RezaKiani

کوهن ها:جاسوسان ژاپن در پرل هاربر

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

صبح یکشنبه هفتم دسامبر 1941 بود و بندر هنوز در خواب به سرمی برد. 6 فروند ناوهواپیمابر ژاپنی به همراه تعداد زیادی رزمناو و ناوهای کوچکتر و در اختفای کامل به بزرگترین پایگاه دریایی آمریکا در اقیانوس آرام نزدیک می شدند. 8 نبردناو عظیم آمریکایی به همراه تعدادی ناو کوچکتر در پایگاه پرل هاربر پهلو گرفته بودند. شعله های جنگ هزاران کیلومتر از خدمه ناوها فاصله داشت و هیچ یک از آنان گمان نمی کرد که جنگ جهانی دامن آنها را نیز بگیرد. خدمه رادارهای پرل هاربر درحال تعویض شیفت بودند که اولین موج جنگنده-بمب افکنهای ژاپنی وارد حریم هوایی جزیره شدند. هواپیماهای ژاپنی بدون هیچ گونه مقاومتی حمله غافلگیرکننده خود را به کشتی های پهلوگرفته و تأسیسات زمینی و بندری پرل هاربر آغازکردند. اندکی بعد، موج دوم هواپیماهای ژاپنی واردمنطقه شدند و باقیمانده کشتی ها را بمباران کرده و افرادی که با حمله اول از خواب بیدارشده بودند و به مقابله برخواسته بودند را به مسلسل بستند.

نتیجه این حمله برای نیروی دریایی آمریکا یک فاجعه کامل بود.360 هواپیمای ژاپنی توانستند 5 نبردناو بزرگ آمریکایی را به همراه 3 کشتی کوچکتر غرق کنند. 3 نبردناو دیگر به گونه ای آسیب دیدند که توان عملیاتی خود را از دست دادند. علاوه بر آن، 188 هواپیمای آمریکایی بر روی زمین نابودشده و 155 هواپیمای دیگر آسیب دیدند. در پایان آن روز شوم 2300 کشته و 1200 مجروح نیز بر دست نیروی دریایی آمریکا مانده بود.

ژاپن توانست تنها با یک حمله کمر نیروی دریایی حریف را در اقیانوس آرام بشکند، ولی چگونه؟ این نقشه حرفه ای، زمانبندی دقیق و بمباران های ماهرانه در کجا طراحی شدند؟ در اینجا نیز باید دنبال ردپای سربازان پنهان حریف بگردیم.
6
سال قبل از این حمله درخشان یک خانواده آلمانی که از آشنایان جوزف گوبلز ، وزیر تبلیغات هیتلر، بودند وارد هاوایی شدند. برنارد کوهن به همراه همسرش فریدل ، دخترخوانده اش سوزی روث و پسرش هانس تصمیم گرفتند که به درخواست گوبلز برای سرویس مخفی ژاپن جاسوسی کنند.

فریدل پس از اقامت در پرل هاربر منزل خود را به محفلی برای همسران افسران نیروی دریایی تبدیل کرد. این زنان در مهمانی های زنانه خود هر خبری که از
شوهرهایشان می شنیدند بازگو می کردند غافل از اینکه این اخبار می توانند مهمترین منبع اطلاعاتی برای خانواده جاسوس آلمانی باشد.

سوزی روث 17 ساله، زیبایی خود را برای به دام انداختن افسران جوان نیروی دریایی آمریکا به کارگرفت و با کشیدن آنها به دام عشق خود اطلاعات محرمانه را از زیر زبانشان بیرون می کشید. خانواده کوهن حتی پسر کوچکشان هانس را نیز درگیر فعالیتهای جاسوسی خود کردند. ملوانهای آمریکایی پسر کوچکی را به یاد می آوردند که لباس ملوانی می پوشید و با شیرین زبانی درباره کشتی های بزرگ از آنها سوال می کرد. بارها افسران و درجه داران آمریکایی این پسر کوچک را به گردشهای کوچکی بر روی عرشه ناوهایشان دعوت کردند.

برنارد اطلاعات به دست آمده توسط اعضای خانواده را ثبت می کرد و زمانی که سرجاسوس ژاپنی تاکئویوشی کاوا در بهار 1941 وارد پرل هاربر شد به وسیله یک چراغ قوه مخصوص از اتاق زیرشیروانی خانه اش اطلاعات را به یوشیکاوا رد می کرد.

