scorpion57

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,038
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    10

scorpion57 آخرین امتیاز شما در روز 17 شهریور

scorpion57 شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!

اعتبار در انجمن

3,985 نشان حکمت

5 دنبال کنندگان

درباره scorpion57

  • رتبه حساب کاربری
    ستوان دوم

Profile Information

  • Gender
    Male

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. بی تجربگی و خامی محض در این سطح معنا نداره!!! بیشتر یک جور عمد و گرا دادن هست.فقط محدود به این مورد نیست موارد متعدد از قبیل اجازه دادن به خبرنگاران خارجی جهت ورود به اماکن فوق سری که احتمال غریب به یقین مامور سرویس اطلاعاتی دول متخاصم بودند . ارائه آمارهای محرمانه از حجم و شکل و ...تولیدات هسته ایی در سخنرانیهای عمومی .تهدید به حذف یک رژیم در عرصه بین الملل که نتیجه اش فقط رهایی آن رژیم از انزوا و به دست گرفتن جریانات و افکار عمومی در اختیار آن رژیم و....
  2. تانک ام60یک MBT ست برای بقا به چیز بیشتری نیاز داره حتی اگر نقش دیگه ایی براش تدراک دیده باشند بسته ارتقا شرکت لئوناردو ایتالیا برای تانک ام60بحرین در سال2017(بدون دفاع فعال) به نظرم این سطح از حفاظت غیر فعال جزء حداقل هاست توپ 120 میلی‌متری L45 یا توپ بدون خان 120 میلی‌متری L44، مسلسل کواکسیال و سیستم HITROLE-L (7.62 میلی‌متر MG، 12.7 میلی‌متر HMG، یا 40 میلی‌متر AGS) محل اتصال پایه به برجک و زره پیشانی و برجک ضخامت زره های جانبی تصویرگر حرارتی ERICA دید راننده DNVS-4 (بالا). دید LOTHAR (پایین) - رویه بدنه جلو: فولاد 109 میلی متر 65 درجه. برای سطح 6 - بدنه جلویی پایین: 85 میلی متر تا 143 میلی متر فولاد @ 55 درجه. برای سطح 6 - طرفین بدنه جلو: فولاد 76 میلی متر @ 0 تا 45 درجه. برای سطح 6 بیش از 60 درجه. سطح قوس تا چرخ جاده سوم و دامنه های جانبی بهبود یافته. - پهلوهای بدنه عقب: فولاد 36 میلی متر @ 0 تا 45 درجه. با رکاب‌های جانبی بهبود یافته - بدنه عقب: فولاد 25 تا 41 میلی‌متر - جلوی برجک: فولاد 254 میلی‌متری برای سطح 6 - کناره‌های برجک: فولاد تا 140 میلی‌متر برای سطح 6 در نیمه جلو. زره برجک روی نیمه عقب - برجک عقب: فولاد 57 میلی متری با زره اضافی - سقف برجک: فولاد 25 میلی متر با گنبد زرهی اضافی موتور ارتقا یافته لئوناردو AVDS-1790-5T+CD-850-B1 با 908 اسب بخار منبع:بروشور Leonardo M60A3 Tank Upgrade Solutions 2017 Leonardocompany.com
  3. عملیات پلوتو: طرح آوردن نفت به فرانسه برای تهاجم سال 1944 به نرماندی هنگامی که نیروهای متفقین شروع به برنامه ریزی تهاجم خود به نرماندی (عملیات ارباب) (Operation Overlord)کردند، نفت یکی از منابعی بود که بیش از همه به آن نیاز داشتند. در این مدت، بیشتر سوخت توسط تانکرهای نفتی که در معرض حملات زیردریایی های آلمانی قرار داشتند، حمل می شد. عمده تانکرها در جنگ اقیانوس آرام نیز درحال استفاده بودند، بنابراین نیروهای انگلیسی و آمریکایی به راه دیگری برای انتقال سوخت به فرانسه نیاز داشتند. اینگونه بود که عملیات پلوتو Plutoمتولد شد. عملیات پلوتو طرحی بود که توسط مهندسان، شرکت‌های نفتی و نیروهای مسلح بریتانیا برای ساخت خطوط لوله نفت زیر دریا در زیر کانال انگلیسی بین انگلستان و فرانسه طراحی شد. و قرار بود جریان ثابت نفت را برای تهاجم متفقین به نرماندی در ژوئن 1944 فراهم کند. بخش بازمانده از خط لوله درShanklin Chine مهندس ارشد این پروژه آرتور هارتلی از شرکت نفت ایران و انگلیس بود. او استفاده از کابل تلفن زیردریایی اصلاح شده را به عنوان لوله پیشنهاد داد که این ایده پذیرفته شد. تحقیقات و آزمایشات در سال 1942 آغاز شد و به زودی دو نوع مختلف خط لوله توسعه یافت: لوله انعطاف پذیر HAIS (هارتلی-انگلیسی-ایرانی- زیمنس) با هسته سربی با قطر سه اینچ ( 75 میلی متر ) و وزن حدود 55 تن در هر مایل دریایی. ; و یک لوله فولادی کمتر انعطاف پذیر با قطر مشابه که توسط مهندسان شرکت نفت عراق و شرکت نفت برمه به نام HAMEL ساخته شده است. نمای برش خورده لوله پلوتو لوله نوع اول خوب بود، اما معلوم شد که برای تولید گران است. و به مقدار زیادی سرب نیاز داشت و به دست آوردن آن به معنای از بین بردن سقف کلیساها در بریتانیا بود. لولهHAMEL ارزان تر بود زیرا از فولاد نرم ساخته شده بود. در طول آزمایش، آنها متوجه شدند که بهتر است بخش‌های نهایی خط لوله از لوله HAIS ساخته شود از آنجایی که لوله HAMEL نسبت به نوع اول انعطاف کمتری داشت، آنها نیاز به ساختن یک دکل مخصوص به نام CONUN Drumداشتند که به آنها کمک می کرد لوله ها را مستقر کنند. CONUN Drum مخفف عبارت Cone-ended drum""درام با انتهای مخروطی"" است که دقیقا همان چیزی بود که این قطعه از دستگاه بود. CONUN Drum پس از چندین آزمایش، هر دو لوله در اعماق Clyde(کلاید) در ژوئن 1942 گذاشته شد و عملکرد موفقیت آمیزی داشت. عملیات پلوتو رسما بخشی از برنامه های متفقین برای تهاجم به اروپا بود. آنها این طرح را اینگونه مشخص کردند: "از نظر استراتژیک مهم، از نظر تاکتیکی ماجراجویانه، و از نقطه نظر صنعتی، سخت". این پروژه همچنین به کشتی‌های بزرگ‌تری نیاز داشت، زیرا کشتی‌هایی با جرثقیلهای کابلی موجود نمی‌توانستند بار لوله‌ها را حمل کنند و به اندازه کافی قدرتمند نبودند که آنها را روی بستر دریا بگذارند. برای این منظور، چند کشتی تجاری با تجهیزات مخصوص لوله گذاری مجدداً تجهیز شدند دستگاه عجیب غریبی که با آن لوله ها را می کشیدند و در اعماق جاسازی می کردند تولید لوله ها در 14 آگوست 1942 در کارخانه های فولادی کوربی آغاز شد. تا 30 اکتبر 1942، 30 مایل کابل به پایان رسید و در HMS Holdfast برای تمرین کامل عملیات PLUTO بارگذاری شد. تمرین موفقیت آمیز بود و نتایج باعث چند اصلاح شد که خط لوله را کارآمدتر کرد. کار بر روی اولین خط به فرانسه در 12 اوت 1944 آغاز شد. این خط لوله اولیه در طول 130 کیلومتر (70 مایل دریایی) از Shanklin Chine در جزیره Wight از طریق کانال انگلیسی به Cherbourg گذاشته شد. با ادامه