seyedmohammad

Scientific Pal
  • تعداد محتوا

    1,290
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    27

پست ها ارسال شده توسط seyedmohammad


  1. بسمه تعالی 

     

    اندیشکده شورای آتلانتیک

     

    download~0.png


    شورای آتلانتیک  Atlantic Council یک اندیشکده آمریکایی با جهت گیری ارتباطات بین المللی است که  عضو انجمن پیمان اقیانوس اطلس (1) است . این موسسه در سال 1961 تأسیس شد و زمینه ی گفتگو برای رهبران سیاسی ، تجاری و روشنفکران بین المللی را فراهم می کند. این اندیشکده ،  ده مرکز منطقه ای و برنامه هایی مربوط به امنیت بین المللی و رونق اقتصادی جهانی را مدیریت می کند. مقر آن در واشنگتن دی سی است .


    شورای آتلانتیک با مأموریت اعلام شده برای تشویق ادامه همکاری بین آمریکای شمالی و اروپا که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد ، تأسیس شد . در سال های اولیه فعالیت خود عمدتا شامل انتشار مقالات سیاستی و نظرسنجی از اروپایی ها و آمریکایی ها در مورد نگرش آنها به همکاری های بین المللی بود. در سال های اولیه تمرکز اصلی آن بر روی موضوعات اقتصادی بود - عمدتا تشویق تجارت آزاد بین دو قاره و تا حدی کمتر برای سایر نقاط جهان - اما در مورد مسائل سیاسی و زیست محیطی نیز کارهایی انجام داد. 

    اگرچه شورای اقیانوس اطلس مقالات سیاست و تک نگاری هایی منتشر می کرد ، اما  در سالهای اولیه ، قدرت واقعی این شورا در ارتباط آن با سیاست گذاران با نفوذ بود. این شورا در اوایل کار به عنوان "مركز جذب غیررسمی رهبران" از طرفین آتلانتیك ، با اعضایی كه در تلاش برای توسعه "شبکه های ادامه ارتباط" بودند ، ارتباط پیدا كرد. 

    شورای اقیانوس اطلس همچنین در خارج از اروپا و ایالات متحده فعالیت می کند این اندیشکده از نخستین سازمان هایی بود که از حضور بیشتر ژاپن در جامعه بین المللی حمایت می کرد. برنامه های آسیایی این کشور از سال 2001 به دلیل نتیجه جنگ در افغانستان گسترش یافته و منجر به افتتاح مرکز و برنامه جنوب آسیا در آسیا شده است. تغییر اوضاع و هماهنگی با هند و چین در این موضوعات نیز عاملی برای این پروژه  بود. 

     

    دبیرکل پیشین ناتو ، آندرس فوگ راسموسن ، این شورا را " یک اندیشکده برجسته" با "شهرت دیرینه" نامید ، و سناتور پیشین ایالات متحده ، ریچارد لوگار خاطرنشان کرد که این شورا "با عزت و احترام زیادی در داخل جامعه اقیانوس اطلس برگزار می شود.  ". 

    در سپتامبر سال 2014 ، شورای آتلانتیک کارگردان بازی معروف Call of Duty: Black Ops ، دیو آنتونی را به عنوان همکار ارشد غیر ساکن استخدام کرد . 


    شورای اقیانوس اطلس از بدو تأسیس اظهار داشته است که یک نهاد غیرحزبی است و اعضای آن "از جناح های معتدل بین المللی میان هر دو حزب" در ایالات متحده هستند . علیرغم ارتباطات خود ، این شورا بصورت  مستقل از دولت ایالات متحده و ناتو ثبت شده است .  

    در سپتامبر سال 2014 ، اریک لیپتون در نیویورک تایمز گزارش داد که از سال 2008 ، این سازمان آمریکایی کمک های مالی ای از بیش از بیست و پنج دولت خارجی دریافت کرده است. 

    در سال 2015 و 2016 ، سه اهدا کننده بزرگ ، با هدیه بیش از 1 میلیون دلار ، میلیاردر آمریکایی ادرین ارشت، میلیاردر لبنانی بهاء حریری (برادر مستعفی نخست وزیر لبنان ، سعد حریری ) ، و امارات متحده عربی  بوده اند .  لیست کامل حامیان مالی بسیاری از بزرگان  نظامی ، مالی و شرکتی را در بر می گیرد. 

