Davood

جهت گیری تسلیحاتی در تهاجم نظامی آمریکا به عراق

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

1.مقدمه

جنگ آمریکا و عراق به لحاظ استراتژی و تاکتیک های نظامی به کار رفته از سوی طرفین نبرد حائز اهمیت است.در این باره مطالب مختلفی بویژه درباره ی استراتژی به کار گرفته شده منتشر گردیده است.این نوشته پس از مروری اجمالی بر استراتژی نظامی طرفین بر تسلیحات و فناوری های نظامی به کار گرفته شده در این جنگ نگاهی تحلیل گرانه انداخته و جهت گیری و فناوری را ارئه می دهد.
ساعت 5 و 34 دقیقه صبح 20 مارس 2003 به وقت بغداد با شلیک 40 موشک کروز توماهاوک و تهاجم 2 فروند F-117 از اسکادران هشتم(با بمب 900 کیلوگرمی ضد پناهگاه هدایت شونده ی دقیق از نوع MK-48s) که به وسیله هواپیماهاEA-6B Prowlers نیروی دریایی حمایت می شدند جنگ علیه صدام آغاز شد.این جنگ که به طور کامل جنگ های نسل سوم را به تصویر می کشید.با خود درس های زیادی بویژه برای کارشناسان و نظریه پردازان نظامی به همراه داشت.به طور قطع می توان گفت بشر پس از این جنگ مرحله ای گذرا از جنگ نسل دوم به نسل سوم را که با جنگ در کویت شروع شده و در یوگسلاوی و افغانستان ادامه یافته بود به انتها رساند لذا پس از این باید وقوع جنگ هایی را مشابه آنچه در عراق رخ داده است انتظار داشته باشیم.این بدان معناست که باید در تغییر اساسی در سر فصل دروس دانشکده های نظامی ایجاد کرد جزء به جزء این جنگ را تحلیل کرده و آن را به عنوان سرفصلی جدید تدریس کرد.

[align=center]تصویر[/align]

2.اهداف جنگ در عراق

درباره ی اهداف جنگ عراق مطالب زیادی بیان شده است.مواردی مثل دست انداختن به ذخایر نفتی عراق معمولا به عنوان هدف اصلی جنگ مطرح می شود.هر چند در بعد دقیق تر ایجاد یک نظام سیاسی در راستای سیاست آمریکا و تغییرات جغرافیای سیاسی منطقه جهان را می توان به عنوان تاثیر گذارترین منطقه جهان را می توان به عنوان هدف اصلی آمریکا بر شمرد.این تغییر علاوه بر اهداف اقتصادی تامین کننده اهداف بلند مدت آمریکا نیز خواهد بود که موضع گیری شدید فرانسه,آلمان و روسیه از این دید قابل ارزیابی و تحلیل است.با این وجود می توان جمع بندی سخنرانی ها و مطالب مختلف رهبران آمریکا و انگلیس درباره ی اهداف این جنگ را به طور خلاصه در 8 بند بیان کرد:
خاتمه رژیم صدام حسین,شناسایی و انهدام سلاح کشتار جمعی عراق,دستگیری و بیرون راندن تروریست هاز عراق,جمع آوری اطلاعات مرتبط با شبکه های تروریستی جهان,جمع آوری اطلاعات مرتبط با شبکه های جهانی قاچاق سلاح های کشتار جمعی,به پایان رساندن تحریم ها,تحویل فوری کمک های بشر دوستانه به مردم عراق,به جریان افتادن کامل منابع و ذخایر نفتی عراق از بازارهای جهانی و کمک به مردم عراق در ایجاد حکومت دموتراتیک!البته به این موارد باید تضعیف بنیادگرایی اسلامی,حرکت به سوی تضمین امنیت اسراییل و نجات اقتصاد بحران زده آمریکا پس از 11 سپتامبر را اضافه کرد که در سخنرانی رهبران آمریکا صحبتی از آن به میان نمی آید.

[align=center]تصویر[/align]

