امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نظر من ایران توانایی مالی داشتن نیروی هوایی به سبک آمریکا رو نداره ایران یه مولتی رول سنگین لازم داره و یه جنگنده پشتیبانی نزدیک ارزان و داخلی. کمترین تنوع ممکنه جنگنده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
6 minutes قبل , arjemandi گفت:

اساس ساخت جنگنده مولتی رول بر اساس اف ۳۵ یا نمونه های چینی یا حتی ایرانیش  مثلا قاهر (که حداقل ۴۰درصد بزرگتر باشه)باید بنا بشه.اگه قراره یه نسل چهار از جنگنده های موجودمون مشتق بگیریم که ارزون و کار راه انداز باشه همین تایگر با نیم نگاه به اف۱۸ راه برد درستیه .برای رفع تهدیدات فعلی یه مولتی رول سنگین لازمه که سوخو۳۵و به تعداد نصف اون میگ۳۵ برای مازمان میخره تا پروژه های وطنی ثمر بده  ولی حرکات بسیار کند و نا امید کننده هست در حالیکه باید هر چه زودتر تمام امکانات کشور بسیج بشه 

حتی میگ 35 هم اگه وارد شه باید جلوی پاش قربونی کنیم ولی میگ 35 شاید پتانسیل دفع خطرات رو نداشته باشه و ترکیب تعداد زیادی سوخو 30 به علاوه تعداد کمتری سوخو 35 گزینه بهتریه. کسی بدش نمیاد ما به سمت تولید جنگنده ای در حد اف 35 بریم ولی آیا پتانسیل این ده پله یکی رو داریم؟ به نظرم فعلا نه. در مورد اف 5 و کوثر 1 ارتقاهایی صورت گرفته ولی اینکه باعث بشه کوثر 1 رو جنگنده ای کاملا جدا و متمایز از اف 5 بدونیم این مورد وجود نداره و کوثر 1 همون اف 5 بروز شده است و وقتی ما سالها وقت داشتیم به سمت گسترده تر شدن ایده اف 5 بریم و نرفتیم ، دیگه اون تایم طلایی رو از دست دادیم و به نظرم بهتره تجاربمون رو در ساخت جنگنده ای مولتی رول از اف 14 به کار بگیریم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برای خرید سوخو۳۵ احتمالا میگ۳۵ بیخ ریش ما میبندند وگرنه میگ۳۵ راست کار ما نیست یه مولتی رول از اف ۱۴ بعد از اون همه هزینه و احتمالا حداقل بیش از یک دهه بعد به چه دردی میخوره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چه بخواهیم یا نخواهیم باید به سمت مستقل شدن بریم و این گزاره که یه مولتی رول از اف 14 یه دهه بعد به چه درد می خوره  به نظرم درست نیست چون طرح هایی از ارتقا اف 15 و حتی اف 16 وجود داره. اینکه کی جنگنده ای بازنشسته بشه به نظرم بنده بستگی به پتانسیل درونی اون جنگنده داره نه عمرش. در مورد اف 15 و اف 16 هر چقدر از عمرشون گذشت با بروز رسانی تبدیل به جنگنده هایی تمام عیار شدند و اف 14 اگه بعضی مسائل و حواشی نبود میتونست دقیقا این مسیرو بره. مورد بعدی ما دفاع مقدس رو تجربه کردیم و دیدیم چه در دفاع مقدس و چه بعدش عدم پشتیبانی کشور سازنده و فروشنده به ما چه دردسرهایی رو برای ما داره. وقتی جنگنده ای متعلق به ماست خیلی بهتر می تونیم اون جنگنده رو اورهال کرده و سراپا نگه داریم تا زمانی که برای اورهال چشممون به دست کشور فروشنده باشه که خدمتی به ما ارائه میده یا نه. در مورد سوخو 35 به نظرم با توجه به تک سرنشینه بودن ،سوخو 35 اولویت خرید از طرف ایران نیست مگر در تعدادی کمتر از سوخو 30 سوخو 30 که ویژگی های سوخو 35 رو داشته باشه و یا سوخو 35 با دو سرنشین  می تونه موهبتی عظیم برای ناوگان هوایی ایران باشه.

در مورد خرید توامان میگ 35 همراه با سوخو 35 و... اتفاقا خوبه این امر و ناوگان میگ های 29 ما جون دوباره ای می گیره و پای شرکت میکویان گورویچ  دوباره به ایران باز میشه ولی آیا توان مالی این چنین خریدی رو داریم. باید در موردش فکر کرد

ویرایش شده در توسط aminf14
  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 minutes قبل , aminf14 گفت:

چه بخواهیم یا نخواهیم باید به سمت مستقل شدن بریم و این گزاره که یه مولتی رول از اف 14 یه دهه بعد به چه درد می خوره  به نظرم درست نیست چون طرح هایی از ارتقا اف 15 و حتی اف 16 وجود داره. اینکه کی جنگنده ای بازنشسته بشه به نظرم بنده بستگی به پتانسیل درونی اون جنگنده داره نه عمرش. در مورد اف 15 و اف 16 هر چقدر از عمرشون گذشت با بروز رسانی تبدیل به جنگنده هایی تمام عیار شدند و اف 14 اگه بعضی مسائل و حواشی نبود میتونست دقیقا این مسیرو بره. مورد بعدی ما دفاع مقدس رو تجربه کردیم و دیدیم چه در دفاع مقدس و چه بعدش عدم پشتیبانی کشور سازنده و فروشنده به ما چه دردسرهایی رو برای ما داره. وقتی جنگنده ای متعلق به ماست خیلی بهتر می تونیم اون جنگنده رو اورهال کرده و سراپا نگه داریم تا زمانی که برای اورهال چشممون به دست کشور فروشنده باشه که خدمتی به ما ارائه میده یا نه. در مورد سوخو 35 به نظرم با توجه به تک سرنشینه بودن ،سوخو 35 اولویت خرید از طرف ایران نیست مگر در تعدادی کمتر از سوخو 30 سوخو 30 که ویژگی های سوخو 35 رو داشته باشه و یا سوخو 35 با دو سرنشین  می تونه موهبتی عظیم برای ناوگان هوایی ایران باشه.

دوست عزیز اگر نیروی هوایی قصدش درگیری با تروریست ها باشه سخن شما درسته 

و گرنه الان که حتی پاکستان داره روی جنگنده نسل پنج کار میکنه امریکا و اسراییلم مدتهاست که از نسل پنجم استفاده می کنند سوخو 35 به چه درد می خوره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوخو 35 شاید قدرتمندترین جنگنده نسل  ++۴ باشه  جنگنده های نسل 5 کاری سخت برای گذر از فیلتر مقاومتی این جنگنده خواهند داشت. در مورد جنگنده نسل پنجم خواستنش که مطلوبه ولی فعلا از نظر تکنولوژی نه توان رسیدن به اون رو داریم به تنهایی و نه امکان ساخت این جنگنده به صورت اشتراکی هست. در مورد سوخو 57 ( پکفا) هم که خبرهای خوشحال کننده ای از اون به گوش نمیرسه که بشه بهش دل بست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فکر میکنم استراتژی ما ساختن و کار کردن روی موشکهای بالستیک هست و بیشترین انرژی و هزینه در اون زمینه میشه با توجه به تحریم ها و وضع اقتصادی

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
19 hours قبل , MR9 گفت:

حالا بر خلاف نظر جنابعالی که ارزشمند هم هست ، معتقدم  اصولا تمام کار ما باید متناسب با تهدید باشد ( که همین فقره اف-14 هم پاسخ به تهدید مشخصی بود )  این طراحی برنامه بدون توجه به تهدید ، وضعیت الان را برای ما ر قم زده  

ضمن اینکه بحث خرید به هیچ عنوان ایجاد توازن قوا با ایالات متحده ( بعنوان یک تهدید غیر همتراز )  نیست ، بحث تهدیدات منطقه ای کلاسیک  مثل عراق ، پاکستان ، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ... هست . برای همین برای پر کردن شکاف بین ما و اینها سریعترین راه ، ورود به حوزه خرید و همزمان جلو بردن طرح های بومی با همکاری طرف دوم هست

البته دقت بفرمایید که الزام نیروی هوایی (اف-15 ) با الزامات نیروی دریایی تفاوت داشت .  اف-15 باید با تهدید هوایی مقابله می کرد ( جنگنده برتری هوایی ) ولی تامکت با هدف خنثی سازی موشکهای کروز روسی و دفاع از ناوگان طراحی و تولید شد . به همین دلیل شما این تفاوت را  می بینید

 

با این جمله "تمام کار ما باید متناسب با تهدید باشد" موافق هستم و در همین راستا مساله زمانبر بودن دستیابی به توازن قوای هوایی را مطرح کردم.

 

برای رسیدن به توازن قوا باید به مساله از دو بعد کلان و خرد نگاه کنیم ، در سطح کلان تمام مولفه های قدرت را در نظر گرفته و با فرض استفاده مناسب و هماهنگ از آنها ، برآیند حاصل ما را به توازن قوا می رساند که شامل نیروی هوایی ، زمینی ، دریایی و ... می گردد. اما از نظر خرد مساله را بصورت موضوعی در نظر گرفته و سعی میشود در حوزه برتری حریف ، خود را به آن سطح برسانیم ، مشخص است که در برابر کشوری مثل آمریکا ، ایران منابع کافی جهت دستیابی به توازن قوای خرد و موضوعی را ندارد و باید بر توازن قوای کلان و کلی متمرکز شود. اینکه در مجموع برآینده نیروهای عمل کننده ایرانی ، که شامل طیف وسیعی از تجهیزات و اقدامات از شبکه کشف راداری و پیش اخطار گرفته تا فرماندهی و جنگال و هواگردهای رزمی سرنشین دار و بی سرنشین و یگان های پدافندی زمین به هوا ، از برآیند نیروهای عمل کننده طرف مقابل ، امتیاز بیشتری داشته باشند. این را در نظر بگیریم که هیچ کشوری امکان بکارگیری تمام امکانات خود را صرفا در یک جبهه ندارد و این محدودیت با افزایش هژمونی و حوزه نفوذ کشورها ارتباط مستقیم دارد ، آمریکا هم هرگز امکان انتقال تمام قوای نظامی خود را صرفا برای مبارزه با کشوری چون ایران یا هر کشور دیگری نخواهد داشت ، بخشی از این نیروها را برای تامین امنیت خاک اصلی و آمریکا شمالی ، بخشی برای اروپا ، اقیانوس آرام ، اقیانوس اطلس ، جنوب شرق آسیا و ... در حالت بلوکه قرار دارند. در بهترین حالت و در صورت دستیابی به توافقات ضمنی با روسیه و چین مانند زمانی که با گورباچف رهبر شوروی توافق شد ، می توان انتظار داشت در حدود یک سوم قوای نظامی را به یک منطقه از جهان بتواند اعزام کند. در سال 1991 در حدود 1800 هواپیمای رزمی به منطقه اعزام شد که دو سوم آنها متعلق به آمریکا بود و این در حالی بود که این کشور در آن زمان با توجه به شرایط جنگ سرد در حدود 7 هزار هواپیمای رزمی در اختیار داشت. امروز در حدود 3 هزار هواپیمای رزمی در اختیار داشته و این تعداد را در بین یگان های مختلف در سرتاسر پایگهای نظامی داخلی و خارجی تقسیم نموده است و با توجه به شرایط جهانی و تهدیدات جدید از سوی چین ، روسیه ، کره شمالی و ... در بیشترین حالت امکان اختصاص بیش از هزار فروند را به یک منطقه خاص نخواهد داشت. این هزار فروند را ظرفیت عملیاتی نهایی آمریکا در برابر قدرتهای منطقه ای فرض بگیرید. البته در یک جنگ جهانی و در برابر چین و روسیه ظرفیت کامل را بکار میبرند.

