RezaKiani

نبرد ولجهThe batlle of Walaja

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نظر من ما ايراني ها يكي از بد شانس ترين ملت ها در روايت تاريخ هستيم.
هرجا كه پيروز ميشديم تو تاريخ مينوشتن كه بله سپاه مقابل كم بوده و اسلحه نداشتن و فلان و بهمان! اما هرجا كه يكمي شكست ميخورديم ميكردنش تو بوق و ميگفتن كه سپاه ايران با چند ده هزار نفر حريف چند هزار تا سرباز معمولي نشد!
فتوحات كوروش كبير رو از هر 100 نفر يكي به زور بلده اما فتوحات جناب اسكندر مقدوني رو كه هنوز در مورد صحتش بحثه رو همه ميدونند!
در مورد همين حمله اسكندر نوشته اند كه با 300 نفر شروع كرد و تا هند رفت!!
بعد اگه يك نگاه به كره جغرافيا بندازيم ميبينيم كه يونان كجا و هند كجا!؟
بعدم يك اعداد و ارقامي براي كشته هاي ايراني ميدن كه ميليونم اونور تره! تازه مدعي هم ميشن كه دژهاي ايراني رو بدون دژكوب و تسليحات مناسب فتح كردند!
مشكل كار ما اينه كه ميريم به آمار و ارقامي استناد ميكنيم كه توسط دشمنان ما (چه در ديروز و چه امروز) نوشته شده و جانبدارانه است.
متعصفانه بعضي از مورخان ما هم اين آمار هارو وحي منزل ميدونند!!!!!

آقا رضاي كياني ببخشيد ولي من به اين عبارت (( سپاه اسلام)) آلرژي شديدي دارم.
آخه سپاه اسلام مياد غارت ميكنه؟ چپاول ميكنه؟ قتل عام ميكنه؟ تجاوز ميكنه؟ كتاب و كتابخانه ميسوزونه؟
آيا اينها تعاليم پيامبر اسلام (ص) است؟
اين آقاي سردار اسلام به نقل از همين منابع عربي بعد از يكي از جنگ ها كه ايراني ها مقاومت زيادي نشون ميدن كفري ميشه بعد جنگ تمام اسيران رو سر ميبره و به قول همين مورخان رود فرات يا دجله رو قرمز ميكنه! اونوقت به اين حيوون ميشه گفت سردار اسلام؟
از اون سخنرانيش هم معلوم بوده كه نيتش چيه و براي چي لشكر كشي كرده!
من اين اشكالات رو به شما نميگيرم بلكه به اون افرادي كه اينها رو نوشتن ميگيرم :?

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از ادیب خان! عصبانی نشدم غمگین شدم.... مطلب بالا در حدود 1.5 سال قبل نوشته شده. اگر امروز می خواستم بنویسمش جور دیگه ای درمیامد چون هفته قبل یه کتاب حسابی درباره ارتش ساسانی خوندم. اسمش اینه

سواره نظم نخبه ساسانی نوشته دکتر فرخ کاوه. بسیار کتاب روشنگری است و بادقت فراوان نوشته شده و یه منبع عالی اطلاعاتی. حالا با توجه به مسائلی که از قبل می دونستم و مطالب این کتاب فرمایشات شما رو بررسی می کنیم. یادت هم باشه کار به مجادله کشیده نمی شه شما هر چی دوست داری بنویس. داریم بحث می کنیم. فقط مطلبت رو یه جور مرتب کن که سروتهش معلوم باشه. الان معلوم نیس از کجا شروع کردی و چی رو می خواستی اثبات کنی. می خواستی اثبات کنی که این مطالب غیر واقعی هست؟ آمارها غلط هست؟ اصلا این جنگ اتفاق نیافتاده؟ یا جور دیگه ای اتفاق افتاده؟ یعنی معلوم نیس داری سر چی بحث می کنی.بالاخره باید یه نظمی به این نوشته هات بدی. اما من چند تا مطلب می گم امیدوارم خیلی طولانی نشه:

1- از نظر وضعیت سیاسی فکر کنم زیاد احتیاج به توضیح نباشه. ساسانی ها از نظر درونی حسابی آشفته بودند و وضعیت اقتصادی شون به خاطر جنگهای خسروپرویز با روم به هم ریخته بود. در کل یه آشوب حسابی. و این آشوب همزمان شد با حمله اعراب. شما باشی وقتی قدرت داری و می بینی همسایه ات در ضعیف ترین وضع هست بهش حمله نمی کنی. در حقیقت اعراب با تیزهوشی متوجه این وضع شدند و در بهترین زمان حملاتشون رو آغازکردند.

2-امپراطوری ساسانی با یه جنگ و دو جنگ کارش ساخته نشد و از اولین حمله اعراب تا سقوط آن یه 20 سالی طول کشید.یعنی از 633 تا 656 میلادی. این خودش نشون می ده که ساسانیان با تمام مشکلاتی که داشتند مقاومت زیادی کردند و این مقاومت خیلی بیشتر از اون هست که اغلب مردم عادی فکر می کنند. شما نیگاه کن آلمان فرانسه رو در عرض 1ماه ونیم گرفت و در عرض 4 -5 ماه تا دل روسیه پیشروی کرد. جاهایی مثه طبرستان(گرگان امروزی) نزدیک به 200 سال طول کشید تا کاملا زیر سلطه عباسی ها درآمدند.

3- سپاه ساسانی عمدتا تکیه اش بر سواره نظام سنگین اسلحه بود. ساسانی ها در اثر درگیری با لژیونرهای رومی (پیاده نظام) به استفاده از سواره نظام سنگین اسلحه روی آوردند. پیاده نظام ساسانی بیشتر از طبقه کشاورز تأمین می شد و سلاح سبک داشت( نیزه و سپر حصیری) و قابل مقایسه با لژیونرهای رومی نبوده. سواره نظام سبک اسلحه هم نداشتند و در عوض از سواره نظام متحدینشون (مثه همین اعراب حیره) استفاده می کردند. این از این.

4- همون جور که گفتید آمار درستی از تعداد سواره نظام و پیاده نظام ایران در دست نیست. برای همین نمی شه گفت که دقیقا چه تاکتیکی رو در این جنگ استفاده کردند. در زمان حمله ساسانی ها سواره نظام رو جلو وپیاده نظام رو عقب قرار می دادند. اما اینجا به عوض حمله کردن( بزرگترین اشتباه فرمانده در این جنگ) صبرکردند تا اعراب حمله کردند. یعنی از مزیت اصلی شون که سواره نظام بوده چشم پوشی کردند.