3.استراتژِی جنگی آمریکا

پس از جنگ کویت رویکرد آمریکا با آنچه در جنگ های پیش از آن نشان می داد کاملا متفاوت بود.این رویکرد مبتنی بر تسلط مطلق هوایی,انهدام دقیق و متمرکز(حداقل تخریبات جانبی) و البته سریع و قدرتمند بود که با تمام توان استراتژی عملیات نظامی علیه عراق سه مرحله را در بر می گرفت که در فرهنگ اصطلاحات ارتش آمریکا"عملیات سریع و تعیین کننده"نامیده می شد و هدف نهایی آن اشغال عراق بود.این سه مرحله شامل"حمله شدید هوایی در آغاز,حمله زمینی در فاصله زمانی کمی پس از حمله هوایی و محاصره بغداد"می شد.سرعت عمل زیاد و انعطاف پذیری نیروهای آمریکایی از مشخصه های اصلی این نوع استراتژی بود که با آتش دقیق و شدید سلاح ها از فاصله دور به اجراء در می آمد بنا به گفته ی استراتژیست های آمریکایی تحت تاثیر این عملیات دشمن باید در شرایط کامل"شوک و وحشت"قرار گیرد و پیش از آنکه مجددا انسجام یابد و قادر به ضد حمله ی هماهنگ شود توسط یک نیروی زمینی قوی درهم شکسته شود.از این رو استراتژی مزبور به استراتژی"شوک و وحشت"نیز موسوم است و به امکان رسیدنش مدیون نوآوری های متعدد در فناوری های نظامی است.هدف اولیه ی استراتژی "شوک و وحشت"تخریب ارکان رژیم عراق بود دستگاه رهبری و اداری این رژیم باید در همان ابتدا فلج و فاقد راس شده و رابطه آن با واحدهای نظامی اش بریده می شد.بلافاصله پس از اولین حملات هوایی تهاجم زمینی آغاز می شد(هدف آمریکا مبنی بر تغییر رژیم در بغداد صرفا با حمله هوایی و بدون استفاده از نیروی زمینی قابل تحقق نبود).از نظر طراحان نظامی آمریکا تاثیر نظامی و روانی حمله هوایی انجام بهتر حملات زمینی را ممکنم می ساخت.در این شیوه جنگی(بر خلاف جنگ 1991 و جنگ یوگسلاوی)زدن اهداف با ارزش به منظور کاهش هزینه ها و توان نظامی رقیب و همچنین دقت کامل در زدن اهداف نظامی به منظور به حداقل رساندن تخریبات جانبی ملاک بود و بر این اساس از کوچکترین و دقیق ترین مهمات مورد نیاز برای تخریب استفاده می شد.جالب آنکه در هدف انتخاب شده نیز برای تخریب استفاده می شد.جالب آنکه در هدف انتخاب شده نیز مهم ترین بخش آن مورد نظر بود و از تخریب کل هدف به منظور کاهش تخریبات جانبی پرهیز می گردید نگاهی به آمارهای مقایسه ای از به کارگیری مهمات دقیق در جنگ اخیر در جدول فوق گویای این مطلب است.
در مجموع استراتژی نظامی آمریکا را می توان در سه محور"برتری مطلق هوایی(استراتژِی چکش آهنی),قابلیت تحرک بالا و قدرت آتش زیاد و بالاخره تسلط رسانه ای و جنگ روانی"خلاصه کرد.جنگ روانی یکی از ابعاد این جنگ بود که طی آن بیش از 43 میلیون اطلاعیه پیش از جنگ و در حین آن از آسمان برای نیروهای عراق پخش شد.

[align=center]تصویر[/align]

[align=center]تصویر[/align]

4.استراتژی جنگی عراق

نیروهای نظامی عراق متشکل از گارد ریاست جمهوری,ارتش نیروی زمینی,نیروی دریایی,نیروی هوایی,نیروی دفاع هوایی و فدائیان صدام بود که پس از جنگ 1991 کویت در مجموع قریب به 40% از توان نظامی آن ها کاسته شده بود برا اساس گزارش های منتشر شده درباره ی عملکرد نیروهای نظامی عراق می توان پی برد که استراتژی نظامی عراق حول سه محور ذیل شکل می گرفت.

4-1.تاکتیک هشدار انسانی

از آنجایی که سیستم راداری عراق به علت استفاده گسترده ی نیروهای ائتلاف از موشک های ضد تشعشع راداری کاملا فلج شده بود عراق به اجبار از تاکتیکی بهره گرفت که بر گرفته از تجربیات جنگ با ایران و منطبق با روش پدافند هوایی روسی بود.در این تاکتیک روش شناسایی بالگرد و هواپیماهای پرواز کننده در ارتفاع کم بر عهده ی تعداد زیادی از نیروهای انسانی مستتر در مناطق حساس بود که وظیفه هشدار به توپخانه ی ضد هوایی را بر عهده داشتند.بهره گیری از این تاکتیک در طی جنگ منجر به سقوط 4 فروند بالگرد و یک هواپیما شد.

[align=center]تصویر[/align]

4-2.تاکتیک بازی با سه فنجان وارونه

از دیگر تاکتیک های مقابله با نیروی هوایی آمریکا به منظور کاهش تلفات استفاده از تاکتیک موسوم به بازی"بازی با سه فنجان وارونه"بود.این روش مبتنی بر جا به جایی سریع و مکرر نیروهای وفادار استفاده از روش استتار,پنهان کاری و توزیع نیرو(متمرکز نبودن)در هر مرحله جا به جایی و در نهایت فریبکاری بود این تاکتیک در مورد سیستم پدافند هوایی عراق تا آخرین روزهای نبرد موثر واقع شد.

