Parviz

Members
  • تعداد محتوا

    351
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط Parviz


  1. يك نگاهي به وضع اقتصادي و رفاهي تركيه در سي سال پيش بياندازيد ، اوضاع اقتصادي آنروز تركيه را با اوضاع اقتصادي آنروز ايران مقايسه كنيد ، و بعد اوضاع اقتصادي امروز تركيه با ايران را مقايسه كنيد و بعد قضاوت كنيد ، از كسانيكه در گذشته با تريلي و يا براي انتقال اتوموبيل از راههاي تركيه عبور ميكردند سوال كنيد ، تركيه امروز تنها درآمدش از راه توريسم بيش از نفت و گاز ماست ، تركيه امروز تامين كننده مواد غذائي اروپاست آقاي محترم و اين تنها به بركت وجود ارتش لائيك و وطن پرست تركيه ميسر شده ، اگر اين ارتش نبود تركيه بسيار زود تر از ايران اسير حكومت مذهبي ميشد چون متعصبين مذهبي تركيه بمراتب بيشتر از كشور ماست ، تنها خوشبختي تركها وجود همين ارتش لائيك است .

  2. هر چه بسرمان بياد حقمان است ،انسان از ساده لوحي نهادينه شده شاخ در مياره ، عزيز من كشور سالها ميلياردها دلار سوبسيد براي بنزين وارداتي از كيسه گل وگشاد مردم پرداخت كرد و بنزين ارزان را در اختيار كساني قرار داد كه توانائي قاچاق تانكر تانكر بنزين به خارج رو داشتند ، حال بنزين رو سهميه بندي كرد و همون آقايون بنزين رو با چند برابر قيمت در بازار سياه به مردم ميفروشند و شما هم هورا ميكشيد و از اون بعنوان موهبت و موفقيت تعريف ميكنيد ، جدا خوب مردم رو شناختن ! نتيجه سهميه بندي رو امروز در خيابانهاي تهران ميبينيد ، بجز چند روز اول مگه ترافيك فرق كرده ؟ اين خلايق بنزين رو از كجا ميارن؟ مگر غير از اينه كه از بازار سياه ميخرند ؟ پس بنزين هست و وارد ميشه ، مثل گذشته ، تنها با اين تفاوت كه قسمت اعظمش در بازار سياه به چند برابر قيمت بفروش ميرسه ، شما هم ميخريد و باعث و بانيش رو دعا ميكنيد ، بنازم به اين قدرت تحليل و تشخيص !!

  3. عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی در نقد دولت احمدی نژاد مصاحبه مشروحی با روزنامه اعتماد کرده است. اين مصاحبه در دو بخش منتشر شده است. از بخش دوم آن نکات زير را می خوانيد: در دوران دولت نهم شهروندان ايرانی در تمام نقاط دنيا با محدوديت های زيادی مواجه شده اند. در دوران اين دولت وزير امور خارجه ما با عجله به بحرين می رود اما حاکم بحرين هفتصد هزار نفری حاضر نمی شود او را بپذيرد. آيا اينها نشانه عزت است؟ ما در سياست خارجی دولت احمدی نژاد نشانه هايی از مصلحت و حکمت نمی بينيم. اين دولت برای مذاکره با رئيس جمهور چين حاضر شد دو جاسوس چينی را آزاد کند. رئيس جمهور روسيه در اجلاس شانگهای حاضر نشده با رئيس جمهور ما ديدار کند. در دوران اين دولت زائران ما در عربستان بيشترين فشارها را تحمل می کنند. در فعاليت اتمی نيز اين دولت عملاً پروتکل الحاقی را اجرا کرد و همان کارهايی که ما براساس اصول سه گانه عزت، حکمت، مصلحت انجام نداديم در اين دولت در حال انجام است. ما از اين دولت می خواهيم اعلام کند توافقات شان با آژانس در چه مواردی بوده است. اين سياست خارجی تهاجمی چه نفعی برای کشور داشته است؟ دولت اعلام کند در حال حاضر برای کالاهای وارداتی چقدر حق بيمه پرداخت می کند. گزارش بدهند که نرخ ريسک اقتصادی که باعث افزايش هزينه های بيمه کالای وارداتی می شود چقدر هزينه بر ملت ايران تحميل کرده است . بگويند چقدر نرخ بيمه پرداخت می کنند و همين را مقايسه کنند با اعتبارات امسال استان محروم سيستان و بلوچستان. جامعه به دلايلی از سياست خسته شده و چون از سياست خسته است، پيام های سياسی در آن گيرايی ندارد در حالی که جامعه با معضلات اجتماعی شديد درگير است و هر نيروی متعهد اجتماعی يا سياسی بايد برای معضلات اجتماعی مانند اعتياد، طلاق، بيکاری و آسيب های ديگر چاره انديشی کند. از طرف ديگر در حال حاضر جامعه ما با موانع شديدی برای فعاليت سياسی مواجه است بنابراين بايد رفت و در ديگر حوزه ها به مردم خدمت کرد. اين اشکال بر ما وارد است که غفلت کرديم و وارد اين بحث ها نشديم و در دوره يی که فشارهای سياسی بيشتر شده به راحتی می توانيم وارد اين فازها بشويم. مجلسی درست کردند که روزی که در شورای امنيت ما را محکوم می کنند، مهمترين مساله اش تغيير ساعت بانک ها بود. درست است که با مجلس هفتم بعضی تن ها نلرزيد اما مملکت با مشکلات زيادی مواجه شد. واقعاً اصلاح طلبان تندرو هستند يا کسانی که قتل های زنجيره ای را به وجود آوردند، ما تندرو هستيم يا کسانی که کشورهای خارجی را عليه ما تحريک می کنند؟ با بحث تند رو و غير تند رو در ميان اصلاح طلبان پروژه اختلاف افکنی بين اصلاح طلبان را دنبال می کنند. هدف آن هم اين است که اصلاح طلبان به دست خودشان نيروهای توانمندشان را حذف کنند. ما به عنوان حزب مشارکت در اين دام نخواهيم افتاد. دولت نهم و مجلس هفتم برای کشور مشکل آفرين است. در اين مساله بين اصلاح طلبان اختلافی وجود ندارد. فراموش نکنيد همه ما برای آقای کروبی به عنوان يکی از بزرگان اصلاحات احترام زيادی قائل هستيم. چون تاثير احزابی مانند مشارکت و مجاهدين را بالا می دانند، تخريب می کنند و چون رقيب سياسی ما به اخلاق پايبند نيست. ما از اين طيف اقتدارگرايان انتظار اخلاقی بودن را نداريم. يکی از ابزارهای آنان اختلاف افکنی در بين ما است، ما بايد هوشيار باشيم تا در دام آنها نيفتيم. مساله اصلی ما اين است که با بی برنامگی و شب خوابيدن و روز يک جور عمل کردن، برای کشور مشکل درست می کنند. اين مساله اصلی کشور است. بقيه مسائل فرعی و دست چندم است که يک روز به آن می رسيم و حل می کنيم. جناح مخالف به اخلاق پايبند نيست. سياست را ماکياولی می بيند. من هميشه گفته ام کسی می تواند در اين کشور مدعی اصولگرايی باشد که قبل از هر چيز قتل های زنجيره يی را محکوم کند. کسانی که هنوز از آن قتل ها حمايت می کنند نمی توانند مدعی اخلاق باشند. آقای هاشمی به عنوان يک شخصيت سياسی، مقتدر و توانمند مستقل از جريان های سياسی تصميم گيری می کنند. مشکل اقتدارگرايان اين است که هيچ تفکر مستقلی را تحمل نمی کنند. اين دولت برای انحراف افکار عمومی، مردم را سرگرم می کند. گرانی، بيکاری، فقر و اعتياد مسائلی بوده اند که دولت با موفقيت افکار عمومی را از آنها منحرف کرده است. من تاکيد می کنم مهمترين مساله اجتماعی امروز ايران اعتياد است و به تعبير خود آقای احمدی نژاد مساله اجتماعی ايران موی دختر و پسرها نيست. پس چرا رفتند به آنها گير دادند و اعتياد را فراموش کرده اند؟ چرا ديگر اثری از طرح امنيت اجتماعی در خيابان ها نمی بينيد؟ هيچ نيروی متخصصی حاضر نيست با اين دولت کار کند. کمبود نيرو دارند. مديران توانا و نخبگان کشور چون سياست های اين دولت را نمی پذيرند حاضر به همکاری نيستند. چون نخبگان وقتی همکاری می کنند که نظرات شان به کار گرفته شود. علاوه بر اين من اميدی به سازوکارهای اينگونه ندارم و برايم مهم نيست که وزير کشور دست يک مقام امنيتی است يا معاون او يک نظامی است. مهم اين است که اين دولت حاضر نيست آرای صندوق های تهران را اعلام کند. يکی از مشکلات مهم اصلاح طلبان نداشتن تريبون است. تريبون هزينه و منابع مالی می خواهد که الان نداريم. من پيشنهادم اين است در هر شرايطی بايد اين تريبون را ايجاد کنيم حتی اگر شده ماشين هايمان را بفروشيم. هوشمندانه ترين کار آقای کروبی را تشکيل يک شبکه ماهواره يی می دانستم. اين کار خلاف قانون هم نيست که کسی ما را نهی کند. بايد وسيله ارتباطی برای انتقال نظرات به مردم را داشته باشيم. اين وسيله اگر به اين انتخابات نرسد به انتخابات بعدی که می رسد. شايد با راديو شروع کرديم.

