sepehr

تاپیک جامع سرلشکر شهید منصورستاری (عکس ، خاطره ، فیلم و ... )

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

از:سرهنگ حسين عباسي

نوعی سیستم جدید برای نیروی هوایی از چین خریداری شده بود و برای راه اندازی و بهره برداری آن تعدادی پروفسور و متخصص زبده از آن کشور به ایران آمده بودند و با ما کار می کردند.
روزی که قرار بود این سیستم عملیاتی شود از تیمسار ستاری دعوت کردیم در مراسم افتتاحیه شرکت نمایند.بسیاری از مسئولان نیروی هوایی و وزارت دفاع نیز برای شرکت در این مراسم دعوت شده بودند .
آن روز بعد از این که متخصصان چینی را به تیمسار معرفی کردیم از ایشان خواستیم چند دقیقه برای ما سخنرانی کنند.تیمسار هنگامی که پشت تریبون قرار گرفتند آن قدر مسلط به زبان انگلیسی سخنرانی کردند که تعجب حاضرین را برانگیخت.
تیمسار در قسمتی از سخنانشان خطاب به چینی ها گفتند:
یادتان باشد که شما نیامده اید تا پرسنل ما را آموزش بدهید.شما آمده اید از این ها یاد بگیرید اگر کشور شما این سیستم را به ما داده است اولا به این علت است که هواپیمایی که بتواند این سیستم را حمل کند در چین وجود ندارد ثانیا خلبانانی مثل خلبانان ما جسور، با تجربه و شجاع نداشتید ثالثا پرسنل فنی شما مانند پرسنل ما با تجربه و کارکشته نیستند.
سپس ادامه دادند:
یادتان باشد آمریکا دشمن مشترک ایران و چین است. ما و شما یک طرف دیوار هستیم و آمریکا طرف دیگر آن . بنابر این بیایید اطلاعاتمان را درست مبادله کنیم تا دشمن سود نبرد.
پس از آن که سخنرانی تیمسار پایان یافت مسئول گروه چینی به دفترم آمد و گفت:ایشان فرمانده بودند یا یک پروفسور!
گفتم:چطور؟
گفت:من بیشتر کشورهای دنیا رفته ام اما این طور فرمانده نیرو ندیده ام که این قدر اطلاعات وسیع داشته باشد.
چند روز بعد از این مراسم تیمسار ستاری به فیض شهادت نائل آمد و همین گروه چینی در مراسم تشییع پیکرش شرکت کردند.
روحش شاد و یادش گرامی باد

تصویر

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شهید ستاری یکی از بهترینهای نیروی هوایی بود که با شهادت وی ضربه بزرگی به این نیرو وارد شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ايران و ايراني تازنده است بايد به امثال شهيد ستاري افتخار كند icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سال 1327 بود. روستاي ولي آباد ورامين ميزبان نوزادي شد که او را منصور ناميدند. پدر کودک تازه از راه رسيده، شاعري فاضل بود که نه سال بعد ديده از جهان فروبست و خانواده را با تنگدستي تنها گذارد.

«ماتمکده عشاق» ديوان شعري بود که به ميراث از او بر جاي ماند و مايه دلگرمي فرزندان در تحصيل و کسب معرفت شد. منصور دوران ابتدايي را در مدرسه ولي آباد ورامين و دوران تحصيلات متوسطه را در روستاي «يونيک» باقرآباد به پايان رسانيد. او با وجود سختيهاي بسيار و طاقت فرسايي که در راه تحصيل اش وجود داشت با پشتکار و جديت فراوان به کسب علم مي پرداخت. در سال 1346 با پايان يافتن تحصيلات متوسطه وارد دانشکده افسري شد و پس از پايان دوران آموزش به درجه ستوان دومي نائل گشت. سال 1350 بود که براي گذراندن دوره عملي کنترل رادار، راهي کشور امريکا شدو پس از يک سال به ايران بازگشت و به عنوان افسر شکاري نيروي هوايي مشغول به کار شد. سه سال بعد يعني در سال 1354 در کنکور سراسري شرکت کرد و در رشته برق و الکترونيک پذيرفته شد اما با شروع جنگ تحميلي در حالي که بيش از چند واحد به پايان تحصيلات دانشگاهي اش باقي نمانده بود، دفاع از ميهن را ترجيح داده و تحصيل را رها کرد. وي افسري مؤمن، شجاع و تيزهوش بود. طرح ها و ابتکارات زيادي در تجهيز سيستم هاي راداري و پدافندي به اجرا گذارد که سدي محکم در برابر تجاوزات دشمن بود. در سال 1363 به دليل کارايي و لياقتي که از خود نشان داده بود به سمت معاونت عمليات پدافند نيروي هوايي منصوب گشت. سال 1364 زمان ارتقاء او به سمت معاونت طرح و برنامه نيروي هوايي بود. سرانجام اين نيروي متعهد و کارآمد در بهمن ماه 1365 به فرماندهي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب گرديد و تاهنگام شهادت عهده دار اين امر خطير بود و سرانجام اين انسان خلاق و مشتاق پس از گذراندن 46 بهار پربار در سال 1373 به ديدار يار شتافت. يادش هميشه در دلها جاودان باد.


