امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

عمليات طريق القدس ؛ فتح بستان


با عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا و انتصاب سرهنگ صياد شيرازي ( امير سپهبد علي صياد شيرازي ) به فرماندهي نيروي زميني ارتش و انجام عمليات ثامن الائمه كه به شكست حصر آبادان معروف شد ، هماهنگي سپاه و ارتش بيشتر و ارتباط فرماندهان اين دو قوا تنگ تر و محكمتر گرديد و زمينه هايي تبيين استراتژي جديد در جنگ با هدف آزادسازي مناطق تحت اشغال دشمن فراهم شد . از ميان طرح هايي كه در شوراي عالي دفاع مطرح بود ، طرح قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با آزاد سازي " تنگه چزابه " و آزاد سازي شهر " بستان " براي رسيدن به نوار مرز بين المللي نيز وجود داشت . بنابراين در بامداد 8 آذر 1360 عمليات " طريق القدس " با رمز مقدس " يا حسين " به طور همزمان در چند محور و با هدف آزاد سازي شهر بستان و رسيدن به خطوط مرزي در چزابه آغاز شد . در اين نبرد كه طراح آن شهيد حسن باقري بوده و فرماندهي آن را سپاه پاسداران بر عهده داشت ، 23 گردان از سپاه و 9 گردان از ارتش در مصاف با 60 گردان مجهز دشمن از چند محور ، نبرد را آغاز كردند .
رزمندگان اسلام با عبور از منطقه رملي در شمال بستان ، دشمن را دور زده و بستان را فتح كردند . عبور از زمين هاي رملي صعب العبور سبب غافلگيري دشمن گرديد و بدين ترتيب همه اهداف از پيش تعيين شده به دست آمد .
در طي يك هفته عمليات ، منطقه اي به گستره 650 كيلومتر مربع شمال شهر بستان ، تنگه استراتژيك چزابه ، 70 روستا و پنج پاسگاه مرزي آزاد شد و پس از گذشت 420 روز از آغاز جنگ تحميلي ، رزمندگان توانستند در منطقه عمومي سوسنگرد و بستان ، در مرز بين المللي مستقر شوند .
همچنين فتح چزابه موجب شد تا اتصال قواي دشمن در غرب كرخه و غرب كارون گسسته شده و توان قواي سپاه سوم و چهارم ارتش عراق در جنوب تجزيه گردد .
اين عمليات بهترين زمينه براي پيروزي در عمليات بزرگ " فتح المبين " تلقي مي شود . در اين عمليات 180 دستگاه تانك و نفربر ، 200 دستگاه خودرو ، 13 فروند هواپيما و 4 فروند هليكوپتر منهدم و 45 گردان و گروهان از 12 تيپ و نيروهاي كماندويي لشگر 5 مكانيزه ارتش عراق از بين رفته و 4046 تن از نيروهاي دشمن كشته ، زخمي و اسير شدند .
طي عمليات طريق القدس ، غنايمي نيز از دشمن به دست آمده است كه به اين ترتيب گزارش شده است :
1- 100 دستگاه تانك
2- 150 دستگاه بولدوزر و ماشين هاي مهندسي – رزمي
3- 19 قبضه توپ 152 ميليمتري
4- 70 دستگاه نفربر
5- 250 دستگاه خودرو
6- 2 قبضه تيربار سنگين دوشكا با خودرو
7- ميزان قابل توجهي سلاح مهمات

عمليات " طريق القدس " نخستين مرحله از استراتژي موسوم به « راه كربلا » بود . در اين عمليات " عباس كرد آبادي " و " احد فروغي " از فرماندهان سپاه پاسداران به شهادت رسيدند.


نام عمليات : طريق القدس ( فتح بستان )
زمان اجرا : 8/9/1360
مدت اجرا : 14 روز
مكان اجرا : منطقه عملياتي چزابه – شمال شهر بستان
رمز عمليات : يا حسين
تلفات دشمن : 4046 كشته ، زخمي و اسير
ارگان هاي عمل كننده : سپاه و ارتش
اهداف عمليات : قطع ارتباط شمال به جنوب دشمن در خاك ايران با آزاد سازي شهر بستان و تنگه چزابه و رسيدن نوار مرز بين المللي



قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالب بود. :oops: دستت درد نكنه.گاها مرور اينگونه مطالب بسيار مفيد و لازم است. icon_cool

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ولي حامد جان متاسفانه علاقه مندان اين گونه مطالب در سايت بسيار كم هستند.... گاها حتي به اون اندازهاي كه من وقت براي جمع آوري و تايپ يك مطلب مي گذارم اون مطلب در صفحه اول نمي مونه....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پس با توجه به تلفات دشمن و میزان غنایم میشه گفت یه تیپ دشمن کاملا نابود شده و ما هم به اندازه تجهیز یه تیپ غنیمت گرفتیم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر بنده اين عمليات يكي از مهم ترين عمليات هاي دوره اول جنگ يعني دوره ازاد سازي بود چرا كه با گرفتن تنگه چزابه اتصال سپاه سوم و چهارم عراق در غرب رودخانه هاي كرخه و كارون از هم گسسته شود و در نتيجه اين گسستگي در مرحله بعدي ايران توانست عمليات فتح المبين رو در شمال اين تنگه و عملياتبيت المقدس رو در جنوب اين تنگه با موفقيت به انجام رساند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله صحیح است و این عملیات مقدمه ای بر چند عملیات مهم بعدی بود. اصولا تا اواسط جنگ عملیاتهای ما مکمل هم بوده و یک عملیات برای عملیات بعدی انجام میشد. اما بعد از تجهیز بی سابقه ارتش عراق و تضعیف نیروهای ایرانی به نوعی با مشکل طراحی عملیات روبرو شدیم. در سالهای آخر جنگ ارتش عراق این توانایی را داشت که در طول یک شبانه روز 5 برابر نیروهای مهاجم ایرانی نیروی مدافع وارد میدان کند. تنها دلیل این توان کمکهای تسلیحاتی شوروی و فرانسه و افزایش خطوط مواصلاتی عراق بود. در عملیاتی مثل بدر ضربه خیلی بدی از نیروی هوایی عراق خوردیم و طبق گزارش فرماندهان در سالهای پایانی جنگ نیروی هوایی عراق توان یک ماه بمباران سنگین مانند عملیات بدر را داشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته از بعد نيروي انساني عراق از اونجايي قوت گرفت كه شروع به تاسيس جيش الشعبي ( سپاه جوانان ) كرد كه از بعد كارايي و نه ايدپولوژيكي شبيه همين بسيج ما بود . هرچند حتي قبل از تاسيس اين يگان هم هميشه نيروهاي عراقي از بعد نيروي انساني هميشه از ما سر تر بودند ولي بعد از تاسيس اين يگان فاصله نيروي انساني ما با عراق اونقدر فاصله گرفت كه ديگه جاي هيچ حرفي رو نمي گذاشت و كار براي نيروهاي ايراني سخت تر شده بود . البته خيلي جالبه با تمام اين شرايط عده اي مي گويند كه ما نيروهامون رو گوشت جلوي توپ كرده بوديم :? در حالي كه در 95 درصد عمليات ها نيروهاي عراقي از بعد نفري برتر از ما بودند و ما با كمك خدا و دعاي خير مردم پيروز مي شديم چون نيروهاي عراقي هم از بعد نفري برتر از ما بودند و هم از نظر تجهيزاتي :!:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام دوستان.اول بگم سعید جان خسته نباشی و ممنون از این همه زحمت. متاسفانه بیشتر افراد در سایت های نظامی به دنبال بحث جنجالی هستن تا این مسائل.اما شما عزیزی که این مطالب رو جمع کردی واقعا ممنون و خسته نباشید می گم اما من زمانی که در کتابخانه ارتش رفت و آمدی داشتم مطالب خیلی جالبی رو خوندم که یکی از اونها این بود که در همین عملیات به شهید شیرازی اعلام میکنن گلوله توپ به اندازه کافی نداریم ایشون مکثی میکنن و می گن شما با همین مقدار شروع کنید گلوله در راه است و بعد در دل میگن خدایا گلوله از کجا بیارم برای اینا اما خواست خدا چیز دیگه ای بود و بستان با چند گلوله فتح شد. اره با چند گلوله و باقیمانده مهمات توپخانه موقع پاتک عراق به کار گرفته شد که در خاطرات یک افسر عراقی اومده که توپهای سنگین ارتش ایران جهنمی در سابله درست کردند که تا به حال کسی از ارتش عراق ندیده بود.در این عملیات یکی از بهترین کماندوهای اون زمان ارتش شهید شدند. شهید سروان شهرام فر که ایشون از نیروهای انقلابی لشگر گارد بودند که دوره های ویژه رو در انگلستان وامریکا دیده بودند و داوطلبانه به جبهه اعزام شده بودند که موقع پاک سازی خودش و معاون ایشون به شهادت می رسن.اینها امرزیده هستن خدا ما رو بیامرزه به حق این بزرگواران.بچه ها لطفی کنید وقتی از عملیات صحبت می کنید هم از سپاه بگید هم از ارتش تا مدیون شهید و جانباز و اسیر و رزمنده های چه سپاه چه ارتش نشیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

امروز 8 آذره، سی و سه سال قبل در چنین روزی عملیات "طرق القدس" برای آزادسازی شهر "بستان" آغاز و در نهایت با یاری خدا و رشادت فرزندان این مرز و بوم به بار نشست

عبارت و نام و لقبی که برای این عملیات افتاد رو زبون همه عنوان " فتح الفتوح" برگرفته از پیام بنیانگذار راحل انقلاب به مناسبت خبراین پیروزی بود

من کمی با این عنوان دچار مشکل شدم

نه اینکه خدای ناکرده این عنوان قرآنی ایراد و اشکالی داشته باشه یا خدای ناکرده مجاهدتهای فرزندان ایران عزیز کوتاهی کرده باشن و شایسته چنین لقبی نباشن!!!

خیر!!