5- سواره نظام سنگین اسلحه ساسانی کاملا زره پوش بوده(مثه این فیلمهای شوالیه ها) و حتی اسبهاشون هم زره داشتند. این نقاب کلاهخود جلوی چشم سوار رو کاملا می گرفته و دید اون رو محدود می کرده. این سواره نظام از نظر تاکتیکی برای شوک دادن به صف پیاده نظام خیلی عالی بوده ولی برای مبارزه با سواره نظام سبک اسلحه(مجهز به کمان و شمیشیر) که خالد داشته خیلی به درد نمی خورده. ساسانی ها 100 سال قبل از این جنگ همین مشکل رو با هونهای سفید در خراسان داشته اند. بزرگترین معضل این سواره نظام اینه که جهت خودش رو به سختی می تونه تغییر بده.(قدرت مانورش کمه. البته شما حساب کن که تعداد زیادی اسب در کنار هم هست، چقدر چرخش همزمان آنها مشکل میشه؟)

6- آمار سواره و پیاده اعراب هم در هیچ منبع تاریخی نیست ولی احتمالا در حدود یک سومشون سوار و بقیه پیاده بودند.

7- نوشتم که "در مرحله اول جنگ قسمتی از نیروی ذخیره رو ایران استفاده کرده" نه همه اونها رو. به تفاوت این دوتا دقت کن.

8- نوشتی که

[quote]من واقعا نمیدونم اسبها با چه سرعتی و چگونه خودشون رو رسوندن به پشت خطوط ما بدون دیده شدن بعدم صبح همون روز اماده نبرد شدن و چطور این اسبا پدرشون درنیومده[/quote]
گفتم که اسبها و سواراشون شب قبل حرکت کرده بودند. فاصله هم زیاد نیس عرض این میدان در حدود 4 کیلومتر بوده. زمانی که حمله اسبها از پشت سر به سپاه ایران شروع شده اونها فقط لازم بوده در حدود 2000 متر بدوند. فاصله چندانی نیست.

9- نوشتی که
[quote]دیگه بعید میدونم این همه نیرو که در صف اول هستند از پس 10 هزار تا شمشیر زن صرف برنیان [/quote]
به نظرت ایرانی ها اونقدر جا داشتند که بخواهند با آرایش دشتبان بایستند. مطمئنا انقدر توی میدان جا نبود که بخوان تمام 50 هزار نفر در برابر 10 نفر سپاه خالد قرار بگیرند تا بخوان از برتری عددی شون استفاده کنند. حتما به صورت 9 یا 10 رده بوده اند که با کشته شدن نفرات صفوف جلو عقبی ها جای اونها رو پر کنند. با حسابی که من کردم در نهایت در صف جلوی سپاه ایران حداکثر 7-9 هزار نفر می تونسته پهلوی هم قرار بگیره. بالاخره این سربازا برای استفاده از سلاحشون فضا احتیاج دارند یا نه. رژه که نمی خواستن برن. پس صفوف ایران حداقل 5 رده و احتمالا 8 یا 9 رده بوده. این جوری نبوده که در این میدان با عرض کم هر سرباز عرب با 5 سرباز روبرو بشه.

10-نوشتی که
[quote]از نظر ایران متمدن جنگیدن با عرب بدوی چندان سخت نیست برا همین در جنگ به نوعی حس کرختی و بی حالی داشتند و زیاد جدی براشون نبوده نبرد اما سوال اینجاست وقتی دشمن بدوی داره تا تیسفون میاد چطور ممکنه ایرانیان عرق جنگیدن نداشته باشد[/quote]
باهات موافقم در مرحله اول این سلسله جنگها احتمالا حریف رو دست کم گرفته بودند اما بعدا قضیه جدی شد و به قول شما عرق جنگیدنشون زد بالا.
11- نوشتی که
[quote]چیزی که در روایتهای اعراب به وفور میاد که بعله ایرانیان تو میدان جنگ سریع فرار میکردن و اونجاست که باید به خودمون هم شک کنیم چون میگن ایرانی هربلایی سرش بیاد از میدان جنگ فرار نمیکنه[/quote]
بر اساس همون کتاب "سواره نظام ساسانی" این مطلب تأیید می شه . مورخین رومی و بیزانسی هم همین رو درباره توان ایرانی ها نوشته اند. منطقی هم هست . اسب و سواری که چند کیلو آهن بهشون وصل شده مگه تا چند ساعت می تونند توی گرما با تشنگی و خستگی بجنگند؟ پیاده نظام هم که گفتم حرفه ای نبوده و معلومه که سرباز آماتور توانایی یه سرباز حرفه ای رو نداشت. قضیه هر بلایی سر ایرونی بیاد فرار نمی کنه هم از اون حرفاس ها!!!!!


12-مسائل آخری که مطرح کرده(که البته به جای خودش هم خیلی خیلی مهمه و نشونه دقت شما است) بیشتر به مسائل استراتژیکی برمی گرده و از این مقاله خارجه. اینکه روحیه ایرانی ها چه طور بوده؟ جمعیتشون چقدر بوده؟ میزان درآمدسرانه و وضعیت اقتصادی و ضریب جینی و.... اینها همه در جنگ تأثیر داره (همون جور که شما گفتید خیلی هم مهمه) . اما یادت باشه که این تحقیق ابعاد تاکتیکی رو بررسی کرده نه استراتژی رو. همون نبرد العلمین رو هم در دو بعد می شه تحلیل کرد. بعد تاتکیکی درباره اتفاقات صحنه نبرد بحث می کنه و بعد استراتژی درباره وضعیت اون نبرد در کل. سعی کنیم که مسائل رو قاطی نکنیم تا به یه نتیجه برسیم. اگه دوست داشتی همین مسائل رو در بعد استراتژی هم در یه تاپیک دیگه بررسی می کنیم.

13-جک توربو عزیز امیدوار جواب سوالاتت رو گرفته باشی. کلا قضیه بر میگرده به کمبود فضای کافی. به نظر من چون سپاه ایران تکیه اصلی اش بر سواره نظام بوده و سواره نظام احتیاج به میدان مانور بزرگ داره دچار مشکل شده. یعنی ضعف فرماندهی در انتخاب نقطه مناسب نبرد. اندرزگر باید میدانی رو انتخاب می کرد که بتونه همزمان از تمامی افرادش استفاده کنه. اون وقت هم محاصره کردن افرادش غیرممکن می شد(اگر 50هزار نفر در مثلا 3 صف قرار می گرفتند چطوری با 15 هزار نفر می تونستیم اونها رو محاصره کنیم. از نظر ریاضی اصلا غیرمنطقی هست) و هم می تونست از برتری عددی 1 به 5 خودش استفاده کنه.