آن سالهاي سخت

سالهايي که به مدرسه مي رفتم سالهاي سخت و پررنجي بود . آن سرماي طاقت فرسا را که تا مغز استخوانم نفوذ مي کرد هرگز از ياد نمي برم. کرخي و سنگيني دستها و پاهايم را که در بوران برف به سياهي مي گرائيد و لبهاي ترک خورد از سرما را که هميشه دردناک و متورم بود. هيچگاه فراموش نخواهم کرد. يادم هست که يک روز که به قصد مدرسه از خانه خارج شدم کولاک شديدي از برف منطقه را فرا گرفته بود. پدر من از دنيا رفته بود و وضعيت مالي خوبي نداشتيم. هيچوقت نمي توانستيم آنقدر پول خرج کنيم که کفش بخريم. هميشه کتاني پارچه اي به پا مي کرديم حتي در روزهاي سرد زمستان کتاني در برف خيس مي شد و به پاهاي ما مي چسبيد و سرما تا عمق جانمان نفوذ مي کرد اما چاره اي جز تحمل آن نداشتيم. آن روز را خوب به خاطر دارم در راه مدرسه بايد از يک تنگه که به دره اي عميق مشرف بود رد مي شدم. با احتياط بسيار در حالي که چشمانم به خوبي نمي ديد از کناره ديوار به جلو رفتم که ناگهان باد شديدي در تنگه پيچيد و مرا چون تکه کاغذي بلند کرد و به قعر دره پرتاب نمود. در برفها فرو رفته بودم و تمام بدنم سنگين و بي حس بود، ناگهان احساس کردم که دارم از هوش مي روم، خطري بزرگ تهديدم مي کرد با تمام توان سعي کردم از جايم بلند شوم و به سختي بسيار، پس از چند بار سقوط، از دره بيرون آمدم. با مشقت زياد از تنگه بيرون رفتم و خودم را به خانه اي رساندم. با آخرين قوايي که برايم باقي مانده بود به در کوبيدم و ديگر چيزي نفهميدم. به هوش که آمدم در اتاقي گرم بودم، آنها مرا نجات داده بودند. ناخنهاي پاهايم سياه شد و افتاد اما خداوند زندگي دوباره اي به من بخشيده بود. تصميم گرفتم از اين فرصت دوباره بهترين استفاده را ببرم.



دلهاي ما با شماست

سال 1357 بود و منصور با درجه سرواني در تهران مشغول به خدمت بودو دل بزرگ او هميشه به آينده مي انديشيد. آن روزها تهران و اکثر شهرهاي ايران صحنه زد و خورد مردم و نيروهاي نظامي بود. از قم به تهران آمدم تا او را ببينم. چهره اي در هم و متفکر داشت. ايشان را از جريانات و اتفاقاتي که در قم مي گذشت مطلع کردم. غمي عميق در چهره اش نشست و انديشه اي بزرگ ذهنش را به تلاطم واداشت. او هم مرا از آنچه در نيروي هوايي مي گذشت مطلع کرد. وقت خداحافظي که رسيد با حالت عجيبي گفت: «تعدادي از پرسنل پدافند نيروي هوايي که فعاليتهاي انقلابي دارند مي خواهند بدانند در اين موقعيت حساس تکليفشان چيست؟ در ارتش بمانند يا آن را ترک کنند و به صف مردم بپيوندند.» او از من خواست تا اين موضوع را از نماينده امام سؤال کنم. به قم که رسيدم نزد نماينده امام (آيت الله محمد يزدي) رفتم و مسأله را طرح کردم. ايشان فرمودند: «در ارتش بمانند ولي براي انقلاب کار کنند، ما نمي خواهيم به ترکيب ارتش دست بخورد.» گفتم: «من نمي توانم مطلب را شفاهي بگويم لطفاً مکتوب بفرماييد.» ايشان هم نامه اي نوشتند و آن را داخل پاکتي قرار دادند و گفتند: « از قول من به اين افسران شجاع سلام برسانيد.» منصور که نامه را خواند چهره اش از هم گشوده شد. آن اندوه قبل ديگر در او موج نمي زد. رو به من کرد و گفت: «سلام ما را به حاج آقا برسانيد و بگوييد اکثر پرسنل نيروي هوايي دلهايشان با شماست و اگر موقعيتي به دست آورند براي پيروزي انقلاب با طاغوت خواهند جنگيد.» يک ماه بعد در 21 بهمن ماه 1357 اين وعده به حقيقت پيوست و نيروي هوايي به صف انقلاب مردم ملحق شد.




