daria

.نخستين دانشگاه دريانوردي جهان

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نخستين دانشگاه افسري جهان، ارتشتارستان، در دوران ساساني، در سپاهان آغاز به كار كرد.
نخستين دانشگاه دريانوردي جهان، ناو ارتشتارستان، در دوران ساساني، در بندر هرمز آغاز به كار كرد.
نخستين دانشگاه جهان كه به بيماري هاي دريايي پرداخت،در دوران ساساني، دانشگاه جنديشاپور خوزستان بود.
[color=blue]دانشگاه جنديشاپور[/color]
در سفرهاي دريايي اكتشافي كه در زمان هخامنشيان انجام مي شد، همواره پزشكاني با كاروان هاي دريايي همراه بودند كه وظيفه مراقبت هاي بهداشتي دريانوردان را بر عهده داشته اند. در دانشگاه جنديشاپور، دوره ساسانيان، هم بخشي به گردآوري اطلاعات درباره بيماري هاي دريانوردان و راه هاي درمان آنها اختصاص داشته است. اما نخستين كتابي كه در اين باره نوشته شد، بخشي از كتاب جامع، فردوس الحكمه است كه توسط علي بن ربان تبري (تبرستاني)، پزشك مسلمان ايراني، گردآوري و تاليف شده است. ربان تبرستاني، يك پزشك بود كه در طي سفرهاي فراوان دريايي خود اطلاعاتي درباره بيماري هاي دريانوردان و درمان آنها گردآوري نمود. او يادداشت هاي ارزشمند خود را براي پسرش علي به ميراث گذاشت. علي بن ربان تبري نخستين كتاب جامع در پزشكي را نوشت كه بخشي از آن به بيماري هاي دريايي و درمان آنها اختصاص داشت. هم او بود كه در زمان اقامتش در شهر ري، به آموزش پزشكي پرداخت و رازي پزشك نامدار ايراني و كاشف الكل، شاگرد او بوده و اصول علم طب را از وي فراگرفته بود.ابوعلي سينا هم در بخش پنجم كتاب قانون، بيماري هاي كل بدن، فصلي را به بيماري هاي دريايي اختصاص داده است. علي بن عباس اهوازي نيز در دايرة المعارف طبي خود در سده چهارم هجري در اين خصوص مطالبي را ارائه داشته است.
[color=blue]دانشكده ناو ارتشتارستان (هرمز)[/color]
نيروي دريايي از آغاز دوران ساساني، زمان اردشير يكم، و از هنگام بازپس گيري ساحل جنوبي خليج فارس، تاثير خود را نشان داد. تسلط و چيرگي بر درياي پارس، از ديدگاه اقتصادي، پاك سازي از دزدان دريايي ،جلوگيري از دست اندازي و هجوم متجاوزان رومي و از همه مهمتر، مهار تازيان كه رفته رفته در سواحل جنوبي آن مستقر مي شدند، يك نياز نظامي شمرده مي شد. بنا بر گزارش تبري، هر كشتي ايران توانايي حمل يكصد مرد را داشته و در زمان خسرو انوشيروان هشت فروند از اين كشتي ها را تحت فرمان سردار ايراني، و هرز ديلمي، به يمن فرستادند. در دوران ساساني فرمانده ناوگان را ناوبد مي ناميدند. سرفرماندهي نيروي دريايي ايران در بندر سيراف قرار داشت. فرمانده كل نيروي دريايي ايران ناوبدسالار ناميده مي شد. همچنين در اين بندر و هرمز نوعي دانشكده افسري به نام ناوارتشتارستان به آموزش و پرورش افسران نيروي دريايي ايران مي پرداخت. دريانوردان دلاورايراني، هرگونه تحركي را تحت نظر و مراقبت داشتند و خطوط كشتي راني از چين تا زنگبار را، راه دريايي ابريشم، راه دريايي
