Parviz

Members
  • تعداد محتوا

    351
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط Parviz


  1. چنانچه در آينده آمريكا منافع ملي ايران در منطقه را پذيرفته و دو كشور ايران و ايالات متحده با رفع اختلافات مجددا روابط عادي سياسي بر قرار كنند ، بعقيده من هنوز هم به آمريكائي ها بيشتر ميشود اعتماد كرد تا روسها . اشتباه متوجه نشويد ، نميگويم صد در صد اعتماد كنيم ، چون فرقي نميكند در برخورد با هر دو اينها بايد كلاهمان را سفت نگه داريم ولي در مقايسه اين دو با هم به عقيده من كفه ترازوي طرف آمريكائي ها سنگين تر است .

  2. افزايش سريع بهاي نفت بنظر من اتفاق بدي را خبر ميدهد و بايد نگران بود ، از زماني كه زمزمه حمله نظامي آمريكا به ايران شروع شد يكي از بزرگترين نگراني ها بخصوص در اروپا افزايش ناگهاني بهاي انرژي فسيلي بود ،روزنامه ها بعنوان هشدار مينوشتند كه حمله آمريكا به ايران بهاي نفت خام را به بشكه اي 100 دلار خواهد رساند ، حال ميبينم كه بهاي نفت بمرور ولي بسرعت بطرف بشكه اي صد دلار ميرود و اين ميتواند اقدامي پيشگيرانه براي مقابله با شوك افزايش ناگهاني بهاي نفت باشد ، بنظر من نگران كننده است .

  3. آقا مصطفي ، حقيقت را بگويم هرچه بيشتر ميگذرد از گفتگ با شما بيشتر لذت ميبرم ، اي را جدي ميگويم ، ايكاش تمام كساني كه اختلاف نظر و عقيده دارند بفهمند چه ميگويند و چه مينويسند ، در مورد رهبري جهان عرب توسط سوريه نه تنها چيزي نشنيدم بلكه منطقي هم به نظر نمي آيد ، سوريه با كدام پتانسيل اين رهبري را بدست آورده ، حتي بعد از جمال عبدالناصر هم مصر رهبري جهان عرب را در دست داشت ، مصر از هر نظر توانا تر از سوريه است و اگر علاقه مند باشيد ميتوانيم اين دو كشور را باهم مقايسه كنيم .

  4. آقا مصطفي ، با تشكر از توضيحات شما ، برداشت بنده از بخش پاياني نوشته جنابعالي اين است كه (اجازه نداريم و نميتوانيم در مورد اين مسائل گفتگو كنيم ) ، اين در واقع جوابي است كه من مدتهاست در انتظارش هستم بخصوص از سوي آقا سعيد ، بقيه دلايل خودتان هم انصافا تصديق ميكنيد كه بهانه هستند چرا كه در سايت صدها نوشته كه ربطي به مسائل نظامي ندارند مورد بحث قرار ميكيرند و حتي بخشهائي هم براي اين منظور در سايت پيش بيني شده مانند ( اخبار عمومي - هرچه ميخواهد دل تنگت بگو كه البته مگو درست تر بود ) ، و اين اين اصطلاح بسيار ناب و پرمعني بعضي از اصلاح طلبان در ايران را ثابت ميكند كه ( آزادي بيان وجود دارد ولي آزادي پس از بيان وجود ندارد ) ، مثال زنده حجت الاسلام قابل و عمادالدين باقي ، جاي تاسف است .

  5. بر خلاف نظر شما لحن صحبت من كاملا دوستانه است و جمله ( با بچه دبستاني كه طرف نيستي جوان ) نه توهين است و نه ترش روئي ، كمي به عقب بر گرديد و ببينيد كه شما و بعضي از دوستانتان خارج از هر رسم و رسوم جوانمردانه بمن توهين كرديد ، آقا سعيد ، شما يكسال از جوان ترين فرزند من جوان تر هستيد ، از سه فرزند من دونفرشان سالهاست كه تحصيلات دانشگاهي را تمام كردند و شاغلند و جوان ترينشان دانشجوي دانشگاه فني مونيخ است ، اين من بودم كه تحمل كردم و جواب اين توهين ها را ندادم ، اگر ميبينيد كه با علاقه و صبر در اين قبيل سايت ها و گفتگو ها شركت ميكنم دليل ديگري دارد و اين سايت تنها سايتي نيست كه سر ميزنم ، پسر جان اين را صميمانه و با صداقت ميگويم ، شما براي اين سايت زحمت زيادي كشيده ايد ، من آدم بي اطلاعي نيستم و خوب ميبينم شما چكار كرده ايد ولي براي وارد شدن به دنياي اطلاعات كافي نيست ، تمام كسانيكه تصميم به ورود به اين دنيا را گرفتند تعصب را بدور انداختند و كمي فراتر و باز تر به دنياي پيرامون نگاه كردند ، مثال دور نميزنم ، مخمل باف و ده نمكي از شما هم متعصب تر بودند ، آدم براي تعريف وتمجيد كردن و چاپلوسي كردن باندازه كافي داريم پس تكليف حرف حق چه ميشود ؟ نگاه كنيد مردم به كدام روزنامه نگار احترام ميگذارند ، مردم از مجيز گفتن نفرت دارند ، تمام مطالب اين سايت عبارته از 1- ايران نيرومند ترين كشور دنياست 2- ما بهترين آدمهاي دنيا هستيم و بقيه بد هستند 3- ايران بهشت برين است و بقيه دنيا ول معطلند 4- فقط ما خدا را قبول داريم و بقيه دنيا كافرند 5- هر كس مخالف ما بود بايد نابود بشود 6- از ما مسلمان تر كسي نيست و اسلام بقيه بدرد نميخوره آخه پسر جان اين كه نشد كار مطبوعاتي !!!

  6. بشار اسد رئيس جمهور سوريه در مصاحبه با مجله تونسي Al-Shorouk كه در شماره روز پنجشنبه اين مجله چاپ شده گفت كه وي بر روي نتايج حمله آمريكا به ايران كار ميكند چون ايالات متحده به ايران حمله خواهد كرد ، وي گفت كه او اين مطلب را از رهبران ايران هم شنيده ، اين مجله مينويسد با توجه به اينكه بشار اسد با دوتن از عالي ترين رهبران سياسي ايران يعني رهبر و رئيس جمهور ايران گفتگو كرده ميتوان جدي بودن چنين رويدادي را حدس زد .