14-بلیز عزیز! تقصیر من بدبخت چیه؟ ایران یه زمانهایی توی جنگ پیروز بوده یه زمانی هم شکست خورده. آیا نباید از شکستهامون درس بگیریم تا در آینده کمتر شکست بخوریم. در زمان جنگ کاره رومی ها کلا از ایران شکست خوردند و تقریبا تمام سپاهشون کشته شدند. اون رو هم نوشتم و در سایت هست. شما لطف کنید بگردید. اما همین رومی ها 2-3 بار تیسفون رو در زمان اشکانی ها و ساسانی ها گرفتند. تقصیره منه؟ نباید درباره این شکستها بنویسیم؟ نباید تحقیق کنیم؟ من 2 ماه وقت گذاشتم و کلی توی اینترنت و کتابها دنبال مطلب گشتم. بد کاری کردم؟ هیچ قضاوتی هم درباره هیچ کس نکردم. نه گفتم این ور خوب بوده نه اون ور بد. اگه شما این نوشته رو به یه نفر ژاپنی نشون بدی محال بفهمه که نویسنده اش چه ملیتی داشته چون هیچ تعصبی توی این نوشته نیست. حالا اینکه ساسانی ها در اواخر دورانشون در عرض 4-5 سال 10 تا پادشاه عوض می کنند و پادشاهاشون همدیگرو قیمه قورمه می کردند تا دست آخر شکست خوردند تقصیر منه؟ اینکه به عوض تقویت اعراب حیره (که همیشه مثه یه سد جلوی تهاجم اعراب بدوی رو می گرفتند) خسروپرویز زد دهنشون رو صاف کرد و خودش این سد رو خراب کرد تقصیر منه؟

15- بلیز عزیز شما ظاهرا فقط پیروزی های ایران رو در تاریخ قبول دارید و همه شکستها رو به چشم تردید نگاه می کنید. حتما چنگیز و تیمور و اینها هم پشم بوده؟ حتما ایران در چالدارن هم شکست نخورده؟تاریخ هم مثه هر علم دیگه ای قواعد خودش رو داره. حالا شما اگه به تمام منابع تاریخی شک داری و اونها رو بی اعتبار می دونی خوب بسم الله. آستیناتو بزن بالا و بیا توی میدون. کتاب بنویس. من یکی دستت رو هم می بوسم. با دلیل و مدرک حرفهاتو ثابت کن.ولی تو رو خدا زحمت یه بنده خدای دیگه رو به خاطر اینکه با افکار شما جوردر نمی یاد زیر سوال نبر.

16- اینجا جای بحث تاکتیکه نه اخلاق. فکر کنم واسه اون موضوع ها هم سایتهایی باشه. به من چه که خالد چه گهی بوده؟ یا چه گهی خورده؟ شما فکر می کنید این بابا الگوی اخلاقی منه؟ یا پیر و مرشد منه؟ در ضمن "سپاه اسلام" هم یه اصطلاحه. اگر خیلی بهتون بر نمی خوره یه نیگاه به تاریخ 200 سال پیش بنداز ببین همین هموطنهای شیعه ات وقتی که لطفعلی خان زند در کرمان پناه گرفت به دستور آغامحمدخان قاجار به سرهموطن های خودشون چه آوردند. هم مسلمون بودند و هم شیعه. اگه دوست داشتی یه تاپیک درباره اش درست کنم تا از خجالت آب بشی. یا باز هم اگه دوست داری یه تاپیک درباره جنایتهای شاه اسماعیل صفوی درست کنم که تبخیر بشی. من خودم انقدر عقلم می رسه که هرکسی می گه من مسلمونم به صرف ختنه شدن حرفشو باور نکنم.


برای مطالعه بیشتر درباره خود نبردمی تونید اینجا رو بخونید. مخصوصا که نقشه اش خیلی باحال تره:
http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Walaja
برای مطالعه درباره سواره نظام سنگین اسلحه ساسانی اینجا روبخونید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Cataphract
برای مطالعه ارتش ساسانی اینجا رو نگاه کنید
http://en.wikipedia.org/wiki/Sassanid_army
سایت دکتر فرخ
http://www.kavehfarrokh.com/
و کتابشون
http://www.kavehfarrokh.com/books/elite-sassanian-cavalry/

در آخر خداکنه وقت کنم این کتابی که گفتم خلاصه اش رو در سایت قرار بدم.
از دوستان تشکر می کنم و سپاسگذارم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
باز هم سپسا فراوان از رضای عزیز بابت توضیحات و مطالبش و اما :

[quote]سواره نظم نخبه ساسانی نوشته دکتر فرخ کاوه. بسیار کتاب روشنگری است و بادقت فراوان نوشته شده و یه منبع عالی اطلاعاتی. حالا با توجه به مسائلی که از قبل می دونستم و مطالب این کتاب فرمایشات شما رو بررسی می کنیم. یادت هم باشه کار به مجادله کشیده نمی شه شما هر چی دوست داری بنویس. داریم بحث می کنیم. فقط مطلبت رو یه جور مرتب کن که سروتهش معلوم باشه. الان معلوم نیس از کجا شروع کردی و چی رو می خواستی اثبات کنی. می خواستی اثبات کنی که این مطالب غیر واقعی هست؟ آمارها غلط هست؟ اصلا این جنگ اتفاق نیافتاده؟ یا جور دیگه ای اتفاق افتاده؟ یعنی معلوم نیس داری سر چی بحث می کنی.بالاخره باید یه نظمی به این نوشته هات بدی. اما من چند تا مطلب می گم امیدوارم خیلی طولانی نشه:

1- از نظر وضعیت سیاسی فکر کنم زیاد احتیاج به توضیح نباشه. ساسانی ها از نظر درونی حسابی آشفته بودند و وضعیت اقتصادی شون به خاطر جنگهای خسروپرویز با روم به هم ریخته بود. در کل یه آشوب حسابی. و این آشوب همزمان شد با حمله اعراب. شما باشی وقتی قدرت داری و می بینی همسایه ات در ضعیف ترین وضع هست بهش حمله نمی کنی. در حقیقت اعراب با تیزهوشی متوجه این وضع شدند و در بهترین زمان حملاتشون رو آغازکردند.

2-امپراطوری ساسانی با یه جنگ و دو جنگ کارش ساخته نشد و از اولین حمله اعراب تا سقوط آن یه 20 سالی طول کشید.یعنی از 633 تا 656 میلادی. این خودش نشون می ده که ساسانیان با تمام مشکلاتی که داشتند مقاومت زیادی کردند و این مقاومت خیلی بیشتر از اون هست که اغلب مردم عادی فکر می کنند. شما نیگاه کن آلمان فرانسه رو در عرض 1ماه ونیم گرفت و در عرض 4 -5 ماه تا دل روسیه پیشروی کرد. جاهایی مثه طبرستان(گرگان امروزی) نزدیک به 200 سال طول کشید تا کاملا زیر سلطه عباسی ها درآمدند.

3- سپاه ساسانی عمدتا تکیه اش بر سواره نظام سنگین اسلحه بود. ساسانی ها در اثر درگیری با لژیونرهای رومی (پیاده نظام) به استفاده از سواره نظام سنگین اسلحه روی آوردند. پیاده نظام ساسانی بیشتر از طبقه کشاورز تأمین می شد و سلاح سبک داشت( نیزه و سپر حصیری) و قابل مقایسه با لژیونرهای رومی نبوده. سواره نظام سبک اسلحه هم نداشتند و در عوض از سواره نظام متحدینشون (مثه همین اعراب حیره) استفاده می کردند. این از این.