    اهدا کنندگان پیشرو در سال 2018 فیس بوک و دولت انگلیس بودند. 

     

    download~3.jpg


    شورای اقیانوس اطلس برای سران ایالت ها ، رهبران نظامی و رهبران بین المللی از دو طرف اقیانوس اطلس همواره ملاقات هایی برگزار می کند. اخیراً ، این شورا اولین سخنرانی مهم دبیرکل سابق ناتو ، اندرس فوگ راسموسن را برعهده داشت ، که در آن وی در مورد موضوعاتی از جمله افغانستان ، روسیه و روابط گسترده تر فرامنطقه ای بحث کرد.  اعضای کنگره ایالات متحده نیز در این اجتماعات به عنوان سخنران مدعو ظاهر شده اند ، از جمله سناتور ریچارد لوگار و وزیر امور خارجه جان کری . 

     

    این اندیشکده  همچنین میزبان رهبران نظامی از دو طرف اقیانوس اطلس نیز بوده است. مرکز امنیت بین المللی برنت اسکوکروفت از ژانویه 2007 رویدادهای دوره ای با عنوان سری فرماندهان برگزار کرده است و در آنجا رهبران نظامی ایالات متحده و اروپا را دعوت می کند تا درباره تضاد منافع بین جامعه اقیانوس اطلس صحبت کنند. 

    رویدادهای سالانه این اندیشکده  شامل جوایز رهبری برجسته در واشنگتن ، دی سی،  اجلاس سران آینده ، جوایز آزادی در لهستان ؛ اجلاس انرژی و اقتصادی شورای اقیانوس اطلس در استانبول ، ترکیه و جوایز جهانی شهروندان در شهر نیویورک است . 

    در 22 فوریه سال 2019 ، شورای اقیانوس اطلس اعلامیه اصول خود را در کنفرانس امنیتی مونیخ منتشر کرد و به تشریح ارزش های مشترکی پرداخت که باید تمام دموکراسی های لیبرال غربی  به آنها پایبند باشند.

    در ژوئیه سال 2019 روسیه اعلام کرد که فعالیت شورای آتلانتیک "تهدیدی برای اصول سیستم قانون اساسی و امنیت فدراسیون روسیه است". روسیه شورای آتلانتیک را به لیست سازمان های "نامطلوب" خود اضافه کرد و از فعالیت آن در روسیه جلوگیری کرد. 

     

    ...................................................................

     1. Atlantic Treaty Association پیمان  اقیانوس شمالی ( ATA ) یک سازمان چتری است  که با هدف گردهم آوردن رهبران سیاسی، دانشگاهیان، مقامات نظامی، و دیپلمات ها در  حمایت از ناتو تشکیل شده است . با این حال  ATA یک سازمان مستقل جدا از ناتو است.

    www.atlanticcouncil.org/

    en.wikipedia.org/wiki/Atlantic_Council

    • Upvote 8

  2. 57 minutes قبل , MF44 گفت:

    تجارت بحران عامل بقا نظام سرمايه داري :applause: احسنت به جناب واريور

     از سوی نظام سرمایه ، تجارت بحران نیست. تجارت اعمال قدرت است. یعنی کالایی که عرضه میشه پاور پروجکشن هست . در اینجا بحران تحریک کننده ی تقاضا است. 

    • Upvote 2

  3. به نام خدا 

    گزارش رند : با آشوب در خیابان های ایران ، چگونه ایالات متحده  می تواند به مردم ایران کمک کند ؟

     

    untitled~0.png

     



     

    بار دیگر ایرانیان برای شرکت در اعتراضات گسترده ناشی از افزایش قیمت بنزین ، به خیابانهای کشورشان  ریختند و فقط با یک سرکوب وحشیانه روبرو شدند . اما به وضوح ناآرامی ها فراتر  از موضوع قیمت بنزین بود و این نشان دهنده ناامیدی و عصبانیت عمیق تری از فقر اقتصادی عمومی ناشی از یک دولت فاسد ، سرکوبگر و مجازات تحریم های آمریکا بود.

    در جریان این اعتراضات ، مقامات آمریکایی از جمله  پمپئو ، وزیر امور خارجه ، برای ابراز همبستگی با معترضین ایرانی ، حتی توییت به فارسی کردند و گزارش های نقض حقوق بشر توسط مقامات دولتی درگیر در سرکوب های شدید را در توییتر ترغیب کردند.