 

ظرفیت رزمی آمریکا در حدود هزار فروند هواپیمای رزمی سرنشین دار ، در مقابل ظرفیت رزمی کشورهای منطقه به چه میزان است؟ هر کدام از کشورهای تهدید کننده ایران شامل عربستان ، اسرائیل ، ترکیه ، پاکستان و ... حداقل 300 فروند هواپیمای عملیاتی در اختیار دارند. اگر هم کشورهای عربی در صورت جنگ با ایران بصورت هماهنگ عمل کرده با توانی بیش از 500 فروند عملیاتی روبرو خواهیم بود. پس در نتیجه تفاوت بین تهدید از جانب آمریکا با تهدیدات منطقه ای در حد 30 الی 50 درصد با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت به حدی نمی باشد که در صورت دستیابی به توازن قوا در مقابل یکی ، در برابر دیگری بصورت کامل ناتوان باشیم. با دستیابی به توازن کامل منطقه ای ، در برابر آمریکا هم به توازن نسبی 50 درصدی خواهیم رسید.

 

الان مساله اصلی رو مورد بررسی قرار دهیم. زمان و هزینه. دهه هشتاد فرصت طلایی بود که با درآمدهای هنگفت ارزی امکان بازسازی چندین باره نیروی هوایی را داشتیم و استفاده نشد. امروز از نظر منابع مالی در وضعیت مطلوب قرار نداریم. حتی فرض تخصیص سالانه یک میلیارد دلار هم دور از ذهن می باشد. یا باید سراغ روشهای ابتکاری مانند نفت و گاز در برابر خرید نظامی برویم ، یا هم این منابع اندک را صرف افزایش کمی و سپس کیفی اختصاص داد. اگر قرار باشد سراغ خریدهای گران قیمت مانند سوخو35 رفت ، هزینه تمام شده هر فروند با احتساب هزینه های آموزش خلبان و پرسنل زمینی ، مهمات ، قطعات یدکی ، تجهیزات زمینی و تعمیرات و ... بالای 80 میلیون دلار خواهد بود ، فرضا با یک میلیارد دلار در سال ، 12 فروند می توان خریداری نمود. تاثیر خاصی بر توازن قوا نخواهد داشت. اما اگر جنگنده کم هزینه ای مانند کوثر را به تولید انبوه رساند که با تمام امکانات مناسب قیمت تمام شده ای در حدود 20 میلیون دلار داشته باشد ، هر سال 50 فروند یعنی 3 اسکادران رزمی جدید به نیروی هوایی اضافه میشود که توان عملیاتی را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. در کنار آن در صورت ارتقای میگ29ها به استاندارد SMT و خریداری تعدادی میگ35 که بتوان جمعا 3 الی 4 اسکادران عملیاتی مثلا در تهران ، تبریز ، بندرعباس و بوشهر داشت ، توازن قوای نسبی با کشورهای منطقه تا 10 سال تامین میشود. در این فرصت 10 ساله هم امکان به تولید رساندن طرح پی14 وجود دارد.

 

19 hours قبل , MR9 گفت:

حالا در این حوزه هم جنابعالی را به مصاحبه استاد خلبان تامکت ، جناب "جراح" دعوت می کنم ، ایشان مفصل شیوه های بهره گیری از بال متحرک تامکت را توضیح دادند که در جای خودش بسیار آموزنده هست . 

 

این مصاحبه رو در مجله صنایع هوایی خوانده ام. جالب و مفید است. در مقابل اساتید تامکت که علاوه بر سالها پرواز ، تجربه هشت سال جنگ را در کارنامه دارند ، حرف زیادی برای گفتن نیست.