4-3.تاکتیک جنگ شهری-نبرد زمینی

به گفته کارشناسان نظامی جنگ شهری بیشتر بر نیروی انسانی تکیه داشته و در آن فناوری چندان به کار نمی آید این مورد درست بر خلاف ساختار نظامی آمریکا برای جنگ با عراق بود و صدام با آگاهی از این امر و بهره گیری از سیستم های جنگ روسی که مبتنی بر پتانسیل دفاعی بالایی است می کوشید با عقب نشینی های استراتژیک و کشاندن جنگ به عرصه شهرها زمان را به نفع خود نگه دارد.تمام تلاش رژِیم صدام برای طولانی کردن جنگ کشاندن نیروهای مهاجم به شهرها,برانگیختن نفرت مردم نسبت به مهاجمان,حملات انتحاری و پارتیزانی,گرفتن تلفات و اسیر و پخش تصاویر آنان و بالاخره"ویتنامیزه"کردن عراق بود.این استراتژی در هفته اول جنگ کاملا موثر واقع شد.به گونه ای که آمریکا در تصرف شهرهای عراق بویژه شهرهای جنوبی مثل بصره,امالقصر و کربلا ناکام ماندند.

[align=center]تصویر[/align]

5.نگاه آماری به تسلیحات مورد استفاده شده

در 19 مارس 2003 نیروی نظامی عراق متشکل از گارد ریاست جمهوری,ارتش,نیروی زمینی,نیروی دریایی,نیروی هوایی,نیروی دفاع هوایی و فدائیان صدام بود که پس از جنگ 1991 کویت در مجموع قریب 20% از توان نظامی خود را از دست داده بود.رقمی که توسط مرکز مطالعات"مطالعات بین المللی و استراتژیک"در اواخر سال 2002 از توان نطامکی عراق منتشر شده در مجموع 389000 نفر نیروی انسانی را در 3 نیروی زمینی,هوایی و دریایی شامل می شود اما با توجه به شرایط آن کشور از نظر اقتصادی,نظامی و سیاسی و ضعف روحیه و انگیزه ی نیروها به دلیل سرخوردگی از دو جنگ بی سرانجام ایران و کویت ارتش 389 هزار نفری عراق قطعا در توان کامل عملیاتی نبود.علاوه بر این بخش عمده ای از نیروهای شبه نظامی و فدائیان صدام که در بغداد متمرکز شدند دارای آموزش های کوتاه مدت و سلاح های سبک بودند و هرگز به کار گزفته نشدند لذار رقمی نزدیک به 120000 نفر نیروی با توان کامل عملیاتی که توسط برخی منابع تحلیلی خبری نظامی ارئه شده است به حقیقت نزدیک تر است.این رقم 85000 نفر متعلق به گارد ریاست جمهوری دانسته اند و مابقی به تعدادی واحد نظامی که حلقه دفاعی جنوب بغداد و نیروی دفاعی شهر نجف را تشکیل می دادند تعلق داشتند.در این تاریخ عراق دارای 2200 تا 2600 دستگاه تانک از مجموع 5500 تا 6700 دستگاه بیش از 1991 بود که تنها در حدود 700 دستگاه تانک T-72 و T-62 در مقایسه با تانک های پیشرفته ی آمریکایی قابل ارزیابی کرد.به این مجموعه باید 3700 دستگاه انواع نفربرها و خودروهای زرهی و نظامی مشتمل بر 1200 دستگاه نفربرهای BMP-1/2 را نیز اضافه نمود.با این وجود برای همین تعداد از تانک ها و نفربرها که از بعد کمی با تانک های آمریکایی قابل قیاس بودند تاکتیک مناسبی از سوی رهبران نظامی عراق(عملا هیچ گونه تاکتیکی)اتخاذ نشده بود.توانایی تانک های آبرامز(برد بیشتر و قابلیت دید در شب)چیزی نبود که استراتژِیست های عراقی از آن بی خبر باشند آنها تجربه جنگ کویت و نبرد خفجی را داشتند.بر اساس برخی گزارش ها بخشی از تانک ها T-72 عراقی مجهز به تجهیزات دید در شب بوده و علاوه بر این سلاح اصلی این تانک موشک 9M119M است دارای حداقل برد 4000 متر است.همچنین عراق پیش از جنگ دارای 200 تا 250 دستگاه توپ خودکششی مشتمل بر انواع روسی 1222S1s میلیمتری,1522S3s میلیمتری و توپ های فرانسوی 155 میلیمتری AUF-1 و تعدادی از نوع توپ های آمریکایی و استرالیایی بود.به این مجموعه باید تعداد 1900 دستگاه اونواع توپ کششی 122 میلیمتری,152 میلیمتری و 155 میلیمتری و در حدود 200 سیستم راکت انداز چند گانه را اضافه کرد اما از آنجایی که استراتژی جنگی عراق مبتنی بر جنگ نزدیک بود از نیرد دور و کلاسیک و از فاصله دور به دلایلی همچون شناسایی توسط ماهواره پرهیز می کرد لذا انتظار استفاده از توان توپخانه ای عراق وجود نداشت.نیروی زمینی عراق هم بیش از 2000 فروند از انواع موشک ها ضد زره روسی AT-4,AT-3 و برخی انواع اروپایی HOT و MILAN بهره می برد.برخی منابع خبری به فروش موشک های KORNET-E احتمالا از طریق کشورهای روسیه سوریه یا اکراین به عراق نیز پرده برداشتند که کارایی خود را در طی جنگ با انهدام تعدادی از تانک های آمریکایی به نمایش گذاشتند.پیش از حمله آمریکا و انگلیس به عراق گزارش های نظامی حاکی از آن بود که نیروی هوایی عراق حدود 300 هواپما جنگنده در اختیار دارد که نیمی از آنها مثل MIRAGE F-1 ساخت فرانسه و MIG-29 ساخت روسیه مناسب بودند اما این هواپیماها به علت کور شدن سیستم های راداری و تسلط هوایی آمریکا هیچ گونه مقاومتی در برابر جنگنده های آمریکایی نشان ندادند و عملا به پرواز در آمدن حتی یک فروند بالگرد یا هواپیمای عراقی وجود نداشت(این موضوع در تمام گزارش های خبری مورد تایید قرار گرفته است).کارشناسان نظامی بیان می دارند که کاهش توان نیروی هوایی عراق به جنگ کویت باز می گردد:

[align=center]تصویر تصویر[/align]

در این تاریخ برخی از آنها به دلیل در امان ماندن از بمباران ها به ایران فرستاده شدند که ایم هواپیماها هرگز برنگشت و ایران به عنوان بخشی از غرامت جنگ(1988-1980) آنها را نزد خود نگه داشت.تعدادی از هواپیماهای جنگنده در طی جنگ کویت منهدم شدند و مابقی نیز به دلیل 12 سال تحریم عراق دیگر به کار نمی آمدند.
در نقطه مقابل نیروهای عراقی نیروهای ائتلاف جنگ را با توان نیروی انسانی به استعداد تقریبا نیم میلیون نفر در ابعاد و بهره گیری از طیف وسیعی از تسلیحات همچون تانک ها پیشرفته M1(Abrams هفتصد دستگاه,تانک ها انگلیسی Challenger 2 صد و سیزده دستگاه,نفربرهای زرهی M2/M3 Bradley چهارصد و ده دستگاه و تعداد زیادی از انواع دیگر خودروهای نظامی همچون Humvee,LAV-25 و M113 آغاز کردند.در طی جنگ تانک های آمریکایی M1 Abrams و تانک های بریتانیایی Challenger 2 برتری مظلق خود را بر تانک های عراقی تحمیل کردند و تفنگداران دریایی و نیروی زمینی از پشتیبانی بالگردهای آپاچی و کبرا برخوردار بودند.برتری نظامی دیگر نیروهای تحت رهبری آمریکا"تسلط شبانه"ها به میدان نبرد بود که به کمک تجهیزات پیشرفته دیدی در شب چه توسط سربازان چه توسط تانک ها و هواپیماها عملی شد.این توانایی نیروهایی که در سراسر عراقب پیاده شده بودند حیاتی بود.اما نیروهای تحت رهبری آمریکا از عنصر کلیدی دیگری برخوردار بودند که عملا عراق فاقد آن بود چهارچوب معماری C41SR این عبارت مخفف"فرماندهی,کنترل,ارتباطات,کامپیوتر,اطلاعات امنیتی,نظارت و تجسس"است که شامل توانایی یک ارتش در پی بردن به رویدادهای میدان نبرد و کمک به برنامه ریزی عملیاتی می شود.هواپیما نظارتی و تجسسی نیروهای ائتلافی در آسمان عراق فعالیت بیست و چهار ساعته داشتند تا به فرماندهان تصویر کاملی از صحنه نبرد را رائه دهند.بیش از 50 ماهواره در دسترس آنها بود که بخشی برای تهیه انواع دیگر تصاویر به کار گرفته می شد.همچنین هواپیماهای"کنترل هوایی پیشگام"از جمله هواپیماها بدون سرنشین"پریدیتور"میدان نبرد و مواضع عراقی ها را بی وقفه زیر نظر داشتند و ضمن شناسایی اهداف تازه هواپیماهای جنگنده را برای بمباران آنها هدایت می کردند.نیروهای ائتلاف 1801 فروند هواپیما بر فراز عراق به پرواز در آوردند.از این رقم بدون احتساب بالگردها بیشترین تعداد هواپیما(863) متعلق به نیروی هوایی آمریکا بود408 فروند متعلق به نیروی دریایی 372 فروند متعلق به تفنگداران درایی و 20 فروند به ارتش آمریکا تعلق داشت.در این میان انگلستان 113 فروند,استرالیا 22 فروند و کاندا 3 فروند هواپیما شرکت داده بود.جنگنده بمب افکن های نیروی ائتلاف در مجموع 20753 سورتی پرواز انجام داد,19948 بمب موشک هوشمند و 9521 بمب غیر قابل هدایت بر فراز عراق رها کردند(یعنی در مجموع 29199 بمب و موشک که یک سوم آن از نوع بمب های"کور"بود).در واقع نیروهای ائتلاف به ازای هر 1/4 نفر از نیروهای عراقی از یک بمب یا موشک از انواع مختلف استفاده کردند و لذا علیه حکومت صدام بیش از هر زمان دیگر به کمک مهمات هدایت شونده دقیق یا بمب های"هوشمند"به پیروزی رسید.