arshya4171

تاپیک جامع سرلشکر خلبان شهید علی اکبر شیرودی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[align=center]تصویر[/align]
شهيد علي اكبرشيرودي حماسه نامي است كه بايد بارها خواند، مردي كه حماسه‌اي بي ‌بديل در تاريخ از خود به يادگار گذاشت و خود را در كنار ستارگان پر فروغ آسمان دفاع مقدس قرار داد
هشتم ارديبهشت، سالروز شهادت عقاب تيز پرواز آسمان ايران شهيد سروان خلبان علي اكبر شيرودي است كه ذكر نامش در صفحه پرافتخار تاريخ دفاع مقدس هميشه درخشان است
امير سرافراز ارتش اسلامي سرتيپ خلبان شهيد علي اكبر شيرودي، در دي ماه 1334 در شيرود تنكابن به دنيا آمد
وي دوران ابتدايي و دبيرستان را در تنكابن پشت سر گذاشت. سپس به تهران رفت و سپس از طي مراحل جذب در هوانيروز و آموزش خلباني به اصفهان اعزام شد
شهيد شيرودي در طول دوران قبل از انقلاب در زمينه‌هاي مذهبي فعاليت مي‌‌كرد و عليه رژيم شاه فعاليت‌هايي را انجام مي‌داد . اين شهيد بزرگوار با سختي و مصائب بسيار تا سوم متوسطه در زادگاهش به تحصيل پرداخت ، سپس راهي تهران شد و همراه با كار به تحصيل خود ادامه داد
شهيد شيرودي با اتمام تحصيلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و دوره مقدماتي خلباني را در تهران به پايان رساند . سپس دوره هلي كوپتري كبرا را در پادگان اصفهان ديد و با درجه ستوانياري فارغ التحصيل شد
وي پس از سه سال خدمت در ارتش به كرمانشاه رفت وبا شهيد كشوري و چند نفر ديگر آشنا شد بطوري كه بيشترين اوقات را با آنان مي گذراند و با اوج گرفتن جريانات انقلاب اسلامي شهيد شيرودي از ارتشياني بود كه به صفوف راهپيمايان پيوست و به دستور حضرت امام مبني بر فرار سربازان از پادگان ها او نيز خارج شد
پس از خروج از پادگان درصدد تشكيل گروهي چريكي بر آمد و با تعدادي از دوستانش در كرمانشاه در اين زمينه اقدام كرد تا اينكه امام به ميهن بازگشتند و انقلاب به پيروزي رسيد
شهيد شيرودي پس از جريانات پيروزي انقلاب با پيش‌مرگان كرد مسلمان همكاري كر و سپس با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به سپاه غرب كشور پيوست
بر پايه اين گزارش زماني كه جنگ كردستان آغاز شد شيرودي و چند تن ديگرازخلبانان وارد جنگ شدند و او ساعتي ازجنگ فاصله نگرفت وچنان جنگيد كه شهيد دكتر چمران او را ستاره درخشان جنگ كردستان مي ناميد و شهيد تيمسار فلاحي نيز او را ناجي غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آربابا ، بازي دراز ، ميمك و دشت ذهاب وپايگاه ابوذر معرفي مي كرد
شهيد شيرودي بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بيش از 40بار سانحه و بيش از 300 مورد اصابت گلوله به هلي كوپترش ولي باز سرسختانه مي جنگيد و هميشه عاشق به تمام معني بود
وي بار ها هنگام پرواز مي گفت: وقتي كه پرواز مي كنم حالتي دارم همانند يك نفرعاشق كه به طرف معشوق خود مي رود. هرلحظه فكر مي كنم كه به معشوق خودم نزديك تر مي شوم و به آن آرزوي قلبي كه دارم مي رسم ولي وقتي برمي گردم هرچند كه پروازم موفقيت آميزبوده باشد باز مقداري غمگين هستم چون احساس مي كنم هنوز آنطوريكه بايد خالص نشدم تا مورد قبول دعوت خدا قرار بگيرم