نبردها و نزدیک شدن نیروهای متحد به آلمان، 17 خط دیگر (11 HAIS و 6 HAMEL) از Dungeness تا Ambleteuse در Pas-de-Calais ایجاد شد. زمانی که خط لوله پلوتو شروع به پمپاژ نفت به فرانسه کرد، مقامات از عملکرد آن بسیار ناامید شدند. از ژوئن تا اکتبر 1944 تنها 150 بشکه در روز منتقل شد که تنها 0.16 درصد از کل نیاز نیروهای متفقین بود. یکی از پمپ های PLUTO که برای پمپاژ نفت در کانال انگلیسی استفاده می شد با ادامه جنگ، خط لوله بهتر و بهتر شد: در ژانویه 1945، توانست 305 تن در روز پمپاژ کند و تا مارس راندمان آن به 3048 تن در روز افزایش یافت. تا پایان جنگ، در مجموع 781000 مترمکعب سوخت به سربازان در اروپا منتقل شد. این خط اصلی تامین سوخت متفقین شد و حتی پس از جنگ نیز مورد استفاده قرار گرفت. اهمیت خط لوله پلوتو را می توان با بندرگاه توت (که پس از D-Day ساخته شد)(روز حمله بزرگ) اندازه گیری کرد. این عملیات به عنوان یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ وارد تالار مشاهیر مهندسی نظامی شد. علاوه بر اهمیت آن در طول جنگ جهانی دوم، این خط لوله همچنین پایه‌های فناوری لوله‌های انعطاف‌پذیر آینده را که برای حفاری نفت در دریا بسیار مهم است، ایجاد کرد. بقایای خط لوله را می توان در مکان های مختلف اطراف "رامنی مارش" ردیابی کرد. در برخی قسمت‌ها، لوله‌ها از خندق‌های زهکشی آب عبور کرده و در محفظه‌های بتنی بالای زمین محصور شده‌اند. برخی از این موارد را هنوز می توان یافت. ایستگاه پمپاژ در Sandown که امروزه به عنوان "بستنی براون" مورد استفاده قرار می گیرد منبع:https://www.thevintagenews.com/
  4. لانسR نیروی هوایی رومانیایی  لنسرA در سال 1989 رومانیایی ها هنوز عضو پیمان ورشو بودند و نیروی هوایی رومانی همچنان با جدیدترین هواپیماهای روسیه در حال توسعه بود. خلبانان نیروی هوایی رومانی نیز هنوز در اتحاد جماهیر شوروی در حال آموزش بودند. پس از دوران چائوشسکو و فروپاشی پیمان ورشو، رومانی مشتاق پیوستن به اتحادیه اروپا و عضویت در ناتو بود. نیروی هوایی رومانی با چالشی برای نوسازی ناوگان هواپیماهای جنگنده خط مقدم خود و اصلاح به سازمانی سازگار با ناتو روبرو بود. بدیهی بود که بودجه کافی برای جایگزینی جنگنده های فعلی میگ-21، میگ-23، میگ-29 وجود نداشت. هواپیمای MiG-29 مدرن ترین جنگنده در آن زمان بود، تنها بیست و یک فروند از سال 1989 به بعد تحویل رومانی داده شد، نیروی هوایی رومانی تنها تعداد کمی از این جنگنده ها را در فهرست موجودی خود داشت. اما بیش از دویست فروند جنگنده MiG-21 Fishbed (در بیش از10مدل)در نیروی هوایی رومانی در سال 1990 موجود بود. ارزیابی وضعیت تنظیم شد و 2 گزینه ممکن پیش رو بود. اصلاح بخشی از ناوگان MiG-21 موجود،یا اصلاح ناوگان کوچک MiG-29 های نسبتاً جدید. در نتیجه دو گزینه بیشتر مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات برای تجزیه و تحلیل پتانسیل و هزینه های ارتقاء آینده MiG-21 و MiG-29 آغاز شد. این مطالعات در نهایت منجر به پیشنهادی برای برنامه ارتقاء MiG-21 "LanceR" و MiG-29 "Sniper" شد. تصمیمی برای نوسازی بخش قابل توجهی از ناوگان MiG-21 گرفته شد و مناقصه در سال 1992 انجام شد. پروژه MiG-21 LanceR انتخاب شد و تصمیم به تبدیل 110 هواپیما به استاندارد MiG-21 LanceR گرفته شد. از آنجایی که قرار بود 110 هواپیما اصلاح شوند، این به معنای بازسازی کامل نیروی هوایی رومانی بود که در گذشته تعداد زیادی از MiG-21 و تعداد کمی از MiG-23، MiG-29 و IAR-93 را در اختیار داشت. نیروی هوایی بازسازی شده جدید، موجودی هواپیماها را باید کاهش می داد. در نتیجه ساختار "هنگ "که معمولاً در ساختار پیمان ورشو استفاده می شد رها شد و به یک ساختار پایگاه هوایی که میزبان گروه های هوایی و اسکادران بود تغییر یافت. پایگاه های هوایی عملیاتی مستقیماً تابع نیروی هوایی و ستاد پدافند ضد هوایی بود که دستورات را به پایگاه های مختلف ارسال می کرد. هر پایگاه هوایی مجهز به گروه های هوانوردی جنگنده یا Grupuri بود. اینGrupuri حداقل دو اسکادران یا Escadrila (جوخه عمدتا6 فروندی)را شامل می شد. اگرچه نیروی هوایی در آن زمان MiG-29 "Fulcrum" مدرن را در اختیار داشت، اما. پس از سقوط پرده آهنین و توقف پیمان ورشو، وظیفه اولیه دفاع هوایی رومانیایی به ناوگان 20 ساله MiG-21 "Fishbed" واگذار شد. توسعه MiG-21 LanceR شرکت اسرائیلی Elbit Systems با همکاری با شرکت سازنده و تعمیر و نگهداری هواپیما Aerostar Bacău رومانی، مناقصه تجهیز سیستم‌های مدرن در این جنگنده‌های جنگ سرد را برنده شد. نتیجه این همکاری منجر به تولید سه نسخه از هواپیمای مدرن شده MiG-21 شد که با نام MiG-21 LanceR شناخته می شد. R بزرگ در نام LanceR به رومانی اشاره دارد. نمونه اولیه MiG-21 LanceR با شماره 9809 اولین پرواز خود را در 22 آگوست 1995 انجام داد و 37 دقیقه طول کشید. موفقیت آن راه را برای یک فرآیند مدرن سازی باز کرد. برنامه نوسازی در ابتدا به عنوان "برنامه DD" نامیده می شد که به معنای ادای احترام به شاعر و رمان نویس رومانیایی Doru Davidovici بود که اتفاقا خلبان MiG-21 بود و در سقوط MiG-21UM در آوریل 1989 کشته شد و سپس به LanceR تغییر یافت. در مجموع 110 فروند هواپیمای MiG-21 که هواپیما کم کار بودند و بدنه نسبتا نو داشتند، جدا شدند، به طور کامل اورهال شده و به سیستم های جدید مجهز شدند. ویژگی منحصر به فرد این بود که هواپیماهای "جدید" LanceR توانایی استفاده از هر یک از تسلیحات شرقی و غربی را داشتند. از نسخه های مختلف میگ 21 موجود برای تبدیل استفاده شد. تفاوت بین هواپیماهایی که باید تبدیل شوند زیاد بود از موتورهای مختلف (R-11، R-13 و R-25)تا ساختارهای داخلی و سیم کشی های مختلف که همگی به یک استاندارد تبدیل شد. در مجموع 71 هواپیمای تهاجمی LanceR A از MiG-21M، 7 MiG-21MF-75 و 30 MiG-21 MF تبدیل شدند. سیستم‌های ساخته شده در LanceR A خلبان را قادر می‌ساخت تا با هواپیمای زمخت و قدیمی راحت‌تر پرواز کند و هدف‌گیری و فعال‌سازی سیستم‌های تسلیحاتی را ساده‌تر کرد. LanceR A مجهز به صفحه نمایش رنگی چند منظوره (MFCD)، سیستم ناوبری هیبریدی (HNS) وHUD که توسط Elbit Systems Electro-Optics Ltd توسعه و تولید شد. (Elop)، یک سیستم HOTAS (قرار دادن دکمه ها و سوئیچ ها بر روی اهرم گاز و کنترل پرواز ( استیک)) و مجهز به رادار Elta EL/M-2001B جایگزین فرستنده قدیمی ، سازگار با NATO کابین ارتقا یافته لنسر سیستم RNAV جدید، کمک ناوبری، و تقرب در شرایط آب و هوایی نامطلوب، سازگار با VOR (سیستم فرود ابزاری)/DME (تجهیزات اندازه گیری فاصله)، متشکل از KNR-634A VOR/ILS گیرنده و یک فرستنده DME قابل توجه ترین چیز کلاه خلبان Elbit Display And Sight Helmet (DASH) است که یک نمایشگر اطلاعاتی است. نه تنها اطلاعات اولیه پرواز، بلکه در مورد هدف‌گیری و استفاده از سلاح‌ها نیز بر روی چشم خلبان نمایش داده می‌شود. همه هواپیماهای LanceR A دارای استتار سبز/قهوه‌ای با زیر شکم آبی بودند، اگرچه به نظر می‌رسید همه هواپیماها با الگوهای کمی متفاوت رنگ آمیزی شده بودند. برای آموزش خلبانی ابتدا 10 فروند MiG-21UM به جنگنده LanceR B تبدیل شد. بعداً چهار فروند LanceR B دیگر به نیروی هوایی رومانی تحویل داده شد. رادار نصب شده مشابه رادار LanceR A بود. این هواپیماها همانند LanceR A رنگ آمیزی داشتند. لنسر Bآموزشی LanceR C به عنوان یک نوع دفاع هوایی ساخته شد. در مجموع 25 هواپیمای MiG-21MF-75 تبدیل شدند. بعد از سقوط یک فروند دوباره یک MiG-21MF اضافی به این فرآیند اضافه شد تا به یک جنگنده LanceR C تبدیل شود. این هواپیماها رنگ خاکستری روشن و تیره، با زیر شکم آبی معمولی دریافت کردند لنسر c هواپیمای LanceR C مجهز به رادار Elta EL/M-2032 است که می تواند برای حملات هوا به زمین و همچنین شناسایی و درگیری چندین هدف هوا به هوا تا فاصله 35 مایلی مورد استفاده قرار گیرد. مانند تمام هواپیماهای LanceR، لنسر C دارای یک کامپیوتر چند منظوره، DASH، نمایشگر سر بالا، HOTAS، یک سیستم ناوبری هیبریدی، ILS/VOR/DME، یک کامپیوتر داده هوایی مارکونی، ARC-430 و ARC-435 VHF/ بود. رادیو UHF، گیرنده‌های هشدار رادار، پخش‌کننده‌های چف و فلر، ضبط‌کننده اطلاعات پرواز و یک فرستنده IFF سازگار با ناتو. امکان استفاده از تسلیحات شرقی یا غربی آن را به یک جنگنده/بمب افکن بسیار همه کاره تبدیل کرد. علاوه بر بمب های سقوط آزاد، بمب های هوشمند مانند بمب های لیزری و هدایت شونده IR را می توان بر روی هارد پوینت زیر بال حمل کرد.و همچنین یک غلاف لیزری رافائل برای هدف‌گیری سلاح‌های هوشمند. این هواپیما همچنین می تواند به Elbit/Aerostar Airborne Reconnaissance Pod مجهز شود. برای اقدامات متقابل الکترونیکی (ECM) می توان از غلاف Elta EL/L-8222R ECM استفاده کرد، همانطور که در طول تمرین آموزش زنده جنگ الکترونیک (ELITE) که در پایگاه هوایی"Lechfeld " در آلمان توسط نیروی هوایی رومانی در سال 2007 برگزار شد نشان داده شد. علاوه بر موشک های شرقی مانند R-73 یا R60 همچنین می توان از موشک های Magic II و Python-3 در هواپیمای LanceR C استفاده کرد.اما LanceR C موفقیت صادراتی نداشت در طول برنامه ارتقاء "LanceR" MiG-21 مشخص شد که MiG-29 "Fulcrum" نیز به یک برنامه نوسازی نیاز دارد. ، این Fulcrums هواپیماهای ساخته شده تحت لیسانس نبودند،و مستقیماً از سازنده اصلی آنها RSK MiG خریداری شدند. برای ارتقاء و اصلاحات لازم، یک پیشنهاد توسط RSK MiG ارائه شد. بودجه محدود و گسترش فعالیت های درخواستی منجر به لغو برنامه ارتقاء طبق درخواست RSK MiG شد کارخانه هواپیماسازی رومانیایی Aerostar SA، با همکاری EADS (DASA) و Elbit، موفق شدند یک MiG-29 نیروی هوایی را به استانداردهای لازم ناتو تغییر دهند. از این پروژه به عنوان پروژه MiG-29 "Sniper" یاد می شد، اما این پروژه به دلیل کمبود بودجه لغو شد. لغو این پروژه منجر به بازنشستگی زودهنگام MiG-29 Fulcrum شد و در نتیجه همه MiG-29 در پایگاه هوایی Mihail Kogălniceanu در نزدیکی کنستانتا ذخیره شدند. محدودیت های بودجه نه تنها پروژه نوسازی MiG-29 را لغو کرد، بلکه این کمبود پول همچنین منجر به بازنشستگی زودهنگام سایر انواع هواپیماهای در حال خدمت در آن زمان در نیروی هوایی رومانی شد. برای کاهش هزینه‌های بیشتر، تعدادی از پایگاه‌های هوایی عملیاتی بسته شدند و فعالیت‌های پروازی بر روی پایگاه‌های هوایی باقی‌مانده متمرکز شد. یک دهه تلاش رومانی از 1 آوریل 2004 به عضویت ناتو درآمده است. زمانی که رومانی به ناتو پیوست، تقریباً به طور همزمان تلاش برای دستیابی به یک جنگنده جدید را برای جایگزینی ناوگان قدیمی LanceR خود آغاز کرد. با ارتقای MiG-21 به LanceR، قصد نیروی هوایی این بود که طول عمر عملیاتی MiG-21 ها را به مدت 10 سال افزایش دهد، به این معنی که این هواپیما بین سال های 2005 تا 2010 جایگزین شوند(تا سال2020 طول کشید). نیروی هوایی16 F را انتخاب کرد.در نهایت اف16های دست دوم و مازاد پرتقال و نروژ را جایگزین کرد(لنسر نقش به سزایی در طی دوره انتقال خلبانان و آموزش و ....از سیستم شرقی به غربی ایفا کرد) اف16رومانی منبع:https://www.4aviation.nl/
  5. قرار نیست که خودمون رو گول بزنیم .این کار اصولی نیست حتی اگر شواف باشه. مثال بهتری وجود داره تانک کرار....در تانک کرار با جوشکاری سعی شد با ایجاد زوایای مناسب و با استفاده از زره های کنتاکت حفاظت بهتری به وجود بیاد و نتیجه کار بسیار بهتر از سلیمان بود .تانک ام۶۰ از نظر طراحی از تی ۷۲ که بیس کرار ست عقبتر است و اولین نقطه ضعف تانک برجکش هست .کاور روی لوله اصلا مد نظر نیست. به این تصویر دقت کنید .اثری از زره های ترکیبی و جوشکاری و فیکس شدن در کار نیست .تجهیزات اضافه شده روی برجک از پیش براشون جاسازی انجام نشده صرفا با بست و قطعاتی به صورت روکار پیچ شدند.حتی زره های کنتاکت هم به نظرم اصولی روی تانک فیکس نیستند و تجهیزات عملا روی برجک قدیمی به شکل وانت بار زده شدند
  6. سلام در این تصویری که از آبرامز گذاشتید زره چند لایه کامپوزیتی زیر ورقه فولادی کاملا مشخصه.اما در تانک سلیمان به وضوح یکسری تجهیزات و ورقهای زرهی فولادی به نسبت کم قطر به برجک قدیمی به صورت روکار پیچ شدند.مشخصا برای ارتقا و بقای ام۶۰های موجود حداقل نیاز باز طراحی برجک به سبک ماگاچ بود