4- همون جور که گفتید آمار درستی از تعداد سواره نظام و پیاده نظام ایران در دست نیست. برای همین نمی شه گفت که دقیقا چه تاکتیکی رو در این جنگ استفاده کردند. در زمان حمله ساسانی ها سواره نظام رو جلو وپیاده نظام رو عقب قرار می دادند. اما اینجا به عوض حمله کردن( بزرگترین اشتباه فرمانده در این جنگ) صبرکردند تا اعراب حمله کردند. یعنی از مزیت اصلی شون که سواره نظام بوده چشم پوشی کردند.

5- سواره نظام سنگین اسلحه ساسانی کاملا زره پوش بوده(مثه این فیلمهای شوالیه ها) و حتی اسبهاشون هم زره داشتند. این نقاب کلاهخود جلوی چشم سوار رو کاملا می گرفته و دید اون رو محدود می کرده. این سواره نظام از نظر تاکتیکی برای شوک دادن به صف پیاده نظام خیلی عالی بوده ولی برای مبارزه با سواره نظام سبک اسلحه(مجهز به کمان و شمیشیر) که خالد داشته خیلی به درد نمی خورده. ساسانی ها 100 سال قبل از این جنگ همین مشکل رو با هونهای سفید در خراسان داشته اند. بزرگترین معضل این سواره نظام اینه که جهت خودش رو به سختی می تونه تغییر بده.(قدرت مانورش کمه. البته شما حساب کن که تعداد زیادی اسب در کنار هم هست، چقدر چرخش همزمان آنها مشکل میشه؟)

6- آمار سواره و پیاده اعراب هم در هیچ منبع تاریخی نیست ولی احتمالا در حدود یک سومشون سوار و بقیه پیاده بودند.

7- نوشتم که "در مرحله اول جنگ قسمتی از نیروی ذخیره رو ایران استفاده کرده" نه همه اونها رو. به تفاوت این دوتا دقت کن. [/quote]

ایول ممنونم ... واقعا درست و به جا جملات رو به کار بردید و خدائیش جای هیچ حرفی نیست
حق با شماست و ممنون

[quote]
به نظرت ایرانی ها اونقدر جا داشتند که بخواهند با آرایش دشتبان بایستند. مطمئنا انقدر توی میدان جا نبود که بخوان تمام 50 هزار نفر در برابر 10 نفر سپاه خالد قرار بگیرند تا بخوان از برتری عددی شون استفاده کنند. حتما به صورت 9 یا 10 رده بوده اند که با کشته شدن نفرات صفوف جلو عقبی ها جای اونها رو پر کنند. با حسابی که من کردم در نهایت در صف جلوی سپاه ایران حداکثر 7-9 هزار نفر می تونسته پهلوی هم قرار بگیره. بالاخره این سربازا برای استفاده از سلاحشون فضا احتیاج دارند یا نه. رژه که نمی خواستن برن. پس صفوف ایران حداقل 5 رده و احتمالا 8 یا 9 رده بوده. این جوری نبوده که در این میدان با عرض کم هر سرباز عرب با 5 سرباز روبرو بشه. [/quote]

اها دقیقا همین منظور رو داشتم و خوب متوجه شدی اما به قول خودت من همیشه بد دسته بندی میکنم و سر و ته حرفام مشخص نیست ...
ببین ما اگر بخواهیم این موضوع رو بررسی کنیم گمراه میشیم چرا!؟

چون اشاره شده زمین مسطح هست درسته اما طبیعتا اشاره کاملی به اینکه وسعت زمین چقدره نشده(البته با توجه به اینکه گفتین 4 کیلومتر بوده میشه یه حدسایی زد)
در این دشت مسطح ما از پشت مورده هجوم قرار گرفتیم درسته؟! خوب ایا این سطح مسطح به مانند مکانی بوده که سورنا به ارتش روم حمله کرد!؟ یعین از 4 طرف بن بست؟!(البته بن بست کامل هم که نه اما به گونه ایی بود که از هر 4 طرف کار بر سواران رومی تنگ شده)

میگم اطلاعات ما کمی ناقصه و ای کاش مکان دقیق نبرد رو میتونستیم پیدا کینم و الان بر اساس باستان شناسی میشد تخیمن زد دشت رو
اخه اگر فرض بگیریم جناحین سپاه ایران باز بوده باشند یقینا ایران میتونست ارایش سپاه رو گسترده تر بکنه درسته اقا رضا؟!(از اشتباه فرماندهی هم نباید گذشت به عنوان یه فرضیه راجبه فشرده شدن نیروها)
خوب اما نکرده (با توجه به باخت ایران مشخصا این عمل انجام نشده) حالا چراش واقعا من فقط میتونم حدس بزنم اما به یقین نمیشه چیزی گفت

طبعا اگر محیط نبرد کم بوده باشه ایران 50 هزار رو همزمان وارد نکرده اما به همون نسبت اعراب هم مجبور بودن تعداد نفراتی که میارن کمتر باشه درسته؟! ...
یعنی ما از 50 هزار نفر ذکر شده 20 هزار مثلا اوردیم جلو (در صفوف فشرده که شاید بشه گفت همین باعث شده نتونند درست عمل کنند)
اما اعراب چی؟! اعراب کلا 15 هزار (و به روایتی 10 هزار ) بودن ....
منظورم رو میگیری اقا رضا؟!
یعنی اگر فضای نبرد کم بوده برا اونام کم بوده اما خوب یه حدسی هست که اینه اونا پیاده نظام بودن و ما سواره نظام در جلو بوده ....
اون وقت سوال اینه درسته فشرده بوده سپاه ایران اما چرا حمله نکرده به خصوص با سواره نظام قوی و زیادتر!؟(که شمام اشاره کردی اشتباه فرماندهی بود و منم اینو تائید میکنم از نظر خودم)

من رو اینا فقط حدس و گمان دارم که میشه گفتشون اما به یقین نمیرسه ...

در نبرد دیگری هم ایران از فیل استفاده کرده که خوب اعراب میزنند فیل ران ها رو میکشن و اونا رم میکنند میان تو سپاه ایران اشوب راه میندازند و...
در اینجا چه موضوعی سبب شده 50 هزار مرد ایرانی حتی در صفوف به فرض فشرده نتوسنته باشند از پس 15 هزار عرب بربیان؟! طبیعتا وقتی تعداد شما بیشتره تازه اونم هم فشرده و کنار هم از 15 هزار عرب اونام پیاده برتر هستی ....
و اینجاست که حدس من شکل میگیره»:

شاید تخمین بزنیم خوب باشه ... هر عرب به واسطه زبدگیش در شمشیر زنی میتونست دو مرد زبده رو از پا دربیاره درسته!؟ ...(تقریبی)
خوب 15 هزار ضربدر دو میشه 30 هزار
یعنی 20 هزار از سربازان ما باقی موندن
اما این فرض با توجه به اینکه خالد نیرو ذخیره رو نیاورده یقینا کمتر میشه ....(همیناش منو گیج میکنه چون اون وقت باید ده دفتر فقط رابج حدس و گمانهایی که از نحوه جنگ شده پرکنیم اخرشم هییچ!)