  7. اگر اين تنها يك سايت نظامي است املا بخشهائي مانند اخبار عمومي و هرچه ميخواهد دل تنگت بگو را حذف كنيد ، شما يا از سر تعصب اين مطالب را كه با عقيده شخصيتان هم خواني ندارد پاك ميكنيد و يا شهامت لازم براي راه انداختن چنين سايتي نداريد ، صدها نوشته در اين سايت است كه كوچكترين ارتباطي با مسائل نظامي ندارد ، با بچه دبستاني كه طرف نيستي جوان !

  8. سخنان بی پرده و صريح دکتر ابراهيم يزدی درباره خطر حمله به ايران، تلاش های مشکوک در جمهوری اسلامی که همواره به سود اسرائيل تمام شده، پيامدهای مخرب سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبيا و فراهم آمدن زمينه افکار عمومی جهانی برای حمله اسرائيل به ايران، خطر نزديک و بسيار جدی اعلام تحريم نفت ايران در شورای امنيت سازمان ملل و فراهم شدن زمينه بسته شدن خليج فارس توسط امريکائی ها و سپس حمله به ايران و ناگزير بودن اصلاحات ساختاری در جمهوری اسلامی. يزدی گفت: فکر می کنند که شاه بلد نبود و ايشان بلدند چه کار کنند؛ درحاليکه روزگار به گردن اين ها هم خواهد زد. پس از جلوگيری از برگزاری نماز 60 ساله عيد فطر در هنرستان کارآموز، بخشی از مردم و روشنفکران دينی به منزل دکتر ابراهيم يزدی اولين وزير خارجه در جمهوری اسلامی و دبيرکل کنونی نهضت آزادی ايران رفته و نماز عيد را در آن مکان برگزار کردند. پس از برگزاری نماز عيد که نزديک به 75 تن از روشنفکران دينی و ملی مذهبی در آن حاضر بودند، و قرائت خطبه ها به امامت مهندس ابوالفضل بازرگان، دکتر ابراهيم يزدی، دبير کل نهضت آزادی ايران، در جمع نمازگزاران با صراحتی کم سابقه از گرهی ترين مسائل سياست های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی انتقاد کرده و نظرات طيف ملی مذهبی های ايران را مطرح کرد. يزدی طی سخنانی که احتمال بسيار می رود همزمان با انعکاس جهانی آن، در داخل واکنش های امنيتی را در پی داشته باشد گفت: "برای جمهوری اسلامی زشت است که اين نماز در نظام شاهنشاهی برگزار می شد اما در نظام اسلامی از برگزاری آن جلوگيری می شود ... اگر با کديور مخالفند خودشان يک روحانی بفرستند تا نماز را برگزار کند؛ شايد در جمهوری اسلامی "امام جماعت تسخيری" هم داشته باشند ... بسياری از گروگان گيران سفارت آمريکا اکنون به اشتباه خود پی برده اند. بسياری از مسئولين نظام اکنون معتقدند که بايد پس از فتح خرمشهر جنگ را تمام می کردند. ... اصلاح طلبان اشتباه می کنند؛ شورای نگهبان همه را رد صلاحيت خواهد کرد. ... حکومت بايد جام زهر ديگری را بنوشد و به برخی از اصلاحات ساختاری تن دهد. ... برای حمله به عراق در ابتدا از صدام يک هيولا ساختند؛ امروز نيز با احمدی نژاد همان کار را می کنند. يزدی درباره تلاش ها و تهديد های امنيتی برای جلوگيری از برگزاری اين نماز گفت: آن ها تهديد کرده بودند که با مينی بوس همه شما را خواهيم برد. من هم به ايشان گفتم که بدم نمی آيد من را با مينی بوس ببرند. امروز صبح هم از همه فيلم و عکس تهيه کرده اند. خوب است فيلم ها را آرشيو کنند و عکس ها را قاب بگيرند تا برايشان يادگاری بماند. وی گفت: آن ها سخنرانی دکتر محسن کديور را در مراسم نماز سال گذشته بهانه کردند و گفته اند به دليل آن سخنان مراسم امسال نبايد برگزار شود. در حاليکه اين ها همه بهانه است. اشکالی ندارد، اگر با کديور مخالفند خودشان يک روحانی بفرستند تا نماز را برگزار کند؛ شايد در جمهوری اسلامی "امام جماعت تسخيری" هم داشته باشند. عبارات "نماز جمعه غيرقانونی"، "عيد فطر غيرقانونی" و "حسينيه غيرقانونی" کاملا مجعول و بدعت است. ما تا کنون چنين چيزهايی نشنيده بوديم. وقتی آذری قمی گفت که ولايت فقيه می تواند توحيد را هم تعطيل کند، اين بدان معناست که برای نماز خواندن هم بايد از ولی فقيه اجازه گرفت. اين نماز تنها متعلق به نهضت آزادی نبود بلکه بسياری از گروه ها ، انجمن ها و اقشار ديگر مردم در آن شرکت می کردند. اگر نهضت آزادی بهانه است، دراويش گنابادی که ديگر نهضتی و سياسی نيستند؛ پس چرا با آن ها نيز برخورد می شود وحسينيه آن ها را می بندند؟ مسئله تنها نهضت آزادی نيست. جريان روشنفکری دينی در تمام دنيا رو به گسترش است. ما نمونه آن را در سفر اخير به افغانستان ديديم. احمد شاه مسعود يک چمران دوم بود. در گروه او هم شيعه هزاره بود و هم پشتون و هم ازبک. همه با هم بودند و عليه دشمن مشترک فعاليت می کردند. همان الگوی ملی در حال حاضر در دولت افغانستان اجرا می شود. امروز نظام به هر سو – در طيف مذهبيون- نگاه کند با تفکر و انديشه نهضت آزادی روبروست. برخی از آقايان پس از 45 سال اکنون می گويند که حرکت بازرگان در چارچوب مرزهای ملی و مخالفت او با صدور انقلاب درست بوده است و ما در آن زمان اشتباه می کرديم. اين ها حافظه تاريخی ندارند. فکر می کنند که شاه بلد نبود و ايشان بلدند چه کار کنند؛ درحاليکه روزگار به گردن اين ها هم خواهد زد. اصل اصلاح طلبی همچنان معتبر است هيچ راهی جز اصلاح طلبی در ايران وجود ندارد. اين برای همه صادق است حتی برای حکومت. من آخرين کتاب های کارتر و برژينسکی را خوانده ام. آن ها هر دو معتقدند که بزرگ ترين مانع صلح خاورميانه اسرائيل است. چه در دوران کارتر و چه در دوران بوش پدر هرگاه که بحث صلح اعراب و اسرائيل جدی می شد، اتفاقی در منطقه رخ داد و قضيه صلح منتفی شد. ما نبايد به سادگی از کنار قضيه گروگانگيری سفارت آمريکا بگذريم. دانشجويان خط امام گفته بودند که قرار است تنها 3 روز گروگان ها را نگه دارند؛ پس چرا گزوگانگيری طولانی شد؟ چرا آقای [...] در فرودگاه مهرآباد ايستاد و تا خبر خروج کارتر از کاخ سفيد و ورود ريگان را نشنيد، اجازه پرواز هواپيمايی حامل گروگان ها را نداد؟ اين حرکت دقيقا در جهت منافع اسرائيل بود. در زمان بوش پدر هم وقتی او به اسرائيل برای برقراری صلح فشار آورد ناگهان عراق به کويت حمله کرد. چه کسانی صدام را تحريک به حمله به کويت کردند؟ در آن زمان نيز مسئله صلح منتفی شد. اکنون نيز ايالات متحده، اسرائيل را بسيار تحت فشار قرار داده است تا به صلح با اعراب تن دهد. حتی بسياری از کمک های مالی خود را به اسرائيل معلق کرده است. در حال حاضر نيز همچون موارد پيشين اسرائيل نياز دارد در يک منطقه در گيری ايجاد کند. به نظر من اسرائيل به برخی از نقاط کليدی ايران حمله خواهد کرد. سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبيا يک دام بود. پس از آن سخنرانی فضايی ايجاد شده است که تمام روزنامه ها در سراسر جهان هرچه می خواهند عليه احمدی نژاد و ايران می نويسند. عده ای نيز در داخل علاقه مندند که جريان را به سمت در گيری نظامی پيش ببرند. متاسفانه سياست دولت آمريکا به ضرر جنبش دموکراسی خواهی داخل ايران است. حکومت به بهانه اينکه مملکت در خطر است حتی نماز عيد فطر را هم تعطيل می کند. حمله نظامی آمريکا به ايران بستگی به قطعنامه شورای امنيت دارد. اگر شورای امنيت نفت ايران را تحريم کند، آنگاه ناوهای آمريکايی خليج فارس را خواهند بست. در آن زمان گزينه نظامی به صورت جدی مطرح خواهد شد.