 

اما تنها این نکته را عرض کنم که شرایط امروز با سی سال قبل بسیار تفاوت کرده است. همین میگ29 قدرت داگفایت به مراتب بیشتری از تامکت دارد ، سالها قبل ، در شبیه ساز پرواز تقریبا تمام هواگردها را که تست کردم به ترتیب از نظر داگفایت این تقسیم بندی بدست آمد : 1- سوخو27 و اف15 در رتبه نخست ، میگ29 و سوخو33 و اف16 و میراژ2000 در رتبه بعدی ، در تست شبیه سازی با یک فروند میگ29 و اف15 توانستم 6 فروند تامکت را سرنگون کنم ، با یک فروند اف15 هم چند فروند میگ29 سرنگون شد و ... در نبردهای فامد نیز اف15 و سوخو27 با توجه به قدرت مانور بالا شانس فرار بیشتری در مقابل موشکهای میانبرد داشتند و این مساله را به عنوان مثال در جنگ یمن و فرار اف15 از چنگ موشک آر27تی مشاهده کردید ، در حالی که تورنادو نتوانست چنین کاری انجام دهد.

نبردهای امروزی در صورت برابری تکنولوژیک اجبارا به نبرد نزدیک و داگفایت کشیده می شود ، دلیل آن پنهانکاری و پادهای اخلالگر قوی است که امکان شلیک از دور را از بین برده است. در چنین حالتی در برابر جنگنده ای مثل اف22 که قدرت مانور فوق العاده ای دارد که حتی از اف15 نیز بیشتر است ، باید به سمت جنگنده ای رفت که بتواند در میدان نبرد بقاپذیری بیشتری داشته باشد ، یک بخش مربوط به پنهانکاری است ، بخش دوم جنگ الکترونیک و سنسورهای هشدار دهنده و بخش سوم قدرت مانور و نرخ گردش و اوج گیری سریعتر از رقیب. در نهایت کار به کیفیت موشک و رادار میرسد که در فاصله نزدیک تقریبا تمام آنها بصورت مشابه عمل میکنند و حتی امکان دارد نبرد به داگفایت و استفاده از موشک حرارتی یا توپ نیز بکشد. در جنگ تحمیلی مشکل اصلی اف14 در همین نبرد داگفایت بود و جنگنده های عراقی قدرت مانور به مراتب بهتری داشتند و در مقابل توان مانور کم و ضعف موتور در پرنده ایرانی ، تنها با تخصص و شجاعت خلبانان ایرانی تا حدودی جبران شد ، اما امروز با افزایش قدرت مانور و سنسورهای هدفگیری که امکان شلیک موشکهای حرارتی تا 140 درجه اختلاف زاویه ای را دارند ، کار غیرممکن میشود. باید به سمت گزینه های به روزتری برویم.

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم ا...

برای بحث به تاپیک نیروی هوایی منتقل شد

--------------

 

سلام علیکم

53 minutes قبل , SAEID گفت:

 

با این جمله "تمام کار ما باید متناسب با تهدید باشد" موافق هستم و در همین راستا مساله زمانبر بودن دستیابی به توازن قوای هوایی را مطرح کردم.

 

اینمساله کاملا صحیح هست ، ایجاد توان هوایی در بازه زمان قابلیت اجرا دارد

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

 مشخص است که در برابر کشوری مثل آمریکا ، ایران منابع کافی جهت دستیابی به توازن قوای خرد و موضوعی را ندارد و باید بر توازن قوای کلان و کلی متمرکز شود. اینکه در مجموع برآینده نیروهای عمل کننده ایرانی ، که شامل طیف وسیعی از تجهیزات و اقدامات از شبکه کشف راداری و پیش اخطار گرفته تا فرماندهی و جنگال و هواگردهای رزمی سرنشین دار و بی سرنشین و یگان های پدافندی زمین به هوا ، از برآینده نیروهای عمل کننده طرف مقابل ، امتیاز بیشتری داشته باشند. این را در نظر بگیریم که هیچ کشوری امکان بکارگیری تمام امکانات خود را صرفا در یک جبهه ندارد و این محدودیت با افزایش هژمونی و حوزه نفوذ کشورها ارتباط مستقیم دارد ، آمریکا هم هرگز امکان انتقال تمام قوای نظامی خود را صرفا برای مبارزه با کشوری چون ایران یا هر کشور دیگری نخواهد داشت ، بخشی از این نیروها را برای تامین امنیت خاک اصلی و آمریکا شمالی ، بخشی برای اروپا ، اقیانوس آرام ، اقیانوس اطلس ، جنوب شرق آسیا و ... در حالت بلوکه قرار دارند. در بهترین حالت و در صورت دستیابی به توافقات ضمنی با روسیه و چین مانند زمانی که با گورباچف رهبر شوروی توافق شد ، می توان انتظار داشت در حدود یک سوم قوای نظامی را به یک منطقه از جهان بتواند اعزام کند. در سال 1991 در حدود 1800 هواپیمای رزمی به منطقه اعزام شد که دو سوم آنها متعلق به آمریکا بود و این در حالی بود که این کشور در آن زمان با توجه به شرایط جنگ سرد در حدود 7 هزار هواپیمای رزمی در اختیار داشت. امروز در حدود 3 هزار هواپیمای رزمی در اختیار داشته و این تعداد را در بین یگان های مختلف در سرتاسر پایگهای نظامی داخلی و خارجی تقسیم نموده است و با توجه به شرایط جهانی و تهدیدات جدید از سوی چین ، روسیه ، کره شمالی و ... در بیشترین حالت امکان اختصاص بیش از هزار فروند را به یک منطقه خاص نخواهد داشت. این هزار فروند را ظرفیت عملیاتی نهایی آمریکا در برابر قدرتهای منطقه ای فرض بگیرید. البته در یک جنگ جهانی و در برابر چین و روسیه ظرفیت کامل را بکار میبرند.

 

ظرفیت رزمی آمریکا در حدود هزار فروند هواپیمای رزمی سرنشین دار ، در مقابل ظرفیت رزمی کشورهای منطقه به چه میزان است؟ هر کدام از کشورهای تهدید کننده ایران شامل عربستان ، اسرائیل ، ترکیه ، پاکستان و ... حداقل 300 فروند هواپیمای عملیاتی در اختیار دارند. اگر هم کشورهای عربی در صورت جنگ با ایران بصورت هماهنگ عمل کرده با توانی بیش از 500 فروند عملیاتی روبرو خواهیم بود. پس در نتیجه تفاوت بین تهدید از جانب آمریکا با تهدیدات منطقه ای در حد 30 الی 50 درصد با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت به حدی نمی باشد که در صورت دستیابی به توازن قوا در مقابل یکی ، در برابر دیگری بصورت کامل ناتوان باشیم. با دستیابی به توازن کامل منطقه ای ، در برابر آمریکا هم به توازن نسبی 50 درصدی خواهیم رسید.

 

این بحث یک مقداری پیچیده است و باید بیشتر روی ان تمرکز داشته باشیم .

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

الان مساله اصلی رو مورد بررسی قرار دهیم. زمان و هزینه. دهه هشتاد فرصت طلایی بود که با درآمدهای هنگفت ارزی امکان بازسازی چندین باره نیروی هوایی را داشتیم و استفاده نشد.

 

کاملا درست هست ، یکی از نقدهای که به ساختار نیروهای مسلح ما وارد هست و ظاهرا جوابی هم برای آن وجود ندارد ، ازدست دادن فرصتهای گرانبهایی بود در بازه زمانی انتهای دهه 70 تا اواخر دهه هشتاد شمسی ، در اختیار ما قرار گرفت و استفاده نشد .

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

 اگر قرار باشد سراغ خریدهای گران قیمت مانند سوخو35 رفت ، هزینه تمام شده هر فروند با احتساب هزینه های آموزش خلبان و پرسنل زمینی ، مهمات ، قطعات یدکی ، تجهیزات زمینی و تعمیرات و ... بالای 80 میلیون دلار خواهد بود ، فرضا با یک میلیارد دلار در سال ، 12 فروند می توان خریداری نمود. تاثیر خاصی بر توازن قوا نخواهد داشت.

 

این مورد نیاز به تبصره دارد ، ببینید ، نیروی هوایی بالذات یک نیروی پیچیده و گران قیمت هست ، یعنی اگر قصد ایجاد یک نیروی رزمی با قابلیت آفند یا پدافند موثر وجود داشته باشد ، بطور قطع و بدون هیچ شکی باید سرمایه گذاری سنگینی در حوزه سخت افزار و نیروی انسانی روی آن صورت بگیرد (  استناد میشود به هزینه های IIAF در سالهای دهه 50 خورشیدی در حوزه آموزش ، چه در داخل و چه بصورت اعزام دانشجو ) . بطور طبیعی ، شاید در قرن بیستم ، ایجاد یک نیروی هوایی ساده و کم هزینه با صدور جنگنده هایی نظیر F-5A ممکن به نظر می رسید ولی در حال حاضر وضعیت تهدید به گونه ای هست که شعار " جنگنده ارزان و ساده " عملا برای خنثی سازی تهدید قابلیت اجرا ندارد . هر دلاری که برای نیروی هوایی هزینه میشود ، عملا یک  سرمایه گذاری موثر برای آینده استما تجربه آموزش نیروی انسانی نیروی هوایی ایران توسط مجرب ترین اساتید خلبان نیروی دریایی ایالات متحده که همه انها تجربه حضور در ویتنام را هم داشتند و ایضا" پرسنل هوانیروز ارتش ایران  توسط اساتید خلبان حاضر در جنگ ویتنام را داریم  )  در نتیجه ، ارقامی که فرمودید ، حتی اگر " گران قیمت " هم به نظر برسند ، در برابر تهدیدی که قرار هست در برابر آن قرار بگیرند و هزینه های سربار ناشی از تسلط دشمن بر آسمان خودی واز میان رفتن زیرساختها و .... عملا ارزان محسوب میشوند

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

اما اگر جنگنده کم هزینه ای مانند کوثر را به تولید انبوه رساند که با تمام امکانات مناسب قیمت تمام شده ای در حدود 20 میلیون دلار داشته باشد

 

 

در خصوص هزینه تولید کوثر ، به مانند هزینه های تولید موشکهای بالستیک ، ما هیچ سند قابل اتکاء که این ارقام را تایید کند ، در اختیار نداریم ، طبیعتا نمیشود روی این رقم ها بعنوان یک استدلال محکم ، اتکاء داشت . ضمن اینکه مجدد عرض میشود شعار " جنگنده ارزان و ساده " امروز توانایی تامین نیازمندی نیروی هوایی نیست .

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

 هر سال 50 فروند یعنی 3 اسکادران رزمی جدید به نیروی هوایی اضافه میشود که توان عملیاتی را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. در کنار آن در صورت ارتقای میگ29ها به استاندارد SMT و خریداری تعدادی میگ35 که بتوان جمعا 3 الی 4 اسکادران عملیاتی مثلا در تهران ، تبریز ، بندرعباس و بوشهر داشت ، توازن قوای نسبی با کشورهای منطقه تا 10 سال تامین میشود. در این فرصت 10 ساله هم امکان به تولید رساندن طرح پی14 وجود دارد.