ادويه و راه دريايي بخور مراقبت مي نمودند. شايد در كل تاريخ، هيچگاه اين دريا تا اين حد پارسي نبوده است. همچنين وظيفه ساخت و نگهداري و بازسازي فانوس هاي دريايي خشاب، بر عهده اين نيرو بوده است.
در جامعه طبقاتي دوران ساساني، لشكريان،(= ارتشتاران)،دومين طبقه جامعه بودند و وظيفه آن ها حفظ امنيت ايران و ايرانيان بوده است. در آغاز فرمانده كل ارتش را آران سپهبد ( ايران سپهبد) ، مي ناميدند. سپس در زمان پادشاهي قباد و فرزندش خسرو انوشيروان، اين مقام از ميان رفت و چهار سپهبد به فرماندهي چهار ناحيه كشور، كوست، برگزيده شدند. اين چهار ناحيه عبارت بودند از پارس به مركزيت تيسفون، خراسان (= پارت) به مركزيت مرو، آذربايجان (= ماد) و نيمروز به مركزيت اصفهان، ناوبدسالار ايران تحت فرمان سپهبد نيمروز قرار داشت. نگهبانان درياي مازندران تحت فرمان سپهبد آذربايجان قرار داشتند. اين چهار سپهبد تحت فرماندهي يك سپهسالار كل به نام
ارتشتاران سالار، كه بالاترين درجه نظامي در ارتش ساساني بود قرار داشتند. ارتش از عضويت و حمايت شاهان محلي (شهرداران)، شاهزادگان، بزرگان و از همه مهمتر خرده مالكان ( آزادان) برخوردار بود. به گفته مينوي خرد، وظيفه جنگجويان و ارتشيان كه در مراسمي هر سال نوروز به آن سوگند وفاداري تا پاي جان مي خوردند، حفاظت از كشور و مردم آن بود، اينكه به مردم ستم و آزار نرسانند و پيمان شكن نباشند. ارتش به دو واحد اصلي سواره نظام، اسواران، و پيادگان تقسيم مي شد. افسران اين ارتش ها مي بايد آموزش نظامي مي ديدند و فنون و علوم جنگي را مي آموختند. در كتاب دينكرد چنين آمده كه هم كتاب هاي درسي نظامي و هم نوعي دانشكده افسري به نام ارتشتارستان براي تربيت افسران وجود داشته است. واحد نخبگان ارتش هنگ جاويدان (گارد جاويدان) نام داشت و فرمانده آن هنگ، پشتيبان سالار ناميده مي شد. در كنار اين ارتش، سازمان لجستيك عظيمي وجود داشت تا به امور خوراك، زخميان، چادر زدن و... بپردازد.
آتشكده ويژه ارتشيان، آذر گشنسب، در جنوب شرقي درياچه اروميه، در شيز نزديكي گنزك، تخت سليمان كنوني، قرار داشت و شاه و ارتشيان براي نيايش به آنجا مي رفتند.

مراجع و ماخذ:
١. تاريخ طبري
٢. تاريخ صنعت و اختراعات، موريس داماس
٣. تاريخ علم در ايران، مهدي فرشاد
٤. تاريخ علم، جورج سارتون
٥. تاريخ مهندسي در ايران، مهدي فرشاد
٦. تجارب الامم، ابن مسكويه
٧. دريانوردي ايرانيان، اسماعيل رابين
٨. دينكرد
٩. زندگي و مهاجرت نژاد آريا، فريدون جنيدي
١٠ . سندي از آيين ناوبري در عصر ساساني، مهرداد بهار
١١ . سيرت، ابن هشام
١٢ . شاهنشاهي ساساني، تورج دريايي
١٣ . فرهنگ دريايي خليج فارس، حسين نوربخش
١٤ . متفكران اسلامي، كارون دوو
١٥ . مينوي خرد
جعفر سپهري- مدرس دانشگاه جامع علمي كاربردي
http://www.ettelaat.com/etHomeEdition/elmi/1/64.pdf
http://www.ettelaat.com/etHomeEdition/elmi/1/65.pdf

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.