alrkhs

Members
  • تعداد محتوا

    373
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    14

alrkhs آخرین امتیاز شما در روز 19 شهریور

alrkhs شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!

اعتبار در انجمن

4,594 نشان حکمت

4 دنبال کنندگان

درباره alrkhs

  • رتبه حساب کاربری
    گروهبان یکم

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

2,021 نمایش های پروفایل
  1. با سلام. انتهای این ویدئو پهپاد رو می اندازه زیر پاش و متاسفانه منفجر می شه.
  2. هیدرولیک های قوی چرخ ها رو میارن روی اسکیت (هم موقع برخاست و فرود و هم بعد فرود برای یخ نزدن چرخ ها) قبل و بعد:
  3. LC-130 Hercules در گرینلند در حال برخاست با کمک JATO شامل 4 راکت در هر طرف
  4. به نام خدا کمبود ناوگان هواپیمابر های ایالات متحده پس از وقوع حملات در دریای سرخ در اواخر سال 2023، ناو هواپیمابر آمریکایی، یو اس اس آیزنهاور، با نام مستعار آیک، برای کمک به حفاظت از مسیر های کشتیرانی تجاری اعزام شد. به گفته نیروی دریایی ایالات متحده، این یک استقرار رزمی تاریخی و بی‌ سابقه بود و شامل فهرست بلندی از «اول ‌هایی» می شد که در هنگام درگیری با پهپاد ها و موشک ‌های بالستیک ضد کشتی نیرو های حوثی به دست آمد. در مجموع، گروه ضربتی آیزنهاور، 155 موشک استاندارد، 135 موشک تاماهاوک، 60 موشک هوا به هوا و 420 سلاح هوا به سطح پرتاب کرد. علاوه بر این، خلبانان Ike با بیش از 10،000 پرواز، بیشتر از 31،000 ساعت پرواز را ثبت کردند. به طور معمول، استقرار یک ناو هواپیمابر حدود 6 ماه طول می کشد، اما با تمام اتفاقاتی که در خاورمیانه می افتد، نیروی دریایی ایالات متحده استقرار آیزنهاور را دو بار تمدید کرد و 9 ماه بعد، نیاز به جایگزینی آیک به شدت حس می شد. اما یک مشکل وجود داشت: هیچ ابر ناوی (supercarrier) برای جایگزینی آن وجود نداشت. 5 ناو ساحل شرقی در سمت راست و 6 ناو ساحل غربی در سمت چپ نیروی دریایی ایالات متحده پنج ناو هواپیمابر را در ساحل شرقی خود مستقر کرده که معمولاً در اقیانوس اطلس و خاورمیانه گشت زنی می کنند (USS Gerald R. Ford، USS George H.W. Bush، USS Harry S. Truman، USS John C. Stennis، USS Dwight D. Eisenhower) و شش ناو در ساحل غربی که اقیانوس هند و آرام را تحت پوشش خود دارند (USS Nimitz، USS Carl Vinson، USS Theodore Roosevelt، USS Abraham Lincoln، USS George Washington، USS Ronald Reagan). مشکل این بود که وقتی زمان بازگشت آیزنهاور فرا رسید، تمام ناو های هواپیمابر در ناوگان ساحل شرقی برای تعمیر و نگهداری فرستاده شده بودند. در نتیجه، یو اس اس تئودور روزولت که در ساحل غربی مستقر بود، برای جایگزینی انتخاب شد، اما برای انجام این کار مجبور بود ماموریت اصلی خود یعنی گشت زنی در منطقه هند و اقیانوس آرام را رها و در پی آن، یک شکاف دفاعی ایجاد کند. اما چرا دولت ایالات متحده به شرکت ‌های خارجی اجازه می‌ دهد تا کارخانه ‌های کشتی ‌سازی آمریکایی را خریداری کنند؟ چگونه علیرغم داشتن تعداد بیشتری ناو هواپیمابر از مجموع سایر کشور های جهان، ایالات متحده با کمبود ناو مواجه است؟ و چرا حتی داشتن کشتی ‌های بیشتر مشکل فعلی کمبود ناو هواپیمابر را حل نمی ‌کند؟ USS Gerald R. Ford: مرگبارترین کشتی هواپیمابر جهان که در بندر پهلو گرفته است یو اس اس جرالد آر فورد، جدید ترین و پیشرفته ترین ناو هواپیمابر که تا کنون توسط هر کشوری در تاریخ ساخته شده، در حال حاضر، کاملا غیر قابل استفاده است. جرالد آر فورد، در پاسخ به وقوع جنگ در اسرائیل، در حالی که در اولین سفر خود بود، دو بار تمدید خدمت شد. و سرانجام پس از 8 ماه استقرار در دریا، در ژانویه 2024 به ایالات متحده بازگشت. علیرغم اینکه این کشتی مرگبارترین ناو هواپیمابر نیروی دریایی است، اکنون در بندر پهلو گرفته و در بهترین حالت تا سال 2025 در این وضعیت خواهد ماند. زیرا این کشتی در حال طی کردن دوره planned incremental availability است (فازی که در آن کشتی ها به جدید ترین تغییرات نظامی و فناورانه بروز می شوند) که تقریباً یک طول می کشد. سالی که طی آن تعمیراتی در کشتی انجام می شود که در دریا امکان پذیر نیست. ارتقاء نرم افزاری، کالیبراسیون مغناطیسی به منظور کاهش آسیب ‌پذیری در برابر مین ‌های دریایی و دریافت سایر اصلاحات قبل از استقرار بعدی، بخشی از این فرآیند است. قانون یک سوم: چرا 11 ناو کافی نیست؟ برخی استدلال می ‌کنند که دلیل اصلی کمبود ناو ‌های نیروی دریایی در سواحل شرقی و غربی، ناتوانی در تعمیر به موقع ناو ها است. اما عوامل دیگری مانند هزینه ‌های بالا، کمبود پرسنل، زنجیره تامین مختل و زمان طولانی ساخت کشتی ‌های جدید نیز نقش مهمی ایفا می ‌کنند. ناو های هواپیمابر بسیار بزرگ اند، و این بدان معناست که در هر کدام از آنها میلیون ‌ها قطعه وجود دارد، از پیچ‌ هایی که تخت دو طبقه کوچک یک ملوان را نگه می ‌دارد تا راکتور های هسته ‌ای که نیروی کل کشتی را تولید می ‌کنند. همه این موارد به سطوحی از نگهداری نیاز دارند. وقتی این کشتی ‌ها از سفر های خارج از کشور باز می ‌گردند، نیاز به چند ماه تا یک سال کامل تعمیر دارند، و حتی در این مدت هم نمی ‌توان همه کار ها را انجام داد. در طول این تعمیرات، کشتی نمی تواند به کار گیری شود، بنابراین، در حالی که خدمه مختلف سعی می کنند تا دوباره آن را به حالت عملیاتی برگردانند، باید در هر بندری که در آن پارک شده بود، بماند،. اما مشکلاتی وجود دارد. زیرا چند سالی است در قطعات یدکی و خدمه ای که آنها را نصب می کنند کمبود وجود دارد. این موضوع منجر به مشکلی شده است که برخی آن را "کمبود ناو هواپیمابر" می نامند. اما 11 ناو هواپیمابر بزرگ در نیروی دریایی ایالات متحده وجود دارد که بیشتر از مجموع سایر کشور های جهان است. پس چگونه کمبود وجود دارد؟ اینجا "قاعده یک سوم" به ما کمک می کند. این قانون بیان می کند که یک سوم از نیرو های نظامی باید همیشه برای نبرد در دسترس باشند، در حالی که یک سوم از نیرو ها برای نبرد آماده می شوند، و یک سوم باقی مانده پس از شرکت در نبرد، در حال تجدید قوا هستند. از آنجایی که نیروی دریایی ایالات متحده دارای 11 ناو هواپیمابر است، طبق این قانون ، انتظار می رود که 3 یا 4 ناو در هر لحظه در خدمت باشند. اما مستقر بودن تنها دو ناو، USS Theodore Roosevelt و USS Abraham Lincoln در محل خدمت، به معنای کمبود هواپیمابر های مستقر است! باید توجه داشت که در مواقع اضطراری، این امکان وجود دارد که نیروی دریایی ایالات متحده شش یا حتی هفت فروند را به طور همزمان به کار گیرد، ولی این امر ممکن است تا 90 روز طول بکشد. فراریز شدن ناوها همچنین به این معنی است که چرخه استاندارد گواهینامه عرشه باید دور زده شود، و خلبانان باید در حال حرکت، و در حالی که به منطقه نبرد می روند، گواهینامه دریافت کنند. تعمیرات اساسی RCOH: سوخت گیری و تاخیر در تعمیر در حالی که ابر ناو های هسته ای آمریکایی برد نا محدودی دارند، اما سوخت داخل راکتور ها تنها برای 25 سال کفایت می کند. پس از مصرف این سوخت، راکتور ها نیاز به سوخت گیری مجدد دارند. این پروسه با عنوان RCOH یا بازآماد مجموعه و سوخت ‌گیری مجدد (Refueling and Complex Overhaul) شناخته می ‌شود. این کار فقط یک بار در اواسط عمر ناو انجام شده و شدیدترین دوره تعمیر و نگهداری است که هر کشتی دارای پیشران هسته ای می تواند طی کند. ابتدا، با ایجاد یک سوراخ بزرگ در بدنه کشتی، دسترسی آسان تر به داخل کشتی فراهم شود و همه چیز از سامانه منجنیق گرفته تا دستگاه های تصفیه آب، سیستم های تهویه مطبوع و حتی توالت ها خارج شده و با نسخه های مدرن تر جایگزین می شود. اگرچه در دهه های گذشته این تعمیرات اساسی تا چهار سال به طول انجامید، نیروی دریایی با تأخیر های قابل توجهی در این زمینه مواجه است. پس از ورود به حیاط کشتی سازی نیوپورت نیوز برای شروع فرآیندهای RCOH، مشخص شد هر دو ناو