  7. روسها اعلام کردن سلاح بکار رفته در این حمله موشک اس 300 نبوده بلکه بمب هوا سرشی مجهز به پیشرانه گروم بوده است شواهد استفاده فدراسیون روسیه از موشک هیبریدی و بمب کروز - "Grom-E1" GROM (تندر) با استفاده از بدنه موشک Kh-58، با مجموعه‌ای از بال‌های اضافه شده در جلو و 4 بالچه دم، در دو نوع عرضه می‌شود: نوع با پیشرانه موشک (E1) و نوع بدون پیشران (E2) که دارای سرجنگی بزرگ‌تر است. هر دو از هدایت INS+GLONASS استفاده می کنند و از بال های باز شونده برای سر خوردن استفاده می کنند تا برد سلاح را افزایش دهند. هر دو مدل از بال های تاشو برای سر خوردن استفاده می کنند تا برد سلاح را افزایش دهند. از باله های دم جمع شونده نیز استفاده می شود که امکان حمل سلاح به داخل دهلیز جنگنده را فراهم می کند. GROM حدود 600 کیلوگرم وزن دارد. نوع موشکی (GROM E1) یک کلاهک با وزن 300 کیلوگرم حمل می کند در حالی که Grom-E2 بدون پیشران دارای وزن سرجنگی 450 کیلوگرم است. طراحی، این سلاح هوایی ماژولار ست و شامل یک ماژول سرجنگی، یک ماژول برنامه ریزی و کنترل، یک ماژول پیشرانه یا یک ماژول اضافی سرجنگی، یک ماژول درایو فرمان و تجهیزات ناوبری ماهواره ای می باشد. طول این موشک 4192 میلی متر و قطر بدنه آن 310 میلی متر است. این سلاح دارای پنج محفظه است. دو مورد اول کلاهک اصلی و ماژول های برنامه ریزی و کنترل را در خود جای می دهند. آنها مجموعه ای از سنسورهای تماسی، سرجنگی اصلی، کانکتور و ماژول حمل سیستم برنامه ریزی و کنترل را حمل می کنند. محفظه اول و دوم 2350 میلی متر طول دارند. سومین محفظه به طول 390 میلی متر، تجهیزات داخل موشک را حمل می کند. محفظه چهارم به طول 1130 میلی متر یا ماژول پیشرانه یا یک کلاهک اضافی(بسته به مدل موشک) و همچنین آنتن های ناوبری ماهواره ای را در خود جای می دهد. پنجمین محفظه به طول 322 میلی‌متر، ماژول فرمان، نازل‌های موتور و قفل‌های باله را در خود جای می‌دهد. این دو آدرس رو مطالعه بفرمایید: https://armyrecognition.com/news/aerospace-news/2018/ktrv-advances-grom-air-to-surface-missile-acceptance-trials?highlight=WyJydXNzaWEiXQ%3D%3D https://defence-ua.com/news/zjavilis_dokazi_vikoristannja_rf_gibrida_raketi_ta_planujuchoji_bombi_grom_e1-10932.html?fbclid=IwAR1OQDkIVpF8hWim_WhdPHnkAw9STNM6uton1YttGLNZNMWy6bBTxErzom0
  8. تولید نیمه هادی در روسیه: تجزیه و تحلیل چالش های کلیدی نکات کلیدی: -تحریم‌ها و انزوای فناوری به‌طور قابل‌توجهی بر بخش الکترونیک روسیه تأثیر گذاشته و منجر به مشکلات گسترده در تولید و رکود فناوری شده است. -اخیرا تقریباً نیمی از قطعات نیمه هادی روسیه به دلیل نقص از کار می افتند که نشان دهنده چالش های جدی در کنترل کیفیت و قابلیت های تولید است. -وابستگی به تکنولوژی و تحریم های خارجی .دسترسی به مواد ضروری و تخصص را محدود کرده است و بحران در صنعت نیمه هادی روسیه را تشدید کرده است. -تغییرات استراتژیک به سمت بومی‌سازی تولید و تامین منابع از کشورهای غیرغربی برای آینده روسیه در بازار جهانی الکترونیک بسیار مهم است (در حقیقت اهمیت این مسئله برای ایران کمتر از روسیه نیست و ما با چالشی به مراتب بزرگتر روبرو هستیم شرکت بایکال حتی سابقه تولید پردازنده 2و8و48هسته ایی رو هم دارد) موانع پیش روی بخش الکترونیک روسیه پس از درگیری اوکراین با گذشت بیش از دو سال از درگیری، روسیه با چالش‌های متعددی از سوی اوکراین وکمک غرب، از جمله در اختیار گذاشتن فناوری‌های جدید .هواپیماهای بدون سرنشین، سربازان باتجربه و متعصب!!! و منابع مالی هنگفتی که می‌تواند اوکراین را در نبرد برای آینده سرپا نگه دارد، مواجه بوده است. اما، بسیاری از شکست های روسیه در درگیری با اوکراین از بخش مهندسی، به ویژه بخش الکترونیک آن ناشی شده است.یک چالش بزرگ برای روسیه وابستگی آن به تامین کنندگان خارجی برای قطعات الکترونیکی ضروری .بوده است. تحریم های اعمال شده توسط کشورهای غربی پس از درگیری اوکراین،دسترسی روسیه به فناوری ها و قطعات مهم مانند نیمه هادی ها و ریزتراشه ها را محدود کرده است.این امر زنجیره تامین تولیدکنندگان لوازم الکترونیکی روسی را مختل کرده و منجر به تاخیر در تولید و افزایش هزینه ها شده است. کمبود ریزتراشه ها نیز مانع مهمی برای بخش الکترونیک روسیه بوده است. به دلیل دسترسی محدود به فن آوری های نیمه هادی پیشرفته، سازندگان روسی برای برآوردن تقاضا برای دستگاه های الکترونیکی با مشکل مواجه شده اند.این کمبود نه تنها بر تولید لوازم الکترونیکی مصرفی بلکه بر بخش‌های حیاتی مانند صنایع دفاع، مخابرات و خودرو نیز تأثیر گذاشته است . به دلیل تحریم ها و محدودیت های اعمال شده بر روسیه پس از درگیری اوکراین .منجر به ایجاد یک وضعیت رکود فناوری در بخش الکترونیک این کشور شده است. عدم دسترسی به فناوری‌های پیشرفته و همکاری‌های تحقیقاتی با شرکای بین‌المللی مانع نوآوری و پیشرفت فناوری در شرکت‌های الکترونیک روسیه شده است . در نتیجه آنها را در موضع ضعف در بازار جهانی قرار داده است. با توجه به فساد گسترده در روسیه(وضعیت ما بهتر نیست) ، جای تعجب نیست که روسیه با اختلال و مشکل در زنجیره تامین قطعات مواجه شده است. به دلیل محدودیت و محرومیت برای به دست آوردن قطعات با کیفیت بالا، برخی از تولید کنندگان به استفاده از قطعات ضعیف یا تقلبی متوسل شده اند و کیفیت و قابلیت اطمینان محصولات خود را به خطر می اندازند. این امر به اعتماد مصرف کنندگان آسیب رسانده و نگرانی هایی را در مورد ایمنی و امنیت لوازم الکترونیکی ساخت روسیه ایجاد کرده است. محدودیت‌های انتقال فناوری و همکاری با شرکای خارجی نگرانی‌هایی را در مورد حقوق مالکیت معنوی در بخش الکترونیک روسیه ایجاد کرده است. عدم دسترسی به فناوری های پیشرفته و وابستگی به تامین کنندگان خارجی خطر سرقت و نقض مالکیت معنوی را افزایش داده است. بایکال اس48هسته ایی بایکال ام8هسته ایی یک گزارش جدید نشان می دهد که تقریبا نیمی از قطعات نیمه هادی روسیه از کار می افتند یافته‌های اخیر گزارش Vedomosti در بایکال الکترونیک، میزان نقص نگران‌کننده در فرآیند تولید تراشه را نشان می‌دهد که به یک گلوگاه مهم در تولید نیمه‌رساناهای روسیه تبدیل شده است. این بروز بالای نقص، که تقریباً نیمی از پردازنده‌ها معیوب هستند، نشان‌دهنده چالش‌های جدی بخش الکترونیک روسیه در حفظ کیفیت و قابلیت اطمینان در فرآیندهای تولید آن است. این مسائل در درجه اول به تجهیزات قدیمی و کمبود پرسنل ماهر نسبت داده می شود که با انزوا از اکوسیستم های فناوری بین المللی به دلیل تحریم های مداوم تشدید می شود.