امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سعيد گفته: ما باید در زمان حال از هرگونه جنگی پرهیز کنیم تا از قلم بتوانیم شمشیر بسازیم و آماده نبرد شویم. با اين حرفتون خيلي موافقم ما اگر در زمان حال بجنگيم نه تنها نابود ميشيم بلكه مظهر شر نيز ميشويم و دشمنان خودشون رو مظهر خير نشان ميدهند icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران
IRIAF
خسته اما پرتوان



يكي از اصلي ترين قسمت ها در سيستم دفاعي ايران نيروي هواييست نيرويي كه به جرأت ميتوان گفت در خاورميانه بجز اسرائيل از لحاظ تجربه و دانش و مهارت و استعداد نظير ندارد و تنها هشت سال جنگ تحميلي و تحريم غرب (همچنين تجهيزات بي كيفيت شرق) آن را فرسوده كرده و از نظر تجهيزات از همسايگان غربي و جنوبيمان عقب انداخته با اين وجود با توجه به محدوديت هاي شديد مالي به كار خوب با حداكثر توان ادامه ميدهد
(تمامي موارد ذكر شده در مقاله ي حاظر به نقل از منابع و جرايد خارجي بوده كه در انتهاي ذكر خواهد شد)

نيروي هوايي از نگاه آمار:
بدليل در دست نبودن آمار مستدل در مورد نيروي هوايي من در اينجا چند نمونه از آمارهايي كه بنظر واقعي تر از بقيه ميرسيدند را ذكر مينمايم

آمار زير به نقل از globalsecurity كه در بسياري از منابع نيز از آن استفاده ميگردد(تنها تعداد در خدمت ذكر شده)

65 فروند--F-4D/E / RF-4E PHANTOM
60 فروند --F-5E/F TIGER II
25 فروند---F-14 TOMCAT
25 فروند---F-7 China J-7
25 فروند --MiG-29A/UB
10 فروند--Su-25K
30 فروند --Su-24MK
25 فروند--Mirage F-1
15 فروند--MiG-23 FLOGGER
15 فروند--Azarakhsh
1 فروند---IL-76AEW
5 فروند---RF-5
4 فروند---Boeing 707/747
18 فروند--C-130E/H
5 فروند--Boeing 707F
20 فروند--F-5B
(مابقی آمار 10 فروند PC-6B و 1 فروند Jetstar و 5 فروند Commander 690 و 10 فروند F-27 و 5 فروند Falcon 20 و 7 فروند Y-7 و 10 فروند Y-12 II و 1 فروند Boeing 727 و 20 فروند EMB-312 و 25 فروند Beech F-33A/C و 40 فروند PC-7 و 10 فروند T-33 و 15 فروند FT-7 و 10 فروند TB-21 و 5 فروند TB-200 و 25 فروند MFI-17 Mushshaq) به این آمار تعداد نا مشخصی MIG-31BN ,su-27 را نيز مي افزايد
كه از اين تعداد آمار MiG-29A با آمار رسمي World Air Forces برابر با 24 فروند مطابقت ندارد
همچنين World Air Forces تعداد MIG-31BN را 24 فروند و Su-27 را 26 فروند دانسته و همچنين تعداد 5 فروند RF-4C Phantom II رانيز به اين ليست مي افزايد(البته در برخي منابع گفته شده بود اين جنگنده ها به آمريكا بازگشتند)ضمن آنكه RF-5 ها از رده خارج شده اند (در ضمن 44 فروند Su-22/20 نيز وجود دارد كه در خدمت نيست) و در برخي منابع تعداد فانتوم ها را 40 فروند نيز تخمين ميزند
(حال نگاهي به آمار منتشره از سوي Air Force Magazine داشته باشيم)
(66 فروند F-4D/E و 25 فروند F-14-A/B و 24 فروند Su-24 و 30 فروند MiG-29 و 14 فروند RF-4E و 5 فروند P-3F ) به كل اين آمار آمار جسته و گريخته ي 22 فروند TU-22 و تعداد نامشخصي H-6 نيز اضافه كنيد
حال جالب است بدانيد مهمترين تناقط در تعداد فانتوم هاي عملياتيست تا جايي كه World AirPower Journal تعداد فانتوم عملياتي را 75 فروند اعلام نموده
گذشته از آمار بالا آمار زير به نسبت معتدل تر و دقيق تر است و مدارك مستدل نيز براي تمامي موارد وجود دارد


تصویر

البته آمارهای دیگری هم موجود می باشد که نتیجه گیری را کمی مشکل میکند

نیروی هوایی جمهوری اسلمی ایران (ارتش وسپاه) متشکل است از:
ا. ۳۳فروند جنگنده رهگیری اف۱۴/ای تامکت
۲. ۷۰ فروند جنگنده بمب افکن اف ۴ فانتوم دی /ای
۳. ۷۱فروند شکاری اف ۵ تایگر
۴. ۳۲ فروند میگ ۲۴
۵. ۷ فروند شکاری بمب افکن صاعقه ساخت وزارت دفاع
۶. ۱۵ فروند شکاری آذرخش ساخت وزارت دفاع
۷. ۵ فروند جنگنده شفق ساخت وزارت دفاع
۸. ۲۳ فروند هواپیمای غول پیکر ترابری هرکولس سی ـ ۱۳۰
۸. ۴۵ فروند سوخوی ۳۰
۹. ۴۸فروند میگ ۲۹ فولکرام
۱۰. ۱ فروند اف ۱۶ ای
۱۱. ۳۲ فروند سوخوی ۳۵
۱۲. ۳۳ فروند شکاری اف ۷
۱۳ . ۲۶ فروند شکاری بمب افکن سوخوی ۲۷
۱۴. ۳۴ فروند سوخوی ۲۷
۱۵. ۳۶۰ فروند بالگرد شکاری کبری
۱۶. ۲۴ فروند میراژاف ۱-۱ ای / کیو
۱۷. ۲۶ فروند میگ ۲۷
۱۸. ۲۱ فروند اف ۶
۱۹. ۳۱ فروند سوخوی ۲۴ام کی
۲۰. ۳۵ فروند سوخوی ۲۲
۲۱. ۲۵ فروند سوخوی ۲۵
۲۲. ۲۴ فروند میگ ۳۱
۲۳. ۱۲ فروند اف -اآر -۴ای

وضعیت عملیاتی:

اما در زمينه ي وضعيت عملياتي اين جنگنده ها وضعيت عملياتي F-14 ها همچنان با مشكلات عديده اي كه در تهيه قطعات بخصوص با بازنشسته شدن تامكت از نيروي دریایی آمريكا وجود دارد دنبال ميشود
بنا بر اين نيروي هوايي براي نگاه داري بزرگترين قسمت دفاع هوايي استراتژيك خود تلاش گسترده اي را آغاز نموده
ايران تامكتهاي خود را به استاندارد B ارتقاع داده و همچنين در حال همسازي رادار AN/AWG-9 با موشك هاي هاك و احتمالا R-37 ميباشد
بعد از يك سانحه سقوط F-14، آموزش‌هاي تامكت بازبيني مجدد شده است و نه تنها ديگر هيچ سانحه‌اي رخ نداده، بلكه هم اكنون براي سه اسكادران F-14،و 50 خدمه كاملاً آماده در اختيار نيروي هوايي است.
همچنان اسكادران هاي 81 و 82 و 73 از كاربران اين جنگنده هستند



فانتوم ها با وجودي كه بيشترين تعداد جنگنده ي غربي در خدمت را تشكيل ميدهند ولي در وضعيت عملياتي چندان مطلوبي نيستند وضعيت بهينه سازي اين جنگنده ها هم چندان جالب نيست بطور مثال جنگنده هاي F-4D هنوز سيستم هشدار موشك را ندارند اما در ضمينه ي بهنه سازي رادار هاي APQ-120 جنگنده هاي F-4E و رادارهاي APQ-109 جنگنده هاي F-4D و تا حدودي قابليت نگاه به پايين را پيدا كرده اند همچنین برد رادار نیز افزایش یافته وتوانایی حمل موشک های ضد رادار Kh-58 و ضد کشتی C-801k و موشک های هوا به هوای PL-7 و R-73 نیز پیدا کرده
(به گفته ي World AirPower Journal ايران بطور غير رسمي در 1986 اقدام به خريد رادار هاي APQ-120 از اسراپيل نموده(تا حدودي به ماجراي ايران كنترا مربوط است) )
جالب آنكه همين منبع به ارسال 23 USAF F-4Es در 1980 به ايران خبر داده است
در حال حاضر اسكادران هاي 11 و 12 و31 و32 و33 و34 و61 و62 و71 و91 و92 و101 به اين جنگنده مجهزند(اسكادران 71 جنگنده هاي F-4D خود را با Su-24MK جايگزين نموده)
جنگنده هاي F-5 نيروي هوايي از تمام مدل ها A/B/RF/E/F در وضعيت نامعلومي همچنان به خدمت خود ادامه ميدهند در حال حاظر اين جنگنده ها از دوجنبه اهميت دارند اول آنكه بستر گسترش بسياري از طرح هاي بومي نيروي هوايي بحساب مي آيند و دوم آنكه در شرايطي كه ايران با كمبود هواپيماي آموزشي جت ژيشرفته مواجه است استفاده ي بسياري از اين جنگنده ها مينمايد
همچنين در زمينه بازسازي اين جنگنده IRIAF اقدام به تجهيز جنگنده هاي F-5 خود به رادار هاي APQ-159 نموده است(البته خود اين رادار ها نيز در دست بهينه سازيست) اين رادار ها بردي بين 40 تا 60 كيلومتر را داراهستند همچنين اين جنگنده ها ميتوانند براي ماموريت هاي هوابه هوا AIM-9P و R-60 يا PL-7 با خود حمل كند
مدتهاست که بر روی بهینه‌سازی رادار و توان اویونیک اف-5 در ایران تلاش می‌شود که از جمله این تلاشها، نصب رادارهای پرقدرت N011 و N019 بر روی اف-5 های نیروی هوایی ارتش بوده است. بهینه‌سازی دیگر، بهبود عملکرد رادار فعلی اف-5 است که این هواپیما را قادر می‌سازد تا موشکهای هدایت رادار دوربرد AIM-7-E2 را حمل و پرتاب نماید. بزرگترین قابلیتی که توان اف-5 را بسیار بالا می‌برد، ایجاد قابلیت حمل و پرتاب همزمان موشکهای روسی و آمریکایی نظیر R-73 و R-60 ساخت ویمپل می‌باشد. قابلیت دیگر نیز، ایجاد توان شلیک موشکهای هدایت تلویزیونی AGM-65 ماوریک می‌باشد که ادعا شده توسط اویونیک ساخت داخل، به چنین توانی دست یافته است.
همچنين نيروي هوايي تحت برنامه ي سيمرغ اقدام به تبديل F-5A باقي مانده به F-5B نموده است
از اسكادران هاي كاربر اين جنگنده اطلاعي در دست نيست



جنگنده هاي Mig-29 مهمترين بخش دفاع هوايي كوتاه برد نيروي هوايي را تشكيل ميدهند نيروي هوايي در رابطه با اين جنگنده ها از روسيه بسيار ناراضيست چرا كه پشتيباني قطعات و اطلاعاتي روسيه اصلا رضايت بخش نيست با اين وجود تمامي جنگنده ها در خدمتند
اين جنگنده ها از ابتداي حضور خود در نيروي هوايي مورد بهينه سازي هاي گسترده اي قرار گرفته اند
جنگنده هاي Mig-29A ايران از همان ابتدا اقدام به مجهز كردن اين جنگنده ها به سيستم سوختگيري هوايي(پروژه ي طلوع) و اضافه كردن تانك هاي 1000 ليتري سوخت تحت برنامه ي خورشيد نمود همچنين نيروي هوايي در حال تعويض رادار هاي استاندارد آن با رادار هاي ژوك كه به نوعي ميتوان آن را ارتقاعي به SMT و تغيير ايونيك اين جنگنده و تجهيز آن به نمايشگرهاي كريستال چند كاره و همچنين نمايشگر نصب شده بر روي كلاه خلبان مينمايد
اسکادران های 11 و23 از کاربران این جنگنده هستن