USS George Washington و USS John C Stennis آسیب قابل توجهی در ژنراتور های خود دارند. این ژنراتور ها با گرفتن بخار تولید شده توسط نیروگاه هسته ای و تبدیل آن به انرژی مکانیکی و برق، برای عملکرد ناو بسیار حیاتی اند. در طول پیش بازرسی، آسیب کشف شد، اما خدمه فقط برای تعمیر و نگهداری ژنراتور ها آماده بودند، نه اینکه آنها را به طور کامل بازسازی کنند. این امر منجر شد تا فرآیند RCOH یو اس اس واشنگتن، 2 سال بیشتر از مقدار 4 سال اولیه طول بکشد. اگر تأخیر ها وجود نداشت، این واشنگتن بود که جایگزین روزولت می شد، اما وقتی که زمان جا به جایی فرا رسید، هنوز چندین ماه از تعمیر آن باقی مانده بود. USS Stennis با تأخیر های مشابهی رو به ‌رو است، و این تعمیرات اضافی به این معناست که تعمیر ناو به جای چهار سال، پنج سال و نیم طول می ‌کشد. کمبود خدمه و استقرار به هم ریخته یو اس اس واشنگتن از آمریکای جنوبی به اقیانوس آرام فرستاده شد تا با یو اس اس رونالد ریگان مبادله بدنه انجام دهد. مبادلات بدنه زمانی است که خدمه کشتی های مشابه تعویض می شوند. این کار به ناو اجازه می دهد تا به سرعت مستقر شود و در عین حال به ملوانان استراحت مورد نیازشان را می دهد. اما اگر هواپیمابر ها برای استراتژی آمریکا بسیار مهم اند، چرا کارگران بیشتری را برای کمک به تعمیر آنها اعزام نکنیم؟ همان طور که در جنگ جهانی دوم، نیروی دریایی ایالات متحده بیش از 100 ناو مختلف را به طور همزمان در آب داشت. متأسفانه، موضوع به این سادگی نیست. کاهش نیروی کار کشتی‌ سازی آمریکا در ایالات متحده، تنها چهار کارخانه کشتی ‌سازی ملی وجود دارد که می ‌توانند این نوع تعمیرات را انجام دهند و تعداد آن ها نسبت به 50 سال پیش 19 عدد کمتر شده است. کار در این صنایع مستلزم سطح بالایی از مهارت و آموزش است و با بازنشت شدن خدمه قدیمی و با تجربه تر، نیروی دریایی در جایگزینی این خدمه دچار مشکل است. کارگران جدیدی که آنها استخدام می کنند، فاقد تجربه هستند و عموماً کارایی کمتری دارند. اخیراً شرکت های خارجی مانند شرکت نیروی دریایی ارتش کره، Hanwha، کارخانه های کشتی سازی نظامی سابق را در ایالات متحده خریداری کرده اند. اگرچه ممکن است غیرقابل تصور به نظر برسد، اما در واقع این موضوع باب میل نیروی دریایی ایالات متحده است، زیرا آنها امیدوارند که اضافه شدن رقابت بین المللی، شرکت های داخلی را به بهبود زمان تعمیر سوق دهد یا در غیر این صورت قرارداد های پرسود چند میلیون دلاری را از دست بدهند. در طول همه گیری کووید در سال 2020، بهره وری در تاسیسات تعمیرات نیروی دریایی به پایین ترین حد تاریخی خود رسید و سازندگان قطعات جدید کشتی به همان میزان با شکست مواجه شدند. هنگامی که تعمیر ناو هواپیمابر را به جای چند روز یا هفته، با سال اندازه گیری می کنید، هر نوع تاخیری می تواند باعث ایجاد مشکلات طولانی مدت شود که هنوز بعد از چهار سال احساس می شود. بسته به نوع ناو هواپیمابر، بین 5000 تا 15000 نفر برای این کار مورد نیاز است. برخی از کارها توسط هزاران ملوانی انجام می شود که این ناو های هواپیمابر را خانه خود می خوانند. اما نیروی دریایی اخیرا برای رسیدن به اهداف استخدام خود به مشکل برخورده است و کشتی هایی مانند USS Ford تعداد خدمه خود را تا 500 نفر کاهش داده اند. به عبارت دیگر، دوره های تعمیر و نگهداری بیشتر هم طول می کشد. البته ملوانان از کار در این کارخانه‌ های کشتی‌ سازی وحشت دارند و برخی از بنادر که این ناو ها در آنجا پهلو می گیرند را «اسکله شیطان» می ‌نامند. ایجاد تعادل بین تعداد استقرار ناو های هواپیمابر با ناو های در بندر کار ساده ‌ای نیست و این موضوع بر عهده رئیس جمهور و وزیر دفاع است تا با هم تصمیم بگیرند که آیا ارسال یک ناو ارزش ریسک و هزینه اش را دارد یا خیر. مدت این استقرار ها معمولاً بین 6 تا 9 ماه است، اما یک ناو هواپیمابر هسته ‌ای، از نظر تئوری می‌ تواند با دریافت مداوم منابع، تا چند دهه فعالیت داشته باشد. چرا صرفه جویی در تعمیر و نگهداری نتیجه معکوس می دهد: مورد USS Boxer فرض کنیم که ایالات متحده به حامل های بیشتری در دریا نیاز داشت و مشکلی بابت هزینه نداشت. چرا تعمیر و نگهداری کمتری انجام نمی شود؟ خوب در این صورت دقیقاً وضعیتی مشابه با USS Boxer رخ می داد. پس از بازگشت از استقرار خارج از کشور در سال 2019، یو اس اس باکسر وارد دوره تعمیرات اساسی شد، اما گروهی که مسئول تامین قطعات تعمیرات بود تصمیم گرفت برای صرفه جویی در هزینه و زمان، میانبر بزند. سه سال بعد در سال 2022، کشتی در آزمایشات دریایی شکست خورد و برای تعمیر بازگشت. سرانجام دو سال بعد در سال 2024، برای اولین بار در پنج سال گذشته با پانزدهمین واحد اعزامی دریایی مستقر شد، اما تنها ده روز دوام آورد و پس از خرابی سکان ‌هایش مجبور به بازگشت شد. در حال حاضر نیروی دریایی در حال بستن قرارداد هایی برای تعمیرات بیشتر در این کشتی است که می تواند تا اکتبر 2026، هفت سال پس از آخرین سفر آن، ادامه یابد. بنابراین، آیا ایالات متحده با ناوگان عظیم حامل های خود، واقعاً کمبودی را تجربه می کند؟ یا فقط ماموریت های زیادی وجود دارد؟ پاسخ تقریبا بخشی هر دو است. بعید است صرف ساختن ناو های بیشتر مشکلی را حل کند، زیرا در سطوح فعلی، نیروی دریایی ملوان و خدمه تعمیر کافی برای نگه داشتن کشتی های بیشتر ندارد. اینطور نیست که نیروی دریایی تعداد ناو های هواپیمابر بسیار کمی داشته باشد. آنها فقط منابع کافی برای انجام سریع تعمیرات ندارند. متحدان و قابلیت همکاری: پر کردن شکاف هواپیمابر ها در حالی که نیروی دریایی نمی تواند مکان و زمان انجام یک ماموریت را کنترل کند، اما در حال بررسی راه های مختلف برای واکنش به آنها هستند. یکی از راه ها، استفاده از متحدان برای پشتیبانی در ماموریت هاست. از سال 2022، نیروی دریایی آمریکا در مورد چگونگی همکاری بهتر با دوستان خارجی خود تمرین می کند، و به کشور های دیگر اجازه می ‌دهد تا کارهای سنگین نظارت بر اقیانوس ‌های جهان انجام دهند. متحدان ایالات متحده شروع به ارائه ناو های هواپیمابر خود برای کمک به پوشش برخی از شکاف های گشت زنی کرده اند. البته این راه حل کامل نیست، زیرا کشتی هایی مانند Cavour ایتالیایی، ایزومو ژاپنی و دوگول فرانسوی ناوهای کوچکتری هستند. بیشتر آنها فقط توان حمل بالگرد یا هواپیماهای عمود پرواز را دارند و فقط ناو فرانسوی شارل دوگل دارای پیشران هسته ای و منجنیق است. آینده ناوگان هواپیمابر های آمریکا: گسترش در آینده ای نزدیک از آنجایی که ناو های هواپیمابر تاثیرگذارترین راه ایالات متحده برای اجرای دیپلماسی بین المللی هستند، بعید است که به زودی شاهد کاهش تعداد استقرار ناو های هواپیمابر باشیم، مگر اینکه بسیاری از کشورها تصمیم به عقب نشینی بگیرند. با توجه به افزایش سریع تقاضا، نیروی دریایی در حال تسریع ساخت ناو های جدید است. تا سال 2024، یو اس اس جان اف کندی 90 تعمیرات خود را گذرانده و دومین ناو کلاس فورد در خدمت خواهد بود. USS. Enterprise، حدود 35 درصد، و کشتی خواهرش USS Doris Miller در حدود 13 درصد کامل شده است. طرح فعلی نیروی دریایی ایالات متحده خواستار جایگزینی یک به یک هواپیمابر های کلاس نیمیتز با ناو های کلاس فورد در 40 سال آینده است. انتظار می رود که تعداد ناو های هواپیمابر در اواخر دهه 2020 به 12 عدد برسد، زیرا این کشتی های جدید وارد خدمت می شوند، و کشتی های قدیمی هنوز چند سال تا بازنشستگی فاصله خواهند داشت، بنابراین می توانیم ببینیم که آیا مشکل واقعاً تعداد ناو ها است یا خیر. منبع