آن چهره خاک آلود

شهيد ستاري را همواره علاوه بر يک فرمانده شجاع به عنوان نيروي بسيجي مي شناختم. عمليات والفجر 8 بود، ما از اصل غافلگيري دشمن استفاده کرده و تمام تجهيزاتمان را در استتار کامل نخل ها پنهان کرده بوديم. شهيد ستاري مسئول پدافند هوايي بود و طبق نقشه گام به گام با عمليات هماهنگ بود اما در همان اولين روز شروع کار، سيستم سايت موشکي هاگ توسط دشمن شناسايي شد. عراق هم بلافاصله از سيستم موشکهاي ليزري و ضد رادار خود استفاده کرد و رادارهاي هاگ ما را از کار انداخت. بعد از اينکه سايت موشکي و پدافندي از کار افتاد، حجم بمباران دشمن به شدت افزايش يافت. در واقع ما از نظر پدافند خلع سلاح شده بوديم. عراق اقدام به بمباران شيميايي کرد. صحنه هاي آزار دهنده و عجيبي به وجود آمده بود، به شدت ناراحت و مضطرب بودم. سراغ جناب ستاري را گرفتم اما در آن شرايط حساس کسي از او خبري نداشت. گفتم: «هر طور شده ايشان را پيدا کنيد.» بعد از مدتي شهيد ستاري با چهره اي خاک آلود وارد اتاق شد. با لحن اعتراض آميزي گفتم: «شما کجائيد؟ اينها دارند بچه ها را دسته دسته به شهادت مي رسانند، يک فکري کنيد.» چهره ستاري آرامش خاصي داشت. گفت: «در منطقه عملياتي بودم، سايت هاگ را راه اندازي کرديم و حالا در حال حفاظت از آسمان منطقه است. آرامش عميقي وجودم را فرا گرفت. جلوي بمبارانهاي دشمن گرفته شوده بود.


بالاترين نشان

براي شرکت در مراسم سالروز استقلال پاکستان، همراه شهيد ستاري به آن کشور سفر کرديم، در کنار اين مراسم، برنامه هايي را براي هيئت ايراني تدارک ديدند، تا از مراکز نظامي کشور بازديد کنند. يکي از مراکز که براي بازديد در نظر گرفته شده بود، مرکز سيستم ارتباطات راداري بود، اين سيستم به وسيله مهندسين امريکايي تهيه شده بود، و طرز کار آن اينگونه به نظر مي رسيد که در يک اتاق اصلي، اطلاعات همه رادارهاي موجود در کشور دريافت مي شد. فرمانده نيروي هوايي پاکستان، (ژنرال حکيم) مشغول ارائه اطلاعاتي کلي درباره روش کار آن سيستم بود، که تيمسار سؤالاتي را پيرامون نحوه عملکرد سيستم و مسايل فني هواپيما پرسيد سؤالات کاملاً تخصصي بود. پس از پايان بازديد ژنرال حکيم به خانم بي نظيربوتو گفت: «فرماندهان نيروي هوايي زيادي را ملاقات کرده ام، ولي تا اين لحظه فرماندهي را به دانايي، دانشمندي و با هوشي تيمسار ستاري که در مسايل غير از تخصص سيستمهاي رادار خود تبحر داشته باشد، نديده ام. روز بعد «غلام اسحاق خان» رئيس جمهورپاکستان مراسمي را جهت تجليل از تيمسار ستاري تدارک ديد. در آن مراسم بود که بالاترين نشان نظامي پاکستان توسط رئيس جمهوري آن کشور به تيمسار اعطا شد.



جانباز بي ريا

سال 1370 براي تيمسار ستاري کسالتي پيش آمد، که در بيمارستان بستري شد، با شنيدن اين خبر براي ديدارشان به بيمارستان رفتم، پرستار براي تزريق آمپول به اتاق آمد و گفت: «انشاالله تيمسار خوب خواهند شد و از اين تزريق هاي پي در پي و بوي الکل راحت مي شوند. تيمسار خنديد و گفت: «نگران نباش! شامه من سالهاست که از استشمام هر بويي معذور است». من با وجودي که ارتباط بسياري با او داشتم، از موضوع بي خبر بودم با تعجب پرسيدم: «تيسمار! تا آنجا که من به ياد دارم، حس بويايي شما خوب کار مي کرد؟ تيمسار پاسخ داد: «بله، تا عمليات خيبر». تازه به خاطر آوردم که ستاري جانشين فرمانده قرارگاه رعد بود، و بر اثر شيميايي شدن در عمليات خيبر، حس بويايي خود را از دست داده است.


