بسم الله الرحمن الرحیم پس از درگذشت جوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سال 1953، که بسیار بر صنعتی شدن کشور تاکید داشت و باعث پیشرفت گسترده در صنایع شوروی شد. تاکید استالین بر توسعه صنعتی سبب شد در خیلی از زمینه ها شوروی قابلیت های مشابه غرب پیدا کند.   میگ15 نشان پیشرفت صنایع هوافضا شوروی   در سپتامبر 1953 نیکیتا خورشچف به عنوان دبیر اول حزب کمونیست به قدرت رسید.رفتارهای خروشچف با مهمترین شریکش چین و با غرب به گونه ای بود که اعتبار ابرقدرت بودن شوروی را به چالش می کند. در مقابله با غرب و بخصوص امریکا خروشچف تاکید بسیار زیادی بر توسعه توانمندی های هسته ای داشت . درحالی که در زمان استالین اتحاد جماهنیر شوروی به دنبال یک توسعه نطامی و مارنه قدرت با غرب در همه زمینه ها ( متعارف و هسته ای ) بود.         تمرکز بسیار شدیدی که درزمان خروشچف بر تسلیحات اتمی وجودداشت باعث شد توسعه قابلیت های متعارف نادیده گرفته شود با توجه به برخی طرحها در ایالات متحده برای حمله هسته ای به شوروی در زمان استالین با تمام هزینه هایی که برای شوروی وجود داشت سلاح  های هسته ای تولید شد. در زمان خروشچف  هم تولید بمب اتمی مانند تزار با قدرت 50 مگا تن نشان از امادگی شوروی برای جلوگیری از غافلگیری و تجاوز به خاک شوروی بود. خروشچف اعتقاد اشت برتری در سلاح های متعارف در زمانی که تسلیحات اتمی در یک جنگ بزرگ استفاده میشود ، کاری بیهوده هست. هنگامی که کشتیهای حامل تسلیحات برای ترکیه از مصر عبور می کردند خروشچف دیداری با وزیر دفاع مارشال آندری گرچکو و نمایندگان جمهوری عربی متحده داشت . در این دیدار خروشچف در باره تسلیحات دفاعی متعارفی که به ترکیه ارسال میشدند گفت : " به این مردم احمق نگاه کنید . انها در تپه ها اسلحه دارند. اما اینها فقط اسباب بازی های کودکانه است و باید در موزه نگه داری شود ، به ما بگویید مارشال قدرت بمب های جدید ما چه می تواند بکند" سپس خروشچف و گرچکو تسلیحات اتمی قدیمی خود را با اندازه یک نخود در برابر تسلیحات جدید هسته ای مقایسه کردند و توسعه قابلیت های متعارف را بی ارزش دانستند. در حالی که توسعه قابلیت های بازدارندگی  هسته ای شوروی در زمان خروشچف به طرز زیادی توسعه پیدا کرده بود، اما او تشخیص نداد که سلاح های متعارف هم به همان اندازه می توانند تاثیر گذار باشند و در درگیری ها و مناطقی استفاده شوند که تسلیحات اتمی قابلیت استفاده ندارند.به نظر خروشچف چون تسلیحات اتمی قدرت تخریب آنها قابل مقایسه با تسلیحات متعارف نیود پس ضعف شوروی در زمینه سلاح های متعارف قابل جبران بود. یکی از نمونه های که عواقب نادیده گرفتن قابلیت های تسلیحات متعارف در جنگ ویتنام مشخص شد. در شوروی اولویت دادن به تسلیحات اتمی سبب شد هزینه های کمتری برای توسعه جنگنده های جنگی اختصاص پیدا کند. در زمان جنگ کره به دلیل برنامه ی توسعه ای که تحت نظر استالین بود جنگنده های میگ 15 شوروی باعث شدند جنگنده اف 86 سابر و یا سایر جنگنده های ایالات متحده و شریکانش با تهدید جدی مواجه بشن .        اف 86 سابر   توسعه که در زمان استالین در صنایع نظامی شوروی ایجاد شده بود باعث شد پیشرفت های شوروی در زمینه جنگنده سازی سالها بعد از مرگ استالین هم شد. به عنوان مثال جنگنده های میگ 21 هندی در درگیری با با جنگنده های اف 104 پاکستانی توانمندتر ظاهر شدند.   