ارزیابی توانایی های ارتش ایالات متحده و ارتش جمهوری خلق چین در حوزه برتری هوایی
مقدمه :
در یک تعریف جامع ، ( براساس جدیدترین تعریف نیروی هوایی ایالات متحده و نمونه کوچک شده آن در آسیای جنوب غربی ، IAF) سطح کنترل آسمان که بیانگر توانایی های هرواحد سیاسی در بکارگیری قدرت هوایی برای مقابله با تهدیدات نظامی مورد تصور تعریف می شود ، شش سطح کاملاً تخصصی را در بر می گیرد .
بطور مشخص ، حوزه برتری هوایی به معنای ایجاد و تامین میزانی از توانمندی قدرت هوایی است که اجازه نمی دهد توانمندی های دشمن ، دخالت موثری در دسترسی به اهداف نظامی خودی داشته باشد .
با این تعریف بسیار موجز و خلاصه ، که بایست تببین می گردید ، مبحث اصلی را آغاز می کنیم :
ارزیابی مزیت های نسبی 2017-1996
اگر چه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده همچنان در حال سرمایه گذاری برای حفظ برتری بی سابقه خود در حوزه رزم هوایی است ، با این وصف ، روند رو به توسعه مدرنیزاسیون نیروی هوایی خلق چین و مشکلات ارتش آمریکا برای گسترش حوزه تسلط خود در حوزه ژئواستراتژیک شرق آسیا ، به شکل فزاینده ای برتری نیروی هوایی این کشور توسط چینی ها به چالش کشیده تا نتیجه یک جنگ احتمالی در روز یا هفته نخست مشخص گردد .
در طول دو دهه گذشته ، ارتش آزادی بخش خلق چین ، ( PLA) بتدریج سازمان رزم خود را از یک نیروی بزرگ اما منسوخ به یک سازمان مسلح مدرن در چهار حوزه هوایی ، دریایی ، زمینی و سایبر تبدیل نموده است . به همین دلیل مجموعه Project AIR FORCE از اندیشکده RAND طی یک مقاله پژوهشی ، ارزیابی جالبی در خصوص روند توسعه قابلیتهای نسبی ایالات متحده و چین در حوزه های عملیاتی متفاوت و در فواصل مختلف از سرزمین اصلی چین میان سالهای 1996 تا 2017 به انجام رسانده است .
برایند این گزارش نشان می دهد که اگر چه چین همچنان در حوزه های حیاتی رزم هوایی در دو بعد سخت افزار و نرم افزار و مهارتهای رزمی با ارتش آمریکا فاصله قابل توجهی دارد ، اما در همین حوزه ها در چند سال اخیر پیشرفتهای غیر قابل تصوری را به ثبت رسانده است .
علاوه براین ، گزارش فوق الذکر نشان می دهد که چینی ها نیازو قصدی برای به چالش کشیدن توانایی های ارتش آمریکا در نزدیکی سواحل سرزمین اصلی چین ندارند و به شکل روشنی ، هدف نویسندگان این مقاله ، جستجوی جلوگیری از بروز یک فاجعه نظامی است ، چرا که در صورت بروز هر حادثه ای هر دو کشور متضرر خواهند شد .
در عوض ، این ارزیابی که با استفاده از منابع باز و غیر محرمانه صورت پذیرفته است ، روند توسعه توانایی های دفاعی و فرآیند ایجاد بازدارندگی ارتش آمریکا را بررسی نموده و یک پایه و بنیان اساسی برای تجزیه و تحلیل وقایع در آینده ایجاد می نماید .
تمرکز بر روی مفهوم " برتری هوایی "
به شکل خلاصه ارتش چین براساس تجزیه و تحلیل " توانایی های ارتش ایالات متحده در حوزه ایجاد و برقراری مفهوم برتری هوایی " در شرق آسیا ، در حال برنامه ریزی جهت رسیدن به برابری نظامی با این کشور است .
به شکل تاریخی ، نیروی هوایی ارتش خلق چین ، تهدید چندانی برای همسایگانش بشمار نمی رفت با این وصف در دو دهه گذشته ، این نیرو از یک یگان مسلح به فناوری های منسوخ دهه 50 و 60 ، بسرعت تبدیل به یک نیروی هوایی مدرن شده است ، چنانکه نیروی هوایی این کشور نخستین دسته 24 فروندی از جنگنده های نسل چهارم خود را به سال 1996 وارد سازمان رزم خود نمود ، در حالی که اکنون بیشتر از 700 فروند از این جنگنده ها را در اسکادران های رزمی خود مورد استفاده عملیاتی قرار می دهد . با این حال ، ایالات متحده ، بسرعت جنگنده نسل پنجم خود را به موجودی نیروی هوایی اضافه نموده و این بدان معنی است که ناوگان نیروی هوایی این کشور ، همچنان بزرگتر و پیشرفته از نیروی هوایی چین باقی خواهد ماند .
با این وصف ، عوامل جغرافیایی ، بعنوان یک عامل متعادل کننده در برابر مزیت کمی و کیفی نیروی هوایی ایالات متحده همچون سد محکمی قرار دارد و به شکل طبیعی ، نیروی هوایی ارتش خلق چین از این مزیت قابل توجه در یک بحران احتمالی در جنوب شرقی وشرق آسیا بهره برداری خواهد نمود .
بدین معنی که نیروی هوایی چین بدلیل وضعیت ژئو استراتژیک منطقه ، می تواند از پایگاه های هوایی بیشتری استفاده نموده و طبیعتاً از پرنده های رزمی بیشتری برای ایجاد برتری هوایی بهره ببرد . علاوه براین ، بدلیل پراکندگی این پایگاه ها ، حمله و انهدام زیرساختهای بشدت حفاظت شده نیروی هوایی چین برای پیکان تهاجمی ارتش آمریکا سخت تر بوده و در نهایت ، ریسک حمله پایگاه های هوایی چینی ها در داخل سرزمین اصلی چین ، موجب عکس العمل غیر قابل انتظار مقامات ارشد پکن و استفاده از پتانسیل موشکی برای پشتیبانی از عملیات هوایی خواهد شد .
حال سئوال این است که روند تکامل مفهوم برتری هوایی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و نیروی هوایی خلق چین ، تحت تاثیر چه عواملی ( شرایط محیطی ) قرار گرفته است ؟؟
برای پاسخ بدین سئوال ، پژوهشگران ، چهار پیش بینی را در قالب دو سناریو در یک بازه زمانی زمانی 22 ساله (2017-1996) در فواصل مختلفی از سرزمین اصلی چین مورد بررسی قرار دادند.
1- حمله ارتش چین به جزیره تایوان
2- جنگ بر سر تسلط بر مجمع الجزایر اسپراتلی
برای نیل به هر کدام از این دو سناریو ، سازمان رزم نیروی هوایی ارتش ایالات متحده محاسبه گردید ( 72 وینگ هوایی ) . نخستین هدف بیشتر بر حفظ حضور مستمر نیروی هوایی در آسمان منطقه واحدهای مدافع (تایوان) است که به نظر می رسد توان رزمی فوق الذکر برای به عقب راندن و از کار انداختن نوک پیکان تهاجمی نیروی هوایی چین کافی باشد . دومین انتخاب ایالات متحده برای دستیابی به برتری هوایی ،انهدام تعداد مشخصی از جنگنده های رزمی نیروی هوایی چین به منظور متقاعد نمودن فرماندهان ارشد ارتش چین به ترک مخاصمه بوده که طبق برآوردها ، این رقم به 50 درصد توان رزمی نیروی متخاصم می رسد که در شبیه سازی ها ، روی آن تمرکز شده است . در خصوص سناریوی دوم ، محققان معتقدند که ایالات متحده برای دسترسی به اهداف مورد نظر خود می بایست بدون تاخیر ، در یک بازه زمانی 7 روزه و 21 روزه ، برتری هوایی را برفراز میدان نبرد ایجاد نماید .
داده های ورودی این شبیه سازی شامل پارامترهایی نظیر گونه های مختلف پرنده های رزمی در دسترس ، تعداد کل پرنده های رزمی در دسترس ، نوع و تعداد پرنده های رزمی درگیر ، ماهیت اثر بخشی موشکهای هوا به هوای مورد استفاده در رزم هوایی ، تعداد و گونه های مورد استفاده ، موقعیت استقرار پایگاه های هوایی ، تعداد خدمه با مهارت بالای در دسترس ، زمان پرواز از مبداء بسمت منطقه درگیری بود .
البته این محققان تعدادی از داده های کمی مورد نیاز را پس از بررسی روند آموزش خدمه هوایی در نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در این معادله قرار دادند . نتایج بدست آمده ، عمدتاً مزیت چندانی برای پیش بینی دقیق نتایج یک درگیری تمام عیار هوایی در این منطقه در بر نداشت ، در عوض ، این داده ها یک تصویر کامل را از وضعیت در حال تحول دو نیروی هوایی در اختیار پژوهشگران قرار داد و اثبات نمود که برای در اختیار داشتن یک برآورد درست از توان رزمی دشمن ، بویژه جهت و سرعت تغییر توانایی ها ، شبیه سازی های خاصی می بایست هر ساله انجام پذیرد .
ادامه دارد ...............
پی نوشت :
1- منابع درانتهای تاپیک معرفی خواهند شد .
2- تاپیک مرتبط با این موضوع پایان خواب بلند اژدهای سرخ
این مجموعه با صرف زمان ترجمه شده است ،
بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .
در غیر اینصورت ، برداشت کننده ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
:rose: مترجم( با اندکی تلخیص) : MR9 :rose:
بسم الله الرحمن الرحیم
از زمان آغاز به کار حزب کمونیست در چین در سال 1949 شوروی سعی کرد حمایت های گسترده تسلیحاتی از این کشور بکند. بخصوص در زمان جنگ کره و با تحویل جنگده های میگ 15 باعث کاهش تاثیر گذاری بمب افکن های استراتژیک آمریکایی در این جنگ شد.
چینی ها از فرصتی که روس ها در اختیار اونها گذاشتند سعی کرد بهترین استفاده را بکند و محصولات کپی شده را خود به طور گسترده به فروش برساند.
بعد از فروپاشی شوروی در سال 1991 چین به برخی محصولات پیشرفته این کشور مثل سوخو 27 و سوخو 30 که دو موتوره بودند و از قابلیت اطمینان و امکانات پروازی بیشتری بودند علاقمند شد و با نمونه برای از آن ها جنگنده های جی 11 و جی 16 و جی 15 را ساخت.
اما مطالعات موسسه رویال یونایتد سرویس نشان می دهد الان دیگه چین برای توسعه صنایع هوایی خود به روسیه نیاز ندارد و از این کشور جلو زده.
به گفته تحلیل گران چین از وضعیت وابستگی به محصولات روسی عبور کره و الان توانایی دارد در بسیاری از زمینه های تولید جنگنده و سنسورها از روسیه بهتر عمل کرد. و با توجه به کاهش بودجه نظامی روسیه و ضعف های ساختاری صنعتی بعید هست روسها بتوانند این فاصله را پر کنند.
هر چند همچنان چینی ها موتورهای توبوفن را از روسیه وارد می کنند اما سرمایه گذاری کلان آنها در موتورهای WS-10 و WS -15 نشان دهنده تلاش انها برای پیشی گرفت از روسیه در این جهت است.
موتور ws10
دلایل پیشرفت چین در زمینه تولید جنگنده در مقایسه با روسیه را می توان به صورت زیر دانست:
1- بودجه نظامی چین که بیش از 2 برابر بودجه روسیه هست.
2- گسترش صنایع الکترونیک غیر نظامی در این کشور که خیلی از تکنولوژی های غربی را توانسته وارد چین بکند.
3- سرمایه گذاری زیاد چینی ها برای جاسوسی صنعتی و مهندسی معکوس
4- تحریم های غرب بر ضد روسیه که اجازه دسترسی روسیه به برخی سنسورها را نمی دهد.
البته به این معنا نیست که ارتش چین از برتری کامل در مقابل روسیه برخورد دار هست بلکه روسها با تولید محصولاتی ماننده میگ 31 توپولف 160 و 22و سوخو 25 محصولاتی را تولید کردند که در چین هیچ معادلی ندارد و از طرفی شرکت انها در جنگ روسیه و تقابل با فن آوری های غربی یک تجربه و مزیت غیر قابل انکار برای انها فراهم کرده. این در حالی این که تجربیات ارتش چین در این زمینه صرفا به برگزاری مانور با سایر یگان ارتش خودش محدود می شود. همچنین روسها در زمینه صادرات جنگنده بسیار موفق تر عمل کردند.
میگ 31 و توپولوف 160 از شاهکارهای شوروی و جنگ سرد
با توجه به فرسوده شدن ادوات نظامی که کشورهای متحد شوروی از این کشور خریداری کردند و به دنبال محصولات غربی هم نیستند به وضوح تمایل انها برای بروز رسانی ادوات خود با تجهیزات چینی به جای روسی قابل مشاهده هست .
دلایل برتری جنگنده های چینی
1- استفاده گسترده از مواد کامپوزیت : نسل های جدید جنگده های جی 11/جی 15/جی 16 به طور واضح از مواد کامپوزیت بیشتری نسبت به همتایان روس خود بهره برده اند و این مسئله باعث کاهش وزن و افزایش مانور پذیری انها می شود و از طرفی شرکت شیان چین با کمک چاپگرهای ه بعدی و مواد کامپوزیت توانسه قطعاتی برای هواپیمای Y-20 تولید کند .
Y20 هواپیما ترابری چین
2- رادارهای ارایه فازی فعال : توانایی ردیابی دشمن و تحت نظر گرفتن اون یک برتری تعیین کننده برای هر خلبان در جنگهای هوایی هست. برای همین یک رادار با تکنولوژی برتر می تواند مزیت های زیادی فراهم کند
رادار IRBIS-E نصب شده روی جنگنده سوخو 35 روسیه یک رادار بسیار پر قدرت هست که گفته شده جنگنده ای مثل اف 16 را می تواند از فاصله بیشتر از 250 کیلومتری شناسایی کند اما استفاده از ابلیت های این رادار سبب می شود که در همان ابتدا حضور آن افشا شود.
چون این رادار یک رادار ارایه فازی غیر فعال است . اما رادارهای ارایه فازی فعال می توانند دقت بیشتر و روشهای جستجوی بهتر را برای خلبان فراهم کنند. اما بزرگترین مزیت رادارهای ارایه فازی فعال دشوار بودن تشخیص حضور آنها می باشد.
ایالات متحده بیشتر از دو دهه هست که از رادارهای ارایه فازی فعال در ناوگان خود استفاده می کند و این در حالی است که روسیه دو رادار برای پکفا و میگ 35 توسعه داده بررسی رادار جنگنده میگ 35 نشون میده که هنوز از بلوغ کافی برخوردار نیست ( شاید برای همین مصری ها دنبال این هواپیما نرفتن) و برای رادار پکفا هم اطلاعات خاصی تا به حال ارائه نشده و این در حالی است که چینی ها روی جنگنده های های خود به طور گسترده در حالت استفاده از رادارهای ارایه فازی هستند و با توجه به جاسوسی هایی که چین از صنایع غربی کرده احتمالا این رادارها در برخی مشخصات مشابه نمونه های غربی عملکرد خواهند داشت. هر چند چین تا به حال از قابلیت ههای راداری ارایف فاری خود مطالبی منتشر نکرده.
جدیدترین رادار ارایه فازی چین به رادارهای پهلو نگر دقت کنید
3- موشک های هوا به هوا : وجود یک موشک با توانایی جنگ BVR به طور واضح قدرت نیروی هوایی را در درگیری با اهداف دور دست افزایش می دهد.
چینی ها دو موشک را برای این منظور در دست توسعه دارند اولین موشک PL12 هست که عی شد در اون از موشک AIM120C نمونه برداری بشه این موشک توانایی های بالاتر از موشک R 77 روسیه دارد . و موشک بعدی موشک PL15 هست که در اون سعی شده از موشک AIM120D نمونه برداری شود . همچین این کشور یک موتور دوپالسی برای این موشک طراحی کردند که در نزدیکی هدف هم بتواند سرعت خود را حفظ کند.
موشک پی ال 15 موشک pl10
هر چند روسیه موشک های دوربردی مثل R33 و R37 هم در اختیار دارد که در ایالات متحده و چین نمونه های عملیاتی برای اونها وجود ندارد.
موشک r33
زمانی روسیه با تولید موشک R73 رهبری دنیا در زمینه موشک های حرارتی کوتاه برد را در اختیار داشت اما الان با توجه به تولید موشک های جدید PL10 و AIM9X در چین و ایالات متحده که مجهز به تکنولوژی تصویر ساز هستند روسیه هیچ معادلی در اختیار ندارد.
4- تولید هواپیماهای رادار گزیر: هرچند خیلی اعتقاد دارند که جنگنده جی 20 چینی توانایی هایی برای رقابت با اف 22 در اختیار ندارد اما واقعیت این هست که جی 20 اولین جنگنده نسل 5 هست که در خارج خاک امریکا توسعه پیدا کرده .
جنگنده پکفا با اینکه به نظر می رسد از قابلیت مانور زیادی برخوردار است اما دارای ضعف هایی هم هست.
ورودی هوا و سطوح کنترل کننده بزرگ و طراحی محل قرار گیری خلبان و نحوه استقرار موتور و همچین نحوه قرار گرفت IRST همه باعث افزایش سطح مقطع این هواپیما می شود. و این مسئله سطح مقطع ان را بالا از اف 35 و اف 22 کرده . این هواپیما احتمالا از کیفیت ساخت بالایی برخوردار خواهد بود اما سطح مقطع اون از جی 20 هم بیشتر است.
عکس های منتشر شده از جی 20 نشان می دهد دولت چین به مراتب تلاش های بیشتری برای بهبود مشخصات این هواپیما انجام داده.
هر چند طرح جنگنده جی 31 چینی هم گسترش خوبی داشته و معلوم نیست که عملیاتی میشه یا نه
5- مهمات دقیق: در جنگ های نوین این ایده مطرح شده که مناسب تر است هدف با یک یا دو بمب دقیق مورد اصابت قرار بگیرد تا اینکه با یک بمب بزرگ با قدرت تخریب زیاد به هدف حمله کرد.
از طرفی تصاویر منتشر شده از جنگ سوریه نشان می دهد که تسلیحات روسی فاقد دقت زیاد در هدف قرار دادن سوژه ها هستند و این یا به دلیل ضعف سیستم گلوناس هست و یا هم به دلیل اینکه روسیه نتونسته یک غلاف هدفگیری مناسب برای جنگنده های توسعه بدهد. و این باهث شده در برخی موارد خلبان های روسی برای حمله به اهداف مدتی بالای ان پرواز کنند که به خوبی بتوانند هدف را شناسایی کنند و یا از بمب های هدایت تلویزیونی که نیاز به اپراتور هدایت کنند در SU24 و SU34 دارد استفاده کنند.
درمقابل گزارش هایی در دسترس هست که نشان می دهد چینی ها به گسترده موفق یه ساخت غلاف های هدف گیری برای جنگنده های خود شده اند و از طرفی مهمات کوچک که دقت زیادی هم دارند را توانسته اند با این غلاف ها هماهنگ کنند.
جدیدترین پاد هدفگیری چین
6- توسعه پهبادها: پهبادها ابزار ارزشمندی برای درگیری ها هستند شاید برخی از انها گران باشند اما اکثر انها هزینه عملیاتی پایی دارند و با توجه به استفاده از هوش مصنوعی در این قرن استفاده از انها در جنگ ها بیسار گسترده تر خواهد شد و حتی در برخی ماموریت ها جای هواپیماهای با سرنشین را هم خواهند گرفت.
چین در دهه گذشته سرمایه گذاری بسیار زیادی در امر پهبادها کرده و بازار خوبی هم به دست اورده و الان طیف زیادی از انواع پهباد ها را تولید می کند.
روسیه هم توانسته پهبادی مثل اوران را تولید کنه مه در سوریه و اکراین عملکرد قابل قبولی داشته و از طرف روی طرف اوختیک هم کار می کند ام به وضوح محصولات این کشور در حال حاضر از محصولات کشورهای مثل ترکیه و چین تنوع کمتری دارد.
برخی از پهباد های رزمی چین
منبع