  5. به نام خدا NORINCO Sky Saker هواپیمای رزمی بدون سرنشین (UCAV) Sky Saker FX500A صنایع نظامی چین در حال توسعه و ساخت شمار انبوهی از محصولات برای نیرو های زمینی، دریایی و هوایی خود است و همچنین تعداد زیادی از پهپاد ها را به خدمت گرفته است. حرکت در این بخش به صورت چند گانه است تا فاصله با ایالات متحده زیاد نشود، استعداد فناورانه خود را به رخ همسایگان خود بکشد و در حوزه های مختلف خودکفا شود. چینی ها، به عنوان مشتری قدیمی محصولات صادراتی شوروی، اکنون محصولات بومی را از مرحله طراحی و توسعه آغاز و آن ها را در داخل تولید می کنند. وابستگی به کمک خارجی، و به خصوص درباره ی سامانه های پیچیده مثل موتور در طول دهه ها کاهش یافته است. البته سری Sky Saker شامل پهپاد های FX30، FX70 و FV80A هم می شود که در اینجا به آنها اشاره نشده است. NORINCO چین، که پیشتر با ساخت تسلیحات کوچک و خودرو های زرهی شناخته می شد، در حال توسعه پهپادی رزمی با نام Sky Saker FX500A است. این پهپاد بدون شک از سری موفق جنرال اتمیکس MQ-9 ریپر ایالات متحده الهام گرفته شده است، خود ریپر هم از پریدیتور بدون سلاح ساخته شد. محصول NORINCO بسیاری از عناصر طراحی همتای آمریکایی خود شامل بخش دماغه برجسته، بال های اصلی مستقیم، سامانه پیشران توربوجت نصب شده در عقب (در آرایش pusher)، ارابه فرود کاملا جمع شونده، و باله های دمی عمودی رو به بیرون را دارد. Sky Saker به عنوان سامانه کلاس UCAV، از ابتدا با قابلیت حمل مهمات توسعه داده می شود که محل نصب در آویزگاه زیر بال ها خواهد بود. تا جایی که مشخص است FX500A از حمل و پرتاب موشک های هوا به سطح و بمب های پرتابی هدایت دقیق پشتیبانی می کند. این پهپاد دارای سامانه ناوبری ترکیبی GPS و INS و آشکارساز لیزری است و می تواند به تجهیزات ماموریت های هوایی مثل تجهیزات شناسایی اپتوالکترونیک چند منظوره، رادار روزنه مصنوعی، دوربین دیجیتال و ... مجهز شود. مشخصات این پهپاد شامل حداکثر سرعت 800 کیلومتر بر ساعت، مداومت 2 ساعته، ارتفاع پروازی 9000 متری و محموله 50 کیلوگرمی است. پهپاد FX400A نسخه ای کوچک تر است که در سال 2022 وارد خدمت شده است. گفته می شود این پهپاد حداقل 2 موشک ضد تانک Blue Arrow 7 را حمل می کند. طبق داده های منتشر شده توسط NORINCO می تواند ISR را در سطحی تاکتیکی ارائه دهد که شامل قابلیت های هدف گزینی و حمله می شود. FX400A دارای بال های پر شیب، دم H شکل نصب شده روی میله، ارابه فرود چرخدار 3 گانه و ثابت، و یک موتور بومی بنزینی با ملخ 3 پره در انتهای بدنه است. هر بال دارای 1 آویزگاه برای انواع سلاح ها است و در زیر دماغه جایگاهی برای دوربین های الکترواپتیک/مادون قرمز در نظر گرفته شده است. این پهپاد برد 200 کیلومتری و مداومتی بیشتر از 8 ساعت در سرعت کروز بهینه در حدود 140 و 160 کیلومتر بر ساعت، حداکثر سرعت 180 کیلومتر بر ساعت، و ارتفاع پروازی 5500 متری دارد. طبق گفته ها این پهپاد در سال 2022 وارد خدمت شده است. نسخه FX80 با 2.9 متر طول و 5.9 متر طول بال می تواند به حداکثر سرعت 110 کیلومتر بر ساعت برسد. با حداکثر وزن برخاست 68 کیلوگرم برد آن 100 کیلومتر است. در سال 2023 ارتش سلطنتی تایلند (RTA) قراردادی به ارزش 5.28 میلیون دلار برای خرید یک سامانه شامل 4 پهپاد و یک ایستگاه کنترل زمینی امضا کرد تا جایگزین 4 پهپاد IAI Searcher Mk II شوند که در سال 2000 خریداری شده بود.. باتری های میدانی اکتساب هدف توپخانه RTA از این پهپاد برای تشخیص هدف دور برد و ارزیابی خسارت بمب در واحد های توپخانه استفاده خواهد کرد. مجموعه حسگر ها شامل تعین هدف لیزری می شود. Sky Saker FX80 در 2 نسخه ارائه می شود. نسخه تمام الکتریکی با مداومت 3 ساعته و مدل هیبریدی بنزینی-الکتریکی با مداومت 8 ساعته. پهپاد Sky Saker H300 یک بالگرد بدون سرنشین شناسایی و مسلح است که توسط شرکت NORINCO (شرکت صنایع شمال چین) طراحی و ساخته شده است. این سامانه از پلتفرم بالگرد بدون سرنشین، محموله ماموریتی و ایستگاه کنترل زمینی (GCS) تشکیل شده است. پهپاد H300 از آلیاژ تیتانیوم هوانوردی و مواد کامپوزیت استفاده می کند تا سازگاری بسیار خوبی با محیط داشته باشد، به ویژه قابلیت ضد خوردگی دریایی، و مقاومت در برابر نمک و پاشش. این بالگرد از یک ساختار فشرده استفاده می کند که یکپارچه سازی سامانه ای عالی و قابلیت اطمینان بالا را ارائه می دهد. این فناوری طراحی ساختاری پیشرفته را برای بهبود مقاومت در برابر باد جانبی به کار می‌ گیرد تا حداکثر محموله 100 کیلوگرم، استقامت تا 5 ساعت و زمان پرواز ثابت تا 3 ساعت را ممکن می‌ سازد. سقف پروازی این پهپاد 2500 تا 3000 متر است. بالگرد Sky Saker H300 با یک سامانه روتور کواکسیال (روتور های روی هم) طراحی شده است که به این بالگرد کوچک بدون سرنشین اجازه می دهد تا توانایی های یک بالگرد استاندارد را با اندازه کوچکتر به دست آورد. Sky Saker-H300 دارای حداکثر وزن برخاست 300 کیلوگرم با ظرفیت حمل بار تا 100 کیلوگرم است، می تواند با حداکثر سرعت 160 کیلومتر بر ساعت پرواز کند و حداکثر استقامت 5 ساعته دارد. حرکت بالگرد در حین انجام ماموریت از 2 طریق کنترل از راه دور و/یا حالت مستقل انجام می شود. در حالت کنترل از راه دور، بالگرد توسط اپراتور آن از ایستگاه کنترل زمینی کنترل می شود. تجهیزات پهپاد Sky Saker-H300 عمدتاً از تیوب موشک، دستگاه کنترل پرتاب در میدان دید و ... تشکیل شده است. دماغه Sky Saker-H300 دارای یک بخش محموله است که می تواند وسایل الکترونیکی مختلف مانند دوربین، لیزر یا سامانه های راداری را حمل کند. موشک ها از هدایت خودکار تصویری استفاده می کنند. پهپاد Sky Saker H300 می تواند 2 نوع موشک را شلیک کند: موشک هدایت تصویری تلویزیونی و موشک هدایت تصویری مادون قرمز غیر خنک شونده. مشخصه این سامانه موشکی، قفل کردن روی هدف قبل از شلیک و شلیک کن فراموش کن بودن است. هنگامی که موشک پرتاب می شود، می تواند خود را به طور مستقل به سمت هدف هدایت کند. بالگرد H300 عمدتاً برای انجام مأموریت های رزمی مانند حمله دقیق، شناسایی و نظارت در میدان نبرد، موقعیت یابی دقیق هدف، آشکار سازی لیزری و ارزیابی خسارت حمله استفاده می شود. H300 می تواند تصحیح آتش را برای مهمات معمولی و آشکار سازی لیزری برای مهمات هدایت شونده لیزری را انجام دهد، به طوری که نیاز های ارتش در عملیات و فرماندهی خودمختار، عملیات موقت سریع و ضربه دقیق در جنگ مدرن را برآورده کند. عمود پرواز FV80A منابع: 1، 2، 3
  6. به نام خدا آینده آتشبار پرنده AC-130 : تکامل پیدا کن یا بمیر AC-130 آتشیار پرنده معروف، هواپیمایی است که از دهه 1960 نقش منحصر به فردی را برای نیروی هوایی ایالات متحده ایفا می کند. ساعت ها بر فراز میدان جنگ می چرخد و آتش دقیق، ویرانگر و مداوم را بر روی نیروهای دشمن می ریزد. AC-130 ابزاری حیاتی در نبرد های ضد شورش و مأموریت ‌های عملیات ویژه ای بوده است که ایالات متحده برای دهه ‌ها و به ‌ویژه در 20 سال گذشته از جنگ جهانی علیه تروریسم در آن شرکت داشته است. اما با برداشته شدن تمرکز از درگیری‌ های با شدت کم و عملیات ‌های ضد تروریستی در حریم هوایی آسان به سمت اقیانوس آرام وسیع و بالقوه به شدت مورد مناقشه (جایی که چین خود را به ‌عنوان یک دشمن بالقوه و همتا نشان می‌ دهد)، AC-130 خود را در جستجوی اهمیت می بیند. این واقعیت تلخ که معروف ‌ترین و پر تقاضا ترین هواپیمای فرماندهی عملیات ویژه نیروی هوایی اکنون مجبور است خود را با یک نبرد کاملاً جدید وفق دهد، انعکاسی از روند های بزرگتر در جامعه عملیات های ویژه است. در این دوره جدید رقابت به اصطلاح قدرت های بزرگ، اگر AC-130 ها بخواهند هزینه های زیاد خود را توجیه کنند، باید تغییر کنند. مفهوم تبدیل یک هواپیمای باری به یک هواپیمای آتشبار پرنده (gunship) در طول جنگ ویتنام معرفی شد. زمانی که نیروی هوایی ایالات متحده هواپیما های باری C-47 SkyTrain را به گان شیپ های AC-47 با لقب Spooky تبدیل کرد. AC-47 ها در درجه اول به 3 مینی گان 7.62 میلی متری در سمت چپ بدنه مجهز شدند، که با پرواز در بالای منطقه، آتش سرکوب کننده را بر روی نیرو های دشمن می ریخت. اگرچه که AC-47 برای این نقش مناسب بود، اما نیاز به یک گان شیپ وجود داشت که بتواند سلاح های سنگین تری را حمل کند، قادر