هر چند پیشروی سریع نیروی زمینی نقشی تعیین کننده داشت اما مسیر پیشروی این نیروها با بمباران مواضع لشکرها و مراکز فرماندهی عراق از قبل هموار شده بود.آمار نشان می دهد که غالب بمب های هوشمند از نوع بمب های هدایت شونده JDAM که 6542 عدد و بمب هاي هدايت شونده ليزري که 8618 عدد بودند.در طي جنگ ناوهاي نيروي دريايي آمريکا 802 فروند موشک کروز شليک کردند.153 فروند موشک کروز,98 بمب هدايت شونده ليزري ماهواره اي از نوع EGBU-27 و 408 موشک ضد رادار و 908 عدد از اوناع مهمات خوشه اي هوشمند نيز از هواپيماها شليک شدند.ظاز انواع ديگر موشک ها مي توان به 562 موشک هلفاير , 918 ماوريک,4 فروند موشک AGM-130 و 3 فروند AGM-84 SLAM ER و 253 فروند AGM-54 JSOW اشاره کرد.غالب بمب هاي غير قابل هدايت از انواع شديد الانفجار و حدود 600 واحد از انواع خوشه اي بود.لذا 68% يعني 18467 عدد از بمب ها و موشک هاي مورد استفاده از انواع هوشمند بودند.اين رقم در مقابل عدد 7% يعني 17000 فروند در جنگ 1991 کويت قرار دارد.البته لازم به ذکر است که تعدد کل بمب ها مو موشک هاي مورد استفاده در جنگ کويت 227000 بمب بود در حالي که اين رقم در جنگ اخير تنها 29000 واحد بود.تعداد کل سورتي پرواز انجام شده در اين جنگ(بدون در نظر گرفتن پرواز بالگردها) 41404 سورتي بود که حدود 20752 سورتي به منظور انجام عمليات هاي تهاجمي روي 19900 هدف بود در حالي که اين رقم در سال 1991 به 108000 سورتي مي رسيد که قريب به 70000 سورتي پرواز آن تهاجمي بود.بنابراين اگر چه تعداد کل بمب هاي هدايت شونده در هر دو جنگ تقريبا برابر بود(17000 در سال 1991 و 18467 بمب و موشک هوشمند در سال 2003) اما اختلاف عمده از تعداد بمب هاي غير قابل هدايت به کار برده شده ناشي مي شود.در سال 1991 210000 بمب غير قابل هدايت استفاده شد در حالي که در سال 2003 تنها 9251 بمب غير قابل هدايت به کار گرفته شد.اين آمار نشان مي دهد که در استراتژي نظامي آمريکا زدن اهداف با ارزش به منظور کاهش هزينه هاي خود و توان نظامي رقيب و همچنين دقت کامل در زدن اهداف نظامي به منظور حداقل تخريبات جانبي ملاک عمل بوده است.به طور مشخص اين بدان معنا بود که بيش از همه گارد رياست جمهوري عراق ستادهاي فرماندهي نظامي و مراکز حزب بعث و تاسيسات ارتباطي آماج حملات هوايي آمريکا قرار گرفتند(از حدود 20752 سورتي پروازهاي انجام شده در جنگ اخير بيش از نيمي از آن بر عليه 6 لشگر گارد رياست جمهوري انجام گرفت که در واقع تنها نيروي نظامي با توان کامل عملياتي بود همچنين 1799 سورتي پرواز عليه مراکز کنترل و فرماندهي عراق 832 سورتي عليه اهداف موشکي و احتملا مراکز شيميايي هسته اي و بيولوژِک انجام شد) و بر اساس اين استراتژي از کوچکترين و دقيق ترين مهمات نورد نياز براي تخريب استفاده شد.حتي در هدف انتخاب شده مهم ترين بخش آن زده شد و از تخريب کل هدف به منظور کاهش تخريبات جانبي پرهيز گرديد.اين موضوع در کاهش تعداد کل مهمات مورد استفاده در مقايسه با جنگ کويت و همچنين افزايش استفاده از مهمات هوشمن نيز ديده مي شود.در اين استراتژي چند عامل ملاک بوده است:

[align=center]تصویر تصویر[/align]

الف)

انتخاب هدف موثر:در عملیات روباه صحرا در 1998 آمریکایی ها متوجه شدند که بین 30-20% از اهداف مورد اصابت قرار گرفته ساختمان های خالی و بی ارزش بودند که تاثیر کمی در کاهش توان نظامی عراق داشتند.این مورد در جنگ هایی که رقیب دارای آگاهی قبلی است بسیار حائز اهمیت می باشد چرا که قطعا در پی تغییر موقعیت محل های مهم و حساس و ایجاد ساختمان های کاذب بر می آید.علاوه بر این پس از انتخاب اهداف مختلف طبقه بندی بر اساس تهمیت آنها از دیگر موارد مهم است.این مورد کاملا بر تصمیم گیرهای اطلاعاتی و مدیریت صحنه نبرد متکی است.از طرف دیگر علاوه بر زدن اهداف موثر محدود کدن و به حداقل رساندن تخریبات جانبی و خسارت های شهری با توجه به موجودیت رسانه های مستقل خبری و تاثیر افکار عمومی از کلیدهای موفقیت این شیوه جنگی است لذا شناخت اطلاعاتی و جاسوسی از درون کشور رقیب برای آمریکا یک فاکتور اساسی و حیاتی محسوب می شود.این موضوع مبتنی بر به کارگیری سیستم های اطلاعاتی دقیق و گسترده در شناسایی تهداف همانند ماهواره ها هواپیماهای بدون سرنشین مثل پریدیتور و گلوبال هاوک,هواپیمای جاسوسی U-2 و البته جاسوسی اطلاعات مبتنی بر روش های انسانی است.افزون بر تمام این موارد از آنجایی که در این استراتژِی هوشیاری رقیب کاملا لحاظ می شود این احتمال نیز پیش بینی شده است که امکان تغییر موقعیت هدف و ارزش آن در لحظه شروع بمباران وجود دارد.لذار با استفاده از شبکه های مطمئن و سریع اطلاعاتی و بهره گیری از کامپیوترهای پیشرفته که امکان بالای پردازش اطلاعات را دارا می باشند نقشه بمباران لحظه به لحظه اصلاح و بازبینی می گردند.

[align=center]تصویر[/align]

ب)

انتخاب نقطه برخورد موثر:از دیگر روش های کاهش تخریبات جانبی در استراتژی آمریکا انتخاب نقطه موثر برخورد به هدف به جای تخریب کل هدف بود زیرا علاوه بر کاهش تخریبات جانبی از هزینه های اضافی نیز پیشگیری می کرد.به عنوان مثال از آنجایی که ماهیت عملکردی مهمات خوشه ای در تضاد با انتخاب دقیق نقطه برخورد است لذا در جنگ اخیر در مجموع 1500 عدد از مهمات را به خوشه ای استفاده شد که در 5% از مجموع مهمات را به خود اختصاص می داد.در حالی که این رقم در جنگ 1991 کویت 25% از مجموع کل مهمات(57000 .احد مهمات خوشه ای از مجموع کل 227000) بود که کاهش عمده ای را نشان می دهد علاوه بر این در جنگ کویت هیچ کدا از مهمات خوشه ای از نوع هدایت شونده نبود در حالی که در جنگ اخیر بیش از 60% از این مهمات هدایت شونده بودند.

ج)

انتخاب مهمات موثر:اگر چه در جنگ اخیر آمریکا و عراق از یک بمب 10 تنی موسوم به MOAB استفاده شد اما در این استراتژی "مهمات موثر"الزاما به معنای بزرگ تر بودن مهمات نبوده است.بهره گیری از طیف وسعی از مهمات مورد استفاده(با توجه به نوع هدف و استحکامات آن) همانند نوع مغناطیسی هوا سوخت(ترموباریک) ضد استحکامات و ضد تاسیسات زیر زمینی بیانگر نگراش کاهش تخریبات جانبی و یا به اصطلاح معروف"جنگ بهداشتی"است.

