elo

Members
  • تعداد محتوا

    774
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    25

پست ها ارسال شده توسط elo



  1. سلام علیکم



    یک پاراگرافی را برای جنابعالی نقل می کنم از قول یکی از فرماندهان سپاه ( در کتابی که معرفی می کنم اسمی از ایشان آورده نشده ) وضعیت ما را در سال 1365 ( تقریباً سال میانی جنگ ) مشخص می کند . همین عبارت را در تحلیل ها مد نظر قرار دهیم ، عمق عدم توازن استراتژیک را درک خواهیم کرد

    ترجمه برای سال 95 : برخلاف تصورات ، دشمنان ما ، از تجارب ما بخوبی درس گرفتند

    این که بنده به مناسبتها و به شیوه هایی گوناگون عرض می کنم ، این تجربه ها وجود دارد و وضعیت فعلی را در حوزه سخت افزار و نرم افزار ( تجهیزات و نیروی انسانی ) رضایت بخش احساس نمی کنیم ، مطالعه و بررسی این تجارب هست این وضعیت را ما یکبار در طول دفاع مقدس تجربه وضرر آن را بطور کامل مشاهده کردیم .


    سلام
    استاد عزیز!
    ما ملتی هستیم که متاسفانه هیچگاه از اشتباهاتمان درس نگرفتیم، دانشی نیندوختیم و توشه ای برنداشتیم!
    پیروزیهایمان دچار غرورمان کرد و شکستهایمان را با هزاران ترفند سیاه و سفید مخفی کردیم و اشتباهاتمام را با هر بیانی توجیه کردیم
    در مقابل دشمنان و بدخواهان از لحظه لحظه پیروزی و شکست ما درس ها آموخت، وما و کشورمان و مردممان و سرمایه مان میدان تمرین و آموزش مجانی دشمنان شدیم بی هیچ بهره ای برای خودمان
    باشد که امروز بیدار شده و بخود آییم

    ارتباط چندانی به موضوع ندارد، یک سوالی که میتونه عمق فاجعه رو نشون بده، اگر صدام، امروز با همان ارتش سال 67 خود، حی و حاضر بود و به ما حمله می کرد، نتیجه چه می شد؟
    در سه بعد هوایی، دریایی و زمینی مقایسه بکنید.


    راستش هدفم این بود که در پایان به پرسشی برای همچین سوالی برسیم که شما اینجا مطرح کردین
    البته نه دقیقاً با این محتوا ولی چیزی در همین مایه! چه خوب که سوال آخر اول مطرح شد
    ببینن در نهایت امر پاسخمون یه این پرسش تامل برانگیز چه خواهد بود؟!!



    اولا اهمیت راهبردی زمینی که عراق در جبهه ی جنوب از ما گرفته بود به هیچ وجه با زمینی که ما می توانستیم _ بر اساس راهبرد پیشنهادی شما _ در جبهه ی شمالی از عراق بگیریم ؛ قابل قیاس نبود. زمین خوزستان از هر لحاظ ارزش راهبردی بالاتری از زمین کردستان عراق داشته و دارد. وجود منابع زیر زمینی فراوان از جمله نفت دسترسی به سواحل وسیع دریای آزاد (چیزی که آرزوی دیرینه ی عراق بود!) و... از جمله مهمترین پارامترهای برتری زمین جنوب به جبهه ی شمالی

    .
    [/right]


    ببینیددوست عزیز! بحث بر سر اهمیت شمال و جنوب نیست، ماجرا هم برای بذهه اول دوم وچهارم جنگ نیست که الزاماً منطقه نبرد میدان بازی مشخص بود
    صحبت فقط درباره بازه زمانی و برهه سوم جنگ و ورود ما به خاک عراقه، اونجایی که از آغاز بحث چرایی لزوم ورود به خاک عراق پیش میاد ودرادامه بحث مناسترین جبهه برای احقاق هدفها و شعارهای مطرح شده
    اینجاست که بین فرماندهان سپاه و ارتش اختلاف نظر پیش میاد، جلوتر که میریم و درجنوب تقریباً به بن بست کامل میرسیم بین خود فرماندهان سپاه هم بحث لزوم تغببر جبهه حملات پیدا میشه و اینبار عده ای از عزیزان جبهه شمالی رو پیشنهاد میکنن
    هدف ما بررسی این راهکارهاست که انشا الله در جایگاه خودش بهش میپردازیم


    باشد که همه عزیزان با دانششون مارو در این زمینه یاری کنن
    اگر کس دیگری از دوستان در باره پرسش مطرح شده اول تایپیک مطلبی ندارن در ادامه بحث رو با پاسخ به اون شروع کنیم



    پاسخ به:
    گنگ ترین و مبهم ترین موضوع جنگ هشت ساله(دسته کم از دید فرماندهان ارتش ایران)
    • Upvote 9
    • Downvote 1

  2. سلام علیکم


    والا بنده به هیچ عنوان قصدندارم ارتش عراق را بزرگتر از آنی که بود ، جلوه دهم ، صرفاً معتقدم باید هر دوطرف را دید . باکوچک کردن دشمن ، نمی شود تحلیل درستی از شرایط را داشت . عراق از سال 1982 ( فتح خرمشهر ) برای جنگ برنامه ریزی داشت و ازهمه توان خودش استفاده کرد (این مساله را هم فرماندهان سپاه ، هم عزیزان ارتش ، بارها و به شکل های مختلف بیان کردند )

    هدف این هست که اگر خودمان را می بینیم و تحلیل می کنیم ، یک نگاهی به خودمان از دید دشمن هم داشته باشیم . این شکلی تحلیل ها معقولانه تر هست و به هیچ عنوانی ناقض حس وطن دوستی نخواهد بود

    باسلام دوباره
    بدون شک باید این مقوله تزریق شده توسط تعدادی فیلم آبکی سینمایی که ارتش عراق مجموعه ای از چلمنگهای ترسوی دست و پاچلفتی کودن نادان بود که یه پسربچه نوجون با آفتابه پلاستیکی نصفشونو اسیر کرد اونیکی با لوله اگزوز اون یکی نصفشونو!!! از ذهنها پاک کرد و به بررسی واقعیات اون برهه پرداخت

    درضمن:
    اگر امکانش براتون هست عنوان تایپیک رو هم از ”تاریخ معاصر نظامی ایران از دریچه ای دیگر” به ”جنگ هشت ساله ایران و عراق از دریچه ای دیگر ” تغییر بدین تا با کلیلت مباحث همخوانی بیشتری داشته باشه به امید اینکه مباحث متمرکز تر و تخصصی تر پیش بره، البته در برخی جاها فلاش بکهایی به گذشته یا فست فورواردهایی به آینده خواهیم داشت که جهت بهتر بیان شدن مطالب خواهد بود

    بینهایت سپاسگذارم
    • Upvote 5
    • Downvote 1

  3. با سلام مجدد
    آخر جنگ زمانی که جبهه جنوب به بن بست رسیده بود تازه فرماندهان به این عرض بنده رسیدن و سعی در کشوندن جبهه به شمال داشتن. اما اگر این کار اول جنگ انجام شده بود ما شاهد جنگی کوتاه تر با خسارات بسیار کمتر بودیم. حالا نکته اینجاست که چرا اول جنگ این کار رو نکردیم؟!
    به عقیده ی بنده اگر ما همون اول زرهی رو در جنوب بکار می بردیم و با بالگرد های هجومی و پشتیبانی هوایی و ضد هوایی یک استراتژی دفاع انعطاف پذیر رو به نمایش میذاشتیم،
    نیروی دریایی عراق رو محاصره ی دریایی می کرد و دروازه های صادرات عراق رو می بست،
    حملات رو متمرکز در جبهه ی شمال می کردیم جنگ خیلی زودتر از اینا به پایان می رسید.

    با سلام
    کلیات صحبتتون درباره کاستن از هزینه های زمانی،انسانی و مادی جنگ رو با اتخاذ تاکتیک و استراتیژی مناسب قبول دارم و باهاتون هم عقیده ام اما به این سادگی که شما نوشتین نبوده و نیست، حتی امروزه هم چنین توانایی نیست
    درضمن محاصره کامل عراق و جلوگیری از صادرات و وارداتش هم عملاً با بودن وپشتیبانی اردن، مصر، کویت وعربستان غیر ممکن و حتی غیر محتمل بود کما اونکه عراق در وضعیت تقریباً شبه محاصره دریایی قرار داشت اما صادرات و وارداتش رو از طریق کشورهای فوق الذکر ادامه میداد
    هدف اینه که تحلیل کنیم کجا؟ چرا؟ چگونه؟ و چه ایرادهایی داشته ایم؟ و راهکارهای محتمله و جایگزین مناسب پیش رو چی میتونسته باشه




    پی نوشت:
    دوست عزیز MrArhzگرامی!
    اومدم مثبت بدم بهتون متاسفانه دستم اشتباهی خورد به منفی!
    امیدوارم به بزرگواری خودتون ببخشین و حلال کنید به هیچ وجه قصد منفی دادن نداشتم چون ابداً نوشته شما استحقاق منفی رو نداشت برعکس مثبت میخواستم بدم که متاسفانه اینطور شد
    بازم پوزش میخوام
    • Upvote 4
    • Downvote 1

  4. سلام علیکم

     
    به هیچ عنوان این شکلی نبود - بعنوان مثال هوانیروز ارتش عراق در اوایل سال 1367 ، یک گردان کامل پیاده  جمعی لشکر 21 حمزه را در ارتفاعات سومار ، با هلی بورن ، قیچی کرد و همه نفرات از جمله یکی از منسوبین را به اسارت گرفت . نفرات این گردان تا سه سال مفقود الاثر بودند و تازه بعد ازاین مدت ، توسط صلیب سرخ ثبت نام شدند .

     

     



    استاد گرامی سلام
    ضمن پوزش مجدد
    بحثی که دوستمون بعنوان یک ابهام عنوان کردن بدون شک وجود داشته و داره، موافقین و مخالفین در سطوح مختلف فرماندهی هم هرکدام ادله و منطقهای نظامی خودشونو دارن
    جنگ هشت ساله رو از منظرهای گوناگون میشه تقسیم بندی کرد
    که شامل دوره های مختلفی میشه اما اگر بخوایم ساده ترینشونو عنوان کنیم به چهاردوره کاملاً متفاوت تقسیم میشه
    دوره اول دوره هجوم سراسری. عراق و پیروزیهای اونها تا تثبیت مناطق تصرف شده و جنگ و گریز و دفاع توام با عقب نشینی های مکرر ما بحساب میاد
    دوره دوم از آغاز حملات بزرگ ما تا بیرون رادندن دشمن از. بیشتر. مناطق اشغال شده منهای چند بخش کوچیکه
    دوره سوم دوره ورود ما بخاک عراق و عملیاتهای برونمرزیه
    ودوره چهارم که باز قدرت گرفتن عراق و چندیدن. شکست بزرگ برای ما
    البته تقسیم بندی های تاکتیکی و فنی و دقیقتری هم هست که انشا الله در جایگاه های خودشون بهشون میپردازیم
    در دو دوره اول ما بناچار در زمینی بازی میکردیم که عراق انتخاب کرده بود
    طولانی ترین دوره از لحاظ زمانی دوره سومه که ما از مدافع به مهاجم تبدیل شدیم(البته فقط بصورت کلی وگرنه دشمن هم تهاجمهای بسیاری در همون برهه داشت بالاخص استراتیژی موسوم به دفاع متحرک)
    و دوره چارم که باز زمین بازی رو دشمن معرفی کرد
    تمام مباحث حول و حوش تعیین زمین بازی و میدان نبرد در برهه سوم جنگه، جایی که ما وارد خاک دشمن شدیم
    همه سوالها مربوط به اونموقع است
    درباره برتری هوانیروزو اون مطلب هلی بورن که فرمودین و خودتون هم سال واقعه رو بیان کردین:
    بدون شک در بحث هوانیروز چه تهاجمی و چه ترابری ما تا اواخر جنگ برتری مطلق نسبت به عراق داشتیم، اون قدرت گرفتن توان ترابری بالگردی عراق، برمیگرده به زمانیذکه اونها از ضعف بازی سیاسی ما نهایت استفاده رو با بازی حساب شده سیاسیشون بردن و بالگردهایی که اختصاصی برای ما قرار بود ساخته بشه تحویل گرفتن و بر ضد خودمون استفاده اشون کردن اونهم درسالهای پایانی جنگ

    درباره جغرافیای سرزمینی عراق در مرز مشترکشون با ما و تاثیرش بر انتخاب میدان تبرد:

    • Upvote 9
    • Downvote 1

  5. به نام خدا

    با سلام

     

    به نظر بنده ضعف ما در طول جنگ نه عف تسلیحاتی بلکه بیشتر ضعف فرماندهی بود. ما در حتی در استراتژی دچار اشتباه بودیم. جایی که باید دفاع می کردیم حمله ی کردیم. جایی که باید حمله ی می کردیم دفاع!
    ارتش عراق از یک توان زرهی عالی بر خوردار بود به همین جهت دشت های جنوبی رو برای حمله انتخاب کرد. اما ما که زرهی مون مثل عراق نبود باید همینی که هست رو هم در جبهه های جنوبی برای دفاع بکار می بستیم. البته در یک زمینه که ما برتری مطلقی نسبت به عراق داشتیم اما چندان از اون استفاده نکردیم هوانیروز بود!
    به نظر بنده ما باید در جبهه های جنوبی با زرهی و بالگرد های هجومی و در کل نیروهای سنگین یک دفاع انعطاف پذیر ( برای جلو گیری از تلفات) بکار می بستیم و برعکس در جبهه های شمالی باز با کمک گرفتن از هوانیروز و استفاده از نیروهای سبک حمله می کردیم.
    در کوهستان های جبهه ی شمالی زرهی عراق بدرد نمی خورد از طرفی عراق توان هلی بورن چندانی هم نداشت و از طرفی جو مردمی هم علیه حزب بعث بود و ما میتونستیم از این استفاده کنیم کهری که اونا اوایل جنگ کردن.
    از طرفی ما با بالگر دهای ترابری مون متونستیم خیلی سریع در اونجا نیرو های سبکمون رو جابهجا کنیم و عملیات انجام بدیم.
    با پیشروی در خاک عراق و تحدید شهر های سلیمانیه، کرکوک، اربیل و یا حتی موصل خیلی زود تر می شد عراق رو وادار به تسلیم کرد.
    هیچ نیازی هم به رو به رو شدن با زرهی عراق و فتح بصره نبود و با توجه به اینکه نیروی دریایی راه آبی عراق رو میتونس ببنده هیچ توجیهی هم نداشت.

    سلام
    مطالب و موضوعات بسیار مهمی رو مطرح کردین که دست برقضا جزو مسایل و مباحث مطروحه در سطوح عالیه نظامیه
    حالا جدای از اینکه موافقین و مخالفین هرکدام دلایل و مستندات خودشون رو دارن
    بدون شک یکی از مهمترین مسایلی رو که انشا الله مورد بررسی قرار خواهیم داد همین مقوله خواهد بود
    • Upvote 4
    • Downvote 1

  6. مسئله ای که سالهاست در مورد جنگ ذهن من رو به خودش مشغول کرده و شاید برعکس ظاهر واضحه ای که داره به نظرم عجیب ترین مسئله جنگ در بعد عملیاتی هستش اصرار ما به جنگیدن در مواضع دشمن بود.
    بخوام واضح بگم در تمام جنگ این عراق بود که میدان نبرد رو برای ما مشخص کرد نه ما. اگه عراق به جنوب و خوزستان حمله میکرد ما هم در جنوب درگیر میشدیم. اگه به کردستان حمله میکرد ما هم در کردستانمیجنگیدیم و ...
    شاید الان بگید خوب حمله رو اونا شروع کردن و برای همین هم طبیعی که ما مقابله به مثل میکردیم ولی منظور من اینه که در جنگ خصوصا بعد از رکورد در جبهه ها جنگ تقریبا در محور جنوب خلاصه شد و در سایر محورها جنگ عملیات های کوچک ما کار خاصی نکردیم.
    حالا بیایم فرض کنیم در زمانی که مثلا جنگ در جنوب به حالت رکود در میومد و دو طرف منتظر عکس العمل طرف دیگر نبرد بودن ما محور اصلی تهاجماتمون رو عوض میکردیم .
    مثلا از خوزستان تمرکزمون رو در جنگ در مناطق غربی میزاشتیم یا از سمت اذربایجان غربی و کردستان جنگ رو به شمال عراق میکشوندیم. چند تا فایده داشت.
    اگه به نقشه عراق و ایران نگاه کنیم میبینیم که بغداد در فاصله بسیار نزدیکی از شهرهای غربی ایران قرار داره و هیچ شهر بزرگ و مهمی هم بین این دو نقطه نیست. اگه تمرکز رو نقاطی غربی میرفت بغداد به خطر میفتاد . میدونم پدافند و افند در اون مناطق چند برابر جنوب بود ولی شملا فقط بار روانی این حمله رو در نظر بگیرید که به خطر افتادن پایتخت چه عواقبی داشت.


    با سلام و سپاس از مشارکتتون

    دو مقوله ای که بیان کردین جزو مسایلیه که حتماً در تحلیل ها و بررسی ها بهشون میپرداریم
    هم بنحوی مشخص کردن میدان نبرد و هم دلیل بر اصرار به کار در جنوب که اون مبحث اول هم تا حدودی نشات گرفته از دومیه
    البته کاملاً هم اینطور نبوده که عراق برای ایران میدان عملیات رو مشخص کنه، در موارد عملیاتهای محدودتر و کوچکتر این مساله اصلاً صدق نمیکنه
    برای پیش مطالعه شما توان بسیار پایین مهندسی رزمی و لجستیک ما دربرابر توان لجستیکی و مهندسی رزمی بسیار بالای عراق رو هم مدنظر قرار بدین تا انشا الله در جایگاه خودش بهش اشاره بکنیم
    • Upvote 3
    • Downvote 1

  7. سلام و خدا قوت
     
    بسیار کار مبارکی است اگر انشاالله صورت بگیرد.
     
    اما بسیاری از موضوعات پیشنهادی مطرح شده در بالا توسط دوستان جنبه سیاسی اش  غلبه داره. خصوصا اینکه خیلی از موارد اطلاعات کافی منتشر نشده و هر کس از مشرب فکری و سیاسی خودش قطعات گم شده رو می سازه.
     
    ثانیا خوبه که خودتون یک مورد رو به صورت نمونه شروع کنید ، و بعد از روی اون نمونه و با تکمیل اون بقیه مباحث جلو بره. مثلا مباحث فنی تر عملیات رمضان

    بحثهایی مثل اینکه وای مسئولین چرا فلان می کنند، در صورتی که حتی اعتبار منابع داشته باشه، مال اینجا نیست. در مقابل این حرفهای احساسی تنها می توان جواب احساسی داد، چون اصلا گزاره ای برای بررسی ندارد. در مقابل همین رو میشه تبدیل کرد به گزاره هایی که قابل بررسی باشند. مثلا اینکه «علت اینکه فلان مسئول، فلان رفتار را کرده چه بوده.» خواشها و واقعا سعی کنیم این تاپیک رو از بحثهای احساسی و خالی کردن دل و جنگ و جدل بی فایده دور نگه داریم وگرنه هیچ فایده ای نداره.


    سلام
    ممنون از مشارکتتون
    درباره سیاسی نشدن تمام تلاشم همین خواهد بود، من هم مثه همه دوستان دیگه دارای گرایشهای سیاسی، ملی و مذهبی هستم اما تلاش میکنم که در این مبحث اونها رو دخیل نکنم و انتظار دارم دوستان هم به همینگونه عمل کنن
    یعنی فراموش کنیم به کدام تفکر سیاسی گرایش داریم، حتی گرایش ملی میهنی و باور دینیمون رو برای تحلیل کنار بگذاریم وفنی، علمی و منطقی تحلیل کنیم
    بدون شک خییلی از عملکردهای ما در جنگ با حذف فاکتورهای مذهبی، بی معنی و غیر قابل تحلیل میشن که منظورم ابداً اونجا نییست، بعنوان نمونه شهادت یکی از باورها و اجزای جدا ناشدنی دین اسلام و بالتخص مکتب عاشورایی شیعه است منتهی ”شهادت ” با ”مفت به کشتن” دادن زمین تا آسمون فرق داره! و نیازمند بررسیه

    درباره عملکرد مسئولین هم تمام تلاش خواهد شد از نام بردن و اشاره مستقیم پرهیز بشه(الا جایی که واقعاً نیاز باشه و اونهم بدون توهین و تخریب) منتها با موضع شما درباره مطرح نکردن سوال ایراد عملکرد مسئولین مخالفم چرا که متاسفانه یکی از بزرگترین ایرادهای ما در این برهه حساس زمانی هشت ساله تصمیمات نادرست و گاهاً حتی خودسرانه فردی بجای تصمیم سیستماتیک قانونمند بوده و نیاز به بررسی داره
    شما نمیتونین عملیاتهایی مثه رمضان و کربلای پنج رو بدون درنظر گرفتن چنین مسایلی تحلیل کنین
    هرچند باید بکوشیم سوالهای مطرحه و تحلیلهامون بدون حب و بغض و پیشداری باشه
    • Upvote 7
    • Downvote 1

  8. یک امر ساده ای رو اشاره کنم که در این عکس معلوم بهش کم لطفی شده.در جنگ تموز وقتی نیروهای حزب الله یک موشک ضد کشتی رو به سمت ناوچه ساعر اسرائیلی شلیک کردند موشک به قسمت عقب ناوچه برخورد کرد و روی عرشه سر خورد و به سمت جلو‌ادامه مسیر داد و خسار ت بیشتری ایجاد کرد.اون موقع ناو اسرائیلی نرده ی قفسی نداشت .بعد اون روی تمامی ناوچه های ساعر نرده‌های قفسی شکل گذاشتن(همون کاری که با تانک ها میکنند تا اثر موشک های ضد زره کم کنند)با برخورد موشک به قفس شدت اسیب های ناشی از برخورد کم می شد.شاید ساختن قفس های بلند برای ناوگانمون فکر بدی نباشه .مخصوصا که میدونیم کم هزینه هست و ساختش راحت هست
    .http://8pic.ir/images/j603ldcn8xbi4rfvjrkm.jpghttp://8pic.ir/images/nlrud2u9sx61rhtw75az.jpg

    سلام

    اضافه کردن زره قفسی درشناورهای اسراییلی (که بنده اطلاع فنی خاصی ازش ندارم) با توجه به نوع و سطح تهدیداتی که متوجهشون هست و توان دفاعی شناورهاشون تاحدود زیادی توجیح پذیره، اما برای شناورهای ما و باسطح دفاعی و تهدیدات فعلی ابداً توجیح عملیاتی نداره
    نصب زره قفسی منهای افزایش بیثمر جابجایی، باعث افزایش سطح مقطع راداری شناور هم میشه درضمن در برابر تهدیدات پیش روی یگانهای شناور ما تاثیر خاصی نداره
    دشمن و تهدید پیش روی یگانهای ما رو با اسراییل مقایسه بفرمایید


    تنها نقطه ای که امکان نصب ak 630 ( با توجه به ابعاد این سامانه ) در آن بیشتر وجود دارد ، محل توپ 40 م م هست !

    اگر داخل عرشه 01/زیر توپ چیز خاصی وجود داشته باشد ، شاید بتوان آن را جا به جا کرد تا فضای کافی برای اجزای ak 630 فراهم شود !
    به طور کلی ، در بین cws ها ، ak630 بدترین گزینه هست به ویژه برای ما ، چرا که اجزا آن باید در داخل سازه ناو قرار بگیرد !


    دک زیر توپ ۴۰م م خالیه و فقط در دوطرف ونزدیک هندریلها، تیوپهای اژدرافکن هستن ولی اون وسط خالیه، میشه اونجا سامانه های دفاع نزدیک سوار کرد دست برقضا بهترین نقطه است با بالاترین زاویه پوشش و کمترین مزاحم میدان عمل


    چه کاربردی میتونن داشته باشن اون پنجره های زیر پد؟؟؟


    در اون قسمت دوارها، وینچها و طنابهای پهلوگیری و پهلودهی به اسکله بعلاوه تجهیزات تاوینگ ارنجمنت قرار دارن
    در برخی شناورها مثه حمزه هم سامانه سکان اضطراری اونجا قرار داره
    از اون فضاها برای رد کردن طنابها استفاده میشه ودید عملیاتی زمان پهلوگیری وجداشدن از اسکله رو برای تیم پاشنه فراهم میکته
    • Upvote 12
    • Downvote 1

  9. ممنون از شما.فکر میکنم بهتره چند مبحث رو مشخص کنیم.مثلا
    شروع جنگ
    وقایعی که منجر به سقوط خرمشهر شد
    جدا شدن ارتش و سپاه بعد از فتح خرمشهر
    کربلای 4و 5
    ماجرای شهید صیاد و عملیات های ناموفق
    سقوط فاو
    آتش بس
    و....

    بعد درباره هر کدوم از این سر فصلها بشینیم به ترتیب بحث کنیم.


    با سلام

    کلیات بحث شامل مواردی که ذکر فرمودین بعلاوه یکسری موارد دیگه هم خواهد شدانشاالله اگه همه دوستان همکاری و همفکری کنن
    فعلاً سربسته عرض کنم که عملاً ارتش و سپاه تا آخر جنگ هیچگاه جدا نشدن
    اگر منظور طراحی عملیاتها به شکل مستقله(که اونهم بجز موارد خاص با هماهنگی همدیگه بوده) بازهم زمان استقلال عملکردی مربوط به بعد از آزادسازی خرمشهر نمیشه و مدتها بعد از خرمشهر این اتفاق رخ داد

    یادمون نره حتی در مستقل ترین عملیات بزرگ سپاه هم ارتش حضورداشته، در عملیات کربلای پنج بعنوان بزرگترین عملیات مستقل سپاه، یگانهای زرهی، توپخانه و هوانیروز نزاجا بعلاوه پدافند، پوشش، پشتیبانی،شناسایی و ترابری هوایی نهاجا از ارتش مشارکت مستقیم،موثر و فعال داشتن
    یک نکته بظاهر کوچیک اما خیلی مهم رو هم استدعا دارم دوستان رعایت بفرمایند
    شاید در بیان عامیانه تفاوت زیادی نداشته باشه اما در یک محیط تخصصی نظامی بین آزادسازی و فتح فرق هستش
    آزادسازی برای باز پس گرفتن و آزادکردن سرزمینهای خودی که توسط دشمن اشغال شده بکار میره و فتح (جدای از معنی عامش برای هر پیروزی)برای تصرف سرزمینهایی دشمن( مثل فتح فاو)

    انتظار میره دوستان از عبارت صحیح تر ” آزادسازی خرمشهر” استفاده کنن
    • Upvote 9
    • Downvote 1

  10. یکی از موارد ناگفته هم اتفآقاتیه که برای شهید صیاد از بعد عملیات آزادی خرمشهر میفته و شکست در چند عملیات که در نهایت ایشون رو از فرمانده نیروی زمینی ارتش کنار میگذارن.خود شهید صیاد همیشه از یک سری ناگفته هآ سخن به زبان میاوردن.خود من از یک ارتشی شنیده بودمم بعضی امرای ارتش از دستورات سرپیچی میکردن و یا به نحو دیگه ای عمل میکردن.هرچند در نهایت شهید صیاد یه بار دیگه تو مرصاد خوودش رو ثابت کرد.


    با سلام
    بسیار ممنون بابت شرکتتون در بحث
    درحالی که بنا نیست در موارد با بارمنفی تا حدممکنه از اسم عزیزان به شکل مستقیم استفاده کنیم امامتاسفانه باید بگم ماجرای که بیان کردین کاملاً برعکسه( تا قبل مرصاد) استعفای ایشون هم دلیلش چیز دیگه ای بود که بموقع و درجای خودش بهش میپردازیم
    نکته بسیار قابل توجه در سخنان شما اینه که به یکی از رمز آلودترین و ناگفته ترین و پنهان مانده ترین بره های جنگ اشاره کردین واگر عمری باشه خیییلییی از بحثهای ما اونحا خواهد بود
    اما برای پاسخ به پرسش مطرح شده باید به عقبتر از این برهه برگردیم
    هنوز منتظر نظر سایر عزیزان هستم
    • Upvote 6

  11. با سلام خدمت دوستان عزیز

     

    تشکراز همه دوستان بابت مشارکت در بحث و عنوان کردن نظرات گرانبهاشون

    درباره مباحث مطرح شده بعنوان ابهام و معما همگی هرکدام به شکلی موضوعیت داشته و جزو مباحث آینده بررسی هامون هستن البته برخی ها مثع اچ 3 کمتر به بحث ما مرتبط هستن چرا که درباره اچ سه بجز نکات کاملا فنی روت پروازی ، تقریبا" همه موازد گفته شده البته اچ 3 چند نکته ناگفته کوچیک داشت که درنهایت هم توی رسانه ملی از زبون فرماندهان و پیشکسوتان نهاجا بیان شد

    مابقی مباحث هنوز نکات ناگفته زیادی دارن اما من از طرح این سوال چند هدف داشتم

    اول میخواستم مطالبات بچه ها دستم بیاد

    دوم شکل و نحوه ارایه مطلب

    سوم مشارکت دادن دوستان در بحث

     

    و چهارم

    فنی کردن و خارج کردن مبحث ازورود به مباحث سیاسی از همین ابتدا ، بقول دوست بزرگوارم مصطفی عزیز فرض رو بر این بزاریم که از فلان کشور غیر مسلمان غیر شیعه اومدیم و میخوایم نبرد هشت ساله  ایرانیان رو بررسی کنیم

    حتی ازعبارت دفاع مقدس هم استفاده نمیکنم تا تمام تمایلات وعلایق و وابستگی های قلبی و ایدولوژیکی و ملی میهنی خودم رو کنار بزارم و با دیدی کاملا فنی و تا جایی که ممکنه مستند و مستدل به قضایا بپردازم

    امید که دوستان مشارکت بیشتری بکنن

     

     

     

     

     

    برای پاسخ دادن به پرسش مطرح شده که کاملا فنی و نظامیه

    یه راهنمایی میکنم:

    بدون شک سقوط خرمشهر و احتمالها و اما و اگرهای مطروحه برای امکان جلوگیری از سقوط این شهر، خودش یکی از معماها و ابهامهای بزرگ جنگ هشت ساله است، اما معمایی در بعد فنی و کلاسیک جنگ برای امرا و فرماندهان نظامی ایران بالاخص ارتشیان وجود داره که کلید اصلی پاسخگویی به ابهام سقوط خرمشهره، هرچند بحث سقوط خرمشهر یک بحث زنجیره واره که یک سرش وصله به ماجراهای اسفند پنجاه وهفت تا برسه به شهریور پنجاه و نه

     

     

     

     

    دلم میخواد دوستان بشکل فنی و نظامی به اون برهه سه ماهه اول جنگ نیگاه کنن و بگن اون ابهام و معما چیه که دست برقضا بزرگترین ابهام جنگ هم بحساب میاد، دسته کم از دید فرماندهان ارتش ایران

    • Upvote 4

  12. با سلام

    خداروشکر مثل اینکه هشت سال جنگ معمایی برای دوستان باخودش نداره!
    جدای از شوخی، میخوام همون سوال رو از به بیان دیگه ای مطرح کنم:
    به نظر شمابزرگترین معمای جنگ از دید فرماندهان نظامی ایران بالاخص فرماندهان ارتش چی میتونه باشه؟
    شما فکر میکنید چه موضوع یا موضوعاتی در جنگ برای فرماندهان نظامی ما بالاخص فرماندهان ارتش معما بود؟ و بزرگترین و گنگ ترینشون کدوم یکی بود؟
    • Upvote 3

  13. چند نکته ای که در چنین تاپیک هایی مهم هستند و اشاراتی هم شد برای پرهیز از حاشیه به نظرم:
     
    1.تعریف سند و توافق بر این تعریف. خصوصا در این مورد باید مشخص باشه منظورمون از سند چیه؟ مثلا خاطرات سیاسی اشخاصی که گاهی 180 درجه تغییر کردند لااقل نسبت به گفتارهای گذشتشون و یا تا حدی مشخص هست که برخی یادآوریهاشون بنابه دلایلی چون منافع شخصی یا گروهی تغییر پیدا کرده سند تلقی میشه؟ یا برخی گزارش های خاص. یا نقل خاطرات و اصولا اسزاز پنهان و نگاه شخصی به گذشته هایی که فرد درش دخیل بوده و حالا قصد بازتعریف را در مواجهه با اتهامات یا توضیحات داره. همچنین اسنادی با منابع غیرایرانی و شخصیت های متواری. یا نشریات حزبی و جناحی. قصدم تایید یا رد صحت چنین منابعی نیست ولی به نظرم بدون توافق بر این اصل به راحتی هر یک از طرفین میتونه به جای بحث موضوع، بحث فراموضوع را دامن بزنه و به جای جنگ، خصلت ها و شخصیت ها و دشمنی ها و دوستی ها را مناقشه کنه.
     
    2.بعد از این توافق ( که میتونه قبل از شروع هر موضوع باشه )، ارجاع مشخص به هر سند هست. یعنی اینکه اگر به نشریه ای یا کتابی یا صوتی یا ویدئویی اشاره میکنیم که خصوصا بر صحتش موجودیتش تردید هست، حتما با ذکر جزئییات و در صورت امکان قرار دادن کامل اون بخش مربوطه باشه.
     
    3.پرداخت کوتاه کوتاه و در قطعات معین و مشخص شده از قبل با فرمت توافق شده. یعنی مثلا به صورت طرح پرسشی در مورد هر موضوع خاص. بعد در پست های تا حد امکان دنباله دار و کوتاه پرداختن و طرح موضوع کردن و بعد استفاده از منابع احتمالی ای که دیگران باهاش برخورد کردند و البته اجازه دادن به اشخاص مختلف برای طرح موضوعات مرتبط.


     
    مثلا: موضوع: مک فارلین | روایت رسمی: چنین | روایت غیر رسمی: چنان | نقاط ابهام و افتراق: چونان! | مدارک و مراجع و اسناد مرتبط با این قسمت های چونان، به این ترتیب ....
     
    منظور: این که تاپیک بعدها طبق دسته بندی های خاص قابل استفاده باشه برای دیگران به عنوان یک مرجع. ( شاید بشه اصلا ذیل انتشارات میلیتاری(!) مکتوب و چاپش هم کرد. واارشادا! ). مثلا میشه فکر کرد به یک تاپیک موازی که بحث ها و نظرات و دیدگاه های خاص در مورد موضوعی در اونجا فصل به فصل مطرح بشه، اسناد اشاره، اصطلاحا کشمکش ها انجام و در نهایت نتایج در تاپیک اصلی ذیل موضوع آورده بشه و نقاطی که به خاطر نقص اسناد و یا عدم توافق مبهم باقی مونده هم مخشص بشه برای بحث های آینده و آیندگان.
     
    همیشه هدفمند بودن باعث نظم بیشتر و احتمال کمتر به بیراهه رفتن و ناقص موندن و در نتیجه تلف شدگی وقت و؛ یاس میشه.
     
    نکته ای که باز میشه بهش اشاره کرد طبق تجربیات، بحث های طولانی در فضای مجازی برای همی کاربران شاید قابل حوصله! نباشه. وقتی موضوعی طرح شد اگر در میانش موضوعات دیگه مطرح شد همه به لیتس منتقل بشه برای بحث های بعدتر و فقط اون موضوع خاص ادامه پیدا کنه چکش کاریش. یک مدیر و نظم دهنده و ناظر و قاضی به بحث لازمه به نظرم. یک فرد خنثی به بحث!


    با سلام
    با کلیات فرمایشتون در باره تعریف سند، سندیت و نحوه ارایه مطالب کاملاً موافقم
    اما درباره بیان خاطرات نفراتضمن قبول کردن نظر شما باید اضافه کنم:
    کاری ندارم منظورتون از شخصی با صدوهشتاد درجه تغییر کیه!!!!چون دقیقاً میخوام تا جایی که ممکنه این تاپیک رو از علایق شخصی و سیاسی و حتی ملی و مذهبی دور نیگردارم تا شاید شاید و شاید بتونیم تحلیلی علمی و منطقی از رخدادها رو شاهد باشیم
    بدون شک در باره خاطره بیان شده از اشخاص چه تغییر رویه داده ها و چه ثابت قدم بر تفکراتشون!!! دست به عصا و فقط بعنوان منابع قابل بررسی و نه اسناد قطعی صحبت خواهیم کرد بالاخص در جاهایی که تکاثر و تفاوت بیان و ماجرا در خاطرات وجود داره
    دست برقضا یکی از علتهای اصلی دست زدن به این کار باعلم به توهینها و تهمتهایی که در پی خواهد داشت! عبور کردن از مرز باور خاطرات بعنوان سند بشکل زودباوری اونه
    حالا این خاطرات از هرکسی که باشه! میخواهیم به این تفکر برسیم که هر خاطره ای هرچند بیان شده از زبان مخلصترین نفرات هم نمیتونه موید قطعیت و کلیت ماجرا ویا ماجراها باشه و فقط بیان ماجرا از زاویه دید و با تفکرات اون شخصه! که نیازمند مقایسه با سایر روایتها،اسناد و مدارک موجود و تحلیل و آنالیز اونهاست
    برای حفظ تاریخ جنگ و اتفاقات ثبت نشده اون همه خاطرات باید نوشته، مقایسه و بررسی بشن تا بتونیم از دل اونها به مطالب نزدیکتر به واقعیت و مفید برای توان دفاعی کشورمون برسیم
    در روند بررسی این برهه حساس از تاریخ کشورمون حضور و فعالیت همه تفکرات لازمه تا با تحلیل جامع اونها به حقایق ناگفته و پوشیده مانده نزدیکتر بشیم


    انتظار میره دوستان عزیز با آوردن با کمک در سندیت دادن مطالب حتی با استفاده از منابع خارج کشور و. بالاخص منابع موجود و انتشار یافته از دشمن به جامعیت موضوع و مطلب کمک کنن
    • Upvote 12

  14. به نظر بنده جنگ سوالات بی پاسخ زیادی داشت.
     
    ازجمله قضیه مک  فارلین که هنوزم نمیدونیم چقدرش رسانه ای شده
    معمای بعدی اینه که  هاشمی که به جرات میگم ستون نظامه الان چرا مورد حجمه قرار گرفته ..در صورتی که دست راست  امام و اقا بوده ..چطور شده که سیاسیون ریز نقشم به خود اجازه چنین بی احترامی هایی میدن؟البته این معما برا بعد جنگه

    ضمن تشکر از حضورتون
    بی شک بحث حضور مکفارلین و پرونده ایران کنترا افیر نیاز به بررسی و تحلیل داره که انشا الله سعی میکنیم با نیمچه اسناد موجود با کمک همدیگه درجایگاه خودش بررسیش کنیم

    چشم براه همراهی اندیشمندانه اتان هستیم

    درضمن دوستان یکی از معما های بزرگ اینه بعد از جنگ در یک مصاحبه یکی از فرماندهان سپاه   در رسانه ها اعلام کردند ما پدافند هسته ای داریم...این به چه معناست؟؟حدود سال 75 icon_eek icon_eek


    اگر لطف کنید و کل مصاحبه رو پیدا کنید بیشتر میشه روی قضیه صحبت کرد هرچند مبحث پدافند ش م ر یا همون ش م ه یه مبحث کلاسیک بیشتر غیرعامله تا عامل
    و حتی نوع عاملش هم بیشتر درمانیه
    • Upvote 1

  15. با سلام به همه دوستان و سروران
    قصد تعجیل و شتاب در شروع کار رو ندارم چون میخوام به یه جمع بندی کلی در نحوه و ترتیب بررسی مباحث برسیم
    علت طرح اون پرسش هم برای رسیدن به دیدگاه ها و مطالبات کلی دوستان بود ورسیدن به اینکه دوستان بیشتر خواهان چه مطالبی هستن
    .
    .
    .
     
    با سلام . تاپیک مفیدی هست و جای تشکر داره   :rose:
    اما علی الظاهر پست بنده با فرمایشات شما در مورد این تاپیک هم خوانی نداره اما این مطلبی که گذاشتم واقعا جای بحث داره .یکی از معماهای چند دهه ی گذشته هست  شاید باید جدی تر در موردش بحث کرد  شاید به نتیجه ای برسیم .


    سلام
    دوست عزیز ضمن تشکر از حضور گرم و پربارتون،
    مبحث شما بسیار بسیار زیبا و جای بررسی داره اما بنده حقیر اطلاعات خاصی در این زمینه ندارم
    من هم متعقد م این مبحث نیازمند بررسی تحلیلی و منطقی داره اما این تایپیک برای تاریخ نزدیکتری ایجاد شده
    انشا الله که در یه تایپیک جداگانه شاهد بررسی موضوعی به این اهمیت در تاریخ کشورمون باشیم
    • Upvote 2

  16. با سلام به همه دوستان و سروران
    قصد تعجیل و شتاب در شروع کار رو ندارم چون میخوام به یه جمع بندی کلی در نحوه و ترتیب بررسی مباحث برسیم
    علت طرح اون پرسش هم برای رسیدن به دیدگاه ها و مطالبات کلی دوستان بود ورسیدن به اینکه دوستان بیشتر خواهان چه مطالبی هستن


    استاد ام آر ۹ عزیز و گرامی!
    بدون شک تمام تلاشمون اینه که حقایق کمتر بیان شده رو بدون کمترین بی احترامی به بزرگان عرصه دفاع از میهن مقدسمون بررسی کنیم علت طرح این موضوع در استاتوس و نوشتن اون مقدمه طولانی آماده کردن دوستان از لحاظ ذهنی با نیت شروع این بحثه

    شاید بجا باشه که با یه توضیح علت شروع و ایجاد این تاپیک رو بیان کنم;
    چند وقت پیش در یک کانال تلگرامی صحبت از عملیات رمضان شد و ناخواسته برخی مطالب کمتر بیان شده عنوان شد و دوستان پیگیر ادامه مبحث شدن، دوست بزرگوارم آقا مصطفی عزیز پیشنهاد دادن که بجای مطرح شدن بحث در تلگرام بصورت یک تایپیک مطرح بشه تا ماندگاری و مرجعیت بیشتری داشته باشه و افراد بیشتری بتونن ازش استفاده کنن
    بالطبع رفتار احساسی و رادیکال رایج! در پی اون بررسی مختصر و سرسری عملیات رمضان، گروهی بیان حقایق رو برنتافتن و هجمه توهینها در پیام خصوصی باعث دلسردی من شدن، تا جایی که قید ادامه بحث رو زدم! منتهی در گفتگو با سایر دوستان بنا شد با رعایت یکسری مسایل بحث رو بشکل گسترده تر درباره تاریخ نظامی معاصر دنبال کنیم.
    درباره محتوا هم، هدف برسی فنی مسایل نظامیه بر اساس اسناد و مدارک مستنده و تا جایی که نیاز و ضرورت ایجاب نکنه از ورود به مسایل حاشیه ای سیاسی و فرهنگی و حتی مذهبی پرهیز خواهیم کرد منتهی جاهایی ناگزیر خواهیم بود که البته میکوشیم با رعایت حرمتها و چهارچوبها و بدون اعمال نظر شخصی یا خدای ناکرده بی احترامی باشه
    با تجربه گرفتن از اون برخورد منفی دوستان، تنها بخاطر اشاره به نام دو بزرگوار دوران دفاع مقدس در اون گفتگوی فنی، برنامه اینه که تا جایی که ممکنه از ذکر نام مشخص خودداری کرده و بجای اون از اسامی جمع و کافه استفاده کنیم
    درباره نحوه ارایه مطالب هم با دو متد روبرو هستیم:
    یکی بررسی زنجیر وار تاریخی
    دوم بررسی موضوعی و مبحثی

    هرکدام رو که دوستان بپذیرن به همون شیوه ادامه میدیم
    بنابراین گذاشته شده که بدون سند موضوعی مطرح نشه، ابتدا یه سند موضوعی مطرح شده و بعد به تحلیل و نقد اون میپردازیم
    ادعا هم ندارم که به همه اسناد دسترسی دارم اما معتقدم درکنار هم میتونیم به نتایج خوبی برسیم چون برخی اسناد کمتر پاپلیک شده دست دوستان هست مثلاً درباره وجود تانک ”چونمایوهو” در سازمان رزم زرهی خودمون تا حالا ندیده بودم کسی حرفی بزنه تا چندروز قبل که دیدم در کانال تلگرامی سینا جان بهش پرداخته بودن، یا موضوع استفاده ما از نسخه کره شمالی تانک تی ۷۲ در زمان جنگ که اون رو هم دیدم بهراد جان ازش اطلاع داشت، موضوعات اینچنینی جزو مطالبی بود که حدودنوزده بیست سال قبل و دوران جوانی و دانشکده افسری باهاشون مواجه شده بودم
    بر این باورم با حضور دوستان میتونیم این تاپیک رو به مرجعی به تمام معنی برای ناگفته ها و یا کمتر گفته های جنگ تبدیل کنیم
    فقط تنهایی به هیچ وجه نخواهم توانست و همکاری بزرگواران و عزیزان رو میطلبه

    برای ادامه همون موضوع سوال بالا رو دوباره تکرار میکنم، به شکل موضوعی و نه کلیتی چه مقوله گنگ و معما گونه ای در جنگ تحمیلی وجود داره که فکر میکنید و یا دوست دارید بهش پرداخت بشه؟

    منتظر حضور گرم همه دوستان هستیم
    • Upvote 9