به نام خداوند بخشنده مهربان که هرچه داریم از لطف اوست
امیدواریم لطفش رو در تدوین این تاپیک شامل همه ما بکنه
با سلام
ضعف های اساسی در کشور ما شامل سه دسته می شود که در تلاشم با کمک دوستان در سه تاپیک نگاهی مختصر ولی کاربردی تدوین کنیم
1- رسانه و تبلیغات ---------------------- تاپیک نبرد "رسانه ای و الگوی تبلیغات"
2- مدیریت منابع و نیروها ------------ تاپیک فعلی "مدیریت منابع و نیروها در صنایع نظامی"
3- الگوی آموزش و انتقال تجربه ---- تاپیک آینده " آموزش و مستندیازی کلید توسعه منابع انسانی"
درگیری های روزانه سبب کندی روند تولید مطالب شد ولی انشالله کلنگ اول این تاپیک رو با هدف نگرشی کاربردی بر مدیریت منابع و نیروها می زنیم
مدیریت منابع و صنایع نظامی
بهترین تعریف برای مدیریت عبارت از استفاده بهینه از منابع انسانی، مالی و تجهیزات موجود برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. متاسفانه تعریف درستی از مدیریت در تفکر ما وجود ندارد، مدیریت درست کلمه عام هست و از نگاه مردم یک مدیریت درست مشابه مدیریت رضاخانی و استبداد است و باوری به مدیریت برنامه ریز وجود ندارد. در شکل زیر، کیفیت مدیریت منابع در بین سیستم های نظامی متفاوت به خوبی نشان داده شده است و ثابت می کند که فناوری و تجهیزات نوین الزاما به معنای کیفیت استفاده خوب از آن نیست. در این تصویر امریکا دارای بالاترین سطح فناوری و مدیریت منابع است در حالی که ایران هنوز به بهره وری و استفاده خوبی از زیرساخت ها و فناوری خود نرسیده است. نکته ای که این نمودار را مهم می کند، بهره وری بالا در گروه های نظامی چون حزب الله، حماس و داعش است که علارغم سطح فناوری پایین به حداکثر بهره وری و استفاده از منابع خود رسیده اند. این موضوع در نبردهای داعش و تجهیزاتی که با خلاقیت ساخته شده اند یا موشک های ساده حماس در شرایط تحریم و محاصره نمود خوبی دارد. تجهیزاتی که توسط این گروه ها و بر مبنای خلاقیت ساخته شدند به تدریج در سیستم های رسمی نظامی استفاده و تقلید شد که نشان می دهد بهره وری لزوما منوط به داشتن فناوری سطح بالا نیست و در هر سطحی ممکن است.
دیدگاه های متفاوتی برای مدیریت و استفاده بهینه از منابع وجود دارد. در این بین چندین چشمه مولد و مخرب برای هر مدیریتی وجود دارد که دقیقا در مقابل هم قرار می گیرند.
چشمه های اصلی مولد و مخرب در مدیریت عبارت اند از:
· شفافیت – فساد و پنهان کاری
· آموزش – جهل مدرک گرایی
· ثبت تجارب و مستندسازی – عبرت شدن
· شایسته سالاری – گروه سالاری
· برنامه ریزی – شعار محوری
· تحقیق و توسعه – درجا زدن
· بازاریابی – انحصار و رانت
در اولین توضیح :
فساد و چشمه های مخرب را می توان به شیر آب ورودی به تاسیسات خراب نامید که با تداومش شرایط را هر لحظه بدتر می کند در حالی که با حذف آن شرایط پایدار و مدیریت تسهیل تر می شود.
آموزش کلید اصلی توسعه منابع انسانی بوده و عملکرد بهینه نیروها را تضمین می کند.
ثبت مستندات که پایه تغذیه کننده روش ها، روندها و تکنولوژی ها است و در استاندارد ایزو با این شعار شناخته می شود که یک اشتباه نباید دوبار تکرار شود.
در حقیقت تدوین تجارب و نظرات اولین گام یادگیری و پیشرفت بشر بوده است.
در مجموع عدم مدیریت منابع منجر به اتلاف منابع و از دست رفتن فرصت ها می شود. از این نظر معضل مدیریت به "فقر بر روی منابع غنی" تعبیر می شوند. چرا که در تلاش برای بدست آوردن فرصت و منابعی هستند که خود دارند.