 

بطور قطع ، عطف به  مورد  بالا ، اینکه ما در شرایط فعلی بتوانیم درسال 50 فروند جنگنده تولید کنیم ، مقداری شبهه و تردید وجود دارد .( براساس اطلاعات امروز / اسفند 98 )  

 

ولی در خصوص فالکروم های نیروی هوایی ، شاید شیوه ای که هند در پیش گرفت برای این کار ، مصداق خوبی باشد icon_arrowd

 

بر 30 بهمن 1397 در 12:31 , MR9 گفت:

 

 

به اعتقاد برخی ناظران نظامی ، این سیگنال جدید از سوی روسها ، تنها پس از آن ارسال شد که نیروی هوایی هند از قصد خود برای  خرید تعداد افزون تری از جتهای MiG-29UPG بعنوان یک راه حل موقت برای گسترس سازمان رزم جتهای میان وزن خود تا عملیاتی شدن کامل ناوگان سوخو-30 رونمایی نمود .

بنابراین ، اگر تا پیش از این تاریخ ، ادامه حیات برنامه  میگ-35 ، نگرانی اصلی این شرکت روسی بشمار میرفت ، اعلام آمادگی برای انتقال فناوری ، طور قطع ، افزایش فروش و همچنین  بازار یابی ساده تر محصول روسی را فراهم می نماید.

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

 در این فرصت 10 ساله هم امکان به تولید رساندن طرح پی14 وجود دارد.

 

در مورد پی- 14 هم این مورد خدمت شما عرض شد icon_arrowd

 

20 hours قبل , MR9 گفت:

بعنوان مثال گرومن زمانی که قصد داشت "تیر دستک " ( box beam) تامکت را طراحی و بسازد ، 2 مسیر داشت . یکی ساخت سازه با روش سنتی پیچ و مهره و دومی جوشکاری با پرتو الکترونی برای ساخت این قسمت از جنس فلز تیتانیوم  بود . اگر اولی را استفاده می کرد ، وزن زیادی را به بدنه تحمیل می کرد و این به صرفه نبود ولی رفت سراغ دومی که بعد از اتمام کار ، نزدیک به 900 پاوند از وزن این بخش را کاهش داد . الان نقطه ابهام اینجاست که آیا این فناوری ( جوشکاری با پرتو الکترونی  ) را روی تیتانیوم  اصولا داریم ، و اگر داریم  به صرفه هست برای ما به منظور تولید سازه یا خیر

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

اما تنها این نکته را عرض کنم که شرایط امروز با سی سال قبل بسیار تفاوت کرده است. همین میگ29 قدرت داگفایت به مراتب بیشتری از تامکت دارد ،

 

فلسفه این دوتا ( فالکروم / تامکت ) شاید مقداری متفاوت باشد . فالکروم بعنوان یک جنگنده دفاع نقطه ای ، تخصصی می بایست وارد نبردهای نزدیک بشود ولی تامکت بعنوان یک رهگیر برای نیروی دریایی ، عملا نیازی برای ورود به داگفایتهای پر و پیچ خم ندارد ، هر چند بعنوان یک جنگنده سنگین ناونشین ، یک مزیت آشکار را ثبت کرده

 

oooooooooooooooooo.jpg

 

نمودار روبانی یک درگیری هوایی تمرینی میان یکفروند تامکت نیروی دریایی و یکفروندF-4 J  نیروی هوایی ارتش ایالات متحده

1- درگیری در  ارتفاع پروازی 17000 پایی آغاز می گردد و جنگنده F-4 J چیزی در حدود 1000 پا از تامکت عقب تر است و سرعت هردو در حدود 850 کیلومتر درساعت می باشد .

2- تامکت با یک گردش جداشونده شدید بسمت راست و بالا (با فشار 7/4 جی ) و بسرعت در خارج از محدوده دید فانتوم قرار می گیرد .

3- اختلاف فاصله جبران شده و خلبان تامکت بلافاصله خود را وارونه کرده تا دید بهتری نسبت به دشمن پیدا کند .

4- اجرای مانور قیچی غلتان

5- پانزده ثانیه پس از شروع درگیری ، تامکت موفق می شود در پشت فانتوم قرار گیرد

6 - تامکت در موقعیت شلیک قرار گرفته و پایان ماجرا

فقدان ترس در اجرای چنین مانورهایی ، بویژه اجرای مانورهای رزم هوایی با زاویه حمله 50 درجه و اجرای غلتهای 360 درجه ای ، در هر خلبانی حس اعتماد به نفس فوق العاده ای را ایجاد خواهد کرد .

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

نبردهای امروزی در صورت برابری تکنولوژیک اجبارا به نبرد نزدیک و داگفایت کشیده می شود ، دلیل آن پنهانکاری و پادهای اخلالگر قوی است

 

حالا بنده اعتقاد دارم که فناوری باعث شده تا  کمتر شاهد  داگفایت  باشیم ، فناوری موشکهای برد بلند ، پنهانکاری برای در امان ماندن از شناسایی توسط دشمن دربردهای طولانی و .... این مساله را اثبات می کند که عصر داگفایت تقریبا" روبه پایان است ولی هنوز تمام نشده

 

53 minutes قبل , SAEID گفت:

در جنگ تحمیلی مشکل اصلی اف14 در همین نبرد داگفایت بود و جنگنده های عراقی قدرت مانور به مراتب بهتری داشتند و در مقابل توان مانور کم و ضعف موتور در پرنده ایرانی ، تنها با تخصص و شجاعت خلبانان ایرانی تا حدودی جبران شد ، اما امروز با افزایش قدرت مانور و سنسورهای هدفگیری که امکان شلیک موشکهای حرارتی تا 140 درجه اختلاف زاویه ای را دارند ، کار غیرممکن میشود. باید به سمت گزینه های به روزتری برویم.