من شاید قوی ترین حدسی که بتونم بزنم اینه : نیروهای ایرانی تکیه گاهشون رو سواره نظام قرار دادن (مطابق رسوم قدیمی ایران از مادها تا ساسانیان و مطابق همون رسوم اگر سواره نظام ببره نتیجه نهائی جنگ معمولا به نفع ماست و بالعکس)
خوب مطابق اونچه که از کتب تاریخی خوندیم و اشاره هم فرمودین سواره نظام در جلو بوده ..(تعداد سواره نظام بسیار مهمه اما امار درستی نداریم ولی بنا برحدس من تعداد سواره نظام ایرانی بیشتر بوده)

این سواره نظام که ازنظر تعداد برتری قابل توجهی داشتنند و همین یه عامل اعتماد به نفس کاذب و دست کم گرفتن بیش از پیش دشمن میتونه باشه(و همزمان همونطور که در بند 5 ذکر کردین) مشکلاتی در جابجائی داشتند ....
فضای نبرد تنگ (4 کیلومتر) نتیجه اینکه به هم فشرده میشن (اما سوال اینجاست: وقتی سواره نظام ساسانی سلاح شون به سنگینی سلاح لژیون نبوده چطور به مشکل برخوردن.... به جز فشرده شدن بیش از حد)

از طرف دیگه اعراب یه تیم کماندار حرفه ایی رو مقابل این نیرو قراردادن ... وقتی محیط نبرد بر ایرانیان تنگ میشه اعراب شروع به تیراندازی میکند(که بازم همون حرفی که راجبه دشتمسطح و اینکه ایا از 4 طرف تنگ بوده یا نه؟! به میان میاد اما من فرض رو تنگ بودن میگیرم)


طبیعتا با توجه به اطلاعاتی که از زره ایرانیان داشتیم این تیرها نباید اثر کرده باشه به اونها اما:

اعراب زرنگتر از این حرفان ... اونا اگر نمیتونند سوار رو بزنند! میان اسب سوار رو میزنند...
یقینا با توجه به فشرده شدن بیش از حد اسبها باران تیر به سمت اسبها انداختند که همین باعث از دست رفتن سواره نظام میشه مضاف براینکه اسبهای زخمی رم میکنند و اون وقت بلوا در سپاه ایران درست میشه ...

بعدم از پشت سر سواره نظام سبکتر و تیزتک تر عرب از راه میرسه(همون بلائی که بر سر مسلمانان ، خالد اورد با سواره نظام و با توجه به اون حادثه یحتمل باید ایران نیروی پشتیبان عقبه اش رو از دست داده بشه مضاف یا اصلا نداشته باشه که البته کمی بعیده . نیز اینکه یگان کماندار ایرانی در اون زمان چه میکرده؟! درا ین جنگ و جنگهای دیگر کمترین نقش به اونا میرسه..)


در نهایت با توجه به حدسی که من میزنم تعداد پیاده نظام عرب در میدان حساس جنگ (وقتیکه نتیجه تعیین باید بشه) با توجه به اعتماد ایرانیان به سواره نظام بیشتر بوده و طبیعتا بعد شکست اونها هر مرد عرب زبده تونسته پیاده نظام رودرهم بکوبه (هرچند واقعا این فقط یه حدس هست چون به فرض ایران 20 هزار سواره نظام هم میداشته! بازم 30 هزار شمشیر زن و تیرانداز داشتیم ما در نتیجه باید به دنبال این باشیم که چگونه این اتفاق رو توجیه کنیم براساس فرماندهی نظامی و تجزیه تحلیل نظامی...)

یه نکته: همیشه در نبردهای عصرباستان نقش تیراندازان ایرانی بسیار مهم بوده اما در نبردهای اعراب اسمی از این نیروها نمیاد .... یا ایران توانائی تجیهز گسترده نداشته یا ....

خوشحال میشم نظرت رو راجبه این فرضیه بدونم داش رضا (یه چند تا فرضیه دیگه م هست اما به نظر من یکی از محتمل ترینها اینه)
این نظریه همونطور که ازش مشخصه چند جای سوال داره که خوب ترجیح میدم قدم به قدم مطرحشون کنم ... یکی تیراندازان ایرانی بعدی تعداد سواره نظام و عدم حمله ... پیاده نظام عرب و.... اینا سوالاتی هست که یقینا میشه با توجه به سوابق تاریخ نظامی جوابی براشون به دست اورد هرچند شاید نهایتا دو فرضیه باقی بمونه اما بهتر از هیچی هست (و ذکر این نکته لازمه اینا فقط از رو تخیلات من و ما که با کمک از تاریخ نظامی و سابقه جنگها به دست اوردیم حاصل میشه و طبیعتا نمیشه به درستی شون قطعا استناد کرد فقط میشه اشاره کرد)

[quote]
. قضیه هر بلایی سر ایرونی بیاد فرار نمی کنه هم از اون حرفاس ها!!!!!
[/quote]

نه منظورم این بود به این راحتی فرار نمیکنه .. یادمه راجبه اخرین نبرد رستم فرحزاد داشتم میخوندم بعد نوشته بعد ایرانیان عین ... داشتند فرار میکردن! خدائیش تعجب کردم اما چیزی نگفتم
گذشت و گذشت تا شرح کامل نبرد رو خوندم و اون وقت بود که دیدم نوشته: ایرانیان بعد اینکه درگیر یه نبرد شدید شدن و حتی طلیعه های پیروزی پدیدار شده و بارها اعراب رو پس زدن به ناگاه با توجه به رسیدن قوای تازه نفس عرب درهم شکستند و... بعد دیگه وقتی تعداد زیادی از فرماندهان و نیروها کشته شدن فرار کردن

میخوام بگم ایرانی ها همون اول بسم الله که فرار نکردن .... اگر اینجور بود 40 هزار تلفات نمیدادیم ... یقینا این 40 هزار نفر یا جنگیدن ! یا اگرم نجنگیدن تسلیم نشدن که کشتنشون ...

منظورم اینه وگرنه وقتی فرمانده ادم بمیره (مثل اتفاقی که در اخرین نبردهای زمینی ما در یونان افتاد ) اشفتگی بر سربازان حکمروا میشه و اون وقت که کار سپاه تمومه و این یه واقعیت نظامی هست که همیشه باید در نبردهای باستان مدنظر داشت ... منسجم ترین نیروها هم چون کلاسیک هستند با از دست دادن فرمانده کارشون تمومه

راستی ببین راجبه اماتور بودن تا حدودی باهات موافقم(چون طبق برخی منابع ایران برا جمع اوری سرباز به مشکل برخورده و مثل سابق سربازان حرفه ایی به دست نیاورده اونم به خاطر همون مشکلات داخلی) اما همین یه مساله ایی هست: به نظرت سربازان اماتور رو چگونه ممکنه در قالب 50 هزار سرباز بسیج کنند و ببرن ... بدون اینکه انسجام شون بشکنه و ایا همین یه عامل نیست که در میدان نبرد انسجام ارتش ایران بیشتر بشکنه؟!