  4. هيچ نشاني و دليل منطقي براي امكان وقوع يك جنگ نا متقارن وجود نداره ، البته اگر نظر شما بررسي امكان وقوع چنين جنگي در ايران باشه ، آمريكا براي حمله زميني به ايران به حداقل نيم ميليون سرباز نياز داره ، تجهيز و بميدان فرستادن چنين نيروئي در حال حاظر براي آمريكا امكان پذير نيست و در اين مورد استثناعا حتي متحد نزديك آمريكا يعني انگليس هم حاضر نيست در چنين ريسك بزرگي شركت كنه ، آمريكا تنها روي ظربات سهمگين هوائي و نا آراميهاي داخلي در ايران حساب ميكنه ، آمريكا تا زمانيكه صد در صد از موفقيت نقشه اش اطمينان نداشته باشه دست به اقدامي نميزنه ، اونها ميدونند كه ببر زخمي از ببر سالم خطرناك تره .

  5. هر دم از اين باغ بري ميرسد !!! آقاي برادر ، برادر عزيز كه پاس خارجي داريد !! ممكنه بفرمائيد اون سرنشينان بيگناه هواپيما كه ممكنه فرزند بنده يا برادر يا خواهر شما هم جزوشان باشند و يا آن خدمه بد بختي كه تنها دارند كارشان رو انجام ميدن چه گناهي كردند ؟ دل ما به اين خوش بود كه طي اين همه سال هيچ ايراني در اينطور ترورهاي بي منطق و كور و غير انساني دخالت نداشت ، پس از قرار موضوع نديدن آبه وگرنه شناگر پيدا ميشه ، هيچ ميدونيد كه از اين اظهار وجود كردن بچه گانه و غير منطقي شما ميشه سوء استفاده كرد؟ پسر جان فاصله بين مغز و زبان چهار انگشته ، اول بيانديش و بعد بگو .

  6. متاسفانه در بين تمام تحليل هائي كه در اين ارتباط نوشته شده جاي يك تحليل خاليست ، آيا براي دست يابي به تكنولوژي هسته اي اين تنها راه بود ؟ آيا خطري كه امروز تماميت ارضي و آينده كشور را تهديد ميكند نتيجه يك سياست معقول و مسئولانه است ؟ براي مقابله با يك خطر خارجي به شكلي كه امروز شاهدش هستيم ، بيش از تجهيزات دفاعي به همبستگي ملي و همدل بودن نظام و مردم نيازمنديم ، آيا چنين همبستگي و همدلي اي وجود دارد ؟ آيا قبل از مقابله با خطر خارجي به يك آشتي ملي نياز نداريم ؟ براي رسيدن به يك تفاهم و آشتي ملي اين نظام است كه بايد عفو عمومي بدهد يا مردم بايد نظام را ببخشند ؟ البته ميدانم پرداختن صادقانه و بدور از شعار و تبليغات به موارد ياد شده شهامت ميخواهد ، اينكه تنها امت نظراتشان را بنويسند كفايت نميكند چون امت باندازه كافي شعار ميدهند و درفشاني ميكنند ، جاي اظهار نظر و تحليل هاي ملت خالي است ،از ملت ، ملي و ملي گرائي هميشه استفاده ابزاري شده ، به فراخور زمان و شرايط سياسي كشور ،درست مانند پخش سرود اي ايران از راديو ! مردم اين سرزمين هنوز بين امت شدن و ملت بودن سرگردانند ، بالاخره ما ملتيم يا امت ، يا چند درصد ملت وچند در صد امت ، ايده آل هاي امت الزاما آمال ملت نيستند ، بحث دفاع از كشور را نبايد تنها به شمردن تعداد توپ وتانك محدود كرد ، كسي در اين موارد صحبتي ندارد ؟

  7. فكر تجزيه ايران فكر تازه اي نيست ، در رژيم گذشته با علم به اين واقعيت اقداماتي انجام شد ، قصد ندارم با مطرح كردن اين اقدامات مجددا سيل تهمت ها را بسوي خودم برگردانم ولي واقعيت اين است كه در گذشته بسياري از پارسي گويان منطقه تمايل عجيبي به سرزمين مادري يعني ايران نشان ميدادند ولي بهر حال نقشه جهان بر حسب تمايل اين و آن گروه تغيير نميكند يعني زمان اينجور كارها گذشته ، ولي نقشه جديدي كه اينهمه در موردش صحبت ميشود و به كمك نا خواسته عده اي ميرود كه به عنوان طرح آمريكا براي منطقه جا بيفتد ماجراي ديگري دارد . Ralph Peters يك نظامي باز نشسته آمريكائي كه حال بعنوان تحليلگر مسائل سياسي و نظامي براي نشريات زيادي قلم ميزند با انتشار كتابي بنام Never Quit The Fight ضمن بررسي اوضاع خاورميانه ، درگيريهاي قومي و مذهبي ، عنوان كرد كه حفظ صلح و آرامش در اين منطقه با تقسيمات جغرافيائي موجود غير ممكن است و بعنوان راه چاره نقشه جديد خاورميانه را پيشنهاد كرد كه تمام دوستان ديده اند . بنا بر اين عنوان كردن اين طرح بعنوان طرح آمريكا براي ايران درست به اين ميماند كه شاخه اي را كه رويش نشسته ايم ببريم ،ولي هيچ ترديدي وجود ندارد كه به بركت سياست هوشيارانه و مدبرانه بسياري ، تمام كشورهاي منطقه با تمام توان از تجزيه ايران استقبال خواهند كرد . بايد توجه داشت كه ايران در شرايط بسيار خطيري قرار دارد ، بسياري از تحليل گران سياسي داخل و خارج كشور بارها نگراني خودشان را از آينده كشور به گوش سكانداران سياسي امروز مملكت رسانده اند ولي با كمال تاسف عده اي اعتماد بنفس و خود باوري را با خود بزرگ بيني و خود فريبي عوضي گرفته اند ، و اين دقيقا همان چيزي است كه دشمنان اين مملكت را شاد خواهد كرد ، در اذهان ايراني و خارجي چنان نيروي مخوف و خطرناكي از نيروهاي مسلح كشور ساخته اند كه هيچ يك از همسايگان كشور احساس امنيت نميكند ، صدام حسين التماس ميكرد و قسم ميخورد كه ندارم ميگفتند داري و پنهان كردي و ديديم كه چه شد ، ما نداريم و فرياد ميزنيم داريم و پنهان كرده ايم ، تكليفمان روشن است ، بر خلاف نظر بسياري از دوستان كه تصوراتشان بيشتر بدرد فيلمهاي خيالي جنگي هاليود ميخورد مسئولين سياسي و نظامي كشور خوب ميدانند كه حتي در بد ترين شرايط به كشورهاي همسايه و شهرها و تاسيسات اتمي اسرائيل حمله تلافي جويانه نخواهد شد ، اين يعني خودكشي ملي ،در بسياري از نوشته هاي دوستان كه گاه آنقدر جدي مينويسند كه انگار همين الان از پست فرماندهي برگشته اند ميخوانيم كه ايران چند صد موشك شهاب سه به شهرها و مركز هسته اي اسرائيل نشانه روي كرده ، بگذريم كه با خوش باورانه ترين بر آوردها تعداد موشكهاي آماده شهاب سه ايران به صد تا نميرسد ولي دوستان ضرب المثل سنگ بزرگ علامت نزدن است را فراموش كردند . در مورد حمله به كشور هاي همجوار تحت عنوان حمله به پايگاههاي آمريكا معلوم است چه خواهد شد ، از هر پنج موشك شهاب سه ممكن است يكي در پايگاه آمريكا فرود بيايد و بقيه نواحي مسكوني اين كشورها را به آتش خواهند كشيد كه عكس العمل مشخص است ، حتي بمباران اهداف نظامي توسط هواپيماهاي اسرائيلي موجب نخواهد شد كه رهبران كشور دستور حمله به شهرهاي اسرائيل را صادر كنند و هر گز هم چنين اشتباهي را مرتكب نميشوند ، انجام چنين حمله اي به نواحي مسكوني اسرائيل حمله گسترده و ويرانگري بر عليه ايران را درپي خواهد داشت كه مورد تائيد سازمان ملل و تمام دنيا قرار خواهد گرفت و يا حد اقل با سكوت افكار عمومي جهان روبرو خواهد شد . در مورد حمله به تاسيسات اتمي اسرائيل بايد بگويم از اولي هم بدتر است ، متوجه باشيد كه تمام تلاش مسئولين كشور براي انتقال سوخت نيروگاه بوشهر به اين نيروگاه فقط براي محافظت از اين نيروگاه است ، اگر وجود محموله سوخت در انبار نيروگاه تائيد شود هيچ كشوري قادر نيست كه مسئوليت پي آمدهاي حمله به اين نيروگاه را بپذيرد و اين در حالي است كه در صد اوران سوخت نيروگاه از پنج در صد بالاتر نيست ، حمله ايران به تاسيسات اتمي اسرائيل كه مقادير زيادي اوران با درجه خلوص بسيار بالا و احتمالا سلاح اتمي در انبارهايش ذخيره شده با حمله اتمي به اين كشور تفاوتي نخواهد داشت ، اين حمله نتايج باورنكردني و فاجعه باري براي اسرائيل خواهد داشت ، نتيجه چنان فاجعه بار خواهد بود كه اسرائيل لحظه اي براي حمله اتمي به چند شهر بزرگ ايران درنگ نخواهد كرد ، نميدانم شايد اين درست همان چيزي باشد كه دوستان منتظر ظهور و آخر زمان مشتاقش هستند ، اميد وارم اين گونه دوستان به آرزويشان برسند ولي در مورد اينكه اكثريت مردم ايران چنين آرزوئي داشته باشند كمي شك دارم ، بنا بر اين براي خاطر خدا كمي كوتاه بيائيد و اينقدر شعار جنگ و كشتن ونابود كردن ندهيد . خداوند به همه ما ، به عقلاي ما و به عقلاي آنها كمك كند ، ضرب المثلي است معروف جنگ نه برنده دارد و نه بازنده ، تنها قرباني دارد