(این مسئله برای ما که بخشی از رادار ها و پدافند و شاید جنگنده هامون رو از روسیه تامین می کنید یک چالش است) تلاش‌ها برای بومی‌سازی تولید تراشه‌ها به‌عنوان وسیله‌ای برای دور زدن این تحریم‌ها، نتایج مطلوبی را به همراه نداشته است و پیچیدگی و مهارت فنی مورد نیاز در تولید نیمه‌رسانا را بیشتر نشان می‌دهد. این وضعیت منعکس کننده مسائل گسترده تری در صنعت است، جایی که نیاز به سرمایه گذاری قابل توجه در فناوری و سرمایه انسانی برای بازیابی و انعطاف پذیری آینده حیاتی است. در حالی که به خوبی انتظار می رفت که سازندگان روسی در حال حاضر با تولید دست و پنجه نرم کنند، گزارش اخیر مقیاس بزرگی از مشکلاتی را که توانایی های تولید نیمه هادی روسیه با آن مواجه می شوند، روشن کرده است. Baikal Electronics، یک توسعه‌دهنده معروف روسی، به دلیل نرخ بالای نقص در تراشه‌های تولید شده در داخل کشور، با موانع قابل توجهی در تامین تقاضای پردازنده‌ها مواجه شده است. بر اساس این گزارش، اعتقاد بر این است که حدود نیمی از پردازنده‌های بسته‌بندی شده در روسیه معیوب هستند و این امر باعث شده است تا Baikal Electronics به دنبال شرکایی در داخل کشور باشد. روسها برنامه داشتند تا سال2030 تراشه 14نانو تولید کنند پس از درگیری اوکراین در سال 2022، تحریم های اعمال شده توسط کشورهای غربی همکاری بین شرکت های تولید تراشه مانندTSMC تایوان و شرکت های روسی از جمله بایکال الکترونیکس را متوقف کرد. این اختلال در زنجیره تامین، بایکال را بر آن داشت تا به دنبال شرکای تولیدی جدید برای تولید سیلیکون و بسته بندی تراشه باشد. علی‌رغم تلاش‌ها برای بومی‌سازی تولید تراشه‌ها در روسیه، این انتقال دشوار بوده است و در نتیجه نرخ نقص بالایی در دسته‌های تراشه ایجاد می‌شود. موضوع مهمی که در این گزارش به آن اشاره شده، نبود قابلیت های پیشرفته تولید سیلیکون در روسیه و همچنین پرسنل و محققان آموزش دیده در زمینه تولید تراشه است. از آنجایی که هیچ سازنده تراشه در روسیه وجود ندارد که قادر به تولید ویفر در چیپهای پیشرفته (مانند TSMC) باشد، بایکال الکترونیکس احتمالاً به یک کارخانه ریخته گری چینی برای تولید پردازنده های خود متکی است که زمینه انبوهی از مشکلات است آیا حرکت رو به جلو روسیه در آینده قابل پیش بینی ست؟ به دلیل چالش های پیش روی بخش الکترونیک روسیه پس از درگیری اوکراین، نگرانی های قابل توجهی در مورد آینده این کشور در صنعت وجود دارد. وابستگی به تامین کنندگان خارجی ، فقدان ریزتراشه ها، رکود فناوری، مسائل کنترل کیفیت، چالش های مالکیت معنوی، و محدودیت های ورود به بازار، همگی مانع رشد و رقابت تولیدکنندگان لوازم الکترونیکی روسی شده اند. روسیه برای رفع این موانع و جوان سازی بخش الکترونیک خود باید اقدامات راهبردی انجام دهد. این شامل سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه محلی ، ترویج نوآوری، و بهبود زیرساخت برای دستیابی به خوداتکایی در تولید الکترونیک است. علاوه بر این، ایجاد مشارکت با کشورهای غیر غربی برای تنوع بخشیدن به زنجیره های تامین و کاهش ریسک های ژئوپلیتیکی برای موفقیت بلندمدت بسیار مهم است، می توان به مشارکت با کشورهایی (مانند ایران و کره شمالی) نیز فکر کرد در نهایت،آینده بخش الکترونیک روسیه به توانایی آن برای انطباق با شرایط متغیر بازار، سرمایه گذاری در فناوری های پیشرفته و تثبیت خود به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد و نوآور در سطح جهانی وابسته خواهد بود . اما آیا روسیه با برداشتن گام‌های پیشگیرانه و اتخاذ رویکردی آینده‌نگر، می‌تواند بر چالش‌های پس از درگیری اوکراین غلبه کند و صنعت الکترونیکی پررونق و پایدار در آینده ایجاد کند؟. منابع: https://www.baikalelectronics.ru/products/4395/ https://meduza.io/en https://www.electropages.com/
  9. چگونه اویونیک مدرن می تواند جنگنده های قدیمی را در نبردهای امروزی در صحنه رقابت حفظ کند میگ21(فیشبد) نقش اویونیک و پادهای پیشرفته در دنیای امروز (میگ 21=بیسون) جنگنده نسل دوم MiG-21 در سال 1959 اولین نبردش را در طول جنگ ویتنام تجربه کرد، از زمانی که در نیروی هوایی شوروی وارد خدمت شد، دستخوش به روز رسانی های گسترده ای شد و امروزه به طور گسترده توسط بیش از 22 کشور در سراسر جهان استفاده می شود. . در حالی که انواع اصلی این جنگنده مدت‌ها منسوخ تلقی می‌شدند،اما این پلت فرم تا سال 2013 در حال تولید بود و با به‌روزرسانی‌های گسترده، به عنوان یک هواپیمای جنگی مدرن زنده ماند. در واقع، جنگنده JF-17 که امروزه توسط چین و پاکستان تولید می شود، مشتق مستقیم میگ-21 است و با ارتقای گسترده از جمله رادار پیشرفته AESA ، موتورهای جدید، مواد کامپوزیتی در بدنه هواپیما و با استفاده برخی از بهترین موشک های هوا به هوا در جهان به وجود آمده است . این پلتفرم علیرغم قدمت اولیه خود می تواند از اکثر جنگنده های نسل چهارم بهتر عمل کند. امروزه MiG-21 توسط اغلب تحلیلگران غربی منسوخ شده است،اما این پتانسیل را دارد که به اندازه کافی ارتقا یابد و در دستان یک خلبان کار بلد در برابر هواپیماهای مدرن تر و سنگین تر بسیار کشنده باشد. این امر توسط نیروی هوایی هند با موفقیت نشان داده شد، که از ناوگان MiG-21 ساخت شوروی خود برای به چالش کشیدن جنگنده های برتر برتر هوایی سنگین آمریکایی F-15 در طول رزمایش جنگی " Cope India" استفاده کرد.