ورود به حساب کاربری جهت پیگیری مطلب
دنبال کننده های
0

هوش مصنوعی هوش مصنوعی و آینده منازعات
توسط
HRA, در در دکترین و استراتژی
امتیاز دادن به این موضوع:
-
مطالب مشابه
-
توسط mgh595
بسم الله الرحمن الرحیم
ردیابی اینترنتی راهی برای بهینه سازی یا سلاحی قدرتمند
ردیابی اینترنتی(Internet tracking) عملی است که توسط آن اپراتورهای وب سایت ها اطلاعات مربوط به فعالیت بازدیدکنندگان را در شبکه جهانی وب جمع آوری ، ذخیره و به اشتراک می گذارند. ممکن است از تجزیه و تحلیل رفتار کاربر برای تهیه محتوایی استفاده شود که اپراتور را قادر به استنباط ترجیحات خود کند و مورد توجه طرف های مختلف مانند تبلیغ کنندگان قرار گیرد. ردیابی وب می تواند بخشی از مدیریت بازدید کننده باشد.
بهمحض اجرای مرورگر اینترنت و شروع وبگردی، رد پای دیجیتال شما در فضای وب باقی میماند و وبسایتهایی که از آنها بازدید کردهاید میتوانند با بهرهگیری از این رد پای بهجامانده، فعالیتهای شما را ردیابی کنند و به هویت شما پی ببرند. البته در این مقاله دربارهی نفوذ و کار های غیر قانونی در بستر اینترنت بحث نمیشود. جمعآوری اطلاعات کاربران توسط وبسایتها و سرویسهای اینترنتی، یک اقدام کاملا قانونی است. این دادههای جمعآوری شده، اطلاعاتی جزئی را در بر میگیرند که احتمالا خود کاربر نیز گاهی از آنها بیاطلاع است. این مقاله به این اشاره میکند که چگونه با اولین ورود به اینترنت و با کنار هم گذاشتن اطلاعاتی که هر کدام به تنهایی ناچیز به نظر میرسد میتوان برای هر کاربر یک اثر انگشت منحصربهفرد ایجاد کرده و تمام فعالیت ها و رفتار های او را در فضای اینترنت زیر نظر داشت.
اطلاعاتی که در اینترنت جمعآوری میشود
آی پی: نشانی پروتکل اینترنت (به انگلیسی: Internet Protocol Address) یا به اختصار نشانی آیپی (به انگلیسی: IP Address) نشانی عددی است که به هریک از دستگاهها و رایانههای متصل به شبکه رایانهای که بر مبنای نمایه TCP/IP (از جمله اینترنت) کار میکند، اختصاص داده میشوند. پیامهایی که دیگر رایانهها برای این رایانه میفرستند با این نشانه عددی همراه است و راهیابهای شبکه آن را مانند « نشانی گیرنده » در نامههای پستی تعبیر میکنند، تا در نهایت پیام به رابط شبکه رایانه مورد نظر برسد.
موقعیت مکانی: با استفاده از آدرس آی پی میتوان موقعیت مکانی تقریبی هر شخص را مشخص کرد. یکی از کاربردهای موقعیت یابی، بهینه سازی مطالب نمایش داده شده بر اساس کشور، شهر یا حتی محل زندگی هر کاربر میباشد. سایت ها برای تعیین مکان شما از API Google Geolocation استفاده می کند. البته این روش هرگز به اندازه مکان یابی GPSدقیق نیست. دقت به موقعیت مکانی شما و همچنین به نوع اتصال شما بستگی دارد. اگر در شبکه تلفن همراه هستید ، تا 50 کیلومتر را امکان خطا وجود دارد.
با این حال آدرس آی پی را میتوان به سادگی تغییر داد ولی همچنان موارد دیگری نیز وجود دارند که میتوان با استفاده از آن هر کاربر را به یک هویت منحصر به فرد تبدیل کرد.
موارد دیگر که با جمع آوری آن میتوان هویت هر شخص را متمایز کرد:
نوع سیتم عامل و مرورگر
سخت افزار
زبان پیشفرض
فونتهای نصبشدهی
وضوح تصویر نمایشگر و عمق رنگ
منطقه زمانی
پلاگین های نصب شده
با استفاده از دریافت و آنالیز داده های زیر میتوان شناخت کاملی از رفتار یک کاربر به دست آورد و با استفاده از آن سلایق، رویکرد ها، افکار، اعتقادات و... هر فرد را شناسی کرد :
حرکات موس و کیبورد
ژیروسکوپ (موبایل)
میزان باتری (موبایل یا لپ تاپ)
مطالب بازدید شده
کلمات جستجو شده
اطلاعات شخصی (نام و نام خانوادگی، تاریخ تولد، نام کاربری و...)
مطالب به اشتراک گذاشته شده
شبکه های اجتماعی که در آن عضو هستید
نکته : برای مشاهدهی برخی از این ردیابیها میتوانید به وبسایت های زیر مراجعه کنید :
https://clickclickclick.click : این وبسایت جابهجاییهای ماوس، کلیکها و تمام حرکات شما در مرورگر را گزارش میدهد. (در صورت درخواست میکروفون و یا وب کم درخواست را رد کنید.)
https://webkay.robinlinus.com : اگر این وبسایت بتواند اطلاعات یادشده را بخواند؛ هر وبسایت دیگری در سطح اینترنت نیز قادر به دسترسی به آنها خواهد بود.
https://coveryourtracks.eff.org : با مراجعه به این وبسایت که متعلق به بنیاد حریم الکترونیک است، میتوانید دریابید که چگونه مرورگر شما میتواند یک اثر انگشت منحصربهفرد از شما در اینترنت منتشر کند که شامل ترکیب اختصاصی نرمافزار مرورگر، سختافزار، زبان پیشفرض و حتی فونتهای نصبشدهی شما میشود و بدون نیاز به هیچ اطلاعات دیگری میتواند هویت شما را مشخص کند.
موارد استفاده از ردیابی اینترنتی
تبلیغات : وبسایتها از طریق دادههایی که با بازدید، جستجو، کوکیها و مرورگر شما به دست میآورند و ترکیب آنها با یکدیگر به کمک تعدادی عملیات ریاضی، تلاش میکنند مناسبترین تبلیغ را برای هر فرد تشخیص و نمایش دهند.
حباب فیلتر (حباب اطلاعاتی) : حباب فیلتر (انگلیسی: Filter bubble) وضعیت انزوای فکری است که بر اثر نتایج جستجوی شخصیسازیشده در اینترنت پدید میآید. در این حالتْ الگوریتمِ وبگاه، آنچه کاربر انتظار دیدنش را دارد حدس میزند و نتایج دلخواهش را بهطور گزینشی نمایش میدهد؛ این کار با استفاده از اطلاعات مربوط به کاربر از قبیل مکان، رفتار و کلیکهای قبلی و سابقه جستجوی او انجام میشود. در نتیجه کاربر در حبابهایی که به لحاظ فرهنگی و ایدئولوژیک با سلیقه و ذائقه او همخوانی دارند محبوس میشود و امکان برخورداری از نتایجی که با دیدگاههای او مغایرت دارند را از دست میدهد. اصطلاح «حباب فیلتر» را ایلای پاریسر کنشگر اینترنتی ابداع کرد.
پس از همه پرسی سال 2016 عضویت اتحادیه اروپا در انگلیس و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده ، حباب اطلاعاتی مورد توجه قرار گرفت زیرا بسیاری از افراد نسبت به نتایج بسیار دور از انتظارات خود اعتراف کردند.
بهینه سازی موتور جستجو : سایت های جست و جو با استفاده از داده هایی که از کاربران خود به دست می آورند از قبیل آمار مراجعه به سایت ها، مکان، زبان و... هر کاربر میتوانند نتایج را طوری نمایش دهند که بیشترین شباهت را به محتوای مورد نظر کاربر داشته باشد.
تجزیه و تحلیل احساسات : تجزیه و تحلیل احساسات (همچنین به عنوان استخراج نظر یا هوش مصنوعی شناخته می شود ) به استفاده از پردازش زبان طبیعی ، تجزیه و تحلیل متن ، زبانشناسی محاسباتی و بیومتریک برای شناسایی سیستماتیک ، استخراج ، کمی سازی و مطالعه حالات عاطفی و اطلاعات ذهنی اشاره دارد. تجزیه و تحلیل احساسات به طور گسترده ای در رسانه های آنلاین و اجتماعی استفاده می شود.
پیشنهاد افراد در شبکه های اجتماعی : زمانی که کاربر در شبکه اجتماعی عضو میشود با توجه به مطالبی بازدید شده، مکان، کلیک ها و سابقه ی جستجو و هم چنین کاربران دیگری که دنبال میشوند، شبکه های اجتماعی با استفاده از تجزیه و تحلیل این موارد اشخاصی که بیشترین شباهت را با این کاربر دارند به او معرفی میشود.
تجزیه و تحلیل وب: بیشتر بر عملکرد کلی وب سایت تمرکز دارد. ردیابی وب به نحوه استفاده از وب سایت و همچنین مدت زمانی را که کاربر در یک صفحه خاص صرف کرده است ، را نشان می دهد. این مورد می تواند برای این به کار گرفته شود تا ببینید هر کاربر چه میزان به هر یک از محتوای وب سایت علاقه دارد.
آژانس های اجرای قانون ممکن است برای جاسوسی از افراد و حل جرم از ردیابی وب استفاده کنند.