    با این حال ، با توجه به سیاست های فعلی ایالات متحده ، ممکن است جدی گرفتن چنین ابراز همدردی برای مردم ایران دشوار باشد. فراتر از حمایت کلامی ، چندین گام مشخص وجود دارد که ایالات متحده می تواند در صورت نگرانی مردم ایران از اولویت های اصلی ، بردارد.

    دولت ترامپ می تواند بازگرداندن تحریم های ثانویه علیه ایران را که به دنبال عقب نشینی یک جانبه آن در سال 2018 از توافق هسته ای ایران اعمال شد ، لغو کند . در حالی که احتمالاً هدف تحریم ها این بوده است که ایران را برای دستیابی به توافق بهتر به میز مذاکره بازگرداند ، ولی توافق جدیدی هنوز نتیجه نیافته است.

    علاوه بر این ، کمپین "فشار حداکثری" دولت در مورد تحریم های بی سابقه اقتصادی علیه ایران ، بیش از رهبری ایران به مردم ایران آسیب رسانده است.

    رهبران ایران سیاست های تهاجمی منطقه ای را در پاسخ به فشارهای آمریكا كه صادرات نفت ایران را به شدت كاهش داده است - از جمله حمله ناخوشایند علیه شركت نفتی دولتی سعودی آرامكو در ماه سپتامبر و شلیك به یك هواپیمای بدون سرنشین ارتش آمریكا در تنگه هرمز در ماه ژوئن ، مورد تأیید قرار دادند. .

    در همین حال ، فشارها به افزایش تورم و بیکاری در ایران کمک می کند. کاهش ارزش پول ایران در حال از بین بردن پس انداز متوسط ایرانیان است و منجر به هزینه های بالای زندگی میگردد . این تحریم ها عواقب جدی انسانی نیز به همراه دارد. گزارش های حقوق بشر حاکی از آن است که ، با وجود معافیت برای واردات بشردوستانه ، محدودیت های بانکی ناشی از تحریم های ایالات متحده مانع از تأمین مالی این گونه واردات می شود و منجر به کمبود دارو برای معالجه بیماری های نادر و انواع مختلف سرطان می شود.

    ایالات متحده می تواند مسیر را تغییر دهد و به سایر نقاط جهان اجازه دهد معاملات تجاری و مالی با ایران انجام دهند. تعلیق تحریم های ثانویه علیه متحدان نزدیک آمریکایی ها در اروپا و آسیا همچنین می تواند یک فضای بین المللی حمایتی بیشتر برای افزایش فشار ایجاد کند زیرا در صورت ادامه دریافت منافع اقتصادی وعده داده شده در توافقنامه اصلی ،  ایران ، هیچ توجیهی برای انجام این کار نخواهد داشت. 

    در حالی که ممکن است برخی در دولت ترامپ همچنان امیدوار باشند که فشار اقتصادی کافی به سقوط رژیم منجر شود ، تلاش برای اتخاذ یک رویکرد متفاوت ممکن است چشم انداز روند جدید مذاکره با ایران را بهبود ببخشد  . چیزی که ترامپ در بعضی مواقع از آن حمایت می کند .

    دولت همچنین می تواند ممنوعیت مسافرت را برای ایرانیانی که مایل به آمدن به ایالات متحده هستند ، لغو کند. ثابت شده است که این ممنوعیت یکی از مخرب ترین سیاست های آسیب رساندن به ایرانیان طبقه ی متوسط است که بسیاری از آنها به دلیل محدودیت ها نتوانسته اند اعضای خانواده شان را ببینند یا به دنبال مراقبت های پزشکی در ایالات متحده باشند. این ممنوعیت همچنین باعث کاهش توانایی دانشجویان ایرانی در حال آموزش در ایالات متحده مشود  ، این افراد  دقیقاً نوع ایرانیان نسل بعدی هستند که می توانند به تقویت روابط مثبت ایالات متحده و ایران در آینده کمک کنند. 

    علاوه بر این ، ممنوعیت مسافرت و سیاست های مربوط به آن ، نمای سنتی ای که ویژگی مثبت ایالات متحده است را ، از بین می برد . نظرسنجی های اخیر نشان می دهد که 86٪ از ایرانیان اکنون ایالات متحده را نامطلوب می بینند. اگر کمک به مردم ایران یک هدف اساسی است ، برداشته شدن ممنوعیت سفر یکی از مهمترین اقداماتی است که این دولت می تواند انجام دهد - هم به دلایل بشردوستانه و هم از نظر منافع.