به زدن ضربه سخت تر باشد، مدت طولانی تر پرواز کند، از فن آوری حسگر های جدید استفاده کند و با پرواز در ارتفاعات بالاتر، هواپیما را در برابر توپ های ضد هوایی که تهدید اصلی Spooky بودند، ایمن نگه دارد. معرفی شده در سال 1967، AC-130A ابتدا به چهار توپ مسلسل 20 میلی متری Vulcan و بعداً به یک جفت ولکان و دو توپ 40 میلی ‌متری Bofors مسلح شد. همچنین تعداد رو به افزایشی از بهبود ‌های سامانه های هدف ‌گیری از جمله سامانه های تلویزیونی مادون قرمز و نور کم و رادار، دریافت کردند که امکان هدف ‌گیری بسیار بهتر در شب را فراهم می‌کرد. زیرا گان شیپ ها تقریباً به طور انحصاری زیر پوشش تاریکی شب پرواز می ‌کردند تا آنها را از تهدیدات زمینی پنهان کند. نوع E هرکولس با موتور های قوی تر و ارتقاء بیشتر با نام AC-130E دنبال شد و برخی در نهایت هویتزر های 105 میلی متری را به جای یکی از توپ های 40 میلی متری دریافت کردند. AC-130A و نوع E در کنار یکدیگر در طول جنگ ویتنام فعالیت می کردند. در سال 1973 مدل های E دوباره موتور های جدید دریافت کردند و بسته تسلیحاتی حول دو توپ ولکان، توپ 40 میلی متری بوفورس و هویتزر 105 میلی متری استاندارد سازی شد. نتیجه به همراه پیشرفت های دیگر در حسگر ها و سایر سامانه ها، AC-130H نام گرفت. AC-130 های A و H در دهه 1990 هم به فعالیت خود ادامه دادند و از گرانادا تا طوفان صحرا و دخالت آمریکا در بالکان حضور داشتند. در اواخر دهه 1980، نیروی هوایی همچنین شروع به دستیابی به نسخه نهایی صرفا شلیک مستقیم AC-130 بر اساس پلت فرم AC-130U کرد. در این نسخه که گاهی اوقات از آن به عنوان U boat نام برده می شود، 2 توپ 20 میلی متری Vulcan موجود، با مسلسل های چرخان GAU-12/U Equalizer جایگزین و در عین حال توپ های 40 و 105 میلی متری حفظ شد و دارای ارتباطات، محافظت از خود، حسگر ها و پیشرفت های دیگر در مقایسه با پیشینیان خود بود. AC-130 های H و U در آغاز جنگ علیه ترور در خدمت بودند. با برعهده گرفتن وظایفی تا سر حد نهایی خود در طول جنگ علیه تروریسم و با پول فرماندهی عملیات ویژه مشخص شد که AC-130 می تواند فراتر از یک گان شیپ باشد. غیرقابل انکار بود که مهمات موجود می ‌توانند AC-130 های غران را به نوعی زراد خانه تبدیل کنند که حتی بتواند در فواصل دور به اهداف خود حمله کند. این دیدگاه، پیشرفتی بود که این پلت فرم را برای همیشه تغییر می داد، که از طریق تغییر در AC-130 های ترابری عملیات ویژه یعنی MC-130W ملقب به Combat Spear، به وجود آمد. نیروی هوایی در ابتدا MC-130W هایی را خریداری کرد که در اواخر دهه 2000 از C-130H تبدیل شده بودند. این هواپیما ها برای جبران فرسودگی ناوگان موجود MC-130 ها بود که برای ورود و خروج اپراتور های ویژه از مناطق خطرناک و سوخت گیری بالگرد های عملیات ویژه و کج پروانه های Osprey در طول پرواز استفاده می شدند. نیاز های جنگ علیه ترور، فشار های جدی بر MC-130E و MC-130H های قدیمی وارد کرده بود و MC-130J های جدید هنوز سال ها از ورود به خدمت فاصله داشتند. اما با شروع دهه 2010، برخی از Combat Spear ها شروع به حمل آنچه که به عنوان بسته حمله دقیق (Precision Strike Package) یا PSP شناخته می شد، کردند. PSP در ابتدا به عنوان یک کیت پرتابی متشکل از حسگر ها و پرتابگر های مهمات طراحی شده بود که به MC-130 اجازه می داد تا به یک پلتفرم پرتاب سلاح تبدیل شود. این بسته شبیه به چیزی بود که تفنگداران دریایی (که آنها نیز دنبال راهی برای اضافه کردن توانایی های انرژی جنبشی به ناوگان KC-130J خود بودند) با نام کیت ‌های Harvest Haw روی هواپیما های خود سوار کرده بودند با افزایش تقاضا برای گان شیپ های پشتیبان و آماده نبودن AC-130J ها، پیکربندی MC-130W مجهز به PSP به یک پیکربندی دائمی ‌تر تبدیل شد. در نتیجه، نام آن به "AC-130W "Stinger II تغییر یافت. استینگر 2 در ابتدا تنها به یک تیربار 30 میلی متری Bushmaster 2 مجهز بود. بعد ها ارتقاء بلوک 20، هویتزر 105 میلی متری موجود در نسخه های قبلی را نیز اضافه کرد. AC-130W همچنین دارای پرتابگر هایی معروف به تیوب های پرتاب مشترک یا CLT بود که در بدنه نصب می شد تا بتواند محموله های انرژی جنبشی را از داخل هواپیما شلیک کند. CLT ها را می توان با طیفی از مهمات، شامل موشک های کوچک هدایت ماهواره ای یا لیزری AGM-176 Griffin و بمب های بالدار GBU-44/B Viper Strike تسلیح کرد. CLT ها هواپیما هایی که آن ها را حمل می ‌کنند را تبدیل به یک سامانه پرتاب تسلیحات منعطف می کنند که به آن ها اجازه می دهد در صورت نیاز از یک تیوب گریفین و از تیوبی دیگر Viper Strike شلیک کنند. حتی می ‌توانند در پرواز دوباره بارگیری شوند. در حالی که CLT‌ داخلی دارای ویژگی ‌های خاص خود است، اما فقط محدود به محموله‌ هایی می شود که در داخل محفظه محکم آن قرار می ‌گیرد. AC-130W همچنین توانایی حمل بمب‌ و موشک ‌های دیگر را در جایگاه های زیر بال‌های خود داشت که به مرور AGM-114 Hellfire نیز به آن ها اضافه شد. موشکی که در بسیاری از پلت فرم ها از بالگرد های تهاجمی تا MQ-9 Reaper خود را ثابت کرده است. با افزوده شدن بمب با قطر کوچک (SDB) GBU 39، یک بمب هواسرشی بالدار 250 پوندی که می‌تواند به اهدافی در ده‌ها مایل دورتر ضربه بزند، مسلماً بزرگترین خروجی خانواده AC-130 بود. اکنون برای اولین بار این هواپیمای شلیک مستقیم می توانست به اهداف مورد نیاز در فواصل دور حمله کند. این موضوع، انعطاف پذیری مفهوم AC-130 را به شدت تغییر داد و به طور گسترده محدوده جغرافیایی که این هواپیما می توانست در هر زمان معینی به آن شلیک کند، را گسترش داد. با اضافه شدن این تغییرات تا حدی رادیکال به پلت فرم AC-130 که از Stinger 2 به وجود آمده بود، به نظر می رسید آینده برای این مدل بیشتر شبیه یک bomb truck باشد تا یک گان شیپ و این آینده به سرعت با شکل AC-130J در حال رسیدن بود. امروزه Stinger II ها و Spooky بازنشست شده اند و تمام ناوگان گان شیپ ها با AC-130J Ghostrider جایگزین شده اند. اولین فروند های نسل جدید AC-130 در سال 2019 تحویل داده شد و ناوگان شامل مجموعا 37 فروند هواپیما خواهد بود. مدل J که از پلت فرم به شدت ارتقا یافته C-130J Super Hercules و درس های آموخته شده از برنامه AC-130W ساخته شده، دارای موتور و ملخ جدید، و کابین شیشه ای ارتقا یافته با نمایشگر های head up و نمایشگر های نصب شده بر روی کلاه ایمنی Scorpion برای خلبانان خود است، به طور کلی عرشه پرواز، بسیار خودکار تر از نسخه های پیشین است. سامانه های ماموریت و حسگر ها همگی به شدت بهبود یافته ‌اند. به علاوه مجموعه حفاظت از خود و سامانه ‌های ارتباطی بهبود یافته آن که اکنون شامل اتصال ماهواره ‌ای با پهنای باند بالا می‌شود. مانند مدل دبلیو، Ghost Rider زندگی خود را تنها با یک سلاح شلیک مستقیم آغاز کرد، تیربار بسیار انعطاف ‌پذیر و دقیق 30 میلی‌متری Bushmaster. در ابتدا هویتزر 105 میلی ‌متری از طرح برنامه ‌ریزی شده برای مدل J خارج شده بود، اما بعدا مشخص گردید توانایی ‌های منحصر به فرد آن برای نابودی سازه ‌ها و اهداف مستحکم شده به شدت نادیده گرفته شده است. این تصمیم اصلاح شد و هویتزر 105 میلی ‌متری به Ghost Rider اضافه شد. در سال ‌های اخیر بعضی از AC-130J ها شروع به دریافت یک نوع بهبود یافته از بزرگترین اسلحه خود کردند، اما آینده هویتزر های 105 میلی متری AC-130J دوباره در هاله ای از ابهام قرار دارد. اما توپ های گان شیپ ها اکنون فقط یک جنبه از قابلیت های انرژی جنبشی آنهاست. مانند AC-130W ها، مدل J می تواند از موشک ‌های هلفایر، بمب ‌های با قطر کوچک، مهمات سرشی بالدار و موشک ‌های گریفین استفاده کند. در حالی که این یک جنگ افزار چشمگیر و اثبات شده است که به یک بدنه پایه بسیار توانمندتر وابسته است، الزامات آن در زمان بسیار متفاوتی در امور جهانی به وجود آمده است. در نتیجه دور شدن ارتش ایالات متحده