روشهای ردیابی وب
کوکی : کوکی HTTP کد و اطلاعاتی است که هنگام بازدید کاربر از وب سایت ، توسط یک وب سایت در سیستم کاربر ثبت می شود. وب سایت ممکن است اطلاعات مربوط به کوکی را در بازدیدهای بعدی کاربر از وب سایت ، بازیابی کند. از کوکی ها می توان برای شخصی سازی تجربه مرور کاربر و ارائه تبلیغات هدفمند استفاده کرد. یک کوکی میتواند هنگام بازدید از یک وبسایت هواشناسی کاربر را از دردسر انتخاب هر بارهی شهر مورد نظر خلاص کند؛ زیرا کوکی باعث میشود، وبسایت از انتخاب دفعهی قبل شما اطلاع دارد. علاوه بر این، یک کوکی میتواند اقلام انتخابشده در سبد خرید شما را ذخیره کند؛ در نتیجه در صورت بازگشت مجدد به سایت پس از چند روز، آنها همچنان در سبد خرید باقی خواهند ماند.
برخی از فعالیت های مرور که کوکی ها می توانند ذخیره کنند:
صفحات و محتوایی که کاربر مرور کرده است.
آنچه کاربر به صورت آنلاین جستجو کرده است.
وقتی کاربر روی تبلیغات آنلاین کلیک می کند.
چه زمانی کاربر از سایتی بازدید کرده است.
پروتکل امنیتی مرورگر به وبسایتها اجازه میدهد که تنها به کوکیهای خودشان دسترسی داشته باشند. این مسئله یک اقدام ایمنی کاملا ضروری است؛ با این حال نوع دیگری از کوکیها به نام کوکیهای شخص ثالث نیز وجود دارند که با هیچ وبسایت مشخصی ارتباط ندارند؛ اما از طریق شبکههای تبلیغاتی و دیگر فناوریهای ردیابی در صفحات مختلف وب حضور پیدا میکنند.
کوکیهای شخص ثالث: یک کوکی شخص ثالث برای کاربری که اولین بار از وبسایتی بازدید میکند ایجاد می شود.
کوکی شخص ثالث توسط وب سایت های دیگری به غیر از آنچه کاربر از آن بازدید می کند ، ایجاد می شود. آنها کد پیگیری اضافی را وارد می کنند که می تواند فعالیت آنلاین کاربر را ثبت کند. این برای اندازه گیری بسیاری از جنبه های تعامل کاربر از جمله تعداد دفعات مراجعه کاربر است.
عملکرد کوکی شخص ثالث بدین صورت است که اگر چند مرتبه از یک فروشگاه اینترنتی پوشاک بازدید کنید، تبلیغات مربوط به پوشاک را در کل هفته و در وبسایتهای گوناگون مشاهده خواهید کرد. تبلیغات مبتنی بر این نوع کوکی میتواند برای برخی از افراد ناخوشایند باشد.
علاوه بر این، مطالعهی جدیدی از سوی دانشگاه پرینستون نشان داده است که از ۵۰ هزار وبسایت برتر، در ۴۸۲ وبسایت «ردیاب چند وبسایتی» جاسازی شده است که بهصورت مجازی مشغول ثبت تمام فعالیتهای مرورگر کاربران خود و تحلیل آنها هستند. ثبت این دادهها ظاهرا بهمنظور مدیریت و بهینهسازی وبسایتها انجام میشود و هرچند از نظر آنها اطلاعات حساس حذف شده است؛ اما این مسئله مجددا نشان میدهد که کاربران ناچار به اعتماد به شرکتهای شخص ثالث و قرار دادن اطلاعاتشان در دست آنها هستند.
آی پی آدرس : به هر دستگاه متصل به اینترنت یک آدرس IP منحصر به فرد اختصاص داده شده است که برای فعال کردن دستگاه ها برای برقراری ارتباط با یکدیگر مورد نیاز است. با استفاده از نرم افزار مناسب در وب سایت میزبان ، می توان آدرس IP بازدیدکنندگان سایت را ثبت کرد و همچنین می تواند برای تعیین موقعیت جغرافیایی بازدید کننده استفاده شود. ثبت آدرس IP می تواند به ، از شرکت مجدد شخصی که بیش از یک بار در رأی گیری اینترنتی شرکت کرده باشد جلوگیری کند و همچنین الگوی مشاهده وی را کنترل کند. دانستن مکان بازدید کننده ، علاوه بر موارد دیگر ، باعث نمایش مکان کاربر میشود.. به عنوان مثال ، این ممکن است منجر به قیمت گذاری شده در ارز محلی ، قیمت یا دامنه کالاهای موجود ، اعمال شرایط ویژه و در برخی موارد درخواست یا پاسخ به یک کشور خاص به طور کامل مسدود شود. کاربران اینترنت ممکن است انسداد جغرافیایی و سانسور را دور بزنند و از هویت شخصی و موقعیت مکانی محافظت کنند تا با استفاده از اتصال VPN در اینترنت ناشناس بمانند.
اثر انگشت کانواس )Canvas fingerprinting(: اثر انگشت یکی از تعدادی از تکنیک های انگشت نگاری مرورگر برای ردیابی کاربران آنلاین است که به وب سایت ها اجازه می دهد به جای کوکی های مرورگر یا سایر روش های مشابه ، بازدیدکنندگان را با استفاده از عنصر بوم HTML5 شناسایی و ردیابی کنند. این تکنیک در سال 2014 پس از توصیف محققان دانشگاه پرینستون و دانشگاه KU Leuven در مقاله خود The Web never ، پوشش گسترده ای در رسانه ها پیدا کرد.
کدام وب سایت ها شما را ردگیری میکنند؟
ردیابی یک مسئله گسترده است. طبق مطالعه انجام شده توسط Ghostery ، 79 درصد وب سایت ها در سطح جهانی در حال ردیابی داده های شما هستند. برخی از وب سایت های دارای بزرگترین شبکه ردیابی ، سایت های رسانه های اجتماعی و موتورهای جستجوی بزرگ و غیر خصوصی هستند.
Google Analytics: 45.3% of web traffic
Google Static: 36.7% of web traffic
Google Tag Manager: 35.7% of web traffic
Google Fonts: 27.5% of web traffic
Google: 26.5% of web traffic
Facebook: 24.9% of web traffic
DoubleClick: 22.2% of web traffic
Google APIs: 15.4% of web traffic
Google AdServices: 10% of web traffic
YouTube: 9.7% of web traffic
Twitter: 9.7% of web traffic
ScoreCard Research: 9.4% of web traffic
Amazon Adsystem: 8% of web traffic
CloudFlare: 7.6% of web traffic
Google Syndication: 7.6% of web traffic
Google User Content: 7.3% of web traffic
Google Photos: 6.9% of web traffic
Amazon CloudFront: 6.8% of web traffic
Criteo: 6.1% of web traffic
New Relic: 5.5% of web traffic
Google بیش از نیمی از 20 ردیاب برتر اینترنت را به خود اختصاص داده است. در واقع ، گوگل ردیابی 82 درصد از بازدیدکننده ها را برعهده دارد.
منابع :
https://gizmodo.com/heres-all-the-data-collected-from-you-as-you-browse-the-1820779304
D. Sundarasen, Sheela Devi (2019-04-08). "Institutional characteristics, signaling variables and IPO initial returns". PSU Research Review. 3 (1): 29–49. doi:10.1108/prr-10-2016-0003. ISSN 2399-1747.
S. L. D. M. P. Kushal Dave, "Mining the peanut gallery: opinion extraction and semantic classification of product reviews," in Proceeding of the 12th international conference on WWW, Budapest, Hungary, 2003.
Knibbs, Kate (July 21, 2014). "What You Need to Know About the Sneakiest New Online Tracking Tool". Gizmodo. Retrieved July 21, 2014.
"What is an IP address?". HowStuffWorks. 2001-01-12. Retrieved 2019-12-13.
Martin, Kirsten (2015-12-22). "Data aggregators, consumer data, and responsibility online: Who is tracking consumers online and should they stop?". The Information Society. 32 (1): 51–63. doi:10.1080/01972243.2015.1107166. ISSN 0197-2243.
Kleinberg, Samantha; Mishra, Bud (2008). "Psst". Proceeding of the 17th International Conference on World Wide Web - WWW '08. New York, New York, USA: ACM Press: 1143. doi:10.1145/1367497.1367697. ISBN 9781605580852.
Bozdag, Engin (September 2013). "Bias in algorithmic filtering and personalization". Ethics and Information Technology. 15 (3): 209–227. doi:10.1007/s10676-013-9321-6. S2CID 14970635.
https://en.wikipedia.org/wiki/Sentiment_analysis
Huffington Post, The Huffington Post "Are Filter-bubbles Shrinking Our Minds?" Archived 2016-11-03 at the Wayback Machine
https://choosetoencrypt.com/search-encrypt/internet-tracking-why-its-bad-and-how-to-avoid-it/#fingerprinting
-
توسط karmania20152015
بسم الله الرحمن الرحیم
بر فراز کوزوو
عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از تجهیزات دیگر یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود.
دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی کم کرده بود.
در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60 را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
پایان بخش-1
نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59 توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی
منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
-
توسط MR9
ایران – رژیم عبری ، هماوردی استراتژیک در آسیای جنوب غربی
مدتهاست که سئوالی با ماهیت استراتژیک ، ذهن تحلیلگران نظامی حوزه جنگ داخلی سوریه را به خود مشغول نموده که چرا جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت ، علیرغم حملات پی در پی اسراییل به دپوهای تسلیحاتی ، کاروان های نظامی و مواضع واحدهای محور مقاومت در سوریه ، عکس العملی در خور و متقابل از خود نشان نمی دهد . برخی این عدم پاسخ را در حوزه سخت افزاری و نظامی جستجو می کنند ، اما تحلیل های مبتنی بر عدم پاسخ مستقیم و فوری نظامی ایران به حملات اسراییل در سوریه ، فقط بخشی از بازی طراحی شده از سوی جمهوری اسلامی ایران در سوریه بشمارمی رود .