  8. واشنگتن، 22 شهریور، خبرگزاری «نووستی»/ برای حمله به مراکز هسته ای ایران آمریکا بمبی بسیار قوی به وزن 14 تن آماده کرده که می تواند اهدافی که در اعماق زمین قرار دارند را منهدم سازد و از این نظر بر بمب خلایی که اخیرا در روسیه آزمایش شده ارجحیت دارد. "توماس مک هنری" سرتیپ بازنشسته و معاون اسبق رییس ستاد نیروی هوایی آمریکا روز چهارشنبه این سخنان را در شبکه تلویزیونی "فوکس" ایراد کرد. وی رییس شورای کارشناساسی کمیته غیر دولتی سیاست ایران (Iran Policy Committee) است. ژنرال آمریکایی اعلام کرد: " ما بمب بسیار سنگینی در اختیار داریم که وزن آن 30 هزار پوند (14 تن) است و توان نفوذ و تخریب واقعی دارد". وی گفت: " بر خلاف بمبی که ما در اختیار داریم سلاح روس ها بمبی نیست که قدرت نفوذ بالایی داشته باشد. من نمی توانم عمق نفوذ پذیری آن را بازگو کنم اما "احمدی نژاد" در ایران چیزی ندارد که ما نتوانیم آن را منهدم سازیم". مک هنری ضمن تفسیر خبر دیروز شبکه تلویزیونی "فوکس" اعلام کرد که بعد از تصمیم آلمان برای انصراف از تحریمات آتی علیه ایران، آمریکا "چاره دیگری ندارد". وی گفت: " آنها (آلمانی ها) ما را مجبور ساختند که راه نظامی را انتخاب کنیم". وی ضمن تفسیر راه های احتمالی عملیات نظامی علیه ایران اطلاع داد که به اعتقاد وی بهترین راه بمباران گسترده و سنگین به اهداف ایران است. به گفته مک هنری از 65 تا 70 فروند هواپیمای "استلس" (نامرئی) و 400 فروند جنگنده معمولی در این بمباران شرکت خواهند نود. وی اعلام کرد: "این حملات هوایی به مدت 48 ساعت طول خواهد کشید و در حدود 2,5 هزار هدف شامل مراکز هسته ای، مراکز دفاع ضد هوایی، نیروی هوایی، نیروی دریایی، توان موشکی مرتبط به "شهاب-3" و بالاخره مراکز فرماندهی ایران را در بر خواهد داشت تا بالاخره ملت ایران کشور را بدست خود گیرد". وی افزود: "به همین سادگی!".

  9. حدس من درست بود ، اكثر منابع از آزمايش موفقيت آميز سيستم هاي ECM اسرائيل نوشته اند ، با توجه به تشابهه سيستم هاي پدافند ايران و سوريه ( البته بقول يكي از دوستان شناخته شده اش ) ، اسرائيل تك هوائي به ايران رو آزمايش كرده .

  10. هنوز مشخصات فني كامل اين بمب معلوم نيست ، بمب آمريكائي GBU-43/B نه تنها بخاطر قدرت انفجار بلكه بخطر قدرت نفوذي زياد و سيستم دقيق هدايت بمب اهميت داره ، اين بمب بزرگترين بمب هدايت شونده توسط ماهواره است ، براي مقايسه اين دو بمب بايد اطلاعات بيشتري از بمب روسي منتشر بشه ، تنها قدرت انفجار بيشتر دليل برتري اين بمب نيست .

  11. صنايع هواپيما سازي اروپا براي سالها ظرفيت توليدش پيش فروش شده ، وقتي كشور كوچكي مانند قطر 50 ، 60 تا ايرباس سفارش ميده سفارش پنج فروند توپولف از طرف ايران اير باس رو نكشته ، تنها ماهان نيست كه اجازه پروازش به اروپا لغو شده ، شركتهاي زيادي بخطر كيفيت بسيار پائين خدمات و ايمني اجازه پرواز به اروپا رو ندارند ولي اعم اين شركت ها آفريقائي هستند ، بسياري از هواپيماهائي كه در شركت هاي ايراني پرواز ميكنند هواپيماهائي هستند كه يا از نظر نگهداري براي شركت هاي اوليه مانند تركيه آفتابه خرج لحيمند و يا واقعا مشكل دارند ، اين مسائل رو نميشه از چشم اروپائي ها پنهان كرد ، چون هواپيما ثبت شده و شناخته شده است و شركت اير باس آمار تمام قطعات تعويض و تعمير شده رو داره و وضع تك تك اين هواپيماها رو از صاحبانشان بهتر ميدونه .

  12. دوستان جوان ، جاي تاسفه با اين همه احساسات اي كاش كسي كمي در باره علل اين نوع توهين ها به مردم اين كشور مطلبي مينوشت ، با برنامه نژاد پرستانه گذاشتن و ادعاي برتر بودن راه به جائي نميبريم ، آنچه كه شما رو اينچنين برافروخته كرده قطره اي از درياست ، وقتي كه حتي در كشوري مانند روسيه كه در كشور ما مشغول لفت و ليسند و اعاي دوستي ميكنند نمايندگان مجلس رو كه عنوان نمايندگي مردم ايران رو يدك ميكشند مجبور ميكنند كه جورابهاشون رو در بيارن از چند تا جوان عرب چه انتظاري داريد ، مطمعن هستم كه تمام شما دوستان و فاميلي داريد كه در خارج از كشور زندگي ميكنند ، ميتونيد ازشون سوال كنيد ، بدون اغراق 80 در صد مردم عادي اروپا ايراني ها رو عرب ميدونند ، هر وقت صحبت فقر ، عقب افتادگي فرهنگي و تعصب كور ميشه همواره نام سه كشور ايران ، عراق و افغانستان باهم برده ميشه ،خواهش ميكنم قبل از شعار دادن كمي در مورد اين نوشته ها فكر كنيد ، شايد بدون اغراق نود در صد ايراني ها در خارج كشور وقتي ازشون سوال ميشه كجائي هستيد جواب ميدهند Perser يا Persian ، من اكثرا سعي ميكنم سوال كننده رو در مورد Perser و ايراني روشن كنم ولي اكثرا بخصوص جوانها كه اطلاعات كمتري دارند در اينجور مباحث گير ميكنند و افسرده ميشن ، بدلايلي كه ميدونيد كشور ما از بسياري از فعاليتها و رويدادهائي كه امروزه باعث آشنائي مردم جهان با يكديگر شده و انسانها رو بهم نزديك ميكنه كنار گذاشته شده ، بعنوان مثال هر كشوري ميلياردها خرج ميكنه كه فستيوالي ، رويداد ورزشي اي و يا نشستي در آن كشور برگذار بشه ، اين رو براي كشورشون حياتي ميدونند ، اينجور رويدادها هرگز در كشور ما اتفاق نخواهد افتاد ، هيچ رويداد ورزشي بين المللي و يا حتي در سطح آسيا در ايران برگذار نخواهد شد و البته كك كسي هم نميگزه ، حرف هم بزنيد يك عده كاتوليك تر از پاپ فرياد از صدمه به بيضه اسلام رو ميكشند ، كشورهاي جهان حتي حاظر نيستند مسابقات آسيائي پينگ پنگ رو در ايران برگزار كنند ، انتظار داريد مردم دنيا چه شناختي از ايران داشته باشند ، خيال ميكنيد چند در صد از جوانهاي جهان پرسپوليس و كورش رو ميشناسند؟ البته ميدونم عده اي در اين سايت باز شروع به شعار دادن ميكنند و ميگويند جهنم ، برن گم شن ، اگر اينه پس گله هم نكنيد ، شاهد بوديد و ديديد ، بالاخره رئيس جمهور هم ممكنه گاهي از دستش در بره و كار درست انجام بده icon_frown ، ديديد اين بنده خدا ميخواست ورود بانوان به ورزشگاهها رو كمي آزاد تر كنه ، ديديد چه بلائي سرش آوردند، البته من هروقت اين تعصبات كور رو ميبينم بياد اين شعر ميفتم ، مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو به اين و آن نبايد فحش داد ، خود كرده را تدبير نيست ، جوانهاي دنيا ايران را اينطور شناخته اند ، كشوري بحران آفرين ، ستيزه جو ، متعصب و خطرناك و هيچ كس در جا افتادن چنين چهره ناپسندي از كشور ما به اندازه خودمان ( بخوانيد خودي ها ) مقصر نيست ، ميدونم الان شروع ميشه كه من ميگم نوكر آمريكا بشيم ، من ميگم كشور رو بدشمن بديم و غيره ، پس گله نكنيد ، اينجور توهين ها به ملت ايران رو ما نزديك به سي ساله كه ميخوانيم و ميشنويم .

  13. آقا مصطفي ، ممنونم هم براي توضيح ها و هم براي حسن نيتتون‌، مسلما فرمايش شما رو قبول ميكنم ، البته توجه داشته باشيد كه اطلاعات من تنها بر اساس شنيده ها و شايعات نيست ، بسياري از اين مسائل رو من از سايتهاي داخلي خواندم ، بهر حال تشكر ميكنم .