شهيد علي اكبر شيرودي در نهايت به خلوصي كه خواهانش بود رسيد و مورد دعوت حق قرار گرفت و در هشتم ارديبهشت ماه سال 1360 در حاليكه تانك هاي عراقي به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حركت بودند با هلي كوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندين تانك از پشت سر مورد اصابت گلوله تانك قرار گرفت و به شهادت رسيد
تيمسار فلاحي بعد از شهادت وي گفت : وقتي خبر شهادت شيرودي رابه امام دادم يك ربع به فكر فرو رفتند و حضرت امام در مورد همه شهدا مي گفت خدا آنها را بيامرزد ولي در مورد شيرودي گفت او آمرزيده است
وي عاشق انقلاب و ولايت بود و همواره سعي مي‌كرد پيوند مستحكم بين ارتش و روحانيت برقرار كند و در اين راستا از هيچ تلاشي فروگذار نمي‌كرد. شيرودي عاشق پرواز بود، او براي پيروزي و نبرد عليه دشمن زمان را نمي‌شناخت و شبانه روز براي پيشبرد اهداف جنگي تلاش مي‌كرد
بيژن شيرودي از همرزمان شهيد درباره شهيد شيرودي مي گويد: خلبان شهيد شيرودي، يك نظامي شجاع و دلير و بي‌نظير بود و زماني كه رژيم بعثي عراق با نيروهاي زرهي خود به ايران حمله كرد شهيد شيرودي با كمك همرزمان خود جلوي پيشروي عراقي‌ها را گرفت و با توجه به اوضاع نابسامان كشورمان در اوايل انقلاب نقش ممتاز و بي‌نظير خلبان شيرودي در سركوب متجاوزان و منافقين قابل توجه بوده و هر زماني كه ايشان در آسماني بود رزمندگان نيروي مضاعفي مي‌گرفتند
وي مي افزايد: در اوج بحران داخلي و تلاش منافقين عليه انقلاب، شهيد شيرودي تلاش فراواني را بر عليه آنان انجام مي‌داد و زماني كه براي ديدن والدين خود به شيرود تنكابن مي آمد، همشهريان خود را نسبت به توطئه‌هاي آنان آشنا مي‌ساخت و در مراسم تظاهرات و راهپيمايي شركت فعال داشت
محمدعلي ميرزايي يكي ديگر از خلبانان هوانيروز و همرزم شهيد شيرودي نيز مي‌گويد: شيرودي همچون ستاره پرفروغ آسمان همواره براي رسيدن به اهداف عاليه خويش نور افشاني مي‌كرد و در راه عشق و شهادت و پايمردي خستگي را نمي‌شناخت و تا پاي جان مي‌رفت و زماني كه در پايگاه هوايي كرمانشاه بوديم، مقام معظم رهبري در نماز جماعت به ايشان اقتدا كرد و نماز خواند و مؤذن اين نماز جماعت بنده بودم
وي اظهار داشت: شجاعت و دليرمردي شيرودي در بين خلبانان هوانيروز مثال زدني بود و براي رسيدن به هدف هيچ مانعي نمي‌توانست وي را از انجام مأموريت باز دارد
امير سرافراز ارتش اسلام سرتيپ خلبان شهيد علي اكبر شيرودي در فرازي از وصيت نامه خود مي‌گويد: هنگامي كه پرواز مي‌كنم احساس مي‌كنم همچون عاشق به سوي معشوق خود نزديك مي‌شوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقيت‌آميز بوده باشد، مقداري غمگين هستم چون احساس مي‌كنم هنوز خالص نشده‌ام تا به سوي خداوند برگردم.
شيرودي در هشتم ارديبهشت سال 60 پس از انجام مأموريت خود در منطقه بازي دراز و شكست سنگين دشمن به درجه رفيع شهادت نائل آمد. پيكر پاك و مطهرش در گلزار شهداي شيرود به خاك سپرده شد.
شهيد علي اكبر شيرودي حماسه نامه‌اي است كه بايد بارها خواند، مردي كه حماسه‌اي بي ‌بديل در تاريخ از خود به يادگار گذاشت