 

در دفاع مقدس هم اگر به لیست شکارهای تامکت نگاه کنیم ، اکثر شکارها دربردهای زیاد ثبت شده ( شلیک های فامد ) و هر وقت تامکت خودش را درگیر داگفایت کرده ، مشکل ایجاد شده ( مثل یک ، دو یا سه مورد شکار تامکت توسط میراژها ) 

 

در مجموع ، ترکیب سوخو-35 / میگ-35 ( و نه یک گزینه بلند پروازانه ای مثل سوخو-57 ) یا حتی سوخو-30 شایدما را از این وضعیت مقداری نجات بدهد

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 hours قبل , MR9 گفت:

 

در مجموع ، ترکیب سوخو-35 / میگ-35 ( و نه یک گزینه بلند پروازانه ای مثل سوخو-57 ) یا حتی سوخو-30 شایدما را از این وضعیت مقداری نجات بدهد

با چه نسبتی ؟به نظرم حداقل دو برابر تعداد میگ35های سفارشی سوخو35سفارش بدیم

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سوخو 35 جنگنده ای بسیار گران قیمته و حتی خریداری 12-24 فروندش هم موهبتیه برای ما البته بشرطی این مقدار در ترکیب با حداقل 100 جنگنده سوخو 30 باشه وگرنه در توازن کلی فرقی ایجاد نمیکنه. در مورد میگ 35 با توجه به گرفتاری شرکت میگ خرید 30-40 فروند میگ 35 در کنار به روز رسانی میگ های 29 ایران به میگ 29 smt می تونه می تونه آسمان ایران رو برای هر جنگنده مهاجمی تبدیل به جهنم کنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

طرح p-14 چیه؟ نشنیده بودم ، ربطی به اف ۱۴ داره؟

ویرایش شده در توسط M-ATF

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 hours قبل , SAEID گفت:

هر سال 50 فروند یعنی 3 اسکادران رزمی جدید به نیروی هوایی اضافه میشود که توان عملیاتی را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد

معمولا هر اسکادران شامل چند فروند میشه؟ و اینکه عواملی مثل بودجه یا تناژ جنگنده روی این قضیه تاثیر داره یا اینکه یه استاندارد جهانی براش هست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, M-ATF گفت:

طرح p-14 چیه؟ نشنیده بودم ، ربطی به اف ۱۴ داره؟

طرح پی -14 ، ایده برادر عزیز جناب "سعید " هست برای تولید تامکت با بال ثابت شبیه به طرح   303F گرومن 

 

z7pZsJ-UserView-0.png

 

3 hours قبل , arjemandi گفت:

با چه نسبتی ؟به نظرم حداقل دو برابر تعداد میگ35های سفارشی سوخو35سفارش بدیم

 

 

حقیقتا گفتن نسبت سخت هست چون ما هیچ اطلاعات موثقی از درون نیرو نداریم که قصد انها برای بازسازی چه ماهیتی دارد ، هر چیزی که اینجا گفته میشود ، صرفا" حدسیات هست و نه بیشتر ( فقط هم در حوزه هواگردهای رزمی ) یعنی بحث ترابری و بالگردها را اصلا حساب نمی کنیم 

 

اگر مبناء ما همان خبر چندین سال پیش 250 فروندی باشد ، ترکیب SU-30SM و نمونه ارتقاء پیدا کرده سوخو-25 ( سوخو-39 ) شاید در میان مدت ، تا مقداری وضعیت بهبود پیدا کند ، برای ما مفید باشد

 

Su_30SM_fighter_jet_officially_accepted_   1200px-Su-25TM.jpg

 

نظر شخصی برای انتخاب جنگنده دو موتوره سوخو-30 ، ایجاد یک فضای تنفس برای ناوگان تامکت هست تا سر فرصت ، یک ارتقاء بومی کامل روی آنها صورت بگیرد، تا برای دوره دوم  خدمت خودشون آماده شوند ، ضمن اینکه میشود مهمات بومی هوا به هوا و هوا به زمین را با آنها تطبیق داد تا در زمان بحران ، انعطاف پذیری نیرو بیشتر شود. سوخو-39 هم ، اگر خط تولیدی برای آنها باشد برای ایجاد یک زمینه لازم برای گسترش قابلیت پشتیبانی نزدیک در کنار اف-5 ، کوثر و اف-4 هست . ضمن  اینکه اگر خرید هوشمندانه ای  وجود داشته باشد ، در همین مسیر ، بحث ارتقاء فنسرها و فالکروم ها را هم میشود پیگیری کرد . ولی باز هم عرض می کنم ، این فقط یک نظر خام هست و نه بیشتر 

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

5 hours قبل , MR9 گفت:

 اینکه ما در شرایط فعلی بتوانیم درسال   

در مجموع ، ترکیب سوخو-35 / میگ-35 ( و نه یک گزینه بلند پروازانه ای مثل سوخو-57 ) یا حتی سوخو-30 شایدما را از این وضعیت مقداری نجات بدهد

 خب سوخو ۳۵ اساسا یک طرح موقتی و زود گذر از فلانکر است. یک پیش زمینه برای سوخو۵۷! بنظرم دوستان باید این مطلب رو در نظر بگیرند.سوخو۳۵ خیلی لاکچری بازی هستش. بزودی روس ها سوخو۵۷ رو ترجیح میدن و ما میمونیم و یک جنگنده گران قیمت و با کمبود قطعات!!!