ما در بزرگرتین لشکرکشی هامون به روم هم صد هزار مرد بیشتر نداشتیم حالا برا اعراب ...!
اونم درنواحی تقریبا دور از تیسفون ...
سوالات تمومی نداره ....

[quote]
13-جک توربو عزیز امیدوار جواب سوالاتت رو گرفته باشی. کلا قضیه بر میگرده به کمبود فضای کافی. به نظر من چون سپاه ایران تکیه اصلی اش بر سواره نظام بوده و سواره نظام احتیاج به میدان مانور بزرگ داره دچار مشکل شده. یعنی ضعف فرماندهی در انتخاب نقطه مناسب نبرد. اندرزگر باید میدانی رو انتخاب می کرد که بتونه همزمان از تمامی افرادش استفاده کنه. اون وقت هم محاصره کردن افرادش غیرممکن می شد(اگر 50هزار نفر در مثلا 3 صف قرار می گرفتند چطوری با 15 هزار نفر می تونستیم اونها رو محاصره کنیم. از نظر ریاضی اصلا غیرمنطقی هست) و هم می تونست از برتری عددی 1 به 5 خودش استفاده کنه. [/quote]

موافقم ....
این نکته رو جمع بزنیم با نبردهای سرنوشت ساز ما با اسکندر .... در همون نبردها هم تعیین میدان جنگ دست ما نبوده و عامل اصلی شکست ما فرماندهی بد (حتی در زمین نامناسب) و زمین نامناسب بوده
من بین اینا فقط یه وجه اشتراک میکبینم: زمانیکه امپراطوری به اخر راه خودش رسیده نه فرماندهان درست اندیشیدن نه درک درست اندیشیدن رو داشتند ... هم در زمان هخامنشیان هم در زمان ساسانیان مشکلات داخلی در زمان نبردهای حیاتی بوده و تنها وجه اشتراکشون همینه به اضافه چند عامل دیگه (لازم به ذکره اکثر فرماندهانی که همون زمان نبرد اعراب تا قبلش مدام در نبدرهاین واحی مختلف برنده بودن اکثرا یا کشته شدن در نبردهای مختلف یا اون قدر پیر بودن که دیگه نمیشد ازشون استفاده کرد و طبعتا ضعف فرماندهی از همینحا نشات میگیره وگرنه همون زمانیکه اعراب تازه داشتند بزرگ میشدن ایران بارها نبدرهای حیاتی انجام داد و برد اما جالب اینه اسم خیلی ا اون فرماندهان جز کسانی میاد که به دلیل خیانت یا طمع شاهی یا یپری و... مردن)
مضاف براینکه: شاید بشه گفت تقدیر این چنین بود .. چرا!؟ چون بارها ایران همین بلا رو در نبردهای مختلف بر سر دیگر ملتها اورد و همون ملتها میگفتن چرا شکست خوردیم و نوع شکستاهاشون شبیه شکستهای ما بود ... میخوام بگم تقدیر نوع های مختلفی داره همیشه .. یه بار پیروزی یه بار شکست ....

یا مثلا ایران بارها پیش اومده در نبرد علیه روم شکست خورده و تا پای سقوط رفته اما بازگشته بود (یکی از چیزائی که فرماندهان ساسانی و اشکانی بهش مینازیدن و میگفتن اگرم بازنده بشیم دوباره برمیگردیم)
اما در نبرد هم علیه اسکندر هم اعراب مشکل این بود هرچه زور زدیم برگردیم نتوانستیم هرچند هیچگاه اعراب تسلطی که بر ایران غربی رو داشتند بر ایران شرقی که مردم بیشتری مونده بودن نداشتند ....[quote]

. اما همین رومی ها 2-3 بار تیسفون رو در زمان اشکانی ها و ساسانی ها گرفتند.[/quote]

دقیقا اشاره داره به نوشته بالائی من
همین طرز تفکر ایرانیان کمی دردسر ساز شد هرچند اعراب برای گرفتن تیسفون پدرشون دراومد و با بدبختی گرفتنش اما ایرانیان مطابق معمول اعتقاد داشتند برمیگردن اما همون بلایی سر ایران اومد که در زمان هخامنشیان اومد.. شاهش رفت ارتش جمع کنه برگرده اما در راه کشته شد ... شاه ساسانی هم ....
این یقینا یکی از عواملی بود که ایران نتونست اعراب رو پس بزنه وگرنه از نظر نیرو و امکانات حتی با از دست رفتن تیسفون ایران وضعش تغییر چندانی نمیکرد و تازه به نظر من بهتر هم میشد! چرا؟!

چون زنان و ثروت ایران و رفاهش اعراب رو کور کرده بوده و در هرحال تقسیم غنائم بودن و بهترین وقت حمله بود ...اما دست بازیگر جهان روی بدش رو به ما نشون داد


رضا جان مخلصم

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام و درود فراوان خدمت اقا رضا و ساير دوستان

اول از همه از بابت زحمتي كه براي ايجاد اين تاپيك كردي نهايت تشكر رو ازت دارم اقا رضا

حقيقت ماجرا : من هم كمي به تعداد و محل و شرايط درگيري مشكوك هستم به علت...

1-در چنين جنگهايي كه سواره نظام در مقابل پياده نظام وسيع قرار ميگيره در حالت معمولي از جلو و به صورت مستقيم حمله نميكنه چون در اثر فشرده شدن سپاه پياده خطوط عقب دشمن جاي كافي براي فرار كردن و متواري شدن پياده نظام اعراب بوجود مياد در حالت عادي نيروهاي پيشتاز به خطوط دشمن از سمت چپ و راست به دشمن حمله ور ميشن و اگه سپاه بزرگي باشه به پياده نظام از جناحين ضربه ميزنه و اگه مثل اين جنگ با يه پياده نظام به اين كوچكي حمله ور بشه مستقيم به قلب و هسته ي سپاه با زاويه ي مناسب حمله ميكنه كه با توجه به تعداد ايراني ها بازهم ميشد در صورت لوزوم اين لشكر هاي بزرگ با انحنا وقطر زياد بچرخن و دشمن رو كه از پشت بهشون حمله كرده رو با دور زدن سپاه و از پشت حمله كردن به اعراب سواره از عقب و با انحناي با لا حا لا هر چقدر هم كه طول بكشه سپاه ايراني ها با اون عظمت توان ايستادگي رو داره تا نيروهاي سواره دوباره برگردن