به نقل از سایت تبیان همدان

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بياييم براي دقايقي هم كه شده پيش خودمون ببينيم كه اگه وقعا اين شهدا نبودند و خونشون در راه اين مرز و بوم تقديم نمي كردند الان ما كجا بوديم و ببينيم كه در مقابل جانفشانيهاي بچه هاي جنگ و ديني كه اونها به گردن ما دارند ما چه كرديم . چه بايد بكنيم :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
علی اکبر بعد از شهادت بهترین دوستش احمد کشوری بسیار غمگین بود ، تا اینکه در یک روز زیبا و همانند احمد در حین پرواز به شهادت نائل آمد و به دیدار معبود خود شتافت. روح هر دوشون شاد که اسطوره های هوانیروز هستند. :rose: :rose: :rose:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یادش گرامی.ما به شهدا و جانبازان و تمام رزمندگان دفاع مقدس خیلی مدیونیم. :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]به گزارش خبرنگار "سرويس فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، مهدي بختياري نويسنده وبلاگ "مرصاد67 " در جديدترين پست وبلاگ خود به بهانه سالگرد شهادت شهيد شيرودي مطلبي را با عنوان[b] "مسئوليت تمرد از فرمان رئيس‌جمهور را مي‌پذيرم "[/b] منتشر كرده است.
برپايه اين گزارش در بخشي از اين مطلب آمده است:
علي اكبر قربان شيرودي، در دي ماه 1334 در روستاي بالا شيرود تنكابن در استان مازندران به دنيا آمد.
بعد از اتمام دوره ابتدايي و كسب رتبه شاگرد اولي، به دليل نبود دبيرستان در روستاي بالاشيرود در دبيرستان شيرود در شش كيلومتري محل سكونتش ادامه تحصيل داد. وي كه از مشكلات مالي خانواده مطلع بود از طريق كارگري و كشاورزي به پدرش كمك مي‌كرد.
علي اكبر در سال آخر دبيرستان جهت يافتن كار به تهران آمد و در كنار كار به ادامه تحصيل پرداخت. در سال 1350 با افكار و مبارزات امام خميني(ره) آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و كتاب‌هاي اديان مختلف همچنين كتب فلسفي و سياسي از جمله نوشته‌هاي استاد شهيد مرتضي مطهري كرد.
او در سال 1351 وارد دوره مقدماتي خلباني شد و پس از مدتي براي گذراندن دوره كامل به پادگان هوانيروز اصفهان منتقل شد.
با اتمام دوره خلبان هلي‌كوپتر كبري به اين موضوع پي برد كه نفوذ آمريكايي‌ها در ارتش و فرهنگ كشور بيش از آن است كه تصور مي‌شد. وي پس از پايان دوره خلباني به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانيروز كرمانشاه منتقل شد. در اين ايام با شهيد احمد كشوري، از خلبانان مؤمن كه از همشهريانش نيز بود آشنا شد.
وي در دوران مبارزات انقلاب اعلاميه‌هاي امام خميني(ره) را در كرمانشاه پخش مي‌كرد و در آستانه پيروزي انقلاب مسئوليت حفاظت از كرمانشاه به خصوص راديو و تلويزيون و ادارات مهم دولتي را بر عهده گرفت.