  9. اولا اين جواب ، جوابي منطقي به اين مطلب نبود ، ثانيا بفرمائيد براي چه مطالب من حذف ميشوند ، دكتر ابراهيم يزدي اولين وزير خارجه نظام پس از انقلاب بود و مطلب نوشته شده از نشريات داخل كشور نقل شده بود ، سانسور هم حدي دارد ، اگر قرار است فقط تعريف و تمجيد باشد كه ديگر سايت درست كردن نداشت !

  10. در جواب مطلبي كه در مورد مسئله جيره بندي بنزين نوشتم تعدادي از دوستان مطابق معمول بنده را مورد تفقد قرار دادند ، تصور ميكنم خبر زير براي اين گروه جالب باشد .



    وزارت نفت ایران اعلام کرده است که بودجه دو و نیم میلیارد دلاری واردات بنزین به پایان رسیده و در حال حاضر بودجه بنزین وارداتی از محل منابع داخلی شرکت ملی نفت ایران تامین می شود.
    محمد رضا نعمت زاده معاون وزیر نفت ایران به خبرگزاری نیمه رسمی فارس گفته است که بودجه واردات بنزین تمام شده و غلامحسین نوذری سرپرست وزارت نفت ایران مجوزی صادر کرده است تا به صورت موقت بنزین مورد نیاز وارداتی کشور تامین شود.

    به گفته آقای نعمت زاده، با این مجوز، روزانه حدود 14 تا 15 میلیون لیتر بنزین از خارج خریداری و وارد می شود.

    ایران بخشی از بنزین مصرفی خود را از خارج وارد می کند ولی به دلیل افزایش مصرف و ناتوانی در تامین نیازهای مصرفی، از ششم تیرماه امسال بنزین را سهمیه بندی کرده است.

    با وجود سهمیه بندی بنزین، باز دولت ایران ناچار است تا مقادیری بنزین وارد کند و برای واردات بنزین در سال جاری دو و نیم میلیارد دلار بودجه در نظر گرفته شده بود که در در شش ماه اول تمام شده است.

    سال گذشته ایران بیشتر از پنج میلیارد دلار صرف واردات بنزین کرد و دولت امیدوار بود که با اجرای سهمیه بندی مصرف کنترل شده و با نیمی از این رقم بتواند بنزین مورد نیاز وارداتی را تامین کند.

    اما شواهد نشان می دهد که بودجه پیش بینی شده در نیمه اول سال تمام شده و دولت باید برای تامین بودجه مورد نیاز واردات بنزین در نیمه دوم سال لایحه جدیدی به مجلس بفرستد.

    میزان بودجه مورد نیاز برای واردات بنزین در نیمه دوم سال مشخص نیست ولی پیش بینی می شود که این رقم بیشتر از یک میلیارد دلار باشد.

    گزارش های وزارت نفت ایران نشان می دهد که مصرف روزانه بنزین به طور متوسط به حدود 61 میلیون لیتر رسیده است که نسبت به میزان مصرف بنزین پیش از سهمیه بندی دست کم بین 13 تا 15 میلیون لیتر کاهش نشان می دهد.

    ایران روزانه حدود 43 میلیون لیتر بنزین تولید می کند و بقیه نیاز خود را از طریق واردات تامین می کند