از دو جنگ طولانی در خاورمیانه و ماموریتی که تحت سلطه عملیات ضد شورش و ضد ترور بود ، تناسب این هواپیما با وضع موجود مانند بسیاری از قابلیت ‌های دیگر مجموعه پنتاگون، در حال ارزیابی است. با اولویت‌ های بودجه ‌ای رقیب، هیچ چیز ایمن نیست، حتی AC-130 نمادین. یافتن راهی برای مرتبط ساختن ناوگانی متشکل از بیش از 30 فروند هواپیمای عملیات ویژه بسیار پرهزینه، به یک تهدید دولتی مانند چین با قابلیت‌ های ضد دسترسی گسترده و فضای نبرد وسیعی مانند اقیانوس آرام کار آسانی نیست. اما Ghost Rider ممکن است هنوز هم ترفند هایی در چنته داشته باشد که می ‌تواند بسیار ارزشمند باشد، اگرچه ممکن است مجبور شود باز هم از ریشه‌ های گان شیپ خود دورتر شود. در حالی که AC-130 با مجموعه پیشرفته ‌ای از جنگ الکترونیک و سامانه ‌های مقابله ای مادون قرمز، لینک داده و ارتباطات تقویت شده با آگاهی موقعیتی، و همچنین تعداد زیادی حسگر، یکی از به شدت دفاع ‌شده ‌ترین هواپیما های روی کره زمین است اما هرگز قرار نبود در حریم هوایی به شدت مورد مناقشه بجنگد. حتی فعالیت در طول روز نیز، از نظر تاریخی برای این هواپیما های رزمی نادر بوده است. پس عملیات در حباب ضد دسترسی چین که با سامانه ‌های دفاع هوایی دوربرد پر شده، منطقی نیست. برای کاهش این نقص چشمگیر، AC-130 ممکن است مجبور شود برخی از قابلیت ‌های شلیک مستقیم خود را کنار بگذارد و زرادخانه گسترده ‌تری از تسلیحات واقعاً دوربرد را به کار گیرد. یکی از نمونه ‌های بارز این تغییر قبلاً روی داده است. یک برنامه طولانی مدت برای افزودن یک سلاح انرژی لیزری با قدرت بالا بهAC-130J وجود دارد. مقامات نیروی هوایی پیش تر عنوان کرده بودند که ایده مسلح کردن یک گان شیپ به سلاح لیزری گزینه ای ایده آل برای پشتیبانی از ماموریت های ضد شورش و ترور است. یک سلاح لیزری با توانایی ایجاد سوراخ دقیق در اهداف نرم بر روی زمین، ظاهراً یک سلاح بسیار ارزشمند و منحصر به فرد برای AC-130 بود. برنامه ریزی شده بود که این برنامه اولین سلاح لیزری هوابرد نیروی هوایی باشد، اما چنین قابلیتی در یک درگیری با کشوری همتا کاربرد بسیار محدودی دارد. مانند توپ های AC-130، لیزر نیز سلاح شلیک مستقیم محسوب می شود. این موضوع به همراه بودجه محدود و موانع تکنیکی، باعث پایان برنامه ارتقای لیزر AC-130 شد. نمونه دیگری از علاقه فرماندهی عملیات های ویژه به حمله به دوردست از طریق هوا، اطلاعیه قرارداد سال 2021 این مرکز برای یک موشک کروز دورایستا با قابلیت جا شدن در CLT است. طرح پیشنهادی SOCOM سلاحی با برد بیش از 320 کیلومتر تا 643 کیلومتر است. همان طور که 3 سال پیش در اطلاعیه قرارداد توضیح داده شده، این موشک کروز کوچک به هواپیما های عملیات ویژه ایالات متحده توانایی حمله دورایستا بسیار منعطف علیه اهداف ثابت و شاید متحرک را می دهد. با توجه به اتفاقات امروزه به نظر می رسد که ما شاهد حرکت محسوسی در توسعه تسلیحات مشابه هستیم. در کنفرانس هفته نیرو های عملیات ویژه امسال، یک جلسه توجیهی SOCOM وجود یک موشک کروز کوچک را برجسته کرد. این سلاح از نظر اندازه و ابعاد شبیه به موشک کروز دیکوی هواپرتاب مینیاتوری ADM-160 است که در فهرست موجودی پنتاگون قرار دارد. این مهمات دورایستای جدید را می توان از رمپ پشتی C-130 پرتاب کرد. چنین سلاحی می ‌تواند جان تازه ‌ای به AC-130 ببخشد و به آن توانایی شلیک حملات دوربرد را بدهد و در عین حال قابلیت ‌های ثابت ‌شده ‌اش را ارائه دهد. مجموعه های پیشرفته حفاظت از خود و افزایش آگاهی موقعیتی هواپیما و همچنین محیط عملیاتی ارتفاع پایین که در آن می ‌تواند مخفیانه از زیر رادار دوربرد وارد شود، می ‌تواند به هواپیما اجازه دهد تا بیشتر از هر C-130 دیگری، به قلمرو دشمن نزدیک شده و آن ها را در محدوده موشک ‌های کروز خود قرار دهد. دیگر گونه ‌های تخصصی C130 متعلق به فرماندهی عملیات ویژه نیروی هوایی، به شدت درگیر آزمایش یک سامانه تسلیحاتی پالت شده به نام Rapid Dragon اند. Rapid Dragon راهی برای تبدیل هواپیما های باری موجود به سکوی پرتابی برای موشک‌ های دورایستای مشترک هوا به سطح AGM 158 یا موشک ‌های کروز JASSM و دیگر مهمات دورایستا را ارائه می ‌دهد. پیشرفته ترین JASSM در خدمت بردی بیش از 965 کیلومتر دارد و نوع دیگری با برد حتی بیشتر در دست ساخت است . JASSM می تواند به عمق دفاع شده ترین حریم هوایی نفوذ کند تا به اهداف خود برسد. برادر زاده کشتی غرق کن JASSM، یعنی موشک ضد کشتی برد بلند، تهدیدی جدی برای شناور های چینی است و می‌تواند C-130را به قاتل کشتی ‌ها تبدیل کنند. افزوده شدن این قابلیت به AC-130، برد جنبشی، انعطاف‌پذیری عملیاتی و در نتیجه تناسب این هواپیما با شرایط فعلی را به وضوح افزایش می ‌دهد. شاید موضوع جالب ‌تر این باشد که Ghost Rider گروه‌ هایی از پهپاد ها را پرتاب کند که می ‌توانند بیش از صدها مایل در مسیر خود حرکت کنند. در این باره حتی می ‌توان از CLT های نصب‌ شده در Ghost Rider استفاده کرد یا نمونه ‌های بزرگ‌تر را می ‌توان از طریق رمپ به کار برد. ارسال گروهی از پهپاد های نسبتا کوچک با مداومت بالا که می توانند با ایجاد شبکه ای توری مانند با هم دیگر به نظارت، جمینگ، شکار و از بین برد اهداف مختلف بپردازند، عاملی تعیین کننده در نبرد های آینده خواهد بود. AC-130 با حجم داخلی زیاد و سیستم ارتباطی پیشرفته خود به خوبی برای استقرار این دسته ها مناسب است که می توانند ویران کنند، دشمن را اشباع کنند و پدافند هوایی، کشتی های جنگی دسته های بزرگ نیرو ها و ... را مورد هدف قرار دهند. به ‌روزرسانی عمده حسگر ها در قالب یک رادار آرایه ‌ای فعال اسکن الکترونیکی قرار است روی Ghost Rider آزمایش شود که می‌ تواند توانایی ‌های پرتاب سلاح ‌های دورایستا خود را تا حد زیادی گسترش دهد. این موضوع می‌ تواند قابلیت هدف ‌یابی و شناسایی دوربرد بنیادی AC-130 را فراهم کند، این قابلیت، یک توانایی اضافه در کنار هشدار تهدید بهبود یافته، آگاهی موقعیتی عمومی و همچنین قابلیت ‌های جدید جنگ الکترونیک قوی است. این سلاح ‌ها و حسگر های جدید می ‌توانند انقلابی را برای AC-130 رقم بزنند، زیرا به دنبال حفظ آن نقشی هستند که برنامه‌ریزان جنگ برای درگیری ‌های آینده متصور اند. اما قابلیت ‌های کنونی AC-130 وقتی با تاکتیک ‌های جدید همراه می ‌شود، چیز هایی برای ارائه به نبرد در اقیانوس آرام دارد. استحکام ذاتی و قابلیت پرواز کوتاه C-130J به Ghost Rider اجازه می‌ دهد تا نسبت به انواع دیگر، از مکان ‌های سخت ‌تر و بسیار نزدیک ‌تر به نبرد پرواز و مخفیانه ‌تر عمل کند. این به طور مستقیم با Agile Combat Employment نیروی هوایی، یا استراتژی Ace مطابقت دارد که در آن گروه ‌های کوچکی از هواپیما ها قبل از اینکه دشمن بتواند آنها را هدف قرار دهد، برای دوره ‌های کوتاهی از مکان ‌های غیر منتظره خط مقدم عمل می ‌کنند و سپس بر می گردند. تعدادی باند فرود کوچک تر، از جمله در جزایر دوردست، می ‌تواند یک AC-130J را در خود جای دهند. این موضوع همراه با مهمات دورایستا می‌تواند AC-130 را به یک پلت ‌فرم قدرتمند پرتاب سلاح تبدیل کند. توانایی پرسه زدن طولانی ‌مدت و شناسایی سریع و مقابله با تهدیدات، AC-130 را به یک دارایی ارزشمند برای حفاظت از نیرو ها تبدیل می کند. بنادر و جزایر کوچکی که ایالات متحده و نیروهای متحدان اش در آن ‌ها در حال فعالیت هستند، باید در برابر تهدیدات سطح پایین ‌تری مانند قایق‌ های بدون سرنشین و حملات آبی خاکی محافظت شوند. توپ ها، موشک ها و بمب های هدایت شونده Ghostriders می توانند سریع تر از هر پلت فرم دیگر نیروی هوایی از شر قایق های کوچک خلاص شوند. همچنین یک AC-130 در حال پرواز، همراه با رادار AESA، می ‌تواند قابلیت شناسایی تهدیدات هوایی و گرا دهی برای پدافند هوایی زمین پایه را فراهم کند یا حتی قادر به مقابله با تهدیدات هوایی با عملکرد پایین‌ تر باشد. حتی سامانه ارتباطی ماهواره ‌ای AC-130 