در غائله كردستان داوطلبانه به اين منطقه شتافت و در مقابل گروه‌هاي ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همين دوره و در سن 24 سالگي به دليل فداكاري‌هاي كم نظير و تحركات فوق العاده اش به عنوان فرمانده خلبانان هوانيروز انتخاب شد.
شيرودي در حماسه پاوه نيز نقش تعيين كننده‌اي در آزادسازي شهر پاوه ايفا كرد.
وي پس از سه سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب كشور به اصرار روحانيون و همرزبان پاسدارش در20 شهريور 1359به مدت يك ماه به مرخصي رفت، اما بيش از 10 روز در تنكابن نماند، چراكه با شنيدن حمله عراق به جنوب ايران به منطقه بازگشت.
با شروع جنگ تحميلي در 31 شهريور ماه سال 1359به منطقه كرمانشاه رفت و هنگامي كه شنيد بني صدر دستور داده پادگان تخليه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپيچي كرد و به دو خلباني كه با او همفكر بودند گفت: «ما مي‌مانيم و با همين دو هليكوپتري كه در اختيار داريم مهمات دشمن را مي‌كوبيم و مسئوليت تمرد را مي‌پذيريم.»
در طول 12 ساعت پرواز بي نهايت حساس و خطرناك، وي به عنوان تنها موشك انداز پيشاپيش دو خلبان ديگر به قلب دشمن يورش برد. شجاعت و ابتكار عمل وي نه تنها در سراسر كشور، بلكه در تمام خبرگزاري‌هاي مهم جهان منعكس شد.
بني صدر براي حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شيرودي درجه تشويقي را نپذيرفت و تنها خواسته‌اش اين بود كه كارشكني‌هاي بني صدر و بي‌تفاوتي برخي از فرماندهان را به امام خميني(ره) خبر دهد. در همان ايام به دستور فرماندهي هوانيروز چند درجه تشويقي گرفت و از ستوانيار سوم خلبان به درجه سرواني ارتقاء يافت، اما طي نامه‌اي به فرمانده هوانيروز كرمانشاه در 9 مهر 1359 چنين نوشت: [b]«اينجانب خلبان پايگاه هوانيروز كرمانشاه مي‌باشم و تا كنون براي احياي اسلام و حفظ مملكت اسلامي در كليه جنگ‌ها شركت نموده‌اند، منظوري جز پيروزي اسلام نداشته‌ام و به دستور رهبر عزيزم به جنگ رفته‌ام. لذا تقاضا دارم درجه تشويقي كه به اينجانب داده‌اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانيار سومي كه بوده‌ام، برگردانيد.»[/b]
شيرودي در عمليات‌هاي پروازي خود تلفات سنگيني را به نيروها و تجهيزات دشمن در نقاط استراتژيكي غرب كشور وارد كرد. در 13 دي 1359 وقتي خيانت‌هاي آشكار بني صدر را ديد به افشاگري پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ايمان و اسلحه و چنگ و دندان از ميهن اسلامي دفاع كنند.
[b]در همين ايام علي اكبر شيرودي را به خاطر باز پس گيري ارتفاعات بازي دراز بازداشت تنبيهي كردند و در واكنش به اين مساله روحانيون متعهد و اعضاي سپاه كرمانشاه مراتب ناراحتي خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضاي شوراي عالي دفاع از جمله آيت‌الله خامنه‌اي و حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني رساندند و حكم بازداشت وي در 6 دي ماه سال 1359 منتفي شد.[/b]