در واقع ، ماجرای جمهوری اسلامی ایران و اسراییل در صحنه نبرد سوریه ، فقط بخش بسیار کوچکی از صحنه شطرنج منطقه ای این دو در جنوب غربی آسیا بشمارمی آید . با توجه به این امر ، می بایست ماهیت تقابل این دو را در سطوحی با اهمیت بالاتر نسبت به درگیری سخت افزاری مورد بررسی قرار داد .
در این خصوص ، ماجرای مورد بحث را می توان در در قدم نخست ، بر اساس تقابل میان ایران و اسراییل برای شکل دهی به یک نظام منطقه ای جدید در جنوب غرب آسیا ( خاورمیانه ) مورد تحلیل قرار داد . در حوزه دانش ژئوپلیتیک ، مفهوم منطقه ، بنا بر تعریف کانتوری و اشپیگل ، دربرگیرنده تعدادی از کشورهاست که بلحاظ جغرافیایی به هم نزدیک هستند و در حوزه سیاست خارجی ، کنش و واکنشی میان آنها برقرار است . به اعتقاد این دسته از اندیشمندان ، یک منطقه ژئوپلیتک ، سه شاخصه بسیار مهم استثنایی بودن ، وجود کنش و واکنش متقابل و انباشت منابع را از خود نشان می دهد .
با این وصف ، هر منطقه ژئوپلیتیک ، می بایست از یک نظام منطقه ای ( چهارچوبی برای تبیین رقابتها ، همکاری ها و تضادها ) برخوردار باشد . این نظام منطقه ای ، با عواملی نظیر موقعیت خاص جغرافیایی ، عوامل مختلف سیاسی ، ایدئولوژیکی و امنیتی ، پیوند های تاریخی ، قومی و زبانی قابل شناسایی و تحلیل است که در آن ، هر واحد سیاسی تلاش می کند تا با متمرکز کردن تمامی منابع خود ، این نظام معین را به محیطی مطلوب برای تامین منافع ملی خود در سه سطح کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت ، تبدیل نماید . در این ارتباط ، می توان به این مساله اشاره نمود که ساختار سازمانی این نظام منطقه ای ، از دو بخش برونی و درونی برخوردار است که اولی ، به ماهیت ارتباط آن با نظام مسلط تر و دومی که در خصوص ایران و اسراییل مصداق بیشتری دارد ، به ساختار روابط درون منطقه ای مرتبط می گردد . درواقع ، ساختار روابط درون منطقه ای ، الگویی است که ارتباط بین بخش مرکزی و پیرامونی را تبیین می نماید .
باتوجه به این مساله ، ماهیت اصلی منازعه میان اسراییل و جمهوری اسلامی ایران بویژه در جنگ داخلی سوریه ، جدا از تضادهای آشکار ایدئولوژیکی و مساله فلسطین ، به ماهیت روابط میان بازیگران مرکزی و پیرامونی این دو بازمی گردد، که درآن بازیگر مرکزی سعی خواهد کرد تا جایگاه مرکزی خود را حفظ و بازیگر پیرامونی نیز با بسیج همه منابع و تلاشهای خود ، بدنبال آن است که جایگاه خود را در معادله این نظام منطقه ای ارتقاء ببخشد . در تعریف استاندارد ، بازیگر مرکزی یک نظام منطقه ای ، مرکز ثقل سیاست منطقه مزبور را شکل میدهد و با توجه به وجود زمینه های مشترک می تواند یک الگوی مشخص سیاسی را ایجاد و پایه قدرت منطقه ای خود را بر آن ایجاد نموده و مستمرا" آن را تقویت نماید . اما بازیگر پیرامونی بدلیل برخورداری از متغیرهای خاص سیاسی ، جغرافیایی ، امنیتی ، اقتصادی و اجتماعی و ایئولوژیکی در چهارچوب ایجاد شده توسط بازیگر مرکزی نمی گنجد ، به همین دلیل همواره بعنوان یک عنصر نامتجانس شناخته میشود .
بدین ترتیب ، کنش و واکنش میان جمهوری اسلامی ایران و اسراییل در چهار دهه اخیر را می توان در کنار تضادهای ایدئولوژیکی ، به نوعی رقابت برای حفظ جایگاه بازیگر مرکزی ( جمهوری اسلامی ایران ) و بازیگر پیرامونی ( اسراییل ) نیز تحلیل نمود . رژیم عبری ، بدلیل موقعیت خاص ژئوپلیتیکی ، محدودیت منابع طبیعی ، شرایط دموگرافیک پیش بینی شده ، عدم توازن جمعیتی با کشورهای همجوار و چالشها و مشکلات عدیده داخلی در حوزه های مختلف ، در جغرافیای نظام منطقه ای آسیای جنوب غربی ، یک بازیگر پیرامونی بحساب می آید که با تنها بدلیل حمایتهای بی بدیل و غیر قابل چشم پوشی ایالات متحده و همچنین وجود برتری فناورانه بخصوص در حوزه محصولات نظامی بیش از 60 سال است که به حیات خود ادامه میدهد . این مساله باعث شده تا عنصر ارتش به یک عامل مسلط در مرکز تلاش های رژیم عبری برای ارتقاء جایگاه پیرامونی خود به بازیگر مرکزی تبدیل گردد . به همین دلیل ، دکترین نظامی اسراییل از آغاز ( 1948 ) تا کنون بر 6 اصل
1- ایجاد ، حفظ و توسعه برتری کیفی در برابر برتری کمی حریف ،
2- اصل وحدت کشورهای اسلامی منطقه بر علیه موجودیت این رژیم ،
3- اصل توسعه مستمر یک سازمان مسلح فعال ، حرفه ای و کوچک ،
4- اصل اجرای حملات بازدارنده و پیشگیرانه ،
5- اصل انتقال عملیات رزمی به سرزمین دشمن و
در نهایت
6- اصل جنگ کوتاه مدت و خودداری از ورود به درگیری های طولانی و فرسایشی استوار گشته است .
بطور خلاصه ، استراتژی اسراییل برای موفقیت در نبرد بر سر تصاحب جایگاه بازیگر مرکزی در نظام منطقه ای آسیای جنوب غربی ، بر روی ایجاد یک چتر فناورانه در حوزه نظامی و استفاده از آن برای اجرای حملات پیشگیرانه سریع به منظور خنثی نمودن تلاشهای بازیگر محوری ( حضور جمهوری اسلامی ایران در سوریه ) و منتقل نمودن عملیات نظامی به سرزمین بازیگر مرکزی در بازه زمانی کوتاه قرار دارد .
با توجه به این مساله و بطور طبیعی ، برای به حداقل رساندن اثرات این دکترین بر روند تلاش بازیگر مرکزی ( جمهوری اسلامی ایران ) جهت حفظ و ارتقاء موقعیت محوری موجود خود ، لازم است که بازیگر مرکزی نظام منطقه ای ،راهبرد هوشمندانه ای مبتنی بر اصول عملیات تاثیر محور را طراحی و به اجرا گذارد . در تعریف ، عملیات تاثیر محور ، بصورت مجموعه ای از اقدامات برای تغییر شکل رفتار و جهت دهی رفتار دشمن مورد تبیین قرار داد . در این تعریف ، رفتار دشمن ، نه تنها در حوزه نظامی ، بلکه سایر عرصه های رویارویی نظیر حوزه سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی را می بایست تحت تاثیر اقدامات خودی قرارگیرد . در این نوع عملیات ، شکل و ماهیت کاربرد نیروهای نظامی ، غالبا" همگام با اقدامات سیاسی و دیپلماتیک به منظور شکل دهی به رفتار بازیگران حاضر در صحنه بواسطه اقدامات مستقیم یا غیر مستقیم صورت می پذیرد .
در این خصوص ، پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه ، استراتژیستهای ارشد جمهوری اسلامی ایران با توجه به حساسیت وضعیت سوریه بدلیل همجواری با اسراییل ، بتدریج یک شبکه بسیار قوی از حامیان خود را در سوریه و منطقه پایه گذاری نموده ، تا جایی که با دعوت دمشق از مستشاران ایران برای اعزام به سوریه ، نوعی هراس راهبردی برای رژیم عبری ایجاد گردید . این هراس تا عمق استخوان کارشناسان امنیتی اسراییل نفوذ نمود، بطوریکه بن کاسپیت تحلیلگر ارشد اسراییلی در روزنامه معاریو نوشت که : "نتیجه نبرد اسرائیل علیه قاسم سلیمانی متناقض است. از جنبه تاکتیکی، اسرائیل با موفقیت مانع تلاش ایران برای دستاوردهای محلی می شود. اما از جنبه راهبردی، ایران محوری ایجاد کرده است که از تهران شروع می شود تا به بیروت منتهی می گردد و به بلندی های جولان نیز شعبه می زند ، فاصله ایرانی ها تا مرز ما 80 کیلومتر نیست. حتی بعید است 80 متر باشد. محور شیعی در حال بستن مرزهای ماست. این یک واقعیت ناراحت کننده و پیچیده و تهدید کننده است."