قلب یگان ضربتی ایران را جنگنده های SU-24MK تشکیل میدهند این جنگنده ها درمیان ناوگان IRIAF از پیچیده ترین و قویترین سیستم ECM/ECCM برخوردارند این جنگنده ها در سلسله بهینه سازی های انجام شده مجهز به سیستم دید در شب و همچنین موشک های ضد کشتی C-802 شده اند(ایران در حال حاضر از 5 اسکادران فنسر با 36 جنگنده استفاده میکند)
در این بین میراژها از نامشخص ترین جنگنده های ناوگان به شمار میروند با وجود مذاکرات و همکاری هایی که با کارشناسان فرانسوی لیبیایی و پاکستانی و یونانی در مورد این مورد مطرح است هنوز از وضعیت این ناوگان اطلاعات کمی منتظر میگردد
با این وجود از سال 2003 رادارهای آمریکایی به کرات پرواز های گشتی ميرارژ (F1BQ, F1EQ) را ثبت کرده البته از زمان ساقط شدن یک فروند میراژ BQ توسط قاچاقچیان (یا نقص فنی) نیروی هوایی در استفاده از این جنگنده ها محتاط تر گردیده .اين هواپيماها نه تنها در مرز افغانستان بلكه چندين بار روي خليج فارس مشاهده شده‌اند.(تنها اسکادران میراژ در پایگاه 14 مشهد مستقر است)
جنگنده های چینی اف7 نیز همچنان جزع جدایی ناپذیر سیستم آموزش خلباننیروی هوایی باقی مانده اند هرچند اصلا کارکرد مطلوبی ندارند و ساعات پروازیشان بشدت کاهش یافته

قلب ناوگان سوخترسان نیروی هوایی را 8 تا 10 فروند Boeing 707-3J9C به همراه تعدادی Boeing 747F-2J9/131 تشکیل میدهند البته تمام این هواپیماها عملیاتی نیستند قسمتی از 747 ها نیز ترابریست مهمترین بهینه سازی انجام شده را باید نصب دوربین های دید درشب روی بویینگ های 707 دانست همچنین دو فروند از Boeing 707-3J9C ها به هواپیمای راهنما و شنود رادیویی و پردازش اطلاعاتی Roving Eye/Path Finder تبدیل شده اند (گفته میشود دو فروند از 747-100 عراقی هم تبدیل به سوخترسان شده اند)

تصویر

یکی از جالب ترین بخشهای نیروی هوایی ایران را باید Il-76 Adnan-1 AEW&C دانست این هواپیما یکی از دو هواپیمای AEW فراری عراق است که مجهز به آنتن چرخان و رادار Tiger-G ساخت Thompson-CSF (اکنون Thales) با برد 350 کیلومتر است تنها اطلاعات موجود حکایت از در خدمت بودن یکی از این دو هواپیما میدهد که در حال بهینه سازی نیز هست

پروژه های در دست اقدام صنایع هوایی ایران:

1-آذرخش(Lightning):
پروژه ی آذرخش از جمله پروژه های تولید جنگنده ی ایرانیست این جنگنده بر اساس F-5E گسترش یافت این پروژه به دنبال جایگزینی تعداد به نسبت زیاد جنگنده های صدمه دیده یا از رده خارج اف-5 در حال پیگیریست
بعدها قسمتهایی از دست آورد های این پروژه در طرح سیمرغ اعمال شد
IACI (که مخفف Iran Aircraft Industries)" صها مخفف فارسی صنايع هواپيمايی ايران" با استفاده از تجربیات این پروژه و توانایی های تعمیرات اساسی F-5 اقدام به ساخت یک جنگنده بر مبنای F-5 که توانایی وظایف سنگین تری را داشته باشد نمود
از جمله توانایی های سفارش شده توانایی حمل دو بمب لیزری 1,000 کیلوگرمی Sattar-1/2 که به این منظور کابین خلبان نیز مورد بهینه سازی کلی قرار گرفت از لحاظ رادار ایران اقدام به ساخت یک سیستم کنترل آتش چند حالته با استفاده از تکنولوژی رادار AN/APQ-120 جنگنده های فانتوم و رادار روسی Spear .رادار جدید 17 سانتیمتر دراز تر از رادار استاندارد F-5 بود که منجر به بزرگتر شدن نسبی دماغه گردید همچنین دو موتور J-85 برای آن برگزیده شد برای همسازی تسلیحات جدید از کره ی شمالی(؟؟؟) کمکهای گرفته شد تسلیحات این جنگنده شامل AIM-9 بمب های سری Mk.80 و موشک های چینی PL-5 و راکتهای ساخت داخل Shabaz-1/2 ولی بر خلاف شایعات توانایی حمل R-73 و ورژن تغییر یافته توسط ایران AIM-7 را نداشت
اولین پیش نمونه در 1997 پرواز کرد و تا 1999 سه پیش نمونه ی دیگر نیز پرواز نمود و سرانجام در سال 2000 سری ساخت این جنگنده در مجتمع OIC (مخفف Owj Industrial Complex) که یکی از زیر مجموعه های صنایع هواپیما سازی ایران است آغاز شد و سفارشی برای تولید 30 تا 35 فروند از جانب نیروی هوایی دریافت نمود اما از سرنوشت این پروژه بعد از سال 2001 هیچ اطلاعی دردست نیست گویی سر رشته ی ماجرا بکلی گم شد
آخرین خبر ها که توسط Jane’s منتشر شد حاکی از جایگزینی موتورهای RD-33 و کشیده تر شدن بدنه بین 15 تا 20 درصد نسبت به F-5F خبر میداد(اما این خبر دو سوال را بر می انگیخت:اول آنکه بدنه چرا کشیده تر شد و دوم آنکه چگونه موتور های RD-33 با ابعاد بدنه F-5 اندازه گردید(در حالی که با خصوصیات بدنه همخوانی نداشت)

2-جنگنده ی F/B-22(؟؟؟؟)
تقریبا هیچ موضوعی برای بحث در مورد این جنگنده وجود ندارد. این جنگنده بطور اساسی توسط HESA به عنوان یک طرح بهینه سازی شده ی تجربی از روی F-5E/F ارائه شد.دراین طرح کاناپی عقب F-5F برداشته شد و با یک مخزن سوخت خارجی جایگزین شد همچنین ستون فقرات هواپیما(spine) برای جای دادن مخازن جدید و اضافی سوخت از نو طراحی شد همانند بهینه سازی های جنگنده ی F-5E در عوض بدنه ی F-5E به بدنه ی F-5F تبدیل شد(شبیه سیمرغ اما نه همان پروژه) بیشتر شبیه بود به F-5SMT .در نهایت F/B-22 هیچگاه به مرحله ی طراحی پیشنمونه نرسید

3-صاعقه/صاعقه-80 (Lightning)
گام بعدی تغییرات صاعقه یا صاعقه-80 بود عدد 80 بعدا بدنبال پرواز اولین پیش نمونه در سال 1380 به اسم جنگنده اضافه شد نکته ی مهم در طراحی صاعقه بر خلاف آذرخش طراحی این پروژه توسط مرکز تکنولوژی و الکترونیک نیروی هوایی با کمک دانشگاه شهید ستاری انجام گرفت و نه صنایع هواپیما سازی ایران
صاعقه در واقع طرحی بسیار پیشرفته تر با طراحی بهتر و بهینه سازی دقیق تر از آذرخش بود که به آذرخش-2 نیز معروف شد بعدها چون نیروی هوایی علاقه مند بود بجای استفاده از یک نام پایه از نام های متفاوت برای جنگنده ها و همچنین پروژه های بهینه سازی انتخاب کند برای فهمیدن این موضوع کافیست به پروژه ی تزرو نگاه کنید که در زمان های مختلف به نام های رعد سپس درنا و تندر و نهایتا تزرو که پس از آن اسمهایی همچون Super F-5 نیز رایج شد و حتی مقایسه های بسیار عجیب و بچه گانه ی F-5E با YF-17
یکی از تفوت های مهم صاعقه با آذرخش جایگزینی دم یگانه ی اف5 با دم پروانه ای شبیه به F/A-18 بنابر این کارخانه ی سازنده ی صاعقه نیاز داشت به یک دم جدید در نتیجه به جای موتور های توربو جت J-85 مورد استفاده در آذرخش از موتور های J-85 مجهز به پس سوز ساخت داخل(یا بهینه سازی شده توسط صنایع داخلی) با تکنولوژی موتور های TF-30 بهره برد این موتور ها(بخصوص قسمت پس سوز) بطور قابل ملاحظه ای فشار بر روی قسمت های قدیمی وارد میکرد
هنوز بدرستی مشخص نیست چرا متخصصان ایرانی اصرار داشتند از یک دم دوگانه بهره ببرند اما آنها معتقدند این روش به کاهش دید راداری و همچنین کوتاه شدن مسافت طی شده برای بلند شدن از باند و همچنین چرخش افقی هواپیما حول محور افقی کمک شایانی میکند(البته بالاترین آهنگ غلتش هنوز هم در بین جنگنده ها متعلق به اف 5 است) و دیگر آنکه به پایداری بیشتر موتور ها در حالت پس سوز و کاهش مصرف سوخت نیز کمک میکند بالهای صاعقه هم از آذرخش بزرگتر بود(ساخته شده از مواد مرکب) که با طراحی جدید نه تنها کارایی بالها افزایش یافت بلکه میزان مخازن سوخت موجود در آنها نیز افزایش یافت
در کل صاعقه نسبت به آذرخش پنهانکاری بیشتری داشت
اولین پیش نمونه ی صاعقه در 30 می 2004 پرواز کرد و از آن پس سلسله پرواز های آزمایشی آن آغاز شد ولی هیچ درجه یا گواهی به آن داده نشد آزمایشات نشان میداد وضعیت برخواست و نشست بسیار راحت تر و بهتر از چیزی که پیشبینی میشد انجام شده زمانی که آزمایش های پروازی صاعقه به پایان رسید زمان آن بود که برنامه ی ساخت آن آغاز گردد ولی تعداد کمی وارد خدمت گردید و به درستی هیچ جنگنده ای جایگزین نشد و تنها برخی ویژگی ها بر روی دیگر جنگنده ها اعمال گردید احتمالا این را باید نقطه ی توقفی دیگر در برنامه ی ساخت جنگنده ی ایران برای جایگزینی جنگنده های قدیمی خود دانست
(روایتی دیگر از سال‌ها پیش، طرح هواپیمایی به نام هواپیمای اوج در نیروی هوایی ارتش ایران در کار بود که البته این طرح ادامه نیافت. اما با پیگیری مسئولان، در آذر سال 1379، نیروی هوایی ساخت هواپیمای صاعقه را اعلام کرد. در سال 1382، هواپیمای صاعقه اولین پرواز‌های آزمایشی خود را به انجام رساند. در تابستان سال 1383، این هواپیما به پرواز در آمد و به ایرانیان معرفی گردید. در این هواپیما، از بدنه هواپیمای اف-5 آمریکایی، به دلیل طراحی خوب و قدرت مانور بالای آن الهام گرفته شده است. تفاوت اساسی ظاهری این هواپیما با اف-5، وجود دو سکان عمودی V شکل می‌‌باشد که برای ایجاد توانایی لازم برای مانور‌پذیری بهتر جنگنده صورت گرفته است. هواپیمای جنگنده صاعقه در حقیقت یک نمونه 10تا 15 درصد بزرگ‌تر شده هواپیماهای اف-5 با سکانهای عمودی پروانه‌ای به منظور افزایش مانورپذیری و کاهش سطح مقطع راداری با سیستم های الکترونیک و موتورهای روسی می‌‌باشد.
پیشرانه این هواپیما دو دستگاه موتور RD-33 سارکیسف می‌باشد که از موتورهای هواپیمای اف-5 بسیار قدرتمندتر بوده و امکان پرواز تا سرعتهای 5/1تا 8/1 ماخ را به این هواپیما می‌دهد. رادار این هواپیما از نوع N019-ME است که در ایران بهسازی شده تا کارایی آن بر ضد اهداف زمینی افزایش یابد.
بیشترین وزن محموله این هواپیما 4,400 کیلوگرم و وزن خالی آن 8,000 کیلوگرم است. در ضمن بیشترین وزن برخاست این هواپیما 15,000 تا 18,000 کیلوگرم بوده و بردی در حدود 600 تا 1000 کیلومتر را داراست. این هواپیما، برای اولین بار، در طی سفر آیت الله خامنه ای به همدان پروازی آزمایشی را با موفقیت تمام به انجام رساند)

4) F/B-44 شیر ایران
این پروژه نیز یکی از پروژه های پر جدل است که اطلاعات منتشره در مورد آن بسیار ناچیز است در ابتدا گمان میرفت این پروژه به نام صاعقه نامیده شده ولی با نمایش صاعقه تمامی تصورات تغییر کرد
که دو امکان وجود دارد ابتدا اینکه این پروژه اشتباها یا موقتا صاعقه نامیده میشده یا آنکه کد آمریکایی پروژه F/B-44 بوده
بهر صورت از اطلاعات اینگونه برداشت میشود که این جنگنده یک جنگنده ی دوموتوره با دم پروانه ای و بدنیه ی متوسط در کلاس YF-17 و شباهت زیادی به پروژه ی YF-17 که در مان شاه صنایع هوایی ایران به شکل سنگینی با آن در ارتباط بود دارد
طراحی F/B-44 از 1990 آغاز شد قرار بود این جنگنده از رادار بهینه سازی شده ی AWG-9 به همراه موشک های مهندسی معکوس شده ی AIM-54 استفاده کند همچنین از دو موتور بهینه سازی شده ی J-79 یا Rd-33 بهره ببرد قرار بود تا سال 2001 دو پیش نمونه ی این جنگنده پرواز کند و تا سال 2008 الی 2010 نیز به تولید انبوه برسد ولی اطلاعی از ادامه ی پروژه نیست(توضیحات به نقل از Jane’s)

5) شفق
شاید بتوان این پروژه را یکی از مشهور ترین و مهمترین پروژه های ساخت هواپیما جنگنده ی ایرانی دانست این پروژه با نگاهی به برنامه ی کنسل شده ی Integral روسیه و با کمک فنی روسیه دنبال می شود طراحی و مدیریت این پروژه با دانشگاه مالک اشتر ارتش برای سپاه پاسداران بوده همچنین شرکتهای سوخو و میگ و دانشگاه شهید ستاری از دیگر شرکای مهندسی این پروژه بحساب می آیند
جنگنده ی شفق به عنوان هواپیمای آموزشی پیشرفته و جنگنده ی ضربتی سبک در دو مدل تک سرنشینه و دو سرنشینه مد نظر است همچنین در ساخت آن از آخرین تکنولوژی های در دسترس بهره برده شده
این جنگنده از نمایشگرهای LCD سه گانه و ایونیک دیجیتال و سامانه ی HOTAS و HUD بهره میبرد از لحاظ آیرو دینامیکی در شفق از لبه های تیز خود داری شده و برای کارایی هر چه بهتر از تکنولوژ های مرسوم همچون LERX نیز استفاده گردیده
برای مدلهای اولیه شفق دو موتور تور بو فن بر اساس J-85 در نظر گرفته شده بود ولی بعدها طرح یک موتوره شد البته باز هم در ادامه ی تغییرات قرار شد شفق از دو موتور کلیوف Rd-33 یا J-79 که نهایتا موتور J-79 بدلیل مشکلات همسازی با بدنه از برنامه حذف شد گفته میشود شفق از قابلیت کم پیدایی راداری بالایی نیز برخوردار است همچنین از یک سیستم دیتا لینک جدید برای ارتباط با Iran-140 AWACS نیز استفاده میکند
تنها مدلی که تا کنون برای ورود به خدمت در نظر گرفته شده مدل تک سرنشینه ی شفق برای جایگزینی F-5E است
مدل دو نفره ی هجومی برای سپاه در نظر گرفته شده که به سیستم نقش دهنده ی لیزری و تجهیزات تلوزیونی الکترو اپتیکال مجهز خواهد بود همینطور IRIAF نیز علاقه منداست مدل در خواستیش به یک رادار جستجوی عوارض زمینی با برد زیاد برای ماموریت های ضربتی و ضد کشتی مجهز باشد شایان ذکر است تمامی مدل ها توانایی پرواز کوتاه و فرود در زمینهای خشن را نیز داراهستند
مدل آموزشی و هجومی سبک شفق در سال 2005 اولین پرواز خود را انجام داد اما اولین پیشنمونه ی تکمیل شده قرار است برای 2008 پرواز کند و پس از طی جدول زمانبندی پرواز های آزمایشی اولین نمونه ی تولیدی برای 2009 وارد خدمت خواهد شد البته مدلهای تمرینی و آموزشی تا سال 2008 وارد خدمت خواهند شد مونتاژ شفق به عهده ی کنسرسیومی متشکل از IAMCO و HESA و HASA می باشد

6)M-ATF
این پروژه بطور مشترک بین ایران و روسیه در حال پیگیریست زمانی که روسیه به پروژه ی Integral پشت کرد ایران این پروژه را مورد توجه قرار داد و بر اساس آن پروژه ی شفق را طراحی نمود ولی این پایان M-ATF نبود چرا که مدلی نمایشی از آن در نمایشگاه کیش 2005 به نمایش گذاشته شد اطلاعات بیشتر در دست نیست(جز آنکه شباهت این طرح با شفق بسیار زیاد است بخصوص در مدل تکنفره رزمی)

7)تذرو (JT2-2 Tazarve)
این هواپیما تحت پروژه ی یا حسین توسط صنایع اوج برای نیروی هوایی ساخته شد تذرو سومین پیشنمونه ی جت آموزشیست که هشت سال پیش اولین نمونه ی آن درنا نامیده می شد 3 سال بعد نمونه ی دوم نیز تحت عنوان تندر ساخته شد و تذرو بعنوان نمونه ی سوم در سال 2000 اولین پرواز خود را انجام داد و اکنون نیروی هوایی پس از بررسی برای تکمیل نیاز آموزش خلبان بعنوان مکملی برای F-5B سفارشی برای 25 فروند دیگر ارائه کرد تذرو از موتور J-85-17 بدون پس سوز استفاده می کند هواپیمای تذرو را باید بعنوان نشان رسمی پیشرفت صنایع هواپیما سازی ایران برای طراحی هواپیما های آموزشی کاملا بومی دانست و اولین درس صنایع هوایی ایران.


نویسنده:محمد حسین جهان پناه
www.daneshju.ir
هرگونه برداشت بدون ذکر منبع و نویسنده مجاز نیست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مقاله خوبي بود بنظر مي رسد ايران سياست ساخت هواپيماي جنگنده بومي را بجاي خريد خارجي در نظر دارد icon_biggrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تصویر
نیروی هوایی ایران، حریفی سرسخت؟-قسمت نخست

مقاله ای جامع و تحلیلی در مورد نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران IRIAF

به قلم: تام کوپر و لیام دولین مترجم: آرمان سیداحمدی منبع: مجله Combat Aircraft

مقدمه مترجم: تام کوپر نویسنده و محقق اتریشی یکی از معدود صاحب نظران هوانوردی نظامی غرب است که در مورد نیروی هوایی ایران و هواپیماهای در حال خدمت در این نیرو تا کنون مقالات و حتی کتاب های زیادی را به رشته تحریر در آورده است. در وضعیت فعلی منطقه و بحران های اخیر که خاورمیانه با آن روبروست، نگاه تمام جهانیان به کشور ایران دوخته شده است زیرا کشور دیگری موقعیت ژئوپلیتیکی و اهمیت اقتصادی و نظامی را که کشور ما در منطقه داراست ندارد. مسئله قدرت اتمی ایران و پافشاری سران کشورمان بر احقاق حقوق مسلم ایران در دارا بودن فناوری هسته ای برای مقاصد صلح آمیز موجب شده است تا توجه کشورهای مختلف دنیا به قوای نظامی ایران و بررسی امکان درگیری نظامی بین ایران و کشورهایی نظیر آمریکا و دولت های اروپایی معطوف شود. مقاله ای که در ادامه خواهید خواند، به تحلیل توانایی های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران می پردازد و اهمیت وجود این نیرو در دفاع از کشورمان به عنوان تنها عامل بازدارنده و دفاعی در مقابل دشمن احتمالی را بررسی می نماید. لازم به ذکر است که ترجمه این اثر نماینده مطابقت عقاید نویسنده با نظر مترجم و تایید یا رد مسائل نیست و این مقاله صرفاً بازتاب افکار و ایده های نویسنده این مطلب می باشد.
رویارویی های اخیر ایران و غرب
آیا آمریکا و متحدانش هیچ گاه وارد مواجهه نظامی با ایران خواهند شد؟ این سوالی است که در ذهن بسیاری افراد شکل گرفته است. کاری به درستی یا نادرستی این امکان نداریم، ولی ظاهراً شواهد گواه بر این مدعاست که توانایی های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران - IRIAF بسیار بیشتر از آن است که کارشناسان نظامی غربی پیش بینی کرده اند. در حالی که توجه عموم در دنیا به سمت وقایع خشونت آمیز در عراق و جنبه های مختلف «جنگ علیه تروریسم» جلب شده است، تنش های مرتبط با ایران نیز در حال افزایش است. به دنبال اشغال عراق در تابستان سال 2003، عملیات هوایی بسیاری اطراف ایران صورت گرفته است. بخش بزرگی از رویارویی های هواپیماهای ایرانی با جنگنده های آمریکایی بر فراز خلیج فارس صورت گرفته، در حالی که جنگنده های دو طرف به دفعات در طول مرزهای عراق و افغانستان با هم ملاقات کرده اندتصویر
موقعیتی سخت و پیچیده برای هر دو سو

در زمان تهاجم به عراق در مارس و آوریل سال 2003، جنگنده های فانتوم II نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران دائماً به انجام ماموریت های گشت هوایی CAP در مناطق نزدیک به دزفول و سنندج در منطقه کردستان می پرداختند به طوری که این گشت ها در تمام طول روز ادامه داشت. تا پاییز سال 2003 که به تدریج تنش ها میان ایران و آمریکا رو به افزایش می گذاشت، کم کم بر تعداد و اندازه فرمیشن های هواپیماهای پروازی ایران نیز افزوده شد. در نوامبر سال 2003 یک فروند هواپیمای آواکس E-3 Sentry متعلق به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا که در حال انجام گشت هوایی نزدیک مرز عراق بود تعداد شانزده فروند هواپیمای F-14 Tomcat نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران را در حال پرواز در ارتفاع سی هزار پایی و در داخل حریم هوایی ایران نزدیک شهر دزفول در یک آرایش پروازی واحد شناسایی کرد. همین فرمیشن تامکت های ایرانی تا زمانی که تامکت ها نواحی مرزی را به مقصد شرق کشور ترک گفتند، به مدت بیست دقیقه تعقیب شد. از سال 1997 که یک فرمیشن نه فروندی تامکت ها بر فراز خلیج فارس توسط نیروی دریایی آمریکا شناسایی شد، این بزرگترین و پر تعداد ترین گروه پروازی F-14 های ایرانی بود که توسط ارتش آمریکا ردیابی می شد.
تصویر
خط تولید F-14 های ایران در کنار F-14 های آمریکایی در کارخانه شرکت گرومن