اینگونه نیست اما به نظر من  و با دید  تحلیل و بررسی حماسه دفاع مقدس از بعد فنی و تاریخی در باره این عنوان "سوء برداشت " شده و بعد هم دیگه  این لقب قرآنی موندگار شدوچون کسی بهش دست نزد و نقدی ننوشت و خود بنیانگذار راحل انقلاب هم  چیزی نگفتن، بقیه هم ادامه دادن، برای همین و به مناسبت و بهانه این روز اول میخوام شرح عملیات رو اینجا بزارم و بعد هم ببینم آیا برداشت من غلط و اشتباه بوده یا واقعا یه "سوء برداشت" از عنوان قراآنی "فتح الفتوح" بکار برده توسط بنیانگذارراحل انقلاب و فرمانده کل قوای وقت صورت گرفته

 

اینوهم میگم  این تفسری "سوء برداشت" فقط و فقط و فقط برداشت شخصی منه و برای همین هم این تاپیک رو ایجاد کردم، اما چه برداشت من درست باشه و چه غلط هیچ تاثیری در بزرگی وعظمت حماسه ای که فرزندان این مرز و بوم با شهادت طلبی و رشادتشون خلق کردن نخواهد داشت

خوشحال میشم سایر دوستان هم بیان و نظرشون در این زمینه  ابراز کنن

اما اگر دوستان موافق باشن اول شرح عملیات رو اینجا با استناد به منابع موجود درسایت  قرار بدیم بعد به بحث بپردازیم و بعدش هم یه سری سند دیگه رو از انتشارات ارتش و سپاه بیاریم برای روشنتر شدن موضوع

 

منبع من برای نوشتار مرتبط با این عملیات  در نت، سایت "رهروان ارتش" هستش

 

http://rahrovan-artesh.ir/topic/404-شرح-کامل-عملیات-طریق-القدس/

 


با سلام

 

عملیات طریق القدس(فتح الفتوح)

رمزعملیات: یا حسین (ع)
هدف عملیات: آزاد سازی شهر بستان و تامین مرز و دسترسی به هورالهویزه
منطقه عملیاتی: منطقه عمومی غرب شهرستان سوسنگرد و منطقه عمومی بستان
تاریخ شروع: ساعت 30 دقیقه بامداد 8/9/60
مدت عملیات: 14 روز

نیروهای عمل کننده:
ارتش جمهوری اسلامی ایران.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

مناطق و تاسیسات آزاد شده:
آزادی سازی بستان
قطع ارتباط بین نیروهای دشمن در شمال غربی و جنوب غربی خوزستان (جاده فکه ـ جفیر)
آزاد سازی 70 روستای منطقه و 5 پاسگاه مرزی
تصرف و تامین تنگه چزابه
تامین مرز مشترک و دسترسی به هورالهویزه

 

تجهیزات منهدم شده دشمن:
180 دستگاه تانک و نفربر
200 دستگاه خودرو
13 فروند هواپیما
4 فروند هلی کوپتر

یگان‌های منهدم شده دشمن:
45 گردان و گروهان از 12 تیپ و نیروهای کماندویی لشکر 5 مکانیزه
تعداد کشته و زخمی های دشمن: بیش از 3500 نفر
تعداد اسراء: 546 نفر

غنائم:
100 دستگاه تانک
150 دستگاه بولدوزر و ماشین آلات مهندسی
19 قبضه توپ 152 میلی متری
70 دستگاه نفربر
70 قبضه ضد هوایی
مقدار بسیار زیادی از انواع سلاح و مهمات
2 قبضه شلیکا همراه با خودرو مربوطه
250 دستگاه خودرو

نتایج عملیات:

پاکسازی 800 کیلومتر مربع از لوث وجود دشمنعملیات طریق القدس در منطقه عمومی سوسنگرد به سمت بستان و با هدف انهدام قوای دشمن و باز پس گرفتن و آزادسازی شهر بستان و به عقب راندن دشمن متجاوز و تلاشی در جهت فاصله انداختن بین جبهه شمالی و جنوبی عراق در منطقه خوزستان صورت پذیرفت. این عملیات که در تاریخ ۸آذر ۱۳۶۰ در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد با رمز یا حسین (ع) در منطقه شمال و جنوب رود کرخه نور انجام پذیرفت، دومین عملیات کلاسیک و سنگین مدافعان اسلام بود.

منطقه عملیاتی طریق القدس از حساسیت زیادی برخوردار بود؛ به طوری که شهر بستان که با تعداد زیادی روستا در تصرف و اشغال دشمن به سر می‌برد، در قلب این منطقه بوده و مرکز فعالیتهای جاسوسی دشمن و مرکز لجستیکی جبهه میانی دشمن بود، لذا حساسیت منطقه را بالا برده بود. از طرفی با قطع مهم ترین راه تدارکاتی و مواصلاتی دشمن که کلیدی برای آزاد سازی تنگ چزابه به شمار می رفت، بیش از پیش بر اهمیت ایم منطقه افزوده می‌شد، لذا فتح بستان که شخص صدام روی آن تبلیغات زیادی به راه انداخته بود ، باعث قطع امید دشمن در این منطقه یعنی جنوب غربی خوزستان گردید.

شرح عملیات:

هجوم نیروهای عراقی به خوزستان بعد از ۳۱ شهریور1359 از محورها و معابر متعدد و با به کارگیری نیروهای زرهی و مکانیزه مجهز ، باعث تصرف بخش‌های وسیعی از استان زرخیز خوزستان شد ؛ به طوری که دشمن تا چند کیلومتری دزفول و اهواز پیشروی کرد.

دشمن متجاوز در اوائل جنگ تحمیلی از طریق تنگ چزابه و جاده مرزی جفیر با بهره‌گیری از ۲ لشکر پیاده و پیاده - مکانیزه به بستان حمله کرد و با اشغال بستان و ۷۰ روستای اطراف آن عده‌ای از اهالی این شهر را شهید و به اسارت خود درآورد و جنایات بی‌شماری را نیز در این منطقه مرتکب گردید.

در جبهه های میانی خوزستان، نیروهای بعثی با تصرف شهر بستان حمله خود را به منظور قطع جاده اهواز - دزفول ادامه داده و قسمتهای وسیعی از دشت عباس را به تصرف خود درآوردند و در پایین رودخانه کرخه متوقف و مستقر شدند. در محور جنوبی رودخانه کرخه، پس از تصرف بستان و ادامه پیشروی خود، شهر سوسنگرد را نیز به تصرف در آوردند.

در شمال رود کرخه نیز با تصرف ارتفاعات الله اکبر پادگان نظامی دشت آزادگان مورد تهدید قرار گرفت، اما در جبهه میانی بستان و مناطق گسترده‌ای از استان خوزستان علی رغم اجرای چندین عملیات کوچک و بزرگ تا مهر ماه ۶۰ این مناطق همچنان در تصرف دشمن بود؛ اگر چه رزمندگان اسلام قبل از فتح نهایی بستان، حملات و فداکاری‌هایی را در باز پس گیری این مناطق از خود نشان دادند. به عنوان مثال در تاریخ ۱۵/۱۰/۵۹ نیروهای تیپ همدان و برادران سپاه مواضع سد کننده ای در مقابل دشمن به وجود آورده و با هجوم به آنها باعث متلاشی شدن ۲ تیپ و انهدام تعداد زیادی از تانک‌های بعثیان گردیدند.

در ادامه این نبردها در تاریخ ۳۱/۲/۶۰ ارتفاعات الله اکبر پس از ۷ ماه به دست رزمندگان اسلام افتاد و نیروهای دشمن با تحمل تلفات و خسارات سنگین تا ۱۲ کیلومتری بستان عقب نشینی کردند. سرانجام در تاریخ یکشنبه ۸ آذر ۶۰ به هنگام ظهر، شهر بستان و ۷۰ روستای تابعه آن به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و تا تاریخ ۲۲/۹/۶۰ منطقه عملیاتی طریق القدس به طور کامل از لوث دشمن اشغالگر پاکسازی شد. عملیات طریق القدس از چنان اهمیتی برخوردار بود که امام خمینی (ره) در پیام تبریک خود آن را «فتح الفتوح» نامیدند.

 

     http://www.ashoora.ir/images/stories/article_pictures/defa/maps/tarigholghods-bostan.jpg

 

پس از انجام موفقیت آمیز عملیات ثامن الائمه در شرق رودخانه کارون توسط نیروهای ایرانی که منجر به شکستن حصر آبادان شد و در حقیقت مرحله اول عملیات آزاد سازی خرمشهر محسوب می‌گردید، بررسی برای استفاده از موفقیت این عملیات هم در منطقه خرمشهر و هم در منطقه بستان و غرب دزفول آغاز گردید وبا توجه به ویژگی‌های منطقه بستان تقدم تلاش به این منطقه داده شد.
انتصاب شهید علی صیاد شیرازی به فرماندهی نیروی ارتش سبب نزدیکی بیشتر ارتش و سپاه شد و این امکان به وجود آمد که فرماندهان سپاه و ارتش استراتژی عملیاتی جدیدی را طراحی کنند.

عملیات «طریق القدس» اولین مرحله از این استراتژی محسوب می شد. ویژگی اصلی عملیات طریق القدس، گذشتن از زمین‌های رملی غیر قابل عبور در شمال منطقه عملیاتی بود که سبب غافلگیری دشمن گردید. با موفقیت در محور شمالی، موقعیت نیروهای عراقی مستقر در محور جنوبی نیز متزلزل شد و عملیات در این محور هم به پیروزی رسید.

در این عملیات کلیه اهداف تأمین شد. شهر بستان و تنگه مهم چزابه آزاد شد و پس از گذشت ۴۲۰ روز از شروع جنگ ، رزمندگان توانستند در منطقه عمومی سوسنگرد و بستان در مرز مستقر شوند. همچنین تصرف چزابه سبب شد که اتصال قوای دشمن در غرب کرخه و غرب کارون گسسته شود. به این ترتیب توان ارتش عراق در جنوب تجزیه شد و زمینه مناسب برای پیروزی عملیات فتح المبین پدید آمد. در این عملیات لشکر ۹ عراق نیز آسیب فراوان دید.