شهادت

قرار بود تعدادي از هواپيماها در پايگاه اصفهان تعمير و مجدداً راه اندازي شوند. پس از چند جلسه و قرار کاري هواپيماي تيمسار ستاري و همراهانش به مقصد اصفهان حرکت کرد. ساعتي بعد تيمسار مير عشق الله فرمانده پايگاه هوايي اصفهان در فرودگاه به استقبال فرماندهان بلند پايه اين نيرو آمد. بعد از استراحت کوتاهي برنامه بازديد از انبار قطعات آغاز شد. دقايق به سرعت مي گذشت، ميزبانان در پايگاه اصفهان خود را براي پذيرايي گرمي از فرمانده نيرو آماده مي کردند. غروب بود. خورشيد چون طشتي از خون در پس شاخه هاي استخواني درختان به بستر مي رفت، تيمسار ستاري با نگاهي عجيب به خورشيد چشم دوخته بود. اين آخرين نگاه از منظر چشمان او بود اما کسي اين واقعيت بزرگ را نمي دانست. لرزشي عجيب بر وجودش چنگ انداخت، زيپ کاپشنش را بالا کشيد، گويي با خورشيد از مشقتهاي دوران کودکي اش مي گفت، از رنجهاي سالهاي تحصيلش و از تلاش خستگي ناپذيرش براي اعتلاي ميهن اسلامي. صداي دلنشين اذان او را به خود آورد. همراهان که از ديدن اين حالت عجيب شگفت زده بودند با صداي تيمسار به خود آمدند. همگي در گوشه يکي از انبارها به نماز ايستادند و پس از بازديد از آخرين انبار با تعجب از فرمانده خود شنيدند که بايد به سرعت به طرف تهران حرکت کنند. اصرار تيمسار مير عشق الله و چند نفر از همراهان بي نتيجه بود. عليرغم همه تدارکهايي که ديده شده بود فرمانده، خرسند از ديدن نتايج تلاشها براي تعمير هواپيماها اصرار بازگشت داشت، به ناچار همگي راهي باند فرودگاه شدند. هنگامي که دستهاي مير عشق الله در ميان دستهاي فرمانده اش قرار گرفت حالت عجيبي بر دلش چنگ انداخت. در آن هواي سرد تبي مرموز دستهاي ستاري را گرم کرده بود و بويي خوشايند و غريب به مشام مي رسيد. خداحافظي به سرعت انجام شد و هواپيما اوج گرفت. شوري مؤذيانه دل مير عشق الله را مي آشفت. از باند به ترمينال آمد. دژبان در ورودي احترام نظامي گذاشت و با نگراني گفت: «تيمسار هواپيماي جناب ستاري سانحه ديده.» مير عشق الله در شگفت از آنچه مي شنيد به رمپ پروازي بازگشت و سراسيمه خود را به برج مراقبت رساند. آتشي بزرگ از دور هويدا بود و کادر برج مراقبت همه مضطرب و غمگين در انتظار خبرهاي دقيقتري بودند. مير عشق الله با عجله خود را به محل سانحه رساند. گروهي از دور در اطراف آتش راه مي رفتند. اميدي در دلش جوانه زد با خود گفت: «ظاهراً سرنشينان هواپيما زنده اند اما با رسيدن به محل سانحه دريافت که نيروهاي گروه ضربت در اطراف هواپيما به فعاليت مشغول بوده اند. از تصور آن که پيکر پاک دوستانش در محاصره آن آتش عظيم است بر خود لرزيد، با شتاب به سمت شعله ها دويد اما معاونش دست او را به عقب کشيد. مير عشق الله ديگر خوددار نبود، دستش را با فشار رها کرد و فرياد زد:«چرا باور نمي کنيد، اين آتش سوزنده نيست، جايي که ستاري باشد تکه اي از بهشت است.» صداي او که به سوي آتش مي دويد در سفير شعله ها محو شد. هر کسي به گوشه اي مي دويد.


سخن شهيد

... ما بايد اين واقعيت را بپذيريم که در يک مرحله اي قرار گرفته ايم که ديگر امريکايي و انگليسي نمي آيد براي ما کاري کند. پس به اميد چه کسي نشسته ايم؟ ما خود بايد با تلاش پيگير، کارهاي خود را انجام دهيم و نتيجه کارهايمان را هم به آيندگاني که بعد از ما مي آيند منعکس کنيم تا راه را اشتباه نروند...

شما بايد ثابت کنيد که در اين مملکت چه کاره ايد و در عين حال از اين نکته هم غافل نباشيد که اگر باز هم جنگي پيش آمد، دنيا به ما چيزي نخواهد داد. کسي ما را پشتيباني نخواهد کرد، بنابراين بايد به فکر برنامه ريزي هاي اساسي خود باشيم، و از درون خود را بسازيم، براي اينکه اگر بنشينيم به اين اميد که ديگران به ما کمک خواهند کرد اين يک خيال واهي بيش نيست، و با چنين تفکري هيچ کاري از پيش نخواهيم برد...