[align=center]تصویر[/align]

6.رویکرد فناوری جنگ

از مطالب ارئه شده می توان دریافت که 33% از مجموع مهمات هوشمند و 5/22% مورد استفاده در این جنگ به بمب های JDAM اختصاص داشت و لذا می توان ادعا کرد که این جنگ بیش از هر چیز جنگ بمب های JDAM بود.JDAM یک بمب معمولی پانصد یا هزار کیلویی است که با تعبیه تجهیزاتی در انتهای آن به بمبی"هوشمند"بدل می شود.این تجهیزات شامل ملخ هایی است که توسط ماهواره و سیستم های داخلی کنترل می شود و به بمب امکان مانور می دهد.این وسیله بمب را به یک سلاح دقیق با ضریب خطای 12 متر یا کمتر(نسبت به هدف) و احتمال برخورد 99%تبدیل می کند.بمب های JDAM به طراحان عملیات نظامی دو برتری مهم می دهند:کاهش خطر انهدام ناحیه اطراف هدف یا"خسارت جانبی"و امکان استفاده از تعداد بمب برای نابودی یک هدف.امتیاز دیگر این بمب هزینه نسبتا پایین آن در مقایسه با سایر سلاح هاست.این بمب حدود 20 هزار دلار هزینه دارد که در مقایسه با هزینه ی یک میلیون دلاری موشک های کروز هزینه بسیار کمی است.اما علاوه بر بمب های JDAM نیروهای آمریکایی از قریب 1000 فروند موشک کروز نیز بهره بردند که در مجموع 37% از مجموع مهمات هوشمند به بمب های JDAM و موشک های کروز اختصاص می یابد.این ارقام بیانگر این مطلب است که از سال 1991 به بعد آمریکایی ها روی بمب های JDAM و موشک های کروز به عنوان سلاح اصلی جنگ شهری سرمایه گذاری عمده ای انجام دادند.اما مهمتر از آن ویژگی مشترک این دو سلاح است که در نوع سیستم هدایت آنهاست.بمب های JDAM و موشک های کروز بخش عمده ای از مسیر حرکت خود را با سیستم هدایت مبتنی بر GPS طی می کنند و لذا وجه مشترک این دو سلاح GPS است.سیگنال های ارسال شده توسط GPS که بمب های هوشمند و موشک های کروز را تا اصابت به هدف هدایت می کنند یکی از مهم ترین دلایل برتری فناوری آمریکا در جنگ عراق بود.GPS علاوه بر استفاده در این سلاح در طیف عمده ای از کاربردهای دیگر همچون انواع دستی برای کمک به ناوبری سربازان خودروهای زرهی و خلبانان بالگرد در مواجهه با صحراهای بیکران و صاف تثبیت موقعیت توپخانه برای شلیک برخی از هواپیماها همچون هواپیماهای سوخترسان KC-135 بمب افکن های B-52 و حتی جنگنده های F-16 نیز مورد استفاده قرار گرفت.شاید بتوان گفت این سیستم بخش عمده ای از توانمندی های نظامی و قابلیت مانور آمریکایی ها در مناطق کویری در دو جنگ 1991 و 2003 از دست می رفت.با GPS حتی در شرایطی که نیروهای عراقی قادر به عملیات نبودند سربازان آمریکایی دارای قابلیت تحرک و تشخیص موقعیت در تمام شرایط آب هوایی کویر بودند.

[align=center]تصویر[/align]