اهداف عملیات:

مهم ترین اهدافی که در عملیات طریق القدس مورد نظر بود ، عبارتست از:

قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب ، به طوری که این هدف با تصرف تنگه چزابه و بستن آن امکان پذیر می‌گردید.

آزاد سازی شهر بستان ، که دشمن مخصوصاً شخص صدام روی آن تبلیغات وسیعی به راه انداخته بود.

انهدام نیروهای دشمن که حدود ۶ تیپ برآورد می‌شد.

آزاد سازی ۷۰ روستا و۴۵۰۰الی ۵۰۰۰ نفر از عشایر محلی که تحت سلطه نیروهای عراق در مناطق اشغال شده به سر می‌بردند.

رسیدن به مرز بین‌المللی در حد فاصل هور العظیم.

آزاد سازی منطقه‌ای با وسعت حداقل ۳۰۰ - ۳۵۰ کیلومتر مربع که بیش از ۲ برابر منطقه آزاد شده در جریان شکستن حصر آبادان بود.

برای اجرای این عملیات گسترده که در کنار هدف اصلی آن یعنی انهدام دشمن، آزاد سازی بستان ، رسیدن به مرز و تأمین تنگه چزابه را نیز در بر می گرفت و در چند نوبت در محورهای مختلف ، عملیات کم دامنه ای طرح ریزی شده بود که با انجام این عملیات، دشمن از منطقه الله اکبر تا غرب جابر حمدان و در غرب سوسنگرد تا دهلاویه به عقب رانده شد.

به طور کلی اهدافی که در این طرح دنبال می‌شد، علاوه بر آزاد سازی بستان و آزاد سازی بیش از ۱۰۰ روستای مناطق محروم به همراه برادران و خواهران عرب اسیر در این مناطق، اهدافی چون قطع ارتباط راه شمالی و جنوب که مورد استفاده ارتش عراق بوده و از لحاظ نظامی ارزش فراوانی داشت و همچنین انهدام نیروها را نیز در برداشت.

سایر اهداف عملیات:

تصرف تنگه چزابه که در عمق خطوط دشمن قرار داشت، مهم ترین هدف طرح بود که برای دستیابی به آن شاهد، یکی از شاهکارهای تمام جنگ بودیم.

چزابه منطقه‌ای است که تا چهار کیلومتری برای عبور از آن عرضی بیش از ۱۰۰۰ تا۱۵۰۰متر ندارد و راه عبور نیروهای دشمن از شمال منطقه به جنوب است.

علاوه بر این موارد، بعد از عملیات ثامن الائمه، این اولین عملیاتی بود که از برنامه ریزی و انسجام دقیق تری نسبت به سایر عملیات‌های انجام شده برخوردار بود. افزایش سطح اهداف عملیاتی نشانگر ظرافت و دقت برنامه ریزی در تدبیر و طراحی عملیات بود.

موقعیت و محدوده جغرافیایی منطقه عملیاتی:

منطقه عملیاتی طریق القدس حدوداً بین عرض ۳۱ درجه و ۲۹ دقیقه ، ۳۱ درجه و ۵۲ دقیقه شمالی و طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۴ دقیقه و ۴۸ درجه و ۹ دقیقه طول شرقی قرار گرفته است. این منطقه در حدود ۷۵ کیلومتری شهر اهواز و در منطقه عمومی دشت آزادگان و در۲۵ کیلومتری جنوب غربی سوسنگرد قرار دارد. منطقه عملیاتی مذکور دارای وسعت حدود ۳۰۰ کیلومتر مربع بوده و از حیث جمعیتی دارای جمعیت عرب و فرهنگی عشایری می‌باشد.

این منطقه از شمال به ارتفاعات میشداغ و ارتفاعات الله اکبر و ازشرق به شهر حمیدیه و رودخانه کرخه و از غرب به هورالعظیم و از جنوب به هویزه محدود می گردد . شهر بستان در مرکز منطقه عملیاتی و مهم ترین قسمت این منطقه در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۹ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۱ درجه و ۴۳ دقیقه ارتفاع ۱۲ متری از سطح دریا قرار دارد. از حیث منطقه عملیاتی، در این منطرپقه رودخانه‌های فصلی و رودهای دائمی متعددی چون کرخه وجود دارد که قابل کانالیزه شدن برای واحدهای نظامی می‌باشد. از لحاظ موقعیت جغرافیایی، شمال منطقه عملیاتی طریق القدس را منطقه رملی و تپه های شنی و غرب منطقه را باتلاق های هور الهویزه تشکیل داده است که غیر قابل عبور می‌باشد. از لحاظ اقلیمی، بستان شهری گرم و خشک بیابانی بوده که در دشت نسبتاً مسطح روی رسوبات دانه ریز ساحلی قرار گرفته است.

به طور کلی آب و هوای منطقه مذکور گرم و مرطوب بوده و بیشترین درجه حرارت آن در تابستان به ۵۰ درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستان به ۱ درجه بالای صفر می رسد و متوسط باران سالیانه آن به ۱۵۰ میلیمتر می‌رسد و در کل منطقه، در فصل زمستان بارندگی زیاد می‌گردد. به استثنای روستاها و در کنار رودخانه‌ها پوشش گیاهی وجود نداشته و پوشش گیاهی موجود در منطقه عمدتاً گیاهان عمومی است. تنها رود مهم و حائز اهمیت در این قسمت، رود کرخه است که بعد از کارون طولانی ترین رود خوزستان به شمار می‌رود.

شهرهای مهم منطقه شامل شهرهای سوسنگرد، بستان و حمیدیه می‌باشد. شبکه راه های موجود در منطقه منحصر به یک جاده آسفالته از مسیر سوسنگرد - بستان - چزابه بوده و یک جاده خاکی که از حمیدیه به بستان متصل می‌شد و نهایتاً به چزابه وصل شده و به عراق منتهی می‌شود.

نیروهای دشمن که در محورهای غرب تپه‌های الله اکبر یعنی شمال منطقه عملیاتی بستان در غرب سوسنگرد یعنی جنوب بستان مستقر بودند، بیش از چندین تیپ بوده است و منطقه ای که در آن حمله صورت گرفت ، رودخانه کرخه را به دو قسمت شمال و جنوب تقسیم کرده و وقتی به حمیدیه می‌رسد، به طرف غرب می پیچد و به باتلاق های هورالعظیم می ریزد.

رود کرخه که در ابتدا به نام گاماساب موسوم است، از دره‌های جنوبی الوند و دره شمالی کوه گرو در استان همدان سرچشمه گرفته و پس از طی مسیر به جهت غربی و نزدیکی کرمانشاه به رودخانه قره سو می‌پیوندد و بعد از عبور از لرستان که در آنجا به سمیره موسوم است، به سمت جنوب حرکت کرده و با نام بود کرخه پس از مشروب نمودن اراضی مجاور خود در استان خوزستان و بخش بستان به باتلاق‌های هورالعظیم می ریزد. در طول عملیات، خطوط اول دشمن درشمال کرخه (نور)، منطقه جابر حمدان بوده که در 5 کیلومتری شرق شهر بستان قرار داشته و خطوط مقدمش به طول ۸ کیلومتر از شمال به کوه های میشداغ و رمل ها (تپه‌های شنی) و از سمت جنوب به رودخانه کرخه وصل می‌شد.

از جنوب رودخانه کرخه خطوط دشمن به طول۱۵کیلومتر شروع می شد و به نقطه دغاغله که روستایی در کنار رودخانه نیسان و در۴ یا ۵ کیلومتری غرب هویزه بود، ختم می‌شد. این خطوط مقدم جبهه بود . یعنی چیزی در حدود ۳ کیلومتر که تمام طو این خط به استحکامات نظامی از میدان مین با سنگرهای تیر بار مجهز بود و به سمت غرب این منطقه یعنی هورالعظیم وصل می شد و شهر بستان نیزدر اطراف رودخانه کرخه در غرب جابر حمدان قرار داشت. در ناحیه غرب نیروهای دشمن باتلاق بوده ودر قسمت شمال و شرق آنها هم رزمندگان اسلام بودند و در جنوبشان هم رودخانه نیسان قرار داشت. چون این حمله از چند جبهه صورت گرفت، دشمن هسچ راه فراری نداشت.

زیرا در این عملیات رودخانه نیسان و پل های متعددی به دست نیروهای اسلام می افتاد تنها راه تدارکاتی بستان از داخل خاک ایران یعنی شهر سوسنگرد بود و در داخل عراق نیز از بصره در جنوب و ار العماره در شمال بصره استفاده می‌شد که به علت باتلاقی بودن مرز دو کشور نیروهای عراقی در هر حال مجبور بودند باتلاق را دور بزنند.

زمین شناسی و ژئومورفولوژی منطقه عملیاتی

به طور کلی بستان که در بخشی از منطقه دشت آزادگان قراردارد ، از نظر زمین شناسی جزئی از یک گودال نسبتاً عمیق ساختمانی است که ازرسوبات دوران چهارم و عصر حاضر پر و انباشته شده است. عمیق ترین بخش این گودال در شمال غرب دشت آزادگان یعنی اطراف بخش بستان و غرب این دشت یعنی اطراف هور الهویزه است. لبه خارجی گودال نیز در شمال شرق و شرق دشت آزادگان ، به صورت کوه های میشداغ و کوه های الله اکبر بیرون آمده و ازسطح دشت ارتفاع گرفته و پایدار شده است؛ به طوری که کوه های میشداغ و الله اکبر از طبقاتی تشکیل شده اند که با شیبی متوسط به طرف غرب به زیر دشت فرو می‌روند وزیر بنای عمیق این منطقه را به وجود می‌آورند. کل رسوبات انباشته شده در درون گودال دشت آزادگان و همچنین منطقه بستان متعلق به دوره کواترنر است و قشر بسیار کم ضخامت خاک و ماسه‌های بادی و آبرفت های بسیار کم ضخامتی که بر روی دشت در تماس با آتمسفر گسترش دارد، به عصر حاضر تعلق دارد.