می ‌تواند در زمان روی زمین بودن هواپیما، اتصال جهانی را برای نیرو ها در مناطق دوردست فراهم کند. نیروی هوایی ایالات متحده اخیراً ویدئویی را منتشر کرده است که نشان می ‌دهد یکی از AC-130J Ghostrider ها در حال شلیک توپ 30 میلی ‌متری و هویتزر 105 میلی ‌متری خود به سمت ناو USS Dubuque در جریان یک تمرین غرق کردن در اقیانوس آرام است. به عنوان بخشی از تمرینات دوسالانه Rim Of The Pacific یا RIMPAC، کشتی جنگی دوزیست کلاس آستین با سلاح ها درنوردیده و به قعر اقیانوس فرستاده شد. البته استفاده از AC-130 در عملیات دریایی چیز جدیدی نیست و قبلا هم گزارش شده است. از لحاظ تاریخی، نقش AC-130 در دریا به شدت حول محور درگیر شدن با تهدیدات پایین رده تر و در محیطی با سطح تهدید پایین تر، مانند حمله فوجی قایق های کوچک، بوده است. ویدئویی از RIMPAC 2024 SINKEX نشان می دهد که چگونه Ghost Rider و به طور خاص، توپ های آن می تواند علیه کشتی های بزرگتر و در مواردی استفاده شوند که ممکن است هدف نه غرق کردن، بلکه ناتوان کردن کشتی یا افراد متخاصم باشد (مثلا در حین عملیات پیاده سازی نیروی های ویژه). توپ 30 میلی ‌متری هواپیما همراه با مهمات مناسب می ‌تواند برای هدف قرار دادن پرسنل و محتویات روی عرشه کشتی، بدون از بین بردن کشتی، مورد استفاده قرار گیرد. در حالی که ایده حمله AC-130 به یک ناو جنگی مدرن دشمن با قابلیت های دفاع هوایی کاملا دور از انتظار به نظر می رسد، می توان شناسایی، ممانعت و از بین بردن کشتی دشمن در محیطی با سطح تهدید کم تر یا حتی تمام کردن کار کشتی های آسیب دیده دشمن را به هنر های AC-130 اضافه کرد. نیروی هوایی در حال ارزیابی دقیق قابلیت ‌های فعلی و برنامه ‌ریزی ‌شده Ghost Rider است تا از موضوعیت داشتن این هواپیما در آینده اطمینان حاصل کند، اما دقیقاً پیکربندی آن مشخص نیست. شاید بزرگترین تغییری که می ‌تواند برای AC-130 رخ دهد، حذف دوباره هویتزر 105 میلی متری آن باشد. در حالی که این سلاح به طرز باورنکردنی قادر است ضربات ویرانگر را حتی به اهداف مستحکم شده وارد کند، اما یک عضو بزرگ، سنگین و ایجاد کننده نیروی پسا زیادی است و مهمات آن فضای زیادی را اشغال می کند. در نبرد اقیانوس آرام، فراتر از تلاش برای آسیب زدن به کشتی های بزرگ، نقش این هواپیما ممکن است محدود باشد. ارتقاء به 105 میلی ‌متری های جدید برای ناوگان AC-130J متوقف شده است و این نشان می‌ دهد که ممکن است تغییر بزرگی در راه باشد و شاید این سلاح از کل ناوگان حذف شود. با توجه به این که موشک ‌های کروز و پهپاد ها می توانند از فضای ایجاد شده استفاده کنند، این اطمینان حاصل می شود که ناوگان AC-130 برای دهه‌ های آینده دست نخورده باقی می ‌ماند و با حفظ توپ 30 میلی ‌متری همه‌کاره ‌تر خود، عنوان گان شیپ را بر روی خود نگه می دارد. مانند بسیاری دیگر از دارایی ‌های موجود در انبار های وزارت دفاع، AC-130 افسانه ‌ای نیاز به اثبات خود در این دوره نوین بی ثبات دارد. و می توان استدلال کرد که اگرچه پنتاگون مایل است از جنگ های گذشته دور شود، اما دشمن نظر دیگری دارد. تحولات اخیر در خاورمیانه، منطقه ای که ایالات متحده در آن به شدت درگیر است، به وضوح این واقعیت ناخوشایند را برجسته می کند. اما بودجه وزارت دفاع برای مقابله با تنش ‌های رو به افزایش در اقیانوس آرام و هند جریان دارد و اگر ناوگان AC-130 می ‌خواهد حداقل با قدرت فعلی خود باقی بماند، باید جایی را برای خود در نبرد بالقوه آینده پیدا کند، نه در جنگ ‌هایی که قبلا شرکت کرده است. منبع
  7. به نام خدا NORINCO Sharp Eye III سامانه بالگرد بدون سرنشین (UHS) هجومی / شناسایی [2019] NORINCO چین از رویکرد جهانی الگوبرداری کرد و سامانه بالگرد بدون سرنشین (UHS) به نام Sharp Eye III را توسعه داد. از Sharp Eye III اولین بار در نمایشگاه هوایی چین در سال 2014 رونمایی شد. این محصول برای نقش شناسایی-هجومی غیر مسلح یا مسلح در نظر گرفته شده است. توانایی رفتار مانند بالگرد های مرسوم، برتری تاکتیکی خاصی را در میدان های نبرد مدرن ارائه می دهد؛ یعنی دسترسی به مناطق عملیاتی خط مقدم که معمولا مختص هواپیما های بال ثابت است. این پهپاد 3 حالت پرواز دارد: دستی با پایدارسازی خودکار، کنترل فرماندهی خودکار و پرواز خودکار در مسیر 3 بعدی از پیش تعیین شده. ترکیب طراحی Sharp Eye III با یک محور روتور اصلی و واحد ملخ دمی خنثی کننده گشتاور، از بالگرد های مرسوم تقلید می کند. ملخ هردو روتور اصلی و دمی از نوع 2 پره اند. نیروی پهپاد از یک موتور پیستونی روتاکس 914UL تامین می شود. بدنه تمام اجزای اصلی شامل محموله های ماموریتی و موتور را در خود جای می دهد و یک میله دمی باریک از بخش بالایی انتهای بدنه منشعب می شود تا به سامانه هدایت امکان دسترسی به روتور دمی را بدهد. ارابه فرود برای کاهش وزن و هزینه از نوع skid ساده است و در طول پرواز ثابت می ماند. Sharp Eye III می تواند به صورت خودکار برخاست و فرود را روی ناو و مناطق فرود غیر آماده نزدیک به خط مقدم انجام دهد. این پهپاد می تواند ماموریت های شناسایی را به لطف دوربین نور مرئی خود تا برد 5 کیلومتر انجام دهد که این برد برای دوربین حرارتی به 3 کیلومتر محدود می شود. Sharp Eye III، همانند دیگر سامانه های بدون سرنشین، از طریق یک واحد کنترل زمینی (GCU) در پشت یک کامیون 4x4 تاکتیکی هدایت می شود. ارتفاع عملیاتی بیان شده حدود 3.5 کیلومتر و حداکثر وزن برخاست در محدوده 450 کیلوگرم است. حداکثر سرعت آن به 180 کیلومتر بر ساعت می رسد و مداومت بین 4 تا 6 ساعته دارد. Sharp Eye III توانایی تجهیز شدن به دوربین COD و تجهیزات الکترواپتیکی فروسرخ و لیزری را برای ایفای نقش موقعیت یابی هدف، تصحیح آتش، شناسایی موقعیتی و ارزیابی خسارت میدان نبرد دارد. همچنین می توان این پهپاد را به مسافت یاب و آشکار ساز لیزری مجهز کرد تا بتواند نقش آشکار سازی هدف برای تسلیحات هدایت لیزری نیمه فعال را داشته باشد. حداکثر برد نشان گذار 5 کیلومتر است و مسافت یاب را می توان در محدوده 400 متر تا 8 کیلومتری استفاده کرد. به گفته منابع چینی Sharp Eye III توانایی حمل تسلیحات سبک مانند راکت های هدایت شونده 90 میلی متری BRM1 را دارد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2019 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 2 - سازنده: شرکت صنایع شمال چین (NORINCO) – چین - کشورهای استفاده کننده: چین (احتمالی) - نقش: حملات زمینی، پشتیبانی هوایی نزدیک ، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی ، توانایی های بدون سرنشین - طول: 4 متر - ارتفاع: 1.2 متر - حداکثر وزن برخاست: 450 کیلوگرم (توانایی حمل 50 تا 100 کیلوگرم محموله) - قوای محرکه: 1 موتور روتاکس 914UL که روتور اصلی 2 پره و روتور دمی 2 پره را می گرداند - حداکثر سرعت: 120 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 4200 متر - برد: 150 کیلومتر - تسلیحات: برای نقش شناسایی تسلیحات ندارد. محموله ماموریتی شامل انواع اپتیک ها و تجهیزات مخصوص. نسخه هجومی باله هایی برای حمل پاد های راکتی و مهمات حمله دقیق خواهد داشت - نسخه ها: Sharp Eye III (سری پایه) منبع