 

میگ ۳۵ هم اساسا ضعف های جد بزرگوار خودش میگ ۲۹؛ یعنی وزن کم محموله و برد کم که  هر دو حاصل ابعاد کوچک هستند رو در اختیار داره. هر دو این ضعفها برای ایران یک اولویت هستند. ایران  به یک جنگنده ای نیاز داره که بتونه ماموریت های برد بلند رو تا اقیانوس هند به سرانجام برسونه!  در مورد میگ ۳۵ ما خودمون رو باز درگیر ضعف کرده و بعد چند سال مجدد با بحران روبه رو میشیم. میگ ۳۵ گزینه ی اطمینان بخش و تمام کننده ای نیست. کشندگی کافی را ندارد.

*به نظر من بهترین گزینه برای ایران ترکیبی از سه جنگنده است! 

۱- سوخو۳۰ اس ام

دلیل بسیار سادست یک جنگنده تمام عیار و چند منظوره که قابلیت اپدیت بسیار دارد. روس ها این جنگنده رو به گونه ای ساختن که مشتری هر چی دلش بخواهد بر رویش نصب میکند. سوخو ۳۰ بسیاری از قابلیت های پروازی سوخو ۳۵ رو دارد و البته ما میتونیم یک رادار ارایه فازی فعال حتی قدرتمند تر از چیزی که در میگ۳۵ هست رو براش تهیه کنیم!! تامین قطعات برای سوخو۳۰ بسیار ساده تر است. کشور هند و چین و ... همه از دارندگان و حتی سازندگان قطعات این جنگنده هستند! ما حتی میتونیم موتور این جنگنده رو از چین وارد کنیم! سوخو۳۰ گزینه بسیار مناسبی برای نیروی هوایی ایران بخصوص در بعد عملیات دریایی است. برد بالای این جنگنده و همچنین حمل حجم زیاد محموله علی الخصوص کروز های دوربرد یک مزیت بزرگ در عملیات های دریایی ما ایفا میکند. نقش زمینی که غیر قابل چشم پوشی است. ایران برای رفع یک نیاز متوسط نیاز به اساین ن جنگنده در تعداد نسبتا مناسب دارد.

۲- جی ۱۰

دلیل اصلی من برای  خرید این جنگنده؛تعداد است. ما برای رفع کمیت به یک جنگنده ارزان قیمت داریم. در نسخه ای از جی ۱۰ از  خروجی پیشران سه بعدی استفاده شده که یک جهش فناوری میتونه باشه برای ما! جی ۱۰  بر روی کاغذ جنگنده قابلی هست. دوستان اساسا باید دیدگاه شون رو نسبت به تسلیحات ساخت چین عوض کنند. جی ۱۰ هم یک جنگنده چند منظوره و با رادار ارایه فازی فعال است. توان هوایی چین با یک پیشرفت چشمگیر در ده سال به اینجا رسیده. حال دنیا مجبور است به قدرت هوایی چین احترام بگذارد. خرید جی ۱۰ در تعداد بسیار زیاد و سپردن نقش دفاع نقطه ای و البته نقش پشتیبانی نیروی زمینی و خیلی از ماموریت های قابل تصور  دست  نیروی هوایی ما ر بسیار  باز کرده و در عمل و در ترکیب با سوخو ۳۰ و جنگنده بعدی پیشنهاد شده موثر واقع خواهد شد و نتیجه اینکه با پول کم  نیروی هوایی بزرگ و یک دست و چند منظوره ای در اختیار خواهیم داشت.

۳- یک جنگنده نسل پنجم (سوخو۵۷ یا جی۲۰)

بجای خرید سوخو۳۵ و یا سوخو۳۴ . ما باید در فکر خرید قطعی یک نسل پنجم باشیم. همین الانشم رقبای ما یعنی اسرائیل و ترکیه و... برنامه های نسل پنج خودشون رو اجرایی میکنند! نسل پنج ما باید طیف وسیعی از ماموریت های سرکوب هوایی رو انجام بده. اساسا جنگنده نسل ۵ ما باید با اولویت پر کردن خلع  پدافند و نبرد هوایی و البته جنگ نوین باشه( هدایت پهپاد و...). 

جنگنده نسل پنج برای تکمیل برنامه های یک نیروی هوایی ضروری و گرنه همیشه باید اضطراب قدرت  جنگنده های پنهان دشمن را باشیم. 

پ ن: دوستان یک مطلب را در نظر بگیرید. ما هیچ وقت نباید عزت کشور را زیر پا بگذاریم و خرید خود را به ناچار انجام دهیم.  این که چون یک جنگنده نیاز داریم ده تا سلاح بنجل باید بخریم اصلا کار درستی نیست. بهتر که بر سر تعداد این موضوع رو حل کنیم تا بر سر تنوع. 

ان شاءالله  که خرید هوایی صورت خواهد گرفت...

  • Like 3
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.