منبع: کتاب پاکباز عرصه عشق

عنوان اصلاح شد!
sina12152000

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پروردگارا مقام شهداي ما عاليست متعالي فرما... اين شهيد عزيز خدمات ارزنده اي براي نيروي هوايي انجام دادند.روحش شاد...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزیز .... مطلب جالبی و تاثیر گذاری بود ولی متاسفانه اینگونه مطالب در سایت یه هیچ وجه بازدید کننده زیادی ندارند .... و این جای تاسف داره .... باز هم از شما متشکرم ولی بهتر نبود این مطلب رو در بخش جنگ آوران ارسال می کردید :!:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعاً جای همچین فرماندهان خلاق متعهد و دلسوزی در نیرو های نظامی خالی است.
از قدیم گفتند خداوند از بین انسانها گلچین می کند و شهدای ما نیز سردسته ی گلها بودند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خداوند روحش را قرین رحمت و مغفرت خویش قرار دهد.

شهید ستاری جزو نوابغ نیروی هوایی بودند که ابتکارات دفاعی و هجومی ایشان این نیرو را از حالت منفعلانه خارج ساخت و باعث شد نیرویی که از کمبود قطعات یدکی و تسلیحات رنج میبرد تا پایان جنگ و بعد از آن سرحال و فعال باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نام یکتا پروردگار عالمیان