  8. به نام خدا NESCOM Burraq هواپیمای بدون سرنشین رزمی (UCAV) [2015] وقتی برای مسئولین پاکستان مشخص شد که آمریکا پهپاد پریدیتور را به آن ها نخواهد فروخت، و پیشنهاد چینی ها توانایی های رزمی مورد انتظار را نداشت، صنایع بومی با نیروی هوایی پاکستان همکاری کردند تا اولین پهپاد رزمی داخلی با نام NESCOM "Burraq" را بسازند. توسعه این پهپاد از حدود سال 2009 شروع شد و اولین پرواز در نهم می همان سال انجام گرفت. تولید محصول با فاصله کمی آغاز شد و از آن زمان از Burraq برای مقابله با شورشیان در مناطق شمال غربی استفاده می شود. نمونه کامل شده در رونمایی سال 2015 نمایش داده شد. موفقیت سامانه پریدیتور رزمی ایالات متحده در شمال غرب پاکستان دولت را به تحقیق درباره ی دستیابی به این سامانه اثبات شده، وادار کرد. با این حال، دولت ایالات متحده با پیش کشیدن نگرانی های فناورانه، از همان ابتدا این درخواست را رد کرد تا پاکستان مجبور به بررسی جایگزین چینی شود. پس بازنگری مشخص شد این محصول توانایی های مورد نیاز برای ارتش پاکستان را ندارد. این موضوع در نهایت به همکاری کمیسیون ملی مهندسی و علمی (NESCOM) با نیروی هوایی پاکستان در توسعه راه حلی بومی ختم شد که قرار بود قابلیت های پریدیتور آمریکایی و مشابهت هایی به سری CH-3 "Rainbow" چینی داشته باشد. نتیجه این همکاری، طرحی به نام Burraq شد. براق اسبی آسمانی بود که حضرت محمد را در شب معراج خود از مکه به مسجد الاقصی رساند. Burraq در فرم اولیه خود فاقد هرگونه توانایی رزمی بود و فقط در نقش جاسوسی، نظارت، شناسایی (ISR) برای جمع آوری داده از اهداف احتمالی مورد استفاده قرار می گرفت. با رشد این محصول در بحث ارزش تاکتیکی و توانایی های میدان نبرد، توانست نقش رزمی هم کسب کند. از زمان این اکتساب، براق به صورت عملیاتی علیه شبه نظامیان مشکوک مورد استفاده قرار گرفته است و کمک کرده تا این کشور را از وابستگی به حمله پهپاد های آمریکایی در خاک پاکستان و خرید محصولات جنگی چینی دور تر کند. براق سرنگون شده توسط هند طبق گزارش ها، Burraq دو موشک هوا به سطح هدایت لیزری Barq را حمل می کند (حوزه ماموریتی مشابه موشک هلفایر آمریکایی). یک موتور متعارف پیشران را تامین می کند و یک ملخ 3 پره را با آرایش pusher می چرخاند. ارابه فرود جلوی متحرک . ارابه های عقبی ثابت برای برخاست و فرود روی باند استفاده می شود . بدنه ساده و آیرودینامیک آن، موتور، ذخیره سوخت و مجموعه اویونیک را در خود جای می دهد. مجموعه اپتیک در برجستگی شکمی نزدیک میانه بدنه مشخص است. Burraq نخستین پهپاد رزمی بومی کشور پاکستان است. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2015 - وضعیت: در خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 45 - سازنده: شرکت کمیسیون ملی مهندسی و علمی (NESCOM) – پاکستان - کشورهای مصرف کننده: پاکستان - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 7 متر - طول بال ها: 9 متر - ارتفاع: 2 متر - وزن: 500 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 1000 کیلوگرم (500 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 1 موتور متعارف که یک ملخ 3 پره را با آرایش pusher می گرداند - حداکثر سرعت: 215 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7500 متر - برد: 1000 کیلومتر - تسلیحات: 2 موشک هوا به سطح هدایت لیزری Barq در صورت انتخاب - نسخه ها: Burraq (سری پایه) منبع
  9. به نام خدا NCSIST Teng Yun (Cloud Rider) سامانه هواپیمای رزمی بدون سرنشین (UCAV) / پهپاد هجومی [2022] از آنجایی که قصد چین برای تسلط بر کشور جزیره ای تایوان در دهه 2020 همچنان در حال رشد است، این کشور موظف است از اوکراین که در دفع تهاجم همه جانبه همسایه خود، روسیه، نسبتاً خوب عمل کرده است، درس هایی بگیرد. کلید موفقیت ‌های مستمر نیرو های زمینی اوکراین، اتکای آن ها به سامانه های هواپیمای بدون سرنشین (UAS) از انواع مختلف است که قابلیت‌ های گسترده ای را در میدان نبرد ارائه می ‌کنند. برای تایوان، این رویکرد در چندین طرح از صنایع داخلی تجسم یافته است که یکی از آنها ("Cloud Rider") "Teng Yun" توسط موسسه ملی علم و فناوری چونگ شان (NCSIST) است. Teng Yun I این برنامه در سال 2007 آغاز شد و رونمایی عمومی در سال 2015 صورت گرفت. آزمایش ها در سال‌ های 2018-2020 ادامه یافت که منجر به شکل نهایی پیشرفته ‌تر و قابل اعتماد تر (به عنوان "Teng Yun 2") شد. این مجموعه صرفاً در خدمت نیروی هوایی جمهوری چین (RoCAF) کشور تایوان است. حداقل یک مدل توسعه ای در سال 2021 در طول آزمایش گم شد. هم اکنون نسخه ای باز طراحی شده از Teng Yun 2 در حال گذراندن آزمایش های آمادگی رزمی است. البته این پهپاد در سال گذشته در این آزمون رد شد. Teng Yun 2 پس از گذراندن موفقیت آمیز آزمون تسلیحات اولیه در مارس سال 2022، موفق شد حداکثر زمان پرواز 20 ساعته را ثبت کند. طبق گزارش ها، Cloud Rider 2 برای دومین بار، وارد مرحله تست نهایی شده است. Teng Yun 2 این هواپیما هم برای سورتی های اطلاعاتی- نظارتی- شناسایی (ISR) و هم برای حمله مستقیم در نظر گرفته شده است، اما در عین حال می تواند در نقش جمع آوری اطلاعات عمومی، کمک های بشر دوستانه، نظارت مرزی، حفاظت از ماهیگیری، گشت دریایی، دیدبان توپخانه، و نقش های جستجو و نجات (SAR) استفاده شود. گمان می رود که این پلتفرم در عین مداومت پروازی بالا، دارای جایگاه پیش ‌بینی شده برای نصب موشک ‌های هوا به سطح (حداقل دو سلاح از این نوع) و راکت‌ برای حملات تهاجمی است. از نظر ظاهری، Teng Yun با بال های اصلی مستقیم و بریده شده در وسط بدنه، بال های دمی عمودی به سمت بیرون، و دماغه برجسته (برای هدایت ماهواره ای)، خط طراحی و آرایش کلی پهپاد تهاجمی General Atomics MQ-9 “Reaper” را تقلید می کند. ارابه فرود، ثابت (غیرقابل جمع شدن در نسخه اول) و چرخدار است. یک موتور توربوپراپ در انتهایی ترین بخش بدنه قرار دارد و یک واحد ملخ سه پره را در آرایش pusher به حرکت در می آورد. یک باله شکمی به صورت تکی در زیر دم به ثبات بیشتر پهپاد کمک می کند. مجموعه اپتیک در یک برجستگی متحرک در زیر چانه پهپاد قرار دارد که نمایی بدون مانع از زمین جلو، پایین و کناره های هواپیما را ارائه می دهد. برد عملیاتی این پهپاد به 1000 کیلومتر می رسد و دارای مداومت 24 ساعته است که آن را به یک راه حل تاکتیکی هوابرد ایده آل تبدیل می کند. سقف پروازی 7620 متر برای این پهپاد ذکر شده است. این هواپیما در کلاس پهپادهای IAI Heron اسرائیل و TAI Anka ترکیه قرار می گیرد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2022 - وضعیت: در حال توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 3 - سازنده: انستیتو ملی علم و فناوری چونگ شان (NCSIST) - تایوان - کشورهای استفاده کننده: تایوان - نقش: حملات زمینی، پشتیبانی نزدیک هوایی، شناسایی، بی سرنشین - طول: 11 متر - طول بال ها: 20 متر - ارتفاع: 3.8 متر - وزن: 2220 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 4750 کیلوگرم - قوای محرکه: 1 موتور توربوپراپ در انتهای بدنه که یک پروانه 3 پره را در آرایش pusher می چرخاند - حداکثر سرعت: 485 کیلومتر بر ساعت - سرعت کروز: 315 کیلومتر بر ساعت - برد عملیاتی: 1000 کیلومتر - ارتفاع پروازی: 7620 متر - تسلیحات: 4 موشک هوا به سطح در آویزگاه زیر بال ها. به همراه تدارک احتمالی راکت های هوایی - نسخه ها: Teng Yun (نام سری پایه)، Teng Yun I (مدل توسعه ای اولیه سال 2015)، Teng Yun II (مدل توسعه ای ارتقاع یافته سال 2020) منبع