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

وضعیت اقلیمی و آب و هوایی منطقه عملیاتی:

به طور کلی اقلیم دشت آزادگان و بخش بستان اقلیم بیابانی گرم است که بخش بستان به علت واقع شدن در جوار هور و همچنین قرار گرفتن در شمال شهر بستان دارای آب و هوای معتدل تر می باشد . از لحاظ تقسیم بندی اقالیم مختلف ایران این منطقه یعنی ناحیه پست دشت خوزستان در منتهی الیه جنوب غربی کشور که منطقه غرب بستان مطابق با مرز ایران و عراق است از جنوب بستان تا دهانه اروند و در جنوب اهواز جزء اقلیم خشک بیابانی A۱.۲ و اقلیم فراخشک A۱.۱ قرار گرفته است. اختلاف درجه حرارت شدید گرمای فصل تابستان و زمستان در مجاور بستان یعنی دشت میشان ( آزاد ) در حدود ۴۵ الی ۵۰ درجه بوده و فرسایش مکانیکی صحرایی حاصل این پدیده و عاملی تهدید کننده است.

بیشترین درجه حرارت بخش بستان در تابستان به ۵۰ درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستان به ۱ درجه بالای صفر می رسد و متوسط باران سالیانه این بخش به ۱۵۰ میلیمتر می‌رسد. بدیهی است که وجود رشته کوههای عقب میشان در مجاور بستان و دشت عباس در پدیدار ساختن باران‌های محلی مؤثراست ولیکن بیشتر رطوبت این نواحی جذب بدنه گچی کوهپایه ها می‌شود. فصل باران در سرتاسر این مناطق و دشت میشان از ماه های بهمن تا اردیبهشت است و ماه‌های مهر تا دی ماه خشکی به حداکثر خود می‌رسد. بنابراین باران در منطقه طی۵/۴ماه می‌بارد.

در کل، بستان با آب و هوای گرم دارای پوشش گیاهی چون درختان گز و کنار و گیاهان دارویی و صنعتی و علوفه برای چرای دام می‌باشد.

از لحاظ وضعیت اقتصادی و انسانی، اقتصاد بستان را کشاورزی دامداری و صنایع دستی و ماهیگیری تشکیل می‌دهد و وجود رودخانه پر آب کرخه و زمین‌های بارور ناحیه، وضع این بخش را نسبتاً مطلوب ساخته است.

طبیعت بستان و عوارض طبیعی موجود در اطراف این شهر برای نیروهای عراقی که بیش از ۱۴ ماه منطقه را در دست داشتند دژ تسخیر ناپذیری ایجاد کرده بود . زیرا در شمال و شمال شرقی بستان وجود ارتفاعات رملی میشداغ و الله اکبر و در جنوب وجود هور الهویزه تقریباً آزاد سازی شهر بستان را غیرممکن می‌ساخت.


عوارض مهمی که نقش مؤثری در منطقه عملیاتی طریق القدس داشته‌اند:

ارتفاعات: به طور کلی رشته ارتفاعات داخلی خوزستان دارای قلل و ارتفاعات زیادی نبوده و بلندترین نقاط ارتفاعی بیش از ۱۰۰الی ۱۲۰ متر از جلگه مجاور ندارد . این ارتفاعات مرکب از چند رشته می باشد که مهم ترین آن ، رشته ارتفاعات مرکزی در مجاورات اهواز، از ارتفاعات الله اکبر در شرق منطقه عملیاتی طریق القدس بوده وارتفاع دیگر در مجاورت بستان ، ارتفاعات میشداغ است که در مجاورت بستان فکه به ابوادوار و بعداً حمرین نامیده شده است. دراین میان ارتفاعات شرق منطقه عملیاتی مرکب از چندین رشته بوده که بهترین نقاط آن ارتفاعات حمیدیه در۳۲ کیلومتری غرب اهواز قرار دارد . در۶۰۰متری حمیدیه و در شمال این رشته ، یک رشته تپه ماهورهای زمینی به عرض ۲ کیلومتر دیده می شود که دارای شیارهای بزرگ عمیق می باشد که به واسطه لغزندگی خاک و شن ها حرکت در آنها بی اندازه سخت و خطرناک بوده و در صورت حرکت ، این تپه‌ها اکثراً فرو می‌ریزد. در شمال این رشته، به مسافت ۵/۲ کیلومتر یک رشته دیگر تپه های موازی با رشته اولیا ملاحظه می‌شود. این رشته تپه‌های وسیع و مرتفعی هستند با شیارهای بزرگ و وسیع که ارتفاع آن بیش از ۲ رشته دیگر است؛ به طوری که پس از رسیدن به رود کرخه قطع شده و در سمت راست رودخانه کرخه به طرف غرب ادامه می‌یابد. این رشته در مجاورت بستان به ارتفاعات میشداغ موسوم است و اکثراً سیاه رنگ و گاهی رنگ‌های مختلفی درآن دیده می‌شود، ولی عموماً چون رملی است فوق‌العاده لغزنده و خطرناک است و مرتفع‌ترین قلل آن ارتفاعی بیش از ۱۰۰ متر نسبت به جلگه مجاور خود ندارد.

هور یا هورالعظیم: یکی دیگر از ویژگی‌های مهم جغرافیایی طبیعی در جنوب غرب منطقه عملیاتی طریق القدس یعنی بستان، هور است. این هور بزرگ دارای طول۱۰۰کیلومتر و عرض ۱۵ الی ۷۵ کیلومتر است که حد شمالی آن در خاک ایران پاسگاه سولا و حد جنوبی آن پاسگاه جفیر می باشد ۳۰. به عبارت دیگر جنوب آن حدود پاسگاه ژاندارمری طلائیه و شمال آن به نواحی جنوبی بستان می رسد و سرتاسر آن پوشیده از نی و گیاهان مردابی است. هورالعظیم زاییده رودخانه‌های کرخه، دجله و دویرج می‌باشد و منشأ تشکیل آن عمدتاً از رسوبات این رودخانه هاست که مهم ترین رود وارده به آن کرخه است. این رود در تابستان به علت گرما و تبخیر کاهش می یابد و در مواقع طغیان به ۸ متر می رسد، به طوری که حداکثر میزان آب آن در قسمت عمیق هور یعنی شمال هور الهویزه بوده و از لحاظ توپوگرافی شیب کف هور به صورت شرقی - غربی و شمالی - جنوبی است. لذا رودخانه هایی چون نیسان، سابله، بستان، کرخه نور، که در ابتدا به صورت جنوب غربی - شمال شرقی می‌باشد، همگی به محض رسیدن به هور الهویزه به صورت سرشاخه های متعددی با جهت شرقی و غربی وارد هور می شوند. منطقه هور الهویزه در صحنه جنگ تحمیلی نقش مؤثری داشته و همواره یکی از موانع بزرگ طبیعی به شمار می آمده؛ به طوری که عبور از آن کاری دشوار و حتی غیر ممکن می باشد. سراسر هور پوشیده از نی است که هر قدر به طرف داخل آن پیش رویم ، ارتفاع آنها بیشتر خواهد شد و خود یک مانع مهم استتار به شمار می‌آید. به هر حال وضعیت تدافعی دشمن، سپاهیان اسلام را بر آن داشت که از همین عارضه طبیعی به عنوان یک مانع مهم استفاده نمایند و خطوط دفاعی دشمن را درهم ریزند و در نتیجه باعث غافلگیری و وارد آمدن خسارات قابل توجهی به دشمن گردند و از طرف دیگر با قطع ارتباط جاده مواصلاتی تدارکاتی که دشمن از فکه تا شلمچه به موازات هور العظیم ایجاد نموده بود، امید دشمن را در این زمینه به کلی قطع گرداند.


اهمیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی منطقه عملیاتی:

با فتح شهر بستان حدود ۲۵۰ کیلومتر مربع از خاک میهنان که بعد از ۴۲۷ روز به دست قوای متجاوز عراق اشغال شده بود، آزاد گردید و خطوط تدارکاتی و ارتباطی دشمن در منطقه غرب قطع شده و راه فتح بخش اشغالی خرمشهر به دست رزمندگان اسلام گشوده گردید.

با توجه به اهمیتی که منطقه عملیاتی طریق القدس برای دشمن بعثی داشت ، بعد از یورش و تصرف این منطقه توسط رزمندگان و آزاد سازی شهر بستان و ارتفاعات الله اکبر و غرب سوسنگرد دشمن متجاوز تقریباً مهم ترین جاده مواصلاتی و تدارکاتی ارتش خود را در این منطقه که در داخل خاک ما ایجاد کرده بود، از دست داد.

فضای حاکم بر عملیات:

عملیات طریق القدس تجلی‌گاه بارز حضور نیروهای مردمی در جبهه‌های جنگ بود که به دنبال پاکسازی جبهه انقلاب از عناصر ضد انقلاب به منصه ظهور رسید. این عملیات تجلی قدرت مردم و نتیجه حضورشان در میدان نبرد بوده و پیروزی در این عملیات نشان دهنده درستی این روش خاص در سازماندهی نیروها بود. از طرفی باحذف بنی صدر ، تلاش برای دستیابی به سیستمی تلفیقی از مهارت های کلاسیک و توانایی های جنگ چریکی و مردمی شکل می‌گیرد که در نتیجه شکستن حصر آبادان مشوق خوبی برای برادران سپاه و ارتش بود و ادامه آن در عملیات طریق القدس با حضور نیروهای مردمی به خوبی نشان دهنده این مطلب بود؛ به طوری که استعداد نیروهای شرکت کننده برای فتح منطقه ای چند برابر منطقه عملیاتی ثامن الائمه ، فقط از منبع اصلی نیروهای انقلاب یعنی مردم تأمین شد.