    سرانجام ، در تلاش برای بازداشتن ایرانیان از ارتباطات داخل و خارج از کشور ، دولت ایران به مدت 5 روز پس از آغاز اعتراض عمومی در اواسط ماه نوامبر ، اینترنت را خاموش کرد ، اقدامی شدید به معنای فروکش کردن توانایی معترضان برای سازماندهی علیه دولت.درحالی که حاکمیت ایران دسترسی به اینترنت را در خلال خاموشی حفظ کرده بود . ایالات متحده به دلیل خاموش بودن اینترنت ، تحریم های مبتنی بر املاک را به وزیر اطلاعات ایران تحمیل کرده است ، اما در صورت عدم حمایت گسترده تر ایالات متحده از ایرانی ها ، این قدم احتمالاً این اقدام به عنوان یک ژست صرف تلقی می شود که اساساً دسترسی ایرانیان به دنیای بیرون را تغییر نخواهد داد. 

    تلاش وزارت امور خارجه برای تشویق دسترسی بی مانع ایران به اینترنت ، از جمله حمایت از تلاش های شهروندان عادی ایرانی برای دور زدن این محدودیت ها برای دسترسی به اطلاعات ، اقدامی در جهت صحیح است ، خصوصاً اگر در کنار سایر اقدامات برای رفع فشار از روی مردم ایران قرار گیرد .

    ایرانیان در اعتراض برای حكومتی بهتر كه باعث می شود رفاه مردم ایران در اولویت مداخلات منطقه ای پرهزینه دولت و غنی سازی قرار گیرد ، هستند . به همین دلیل ایرانیان مستحق حمایت آمریکا هستند.

    درعوض ، سیاستهای فعلی ایالات متحده به  ملت ایران در حالی که نتوانسته اند به اهداف استراتژیکی نایل شوند ،  آسیب می زند. اگر ایالات متحده سیاست هایی را برای ایجاد آینده ای بهتر برای مردم ایران دنبال کند ، ممکن است آنها از تولید سیاست های کمتر خطرناک تر سود بیشتری به دست آورند.

     

    پ.ن. : متن  بالا مربوط به آبان پارسال و زمانی است که اندیشکده رند بالاخره پس از چند هفته به اعتراضات ایران واکنش نشان داد . نوشتار  توسط  دالیا داسا کای نوشته شده است . وی  دانشمند ارشد سیاسی و مدیر مرکز سیاست های عمومی خاورمیانه در  RAND است. این تفسیر در ابتدا در تاریخ 3 دسامبر 2019 در لس آنجلس تایمز منتشر شدو سپس از وبگاه اندیشکده رند منتشر گردیده است . نویسنده عمدتا در مباحث مربوط به دیپلماسی بین المللی روابط اقتصادی بین المللی و جنبشهای اصلاحات سیاسی در ایران و خاورمیانه قلم میزند . نویسنده هرچند ادعاهای خصمانه دیگر اندیشمندان و مقامات سیاسی آمریکارا برعلیه دولت و ملت شریف ایران تکرار میکند ولی به این واقعیت که هدف از تحریم های آمریکا ، نه دولت ایران بلکه ملت ایران بوده است ، اذعان میکند . وی در انتها با طرح پیشنهاداتی ، به دولت آمریکا میکوشد زمینه را برای ترمیم وجهه ی ایشان در نزد مردم ایران آماده کند . 

     

    ..............................................

    www.rand.org/blog/2019/12/with-chaos-in-the-streets-of-iran-heres-how-the-us.html

    • Upvote 12

  4. بسمه تعالی 

     

    نابود کردن اقتصاد ایران به ایالات متحده کمک نمی کند

    untitled_28229.jpg



    مقاله ی زیر توسط علیرضا نادر نوشته شده و در پی آن است که با بیان عواقب تشدید تحریم ها و بررسی آثار استراتژیک آنها و در نهایت با سنجیدن اهداف راهبردی آمریکا ، میزان همگرایی این سیاست را با اهداف کلان آمریکا در مورد ایران بسنجد . 