  10. NCSIST Chien Hsiang (Rising Sword) سامانه هواپیمای بدون سرنشین (UAS) مهمات پرسه زن [2024] NCSIST Chien Hsiang یک گزینه برای مهمات سرگردان است که اکنون به کشور جزیره ای تایوان داده شده است که به دنبال مستقل ماندن از حاکمیت چین است. با رونوشت برداری از رویکرد میدان نبرد سامانه هواپیمای بدون سرنشین (UAS) غرب، کشور تایوان به صورت بومی مهمات سرگردان خود را با نام پهپاد "Chien Hsiang" ("شمشیر در حال برافراشته شدن") توسعه داده است. مهمات سرگردان از ابتدای دهه 2020 شاهد افزایش محبوبیت خود بوده اند و بیش از پیش ارزش خود را در جنگ جاری روسیه و اوکراین (2022 تا کنون) ثابت کرده اند. این نوع تسلیحات، که منابع رسانه‌ ای غربی معمولاً به آنها «پهپاد های kamikaze» می گویند، اساساً «موشک‌ های» قابل کنترل نسبتاً دقیق و خود هدایت شونده اند که در حین عملیات هجومی کاملا از بین می روند. به همین دلیل، تولید انبوه آن ها معمولاً ارزان تمام می شود و حتی در میان نیرو های نظامی کوچک تر در سراسر جهان محبوبیت خود را نشان داده اند. Chien Hsiang محصول موسسه ملی علم و فناوری چونگ شان - NCSIST - است و تنها در خدمت نیروی هوایی جمهوری چین (تایوان) (RoCAF) قرار دارد. این پهپاد برای اولین بار در سال 2017 به عنوان بخشی از تلاش بزرگ نوسازی ارتش تایوان رونمایی شد. در سال 2019 دفاع هوایی و فرماندهی موشکی نیروی هوایی تایوان اعلام کرد که پروژه ای 5 ساله به ارزش 2.54 میلیارد دلار برای ساخت یک نیروی کامل از پهپاد های ضد راداری دارد. این هواپیما با شکل ساده «موشک مانند» خود، درپوش دماغه گرد، بدنه استوانه ای شکل و بخش دم بریده شده دارد که یک واحد موتور معمولی را در بر می‌ گیرد. این موتور، یک مجموعه ملخ دو پره را (در آرایش pusher) به حرکت در می آورد. بال های اصلی از طراحی دلتا با سطح بزرگ و ریشه های بال ضخیم استفاده می کنند که در انتها به صفحات عمودی نوک بال ("بالچه") رو به بالا منتهی می شود. یک مجموعه اپتیک در زیر بدنه قرار دارد که امکان مشاهده بدون مانع سطح زیرین را فراهم می کند. این پهپاد دارای طول 1.2 متر و طول بال 2 متر است. نیروی آن از طریق یک موتور با سوخت مایع تامین می شود و می تواند به سرعت عملیاتی 185 کیلومتر در ساعت برسد. طبق گزارش ها Chien Hsiang حدود 5 ساعت مداومت پروازی دارد. سیستم هدایت بر پایه الکترواپتیکال (EO)، اینرسی و ضد رادار است. پرتاب از طریق یک واحد پرتاب جعبه ای 12 تایی در پشت یک کشنده انجام می شود که می تواند دوازده پهپاد آماده پرتاب را حمل کند. فراتر از این، اگر رویکردی با تحرک کمتر یا بیشتر (به ترتیب) مورد نظر باشد، پهپاد را می توان به راحتی از یک سکوی ثابت یا از عرشه کشتی های جنگی پرتاب کرد. به غیر از نسخه هجومی، 2 نسخه دیگر نیز توسط NCSIST توسعه یافته اند که شامل یک مدل فریبنده دفاع هوایی استاندارد و یک نوع ضد کشتی با شدت انفجار بیشتر است. مورد دوم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بدون شک در طول حمله آبی خاکی چین به این جزیره مورد استفاده قرار می گیرد. انتظار می ‌رود این پهپاد در سال‌های 2024 یا 2025 به سطح کمی برای استفاده خدماتی برسد. گفته می شود نسخه ضد راداری هم اکنون در حال استفاده است و نسخه های با هدایت الکترواپتیکی و ناوبری ماهواره ای در حال توسعه است. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2024 - وضعیت: در خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 40 - سازنده: انستیتو ملی علم و فناوری چونگ شان (NCSIST) - تایوان - کشورهای استفاده کننده: تایوان - نقش: حملات زمینی، پشتیبانی نزدیک هوایی، ضد کشتی، بی سرنشین - طول: 1.2 متر - طول بال ها: 2 متر - وزن: 300 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 315 کیلوگرم - قوای محرکه: 1 موتور مرسوم که یک ملخ 2 پره را در انتهای بدنه می چرخاند - حداکثر سرعت: 185 کیلومتر بر ساعت - سرعت کروز: 140 کیلومتر بر ساعت - برد: 1000 کیلومتر - ارتفاع پروازی: 1220 متر - تسلیحات: سر جنگی در دماغه (کل سامانه در حین حمله از بین می رود) - نسخه ها: Chien Hsiang ("Rising Sword") (نام سری پایه)، Chien Hsiang AS (نمونه ضد کشتی رونمایی شده در سال 2023، با کشندگی بیشتر)، Chien Hsiang DC (نمونه فریب دهنده دفاع هوایی که همراه با نمونه هجومی مورد استفاده قرار می گیرد) منبع
  11. به نام خدا NCSIST Cardinal (series) سامانه هواپیمای بی سرنشین کوچک ISR (SUAS) [2016] سری پهپاد های کوچک Cardinal ساخت NCSIST در حال حاضر در شاخه های تفنگداران دریایی و ارتش تایوان خدمت می‌ کنند. "Cardinal" یک سامانه هواپیمای بدون سرنشین کوچک (UAS) است که توسط کشور تایوان در طریق موسسه ملی علم و فناوری Chung-Shan (NCSIST) طراحی، توسعه و تولید شده است. این تشکیلات شاهد راه‌ حل ‌های پهپادی برای تقویت قابلیت ‌های دفاعی این کشور جزیره‌ ای است که در سایه همسایه خود قرار گرفته است – چین استفاده از قدرت را برای پس گرفتن جزیره رد نمی کند. سری پهپاد های کاردینال برای استفاده در نقش عمومی جاسوسی، نظارت و شناسایی (ISR) طراحی شده و بنابراین، می‌ تواند در بخش ‌های نظامی، غیرنظامی و صنعتی با موفقیت یکسان عمل کند. به این ترتیب، تطبیق پذیری ذاتی به هواپیما اجازه می دهد تا جستجو، کمک های بشردوستانه، بررسی های ساختاری، امنیت مرزها و ماهیگیری، جنگلداری / آتش نشانی و موارد مشابه را بدون تغییر در طراحی عادی خود پوشش دهد. این پهپاد برای ساده ‌سازی جنبه‌ های عملیاتی، با دست از زمین پرتاب می ‌شود و از طریق فرود شکمی یا سقوط آزاد (با استفاده از چتر نجات) بازیابی می ‌شود. وزن عملیاتی آن – 5.5 کیلوگرم - به گونه ای است که یک اپراتور می تواند آن را قبل از راه اندازی نگه دارد. ابعاد کاردینال شامل 1.9 متر طول و طول بال 128 سانتی متر است. طراحی کلی هواپیما شامل یک بدنه با طرفین مسطح، موتور نصب شده در دماغه، و یک واحد دم سنتی تک باله با صفحات افقی در زیر است. بال های اصلی در امتداد دو طرف بدنه در سطح شانه قرار دارند. هیچ ارابه فرودی تعبیه نشده است. یک سامانه کامل، نه تنها خود هواپیما، بلکه یک مجموعه آنتن زمین پایه و یک ایستگاه کنترل زمینی (GCS) را شامل می شود. انتقال داده ها به اپراتور زمینی، بلادرنگ است. کاردینال دارای یک کامپیوتر داخلی و دوربین الکترواپتیکال (EO) است و دارای قابلیت خلبان خودکار داخلی و ناوبری GPS می باشد - همه ویژگی‌ های استاندارد پهپاد های مدرن کلاس کوچک. با موتوری که یک واحد ملخ دو پره در دماغه را به روش tractor می چرخاند، این هواپیما می‌ تواند به سرعت 55 کیلومتر در ساعت برسد و تا 50 کیلومتر برد داشته باشد. توسعه سری کاردینال باعث ایجاد نمونه اولیه "Cardinal I" شد که سپس به پهپاد عملیاتی "Cardinal II" منتهی شد. توسعه کاردینال II در سال 2009 آغاز و به طور رسمی در نمایشگاه هوایی پاریس 2015 رونمایی شد. این پهپاد براساس نسخه قبلی ساخته شده اما طراحی محموله بهتری داشت و شامل لینک داده دیجیتال و سامانه آنتن ردیابی خودکار می شد. سپاه تفنگداران دریایی و ارتش جمهوری چین از کاربران این پهپاد اند. یک واحد کاردینال II شامل 6 پهپاد اصلی و 3 پهپاد پشتیبان است. "کاردینال III" قابلیت برخاستن و فرود عمودی (VTOL) را دارد تا ارزش تاکتیکی آن افزایش یابد. طبق گزارش ها این نسخه برای نظارت ساحلی بهینه شده و برای سپاه تفنگداران دریایی در نظر گرفته شده است. از این پهپاد در سال 2023 رونمایی شد. یک نسخه حمله مستقیم و فدا شونده در سال 2019 با عنوان "کاردینال آتش" (Fire Cardinal) رونمایی شد. NCSIST از این پهپاد با عنوان پهپاد هجومی هوا به زمین نام می برد که عموما با نام مهمات پرسه زن شناخته می شود. این نسخه 2 پروانه دارد و دارای ابعاد 1.2 متر طول و 1.8 متر طول بال می باشد. وزن آن به 6.8 کیلوگرم می رسد و شامل حسگر های الکترو-اپتیک و مادون قرمز و سامانه های تمایز هدف پیشرفته است. مشخصات (کاردینال II) - سال ورود به خدمت: 2015 - وضعیت: در خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 50 - سازنده: انستیتو ملی علم و فناوری چونگ شان (NCSIST) – تایوان - کشورهای استفاده کننده: تایوان - نقش: حمله زمینی، پشتیبانی نزدیک هوایی، جستجو و نجات، نیروی دریایی، شناسایی، X-Plane، نیرو های ویژه، بی سرنشین - طول: 1.9 متر - طول بال ها: 1.3 متر - وزن: 4 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 6 کیلوگرم - قوای محرکه: 1 موتور در جلو که یک ملخ 2 پره را در آرایش tractor می چرخاند - حداکثر سرعت: 55 کیلومتر بر ساعت - سرعت کروز: 35 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 600 متر - نسخه ها: Cardinal (نام سری پایه)، Cardinal I (نمونه اولیه)، Cardinal II (نسخه عملیاتی ابتدایی)، Cardinal III (اضافه شدن قابلیت VTOL)، Fire Cardinal (مهمات پرسه زن فدا شونده طراحی شده در سال 2019) منبع
  12. با سلام. البته این خودرو سابقه 4x4 بودن رو داشته