شيرودي در مصاحبه‌اي كه در مجله پيام انقلاب منتشر شد، علت زنده ماندنش را پس از چند هزار ساعت مأموريت هوايي و انجام بالاترين پروازهاي جنگي در دنيا و نجات يافتن از 360 خطر مرگ مشيت و عنايت الهي عنوان مي‌كند.
او به دليل لياقت و شجاعت ظرف هفت ماه از درجه ستوانياري به درجه سرواني ارتقاء يافت. علي اكبر شيرودي از شهادت خود آگاه بود، چنان كه به يكي از روحانيون متعهد كرمانشاه گفته بود: [b]«احمد كشوري را در خواب ديدم كه به من گفت شيرودي يك عمارت خيلي خوبي برايت گرفته‌ام و بايد بيايي و در اين عمارت بنشيني.»[/b]
آخرين عمليات پروازي خلبان شيرودي در بازي دراز صورت گرفت. عراق لشكري زرهي با 250 تانك و با پشتيباني توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسي و فرانسوي، براي بازپس گيري ارتفاعات بازي دراز به سوي سر پل ذهاب گسيل مي‌كند.
خلبان ياراحمد آرش كه در تاريخ 8 ارديبهشت 1360 به همراه شيرودي در اين عمليات پروازي شركت داشت، درمورد چگونگي شهادت اين خلبان دلاور چنين مي‌گويد: «درآخرين نبرد هم جانانه جنگيد و بعد از آنكه چهارمين تانك دشمن را زديم، ناگهان گلوله يكي از تانك‌هاي عراقي به هليكوپتر اصابت كرد و در همان حال شيرودي كه مجروح شده بود با مسلسل به همان تانك شليك كرده و آن را منهدم نمود و خود نيز به شهادت رسيد.»
پيكر پاك شهيد علي اكبر شيرودي پس از تشيع باشكوه در روستاي شيرود تنكابن به خاك سپرده مي‌شود. از وي دو فرزند به نام عادله و ابوذر كه در هنگام شهادت پدر يك سال ونيمه و شش ماهه بودند، به يادگار مانده‌است.
[b]شهيد علي اكبر قربان شيرودي تا زمان شهادت خود با انجام 30 هزار ساعت پرواز جنگي، ركورددار عمليات‌هاي هوايي در جهان بود. [/b]
اظهار نظر در مورد شهيد علي اكبر قربان شيرودي زياد است كه در اينجا فقط به ذكر چند مورد بسنده مي كنيم:
[b]* آيت‌الله خامنه‌اي:[/b] شيرودي اولين نظامي است كه در نماز به او اقتدا كردم.
[b]* هاشمي رفسنجاني:[/b] شيرودي حق بزرگي بر اين كشور دارد. من در قيافه او مالك اشتر را ديدم.
[b]* شهيد چمران:[/b] هنگام هجوم به دشمن با هليكوپتر به صورت مايل شيرجه مي‌رفت و دشمن را زير رگبار گلوله مي‌گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور مي‌داد. او با آن وحشتي كه در دل دشمن ايجاد مي‌كرد، بزرگترين ضربات را به آنها مي‌زد. او ستاره درخشان جنگ‌هاي كردستان است.
[b]* شهيد فلاحي:[/b] ناجي غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آريا، بازي دراز، ميمك، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غير ممكن‌ها را ممكن ساخت. كسي بود كه وقتي خبر شهادتش را به امام خميني دادم، امام در مورد وي فرمود: او آمرزيده است.