بنابراین می توان چنین تحلیل نمود که حملات متناوب اسراییل به اهداف مشخصی در خاک سوریه ، یک نشانه واضح از افزایش حس خطر برای اسراییل بشمار می رود . کارشناسان عبری براین باورند که ایران بطور دقیق در حال پیاده سازی پلان جامع خود در سوریه ، براساس تجربه موفق سالهای ابتدایی دهه هشتاد میلادی در جنوب لبنان و تشکیل حزب ا.... است ، کابوسی که گرچه درسالهای اولیه چندان جدی گرفته نشد ولی سرانجام در تابستان سال 2006 گریبانگیر رژیم عبری گردید و تا کنون این کابوس به شکل مرتب در حال گسترش است .
با توجه به این موارد ، عدم واکنش هیستریک جمهوری اسلامی ایران به حملات اسراییل در دو حالت مشخص قابل تحلیل هست :
1- توانایی پاسخ دهی ( به هردلیل نظامی، سیاسی ، امنیتی ) وجود ندارد .
2- پلان طراحی شده برای سوریه و هزینه ای که بلحاظ مالی و انسانی و تجهیزاتی در سوریه پرداخت شده و میشود ، به گونه ای است که نیازمند وجود استانه تحمل بیشتری از سوی محور مقاومت خواهد بود . چرا که براساس یک اصل قدیمی ، در یک دعوا ، عصبانیت یک طرف ( واکنش هیستریک و عصبی بدون منطق ) کمکی به برتری در برابر یک حریف قدرتمند تر نمی کند و تنها مزیت آن ، کاهش قدرت عکس العمل متناسب خواهد بود ، بنابراین ، محور مقاومت و در راس آن ، جمهوری اسلامی ایران با هوشمندی هر چه تمام تر ، با اتخاذ یک راهبرد هوشمندانه که درآن میان اقدامات و تاثیرات رابطه علّی برقرار شده و هدف ، تمرکز بر تاثیر مطلوب راهبرد اتخاذی بوده ، دشمن بعنوان یک سیستم تعریف میشود و با توجه به ملاحضات زمانی صریح و روشن ، ساز وکار مقابله بعداز ارزیابی دقیق طراحی می گردد ، سعی خواهد کرد تا مسیر خود را بسوی موفقیت ( ارتقاء جایگاه مرکزی در نظام منطقه ای ) هموار نماید . در مجموع ، در پیش گرفتن استراتژی فریب و نمایش ، بعنوان عناصرقدرت جمهوری اسلامی ایران در صحنه نبرد سوریه می بایست مورد توجه قرار گیرد .
با توجه به تمامی مواردی که بطور خلاصه مطرح گردید ، آگاهی از شیوه تحلیل طرف متخاصم در این میان از اهمیت بسیار خاصی برخوردار خواهد بود . مجموع اندیشکده های امنیتی رژیم عبری ، سالهاست که بصورت منظم و مستمر ، فضای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران را پایش کرده و برون دادهای رسمی قابل توجهی را در این زمینه منتشر نموده اند ، در حالی که فضای داخلی رسانه ای در ایران ، عمدتا" رویکردهای خاصی را در حوزه شناخت دقیق از وضعیت نظامی – امنیتی رژیم عبری را در میان عموم دنبال می کند و این روند برای برخورد با استراتژی کلان اسراییل در برابر جمهوری اسلامی ایران کافی به نظر نمی رسد ، می بایست برای بهینه نمودن شناخت از ساختارهای مختلف این رژیم و مسیرهای وارد نمودن ضربات جراحی شده و دقیق ، طرحی نو در انداخت . متن پیش رو نیز آغازی برای بررسی روند وقایع از دید تحلیلگران نظامی – امنیتی رژیم عبری است تا برای شناخت فضای نبرد ، افقی با میدان دید کامل فراهم آید .
جمهوری اسلامی ایران در آنسوی مرز اسراییل ، اسراییل ، فشار در سوریه
در حوزه مفهومی تهدید استراتژیک ، گسترش حضور ایران در منطقه آسیای جنوب غربی وتوسعه توانایی های نظامی آن در خاک همسایگان اسراییل ( سوریه و لبنان ) موجب شده تا ارزیابی های صورت گرفته از روند فوق الذکر ، باعث گردد تا تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان راهبردی اسراییل ، در سالهای اخیر ، توجه خاصی را به این موضوع داشته باشند . بدین معنی که جاه طلبی های ایران و قابلیتهای رو به گسترش آن ، پیامدهای راهبردی استراتژیک- نظامی افزون تری را متوجه اسراییل نموده و درصورت عدم بررسی عمیق ، میتواند نتایج خطرناکی را در سالهای آینده رقم زند . بنابراین ، با توجه به طیف متنوع و تشدید شده تهدیدات ، از تمرکز تلاشهای این کشور برای ایجاد یک جبهه نیرومند نظامی علیه اسراییل ( محور مقاومت . م ) از سوریه و لبنان تا برنامه ریزی های متمرکز در عراق و در عین حال ، توجه جدی به تقویت حماس ( در باریکه غزه ) و همچنین در طولانی مدت ، سرمایه گذاری برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای ( ادعای نویسنده متن . م ) موجب شده است تا توازن موجود میان این دو بازیگر منطقه ای ، بسرعت دچار دگرگونی شود .
به همین دلیل شناخت روند در پیش گرفته شده توسط ایران ، باعث گردیده تا توجه کارشناسان و تحلیل گران اسراییلی ، بیش از گذشته ، بدان جلب گردد . به همین دلیل ، تحرک بی سابقه ایران در پازل منطقه ای ، اسراییل را بر آن داشته که حتی با قبول خطر یک مخاصمه فراگیر، با کاربرد زور ، تلاشهای صورت گرفته از سوی ایران را خنثی نماید.
بدین ترتیب ، تمرکز استراتژی اسراییل در چند سال گذشته ، برروی خنثی سازی برنامه های نظامی ایران در سوریه قرار گرفته ، با این وصف ، ماهیت پویا و دینامیک استراتژی ایران و اقدامات متقابل اسراییل باعث شده تا بتدریج، رویارویی ها جنبه نظامی بخود بگیرد و این مساله ممکن است در آینده نه چندان دور ، پتانسیلی را برای برخورد مستقیم ایجاد نماید . این وضعیت درحالی بسرعت پتانسیل شعله ور شدن یک درگیری را پیدا می کند که اسراییل از سالهای گذشته ، بازدارندگی قابل توجهی را فراهم نموده ( منظور به احتمال زیاد قابلیتهای هسته ای اسراییل باید باشد . م ) و روسیه نیز بشدت در تلاش است تا طرفین را به خویشتنداری فراخواند . این مساله ، با تشدید تنش ها میان ایران و ایالات متحده در دو حوزه هسته ای و منطقه ای می تواند با سرعت افزونتری بسوی برخورد سخت افزاری مستقیم پیش رود . اما از آنجایی که ایالات متحده از گزینه های خاص خود برای خنثی سازی تلاشهای ایران برخوردار است ، این احتمال وجود خواهد داشت که رویارویی ایران و اسراییل در سوریه ، ماهیت متفاوتی بخود گیرد .
طراحی ایران در سوریه :
بدنبال وقوع سلسله اتفاقاتی که در سال 2010 میلادی در مجموعه کشورهای عرب ( خاورمیانه و شمال آفریقا ) بوقوع پیوست ، جمهوری اسلامی ایران درصدد برآمد تا از خلاء بوجود آمده در ساختار سیاسی این کشور ، استفاده نموده و این روند ، در قالب یک پروژه راهبردی بلند مدت با هدف تقویت شبکه قدرت خود در این حوزه ، آغاز گردید . این مساله تا سال 2015 و شروع فرآیند برنامه جامع اقدام مشترک ( برجام / JCOPA/ توافق هسته ای ) ادامه پیدا نمود ، تا جایی که برخی تحلیلگران براین اعتقادند که پویایی این کشور در جنگ علیه دولت اسلامی ( داعش ) و بسط فرآیند نفوذ مستقیم در کشورهایی نظیر سوریه و عراق و ایجاد شبکه قدرت از سال 2016 با شدت افزون تری پیگیری میشود . بدین ترتیب ، ایران در این بازه زمانی ، تلاش می نمود تا براساس یک پیش زمینه تاریخی ، قدرت خود را در سرزمین تاریخی شام ، بین النهرین بسمت سواحل مدیترانه ( منطقه ای که امروز به شناسه کریدور زمینی یا پل زمینی شناخته می شود ) با فراغ بال بیشتری گسترش دهد .
این تلاش ها ، عمدتا" و در درجه نخست ، مبتنی بر
1- حضور فعال در گستره زمینی ،
2- تاثیر گذاری بر ساختارهای ضعیف حاکمیتی در عراق ، سوریه و لبنان ،
3- ایجاد زیرساختهای نظامی و واحدهای نظامی در مقیاس قابل ملاحضه در قالب عناصر رزمی نیابتی
که می بایست به طرفداری از تهران ، جنگهای منطقه ای را دنبال نموده و با استفاده از اهرم های اقتصادی ، بتدریج قدرت ایران را در این منطقه تثبیت کند ، قابل تعریف است . در واقع ، علاقه تهران برای دنبال نمودن جاه طلبی های برنامه ریزی شده ، تمایل این کشور برای ایجاد یک عمق استراتژیک (strategic depth) در حوزه ژئواستراتژیک آسیای جنوب غربی به منظور خنثی سازی تلاش های ایالات متحده برای تضعیف و سرنگونی حاکمیت قابل تفسیر است .
با توجه به این مساله ، سوریه جنگ زده ، یک حلقه بسیار مهم و راهبردی در برنامه بلند مدت ایران بشمار می رود تا به صورت دائمی ، یک بزرگراه در دسترس به سواحل مدیترانه و از آن مهمتر ، ایجاد یک ارتباط مستمر لجستیکی با حزب ا... لبنان ( مهمترین و قدرتمندترین اهرم ایران در مرزهای اسراییل ) فراهم گردد .
