super_comando

Members
  • تعداد محتوا

    502
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های super_comando

  1. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    امریکائی با این اقتصاد و با وجود شکست در جنگهای عراق و افغانستان، در حال تغییر دادن سیاست خود در خاورمیانه است در کدام جهت ؟ ﺁیا حکومت بوش برﺁن نمی شود با حمله به ایران ، شکست عراق را جبران کند؟ در تحقیق زیر پاسخ این پرسش را خواهید یافت : " فرار به پیش " از هایکو ویمن : جبران شکست در عراق از راه حمله به ایران ؟ * کاربردها برای خلاصی از مهلکه عراق : در مرکز تحقیقات استراتژی آینده آمریکا (پیشرفت)، یکی از مراکز برنامه گذاری در واشنگتن، متخصصین سیاسی و نظامی در حال بحث استراتژی آمریکا در عراق و شانس آمریکا در خلاص شدن، با غرور و افتخار، از مهلکه ای که برای آمریکا در سرزمین دجله و فرات ایجاد شده، هستند. در جمع امروز نماینده سابق، لی هامیلتون مدیر مسئول گروه تحقیق عراق حضور دارد. او بدور از مسائل حزبی توسط رئیس جمهوری، جرج بوش، مامور تحقیق بود و در دسامبر گذشته نتایج مرحله ای تحقیقات خود را ارائه نمود. هامیلتون با شفافیت و قاطعیت،در کمال تعجب از ناتوانی آمریکا، از سیاستها و روشهای بکار برده شده اش تا کنون در عراق، انتقاد کرد . در جدید ترین نتایج همه پرسی، دو سوم آمریکائیان جنگ عراق را غلط میدانند. تنها چهار سال قبل، متعاقب پیروزی های بظاهر آسان نظامیان آمریکائی در افغانستان و عراق، خوشبینی حد و مرز نمی شناخت : به سرعت در این سرزمین ها دموکراسی نمونه ای حاکم میشود و این الگوی فراگیر، همان سان آنکه در اروپای شرقی تجربه شد، در خاورمیانه نیز تجربه و بر قرار می شود . اخطارها و تذکرات بسیاری، بویژه اروپائیان، به ناتوانی و ترس تعبیر شد . بحرانی ترین منطقه دنیا میبایستی با نظام ارزشی آمریکائی اصلاح و باتلاق تروریسم منطقه با توسعه دمکراسی خشک شود. من فکر نمیکنم که جهت ایدئولوژی در کاخ سفید تغییری کرده باشد. اما حقایق مانعشان شده اند . از جمله این حقایق یکی شکست کامل در عراق. کریس تون سینگ منتشر کننده نشریه گزارش خاورمیانه Middle East Report و یکی از منتقدین سرسخت سیاستهای آمریکا در خاور نزدیک است خواه وقتی دولت در دست دمکرات ها و خواه وقتی در دست جمهوریخواهان است . اما انتقادها و عقاید و نظرات انتقادی او نسبت به سیاستهای جاری، بویژه پس از 11سپتامبر، نزد امریکائیان شنونده های کمتری یافتند . اکنون مدت مدیدی است که وضع دگرگون شده است. این به سبب شکست مفتضحانه جمهوریخواهان در انتخابات کنگره در نوامبر گذشته و نیز تحول افکار عمومی امریکا است . سنجش های افکار حاکی از نارضایتی عمومی از سیاستهای جاری آمریکا در عراق هستند . با این وجود، کنگره ای که اکنون در کنترل دمکرات ها است بودجه جنگ و گسیل سرباز را برای عراق تصویب کرد. اما دمکرات ها خواهان زمان بندی بازگشت سربازان آمریکائی از عراق را در اوائل سال 2008 و قبل از شروع دوره انتخابات ریاست جمهوری هستند. هر دو حزب میخواهند آن دیگری را مسئول و مقصر دانسته و گناه وضعیت غیر قابل پیشگیری شکست به وجود آمده در عراق را به گردن حزب رقیب بیاندازند. دمکرات ها میخواهند مطمئن باشند که قضاوت آینده گان این خواهد شد: جنگ را جورج بوش با عراق ﺁغاز کرد و ادامه داد و دمکرات ها کوشیدند ﺁن را متوقف کنند . محاسبات جمهوری خواهان نیز تقریبا شبیه همین است. آنها میخواهند که دست دمکرات ها را در جنگ عراق بند کنند . آنها میخواهند جنگ حداقل تا سال 2009 ادامه داشته باشد تا رئیس جمهوری جدید کارش را شروع کند. جمهوری خواهان به حق حدس میزنند که رئیس جمهوری جدید یک دمکرات خواهد شد. در این صورت است که تمامی گناهان و خرابیها و تلفات جنگ در عراق و پی ﺁمدهایش به پای دمکرات ها نوشته خواهد شد. * اثر شکست در عراق در تغییر سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه: مهار ایران وضعیت در عراق سبب یک رشته تغییرات اساسی در سیاست خارجی آمریکا شد. وزیر دفاع، رامسفلد، مجبور به استعفا شد، وزنه عقابی که دیگ چنی ، معاون رئیس جمهوری ، باشد بنظر میرسد دچار کاهش شده باشد . در پی شکست جمهوریخواهان در انتخابات نوامبر گذشته، وزیر امور خارجه ، کندولیزا رایس، چندین بار به خاور نزدیک، بمنظور جستجوی متّحدین جدید و تجدید عهد و پیمان با متّحد ین قدیمی مثل مصر و عربستان سعودی به منطقه سفر کرده است. نشریات آمریکائی پر نفوذی چون واشنگتن پست اکنون صحبت از تغییر استراتژیک مواضع سیاسی آمریکا در خاور نزدیک میکنند. چند سال قبل، آمریکا هنوز در موقعیت قوی قرار داشت به صورتیکه آمریکا خط میداد و تمامی دولتهای منطقه میبایستی آن را سرمشق نموده و وضعیت خودشان را با آن تطبیق دهند . اما اکنون وضعیت دگرگون شده است . یعنی تحولات در منطقه بوقوع می پیوندند و آمریکا مجبور است نسبت به تحولات در منطقه عکس العمل نشان دهد این تغییر اساسی و ریشه ایست . تامارا کوفمن.ویت اس محقق مسائل خاورنزدیک در Haim Saban-Center از مؤسسه بروکلین یکی از قدیمترین و با نفوذترین مغزهای متفکر در واشنگتن است . مدیرکل Saban-Center مارتین ایندیک، یکی دیگر از این مغزها است . او دو مرتبه سفیر آمریکا در اسرائیل، مشاور ویژه کلینتون و یکی از با نفوذترین متخصصین خاور نزدیک در واشنگتن بوده است. مارتین ایندیک اخیراَ به اتفاق تامارا کوفمن.ویت اس یک برنامه مفصل و جامع در رابطه با استراتژی جدید آمریکا در خاور نزدیک را نوشته اند . او خود را نامزد مقام بالائی در حکومت ﺁینده آمریکا کرده است. یکی از عواقب سقوط صدام حسین، بیشتر شدن نقش نسبی ایران در منطقه است. آمریکا نه تنها باید با ایران ، بر سر برنامه اتمیش، کلنجار برود، بلکه با فعالیتهای ایران، به عنوان مثال، در عراق، نفوذ ایران در حزب الله لبنان، و توسعه نفوذ قهر آمیز ایران در فلسطین، نیز می باید مقابله کند . آمریکا چنان در تنگنا قرار گرفته که در پی ایجاد اتحادی از کشورهای با نفوذ و صاحب نقش در منطقه برای مقابله با توسعه نفوذ ایران در منطقه شده است . آمریکا سعی میکند اتحادیه ای درست کند که هم اسرائیل و هم دیگر متّحدین میانه رو آمریکا در منطقه در آن شرکت داشته باشند . این کشورها، بنا بر قول حکومت بوش، اردن، مصر و عربستان سعودی و شیخ نشین های خلیج فارس هستند. دریاسالار ویلیام فالون فرمانده قوای امریکا در خاورمیانه می گوید : تا من در این مقام هستم ، جنگی با ایران روی نخواهد داد. او با استقرار ناوگان سومی در خلیج فارس مخالفت کرده است : • دریاسالار فالون که بوش او را فرمانده قوای امریکا در خاورمیانه کرد و بهنگام نصب او، گفته شد انتصاب او بمعنای تهدید ایران است ، در ماه فوریه ( IPS 15 مه ) با استقرار انبوه کشتی های جنگی در خلیج فارس مخالفت کرد و اینک، بنا بر قول نزدیکانش، در جمع خواص گفته است : تا وقتی من فرمانده کل قوا در منطقه هستم، جنگی با ایران روی نخواهد داد . قرار بر استقرار ناوگان سومی در خلیج فارس بود و او با این کار مخالفت کرد . بوش این کار را تشدید فشار به ایران و هرچه جدی تر کردن جنگ با ایران ، در صورت بی نتیجه شدن گفتگوها ، می دانست . مخالفت قاطع فالون با استقرار ناوگان سومی در خلیج فارس عامل عمده ای در نزاع در درون حکومت بوش بر سر تدارک حمله نظامی به ایران است . مقاومت او با گسیل یک ناوگان جدید به خلیج فارس و تدارک یک نیروی دریائی دارای توان تهاجمی مقاومت ناپذیر، در خلیج فارس، حکومت بوش را غافلگیر کرد . بخصوص که وزیر دفاع امریکا، روبرت گیت، در علن ، به فالون توصیه و او را تشویق کرد ، با توجه به نزاع امریکا با ایران ، بیشترین سعی خود را در تقویت قوای امریکا در خلیج فارس بکار برد . او در توضیح توصیه خود به دریاسالار فالون گفت : اگر به انتخاب ها در اختیار حکومت امریکا است توجه کنید می بینید استفاده از نیروی دریائی و هوائی ، انتخابی است که امریکا دارد . از این رو به فالون توصیه کردم تقویت این دو نیرو را در مرکز توجه خود قرار دهد . مقامات حکومت بوش به نیویورک تایمز و سی بی اس نیوز گفتند به ناو هواپیما بر جون سی . استنیس و ناوهای جنگی همراهش دستور داده اند به خلیج فارس بروند . این ناوگان 6 ماه پیش از موعد به خلیج فارس رفت. حکومت بوش به تهران اخطار می کرد . اما گسیل این ناوگان تنها کار نبود . قرار بود ناو هواپیما بر نیمتز USS Nimitz و ناوهای جنگی همراهش، در ماه ﺁوریل، نیز به خلیج فارس بروند . خبر گسیل این ناوگان که تنها مقامهای اول حکومت بوش از ﺁن ﺁگاه بودند، مخفی نماند و در 19 فوریه مایکل هیرش در نیوزویک و مازیار بهاری خبر گسیل این ناوگان را به خلیج فارس انتشار دادند . هرگاه این ناوگان به خلیج فارس می رفت ، امریکا قوائی معادل قوای خود بهنگام جنگ با عراق ، در خلیج فارس پیدا می کرد . استقرار سه ناوگان در خلیج فارس برای ورود به جنگ با ایران نبود بلکه هشدار به ایران بود که حکومت بوش ﺁماده ورود در یک جنگ احتمالی با ایران است هرگاه ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد . در نیمه ماه فوریه ، اجتماعی از مقامات غیر نظامی اول، تحت ریاست گیت تشکیل شد . در ﺁن ، بحث وسیعی در باره استراتژی تهدید و ترساندن سران رژیم ایران بعمل ﺁمد . نقشه ای که تهیه شده واجد یک رشته قدمها بود که می باید برداشته می شدند تا تهران ﺁنها را تدارک جنگ با خود تلقی کند . همان روش که با رژیم صدام حسین بکار رفت . اما فالون که ﺁماده می شد در 16 مارس فرماندهی قوای امریکا در خاورمیانه را برعهده بگیرد، در ماه فوریه ، در واکنش به این نقشه، پیامی قوی به وزارت دفاع فرستاد که با گسیل ناوگان سوم به خلیج فارس مخالف است . او پرسید : چرا می خواهید ناوگان سومی را به خلیج فارس بفرستید ؟ تقاضائی برای چنین نیروئی وجود ندارد . مخالفت او با گسیل ناوگان سوم به خلیج فارس از مخالفت قاطع او با جنگ با ایران ، نشأت می گرفت . و چون گفت : تا من هستم جنگی با ایران روی نخواهد داد، از او پرسیده شد: چرا مطمئن است که این جنگ روی نخواهد داد؟ او پاسخ داد : من یک نظامی حرفه ای هستم . و من تنها نیستم . بسیاری در جلوگیری از جنگی که جنون ﺁمیز است ، با من همراه هستند . ستیز و سازش : تهدید به جنگ و در همان حال گفتگو بر سر عراق !؟ در همان حال که بوش رهبران بنیادگرائی دینی امریکا را درکاخ سفید سفید می پذیرد و به ﺁنها می گوید ایران برای موجودیت امریکا خطرناک است و دیگ چنی بر عرشه ناو هواپیما بر ایران را تهدید می کنند ، دو طرف قرار می گذارند در 7 خرداد، در بغداد و در سطح سفرا، در باره عراق به گفتگو نشینند ! در این فصل، نخست سیاست ستیز ( تهدید ایران ) و ﺁنگاه سازش را ( معامله بر سر عراق ) را ، از زبان خبرها و نظرها باز می شناسیم : بوش : ایران خطری برای موجودیت امریکا است ! و دیگ چنی : غیر ممکن است بگذاریم ایران به سلاح اتمی دست بیابد و فرمانده قوای امریکا در خاورمیانه : تا من در این مقام هستم با ایران جنگ نمی شود- این بار ایران می خواهد به امریکا حمله کند!؟ : *دیگ چنی ایران را بخاطر قصد بستن تنگه هرمز و قصد مجهز شدن به سلاح اتمی تهدید می کند : • در 12 مه ، به گزارش واشنگتن پست، دیگ چنی بر عرشه ناو هواپیما بر استنیس ، به ایران اخطار کرده است : اجازه نمی دهیم ایران به سلاح اتمی مجهز شود و دو ناوگان ما در خلیج فارس برای اینست که نگذاریم ایران تنگه هرمز را ببندد . او که دو روز پیش از ﺁنکه احمدی نژاد به شیخ نشین های خلیج فارس برود، دیدار از عربستان و این شیخ نشین ها را به پایان برده بود، گفته است : حضور دو ناوگان ما در خلیج فارس، هم اطمینان دادن به دوستان که بدون نگرانی می باید با افراطی ها مبارزه کنند و در برابر خطرهای استراتژیک بایستند . و هم اخطار به دشمنان ﺁزادی است که ما نمی گذاریم به هدفهاشان برسند . تنگه هرمز را باز نگاه می داریم و به ایران اجازه نمی دهیم به سلاح اتمی دست یابد . قصد ایران از بدست ﺁوردن سلاح اتمی ، تسلط بر منطقه است و ما اجازه این کار را به ایران نمی دهیم . واشنگتن پست بر این نظر است که با توجه به درماندگی امریکا در عراق و این امر که وزارت خارجه در کار تدارک اسباب گفتگو با ایران بر سر عراق است ، چنین تهدیدی ، گویای وجود اختلاف و تنش بر سر ایران در حکومت بوش است . در حکومت بوش ، برخی بر این هستند که اختلاف در حکومت بوش گویای سیاست ستیز و سازش است اما بعضی ﺁن را بیانگر اختلاف سیاسی عمیق می دانند . تحلیل گران می گویند استراتژی امریکا متناقض است : از یک سو ستیزه جوئی با ایران ( قطعنامه های شورای امنیت ، مجازاتهای اقتصادی ، توقیف مأموران ایران در عراق ، سعی در متحد کردن کشورهای خاورمیانه بر ضد ایران ، سخنانی از نوع سخنان دیگ چنی ﺁنهم بر عرشه ناو هواپیما بر ) و از سوی دیگر، سیاست سازش ( دعوت به گفتگو بر سر عراق ) . از ﺁنجا که تهدید و تحدید سیاست سازش را یکسره پوشانده است ، ﺁشتی طلبی جدی گرفته نمی شود و سیاست سازش عمل نمی کند . * بوش خطاب به کشیشان بنیادگرا : ایران برای موجودیت امریکا خطر دارد : • راو استوری the raw story ( 14 مه ) خبر داده است : پرزیدنت بوش ، بطور خصوصی جیمس دوبسون و ده نفری از رهبران دینی راست گرای امریکا ، در کاخ سفید ، دیدار کرده و از ﺁنها خواسته است از سیاست امریکا در قبال ایران حمایت کنند . دوبسون بانی " کانون خانواده " است . دوبسون ، در برنامه رادیوئی خود گفته است : موضوع گفتگوها عراق و ایران و تروریسم بین المللی بوده است . او بوش را این سان توصیف کرده است : او روحیه ای قوی دارد و معتقد و مصمم است . ﺁرزوی من این بود که مردم ایران در این دیدار و گفتگو حاضر می بودند . دوبسون توضیح داده است که پس از دیدار با رئیس جمهوری، در واشنگتن، این رهبران مذهبی یک رشته دیدارها انجام داده اند و با ﺁنها در باره خطری که ایران مجهز به سلاح اتمی برای موجودیت امریکا دارد، گفتگو کرده اند . من در باره این خطر، نه تنها در کاخ سفید شنیدم بلکه از زبان رهبران دیگری که طول این هفته در واشنگتن با ﺁنها دیدار کردم، نیز شنیدم . بسیاری می گویند : بر اثر یک حمله اتمی و یا بیولوژیک و یا شیمیائی ، ممکن است یک شهر را از دست بدهیم . اما اگر از دست رفتن یک شهر ممکن باشد از دست رفتن 10 شهر نیز ممکن است و اگر امکان از دست رفتن 10 شهر وجود داشته باشد، 100 شهر نیز ممکن است از دست برود . بخصوص اگر کره شمالی و روسیه و چین هم حمایت کنند . دیرتر، او در بحث با ژوئل روزنبرگ که خود، خویشت را " متخصص پیامبری " می خواند ، او احمدی نژاد را با هیتلر مقایسه کرد و توضیح داد : دنیا نظاره گر گفتار و کردار هیتلر بود واو را جدی نمی گرفت . چنانکه ما نیز احمدی نژاد را جدی نمی گیریم . اما بنظرم رسید که پرزیدنت بوش خطر را درک کرده است و موضع او اینست : ما تهدید شده ایم و با قوت به رویاروئی با خطر بر می خیزیم . دوبسون گفت : برخی از شوندگان ما را ممکن است این سخن خوش نیاید اما من ﺁن را می گویم : اگر ما در برابر هیتلر نایستاده بودیم ، اینک می باید به ﺁلمانی حرف می زدیم . انقلاب اسلامی : این سخنان گرچه گزارشگر کوته اندیشی بینادگرایان امریکائی است ، اما خمیر مایه را خامنه ای و احمدی نژاد در اختیار ﺁنها گذاشته اند . رئیس جمهوری امریکا نیز دارای این رأی سخیف و حقیر است و لذا، بی کفایت و مهار ناپذیر است . * ﺁژانس بین المللی انرژی اتمی : ایران بسیاری از مسائل غنی سازی اورانیوم را حل کرده است . در پی ﺁن، جون بولتن گفته است : امریکا باید به ایران حمله کند : • در 15 مه ، جون بولتن ، نماینده سابق امریکا در سازمان ملل متحد که همچنان با حکومت بوش روابط نزدیک دارد، به دیلی تلگراف گفته است : ما باید پیش از ﺁنکه ایران به سلاح اتمی مجهز شود ، به ایران حمله نظامی کنیم . با مشاهده شکست دیپلماسی در بازداشتن ایران از فعالیتهای اتمیش، اتحادیه اروپا می باید رویه قاطع تری در برابر ایران اتخاذ کند . ایرانیها به تکنولوژی غنی سازی اورانیوم دست یافته اند و در این حد متوقف نمی شوند . ﺁنها پیش می روند و زمان ما کوتاه است . مجازاتهای اقتصادی اقدام بعدی هستند . بعد می باید در سرنگون کردن دولت ملایان کوشید و سرانجام نیز دست به جنگ زد . سخنان او بعد از انتشار گزارش ﺁژانس بین المللی انرژی اتمی و مستند به ﺁن است : • در 14 مه ، رویتر گزارش کرده است که نماینده نیویورک تایمز از وین گزارش کرده است که مفتشان ﺁژانس به این نتیجه رسیده اند که از قرار، ایران بیشترین مسائل تکنولوژیک غنی سازی اورانیوم را حل کرده و اینک شروع به غنی سازی اورانیوم بمقدار بیشتر از سابق کرده است . این نتیجه گیری بسا محاسبات دیپلماسی در اروپا و امریکا را تغییر می دهد . چرا که فشار امریکا و اروپا به ایران، بمنظور متوقف کردن غنی سازی، برای ﺁن بود که ایرانیها دانش و تکنولوژی را نیابند که به ﺁنها امکان می دهد بمب اتمی تولید کنند . تا این اواخر، ایرانیها از تنظیم سانتریفوژها به ترتیبی که یک ﺁبشار بوجود بیاورند و اورانیوم را غنی کنند، ناتوان بودند . اغلب سانتریفوژ ها را یا بی حرکت نگاه می داشتند و یا خالی به حرکت در می ﺁوردند . و حالا، بظاهر، مشکلها را حل کرده اند . البرادعی می گوید: ما بر این باور شده ایم که ایرانیها دانش و فن غنی سازی اورانیوم را یافته اند . از این پس، مسئله ﺁنها تکمیل این دانش و فن است . بسا بسیاری دوست ندارند این واقعیت را بشنوند اما این یک امر واقع است . معلوم نیست که ﺁیا ایران می تواند این دانش و فن را رشد دهد یا خیر . در غنی سازی اورانیوم ، عقب زدن امری عمومی است . کارشناسان می گویند : کاملا  ممکن است که اشتباه در محاسبه و وجود نقص در تجهیزات و یا خرابکاری - کاری که امریکا می گوید در گذشته به ﺁن اقدام کرده است - می توانند دولت ایران را از رسیدن به هدف خود که تولید صنعتی سوخت اتمی است ، باز بدارند . بدیهی است اورانیوم غنی شده ای که بدست می ﺁید، هنوز می باید غنی سازی دیگری را بپذیرد تا بتواند در ساختن بمب اتمی بکار رود . هرگاه ایران بخواهد دست به تولید اتمی بزند، می باید همان کار را بکند که کره شمالی 4 سال پیش کرد . بازرسی تأسیسات اتمی خود را بر بازرسان ﺁژانس بین المللی انرژی اتمی ممنوع کند . بر فرض که ایرانیها بتوانند اورانیوم را غنی کنند، هنوز معلوم نیست که بتوانند یک بمب اتمی کوچک ، بمنزله کلاهک اتمی برای موشک ، تولید کند . هنوز مسائل فنی بسیاری هستند که می باید حل کند . منطق تصمیم شورای امنیت بر به حال تعلیق درﺁمدن فعالیتهای اتمی ایران و مقرر کردن مجازاتها این بود که ایران به دانش و فنی که می توان به تولید سلاح اتمی موفقش کند ، دست نیابد . اما اینک گفته می شود که ایران با استفاده از رویه غرب ، به غنی سازی اورانیوم دست بیابد . حکومت بوش نیز گفت : تا زمانی که ایران فعالیتهای اتمی خود را متوقف نکند، با این کشور وارد گفتگو نمی شود . و ایران همچنان به غنی سازی اورانیوم نزدیک می شد . نیکلا برنس، معاون وزارت خارجه در امور سیاسی که در تهیه استراتژی امریکا در ایران نیز شرکت داشته است ، به ما گفت : من هنوز از گزارش ﺁژانس ﺁگاه نشده ام . این گزارش تغییری در سیاست امریکا را ایجاب نمی کند . ما بر این فرض عمل می کنیم که هنوز زمان برای دیپلماسی وجود دارد . اگر ایرانیها غنی سازی اورانیوم را تا دیدار سران 8 کشور ثروتمند جهان در ماه ﺁینده ، متوقف نکردند ، ما دست بکار تهیه و به تصویب رساندن سومین قطعنامه شامل مجازاتهای بیشتر خواهیم شد . البرادعی به وزیران امور خارجه اروپا گفته است: تردید دارم ایرانیها بطور کامل غنی سازی اورانیوم را متوقف کنند . ما می باید راه حلی بجوئیم که حفظ ﺁبرو کند بلکه بن بست گشوده شود . شورای امنیت خواسته است ایران غنی سازی اورانیوم را بطور کامل متوقف کند و من امیدوارم ایرانیان چنین کنند . اما از لحاظ سلاح اتمی ، اگر هدف از صدور قطعنامه این بود که ایرانیان دانش و فن غنی سازی را نیابند، این هدف بی معنی شده است زیرا ایران این دانش و فن را یافته است . حالا باید هدف این باشد که ﺁنها روی به غنی سازی صنعتی اورانیوم نیاورند و اجازه بازرسی کامل از تأسیسات و فعالیتهای خود را بدهند و در قرار داد منع گسترش اسلحه اتمی بمانند . * جون بولتن : پیشنهاد سوئیس برای حل مسئله اتمی ایران " مسخره " است : • جون بولتن ، در مصاحبه با سونتاگس زیتونگ ( 20 مه ) ، پیشنهاد سوئیس را برای حل مسئله اتمی ایران، " مسخره و هم وزن خیال" توصیف کرد و از سوئیس خواست خود را وارد این ماجرا نکند . سفیر سابق سوئیس در تهران، تیم گلدیمان ، چند سالی است که برای حل این مشکل می کوشد و این پیشنهاد نیز از او است . بولتن او را دارای ذهنیت ضد امریکائی توصیف می کند و می گوید : رویه ضد امریکائی ، که از 1999 تا 2004 در ایران سفیر بود، امریکا را برﺁن داشت که از سوئیس بخواهد او را تغییر مقام دهد اگر نه، امریکا ناگزیر است دولت دیگری را حافظ منافع خود در ایران کند . طرح سوئیس تعلیق همزمان غنی سازی اورانیوم و مجازاتهای مقرر از سوی شورای امنیت است . به ترتیبی که راه برای گفتگوها میان ایران و 5 عضو دائمی شورای امنیت بعلاوه ﺁلمان باز شود . سوئیس بطور علنی این طرح را طرح دولت سوئیس نخوانده است . از دید جون بولتن این پیشنهاد از ﺁن رو بسود ایران است که این کشور در پی بدست ﺁوردن زمان از راه گفتگو است . بجای گفتگو کردن می باید بمقدار زیاد بر فشارهای سیاسی و اقتصادی به ایران افزود تا که از غنی سازی اورانیوم دست بردارد . * ایران خود ساختمان نیروگاه اتمی را شروع کرده است و لاریجانی در اسپانیا با سولانا گفتگو می کند : • در 19 مه ( 29 اردیبهشت ) رویتر از قول یک مقام وزارت خارجه ایران گزارش کرد که ایران خود ساختن نیروگاه اتمی را ﺁغاز کرده است . نیروگاهی که ایران می سازد ، 360 مگاوات برق تولید می کند . محمد سعیدی ، از مقامات سازمان انرژی اتمی ایران به ایسنا گفته است : در دهه ﺁینده ، ایران یکی از کشورهائی خواهد شد که بیشتر از همه موضوع خبر و گزارش خواهند شد . و این ، بخاطر انرژی اتمی که ایران تولید خواهد کرد . ایران می گوید : تا سال 2020 ، 20 هزار مگاوات برق اتمی تولید خواهد کرد . تا بتواند هرچه بیشتر نفت و گاز تولید کند ! سعیدی می گوید : ظرف 5 سال ﺁینده ایران هم سوخت اتمی و هم برق اتمی تولید خواهد کرد . بدون این که بگوید نیروگاه را کجا و چگونه خواهند ساخت و چه وقت ﺁماده بهره برداری خواهند شد. تنها می گوید : نیروگاه اتمی که روسها در بوشهر ساخته اند سال ﺁینده بکار می افتد و ایران ساختمان دو نیروگاه جدید را ﺁغاز می کند . او می گوید : ایران سالانه 290 تن گاز هگزافلورید ( UF6 ) تولید کرده است . این گاز را سانتریفوژها به اورانیوم غنی شده تبدیل خواهند کرد . ایران می گوید توانسته است 1600 سانتریفوژ را همساز کند و بکار اندازد . با بکار انداختن 3000 سانتریفوژ ایران توانائی ﺁن را پیدا می کند که سالانه یک کلاهک اتمی بسازد . • متکی ، وزیر خارجه ایران نیز گفته است : گفتگوی لاریجانی با سولانا در اسپانیا انجام خواهد شد . قرار است این گفتگو در 31 ماه مه انجام بگیرد . اما سولانا می گوید حل مسئله اتمی ایران بسا چند سال بطول انجامد . انقلاب اسلامی : موضعگیریهای ستیز جویانه بالا ، در امریکا، واکنش های زیر را در پی ﺁورده اند : * دیگ چنی در کار گفتگوهای امریکا با ایران کارشکنی می کند - دیگ چنی " مأموریت ایران " را به انجام رساند ! : • در 14 مه، بعد از تهدیهای دیگ چنی، پروگرس نوشت : دیگ چنی مایل بهیچگونه بهبود در روابط امریکا با ایران نیست . به یاد بیاوریم که این دیگ چنی بود که جنگ با عراق را بر انگیخت و پیش از جنگ، راه حل های دیپلماتیک را از میان برد . اینک نیز، در همان حال که وزارت خارجه امریکا و شورای امنیت ملی در کار تدارک گفتگو با ایران هستند ، دیگ چنی خرابکاری را رویه کرده است . وقتی دیگ چنی گفت : ما باتفاق دیگران مانع از ﺁن می شویم ایران بمب اتمی پیدا کند و بر منطقه مسلط شود، مرادش از دیگران، در درجه اول ، اسرائیل بود . اسرائیل متقاعد است که ایران توانائی اتمی دارد و می خواهد بمب اتمی تولید کند و هدفش از دستیابی به سلاح اتمی از میان بردن اسرائیل است . از این رو، تهدید کرده است تأسیسات اتمی ایران را از میان می برد . به یاد بیاوریم که در ژانویه 2005، دیگ چنی تمایل خود را به حمله اسرائیل به تأسیسات اتمی ایران، اینطور اظهار کرد : " یکی از نگرانیهای مردم اسرائیل و این نگرانی را بدون این که نیاز به پرسیدن باشد، اظهار می کنند اینست که اسرائیل متقاعد است که ایران ظرفیت اتمی دارد و قصد تولید سلاح اتمی برای از بین بردن اسرائیل را دارد . بنا بر این قابل فهم است اگر اسرائیل در حمله به تأسیسات اتمی ، پیشدستی کند . " و نیز ، قصد دیگ چنی از دیگران، عربستان سعودی است که مایل نیست شیعه در خلیج فارس قوت بگیرد . احمدی نژاد نیز که کارش واکنشهای تند نشان دادن به اینگونه اظهارات است، گفت : هرگاه امریکا به ایران حمله کند، ضربه سختی از سوی ایران دریافت خواهد کرد . اگر بوش و چنی به اندازه لازم دیوانه باشند که ایران را بمباران کنند و دلیلی وجودندارد بر اینکه این اندازه دیوانه نیستند، ایران عرصه را بر امریکا ، در عراق ، تنگ خواهد کرد و نیز می تواند بازارهای نفت را در جهان مختل سازد . اثرات فاجعه ﺁمیز این اختلال بر اقتصادهای ما بر کسی پوشیده نیست . و مبارک، رئیس جمهوری مصر، یکبار دیگر به چنی هشدار داد که جنگ در ایران " بازتابهای وخامت در منطقه خواهد داشت " . • در 16 ماه مه 2007، ایوان الاند Eland ، سخنان دیگ چنی را انجام مأموریت در خدمت ایران توصیف کرده است : دیگ چنی با جنگی که با عراق به راه انداخت و رژیم عراق را برانداخت و صدام را بر دار کرد، عراق را به شیعه متحد ایران سپرد . مؤسسه مستقل ایوان الند بسا ایران مایل است در اینگونه " مأموریت " ها ، ( از راه تحریکها ) سرمایه گذاری کند . حکومت بوش با فرستادن دیگ چنی به کشورهای خلیج فارس و اظهارات او بر عرشه ناو هواپیما بر، یکبار دیگر بی کفایتی خود را نشان داد . سخنان تحریک ﺁمیز دیگ چنی بر عرشه ناو هواپیما یادﺁور سخنان فاجعه ﺁمیز بوش بر عرشه ناو هواپیمای دیگری بگاه حمله به عراق است . با این تفاوت که سخن بوش پی ﺁمدهای زیانبار بیشتری برای امنیت امریکا در بردارد . دیگ چنی بعد از تهدید ایران ، هشدار داد که تخلیه عراق از قوای امریکا موجب بیشتر شدن نفوذ ایران در خلیج فارس خواهد شد . چرا موضعگیری دیگ چنی به زیان امریکا است ؟ زیرا تهدید ایران به استعمال زور، 1 - کارشکنی است در گفتگوی امریکا با ایران بر سر عراق . 2 - رفتار امریکا بعد از تصرف عراق و رویه خصمانه اش با ایران ، سبب شد که ایران کوشش خود را برای دستیابی به سلاح اتمی دو چندان کرد و تا توانست به گروههای دوست خود در عراق پول و اسلحه رساند . بنا بر این تهدید بیشتر ایران و یا حمله نظامی به ایران موجب می شود که ایران در عراق ، بیش از پیش ، برضد امریکا ، مداخله کند و راه نفت را به بازارهای دنیا ببندد . هرچند کندولزا رایس موضع میانه روی گرفت و گفت : ایران تنگه هرمز را نخواهد بست زیرا نفت ایران نیز از همین تنگه به بازارها برده می شوند . نگرانی دیگ چنی بابت توسعه نفود ایران در خلیج فارس ، در همان حال که ابرقدرتی که امریکا است در کار سلطه بر منطقه خاورمیانه است ، ریکارانه است . طرفه این که امریکا با داشتن بزرگ ترین زرادخانه اتمی، مدعی میشود ایران نباید بر خلیج فارس نفوذ نداشته باشد و حق ندارد تکنولوژی اتمی داشته باشد . و این رویه تحریک ایران است به مجهز شدن به سلاح اتمی و فراهم ﺁوردن اسباب نفود بر کشورهای منطقه . و این راست است که هرگاه قوای امریکا از عراق خارج شوند ، موضع ایران در عراق تقویت خواهد شد . اما امریکا می باید بیش از حمله به عراق به این فکر می افتد و نمی کرد کاری را که کرد .
  2. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    ايران اتمی و خاورميانه عربی در کانون بحث و تقسيم منافع سی و سومين كنفرانس كشورهای ‌صنعتی جهان قرار است در 6 تا 8 ماه ژوئن در شهر های ليگن دام (Heiligendamm) در شمال آلمان بر گزار شود. آلمان در سالهای 1978 ، 1985 ، 1992 ، و 1999 مهماندار اين كنفرانس ها هم بوده است. ايده اوليه تشكيل كنفرانس كشورهای ‌صنعتی بعداز بحران نفتی 1973 شكل گرفت در اين سال كشورهای عرب از صدور نفت بعلت تجاوز اسرائيل به كشورهای منطقه به غرب و آمريكا‌ خودداری ‌كرده بودند. در سال 1974 كميسيونی از متخصصين اقتصادی كشورهای ‌آمريكا ، انگلستان ، آلمان غربی و ژاپن در واشنگتن DC برای ‌بررسی اوضاع اقتصادی جهان تشكيل شد كه در پی آن رئيس جمهور وقت فرانسه ژيركاردستن (Giscard d . Estain) درسال 1975 از اين كشورها و ايتاليا دعوت كرد تا كنفرانسی در اين مورد كه به گروه G6 معروف است در فرانسه تشكيل دهند كه يك سال بعد كانادا هم به اين گروه پيوست و از آن تاريخ تا سال 1991 به گروه صنعتی G7 معروف بود. اين گروه صنعتی ‌كه هدف اوليه خود را بر مبنای ‌همكاری ‌اقتصادی بين اعضاء خود در نظر گرفته بود در عرض مدت كوتاهی ‌به ابزار سياسی ، اقتصادی و نظامی در جهان تبديل شد و با كنترل منابع مالی ‌و توليدی و منابع طبيعی كشورهای ديگر فشار بيسابقه ای را به بلوك شرق و ديگر كشورهای خارج از حيطه نفوذ خود وارد آورد و تقريبا روابط تجاری و مالی و انتقال تكنولوژی خود را با اين كشورها به حد اقل رساند. با شدت گيری جنگ سرد بين دوبلوك موجود اين گروه تمركز خود را برای ‌نظامی كردن سيستم اقتصادی و زيربنايی كشورهای عضو ناتو و طرفداران خود در سطح جهان گذاشت در سالهای ‌بعد دولت فرانسه بعلت انحصار طلبی آمريكا و غالب كردن دلار بعنوان ارز معتبر جهانی از پيمان ناتو خارج شد و دلارهای ‌ذخيره خود را به آمريكا پس داد و به ازای آن شمش طلا گرفت. ‌اين اقدام فرانسه تاثيرموثری بر حاكميت آمريكا بر جای ‌نگذاشت ولی ‌فرانسه از اين گروه صنعتی كه خود بنيان گزار آن بود خارج نشد. در سال 1991 پس از پاشيدگی‌اتحاد شوروی و ايجاد فدراسيون روسيه از اين كشور بعنوان ناظر برای ‌شركت در كنفرانس گروه صنعتی دعوت بعمل آمد. اگرچه روسيه هنوز هم عضو كامل اين گروه صنعتی ‌نيست ولی از آن ببعد اين گروه صنعتی ‌به گروه G8 و يا گروه هفت + يك معروف شده است. جدول زير ظرفيت اقتصادی كشورهای گروه صنعتی فوق و در صد سهم آن در كل در آمد ناخالص جهان را نشان ميدهد اين ارقام در سال 2006 تغيير مختصری كرده است . گروه G8 با دارا بودن كمتراز 14% جمعيت جهان 63% در آمد ناخالص دنيا را ا ز آن خود كرده است. روسيه از نظر اقتصادی از وزنه مهمی بر خوردار نيست ولی كشورهای غربی ‌تلاش فراوانی دارند تا اين كشور بهرقيمت از چهارچوب استراتژی كشورهای ‌غربی خارج نشود. باوجوديكه كشور اسپانيا با در آمد ناخالص 1200 ميليارددلاردر سال بيشتر ازدر آمد ناخالص ساليانه كانادا و روسيه در آمد ساليانه دارد هنوز عضو گروه G8 نشده است اسپانيا تقريبا دوبرابر روسيه در آمد ساليانه دارد اين موضوع نشان ميدهد معيارهای گروه صنعتی فوق جنبه های ديگری را در نظر دارد كه اسپانيا برای‌اين معيارها از اهميت بر خوردار نيست . آلمان و كنفرانس گروه صنعتی : آلمان بعداز جنگ جهانی ‌دوم از كمكهای ‌بيدريغ آمريكا تحت عنوان طرح مارشال و فرانسه و انگليس بر خوردار شد و توانست خودرا مجددا بالا بكشد. اين كشور بعلت جنايات جنگی ‌در جنگ جهانی ‌دوم تا سال 1985 اجازه تشكيل ارتش و مسلح كردن خود را نداشت ولی با حاد شدن روابط بين بلوك شرق و غرب بسرعت خودرا وارد رقابت تسليحاتی كرد واين در شرايطی اتفاق افتاد كه قوانين بين المللی ديگر ‌ كار ساز نبود تقريبا تمامی قطعنامه های سازمان ملل توسط آمريكا و شوروی وتو ميشد و سازمان ملل عملا فلج شده بود . آلمان كه از داشتن ارتش و سازمان امنيت قدرتمند همانند گذشته بر خوردار نبود طی اين سالها بيكار ننشسته و تمركز خود را برروی نيروهای مذهبی برای پيشبرد سياستهای خود نه تنها در كشورهای اروپای شرقی و شوروی سابق بلكه در سراسر جهان گذاشتند. آلمان تنها كشورجهان است كه سيستم پليسی و جاسوسی خود را در ارگان های مذهبی متمركز كرده است . تشكيل اين كنفرانس و موفقيت در آن برای آلمان از اهميت بزرگی بر خوردار است. اين كشوربزرگترين قدرت اقتصادی اروپا با در آمد ناخالص 2800ميليارددلار درسال است پس از اتحاد دوآلمان در سال 1989سياستمداران اين كشور در صدد بر آمدند تا يكبار ديگر شانس خود را برای رهبری كشورهای ‌اروپايی آزمايش كنند. آلمانيها بلافاصله تمامی نيروهای امنيتی مذهبی خود را در اروپای شرقی بكار انداخته و تقريبا تمامی اين كشورها را ناامن كرده وحتی فعالانه در جنگ يوگسلاوی شركت كرده و برای اولين بارپس از جنگ جهانی دوم هواپيما های آلمانی سرزمين يوگسلاوی را آماج حملات خود قرار دادند و با پاشيدگی ‌يوگسلاوی تلاش كردند انتقام شكست خود را در جنگ جهانی دوم از اين كشور بگيرند. حضور فعال آلمان در جنگ بالكان كه منطقه استراتژيكی نظامی و سوق الجيشی برای كشورهای‌غربيست نشانه آن است كه آلمان بعنوان قدرت نظامی و اقتصادی مدتهاست كه وارد صحنه جهانی ‌شده است . آلمان با بودجه نظامی 32 ميلياردلار در سال از آنجا كه هنوز نتواسته بود اعتماد كشورهای اروپايی را بعلت جنگ جهانی ‌دوم جلب كند در صدد بر آمد تا تروئيكای ‌اروپا متشكل از فرانسه كه بزرگترين قدرت اتمی با بودجه نظامی‌43 ميلياردلار در سال ، انگلستان كه بزرگترين قدرت نظامی با بودجه نظامی 58 ميلياردلار در سال را در اختيار دارد و بخاطر جزيره بودن از نظر سوق الجيشی از اهميت فوق العاده ای بر خور دارد است ايجاد كرده تا از طريق اين قدرت اقتصادی و نظامی در ابتدا كنترل تمامی ‌كشورهای ‌اروپايی از جمله اروپای شرقی را بدست گرفته و نشان دهد كه آلمان هنوز قادر است از نظر اقتصادی ، نظامی و سياسی اروپا را سازمان دهد. پيچدگی ‌اوضاع جهان از جمله اروپای شرقی ضرورت ايجاد حكومت های ‌متمركز را برای اين سه كشور در اولويت قرار داده است. در آلمان دوحزب بزرگ كشور از جناح محافظه كار و سوسيال دمكرات با اخته كردن احزاب ديگر عملا قدرت را به خانم مركل ( اسم اصلی كاسنر) از حزب اتحاديه دمكرات مسيحی (CDU ) واگذار كردند. خانم مركل در سال 1954 به اتفاق پدر كشيش خود از هامبورگ به آلمان شرقی كوچ كرد ودر اطراف برلين در منطقه براند نبورگ سكنی گزيد. بسياری معتقدند پدر خانم مركل به اتفاق دخترش از جاسوسان برجسته سازمان امنيت آلمان غربی در آلمان شرقی بوده اند و از آن تاريخ تا سالهای‌1989 امتحان خود را پس داده و بهمين دليل بسرعت مراحل ترقی را طی كرده است. خانم مركل بعد.از اتحاد دو آلمان تمامی مراحل ترقی پشت سر گذاشت و رهبری حزب كريست دمكراتهای آلمان را بدست گرفت و اكنون بعنوان نخست وزير وارد صحنه سياست گزاری كشور شده است. خانم مركل از محافظه كاران دوآتشه مذهبی‌است كه معتقد است اروپا بايد با قدرت نظامی و اقتصادی جای ‌خود را در جهان پيدا كرده و الزاما برای ‌پيشبرد اهداف خود نياز به همكاری با آمريكا دارد. خانم مركل و دولت او موافق سرسخت حمله پيشگيرانه و پيشدستانه بوده و بر اين باورند دردرجه اول بايد نيروهای ‌داخل تروئيكا انسجام داخلی ‌خود را به اتمام برسانند. نتيجه اين بينش تقويت نيروهای ‌راست محافظه كار در فرانسه بود كه جامعه را كاملا پلاريزه كرده و آقای ساركوزی ‌كه خود از مهاجران مجاريست با درصد آرای نه چندان زياد توانست بر مسند رياست جمهوری فرانسه تكيه زند. ساركوزی‌همانند خانم مركل به مردم فرانسه قول داده است تا عظمت و اعتبار فرانسه را به آن باز گرداند. در انگلستان هم تونی بلرنخست وزير اين كشور.با شركت در جنگ عراق قرار بود با ثروت خاورميانه انگلستان را به اوج قدرت خود برساند. چه بسا قصد داشت تا روی دست آلمان و فرانسه بلند شود. علايمی‌از اين سياست در سه ماهه اول جنگ در عراق در سياست های ‌اين كشور بروز كرده بود ولی ‌با گذشت زمان نه انگلستان و نه فرانسه و نه آلمان نتوانستند زمينه لازم عملی ‌برای پيشبرد برنامه های ‌خود را عرضه كنند. موانع موجود برای آلمان و تروئيكا ی اروپا : طی هفته های ‌اخير دومقام بلند پايه آمريكايی از جمله گيت وزير دفاع آمريكا و خانم رايس وزير امور خارجه اين كشور به ديدار سران مسكو شتافتند تا راجع به موضوعات كنفرانس آلمان تبادل نظر كنند و نظر روسيه را برای ‌شركت فعال در اين كنفرانس جلب كنند. پيش از آن بوش رئيس جمهور آمريكا تلفنی ‌با پوتين رئيس جمهور روسيه در اين مورد گفتگو كرده بود. از ماه ها پيش روابط ديپلماتيك روسيه با كشورهای ‌غربی از جمله آلمان بشدت تيره شده است. هر چقدر كشورهای‌غربی در روابط بين المللی ‌ضعيف عمل ميكنند بهمان نسبت روسيه بر خواسته های خود می افزايد. درست همان سياستی كه كشورهای غربی پس از سالهای 1991 در رابطه با روسيه پيش گرفته بودند. وزير خارجه آلمان هم چند روز پيش به مسكو سفر كرد تا نظر رهبران اين كشور را برای ‌شركت در كنفرانس كه برای ‌پرستيژ و منافع آلمان اهميت حياتی دارد جلب كند. هرنوع موضع گيری ‌تازه روسيه ميتواند مناسبات نيروها را در جهان بالكل بهم بزند. اين را هم آمريكا و هم اروپا بخوبی ميدانند . تغيير توازن قوا با ادامه جنگ در عراق و افغانستان وگسترش جنگ در پاكستان بالانس نيروها را بهم زده است. ميشود گفت جهان در حال گذار به بلوكهای تازه منطقه ای و جهانی است كه نشان ميدهد توازن قوا بنفع كشورهای‌غربی نيست. اين موضوع باعث نگرانی ‌كشور های ‌اروپايی و آمريكا شده است چه اين دو قدرت هستند كه بايد امتياز بدهند. روسيه نه بر سر خاورميانه و نه بر سر بالكان و نه برسر گسترش پادگانهای ‌نظامی آمريكا و ناتو دراروپا ی شرقی موافقتی ‌ندارد. روسيه هفته پيش رسما اعلام كرد با استقلال كوزوو مخالف است و هرگونه پيشنهادی ‌را در سازمان ملل وتو خواهد كرد. روسيه كوزوو را بخشی از خاك يوگسلاوی ‌ميشناسد. بالكان از يونان تا رومانی ‌و بلغارستان جزء مناطق امنيتی روسيه به حساب آمده و اين كشور برای ‌امنيت طولانی مدت خود نمی تواند از آن چشم پوشی كند. روسيه با استقرار موشكهای آمريكايی ‌در لهستان مخالف است و نصب رادار در چك را نمی ‌پذيرد. روسيه علنا و رسما مخالف پيوستن كشورهای‌اروپای شرقی به پيمان ناتو است. طبق توافق طرفين قرار بود پس از انحلال پيمان ورشو پيمان ناتو خود را منحل كند. منابع نفتی خاورميانه و امنيت اين منطقه نه تنها برای كشورهای غربی، بلكه برای ‌ديگر كشورهای ‌جهان از جمله روسيه، هندوستان، چين، كشورهای آفريقايی و آسيايی از اهميت حياطی ‌بر خوردار است. كنفرانس های ليگن دام اگر چه بظاهر عنوان ً رشد و مسئوليت پذيری را در دستور كار خود قرار داده است ولی ‌در عمل جنگ وسيعی برای ‌تقسيم مجدد جهان در جريان است كه منجر به تهاجم ديپلماتيكی در عرصه بين المللی ‌شده است. تحركات اخير كشورهای ‌مختلف طی ‌ماه های اخير نشان ميدهد كه آنچه سران آلمان در انتظار آن هستند بوقوع نخواهد پيوست. قدرت گيری كشورهای ‌اروپايی با ظرفيت نظامی و اقتصادی موجود با جمعيت بيش از 400 ميليون نفر‌ تحت رهبری تروئيكای ‌كشورهای اروپايی كه رهبری آنرا محافظه كاران راستی‌همانند مركل ، ساركوزی ‌و بلر داشته باشند با منافع تمامی ‌كشورهای ‌ديگر در تضاد آشكار قرار دارد. واقعيت اين است كه كشورهای اروپايی بعد از آمريكا بزرگترين ظرفيت نظامی جهان را از آن خود كرده اند. وجود چنين قدرت نظامی ‌نه تنها برای ‌اروپا بلكه برای ‌سراسر جهان خطرناك است. اگر ساركوزی ‌توانسته است تمامی راستهای فعال در عرصه جامعه فرانسه را بسيج كند اين ظرفيت در آلمان بمراتب بيشتر از فرانسه است. انتخابات دانمارك، هلند، بلژيك، ‌سوئد، اسپانيا و ايتاليا و تمامی كشورهای اروپای ‌شرقی نشان از روند خطرناك اوضاع در اروپا دارد. كشورهای ‌اروپايی برای هرتبعه خود ساليانه بيش از 1200 دلار هزينه نظامی می كنند. سازمان امنيت آلمان بدستور خانم مركل در 9 ماه مه با شركت بيش از 900 پليس 42 مراكز فعاليت نيروهای ‌سياسی را در شهرهای برلين، بوخوم، برمن، دويسبورگ، گيسن، گوتينگن، هامبورگ، هانفر، ينا، كلن، لايبزيك، ماربورگ، روستوك، زيگن، مانهايم و ولفزبورگ مورد حمله قرار داده تا جلو تدارك تظاهرات مردم آلمان را برای ‌روزهای 6 تا 8 ماه مه بر عليه كنفرانس گروه هشت بگيرند. جلوگيری از تظاهرات در شرايطی صورت ميگيرد كه دولت آلمان برای ‌بر گزاری ‌اين كنفرانس بيش از 100 ميليون يورو هزينه ميكند و از اوايل ماه ژانويه دوازده كيلومتر از اطراف محل كنفرانس را با سيم خاردار به ارتفاع 2.5 متر محاصره كرده و در اطراف محل قدم بقدم با نصب دوربين