اقدامات دشمن قبل از عملیات:

دشمن بعثی برای اطمینان خاطر بیشتر، دست به مین گذاری منطقه هم زده بود که تیم های تخریب نیروهای اسلام در فرصت های مناسب معابری جهت عبور بازکرده بودند.

همچنین قبل از عملیات طریق القدس چندین عملیات فرعی و کوچک تر توسط سپاهیان اسلام انجام گرفته بود و نیروهای دشمن نیز در صدد ایجادجاده‌ها، پل‌ها و تأسیساتی بودند که می توانست جایگاه مناسبی برای حفظ و نگهداری امکانات رزمی دشمن تا مدت‌های مدیدی باشد. در هر حال دو یگان عمده ارتش عراق و یک تیپ احتیاط در منطقه بودند و این منطقه توسط سپاه دوم عراق اداره می‌شد و منطقه تحت اشغال دشمن در شرق و جنوب بستان توسط یگان‌های ارتش عراق حراست می‌گردید؛ به طوری که قبل از عملیات طریق القدس واحدهای مهندسی - رزمی دشمن، بسیار فعال بودندو توپخانه دشمن به استعداد ۳گردان منطقه را پشتیبانی آتش می کرد.


روند عملیات:

خورشید شنبه ۷ آذر سال ۶۰ کم کم غروب میکرد و همزمان ماه شب دوم عملیات طلوع می‌نمود. رزمندگان اسلام هر کدام در تهیه و تدارک وسایل مورد نیاز بودند. با تاریک شدن هوا اولین خودرو و ستون اعزامی به حرکت درآمد نفربرها و خودروهای نظامی با سوار کردن نفرات خود روانه خط مقدم می‌شدند. نیروها در سه محور سویدانی، دهلاویه و بستان سازماندهی شدند. درساعت ۳۰ دقیقه بامداد باران رحمت الهی باریدن گرفت. ناگهان فرمان حمله در بی سیم ها پیچید: از رشید به کلیه واحدها، «یا حسین» و حمله با فریاد تکبیر آغاز شد.

دشمن در خواب بود. دشمن به روش همیشگی خود چند میدان مین در مقابل خطوط به وجود آورده بود. با عبور عده ای از جان نثاران از روی مین، دلاوران اسلام اولین خاکریزهای دشمن را فتح کردند. خطوط دفاعی دشمن در مناطق سویدانی، دهلاویه و بخش شمالی شحیطیه سقوط کرد. پیشروی به سوی بستان و فکه در آن سوی دهلاویه ادامه داشت در ساعت۴ صبح بستان به محاصره نیروهای خودی درآمد و رزمندگان اسلام با عبور از دشت وسیع غرب سوسنگرد و رمل های شنی صعب العبور به پشت بستان و مقر توپخانه و واحد احتیاط دشمن رسیدند و با یک ضربه سنگین تعداد زیادی از کاتیوشاهای دشمن را منهدم کردند.

هنوز سپیده صبح نیامده بود که کلیه خطوط دشمن سقوط کرد و نیروهای اسلام سنگرهای دشمن را یکی پس از دیگری فتح نمودند. دراین عملیات که از شمال رودخانه کرخه در دو جهت ادامه یافت، رزمندگان اسلام زیر حمایت آتش هلی کوپترهای هوانیروز، استحکامات و سنگرهای دشمن را در خوزستان قطع کردند.

محورهای شمالی در منطقه تپه های الله اکبر و محورهای جنوبی در منطقه رودخانه کرخه پیشروی خود را همراه با انهدام دشمن ادامه داده تا این که در ساعت۱۰ صبح محاصره بستان تکیمل شد . لازم به ذکر است که دشمن در محورهای شمالی و جنوبی بیش از محور میانی مقاومت می کرد و این امر باعث تلفات بیشتر اشغالگران می گردید . پس از تکمیل شدن محاصره بستان پیشروی برای آزاد سازی شهر شروع شد و پس از ۲ ساعت نبرد سنگین در هنگام ظهر ، قوای اسلام بستان را پس از ۴۲۷ روز آزادکردند.
در این عملیات ، دشمن از مناطق رملی در جناح شمالی خود که اصلاً امکان حمله از آنجا برایش متصور و مقدور نبود ، مورد هجوم قرار گرفت . به این صورت که همزمان با درگیری در خط مقدم ،رده های اول و دوم احتیاط دشمن که توپخانه فعالش در همین رده دوم قرار داشت ، از پشت مورد حمله نیروهای ما قرار گرفتند و توپخانه دشمن پس از کمتر از یک ساعت از شروع درگیری خاموش شد و سالم به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.

در شرق سابله در منطقه دهلاویه و سید شبیب شدید ترین نبرد تانک ها در طول تاریخ درگرفت که پیروزی با تانک‌ها ارتش اسلام بود و دشمن پس از نابودشدن ده‌ها تانک خود ناگزیر شد از دشت وسیع و جاده ارتباطی شرق سابله و غرب دهلاویه چشم پوشی کند و زیر هجوم کوبنده نیروهای زرهی اسلام تصمیم به عبور از رودخانه سابله با استفاده از پل کم عرض سابله گرفت، ولی آتش پرتوان رزمندگان اسلام ضمن این که خیلی از ادوات زرهی دشمن را روی پل و در نزدیکی پل منهدم ساخت، دشمن را به نحوی مضطرب نمود که بسیاری از تانک ها برای عبور سریع از پل به هم خورده کرده و بعضی هم به رودخانه افتادند؛ به این صورت که تعدادی از تانک‌ها به خاطر عجله خدمه برای فرار به رودخانه زدندکه در نتیجه در آب ماندند و خدمه آنها غرق شدند. وجود ده‌ها تانک و نفر بر زرهی سوخته در این منطقه حکایت از شدیدترین و پر حجم ترین نبرد زرهی دارد.

رزمندگان اسلام حتی مجال موضه گرفتن در خاکریزها در غرب رودخانه سابله را به دشمن ندادند و نیروهای فراری دشمن را تعقیب نموده و در نزدیکی شهر بستان نبرد به صورت تن به تن ادامه پیدا کرد و تا ظهر روز هشتم نیروهای اسلام وارد بستان شدند. در این عملیات نیروهای اسلام ارتباط دو جبهه جنوبی و شمالی عراق در خوزستان را قطع نمودند.

در اولین روز پس از عملیات ، نیروی هوایی و هوانیروز در پوشش هوایی منطقه و تخلیه مجروحین نقش عمده ای بر عهده داشتند . در روز دوم پاتک های مکرر دشمن با مقاومت سرسختانه لشکر ۱۶زرهی دفع شد و مبادله آتش توپخانه به شدت ادامه یافت؛ به طوری که در ساعت ۶ صبح روز دوشنبه یک تیپ تازه نفس عراق در جنوب بستان ضد حمله می کند که با دادن تلفات و ضایعات مجبور به عقب نشینی می‌شود. علی رغم پل قدیمی شهر رزمندگان اسلام در ادامه حمله به طرف تنگ چزابه و عبور از کرخه با مشکلی مواجه نشدند. زیرا پل شناور عراقی‌ها به نام پل حاج مسلم ، سالم و دست نخورده به دست نیروهای اسلام افتاده بود.

در روز سوم در تاریخ سه شنبه 61/9/10 دریک عملیات تهاجمی ، قوای اسلام ضمن ۲ کیلو متر پیشروی ، دومین جاده تدارکاتی دشمن را نیز در غرب بستان آزادکرده و تجهیزات کامل یک گردان عراق به دست قوای اسلام می‌افتد. روز سوم و چهارم ، تحکیم و تثبیت هدف ها و ایجاد مواضع پدافندی در شمال کرخه و تبادل آتش در دو جبهه شمالی و جنوبی ادامه داشت و در روز پنجم نیز با وجود تلاش زیاد دشمن برای غافلگیری نیروهای اسلام، با دادن تلفات زیاد، ثمر بخش نبود و در ساعت ۹:۴۵ روز سیزدهم آذرماه عملاً درگیری‌ها خاتمه یافت، به طوری که در اولین دقایق صبح روز جمعه ۱۳ آذر یک گردان زرهی و دو گردان نیروی مخصوص عراق از منطقه نهر سابله در جنوب شرقی بستان ضد حمله می‌کنند که ضمن پیشروی به سمت شمال سابله ، به محاصره نیروهای خودی می افتد و با انهدام چند تانک ، نیروهای عراقی در دو قسمت شمالی و جنوبی به همراه ۲۰ دستگاه تانک نابود و قلع و قمع می شوند . گستردگی این حمله حدود ۳ برابر منطقه آزاد شده در عملیات شکستن حصر آبادان بود که نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر مربع و ۷۰ روستا آزاد شد.

روش‌های به کار گرفته شده در عملیات:

اتخاذ تاکتیک ویژه طراحی عبور از رمل ، به عنوان محور شمالی عملیات یکی از ویژگی های عملیات و ناشی از خلاقیت و ابتکار متأثر از گسترش حضور نیروهای مردمی در جنگ بود که موجب غافلگیری دشمن و تضمین کننده پیروزی عملیات گردید . این مسئله به قدری دور از انتظار دشمن بود که حتی اسرای دشمن در سایر عملیات‌ها همواره تأکید داشتند که رزمندگان اسلام به صورت هلی برد در این محور وارد عمل شده اند؛ چرا که رمل طبیعی، مانعی اساسی و غیر قابل عبور است، و این در حالی بود که رزمندگان جهت رسیدن به اهداف مورد نظر هیچ استفاده ای از هلی کوپترها نکرده بودند . بنابراین شکل گیری تاکتیک جدید عملیاتی از یک سو و تغییر ذهنیت غلط دشمن و باور توانایی رزمی رزمندگان از سوی دیگر از عواملی بود که تأثیرات خود را در صحنه نبردهای بعدی باقی گذاشت.

از این پس تهاجم و ابتکار عمل در صحنه نبرد ، در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت . تداوم عملیات و سرعت عمل در اجرا، مهم ترین عامل در مختل کردن سیستم تصمیم گیری دشمن بود.