  14. آقا مصطفي ، كاملا برعكس فكر ميكنم شما برداشت درستي از عرايض من نداشتيد ، شايد درست گفته باشيد و من بخاطر دوري از ميهن متوجه نباشم ، اولا بفرمائيد كه آيا اين حق تعيين سرنوشت تا اين حد رو به ارتشي ها هم مرحمت كردند ، يعني سرهنگ ايكس در عرض يك هفته استعفا بده و كانديد بشه و انتخاب ؟ در ثاني ترا بخدا كليشه اي صحبت نكنيم ، چرا اصرار داريد كه واقعيت رو دگر گون كنيد ، من گفتم دخالت در انتخابات در سپاه حالت دستوري داره ، قبول نداريد ؟ وقتي در عرض 24 ساعت با يك دستور و هجوم به صندوقهاي راي نتيجه انتخابات دگرگون ميشه اين رو چه تعبير ميكنيد ، بله منم ميدونم ، البته واضح و مبرهن است كه هر انسان حق تعيين سرنوشت خودش را دارد و ............. غيره ، كه ميشود انشاء ، راي دادن خانواده هاي افراد سپاه و بسيج به اين مربوط نميشود كه در هر خانواده يكي بيشتر ميفهمد و بقيه هم بگويند چشم ، اين فهميدن در اين دو اورگان دستوري و هدايت شده است ، اگر نميخواهيد قبول كنيد واقعا لج بازي ميكنيد و از شما بعيد است چون اين واقعيات را در كشور ما كسي كه نميداند خواجه حافظ است كه خدا رحمتش كند . در ضمن در يكي دو روز گذشته اتفاق ديگري افتاده كه دقيقا به اين بحث مربوط ميشود ، ،قاي شاهرودي در سخنراني در جمع فرماندهان سپاه تاكيد كرد كه مسئوليتها و وظائف سپاه تنها در سطح كشور نبوده بلكه جهاني است ، شاهد از غيب رسيد . در مورد وظائف سپاه در امر باز سازي و آباداني هم بله مطالبي را كه فرموديد من هم ميدانم ولي منظور من اين نوع فعاليتها نيست ، سپاه در قالب پيمانكار كار ميكند ، آن وظائف باز سازي كه در قانون آمده يعني اينكه در زمان صلح كه سپاه و ارتش كاري جز آموزش ندارند پشت بولدزر و كاميون بنشينند و مثلا جاده بسازند ، منظور آن نبوده كه سپاه مانند يك مقاطعه كار عمل كند ، ترا بخدا طوري حرف نزنيد كه انگار داريد با بچه دبستاني صحبت ميكنيد .

  15. سايت باز تاب منتصب به محسن رضائي در مقاله اي تحت عنوان ( فتنه نيمه شعبان كربلا، تير خلاص به جريان مقتدا بود ) كه بظاهر متن مصاحبه رسول جعفريان كارشناس مسائل عراق است مقتدي صدر را فتنه گر و قدرت طلب ناميد ، بنظر من اين بايد نشانده پايان تاريخ مصرف آقا مقتدي باشد ، اعلام توقف شش ماهه فعاليت هاي ارتش خصوصي اين رينگوي اسلامي كه مسلما در توافق با انگليسي ها اعلام شد مسلما خوش آيند بسياري نيست ، در پي اين توافق بود كه انگليس نيروهاي خود را از بخشهائي از بصره عقب كشيد .

  16. آقا مصطفي عزيز ، اجازه بديد قسمت به قسمت نظر خودم رو در مورد فرمايشات شما بنويسم ، البته اميد وارم اين اظهار نظر تعبير غلطي نداشته باشه .

    1 - پس از اجراي چندين پروژه‌ي عمراني در كشور در دوران سازندگي، برخي از سپاهيان، ارتباط نزديكي با دولتمردان پيدا كرده و اولين هسته‌ي طرفداران آيت‌الله هاشمي در سپاه تشكيل گرديد. همين هسته بود كه بيشترين تبليغات را درمورد رياست جمهوري ايشان، در انتخابات سال 84 سازماندهي كردند. اين عده، بيشتر نظامي‌هايي هستند كه موافق با سياست‌هاي اقتصادي رئيس جمهور و البته زيركي‌هاي سياسي وي در عرصه‌ي بين‌المللي هستند. عمده‌ي علاقه‌ي ايشان به هاشمي رفسنجاني، نزديكي وي به رهبري و تأييد ضمني رهبري نسبت به دوست گذشته‌ي خود است. اما مسئله‌اي كه باعث كاهش اين حمايت گرديد، فيلم‌هاي تبليغاتي هاشمي رفسنجاني بود كه به عقيده‌ي اين افراد، فاتحه‌ي حجاب در كشور خوانده شد! به همين دليل هم بود كه عمده‌ي حمايت از وي، برداشته شد! در غير اينصورت، شكي نبود كه هاشمي رفسنجاني، به عنوان رئيس جمهور فعلي كشور، در حال حاضر مشغول به كار بود. البته بحث بر سر تقلب در آراء نيست! تنها بحث، بحث تبليغات و تأثيرپذيري و موج‌گرايي سپاه پاسداران هست كه اين موج، به هر سمتي كه هدايت بشه، حداقل شخص مقابل صدها هزار رأي پاسداران و خوانواده‌هايشان را دارند!
    اين واقعيت نشان دهنده تاثير غير قابل انكار دخالت يك سازمان نظامي در سرنوشت كشوره ، ارتش و سپاه وزارت آب و برق نيستند كه اگر رئيس دستور داد كه كارمندان به سود اين و آن وارد كارزار انتخاباتي شوند دستور واجب الاجرا نباشه ، در نيروهاي مسلح دستورات از طريق سلسله مراتب ابلاغ و براي ابواب جمعي واجب الاجرا است ، بخصوص كه در اين جور تشكيلات همه همديگر را زير نظر دارند ، ارتش هنوز مطابق رسم و رسوم قديم دخالتي در اين امور نميكنه ولي شركت صد و بيست هزار نفر پرسنل سپاه و خانواده هاي آنها حد اقل رقمي معادل نيم ميليون راي خواهد بود كه نقش تعين كننده اي رو ميتونه در انتخابات ايفا كنه، هيچ تضميني وجود نداره كه تصميمات سپاه در رده هاي فرماندهي هميشه بنفع مملكت باشه .

    2 - اين گروه، اكثريت طرفدار برخوردهايي الله كرم گونه!! و همراه با خشونت بوده و عده‌اي نيز برخوردهاي هاشمي‌گونه را ترجيح مي‌دهند. اما نكته‌ي مشتركي كه دارند، اينست كه همگي، موافق كنترل و هدايت جريان‌هاي داخلي كشور به نفع سياست‌هاي تعيين شده‌ي ايشان در سپاه پاسداران هستند. به عبارت بهتر، اين افراد، محافظت از انقلاب اسلامي (كه وظيفه‌ي اصلي سپاه پاسداران مي‌باشد) را در كنترل اين جريانات و حتي‌المقدور، حذف و يا محدوديت زياد آن مي‌دانند. به همين دليل هم در جرياناتي كه شاهد تغييرات در وقايع بوديم، همواره پررنگ‌ترين نقش را از ايشان، چه در پشت پرده و در سياست‌گذاري و چه در رو و آشكارا شاهد بوديم!

    كاملا صحيح ميفرمائيد و درست بهمين دليله كه دريك نوشته اشاره كرده بودم كه فعاليت هاي سپاه حكومت سرهنگها در يونان ، ژنرالها در آرژانتين و اوضاع پاكستان رو بياد انسان مياندازه ، اين يعني هر چه كه ما تشخيص داديم براي مملكت خوبه و برعكس آن براي كشور بد ، در راي گيري كه تعين كننده اند ، در دولت و مجلس هم كه باندازه كافي همكاران و دوستان قديمي حضور دارند آ نمايندگان جديدي كه انتخاب ميشن با توجه به آراي سپاه وامدار اين تشكيلات خواهند بود ، اين منجر به اين خواهد شد كه در ابتدا سپاه از پشت پرده سكان رو در دست داره و بعد در زمان مناسب به كل قدرت چنگ خواهد زد ، اين قدرت با توجه به روند كسب آن مصادره اي و غير قانوني است چون از آغاز بر خلاف قانون بوده .

    3 - بزرگترين غائله‌ي ساخته و پرداخته‌ي اين جبهه (كه البته ريشه‌هايي كاملاً امريكايي داشت و از روز دوم به بعد، جريان دانشجويي و جريان تخريبي، دو جريان كاملاً متفاوت شده و از يكديگر فاصله گرفتند)، در تيرماه سال 78 بوقوع پيوست! حوادثي كه كاملاً از كنترل نيروي انتظامي خارج شده بود! اين بار، زماني بود كه سپاه پاسداران، بعد از سال‌ها، تازه ياد مسئوليت اصلي خويش افتاده و غائله‌اي به بزرگي يك كودتاي مردمي را در عرض تنها يك روز و با كمترين درگيري و خونريزي، به پايان رساند.