لينك خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8802040594[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خداوند روحش را شاد و همنشین اولیاء و انبیاء بگرداند انسان های بزرگی در این کشور به صفحات زرین شهدا پیوسته اند که شیرودی یکی از آنهاست.
خداوند ما را از روی این شهیدان به واسطه اعمالمان شرمنده نگرداند .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][align=justify] « ناگهان گلوله يكي از تانك‌هاي عراقي به هليكوپتر اصابت كرد و در همان حال شيرودي كه مجروح شده بود با مسلسل به همان تانك شليك كرده و آن را منهدم نمود

لينك خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8802040594[/align][/quote]

روحشان شاد.

منظور از گلوله تانك گلوله توپ بوده يا مسلسل تانك؟؟بعد با مسلسل كبري مگه ميشه به زره تانك نفوذ كرد؟مسلسل كبري 20 م م هست ديگه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوشا به سعادتش !
ای کاش خدا یه ذره از شجاعت و دلیریو و پاکی این شهید و به من هم میداد .
ایشونو که حتما خدا آمرزیده و روحش شاده .... ایشالا خدا مارو بیامرزه و روحمونو شاد کنه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
منظور از گلوله تانك گلوله توپ بوده يا مسلسل تانك؟؟بعد با مسلسل كبري مگه ميشه به زره تانك نفوذ كرد؟مسلسل كبري 20 م م هست ديگه؟[/quote]
بهتره زیاد وارد جزئیات نشیم. شاید تیر به خلبان خورده بوده و نه هلیکوپتر و منظور ایشون از تانک، خودرو بوده. چون با تیربار نمی شه تانک زد اونهم با هلی کوپتر آسیب دیده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تیربار 20 میلیمتری باید بشه تانکهای قدیمی مثل تی55 رو زد البته مطمئن نیستم. احتمالا تیربارچی تانک رو زده. ولی هر چه بود واقعا مرد بود وگرنه هر کسی جرات روبرو شدن یک تنه با لشکر زرهی رو نداره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
التبه از لود خشاب کبرا خبری ندارم که ضد زره است یا منفجره شدید یا ترکیبی از این 2 تا . ولی بله مبشه تانک زد . فقط کافیه بالای موتور تانک ( که یقینا ت-55 بوده ) رو هدف گیری کرد یا بالای برجکشو زد . چون تانکها در حال پیشروی بوده اند پس با دریچه دهلیز باز و فرمانده و توپچی بیرون امده حرکت می کرده اند که شهید قبل از شهادت با تیربار روی انها گرفته و از پا در اوردشون و مهمات به داخل تانک رفته و باعث اتش سوزی یا انفجار شده اند چون مهمات ت -55 در برجک و پشت فرمانده و توپچی چیده میشه و از انجایی که هلیکوپتر دارای اختلاف ارتفاع با تانک بوده پس تیرش به داخل برجک تونسته بره .

در مورد نحوه شهادت هم احتمالا با گلوله تیربار ضد هوایی بالای برجک بوده . حالا یا 14.5 یا 12.7 م م .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در حال حاضر اگر تعریف از خودم نباشد فکر می کنم بالاترین پرواز جنگ در دنیا را داشته باشم و تا به حال 360 بار از خطر گلوله های دشمن جان سالم به در برده ام.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید سرتیپ خلبان علی اکبر قربان شیرودی در دی ماه 1334 در شیرود تنکابن به دنیا آمد. علی اکبر با اتمام تحصیلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند . سپس دوره هلی کوپتری کبرا را در پادگان اصفهان دید و با درجه ستوانیاری فارغ التحصیل شد .
زمانی که جنگ کردستان آغاز شد شیرودی چنان می جنگید که شهید دکتر چمران او را ستاره درخشان جنگ کردستان می نامید و شهید تیمسار فلاحی نیز او را ناجی غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آربابا، بازی دراز، میمک و دشت ذهاب وپایگاه ابوذر معرفی می کرد.
شهید شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بیش از 40بار سانحه و یش از 360 مورد اصابت گلوله به هلی کوپترش ولی باز سرسختانه می جنگید.
شهید علی اکبر شیرودی سرانجام در هشتم اردیبهشت 1360 در حالیکه تانک های عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید .
تیمسار فلاحی بعد از شهادت وی گفت : «وقتی خبر شهادت شیرودی رابه امام دادم یک ربع به فکر فرو رفتند و حضرت امام در مورد همه شهدا می گفتند: خدا آنها را بیامرزد ولی در مورد شیرودی گفتند: او آمرزیده است.»
روحمان با یادش شاد

*آنچه در ادامه خواهید خواند مصاحبه ای است با شهید سرتیپ خلبان علی اکبر قربان شیرودی که دو هفته قبل از شهادتش در غرب کشوراین گفتگو انجام شده است.



*سوال: بفرمائید تقریبا تاکنون چند پرواز داشته اید و تا به حال چند بار با خطر رو به رو شده اید؟


*شیرودی: بسم الله. در حال حاضر اگر تعریف از خودم نباشد فکر می کنم بالاترین پرواز جنگ در دنیا را داشته باشم و تا به حال 360 بار از خطر گلوله های دشمن جان سالم به در برده ام و در حدود بیش از 40 هلی کوپتر که من خلبان آن بوده ام تیر خورده که البته همه آنها قابل تعمیر بوده و هم اکنون قابل استفاده اند.

در حال حاضر فکر می کنم، بیش از بیست هزار ماموریت انجام داده باشم و آنچه که مسلم است قدرت خداست که تا به حال من زنده مانده ام و امیدوارم تا روزی که اسلام به پیروزی کامل می رسد زنده بمانم.