(سال2018) https://en.wikipedia.org/wiki/Cope_India جنگنده‌های MiG-21 هند، اگرچه به پیچیدگی JF-17 یا J-7G چینی نیستند، اما هنوز بسیار توانا هستند. این جنگنده‌ها که با نام MiG-21 Bison شناخته می‌شوند، مجهز به رادارهای پیشرفته Phazotron Kopyo، اطلاعات روی کلاه helmet mounted sights, و لینک داده‌های تاکتیکی tactical data linksهستند - ویژگی‌هایی که معمولاً فقط در جنگنده‌های نسل چهارم یافت می‌شوند. این جنگنده ها برای حمل موشک های هوا به هوا پیشرفته ساخت روسیه R-27 و R-77وR73 ارتقا یافتند که به جنگنده های MiG-21 هندی قدرت شلیک قابل توجهی داد و آنها را برای درگیری های فراتر از برد بصری بسیار توانمند ساخت. شاید مهم‌تر از همه، تجهیز این جنگنده‌ها به غلاف‌های پارازیت پیشرفته( EL/L8222) self escort jamming pods که تشخیص آن‌ها توسط رادار در برد طولانی را بسیار دشوار می‌کند و این امکان را به این جنگنده می دهد تا به طور موثر از حسگرهای دشمن در بردهای طولانی دور کند، آنها را دور بزند و حتی آنها را کور کنند و در نتیجه پیشرفت های قابل توجهی در بقای آنها ایجاد کند. غلاف( EL/L8222) اندازه کوچک میگ 21 و قابلیت های رادار گریز آن در تمرینات رزمی بر علیه اف-15 های آمریکایی بسیار موثر بود و جنگنده های هندی توانستند در بردهای کوتاه بدون شناسایی با جت های آمریکایی درگیر شوند و جنگنده های سنگین تر را در خطر قرار دهند. موقعیت جنگنده‌های میگ همراه با helmet mounted sights و موشک‌های هوا به هوا پیشرفته، برای جنگنده‌های F-15 آمریکایی چالشی کاملاً غیرمنتظره و بسیار جدی ایجاد کردند .جنگنده‌های پیشرفته‌تر دهلی مانند Su-30MKI هنگام درگیری با جنگنده های برتری هوایی یعنی F-15 ها به طور قاطع شکست خوردند. جنگنده‌های MiG-21 هند توانستند از غلاف‌های پارازیت خود برای برتری نسبت به جنگنده‌های بسیار پیچیده‌تر و سنگین‌تر استفاده کنند. اگر جنگنده‌ها به سامانه‌های جستجو و ردیابی مادون قرمز پیشرفته (IRST) مجهز می‌شدند، احتمالاً نه تنها می‌توانستند با اف-15های آمریکایی درگیر شوند، بلکه می‌توانستند به طور قاطع در درگیری پیروز شوند.. جنگنده های مجهز به سامانه های IRST نه تنها قادر به سکوت راداری هستند، بلکه قادر به شلیک موشک های هوا به هوا بدون قفل رادار نیز هستند. اما قفل های رادار توسط جنگنده دشمن شناسایی می شود و به آنها زمان می دهد تا با مانورهایی فرار کنند، شلیک موشک با استفاده از ردیاب مادون قرمز زمان پاسخ بسیار کمتری را به اهداف می دهد. این امر میگ-21 را نسبت به F-15(سال2018)که نه تنها فاقد IRST بلکه فاقد رادار AESA است، برتری مؤثری می‌دهد. ترکیب Eagle از سطح مقطع راداری بسیار بزرگتر و امضای راداری بالاتر تشخیص آنها را نسبت به MiG-21 بسیار ساده تر کرد. عملکرد MiG-21 هند در برابر F-15 هنگامی که مجهز به غلاف های پارازیت پیشرفته بود، پتانسیل این جنگنده را در صورت ارتقاء مناسب تهدیدی برای هواپیماهای رزمی مدرن و نخبه نشان داد.استفاده از سیستم های IRST می توانست یک نتیجه یک طرفه به نفع MiG-21 در برابر ایگل های سنگین تر و مدرن تر که خود فاقد چنین سیستم های پیشرفته ای هستند.به دست دهد بیسون هندی مجهز به موشک راداریR77و فرو سرخR73 سیستم‌های IRST به‌طور مشخصی در برابر جنگ الکترونیک مصون هستند، و ابزار مطمئن‌تری برای حفظ آگاهی موقعیتی برای جنگنده‌ها فراهم می‌کنند. پیامدهای موفقیت MiG-21 با غلاف های پارازیت و پتانسیل آن در هنگام حمل سیستم های جستجو و ردیابی مادون قرمز، بسیار زیاد است. در حالی که تحلیلگران غربی انتظار دارند جنگنده های نخبه ایالات متحده مانند F-15 و F-18E برای درگیر کردن جنگنده های قدیمی دوران جنگ سرد در جاهایی مانند شبه جزیره کره مشکل کمی داشته باشند، ارتقاء نامتقارن بسیار مقرون به صرفه مانند غلاف های پارازیت و ... سیستم‌های IRST می‌توانند به خوبی برای جنگنده‌های قدیمی مانند MiG-21های کره شمالی نیز تغییر ایجاد کند و به آن‌ها اجازه دهد تا تهدیدی قابل توجه برای جنگنده‌های مدرن‌تر باشند - به ویژه زمانی که به موشک‌های هوا به هوای مدرن مانند R-27 مجهز شوند. ادامه دارد.. ..
  10. فقط جهت مقایسه با رونماییهای جدید پهپادی کره شمالی --هاروپ: پهپاد امید: لانست: پهپاد معروف به شاهد107:
  11. تبلیغات نقش مهمی در حفظ و تداوم حکومتهای کمونیستی داره.این پروپاگاندا همراه با سانسور شدید جهت عدم درز اطلاعات باعث میشه این جور رژه ها از کره شمالی یک هیولای نظامی یا به قول خودشون ببر گرسنه بسازه.البته کره اییها سابقه استفاده از ماکت رو در رژه ها دارند.ولی دستکم در مورد این تانک استثنا می شه قائل شد.در هرصورت با این حفاظت اطلاعات و انزوای کره شمالی هیچ چیز قابل اثبات نیست.و هیچ تضمینی وجود نداره که این سیستمها و تجهیزات واقعا عملیاتی باشند .(شاید باشند و شاید نباشند)
  12. جزئیات جدید کلیدی در مورد تانک نسل بعدی کره شمالی: Chonma 2 کره شمالی از طرح نسل بعدی تانک اصلی خود برای اولین بار در اکتبر 2020 رونمایی کرد، که گمانه زنی های گسترده ای را برانگیخت و سوالات مهمی را در مورد قابلیت های آینده آن و پیامدهای آن بر پتانسیل جنگی آینده نیروهای مسلح این کشور یعنی ارتش خلق کره ایجاد کرد. با این حال، جزئیات جدید در مورد این تانک اطلاعات قابل توجهی از وضعیت بخش دفاعی کره شمالی ارائه کرده و به بسیاری از مهم ترین سؤالات در مورد تانک پاسخ داد.یکی از سوالات برجسته ای که در یک پخش تلویزیونی دولتی به آن پاسخ داده شد، نامگذاری تانک بود، این تانک قبلاً در غرب با عنوان M2020 بر اساس سال رونمایی از آن نام برده می شد.