پس از حملات شدید هوایی که اگر چه حریف را در موقعیت"شوک"قرار می داد اما تنها تاثیر آن کاهش توان نظامی و مقاومت عمومی بود مرحله دوم عملیات آغاز می شد که از نظر اجرای عملیاتنقش بسیار حیاتی ایفا می کرد و حلقه اتصال مرحله اول و فاز نهایی عملیات بود. در واقع پس از اتمام اثر بخشی حملات هوایی جنگ های کوتاه برد آغز می شدند.در این مرحله بالگردهای تهاجمی مواضع دشمن را به گونه ای در هم می کوبیدند که راه برای لشگرهای سوار زرهی و پیاده زرهی هموار می کردند.به عنوان نمونه با توجه به فاصله زیاد مرحله پیاده کردن نیروهای آمریکایی تا بغداد لشکرهای سوار زرهی نقش بسیار تعیین کننده ای در افزایش سرعت حمله و کاهش زمان جنگ داشتند لذا کمربند میانی ما بین مرحله اول و سوم جنگ توسط بالگردها اجرا می شد که نقش بسیار حیاتی در فرایند جنگ داشتند.در طی جنگ اخیر نیروهای ائتلاف از قریب به 100 فروند بالگرد آپاچی AH-64 تعداد 98 فروند بالگرد کبرا و سوپر کبری AH-1 تعداد 67 فروند بالگرد CH-64 SEA KNIGHT تعداد 57 فروند CH-53 SEA STALLION تعداد 30 فروند بالگرد UH-1 HUEY تعداد 11 فروند CH-47 CHINOOK و تعدا دیگر از انواع مختلف به همین منظور بهره گرفتند.پس از انجام موفقیت آمیز این حلقه واسط حملات سریع زمینی آغاز می شد که بنابر تحلیل استراتژیست های آمریکایی پیش از آنکه مجددا توان نظامی دشمن انسجام یافته و قادر به ضد حمله هماهنگ گردد باید توسط یک نیروی زمینی قوی در هم شکسته شود.از آنجا که استراتژی نظامی آمریکا مبتنی بر انجام جنگ های سریع و کوتاه مدت است ضربه پذیری این استراتژی در طولانی کردن مدت جنگ می باشد.عقیم گذاشتن گذر از مرحله اول جنگ یا همان حملات شدید هوایی و ممانعت از ورود به فاز دیگری زمینی در نتیجه باز کردن حلقه اتصال آنها از هم و لذا طولانی کردن زمان جنگ را به دنبال خواهد داشت.این حلقه اتثال را بالگردها به عهده دارند که لازم است برای مقابله با آنها تمهیدات ویژه ای اندیشیده شود.از مجموع این دو بحث می توان به این نتیجه رسید که تسلیحات عمده و تاثیر گذار در جنگ اخیر حول دو محور GPS و بالگردها متمرکز شده بود.اگر چه عملکرد صحیح سیگنال ها GPS تا پایان جنگ عراق ادامه یافت اما تلاش های عراق برای منحرف کردن مهمات GPS با کمک دستگاها پارازیت ساز بیانگر امکان ضربه زنی به این تکلولژی پیشرفته است و شاید بتوان این سیستم را پاشنه ی آشیل ماشین جنگی ایالت متحده نیز داشنت.البته نیروی نظامی آمریکا توانست طی دو شب هر شش دستگاه پارازیت ساز عراق را از کار بیندازد اما با توه به واکنش سرع برای مقابله با این مشکل می توان حدس زد که پارازیت سازهای به کار رفته در عراق نسبتا موثر بودند و قطعا راهکاری برای مقابله با این سیستم علاوه بر آنچه عراق انجام داد وجود دارد و لذا باید درباره آن عمیقا اندیشید.عراق در برخورد با بالگردهای و هواپیماهای ارتفاع پایین آمریکایی از تاکتیک هشدار انسانی بهره گرفت بود که تا آخرین روزهای نبرد موثر واقع شد لذا بهرگیری ابتکاری و کارآمدتر از چنین استراتژی هایی در کنار سلاح های کار آمدتر ضد بالگرد و پیش بینی مسیر احتمالی حرکت آنها با توجه به شرایط جغرافیایی کشور در شرایطی که احتمالا سیستم های راداری کشور مختل خواهد شد می تواند به عنوان یک پدفند موثر شناخته شود.نکته بسیار مهمی که در این زمینه باید بدان توجه کرد این است که بر اساس نظریات کارشناسان رزمی اساسا یک ناوگان هوایی را با 3% تلفات پیاپی می توان زمین گیر کرد و این موضوع رعب و وحشت فراوانی در دل سربازانی که به جای زمین در هوا می جنگند به جای خواهد گذاشت.

[align=center]تصویر[/align]

نتیجه گیری

استفاده از مهمات دقیق که عمدتا بر سیستم ناوبری GPS است و همچنین واکنش سریع در جا به جایی نیرو و قابلیت جنگ نزدیک که با بهره گیری از انواع بالگردها نظامی صورت می گرفت قطعا نه در درگیری احتمالی آمریکا بلکه نگرشی که هر گونه درگیری آتی را با همین الگو به تصویر می کشد تحمیل کننده نوعی اجبار در انتخاب راه حل های پدافندی در آینده است راهکارهایی که توانایی به چالش کشیدن GPS در مهمات دقیق و انهدام پر تعداد و موثر بالگردهای نظامی مهاجم را داشته باشد قطعا نیاز آتی نیروهای مسلح کشور ماست.در هر حال عدم آمادگی و ضعف بنیه نظامی از یک سو و برتری عمده فناوری نییروهای ائتلاف از سوی دیگر توجیه گر شکست عراق نبوده است.تاریخ جنگ های بشری مواردی همچون جنگ استالینگرد و تسلط بلامنازعه هوایی و برتری توپخانه و تسلیحات آلمان ها را به خاطر دارد.جنگ ویتنام و برتری بلامنازعه نیروهای آمریکایی و حتی جنگ نیروهای شبه نظامی افغان و نیروهای تا بن دندان مسلح شوروی سابق در ذهن تاریخ مانده است اما مطلقا در هیچ کدام از این موارد طرف پرنده نیروی با فناوری برتر نبوده است.برای شکست عراق همچون تاکتیک نیروهای ائتلاف و عدم کارایی استراتژی عراق خیانت فرماندهان تباهی رهبران عراقی و ضعف روحیه نیروها را می توان ذکر کرد.

[align=center]تصویر[/align]

مقاومت نکردن ارتش عراق بویژه گارد ریاست جمهوری در برابر متجاوزان ننگ ابدی است.جامعه بشری همیشه مدافعان پر استقامت یک شهر و یک کشور حتی در صورت شکست درود می فرستد و از تسلیم شدن آنان احساس شرم می کند.

گزیده ای از فرمایشات فرمانده کل قوا در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش جمهوری اسلامی ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.