های ‌متعدد منطقه را در كنترل دارد كه هزينه آن بيش 12ميليون يورو شده است. اين اقدامات تنها بخش تبليغاتی را شامل می شود. در تمام منطقه عملا حكومت نظامی بر قرار شده است. منطقه اوست زه (Ostsee ) و منطقه های ليگن دام در ‌مناطق ساحلی شنا و عبور و مرور ممنوع بوده و ‌حفاظت از منطقه به نيروی دريايی واگذار شده است. علاوه بر تمامی اين اقدامات پرواز هواپيماها تا اطلاع ثانوی در منطقه مجاز نيست. تدارك برای مخالفت با برگزاری‌اين كنفرانس : مثل سالهای گذشته گروه های ‌مترقی ، صلح طلب ، مخالف جنگ وتجاوز، مخالف بلوكهای ‌نظامی و حتی ‌گروه های‌هومانيستی تدارك وسيعی ‌برای مطرح كردن نظرات خود در عرصه جهانی ديده اند. گروه اتاك (Attac ) هرساله عليرغم مخالفت بر گزار كنندگان كنفرانس G8 ده ها و حتی ‌صدها هزار نفر را بر عليه كنفرانس بسيج ميكند و با شعار ًرفاه برای ‌همه ً ، ًهمكاری ‌اقتصادی جهانی ، ً بخشودگی ‌بده كاری كشورهای ‌جهان سوم ً ، ًحقوق بشر اجتماعی و دفاع از حفظ محيط زيست وارد صحنه ميشود . اتاك گروه صنعتی G8 را بعنوان سازمان دمكراتيك برسميت نمی شناسد و انتظار دارد در اعتراض به اين كنفرانس بيش از 100.000نفر در شهر روستوك (Rostock) در شمال آلمان گرد هم آيند. گروه های مذهبی ‌و هومانيست هم در اين تظاهرات فعالند و بيشتر مسئله آنها فشار به دولتهای ‌خود برای ‌بخشودگی ‌بدهكاری ‌كشورهای ‌جهان سوم است. اين گروه ها مخالفتی ‌با جهانی شدن اقتصاد ندارند و كوشش دارند نشان دهند كه با سياست كاری نداشته و در امور دولتها دخالت نميكنند. گروه های چپ گرا طی سالهای‌اخير و بخصوص با شروع تهاجم نظامی آمريكا و شركاء به منطقه خاورميانه بسيار فعال عمل كرده و عملا با تمامی ‌سياست های ‌گروه صنعتی‌غرب و ژاپن مخالفت كرده و سياستهای اين گروه صنعتی را نابودی ‌بافت جوامع كشورهای ‌جهان سوم می بينند و معتقدند كه گروه صنعتی G8 در تدارك حاكميت نظامی ‌و اقتصادی بر جهان است و درصدد تدارك نظامی ‌و كشاندن جهان برقابت نظامی است. درمخالفت با اين سياست نظامی در كشورهای ‌آمريكای لاتين جنبش توده ای ‌عظيمی بوجود آمده است كه تاثيربسيار مثبت خود را در ديگر نقاط جهان بجا گذاشته است. حمله پليس آلمان به نيروهای ‌چپ طی ‌روزهای ‌اخير نشان ميدهد كه اين طيف از پتانسيل بزرگی بر خوردار است. در شب حمله پليس به مراكز فعاليت اين نيروها در برلين در نهم ماه مه بيش از 5000 نفر در شهر وارد خيابانها شده و به اين حركت دولت اعتراض كردند. سيستم امنيتی ‌پليسی آلمان يد طولايی در نفوذ و مقابله با نيروهای ‌چپ دارد. از نظر تاريخی‌اين كشور مركز مبارزه با نيروهای ‌چپ بوده است. در سالهای‌1980 تا 1990 سازمان امنيت آلمان با فرستادن يوشكا فيشر وزير سابق خارجه آلمان به همراه چهارنفر ديگر در تشكيلات سبزهای ‌آلمان اين حزب كه يك تشكيلات ضد جنگ و ضد ميليتاريسم و پيمانهای ‌نظامی بود و برای حفظ محيط زيست فعاليت ميكرد را به آنچنان تشكيلاتی ‌تبديل كرد كه نه تنها تمامی ‌شعارهای ‌اين حزب را از بر نامه آن حذف كرد بلكه مدافع سرسخت جنگ و تهاجم به كشورهای ‌خارج شد تا جايی ‌كه خانم البرايت وزير خارجه آمريكا بعد از جنگ يوگسلاوی رسما از آقای ‌فيشرقدردانی كرد و رسما اعلام كرد بدون حزب سبزهای برهبری يوشكا فيشر آلمان كه همه چپ ها را اخته كرده بود جنگ در بالكان ناممكن بود. يوشكا فيشر بعنوان كتابفروش در جلو دانشگاه فرانكفورت و بعدا راننده تاكسی كار خود را شروع كرد. ماموريت وی از طرف سازمان امنيت شناسايی و نفوذ در سازمانهای چپ و راديكال بود. فيشر با شناسايی و با لودادن اعضاء بادر ماينهوف تا رهبری حزب سبزها ارتقاء يافت و بعدا وزير امور خارجه آلمان شد . در جامعه آلمان هنوز هم تمركز اصلی بر عليه نيروهای ‌چپ است. ايران و كنفرانس گروه هشت : يكی از مباحث مورد بحث چگونگی ‌بر خورد با مسئله هسته ای ايران است كه كشورهای‌غربی است. خاورميانه دوران گذار را طی ميكند و تمامی ‌نيروها در منطقه و جهان در اين زمينه فعالند. آلمان بعنوان بزرگترين كشورصنعتی اروپا بيشترين واردات نفت از خاورميانه را از آن خود كرده است. آلمان در تاريخ صد ساله اخير در بر خورد به كشورهای منطقه خاورميانه هميشه دست بالا را داشته و از موضع قدرت عمل كرده بود و اميدوار بود كه آمريكا و شركاء منطقه را كنترل كنند تا مسئله واردات نفت حل شود. آنچه خواست آلمان بود بوقوع نپيوست و هشت آمريكا در منطقه گرو نه آن است آلمانيها با اطلاعاتی ‌كه از جاسوسان خود در عراق كسب كرده بودند تا آنجا پيش رفته بودند كه معتقد بودند آمريكا بدون كمك كشورهای ‌ديگر تنها طی ‌چند روز قال قضيه جنگ عراق را خواهند كند. هرچقدر جنگ طولانی تر شد دخالت آلمان و ماموران آن در عراق شدت بيشتری ‌گرفت تا جايی ‌كه بنا بر اطلاعات سازمان جاسوسی آلمان آمريكا از بمب های ‌ده تنی در مناطقی از عراق برای مبارزه با نيروهای مقاومت استفاده كرد. امروزه دولت آلمان بيشتر از هر كشور ديگر اروپايی حتی ‌بيشتر از ژاپن خواهان ماندن نيروهای ‌نظامی آمريكا در عراق و خاورميانه است و شديدا هم اصرار دارد تا رژيم ايران را زير فشار نظامی ‌قرار دهد. از آنجا كه ‌قدرت نظامی لازم را ندارد در تلاش است سياست های خود را از طريق تروئيكای‌اروپا پيش ببرد . اشتباهات و شكست كشورهای ‌غربی باعث شد كه موقعيت اقتصادی و نظامی‌آنها در منطقه به خطر بيافتد. همه حكومت های منطقه و مردم ميدانند كه اروپا و آمريكا خواهان كشورهای مستقل و قدرتمند در منطقه نيستند واز طرفی ‌مجبورند رقبای تازه را هم تحمل كنند اين ديگر واقعا برايشان مرگ آور است نميشود كه انسان بيش از صد سال هرچه گفته بدون مخالفت پذيرفته شود و يكدفعه ورق بر گردد و پاكستان و ايران و تركيه و حتی‌عربستان بعنوان قدرت منطقه ای قد علم كنندو خواهان شركت در قدرت و سهم بشوند. آلمان يكی از كشورهای ‌اروپايی است كه در تمام مدت با ايران بر عليه كشورهای ‌منطقه از جمله عراق و افغانستان در تماس و همكاری بود حالا متوجه شده است كه چه كلاهی ‌سرش رفته است ولی‌عجيب است اين كشور كه در تمام طول تاريخ اين كار را كرده است چرا اينقدر دمغ شده است و در بدر دنبال نيرو وكشورها ميگردد تا آب از جوی رفته را دوباره به آن باز گرداند آلمانيها تا همين آخرين موضع گيری ‌پوتين رئيس جمهور روسيه مدام با اين كشور موش و گربه بازی ‌در می آوردند. انگولك كردن تمامی ‌كشورهای ‌اروپای ‌شرقی از رومانی ‌تا ليتوانی با ابزار مذهبی و حتی ‌در خود روسيه بر عليه روسيه از سياست های ‌روز مره اين كشور بوده است. چه شده است كه آلمان به وحشت افتاده است ؟ بسيار ساده روسيه خواهان شركت در منافع خاورميانه است. روسيه ميتواند تمامی ‌كشورهای منطقه را با ابزار مدرن نظامی مسلح كند. حالا كه خود اين كشورها داوطلبانه بروسيه روی آورده اند حالا كه بزرگترين قدرت نظامی ‌جهان آمريكا در منطقه فلج شده است چرا كشور های منطقه و روسيه از اين فرصت استفاده نكنند؟ آلمان و كشورهای ‌غربی ‌و ژاپن نمی خواهند و حاضر نيستند منافع منطقه را تقسيم كنند. اصولا شركا ء كشورهای ‌جنوب را قبول ندارند تنها راه باقی مانده توافق با روسيه بهر قيمت است بايد روسيه را به اروپا بر گرداند و در كارش فضولی ‌نكرد و در مجموع خفقان گرفت تا روسيه از يك طرف با چين اتحاد ااستراتژيكی ‌نبندد و از طرف ديگر ايران و ساير كشورهای منطقه خاورميانه تحت كنترل در آيند . در كنفرانس گروه هشت يكی از اهداف اصلی آن توافق برسر كنترل ايران است. همين چند روز پيش آقای ‌چينی ‌دوباره به خاورميانه بر گشت. اين دومين بار است كه چينی طی ‌دوماه اخير به منطقه مسافرت ميكند. آمريكا و اروپا و ژاپن به نفت منطقه نياز مبرم دارند. آنها بدون همكاری ‌كشورهای ‌منطقه قادر به پيشبرد سياست های ‌خود در منطقه نيستند. آنها در درجه اول به كشورهای حول و حوش خليج فارس نياز دارند كه ايران شامل آن ميشود ولی ‌بدون همكاری ‌روسيه و ايران امكان هيچ توافقی در منطقه ميسر نيست . فعاليت های ‌ديپلماتيك كنونی در سطح اروپا و خاورميانه با وجودی كه تنها كمتر از دوهفته به آغاز كنفرانس مانده است، نشان ميدهد هنوز هيچ توافقی بدست نيامده است. اروپا دچار چند دستگی است و هنوز سياست مدونی در بر خورد به مسائل جهانی و آمريكا ‌ندارد و نميتواند بدون آمريكا مستقلانه وارد عمل شود. اروپای غربی هنوز مشكلات اروپای شرقی را پشت سر نگذاشته است. نياز كشورهای اروپايی به جريان نفت خاورميانه و بازار آن همانطور كه تجربه آمريكا نشان ميدهد نميتواند با زور و نيروی نظامی ويا با تحريم اقتصادی عملی ‌شود. تازه‌ كشورهای ‌منطقه هم ديگر حاضر به دنباله روی از سياست استفاده از قدرت نظامی نيستند. مقاومت آمريكا در برابر آلترناتيو شكننده اروپا كه هركشوری ساز خودش را ميزند ودرگيری داخلی ‌بين جناح بنديهای ‌درون سيستم آمريكا ونياز مبرم كشورهای‌اروپايی ‌به آمريكا بدليل قدرت نظامی‌آن اين نگرانی را در بين كشورهای‌اروپايی ايجاد كرده است. رشد تضاد بين اين دوقطب ممكن است موجب پاره شدن شيرازه امور كشورها ی اروپايی شود. آمريكا هنوز معتقد است كه ميتواند اوضاع خاورميانه را سروسامان بدهد و حاضر نيست منافع و قدرت را تقسيم كند. روسيه از فرصت بدست آمده نهايت استفاده را خواهد كرد، چه طی ‌سالهای ‌گذشته كشورهای‌اروپايی و آمريكا با تمام توان در متلاشی كردن جامعه روسيه از هيچ كوششی فروگزار نكردند داده ها نشان ميدهد با شرايط موجود نه اروپا و نه آمريكا قادر نيستند جلو اين روند را بگيرند. مليت ها و توده های مردم كشورهای خاورميانه فشار مداوم خود را بر حكومت ها ادامه ميدهند و خواهان كنترل كامل منابع و امكانات خود و بر خورد برابر با قدرتهای ‌جهانی‌هستند. بيداری ملی در اين كشور ها بزرگتر از آن است كه حكومتها بتوانند آنرا درنظر نگيرند و مقاومت كنند و مثل گذشته افسار خود را بدست كشورهای ‌قدرتمند خارجی ‌بسپارند . آنچه طی ‌ماه های‌اخير كاملا قابل مشاهده است هم قدرت های بزرگ هم مليتهای ‌مختلف كاملا همديگر را زير نظر گرفته اند و متقابلا در تلاشند تا يكديگر را كنترل و مهار كنند. يك چنين حالتی ‌تنها در دوران گزار اتفاق می افتد در اين شرايط هيچ كشوری قادر نيست وارد جنگ بشود چون قادر نيست جبهه تازه ای ‌ايجاد كند وهمه در انتظارند تا قطب بنديهای تازه شكل بگيرد. در منطقه خاورميانه تنها امكانی ‌كه برای كشورهای ‌منطقه باقی ميماند همكاری ‌اقتصادی مشترك، توافق برای ‌دستيابی به امنيت جمعی، قراردادهای‌عدم تجاوز دوجانبه و چند جانبه و بلاخره باز گذاشتن فضای سياسی برای نيروهای ‌سياسی با ديدگاه های مختلف است تا از پتانسيل موجود حداكثر استفاده بعمل آيد. با اين شرايط كنفرانس های ليگن دا م همانند كنفرانس سال گذشته پيترزبورگ روسيه دست آوردی ‌نخواهد داشت .
  3. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    نقش نفت درنگهداری ارزش دلار و خورد و برد امریکا از اقتصاد جهان در 30 ﺁوریل 2007، پل رودو رویجتر ، تحقیق خود را در باره دلار و نقش ﺁن، زیر عنوان " هزینه ها، زیانکاریها و خطرهای دلار انتشار داده است . در این تحقیق ، از زبان داده ها نقش نفت را در حفظ ارزش دلار و خورد و برد امریکا از اقتصاد جهان تشریح می کند . کارشناس دیگری ، انحطاط اقتصاد امریکا را توضیح داده است : هزینه ها و زیانکاریها و خطرهای دلارو نقش نفت در سلطه دلار بر اقتصاد جهان و خورد و برد امریکا از اقتصاد جهان : ● ﺁنها که در خارج از امریکا دلار خرج می کنند، بطور مداوم به امریکا باج می پردازند . این باج را از رهگذر تورم می پردازد که در هر دقیقه، 25/1 میلیون دلار است . علت هم افزایش سریع قرضه خارجی امریکا است . تورم از میزان این قرضه، در هر دقیقه، 25/1 میلیون دلار کم می کند . نیمی از واردات امریکا از محل تورم پرداخت می شود یعنی برای امریکا مجانی تمام می شود . زیرا ﺁنها که دلار امریکا را در خارج از امریکا در اختیار دارند، می پردازند علاوه بر این ، دارندگان دلار از قرار ﺁگاه نیستند که ارزش دلاری که دارند، جز یک صورت نیست . اگر ندانند چه چیز هنوز دلار را پول نگاه داشته است، با این خطر رو برو هستند که روزی ببینند دارائی ﺁنها ارزش کاغذ را نیز ندارد . ● تقاضای جهانی دلار : تا 1971 ، دلار برابر طلا بود . دلار معاول وزن معینی از طلا ارزش داشت . امریکا ذخایر عظیمی از طلا داشت . هر زمان دارنده دلاری که می خواست، می توانست دلار خود را با طلا عوض کند . مهمترین دلیل پذیرفته شدن دلار بمثابه پول جهانی ، از سوی جهانیان همین بود . در حوالی 1970 ارودلار زیاد شد و دوگل، رئیس جمهوری وقت فرانسه گفت : ما دلار نمی خواهیم طلا می خواهیم . از 1971 ببعد، رابطه دلار با طلا قطع شد . این کار را نیکسون ، رئیس جمهوری وقت امریکا انجام داد . جنگ ویتنام صندوق دولت امریکا را خالی کرده بود. امریکا بیشتر از ذخایر ارزی خود، دلار چاپ و انتشار داده بود . در نتیجه، ارزش دلار را عرضه و تقاضا معین می کرد . ﺁن زمان، هنوز امریکا از لحاظ تولید و مصرف نفت ، خود کفا بود . برای حفظ منابع نفت خود، برای واردات نفت اندازه معین کرده بود . در ازای لغو محدودیتها، کشورهای عضو اوپک قول دادند که نفت خود را به دلار بفروشند . ﺁن زمان ، دلار بیشترین نقش را در بازرگانی جهان داشت و فروش نفت به دلار امری عادی می نمود . انقلاب اسلامی : در واقع، فروش نفت به دلار و افزایش بهای نفت، امریکا را از ارودلار ﺁسود و اروپا را نیازمند دلار کرد و اختیار پترودلار را از ﺁن امریکا گرداند ( نگاه کنید به نفت و سلطه نوشته ابوالحسن بنی صدر ). خریداران نفت در دنیا، اگر ژاپنی بود ، به جای ین، دلار و اگر اروپائی بود، به جای پولهای اروپائی ، دلار بابت بهای نفت می پرداخت . کشورهای عضو اوپک که بهای نفت را به دلار دریافت می کردند، بخشی از در ﺁمدهای خود را به بانکهای امریکائی می سپردند و بخش دیگر را خرج می کردند . این خرید ها رااز امریکا و کشورهای دیگر دنیا می کردند . دلار طالب داشت زیرا خریداران نفت، باز باید نفت می خریدند . ● امریکا خریدهای خود را مجانی می کند : در تجارت نفت ، نیاز به مقادیر مهم دلار است . بسیاری از این دلارها در خارج امریکا رد و بدل می شوند . یعنی میان اعضای اوپک و کشورهای خریدار نفت رد و بدل می شود . در ﺁغاز ، دلار کافی برای تجارت نفت وجود نداشت . امریکا می باید دلار چاپ می کرد. خرجش برای دولت امریکا، بهای کاغذ بود و رنگ سبز و هزینه چاپ. بعد، این دلار را می باید در اختیار کشورهای دنیا قرار می داد . این کار را از راه خرید از کشورهای دنیا انجام می داد . در ازای خریدها یی که می کرد چیزی جز کاغذ سبز نمی داد. و چون این دلار به امریکا باز نمی گشت، در واقع، خریدهایی که از کشورهای دنیا می کرد، برایش مجانی تمام می شد . این خریدهای مجانی دائمی می شوند . هر بار که به علت بالا رفتن بهای نفت و افزایش میزان نفتی که خریداری می شود، نیاز به دلار بیشتر می گردد، سودش به امریکا می رسد زیرا خریدهای مجانی بیشتری می تواند انجام دهد . این تنها در تجارت نفت نیست که نیاز به دلار است در بقیه تجارت دنیا نیز نیاز به دلار است . جهانی شدن ، بازرگانی جهانی ﺁزاد ، خصوص شدن خدمات دولتی در کشورهای جهان ، مقادیر عظیم نفت طلب می کنند . و این دلارها در چهار گوشه جهان پخش می شوند . و هر بار که به دلار بیشتری نیاز می شود، امریکا خرید مجانی می کند . ● قرضه امریکا : بدیهی است که با این خریدهای مجانی ، دلارهای امریکا در دست کشورهای دنیا ، برهم افزوده می شوند و قرضه خارجی امریکا را تشکیل می دهند . زیرا یک روز دنیای خارج می تواند دلارها را ببرد به امریکا و خرید کند . سرانجام امریکا می باید در ازای ﺁنچه از دنیا برده است، چیزی به دنیا بدهد . تراز بازرگانی : برای این که امریکا در خطر قرار نگیرد، می باید صادرات و واردات خود را معادل نگاه می داشت . بعد از 1971، دلار بیشتری به جریان گذاشته شد . اما از سال 1973 بود که خریدها از فروشها فزونی گرفتند . از ﺁن پس، موازنه بازرگانی منفی تر شد و هر سال، امریکا ، در مصرف خود، بیشتر وابسته به دنیا شد . تا این که در سال 2004، کسر بازرگانی خارجی امریکا سر به 650 میلیارد دلار زد . یعنی جمعیت 300 میلیون نفری امریکا ، سرانه، 2167 دلار ازکالاهایی خارجی را مصرف کرده اند، بهایش را نپرداخته اند . امریکا قرضهای خارجیش را نتوانسته است بپردازد. در نتیجه به ﺁنها افزوده شده و می شود . قرضه خارجی امریکا در یک سال 650925500000 دلار افزایش یافته است . یعنی هر دقیقه، 25/1 میلیون دلار . ● کسر بازرگانی خارجی امریکا با این کشورها بیشتر است : با چین، 162 و ژاپن، 76 و کانادا ، 66 و ﺁلمان 46 و و مکزیکو 45 و ونزوئلا 20 و کره جنوبی 20 و ایرلند 19 و ایتالیا 17 و مالزی 17 میلیارد دلار . ● ارزش دلار : هر کشوری که بیشتر از ﺁنچه می فروشد، می خرد، ارزش پولش کاهش می یابد . وقتی با پول خرید قابلی نمی کرد، تقاضا برای ﺁن پول کاهش پیدا می کند . اما قاعده ای که در باره کشورهای دیگر صدق می کند، در باره امریکا صدق نمی کند . زیرا تا وقتی تمامی دنیا به دلار نیاز دارند تا با ﺁن نفت بخرند ، همواره تقاضا برای دلار وجود دارد . امریکا یک چهارم نفت جهان را مصرف می کند . وقتی ارزش دلار بالا می رود ، پولی که مصرف کنندگان سه چهارم تولید نفت باید بپردازند، بیشتر می شود . اما برای خود امریکا، قیمت همان که بود می ماند . وقتی قیمت نفت اوپک بالا می رود ، به دلار بیشتری نیاز می شود . اگر مصرف نفت تغییر نکند، امریکا دلار چاپ می کند و به جریان می اندازد بدون ﺁنکه قیمت دلار پائین بیاید . در 2004 ، امریکا نصفی از نفتی را که مصرف می کرد، تولید می کرد . نصف دیگر که یک هشتم مصرف جهانی نفت بود، را وارد می کرد . هر اندازه دلار بیشتر لازم شود که - بخاطر بالا رفتن بهای نفت، - مصرف کنندگان هفت هشتم تولید نفت می باید بپردازند ، دلاری است که در خارج امریکا رد و بدل می شود . بنا بر این ، امریکا نه تنها با به جریان گذاشتن دلار تازه ، بهای بالا رفته نفت مصرفی خود را می پردازد ، بلکه به اندازه اضافه بهای هفت هشتم نفت نیز دلار تازه انتشار می دهد و با ﺁن، از کشورهای دنیا خرید مجانی می کند و قرضه خارجی خود را افزایش می دهد . وابستگی امریکا به نفتی که باید وارد کند، در افزایش است چنانکه در سال 2006، 60 درصد نفت مصرفی خود را وارد کرده است . انقلاب اسلامی : خواننده ایرانی می تواند روشن ببیند چرا طرح بنی صدر در باره جانشین کردن دلار با سبد ارزها بعنوان بهای نفت از عوامل سازشهای پنهانی امریکا با ملاتاریا شد و حکومت رجائی ﺁن طرح را بلااجرا گرداند . چرا تصمیم حکومت صدام به جانشین کردن دلاری که خریداران نفت می باید می پرداختند، با ارزهای دیگر، از مهمترین عاملهای تجاوز امریکا به عراق شد و چرا امریکا می خواهد دولت عراق " قانون نفت " ی را تصویب کند که اختیار نفت را از ﺁن شرکتهای امریکا می کند : تا 10 سال ﺁینده، امریکا نیاز به 50 میلیون بشکه نفت بیشتر پیدا می کند . ● امریکا ابزار لازم برای حفظ ارزش دلار در اختیار دارد . اما در خارج از امریکا، مصرف دلار بالا می رود . از این رو، امریکا می تواند نسبت به تقاضای دلار با تأخیر واکنش نشان بدهد تا ارزش دلار بالا برود . و چون ارزش دلار بالا رفت، می تواند دلار بیشتری را به جریان بگذارد . اگر ارزش دلار سقوط کند، می تواند با خرید دلار، ارزش ﺁن را بالا ببرد . برای مثال، با فروش اوراق بهادار و یا اوراق قرضه قیمت دلار را بالا می برد . الا اینکه بازخرید دلار برایش خرج بر می دارد . زیرا می باید بهره بپردازد . این بهره ها برهم افزوده شده و رقم بزرگی گشته اند . رقم بقدری بزرگ شده است که برای پرداخت ﺁنها، هر نوبت می باید اوراق خزانه را فروخت تا بتوان ﺁن را پرداخت . قرضه امریکا زمان به زمان با شتاب بیشتری افزایش می یابد . ● با وجود ورشکستگی، همچنان به رویه خود ادامه می دهد : در فوریه 2007، قرضه امریکا 8700000000000 میلیارد دلار شده است . در هر ثانیه بر این قرضه افزوده می شود . 