( ایالات متحده مدت‌هاست که از نام‌های M برای خودروهای زرهی خود استفاده می‌کند، مانند M1 Abrams برای تنها کلاس تانک در حال حاضر عملیاتی خود و M48 برای تانک اصلی خود در اوایل دوران جنگ سرد که از سال 1953 وارد خدمت شد). اما تانک جدید کره شمالی Chonma 2 نامگذاری شده است. Chonma 2 سومین کلاس تانک است که در این کشور تولید شده است، پس از Chonma اصلی دهه 1980، که از نزدیک بر اساس T-62 شوروی ساخته شده بود، و تانک Chonma-215/216 که در اوایل دهه 2000 وارد خدمت شد. Chonma به معنای پگاسوس است و بنابراین یک نام عمومی است که به دوره زمانی خاصی مرتبط نیست. مهمات تانک با توجه به قدرت شلیک Chonma 2، تأیید شده است که تانک به سه نوع گلوله جداگانه دسترسی دارد، یعنی سابوت پرتاب کننده تثبیت شده با باله سوراخ کننده زرهی (APFSDS)، ضد تانک انفجاری قوی (HEAT) و گلوله های با انفجار بالا خرج گود. به خصوص مهمات APFSDS استفاده شده قابل توجه است، که یک طراحی مدرن با نسبت طول به قطر عالی است که نشان دهنده قابلیت نفوذ بسیار بالا است. طول بیشتر نشان‌دهنده طراحی ساختاری کارآمدتر سابوت است که به آن اجازه می‌دهد تا زره قطورتری را بشکافد. این تانک قبلاً به داشتن تسلیحات ثانویه از موشک‌های ضد تانک Bulsae-3، مشتق شده از کورنت روسی با قابلیت‌های نفوذ پیشرفته، شناخته شده بود. کورنت در برابر اکثر کلاس‌های تانک مدرن که به طور گسترده در ارتش‌های غربی از جمله چلنجر ۲ بریتانیایی ، لئوپارد ۲ آلمانی و ام‌۱ آبرامز آمریکایی استفاده می‌شوند ، بسیار کارآمد است. شاید غیرمعمول ترین ویژگی تانک جدید استفاده از یک لودر دستی و چهار خدمه باشد، برخلاف تانک های مدرن روسیه، چین و کره جنوبی که همگی از لودر خودکار و سه خدمه استفاده می کنند. این روندی است که انتظار می‌رود تانک‌های غربی به نسل بعدی زره‌های خود برسند و کره شمالی را به تنها کشوری تبدیل می‌کند که از خودروهای زرهی با کالیبر توپ شوروی استفاده می‌کند که ازاتولودر استفاده نمی‌کند. با این حال، مزیت این امر این است که چهار خدمه Chonma 2 قادر خواهند بود در مواقع تعمیر و نگهداری کمک های بیشتری ارائه دهند،  سیستم مدیریت نبرد مورد استفاده در تانک Chonma 2 یکی از ویژگی های قابل توجه تانک جدید یکپارچه سازی دید حرارتی برای توپچی و فرمانده است. در حالی که اکثر تانکها دارای دید حرارتی نیستند، بسیاری از آنها دارای یک مجموعه دید ترمال واحد هستند تا هزینه ها را کاهش دهند.البته نوع سامانه نصب شده هنوز نامشخص است، زیرا دارای ویژگی هایی هستند که به وضوح آنها را از مواردی که توسط سایر کشورها ارائه شده است متمایز می کند. بنابراین ممکن است این سامانه نسل اول مانند چلنجر 2 یا نسل سوم مدرن مانند T-90M باشند. کنترل‌های آتش به‌ویژه شامل یک صفحه نمایش با چندین دکمه است که به نظر می‌رسد یک سیستم مدیریت نبرد با ویژگی‌های موقعیت‌یابی پیشرفته است - چیزی که تعداد کمی از کلاس‌های تانک در جهان می‌توانند به آن ببالند. (سامانه های روی برجک به خصوص اپتیک ) موتور به نظر می رسد موتور این تانک شباهت زیادی به MT883 آلمانی تانک Leopard 2 دارد، اما با تفاوت های قابل توجهی مانند""" توربوشارژر و اینترکولر""". با توجه به اینکه تانک آلمانی به طور گسترده ایی صادر شده است، امکان دسترسی بخش دفاعی کره شمالی به این طرح وجود دارد وزن بسیار سبک‌تر Chonma 2 نسبت به Leopard 2 می‌تواند سطح بسیار بالاتری از تحرک را در صورتی که موتور آن عملکرد مشابهی داشته باشد، تسهیل کند. از دیگر ویژگی‌های تایید شده تانک می‌توان به سیستم حفاظت فعال هارد کیل و زره واکنشی انفجاری اشاره کرد. مدل موتور مورد استفاده در تانک Chonma 2 تانک‌های کره‌شمالی در طول تاریخ این کشور از نظر عملکرد بسیار عقب‌تر از همتایان خارجی پیشرو خود بوده‌اند، زیرا Chonma مبتنی بر T-62 زمانی که اتحاد جماهیر شوروی تانک‌های بسیار توانمندتری مانند T-80U تولید می‌کرد، خریداری شد. شکاف عملکردی با تانک Songunدر دهه 2000 اندکی کم شد، اگرچه فقدان دید حرارتی آن یک نقص بزرگ بود که همچنان آن را پشت سر تانک برتر شوروی T-80UK قرار داد.البته تانک های کره شمالی برای جنگ در مناطق کوهستانی این کشور بسیار بهینه شده اند. با این حال، به نظر می رسد Chonma 2 اولین تانک کشور باشد که واقعاً از نظر عملکرد در سطح بین المللی بسیار رقابتی است و به طور بالقوه استعداد صادرات به مشتریان سنتی مانند سوریه و اتیوپی را دارد در قسمت عقب بدنه، به ویژه در اطراف موتور، هیچ زره قفسی و سیمی وجود ندارد، که این نقطه رو بسیار آسیب پذیر کرده است با توجه به فلسفه و تفکر کشور در مورد جنگ زرهی، Chonma 2 احتمالاً برای اولویت دادن به نیازهای تعمیر و نگهداری بسیار ساده و بی دردسر و سبک و بسیار متحرک طراحی شده است و امکان عملیات در کوه ها و پل ها و جاده های غیرنظامی را فراهم می کند. این تانک جدید به عنوان اولین طرح کاملاً تمیز در کره شمالی متمایز می شود، با Chonma اصلی که بسیار نزدیک از T-62 مشتق شده است، در حالی که Chonma-215/216 کاملاً بر اساس Chonma اصلی است. توسعه Chonma 2 در حالی اتفاق می‌افتد که بخش دفاعی کره شمالی پیشرفت‌های بزرگی در طیف حوزه‌های عملکردی داشته است و توانایی تولید سخت‌افزار مدرن را به‌طور مستقل در مناطقی از زیردریایی‌های موشک کروز و موشک‌های بالستیک بین قاره‌ای گرفته تا پهپادهای نظارتی دوربرد و ماهواره‌های جاسوسی نشان داده است. منابع:https://militarywatchmagazine.com/ https://tanks-encyclopedia.com/new-north-korean-mbt/#google_vignette https://armyrecognition.com/
  13. سلام .بروز رسانی و اصلاح و ارتقا باید مداوم و در طول خدمت جنگ افزار باشد.اینکه بعد از 3دهه تازه تصمیم به ارتقا و عملیاتی شدن اون بگیرید دیگر صرفه اقتصادی ندارد و عملا زمان و مجال رو برای اون سلاح از دست داده اید و ارتقا شما دیگه منقضی شده است(همین اشکال به شکل شدیدترش بر ما وارد هست)رقبای حال حاضر این تانک بلک پانتر کره جنوبی آبرامز ایکس لکرلک و لئوپارد جدیدحتی آلتای ترک و شاید آرماتاهستند می بینید شانسی برای این تانک 30و اندی ساله نمیشه قائل بود