شهید امير سرلشکر منصور ستاری

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/msgh3_20061029_1989890710.jpg[/img]
اكنون شرحی اجمالی از زندگی حرفه‌ای يكي دیگر از امیران سرفراز ارتش اسلام خواهیم داشت که به مدد نبوغ نظامی منشأ خدمات بسیاری در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده است. بدون شک ادعای نبوغ نظامی در مورد این شهید بزرگوار سخنی مبالغه آمیز نیست و هر آنکس که بازندگی حرفه ای این امیر دلاور ارتش اسلام آشنایی داشته باشد، پذیرش این موضوع برایش سهل و آسان خواهد بود.
در اردیبهشت ماه 1361، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک آتشبار کامل موشک هاک را در 23 کیلومتری آبادان، بین جاده ماهشهر – آبادان مستقر کرده بود. با آغاز عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، این سایت مورد بهره برداری قرار گرفت و نیروها و رزمندگان مستقر در آنجا را زیر پوشش دفاعی خود قرار داد. بعد از گذشت چند ساعت درحالی که عملیات به اوج خود رسید، ناگهان سیستم خنک کننده اتاق کنترل موشک از کار افتاد و با اینکه متخصصان حاضر در آنجا تلاش زیادی را برای راه اندازی آن انجام دادند، ولی موفق نشدند و در آن شرایط سخت، سایت غیرقابل استفاده گردید. شهید ستاری که به عنوان فرمانده در بخشی دیگر حضور داشت، وقتی از این موضوع مطلع شد خود را به آنجا رسانیده و طرحی ابتکاری ارائه داد و مشکل را برطرف كرد. سرهنگ نعمت الله شعتی کریمی در خاطراتش طرح شهید ستاری را چنین بیان می کند: «شهید ستاری از ما سؤال کردند، حداکثر چه مدت می توانید اتاق کنترل موشک را به صورت فعال نگه دارید؟ با توجه به حرارت زیادی که دستگاهها تولید می کردند گفتیم: حداکثر 5 تا 6 دقیقه، بیش از این ممکن است دستگاهها بسوزند. شهید ستاری مقداری فکر کردند و سپس به طرف آنتن رادار رفتند، روی این دستگاه، اسکوپ (صفحه نشان دهنده رادار) که متخصص تعمیر دستگاه فقط برای تنظیم آنتن رادار از آن استفاده می کند قرار دارد. سپس شهید ستاری در پشت اسکوپ قرار گرفتند که فاصله شان تا اتاق کنترل موشک حدود 80 تا 90 متر بود. ایشان در آنجا به محض دیدن هواپیما در اسکوپ رادار به شخصی که در کنارشان بود اطلاع می دادند، آن شخص نیز به ما علامت می داد و ما بلافاصله سیستم اتاق کنترل را برای چند دقیقه روشن می کردیم و هواپیما را در کنترل گرفته و مورد اصابت موشک قرار می دادیم. با خلاقیت و ابتکاری که شهید ستاری از خود نشان دادند توانستیم به همین طریق در ظرف یکی دو ساعت، سه فروند از هواپیماهای دشمن را که قصد حمله به لشکرهای منطقه راداشتند منهدم سازیم. تعدادی از رزمندگان که از موضوع اطلاع داشتند با دیدن سرنگون شدن هواپیماهای دشمن، تکبیرگویان به داخل سایت آمدند و در حالی که از خوشحالی اشک شوق می‌ریختند، بچه‌های سایت را در آغوش کشیدند و به آنها تبریک گفتند.1
در اینجا شهید ستاری دو خصیصه مهم نبوغ نظامی را که فقط در افراد با نبوغ نظامی بالا یافت می شود از خود به نمایش می گذارد.
1 – ذکاوت و هوشیاری: هرچه توانایی ذهنی و قدرت فکری، هوشیاری و آمادگی ذهنی فرد بالاتر باشد، در اتخاذ تصمیم و ارائه خلاقیت کاربردی و ابتکار عملی موفق تر خواهد بود. فرماندهی که ذکاوت و هوش بالایی نسبت به دیگران دارد، مسلماً خیلی مؤثرتر از دیگر یکان ها عمل می کند و روش های بهتر و دقیق تری به کار می گیرد. اتکینسون می گوید، هوش هر فرد باید از حد متعارفی فراتر باشد تا آثار خلاقیت در او آشکار شود و به عنوان فردی خلاق دست به ابتکار و خلاقیت بزند.2
2 – سرعت عمل و عکس العمل در اجرای ابتکارات: انجام واکنش سریع و اتخاذ تدابیر لازم در كمترين زمان ممكن در ابتکار عمل، بسیار اهمیت دارد. تصمیماتی موجب خلاقیت می شوند که با حداکثر سرعت و کمترین مقدار اتلاف زمان همراه باشند، زیرا خلاقیت در بستر زمان محقق می شود. در میدان نبرد و مبارزه که هر آن دشمن منتظر غفلت و اشتباه ماست، اگر درنگ کرده و تعلل نماییم و در هدف و عمل خود سستی نشان دهیم، دشمن از فرصت استفاده کرده و ما را تهدید می کند، اما اگر فرمانده با تصمیمات مبتکرانه سریع و ضرب الاجل خویش ابتکار عمل را از دشمن بگیرد، می تواند با موفقیت جنگ را هدایت کند.