یکی دیگر از روش های به کارگرفته شده توسط نیروهای اسلام در غافلگیری نیروهای دشمن این بود که آنان با استفاده از تاریکی شب بر دشمن هجوم بردند. با توجه به ارزیابی و شناسایی قبلی نیروهای خودی از دشمن در موضع مسلط قرار گرفته و در فضای تاریک شب و با استتار کامل بر لشکر دشمن حمله کردند.

نقش عوامل جغرافیایی در عملیات:

منطقه عملیاتی طریق القدس پوشیده از رمل های بیابانی بود که در مناطقی از آن پای لشکریان توحید تا زانو در رمل فرو می رفت و روشن است که در چنین منطقه ای تحرک سریع بسیار سخت صورت می گیرد . ولی لحظاتی قبل از انجام عملیات ، باران شدیدی شروع به باریدن کرد که بر اثر آن خاک منطقه سفت و مناسب برای انجام عملیات گردید.

باشروع عملیات، دشمن از مناطق رملی در جناح شمالی خود که اصلاً تصور امکان حمله برایش متصور نبود، مورد هجوم قرار گرفت. برای تسهیل و ممکن شدن عبور از تپه های رملی، برادران جهاد سازندگی با زحمات فراوان 15 کیلومتر جاده مخصوص در شنزارهایی که تا زانو بالا می‌آمد، زده بودند و بقیه راه را رزمندگان به هر قیمتی که شده تصمیم به عبور گرفتند. البته بارانی که در شب عملیات آمد، کمک زیادی به محکم شدن ناحیه رملی و قابل عبور شدن آن کرد و دشمن با آمدن باران خیال کرده بود که احتمالاً از حمله منصرف خواهیم شد. تمام برادران باران شدید آن شب را از امدادهای غیبی می‌دانستند.

دشمن متجاوز تصور می کرد مختصر بارانی که از غروب شروع شده و کمی هم زمین را خیس کرد ، مانع انجام هر گونه عملیاتی از طرف رزمندگان اسلام خواهد شد . حالت آماده باشد را که از مدت ها پیش در آن به سر می بردند به دستور فرماندهان خود لغو و در سنگر هایشان آرمیده بودند . توپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز برای این که اثر مدد غیبی باران رحمت بود و همین سکوت توپخانه و عدم اجرای آتش تهیه تقریباً دشمن را مطمئن ساخته بود که امشب حمله ای نخواهد بود.


نتایج سیاسی عملیات طریق القدس و عکس العمل دشمن:

این عملیات در شرایطی صورت گرفت که در شهر مقدس مکه و در صحن بیت الله الحرام حجاج و زائران ایرانی را به جرم فریاد « مرگ بر اسرائیل » مورد ضرب و شتم قرار می دادند.
فرضیات اساسی دشمن با تغییر تاکتیک نظامی رزمندگان دگرگون شده و دشمن برای اتخاذ تصمیم نهایی درمورد استقرار ، اشغال ، فرار و عقب نشینی در مناطق عملیاتی اقدامات مشروح زیر را انجام داد:

حمایت از نیروهای ضد انقلابی: دشمن واگذاری مناطق اشغالی را نوعی شکست فاحش سیاسی - نظامی برای خود می دید . به همین دلیل با تجدید نظر نسبت به بهره برداری از اهرم ضد انقلاب داخلی، به صورتی جدیدتر آن را از همین زمان آغاز کرد.

تأخیر و تعویق عملیات آتی رزمندگان اسلام : با تجاربی که دشمن از دو عملیات ثامن الائمه و طریق القدس اندوخته بود، دست به تحرکاتی در زمینه تقویت روحیه نیروهای خود و انهدام نیروهای اسلام زد ۶۰. به همین دلیل دست به حملات هوایی زد تا از این طریق به نیروهای ما آسیب وارد نموده و روحیه متزلزل پرسنل نیروی زمینی خود را بالا ببرد.

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 و اما پیامی که منجر به انتخاب این عنوان برای این عملیات شد:

 

 

به مناسبت پیروزی رزمندگان در عملیات طریق القدس

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

تلگراف های شریف که بشارت پیروزی قوای مسلح شجاع را بر قوای شیطانی آمریکایی صدامیان که با هجوم ظالمانه خود فتح قادسیه را به مغزهای تهی از ایمان به غیب وعده می دادند ،واصل گردید.اتکا به مسلسل و تانک ، و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی ،انسانها را به ورطه هلاکت و فضاحت می کشاند.آنان که رمز پیروزی را مجهز به جهاز شیطانی و میگ ها و میراژ ها می دانند و ایمان به غیب و خداوند قادر را به حساب نمی آورند و دم از پیروزی قادسیه می زنند و رمز پیروزی مومنان صدر اسلام را باز نیافته اند و قدرت ایمان وشهادت طلبی را نمی فهمند.باید با شکست مفتضحانه روبه رو شوند و گوشمالی الهی ببینند.اینان از پیروزی های صدر اسلام که پیروزی خون بر شمشیر و قوای جهنمی بود باید عبرت بگیرند.

مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و غیر نظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاء الله دفاع می کنند. و فرق است بین این عزیزان و آن گول خوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ برضد اسلام و قرآن مجید برخاسته اند. آنچه برای اینجانب غرور انگیز و افتخار آفرین است. روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولی الله الاعظم ارواحنا فداه هستند. «و این است فتح الفتوح ».

من به ملت ایران و به فرماندهان شجاع قبل از اینکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم.وجود چنین رزمندگانی را که در دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمده اند تبریک می گویم.مبارک باد بر کشور عزیز ایران و بر ملت شریف ،رزمندگانی چنین قدرتمند و عاشقانی چنین محو جمال ازلی و سربازانی چنین دلباخته که شهادت را آرزوی نهایی خود و جانبازی در راه محبوب خود را آرمان اصیل خویش می دانند. افتخار بر رزمندگانی که جبهه های نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود عطر آگین نمودند فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته و پاسداری از مکتبی می کنند که شکست ناپذیر و سرتاپاپیروزی است.وننگ برآنان که در راهی جان خود را هدر می دهند و عرض و آبروی خود را می برند که پیروزی شان شکست و زندگی شان ننگ آفرین است. اینجانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزیز قوای مسلح نظامی و انتظامی ،ارتش و سپاهی و بسیج مستضعفان و ژاندارمری و شهربانی و عشایر محترم و نیروهای نامنظم و مردمی تشکر و قدردانی می کنم.درود بر شما و همه آنان که برای اسلام و کشور عزیز خود حماسه آفریدند.از خداوند تعالی پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و سلامت و سعادت همگان را خواهانم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

 

با استناد به این پیام بنیانگذار راحل انقلاب، فرماندهان ارتش و سپاه (یا بهتره بگم شخص شهید صیاد شیرازی بهمراه محسن رضایی) تعبیرشون از این پیام نامیدن این عملیات  با نام" فتح الفتوح" از سوی بنیانگذار انقلاب و فرمانده وقت کل قوا  بوده در حالی که  به نظر حقیر منظور ایشون  کل عملیات نبوده بلکه با استناد به بخش زیر از فرمایش ایشون:

 

مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و غیر نظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاء الله دفاع می کنند. و فرق است بین این عزیزان و آن گول خوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ برضد اسلام و قرآن مجید برخاسته اند. آنچه برای اینجانب غرور انگیز و افتخار آفرین است. روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولی الله الاعظم ارواحنا فداه هستند. «و این است فتح الفتوح ».

 

به نظر من منظور معظم اله  از فتح الفتوح خصلت و روحیه رزمندگان بوده نه خود عملیات، دقت کنید میفرمایند: روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ئلی الله الاعظم ارواحنا فداه هستند واین است  این فتح الفتوح 

یعنی به این روحیه و خصلت و باور و روحشهادت طلبی دارن لقب و عنوان میدن نه خود عملیات

تا نظر دیگر دوستان چی باشه؟

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 و حالا طریق القدس به روایت از نوعی دیگه

 

 

 

روایت «عملیات طریق‌القدس» و آزادسازی «بستان» از زبان «قاسم سلیمانی»

کتاب «نبردهای پیروز» کتاب «نبردهای پیروز» حاصل مصاحبه عباس میرزایی، نویسنده کتاب با بیش از 110 نفر از رزمندگان شرکت‌کننده در عملیات ثامن الائمه(ع) و نزدیک به 140 مصاحبه با رزمندگان حاضر در عملیات طریق القدس است. فرماندهی لشکر 41 ثارالله در این نبردها را سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به‌عهده داشته و به همین دلیل بخشی از روایت این کتاب مربوط به خاطراتی است که از زبان وی بیان شده‌ است.

در بخشی از این کتاب عملیات طریق‌القدس به روایت رزمندگان حاضر از جمله قاسم سلیمانی روایت می‌شود. سلیمانی که فرماندهی این عملیات را برعهده داشت، در این عملیات مجروح شد. وی در بخشی از این کتاب به روایت حوادث آن روز و چگونگی مجروحیت خود و چند تن دیگر از رزمندگان می‌پردازد که به شرح ذیل است:

به چند نکته باید توجه شود مأموریت گردان (کرمان) شکستن خط نبود. مأموریت گردان اهواز شکستن خط بود و ما باید پس از پاک‌سازی و شکستن خط اول توسط حسین کلاه‌کج به خط دوم دشمن حمله کنیم و از آنجا به سمت پله سابله برویم به همین دلیل در کانال در انتظار سقوط خط اول بودیم که بعداً به‌سرعت به سمت خط دوم حرکت کنیم. چون خط ما زیر آتش بود و عموماً هیچ سنگری وجود نداشت برای مصون ماندن و سرعت عمل در کانال کوتاه جلوی خط بودیم که سه بار من به اتفاق شهید محمد حسینی و مجتبی هندوزاده قبل از عملیات شناسایی کرده بودیم.