مقامات ارشد ایران ، با یاد آوری مستمر این مساله که حکومت بشار اسد ، بقای خود را مدیون تلاش های تهران است ، در طولانی مدت هدفگذاری دقیقی برای ادغام هر چه بیشتر حاکمیت سوریه بعنوان یک شریک فرعی در سر دارد . این امر در حوزه هایی نظیر سیاست داخلی ، اقتصادی ، بخصوص مزیت احتمالی دسترسی به قراردادهای بازسازی و همچنین منابع طبیعی این کشور و در نهایت بلحاظ نظامی ، از اهمیت بسزایی برای مقامات تهران برخوردار به نظر می رسد .
با این اوصاف ، نقطه عطف طراحی راهبردی ایران در سوریه از اوایل سال 2016 میلادی آغازشد ، بویژه پس از اینکه ارتش سوریه و متحدین آن ، نبرد حلب را با موفقیت بسود خود خاتمه دادند . این عملیات که به شکل خاص توسط شاخه "قدس" سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طراحی و به مرحله اجرا درآمد ، درواقع ، نقطه آغازی برای تبدیل سوریه به یک جبهه قدرتمند نظامی در برابر اسراییل محسوب می شد .
درآن زمان ، نهادهای اطلاعاتی اسراییل ، ارزیابی های مشخصی را در خصوص اهداف پیدا و پنهان سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی ( سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی . م ) در حوزه تلاش برای توسعه و استقرار دائمی در سوریه و ایجاد قابلیتهای نظامی ارائه نمودند که خلاصه این تحلیل ها شامل موارد ذیل می گردید :
- ایجاد نیروی زمینی قابل ملاحضه بلحاظ سازمانی
- ایجاد بسترهای ضروری برای استقرار هواگردهای بدون سرنشین در پایگاه های هوایی سوریه
- استقرار سامانه های تهاجمی دریایی در دو بندر اصلی نیروی دریایی ارتش سوریه ( لاذقیه و طرطوس )
- انتقال هزاران فروند راکت و موشک به سوریه
- انتقال مقادیر انبوهی از مهمات به زاغه های مشخص شده در خاک سوریه
- انتقال سامانه های دفاع هوایی زمین پایه بومی وهمچنین انتقال کارخانه های تولید مهمات به سوریه که در خصوص مورد دوم ، این مساله تا حدودی با زیرساختهای قبلی ارتش سوریه ادغام شده است .
- انتقال و استقرار بیشتر از یکصد هزار نیروی شبه نظامی از جمله ، ایجاد یک نیروی مشابه حزب ا... در مرزهای این کشور با اسراییل
- ایجاد بسترهای کسب اطلاعات درست مقابل ارتش اسراییل
- ایجاد زیرساختهای رزمی در جنوب سوریه و همجوار با مرزهای اسراییل
برای ایران ، مجموعه قابلیتهای ایجاد شده در سوریه ، می بایست به خط مقدم جبهه در جنوب لبنان که سالها پیش ازاین ، حزب ا... در آن متولد و در یک بازه زمانی 30ساله ، زرادخانه ای عظیم و غیر قابل تصور ( شامل 130 هزار فروند موشک بنا بر برآوردهای اطلاعاتی سازمان های امنیتی اسراییل ) برای آن فراهم گردید ، پیوسته تا یک جبهه واحد تشکیل گردد . علاوه براین ، ایران در تلاش است تا با حداکثر امکانات موجود به نیروهای نیابتی خود کمک کندتا با ایجاد شبکه ای از تونلها ، زمینه را برای استفاده از آنها در زمان جنگ و نفوذ بدون خطر به داخل اسراییل ، فراهم نماید . این وظیفه ، عمدتا" بردوش حزب ا... بعنوان بخشی مهم از مجموعه بازیگران حال حاضر در سوریه که برای ادامه حیات حکومت اسد می جنگند ، قرار گرفته است .
این وضعیت ، آنچنان از اهمیت زیادی برخوردار بود که برنامه نظامی ارتش اسراییل (IDF) به جای تکیه بر سناریوهای قبلی خود ، شامل جنگ سوم لبنان ( تابستان 2006 ) یا نبردهای 1982 ، بتدریج بر سناریونویسی برای ایجاد یک جبهه شمالی که درآن تمامی واحدهای ارتش با یک جبهه گسترده از سوریه تا لبنان که مملوء از پرتاب کننده های موشک و عناصر نظامی نیابتی ، روبرو خواهند شد ، متمرکز شده اند .
به اعتقاداین برنامه ریزان ، ایجاد وگسترش چنین جبهه ای می تواند براحتی اسراییل را دچار چالش جدی نماید . علاوه براین ، مقامات ارشد امنیتی اسراییل براین باورند که چشم انداز حضور بلند مدت ایران در سوریه میتواند تاثیرات مخربی را بر کشورهای همجوار ، بویژه اردن که ثبات درآن برای اسراییل بسیار پراهمیت است ،برجای گذارد .
شایان ذکر است که خط مقدم ایران در جنوب لبنان ، شامل تعداد محدودی نیروی شبه نظامی و حجم عظیمی از راکتهای کوتاهبرد را می توان با جاه طلبی های هسته ای تهران مرتبط دانست. درواقع ، این دو به گونه ای طراحی شدند که بصورت متقابل ، یکدیگررا تقویت نمایند .
درواقع ، زرادخانه موشکی حزب ا... ، سپری است تا از حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران جلوگیری بعمل آورد که شباهت زیادی به مدل کره شمالی ( نشانه گیری هزاران موشک بسوی سئول برای ایجاد بازدارندگی ) را نشان میدهد . در حالی که متقابلا ، قابلیتهای هسته ای ایران ( پس از رسیدن تهران به بمب ) میتواند بعنوان یک چتر استراتژیک، همه نیروهای نیابتی و بازیگران تحت هژمونی ایران را زیر پوشش خود قرار دهد .
پروژه دقیق (precision project) :
بخش مهمی از راهبرد ایران که در سطور قبل مورد بررسی قرار گرفت ، متمرکز کردن همه تلاشها برای ارتقاء قابلیتهای حزب ا... از طریق طراحی و اجرای برنامه دقیق (precision project) مدت می بایست تحقق یابد . این تلاش ها به شکل خاص با تبدیل بخش مهمی از زردادخانه موشکهای قدیمی میانبرد این گروه به موشکهای برد بلند هوشمند با دقت بالا که به سامانه های هدایت کننده مجهز خواهد شد ، قرار است صورت پذیرد ( در این میان ،بیشتر از 100 هزار تیر موشک کوتاهبرد حزب ا.. شامل موشکهای کاتیوشا و گراد از این برنامه مستثنی هستند ) .
براساس ارزیابی های اطلاعاتی اسراییل ، هدف از این پروژه ، تسلیح حزب ا... در کوتاه مدت به حداقل 1000 موشک میانبرد و برد بلند با خطای دایره ای (CEP ) ده متر (10 متر ) خواهد بود . مجموعه این ارزیابی ها نشان میدهد که تهران درصدد است تا به منظور کاهش خطر پذیری حمل موشکهای مونتاژ شده در کاروان هایی که نسبت به حملات هوایی آسیب پذیر هستند ، نخست امکان تولید صنعتی را در تاسیسات مخفی ( در خاک سوریه و لبنان ) فراهم نموده و پس از آن ، با فراغ بال بیشتری ، انها را به نیروی به کاربرنده ، تحویل دهد .
از دید فنی ، میتوان این پروژه را با با هدف مسلح سازی حزب ا... به نسخه های هدایت شونده زلزال-2 ( مجهز شده به سامانه هدایت GPS با برد 200 کیلومتر و سرجنگی 600 کیلوگرمی ) و فاتح-110 ( گونه بهبود یافته زلزال مجهزبه سامانه های ناوبری داخلی و افزایش دقت دایره ای آن در مقایسه با دقت قبلی 500-1000 متری ) منطبق دانست .
این موشکها به افزونه های (KIT) که اندازه آنها کوچکتر از یک چمدان مسافری کوچک بوده و احتمالا به سامانه های هدایت ماهواره ای GPS/ GLONASS برای بهبود روند هدایت و پایش زیرسیستم ها ، مجهز است . مضاف براین ، شمار زیادی از راکتهای ام-302 که خارج از برنامه دقیق هستند نیز بهبود و ارتقاء یافته اند و با این برنامه ، می توان آنها را در قالب موشکهای دقیق خانواده "رعد" ( Raad / ( thunder طبقه بندی نمود . از اواسط سال 2017 ، ایران در سه نوبت متوالی ، قابلیت آتش موشکی خود را با هدف قرار دادن موقعیت استقرار عناصر دولت اسلامی (داعش . م ) به نمایش گذاشت ، در حالی که این موشکها برای رسیدن به هدف خود ، صدها کیلومتر برفراز آسمان کردستان عراق و سوریه ، به پرواز درآمده بودند .
درهمان زمان ،برآوردها نشان میداد که ایران از موشکهای جدید خود ، شامل ذوالفقار ( نوع بهبود یافته فاتح-100 با 700 کیلومتر برد ) ، قیام ( نمونه بهبود یافته خانواده شهاب با بردی درحدود 800 -750 کیلومتر ) و فاتح-110 بی ( با برد 300 کیلومتر) استفاده نموده است .