همچنین در طول جنگ تحمیلی، هواپیماهای ترابری (سی – 130) به علت تحریم اقتصادی از سوی کشور آمریکا با کمبود قطعه مواجه شده بودند. از جمله این قطعه ها، شاسی چرخ جلو این هواپیما بود که برای تعمیر و بازسازی به کشورهای آلمان و انگلستان فرستاده می شد و این کار هزینه هنگفتی را به نیروی هوایی تحمیل می کرد. زمانی که شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب می‌شوند، دستور می‌دهند که کارکنان متخصص فرماندهی لجستیکی نیروی هوایی باید خودشان این شاسی ها را بسازند. ایشان برای اینکه این باور را در متخصصان نیرو به وجود آورند، یک روز همه را جمع می کنند و طی سخنانی می گویند: اولین هدف من، خودکفایی نیروست و این مهم به دست توانای شما متخصصان امکان پذیر است. باید با توکل به خدا، دست به دست هم بدهیم و کار را شروع کنیم. کارکنان متخصص وقتی از حمایت های همه جانبه فرمانده نیرو مطمئن می شوند، بازسازی را شروع می کنند و پس از مدتی می توانند اولین شاسی را ساخته و روی هواپیما سوار کنند. علی رغم آزمایش های متعددی که روی این شاسی انجام می شود، در آخرین آزمایش که هواپیما با سرعت زیاد روی باند حرکت می‌کند، شاسی تاب نیاورده و می شکند. دماغه هواپیما به زمین اصابت کرده و مقداری خسارت می بیند. کارکنان که حاصل تلاش چند ماهه خود را بی ثمر می‌بینند، افسرده و ناراحت می شوند. امیر علی غلامی در خاطراتش می گوید: (وقتی شهید ستاری از ماجرا مطلع شد، دستور داد همه کارکنان را جمع کردند و با رویی گشاده، پس از احوالپرسی به شوخی گفت: برای من تعریف کنید که چگونه توانستید آهن به این کلفتی را به صورت گرد ببرید. فکر نمی کنم کسی این هنر شمار ا داشته باشد! کارکنان که انتظار چنین برخوردی را از فرمانده خود نداشتند خندیدند، چرا که شاسی کاملا به صورت گرد شکسته بود، اما کسی به آن توجه نکرده بود. شهید ستاری پس از این شوخی اضافه کردند: ناموفق بودن کار در مرحله اول نباید شما را مأیوس کند. کار را دنبال کنید و بگردید ببینید مشکلتان چه بوده! شهید ستاری در موقع رفتن ضمن قدردانی، به کارکنان پاداش دادند و آنها با این حرکت فرمانده جان تازه ای گرفتند و با شور و شوق بیشتری کار را ادامه دادند. شاسی جدیدی ساخته و روی هواپیما نصب شد و این بار هواپیما کاملا موفق پرواز کرده و به زمین نشست. 3
نوع و شکل را بطه ای که فرمانده با افراد تحت امر خود برقرار می کند، در حرف شنوی، اطاعت و جان نثاری آنان در مواقع اضطراری مؤثر است و فرمانده می تواند حتی در شرایط سخت و کمبود توان و تجهیزات به هرگونه ابتکار و خلاقیتی دست بزند، حتی اگر ضریب خطرپذیری آن بسیار بالا باشد. در این قضیه، شهید ستاری با رعایت همین نکته مدیریتی، کارکنان را به سمت امیدوار شدن و پشتکار هرچه بیشتر ترغیب کرد و بدین ترتیب کاری که در بادی امر نشدنی به نظر می رسید، عملی شد.
با شروع جنگ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از لحاظ تعمیر و ساخت قطعات هواپیما – به دلیل تحریم اقتصادی و نظامی – دچار مشکل می شود، به طوری که به مرور زمان هواپیماهای جنگی کشورمان به دلیل نبود قطعات یدکی زمینگیر می گردند. با انتصاب شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی، ایشان به فکر می‌افتد که هر طور شده این قطعات در داخل کشور ساخته شود. شهید ستاری عده‌ای از متخصصان و مهندسان نیروی هوایی را دعوت کرده و به آنها می گوید: ما به اندازه کافی، متخصص و مهندس داریم و فقط باید همت کنیم و تولید قطعات را شروع کنیم. با این سخنان، کار ساخت و تعمیر قطعات شروع می شود، ولی در ادامه کار، متخصصان و مهندسان مشکلی دیگری را برای شهید ستاری مطرح می کنند و آن، این بوده که اگر اعلام کنیم قطعات در داخل کشور ساخته شده اند، کارکنان متخصص تعمیر هواپیما و خلبانان با اعتماد به نفس کمتری ماموریت‌های محوله خود را انجام می‌دهند (چون هنوز به متخصصان داخلی اعتماد نداشته اند.) در مقابل این مشکل، سرهنگ حمیدرضا اردستانی می گوید، شهيد ستاري پس از كمي تفكر گفت: «مشکل خیلی راحت حل مي‌شود. شما قطعات را با برچسب خارجی بسته بندی کنید. این کار را کردیم و قطعات را با هماهنگی هایی که انجام دادیم، برچسب خارجی زده و به انبار می فرستادیم. سپس دوباره خودمان تحویل می گرفتیم و روی هواپیماها نصب می کردیم. بدین ترتیب خلبانان بدون اینکه از قضیه مطلع شوند پرواز می کردند و هیچ مشکلی در پروازهایشان به وجود نمی‌آمد.»4
در اینجا نیز شهید ستاری با سنجیدن اوضاع کشور و جنگ و عدم امکان تهیه تجهیزات و قطعات هواپیما از کشورهای سازنده هواپیما، یکی دیگر از خصیصه‌های فرماندهان دارای نبوغ نظامی را از خود نشان می دهد و آن تکیه بر پروردگار و اعتماد به اراده و توان نیروهای خودی است. یعنی در اینجا اعتقادات و ارزش های دینی مورد توجه فرمانده، در عمل به کمک او می‌آید، همان ارزش هایی که به او جرأت می دهد تا جان پاک خویش را در راهشان فدا نموده و دین و کشور خود را حفظ کند.
آنجا که نمی توان برآوردی از آینده و آن سوی تصمیم ها به دست آورد و موفقیت و یا شکست یکان را در عملیات پیش بینی کرد، تنها عامل مشوق فرمانده و نیروها، اتکاء به پروردگار و اعتماد به نیروهای خودی است.

پی نوشت ها:
1 – پاکباز عرصه عشق (مروری بر زندگی شهید سرلشكر ستاری)، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، 1380، ص 58 و 59.
2 – روانشناسی هلیگارد، انکینسون، انتشارات رشد، ج اول، ص 55.
3 – پاکباز عرصه عشق، همان، صص 136 و 137.
4 – همان، صص 111 و 112.

http://aja.ir/main.asp?status=articles&id=13
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
موضوع تکراری است البته با محتوای متفاوت !
تاپیک به بخش دفاع مقدس منتقل شده و ادغام گردید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از زحمات شما
بايد عرض كنم شهيد ستاري افسر پدافند هوائي بودند و نه خلبان. البته دانش وسيع ايشان به خوبي خلبان نبودن آن شهيد بزرگوار را پوشش ميداد. زماني كه شهيد ستاري فرمانده نيروي هوائي شد (قرار بود شهيد بابائي فرمانده بشود) عده اي از خلبانان ناراضي بودند و ميگفتند كه فرمانده اين نيرو بايد حتما" خلبان باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این سخنان که فرمانده نیروی هوایی حتما باید خلبان باشد از روی ساده لوحی و اشتباه است. فرمانده نیازی به سابقه عملی در تمام زمینه ها ندارد و نیروی هوایی هم فقط از هواپیما و خلبان تشکیل نشده و خیلی بخشهای گسترده دیگری دارد که متاسفانه اکثرا اسمی از آنها برده نمیشود. یک فرمانده اول از همه باید مدیر و مدبر باشد. شهید احمد کاظمی هم خلبان نبود و در ظاهر ربطی به نیروی هوایی نداشت اما مدیریت صحیح وی در زمان فرماندهی نیروی هوایی سپاه باعث تحولات در این نیرو شد. شهید ستاری هم بله خلبان نبود اما مدیر بود و قدرت ابتکار و درک و تحلیل مسائل را داشت. همین عوامل باعث سرپا ماندن نیروی هوایی در سختترین سالهای جنگ شد و مشاهده کردیم که تا پایان جنگ حتی با افزایش قدرت هوایی عراق و برتری ده به یک آن در مقابل ایران همچنان کنترل و امنیت آسمان ایران در دست خلبانان ایرانی بود و تا پایان جنگ عراقیها یک روز راحت از نیروی هوایی ما ندیدند حتی آن زمان که چند فروند جنگنده در هر پایگاه عملیاتی بود باز هم ابتکار عمل و برتری متعلق به فرزندان این مرز و بوم بود.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خودروی دست ساز فرمانده فقید نیروی هوایی ارتش از گنجینه های معرفی نشده این شهید بزرگوار است.


13921112000238_PhotoL.jpg



به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، امیر سرلشکر شهید منصور ستاری فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش بدون شک یکی از نوابغ نظامی در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آید.
هوش سرشار و تخصص این فرمانده شهید در کنار قدرت ایمان و تعهد وی بود باعث شد تا در طول مدت فرماندهی خود بر نیروی هوایی سرمنشا بسیاری از اقداماتی باشد که امروز نیروی هوایی و نیز پدافند هوایی کشور را به این سطح از آمادگی و توان رزمی رسانده است.
این فرمانده شهید نیروی هوایی خلبان نبود، ولی با تخصص بالایی که در امر پدافند هوایی داشت دست به اقدامات زیر ساختی و زیربنایی زیادی زد به طوری که امروز کمتر کسی است که پیشرفت‌های کشور در عرصه پدافند هوایی را مرهون او نداند.
اما این هوش و تخصص ستاری تنها معطوف به صنایع دفاعی کشور نبود و شاید کمتر کسی از طراحی خودرو توسط این شهید بزرگوار خبر داشته باشد.
فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش مدتی قبل از شهادت خود اقدام به طراحی یک دستگاه خودرو کرد که شاید در آن برهه از زمان که هنوز اتومبیل های امروزی وارد بازار نشده بود، یک اقدام ابتکاری و منحصر به فرد محسوب می شد.

وی که همواره تأکید بر استفاده از توان نیروهای خلاق داخلی داشت، یکی از اهداف طراحی و ساخت این خودرو را اثبات عملی ممکن بودن این کار به خودروسازان کشور در آن زمان بیان می داشت.
خودروی طراحی شده توسط شهید ستاری که متاسفانه پس از شهادتش به تولید انبوه نرسید، بعد از شهادت وی به نام "شمس" نامگذاری شد که مخففی از حروف ابتدایی "شهید منصور ستاری" است.
خودروی بنزین سوز "شمس" با طول 330 سانتی متر، عرض 142 سانتی‌متر، و ارتفاع 150 سانتی‌متر، دارای یک موتور 4 سیلندر با حجم 1200 سی سی بوده و 160 کیلومتر بر ساعت سرعت دارد.
فاصله 220 سانتی‌متری دو محور، گنجایش 47 لیتری باک، قطر 8 متری دایره دورزدن و حدفاصل 16 سانتی متری کف تا زمین از دیگر مشخصات این خودروی 4 نفره بود که توسط فرمانده شهید نیروی هوایی ارتش طراحی شد.

http://mashreghnews..../News/?Id=22850

thumb_IMAGE634298332522072500.jpgthumb_IMAGE634298334184416250.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خداوند ایشان و همه شهیدان اسلام را قرین رحمت خویش سازد . انشاالله .

دوستان من متوجه نشدم ، دست ساز یعنی چه ؟؟ آیا فقط طرح و اتود این خودرو را شهید ستاری طراحی کرده است ؟؟ و یا اینکه کل مجموعه خودرو را خودشان به تنهایی ساخته اند ؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.