کم توجهی به بخش هوانوردی نظامی در اتحاد شوروی به تدریج عوارض خود را نشان دادو در زمانی که ایالات متحده به شرعت در حال توسعه جنگنده های نسل 2 و نسل 3 خود در دهه 60بود در شوروی این مساله اولویت نداشت . در یک جنگ کامل احتمالا حق با خروشچف بود که یک بمب اتمی 50 مگا تنی تاثیری بیشتر از جنگنده های نسل 3 دارد اما در درگیری های کوچک ، جنگنده های پیشرفته دقیقا همان چیری بودند که مورد نیاز بود و این چیزی بود که صنایع شوروی قادر به تامین ان نبودند     در ویتنام جنگنده های امریکایی قابلیت های بسیار بیشتری نسبت به جنگنده های میگ 21 و میگ 17 ویتنامی داشتند به طوری که حضور این جنگنده ها در ویتنام نتوانست مانند کره تهدیدی جدی برای نیروی هوایی ایالات متحده باشد. این جنگنده ها در برا جنگنده های فانتوم امریکایی که حتی قابلیت درگیری فراتر از میدان دید داشتند ( فامد) برد درگیری بصری محددی داشتند. برد دریری برای جنگنده های امریکایی حداقل 5 برابر بیشتر و سنسورها و تجهیزات جنگنده های امریکایی 4 برابر مدلهای روسی قدرت داشتند. در جنگ کره در هر 1000 سورتی پرواز ایالات متحده 4 جنگنده از دست میرفت اما در ویتنام به 0.4 در هر 1000 رسید و این اوضاع را به شدت تغییر داد. در جنگ های اعراب و اسراییل به دنبال تصمیم ایالات متحده برای تحویل جنگنده های پیشرفته f-4E  به اسراییل از سال 1974، شریکان عرب شوروی به دنبال جنگنده هایی بودند که با بتوانند با فانتوم های اسراییلی برابری کنند. همانطور که ژنرال مصری سعد الشازلی گفته " شوروی نمیتوانست چنین جنگنده ای به ما بدهد ، زیر آنها اصلا آن را نداشتند." وقتی از برژنف در خواست شد که چنین قابلیتی در اختیار آنها قرار بگیرد ، برژنف که تازه جایگزین خروشچف شده بود گفت: که به دلیل تمرکز دولت قبلی بر توسعه سلاح های هسته ای سایر قابلیت ها نادیده گرفته شده " اما به اعراب اطمینان داد که اتحاد شوروی تمام تلاش خود را جهت رفع عقب ماندگی تنجام خواهد داد. شوروری از میانه دهه 1970 می توانست جنگنده میگ 23 را به متحدان خود تحویل دهد که در خیلی از زمینه ها قابل رقابت یا برتر از فانتوم بود امادر همان زمان در ایالات متحده جنگده اف 14 به خدمت گرفته شده بود.   بعدها با تحویل جنگنده های اف 16 و اف 15 به نیروی هوایی ایلات متحده و صادرات آن به متحدان امریکا شوروی در برنامه توسعه جنگنده های خود از ایالات متحده عقب افتاد . بااین حال در اوایل دهه 80 میلادی با توسعه جنگنده های میگ 29 و سوخو 27 شوروی توانست این شکاف را تا حدودی پر کند. همچنین ورود جنگنده میگ 31 با فن اوری بالا که اولین جنگنده جهان با رادار ارایه فازی بود نشان از توسعه گسترده در صنایع شوروی بود. بعد از جنگ سرد جنگده های میگ 29 و سوخو 27 برای آزمایش توسط ابالات متحده خیداری شد.      توسعه جنگنده های سوخو 47 و میگ 1.44 نشان میداد که شوروی در برنامه ساخت جنگنده نسل 5 پا به پای ایالات متحده در حال کار بود و توانسته بود شکاف بین خود و امریکا را پر کند.       تصمیمات خروشچف سبب شد شوروری دو دهه سرنوشت ساز در زمینه توسعه از دست بدهد و مشتریان و شرکای استراتژیکی را از دست بدهد و جایگاه خود را بخصوص در جهان سوم تضعیف کند. در نهای با فروپاشی شوروی و آشفتگی صنایع دفاعی روسیه امریکا توانست پیشتاز فن آوری ( ساخت جنگنده) شود. منبع  
    • Upvote
    • Like
    20