حسین کلاه‌کج، فرمانده گردان بلالی اهواز:

نیروها دو شاخه شده و از دو جناح مختلف وارد عمل شدند. از یک جناح گروهان شهید باهنر. به فرماندهی برادر شهید جاسم نادری و معاونت اصغر امینی به خط دشمن حمله بردند و از جناح‌های دیگر گروهان‌های شهید بهشتی و شهید رجایی عمل کردند. فرماندة گروهان بهشتی نیز شهید ناصر چراغعلی بود که در همین عملیات به شهادت رسید. گروهان شهید باهنر که در جناح راست کانال عمل می‌کرد موفقیتی نداشت و تعدادی از برادران این گروهان در میدان مین شهید شدند و علت آن هم اشتباه بلدچی این گروهان بود که نیروها را صحیح جلو نبرده بود.

محمدباقر منتظری، رزمنده کرمانی، عضو شناسایی که بعد از اشتباه بلدچی گروهان شهید باهنر، آنها را پشت خاکریز دشمن رسانده است می‌گوید: اهوازی‌ها از من خواستند آنها را تا پشت خاکریز دشمن ببرم. حرکت کردیم .به خاکریز رسیدیم و خاکریز را نشان دادم. عملیات شروع شده بود فرصت پاک‌سازی میدان مین نبود. مسئول اهوازی‌ها سه نفر از بچه‌ها را صدا کرد. قرار شد به نوبت روی مین بروند تا راه باز شود.

محمدمهدی شفازند:

پشت میدان مین و سیم‌خاردار در آن تاریکی صدای پچ‌ پچ می‌آمد. جلوتر که رفتم بچه‌های اهواز را دیدم که با بعضی از بچه‌های خودمان بحث می‌کردند. ظاهراً فرصتی برای باز کردن معبر نبود، اگر عراقی‌ها ما را آنجا می‌دیدند با تیربار همه را از بین می‌بردند. اهوازی‌ها قصد داشتند روی میدان مین بروند تا راه برای عبور گردان باز شود، بچه‌هایی مثل مهدی حجت و بقیه هم اصرار می‌کردند که ما روی مین می‌رویم. آن شب رزمندگان گروهان شهید باهنر از گردان بلالی اهواز فرصت انتخاب آگاهانه شهادت را به پرسنل گردان اعزامی از کرمان ندادند.

مجتبی مؤذن‌زاده:

ناگهان فریاد یاحسین(ع) به گوش رسید و متعاقب آن صدای انفجار بلند شد. بچه‌های اهواز روی مین رفته بودند. راه باز شد. بالاخره فرمان حرکت دادند. معبر باز شده بود. از سیم‌خاردار رد شدیم. هر دو تا سه متر، یکی از بچه‌های اهوازی افتاده بود. وضع دلخراشی بود. کنار یکی از آنها نشستم. قصد داشتم او را عقب بیاورم. اجازه نداد. تأکید کرد که به‌سرعت خودت را به خاکریز برسان. حرکت کردم. به‌سرعت ادامه دادیم. مجروحان که هنوز شهید نشده بودند روی زمین مانده بودند. در آن تاریکی پاهای قطع شده، دست‌های قطع شده به چشم می‌خورد. مجروحان ذکر می‌گفتند و گاهی ناله می‌کردند.

محمدمهدی شفازند:

یکی از این نیروهای اهوازی از ناحیة شکم صدمه دیده بود. سوراخ بزرگی در شکمش ایجاد شده و روده و امحاء و احشایش بیرون ریخته بود. با همین وضع به یکی از نبشی‌های میدان مین تکیه داده و تکبیرگویان بچه‌ها را به پیشروی تشویق می‌کرد. هر کس ایشان را می‌دید محال بود کُپ نکند. یکی از بچه‌ها اعتقاد داشت خدا ایشان را با این وضع زنده نگهداشت، تا این صحبت‌ها را بکند تا نیروها از میدان عبور کنند.

شفازند رزمنده‌ای که بعداً دکتر علوم آزمایشگاهی شد و آن شب این صحنه را از نزدیک مشاهده کرده، معتقد است از نظر پزشکی امکان زنده ماندن چنین مجروحی برای مدت کوتاه وجود دارد، چون رگ‌ها به مغز و به قلب متصل هستند. قلب و مغز کار می‌کنند پس شخصی که احشایش از بین رفته، می‌تواند مدتی زنده بماند. رزمندگان گردان ابوالفضل(ع) پس از عبور از میدان مین به خاکریز نخست عراقی‌ها رسیدند.

قاسم سلیمانی:

در همان ساعت اول نیروهای تیپ کربلا که تازه تأسیس شده بود، گردان نجف‌آباد به فرماندهی شهید اکبری و گردان اهواز به فرماندهی حسین کلاه‌کج و نیروهای تیپ تازه تأسیس عاشورا در مگاسیس و امام‌زاده زین‌العابدین موفق نشده بودند. با زمین‌گیر شدن گردان اهواز، مرتضی قربانی از من خواست که این کار را انجام بدهم. تیربارهای دشمن بی‌وقفه شلیک می‌کردند و برای لحظاتی امکان پیشروی را از پرسنل گردان گرفتند.

نبرد طریق‌القدس در محور جنوب کرخه به اوج رسیده بود. عراقی‌ها قصد نداشتند حتی به یک نفر از رزمندگان خودی اجازه عبور از خاکریزشان را بدهند. هر لحظه یکی از افراد گردان روی زمین می‌افتاد. علاوه بر تیربارها، دشمن با انواع و اقسام سلاح‌های کوچک و بزرگ منطقه را می‌کوبید. اینک تعداد شهدای گردان ابوالفضل به مرز بیست نفر رسیده بود.

غلام فخاری، رزمنده هرمزگانی و فرمانده یکی از گروهان‌ها:

در آن زمان که حدود ساعت 30 دقیقة بامداد بود کسی به کسی نبود. مجروحان بدون سر دهها متر حرکت می‌کردند. خیلی‌ها بدنشان دچار شعله‌های آتش شده بود و در حال سوختن به این طرف و آن طرف می‌رفتند. در شرایطی که تیربارها امکان پیشروی را از نیروهای گردان سلب کرده بودند و با گذشت زمان بر تعداد شهدا و مجروحان گردان افزوده می‌شد، حمید ایرانمنش (چریک) خودش را به قاسم سلیمانی رساند تا نظر وی را در مورد تدبیری که برای خاموش کردن تیربارها اندیشه بود، بداند.

قاسم سلیمانی از لحظه آغاز عملیات به اتفاق بی‌سیمچی‌ها سوار بر یک دستگاه نفربر ارتش، گردان‌های کرمان را هدایت می‌کرد. نفربر در سنگری که برایش احداث کرده بودند ایستاده بود. دقایقی بعد از عبور گردان ابوالفضل(ع) از خاکریز خودی، وقتی عراقی‌ها رزمندگان را در کانال زیر آتش گرفتند، همین که خبر شهادت تعدادی از افراد گردان به وسیله بی‌سیم به سلیمانی رسید، وی به راننده نفربر دستور حرکت داد.

قاسم سلیمانی:

هم‌زمان با مقاومت دشمن و عدم توفیق نیروهای اهواز در شکستن خط (وقتی) که بنا شد ما وارد عمل شویم، بچه‌ها به دلیل آتش شدید دشمن زمین‌گیر شده بودند و هر لحظه به تعداد شهدا و مجروحان اضافه می‌شد. در این لحظه من به راننده نفربر گفتم که از خط عبور کند. راننده تردید داشت. با او با تحکم برخورد کردم. او به سمت خط دشمن که سقوط نکرده بود راه افتاد. نفربر به موازات بچه‌ها در دشت می‌رفت. با حرکت نفربر که اولین وسیله‌ای بود که (با وجود اینکه) هنوز خط شکسته نشده بود از خاکریز عبور کرد و با صدای آن دشمن آتش‌ها را متوجه نفربر کرد. من به گروهان حمید چریک رسیدم که پشت سیم‌خاردار دشمن و گروهان اول خط‌شکن ما بود.

حسین آبادیان، بی‌سیمچی همراه سلیمانی:

بلدوزر خاکریز را شکافت و با نفربر از خاکریز عبور کردیم. حدود پانصد تا ششصد متر جلو رفتیم. حاج قاسم با فرماندهان کرمانی مرتب در تماس بود و از اوضاع و احوال آنها سؤال می‌کرد. در همان حال گلوله‌های خمپاره و موشک‌های هدایت‌شونده از اطراف ما می‌گذشت یا به زمین می‌خورد. سلیمانی نمی‌توانست نیروهایش را در آن شرایط و زیر یکی از شدیدترین گلوله‌باران‌های دشمن تنها بگذارد و در اتاقک امن آهنی نفربر بنشیند. بنابراین، وقتی رانندة نفربر که یک درجه‌دار از لشکر 16 زرهی قزوین بود، نتوانست در تاریکی شب جلوتر برود از نفربر بیرون پرید.

قاسم سلیمانی:

نفربر روی مین رفت و شنی‌های آن پاره شد و از حرکت افتاد. من با بی‌سیمچی‌هایم پیاده شدیم. تقریباً صد متر در دشت به سمت بچه‌ها رفتم تیربارها امان نمی‌داد. فرصت خوابیدن نبود. می‌دویدم. ابری بودن هوا بر تاریکی آن افزوده بود و فقط در نور تیربارها و منورها برای لحظاتی می‌توانستم ببینم.