    اولا بايد كمي براي مردم حق شعور داشتن قائل بود ! شما هم هر چه كه باب ميلتان نيست به آمريكا نسبت ندهيد ، مگر خود مردم شعور ندارند ، ثانيا اين اصطلاحتان خيلي بامزه بود و انصافا بايد بنام خود شما دوست عزيز ثبت بشود ( كودتاي مردمي ) ، وقتي مردمي بود كه ديگر كودتا نبود ، به اين ميگويند قيام مردمي و به سركوب آن ميگويند سركوب مردم ، شكي در اين نيست كه آمريكا چنين حركاتي در ايران را بنفع خود ميداند ولي بفرمائيد كدام خواسته دانشجويان و مردمي كه بقول شما كودتا كرده بودند بنا حق و بدستور آمريكا بود ؟ آقاي خاتمي در چهارسال اول رياست جمهوريش با شعار جامعه مدني و بشارت آن به مردم راي آورد كه جامعه مدني ايشان از حد شعار و قول نوشته بر يخ جلو تر نرفت ، البته قرار هم نبود جلو تر برود ، امروز همه ميدانند و بارها هم گفته شد كه انتخاب خاتمي يك اقدام تاكتيكي بود و كشور در استانه انتخاب شدن ايشان با بزرگترين خطر روبرو بود و انتخاب شدن ايشان براي نظام نجات بخش بود ، از جامعه مدني به آن معني كه انتظار همه بود هنوز هم خبري نيست ، كدام مدنيت ، دادگستريمان از مدنيت بوئي برده يا نظام اقتصادي و اطلاعاتيمان ، پس از پايان چهار سال ايشان با شعار جديدي جلو آمد و مطابق معمول كشور ما لزومي هم نديد كه توضيحي در مورد خلف وعده بدهد ، شعار جديد ايشان شد مردم سالاري ديني ، عنوان و اصطلاحي كه در علم سياست و فلسفه بي نظير بود و شما اين اصطلاح را در هيچ كتابي پيدا نميكنيد ، چون اين دو هيچ سنخيتي با هم ندارند ، البته ايشان سياست خارجي نظام را كمي بزك كردند و كمي از آب رفته را بجوي باز گردانيدند و فقط همين ، البته ايشان در امر پرداخت بدهي هاي كشور اقدامات مثبتي انجام دادند و مقداري هم در صندوق ذخيره ارزي پول گذاشتند كه دولت بعدي بتواند آتش بزند .

    4 - بزرگترين ترسي كه امريكا دارد، قدرت گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. اين نهاد، براساس اساسنامه‌ي سپاه و تعريفي كه در قانون اساسي آمده است، بزرگترين دشمن بالقوه (و بعضاً بالفعل) امريكا و متحدش، اسرائيل، محسوب مي‌شود. قدرت گرفتن سپاه در كشور، به منزله‌ي تغيير جهت تصميمات كشوري، در قبال اين دو كشور است. هرچقدر كه اين نفوذ، بيشتر باشد، منافع امريكا و اسرائيل در خاورميانه، بيشتر به خطر مي‌افتد.

    تصور نميكنيد كه كمي در مورد قدرت سپاه اغراق ميكنيد ، بزرگترين ترس آمريكا ؟ شوخي ميكنيد ! شما ميدانيد و منهم ميدانم كه سپاه امروز گر چه مسلح تر از گذشته باشد ولي با قدرت تر از گذشته نيست ، امروز سپاه به ميكرب پول آلوده شده ، اسكله هاي غير مجاز شايعه نيست و سپاه در حد وسيع در قاچاق كالا بداخل كشور دست دارد ، بخشي از بنزيني كه با سوبسيد كلان وارد كشور ميشد توسط سپاه بخارج قاچاق ميشد ، دو باره از من سند و رسيد و حواله نخواهيد كه نه تنها من بلكه بالا بالا هاي كشور هم ندارند ، اينرا ميتوانيد از دوستان سپاهي كه در جنوب كشور خدمت ميكنند بپرسيد ، چند بار هم در داخل كشور به روزنامه ها كشيد كه به سرعت برق و باد جلويش را گرفتند ، از كسانيكه امروزه اشتياق وارد شدن در سپاه را دارند دليل اين علاقه را بپرسيد ، اگر با شما خودماني باشد جوابشان بوي پول ميدهد ، من نميتوانم چنين تشكيلاتي را قدرتمند بنامم .
    وخلاصه كنم بقيه فرمايشات شما را ، اولا سپاه در تدارك قبضه تمام قدرت در كشور است و در اين مورد آش چنان داغ است كه خان هم فهميده ، آمريكا هيچ وحشتي از سپاه ندارد ، اكثر شعارهاي مطرح شده از سوي سپاه و سياسيون بر آمده از دل سپاه خواسته يا نا خواسته در جهت منافع آمريكا در منطقه بوده ، به حضور آمريكا در منطقه مشروعيت بخشيده و سود كلاني را بجيب سازندگان تسليحات در آمريكا سرازير كرده ، با اجراي هر مانوري در ايران آمريكا يك قرار داد آب ونان دار براي فروش اسلحه منعقد كرده ، اسرائيل بعنوان خطر براي كشورهاي منطقه و عربي جايش را به ايران داده و دارد كار بجائي ميرسد كه اعراب از ترس اژدها به مار قاشيه پناه ببرند ، بسر تشكيلات مقاومت مانند شيعيان و فلسطيني ها كه ميبينيم چه آمده ، در جناح بندي هاي خصمانه شيعه و سني جايگزين چپ و راست شده و وسيع تر گرديده ، بايد نگران بود كه اگر آمريكا نيمه كاره عراق را ترك كرده و مشكل با ايران را حل نكرده باشد موجبات آغاز يك جنگ خونين عقيدتي بين شيعيان و سني ها را فراهم كند كه بنظر من اين از حمله آمريكا هم خطرناك تر بوده و بدون شك تجزيه كشور را درپي خواهد داشت .

  17. جناب korosh اين درست نيست كه هركس مطابق ميل شما صحبت نكرد اينطور بهش توهين ميكنيد ، اين طريقه شركت كردن دريك بحث دوستانه نيست ، چنانچه مطلبي براي رد نظر دوستان داريد با متانت و ادب نظر خودتون رو بنويسيد ، مگر اين دوستان به شخص شما اهانتي كردند ؟ اين طور افترا زدن و توهين كردن به فردي كه نه ميشناسيد و نه به شما بدي كرده بدور از جوانمردي است .

  18. حتي اگر تمام خبر اول هم درست بود اين شخص مستحق توهين و افترا نبود ، اين رسم ماست كه بي كفايتي ها ، بي مسئوليتي ها و بي توجهي خودمان را بگردن دشمن فرضي بياندازيم ، اين راحت ترين راه براي فرار از بار سنگين مسئوليت است ، نميدانم يكي دوسال ديگر اگر روابط سياسي ايران و آمريكا بحال عادي برگشت و دشمني ها به دوستي تبديل شد دوستان اين بار سنگين نفرت را چگونه بر زمين ميگذارند ، حل اختلافات سياسي ايران با آمريكا امر بعيدي نيست ، تكليف ما با اين عادت دشمن داشتن چه خواهد شد ،احمد خميني يكي دو روز قبل از مرگش در يك مصاحبه دقيقا همين حرف را زد ، ولي فرصت نشد بگويد مقصودش چيست ، بدوستان بر نخورد . روان حافظ شاد ، گويا از امروز صحبت كرده . اين چه شوري است كه از دور قمر ميبينم همه آفاق پر از فتنه و شر ميبينم هر كسي روز بهي مي طلبد از ايام علت آن است كه هر روز بتر ميبيبنم ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است قوت دانا همه از خون جگر ميبينم اسب تازي شده مجروح بزير پالان طوق زرين همه بر گردن خر ميبينم دختران را همه در جنگ و جدل با مادر پسران را همه بد خواه پدر ميبينم هيچ رحمي نه برادر به برادر دارد هيچ شفقت نه پدر را به پسر ميبينم پند حافظ بشنو خواجه برو نيكي كن كه من اين پند به از گنج و گهر ميبينم

  19. توجه دوستان را به پاره اي از گزارشات در مورد فرار مغز ها از كشور جلب ميكنم .

    1- بر اساس صندوق بين المللي پول سالانه بيش از 150 هزار نفر تحصيل كرده از ايران خارج مي شوند . طي سال 79 روزانه به طور متوسط 15 نفر با درجه ي كار شناسي ارشد و 3/2 نفر با درجه ي دكترا جلاي وطن كرده اند در سال 78 ، 5475 كارشناس ايران را ترك كرده اند همچنين در 6 ماهه ي اول سال 78 ، 1664 نفر از افراد داراي تحصيلات علوم پزشكي براي خروج از كشور اقدام كردند .
    از مجموع 4300 نفر دانشجو كه براي ادامه ي تحصيل در سالهاي 64 تا72 به خارج از كشور رفته اند 12% هنوز به كشور باز نگشته اند همين طور از سال 69 تا 77 ، تعداد 151 نفر عضو هيئت علمي دانشگاههاي كشوراز كشور خارج شده و باز نگشته اند . تعداد كل اساتيد دانشگاههاي ايران 1500 نفر است در حالي كه ايرانياني كه در خارج كشور صاحب كرسي اند« با درجه ي پروفسوري »400 نفر مي باشند . 92 % دارندگان مدال المپياد هاي جهاني طي دو دهه ي اخير به خارج از كشور رفته اند . 155 هزار نفر ايراني با تحصيل ممتاز به امريكا مهاجرت كرده اند .
    صر فه جويي امريكا در هزينه هاي اموزشي از اين بابت 10ميليارد و 500 ميليون دلار بوده است . در حالي كه ايران از بابت مهاجرت مغز ها 38 ميليارد دلار متضرر شده است . آمارها ي ارائه شده در ذهن ما اين سوال را ايجاد كرده است كه چه عواملي در بروز اين آسيب اجتماعي دخالت داشته است ؟
    2- آمار ها نشان مي دهند در سال 1382،تعداد 240000 ايرانی دارای تحصيلات دانشگاهی در امريکا زندگی می کردندو ۱۸۲۶ عضو هيئت علمی تمام وقت ايرانی در امريکا و کانادا تدريس مي کردند. در حاليکه طبق آمار تا سال ۱۳۷۵ جمع استادان و دانشياران حاضر در ايران فقط ۲۲۰۰ نفر بود و جمع استادياران حاضر در ايران ۶۰۰۰ نفر بود. ۶۰۰۰ پزشک ايرانی و ۳۰۰۰ دانشجوی پزشکی ايرانی در امريکا زندگی می کردند.
    در سال ۱۳۸۰ درآمد ساليانه کشور از محل صادرات نفت 2/16 ميليارد دلار اعلام شده بود در حاليکه ضرر ناشی از خروج مغز ها از کشور ۳۸ ميليارد دلار برآورد شده بود. در سال ۷۸ بطور قانونی ۵۴۷۵ فرد دارای درجه دکترا و فوق ليسانس از کشور مهاجرت کردند يعنی روزی ۱۵ نفر. بنا بر آمار اعلام شده در سال 1379 تعداد 250.000 نفر فارغ التحصيل دانشگاهی ايران را ترک کرده اند. بودجه سال ۱۳۸۲ کشور رقم 96.000 ميليارد تومان بود و از سال ۱۳۵۸ تا انتهای ۱۳۸۱ اعلام شد که ۵۰۰ ميليارد دلار نفت فروخته شده است

    3- . سالانه بين 150 تا 180 هزار نفر از ايرانيان تحصيلكرده برای خروج از ايران اقدام می كنند و طبق آمار صندوق بين المللی پول، ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان در مقام اول قرار دارد.