  11. مصر هرگز در برابر اسرائيل تسليم نشد و جنگ آخر مصر و اسرائيل موسوم به يوم كيپور در حالي متوقف شد كه ارتش مصر دست بالا را داشت ، منتهي روانشاد سادات با روشن بيني به بيهوده بودن جنگ براي ملت مصر پي برد و مردم مصر هم حاضر نبودند كه منابع ، نيروي انساني و آينده كشور را در راه مشكلي كه ربطي به مصر نداشت فدا كنند ، ميان فلسطيني ها هنوز هم ياسر عرفات سمبل مقاومت و مبارزه ملت فلسطين است و چه ما خوشمان بيايد ويا خوشمان نيايد عرفات براي فلسطيني ها قهرمان است ، همين قهرمان ميلياردها دلار از كمكهاي جهاني به فلسطيني ها را در حسابهاي خود در بانكهاي اروپائي و آمريكائي انبار كرده بود و افشاي اين واقعيت پس از مرگ عرفات دولت خودگردان فلسطين را به بحران روبرو كرد و البته بيوه جوان عرفات هم كه در لندن به امر مبارزه براي آزادي فلسطين ادامه ميدهد به اين پول بچشم نفقه آقاي عرفات براي بچه يتيمش نگاه ميكند و حاظر نيست يك سنت را پس بدهد ، مرحوم سادات حاظر نبود بيش از اين از پاپ كاتوليك تر باشد و جوانان مصري را فداي اين تاترهاي سياسي كند ، تاتري كه تنها از آن بعنوان كاسه گدائي و نردبان قدرت سوء استفاده ميشد و ميشود ، سادات با صلح با اسرائيل خدمت بزرگي به ملت مصر كرد، سرزمينهاي از دست رفته مصر را به اين كشور برگرداند و بدوران ركود مصر پايان داد ، قضاوت در مورد سادات را بهتر است به ملت مصر وا گذاريم . مصر رهبر جهان عرب بود وهست ، اين كشور مانند كشور ما تمام پتانسيل هاي لازم براي پيشرفت را در اختيار داشت و چنانچه چند جنگ ويرانگر به اين كشور تحميل نشده بود ، مصر در جايگاهي به مراتب بر تر از امروز قرار داشت .

  12. ايران به تمام لبناني هائي كه خانه شان در اثر جنگ ويران شده بودند خسارت پرداخت و نصراله اعلام كرد كه اين پول از طرف دولت ايران پرداخت شده ، تلويزيون يك آلمان در يك گزارش يك ساعته از لبنان ضمن بررسي نتايج جنگ با نصراله مصاحبه كرد و با مردمي كه براي دريافت پول خسارت در صف ايستاده بودند صحبت كرد ، هم اكنون دهها پروژه راهسازي ، پل سازي ، نيروگاه و خانه سازي توسط ايران در لبنان در حال اجراست و اين را دولت ايران پنهان نكرده .

  13. اقا مصطفي ، برخلاف حدس شما خداي بزرگ را شاهد ميگيرم كه به هيچ يك از راديوها و تلويزيونهائي كه در اينور و آنور دنيا در لباس اپوزيسيون آبروي مخالفين جمهوري اسلامي را ميبرند گوش نميدهم ، معتقدم كه اين رسانه ها بسياري از داخل تغذيه ميشوند ، كدام تهي مغز خرفتي است كه مزخرفات ديوانه اي مانندمثلا هخا را باور كند ، بسياري از اين رسانه ها ، سيستماتيك چنان چهره زشت و بي مايه اي از آزادي خواهان ايران ترسيم كردند كه براي غرب هيچ الترناتيوي براي نظام مذهبي در ايران متصور نيست ، براي كسانيكه حتي به اندازه گنجشك مغز در سر دارند جاي هيچ گونه شبهه اي نيست كه سر نخ اين رسانه ها در داخل كشور است ، اين از راديو گوش دادن بنده و اما در مورد قاچاق سوخت در گذشته و فروش آن به قيمت بالا در اين زمان لزومي به رسانه هاي خارجه نيست ، رسانه ها و روزنامه هاي داخلي مملو از اين خبر هاست ، شايد بچشم حلال زاده نميايد :|

  14. متاسفانه شما بر پايه شنيده ها و نقل قول ها صحبت ميكنيد و من بر اساس تخصص ، تجربه و واقعيات . واقعيات جنگ 33 روزه لبنان با آنچه كه در ميهن ما توي بوق كردند تفاوت بسياري داره ، اولا اگر تصور ميكنيد كه اسرائيل از تمام پتانسيلش در اين جنگ استفاده كرد اشتباه ميكنيد ، نصراله پس از جنگ بارها اقرار كرد كه اگر ميتوانستيم نتيجه را پيش بيني كنيم هرگز بهانه بدست اسرائيل نميداديم ، در اثر اين جنگ حزب اله تمام مواضع و پناهگاههاي نزديك به مرز اسرائيل را از دست داد و با استقرار نيروهاي بين المللي در خط ميان حزب اله و اسرائيل اولا خيال اسرائيل از بابت حزب اله راحت شد و در ثاني با اين كلك اسرائيل محافظت از مرزهاي خودش رو به نيروهاي ناتو واگذار كرد ، اين سياست حزب اله را سينه به سينه ناتو قرار داد ، با كمال تاسف واقعيت با آنچه تبليغ ميشود تفاوت دارد ، در ضمن فراموش كردم بنويسم ميلياردها دلار هزينه باز سازي لبنان هم به گردن مردم ايران افتاد ، مبارك است !
    • Upvote 1

  15. آنچه كه ما در جنگ هشت ساله ديديم بخصوص نيروي هوائي نتيجه سيستم آموزشي و سطح تخصصي بالا در نيروي هوائي بود ، گوشه هائي از اين سيستم آموزشي و مدريت نگهداري در نيروي هوائي را من بتفسير در خاطره مانندي تحت عنوان ققنوس در اوج در http://www.aerospace...rum/privmsg.php شرح دادم .
    بنوشته تام كوپر در دو كتاب در باره نيروي هوائي ايران در جنگ با عراق ، بزرگترين برتري نيروي هوائي ايران بر عراق سطح بالاي تخصصي پرسنل پروازي و نگهداري نيروي هوائي ايران بود كه اين نتيجه تلاش چند نسل در اين نيرو بود ، تام كوپر مينويسد پس از پيروزي انقلاب در ايران بسياري انتقاد ميكردند كه اولا نيروي هوائي ايران بدون حضور مستشاران آمريكائي فلج خواهد شد و در ثاني آمريكا به ايران شير بي يال و كوپال فروخته و هواپيماهاي نيروي هوائي ايران ببر كاغذي هستند ولي جنگ ثابت كرد كه اولا پرسنل نيروي هوائي ايران از بالاترين سطح تخصصي برخوردار هستند و ثانيا هواپيماهاي آمريكائي نيروي هوائي ايران بجز سيستم هاي الكترونيك و ارتباطي مخصوص نيروي هوائي آمريكا هيچ تفاوتي با همنوعان خود در نيروهاي هوائي و دريائي ايالات متحده ندارند .
    من هنوز هم با تعدادي از دوستان و همكاران قديمي در تماس هستم ، برخلاف نظر جنابعالي بگفته بسياري دست اندر كاران وضعيت آموزشي و تخصصي در نيروي هوائي فاجعه بار است و نيروي هوائي امروز ايران حتي سايه اي هم از گذشته خودش نيست كه اين البته كسي را شگفت زده نميكند ، سطح نيروي هوائي ايران ( البته در شرايط امروز ) از سطح اف-14 به سطح ميگ-19 و ميگ-21 نزول كرده و هواپيماهاي اف-4 ، اف-5 و آف-14 با حد اقل تعداد و با نيمي از مقدورات وتوانائي هاي خود پرواز ميكنند ، تبديل سيستم مدريت نگهداري نيروي هوائي از آمريكائي به مدل روسي پس از صرف صدها ميليون دلار با شكست روبرو شده ، سيستم پشتيباني روسها براي نيروي هوائي به آينه دق تبديل شده و روسها حتي قادر به پشتيباني تعداد اندك هواپيماي فروخته شده به ايران نيستند ، نيروي هوائي سپاه نيروئي است جوان و كم تجربه كه تنها تا حد عمليات تاكتيكي پشتيباني نزديك و حمل و نقل نيمه سنگين ظرفيت دارد ، اين مطالب را بعنوان مقدمه ذكر كردم ولي علاقمندم كه اين بحث سيستماتيك ادامه پيدا كند از دوستان علاقمند دعوت ميكنم كه از ابتدا يعني مقايسه شرايط امروز كشور با شرايط بعد از پيروزي انقلاب و قبل از آغاز جنگ ايران و عراق شروع كنيم .

  16. احمد آقا مطلب جالبي بود ، تشكر ولي براي دفاع از كشور و موفقيت در يك جنگ به چيزهائي بيش از ارتشي مجهز نياز هست ،بعنوان مثال هر گز نبايد جنگ هشت ساله برعليه عراق را مثال و الگو قرار داد ، از هيچ نظري نميتوانيد از جنگ هشت ساله بعنوان مثال و الگو و تجربه استفاده كنيد . ايا شرايط امروز ايران شباهتي به ايران پس از پيروزي انقلاب دارد ؟ آيا شرايط امروز منطقه شباهتي به اوضاع منطقه در قبل از آغاز جنگ هشت ساله دارد ؟ آيا دشمن يا دشمنان امروزي شباهتهائي با دشمنان آنروز دارند ؟ آيا نيروهاي مسلح كشور از نظر تسليحات و تجهيزات و سطح آموزشي و هماهنگي شباهتي به ارتش پس از پيروزي انقلاب دارد ؟ تصور ميكنم بررسي از اين مسير منطقي تر باشه .

  17. سامان عزيز ، اين بحث جالبيه ، ولي چون به موضوع اين مبحث مربوط نميشه در اينجا متوقفش ميكنيم . تصور ميكنم بهتر باشه يك مبحث جديدي باز كنيم و موضوع تحول و اصلاحات در ايران رو به بحث بگذاريم ، من الان اينكار رو ميكنم اميد وارم دوستان استقبال كنند .

  18. ولي سوال اينه كه چند در صد از مردم ايران بقول شما روشن فكر هستند ، اگر بگوئيم 20 در صد ، 20 در صد 70 ميليون ميشود 14 ميليون و نود درصد اين عدد ميشود تقريبا 5/12 ميليون نفر ، يعني 5/12 ميليون نفر از 70 ميليون كه در اقليت قرار ميگيرند ، متاسفانه اين رقم رو به نزوله ، نه افزايش ، تحول در هر كشوري زماني رخ ميده كه اكثريت خواهانش باشند و تحول زود هنگام در يك جامعه آماده نشده مانند سزارين نوزاد نارسه كه ممكنه مادر و بچه هر دو سر زا بميرند !

  19. من نميدونم شما در زمان وقوع انقلاب چند سالتون بود ، چنانچه پروفيلتون درست باشه و شما دانشجو باشيد احتمالا در زمان وقوع انقلاب هنوز بدنيا نيامده بوديد و يا اينكه در قنداق انقلاب ميكرديد !! جوان ، من مسلما در زمان وقوع انقلاب كمي مسن تر از امروز شما بودم ، كسانيكه با آرمانهاي ملي در انقلاب شركت كردند يا از استخوانهايشان هم چيزي نمانده ، يا آواره شدند و يا از غصه دق كردند ، شما از انقلاب چيزهائي رو ميدونيد كه بخوردتان دادند ، شما هيچ چيز از انقلاب نميدونيد و بيخود هم با شعارهاي صد تا يك غاز كه تنها به جك شبيهند احساس چگوارئي نكنيد ، آنچه كه مردم براش انقلاب كردند فقط بصورت شعارهاي بحقيقت نپيوسته درست مثل شعارهاي امروز شما فراموش شد ، عجله نكنيد نوبت شما هم ميشود كه بگوئيد عجب خ....ي بودم ، مطمعن باشيد .

  20. برنار کوشنر گفته است که «بايد خود را آماده بدترين حالت سازيم» و بدترين حالت نزد وی « جنگ است». اين گفته وزير امور خارجه [فرانسه] در باره ايران که انتقادهای فراوانی را هم برانگيخته، پرتوی بر چرخش تازه ديپلوماسی فرانسه انداخته ( سرمقامه اين ماه را مطالعه فرمائيد) و بيش از همه تائيدی بر آن است که ايالات متحده دست زدن به عمليات نظامی عليه جمهوری اسلامی را به طور بسيار جدی در نظر گرفته. در واقع به رغم تمام احتياط های معمول و پيچ و تاب های لفظی در ضرورت سخت کوشی در طريق ديپلوماسی، کاخ سفيد با صدور مجوز برای عملياتی در داخل کشور «که به خونريزی نيانجامد» و نيز با ياری رساندن به گروه های تجزيه طلب عرب و کرد و بلوچ و آذری هم اينک هم آتش مخالفت با ايران را شعله ورتر ساخته است. اين مداخله جوئی خلاف حقوق بين الملل که هيچ نشانی از پشتيبانی از مخالفين دموکرات با خود ندارد به «تند روهای" رژيم [حاکم برايران] فرصت داده است که موقعيت خويش را استوار سازند و به اذيت و آزار روشنفکران و دموکرات ها بپردازند. با اينهمه حکومت تهران فکر می کند که گشودن راه مذاکره با واشنگتن ممکن است. اما لازمه آن پذيرفتن اصل گفتگو درباره تمام موضوعات مورد اختلاف ميان آمريکا و ايران است و باز به اين شرط که واشنگتن از قصد خويش برای «تغيير رژيم» دست بردارد. در نبردی که در دولت بوش درباره سياست ايالات متحده در قبال ايران در گرفته است دو گروه روياروی يکديگر صف آرائی کرده اند. در يک سو ريچارد چينی و همپيمانانش در وزارت دفاع (پنتاگون) و کنگره چنگ و دندان نشان می دهند که سرنخ آنها را کميته امور عمومی آمريکا و اسرائيل (ايپاک) در دست دارد و بر بمباران نه فقط کارخانه غنی سازی اورانيم نظنز بلکه همچنين بر کوبيدن پادگان های نظامی ايران نزديک مرز عراق پافشاری می کنند. در برابر آنها کونداليزا رايس وزير امور خارجه ايالات متحده مايل است با تحکيم و گسترش گفتگو با تهران در باره برقراری ثبات در عراق که در ماه مه در بغداد آغاز شد پبمودن طريق ديپلوماسی ادامه يابد. اما در عوض تعويق تصميم گيری درباره گزينه نظامی، وی ناگزير به مصالحه خطر آفرين تشديد عمليات سری به قصد بی ثبات کردن جمهوری اسلامی تن در داد که رئيس جمهور آمريکا نيز با صدور فرمانی در پايان آوريل ۲۰۰۷ آنرا تائيد کرده است (۱). ايالات متحده دهسالی است که انجام اين عمليات سری را دنبال کرده اما با نبود پوششی رسمی، سازمان مرکزی اطلاعات آمريکا (سيا) آنرا تاکنون فقط با واسطه هايش پيش برده است . برای نمونه پاکستان و اسرائيل اسلحه و پول به دست گروه های ياغی در جنوب شرقی و شمال غربی ايران رسانده اند که در آنجا اقليت های سنی بلوچ و کرد دير زمانی است با قدرت مرکزی شيعه مذهب فارس به پيکار برخاسته اند. مجوزی که رئيس جمهور [آمريکا] در ماه آوريل صادر کرد، تشديد دامنه عملياتی را مجاز می شمارد که چنانچه «به خونريزی نيانجامد» مأموران آمريکائی می توانند مستقيما به آنها دست يازند. علاوه بر گسترش سخن پراکنی های تبليغاتی، کوشش در پخش اطلاعات گمراه کننده و استخدام تبعيديان ايرانی در اروپا و آمريکا به منظور تشديد مخالفت سياسی، اينک در برنامه تازه جنگ اقتصادی، خصوصا دست بردن در نرخ برابری ارز و اقدامات ديگری رجحان يافته اند که در ايجاد اختلال در فعاليت های اقتصادی و بانکی و تجاری ايران کارآئی دارد. محتوای فرمان جديد پس از گزارش به کميسون های اطلاعاتی دو مجلس کنگره که قانون آنرا مقرر داشته آشکار گرديد و اين رويداد اينک مضمون اصلی تمام گفت و شنود ها در تهران است. به نحو شگفت آوری هم محافظه کاران و هم اصلاح طلبان يک دل اند که درست هنگامی که راه بر امکان يک همکاری واقعی در عراق و افغانستان ميان دو کشور گشوده می شد افشای اين سند بی وقت و نابجا بوده است. مسئولان بلند پايه وزارت امور خارجه، شورای امنيت ملی، دفتر رئيس جمهور احمدی نژاد و «صلاح انديش های" گوناگون ايرانی هم داستان اند که برقراری ثبات در اين دو کشور در حقيقت با منافع تهران همسو است. اينها تشريح می کنند که همکاری با ايالات متحده فقط در ازاء عادی کردن تدريجی مناسبات ميان دو کشور امکان دارد که خود براين فرض استوار است که واشنگتن از استراتژی خويش در «براندازی حکومت» دست بردارد. به نظر امير محبيان سردبير روزنامه محافظه کار رسالت، در عراق «ايالات متحده همانند روباهی است که به تله افتاده. آيا رواست که ما روباهی را آزاد کنيم که [می دانيم] می خواهد ما را بدرد؟ چنانچه ايالات متحده سياست خود را تعديل کند، همکاری [ميان دو کشور] ممکن است». در سوی ديگر طيف روزنامه نگاران، به تصديق محمد عطريان فر سر دبير روزنامه هم ميهن از نزديکان هاشمی رفسنجانی که در آغاز ماه سپتامبر ۲۰۰۷ به رياست مجلس خبرگان برگزيده شد «حال و هوا در اينجا به مذاکره و برقراری روابط گرايش دارد. مردم خواستار ثبات اند. از شعار "مرگ بر آمريکا" ديگر کاری بر نمی آيد و رهبران ما اين را خوب دريافته اند. تعارضی که بچشم می خورد آنست که دو حکومتی که دشمن يکديگرند در عراق و افغانستان مصالح مشترک دارند.» دست اندرکاران کشور نخواستند به اين پرسش مستقيما پاسخ دهند که آيا تهران از سازمان های شيعی در عراق پشتيبانی می کند يا خير. علاءالدين بروجردی رئيس کميسيون روابط خارجی مجلس از واشنگتن به سبب حمايت از بعثی ها و ديگر عناصر سنی خرده می گيرد و بدون پرده پوشی اعلام می کند که ايران قبول تفوق و برتری شيعيان در بغداد را چون ضرورتی برای دستيابی به ثبات می داند و شرط نخست هرگونه همکاری ميان واشنگتن و تهران. به زعم اين روزنامه نگاران و بسياری از مخاطبان رسمی شايد يک حرکت مهم کاخ سفيد [در جهت خشنود کردن حکومت ايران]آن باشد که سازمان شبه نظامی مجاهدين خلق را که در عراق استقرار يافته است برچيند. اين گروه در جنگ عليه ايران (۱۹۸۸- ۱۹۸۰) از صدام حسين پشتيبانی کرد و هر چند بدنبال تجاوز آمريکا اسلحه را از دست ۳۶۰۰ پيکارجوی اين سازمان گرفته اند اما هنوز به صورت گروهی در پايگاه هائی گرد آمده اند. دستگاه های امنيتی آمريکا برای مأموريت های جاسوسی و خرابکاری در ايران و بازجوئی از ايرانيانی که متهم به کمک به شبه نظاميان شيعی در عراق هستند آنها را به کار می گمارند و تا همين چندی پيش از فرستنده های راديوئی و تلويزيونی در عراق نيز برخوردار بودند. اما پس از فشارهای تهران بر بغداد اکنون اين فرستنده ها را به لندن منتقل کرده اند. با اينهمه در سال ۱۹۹۷ هنگامی که محمد خاتمی ميانه رو به رياست جمهوری برگزيده شد، وزارت خارجه آمريکا به نشانه آشتی جوئی مجاهدين خلق را به جرم نقض گسترده حقوق بشر به فهرست سازمان های تروريستی افزوده بود ... آنها همچنان در اين فهرست جای دارند. عباس ملکی مشاور شورای امنيت ملی شرح می دهد که برچيدن اين نيروهای شبه نظامی کنشی بسيار معنی دار خواهد بود. اما علی رضا جعفرزاده رئيس شورای ملی مقاومت، پيشخوان سياسی مجاهدين مدام در برنامه های شبکه تلويزيونی محافظه کار فاکس نيوز ظاهر می شود و نقشی همانند احمد چلپی هنگام آماده کردن [افکار عمومي] برای تجاوز به عراق را بر عهده گرفته است و می کوشد پشتيبانی کنگره را برای اقدامی نظامی عليه ايران همراه سازد. ناميدن مجاهدين همچون سازمانی تروريستی عزم دولت کلينتون برای گشايش گفتگو با تهران را نمايان می ساخت. هنگامی که آقای نيوتن گينگريچ رئيس وقت مجلس نمايندگان توانست اعتباری به مبلغ ۱۸ ميليون دلار برای عمليات سری که «به خونريزی نيانجامد» را به قصد «برانگيختن جايگزينی رژيم کنونی ايران» از تصويب نمايندگان بگذراند، کاخ سفيد سازمان مرکزی اطلاعات (سيا) را به دور انديشی و احتياط وادار ساخت. اما دولت بوش با شتاب راه ديگری پيش گرفت. آقای چينی که همان نظرات آقای گينگريچ را دارد توانسته است چند شکاک را قانع کند که هرچه بيشتر تهران را در تنگنا بگذارند در مذاکرات به قصد متوقف ساختن برنامه ايران برای غنی سازی اورانيم برگ های برنده بيشتری به دست واشنگتن خواهد افتاد. همدستی پاکستان دولت بوش، زمانی که سر کار آمد برای دستگرمی به طرح بايگانی شده دخالت هائی که «تا به حد خونريزی پيش نرود» جان تازه ای دميد و آنرا بيشتر هم گسترش داد؛ سپس در فوريه ۲۰۰۶ اعتباری به مبلغ ۷۵ ميليون دلار برای «ترويج آزادی بيان و آزادی جابجا شدن مردم ايران» از تصويب کنگره گذراند. سرانجام در پی تداراک سری به قصد انجام عمليات ايذائی نظامی عليه رژيم برآمد. سهل تر از همه آن بود که پاکستان و اسرائيل را همراه سازند که اسلحه و پول بدست گروه های ياغی برسانند که همان وقت ها هم در مناطق بلوچ و کرد نشين فعال بودند. سازمان های اطلاعاتی پاکستان اسلحه و پول به جنبش مخالف جندالله تحويل دادند. در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ اين گروه مسلح که در بلوچستان پايگاه دارد، با زنحيره ای از شبيخون ها در زاهدان و در جنوب شرقی کشور تلفات جانی سنگينی به يگان های پاسدار وارد ساخت. روز ۲ آوريل ۲۰۰۷ صدای آمريکا مصاحبه ای با آقای عبدالمالک ريگی رهبر اين جنبش پخش کرد و طی آن وی را «رئيس مقاومت مردمی در ايران» معرفی کرد. بسياری از کسانی که با ناسيوناليزم بلوچ آشنائی دارند و ما با آنها تماس گرفتيم رشته های پيوند ميان عبدالرحمان ريگی و دستگاه اطلاعاتی پاکستان را تأييد کرده اند. يک خبرنگار کانال تلويزيونی آ ب ث نيز اين ادعا را درست خوانده است . دستگاه اطلاعاتی اسرائيل (موساد) نيز پنجاه سالی می شود که با کردهای ايران و عراق در تماس است. وجود اين ارتباط حاکی از صحت اطلاعاتی است که سيمور هرش روزنامه نگار آمريکائی گزارش کرده که با آنکه حزب حيات آزاد در کردستان ايران (پژاک) به حزب کارگران کرد ترکيه (پ کا کا) وابسته است که واشنگتن و آنکارا هر دو آنرا سازمانی تروريستی قلمداد می کنند، دستگاه اطلاعاتی اسرائيل «آموزش و تجهيزات» برای پيشمرگان اين حزب فراهم می آورد . يک کارمند بلند پايه کرد در مصاحبه ای با لی اندرسون روزنامه نگار اعلام کرده است که پژاک از پايگاه هائی در کردستان عراق بهره می گيرد تا «با پشتيبانی مخفيانه ايالات متحده به ايران يورش برد. حکومت تهران به تلافی چندين بار پايگاه های اين گروه در کردستان عراق را بمباران کرده که اعتراض مقامات بغداد را برانگيخته است. از لحاظ اقتصادی در خوزستان، استان جنوب غربی کشور و توليد کننده ۸۰% نفت خام کشور است که تهران با جدی ترين خطر بالقوه تهديدات تجزيه طلبی روبروست. شيعه مذهبان عرب اين استان با ساکنان کناره ديگر اروند رود (شط العرب) هويت قومی و مذهبی يگانه ای دارند. فاصله اهواز مرکز استان خوزستان تا بصره بيش از ۱۲۰ کيلومتر نيست که نيروهای بريتانيا آنجا را پايگاه خود کرده اند، هرچند کنترل اين شهر و استان را اينک به عراقی ها سپرده اند. از ديدگاه تاريخی اين منطقه، شگفتی آور نيست که حکومت تهران دستگاه های اطلاعاتی بريتانيا مستقر در بصره را به دسيسه چينی برای به آشوب کشيدن اين استان متهم سازد. در سال ۱۸۹۷ اميران عرب خوزستان به پشتيبانی نظاميان و شرکتهای نفتی انگليس اين استان را از ايران جدا کردند تا از آن تحت الحمايه ای با نام«عربستان» و فرمانبر لندن دست