حسین آبادیان:

نفربر پی.ام.پی ایستاد. حالا نمی‌دانم چرا ایستاد ولی در هر حال ایستاد. در را باز کردیم و بیرون آمدیم. حاج آقا سلیمانی، من و اکبر برهانی بیرون آمدیم و حرکت کردیم راننده و بقیة خدمة پی.ام.پی که ارتشی بودند بیرون نیامدند. حاج آقا سلیمانی مشغول هدایت عملیات بودند که ناگهان انفجار مهیبی روی داد. اصلاً نفهمیدم گلوله کجا خورد و چه شد ولی صدای وحشتناکی داشت. همان انفجار مرا بلند کرد و به طرف نفربر پرت شدم چون در باز بود افتادم داخل نفربر. از نفربر خودم را بیرون کشیدم. اثری از آقای سلیمانی نبود. دیگر او را ندیدم. انفجار اکبر برهانی را در جهت مخالف نفربر پرت کرده بود. در آن تاریکی شب او را داخل گودالی پیدا کردم. از درد ناله می‌کرد. به سویش رفتم و حالش را پرسیدم گفت: «پایم قطع شده» چراغ‌قوة کوچکی همراهم بود. نور آن را روی پایش انداختم. به‌شدت صدمه دیده بود. پایش از زانو به بالا کاملاً خُرد شده بود.

قاسم سلیمانی:

در همین لحظه، یک گلوله خمپاره کنارم منفجر شد. من افتادم. این دقیقاً چسبیده به سیم‌خاردار دشمن بود. اساساً فاصله خط ما با دشمن هفتصد متر تا یک کیلومتر بود و سیم‌خاردار در صد متری خاکریز دشمن قرار داشت. با انفجار خمپاره من پرت شدم. اول متوجه نبودم از چه ناحیه‌ای زخمی شده‌ام. قدری احساس خنکی در ناحیه شکم داشتم. بلند شدم. دوباره افتادم. تاریک بود. فقط بچه‌ها را در کانال می‌دیدم و بی‌سیم‌چی‌هایم معلوم نبودند.

خون زیادی از من رفته بود. نمی‌خواستم بگویم زخمی شده‌ام و روحیه بچه‌ها را تضعیف کنم. حمید ایرانمنش خودش را به من رساند و اصرار داشت خودم را نزدیک معبر برسانم و بر کار آنها نظارت کنم. ولی گفتم نمی‌توانم بیاییم. خودت برو و هر کار می‌توانی بکن. فکر کنم فهمید که حالم خوب نیست. خداحافظی کرد و رفت. به او گفتم برو به اکبر (محمدحسینی) بگو شما باید کار بچه‌های اهواز را تمام کنید.

اول از ناحیه شکم زخمی شدم. بعد معلوم شد کبدم پاره شده است. در سه نقطه پارگی شدید در شکم داشتم. در شب دیگر کسی مرا نتوانست پیدا کند. چون در مسیر کانال نیفتاده بودم. تا صبح دوبار دیگر در همان محل پشت سیم‌خاردار زخمی شدم یک بار از ناحیه دست و بار دیگر از ناحیه پا. نزدیک صبح که چند بار بیهوش شدم و به هوش آمدم دیدم کسی مرا صدا می‌کند. هوا روشن شده بود. اول فکر کردم در عالم رویاست. حال خوشی داشتم. آن وقت‌ها من خیلی قوی بودم. اول مرا به پشت خط خودی بعد به بیمارستان دهلاویه بردند.

اکبر مهاجری:

خبر رسید حاج قاسم زخمی شده. پرسیدم کجاست؟ گفتند زیر یک پی.ام.پی. یک گروه برداشتم و حرکت کردم. وقتی رسیدیم گفتند ایشان را منتقل کردند عقب. با سیمرغ آبی آمدم سوسنگرد و سراغ حاجی را گرفتم. اعزام شده بود اهواز. خودم را به بیمارستان نادری رساندم. تعداد زیادی مجروح کف بیمارستان افتاده بودند. حاج قاسم را آنجا دیدم. ترکش به ناحیة چپ بدن و دستش خورده بود.

قاسم سلیمانی:

مجروحان زیاد بودند. من هم خیلی آرام بودم و صدایی نمی‌کردم. تا بعدازظهر هیچ درمانی روی من نشد. اکبر مهاجری نزدیکم بود. خون همة شکمم را پر کرده بود. احساس خفگی می‌کردم. آن وقت نمی‌دانستم ریه‌ام هم زخمی شده است. به اکبر گفتم من دارم تمام می‌کنم و خداحافظی کردم. با توجه به شلوغی بیش از حد بیمارستان نادری و حضور ده‌ها مجروح در اتاق‌ها، راهرو و محوطه خارج بیمارستان، مهاجری و محمد گرامی به‌سرعت سلیمانی را به بیمارستان شرکت نفت اهواز بردند و او را خارج از نوبت وارد اتاق عمل کردند.

اکبر مهاجری:

بیمارستان نادری شلوغ بود. معلوم نبود چه موقع فرصت رسیدگی به حاجی را پیدا می‌کردند. وضع حاجی هم وخیم به نظر می‌رسید. به اتفاق گرامی که همراهم بود یک برانکارد از ماشین خودمان آوردیم و بدون آنکه با کسی هماهنگ کنیم حاجی را روی برانکارد گذاشتیم و کف ماشین خواباندیم و به بیمارستان شرکت نفت بردیم. آنجا لباسش را درآوردیم و لباس اتاق عمل تنش کردیم و یک‌راست به اتاق عمل بردیم. دکتر اتاق عمل اول اعتراض کرد که شماها که هستید؟ ولی بعداً کوتاه آمد و بلافاصله حاجی را عمل کرد. وقتی از اتاق عمل خارج شد در همان بیهوشی عملیات را هدایت می‌کرد. سلیمانی پس از مداوای اولیه به بیمارستان قائم مشهد اعزام شد. وی تا پایان عملیات طریق‌القدس در بیمارستان دوران نقاهت را می‌گذارند.

قاسم سلیمانی:

آن وقت مجروحان وخیم را به استان‌ها می‌فرستادند. مرا و تعدادی مجروح دیگر را به بیمارستان قائم مشهد فرستادند. آنجا سه بار عمل جراحی بر روی من انجام دادند با این همه برای دستم کاری نکردند. آتل هم به دستم نبود. چون شدت جراحت در شکمم بود. بعداً چند مجروح دیگر گردان را به آنجا آوردند.

حسین دهقانی، دیگر رزمنده کرمانی که در بیمارستان قائم بستری بود: مرا ابتدا به اهواز و سپس به مشهد بردند. مشهد در بیمارستان قائم بستری بودم با برادر سلیمانی در یک اتاق بودیم. ایشان از ناحیة دست و شکم آسیب دیده بود. آسیب ناحیه شکم زیاد عمیق نبود ولی دستش را علاوه بر باند با فنرهای طبی بسته بودند. آسیب دستش یک کم شدیدتر بود. حمید ایرانمنش پس از صحبت با سلیمانی خودش را به خاکریز نخست دشمن رساند. وی اراده کرده بود، تیرباری را که مستقیماً روی رزمندگان گردان شلیک می‌کرد، خاموش کند. چند دقیقه بعد تیربار برای همیشه از کار افتاد.

حسین کلاه‌کج، فرمانده گردان بلالی اهواز:

نیروهای پیاده دشمن روی خاکریز اول و نیروهای زرهی آنها روی خاکریز دوم مستقر بودند و برادران بسیجی در تاریکی شب به این‌ها برخورد می‌کنند. ما تعدادی از نیروها را برای پاک‌سازی سنگرها فرستادیم تا سنگرهای خاکریز اول را پاک‌سازی کنند. این نیروها بچه‌های گردان برادر جاسم نادری و شهید باهنر بودند. افراد دشمن با نارنجک دستی به‌شدت مقاومت می‌کردند. در این لحظه باز هم از گردان کرمان کمک خواستم. آنها به روی خاکریز آمدند و من آنها را به سمت چپ که تیربار دشمن قرار گرفته بود و جسورانه مقاومت می‌کرد فرستادم تا آن را خفه کنند.

موسی یدالهی، رزمنده اعزامی از میناب:

همراه برادران غلام فخاری، حسن ذاکری، هاشم جلالی، علی صابری و محمد مریدی و عده‌ای دیگر در لحظة اول وارد خاکریز دشمن شدیم. یکی از برادران عزیز از شهرستان میناب به نام علی‌رضا شاکری بر اثر گلوله مستقیم دشمن به شهادت رسید.

محمدمهدی شفازند:

خط شکسته شد. به هر سنگری می‌رسیدیم یک نارنجک داخل سنگر پرت می‌کردیم و جلو می‌رفتیم. عراقی‌ها شگرد داشتند در سنگرها پنهان می‌شدند وقتی هوا روشن می‌شد از پشت به بچه‌ها شلیک می‌کردند. عراقی‌ها در این محور به‌شدت مقاومت کردند. تانک‌های دشمن رزمندگان گردان را زیر آتش گرفتند.

علی محمدی:

شروع کردیم به آرپی‌جی‌زدن. یک تانک مرتب شلیک می‌کرد. خیلی دلم می‌خواست بزنمش. یکی از بچه‌ها فریاد زد: «بابا این را بیا بزنیم» هیچ‌کس جرئت نمی‌کرد بیاید. آتشی که این یک تانک می‌ریخت عجیب بود به‌قدری شلیک کرده بود که لولة تانک جرقه می‌زد. مثل چیزی که توی کوره می‌گذارند. سه چهار نفر با آرپی‌جی رفتیم چپ و راست خوابیدیم. هر چه زدیم زورمان نرسید. اگر این یکی می‌شکست ما می‌رفتیم دیگه خط 2 و 3 را می‌شکستیم. خوب نش

 

http://www.tasnimnews.com/Home/Single/572897

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عرض کنم که برادر گرامی . متون خیلی بلند اینترنتی معمولا کم خواننده داره . کوچکترین علتش اینه که طرف چشش در میاد تا بخونه . خوب بود اول شما خیلی کوتاه و بدون مقدمه چینی تیتر تاپیک رو معنی میکردی و اصل چالش رو خیلی ساده مطرح میکردی که هر کس که نظر شما رو قبول داره و یا مخالف نظر شماست با اشتیاق بیشتری متن های شما رو بخونه . با تشکر

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

تحلیلتون کاملا منطقی است.

 

. . . اصلاح شد.

ویرایش شده در توسط oldmagina
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.