    هفته نامه برنامه كه از سوی سازمان مديريت و برنامه ريزی ايران منتشر می شود به نقل از دكتر شهرام يزدانی استاد دانشگاه شهيد بهشتی تهران نوشته است: 90 نفر از 125 نفر دانش آموزی كه در سه سال گذشته در المپيادهای جهانی رتبه كسب كرده اند هم اكنون در دانشگاههای آمريكا تحصيل می كنند.

    به گفته آقای يزدانی كه در جمع كاركنان سازمان مديريت و برنامه ريزی سخن می گفت، بيش 150 هزار نفر از جراحان و مهندسان ايرانی در آمريكا زندگی می كنند.

    وی با اشاره به وضعيت كنونی ايرانيان مقيم آمريكا اضافه می كند: در حال حاضر 84 درصد از ايرانيان مقيم آمريكا كاملا به زبان انگليسی مسلط هستند. 46 درصد مدركی بالاتر از دكترا دارند، 43 درصد پستهای مديريتی دارند، 48 درصد دو شغله هستند كه در آمريكا يك افتخار به حساب می آيد و 92 درصد خانه مسكونی شخصی دارند

    4- "فرار مغزها" (brain drain) پديده کهنى است که از ديرباز تاکنون به گونه هاى وسيع و چشمگيرى در کشورهاى جهان سوم ديده مى‌شود.
    به گزارش بخش خبر سايت اخبار فن آوري اطلاعات ايران، به نقل از ايرنا، از اين رهگذر در اين کشورها صدمات جبران ناپذيرى در بخش هاى اقتصادى،اجتماعى و فرهنگى و تمام ابعاد مختلف جامعه وارد مى‌شود که شايد جبران آن يکى از دشوارترين کارها براى اين قبيل کشورها باشد.
    ادبيات مربوط به پديده فرار مغزها از کانادا و کشورهاى اتحاديه اروپا نخستين بار در اوايل دهه ۱۹۶۰ ميلادى در جهان مطرح شد و اين پديده به عنوان يک آسيب اجتماعى از دهه چهل در ايران آغاز شد.
    يعنى زمانى که کشورهاى اروپايى بازسازى خرابىهاى پس از جنگ را آغاز کردند و در پى فرايند صنعتى شدن با احساس نياز به متخصصين و نخبگان در اين زمينه به جذب نخبگان و متخصصين از کشورهاى جهان سوم پرداختند و اينگونه بود که مانع ديگرى بر سر راه توسعه اين کشورها پديد آوردند.
    فرار مغزها به عنوان يک آسيب اجتماعى مختص کشورهاى جهان سوم ، بيش از يکربع قرن است که جوانان ايرانى را به دام خود گرفتار کرده است .
    اين عارضه که از منظر آسيب شناسان به نوعى استثمار شدگى کشورهاى جهان سوم ، توسط کشورهاى توسعه يافته محسوب مى‌شود به عنوان مخربترين بحران اجتماعى شناخته و تعريف شده است .
    از ميان کشورهايى که به دليل در اختيارگذاشتن امکانات پژوهشى و رفاهى به صاحبان انديشه بيشترين نخبگان ايرانى را به خود جذب کرده اند، آمريکا و کانادا به ترتيب رتبه اول و دوم را به خود اختصاص داده اند.
    تحقيقات يک پژوهشگر ايرانى که در دانشگاه MIT آمريکا تدريس مى‌کرد ، نشان مى‌دهد که بيش از۴۵ درصد از ايرانيان مقيم کشور آمريکا داراى مدارک تخصصى يا فوق تخصصى هستند.
    تحقيقات ديگرى که در سطح دانشگاه هاى معتبر ايران انجام شده نشان داده است که به طور متوسط از هر۱۸ نفرى که از سوى دانشگاه براى کسب تخصص به کشورهاى توسعه يافته اعزام شده اند، تنها۳ نفر به ايران بازگشته اند.
    نخستين بارى که اصطلاح فرار مغزها در دهه ۱۹۶۰ ميلادى مطرح شد، هيچ کس انتظار نداشت که جهان شاهد چنين سيل خروشان مهاجرت نخبگان و مغزها از کشورهاى در حال توسعه به سوى کشورهاى غربى باشد اما ورق هاى بعدى تاريخ اين را به باور همگان رسانيد...تا امروز که ديگر نمىتوان جلودار اين معضل و فرار سرمايه هاى انسانى شد.
    عوامل متعددى در بسترسازى براى فرار مغزها موثر است که مىتوان به سطح فرهنگ ، تحصيلات ، رضايت والدين ، نبود پيشرفت اجتماعى از نظر مالى و نبود تضمين شغلى و کمبود امکانات رفاهى اشاره کرد.
    همچنين مىتوان گفت که نقش دافع هاى اجتماعى، امنيتى، سياسى و معنوى در زمينه فرار مغزها بيشتر از عوامل مادى و معيشتى است .