*سوال: وقتی که برای در هم کوبیدن مواضع دشمن به شما ماموریت داده می شود چه احساسی دارید؟


*شیرودی: وقتی که پرواز می کنم حالتی دارم که یک نفر عاشق، به طرف معشوق خود می رود، هر آن فکر می کنم که به معشوق خودم نزدیک تر می شوم، به آن آرزوی قلبی که دارم نزدیک تر می شوم و وقتی در حال برگشتن هستم هر چند که پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، باز مقداری غمگین هستم. چون احساس می کنم هنوز آن طور که باید خالص نشده ام تا مورد قبول دعوت خدا قرار بگیرم.


*سوال: در رابطه با فعالیت کلی برادران هوانیروز اگر توضیحی دارید بفرمائید؟


*شیرودی: فعالیت کلی برادران ما در جبهه غرب در اثر هماهنگی هائی است که با نیروهای دیگر خصوصا با سپاه داریم و من فکر می کنم بیشتر پیشرفت در جبهه غرب، مدیون همین هماهنگی سپاه و ارتش باشد و ما هم در عمل پشتیبانی آتش و پشتیبانی رساندن وسایل (آذوقه و مهمات) به برادران نظامی و سپاه را به عهده داریم.
کلا وظیفه هوانیروز محدود بود. اما برادران مومن ما در هوانیروز پارافراتر گذاشته اند و تمام آن قوانین را به هم زده اند. که خود آمریکا هم در تعجب مانده، که این هلی کوپتر، چقدر قدرت دارد؟ خود سازنده اش از این قدرت نا آگاه است.


*سوال: در رژیم گذشته چه محدودیت هائی داشتید که آن محدودیت ها اکنون برداشته شده است؟


*شیرودی: ما در رژیم گذشته پروازی نداشتیم. پروازهائی هم که بعضی افراد انجام می دادند، همه طبق استاندارد پروازی آمریکا بود که هیچ وقت موفق نبود. و من باید بگویم وسیله مهم نیست. مهم کسی است که می خواهد از آن وسیله استفاده کند. هوانیروزی که این عملیات را از خود نشان داده فقط وسیله نبوده، این فرد مومن بوده که پشت هلی کوپتر نشسته و این همه رشادت از خود نشان داده و امیدواریم با هماهنگی بیشتری همگام با نیروهای دیگر از همین جبهه غرب دروازه بغداد را باز کنیم و صدام را به سقوط بکشانیم. البته نظر ما گرفتن چند متر خاک نیست، نظر مومنین و متعهدین ارتش و سپاه، سقوط رژیم صدام است نه پس گرفتن چند وجب خاک. پیروزی ما روزیست که صدام سقوط کند.


*سوال: یکی از هزاران خاطره ای که تا کنون داشته اید برای ما تعریف کنید.


*شیرودی: اوایل جنگ بود، عراق در یکی از جبهه ها با 3 لشکر کامل حمله کرد. ما با کمترین وسایل و با کمترین نفرات این 3 لشکر عراق را همراه با 80 درصد وسایلشان از بین بردیم و تعداد کمی از نفراتشان که باقی مانده بودند مجبور به فرار شدند و این بهترین خاطره من است که در 24 ساعت مقاومت مردانه، عراق را آنچنان از آن فکری که 3 روزه می خواست به تهران برسد پشیمان کردیم که دیگر راهی برایش باقی نمانده بود.


