فتح کامل خراسان در بهار 1221.
11. جنگ بین جلال الدین محمد خوارزمشاه و سپاه مغول در پروان 1221شکست مغول.
12. حرکت چنگیز به سوی جنوب و شکست دادن سپاه جلال الدین در نبرد رود سند.
13. بازگشت چنگیز به مغولستان

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا كياني خان بنده هم مجله رو گرفتم واقعا مطالب جالبي نوشته بودي ممنون. ببر مالايا هم خيلي جالب بود اين ژنرال ياماشيتا هم واقعا به ژاپن خدمت كرد ولي بايد بيشتر ازش استفاده مي كردند و حسادت ان هم در يك حكومت درگير جنگ واقعا زشت هست. نقشه خوبي بود ولي يكم در همه ممون.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مرسی برنا جان . نقشه رو از دایره المعارف مایکرو سافت کش رفتم ولی خودم دارم یکی کامل ترش رو درست می کنم ولی خیلی زمان می بره. حداقل یه ماه زمان می خواد. در مورد یاماشیتا راست می گی . اگه تاریخ بخونی می بینی خیلی از کشورهایی که شکست می خورند به خاطر همین چشم و هم چشمی ها و کینه ها و عقده ها است. واسه همینه که میگن تفرقه بیانداز و حکومت کن. از توجه شما ممنونم. مرسی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام این تفرقه بنداز و حکومت کن شعار انگلیسی هاست!! اقا رضا تو جنگ افزار سنگ تموم گذاشتی خدایی!!!فکر کنم 4 تا مقاله!!!! ایول بابا!! به قول ناپلئون کار کاره انگلیس هاست! icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.