  20. اين مطلب به سفارش دوست عزيزي در اينجا كپي ميشود . ایران سرزمین پهناوری است که از دیرباز عظمت و بزرگی خود را همچنان حفظ کرده است . در این مطلب قصد کالبد شکافی تاریخی نداریم اما دانستن و اگاهی از گذشته پر فروغ ایران که پایه سربلندی ایران امروز ما است خالی از لطف نیست. هر فردی که در دنیای امروز زندگی می کند ارزوی سفر به روزگاران قدیم را در ذهن خود مرور کرده و در انجا قدم زده است . سفر به تاریخ پر عظمت ایرانیان و تصور بودن در دوران ناصر خسرو ، سعدی ، جامی ، مولانا ، ابن سینا ، ابو ریحان بیرونی و حافظ و یا پرسه زدن در کوچه پس کوچه های شهر های قدیمی ایران به ذهن هرکدام از ما خطور کرده است و امروز افتخار می کنیم مردمانی با پیشینه محکم واستوار علمی ، فرهنگی و اجتماعی هستیم. امروز می توانیم با افتخار بگوییم در روزگارانی که برخی اقوام در اروپا ، آسیا ، افریقا و امریکا زندگی بدوی داشتند و برای تعیین قلمرو زیستی با همتایان و همسایگان خود می جنگیدند، در ایران منشور زندگی اجتماعی تدوین شده بود و دانشمندان ایرانی به دنبال علوم مختلف و کشف راز کائنات بودند و پیچیده ترین معادلات ریاضی نقل محافل علمی شان بود . وقتی گردشگرانی که از سرزمین های آهن و فولاد به ایران سفر می کنند و از آثار باستانی به جا مانده از تاریخ پر شکوه و عظمت ایرانیان در تخت جمشید ، شوش ، بیشاپور و آذربایجان و سایر شهرهای کشور بازدید می کنند نمی توانند احساس تعجب و حیرت خود را از این همه عظمت پنهان کنند. هنوز راز تخته سنگ های به جا مانده از تخت جمشید و نحوه تراش خوردن و استقرار آنها برای همه پنهان است و کسی نمی داند چگونه در دورانی که بر اساس آثار تاریخی به دست امده از ان دوران که تکنولوژی برش و تراش سنگهای سخت و خارا وجود نداشت چنین شاهکارهایی چگونه خلق شده اند. امروز صیانت از میراث گذشته ایران بر عهده هر ایرانی است. نگرانی اصلی دیروز و امروز مردم و مسئولان کشور تهاجم فرهنگی است . سرقت مشاهیر:. برداشتن هر آنچه که صاحب آن دیگری باشد دزدی محسوب می شود. در فرهنگ همه ملل جهان این عمل ناپسند است و حتی مجازات های سنگینی نیز برای آن درنظر گرفته شده است . اما وقتی موضوع منافع نامشروع کلان مطرح می شود همین کشورها سرقت را مشروع و آن را حق خود می دانند . " سرقت مشاهیر " از جمله این اقدامات است . سرقت مشاهیر یکی دیگر از راهبردهای دشمنان به ویژه امریکا و رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران و پیشرفت های این کشور در عرصه بین المللی به شمار می آید. خلیج فارس ایرانی است ... آنهایی که در روزگاران دور و نزدیک خود جزئی از سرزمین پهناوری به نام پارس ( persia ) بودند امروز داعیه توقیف مشاهیر این سرزمین را به نام خود دارند. امروز تلاش های کشورهای عربی منطقه برای مصادره نام خلیج فارس با کمک موسسه هایی چون نشنال ژئوگرافی و موزه لوور برای جعل نام مکان جغرافیایی شناخته شده جهان که به هزاران دلیل و منطق متعلق به سرزمین پارس (فارس) ایران است بیش از پیش افزایش یافته است . کشورهایی که کمتر از نیم قرن پیش جزئی از سرزمین ایران بودند و در قوانین شان سرقت امری مذموم تلقی می شود ، امروز با کمک دلارهای نفتی خود به دنبال جعل و سرقت نام خلیج فارس و تبدیل آن به " خلیج عربی " هستند. استفاده از این نام جعلی برای اولین بار در سال 1383 در سایت اینترنتی « GOOGLE EARTH» که عکس‌هایی ماهواره‌ای از منطقه خلیج فارس منتشر کرده بود رخ داد . این سایت تصاویر ماهواره ای از این منطقه را با هویتی تحریف شده به نمایش در‌آورد؛ به گونه‌ای که در هنگام مشاهده تصاویر مربوط به این منطقه از ارتفاع‌های خاص از سطح زمین، نام واقعی «PERSIAN GULF» و در برخی فواصل دیگر عنوان مجعول «THE GULF» نمایش داده می شد. تلاش برای تحریف نام تاریخی خلیچ فارس، نه تنها با فشار اعراب و توسط برخی مؤسسات آمریکایی دنبال می‌شود، بلکه فرانسه نیز وارد این معرکه شده و بر روی نقشه هایی که در بخش ایران موزه لوور پاریس قرار دارد نام خلیج عربی را در کنار خلیج فارس قرار می دهد. برخی رسانه های کشورهای عربی از جمله شبکه الجزیره در پیروی از رسانه هایی که به اخلاقیات پایبند نیستند مدام از این نام جعلی استفاده می کند و حتی اعتراض های ایران را که از همان ابتدای این توطئه اغاز شد ، به تمسخر می گیرد. اما دانشمندانی از همین کشورها به روشنی شهادت داده اند که نام پهنه ابی که در جنوب ایران قرار دارد خلیج فارس است. جرجی زیدان دانشمند شهیر عرب در صفحه 43 جلد دوم از کتاب «تاریخ التمدن الاسلامی»، ضمن بیان ابعادی که " بحر فارس" در نظر جغرافیا نویسان قدیم داشت، استفاده از آن ترکیب را به قرون سوم، چهارم، پنجم و ششم هجری منتسب دانسته است و تعبیر امروزی نام دریایی جنوب ایران را "خلیج فارس" می‌داند. جرجی زیدان می‌‌گوید: « بحر فارس ـ ویراد به عندهم کل البحور المیحطه ببلاد العرب من مصب ماءدجله فی العراق الی ایله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیج فارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه...» یعنی: « دریای فارس ـ نزد آنان متقدمین همه دریاهایی که سرزمین‌های عرب از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه می‌کند، به عنوان دریای فارس تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به " خلیج فارس" و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌کنیم». امروز مستدل‌ترین آثار عربی در انتساب دریای جنوب ایران به سرزمین پارس، ترکیب "خلیج فارس" را به کار می‌گیرند و "بحر فارس" را تقریبا به دست فراموشی سپرده‌اند. از جمله معروفترین دائرةالمعارف دنیای عرب یعنی "المنجد" که به عنوان سندی محکم قابل استفاده است، در تسمیه دریای جنوب ایران از ترکیب "خلیج فارس" استفاده می‌کند. به عنوان مثال در صفحه 66 قسمت «الادب و العلوم» این کتاب چاپ نوزدهم ـ بیروت 1966، درباره بحرین آمده است: «البحرین: مجموعه جزربالقرب من شاطی الغربی للخلیج الفارسی اکبرها جزیره المنامه...» یعنی: «بحرین مجموعه جزایری است واقع در نزدیکی سواحل غربی «خلیج فارس» و بزرگترین آن جزیره منامه نام دارد...». گذشته از تألیفات، در ترجمه‌های قرن حاضر نیز استفاده از ترکیب مذکور مرسوم است و ما در اینجا به عنوان نمونه از دو نقشه که در سالهای اخیر به عربی ترجمه و منتشر شده است، یاد می‌کنیم: در ترجمه شماره اول کتاب "تاریخ تمدن" ویل دورانت به عربی توسط دکتر زکی نجیب محمود ـ چاپ قاهره 1965 ـ ترکیب «خلیج فارس» به کار رفته است. همچنین در ترجمه کتاب " المسوعه العربیه المیسره" نوشته دانشمند شهیر صبحی عبدالکریم، ترجمه به عربی، محمد شفیق غربال، چاپ قاهره 1965، از عبارت " خلیج فارس" استفاده شده است. محمد عبدالکریم صبحی، نیز در کتاب دانش کارتوگرافی " علم الخرائط" در نقشه‌هایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را جز در چند مورد که عبارت "بحر فارس" را به کار گرفته است اغلب «الخلیج‌الفارسی» نامیده است . همچنین دکتر انیس فریجه در ترجمه کتاب تاریخ اعراب اثر دکتر فیلیپ حتی ـ چاپ بیروت 1969 ـ نیز ترکیب "خلیج فارس" را به کار گرفته است. مطالبی از این قبیل بسیار است و اهل تحقیق می توانند با مراجعه به آنها به معلومات خویش بیافزایند. اما آنچه که در این جا ذکر ان ضروری به نظر می رسد دانستن این مطلب است که استفاده از نام جعلی ، برای هیچ کشوری هویت نمی آورد و حتی می تواند موجب سلب هویت انها شود زیرا سرقت، هویت نمی آورد. ابن سینا و ابوریحان بیرونی فرزندان ایران ، عرب خوانده می شوند:. عصر روز یکم دسامبر، سال 2006 دوحه قطر ، محل برگزاری مراسم پر خرج افتتاحیه بازی‌های آسیایی 2006 بود. آنچه در مراسم افتتاحیه سراسر حماسی و تاریخی 3 میلیارد دلاری بازی‌های آسیایی مورد توجه قرار نگرفت، جعل آشکار تاریخ و گذشته علمی ایران زمین در این مراسم بود. گذشته از آن ‌که در بخش آغازین مراسم و نمایش تصویری که الهام‌گرفته از داستان عربی‌شده سندباد بود و در آن، سیمرغ، یکی از پرندگان اسطوره‌ای ایرانیان مورد استفاده قرار گرفته بود، نکته عجیب، مصادره ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا به نفع قطر بود که حتی درمراسم افتتاحیه و روی بزرگ‌ترین پرده LCD جهان که تصاویر را در این مراسم نشان می‌داد، نام بیرونی به صورت البیرونی نگارش شده بود! در بخش دیگری از این مراسم پرخرج، پدر قطری در حال تعریف گذشته خود برای پسر خردسالش بود که در آن به نام «ابن سینا» به عنوان پزشک و فیلسوف عرب اشاره می‌کند که در پزشکی و علوم زمان خود زبانزد خاص و عام بود. از نکات جالب دیگر در این مراسم، استفاده از اسطرلاب به عنوان سمبل این کشور بود که به خوبی قصد استفاده از تبحر مسلمانان در علوم جوی و نجومی را داشت. در حالی که استقلال قطر به 50 سال هم نمی‌رسد. قطری‌ها در حالی خود را وابسته به آب و دریا و موجودات آن می‌دانستند، که نه در نقشه گرافیکی و نه در گفتار، هیچ گاه نامی از خلیج فارس به میان نیاوردند و تنها ژست یک شهروند ساحلی را به خود گرفته اند. بازی های 3 میلیاردی دوحه 2006، مورد توجه و استقبال هزاران بیننده در ورزشگاهها و میلیون‌ها بیننده در سطح جهان قرار گرفت اما به خوبی نشان‌دهنده ضعف و نداشتن سابقه و تاریخچه ، در دنیای امروز بود. مولانا جلاالدین بلخی شاعر پارسی گوی، اهل ترکیه شد! سرقت مشاهیر ایران همچنان ادامه دارد . مولانا جلال الدین محمد بلخی که در سال 604 هجری قمری در شهر بلخ متولد شده است و تربیت یافته پدرش بهاالدین الولد سلطان العلما و پس از وی برهان الدین ترمذی ، عطار نیشابوری و شمس تبریزی است به سبب ترک دیار ، اقامت در ترکیه و سپس درگذشت و دفن در قونیه به یکباره مولانا رومی ( در دوران امپراتوری روم ترکیه را روم شرقی می گفتند ) و امروز هم اهل ترکیه می شود. سال 2007 به پیشنهاد ترکیه و به تایید سازمان یونسکو به نام سال جهانی مولانا نامگذاری شده است و سه کشور مصر ، افغانستان و ترکیه ( و صد البته ایران نه!!!) به طور رسمی از طرف یونسکو مجری طرحهای بزرگداشت این عارف نامی معرفی شده اند. ساختن شناسنامه جعلی برای مولانای ایرانی نه پدیده ای نوظهور بلکه با سرقت های فرهنگی از ایرانیان و در هیاهوهای دعواها و کشمکشهای سیاسی و اقتصادی به امری عادی تبدیل شده است. حرکت قطار مولانا از ترکیه تا اروپا (با هزینه 4 میلیون دلار)، برگزاری نمایشگاهی از دست نوشته های مولانا در استانبول،ترجمه نسخ مختلف مثنوی مولانا به زبانهای زنده دنیا (از زبان ترکی)!، برگزاری مراسم و جشنهای مختلف در ترکیه و تبلیغ و اطلاع رسانی وسیع از ترکیه در رسانه های مختلف دنیا در جهت جذب توریست فرهنگی و برگزاری جشنهای سنتی در ترکیه مثل رقص عرفانی سماع و ... اقداماتی بوده اند که ترکیه برای مصادره مولانا به نام خود کرده است . جالب اینکه هند نیز با سرمایه گذاری قطر (در حدود 22 میلیون دلار) برای مولانا فیلم جهانی با نام ( آتش هستی) می سازد. نقش تصویر دانشمندان شهیر ایرانی روی اسکناس های کشور تاجیکستان و ادعای تعلق این مشاهیر به تاجیکستان نمونه دیگری است.کشوری که مسئولین آن فردوسی و عمر خیام و ابن سینا را تاجیک میدانند. سید جمال الدین اسد آبادی ایرانی است:. نمونه ای دیگر از این سرقت ها را می توان در مورد سید جمال الدین اسد آبادی مبارز و اندیشمند شهیر کشورمان نام برد که به سبب نوع مبارزه اش با ظلم و استکبار در کشورهای مختلف به لباس مردم آن کشورها در می امد و امروز شاهد ان هستیم وی که متولد اسد اباد همدان است به عنوان سید جمال الدین افغانی مطرح می شود. سید جمال الدین از خانواده ای مشهور به علم و شرف و فضل و بزرگی است که در اسد آباد همدان بنام خانواده " شیخ الاسلامی " شناخته می شوند زیرا این ، منصب برخی از نیاکان سید بود . این خاندان در همدان بلند آوازه و قدیمی است. حال که وی بنا به احساس وظیفه دینی و شرعی برای کمک به مردم مظلوم افغانستان و خارج کردن انها از زیر یوغ ستم استکبار به این کشور سفر و عمری را برای خدمت و مجاهدت سپری می کند امروز به نام سید جمال الدین افغانی نامیده می شود. کلام پایانی:. تاریخ را نمی توان نادیده گرفت. تاریخ دروغ پذیر نیست ،در بزرگی و عظمت ایران و ایرانی هرگز تردیدی وجود نداشته است و نخواهد داشت . اگر دانشمندان و اندیشمندان دیروز ایران ابوریحان بیرونی ، خیام ، خوارزمی ، مولانا ، حافظ و سعدی و سید جمال الدین اسد ابادی بودند این راه امروز نیز ادامه دارد و ما شاهد صدها دانشمند و اندیشمند هستیم که پا در عرصه می گذارند. امروز دنیا از بزرگی ابوریحان بیرونی و دیگر اندیشمندان ایرانی آگاه شده است . یونسکو سال 2007 را نیز به نام مولانا نام گذاری کرده است ؛ سال 2003 نیز سال زرتشت فیلسوف نام گذاری شده بود . غرب به درستی می داند که ایران زادگاه فرهنگ و تمدن جهان است ولی از بیان درست آن خودداری می کند . ساخت فیلم موهن 300 آمریکا یا اسکندر مقدونی و جعل نام خلیج فارس توسط انگلستان و آمریکا و اعراب و برپایی نمایشگاه دروغین " امپراتوری شیطانی ایران " در انگلستان و غیره از موارد متجاوزانه در جهت تغییر چهره تمدن ایران بر پایه دروغ است . یکی از معضلات فرهنگی کنونی ایران زمین سرقت مشاهیر و فرهنگ و تمدن ماست . شاید کوتاهی و سهل انگاری ما مهم ترین عامل چنین وقایعی باشد . ترکیه ، امروز دست بر روی مولانا عارف بزرگ ایرانی گذاشته و مولانای بلخی را به دلیل آنکه در قونیه وفات یافته است از مشاهیر ترک می خواند ! زادگاه هر فرد معرف ملیت اوست ضمن انکه مولانا کتابش را نیز به پارسی برای جهان باقی گذاشت و مایه تاسف است که کسانی بخواهند برای کشور خود دست به سرقت فرهنگی و بزرگان ایران بزنند . اساتید مولانا همگی هم وطنانش ( عطار و صائب تبریزی ) بوده اند و هیچ سنخیتی با ترکان عثمانی وجود ندارد . شایسته است برای مقابله با این هجمه ضد ایرانی بیگانگان ، مسئولان کشور با تمام قدرت با این حرکات مبارزه فرهنگی کنند . ایجاد دانشگاه با نام مولانای بلخی - ابوریحان بیرونی - ابن سینا - فرهنگستان - بنیاد ها و حتی نامه به سازمانهای جهانی برای یادآوری ایرانی بودن این بزرگان و برخورد حقوقی با جاعلین این سرقت فرهنگی یکی از این راهکارهاست