نخستین شلیک در ژوئن 2017 با مشکلات قابل توجهی روبرو شد ، در حالی که شلیکهای صورت گرفته در سپتامبر واکتبر 2018 به شکلی انجام پذیرفت که درجریان آن ، تعدادی از موشکهای مورد استفاده دورتر از اهداف خود به زمین اصابت کردند که به احتمال زیاد ، این مساله به مشکلات ایرانی ها در حوزه کنترل کیفیت پس ازتولید برمی گردد ، در حالی که بقیه موشکها ، اهداف مورد نظر را با دقت بسیار بالایی مورد اصابت قرار دادند . درکنار موشکهای بالستیک ،ایرانی ها پتانسیل رو به گسترش خود در زمینه طراحی و تولید پرنده های بدون سرنشین برد بلند را با تحویل آنها به حزب ا... و شبه نظامیان یمنی که ازآنها پشتیبانی می کنند، بخوبی به نمایش گذاشتند . این مساله با هدف قرار گرفتن زیرساختهای نفتی سعودی ، فرودگاه بین المللی ابوظبی و مقامات ارشد یمنی ( شامل فرمانده اطلاعات ارتش یمن ) بسرعت جنبه های پنهان برنامه پهپادی ایران را تا حدودی آشکار نمود . این مساله ، با توجه به انتشار اخباری مبنی بر حضور مشاوران نظامی حزب ا... در یمن و کاربرد گسترده پهپادهای این گروه در سوریه ، تهدید بسیار جدیدی را علیه اسراییل پدید آورده بود .
از دید اسراییل ، " برنامه دقیق (precision project)" ایران ، شاید خطرناکترین مولفه طراحی شده ای باشد که قرار است شکل نهایی آن در سوریه به منصه ظهور برسد . اکثریت تحلیلگران امنیتی ، براین باورند که به رغم قدرت نظامی فراهم شده ، اسراییل کشوری کوچک و آسیب پذیر است که مراکز مهم جمعیتی ، زیرساختهای نظامی و اقتصادی آن در منطقه ای به عرض 20 کیلومتر و درازای 80 تا 100 کیلومتر پراکنده شده ، درنتیجه ، مسلح شدن حزب ا... به تعداد نسبتا" بالایی از موشکهای بادقت بالا ، موجب میشود تا این گروه پتانسیل اولیه هدف قرار دادن مولفه هایی که برای امنیت اسراییل حیاتی بوده و همچنین توانایی آن در ادامه بقاء در یک جنگ فرسایشی را فراهم می آورد ، در اختیار خواهد گرفت واین به احتمال زیاد ، هزینه سنگینی را بر اسراییل تحمیل خواهد نمود .
درآنسوی جبهه ، حزب ا... نیز نیت اصلی خود برای هدف قراردادن زیرساختهای استراتژیک اسراییل را با موشکهای موجود خود ، پنهان نمیکند . رهبر این گروه ،سیدحسن نصرا... در سخنرانی ها و همچنین یک ویدئوی منتشر شده در دسامبر2018 ، بصورت ضمنی ، بدین نکته اشاره می کند که مجموعه ای از اهداف ، شامل پایگاه های هوایی ، راکتور هسته ای دیمونا ، مقر وزارت دفاع ، مقر ستاد ارتش در تل آویو ، فرودگه بن گورین ، تاسیسات بندری حیفا ، تاسیسات نمک زدایی در سواحل مدیترانه ، تاسیسات پتروشیمی ، نیروگاه های برق و ... برای اقدام مقابل ثبت و هدف گیری شده است .
فشار متقابل اسراییل :
با توجه به رویه تهاجمی ایران در سوریه ، اسراییل به شکل طبیعی از آغاز بحران در این منطقه ، سعی نموده تا با گسترش خطوط قرمز ، نقش خود را در بیش از گذشته در روند تحولات به نمایش گذارد . در این حوزه ، خطوط قرمز اسراییل در ابتدای جنگ داخلی در سوریه را میتوان در موارد مشخصی نظیر انتقال تسلیحات راهبردی ( و یا به اصطلاح "تغییر دهنده بازی " / game changing ) به حزب ا... بواسطه شرایط خاص سوریه ، گسترش تهدید علیه اسراییل در امتداد مرز میان سوریه و اسراییل و همچنین جلوگیری از ایجاد محدودیت برای اجرای عملیات رزمی ، بخصوص برای نیروی هوایی برشمرد .
با توجه به این مساله ، تمرکز اصلی اسراییل درآغاز ، برروی تحرکات عناصر حزب ا.. قرارداشت . اما هنگامی که ایران شروع به آغاز اجرای برنامه های بلندپروازانه خود در سوریه نمود و ازسال 2016 ، برشدت فعالیت های خود افزود ، این روند برای اسراییل گران آمد ، بدین معنی که توسعه فعالیتها و روند استقرار نظامی ایران در بخشهای گسترده ای از سوریه ، موجب میشد تا در بلند مدت ، امنیت اسراییل ، بصورت قابل توجهی مورد تهدید قرار گیرد . این در حالی بود که مقامات ارشد تهران ، در کنار دنبال نمودن استراتژی سرکوب داعش ، به شکل موازی آنچه که برنامه " precision project " نامیده میشد و ماهیتی کاملا نظامی و راهبردی را به نمایش می گذاشت ، دنبال می نمود .
سپهبد گادی آیزنکوت
دراوایل سال 2017 ، سپهبد گادی آیزنکوت (Lt. Gen. Gadi Eisenkot) که در آن زمان رییس ستاد ارتش اسراییل بشمارمی رفت ، پس از تایید کابینه وقت اسراییل ، کارزار هدفمندی را به منظور مقابله و خنثی سازی با شطرنج پیچیده ایرانی ها در سوریه و وادار نمودن ایران به خارج نمودن عناصر نظامی اش از سوریه در پیش گرفت.
آیزنکوت در جریان پرسش و پاسخ محرمانه ای که تنها بخشهایی از آن منتشر شده ، براین استدلال قرار داشت که اسراییل می بایست با تمامی توان (شامل تمامی مزیتهای اطلاعاتی وعملیاتی ) طرح های دشمن خطرناک و قدرتمند حاضر در سوریه ( جمهوری اسلامی ایران . م ) شناسایی و با آن مقابله نماید ، چرا که در صورت عدم توجه به این مساله ، این امکان وجود خواهد داشت که در آینده ، شرایط برای مقابله بسیار سخت تر از امروز گردد .
کارشناسان امنیتی براین باورند که استدلال آیزنکوت را میتوان ناشی از تجربه قبلی در خصوص در پیش گرفتن موضع انفعالی در قبال حزب ا.. لبنان در یک بازه زمانی ده ساله ( 1990 تا 2000 ) دانست . همین امر موجب شد تا به استناد اطلاعات منتشر شده توسط منابع معتبر دفاعی ، ارتش اسراییل در بازه زمانی یکساله ( 2018-2017 ) صدها حمله هوایی را بر علیه نقاط استقراری واحدهای ایرانی و همپیمانانش اجرا نماید . این مساله آنچنان برای اسراییل به صورت یک مساله حیاتی درآمده بود که آیزنکوت در مصاحبه ای با نیویورک تایمز اعتراف نمود که نیروی هوایی اسراییل تنها در سال 2018 ،نزدیک به 2000 تن بمب در این حملات بکار برده است .
به اعتقاد کارشناسان نظامی ، تلاش های IDF را می توان در قالب یک مفهوم عملیاتی جدید وبصورت "کارزاری میان یک جنگ / جنگی میان یک جنگ ( campaigns between the wars) " که در عبری با شناسه "mabam" نیز شناخته میشود ، به تصویر کشید . این مفهوم را به شکل خاص میتوان بر پایه این ایده که می بایست توانایی های مرگبار نیروی متخاصم را قبل اینکه دریک جنگ محتمل درآینده ، موجبات محدودیت رزمی برای IDF را فراهم آورد ، نابود نمود و یا در حداقل وضعیت ، کاهش داد ، دانست .
اما این نابودی یا کاهش قابلیتهای مرگبار رزمی می بایست به گونه ای اعمال شود که در عین نمایش عزم اسراییل برای مقابله ، بازدارندگی آن را نیز به منصه ظهور رسانده و کارایی علمیاتی دشمن را در چهارچوب زمانی مشخصی به تاخیر انداخته و از گسترش و تقویت آن جلوگیری بعمل آورد .
به همین سبب ، رفتار اسراییل از آغاز جنگ داخلی در سوریه را با هدف مدیریت شکاف میان جاه طلبی های نیروی متخاصم ، در عین عدم تمایل آن برای ورود به یک درگیری مستقیم مسلحانه می توان مورد تبیین قرار داد .
بدین سان ، اثر بخشی ایده استفاده از مفهوم mabam بر علیه ایران درسوریه را می توان مبتنی بر عناصر ذیل دانست :
1-شناسایی صحیح و اولویت بندی طیف متنوع تهدیدات که در گستره زمینی سوریه بعنوان اهداف ارزشمند ، پراکنده شده اند . این اهداف ، نه تنها شامل عناصر نیابتی ، بلکه شامل عناصر نظامی ایرانی نیز می شود .
2- دستیابی به اطلاعات جاسوسی به روز با وضوح بالا
3- ایجاد امکان برای اجرای حملات ضربتی دقیق با حداقل تلفات جانبی برای IDF
4- ایجاد فضا و مشروعیت سیاسی برای دنبال نمودن این کارزار
5- ارزیابی دقیق از رفتار دشمن ، بررسی روند منطقی حرکات آن به منظور برنامه ریزی باهدف اجرای کامل استراتژی جنگی میان جنگ دیگر (campaign between the wars) تا نیت اصلی ، یعنی احتراز از وقوع یک جنگ دیگر به حریف منتقل شود ، ضمن اینکه ارزیابی دقیق به معنای دنبال نمودن روند شناسایی پتانسیل های بالقوه دشمن نیز خواهد بود .
6- استمرار روند طراحی شده و همزمان بسط تجارب بدست آمده و اعمال آن در آینده
7- ارسال پیام های مستمر به نیروی متخاصم به منظور القای وجود آمادگی روانی و فنی برای نیل به اهداف طراحی شده کارزار تا زمانی که لازم باشد .
درواقع ، رویکرد mabam اسراییل در سوریه ، شامل یکسری کارزار اطلاعاتی محاسبه شده است ، بدین صورت که برخی مواقع ، هویت واقعی موقعیتهای مورد نظر ، قبل از حمله بواسطه رسانه های مختلف ،افشاء شده تا مسئولیت هرگونه تلفات جانبی و ایجاد فشار روانی و رسانه ای از سوی طرف مقابل به کمترین حد خود تتزل یابد .
پی نوشت :
1- ادامه دارد ............
2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ MR9
-
توسط najaf47
بسمه تعالی
با سلام
تیم مبارزه دیجیتالی فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه بااستفاده از افسرانی که مسلط به زبان های عربی و فارسی هستند ، رسانه های منطقه را رصد کرده و مطالبی که درباره ارتش آمریکا منتشر می شود را پاسخ می دهند.
به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، در روز 2 سپتامبر گذشته روزنامه اینترنتی انگلیسی زبان "چورانگی" که پایگاه آن در پاکستان است مطلبی را درباره انفجارها در لاهور پاکستان منتشر کرد. در این انفجارها بیش از 30 نفر کشته و بالغ بر 200 نفر نیز مجروح شدند که زنان و کودکان از جمله مجروحان بوده اند. همانند دیگر مطالب آنلاین، این مطلب نیز اظهارنظرهای پر سر و صدایی به همراه داشت.
مردی که خود را "جافاکوش" نامیده بود در اظهار نظری زیر این مطلب "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا و "زبیگنیو برژینسکی" از سیاستمداران کهنه کار آمریکایی را مقصر این حادثه قلمداد کرده بود.
فرد دیگری که خود را "ابو حمزه" نامیده بود در اظهار نظر دیگری نوشته بود که پاکستان به درون جنگی که متعلق به ما نیست کشیده شده است و شرکت بلک واتر (شرکت خصوصی آمریکایی که عملیات نظامی در برخی کشورها انجام می دهد) عملیات مرگبار مخفیانه ای را از طرف دولت آمریکا در حال انجام دادن است.
*اتهامات علیه آمریکا در اینترنت از سوی فرماندهی مرکزی (سنتکام) پاسخ داده می شود*
این اظهار نظرها که به زبان انگلیسی بوده است در 8 هزار مایل آن طرف تر، جایی که مقر فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) در پایگاه نیروی هوایی "مک دیل" قرار دارد، برای آمریکا سنگین تمام شد. اعضای فرماندهی روابط عمومی نه تنها این مطالب را خواندند بلکه پاسخ این اظهار نظرها را نیز ارسال کردند.
"ویلیام اسپیکس" ازاعضای فرماندهی مرکزی آمریکا در 9 سپتامبر در پاسخ به یکی از این اظهارنظرها نوشت: ابو حمزه، اجازه بده نخست به موضوع سناریویی که در آن گفته بودی "این جنگ خود ما نیست" اشاره کنم. شنیدن اتهامات درباره آمریکا که دیگر کشورها را به نزاع می کشاند و ما هیچ دخالتی در آن نداشته ایم، طعنه آمیز است.
*سنتکام اگر نتواند به عملیات روانی تغییر افکار بپردازد دست کم دیدگاه آمریکا را مطرح می کند*
پاسخی که توسط اسپیکس به اظهارات ابوحمزه داده شد بخشی از تلاش ها در حال افزایش ارتش آمریکا در کاربرد رسانه و اینترنت است تا حتی اگر نتواند با این ابزارها به تغییر افکار و عقاید بپردازد دست کم به این اطمینان برسد که دیدگاه ایالات متحده در بحث های آنلاین مطرح شده است.
*در تیم مبارزه دیجیتال سنتکام افرادی هستند که به فارسی، عربی و اردو صحبت می کنند*
تلاش های افسران روابط عمومی نظیر اسپیکس تحت قالب تیم مبارزه دیجیتالی است که در این تیم افرادی حضور دارند که به زبان های فارسی، عربی و اردو صحبت می کنند.
"ویلیام اسپیکس" در مصاحبه با روزنامه "تامپا تریبیون" گفت: پروژه مبارزه دیجیتالی از ژانویه سال 2009 فعالیت خود را آغاز کرده است و به عنوان بخشی از استراتژی وسیعتری است که بر اساس این استراتژی این اطمینان حاصل می شود که پدیده "رسانه های جدید" (شامل رسانه های اجتماعی،وبلاگ ها و غیره) در تلاش های ارتباطاتی فرماندهی مرکزی نادیده گرفته نشده است.
وی در برابر فعالیت افرادی که او آنها را افراطی و خشونت گرا خواند، گفت : فرماندهان آمریکایی به این نتیجه رسیده اند که کمپین تبلیغات تهاجمی دشمن که توسط افراطی گران خشونت طلب هدایت می شود باعث ایجاد حجم وسیعی از اطلاعات غلط درباره فعالیت های ارتش آمریکا شده و نمی توان مخاطبانی که این اطلاعات غلط به آنها داده می شود را نادیده گرفت.
بنابراین ویلیام اسپیکس به همراه دیگر اعضای فرماندهی مرکزی آمریکا علاوه بر وظایفی که به آنها محول شده، بخش قابل توجهی از زمان خود را برای مقابله با اظهار نظرات "ابو حمزه" و "جافاکوش" در سایت انگلیسی زبان "چورانگی" منتشر کرده بودند، صرف می کنند.
به طور مثال اسپیکس درباره این مطلب که بلک واتر در حال انجام عملیات در پاکستان است، مدعی شده بود: داستان ها درباره بلک واتر کاملا مهمل است، مطلبی است که بدون حتی ذره ای مدرک گفته شده است و تطابقی نیز با حقیقت ندارد.
*سنتکام تمام رسانه های مهم منطقه را رصد می کند*
اسپیکس در ادامه مصاحبه با تامپا تریبیون گفت که اعضای تیم مبارزه دیجیتالی هر گزارش و هر اظهارنظر در رسانه های مهم منطقه را رصد می کنند که این رسانه ها شامل وبلاگ ها، اتاق های گفت وگواست و به سرعت به تغییر و ویرایش اطلاعاتی می پردازند که درباره عملیات های نظامی آمریکا در منطقه ارائه می شود.
وی گفت که در هر پاسخ، نویسنده خود را به طور شفاف به عنوان فردی که برای فرماندهی مرکزی فعالیت می کند، معرفی می کند، اگر چه این صراحت ممکن است باعث شود تا مخاطبان گفت وگو را قطع کنند اما برای این پروژه، حفظ شفافیت مهم است.
این عضو فرماندهی مرکزی آمریکا گفت: لحن گفتار ما محترمانه و حرفه ای است زمانی که با تبلیغات افراطی ها مواجه می شویم، ما با همان لحن گفتار با آنها رفتار کرده و همیشه تلاش می کنیم که حقایق به معرفی خود بپردازند. ما ترجیح می دهیم که جملات ما در هر اتاق گفت و گوی اینترنتی خود گویا باشند. این برنامه بر روی سایت های محبوب متمرکز شده است.
اسپیکس ادامه داد: هدف ما اطلاع رسانی به هر تعداد ممکن از مخاطبان بوده بنابراین ما بر سایت هایی تمرکز می کنیم که بیشترین میزان بازدید را داشته باشد.ما بر روی سایت های انفرادی تمرکز نمی کنیم و از اتاق های گفت وگوی افراطی ها نیز اجتناب می کنیم. و روی تغییر باورهای افرادی که بر باورهایشان اصرار ندارند تمرکز می کنیم.
*پروژه تیم مبارزه دیجیتالی بسیار موفقیت آمیز بوده است*
بر اساس ادعای این مقام فرماندهی مرکزی آمریکا، این پروژه آنقدر موفقیت آمیز بوده است که به زودی به زبان های روسی و پشتو نیز توسعه خواهد یافت اما موفقیت کامل این پروژه نیازمند زمان است.
وی گفت: تمرکز این تلاش ها در طولانی مدت بر این موضوع است که اطمینان حاصل شود که اطلاعات دشمن بدون پاسخ باقی نماند و مخاطبان دست کم به دیدگاه ما درباره اینگونه موضوعات نزدیک شوند.
ویلیام اسپیکس هدف خودرا اطلاع رسانی به مخاطبان نامید و تاکید کرد: انتقال این گونه اطلاعات به مخاطبانی که حجم وسیعی از اطلاعات مختلف را دریافت می کنند تا حدودی نیز موفقیت به شمار می آید.
"فیلیپ سیب" رئیس مرکز دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا در دیدار از فرماندهی مرکزی آمریکا و پس از آشنایی با برنامه جدید این فرماندهی برای مقابله اینترنتی با دشمنان گفت: استراتژی مبارزه دیجیتال برای موفقیت در منطقه کلیدی است. من معتقدم که این ایده بزرگی است.
وی افزود: در فضای مجازی اطلاعات زیادی (درباره عملیات ارتش آمریکا) وجود دارد که به ضرر ماست و دشمنان ما با چیرگی تلاش می کنند که از طریق اینترنت به افزایش اعضای خود بپردازند و ما نمی توانیم اجازه دهیم که این موضوع بدون چالش انجام شود.