یوشی کاوا ،خود، از مأموران خبره سرویس مخفی ژاپن بود. او در سال 1933 به نیروی دریایی سلطنتی ژاپن پیوست و شاگرد اول کلاس خود بود. 4 سال بعد یوشی کاوا به دلیل مشکلات جسمی پشت میز نشین شد و به سرویس اطلاعاتی نیروی دریایی منتقل شد. او یک نامه تشکر آمیز از شخص هیتلر دریافت کرده بود چرا که با کشف رمز یک پیام نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا مسیر یک کاروان بزرگ دریایی را پیداکرد و اطلاعاتش را به سفیر آلمان در ژاپن ردکرد. این اطلاعات به زیردریایی های آلمانی اجازه دادند تا تعداد زیادی از کشتی های بریتانیایی را در راه غرق کنند.

یوشی کاوا در پرل هاربر طبقه دوم خانه ای مشرف به بندرگاه را اجاره کرد تا بتواند ورود خروج تمام کشتی ها به پایگاه را ثبت کند. او همچنین بارها هواپیماهای کوچکی را اجاره کرد تا با پرواز بر فراز تأسیسات بندری بتواند اطلاعات دقیقتری از توان آمریکایی ها کسب کند. محل استقرار هواپیماهای نیروی دریایی، آتشبارهای ضدهوایی، مخازن سوخت و مهمات موضوع ها مورد علاقه یوشی کاوا بودند.

یوشی کاوا از طرح نقشه برای حمله قریب الوقوع ژاپن به پرل هاربر بی اطلاع بود ولی اطلاعاتی که او و کوهن جمع آوری کردند برای طراحان جنگی ژاپن بسیار ذی قیمت از آب درآمدند. این اطلاعات توسط کنسول ژاپن و به صورت رمز به کشتی های نیروی دریایی ژاپن مخابره می شدند.

هنگامی که فرمان رادیویی حمله به پرل هاربر صادرشد یوشی کاوا تمام مدارک و آثار فعالیتهای جاسوسی خود را از بین برد و زمانی که پس از حمله هواپیماهای ژاپنی مأموران اف بی آی به سراغش آمدند هیچ مدرکی دال بر جاسوسی وی نیافتند.

یوشی کاوا در تابستان سال بعد و در طی یک برنامه مبادله اسرا به ژاپن بازگشت. خانواده کوهن نیز پس از حمله پرل هاربر مورد بدگمانی اف بی آی قرارگرفتند و همگی دستگیرشدند. در بهار سال 1942 برنارد کوهن به اعدام محکوم شد ولی با لو دادن شبکه جاسوسی آلمان-ژاپن توانست جان خود را نجات دهد. برنارد به 50 سال زندان محکوم شد و به همراه همسر و دخترخوانده اش زندانی شدند. خانواده جاسوسی که بزرگترین ضربه را به نیروی دریایی آمریکا واردکرده بودند پس از پایان جنگ از آمریکا به اخراج شدند و به آلمان بازگشتند.

نویسنده:رضاکیانی موحد
منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 59

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون كياني جان

ميگم جاسوسي خانوادگي نشنيده بوديم كه اونم شنيديم.

فقط مگه اينها و اون يارو ژاپنيه چقدر از بندر فاصله داشتن كه به راحتي تو لنگر گاه و اينها ديد داشتن؟

بعد هم مگه اونجا اين قدر بي در و پيكر بوده كه هر بچه اي ميتونسته بره داخل پايگاه و روي عرشه ناوها جولان بده؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضای عزیز و گرامی .
مقاله ی مفیدی بود.از شما ممنونم.
این داستان دارای ابهامات بسیار زیادی می باشد.
چه طور و به راحتی هواپیماهای ژاپنی وارد جزیره شدند و حمله را صورت دادند؟
قابل ذکر است که امریکایی ها از حمله اطلاع داشته اند. انها می دانسته اند که ژاپن قرار است به مکانی در اقیانوس ارام حمله ور شوند اما احتمال ان را که انها به پرل هاربر حمله کنند را نمی کردند. با این وصف غافلگیری امریکایی ها توجیه می شود اما نه در این حد. بالاخره کشوری که می داند در این منطقه احتمال حمله به ان زیاد است در ان منطقه به حالت اماده باش در می اید. حال اگر قسمتی از ان منطقه را احتمال کمی می داده اند باز هم باید ان قسمتها دارای امادگی باشند ولو کمتر از قسمتهای دارای احتمال بیشتر.
جدا از ان این بندر و پایگاه کوچک نبوده است. بزرگترین پایگاه در اقیانوس ارام بوده است. پس باید دارای حفاظت بالا و اماده باشد. این چه صورتی است که وقتی هواپیماها در بالای سر انها هستند انها متوجه می شوند؟ مگر رادار و دیده بانی وجود نداشته است؟ حداقل باید از چندین کیلومتری جزیره متوجه دسته های هواپیماهای مهاجم می شده اند نه اینکه با صدای بمباران بیدار شوند.
مورد دیگر جاسوسی ان خانواده می باشد. این خانواده چه چیزی را می خواسته اند گزارش کنند؟ هر مکانی دارای ارزش اطلاعاتی نیست.
به نظر بنده در جواب اقای بلیز باید گفت وقتی که بزرگترین پایگاه نیروی دریایی در اقیانوس ارام با صدای بمبها تازه متوجه حمله می شوند دور از انتظار نیست که یک خانواده عمومی به این راحتی در پایگاه گردش کرده و اطلاعات کسب کنند.

در اخر به نظر بنده موفق امیز بودن این عملیات مدیون حماقت خود امریکایی ها بوده است نه تاکتیک و قدرت مهاجمین. چه بسا که با کمی فکر می توانستند کاری کنند که از اسمان باران ژاپنی ببارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جاسوسي هميشه پر از شگرد هايي كه فهميدنشون كلي هزينه داره..............

كتاب شناسايي و شكار جاسوس اثر پيتر رايت كه مامور ام آي 5 بوده رو بخونيد خيلي حال ميده.................من اونو زماني كه راهنمايي بودم خوندم البته تا صفحه ي 500 بعدش مادرم اونو قاطي يه سري كتاب كهنه دور انداخت.......................
بعد چندين سال 2 سال پيش اونو تو يه كتابخونه پيدا كردم از اول خوندم

پيتر رايت خودش عضو ام آي 5 بوده و مامور ميشه كه مهره ي نفوذي كا گ ب تو سازمان رو پيدا كنه...........همه رو كه چك ميكنه ميرسه به معاون و رييس كل سازمان
اول به معاون شك ميكنه اما بعد متوجه ميشه كه اي بابا رييس سازمان ضد جاسوسي شون مهره ي روس ها بوده.............و روس ها اونو از زماني كه هنوز وارد سازمان نشده بود خريده بودن......واسه همين تو عمليات هاشون هميشه يه قدم از روس ها عقب بودن.............
واسه اينكه جلو ي مردم و كشور هاي ديگه علي الخصوص آمريكا ضايع نشن صداشو درنميارن و فقط بركنارش ميكنن

اين كتاب تو انگليس و كشورهاي مشترك المنافع مثل استراليا و كانادا ممنوع شده بود.............برخلاف آزادي بياني كه هي ازش دم ميزنند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا جالب بود مرسی
الان می فهمیم که نباید به زن ها هر رازی را گفت چون حتما از ان راز چند نفر دیگه هم با خبر میشن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من هم آمریکا تا حد زیادی از حمله ای که قرار بود به پرل هاربر بشه آگاهی داشت اما چرا کاری نکرد ؟

روزولت رییس جمهور وقت آمریکا در تبلیغات انتخاباتی اش به مردم قول داده بود وارد جنگ نشود و به همین دلیل توانسته بود رای اکثریت را کسب کند . اما چرخ اقتصاد آمریکا را کارخانجات اسلحه سازی میگردانند که بدون وجود جنگ در جهان تولید آنها صرفا در انبارها خاک میخورد .

برای همین آمریکا دنبال بهانه ای محکم میگشت که بتواند رضایت مردمش را برای ورود به جنگ جلب کند و چه بهانه بهتر از کشته شدن صدها نفر از مردمش و نابود شدن یکی از بنادر مهم در این کشور ؟

در واقع المان باهوش تر از آن بود که بهانه به دست امریکا بدهد و آمریکا نیز مدام با تحریک ژاپن و حملات ایذایی که به کشتی های این کشور در صدد بود تا ژاپن را به زدن مشت اول وادار کند .

[b]سناریویی که بعدها و به شکل دیگر در ماجرای 11 سپتامبر تکرار شد .[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.