45 درصد از این پول به طلبکاران خارجی است . قرضه خارجی امریکا به اندازه ای زیاد است که امریکا دیگر قادر به پرداخت ﺁن نیست . به سخن روشن، امریکا ورشکسته است . با وجود این ، دلار همچون سابق ، خرید و فروش می شود . برای خرید نفت و گاز، دلار همچنان مورد نیاز است . بازرگانی جهانی گرفتار فریب ارزش ظاهری دلار است و معامله ها با دلار پرداخت می شوند . قیمت پائین تر دلار ، بنا بر قاعده، می باید سبب کاهش واردات و افزایش صادرات شود . زیرا خریداران خارجی بابت خریدهای خود از امریکا، بهای کمتری می پردازد . با وجود این، تا زمانی که فروشندگان غیر امریکائی به اندازه کافی دیوانه اند که بابت بهای فرﺁورده های خود دلار مطالبه کند ، برای امریکا، چاپ کردن و به جریان گذاشتن دلار مشکلی ایجاد نمی کند . پرداخت چند دلار بیشتر بابت کفشهای چینی و یا فرﺁورده های الکترونیک ژاپنی هیچ مسئله ای بوجود نمی ﺁورد . تنها قرضه خارجی امریکا کمی بیشتر می شود . اما امریکا می تواند با تورم ، از قرضه خارجی خود بکاهد . توضیح این که پرداخت چند دلار بیشتر بعنوان بهای کفش، یعنی تورم . تورم یعنی ارزش دلار کاهش یافته است . کاهش ارزش دلار یعنی از میزان قرضه خارجی امریکا کاسته شده است . بنا بر این ، امریکائی ها هیچ سودی در مهار کردن واردات خود ندارند . ● در تجارت نفت، کاهش ارزش دلار نتایج منطقی خود را به بار می ﺁورد . در دراز مدت، صادرکنندگان نفت ارزش کمتری برای نفت خویش را نخواهند پذیرفت . اگر ارزش دلار 10 درصد کاهش پیدا کند، تقریبا  قطعی است که بهای نفت 10 درصد افزایش می یابد . به ترتیبی که قیمت نفت نسبتا  ثابت می ماند . انقلاب اسلامی : با وجود این ، در 1980 ، بهای هربشکه نفت در بازار رسمی ، 34 دلار شد . امروز ، بهای هربشکه نفت، حدود 60 دلار است . حالا ﺁنکه ارزش دلار امریکا نسبت به سال 81، حدود 7/2 برابر کمتر شده است . یعنی بهای نفت می باید بشکه ای حدود 90 دلار باشد . در طول 27 سال، ضد ضربه های نفتی قیمت نفت را بارها کاهش داده است . یکی دو نوبت، بهای نفت افزایش یافته و قیمت هر بشکه ﺁن، از مرز 70 دلار نیز عبور کرده است . چرا بهای نفت متناسب با کاهش ارزش دلار بالا نرفته است ؟ دلیل عمومی که اظهار می شود اینست که موجب تورم و رکود اقتصادها می شود ! اگر نیازی به دلار به برای خرید نفت نباشد ، بقیه دنیا دیگر هیچ سودی در بکار بردن دلار در معاملات خود ندارد بلکه زیانهای زیاد دارد . دلار دیگر معادل دلار نیست و قرضه خارجی غول ﺁسای امریکا نتایج منطقی خود را ببار می ﺁورد : ارزش دلار سقوط خواهد کرد . و وقتی دنیا دیگر دلار را قبول نکند ، امریکا دیگر نمی تواند دلار چاپ کند و به خرج دنیا زندگی کند . دیگر نمی توانند ارتش پر خرج خود را نگاه دارند و نفوذ خود را از دست خواهند داد . ● بالا کشیدن مطالبات دنیا : اما سقوط ارزش دلار یک اثر ثانونی معجزه ﺁسا برای امریکا دارد : وقتی دلار دیگر بی ارزش می شود، قرضه خارجی امریکا نیز از میان می رود . در حقیقت، زیرا این قرضه از دلارهائی تشکیل شده است که در خارج امریکا جریان دارد . بنا بر این، حد اکثر بهائی که برای ﺁن می ماند، قیمت کاغذ باطله است . افسوس که سقوط دلار موجب ورشکست بانکها و شرکتها و سازمانهای بین المللی می شود که سرنوشت خود را با سرنوشت دلار گره زده اند . * نقش دلار در روابط امریکا با چین و ژاپن و کره جنوبی و... : ● ذخایر دلار ژاپن و چین : یکی از خریداران عمده دلار، بانکهای مرکزی کشورهای مختلف هستند . بانکهای مرکزی ذخایر استراتژیک بوجود می ﺁورند . وقتی مبادلات با کشورهای دیگر، مقدار زیادی از پول کشور را در ید طرفهای دیگر قرار می دهد، با این ذخایر، بانک مرکزی می تواند پول خود را خریداری کنند و مانع از سقوط ارزش پول خود شود . پولی که بانکهای مرکزی می خرند و ذخیره می کند، پولی است که در بازار دنیا قبول می شود . تا این زمان، چنین پولی، دلار است . اما در چین و ژاپن و کره جنوبی و تایوان، ذخایر دلار بسیار بیشتر از نیز بانکهای مرکزی برای خرید پول ملی ، در صورت لزوم ، است . بانکهای مرکزی این کشور ها نیازی به خرید دلار نیز ندارند . چرا که این کشورها بسیار صادر می کنند و کم وارد می کنند . در نتیجه، در این کشورها، دلار انبار می شود . این دلارها می باید به پول محلی تبدیل شوند برای پرداخت مزدها و بهای مواد اولیه . اگر تقاضای داخلی پول محلی موجب بالا رفتن ارزش ﺁن شود، قیمت فرﺁوردها برای خریدار خارجی بالا می رود . از این رو، برای این که صادرات کشور دچار کاستی نشود، بانکهای مرکزی سعی می کنند ارزش پول را ثابت نگاه دارند . از این روست که مبالغ عظیم دلار می خرند و بدین وسیله مانع از بالا رفتن ارزش پول خود می شوند . با وجود این ، دلار برای این کشورها مشکل بزرگی را بوجود ﺁورده است . زیرا در برابر ذخیره عظیم دلار ، بانک مرکزی پول محلی به جریان می گذارد . بدین سان، کارگران در ازای تولیدهای خود که صادر می شوند، تورم دریافت می کنند . بدین ترتیب ، زحمتکشان ماهها کار و مواد اولیه را که در تولید کالا ها بکار می برند، در ازای مزد ناچیزی صادر می کنند . به بانکهای مرکزی این کشورها، این دلارها تقریبا  هیچ عاید نمی کند . می توانند دلارها را با اوراق خزانه امریکا معاوضه کنند و بهره ای بدست ﺁورند . اما حتی این بهره را نیز ، دست ﺁخر ، خود ﺁنها می پردازند . زیرا امریکا بهره را با افزودن بر قرضه خارجی خود به این کشورها ، می پردازد . در این میان ، ارزش دلار در نوسان است و این ذخایر عظیم در دست عرضه و تقاضای دلار در بازار است . افزون بر این ، بعلت قرضه عظیم امریکا، هر زمان ممکن است ارزش دلار سقوط کند . اینست که بانکهای مرکزی میان دو سنگ ﺁسیاب گیر کرده اند : از سوئی می باید ذخایر دلار خود را از سر باز کنند و از سوی دیگر، می باید دلار بخرند تا مانع از ﺁن شوند که ارزش پول ملی خودشان بالا رود . بسا وقتی ارزش دلار در بازار پائین می ﺁیند ، دلار نیز می خرند . و امریکا می گذارد قرضه خارجیش بازهم سریع تر، بالا برود . تا چه زمان ، این وضع می تواند بپاید ؟ بنا بر برﺁورد کارشناسان Asian Development Bank ، ارزش دلار 30 تا 40 درصد کاهش خواهد یافت . چنین کاهش ارزشی خطری بزرگ در بردارد . بسیاری بانکها و شرکتها دلارهای خود را شتابان می فروشند و بانکهای مرکزی نیز نمی خواهند و یا نمی توانند مانع از سقوط بهای دلار شوند . کسی که دلار خود را زود تر دیگران می فروشد، اقبال بیشتری دارد و ﺁن کس که صبر می کند بلکه ارزش دلار بالا رود، می باید باختهای خود را محاسبه کند . * تقاضای مداوم دلار نیاز به ﺁن دارد که همواره بهای نفت به دلار پرداخت شود. علت جنگ با عراق و تهدید ایران به جنگ : ● برای ﺁنکه ارزش دلار سقوط نکند و همواره مورد تقاضا باشد ، بهای نفت و گاز دائم می باید به دلار پرداخت شوند . از این رو است که امریکا می خواهد بر کشورهای نفت خیز بیشترین نفوذ را داشته باشند . بدین نفوذ، در همان حال که جریان نفت را به امریکا تأمین می کند، بهای نفت و گاز نیز به دلار پرداخت می شود . افزون بر این ، با استفاده کشماکش حاکمان بر این کشورها بر سر خورد و برد، از تولید و صدور نفت نیز سودی هنگفت عاید می کنند . از این رو، وقتی حاکمان بر یک کشور نفت خیز دیگر نخواهند نفت خود را به دلار بفروشند، امریکا نمی گوید چون دلار در خطر است، دست به جنگ می زنم . قصد واقعی خود را می پوشاند : ● جنگ با عراق و علت ﺁن : تا سال 1990 ، امریکا با رژیم صدام روابط بازرگانی بسیار سودﺁوری داشت . صدام متحد خوب امریکا بود . در 1980 ، با حمایت امریکا ، به ایران حمله کرد . اما در 1989 ، صدام حسین کویت را متهم کرد که بازار را از نفت انباشته است تا موجب سقوط بهای نفت شود . این رفتار، موجب تغییر رفتار امریکا در قبال رژیم صدام شد . با حمله به کویت و الحاقش به عراق، عراق صاحب 20 درصد منابع نفتی جهان شد . جنگ احتراز ناپذیر شد و در 1990 ، عراق شکست خورد و به محاصره اقتصادی درﺁمد . صدام تنها می توانست در ازای وارد کردن موادغذائی و دارو و لوازم پزشکی نفت صادر کند . در 6 نوامبر 2000 ، صدام مقرر کرد در ازای نفتی که فروخته می شد، اورو دریافت شود . این اقدام او، جنگ را احتراز ناپذیر کرد . در 2002 ، ارزش دلار گرفتار تنزل شد و وضعیت چنان خطیر شد که صندوق بین المللی پول هشدار داد که ارزش دلار در حال سقوط است . چند روز پس از ﺁن، در کاخ نخست وزیری انگلستان ، نقشه حمله به عراق موضوع گفتگو شد . ماه بعد، دیگ چنی ، معاون رئیس جمهوری امریکا، مطمئن شد که عراق اسلحه کشتار جمعی در اختیار دارد . با استفاده از این دست ﺁویز، قوای امریکا در 19 مارس 2003، به عراق حمله کرد . در 5 ژوئن 2003، فروش نفت عراق از نو به دلار شد . ● ایران محور شر شده است زیرا امریکا می خواهد بر منابع نفت و گاز ﺁن دست یابد و فروش نفت و گاز به دلار را همیشگی کند از این رو بحران اتمی پوشش بحران نفت است: امریکا با ایران در نزاع است . از زمانی در نزاع است که بر اثر سقوط رژیم شاه، نفود خویش در ایران را از دست داده و اختیارش بر نفت و گاز ایران از دست رفته است . امریکا بر اینست که رژیم ایران یک رژیم بنیادگرای خطرناکی است . موقعیت جغرافیائی ایران ، یعنی قرار گرفتنش میان ﺁسیای میانه و خلیج فارس و اقیانوس هند، از لحاظ بهره برداری از منابع نفت و گاز شرق ﺁسیای میانه، به ایران موقعیت تعیین کننده ای داده است . امریکائیها برای این که نفت و گاز استخراجی این منطقه ، نه از ایران و نه از روسیه عبور کند، بر ﺁن شدند ﺁن را از راه افغانستان عبور دهند . رژیم طالبان ﺁن نشد که امریکائیها و متحدشان پاکستان می خواستند . ترورهای 11 سپتامبر و حضور بن لادن در افغانستان ، جنگ با افغانستان را موجه کرد و امریکا و متحدانش به افغانستان حمله کردند . با وجود این ، هنوز جنگ ادامه دارد و عبور لوله های نفت و گاز از افغانستان می باید منتظر تثبیت وضعیت افغانستان بماند . و در 1999، ایران اعلام کرد که می خواهد نفت خود را به اورو بفروشد . ایران 30 درصد نفت خود را به اروپا می فروشد . و بقیه ﺁن را به چین و هند و ژاپن و... می فروشد . به امریکا بطور مستقیم نمی فروشد . زیرا امریکا خرید نفت از ایران را تحریم کرده است . برغم تهدید بوش که ایران را " محور شر " خواند ، از سال 2003، ایران شروع کرد به فروش نفت خود به اورو . پس از ﺁن، ایران می خواست خود بورس نفت ایجاد کند که مستقل از بورس نیویورک و لندن باشد . می باید درهای این بورس را در 20 مارس 2006 می گشود . با توجه به ضعف دلار در ﺁن تاریخ، موفقیت این بورس دلار ، در نتیجه امریکا، را گرفتار فاجعه می کرد . در اوائل سال 2006، تنشها بطور جدی شدت گرفتند . سرانجام، افتتاح بورس به تأخیر افتاد . در جا، پوتین، رئیس جمهوری روسیه، در این کشور بورسی را گشود که بورس ایران را ، پیشاپیش ، بی فایده گرداند . امریکائیها ایران را متهم می کنند به این که می خواهد بمب اتمی بسازد . متهم کردن ایران امر تازه ای نیست . در حقیقت، ایران و کشورهای عرب خود را در تهدید تسلیحات اتمی اسرائیل می بینند . اسرائیل قرارداد منع گسترش اسلحه اتمی را امضاء نکرده است . در 1981، اسرائیل نیروگاه اتمی عراق را بمباران کرد . از ﺁن زمان، کشورهائی چند در صدد مجهز شدن به سلاح اتمیی برای خنثی کردن تهدید اتمی اسرائیل هستند . بسا شگفت ﺁمیز می نماید که کشوری با داشتن منابع نفت و گاز، در پی انرژی اتمی شود . ایران نفت خام صادر می کند اما فرﺁورده های نفتی ( بنزین ) وارد می کند . فرﺁورده های نفتی برای تولید برق و شوفاژ و و حمل و نقل و نیز صنعت یک جمعیت در حال افزایش ، ضرور هستند . از نظر بسیاری از ایرانیان ، قیمتهای واقعی فرﺁورده های نفتی بسیار بالا هستند . اما، به زیان خزانه دولت، ﺁنها را به قیمت ارزان در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهند . ایران نیاز دارد به صادر کردن نفت تا که با درﺁمد ﺁن، بهای واردات خود را بپردازد . اینطور می نماید که نیروگاههای برق ایران هدف مرجح دشمنانش هستند . زیرا اگر ﺁنها ویران شوند، ایران ناگزیر می شود خود نفت خویش را مصرف کند و دیگر نتواند نفت خود را به اورو بفروشد . به تازگی، البرادعی ، به دشمنان ایران هشدار داد به نیروگاههای برق ایران حمله نکنند . امروز ، دست ﺁویز کردن برنامه اتمی ایران و وسیله ﺁزمایش کردن این کشور، ضربه ای سخت را دارند با دقت تمام ، تدارک می کنند . امریکا ، باتفاق کشورهائی که اسلحه اتمی دارند بعلاوه ﺁلمان و ژاپن، برﺁنند که بازار سوخت اتمی را به اختیار خویش در ﺁورند . با موفقیت این نقشه، تقاضای دلار برای مدتی دراز، حتی بعد از پایان گرفتن منابع نفت، تضمین می شود . * نفت روسیه و دلار ؟ از سال 2006 بدین سو، روسیه نیز به دلار پشت کرده است . با فروش مازاد دلار خود به بانکهای مرکزی، پوتین مواظب بوده است که این امر به ارزش دلار صدمه نزند . با وجود این ، تقاضای جهانی دلار کاهش یافته است . امریکائی ها، برای تسلط بر بازار سوخت اتمی به روسیه نیاز دارند . بنا بر این ، احتمال نمی رود بخاطر فروش دلارها، از روسیه انتقام بگیرند .
  4. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    صد هزار نفر: [سفياني] سپاهيانش را به قرقيسيا مي‏رساند و در آنجا هم به جنگ كردن مي‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمكاران كشته مي‏شوند. پس از آن سفياني سپاهي را به كوفه گسيل مي‏دارد.14 ـ چهار صد هزار نفر: شهري در طرف شرق ساخته مي‏شود كه در آن حوادثي روي مي‏دهد كه هرگز مردم آن زمان نظيرش را نديده باشند. ... و يك حادثه ديگر در شام روي مي‏دهد كه مجموعاً چهار صد هزار كشته بر جاي مي‏گذارد... . بررسي تطبيقي نبرد «قرقسيا» و واقعه آرماگدون قرقيسيا طي سال‌هاي اخير، انتشار برخي مقالات و اخبار پيرامون واقعة «آرماگدون» ذهن بسياري از علاقمندان به پيشگويي‌هاي مربوط به آخرالزمان را متوجه اين واقعه كرده است و حتي، برخي را واداشته كه به دنبال كشف ردپاي اين پيشگويي مورد ادعاي مسيحيان صهيونيست در ميان اخبار، متون و روايات اسلامي‌ برآيند و تلاش كنند كه به نحوي اين واقعه را با واقعة «قرقيسيا» كه در متون اسلامي و روايات منقول از سوي حضرات معصومين(ع) بدان اشاره شده است، منطبق سازند. مقالة حاضر به بررسي اين دو واقعه و سنجش وجوه اشتراك و افتراق آن‌ها مي‌پردازد. 1. موقعيت جغرافيايي قرقيسيا قرقيسيا، شهركي است كه در شمال كشور سوريه، در استان «الجزيره» و در شش كيلومتري شهر «رقه» در محل التقاي دو رود فرات و خابور قرار دارد.1 اين شهر پيش از اسلام «كيركسيون» نام داشت و در سال 19 ق. به دست مسلمانان فتح و قرقيسيا ناميده شد. خرابه‏هايي از قرقيسيا نزديك «ديرالزور» از شهرهاي سوريه كنوني و نزديك به مرزهاي عراق باقي‌مانده كه فاصلة آن تا تركيه نيز نسبتاً نزديك است.2 قرقيسيا حدود 100 كيلومتر با عراق و 200 كيلومتر با تركيه فاصله دارد.3 2. پيشگويي روايات دربارة قرقيسيا روايات متعددي دربارة اين منطقه و حادثة بزرگي كه در آن رخ خواهد داد، نقل شده است كه تنها به نقل يك مورد از آن‌ها به ذيل اين عنوان اكتفا مي‌كنيم؛ حضرت امام محمدباقر(ع) از «مسير»، فاصله تا قرقيسا [قرقيسيا] را مي‏پرسند و او پاسخ مي‏دهد كه همين نزديكي‏ها در ساحل فرات قرار دارد. آن حضرت(ع) صحبت خود را چنين ادامه مي‏دهند: اما در اين ناحيه واقعه‏اي رخ خواهد داد كه مانند آن از زماني كه خداوند تبارك و تعالي، آسمان‌ها و زمين را آفريد، اتفاقي نيفتاده و تا زماني كه آسمان‏ها و زمين برپا هستند مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفره‏اي است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير مي‏شوند.4 3. نبرد بزرگ قرقيسيا اصلي‏ترين حادثه‏اي كه در قرقيسيا رخ مي‏دهد، جنگ و آشوبي است كه «سفياني» شاخص‏ترين طرف درگير آن است: سفياني... در طول مسير عراق سپاهيان او وارد قرقيسيا مي‏شوند و جنگي سخت به راه مي‏اندازند كه صد هزار نفر در آن كشته مي‏شوند.5 4. انگيزه رويارويي و درگيري مطلبي كه به طور اتفاق در روايات ذكر شده، اين است كه علت وقوع جنگ قرقيسيا، گنجي است كه فرات آن را نمايان مي‏كند و اين گنج ممكن است همان‏طور كه در روايات تصريح شده از جنس طلا و نقره باشد و نيز احتمال دارد كه از جنس ديگري [مانند نفت يا غير آن] باشد.6 5. زمان جنگ سفياني در ماه رجب سر به شورش برمي‏دارد و نبرد قرقيسيا در زمره فعاليت‌هاي وي بر شمرده شده است، اما از آنجا كه سفياني ابتدا بر شام مسلط مي‏شود و آخرين متحدانش در اين منطقه ـ يعني قوم بني كلب - در ماه رمضان با او بيعت مي‏كنند،7 و نيز رواياتي كه حاكي از آغاز جنبش‌ها، نمايان شدن جمعيت‏ها و ابتداي جنگ‌ها در ماه شوال هستند، به احتمال بسيار قوي، معركه قرقيسيا در ماه شوال پيش از ظهور بر پا خواهد ‏گرديد.8 6. طرفين درگير در قرقيسيا با توجه به انگيزة جنگ در قرقيسيا كه صرفاً تصاحب ثروتي هنگفت مي‌باشد، فرض اين كه در اين ميدان بيش از دو طرف درگير خواهيم داشت، مطلب دور از ذهني نيست، كما اين كه در روايات نيز چنين مطلبي را مي‏توان مشاهده كرد؛ به طور خلاصه مي‏توان گفت كه حاضران در اين ميدان نبرد عبارتند از: ـ ترك‌ها [كه احتمالاً منظور روس‌ها باشد]: كه در جزيره (بين‏النهرين) نيرو پياده كرده‏اند. ـ روميان: يهوديان و دولت‌هاي غربي كه وارد فلسطين شده‏اند.9 ـ سفياني كه در آن هنگام بر شام كاملاً مسلط شده است.10 ـ دو نفر به نام «عبدالله» كه در روايات ما توضيح خاصي درباره آن‌ها اشاره نشده و احتمالاً هم پيمان غربي‌ها باشند. ـ «قيس» كه مركز فرماندهي‏اش در مصر است. ـ يكي از بازماندگان عباسيان.11 نكتة قابل توجه و حائز اهميت اين است كه روايات تأكيد دارند كه در اين جنگ و به خصوص در ميان كشته‏هاي آن شيعيان ديده نمي‏شوند؛ آيا نمي‏بينيد كه دشمنان شما در معاصي خداوند كشته مي‏شوند، بدون آن‌كه شما حضور داشته باشيد در حالي كه شما با آرامش و امنيت در گوشه خانه‏هايتان نشسته‏ايد، برخي از آن‌ها، برخي ديگر را بر روي زمين مي‏كشند. سفياني عذاب مناسبي براي دشمنان شما و نشانه‏اي براي خودتان است. وقتي آن فاسق سر به شورش برداشت، شما (شيعيان) اگر يك يا دو ماه پس از شورش او از خود حركتي نشان ندهيد، به مشكلي بر نخواهيد خورد تا اين كه بسياري از خلق، منهاي شما كشته شوند.12 7. پيروز ميدان قرقيسيا با در نظر گرفتن اين كه سفياني پس از اين جنگ آنقدر قوي و توانمند است كه در ابتدا به طور همزمان به ايران و عراق به خصوص شهرهاي شيعه نشين حمله مي‏كند و اندكي بعد در چهار منطقه شام، عراق، ايران و حجاز سپاهيانش حضور جدي و فعال دارند، مي‏توان وي را پيروز ميدان قرقيسيا بدانيم.13 8. تعداد كشته‏ها و سرانجام آن‌ها روايات تعداد مختلفي را براي كشتگان اين نبرد ذكر مي‏كنند: ـ صد هزار نفر: [سفياني] سپاهيانش را به قرقيسيا مي‏رساند و در آنجا هم به جنگ كردن مي‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمكاران كشته مي‏شوند. پس از آن سفياني سپاهي را به كوفه گسيل مي‏دارد.14 ـ چهار صد هزار نفر: شهري در طرف شرق ساخته مي‏شود كه در آن حوادثي روي مي‏دهد كه هرگز مردم آن زمان نظيرش را نديده باشند. ... و يك حادثه ديگر در شام روي مي‏دهد كه مجموعاً چهار صد هزار كشته بر جاي مي‏گذارد... .15 ـ از هر نه نفر، هفت نفر: قطعاً نهر فرات از كوهي از طلا پرده برمي‏دارد كه مردم براي رسيدن به آن به جان يكديگر مي‏افتند و از هر نه تن، هفت تن كشته مي‏شود.16 ـ نود درصد يا (نه‌ دهم) مردم: فرات از كوهي از طلا پرده برمي‏دارد... و از هر صد نفر، نود نفر در اين نبرد كشته مي‏شود17 و قيامت برپا نمي‏شود مگر اين كه ... نه دهم آن‌ها كشته مي‏شود.18 ـ نود و نه درصد مردم: قيامت برپا نمي‏شود تا اين كه ... از هر صد نفر، نود و نه نفر كشته مي‏شود. هر يك از آن مردمان مي‏گويد، شايد من همان باشم كه نجات مي‏يابد.19 ولي آنچه مسلم است اين كشته‏ها به هر تعداد كه باشند، دفن نشده و خوراك حيوانات مي‏گردند: همانا خداوند در قرقيسيا سفرة پر از طعامي دارد كه سروش آسماني از آن خبر مي‏دهد و ندا مي‏كند كه اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين براي سير شدن از گوشت تن سمتگران بشتابيد.20 حجت‌الاسلام علي كوراني در كتاب خويش با عنوان عصر ظهور، چنين مي‏نويسد: چنان‌كه روايت اشاره مي‏كند، عرصه نبرد، بيابان خشك و بي‏آب و گياه است و آن‌ها اجساد كشتگان خود را دفن نمي‏كنند و يا قادر به دفن آن‌ها نيستند.21 9. نحوة جنگيدن در قرقيسيا همان‌گونه كه در روايات متعدد و مختلفي كه درباره قرقيسيا ذكر شد، ديديم، هيچ اشاره‏اي وجود ندارد كه اين جنگ صورت خاصي داشته و يا در آن از ابزار خاصي براي كشتن افراد استفاده بشود. 10. زمينه‏سازي براي قرقيسيا همان طور كه ديديم آنچه در روايات اسلامي آمده اين است كه در ابتداي شورش سفياني، شيعيان بايد هيچ حركتي از خود نشان ندهند و از تمام حوادث آن صحنه و فعاليت‌هاي او خود را بر كنار بدارند. 