در سال 2005 نیز نه فقط F-4 فانتوم II های ایرانی، بلکه تعدادی سوخوهای Su-24MK فنسر و میراژهای F1BQ و F1EQ و حتی میگ های MiG-29A نیز در محدوده خلیج فارس توسط F-14 ها و F/A-18 های نیروی دریایی آمریکا دیده شدند. گشت های هوایی مکرر ایران در مرزهای عراق و پرواز هواپیماهای آمریکایی در حاشیه حریم هوایی ایران و حتی گاهی در داخل آن باعث بروز تنش هایی شد. با بروز این مشکلات سرانجام در ژانویه 2004 توافق هایی شفاهی و تنها در حد گفته هایی بین دو طرف صورت گرفت. به موجب این توافقات، دو طرف متعهد شدند که تحت هیچ شرایطی به هواپیماهای یکدیگر شلیک ننمایند. بنا بر گزارشات از آن زمان به بعد ارتش آمریکا از تعقیب و ردیابی سایه به سایه هواپیماهای گشتی ایرانی دست کشید، اما آن پرواز ها به همان منوال ادامه یافت و هواپیماهای ایرانی پس آن زمان نیز گاه و بیگاه بر روی رادارهای هوایی و زمینی آمریکا ظاهر می شدند. در ابتدای سال 2005، موقعیت باز هم تغییر کرد، و این تغییر اساساً به دلیل تردیدهای غرب در تحلیل توانایی های نظامی ایران صورت پذیرفت. در سال های 1980 و 1990 آمریکایی ها به اطلاعاتی که از سوی تعداد بسیاری از پرسنل ایرانی نیروهای مختلف که از زمان رخداد انقلاب در ایران به کشورهای غربی و خصوصاً آمریکا مهاجرت کرده بودند، دلخوش بودند، اما حالا شرایط تغییر کرده بود چرا که نه تجهیزات نظامی حال ایران با زمان قبل از انقلاب مطابقت داشت و نه افراد مشابهی زمام امور را در دست داشتند. همین مسئله باعث شد که آمریکا از جمع آوری اطلاعات در مورد قوای نظامی ایران از طریق منابع و مراجع انسانی دست کشیده و به نیروهای «ماشینی» رو بیاورد. امروزه جمع آوری اطلاعات و خبرگیری آمریکا شدیداً به رادارهای تجسسی، ماهواره ها و هواپیماهای جاسوسی بلند پرواز بستگی دارد. این مسئله موجب شد تا انبوه اطلاعات جدید به دست آمریکا بیفتد اما در عین حال به همان اندازه ارزیابی اهداف دولت ایران و توانایی های نیروهای نظامی ایران نیز برای آمریکا مشکل گردید.
تصویر
اما مشکلات به همین پایان نیافت، چرا که غرب به شدت در پی بردن به چگونگی توسعه بخش نظامی و دفاعی کشور ایران ناتوان می نمود. بیشتر کارشناسان غربی هنوز هم پیش بینی ها و تحقیقات خود را در مورد قوای نظامی ایران بر پایه ی اطلاعات بیست سال قبل قرار داده اند که همین مسئله باعث به وجود آمدن تصورات غلط و پیش بینی های نابجایی شده است. برای مثال بیشتر غربی ها بر این باورند که تجهیزات نظامی که در سال های 1970 از آمریکا توسط رژیم قبلی حاکم بر ایران خریداری شده بود امروزه غیر قابل استفاده هستند در حالی که حقیقت چیز دیگریست. تصویری که از قوای نظامی ایران در ذهن غرب نقش بسته است به آرامی در حال تغییر است، بدین معنی که آمریکا و کشورهای عضو پیمان ناتو هنوز هم F-14 های ایران را در لیست تهدید های بالقوه قرار داده اند، هر چند که بسیاری از آنان بر این باورند که تعداد F-14 های قابل پرواز ایران از تعداد انگشتان دست فراتر نمی رود. بسیاری از آنان متقاعد شده اند که رادارهای AN/AWG-9 هواپیماهای تامکت ایرانی به دلیل عدم تامین قطعه های یدکی از کار افتاده اند و کلیه موشک های فینیکس موجود در انبارهای نظامی ایران نیز از همین نظر غیر قابل استفاده می نمایند. با همه این مسائل، غرب هنوز هم در مورد اینکه آیا ایران می تواند در صورت وقوع یک جنگ واقعی تجهیزات نظامی آمریکایی را به طور موثر به خدمت بگیرد یا خیر در شک و تردید است، به خصوص در مورد رادارهای AN/AWG-9 نگرانی های بسیاری وجود دارد. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کارشناسان نظامی غرب در مورد ایران مرتکب شده اند این است که آنان در طی چند سال گذشته نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران-IRIAF را یک نیروی «مرده» فرض کرده اند و به طور کلی قابلیت های این نیرو را نادیده گرفته اند. با این وصف نه تنها نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران-IRIAF یک نیروی کاملاً فعال است، بلکه باید اعتراف کرد که ابعاد تمرینی و تربیتی نیروهای انسانی این بخش نیز بسیار گسترده است. موج بزرگ فعالیت های اخیر نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران این واکنشهای شدیدی را در غرب برانگیخته است و به تدریج این ذهنیت که نیروی هوایی ایران به دلیل ناتوانی در نگهداری جنگنده هایش در حال بازنشسته و اوراق کردن هواپیماهای نیروی هوایی است را از بین برده است.
-ادامه دارد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تصویر
به قلم: تام کوپر و لیام دولین مترجم: آرمان سیداحمدی منبع: مجله Combat Aircraft

طوفان در فنجان چای

منابع نظامی آمریکا و بریتانیا مخصوصاً در صدد آزمایش واکنش ایران نسبت به عملیاتی که می خواستند به انجام برسانند برآمده اند. بر پایه آنچه نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تا کنون انجام داده است، این دو کشور بر این عقیده اند که ایران آخرین حد قدرت دفاعی خود را به نمایش گذاشته است و به دلیل ضعف شدید شبکه راداری این کشور، تعقیب و گریز های بین هواپیماهای ایرانی و آمریکایی تا کنون برای ایران بدون ثمر بوده است. بیشتر منابع غربی به مثال هایی مانند ورود بی اجازه یک فروند هواپیمای آمریکایی در پاییز سال 2005 به حریم هوایی ایران اشاره می کنند. یک هواپیمای تانکر سوخت رسان KC-135 آمریکایی در نوامبر سال 2005 اشتباهاً وارد مرزهای هوایی ایران شد و حدود چهل دقیقه را نیز در آسمان ایران بدون هیچ مزاحمتی سپری کرT به گفته این منابع این مسئله نشان از ضعف شدید قدرت رهگیری هوایی ایران را دارد؛ البته بهتر است بدانیم که این منابع توافقات شفاهی را که دو طرف را ملزم به عدم شلیک به هواپیماهای یکدیگر می کرد را از یاد برده اند. شاید به سخن دیگر ایران «نخواسته» است که هواپیماهای آمریکایی را که بدون اجازه وارد حریم هوایی این کشور می شدند هدف قرار دهد. البته منابع ایرانی این گفته ها را نه تصدیق می کنند و نه رد می نمایند. آن ها به طور سربسته به این واقعیت ها معترفند که بهترین کنترل را بر حریم هوای خود ندارند، رادارهای زمینی شان به زحمت می تواند برخی مناطق ایران را پوشش دهد، شبکه ارتباطی شان کامل و کافی نیست و فرماندهی آن ها در برخی نقاط حساس به بهترین وجه ممکن صورت نمی پذیرد؛ اما همین منابع به شدت بر این مسئله پافشاری می کنند که جنگنده های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران-IRIAF اخیراً به طور کامل ارتقا یافته و اورهال شده و از بهترین سرویس های ممکن گذشته اند و در حال حاضر در بهترین شرایط موجود عملیاتی به سر می برند. یکی از جالبترین مسئله های قابل توجه این است که IRIAF گشت های مکرر هواپیماهای آمریکایی را در مرزهای خود را یک تمرین به موقع و البته منبع مطئمنی برای جمع آوری اطلاعات در مورد هواپیماهای آمریکایی و توانایی های آن ها قلمداد کرده است
تصویر
بر خلاف سال 2003 که گزارش های متعددی از روئیت تامکت های ایرانی توسط خلبان های آمریکایی رسیده بود، آن دسته از خلبانان نیروی دریایی آمریکا که بیشتر در خلیج فارس به گشت می پردازند به ندرت درباره وجود تامکت در آن منطقه سخن گفته اند. در عوض، بیشتر همین خلبانان با هواپیماهای F-4E ،Su-24MK و میراژ F1EQ متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران ملاقات هایی مکرر داشته اند. گزارشهای معدودی هم از روئیت تامکت های ایرانی در آن منطقه ثبت شده است، اما بیشتر این تامکت ها هنگامی سر راه سبز شده اند که خلبانان آمریکایی به خود جرات نفوذ عمیق تر در حریم هوایی ایران را داده اند. به نظر می رسد همین مسئله یکی از دلایلی بوده است که ارتش آمریکا تامکت های ایرانی را بلااستفاده دانسته است. اما از سوی دیگر ایرانیان اعلام می کنند که غیاب تامکت ها، به علت حفظ این قدرت بزرگ رهگیری هوایی ایران برای مواقع ضروری تر و البته حفظ اسرار مربوط به آنان است.
تصویر
بازدید مقام رهبری از پایگاه شکاری چابهار و فانتوم F-4D پشت سر ایشان

در شرایطی که تامکت های آماده در آشیانه هایشان خفته اند، دیگر جنگنده های IRIAF مرتباً در مرزهای ایران دیده می شوند. در تابستان سال 2005 سوخو Su-24 های بسیاری در حال عملیات بر فراز خلیج فارس مشاهده شدند که عمده این هواپیماهای بمب افکن مجهز به موشک های ضد کشتی چینی C802K-2 بودند. موشک C802K-2 یک موشک ضد کشتی مجهز به موتور توربوجت و دارای بردی معادل 120 کیلومتر می باشد که در شرایط کنونی تحت لیسانس چین در ایران با نام موشک «نور» تولید می شود. موشک نور و هواپیماهای Su-24 از بالقوه ترین و تهدیدآمیز ترین خطرات برای ناوها و ناوچه های آمریکایی و بریتانیایی در خلیج فارس به شمار می آیند. فانتوم های ایرانی هم که در آن ناحیه مشاهده شده اند بیشتر مسلح به موشک های AIM-7 Sparrow و AIM-9 Sidewinder بوده اند.
تصویر
هواپیمای F-4 Phantom II متعلق به IRIAF در حال حمل موشک های اسپارو

موشک اسپارو سوار بر فانتوم های ایرانی گواه این حقیقت است که رادارهای AN/APQ-120 هواپیماهای فانتوم ایرانی هنوز هم مشکلی برای شلیک این موشک ها ندارند و مشکل قطعات یدکی این رادارها ظاهراً حل شده است. این مسئله مهر تاییدی بر توانایی های بومی ایرانی است، چرا که بیشتر منابع غربی بر این باور بودند که فانتوم های ایرانی دیگر به دلیل مشکل قطعات یدکی رادار قادر به شلیک موشک های اسپارو نیستند. اگر وجود موشک های اسپارو زیر بال های فانتوم های ایرانی حقیقت داشته است، پس پرواز تامکت های ایرانی مسلح به موشک های کشنده فینیکس نیز نمی تواند دور از انتظار باشد. رویارویی بین هواپیماهای دو طرف اگرچه در بیشتر دفعات شامل مانورهای تهاجمی و جسورانه از هر دو طرف بوده است، اما همیشه با صلح و آرامش پایان یافته است. از یکی از این مواجه ها می توان به رویارویی یک فروند F-4E نیروی هوایی ایران که به وسیله یکی از جوانترین و جسورترین خلبانان ایرانی هدایت می شد و یک فروند F/A-18 نیروی دریایی آمریکا اشاره کرد که در طی این درگیری بدون قربانی، فانتوم ایرانی سعی کرد هواپیمای آمریکایی را به داخل خاک ایران کشانده و به یکی از سایت های پرتاب موشک های زمین به هوای SAM ایران نزدیک کند که البته این تلاش برای هواپیمای ایرانی ناموفق بود.