فیلیپ سیب از طریق یکی از دانشجواین که هم اکنون در تیم مبارزه دیجیتال به ترجمه فارسی می پردازد از این برنامه مطلع شد.
سیب افزود: این دانشجو (که گویا ایرانی است) به دلیل نگرانی از تحولاتی که در کشورش "ایران" روی داده است به این برنامه فرماندهی مرکزی آمریکا پیوسته است.
*تلاش کوچک بهتر از آن است که هیچگونه تلاش صورت نگیرد*
رئیس مرکز دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا ادامه داد: با وجود موفقیت ها، ناامیدی هایی نیز وجود دارد. حقیقت این است که اگر هر فردی بتواند در هر روز یک تعامل یا مبارزه اینترنتی داشته باشد، (با توجه به تعدادی که در فرماندهی مرکزی آمریکا در تیم مبارزه دیجیتالی قرار دارند) حجم این تعاملات اینترنتی بسیار کم است و جهان نیز بسیار وسیع است. این یک ناامیدی ذاتی است.
وی افزود: اما با این موضوع موافقم که این تلاش ها ضروری به نظر می رسد و یک تلاش کوچک بهتر از آن است که هیچگونه تلاشی صورت نگیرد.
منبع: مشرق نیوز
-
توسط HRA
بسم الله الرحمن الرحیم
جستار هایی در باب جنگ و سلاح های سایبر
بخش اول
مقدمه
امروزه با گسترده شدن استفاده از فضای سایبر ، این فضا علاوه بر پشتیبانی از دیگر میدان های رزم ، خود به تنهایی تبدیل به یکی از میادین رزم تاثیر گذار شده و استفاده از آن رو به افزایش می باشد . همین امر باعث به وجود آمدن مباحثی مختص این فضا گشته است که ما در این نوشتار سعی در شناخت مفهومی ابزار های مورد استفاده در این حوزه ، شباهت های آن با دیگر حوزه ها و مباحث مترتب بر جنگ سایبر را داریم .
در این راستا به دلیل جدید بودن این میدان ، تصمیم بر این گرفته ام تا مجموعه ای از مباحث را به صورت کلی و منظم خدمت دوستان ارائه دهم تا در آینده هر فرد مشتاق و علاقه مند به این حوزه با مطالعه آنها در یک موضوع واحد ، نگاهی جامع به مبحث جنگ سایبر پیدا کرده و سپس نسبت به مقتضیات زمان ، موارد جزئی تر در موضوعات جداگانه ارائه و مورد گفتگو قرار بگیرند . نکته قابل ذکر این است که می توانید این سلسله مطالب را مکملی برای دانشنامه رزم سایبر فرض نمایید .
در ابتدا بحث را از تعریف سلاح سایبر آغاز کرده و هر هفته مباحث تازه ای بر این جستار اضافه خواهم نمود .
معنای لغوی سلاح :
هر چیز و آلتی که به وسیله آن جنگ می کنند را سلاح گویند . سلاح ها ابزار های جنگی می باشند که به قصد ایجاد خسارت و آسیب در دشمن استفاده می شوند .
البته کاربرد هایی فراتر مانند شکار یا ایجاد اقتدار برای کسب امنیت هم برای اسلحه ها مفروض می باشند . با این حال سلاح ها با توجه به منبع قدرت منبعث از آن ، طیف گسترده ای را شامل می شوند . مثلا قوانین ایجاد شده در حوزه بین الملل می توانند به عنوان سلاح هایی برای پیشبرد اهداف و اغراض استفاده گردند . در این دیدگاه انواع مختلفی از سلاح ها در ابعاد متفاوتی وجود دارند که با پیشرفت تکنولوژی و پیچیده تر شدن جوامع و ایجاد میدان های نوینی در رزم بر تعداد آنها افزوده می شود . سلاح ها توانایی زدن آسیب به یک فرد تا تخریب یک شهر را پیدا کرده اند . در کل سلاح ها ابزار هایی هستند که با هدف تهدید کردن یا ایجاد صدمه های روانی ، کارکردی یا فیزیکی به سازه ها ، سیستم ها و موجودات زنده طراحی شده و استفاده می شوند . نکته مهم در اینجا این است که مهاجم می تواند تنها از سلاح به عنوان ابزار تهدید استفاده کند تا به اهداف خودش برسد بدون اینکه از آن برای ایجاد صدمه فیزیکی استفاده نماید و یا بالعکس بدون ایجاد تهدید و به صورت خاموش برای ایجاد صدمه های فیزیکی از آن استفاده نماید .
با این حال پنداری که از شنیدن واژه سلاح در ذهن مخاطب ایجاد می شود همان ابزار هایی هستند که در میدان های سنتی رزم زمینی ، دریایی و هوایی مورد استفاده قرار می گیرند .
در این بین ضرورت ایجادی مفهومی دقیق از سلاح های سایبری اهمیت فراوانی دارد . ایجاد مرزی مابین سلاح سایبری و آن چیزهایی که سلاح سایبری نیستند سه برآیند را منجر می شود :
1 - برآیند امنیتی : اگر ابزاری قابلیت استفاده به عنوان سلاح را ندارد اما منجر به صدمه به یک یا تعداد زیادی گردد خطر کمتری از سلاح های سایبری دارد (مثلا یک باگ نرم افزاری یک سلاح نمی باشد اما می تواند منجر به صدماتی گردد) .
2 – برآیند سیاسی : یک نفوذ غیر نظامی از منظر سیاسی آسیب کمتری نسبت به حالت نظامی آن ایجاد می کند . نفوذ های نظامی معمولا با اهداف مشخصی که می توانند به صورت ترکیبی با دیگر روش ها عمل نموده و ابزاری برای اعمال فشار و گرفتن امتیازات گردند .
3 – برآیند قانونی : اگر چیزی به عنوان سلاح تعریف گردد در اصل به این معنی است که توسعه ، نگهداری و استفاده از آن ممکن است غیر قانونی بوده و منجر به مجازات گردد .
سلاح سایبری چیست؟
کدهای کامپیوتری که به منظور تهدید یا ایجاد آسیب های روانی ، کارکردی یا فیزیکی در سازه ها ، سیستم ها و موجودات زنده ایجاد گشته اند .
گستردگی سلاح های سایبر دامنه وسیعی را شامل می شود : از سلاح های عمومی با پتاسیل تخریب کم تا سلاح های خاص با پتانسیل تخریب بالا .
پس از جنگ 1991 خلیج فارس، که نخستین استفاده گسترده از مهمات هدایت دقیق بود و این سلاح ها به طور گسترده ای دیده میشد که از آن به عنوان انقلاب یا حداقل به عنوان جزء تکنولوژیکی تغییرات نظامی تکاملی صحبت شد . تقریبا بیست و پنج سال بعد، تعدادی از تحلیل گران معتقدند که سلاح های سایبری انقلاب دیگری را در امور نظامی منجر گشته است . این ادعای بحث برانگیز، حداقل تا حدی، از تقابل بین مهمات هدایت دقیق و سلاح های سایبری الهام گرفته شده است. یکی از خصوصیات بارز سلاح های سایبر این است که دامنه استفاده از آن می تواند گسترده باشد . یعنی شما با توسعه یک سلاح ، قدرت آسیب رسانی به طیف وسیعی از سیستم ها و اهداف در مکان های گوناگون را پیدا می کنید اما مثلا یک موشک متعارف تنها قابلیت استفاده بر علیه یک مکان را دارا است .
البته شباهت بین مهمات هدایت دقیق و سلاح های پیشرفته سایبر هم قابل توجه هستند . سلاح های سایبری هم می توانند مانند مهمات هدایت دقیق دارای قابلیت بالایی با دقت عالی باشند ، زیرا اگر به خوبی طراحی شده باشند ، ممکن است فقط اهداف خاصی را تحت تاثیر قرار دهند و اثرات با دقت مناسب را ایجاد نمایند .
سلاح های سایبری، سلاح های تسلیحاتی نو ظهوری بوده و فقط برای مدت کوتاهی هست که پا به عرصه وجود گذاشته اند و اطلاعات اکثر عملیات های سایبری به صورت نسبی محرمانه اند و اخبار گسترده ای از عملکرد معمول دولت ها در این زمینه وجود ندارد. با این حال جیسون هیلی تاریخ وقوع درگیری های سایبری را به سه مرحله تقسیم می کند: "پی ریزی" ، " رشد سریع" ، و "نظامی سازی".
پی ریزی (Realization) : در این فاز درگیری های ابتدایی سایبر مورد توجه سیاست گذاران و نخبگان فنی قرار گرفت . بازه زمانی این فاز در دهه 1980 می باشد .
رشد سریع (Take Off) : ما بین سال های 1998 تا 2003 استفاده از فضای سایبر برای صدمه زدن به دشمن به شدت افزایش یافت و باعث توجه بیش از پیش به این حوزه گشت .
نظامی سازی (Militarization) : از سال 2003 تا به حال ما در فاز نظامی سازی قرار داریم . در این فاز نیروهای نظامی و سازمان های امنیتی پیشقدم شده و به عنوان بازیگر اصلی فضای سایبر در زمینه جاسوسی و ایجاد حملات مخرب تبدیل گشتند .
منابع :
- Cyber-Weapons, Thomas Rid & Peter McBurney
- UNDERSTANDING CYBER CONFLICT, George Perkovich & Ariel E. Levite
- A Fierce Domain : Conflict in Cyberspace, 1986 to 2012, Jason Healey
- The Evolution of Cyber War, Brian M. Mazanec
ادامه دارد ...
-
-
مرور توسط کاربر 0 کاربر
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.