11. ميزان احتمال وقوع نبرد قرقيسيا بنابر روايات متعدد پنج حادثة حتمي پيش از ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق مي‏افتند: شورش سفياني، قيام يماني، نداي آسماني در بيست و سوم ماه رمضان، شهادت نفس زكيه و فرو رفتن سپاه سفياني در (سرزمين) بيداء در بياباني ميان مكه و مدينه.22 بقيه حوادث نيز در عين آن كه احتمال وقوعشان بسيار زياد است، از احتمال بروز «بداء» در مورد آن‌ها نيز نمي‏توان چشم‏پوشي كرد23يعني احتمال واقع نشدن آن‌ها ‏بايد به طور جدي مورد نظر قرار گيرد؛ جريان قرقيسيا نيز از اين قاعده مستثني نيست. نكته‏اي كه ذكر آن در اين جا خالي از لطف نمي‌باشد، اين است كه بيان فرو رفتن سپاه سفياني (خسف) در سرزمين بيداء در ميان علائم حتمي ظهور و در حالي كه خود سفياني هم يكي از افرادي كه نابود مي‌شوند شمرده شده، بيانگر عدم قطعيت ديگر اخباري است كه پس از وقوع آن حادثه به نحوي با سفياني مرتبط مي‏شود. البته فراموش نكنيم كه با استناد به حتمي بودن شورش سفياني و جايگاه ويژه نبرد قرقيسيا در مين روايات، مي‏توان ادعا كرد كه احتمال وقوع اين وقايع از بقيه حوادث مطرح شده در روايات بيشتر است. 12.آثار پيشيني قرقيسيا همان‌طور كه ديديم قبول كردن يا قبول نكردن و عدم اعتقاد به وقوع جنگ قرقيسيا اثرخاصي را ايجاد نمي‌نمايد آرماگدون اكنون ويژگي‌هايي را كه دربارة جنگ آرماگدون گفته مي‌شود مورد بررسي قرار مي‌دهيم. 1. موقعيت جغرافيايي آرماگدون خانم گريس‏ هالسل در كتاب تدارك جنگ بزرگ مي‏نويسد: براي اين كه به تپه «مجدّو» برويم، از «تل‏آويو» حدود 55 مايل به طرف شمال سفر مي‏كنيم، و به محلي مي‏رسيم كه در 20 مايلي جنوب - جنوب شرقي «حيفا» قرار دارد و فاصلة آن از درياي مديترانه حدود 15 مايل است.24 كه البته وي مطالب ديگري را هم درباره اين شهر به نقل از همراه خود نقل مي‌كند ولي وقتي دربارة تطبيق آن مكان با محل موعود جنگ آرماگدون مي‏پرسد، جواب مي‏شنود: شما همين اسم ـ يعني مجدّو ـ را بگيريد. كلمة «هار» (كه در زبان عبري به معني كوه مي‌باشد) را به آن اضافه كنيد؛ اين دو كلمه به شما «هارمجدّو» را مي‏دهد كه ما آنرا «هارمجدون» [= آرماگدون] ترجمه مي‏كنيم. هالسل خود مي‏گويد: در حالي كه او صحبت مي‏كند، من مي‏كوشم استدلال او را با جستجوي كوه دنبال كنم، امّا كوهي پيدا نمي‏كنم. امّا با همه اين‌ها آيا هارمجدّو (كوه مجدّو) بر يك محل دلالت مي‏كند يا يك رويداد.25 به عبارت ديگر اگر واقع‏گرايانه بخواهيم نگاه كنيم: 1. ابداً معلوم نيست كه منظور از آرماگدون مورد بحث يك محل است يا اتفاق! 2. به فرض كه آنرا بدون دليل به نام محل تفسير كنيم، باز هم قابل تطبيق بر محل مورد ادعا نيست و اعتقاد مبلغان انجيلي مسيحي را اثبات نمي‌نمايد زيرا اساساً در آن منطقه چنين كوهي وجود ندارد بلكه دشت مجدو (مگدو) وجود دارد، نه كوه مجدو.26 3. از همه مهم‌تر اين كه حتي اگر با تسامح بگوييم هارمجدون اين جا است مسئلة تحريف كتاب مقدس پيش خواهد آمد و آن موضوعي نيست كه بتوان به راحتي از آن چشم‏پوشي كرد و با در نظر گرفتن آن بناي تمام تسامح‌هايي را هم كه به كار برده بوديم فرو مي‏ريزد و ديگر چيزي باقي نمي‏ماند كه بخواهيم درباره‏اش اغماض به خرج دهيم. پس: اصلاً مشخص نيست كه آنچه آرماگدون (هارمجدون) خوانده مي‌شود، چيست يا در كجا قرار دارد. 2. پيشگويي‌ها دربارة آرمگدون جريان «مسيحيان صهيونيست» كه همان مبدعان و مبلغان وقوع آرماگدون مي‌باشند، تمام رفتارهاي خود را منسوب به مشيت (تقدير) الهي كرده و در مسير تحقق خواسته‌هايشان اقدامات خشونت باري را تدارك نموده‌اند و آنان پيشگويي‌هاي كتاب مقدس را بهانة اين اعمال خود قرار داده‌اند تا آنجا كه با استفاده از قدرت رسانه‌اي فوق‌العاده‌اي مدام كه تبليغ مي‌كنند خداوند مقرر كرده است، بشر هفت دوران از مشيت الهي را از سر بگذارند كه يكي از آن‌ها «جنگ هسته‏اي آرماگدون» است. اما جالب آن است بدانيم كه واژة هارمجدون تنها يكبار در انجيل آمده است؛ و ايشان را [نيروهاي اهريمني] به موضعي كه آن را « هارمجدون» مي‌خوانند، فراهم آورند.27 آشكار است كه اين عبارت اساساً مدعاي آنان را اثبات نمي‌كند، بلكه ريشه‌هاي آنرا بايد در اهداف خارج از كتاب مقدس آنان دنبال نمود. و لذا اگر بگوييم كه آرماگدون حتي در ميان پيشگويي‌هاي تورات و انجيل تحريف نشده نيز وجود ندارد، سخني گزاف نگفته‏ايم. 28 3. نبرد بزرگ آرماگدون مسيحيان صهيونيست مي‌گويند كه پيش از ظهور (مجدد) مسيح و برپايي قيامت و پس از يك دورة فلاكت 7 ساله كه منجر به نبرد با دجال مي‏شود، جنگ آرماگدون اتفاق مي‏افتد.29 آنان براي اين درگيري ويژگي‌هاي منحصر به فردي بيان مي‌كنند كه پس از اين خواهيم ديد كه حتي معتقدند وقوع اين جنگ بزرگ جهاني بسيار نزديك است و نسل فعلي بشريت قطعاً شاهد وقوع آن خواهد بود.30 اعتقاد به اين امر موهوم چنان در ميان سياست‌گزاران آمريكايي نفوذ كرده است كه بسياري از سياست‌هاي رييس جمهورهاي گذشته و كنوني آمريكا در راستاي عملي شدن اين جنگ مقدس بوده تا آنجا كه آنان حتي در سياست اقتصاد نيز تلاش مي‏كردند ميزان كمك‌هاي دولت آيالات متحده به اسراييل، افزايش يابد.31 4. انگيزه درگيري و رويارويي مسيحيان اصولگرا جنگ آرماگدون را با پسوند مقدس توصيف مي‏كنند32 و نوع بيان دسته‏بندي طرفين درگير در ميدان جنگ با استفاده از الفاظ مذهبي و با عنوان «مؤمن»، «كافر» و «مشرك» است كه به خوبي نشان دهندة ديني جلوه دادن اين جنگ است. خلاصه اين كه همه آن‌ها كه ادعا مي‏شود در آرماگدون مقابل همديگر مي‏ايستند براي دفاع از دين و آيين و مرام خودشان خواهد بود. 5. زمان وقوع نبرد آرماگدون همان‏طور كه پيش از اين متذكر شديم مسيحيان صهيونيست عنوان مي‌كنند اين اتفاق در آينده‏اي بسيار نزديك و طي چند سال آينده به وقوع خواهد پيوست و اندكي پس از آن مسيح(ع) ظهور خواهد كرد و بر دجال فائق خواهد ‏آمد. جالب است بدانيم كه پيروان اين جريان وقوع دو نشانه را پيش از رخ دادن آرماگدون ذكر مي‌كنند و براي اين دو نشانه هم ترتيب و توالي زماني قائلند: 1. تجديد بناي هيكل (معبد) سليمان: معبد سليمان كه نماد حكومت جهاني دولت يهود است پيش از برقراري حكومت جهاني مطلوب آن‌ها مي‏بايد برپا شود، و به منظور وقوع اين امر بر وجوب و لزوم قطعي حيات و كمك به اسراييل و مهاجرت تمام يهوديان دنيا به فلسطين اشغالي تأكيد شديدي مي‌كنند. راه وصول به اين مقصود نيز تخريب مسجدالاقصي است و مي‌گويند بايد معبد به‌جاي مسجد ساخته شود؛33 حتي اگر به قيمت آغاز جنگ جهاني سوم باشد.34 2. تولد گوسالة سرخ موي: يهوديان ادعا مي‏كنند كه در هنگام بناي معبد و پيش از شروع عمليات ساخت لازم است مراسم «تطهير» انجام شود و براي انجام آن مي‏بايست گوساله‏اي سرخ موي كه ويژگي‏هاي خاصي دارد، با آداب مخصوص به خود قرباني گردد.35 در چند دهة اخير يهودياني با استفاده از دانش ژنتيك اقدام به اصلاح نژادي گاو براي توليد اين گوساله كرده‏اند و چندي پيش ادعاي موفقيت در اين راستا را نمودند كه اين ادعا مورد تأييد مؤسسه معبد واقع در اورشليم قرار گرفت و اكنون اين حيوان سه ساله است.36 يهوديان براي نيل به تخريب مسجدالاقصي با قاطعيت تصميم دارند كه حداقل در ابتداي هر ماه به طور جدي براي تحقق اين تصميم شوم اقدام كنند كه تنها در سال جاري شاهد چند مورد تقابل بسيار جدي ميان يهوديان با مسلمانان در اطراف قدس بوده‏ايم.37 6. طرفين درگير در آرماگدون ادعا مي‏شود در ميدان آرماگدون دو سپاه رودرروي همديگر قرار مي‏گيرند: 1. مؤمنان: يهوديان و هم پيمايان آن‌ها (مسيحيان صهيونيست) 2. كفار و مشركان: كمونيست‌ها (شوروي (روسيه)، چين، كوبا و كره شمالي) و مسلمانان،38 كه عمدتاً شيعيان مد نظر قرار گرفته‏اند. در اين ميان جايگاه ويژة ايران، سوريه، لبنان و عراق39 را نمي‏توان ناديده گرفت.40 نكته قابل توجه اين جاست كه تا قبل از فروپاشي شوروي، عنوان «امپراتوري شيطان» به آنجا اطلاق مي‏شد و منظور از آن در تبليغات مسيحيان صهيونيست، رهبري سپاه «شر» در جنگ آرماگدون بود41 و پس از آن، به خصوص بعد از حمله آمريكا به عراق، بارها از سوي آن‌ها ايران «محور شرارت» خوانده شده و هدف بعدي حمله آنان اعلام ‏شده است.42 7. پيروز ميدان آرماگدون بنابر آنچه مدعيان آرماگدون ادعا مي‏كنند مسيح مورد نظر آنان پس از كشتار بسياري از حاضران در ميدان نبرد، پيروزمندانه از اين معركه بيرون خواهد آمد و مسيحيان صهيونيست هزار سال در خوشبختي بر جهان حكومت خواهند كرد.43 8. تعداد كشته‏ها و سرانجام آن‌ها مدعيان مي‏گويند در اين جنگ بزرگ ميليون‌ها نفر كشته خواهند شد44 كه 3/2 از يهوديان (غير صهيونيست) بخشي از آن‌ها خواهند بود و طي مدت هفت ماه اين كشته‏ها دفن مي‏شوند.45 كه البته گاه تا سه ميليارد نفر هم ذكر شده است.46 9. شيوة جنگيدن در آرماگدون تمام متون مسيحيان صهيونيست جديد با توجه به برخي از عبارات كتاب مقدس به آرماگدون كه در جاهاي مختلفي ذكر شده و شايد هيچ‌كدام ارتباطي نيز با يكديگر نداشته باشند ـ بيان مي‏كنند كه اين جنگ بزرگ، هسته‏اي خواهد بود و به عنوان مثال از چرخبالي كه از عقب آن گازي كشنده منتشر مي‌شود و نظاير آن سلاح‌هاي كشتار جمعي سخن گفته‌اند.47 10. زمينه‏سازي براي آرماگدون از جمله اساسي‏ترين مسائلي كه ميان همة مسيحيان صهيونيست مشترك است و جملگي بر آن اتفاق دارند، اين است كه ما هم‌اكنون در آخرالزمان زندگي مي‏كنيم و زمينه‏سازي براي وقوع آرماگدون به عنوان مقدّمه ظهور مسيح، وظيفه ماست.48 در هم تنيدگي عقايد مسيحيان صهيونيست و سياستمداران آمريكايي به حدي است در حال حاضر «كليد فهم سياست آمريكا»49 چيزي جز شناخت كامل و دقيق اين جريان نيست. در راستاي تبليغ اين جريان امروزه بيش از 1550 شبكه راديويي و تلويزيوني، 80,000 كشيش سخنران و مبلغ، 200 مؤسسه و كالج علمي، 100,000 و دانشجوي پروتستان به طور شبانه‏روزي مشغول فعاليت هستند50 و تنها در آمريكا مخاطبانشان در حدود جمعيت كل ايران است51 و در سطح كلان حتي رؤساي جمهور گذشته و حال اين كشور آرزو دارند آغازگر اين جنگ بزرگ جهاني باشند.52 11.عوارض اعتقاد به آرماگدون مشكلاتي كه براي سوريه، عراق و ايران در خارج از آمريكا پيش آمده و حتي مشكلاتي كه گاه براي كل ساكنان زمين رخ مي‏نمايد، از همين روست. جيمز وات، وزير كشور اسبق آمريكا در جمع كميته مجلس نمايندگان اعلام كرد: به علت ظهور دوباره و قريب الوقوع مسيح نمي‏توانيم خيلي دربند نابودي منابع طبيعي خودمان [و صد البته ديگر كشورهاي جهان] باشيم. 53 12. ميزان احتمال وقوع آرماگدون برخي از اشكالاتي كه مي‏توان به رؤياي غير قابل تعبيرآرماگدون وارد كرد، از اين قرارند: 1. انتساب به كتاب مقدس كه آكنده از تحريفات است و حتي نسخه‏هايي كه در صد ساله اخير منتشر شده‏اند، بنا به صلاحديد آن‌ها براي تحريف تاريخي قومي غير يهودي به طور جدي ويراستاري شده و مطالبي خاص را به عمد حذف كرده‏اند.54 2. انتساب رفتارهايي ناشايست و دور از مروت و جوانمردي به پيامبر اولوالعزم الهي حضرت مسيح علي نبينا و آله و (ع). به عبارت ديگر حضرت عيسي(ع) هيچ‌گاه با آنچه مي‏گويند سنخيتي نداشته و نخواهد داشت. 3. ويژگي‌هاي غيرقابل باور تصويف شده براي آن.55 4. هسته‏اي بودن جنگ.56 كه البته اين‌ها غيراز آن اشكالاتي است كه ذيل هر عنوان به مناسبت از آن سخن گفتيم و در عين حال باز هم مي‏توان موارد ديگري را برشمرد كه همگي حاكي از اين هستند كه ادعاي وقوع اين جنگ حز توهمي بيش نيست و احتمال وقوع چنين حادثه و پديده‏اي در حد صفر است و صيفي بعيد مي‏نمايد كه روزي شاهد چنين حماقتي از سردمداران خون آشام آمريكا و رژيم صهيونيستي باشيم. منبع:ماهنامه موعود شماره 67
  5. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    اهل بيت ما اصلا ربطي به اعراب فعلي كه اكثرا وهابي سلفي مسلك آدم كش سفاك شكم گنده و از نسل ابوسفيان ها و ابوجهل ها و ابو لهب ها هستند ندارند.اهل بيت ما از نسل اسماعيل و ابراهيم خليل الله هستند. ما با حاكمان عرب وهابي مسلك و نه با ملت عرب دشمنيم.حاكمان عرب فاسداند و دوستار بني اميه و بني عباس و دشمن اول شيعيان اهل بيت و ملت فارس.اما همين نژاد فارس و شيعيان عرب روزي نه چندان دور انشاء الله به وعده خداوند در تورات و انجيل و قرآن و حتي در كتاب بودايي ها بر ضد نظام سلطه جهاني و پياده نظام آنها كه همين حاكمان عرب كثيف باشند به پا خواهند خواست و با كمك خداوند به رهبري حضرت مهدي عج كه تنها او به اراده خداوند لايق تاسيس حكومت واحد و برابري و اتحاد نسل بشر است امپراطوري عدل و برابري به مانند حكومت كوروش كبير ذوالقرنين قرآن در سرتاسر زمين بعد از جنگي بزرگ و هولناك و اخرين جنگ بشر با يكديگر برپا خواهد شد.و به زودي زود پتك ملت فارس و شيعيان بر سر حاكمان فاسد و شكم گنده خليج فارس كه به زور و با حمايت استكبار جهاني بر ملت عرب حكومت ميكنند فرود خواهد آمد تا مقدمات قيام ملتهاي مسلمان عرب بر ضد ساير حاكمان سلفي خونخوار و مستبد فراهم شود.به اميد آن روز نابودي يك سوم مردم در آخرالزمان بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ امير المؤمنين عليه السلام در مورد علائم ظهور مهدى (عج ) فرمود: مهدى خارج نمى شود تا اينكه يك سوم مردم كشته شوند (در اثر جنگها و بلاهاى خانمان سوز كه انجام اين مساءله با انبوه بمبهاى اتمى و غيره كه براى نابودى چندين برابر كره زمين كافيست بعيد به نظر نمى آيد) و يك سوم مردم مى ميرند (در اثر بيماريها و قحطى ها) و (تنها) يك سوم مردم باقى مى مانند. (435) اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: چون منادى از آسمان ندا كند: همانا حق با آل محمد صلى الله عليه و آله است ، در آن هنگام (نام ) مهدى بر زبانها افتد و محبت او را به دل گرفته و ذكرى جز (ياد) او ندارند.(436) مذمت تقليد از كفار بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اميرالمؤمنين عليه السّلام در مورد تقليد از كفار فرمود: ((لا تزال الاءمة بخير ما لم يلبسوا ملا بس العجم و يطعموا اطلعمة العجم فاذا فعلوا ذلك ضربهم اللّه بالذّل ؛ همواره اين امت در خير (و صلاح ) هستند تا وقتى كه لباسهاى عجم نپوشند و غذاهاى عجم نخورند و چون اين كار را انجام دهند (غذا و لباس بيگانگان را استفاده كنند) خداوند ذلت را بر ايشان وارد كند.))(422) منظور از عجم در اينجا بيگانگانى هستند از كفار كه تقليد از آنان و شباهت به آنها سبب نزديكى مسلمانان به كفار و پيروى از آنها مى شود، مانند پيروى از مدهاى غربى در پوشاك و غذا و وضع سر و صورت و امور ديگر. امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند به يكى از پيامبران خويش وحى نمود كه به مؤ منين بگو: ((لا تلبسوا لباس اعدائى و لا تطمعوا مطاعم اعدائى و لا تسكلوا مسالك اعدائى فتكونوا اعدائى كماهم اعدائى ؛ لباس دشمنان مرا نپوشيد، غذاهاى دشمنان مرا نخوريد و روش هاى دشمنان مرا پيروى نكنيد كه اگر چنين كنيد شما هم دشمنان من خواهيد بود همچنانكه آنان دشمنان من هستند.))(423) و به استناد همين حديث معتبر پوشيدن و خوردن آنچه مخصوص كفار است نه اينكه مشترك ميان مسلمانان و ديگران باشد اشكال شرعى دارد. منبع:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى اگر مايل بوديد باز هم از پيشگويي هاي امام علي ع در مورد حوادث آخرالزمان در اين تاپيك قرار خواهم داد.
  6. دوستان يك سوال اينكه دانشمندان آلمان نازي روي ساختن هيولاي فرانكشتاين و هيولاهاي تغيير ژنتيك داده شده و زنده كردن مردگان تحقيق ميكرده اند واقعيت دارد يا افسانه اي بيش نيست؟لطفا در اين مورد هم اگر مطلعيد توضيح بدهيد...
  7. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    به نظر بنده اسراييل و آمريكا به دنبال ايجاد آرماگدون هستند.بنابراين تنها راه آماده شدن براي شرايط آن زمان است.الان سازمان ملل و ديگر سازمانهاي زير مجموعه آن در سلطه يهوديان صهيونيست قرار دارد و تمام اين سازمانها در راستاي اهداف صهيونيسم جهاني حركت ميكنند و با توجه به اينكه حكومت و اقتصاد و شركتهاي تسليحاتي آمريكا هم در كنترل لابي صهيونيستي افراطي كنترل ميشود بنابراين طبق پيش بيني قران كريم و روايات آخرالزماني در دوره دوم قدرتمندي يهوديان صهيونيست گوساله پرست به سر ميبريم و هدف نهايي اينها نابودي ساير ملتها و برپايي حكومت مطلق صهيونيسم و تسلط بر تمام منابع ملتها و به برده گي گرفتن ملتهاي مظلوم و بي گناه نيست بنابراين در مورد نقش يهود در آخرالزمان به مقاله زير توجه فرماييد: نقش يهود در دوران ظهور از آيات قرآن اینگونه برداشت می شود كه تاريخ يهوديان بعد از حضرت موسى تا پايان زندگانى‏شان در ايجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه مى‏شود، تا آنگاه كه مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادى را برانگيزد كه به سهولت بر آنان چيره شوند. اگر به‏جز آيات نخستين سوره «بنى اسرائيل»، پيرامون نقش يهوديان در آخر الزمان و عصر ظهور حضرت مهدى(ع)، چيز ديگرى هم در اختيار نداشتيم، همان كافى بود؛ زيرا اين آيات در عين كوتاهى، آيات وحى الهى و بسيار رسا و گويا هستند كه خلاصه‏اى از تاريخ را بيان كرده و به شكل معجزه آسا و با دقت تمام، آينده را روشن ساخته است. در حالى كه علاوه بر اين آيه‏ها و آيات ديگر، روايات بسيارى وجود دارد كه بعضى مربوط به تفسير آيات، و برخى ديگر پيرامون وضع يهوديان در عصر ظهور و انقلاب حضرت مهدى(ع) است، كه پس از تفسير آيات به بيان آنها نيز خواهيم پرداخت. وعده الهى نسبت به نابودى يهوديان خداوند در سوره بنى اسرائيل آيات 4 تا 8 مى‏فرمايد: وقضينا إلى بنى‏اسرائيل في الكتاب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين ولتعلنّ علوّاً كبيراً. ما در تورات به بنى اسرائيل حكم قطعى كرديم كه شما در زمين دو بار فساد خواهيد كرد و برترى طلبى و طغيان بزرگى خواهيد نمود. يعنى ما در توراتى كه بر آنان فرستاديم حكم قطعى كرديم كه شما به‏زودى از راه راست منحرف شده و دو بار در جامعه فساد و تبهكارى مى‏كنيد، همچنانكه به‏زودى بر ديگران برترى‏جويى و طغيان بزرگى خواهيد نمود. فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا عليكم عباداً لنا أولى بأس شديد... . چون وقت مجازات شما بر نخستين فساد و تبهكاريتان رسيد، بندگانى كه منسوب به ما هستند به سويتان مى‏فرستيم، بندگانى با صلابت و سرسخت كه بر سرتان فرود آيند. فجاسوا خلال الديار وكان وعداً مفعولاً. كه در ميان خانه‏ها به جست‏وجوى [شما] بپردازند و اين وعده‏اى قطعى و انجام شدنى است. اين جمله كنايه از سهولت فتح نخستين فلسطين به دست مسلمانان است، كه سپاه مسلمانان به جست‏وجوى خانه به خانه بقاياى دشمنان يهودى خود مى‏پردازند و اين وعده‏اى، قطعى است. ثم رددنا لكم الكرّة عليهم وأمددناكم بأموال وبنين وجعلناكم أكثر نفيراً. سپس شما را بر مسلمانانى كه عليه شما برانگيختيم، پيروز گردانيم و به شما ثروتها و فرزندانى عطا كنيم و از ياوران بيشترى برخوردار نماييم تا به كمك شما عليه آنان بستيزند. إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم وإن أسأتم فلها... . اگر خوبى كرديد، خوبى به خود نموده‏ايد و اگر بدى كرديد به خود بدى كرده‏ايد... . و آنگاه وضع شما مدتى بدين گونه ادامه پيدا مى‏كند و چنانچه توبه نموده و به‏واسطه نعمتهايى كه از ثروتها و اولاد به شما بخشيديم، نيك عمل نموديد به سود خودتان بوده و اگر به بدى و طغيان و خود بزرگ‏بينى پرداختيد فرجام بد آن، مربوط به خودتان خواهد بود. فإذا جاء وعد الاخرة ليسؤوا وجوهكم وليدخلوا المسجد كما دخلوه أول مرة وليتبّروا ما علواً تتبيراً. و چون وعده [كيفر طغيان] بار دوم فرا رسد، [مخالفانتان] چهره‏هاى شما را غمبار و سياه گردانند و وارد مسجد [الاقصى] گردند همانگونه كه نخستين بار داخل شدند و بر آنچه دست يافتند به كلى نابود كنند. اما شما در