تصویر
سرلشگر منصور ستاری در حال دست دادن با خلبان F-5

تربیت خلبانان ایرانی در روسیه

خلبانان ایرانی و آمریکایی، هر دو از چنین درگیری هایی ظاهری با اعتماد به نفص صحبت می کنند. اما آن دسته خلبانان ایرانی مسن تر نیروی هوایی که در آمریکا تحصیلات خلبانیشان را به پایان رسانده اند و دارند به دوران بازنشستگی نزدیک می شوند، با غرور و افتخار بیشتری از توانایی ها، مهارت ها و جسارت بیشتر نسل جدید خلبان های ایرانی سخن می گویند. هر واحد جنگنده-بمب افکن و جنگنده-رهگیر ایرانی سالانه حداقل در پنج تمرین عمده هوایی شرکت می جویند. به علاوه در تابستان سال 2003 و بار دیگر در سال 2004 گروهی متشکل از 31 خلبان ایرانی هواپیماهای میگ MiG-29 و Su-24 و تکنسین های زمینی به منظور شرکت در تمرینات زنده شلیک موشک به پایگاه هوایی کوبینکا در روسیه فرستاده شدند و در همین سال دو گروه دیگر نیز به پایگاه های دیگری سفر کردند.
تصویر
مسکو بارها تلاش کرده است که از روابط در حال رشد ایران و روسیه به نفع خود بهره بجوید، اما ظاهراً در اثر مسائلی چون بحران چچن و مشکلاتی که در اثر ساخت نیروگاه اتمی بوشهر به وجود آمده است کمی به زحمت افتاده است. در سال 2003 روسها تعداد 22 فروند رهگیر میگ MiG-31 Foxhound دست دوم را همراه با ضمانت تامین قطعات یدکی این هواپیماها به مدت پنج سال و سرجمع به قیمت 470 میلیون دلار آمریکا برای فروش به ایران پیشنهاد دادند. به زودی سازمان سیا CIA نیروی هوایی آمریکا USAF را از خطر تصاحب رهگیر قدرتمند MiG-31BM آگاه کرد، چرا که زوج تامکت و فاکس هاوند می توانست برای هر کشوری کابوسی دهشتناک باشد. بنابراین قبل از اینکه ایران به پیشنهاد روسیه پاسخی بدهد، نیروی هوایی آمریکا درخواست خرید این تعداد رهگیر مدرن را به قیمتی بالاتر از آنچه که مسکو به تهران پیشنهاد کرده بود تسلیم روسیه کرد. جالب اینجاست که پنتاگون نمی خواست فقط مانع خرید میگ MiG-31 ها توسط ایران شود، بلکه خود نیز مایل بود که نگاهی به تکنولوژی این رهگیر توانمند بیندازد. خرید فاکس هاوند ها توسط آمریکا علی رغم آن بود که در سال های 1980 توسط جاسوسی به نام مستعار «دونالد» به اطلاعات ذیقیمتی از این جنگنده دست یافته بود و یک بار دیگر در سال 1997 که یک خلبان روسی به کشوری از جمهوری های استقلال یافته از شوروی سابق که دوست آمریکا به شما می آمد پناهنده شده و هواپیمای خود را نیز در اختیار آن ها قرار داده بود دانستنی های دیگری را درباره این جنگنده کشف کرده بود.
تصویر
هواپیمای Su-24 متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران

چندین بار دیگر روسیه درصدد فروش میگ MiG-29 های دیگر نیز به ایران شده بود اما ظاهراً غیر از تحویل سال 1990 هیچ میگ MiG-29 دیگری به ایران تحویل نشده است. با استناد بر گزارشات البته تایید نشده رسانه های روسی، 14 فروند هواپیمای میگ MiG-29 در سال 1990 توسط ایران خریداری شد، تعداد 20 فروند دیگر در سال 1991 به این مجوعه اضافه گردید و در بین سال های 1994-1993 هم 6 فروند دیگر به ایران تحویل شد. اگرچه نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران می کوشد که تعداد میگ 29 های فعال این نیرو را بیشتر از سال های قبل نشان دهد، اما ظاهراً هیچ مدرک تصویری که دال بر فعالیت و خدمت این چهل فروند میگ روسی باشد در دسترس نیست. به جرات می توان گفت که روابط ایران و روسیه در سال های اخیر به قدری گسترش یافته است که خرید تجهیزات نظامی روسی مانند موشک های پدافندی S-300 SA-10 Grumble و هلیکوپتر های میل Mi-8/17 توسط ایران دیگر از کشورهای استقلال یافته از شوروی انجام نمی پذیرد بلکه خریدها به طور بی واسطه از روسیه انجام می پذیرد. برای مثال ایران از سال 2003 سفارش خرید هلیکوپترهای میل Mi-17 را مسقیماً به شرکت Kazan Helicopters داده است و در دسامبر سال 2005 برای نخستین بار پس از سال 1990 سفارش تحویل تسلیحاتی چون سی دستگاه سامانه های پدافندی Tor-M1 SA-15 Gauntlet را تسلیم مسکو کرده است. با این وضع رشد نرخ خرید تسلیحات از روسیه توسط ایران تعداد افراد و کارشناسان روسی که احتمال خرید اسکادران های بزرگ Su-27 فلانکر و Su-30 را می دهند بسیار اندکند. اگر چه برخی مقامات نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نسبت به خرید این جنگنده های مدرن از خود تمایل بسیاری نشان داده اند. همچنین، روسها نسبت به تحویل مدارک و راهنماهای کامل فنی تسلیحاتی که قبلاً به ایران فروخته اند بی میل عمل می کنند، و این چیزیست که شاید به مزاج ایرانیان خوش نیاید چرا که آن ها همیشه همراه تجهیزات نظامی آمریکایی که در دهه 1970 می خریدند راهنماهای کامل فنی را دریافت می داشتند.
تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تصویر
به قلم: تام کوپر و لیام دولین مترجم: آرمان سیداحمدی منبع: مجله Combat Aircraft

روابط ایران با فرانسوی ها

روس ها تنها کسانی نبودند که در فروش تجهیزات نظامی به ایران تلاش می کردند. نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در سال 2000 دست به آزمایش موشک های هوا به هوای R550 ماژیک ساخت فرانسه روی هواپیماهای میراژ F1EQ خود زده است. هواپیماهای میراژ F1EQ و F1BQ در سال 1991 با توافق بین دو کشور ایران و عراق برای جلوگیری از تخریب به وسیله نیروهای متحد از عراق به ایران فرستاده شدند. با کمک چندین خلبان پاکستانی و البته سه هواپیمای پر از قطعات یدکی میراژ ها که در همان زمان از عراق به ایران فرستاده شده بودند، نیروی هوایی هواپیماهای میراژ را در سال 1993 به خدمت خود در آورد. در ابتدا جنگنده های میراژ در پایگاه سوم شکاری نوژه نزدیک همدان مستقر شدند، اما به زودی به پایگاه جدید و تازه بازسازی شده مشهد یا پایگاه چهاردهم شکاری فرستاده شده و به خدمت صد و چهلمین گروه جنگنده های تاکتیکی در آمدند. علی رغم از دست رفتن یکی از میراژهای دو سرنشینه F1BQ نزدیک پایگاه مشهد در تابستان 2001 که به وسیله یک موشک دوش پرتاب قاچاقچی های افغانی مواد مخدر ساقط شده بود، بنا بر جدیدترین گزارشات بین 18 تا 20 فروند هواپیمای میراژ F1BQ و F1EQ در خدمت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران می باشد. همانطوری که قبلاً گفته شد، هواپیماهای میراژ IRIAF نه تنها در مرزهای شرقی ایران فراوان دیده شده اند، بلکه نمونه های بسیاری از مشاهده آن ها بر فراز خلیج فارس نیز دیده می شود. با استناد بر اخباری که از منابع خبری نیروی هوایی فرانسه به دست می رسد، ایران در سال 2000 تعداد هزار فروند موشک ماژیک را از فرانسه برای خرید درخواست نمود. ایرانی ها از عملکرد عالی هواپیماهای میراژ و البته موشک های ماژیک در تست ها و خصوصاً درگیری های هوایی شبیه سازی شده بین این جنگنده و هواپیماهای پروازکننده در ارتفاع کم و هلیکوپتر ها بسیار شگفت زده شده بودند. منابع ایرانی اظهار می کنند که نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران از آزمایش این موشک ها و هواپیماهای میراژ نتیجه گرفت که موشک ماژیک جایگزین بسیار خوبی برای موشک های قدیمی AIM-9P2 سایدوایندر آمریکایی و R-73 آرچر روسی است. ظاهراً برای ایرانی ها نگهداری موشک های ماژیک و هواپیماهای میراژ بسیار آسانتر از نگهداری میگ MiG-29 ها و البته هواپیماهای قدیمی آمریکایی بود. در کنار اینها، عملکرد پروازی میراژ F1 همیشه در حد جنگنده مانورپذیر F-5 ارزیابی می شد، در حالی که میراژ جنگنده ای با قدرت بیشتر و البته مستعد تر برای نبردهای هوایی بود.
تصویر
فرانسه که از واکنش ایرانیان به آزمایش های موفق موشک های ماژیک MkII دلگرم شده بود، در همان سال پیشنهاد یک بسته تسلیحاتی شامل 62 فروند میراژ F1CT، پانصد فروند موشک R550 ماژیک و ضمانت تامین قطعات یدکی پنج یا ده ساله بسته به انتخاب را به ایران تقدیم کرد. این بسته همچنین شامل کمک های فنی و البته پشتیبانی از جهت حفظ میراژهای موجود در خدمت بود، اما تهران به دلیل عدم تامین بودجه مورد نیاز این خرید توسط دولت پیشنهاد فرانسوی ها را رد کرد. البته پیشبینی می شد ایران در سال 1997 در قبال ارائه کمکهای فنی و سرویس هواپیماهای سوخو 24 لیبی، تعداد قابل ملاحظه ای موشک های ماژیک از آنان در سال 1997 دریافت کرده بود. شاید عدم خرید از فرانسه به دلیل بی میلی حکومت ایران در سرمایه گذاری روی نیروی هوایی بود. همین مسائل سرانجام منجر به توسعه طرح موشک فاطر، موشکی بر پایه ی موشک AIM-9P2 سایدوایندر با بدنه و موتور قبلی منتها با اویونیک کاملاً جدید شد. شاید توسعه همین موشک جدید بود که خرید موشک های R550 ماژیک، موشک های سفارش داده شده R-73 و R-27 روسی را لغو کرد.
تصویر
میگ های MiG-29 متعلق به IRIAF مجهز به موشک های R-27 Alamo

نجواهایی از تسلیحات چینی

این امکان وجود داشت که تهران در اواخر سال 2000 معامله ای را برای خرید قطعات یدکی میراژها انجام داده باشد، چرا که قطعات یدکی که در سال 1991 به همراه میراژهای عراقی به ایران آورده شدند و همچنین آن دسته قطعاتی که از لیبی خریداری شدند بسیار کم تعداد و برای میراژهای نیروی هوایی کافی نبودند. شاید به دلیل همان خرید احتمالی باشد که میراژهای IRIAF هم اکنون عملیاتی و البته بسیار فعال هستند. چندین سال پیش شایعاتی منتشر شد که خبر از انطباق و سازگاری موشک های ماژیک با میگ های MiG-29 ایرانی داشت، این موضوع در مورد هواپیماهای F-4 و F-5 هم صادق بود. همین شایعات پایه و اساسی شد برای شایعاتی دیگر که از جمله آن ها می توان به خرید تعداد قابل توجهی موشک های ماژیک از فرانسه توسط ایران اشاره کرد. اما در حقیقت مسئله چیز دیگری بود. نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در سال 1992 پروژه ای را برای نصب موشک های چینی حرارت یاب PL-7 که خود کپی ناقصی از موشک ماژیک بودند بر روی هواپیماهای F-4 و F-5 راه اندازی کرد. در نمایشی در پایگاه یکم شکاری یا فرودگاه مهرآباد در سال 1995 هواپیماهای F-5 با ریل های جدید موشک های چینی به پرواز درآمدند. این هواپیماها همگی مجهز به موشک های تقریباً بی مصرفPL-7 در موقعیتی عجیب در نوک بال ها نصب شده بودند. این پروژه که با هزینه ای چند میلیون دلاری راه افتاده بود، ابتدا به کمک تکنسین های چینی شروع شد، اما نتایج چندان رضایت بخش نبود. با صدای اعتراضاتی که از پرسنل نیروی هوایی شنیده شد، سرانجام انجام پروژه به کمک چینی ها لغو گردید و پروژه به مجتمع تجهیزات الکترونیکی نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران واگذار شد. این بار موشک PL-7 روی هواپیماهای MiG-29 و F-4 نصب شد. با اینکه موشک PL-7 به تعداد زیاد و البته با قیمت ارزان در اختیار ایران بود، اما هرگز نیروی هوایی این موشک را اسلحه ای واقعاً قابل عملیات روی هواپیماهای ذکر شده به حساب نیاورد.
تصویر
نه تنها هواپیماهای آمریکایی که در اختیار ایران بودند برای نصب این موشک نیازمند تغییرات عمده بودند بلکه موشک PL-7 جستجوگر بسیار ضیعفی نیز داشت و برد کم آن نیز تقریباً مانع هر گونه هدف گیری با آن می شد. پس از آن که نصب همین موشک روی هواپیمای شنیانگ F-7N هم نتیجه ی چندان دلچسبی به بار نیاورد، اینبار ایران موضع مخالف و سر سختانه ای در مورد خرید هر گونه سلاح از چین به خود گرفت. موشک های C802K ضد کشتی که در سال 1997 به همراه ماشین آلات مورد نیاز برای تولید در داخل کشور خریداری شدند، تنها پس از آزمایشهای بسیار سخت گیرانه و در شرایط کاملاً واقعی موشک C801 که نمونه قدیمیتر C802 به شمار می آمد امکان سفارش آن ها به وجود آمد. علی رغم شایعات بسیاری که وجود دارد، منابع آگاه مهر تاییدی بر عدم علاقه ایران برای خرید هر گونه تسلیحات یا جنگنده جدید چینی زده اند.
تصویر
هواپیمای F-14 تامکت-تصویر متعلق به دوران قبل از انقلاب

دوران سوم حیات تامکت در ایران

تا سال 2000 هنوز فرماندهی نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران و دولت ایران در مورد سرانجام پروژه های بومی، به خصوص تولید موشک در داخل کشور مطمئن نبودند. به همین دلیل نصب موشک های ساخته شده در داخل کشور روی جنگنده ها لغو شد و موشک های PL-7 و ماژیک برای پر کردن انبار مهمات نیروی هوایی خریداری شدند، چرا که هواپیمای های آمریکایی، روسی و فرانسوی این نیرو برای جنگیدن نیاز به تسلیحات داشتند. اگر چه بخش دفاعی ایران قدم مهمی به سوی جلو برداشته بود، اما انگار مسئله کمبود موشک های هوا به هوای موثر هنوز هم رفع نشده بود. همین که ظرفیت تولید برای ساخت انواع موشک ها و پروژه های دیگر تقسیم شده و برای هر یک ظرفیتی مستقل اختصاص داده نشده بود نشان دهنده این بود که نیروی هوایی هنوز هم بر سر تامین بودجه موردنیاز مشکلات بسیاری دارد و تولید بومی موشک در ایران هنوز به حد تولید انبوه نرسیده است. با این حال تلاش ها در جهت پیشبردن همین تعداد پروژه های فعلی هم در حال انجام است. یکی از همین نمونه ها که قبلاً نیز از آن بحث شد، موشک فاطر است. موشک فاطر در حقیقت همان موشک AIM-9P2 سایدوایندر است که با همان موتور و بدنه قبلی عرضه می شود اما اساساً از نظر الکترونیک پروازی تغییرات مهمی به خود دیده است. پیشرفت هایی که در اویونیک این موشک مشاهده می شود کاملاً ریشه بومی و ایرانی دارد که این خود جای امیدواری است. نصب این موشک با نصب سایدوایندر روی هواپیماها تفاوتی ندارد و به همین جهت، نیازی به خرج های اضافه برای سازگارساختن هواپیماها با موشک جدید نیست. موشک فاطر حدود سه سال است که به خدمت گرفته شده است و گزارشها حاکی از آن است که این موشک به تعداد قابل توجهی در انبار نیروی هوایی موجود است.
تصویر
هواپیمای F-14 تامکت ایرانی که به طور کامل با موشک های سایدوایندر، اسپارو و فینیکس لود شده است.

برنامه تولید موشک AIM-54 Phoenix به روش مهندسی معکوس و با کمک سازمان های دیگر دفاعی ایران از دیگر پروژه هایی است که نیروی هوایی در سال های اخیر بدان مشغول بوده است. 270 فروند موشک AIM-54 فینیکس به اضافه 10 فروند موشک مشقی تمرینی که در زمان حکومت قبلی ایران از آمریکا خریداری شدند تعدادشان در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق تقریباً به نصف مقدار قبلی رسید و تصور می شود هم اکنون نیروی هوایی تعداد 160 فروند موشک فینیکس را که شاید 40% آن ها عملیاتی باشند در اختیار دارد. برخی منابع غیر معتبر اذعان می دارند که این تعداد موشک فینیکس عملیاتی نیروی هوایی به وسیله بسته های سرویس و تعمیری که به طور پنهانی خریداری شده بود هنوز هم قابلیت شلیک دارند. هواپیماهای F-14A تامکت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در سرنگون ساختن تعداد بسیاری از میگ ها، سوخو ها و میراژهای عراقی در جنگ ایران-عراق به وسیله موشک های AIM-54 Phoenix به طور عمده، AIM-7E-2/4 و AIM-9P2 نقش به سزایی را ایفا کردند. هواپیماهای تامکت ایرانی که به وسیله خلبانان با تجربه که در آمریکا آموزش دیده اند هنوز هم در نبردهای ساختگی و مصنوعی علیه خلبانان تازه کاری که با میگ MiG-29 های ایرانی پرواز می کنند صرفه نظر از اینکه هواپیمای دشمن در دیدشان باشد یا نباشد پیروز می شوند. F-14 به عنوان پایه ای ترین هواپیمای رهگیر نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نه تنها عملیاتی نگه داشته شده است، بلکه سرمایه گذاری های فراوانی بر ارتقا سیستم ها و توسعه توانایی های این جنگنده مقتدر صورت پذیرفته است. با وجود این ها، ایرانی ها مشکلات بسیار بزرگی را بر سر عملیاتی نگه داشتن کامل F-14 ها و موشک های فینیکس متحمل شدند.
تصویر
هواپیمای F-14 تامکت ایرانی در نمایشگاه دفاع مقدس

برای مثال تامین باتری های حرارتی موشک فینیکس از سال 1987 تقریباً متوقف شد و برای حل این مشکل، یا نیروی هوایی می بایست به طور پنهانی این قطعات را تهیه می کرد یا اینکه با قبول کیفیت کمتر به طور بومی آن را در کشور تولید می کرد. اگر چه مشکلات کمتری بر سر راه سرویس رادار AN/AWG-9 پیش آمد، اما اجزای دیگر اویونیک تامکت مانند ACCM یا کامپیوتر کنترل موشک هوابرد باعث دردسر های بسیاری شد. اما ظاهراً این مشکلات نمی توانست خللی در تصمیم نیروی هوایی ایران در عملیاتی نگه داشتن هواپیماهای F-14 ایجاد کند، چرا که تصمیماتی مبنی بر تولید قطعات فوق الذکر به طور بومی و همچنین ساخت موشک AIM-54 فینیکس به روش مهندسی معکوس نیز گرفته شد. بعد از فاز تحقیقی که سال ها به طول انجامید، سرانجام تولید آزمایشی نمونه ای از موشک فینیکس آب-خنک که نیازی به سیال خنک کننده از طرف هواپیمای حامل نداشت، یعنی چیزی شبیه به موشک AIM-54C با دو سال قبل با سرعتی بسیار کم شروع شد. در طی آزمایشات، مشکلاتی برای موشک بومی فینیکس پیش آمد که به زودی رفع گردید و تعداد 30 فروند از همین موشک ها در تابستان سال 2005 وارد خدمت شد. تولید کند این موشک هنوز هم ادامه دارد.
تصویر
هواپیمای F-14 تامکت ایرانی با رنگ آمیزی جدید

علاوه بر این تولیدات، تلاش ها برای بهبود بخشیدن دیگر توانایی تامکت های ایرانی هم ادامه دارد. زمانی که هواپیمای آواکس آمریکایی 16 فروند تامکت ایرانی را شناسایی کرد، به زودی سازمان جاسوسی نظامی آمریکا اعلام کرد که این تعداد دو سوم کل تعداد تامکت های عملیاتی ایران است. با استناد بر گزارشهای سازمان جاسوسی آمریکا، ایران 29 فروند تامکت فعال و عملیاتی و 28 فروند تامکت غیر عملیاتی دارد. ممکن است که این اطلاعات در زمان نشر درست بوده باشند، اما حقیقت امر در زمان حاضر چیز دیگریست. در سایه حضور بیش از پیش آمریکا در منطقه و البته تهدید تجهیزات و راکتور های اتمی ایران توسط اسرائیل، کلیه بخش های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران و صنایع هواپیماسازی ایران دست به دست هم داده اند تا تعداد تامکت های عملیاتی را هر چه بیشتر کنند. البته تهران هم این فعالیت ها را هیچ گاه مخفی نکرده است و همانطور که می دانیم بارها تصاویری از فعالیت و پرواز تامکت های ایرانی در چند سال اخیر دیده شده است، که البته همین فرصتی است تا کارشناسان از روی شماره سریال تامکت های مختلف به بررسی تعداد دقیق تامکت های در خدمت بپردازند. همه شواهد ظاهراً دال بر این حقیقتند که تعداد تامکت های فعال ایران که در حال گذراندن دوران اورهال کامل و در شرف ورود به خدمت دوباره هستند، بیش از 44 فروند از 57 فروند باقی مانده در زمان حال می باشد. با وجود تمام این پیشرفت ها، هنوز نشانه واقعی از هیج تامکتی مجهز به اویونیک و یا موتورهای روسی و یا حتی دریافت کمک از طرف روس ها و یا چینی ها دیده نشده است. در عوض ایرانی ها در حال یافتن راه حل هایی برای مشکلاتشان هستند که بتوانند مسائل را در داخل کشورشان حل نمایند. پردازنده های دیجیتالی جدید، سیم کشی جدید، سیستم خنک کننده جدید برای رادار نیمه دیجیتال AN/AWG-9 و تسلیحات هوا به زمین جدید که همگی به طور بومی توسعه یافته اند نشان از میل ایرانی ها به تولید تجهیزات در داخل کشور دارد.
تصویر
از این قرار، در حالی که نیروی دریایی آمریکا هواپیماهای F-14 و موشک های AIM-54 خود را بازنشست کرده است و در حالی که نه نیروی هوایی و نه نیروی دریایی آمریکا دارای هیچ هواپیمایی که قادر به درگیری در فاصله بیش از 30 مایل باشد نیستند، ایران از تعداد بیشتری جنگنده های رهگیر قدرتمند تامکت -با قدرت درگیری بیش از 120 مایل، نسبت به تعدادی که آمریکا می تواند در شرایط جنگی وارد نبرد کند برخوردار است. این زنگ خطری برای آمریکاست چرا که تامکت های ایرانی نه تنها مسلح به موشک های فینیکس هستند، بلکه می توانند با اسلحه های جدیدی با کارایی بالاتر برای تهدید هر چه بیشتر آمریکا تجهیز شوند.

www.hmsepehr.blogfa.com

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مي‌خواستم يه تاپيك علمي در مورد خريد يا توليد هواپيما براي نيروي داشته باشيم ، چون جاي اين تاپيك واقعا در انجمن خالي بود . لطفا اظهار نظر علمي انجام بدين با در نظر گرفتن وضع كنوني كشور و نيروي هوايي و از بحث سياسي و رؤيايي خودداري كنيد . واسه شروع اول از همه خودم شروع مي‌كنم به نظر من براي اينكه قادر باشيم در مقابل تهديدات منطقه‌اي ( بخصوص كشورهاي عرب ) يك نيروي پدافندي و آفندي خوب داشته باشيم بايد در كنار توليد موشك‌هاي بالستيك و پدافند هوايي به خريد تعدادي جنگنده هم توجه كنيم براي مناطق جنوبي حاشيه‌ي خليج فارس و براي مقابله با تهديدات درياي بايد اقدام به خريد حداقل 100 فروند SU-30 MKK كنيم ، با در نظر گرفتن اينه اين جنگنده براي مقابله با تهديدات دريايي توسط چين به روسيه سفارش داده شده ، با توجه به اين كه ايران با كشور چين و روسيه روابط خوبي داره به نظر من اين خريد در صورت تمايل مسئولان دور از ذهن نيست و امكان داره به حقيقت بپيونده . خريد MIG-29 , SU-30MKI , SU-27 براي اين منظور سفارش خريد 100 تا 150 فروند ميگ 29 لازم هست و با توجه به وجود اين نوع جنگنده در نيروي هوايي و تجربه‌ي كادر پروازي و زميني با اين جنگنده و در صورت تمايل ارتقاء اين جنگنده‌ها مفيد خواهد بود حتي اگر اين جنگنده‌ها از نوع اوليه باشن . در مورد سوخو 30 MKI با توجه به اين كه اين مدل به سفارش هند توليد شده و داراي قطعات ساخت اسرائيل مي‌باشد خريد اين جنگنده دور از ذهن مي‌باشد . ولي در صورت امكان معامله ، خريد مقدار اوليه‌ي 50 فروند معقول خواهد بود . در مورد سوخو 27 ، لازم به ذكر هست كه سپاه داراي 24 فروند از اين نوع جنگنده مي‌باشد كه در سال 2002 تحويل ايران شد و در اين زمينه مدارك غير قابل انكاري وجود دارد و خبرهايي از خريد تعداد نامعلومي از اين جنگنده وجود دارد كه تا پايان سال 2008 تحويل نيروي هوايي ارتش خواهند شد . اخباري در مورد سفارش نوع جديدي از SU-30 با شناسه‌ي MKP هست كه گفته ميشه به سفارش ايران توسط روسيه به توليد رسيده و يا خواهد رسيد كه چند ماه پيش آقا رضا اين خبر رو در سايت سنترال قرار داده بودند و از اعزام تعدادي خلبان براي طي دوره‌ي آموزشي و پروازي اين جنگنده به روسيه خبر داده بودند ، بعضي اين مدل را مربوط به پاكستان مي‌دانند ولي با توجه وضع مالي و اقتصادي پاكستان اين امكان منتفي است ، همچنين در مورد ميگ 31 هم مداركي از وجود اين رهگير قدرتمند در نيروي هوايي ارتش وجود دارد كه اين تعداد به 24 فروند گزارش داده شده ، براي سفارش اين جنگنده هم سفارش 24 فروند ديگر در مرحله‌ي اول ضروري خواهد بود . در مورد سوخو 25 يا مدل پيشرفته‌تر آن يعني سوخو 39 هم گزارشاتي وجود دارد از تعداد 43 فروند از مدل‌هاي K,UBK,UBT مي‌باشد و تعداد نامعلومي نيز از سوخو 39 كه احتمالا توسط سپاه خريداري شده اند ولي با توجه به اينكه قدرتمندترين نيروي نظامي ايران نيروي زميني هست به نظر من بايد تعداد اوليه‌ي 50 فروند براي ارتش و سپاه را در نظر گرفت تا در كنار كبراي‌هاي هوانيروز به پشتيباني از نيروي زميني بپردازند . خريد اوليه‌ي 24 فروندي سوخو 24 براي انجام عمليات‌هاي نفوذي و آفندي ضروري مي‌باشد . خردي اوليه‌ي 5 فروندي A-50 براي پوشش راداري مناطق كور كشور . توليد 15 تا 20 فروندي ايران 140 كه با نقش ميني آواكس قراره به ناوگان نيروي هوايي ارتش اضافه بشه . توليد 100 فروند صاعقه در مرحله‌ي اول توليد 12 فروندي هواپيماي آموزشي شفق1 و خريد هواپيماهاي آموزشي جديد و استفاده‌ي تركيبي از اين هواپيماها جهت مدرن سازي ناوگان هواپيماهاي آموزشي كشور در مورد شفق 2 و 3 هم به دليل اين كه هنوز عملياتي نشده‌اند نمي‌توان اظهار نظر كرد . و اما براي جايگزيني اريون‌ها هم بايد 15 تا 20 فروند ايران 140 توليد بشه تا نقص مقابله با زيردريايي‌ها هم برطرف بشه . منتظر نظر ساير دوستان هستم در ضمن با هرگونه انحراف بحث و غير عقلاني با شدت برخورد مي‌شه پس از چهارچوب تاپيك خوارج نشين موفق و شاد باشيد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تشکر از بابت ایجاد این تاپیک ضروری و مطالب که بیان کردید. به نظر این بنده حقیر باید ابتدا خصوصیات یک جنگنده مورد نیاز برای نیروی هوایی را تخمین زده و بررسی کنیم. بطور مثال و خلاصه خصوصیات یکی از جنگنده های مورد نیاز را بررسی میکنیم. جنگنده ای جهت جایگزینی فانتومهای قدیمی باید دارد مشخصات زیر باشد: سرعت، مقوله سرعت برای یک بمب افکن شاید چندان مهم نباشد بخصوص اینکه در اکثر بمبارانها سرعت باید مادون صوت باشد تا دقت حداکثر شود. ولی سرعت زیاد یک جنگنده - بمب افکن به آن این امکان را میدهد که راحتتر و سریعتر ماموریت خود را انجام داده و از چنگ پدافندهای دشمن خلاصی یابد. بدین منظور به سرعت عملیاتی 1.6 الی 2 ماخ و سرعت نهایی 2.2 الی 2.5 ماخ نیاز است. در ارتفاع پست نیز به سرعت 1 الی 1.5 ماخ نیاز است. ارتفاع پرواز، این مقوله بخصوص در زمان قبل و بعد از بمباران هدف بسیار مهم تلقی میشود و سقف پروازی زیاد یا امکان پرواز درارتفاع کم با سرعت مافوق صوت به جنگنده شانس بیشتری برای موفقیت در انجام ماموریت خواهد داد. این نکته هم نباید فراموش شود که اگر جنگنده ای دارای این خصوصیات باشد یعنی پرواز مافوق صوت در ارتفاع پست و پرواز در ارتفاع زیاد به آن این امکان داده میشود که بتواند براحتی از تیررس موشکهای دوربرد زمین به هوا در امان باشد. بطور مثال سیستم اس-300 دارای حداقل برد 13 کیلومتر میباشد که اگر تا این فاصله جنگنده ای رسیده باشد بعد از میتواند در ارتفاعات بیشتر و با آسودگی بیشتری پرواز کند. ارتفاع پرواز عملیاتی برای این جنگنده مفروض باید بین 10 متر الی 50000 پا باشد. برد عملیاتی، شرایط امروز با سال 1979 بسیار تفاوت دارد و اگر در آن روزگار قرار بود فانتومهای ما با یک سوختگیری هوایی به شعاع عملیاتی 1500 کیلومتری دست یابند هم اکنون باید بدون سوختگیری هوایی به این مهم دست یابیم. برای رسیدن به خاک اسرائیل و نواحی غربی ترکیه نیاز به جنگنده ای داریم که با سرعت 1 الی 1.5 ماخ در ارتفاع پست و بدون سوختگیری هوایی با 70% بارگذاری 3000 کیلومتر طی مسیر کند. این جنگنده باید با حمل دو مخزن سوخت 1500 گالنی و یک بار سوختگیری هوایی به اضافه بارگذاری 50% به شعاع عملیاتی 2500 کیلومتر دست یابد. در حالت کلی به هواپیمائی با حداکثر برد عبوری 7000 الی 8000 کیلومتر با سرعت 1 ماخ نیاز داریم. قدرت موتور، موتور عامل اساسی در میزان سرعت و برد و ارتفاع پرواز جنگنده است و بنابراین میتوان گفت 50% کار طراحی یک هواپیما ساخت موتوری مناسب برای آن است. ما به موتوری نیاز داریم که مصرف سوختی کم ولی قدرتی زیاد داشته باشد. این موتور نباید شعاعی بیش از 1200 میلیمتر و قدرتی کمتر از 70 کیلو نیوتن بدون پس سوز داشته باشد. حداکثر قدرت آن با احتساب پس سوز باید به 120 الی 130 کیلو نیوتن برسد. البته در شرایط بهتر موتوری با قدرتهای 90 و 150 کیلو نیوتن مناسبتر خواهد بود. بارگذاری تسلیحات، ما به حمل مقدار بیشتری نسبت به سال 1979 نیاز داریم و باید جنگنده ای در اختیار داشته باشیم که بتواند بیش از 8000 و الی 10000 کیلوگرم تسلیحات به همراه دو تانک سوخت 1500 گالنی حمل کند. انعطاف پذیری در ترکیب بارگذاری تسلیحات هم بسیار مهم میباشد و باید امکان حداکثر استفاده از امکانات موجود مهیا باشد. این یعنی اینکه ما به 12 جایگاه حمل تسلیحات بصورت 6 عدد در زیر بالها ، 4 عدد در زیر بدنه و 2 عدد در انتهای بالها نیاز داریم. باید امکان بارگذاری حداکثر بر روی هر آویزگاه وجود داشته باشد بطور مثال در آویزگاههای شماره یکو دو زیر هر بال 3 فروند موشک ماوریک نصب گردد. رادار، به راداری چند منظوره با توانایی نگاه و شلیک به پائین و نقشه برداری از عوارض زمین با برد 250 کیلومتر نیاز داریم. رادار مفروض باید توانایی شناسایی سطوح مقطع کم راداری از فواصل بیش از 100 کیلومتر را دارا باشد. توانایی شناسایی همزمان 12 الی 18 هدف و درگیری همزمان با 6 الی 8 هدف باید از دیگر تواناییهای این رادار باشد. سطح مقطع راداری، باید کمتر از 1 متر مربع بدون استفاده از پس سوز و حداکثر 3 متر مربع با استفاده پس سوز باشد. هزینه تولید، نباید بیشتر از 10 میلیون دلار در شرایط تولید 100% داخل و یا بیشتر از 30 میلیون دلار در صورت مشارکت شرکتهای خارجی باشد. icon_frown
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سعيد و احمد عزيز ضمن تشكر . به نظر اين سرباز صفر كيلومتر قبل از انتخاب تجهيزات نظامي ميبايست استراتژي حمله يا دفاع را بايد تدوين نمود و طبعا اين استراتژي بايد باتوجه به نقاط ضعف و قوت دشمنان احتمالي و توانايي ها و محدوديتهاي ما تهيه و تدوين گردد . تهيه يك ليست بلند بالا از بهترين هواپيماهاي نظامي متشكل از جنگنده ، جنگنده بمب افكن ، بمب افكن ، پيش اخطار ، سيستمهاي ضد هوايي و ... كار چندان مشكلي نيست اولين مشكل پس از تامين هزينه هاي مالي اخذ موافقت از كشور فروشنده ميباشد ديديد كه براي تحويل يك سيستم دفاع ضد هوايي ميان برد كه فقط و فقط جنبه تدافعي دارد ( تور ام يك ) آمريكا چقدر به روسيه فشار آورد حالا اگر بخواهيم مثلا 100 فروند سوخو 30 يا ميگ 31 بخريم چه خواهد كرد ؟؟ كشور ما داراي چندين هزار كيلومتر مرز خاكي و آبي ( و طبعا هوايي ) با موقعيت هاي بسيار متنوع جغرافيايي است ، كشورهاي منطقه هم هر كدام داراي موقعيت هاي خاص نظامي و جغرافيايي ميباشند . حمايت كامل از چنين مرزي طيف وسيعي از هواپيماها و سيستمهاي ضد هوايي را طلب ميكند . آيا ما ميتوانيم اين طيف وسيع را تهيه نماييم . به نظر اينجانب با توجه به امكانات كم و محدويتهاي فراوان ايران در تهيه و تامين تجهيزات نظامي ميتوانيم استراتژي زير را به كار ببريم 1- نيروي هوايي و سيستمهاي پدافندي صرفا دفاع هوايي را به عهده بگيرند 2- هوانيروز عهده دار پشتيباني نيروي زميني داشته باشد . 3- حمله به مراكز مهم نظامي بوسيله موشكهاي زمين به زمين صورت پذيرد . باتوجه به كوهستاني بودن بيش از يك سوم مساحت كشور و همچنين مناطق مهم مرزي و كشورهاي همسايه استفاده از رادارهاي پرنده و همچنيني رادارهاي قدرتمند زميني . وجود رادارهاي قدرتمند خواموش و استتار شده جهت جايگزيني سريع رادارهاي منهدم شده احتمالي از مهمترين واجبات ميباشد احتمال حمله امريكا به ايران هرچند خيلي ضعيف هست ولي بايد تدابير لازم را براي اين موضوع انديشيد . حمله امريكا با موج شديد شليك موشكهاي كروز كه حد اقل از مرزهاي جنوبي ، شرقي و غربي وارد ايران ميشوند شروع ميگردد . اين حملات را ميبايست با قدرت هرچه تمام تر سركوب كرد وگرنه در مدت كوتاهي زيربناي نظامي كشور صدمه شديد خواهد ديد . باتوجه به وسعت زياد كشور تشكيل ناوگان مدرن و متعدد جهت سوخت رساني هوايي اهميت فوق العاده دارد . ضربه پذير ترين بخش نيروي هوايي پايگاههاي هوايي ميباشد . افزايش تعداد پايگاهها به چند برابر تعداد فعلي ، استفاده از مساحت زياد و ساخت آشيانه ها ، انبارهاي مهمات و تجهيزات زير زميني و ضد بمب با فاصله زياد از هم و تعدد باندهاي پرواز در هر پايگاه امكان زمينگير شدن هوا پيماها را كمتر ميكند جهت دفاع هوايي استفاده از موشكهاي هوا به هوا و زمين به هواي بسيار دوربرد و همچيني هواپيماهايي كه توانايي پرواز طولاني مدت و قدرت مانور زياد ضروري ميباشد . وجود موشكهاي دوربرد متعدد اماده شليك به پايگاههاي هوايي وسيستم راداري دشمن در مدت زمان كم و حجم آتش فوق العاده ميتواند قدرت هوايي دشمن را در كوتاه ترين زمان ممكن به اندازه زيادي كاهش دهد . در موارد فوق تهيه هواپيماهاي رهگير و راداهاي پرنده هواپيماهاي سوخت رسان طبعا به راحتي ميسر نخواهد بود شايد مجبور به استفاده از هواپيماهاي با تكنولوژي پايين ( نسل سوم ) ولي به تعداد بسيار زياد باشيم در اين حالت بايد تلفات انساني را بپذيريم . ايده استفاده از ايران 141 به عنوان رادار پرنده جالب هست اگر ايران 141 اجازه پرواز داشته باشد ( تا چند وقت پيش كه نداشت ) و بتوان تجهيزات راداري را روي ان نصب نمود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من حقیر ما باید همون قدر که روی هواپیما سرمایه گذاری میکنیم چه در بخش تولید و چه در بخش خرید باید به هلی کوپتر هم باید نگاه ویژه ای داشته باشیم به دلیل وجود مناطق کوهستانی بسیار در کشور عزیزمان و درگیری با نیروی زرهی دشمن،ما علاوه بر استفاده از هواپیماهای پشتیبانی زمینی مانند su25 باید از هلی کوپتر به عنوان پرنده ای که قابلیت پنهان شدن در بین کوهستان را دارد و میتواند دشمن را غافلگیر کند هم استفاده کنیم.مباید نقش کبراهای هوانیروز و خلبانان شجاع آبها را فراموش کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب آقاسعید، دوست گرامی با مطالعهء مطلب مفید شما در مورد آنچه که نیروی هوایی نیاز دارد، فورن به یاد F-15E افتادم. با سابقهء خوبی که مک دانل داگلاس در ایران دارد (F-4E) و همچنین پرسنل آموزش دیده ای که برای جنگنده های F-4E در ایران موجود هستند، می توان به راحتی و با آموزشی کوتاه، این پرسنل را عینن به جنگندهء F-15E منتقل نمود. F-15E قرار است حداقل تا سال 2030 در خدمت باقی بماند و با توجه به کیفیت نازل هواپیماهای روسی، بهترین گزینه برای ایران، همین جنگندهء Strike Eagle می‏باشد. این جنگنده، ضمن اینکه به وسیلهء سیستم های پرقدرت خود، به اهداف زمینی حمله ور می شود، هم زمان قادر است به وسیلهء موشکهای اسپارو و آمرام، جنگنده های دشمن را هدف قرار دهد. کابین این جنگنده بسیار بسیار پیشرفته است و سامانهء پرواز با سرعت مافوق صوت و در ارتفاع پست، در همه گونه شرائط آب و هوایی در این جنگنده تعبیه شده است. این جنگنده در حالت عدم استفاده از پس سوز، به راحتی به سرعت 0.9 ماخ دست پیدا می کند، ضمن اینکه به واسطهء داشتن موتورهای پرقدرت، ضمن بارگذاری کامل مهمات، از توان مانورپذیری آن نیز کاسته نمی شود. اما برای جایگزینی تعداد حدود 40 تا 50 فروند F-4E و تعداد حدود 50 تا 70 فروند F-5E عملیاتی نیروی هوایی، در مرحلهء اول نیاز به 30 فروند F-15E داریم که آن را مستقیمن از بوئینگ خریداری می کنیم؛ اما ضمن خریداری این هواپیماها از بوئینگ، قرارداد خرید حداقل 100 فروند دیگر را با آنها منعقد می سازیم، ولی با شرائط زیر: 1- عدم تقلیل توانایی هایی رزمی (بلایی که بر سر F-15S آمد!) 2- مونتاژ این 100 فروند در صنایع هسا (هواپیماسازی اصفهان) جهت ایجاد اشتغال و کاهش هزینه های خرید 3- ملزم بودن بوئینگ به آموزش کامل پرسنل خدمات فنی زمینی این هواپیماها حداکثر ظرف 3 سال در مورد جایگزینی سایر گونه ها، نظیر P-3F و C-130 و انواع هليكوپتر، باید به طور مفصل بحث نمود، ضمن اینکه دو گزینهء بسیار مناسب جهت خرید پیش اخطار پرنده نیز خواهیم داشت: 1- هواپیمای E-3 ساخت بوئینگ 2- هواپیمای کندر ساخت اسرائیل (که گفته می شود توانایی های آن از A-50 و E-3 نیز بیشتر است) امیدوارم دوستان گرامی، در ادامهء بحث شرکت نمایند. با تشکر
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در مرحلهء اول نیاز به 30 فروند F-15E داریم که آن را مستقیمن از بوئینگ خریداری می کنیم؛ اما ضمن خریداری این هواپیماها از بوئینگ، قرارداد خرید حداقل 100 فروند دیگر را با آنها منعقد می سازیم