  21. ممنونم آقا مصطفي ، شما منظور من رو از درج خبر درك كردي ، منظور من از درج خبر دفاع از آن دانشمند نبود و توضيح دوم من هم در ميان هياهوي شعارها گم شد ، وقتي وزير علوم كشور ما اعتراف ميكنه كه هشتاد در صد برندگان مدال طلاي المپياد هاي دانش آموزان جذب خارج شده و كشور را ترك ميكنند تمام اين شعارها مفهوم خودش رو از دست ميده ، سالهاست در مورد فرار مغزها از كشور بحث ميشه ولي بفرمائيد چه اقدامي براي پيش گيري شد ، البته پيش گيري نه اينكه به شيوه مرضيه اين سايت تهديد به مرگ بشن و با تهديد در كشور بمانند ، دوستان با خواندن خبر و نوشته دوم من ايكاش اشاره اي بدلايل خروج اين افراد از كشور ميكردند ، البته ما بلد شديم كه بگيم برن گمشن ، اصلا خائن هستند و مستحق مرگ ! و باز هم صد البته كشورهائي كه بدون سرمايه گذاري و خون دل خوردن صاحب اين مغزها ميشن از ته دل از اين برداشت كه مثلا چون دكتر بهبهاني رئيس بخش جراحي بزرگترين بيمارستان اروپا در آلمانه ، اگر در وطن خودش گير افرادي مانند بعضي از دوستان ما در اين سايت بيفته اعدام ميشه كلي كيف ميكنند ، اجازه بدين ماجرائي رو تعريف كنم ، از بخش بي ادبي اش عذر ميخوام ولي بايد عينا بنويسم ، عيت حقيقته ، در زمان رياست جمهوري آقاي خاتمي دولت دست به اقداماتي زد كه ايراني هاي متخصص خارج از كشور به ايران باز گردنند ، دوستي دارم كه استاد متالوژي دانشگاه تهران بوده و سالهاست كه ساكن آلمانه ، او به ايران بازگشت ، در فرودگاه آنقدر آزارش دادند كه دادش بلند شد و گفت پس براي چه آقاي رئيس جمهور اصرار دارند كه ايرانيان خارج از كشور به وطن برگردند ، تعريف ميكنه كه جوانكي كه كمي ريشكي هم داشت گفت ( ببخشيد ) آقاي رئيس جمهور گه خورد باشما ، دوستم ميگه چنان يكه اي از اين حرف خوردم كه قدرت حرف زدن نداشتم ، بخصوص كه چند نفر ديگر هم كه آنجا بودند با اين فرمايش آقا كلي خنديدند ، از اين نمونه ها زياد است و از حوصله اين نوشته خارج ولي باز هم تكرار ميكنم خائن كساني هستند كه زمينه خروج اين افراد را از كشور فراهم ميكنند ، معادله ساده ايست ، شما به آن دانشمند فحش بدهيد ، هرچه دلتان خواست ، نه به گوشش ميرسد و نه ككش ميگزد ، او تحصيلاتش را در كشور بقول شما دشمن تمام كرده و بكارش و نتيجه نبوغش افتخار ميكند ، ب-2 هم ساخته شد اين واقعيتي است ولي واقعيت بزرگ تر اينكه آمريكا ب-2 دارد و ما نداريم ، چرا ؟ در مورد اين ( چرا ) كمي صحبت كنيد و مصطفي جان سلاح كلا چيز بدي است و بكار كشتن انسانه ميايد حق با شماست ولي ما در حال حاظر براي دفاع از خودمان بشدت به اين چيز بد نيازمنديم ، و به نوع بسيار كشنده اش هم نيازمنديم ، ايكاش ما هم ب-2 داشتيم ، اينطور نيست . دوستي در يك سايت ديگر نوشته هاي دوستان را خوانده و از من خواهش كرده كه مطلبي را از قول ايشان در اينجا كپي كنم ، مطلب بجائي است و مسلما مورد توجه دوستان قرار خواهد گرفت ، در خانه بعدي ملاحظه فرمائيد .

  22. متاسفم از اين نوع برداشت از اين خبر ، در سرتاسر جهان هزاران ايراني در بالا ترين سطوح مشغول بكار هستند ، 4000 هزار استاد ايراني در دانشگاههاي آمريكا تدريس ميكنند ، نامي ترين پزشكان آلمان ايراني هستند و بسياري از پروژه هاي ناسا نتيجه نبوغ دانشمندان ايراني است ، رئيس پروژه كاوشهاي مريخ و سازنده مريخ پيما يك دانشمند ايراني است ، در پنج شش سال اول انقلاب 26000 پزشك ايراني به كانادا مهاجرت كردند ، حدود چهار ميليون ايراني به كشورهاي ديگه مهاجرت كردند ، به تحقيق اين بزرگترين مهاجرت ايراني ها پس از موج مهاجرات پس از حمله اعراب به ايران بوده ، شايد پنجاه در صد مهاجران پس از انقلاب داراي تحصيلات عاليه و تخصص بودند ، تنها در صد كمي از اين افراد شغلي به فراخور دانششون پيدا كردند و با كار سخت نسل دومي بهتر تربيت كردند ، نسل دومي ها يعني فرزندان اين افراد اكثرا داراي تحصيلات خوب و تخصص هستند به خبرهائي كه ميخوانيد كمي عميق تر نگاه كنيد ، دشمن و خائن كساني هستند كه كشور رو از خدمات چنين افرادي محروم ميكنند ، اينجا ميشه همه چيز نوشت ولي هر كس حداقل در تنهائي ميتونه كلاه خودش رو قاضي كنه و با خودش صادق باشه ، فكر ميكنيد چند در صد از كسانيكه شعار كشتن و نابود كردن ميدن و همه جا فقط دشمن ميبينند اگر يكي بهشون همين فردا پذيرش يكي از دانشگاههاي آمريكا و ويزاي اين كشور رو بده ميگن اخه من نميخوام ؟