آينده نه تنها عمل نيك انجام نمى‏دهيد بلكه به اعمال بد دست مى‏زنند، ما شما را مهلت مى‏دهيم تا روزى كه وقت مجازات و كيفر شما بر دومين فسادتان فرا رسد، آنگاه بندگانى از سوى خراسان را كه به مراتب سخت‏تر از مرحله اول رفتار مى‏نمايند، بر شما مسط مى‏كنيم تا آنچه را از آن بيمناك و گريزانيد بر شما تحميل كنند و چهره‏هايتان را غمبار و افسرده سازند. و فاتحانه وارد مسجد الاقصى گردند، همانطور كه در زمان تعقيب خانه به خانه شما در مرحله اول، وارد گرديده و برترى‏جويى و فسادگرايى شما را به نابودى كشاندند. عسى ربّكم أن يرحمكم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنّم للكافرين حصيراً. [اگر توبه كنيد] اميد است كه پروردگارتان بر شما ترحم كند و اگر [به فساد] بازگرديد ما نيز [به كيفر شما] باز مى‏گرديم و جهنم را براى كافران زندانى تنگ قرار داديم. شايد پروردگارتان شما را بعد از دومين كيفر با هدايت خويش مورد رحمت قرار دهند و چنانچه بعد از آن دوباره به انحراف و فساد روى آورديد، ما نيز مجازات شما را آغاز مى‏كنيم و شما را در تنگناى دنيوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصار شما خواهيم ساخت. نخستين نتيجه‏اى كه از اين آيات قرآن گرفته مى‏شود آن است كه تاريخ يهوديان بعد از حضرت موسى تا پايان زندگانى‏شان در ايجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه مى‏شود، تا آنگاه كه مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادى را برانگيزد كه به سهولت بر آنان چيره شوند. سپس خداوند بنا بر حكمت و مصلحت خود، يهوديان را بر آنان پيروز گرداند، و به آنها مال و اولاد فراوان دهد و يارى‏كنندگان آنها را در دنيا افزايش دهد. اما يهوديان نه تنها از اين اموال و ياران استفاده نمى‏كنند بلكه براى بار دوم در روى زمين به فساد و فتنه روى مى‏آورند، البته اين بار علاوه بر فساد، گرفتار خوى تكبر و برترى‏طلبى شده و خويش را بسيار بهتر و برتر از ساير مردم مى‏پندارند. و زمانى كه لحظه كيفرشان فرا رسد خداوند بار ديگر آن قوم را بر آنان چيره ساخته، و مجازات شديدترى را در سه مرحله بر آنها فرو مى‏فرستد. نتيجه دوم اين كه، گروهى كه خداوند بار اول بر ضد يهوديان برمى‏انگيزد، به آسانى بر آنها چيره مى‏شوند، آنگاه داخل مسجد الاقصى شده و به تعقيب خانه به خانه يهوديان مى‏پردازند، و نيروى نظامى آنها را متلاشى مى‏كنند. آنگاه خداوند براى بار دوم آنها را به سراغ يهوديان مى‏فرستد و با وجود غلبه يهوديان بر آنها و زيادى ياران و هوادارانشان، ضربات شديدترى را در سه نوبت از مسلمانان دريافت مى‏كنند، كه در اولين نوبت، چهره‏هاى پليد آنان را آشكار و آنها را رسوا ساخته و همانند نبرد سابق، فاتحانه وارد مسجد الاقصى مى‏شوند. و سپس خوى تكبر و برترى‏جوئى آنان بر ملتها را، درهم مى‏شكنند. اين نكته را از نظر ادبيات زبان عرب از حرف »لام« در سه جمله »ليسوؤا وجوهكم« و »ليدخلوا المسجد.... و ليتبّروا« مى‏توان فهميد. سؤال اساسى كه مفسران مطرح مى‏كنند اين است كه آيا اين دو نوع فساد كه در يكى از آنها حس خودخواهى وجود دارد، تمام شده و آن دو كيفر وعده داده شده بر آنان به وقوع پيوسته يا هنوز چنين حوادثى واقع نشده است ؟ برخى از مفسران بر اين عقيده‏اند كه هر دو پيش‏بينى عملى شده است، بدين ترتيب كه كيفرف فتنه و فسادف نخستين به دست »بنوخذ نصر« (بخت النصر) و مجازاتف دوم به‏دست »تيتوس« رومى عملى شده و بعضى ديگر معتقدند كه هنوز آن دو كيفر رخ نداده است. اما نظريه درست اين است كه: اولين كيفر در برابر نخستين فساد، در صدر اسلام، به‏دست مسلمانان انجام گرفت، اما وقتى مسلمانان از اسلام فاصله گرفتند، خداوند يهوديان را بر آنان چيره ساخت، اما يهوديان مجدداً در زمين فساد و طغيان نمودند و هرگاه كه مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمانف كيفر دوم فرا رسيده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد. براساس همين تفسير، از امامان معصوم(ع) رواياتى رسيده كه در آنها آن قوم كه خداوند در مرحله دوم عليه يهوديان برمى‏انگيزد، به حضرت مهدى(ع) و ياران او و به اينكه آنان اهل قم و كسانى هستند كه خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت برمى‏انگيزد، تأويل شده است. در تفسير عيّاشى از امام باقر(ع) روايت شده كه حضرت بعد از آنكه آيه شريفه »بعثنا عليكم عباداً لنا أولى بأس شديد« را قرائت نمود، فرمود: مراد از اين آيه حضرت قائم(ع) و ياران اويند كه نيرومند و باصلابت هستند. و در تفسير نورالثقلين از امام صادق(ع) نقل شده كه آن حضرت در تفسير همين آيه شريفه فرمود: خداوند قومى را قبل از خروج حضرت قائم، برمى‏انگيزاند كه دشمنى از دشمنان آل محمد(ص) را رها ننموده، مگر اينكه او را به هلاكت مى‏رسانند. و در كتاب بحارالانوار از امام صادق(ع) روايت شده كه وقتى آن حضرت اين آيه را قرائت فرمود، عرض كرديم: فدايت گرديم آنها چه كسانى هستند ؟ امام سه بار فرمودند: به‏خدا سوگند اهل قم هستند، به‏خدا سوگند اهل قم هستند، به‏خدا سوگند اهل قم هستند.1 اين سه روايت از نظر مفهوم يكسان بوده و تعارضى بين آنها نيست؛ چرا كه اهل قم يعنى شيعيان حضرت كه از ايران هستند و روايت شده كه آنها با حضرت قيام كرده و يارى‏اش مى‏كنند. به نظر مى‏رسد كه مقاومت يهوديان در مقابل پيروان حضرت در چند نوبت انجام مى‏گيرد، تا آنكه امام مهدى(ع) ظهور كند و نابودى نهايى يهوديان به رهبرى وى و به دست با كفايت او، ارواحنا فداه، تحقق يابد. از جمله مطالبى كه دلالت دارد دومين كيفرف وعده داده شده يهوديان به‏دست مسلمانان انجام خواهد گرفت، اين است كه آن قومى كه خداوند وعده فرموده، دو بار عليه يهوديان برمى‏انگيزد، يك امت بوده و صفاتى كه براى آنان ياد شده و ويژگيهاىف جنگف آنان با يهوديان جز بر مسلمانان تطبيق نمى‏كند. پس پادشاهان مصر، بابل، يونان، ايران، روم و ديگران كه در طول تاريخ بر يهوديان تسلط يافتند، هيچكدام با صفت »عباداً لنا« (بندگان ما) كه در قرآن آمده، سازگارى ندارند، وانگهى بعد از كيفر اول حادثه‏اى هم پيش نيامده كه يهوديان بر هيچيك از آنان چيره گردند، در حالى كه پس از مجازات اول يهوديان در صدر اسلام، بار ديگر يهوديان بر ما غلبه پيدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان يارى كرد، و طرفداران آنها را نيز با حمايت ابرقدرتها بيش از ما قرار داد. و هم آنان هستند كه در زمين فساد نموده، و بر ما و ساير ملتها، برترى طلبى مى‏كنند و اين مجاهدان و كفرستيزان اسلام هستند كه ضربات خود را بر پيكر آنها وارد ساخته و چهره آنان را در غم و اندوه فرو مى‏برند. با بررسى تاريخ يهود بعد از حضرت موسى(ع) روشن مى‏گردد كه فتنه‏گرى و فسادانگيزى در گذشته و حالف يهود وجود داشته است، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما به‏وجود آمده است و البته كيفرف وعده داده شده خداوند نيز در پى آن خواهد آمد. اين مطلب براى تمام كسانى كه از تاريخ يهود آگاهى دارند، كاملاً واضح و آشكار است. وعده خداوند نسبت به تسلط دائم بر يهوديان خداوند متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد: آنگاه كه پروردگارت اعلام نمود كه حتماً تا روز قيامت بر آنان (يهود) كسانى را خواهد انگيخت كه پيوسته عذابى سخت بر آنها روا دارند، همانا پروردگار تو زود كيفر و [در عين حال] بسيار آمرزنده و مهربان است × و آنها (يهود) را روى زمين به صورت گروههايى پراكنده كرديم، برخى از آنان نيكوكارند و برخى فروتر از آنها و آنان را با خوشى و ناخوشى آزموديم، شايد كه [به‏سوى حق] باز گردند.2 معنى دو آيه شريفه اين است كه خداوند اعلان و مقدر فرموده كه در آينده، افرادى را بر يهود مسلط مى‏گرداند كه تا روز رستاخيز آنان را به عذابى سخت گرفتار سازد. او خدايى است كه به سرعت كيفر مى‏دهد و بسيار آمرزنده و مهربان است. و از جلمه مجازاتهاى خداوند درباره يهوديان اين است كه آنها را در زمين پراكنده و دسته دسته مى‏گرداند، گروهى از آنان نيكوكار و گروهى بدكارند و آنها را با خير و شر آزمايش مى‏كند شايد توبه نموده و هدايت شوند. ما اجراى اين وعده الهى در كيفر يهود را، در تمام دورانهاى تاريخى آنان به استثناى دوران حكومت پيامبرانى چون موسى، يوشع، داود و سليمان(ع) مشاهده مى‏كنيم و خداوند همواره اقوام و ملتهاى مختلفى را بر آنها مسلط گردانيده كه آنان را به عذابى دردناك گرفتار نموده‏اند. ممكن است گفته شود كه پادشاهان مصر، بابل، يونان، فارس، روم و ديگران بودند كه بر يهوديان تسلط يافته و آنان را مجازات سختى نمودند اما مسلمانان چنان رفتارى با آنها نكرده‏اند، بلكه تنها بر نيروهاى نظامى آنها پيروز گشتند و سپس زندگى در سايه دولت اسلامى را از آنان پذيرفتند، تا با برخوردارى از آزادى و حفظ حقوق خود در سايه قوانين اسلامى زندگى كرده و جزيه بپردازد. اما پاسخ اين است كه معنى عذاب سخت اين نيست كه پيوسته آنها را كشته يا آواره و زندانى نمايند، آن‏چنانكه بيشتر حكومتهايى كه پيش از اسلام بر آنان تسلط يافتند، اينگونه عمل كردند، بلكه به اين معنى است كه آنها از لحاظ نظامى، سياسى، تسليم آن حكومتى مى‏گردند كه خداوند بر آنان مسلط ساخته، اگرچه مسلمانان در كيفر دادن يهوديان، از ديگران ملايم‏تر بودند، اما همان سيطره مسلمانان، مصداق تسلط بر يهوديان، و كيفر نمودن آنان است. گاهى نيز گفته مى‏شود: تاريخ يهود تطبيق اين وعده خدا را بر آنها گواهى مى‏دهد ولى در يك و يا حداقل نيم قرن اخير، كسى كه آنان را مجازات و كيفر دهد بر آنان مسلط نشده، بلكه آنان از سال 1936 ميلادى بدترين شكنجه‏ها را در فلسطين و ديگر مناطق به مسلمانان روا مى‏دارند ! اين قضيه را چگونه مى‏توان تحليل نمود ؟ پاسخ اين است كه: اين دوره از تاريخ زندگى يهوديان استثناست؛ زيرا اين همان دوره بازگشت قدرت آنهاست كه خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است: سپس پيروزى شما را بر كسانى كه آنان را عليه شما برانگيختيم برگردانده و به شما اموال و فرزندانى عطا كرده، و شما را از يارانى بيش از تعداد آنان برخوردار سازيم تا با همكارى شما بر ضد آنها بستيزند.3 بنابراين، اين دوره خارج از وعده كلى تسلط بر آنهاست تا اينكه وقت كيفر و مجازات دوم به‏دست مسلمانان فرا رسد. در اين زمينه رواياتى از ائمه(ع) رسيده كه وعده الهى در سركوب مجدد يهود نيز بدست مسلمانان انجام مى‏پذيرد، مؤلف مجمع البيان، در ارتباط با سركوب يهود در طغيان دوم آنان، اتفاق نظر مفسران را بيان كرده و فرموده مراد از آن نزد تمام مفسران، امت پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) است، و همين معنى از امام باقر(ع) نقل شده، وعلى بن ابراهيم قمى، در تفسير خود آن را از ابى الجارود، از امام باقر(ع) بيان كرده است. وعده خداوند در فرونشاندن آتش جنگ يهوديان خداى متعال در قرآن مجيد مى‏فرمايد: يهوديان گفتند دست خدا بسته است، دستهاى خودشان بسته باد، و به سبب اين گفته از رحمت خدا دور باشند. بلكه دستهاى [قدرت] خدا گشوده است و هرگونه بخواهد انفاق مى‏كند... آنچه از ناحيه پروردگار بر تو فرود آمده، بر سركشى و كفر بسيارى از آنان مى‏افزايد و ما ميان آنان تا روز رستاخيز، كينه و دشمنى انداختيم، و هر وقت آتش جنگى را برافروختند، خداوند آن را خاموش گردانيد، آنان سعى در ايجاد فساد در زمين دارند و خداوند فساد كنندگان را دوست ندارد.4 اين وعده الهى بر فرو نشاندن آتش جنگهايى است كه يهوديان مى‏افروزند. خواه مستقيماً خود آنان جنگ‏افروزى نمايند و يا اينكه ديگران را به جنگ تحريك كنند و اين وعده الهى به‏دليل لفظ »كلّما أوقدوا« يعنى »هر وقت آتش افروزى نمايند« بدون استثناء است. تاريخ گذشته و حال يهود گواهى مى‏دهد كه آنها همواره در پشت پرده بسيارى از آشوبها و جنگها بوده‏اند، اما خداوند با لطف و عنايت خويش وعده خود را نسبت به مسلمانان و بشريت تحقق بخشيده، و مكر و حيله يهود را باطل و نقشه‏هايشان را خنثى و آتش جنگ آنان را فرو نشانده است. شايد بزرگ‏ترين آتش جنگ و آشوبى كه آنان عليه مسلمانان و جهانيان برافروخته‏اند، همين نبرد فعلى باشد كه جهت دامن زدن به آن، شرق و غرب را تحريك نموده و خودشان در فلسطين به‏طور مستقيم، و در اكثر كشورهاى جهان به‏طور غير مستقيم طرف درگيرى‏اند، و آنچه باقى مانده وعده خداوند است كه با فرو نشاندن اين جنگ تحقق مى‏يابد. از آيه شريفه يادشده چنين استفاده مى‏شود كه دشمنى و درگيرى داخلى آنها، خود يكى از اسباب لطف الهى جهت فرو نشاندن آتش جنگ آنها خواهد بود. و ما ميان آنان تا روز قيامت دشمنى و كينه‏توزى افكنديم و هرگاه آتش جنگى را برافروختند، خداوند آن را فرو نشاند. حال به رواياتى مى‏پردازيم كه از نقش يهود در عصر ظهور سخن مى‏گويند: برخى از روايات عصر ظهور، مربوط به گرد آمدن يهوديان در فلسطين قبل از جنگى‏ست كه نابودى آنها را در پى دارد كه تفسيرى بر اين آيه شريفه است: ...به بنى اسرائيل گفتيم در زمين ساكن شويد و زمانى كه قيامت فرا رسد شما را با همديگر [به صحنه محشر] مى‏آوريم.5 يعنى شما را از هر ناحيه‏اى گردهم مى‏آورديم، چنانكه در تفسير نورالثقلين آمده است. حديث ديگر درباره اجتماع و كارزار يهوديان در عكّا است، از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: آيا شنيده‏ايد نام شهرى را كه بخشى از آن درون درياست ؟ عرض كردند: آرى، فرمود: قيامت به پا نمى‏شود مگر آنكه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به اين شهر يورش برند.6 و از امير مؤمنان(ع) روايت شده است كه فرمود: در مصر منبرى را بنا نموده و دمشق را قطعاً تخريب خواهم كرد و يهوديان را از شهرهاى عربى بيرون مى‏رانم و با عصايم عربها را به پيش خواهم راند. راوى اين حديث (عبايه اسدى) مى‏گويد: پرسيدم اى امير مؤمنان، شما به‏گونه‏اى خبر مى‏دهيد كه به يقين پس از مردن زنده خواهيد شد ؟ فرمود: هيهات اى عبايه كه متوجه نشدى ! مردى از تبار من؛ يعنى مهدى(ع) اين كارها را انجام مى‏دهد.7 روايت اين نكته را مى‏فهماند كه يهوديان بر بسيارى از شهرهاى عرب تسلط و يا در آن حضور مؤثر دارند. از جمله رواياتى كه در ارتباط با يهوديان است، حديث كشف معبد توسط آنهاست، تعبير »كشف هيكل« (معبد) در شمار نشانه‏هاى ظهور آمده، كه ظاهراً كشف معبد حضرت سليمان(ع) است، از امير مؤمنان(ع) نقل شده كه فرمودند: ظهور آن حضرت نشانه‏ها و علاماتى دارد: نخست محاصره كوفه با كمين و پرتاب سنگ، و ايجاد شكاف و رخنه در زواياى كوچه‏هاى كوفه و تعطيلى مساجد به مدت چهل شب و كشف معبد و به اهتزاز درآمدن پرچمهايى گرداگرد مسجد بزرگ (مسجد الحرام) است. قاتل و مقتول در اين ماجرا، در آتش‏اند.8 احتمال دارد كه آن معبد، اثر تاريخى غير از معبدف حضرت سليمان بوده و يا در محل ديگرى غير از قدس باشد، چون عبارت »كشف معبد« به‏طور كلى ياد شده و نامى از كاشف آن به ميان نيامده است. بخشهاى اول اين روايت نشانگر حالت جنگف در كوفه است كه در روايات، گاهى از آن به عراق ياد مى‏شود، اما در اين جا به معنى همان شهر كوفه و محدوده آن و درهم كوبيدن آن و ايجاد موانع دفاعى در گوشه و كنار آن است. اما پرچمهاى گوناگون در اطراف مسجد الحرام، اشاره به درگيرى و كشمكش قبايل بر سر حكومت دارد كه اندكى پيش از ظهور حضرت پديد خواهد آمد و در اين زمينه روايات فراوانى وارد شده است. دسته‏اى ديگر از احاديث، رواياتى است كه به معرفى افرادى مى‏پردازد كه خداوند بعد از فسادآفرينى و تكبرجويى يهوديان بر آنان مسلط مى‏گرداند، كه تعدادى از آنها در تفسير آيات قرآن مجيد گذشت، و برخى ديگر درباره ايران و شخصيتهاى ايرانى در زمان ظهور است، مانند حديث »پرچمهاى سياه« كه توسط راويان متعدد نقل شده و در آن چنين آمده است. درفشهاى سياه، از خراسان ظهور مى‏كنند كه هيچ چيز قادر به بازگرداندن آنها نيست، تا سرانجام در قدس برافراشته شوند. روايات مربوط به بيرون آوردن تورات اصلى از غارى در انطاكيه و كوهى در شام و فلسطين و درياچه طبريه، توسط حضرت مهدى(ع) و استدلال آن حضرت بر يهوديان، به‏وسيله تورات نيز از جمله همين روايات است. از پيامبر اسلام(ص) روايت شده كه فرمود: تورات و انجيل را از سرزمينى كه انطاكيه ناميده مى‏شود بيرون مى‏آورد.9 و نيز از آن بزرگوار نقل شده كه فرمودند: (صندوق مقدس) را از غارى در انطاكيه و بخشهاى تورات را از كوهى در شام بيرون آورده و به وسيله آن با يهوديان به استدلال مى‏پردازد و سرانجام بسيارى از آنها اسلام مى‏آورند.10 همچنين از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود: صندوق مقدس از درياچه طبريه به وسيله او آشكار مى‏شود و آن را در پيشگاه او در بيت‏المقدس قرار مى‏دهند و چون يهوديان آن را مشاهده مى‏نمايند، به جز اندكى بقيه ايمان مى‏آورند.11 و تابوت سكينه (صندوق مقدس) همان است كه در فرموده خداى متعال آمده است: پيامبرشان گفت: دليل و نشانه بر پادشاهى او اين است كه آن تابوت (صندوق عهدى كه موسى را در داخل آن به آب افكندند) به سوى شما مى‏آيد كه در آن سكينه و آرامشى از ناحيه پروردگارتان وجود دارد و از آنچه آل موسى و آل هارون باقى گذاشته‏اند، كه آنرا فرشتگان حمل مى‏كنند، به راستى در آن نشانه‏اى [از صداقت حاكميت طالوت] براى شماست چنانكه مؤمن باشيد.12 در تفسير آيه آمده است كه اين صندوق كه در آن ميراث پيامبران: وجود دارد، دليل و نشانه‏اى براى بنى‏اسرائيل است مبنى بر اينكه چه كسى شايستگى فرمانروايى را دارد، از اين رو فرشتگان آن را آورده و از ميان جمعيت بنى اسرائيل عبور داده و آنگاه در پيش روى طالوت(ع) قرار مى‏دهند، سپس طالوت(ع) آن را به داوود و او به سليمان و او به وصى خود آصف بن برخيا تسليم مى‏كند، اما بنى اسرائيل بعد از وصى حضرت سليمان چون از ديگرى اطاعت مى‏كنند آن صندوق را از دست مى‏دهند. و مراد از جمله »فيسلم كثير منهم« (بسيارى از آنان ايمان مى‏آورند) و يا »أسلمت إلاّ قليلاً منهم« (به‏جز اندكى از آنان بقيه ايمان مى‏آورند) ممكن است كسانى باشند كه صندوق مقدس را مى‏بينند و يا كسانى كه حضرت مهدى(ع) بوسيله تورات اصلى با آنان استدلال مى‏نمايد و يا افرادى كه حضرت آنان را پس از آزاد سازى فلسطين در آنجا باقى مى‏گذارد. در روايتى ديگر آمده كه تعداد سى هزار نفر از يهوديان به حضرت ايمان مى‏آورند كه نسبت به كل جمعيت آنان، رقم اندكى است. از جمله روايتهاى مربوط به يهود، روايتهاى درگيرى حضرت و يارانش با يهوديان است. همچون حديث بيرون راندن آنان از جزيرة العرب توسط آن حضرت كه گذشت. اين اقدام حضرت با پيروزى بر يهوديان و بيرون راندن آنان از فلسطين به پايان مى‏رسد، علماى شيعه و سنى روايات مربوط به نبرد بزرگ حضرت مهدى(ع) با سفيانى را نقل كرده‏اند، نبردى كه از پشتيبانى يهوديان و روميان برخوردار است. اين نبرد در جبهه‏اى از انطاكيه تا عكّا امتداد دارد؛ يعنى در طول ساحل سوريه، لبنان و فلسطين و از آنجا تا طبرستان، دمشق و قدس ادامه مى‏يابد. شكست بزرگ وعده داده شده يهود در آنجا اتفاق مى‏افتد به‏گونه‏اى كه سنگ و درخت به سخن مى‏آيند كه اى مسلمان! اين شخص يهودى است، او را بكش. حديث ديگر مربوط به نبرد »مرج عكّا« است كه شايد جزيى از جنگ بزرگ ٠ على كورانى مترجم: مهدى حقى پى‏نوشتها: × متن حاضر از ويرايش جديد كتاب »عصر ظهور« كه با ترجمه مجدد و اصلاحات اساسى از سوى مؤلف به زودى منتشر خواهد شد، برگزيده شده است. 1. بحارالانوار، ج60، ص216. 2. سوره اعراف(7) آيه168-167. 3. سوره اسراء(17) آيه6. 4. همان، آيه104. 5. همان. 6. مستدرك حاكم، ج4، ص476. 7. بحارالانوار، ج53، ص60. 8. همان، ج52، ص273. 9. همان، ج51، ص25. 10. منتخب‏الأثر، ص309. 11. الملاحم والفتن، ص57. 12. سوره بقره(2) آيه248. 13. بشارة الاسلام، ص297. 14. الزام‏الناصب، ص224 منبع : مجله موعود شماره 43 کد مطلب: 12185
  8. http://www.tik.ir/display/?ID=41542&page=1 دوستان اگر از لينك بالا جواب نداد به آدرس بالا در سايت انتخاب برويد تا عكسها را ببينيد.عكسهاي جالبي از هيتلر است كه توسط دوربينهاي جاسوسي انگلستان گرفته شده است. من نظرم اينكه اگر هيتلر همان موقع كلك انگليسيها و آمريكاييها و يهوديها را ميكند الان نژاد ما حاكم زمين بود.
  9. عكسهاي جديد از هيتلر دوستان در لينك بالا ميتوانيد عكسهاي جديد از هيتلر را كه پس از 70 سال لو رفته است را مشاهده بفرماييد.