جناب آقا رضا در شرایط کنونی دنیا چنین کاری غیر ممکن است پس بهتر است گزینه های موجود را بررسی کنیم
مشخصات پیشنهادی سعید تقریبا در سوخو 30 هم هست تازه برد تسلیحاتی بیشتری هم دارد ولی بجای خرید باید آنها در ایران مونتاژ کنیم که از لحاظ کیفیت هم بیشتر نظارت داشته باشیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حسين گرامي من اميدوارم موانع برطرف بشن و ما بتونيم ضمن كار بر روي پروژه هاي تحقيقاتي داخلي، از شركتهايي مانند بوئينگ خريد نمائيم. روسها به واسطهء تجربه اي كه اتمام! نيروگاه بوشهر نصيبمون شده، بسيار غيرقابل اعتماد و دورو نشان داده اند.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته اگر امکان نصب رادار ژوک و موشک آر-77 بر روی اف-15 فراهم گردد این جنگنده از هر لحاظ بجز قدرت مانور و حمل 12 موشک هوا به هوا icon_frown بر سوخو-30 برتری دارد. در زمان حال که امکان خرید از بوئینگ مقدور نیست پس باید به فکر جنگنده ای دیگر باشیم. شاید بتوان با صرف هزینه ای بیشتر سهام یکی از شرکتهای نیمه آمریکایی را خریداری کرد و بدین ترتیب با شرکتهایی مثل بوئینگ یا لاکهید شریک شد که مشکلی هم در تحریم پیش نیاد. با چنین کاری میتوان سوخو-30 روسی را به صورتی که لازم داریم بسازیم. هند با صرف فقط 6 میلیون دلار بیشتر یعنی با 27 میلیون دلار به ازای هر فروند توانست Su-30MK را به سطح MKI ارتقا دهد بطوریکه از هر لحاظ نسبت به F-15E برتری دارد. و یا چین توانست همان جنگنده را به استاندارد MKK3 ارتقا دهد که مخصوصا برای حمله به ناوهای هواپیمابر آمریکا ساخته شده و رادار آن میتواند یک فروند ناو هواپیمابر را از 300 کیلومتری شناسایی کند. ما هم میتوانیم چنین کاری انجام دهیم چون سوخو-30 جنگنده ای انعطاف پذیر است (بر خلاف سایر محصولات روسی) و میتوان بر حسب نیاز آنرا ارتقا داد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

روسها به واسطهء تجربه اي كه اتمام! نيروگاه بوشهر نصيبمون شده، بسيار غيرقابل اعتماد و دورو نشان داده اند

درسته
و به همین دلیل است که باید طبق برنامه جهاد خودکفایی عمل کنیم تا محتاج این روسها و امریکایی ها نباشیم
به امید روزی که در نیروی هوایی تمام جنگنده ها و تسلیحات مورد استفاده تولید داخل باشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.