*سوال: نظر شما در مرود شهدایی که تاکنون در هوانیروز داشته اید چیست؟


*شیرودی: ما در مدت جنگ دو ساله کشور جمهوری اسلامی ایران با ابر قدرتهای دنیا چه در کردستان و چه در غرب و جنوب عزیزان متعهد و مومنی را از دست داده ایم.
خاک منطقه غرب و جنوب به خون بهترین فرزندان اسلام آغشته شده. تا قبل از جنگ من برای خاک هیچ ارزشی قائل نبودم و همیشه می گفتم هیچ وقت برای خاک نخواهم جنگید. اما حالا یک مشت خاک این منطقه به خاطر حفظ اسلام برای من عزیز ترین چیز است. خاک این منطقه با خون شهدایی مانند سهیلیان، کشوری و امثال این ها آغشته شده، با پوست و گوشت و استخوان این شهیدان و شهدای دیگر آغشته شده است. من در اینجا مطلبی را می خواهم به عرض ملت برسانم که متوجه باشند این شهیدان ما، این شمع های سوخته ما که باعث روشنی قلب این انقلاب شده اند سربازان اسلام بودند و فقط برای اسلام می جنگیدند و در اختیار و تحت فرمان امام. آنها جز به فرمان امام و طبق وجدان اسلامی به منطقه نیامده اند، تحت فرمان هیچ کس و هیچ گروهی نبوده اند، جز امام. آنها سرباز اسلام و مطیع امام بودند و همیشه هم می گفتند که ما سرباز امام، سرباز نائب امام زمانیم و من از مردم خواهش می کنم که به این عزیزان ما مثل سهیلیان و کشوری ها مارک های دیگر غیر از سرباز اسلام نچسبانید. چون فقط سرباز اسلام بودند و طبق فرمان امام می جنگیدند.
آنها برای امام والاترین و بیشترین ارزش را قائل بودند، می گفتند ما حاضریم طبق دستور امام فرزندانمان را برای پیروزی این انقلاب قربانی کنیم.


*سوال: شما که یکی از عقابان تیز پرواز هوانیروز هستید وضعیت جنگ را به چه صورتی می بینید؟


*شیرودی: ما هر چه که جنگ ادامه پیدا می کند، قدم های بیشتری به طرف پیروزی بر می داریم، هر چند که تنها در جای خودمان باشیم و فقط دفاع بکنیم. چون ادامه جنگ کم کم مثل خوره ای ریشه کثیف بعث را می کند. ما هر چه به جنگ ادامه بدهیم حزب بعث ضعیف تر و مردم عراق هوشیار تر می شوند. بالاخره روزی این مردم از صدام خواهند پرسید جوانان ما را کجا بردی؟ و برای چه؟ و آن روز نزدیک است و اگر ما، برای پیروزی اسلام و برای سقوط صدام می جنگیم، هیچ وقت صلح و سازشی نباید در کار باشد. چون اسلام با کفر سازش ندارد و نمونه اش سرورمان امام حسین است. اگر سازشی در کار بود، پس چرا امام حسین شهید شد؟ اگر ما خود را سرباز امام حسین می دانیم نباید تن به صلح و سازش بدهیم.


*سوال: در پایان اگر پیامی برای مردم دارید بفرمائید.


*شیرودی: از شما مردم می خواهم مواظب حرف ها باشید، مواظب شایعات باشید، سپاه را بشناسید، ارتش را بشناسید و ببینید سپاهی که از قلب این ملت برخاسته و ارتشی که این همه حر تحویل جامعه قهرمان قهرمان پرور ایران داده تا به حال چه حماسه هایی آفریده اند.
ببینید ما در چه وضعی هستیم و شما اینقدر شایعات را قبول نکنید، به ستون پنجم کمک نکنید. من فکر نمی کنم در تاریخ جنگ های دنیا در هیچ جبهه ای به خاطر کمک بی شائبه مردم این وفور نعمت باشد.
ایده من و تمامی آنهایی که در دنیا جنگ را دیده اند و در این مورد نوشته اند این است که: ارتشی اگر پشتیبانش ملت باشد حتما پیروز است. مخصوصا وقتی که این ارتش مکتبی باشد و ما امیدواریم تمامی پرسنل ارتش ما روزی مکتبی بشوند و آن روزی است که آمریکا باید بر خودش بلرزد چون یک ارتش مکتبی می تواند دنیا را به زانو در بیاورد.
به امید آن روز



انتهای خبر

لینک مطلب: http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/?Id=41029

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.