  10. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    دوستان گرامي من با اين سخنان احمدي نژاد كه استكبار جهاني را به سخره ميگرد و به قدرت آنها توجه ندارد را تحسين ميكنم. گروه او كه رهبرشان مصباح يزدي است اگر قدرتمند شوند و سلاح اتمي را هم در اختيار داشته باشند در ايجاد سريع جنگ آخرالزمان درنگي به خود راه نخواهند داد وسخنان او هم ناشي از اعتقاداتش است و او مرتب وعده نابودي امريكا و اسراپيل و متحدانشان را ميدهد و آرزوي تحقق وقايع اصلي آخرالزمان و ظهور حضرت مهدي عج را دارد كه ما هم آرزو داريم بنابراين او به صلح با دشمنان اعتقادي ندارد.من هيتلر را هم فقط به خاطر قدرت و نظم ارتشش و اختراعات دانشمندان نازي تحسين ميكنم و به خاطر جناياتش متاسفم اما كاش هيتلر به جاي اشغال لهستان و فرانسه و اتريش و نروژ غيره موفق ميشد كه انگليس و امريكا را نابود كند.ولي ملتها بايد خدا را شكر كنند كه نازي ها نتوانستند به موقع سلاح اتمي خود را آماده كنند چون در غير اين صورت در اين زمان فقط نژاد يكدست آريايي در كشور زمين در حال زندگي بودند.من شخصا حوادث كنوني را در صورت تصويب قعطنامه شديدتر بر ضد ايران و حمله اسراييل و آمريكا به حزب الله لبنان و بمباران ايران آبستن ورود به نبرد آرماگدون يا جنگ بين الملل سوم و به تحقق پيوستن پيشگويي نوسترآداموس و ورود به حوادث بزرگ آخرالزماني ميدانم. قضيه دجال فتنه «دجال» در روايات ما به عنوان يكي از فتنه‌هاي قبل از ظهور حضرت امام مهدي(ع) شمرده شده است. هرچند در پي پرسش‌هاي گوناگوني كه دربارة مشخصات امامان معصوم(ع) پرسيده شده، ايشان به بيان ويژگي‌هايي از دجال پرداخته‌اند. اما اين موضوع هم چنان در دوران ما، در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. گروهي دجال را با وجود ويژگي‌هاي عجيب و غريبي كه در روايات براي آن برشمرده شده است، موجودي واقعي مي‌دانند كه در آخرالزمان ظاهر شده و به فريبكاري مي‌پردازد و گروهي به دليل همين ويژگي‌ها دجال را موجودي نمادين دانسته و معتقدند روايات در مورد او بيشتر به زبان استعاره سخن گفته‌اند. بي‌آن‌كه بخواهيم در اين مجال اندك به قضاوت در مورد ديدگاه ياد شده بپردازيم در اين جا به نمونه‌اي از ديدگاه دوم اشاره مي‌كنيم. إن شاءالله در آينده در اين زمينه بيشتر سخن خواهيم گفت. در روايات اهل بيت(ع) آمده است كه در آخر زمان انساني مي‌آيد با مشخصات زير: 1. يك چشم دارد. 2. يك چشم او در وسط پيشاني اوست. 3. يك چشم او كه در وسط پيشاني اوست مثل ستاره مي‌درخشد. 4. اين انسان به نام «دجال» مشخص شده است. اين انسان سوار بر خري است كه چنين توصيف شده است: بين دو گوش او يك ميل راه است. داخل درياها مي‌شود. زمين زير پاي او در هم نورديده مي‌شود. جلوي او دود و آتش است. پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند. از سر هر موي او سازي بلند است. خرما دفع مي‌كند. اغلب طرفدارانش از يهوديان و زنازادگان هستند. مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند: عده‌اي براي دين خود عزادارند و عده‌اي براي دنياي خود. نظريه به عنوان يك نظريه كه احتمال صحت و يا رد آن وجود دارد، مي‌توانيم حدس بزنيم كه شايد معصومين(ع) خواسته‌اند با زبان اشاره از فاصله‌اي كه حدود هزار و چهارصد سال حقايقي را با ما در ميان بگذارند و توجه ما را به عمق واقعياتي كه در زمان ما رخ داده است جلب كنند. بر اساس اين احتمال مي‌توان تعابير زير را در نظر داشت: 1. انسان يك چشم انسان در تاريخ هميشه دو چشم داشته است: چشم طبيعت‌بين و چشم حقيقت‌بين؛ يك چشمي كه با آن دنيا را مي‌ديده و ديگري چشمي كه با آن خدا را مي‌ديده است. تعبير «انسان يك چشم» اشاره به پيدايش انسان مادي و ماترياليست است كه تنها يك چشم دارد: چشم طبيعت‌بين او تصور مي‌كند كه جز طبيعت هيچ چيز حقيقت و واقعيت ندارد. 2. يك چشم در وسط پيشاني اوست صورت انسان متقارن خلق شده است و انسان، عيب و نقص صورت خود را از لحاظ قانون تقارن ارزيابي مي‌كند: يك دهان روي خط تقارن ولي دو گوش در دو سوي خط تقارن با فاصلة مساوي. مي‌فرمايند اين چشم انسان يك‌چشمي و يك بعدي در وسط پيشاني اوست. يعني روي خط تقارن صورت اوست و تقارن صورت او با يك چشم به هم نخورده است. در نتيجه، احساس نياز به چشم دوم نمي‌كند. و اين واقعيتي است كه با آن روبه‌رو بوده‌ايم. ماترياليست‌ها و مخصوصاً كمونيست‌ها فلسفة خود را فلسفة علمي مي‌ناميدند و آن را علم محض مي‌دانستند و كساني كه به ماوراءالطبيعه معتقد بودند را عقب مانده و مرتجع و واپسگرا مي‌نامند و هيچ‌گونه احساس نقص در سيماي شخصيت خود نمي‌كردند. 3. يك چشم او مثل ستاره مي‌درخشد از زمان بطلميوس تا زمان انتشار كتاب مرايا توسط ابن هيثم، تصور عمومي بر اين بود كه نور از چشم انسان بر اشيا مي‌تابد و در پرتو نور چشم، اشيا ديده مي‌شوند. ابن هيثم براي اولين بار طرز كار چشم را كشف كرد و قوانين تابش و بازتاب نور را مطرح نمود و اتاق تاريك و عدسي را اختراع كرد. ولي از همان زمان اصطلاح «نور چشم» در ادبيات باقي ماند و اصطلاحاً به چشم قوي، «چشم پرنور» گفته شد و اين اصطلاح هنوز هم وجود دارد و كسي كه چشم او ضعيف شده اصطلاحاً مي‌گويند نور چشم او كم شده است. تعبير درخشش چشم انسان يك چشمي مثل ستاره اشاره به قوت چشم طبيعت‌بين اين انسان است و ما امروز شاهد آن نيز هستيم. چشم طبيعت‌بين انسان ماترياليست تا اندازه‌اي قوي شده كه مي‌تواند از اتم تا سوپر كهكشان‌ها را ببيند و توصيف كند. 4. سوار بر خري است كه... خر، مركب و مركب وسيلة رسيدن از مبدأ به مقصد است. از بين همة مركب‌هاي جاندار آن‌كه به «ماشين» شبيه‌تر است خر است، زيرا خر از برقرار كردن يك رابطة عاطفي با راكب خود عاجز است و ماشين نيز دقيقاً همين‌طور است. 5. بين دو گوش خر او يك ميل راه است گوش، مركز شنوايي است و يك ميل در اين جا يك عدد كامل است و اشاره به فاصلة زياد دارد. امروز ماشين امكان ايجاد شنوايي با فواصل طولاني را فراهم آورده است. 6،7. داخل درياها مي‌شود و زمين زير پاي او درهم نورديده مي‌شود اين امر، اشاره به امكاناتي است كه ماشين امروز براي بشر فراهم آورده است. 8. جلوي او دود و آتش است انسان ماترياليست سوار بر خر تكنولوژي با اسلحة آتشين وارد جهان اسلام و ساير نقاط جهان شد و بدين وسيله سلطة خود را گسترش داد. به همين دليل مي‌فرمايند در پيش روي او دود و آتش است. 9. پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند نفرموده‌اند پشت سرش نان است بلكه فرموده‌اند پشت سرش چيزي است كه مردم آن را نان مي‌بينند. اشاره به مدرنيزاسيون، وعدة زندگي بهتر و رفاه بيشتر است كه در همة كشورهاي استعمارزده داده شد، ولي هيچ كس از ميان استعمارزده‌ها به زندگي بهتر و رفاه بيشتر به طور واقعي نرسيد. 10. از سر هر موي او سازي بلند است بهترين تعبير براي تشريح ارتباطات بين‌المللي در جهان امروز همين تعبير است. هر موي يك جانور، يك سيستم مستقل است. مي‌توان يك موي را كند در حالي كه بقية آن‌ها بر سر جاي خود باقي بمانند ولي همة «مو»ها از يك خون تغذيه و از آن طريق رشد و نمو پيدا مي‌كنند. هر يك از وسايل ارتباطي در جهان امروز از نظر حقوقي يك سيستم مستقل هستند؛ نظير روزنامة جنگ پاكستان و يا خبرگزاري سودان و... ولي همة آن‌ها از يك خون كه همان جريان انحصاري خبررساني بين‌المللي است تغذيه مي‌شوند و اين جريان به وسيله چهار خبرگزاري سه كشور غربي از جناح پروتستان ـ يهودي ـ انگلوساكسون دنياي مسيحيت كه فاتح جنگ جهاني دومند اداره مي‌شود. اين چهار خبرگزاري روزانه چهل ميليون كلمه خبر به سراسر چهان مخابره مي‌كنند. 11. خرما دفع مي‌كند دفع خرما اشاره به توليدات ماشيني است. از ميان همه ميوه‌ها خرما شبيه‌تر به كالاي بسته‌بندي شده است يك زرورق بر رو و در داخل آن مواد غذايي و همه تقريباً اندازة هم. 12. اغلب طرفدارانش يهوديان و زنازادگانند ظاهراً روشن است و اشاره به مسئله صهيونيسم و فروپاشي خانواده در غرب و افزايش زنازادگاني دارد كه عملاً گردانندگان چرخ‌هاي تكنوكراسي جهاني‌اند. شگفت‌انگيز است در صدر اسلام نيز زنازادگان در پيشبرد اهداف ارتجاع عرب نقش مهمي داشته‌اند، نظير عمروعاص و زياد ابن ابيه... 13. مردم در زمان او به دو دسته تقسيم مي‌شوند عده‌اي براي دين و عده‌اي براي دنياي خود عزا دارند اين امر، اشاره به نهضت‌هاي ضداستعماري است كه با شعارهاي ديني و يا بعضاً شعارهاي مادي (نظير نان، مسكن و...) به وجود آمدند. 14. دجال در لغت به معني بسيار فريبنده است. پي‌نوشت‌: * برگرفته از كتاب: آيين برنامه‌سازي راديويي،انتشارات سروش منبع:www.mouood.org
  11. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    بنده حقير معتقدم كه اسراييل و آمريكا و انگليس مثلث شيطاني با نام دجال هستند كه در روايات بر آن تاكيد شده است.در روايات از شخصي به نام سفياني نام برده شده كه اهل سوريه است.بعضي ها گفته اند كه علامه بهلول ره شخص سفياني را در سوريه ديده است.او يكي از افسران مياني ارتش بشار اسد است و درست به مانند همان مشخصاتي است كه در روايات آمده است.احتمالا او بزودي در وراي بحرانهاي منطقه اي و جهاني در سوريه كودتا كرده و قدرت به عنوان يك چكمه پوش خون ريز بدست خواهد گرفت و با صهيونيست ها صلح خواهد كرد و در راستاي منافع آنها جنگهايي را در منطقه به راه خواهد انداخت و چند كشور اشغال خواهذ كرد و زمين را با سرها و پيكرهاي انسانها فرش خواهد كرد و همان موقع حضرت مهدي ظهور خواهند كرد تا فساد او و مثلث دجال را از زمين پاك كنند.اما در حال حاضر هم مثلث دجال به فكر ايجاد جنگ جهاني هستند.روسها هم به فكر بازيابي قدرت شوروي سابق و برپايي امپراطوري سابق هستند.در كشور خودمان هم شخصي به نام احمدي نژاد كه فقط قدرت اجرايي دارد ميخواهد اداي آدولف هيتلر را با سخنراني هاي آتشين خود خطاب به مستكبران درآورد.دشمنان هم او را هيتلر زمانه حاضر ميدانند بخصوص بعد از تهديد به محو اسراييل و انكار كردن كشتار يهوديها به دست آلمان نازي در جنگ جهاني دوم.البته من هم هلوكاست را با آن آب و تابي كه صهيونيستها و حاميانشان بيان ميكنند قبول ندارم و معتقدم كه هلوكاست اگر هم واقعي باشد نقشه آژانس صهيونستها بوده تا مقدمات و بهانه لازم براي تشكيل دولت اسراييل در سرزمين فلسطين را فراهم كنند.حالا به نظر بنده حقير اگر احمدي نژاد قدرت مطلقه را در كشور داشت بي درنگ در حمله به نيروهاي مستكبر دجال درنگ نميكرد و زودتر جنگ بزرگ را راه مي انداخت.ولي حالا هم او نظرات ملاهاي پشت پرده نشسته را بيان ميكند و آنها در صورتي كه در مورد پرونده اتمي به تفاهم با غرب نرسند بدون شك جنگي بزرگ منطقه را تهديد ميكند.منابع خبري هم از فراهم شدن مقدمات حمله آمريكا و اسراييل به لبنان خبر ميدهند.صهيونيستها ديگر تحمل حزب الله طرفدار ايران را كه دم گوششان نشسته ندارند بخصوص بعد از شكست سال قبل از حزب الله مجبورند دوباره جنگ را آغاز كنند.حمله به غزه و كشتار فلسطينيان و به وجود آمدن يك گروه ناشناس وابسته به القاعده در لبنان و ايجاد درگيري داخلي هم نشان از برنامه حمله به لبنان دارد.انها بايد بازوي ايران در لبنان را قعط كنند تا در صورت حمله به ايران آن كشور قادر به تلافي از طريق حرب الله نباشد.من فكر ميكنم در صورت صدور يك قعطنامه شديد الحن در روزهاي آتي در شوراي امنيت حكومت به غني سازي سرعت بيشتري خواهد بخسيد تا هر چه زودتر به بمب اتم دست يابد با اينكه بعضي ها ميگويند هم اكنون هم حكومت داراي بمب اتمي است اما قضيه فعلا سري است.اين طور قضايا پيش ميرود ما هروز يك قدم به حادثه آرماگدون يا جنگ سوم جهاني نزديك ميشويم.من نظرم اينست كه در صورت حمله استكبار جهاني به ميهنمان ايران جهان به اعتراف جان مك كين وارد عصر آرماگدون خواهد شد. نظر شما دوستان چيست؟
  12. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    تهيه كننده معروف استراليايى (Paul Turner)در طى برنامه‏اى ماهواره‏اى تحت عنوان: نوستر آداموس: مردى كه فردا را پيش‏بينى مى‏كند. خطر روزافزون ايران وانقلاب اسلامى ايران براى غرب و تمدن غربى مطرح كرد و در طى اين برنامه تمام آنچه را كه نوسترآداموس در بيش از 390 سال پيش از آن تاريخ «آگوست 1989م» پيشگوئى كرده بود منتسب به ايران كرد؛ هيچ سياستمدارى حرف وى را چندان جدى نگرفت؛ چرا كه موقعيت ايران در سال 1989، نه تنها به هيچ وجه مناسب نبود؛ بلكه به واسطه جنگ تحميلى و عواقب ناشى از آن و تحريمهاى شديد اقتصادى بسيار شكننده و حساس بود. ليكن پس از به واقعيت پيوستن واقعه يازدهم سپتامبر در آمريكا كه اتفاقاً در فيلم به صراحت به آن اشاره مى‏شود (وقوع دو انفجار مهيب و عظيم در New City) همگان شگفت‏زده و نگران شدند؛ به نحوى كه رئيس‏جمهور نه چندان باهوش آمريكا، پس از وقوع اين حادثه به تبعيت از نوسترآداموس، ايران را هم يكى از «محورهاى شرارت» در جهان معرفى كرد و از اين طريق بر وحشت و ترس عميق هيأت حاكمه آمريكا از ايران (پرشيا) صحّه گذاشت. در اين مقاله سعى نگارنده بر آن نيست كه بر پيشگوئيهاى نوسترآداموس صحّه بگذارد يا از آن دفاع كند و يا به هر طريق ممكن آن را خزعبلاتى هذيان‏گونه جلوه دهد؛ بلكه حداكثر كوشش نگارنده بر آن است كه ديدگاه غرب و تمدن غربى نسبت به پيشگوئيهاى شگفت‏آور نوسترآداموس را مورد بررسى و مداقه قرار داده و اين پيشگوئيها را كه اغلب درباره ايران يا كشورهاى اسلامى بوده؛ مورد بررسى قرار دهد. البته بايستى در نظر گرفت كه بدون شناخت اين پيشگوى كبير نمى‏توان حساسيتهاى انسان غربى نسبت به انسان شرقى را شناخت؛ چرا كه اغلب سياستمداران و متفكران غربى عميقاً به ستاره‏شناسى، طالع‏بينى و آينده‏نگرى همراه با ادبيات رمزى (Occult) معتقدند و حتى نظريه‏پرداز معروف هاروارد؛ يعنى ساموئل هانتينگتون نيز تئورى برخورد تمدنها (The clash of civilizations) را از نوسترآداموس به عاريت گرفته است. پيشگويى نوسترآداموس درباره واقعه يازدهم سپتامبر و تأثير شگرفى كه بر نگرش و فرهنگ آمريكايى گذاشت مى‏تواند منجر به تحولى اساسى نسبت به ديدگاه غرب درباره انقلاب اسلامى ايران شود، همانكه نبايد به سادگى از كنار آن گذشت. ... آسمان، در چهل و پنج درجه (مختصات جغرافيايى نيويورك؟!) خواهد سوخت، آتش به شهر جديد (New City)، نزديك مى‏شود.1 جالب‏ترين نكته در مورد پيشگوئيهاى نوسترآداموس آن است كه وى به ندرت نام كشورى را به صراحت و آشكارا ذكر مى‏كند، حال آنكه در مورد ايران (Parsia) به صراحت عنوان مى‏كند كه ايران، جهان را تسخير خواهد كرد. ايران از طريق آناتولى، فرانسه و ايتاليا را فتح خواهد كرد و بالاخره ايران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد.2 بنابراين، در گام نخست بايستى نوسترآداموس را بيشتر و بهتر بشناسيم و راز و رمز تأثيرگذارى وى بر تمدن غربى را از اين طريق دريابيم. ميشل دونوسترادام (Michel De Nostradame) كه بيشتر با نام لاتين خود؛ يعنى نوسترآداموس (Nostr Adamus) شناخته شده است؛ در روز چهاردهم دسامبر سال 1503 م. در ناحيه سن رمى فرانسه متولد شد. خانواده وى از شجره پزشكى يهودى و ايتاليايى الاصل بود. پدر بزرگ وى در شكل‏گيرى و تربيت نوسترآداموس نقش اساسى داشته و آموزه‏هاى اشراقى مكتب كاباليست‏ها را مستقيماً به وى تعليم داده است. نوسترآداموس در سن 22 سالگى از دانشگاه بسيار معتبر آن روزگار فرانسه؛ يعنى مون‏پليه در رشته پزشكى فارغ‏التحصيل شد و براى نجات بيماران از بيمارى مرگ سياه يا طاعون، بلافاصله مشغول به كار شد. شاوينى، پيرو و مفسر معروف نوسترآداموس مى‏نويسد كه وى سه سال تمام بر روى نخستين اشعار وحى‏آميز خود كه از آينده و رويدادهاى آن خبر مى‏آورد كاركرد و در سال 1555م. دفترى را - كه در بر گيرنده بيش از سيصد پيشگويى شعرگونه بود - به پسرش سزار هديه كرد. سپس در سالهاى بعد مجموعه كاملى از شعرواره‏هاى نوسترآداموس در 1000 قطعه؛ يعنى 10 سانتورى كه هر سانتورى مشتمل بر 100 قطعه بود، را منتشر شد. نوسترآداموس بر خلاف شايعات واهى و عبثى كه پيرامون شيطان‏پرستى و خداستيزى به وى نسبت داده‏اند، فردى عميقاً مؤمن و پاى‏بند به مذهب كاتوليك به بود و در نامه‏اى به پسرش صريحاً متذكر مى‏شود كه: ... و از زمانى كه اراده ذات خداوند متعال بر اين قرار گرفته كه تو فقط در نور طبيعى و در اين نقطه زمين به دنيا بيايى... از آنجايى كه برايم ممكن نيست نوشته‏اى را به صورت رسمى و كامل برايت به ارث بگذارم؛ چون بر اثر بى‏عدالتى و گذشت زمان نابود خواهد شد...؛ چون كه همه چيز تحت اختيار و سلطه قادر متعال و خداوند يكتا قرار دارد. در واقع او با اين عبارات، صريحاً اشاره به عدم اصالت ادبيات رمزى علم اخترشناسى و طالع‏بينى نموده است و همه اراده‏ها را موكول به خواست و اراده خداوند متعال مى‏نمايد. بررسى پيشگوئيهاى نوسترآداموس درباره جهانى شدن انقلاب اسلامى ايران شاهزاده عرب، مريخ، خورشيد، ناهيد، شير، حكومت كليسا را از طريق دريا از پاى در خواهد آورد، از جانب ايران (پرشيا) بيش از يك ميليون پرهيزگار به بيزانس و مصر، به سوى شمال هجوم خواهند آورد.3 از كشور عربى خوشبخت (در منطقه غنى و ثروتمند اعراب) شخصى قدرتمند و مسلط بر شريعت [حضرت] محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانيا را به دردسر انداخته و بر گرانادا (غرناطه) مستولى مى‏شود. از طريق دريا بر مردم نيكوزيا ظفر خواهد يافت.4 مرد مشرقى از محل استقرار خويش خارج خواهد شد، براى ديدار فرانسه از كوه آپونين خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف‏ها، درياها و كوهها گذر خواهد كرد و همگان را با عصايش مضروب خواهد كرد...5 ادبيات رمزآلود، واژه‏اى است كه به بهترين نحو مى‏تواند عمق معانى شعرواره‏هاى نوسترآداموس را بيان كند؛ چرا كه طبق نظر اغلب مفسران معروف نوسترآداموس؛ يعنى اريكاچيتهام، گى بوحك و ژان شارل دو فن برون، حداقل وقايع ذيل را مى‏توان بدون هيچ شك و ترديدى از ميان شعرواره‏هاى رمز آلود نوسترآداموس بر شمرد: آتش‏سوزى بزرگ لندن در سال 1666م. اعدام چارلز اول، روى كارآمدن حكومت مذهبى كرامول در انگلستان، وقوع انقلاب فرانسه، انقلاب روسيه، رويارويى استالين و تروتسكى پس از مرگ لنين، اضمحلال رژيم شوروى، اعدام لويى شانزدهم و مارى آنتوانت، به قدرت رسيدن ناپلئون و انتخاب لقب امپراتور توسط وى، به قدرت رسيدن هيتلر و رژيم نازى، به قدرت رسيدن موسولينى در ايتاليا و ژنرال فرانكو در اسپانيا، ترور كندى، سقوط شاه ايران و وقوع انقلاب اسلامى در ايران، رهبرى امام خمينى(ره) از فرانسه - او دقيقاً عنوان مى‏كند كه رهبر ايران از فرانسه باعث سقوط شاه ايران مى‏شود - ، وقوع حادثه يازدهم سپتامبر و آتشى كه در برجهاى دوقلوى شهر جديد (نيويورك) ايجاد مى‏شود و بسيارى از حوادث تاريخى ديگر از سالهاى 1555 ميلادى به بعد كه حدوداً 450 سال را دربر مى‏گيرد. منبع:www.mouood.org از پيشگويي هاي نوسترآداموس ميتوان نتيجه گرفت با توجه به اينكه پيشگويي هاي گذشته او درست ازآب درآمده پس پيشگويي او در مورد پيرشيا كه ايران ما باشد و مرد شرقي كه به احتمال قوي امام زمان عج هستند ما به زودي شاهد يك نبرد جهاني ديگر با ابعاد وسيع كه ما شيعيان آن را وافعه قرقيسيا ميدانيم و مسيحيان و يهوديان آن را آرماگدون مينامند به طور حتم باشيم.در اين جنگ به طور حتم از تسليحات كشتار جمعي به طور گسترده استفاده خواهد شد و چند ميليارد نفر نابود خواهند شد كه البته بايد بلاياي طبيعي و بيماريهاي آخرالزمان را هم در نظر بگيريم و يك سوم جمعيت فعلي باقي خواهند ماند كه زير سايه حكومت عدل و برابري صالحان زمين به رهبري حضرت مهدي عج تا روز قيامت زندگي خواهند كرد.من احتمال ميدهم كه به زودي چين و روسيه با جناح غرب دچار اختلافات شديد شده و احتمالا يك بلوك جديد مقابل غرب ايجاد خواهند كرد و ايران هم يك از بلوكهاي قدرتمند جناح شرق خواهد بود و نظام دو قطبي مقابل هم صف آرايي خواهند كرد كه اين ميتواند سرآغاز آرماگدون و جنگ جهاني سوم باشد كه ايران در آن نبرد نقش حياتي و مهمي خواهد داشت كه نوسترآداموس هم روي آن تاكيد كرده است و با توجه به همين پيشگويي ها جورج بوش هم ايران را جزو مثلث شرارت بعد از وقايع يازده سپتامبر كه آن هم توسط نوسترآداموس پيش بيني شده قرار داده است.احتمالا رقابتهاي تسليحاتي بعد از دشمني روسيه و چين به طور علني با آمريكا به حد وحشتناك خواهد رسيد و پيمان ان پي تي و پيمانهاي منع ساخت تسليحات كشتارجمعي غير اتمي و حقوق بشر هم از بين خواهد رفت و سرانجام با چند جرقه كوچك انبار باروت جنگ جهاني منفجر خواهد شد و من اختلاف روسيه با آمريكا در مورد استقرار سپر موشكي در مرزهاي روسيه را مقدمه تيره شدن روابط روسيه و آمريكا و آغاز رقابت تسليحاتي ميدانم.مقامات آمركايي در مورد توان نظامي چين ابراز نگراني كرده اند و احتمالا با حمله چين به تايوان و دخالت نظامي آمريكا چين هم با غرب شديدا دشمن خواهد شد و اين ميتواند سرآغاز تشكيل نظام قطبي شرق و آغاز جنگ سرد تسليحاتي بشود.احتمالا جنگ جهاني آرماگدون بعد از يك جنگ بزرگ در كل خاورميانه و تغييرات گسترده سياسي در كشورها كه جرقه هاي آن را مشاهده ميكنيم طبق پيشگويي ها و خبرهاي اهل بيت ما شروع خواهد شد.
  13. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    به نظر من در صورت حمله استكبار جهاني به ايران بايد خون ناسيونال سوسياليست ملت ايران به جوش آيد و ايران تمام كشورهاي شيوخ شكم گنده فاسد را با موشكهاي شهاب با قدرت تمام درهم بكوبد و همه آنها را به آتش خشم ايرانيان بسوزاند
  14. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    يكي از نزديكان دولت طبق تاپيكي كه در انجمن اخبار گذاشته ام اظهار فرموده كه ايران حالا قدرت نظامي برتر منطقه است و بايد براي بازپسگيري قفقاز و كل درياي مازندران اقدام كند.دبيركل فداييان اسلام گفته قرارداد تركمنچاي مدتش 99 سال بوده و حالا به پايان رسيده و حالا بايد براي الصاق سرزمينهاي جداشده از ايران اقدام كرد. به نظر من اين اظهارات در مقطع كنوني و در آستانه تصويب قعطنامه سوم بر ضد ايران و احتمال درگيري نظامي با امريكا و متحدين آن كشور خطرناك است و موجب سوء ظن بيشتري به ايران از طرف جامعه بين الملل خواهد شد. و خود اين اظهارات ميتواند بهانه جديدي به دشمنان بدهد و باعث ايجاد يك جنگ بزرگ شود. جان مك كين نامزد احتمالي حزب جمهوريخواه آمريكا كه طرفدار حمله نظامي به ايران است گفته كه اطمينان دارد كه حمله نظامي به تاسيسات اتمي ايران موجب ايجاد جنگ آرماگدون كه مسيحيان صهيونيست به آن اعتقاد دارند يا همان جنگ آخرالزمان كه ما شيعيان معتقد به آن هستيم خواهد شد.من كاملا معتقدم احمدي نژاد و همفكران او به صلح با بيگانگان اعتقادي ندارند و قطعا به دنبال رويارويي با غرب و ايجاد جنگ آخرالزمان و انفجارات اتمي و تحقق علامتهاي آخرالزماني در آينده نزديك هستند كه به جنگ جهاني سوم منجر خواهد شد.