حال باید نگاه خود را اصلاح کنیم و از میان گل های مشکلات و چالش ها ، طلای فرصت را استخراج کنیم
ادامه دارد....
مدیریت صحنه نبرد - تکمیلی
شاید درک بهتر از مدیریت صحنه نبرد را کسانی که شبیه سازهای تجاری استراتژیک (یا همان بازی های استراتژیک) کار کرده باشند را بهتر درک کنند.
این شبیه سازها اگرچه برای بازی و گیم ساخته شده اند ولی پر از نکات درس آموز برای کاربرش هستند.
معمولا در نقشه ها و طرح های تعیین شده در شبیه ساز (بازی) دو نمونه سناریو وجود دارد.
نیروهای اندک و محدود
نیروهای پرتعداد و متنوع
معمولا در نبرد های چریکی محدودیت نیرو سبب می شود تا نیروها از حداکثر کارایی خود استفاده کنند و گاها بدون تلفات و کشته ای ماموریت خود را تمام کنند.
در حالی که در نبردهای سخت که با فتح موضع خاصی همراه است، تعداد نیروها به قدری بالا هست که کیفیت افت کرده و در هر پیشروی تلفات غیرقابل اجتناب یا سخت است.
اما تلفات چگونه رخ می دهد؟ تلفات معمولا هنگامی رخ می دهد که
- درگیری مستقیم و شاخ به شاخ
- جدا افتادن نیروها از قوای اصلی
- عدم رعایت گام های زمانی و مرحله ای در تهاجم و گریز
- عدم انطباق با تهدید آنی
- عدم تمرکز بر یک هدف و ایجاد پراکندگی
خطوط کاملا آشفته درگیری علیرغم شکسته شدن دیواره دفاعی نیروهای محدود ولی چابک
در تصویر بالا و خطوط شکسته به خوبی مشاهده می کنید که علیرغم شکسته شدن دیوار اصلی دفاعی، نیروها پراکنده شده و تلفات رخ می دهد.
در این شرایط تا رسیدن به تحقق هدف، توقف حمله ممکن نیست و اگرنه هزینه های داده شده از دست می رود و دشمن سریعا خطوط خود را تعمیر و بازپس می گیرد.
در این میان حملات ایذایی برای منحرف کردن دشمن بسیار مهم می شود ولی این حملات هم خود به قتلگاه نیروها بدل می شود.
در این موارد کاربر واقعگرا می پذیرد که تلفات غیر قابل اجتناب است ولی آن را بهینه می کند.
ولی کاربر رویایی با خود می گوید کاش چند دست و ذهن داشتم که باقی جناح ها شبیه جناح اصلی مدیریت شوند.
و این جمله راز موفقیت مدیریت صحنه نبرد است.
واقعا اگر هر واحد نیروها توسط مغزی همتراز با مغز اصلی هدایت می شد، به یک باره کیفیت حملات به دشمن بالا رفته و یک حمله هیبریدی شکل می گرفت.
- حمله چریکی به نیروهای تنها
- حمله به خطوط لجستیک
- حمله به انبارها و نیروهای کارگر
- حمله به دیواره دفاعی
- تحریک نیروی مهاجم برای ورود قتلگاه از پیش تعیین شده
اینگونه با حداقل نیرو، زمان و انرژی دشمنی به مراتب قوی تر را میشد زمین گیر کرد.
در مثالی دیگر، شبیه ساز Company of Heros در ماموریت دفاع از تپه مورتین حملات همه جانبه نیروهای آلمانی به شدت باعث استیصال و تزلزل خطوط دفاعی می شود.
در حالی که دفاع از هر جناح به شدت ساده و مدیریت نیروها قابل انجام است.
اما حملات همزمان نیروهای مهاجم سبب پراکندگی آتش، عدم اولویت بندی اهداف، عدم جایگزینی با کشته ها و رفتارهای نامناسب در دفاع می شود که در نهایت سقوط خط را رقم می زند.
نقشه تپه مورتین در شبیه ساز Company of Heros
فرق کیفیت یک نیرو را در این مثال های تاریخی بهتر می توان یافت: