منظور من استفاده از غلاف قابل حمل راداری بود یعنی به صورت ماژولار هر وقت نیار بود نصب بشه و در مواردی که نیاز به رادار نیست از نصبش صرف نظر میشه و جایگاهش میتونه بین چرخ جلو و پایلون حمل بمب باشه در واقع دماغه به علت کوچی ظرفیت راداری تا برد80 کیلومتر را داره در صورتی که غلاف محدودیت وزنی و اندازه را ندارد و در مورد موشک فکور تایگرها توانایی حمل قاصد یک تنی را دارند حالا چطور پیشران ضعیفش اینجا مطرح نیست ولی برای فکور450 کیلویی پیشران ضعیفی داره یعنی قابلیت حمل دو موشک فکور در پایلون حمل بمب وجود داره    شماره 1:جایگاه حمل غلاف راداری هست - شماره2: جایگاه حمل 2 موشک فکور  - شماره3: محل نصب باک سوخت هستش و موشک سایدنواندر را می شود بر نوک بال نصب کرد - شماره 4: فضای خالی برای نصب باک های سوخت بیشتر هست به حمل  موشک سنگین ماوریک زیر بال تایگر تایوانی توجه کنید تایگر تونایی برخاست تا 3 تن را داره و اگر وزن غلاف راداری را 500 کیلو و دو موشک فکور 900 و دو موشک سایدنواندر 200 کیلو و دو باک 500 لیتری در زیر هر بال را یک تن در نظر بگیریم چیزی در حدود 2/5 تن محموله میشه و در مورد قاهر که نقش تهاجمی و پشتیبانی نزدیک قائل هستین با وجود برتری هوایی دشمن نقش تهاجمیش با تردید مواجه و برای پشتیبانی نزدیک در دریا هم اگر منظور ناوگان دشمنه که انواع کروز و بالستیک برای این کار داریم و اگر هم دفاع هوایی در دریا باشه به علت ارتفاع کم پرواز رادار و اپتیکش محدود خواهد شد در حالی که جنگنده های دشمن از ارتفاع بالاتر با رادار و اپتیک پیشرفته زودتر اون را کشف می کنند حالا ناتوانی حمل موشک فکور هم بر ضعف ذاتیش اضافه می کنه شما کدام را ترجیح می دین امکان تولید صدها تایگر با مزیت های فوق یا طرحی مثل قاهر که هنوز هم پرواز نکرده و تا حالا هم بودجه سنگینی را برای تحقیقاتش بلعیده و بعد از  هشت سال آیندش مبهمه