  14. (تصویر آریت سی2 یا مارک2 می باشد) چرا تانک C1 Ariete ایتالیایی ناکام بود؟ - آیا بدترین تانک ناتو است؟ C1 Ariete تانک اصلی میدان نبرد نسل سوم (MBT) است که مطابق با نیازهای ارتش ایتالیا ساخته شده و از اواسط دهه90 در خدمت ارتش ایتالیا بوده است . آریت مجهز به یک توپ 120 میلی متری و یک سیستم کنترل آتش پیشرفته بود، که در آن زمان یکی از بهترین تانک های جهان بود. با این حال امروزه شهرت آن به طور قابل توجهی کاهش یافته است. به عنوان تانک اصلی نبرد (MBT) یکی از اعضای اصلی ناتو، آریت در برابر چلنجر 2، آبرامز، لئوپارد 2 و لکلرک رتبه بندی می شود. در مقایسه با این تانک ها، MBT ایتالیا به همان میزان توجه و ارتقاء را به خود ندیده است، و باعث شده است که بسیاری آن را تانکی نامناسب برای نبرد امروزی بدانند نیاز به یک تانک جدید در دهه 1980 ناوگان MBT ایتالیا بیشتر از M60A1 های آمریکایی و لئوپارد 1 آلمانی تشکیل شده بود. در آن زمان تانک هایی مانند M1 Abrams و Leopard 2 در خدمت ارتشهای پیشرو بودند و تانک هایی مانند Leopard و M60 را منسوخ کردند. طبیعتا ایتالیا می خواست به روز باشد!!. Iveco .Fiat و Oto Melara به عنوان یک کنسرسیوم با هم کار کردند اولی بر روی بدنه تمرکز کرد. و دومی برجک و سیستم تسلیحاتی را توسعه داد نام این تانک Ariete، به معنای رام، برگرفته از لشکر زرهی معروف ایتالیایی است که در طول جنگ جهانی دوم در آفریقا در کنار آلمان ها جنگید. نمونه اولیه این تانک جدید در سال 1986 تکمیل شد و شش مدل پیش تولید دیگر در سال 1989 ساخته شد. این نمونه ها به طور کامل مورد آزمایش قرار گرفتند و در طول آزمایش مسافتی معادل 10000 مایل (16000 کیلومتر) را طی کردند. قرار بود Ariete در سال 1993 وارد خدمت شود، اما تأخیرها این امر را تا سال 1995 به تعویق رساند. تولید تا سال 2002 ادامه یافت و در مجموع 200 دستگاه ساخته شد. آریت Ariete بسیاری از ویژگی‌های معمولی که در MBTهای نسل سوم دیده می‌شود، مانند یک توپ کاملاً تثبیت‌شده، حفاظت NBC (هسته‌ای، بیولوژیکی، شیمیایی) و زره ترکیبی را به همراه داشت. از نظر بیرونی، شبیه ترکیبی از Leopard 2 و Challenger 2 بود. مانند آنها، دارای یک راننده در جلو، یک برجک نصب شده در مرکز با سه خدمه و بسته قدرت(موتور و گیربکس) powerpack آن در عقب بود (عقب ران) تانک توسط زره های کامپوزیت طبقه بندی شده محافظت می شد، که ظاهراً مشابه زره های مورد استفاده در چلنجر 2 و آبرامز است. با این حال زره آریت برای کاهش وزن نازکتر از حد مطلوب بود. سیستم تعلیق Ariete از نوع میله پیچشی است، اما ویژگی های بسیاری را از Leopard 2 آلمانی که یک دهه قبل وارد خدمت شده بود، وام گرفته است. در پشت باک، یک موتور 25.8 لیتری V12 توربوشارژ IVECO MTCA قرار دارد که توان خروجی 1270 اسب بخار و گشتاور 4615 نیوتن متر دارد. نیرو از طریق گیربکس چهار سرعته اتوماتیک ZF آلمان ارسال می شود. داخل برجک یک توپ بدون خان ۱۲۰ میلی متری L/44 قرار دارد که توسط OTO Breda ساخته شده است. این توپ شبیه توپ Rh-120 L/44 است که در لئوپارد 2 های اولیه و M1A1 آبرامز استفاده می شد. تانک، می تواند اکثر گلوله های استاندارد 120 میلی متری ناتو را شلیک کند. لوله به آستین حرارتی، شعله پوش و سنسور مرجع دماغه مجهز است. Ariete یک مسلسل 7.62 میلی متری MG42/59 دارد که به صورت هم محور در کنار توپ اصلی نصب شده است. حرکات برجک و تفنگ توسط یک سیستم الکترو هیدرولیک کنترل می شود. سیستم کنترل آتش از نوع دیجیتالی ساخته شده توسط Galileo Avionica است. برای افزایش دقت توپ، داده های جوی و وضعیت فیزیکی تانک را در نظر می گیرد. توپچی دارای دید حرارتی(ترمال) است که می تواند توسط فرمانده نیز استفاده شود، اما فرمانده فاقد دید حرارتی اختصاصی خود است. این امر دید در شب و در شرایط میدان جنگ مانند گرد و غبار و دود را دشوار می کند. Ariete یک MBT نسبتا سبک با تنها 60 تن است. که به طور قابل توجهی کمتر از لئوپارد 2، چلنجر 2 و آبرامز است البته بسته به نوع و موارد اضافی نصب شده از 70 تن فراتر می روند. موتور آن قادر است تانک را به سرعت بیش از 40 مایل در ساعت (65 کیلومتر در ساعت) برساند آریت چقدر بد است؟ نتیجه گیری در مورد عملکرد هر تانک، بدون مقایسه مستقیم در شرایط نبرد برابر دشوار است. با این حال، Ariete دارای نقاط ضعفی است که مطمئناً می تواند به یک مسئله در این زمینه تبدیل شود.که بیشتر به بقاپذیری و سیستم های کنترل آتش محدود تانک مربوط می شود . مشخصات دقیق زره ناشناخته است، اما با توجه به وزن تقریباً 20 تنی کمتر نسبت به M1A2 Abrams، اما با اندازه مشابه، واضح است که نمی‌تواند سطوح حفاظتی مشابه مانند آبرامز را داشته باشد. ، Ariete فاقد محفظه مهمات مجزا و پنل‌های ضد انفجار است و مهمات در سرتاسر تانک ذخیره می‌شود و در صورت نفوذ یک گلوله به تانک، خطر انفجار را به همراه دارد.و این به همراه زره سبک آن باعث نگرانی بزرگ‌تری در مقایسه با سایر MBT‌ها می‌شود. یکی دیگر از ویژگی های ضعیف Ariete سیستم های اپتیک و کنترل آتش آن است. سیستم های کنترل آتش آن فقط برای روز مناسب است، و همان هم با آخرین سیستم های روز دنیا مطابقت ندارد. فرمانده فاقد یک دید حرارتی اختصاصی است که می تواند به شدت آگاهی موقعیت خدمه را مختل کند. حتی دید حرارتی توپچی ها فقط تا حدود 1500 متر موثر است که به طور قابل توجهی کمتر از وضوح هدف تصویربرداری حرارتی آبرامز( 4000 متر) است. کنترل برجک الکترو هیدرولیک ست که آن نیز قدیمی است. البته بیشتر مشکلات Ariete مشکلات ذاتی خود تانک نیست، بلکه ناشی از عدم ارتقاء است.چون از MBTها برای چندین دهه استفاده می شود ارتقا مستمر برای بقا پذیری این تانکها حیاتی ست C2 Ariete ایتالیا تلاشهایی برای ارتقا آریت در اوایل دهه 2000میلادی انجام داد c2 قرار بود دارای زره بهتر برجک تمام برقی، سیستم های کنترل آتش بهبودیافته، اپتیک حرارتی نسل سوم برای فرمانده و توپچی و حتی به یک اتولودر مجهز شود. حجم موتور MTCA V12 Ariete به 30 لیتر افزایش یابد، مجهز به تزریق مستقیم سوخت و یک توربوشارژر اضافی شود. این تغییرات قدرت را به 1600 اسب بخار و گشتاور 5500 نیوتن متر می رساند و آن را به یکی از قدرتمندترین موتورهای MBT در حال استفاده تبدیل می کرد.این نسخه C2 Ariete یا Ariete Mk 2نامیده می شد. متأسفانه این به‌روزرسانی‌ها هرگز اتفاق نیفتاد، و در نتیجه تانک از نظر فنی ازهمتایان خود عقب ماند علیرغم اینکه اولین صحبتها در مورد ارتقاءدو دهه پیش مطرح شد، اما ایتالیا تازه در حال برنامه ریزی برای اجرای آنها برای افزایش عمر سرویس Arietes فعلی خود است. (باید به خاطر داشت که آمار یک تانک روی کاغذ، نشانگر دقیق عملکرد نیست. آموزش، دکترین، تاکتیک‌ها و تدارکات اغلب بر موفقیت یک تانک تأثیرگذارتر هستند.) منبع:https://www.iveco-otomelara.com/index.php