2-اين تصويري كه نشون دادي(تصوير 3 و حمله ي خالد از روبرو ) اگه اين طوري باشه كه خالد تونسته با تعداد كم سپاهيانش به صورت طولي با خطوط ايرانيان برابري كنه و ارايش نظامي افرادش رو از نظر طولي اينقدر دراز كنه كه به قول شما اعراب تا حالا چنين لشكري نديدن به يقين ميشه گفت كه افراد خالد توي 2نهايت لاف زني 3خط طولي روبروي سپاه ايران جا ميشن در اين صورت در حمله ي مستقيم و سريع سواره سنگين و اهنين ايران از رو به رو در تك اول بدون هيچ دشواري سپاه پيادهي اعراب را متلاشي كره و عرضشو به راحتي در دقايق اول جنگ خواهد پيمود و اگه سواره نظام سريع و چابك عربها از پشت حمله كنه ديگه سپاه ايران تحت فشار قرار نميگيره به اين شكل در تصوير شماره ي 6 نشون دادين فرصت كافي براي مانور رو داره .اگر هم خالد افرادش رو به صورت مربعي در بياره واز صفهاي مقدم خودش كم كنه و عمق لشكرش رو تقويت كنه با اين هدف كه ميخواد به يه نقطه از لشكر طويل ايراني ها حمله به و اون قسمت رو تحت فشار قرار بده ؛ در حملهي مورد بحث از روبه رو طبق قانون ژله اي نبرد وقتي شما به يك قسمت از يك سپاه بزرگ حمله كنيد خود به خود داخل ميره وقسمت ها از سپاه بيرون ميمونن در نتيجه لشكرهاي پيادهي اعراب محاصر ه ميشن(البته با توجه به اينكه در اين فرضيه كه خطوط حمله ي ايران ثابت مونده و به همين صوت كه در تصوير هست باشد)

3-وقتي يك سپاه به اين بزرگي اطراق ميكنه از هر چهار طرف افرادي رو براي ديده باني ميفرستن و مدام در طول شب براي پست جابه جايي اين جور چيزها عوض ميشه تازه در سكوت شب و اون موقع نميشود به همين راحتي چند تا لشكر اسب با اون همه صرو صدا رو عبور داد وهيچكس صداي اونها رو نفهمه تازه در حالتي در خاك ايران هستن به راحتي سپاه به اين بزرگي رو دور ميزنن يه كم مشكوك به نظر ميرسه

- وقتي داشتم اين تاپيك رو مطالعه ميكردم گفتم بخشكي شانس نميشد يه شكست ابرو مندانه ميخورديم حالا بگذريم اقارضا گفتي از اين جور جنگها فقط دوبار اتفاق افتاده كه يه سپاه كوچكتر يه سپاه با اين عظمت رو له كنه اون يكيش چي بود؟ همين طوري محض كنجكاوي؟

با اون جملات و سخنراني خالد بعد از پيروزي شك من در به زور امدن اسلام با شمشير در ايران بيشتر شد اين چه حرفيه كه يه ادم مسلمون زده . و غارت و چپاول منابع يه سرزمين رو به بهانهي اسلام .واقعا كه ...

در پايان جناب RezaKiani من در حين خواندن مطلب از بي طرفي شما نسبت به اين قضيه در نوشته هاتون لذت بردم [size=18] احسنت[/size]

موفق باشين

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قبل از ادیب خان برم سراغ مسائلی که اف-35 ذکر کرده. فقط قبلش باید یادآوری کنم که این بحثها بر اساس تخیل ما هست. فقط داریم سعی می کنیم بر اساس دانسته هامون وقایع رو دوباره بازسازی کنیم. اطلاعاتی که داریم چیزی بیشتر از قسمت اول تاپیک نیست و همین کمبود اطلاعات سبب شده تا این داستان کلی ابهام داشته باشه:

1-[quote]در چنين جنگهايي كه سواره نظام در مقابل پياده نظام وسيع قرار ميگيره[/quote]

من نگفتم که حتما اندرزگر این آرایش رو اختیار کرده بلکه حدس می زنم این آرایش رو داشته. یعنی اینکه آرایش سواره نظام سنگین در جلو و پیاده نظام در عقب آرایش معمول و استاندارد ساسانی ها بوده ولی آرایشهای دیگه ای هم داشتند که شاید از آرایش دیگه ای استفاده کرده اند. همین که اندرزگر حمله اول رو انجام نداده و دفاع کرده نشون می ده که احتمالا پیاده نظام رو در جلو قرار داده(البته این فقط یه تئوری هست) و صبر کرده تا پیاده نظام ایران کار پیاده نظام اعراب رو بسازه. یعنی خواسته در نیروهای سواره نظامش صرفه جویی کنه و بی خودی اونها رو به کشتن نده.
اگر فرض کنیم(و فقط فرض کنیم) پیاده نظام ایران جلو بوده و جلوی مانور سواره نظام رو می گرفته مسئله تا حدودی منطقی می شه. در مرحله اول سپاه ایران می تونه اعراب رو عقب برونه(توی نقشه ام هست) بعد که سواره نظام اعراب از عقب به سواره نظام ایران حمله می کنند سواره نظام ایران به دلیل کمبود فضای لازم نتونسته برگرده و به خوبی ضدحمله کنه. در ضمن باید یادتون باشه که سواره نظام سنگین اسلحه بیشتر برای تهاجم مناسبه(همون جور که خودت ذکر کردی می تونه به راحتی آرایش پیاده نظام رو به هم بریزه) ولی برای دفاع در برابر سواره نظام سبک اسلحه کم میاره. در نبردهای ایران با هونهای سفید هم ساسانی ها دچار همین مشکل بودند و از پس سواره نظام سبک اسلحه هون به سختی بر می آمدند.

2- [quote]وقتي يك سپاه به اين بزرگي اطراق ميكنه از هر چهار طرف افرادي رو براي ديده باني ميفرستن و مدام در طول شب براي پست جابه جايي اين جور چيزها عوض ميشه تازه در سكوت شب و اون موقع نميشود به همين راحتي چند تا لشكر اسب با اون همه صرو صدا رو عبور داد وهيچكس صداي اونها رو نفهمه تازه در حالتي در خاك ايران هستن به راحتي سپاه به اين بزرگي رو دور ميزنن يه كم مشكوك به نظر ميرسه[/quote]
غیرممکن نیست. در همین جنگ خودمون که عراقی ها شب تا صبح آسمون رو با منور روشن می کردند بارها در شب غافلگیر شدند. نمونه اش هم عملیات کربلای-5 هست که کاملا غافلگیرانه بوده. اگر جابجایی اسبها با پای پیاده و با سرعت کم اتفاق افتاده باشه کاملا امکان پذیره. یادمون باشه که عربها بچه صحرا بودند و شب و روز براشون فرقی نداشته و به راحتی مسیرشون رو گم نمی کردند. با یه قوس مناسب می تونستند از پشت جبهه ایران سردربیارند.