  15. super_comando

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    احمدی نژاد که به اصفهان سفر کرده، طی سخنانی تلويحا مسئله خطر حمله به ايران را مطرح کرد. اين درحالی است که او هفته گذشته اعلام کرده بود "حمله به ايران قطعا منتفی شده است!" احمدی نژاد در سخنرانی اصفهان خود گفت: اطلاعاتی داريم كه برخی قدرت‌های فاسد كه به نصيحت‌ها گوش نمی‌دهند، در حال جمع‌آوری پسمانده توان سياسی خود هستند تا بتوانند يك حركت ايذايی مختصر در مقابل حركت مردم ايران ايجاد كنند كه بايد بدانند هر اقدام روزهای آينده آنها آخرين تلاش مذبوحانه‌شان است. بزودی شاهد پيروزی‌های بزرگ ديگر در عرصه جهانی خواهيم بود. او اشاره ای به پيروزی اتمی نکرد و با توجه به اشاره ای که به پيروزی در عرصه جهانی کرد می تواند حدس زد که نظر او يک پيروزی نظامی بايد باشد! منبع:سايت پيك نت
  16. موشکهای ایران دست ﺁویز استقرار سیستم ضد موشک در در اروپا- " دست ﺁوردهای جدید " دست ﺁویز تهدید ایران: سلاحهای های جدید در مقابله با تهدید های جدید؟ - موشکهای ایران گرچه ناچیز و فاقد خطر اما دست ﺁویز امریکا و اسرائیل هستند : پیرامون استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا در اروپا ، از ولفگانگ لابون * امریکا در پی ایجاد سیستم دفاع موشکی در برابر حمله موشکی دشمن می شود : در تاریخ 23 مارس 1983 ، رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا، " تنها از رهگذر نگرانی برای بشریت " ، اعلام کرد: هموطنان آمریکائی من. امشب تصمیمی اتخاذ شد که روند تاریخ بشریت را میتواند دستخوش تغییر کند. پیمودن این راه توأم با خطرات، نیازمند زمان و صرف هزینه است تا نتایج خوبی بدست آیند. ما این گام را برمیداریم و نیازمند دعا و پشتیبانی شما هستیم. از ﺁن لحظه، اس-دی-آی "Strategic Defense Initiative" SDI آمریکا متولد شد. در جهان اولین برنامه جامع دفاع ضد موشکی از راه زمین و هوا به کمک ماهواره برای رویاروئی با حمله موشکی دشمن و از بین بردن موشکهایش قبل از رسیدن به هدف، به اجرا درﺁمد. در آن زمان ، هدف مقابله با موشکهای روسی قاره پیما بود . برای این طرح موسوم به " جنگ ستاره گان "Star Wars" 29 " میلیارددلار بودجه تعیین شد. آزمایشهای طرح "Strategic Defense Initiative" بمناسبت دور بودن از دنیای حقیقی تا حدود زیادی ناموفق بودند بصورتی که ده سال بعد در زمان ریاست جمهوری کلینتون از طرح SDI تعدیل شد و این طرح جدید با نام "Ballistic Missile Defense" BMD جانشین جنگ ستارگان شد . در این اواخر نام آن نیز به "National Missile Defense" NMD تغییر یافت . در طرح سیستم دفاعی جدید بی-ام-دی، کنترل از طریق فضا (ماهواره) بقصد دفاع ضد موشکی حذف شده است. از سال 1999، مرکز ثقل طرح و توسعه سیستمهای ضد موشک-موشک ، دفاع محدود در برابر موشکهای قاره پیما است . آیا حقیقتا میتوان موشکهای در حال پرواز را از طریق موشکهای زمین به هوا مورد اصابت قرار داد و از بین برد ؟ میتوان از نتایج بدست آمده از بکار بردن ضد موشکهای پاتریت PATRIOT ، در جنگ خلیج فارس، آن هنگام که عراق موشکهای های توسعه یافته اسکاد روسی را بسوی اسرائیل شلیک می کرد، بررسی نمود : 17 بار از ضد موشکهای پاتریت PATRIOT برای مقابله با موشکهای در حال پرواز اسکاد استفاده شدند. بنا بر اظهارات ارتش آمریکا سیستم های پاتریت PATRIOT تنها 40% موفقیت داشته اند . این در صورتی است که همچنان این سئوال که ﺁیا اذعان 40% موفقیت ﺁمیز پاتیریوت ها، شامل موفقیت در از بین بردن کلاهکهای انفجاری موشکهای اسکاد نیز میشود یا نه؟ در 26 ﺁوریل، نیروی دریائی آمریکا از آزمایش موفقیت آمیز یک موشک بر ضد یک جسم در حال پرواز، با حمایت و کنترل از دریا، خبرداد . این مورد بخشی از طرح های آینده سیستم های دفاع ضد موشکی آمریکا است. * موشکهای ایران کم شمار و غیر خطرناک هستند با وجود این، امریکا ﺁنها را دست ﺁویز ایجاد پایگاه های دفاع ضد موشکی کرده است : از زمان سقوط رژیم صدام حسین در سال 2003 ، کشور عراق دیگر جزو کشور های محور شر نیست. کشورهای ایران و کره شمالی در حال توسعه سیستم های موشکی میان برد خود هستند و از توقف توسعه سیستم موشکی خود که بنا به نظر خبرگان و متخصصان بی رابطه با برنامه کلاهکهای اتمی برای این سیستمهای موشکی نیست، امتناع میکنند. چشم انداز قرار گرفتن موشکهای میان برد مجهز به کلاهک اتمی در دست رژیم هائی که اطمینانی به شیوه کار و محاسبات آنها نیست، حکومت بوش را بر آن میدارد تا سیستم ملی دفاع ضد موشکی آمریکا را در مقابله با حملات احتمالی موشکی از سوی کره شمالی و یا ایران با ایجاد یک چتر دفاعی - حفاظتی و اسکان دادن ضد موشکهای لازم در ساحل غربی آمریکا و اروپا توسعه دهد. در سه فاز، تشخیص حمله موشکی ممکن است: ● هنگام حمله موشکهای قاره پیما. در طول چهار دقیقه اول، استارت موتور موشک و شتاب دادن به سیستم سوزاننده حرارتی موتور موشک حامل کلاهک . در این فاز، موشک بلافاصله توسط سنسورهای مادون قرمز حساس به حرارت ماهواره ها شناسائی میشود و امکان از بین بردن این موشک در حال شلیک توسط هواپیماهائی که مجهز به سلاح های لیزری توانمند هستند وچود دارد . ● فاز دوم، در حین پرواز 20 دقیقه ای موشک، کلاهک جنگی و احیانا تعدادی کلاهک های انفجاری کاذب از موشک مادر(موشک ناقل، موشک حمال) در حال ذوب جدا میشوند و با سرعت 25 هزار کیلومتر در مداری نزدیک مدار کره زمین قرار میگیرند. در این فاز سیستم های رادار ایکس X-Band-Radarsystems بایستی قادر به تشخیص کلاهک های انفجاری از کاذب باشند. یک سیستم رادار ایکس X-Band-Radarsystems میخواهند در جمهوری چک نصب کنند در حین اینکه سیستم های رادارهای اخطار دهنده از قبل و تعقیب کننده پیگیر مدار پرواز کلاهک های جنگی هستند از همان نوعی که اکنون در انگلستان مورد استفاده قرار میگیرد، در این فاز بایستی با شلیک موشک از طریق زمین و یا دریا از نوع "Kill Vehicles"به مقابله برخاست و کلاهک جنگی دشمن را در فضا نابود ساخت. ده سیستم دفاع ضد موشکی از این نوع باید در لهستان نصب شوند. ● در آخرین فاز، مرحله کوتاه سوم، در این فاز سرعت موشک در حین عبوراز جو کره زمین به 3000 کیلومتر کاهش پیدا کرده و بسمت هدف در روی کره زمین پرواز میکند. اکنون فقط یک دقیقه فرصت باقیست تا کلاهک انفجاری را قبل از اصابت به هدف بعنوان مثال با سیستم دفاع ضد موشکی پاتریوت PATRIOT-Raketen منهدم ساخت. سیستم دفاع ضد موشکی برای فاز سوم در مقابله با کلاهک جنگی دشمن قبل از اصابت به هدف (درآخرین دقیقه) بخشی از پروژه "Terminal High Altitude Area Defense" THAAD است که لهستان نیز خواستار نصب آن در کشورش است. بنظر اولیور ترن ارت، رئیس بخش گروه تحقیقات پیرامون امنیت ملی در مؤسسه علم و سیاست آلمان، آمریکا می خواهد به هدف سیاسی- استراتژیک خود از راه ایجاد یک چتر دفاع ضد موشکی، با نصب تجهیزات لازم در کشورهای چک و لهستان برسد. دو کشور چک و لهستان از قبل ، آمادگی خود را برای همکاری با آمریکا، در نصب تجهیزات لازم برای استقرار سیستم دفاع ضد موشکی در کشورشان ، اعلام کرده بودند. دلیل ﺁمادگی ﺁنها اینست که ، علاوه بر عضویت در ناتو، رابطه ویژه ای را با آمریکا پیدا می کنند و از حمایت ویژه آمریکا خود اطمینان کافی بدست می ﺁورند . و دلیل گزینش این استراتژی از سوی آمریکا اینست که خواهد توانست از تهدید موشک های دور برد ایران و یا کشور دیگری از کشورهای خاورمیانه، در آینده، ( توسط رادارها و سیستم دفاع موشکی که درکشورهای چک و لهستان مستقر می کند) شناسائی کند. موشکهای ایران، اگر بسمت سواحل غربی آمریکا شلیک شده باشند، احیانا از فضای کشورهای چک و لهستان پرواز خواهند کرد. بنا بر این احتمال، از لحاظ استراتژیک، نصب رادار و سیستم دفاع ضد موشکی در کشورهای چک و لهستان معقول بنظر میرسد اما در حال حاضر، اروپا و آمریکا حقیقتا از تهدید موشکی ایران و کره شمالی بسیار فاصله دارند. البته ایران چند ده تائی از موشکهای برد متوسط از نوع شهاب 3 را دارد . این موشکها ساده و تنها از یک بخش تشکیل شده و با سوخت مایع کار میکنند . برد شهاب 3 تنها 1300 کیلومتر است. نوع جدید و پیشرفته تر آن شهاب 3آ است که برد آن 1500 کیلومتر تخمین زده میشود حدس زده میشود که از شهاب 3آ چندتائی بیشتر در دسترس ایران نباشد . اگر ایرانیها بخواهند موشکهائی را بسازند که برد آنها ارویا را مورد تهدید قرار دهد، ناگزیر باید به صنعت و فن آوری موشکهای چند قسمتی روی آورند. ایران هنوز از فن آوری موشکهای چند قسمتی یزخوردار نیست. در پاسخ به این سئوال که تا چه زمانی ایران از فن آوری ساخت موشکهای میان برد چند قسمتی برخوردار خواهد شد ؟ باید گفت : زمان لازم رابطه مستقیم دارد با حمایت خارج و کمکهای فنی و مهندسی که ایران از خارج ممکن است بدست آورد. این یک مجهول بزرگ است. اما با اطمینان خاطر میتوان گفت که کشورهای ایران و کره نهایت سعی و تلاش خود را در ساختن موشکهای با برد بیشتر بکار خواهند برد . ایران با موشکهای خود میتواند احیانا اسرائیل را هدف قرار دهد که با دفاع ضد موشکی پاتریوت اسرائیلی ها رو برو خواهد شد. اما در مقایسه با ایران، کره شمالی از توانمندیهای و دانش لازم برخوردار و مسلط به فن آوری ساختن موشکهای چند قسمتی تای- پو- دونگ TAEPODONG است که میتوانند هدفی را در فاصله ای بیشتر از4000 کیلومتر، مورد اصابت کلاهکهای خود قرار دهند. این راکتها هنوز از مرحله آزمایشی خارج نشده اند. در ژوئیه سال گذشته، در جریان آزمایش، یکی از موشکهای تای- پو- دونگ -2 TAEPODONG-2 بر فراز اقیانوس ﺁرام، تنها 40 ثانیه پس از پرتاب، منفجر شد. در حال حاضر هر دو کشور ایران و کره نهایت سعی خود را برای بهتر ساختن سیستمهای موشکهای خود میکنند. در نتیجه و بنظر اولیور ترن ارت رئیس بخش گروه تحقیقات پیرامون امنیت ملی در مؤسسه علم وسیاست آلمان، فکر ایجاد سیستم دفاع ضد موشکی عاقلانه است . بحث امروز در باره دفاع ضد موشکی، به مقابله با تعداد بیشماری از موشکهای دور برد و انهدام آنها ربط ندارند. این دفاع تنها در رابطه با کشورهای ایران و کره شمالی (محور شر) مورد دارد . زیرا قصد اینست که به این وسیله به آنها فهمانده شود آن توانمندی فنی محدودی که در ساخت موشکهای میان برد دارند، به حسابی نیست . زیرا این موشکها پیش از رسیدن به هدف، بوسیله سیستمهای دفاع ضد موشکی نابود خواهند شد . * نصب رادارها و استقرار ضد موشکها در چک و لهستان، از نظر نظامی برای روسیه تهدید ﺁمیز نیست . روسیه با ﺁن از لحاظ سیاسی و توسعه ناتو تا مرزهای روسیه مخالف است : آمریکا از سال 1983 تا کنون برای سیستم دفاع ضد موشکی خود 110 میلیارد دلار هزینه کرده است. ﺁیا این سیستم را ایجاد کرده اند؟ دلایلی گویای به نتیجه رسیدن کوشها ، ﺁنها با صرف اینهمه هزینه، در دست نیستند. تنها در موارد بسیار محدود و شرایط غیر حقیقی سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا توانسته است کلاهک در حال پرواز را مورد اصابت خود قرار دهد. با نصب بخشی از سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در جمهوری های چک و لهستان کاسه صبر رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین لبریز شده است . دلخور از توسعه ناتو بسمت شرق، تغییرشکل ناتو به سمت و سوی یک نیروی متحد و بالقوه فعال بین المللی و مخالف نظر غرب در باره کوزوو، ، در 10 فوریه 2007، پوتین ، در کنفرانس امنیت مونیخ، ضمن ابراز دلخوریهایش از غرب، قبل ازاینکه به استقرار سیستم دفاع ضد موشکی در لهستان و چک بپردازد، یاد آور شد که ایران برای امنیت اروپا هیچ تهدیدی نیست. امروز ما شاهد استفاده و کاربری تقریبا نامحدودی از وسائل نظامی هستیم . استفاده از این زور نظامی جهان را به سقوط در اعماق اختلافات نظامی می کشاند. توانی برای پیدا نمودن یک راه حل جمعی وجود ندارد. چند روز، پس از آن، در 19 فوریه 2007 ، فرمانده نیروهای استراتژیک موشکی روسیه، ژنرال نیکولای سولوزوف توضیح داد که برنامه های سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا بدون هیچ تردیدی، توازن استراتژی قوا را تحت تاثیر قرار خواهد داد. شوروی خود را مجبور به ایجاد شرایط مقابله به مثل میداند. verfüge, با توجه به مقاصدی که آمریکا از رهگذر سیستم دفاع ضد موشکی خود دنبال میکند، فهمیدن انتقاد روسیه براحتی قابل درک نیست. البته نصب سیستم های رادار با دقت بالا و توانمندی های بیشتر و بهتر از آنچه تا کنون وجود داشته است، در جمهوری چک ، بخشهای عظیمی از خاک شوروی را زیر پوشش و کنترل خود قرار می دهد و چند ده تائی سیستم های جدید و مدرن موشکهای ضد موشک "Kill Vehicles" سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در لهستان، برای موشکهای ناقل و حمال کلاهک های روسی خطر ناک می شوند. اما بعقیده اولیور ترن ارت انتقاد روسیه به برنامه های سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپا بیمورد است. چراکه روسیه همچنان مانند سابق از انبوه سلاح های استراتژیک (موشکهای ناقل و حمال کلاهک) برخوردار است. همچنین باید دانست که در شرایط جدی موشکهای روسی احیانا از طریق قطب شمال و نه از مسیر لهستان پرواز خواهند کرد. بصورتی که توانمندی کلاهک های اتمی موشکهای روسی و نقش آنها در ایجاد ترس و وحشت دیگران و استفاده نکردن ﺁنها از توان موشکی خود برای حمله به روسیه، با نصب سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپا ، کم نخواهد شد. او می گوید: من فکر میکنم که روسیه میخواهد با ریختن مقداری شن در چرخ دنده های ناتو اندکی در کار ناتو و اندکی در کارکشورهای اروپائی (دامن زدن به اختلاف در بین کشورهای اروپائی) اختلال ایجاد کند و از طرفی به جمهوریهای چک و لهستان نشان دهد که کما فی السابق میخواهد در امور سیاسی کشورشان صاحب نفوذ باشد . در نهایت نباید فراموش کرد که روسیه تمامی سهی و تلاش خود را خواهد نمود تا ضرادخانه سلاح های استراتژک و اتمی خود را مدرنیزه کند برای این مدرنیزه کردن که در هر صورت در شرف انجام است بهتریل بهانه و دلیل برای بحق و قانونی جلوه دادن همانا برنامه های سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپااست. قبلا در تاریخ 19 مارس 2007 خانم مرکل صدر اعظم آلمان غیر مستقیم به تکروی آمریکا اخطار نمود و گفت: ما در زمانه ای زندگی می کنیم که در این زمانه بعقیده من میتوان اذعان نمود که هیچکس نمیتواند به تنهائی از پس حل مشکلات برآید. بهر رو، در این اواخر، آمریکائیان آشکارا در صدد بهبود روابط خود با روسیه و محدود کردن خسارات ناشی از سیاستهای اخیر بر آمدند . بهمین مناسبت فعالیت های دیپلماسی وسیعی را آغاز کردند . همین دیروز وزیر امور خارجه آمریکا کندولیزا رایس و وزیر دفاع آمریکا روبرتز گیت در یک گفت و شنود جمعی با روزنامه زود دویچه زایتونگ "Süddeutsche Zeitung" ، باره تهدید عمومی که هم برای ناتو و هم برای روسیه وجود دارد، صحبت کردند . آنها به این مطلب اشاره کردند که، در شرایط خاص، هر دو طرف در بخشهای خاصی بهمکاری مشترک روی آورده و با یکدیگر همکارند. تهدید ﺁمیز ترین زمان ، میتواند زمانی باشد که دولتی خطرناک، با استفاده از موشک های دور برد مجهز به کلاهک های اتمی و یا دیگر مواد کشتار جمعی ، مردم کشورهای ما را به گروگان بگیرد ویا زیانهای بدتری به آنها برساند. اشتباه نکنید عوامل خطر ساز جدی هستند با وجود این عوامل حقیقی و جدی است که ما آشکارا در حال توسعه، تکمیل و نصب یک سیستم دفاع ضد موشکی جدید هستیم . هدف ما از اینکار نه تنها ایجاد یک سیستم حفاظی برای آمریکا و نیروهای مسلح آن بلکه برای کشورهای دوست عضو ناتو است. ایجاد این سیستم محدود قابل انجام و منطقی است. منقدین این روش ما نیز باید منطقی فکر کنند . چرا که ایجاد این سیستم محدود آشکارا در مقابله با انبوه عظیمی از موشکهای دور برد با کلاهکهای اتمی و دیگر موشکهای، بعنوان مثال، روسیه، هیچ کارائی ندارد. در حال حاضر ورود به یک مسابقه تسلیحاتی با روسیه از واقع بینی بدور است. انتقادها به روابط و تعهدات چند جانبه با کشورهای چک و لهستان را با توجه به اصل همکاری و کمک به متحدین در ناتو، می باید ارزیابی کرد. آمریکا به تنهائی قادر به انجام اینکار نیست. برای اینکه بتوانیم امنیت جمعیمان را تضمین کنیم، باید دفاع قبل از آن باشد که موقعیت جدی و خطرناک تهدید پیش و یا بوجود آید. بهمین سبب ما، با در سر داشتن ایده ای، به جمعی از متحدینمان در ناتو مراجعه کردیم تا بتوانیم یک سیسیتم محدود با توانمندی دفاع ضد موشکی را نصب کنیم. 10 سیستم دفاع ضد موشکی در لهستان و یک سری تجهیزات رادار در جمهوری چک. از سوی حکومت آمریکا تأکید می شود که ما از سالها قبل با روسیه در باره با یک سیستم دفاع ضد موشکی صحبت کرده ایم. اینک مذاکرات عمیقتر شده اند . همانطور که وزیر دفاع آمریکا روبرت گیت، در مراجعت از سفر لهستان و روسیه، این هفته در برلین توضیح داد، آمریکا بر این نظر است که ما بسیار بسمت تفاهم با روسیه پیش رفته ایم. ما به روسیه یک پیشنهاد بسیار دوستانه برای همکاری داده ایم. ما از آنها دعوت کرده ایم تا از سیستم دفاع ضد موشکی ما در گریلی آلاسکا Greely in Alaska دیدن کنند. ما از آنها همچنین دعوت کردیم تا از سیستم رادارهای ما در کالیفرنیا دیدن کنند. ما حتی به آنها پیشنهاد نمودیم تا در مکان هائی که نیاز به نصب رادار است، آنها نیز می توانند دستگاه های رادار خود را نصب کنند و اطلاعات جمع آوری شده دستگاه های رادار دو طرف مبادله شوند. ما به آنها چند تائی پیشنهادهای عریض و طویل نموده ایم و ما بدون هیچگونه تردید مطمئنیم که در مسکو این باره، بحثهائی برانگیخته خواهند شد. و ، با توجه به شرایط، احیانا عکس العملهائی بروز خواهند کرد . در 26 ﺁوریل ، دانستیم که پوتین، رئیس جمهوری روسیه، از سخنرانی خود در باره وضعیت روسیه ، در برابر دو مجلس روسیه، برای معلق ساختن قرارداد ک-اس-ا KSE که بین ناتو و ورشوسابق در سال 1990 در باره کاهش و محدود کردن نیروهای مسلح در اروپا منعقد شده بود، استفاده کرد . در سال 1990 ، بین کشور های عضو پیمان ورشو و ناتو قراردادی در باره محدود کردن نیروهای مسلح در اروپا امضا شد. اگر هنوز پیمان ورشو ادامه و حیات میداشت، این مورد معنا و مفهوم پیدا میکرد. در غرب هنوز هم کشورها آن قرارداد را مورد تائید و تصویب قرار نداده اند و هم اکنون میبایستی یک سپر دفاع ضد موشکی در چک و لهستان ایجاد شود. بهمین خاطر من عاقلانه میدانم که قبل از لغو قرارداد بصورت یکجانبه از سوی روسیه، ایشان توضیح دهند، ﺁیا بنا بر عمل به آن قرارداد هست یا نه . بنظر میرسد که واشنگتن هم دیگر هیچ دلیلی بر کوتاه آمدن دیپلماتیک دراین امر را نمی بیند. وزیر امور خارجه آمریکا، کاندولیزا رایس، در گردهمآئی وزیران امور خارجه ناتو در اسلو ، که ، در آن، وزیر امور خارجه روسیه سرگی لاورف نیز دعوت شده بود، پس از ﺁنکه پیشنهاد آمریکا به روسیه را تجدید کرد، در رابطه با سخنان پوتین مواضعی را با لحن دیگری اظهار کرد: ما مطلقا آماده هستیم، هر میزانی که لازم باشد، زمان بگذاریم تا روسیه را نسبت به درستی عمل خود متقاعد کنیم . اما بگذارید واقعگرا باشیم. استقرار ده موشک و چند سیستم رادار در اروپای شرقی روسیه را، با توجه به توان تسلیحاتیش ، تهدید نمی کند و ترسناک نیست . تهدید ﺁمیز خواندن این کار ساده لوحانه است و این را همه میدانند. روسیه هزاران کلاهک جنگی دارد. تصور اینکه با چند سیستم دفاع ضد موشکی میتوان زرادخانه روسیه را از کار انداخت عاقلانه نیست. امکان خطر بروز یک جنگ سرد تسلیحاتی بین روسیه و ناتو است . یا حتی یک مسابقه تسلیحاتی؟ در هر صورت ناتو خود را در یک موقعیت بسیار نامناسب می بیند . چرا که ناتو نیز در فکر ایجاد یک سیستم دفاع ضد موشکی است . بهمین سبب در ملاقات سران ناتو در پراگ در سال 2002 طرح تحقیق و پزوهش برای امکان انجام چنین طرحی تصویب شد . در تابستان امسال نتایج حاصله مطرح خواهند شد. بنظر اولیور ترن ارت بیخود نیست که طرح تحقیق و پزوهش برای امکان انجام یک سیستم دفاع ضد موشکی برای ناتو پنج سال طول میکشد: دو مشکل اساسی و مرکزی وجود دارند : یکی از آنها طبیعتا طرح های سیستم دفاعی ناتو در اروپااست که اروپا باید درمخارج و هزینه های آن جدا  سهیم باشد . با توچه به وضعیت مالی کنونی دولتها و بودجه های ﺁنها شرکت در تأمین هزینه ﺁسان نیست . مشکلات دیگر نیز هستند . بعنوان مثال، مشکلاتی که ارتش آلمان با آن روبروست از جمله شرکت در ماموریتهای خارج و از عهده آنها برآمدن . با وجود این مشکلها، در شرایط سخت کنونی، پول را صرف هزینه های ایجاد یک سیستم دفاع ضد موشکی کردن ، کاری نه ﺁسان است . رشته مشکلهای دوم نیز وجود دارند . از جمله این مشکل که تک و توک کشورهای اروپائی، بویژه فرانسه، حتما خواستار ناتوئی که به او کمک کنند تا او از اروپا دفاع کند، نیستند . بلکه می گویند اگر مسئله تنها مسئله دفاع از اروپا است، دفاع اروپا می باید در دست اتحادیه اروپا باشد . اکنون که آلمان ریاست اتحادیه اروپا و گروه گ-8 کشورهای صنعتی پیشرو، را بر عهده دارد بجااست که حداقل اولین قدم میانجیگری بین ناتو و روسیه را در راه کاهش و محدود کردن سلاح ها بردارد. در همین رابطه، معاون سخنگوی صدر اعظم آلمان در 27 ﺁوریل گفت : از نظر صدر اعظم بسیار مهم است دانسته شود که آلمان و اروپا به اتحاد استراتژیک بین اروپا و روسیه علاقمندند . ما به یکدیگر متقابلا نیازمندیم . ما علائق و روابطه بهم پیوسته ای داریم و بر این اساس بایستی در یک جو اعتماد و فرهنگ ارتباط متقابل به اتفاق مذاکره کنیم. ما معتقد به صحبت هستیم و همزمان سرسختانه معتقدیم که تهدید هیچ کمکی به پیشرفت در این زمینه نخواهد کرد . جمعه 27 آپریل 2007 ساعت 18:40 بعدازظهر از رادیوآلمان (دی ال اف)
  17. super_comando

    جنگ جهاني سوم

    بله بدون شك شما درست ميفرماييد.ولي خوب اسراييل حمله ايران را تحمل نخواهد كرد و با توجه به حمايت اكثريت كشورهاي اروپايي و آمريكا و حتي روسيه آنها براي رويارويي آماده خواهند شد و مذاكرات در آن زمان ديگر بي معني بوده بنابراين حمله گسترده به ايران آغاز خواهد شد و ايران هم متحديني براي خود دست و پا خواهد كرد و اين به جنگ همه جانبه ختم خواهد شد.
  18. سلام دوستان.من عضو جديد هستم.اگر افتخار بدين من هم نظراتم را مطرح كنم.من شخصا معتقدم در صورت حمله آمريكا به ايران و سپس حمله ايران به اسراپيل جنگ جهاني سوم آغاز خواهد شد و اين زماني است كه ما بايد به فكر پس گرفتن سرزمينهايمان بيفتيم.نظر شما دويتان چيه؟