و پا کنند که تا پيش از سال ۱۹۲۵ به سرزمين ايران باز گردانده نشد. تاکنون جناح های جدائی طلبی که در پهنه استان پراکنده اند نتوانسته اند نيروی نظامی متحدی همانند جندالله بلوچستان به وجود آورند و هيچ نشانه ای هم در دست نيست که ثابت کند اينها کمکی از خارج دريافت کرده اند. اما همين ها مرتبا ضربات مهلکی به نيروهای امنيتی دولتی را سازماندهی و تأسيسات نفتی را منفجر می کنند. چندين جناح در ميان آنها برنامه های تبليغاتی به زبان عربی از طريق فرستنده هائی پخش می کنند که در کشورهای خارجی استقرار يافته اند. نهضت ملی آزاديبخش "احواز" که طرفدار استقلال است يک شبکه ماهواره ای بنام "احواز تی وی" دارد که شماره نمابری در کاليفرنيا را روی صفحه تلويزيونی خود نشان می دهد . شبکه ماهواره ای ديگری بنام الاحواز تی وی که گردانندگان آن نيز تبعيديان ايرانی مقيم کاليفرنيا هستند، به جامعه مودت بريتانيا و احواز وابسته که خواستار استقلال منطقه ای برای استان در چهارچوب ايرانی فدرال است . نزديک به نيمی از ۷۵ ميليون دلاری که واشنگتن در سال ۲۰۰۶ تخصيص داده است خرج صدای آمريکا و راديو فردا و فرستنده های ديگری می شود که تبعيديان ايرانی می گردانند. بيست ميليون دلار نيز به کوشندگان غير دولتی حقوق بشر در ايران و ايالات متحده می رسد. نيکولاس برن معاون وزارت خارجه اذعان دارد که فرستادن اين پول ها بطور مستقيم به تهران «کاری بس دشوار است. از اينرو ما با سازمان های عرب و اروپائی برای پشتيبانی از گروه های دموکرات در درون کشور کار می کنيم» يکی از ايرانيانی که سال گذشته در يکی از کارگاه هائی که ايالات متحده در دوبی براه انداخته است شرکت کرده به نگار عظيمی روزنامه نگار ايراني– آمريکائی گفته که «آنجا اردوگاهی آموزشی برای تربيت انقلابيونی به سبک جيمز باند بود دست کم به چهار دليل تکاپو ها به منظور بی ثبات کردن جمهوری اسلامی و ايجاد تنگناهای اقتصادی برای واداشتن اين رژيم به دست کشيدن از برنامه هسته ای خويش در جهت خلاف هدف مورد نظر پيش می روند: - اين اقدامات پيش از هر چيز بهانه ای به دست هواداران گزينش سياستی سفت و سخت داده است تا هم ايرانيانی را به ستوه آورند که در داخل کشور به نفع آزاد عليه رژيم به فعاليت پرداخته اند و هم روشنفکران دارای مليت دوگانه ايرانی و آمريکائی را بيازارند که به بازديد کشورشان می آيند، مانند خانم هاله اسفندياری از «مرکز بين المللی وودرو ويلسون برای دانش پژوهان» که سه ماه تمام به اتهامات مبهم جاسوسی در زندان به سر برد. - دوم، واشنگتن با دادن کمک به اقليت های سرکش قومی بهانه ای به دست رئيس جمهور احمدی نژاد داده است تا خود را در قبای مدافع اکثريت فارس بپيچد، که با ۴۴% جمعيت کشور در واقع خود اقليت قومی است. - ديگر آنکه آقای احمدی نژاد می تواند گناه دشواری های اقتصای را که اساسا از ناکاردانی و سوء مديريت وی برخاسته است به گردن تضييقات خارجی بياندازد. - و سرانجام آنکه لازمه هرگونه مذاکره ای که بتواند به مصالحه هائی بيانجامد که ثبات و پايداری عراق و افغانستان را در پی داشته باشد دقيقا پايان بخشيدن به تکاپوها به قصد برانگيختن شورش و طغيان و نيز خودداری رئيس جمهور جورج دبليو بوش از انجام تهديدی است که روز ۲۸ اوت ۲۰۰۷ بر زبان آورده بود تا به «فعاليت های مرگبار تهران» درعراق «پاسخ داده شود.» به يقين چنانچه تعديلی در صف آرائی نظامی ايالات متحده در خليج فارس پيش نيايد حتی با کاهش فشارها نيز احتمال اندکی وجود دارد که بتوان به مصالحه ای در باره مسئله هسته ای دست يافت. با اينهمه چنانچه اسرائيل بستن همزمان تأسيسات هسته ای ديمونا را می پذيرفت، شايد تعليق فعاليت های غنی سازی نطنز امکان پذير می بود .علی رضا اکبری معاون وزير دفاع در دولت خاتمی می پرسد «در حالی که ناوهای هواپيمابری به خليج فارس می فرستيد که همه نشانه ها گواهی می دهند که به سلاح های هسته ای تاکتيکی مجهز اند چگونه می توانيم درباره زدودن سلاح های هسته ای گفتگو کنيم. و باز وقتی خود شما از گفتگو در باره ديمونا سرباز می زنيد چگونه انتظار داريد که ما به مذاکره تن در دهيم؟» فشارهای آمريکا بسيار بيش از آنکه پايه های رژيم را بلرزه درآورده باشد، کاسه صبر مردم ايران از هر گرايشی را لبريز کرده است. به يقين مجازات های اقتصادی از کمک های سری به شورشيان بسيار کارآمد تر است. اما فقط هفت بانک از چهل بانک اروپائی و آسيائی که با ايران داد و ستد دارند در پاسخ به درخواست واشنگتن از روابط خود با ايران روی گردانده اند. ايران مبادلات بين المللی خود را بيش از پيش از طريق چهارصد موسسه مالی مستقر در دوبی انجام می دهد که بيشتر آنها عرب اند. رقم تجارت ميان ايران و امارات متحده عربی امسال به نزديک يازده ميليارد دلار رسيد و استوارت له وی معاون وزارت خزانه داری ايالات متحده هنگامی که (درسخنرانی روز ۷ مارس گذشته در دوبی) به تهديد اقدام تلافی جويانه عليه شرکت هائی که با ايران داد و ستد می کنند سر و دست تکان می داد در واقع آب در هاون می کوبيد. دولت بوش به تازگی دست به اقداماتی زده که بيشتر به زيان شرکت هائی است که با پاسداران انقلاب اسلامی و بنياد ها (تشکيلاتی که روحانيون می چرخانند) معامله می کنند اما نتايج بدست آمده تاکنون بسيار ناچيز بوده است. همانگونه که يک سفير اروپائی مورد احترام که پيش از اين در تهران مأموريت داشته است خاطر نشان ساخته «همه اين کارها به چه دردی می خورد؟ چه سود که مدام دستمال سرخی را تکان دهيم که خون گاو نر را بيشتر به جوش می آورد اما وی را از پای در نمی آورد.»