3-[quote]وقتي داشتم اين تاپيك رو مطالعه ميكردم گفتم بخشكي شانس نميشد يه شكست ابرو مندانه ميخورديم حالا بگذريم اقارضا گفتي از اين جور جنگها فقط دوبار اتفاق افتاده كه يه سپاه كوچكتر يه سپاه با اين عظمت رو له كنه اون يكيش چي بود؟ همين طوري محض كنجكاوي؟ [/quote]

ایران هم شکستهای آبرو مندانه خورده و هم پیروزیهای عجیب غریب. نمونه هاش زیاده. پیروزی کورش بر بابل و لیدیه. پیروزی اردشیر اول بر روم و اسارت امپراطور روم به دست او و ده ها نمونه دیگه . تمام تاریخ همینه . تمام کشورها هم پیروزی داشتند و هم شکست. خود عربها مگه بعدا کم شکست خوردند. یا عثمانی ها یا پرتغالی ها. تاریخ جنگهای انگلیس با افغانستان رو بخون ببین برادران افغان چند بار پوزه انگلیس رو به خاک مالیدند. تمام تاریخ پر از پیروزی و شکسته.

نبرد دوم رو هم در متن اشاره کردم نبرد کانائه هست که هانیبال انجام داده. سر فرصت اون رو هم تاپیک می کنم تا حال کنید. اون از این هم باحالتره. واسه اون زحمت بیشتری هم کشیدم.

اما تئوری های ادیب خان:

1-بازهم بی نظم نوشتی و معلوم نیست اصل تئوری شما چیه. اگه واضح تر بنویسی هم برای خودت خوبه و هم برای ما. مسائل زیادی رو اشاره کردی که نشونه تیز بینی شما است ولی چون درست جمع بندی نکردی معلوم نیست باید از کجا شروع کنیم و به کجا برسیم. بهتره اول مطلبی که توی ذهنت هست توی ورد تایپ کنی بعد جمعش کنی. فصل بندی اش کنی و در آخرهم نتیجه گیری. این جوری فقط خودت رو خسته می کنی. زحمت زیادی کشیدی ولی نتونستی مطلب رو منتقل کنی.

2- من فکر می کنم بزرگترین دلیل این شکست این بوده که اندرزگر سپاه خالد رو دست کم گرفته. یه ضرب المثل هست که میگه غرور مقدمه شکست هست. پول و شهوت و ... اینها هم گفتم از حوصله تحلیل ما خارج هست.(هرچند که بی اثر نیست ولی هیچ آدم عاقلی به خاطر زن و پول جلوی یه غول بیابونی که صدکیلو آهن بهش آویزونه و یه نیزه 2متری دستشه وانمیسته).

3- به یه نکته اساسی اشاره کردی که تاریخ نگارهای رومی هم نوشتند. "ایرانی ها در زمان کشته شدن فرمانده خیلی زود از هم پاشیده می شدند." این خودش کلی درد سر ساز بوده. اندرزگر باید از سپاهش فاصله می گرفته و از راه دور افسرانش رو هدایت می کرده ولی خوب همون جور که گفتم احتمالا (کلمه احتمالا یادمون نره) غرور برش داشته و ....

4-یکی از مشکلات اینه که آمار اعراب حیره و تعدادشون (که متحد ایران بودند) و نقش اونها در جنگ اصلا معلوم نیست. شاید بعضی هاشون خیانت کرده باشند و ... البته این فقط یه تئوری هست ولی غیرممکن نیست. همون جور که در متن آمده خالد از نظر کارهای اطلاعاتی خیلی عالی عمل می کرده.

به هر حال من فکر کنم بحث درباره این جنگ رو تموم کنیم چون که اطلاعات تکمیلی بیشتری نداریم. اگر از دوستان کسی اطلاعاتی از جایی به دست آورد اون وقت دوباره بحث رو ادامه می دیم.
بازهم از همه دوستان تشکر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون از رضا جان

فقط چند نکته در پایان:

در سابقه تاریخی ایران باستان سه نکته همیشه در جنگها رو باید مدنظر داشت (و به جرات میشه گفت اصل ثابت شده هست)

1.حضور سواره نظام به عنوان مهم ترین جز نیروها در صفوف مقدم
2.حضور فرماندهان ارشد در مکانی دورتر از مکان رزم
3.استفاده گسترده از تیراندازان

در گزینه اول ما بارها سابقه استفاده صحیح از سوراه نظام رو داش که باخت رو با برد عوض کرده و در چندین نبرد مهم (مثل نبردهای فرناباذ با اسکندر...) ما با بد عمل کردن سواره نظام به دلیل فرماندهی نامناسب شکست خوردیم

مشخصا در این جنگ هم ایران سواره نظام قابلی داشته اما به هردلیلی (تاکید میکنم به هردلیلی) نتونسته عرض اندام کنه و مستقیما نتیجه شکست رو برامون اورده و نتیجه اینکه:

الف.یا سواره نظام در جلو صفوف قرار داشته اما ابتکار عمل رو از دست داده
ب. یا سواره نظام پشت صفوف پیاده قرار داشته (که میشه گفت در تاریخ ایران این امر کمتر مشاهده شده مگر برای عملیات های سریع وغافلگیرانه)

اما تنها چیزی که مطمئنیم اینه که : اعراب از نیرو سواره در صفوف جلوشون بی بهره بودن و هرچه که بوده باعث اشتباه تاکتیکی فرماندهی ایرانی شده


در گزینه دوم راجبه حضور فرماندهان باید بگم هربار ایران وارد نبرد حساسی میشد حتی الامکان فرماندهان برا تقویت روحیه حضور پیدا میکردن اما قلب سپاه که فرمانده کل باشه از حضور خودداری میکرد تا زمانی که وقتش بشه اما مثلا در زمان نبرد ترموپیل سالار سپاه ایران ارتیباذ بزرگ وارد نبرد میشه شخصا و تا پای پیروزی هم نیروها رو میبره (این یه عامل هست برا دلیل حضور فرمانده اما به مضراتش نیم ارزه) و خوب به محض اینکه ارتیباذ کشته میشه نیروها از هم میپاشن و ایران میبازه(شرح کامل و بدون تحریف نبرد رو در کتاب اقای دکتر امیر مهدی بدیع میتونید بخونید با نام روی دیگر تایخ یا یونانیان و بربرها)


یا نبردهای خشایار در یونان مثل سالامیس که خودش در گوشه ایی دور از نبرد می ایسته و نظاره میکنه و فرماندهان زیردست تر میرن برا نبرد نه فرمانده اصلی


گزینه سوم هم راجبه کمانداران ایرانی هست که مشخصا نقطه قوت ایران بودن از زمان مادها تا ساسانیان
همیشه کمانداران نقشهای حیاتی رو بعد از سواره نظام برعهده میگرفتن به خصوص که هر نیزه دار ایرانی خودش هم یه کماندار بود .... اما جالبه در این نبردهای با اعراب اسم چندانی ازشون نمیاد



با رضا عزیز موافقم راجبه خاتمه بحث

یا حق

*** راستی رضا جان راستش من با حساب نقل قول ها و ادامه اونها نوشتار رو نوشتم که کلا سبک نوشتاریم اینجوره اما چشم سعی میکنم از این به بعد دسته بندی شون کنم هرچند کمی سخته! اخه عادت ندارم..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.