    نویسنده در ابتدا با توضیح شرایط حاکم بر روابط ایران و آمریکا می نویسد : دولت ترامپ مجموعه ای از سیاست های به ظاهر تهاجمی را علیه ایران اعلام کرده است ، از جمله خروج از توافق هسته ای موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA). به نظر می رسد سیاست فشار  "جدید" ایالات متحده علیه ایران اعمال تحریم های اضافی علیه سازمان هایی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. منتقدان JCPOA ادعا می کنند که تحریم های جدید نه تنها JCPOA را "اصلاح" می کند ، بلکه کمک می کند تا نفوذ روزافزون ایران در خاورمیانه را نیز تقویت کنیم. هر دو فرض اشتباه است.

    وی در ادامه با دفاع از توافق برجام مینویسد : JCPOA در محدود کردن برنامه هسته ای ایران مؤثر بوده است ، واقعیتی که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی و سایر طرف های JCPOA ، یعنی انگلیس ، فرانسه ، آلمان ، روسیه و چین تأیید شده است. اقدامات دولت ترامپ  بعید به نظر می رسد که سیاست های منطقه ای ایران را تغییر دهد یا رژیم ایران را در خانه تضعیف کند. به احتمال زیاد اقتصاد ایران در اثر تحریم های جدید آمریکا آسیب دیده است ، زیرا نرخ جذب سرمایه گذاری های خارجی قبلی در پاسخ به لفاظی ترامپ کند شده است. در این میان بزرگترین بازنده رژیم ایران نخواهد بود بلکه مردم ایران هستند و  تلاش ایالات متحده  باعث ایجاد یک ایران کمتر متضاد خواهد شد.

    نویسنده با برشمردن نقاط قوت سپاه می نویسد ، سپاه مسئول گسترش چشمگیر ایران در خاورمیانه است. ایران یک بازیگر اصلی در عراق ، سوریه و لبنان است. تهران همچنین نفوذ قابل توجهی در افغانستان و حتی در کشورهای نسبتاً دور مانند یمن دارد. سپاه همچنین یک بازیگر مهم اقتصادی در ایران است. بنابراین به نظر می رسد منطقی باشد که تحریم ها علیه سپاه کمک می کند تا قدرت این کشور در خاورمیانه کاهش یابد. اما این ماجرا متاسفانه به صورت عکس صادق است.

    پول ، تنها انگیزه سپاه در شکل دادن به سیاست های منطقه ای ایران نیست. در عوض ، ترکیبی از غیرت انقلابی ، ترس از دشمنان خارجی ، ناسیونالیسم ایرانی و بی ثباتی منطقه ای باعث موفقیت های سپاه در منطقه شده است. بله ، ایران سرمایه گذاری قابل توجهی برای  گسترش قدرت خود نیاز دارد. تهران نه تنها بودجه حزب الله و رژیم اسد را در سوریه تأمین می کند بلکه بی شمار گروه های طرفدار ایرانی در عراق ، افغانستان و فلسطین را نیز پشتیبانی می کند. اما ایران توانسته است قدرت منطقه ای خود را حتی تحت شدیدترین مجازات های اعمال شده قبل از  برجام هم  گسترش دهد. ظهور دولت اسلامی و فروپاشی دولت در مکانهایی مانند سوریه به ایران اجازه داده است از ترس و بی ثباتی برای گسترش قدرت خود سوءاستفاده کند. جمعیت شیعه منطقه ، گرچه همیشه از نظر عقیدتی با ایران همسو نیست ،  اما برای محافظت در مقابل سنی های افراطی ، چاره ای ندارند جز آنکه به تهران مراجعه کنند. با توجه به توانایی IRGC در بسیج شیعیان ناسازگار از نظر تاریخی ، ایران نیازی به میلیاردها  دلار برای قدرتمند شدن ندارد.

    به نظر نویسنده ی مقاله تحریم های جدید ایالات متحده نیز احتمالاً تلاش های رئیس جمهور حسن روحانی برای آزادسازی اقتصاد را تضعیف می کند. مخالفان JCPOA غالباً ادعا می كنند كه "افراد معتدل" مانند روحانی از نظر اهداف و ایدئولوژی های با سپاه قابل تمایز نیستند. هیچ کس در نظام سیاسی ایران را نمی توان طرفدار آمریکا قلمداد کرد.  نادیده گرفتن یا انکار واقعیت های سیاسی در ایران ، به منافع آمریکایی ها آسیب می رساند. دولت روحانی علی رغم سوء ظن های عمیق رهبر معظم انقلاب ، آیت الله علی خامنه ای ، توانست در مورد برجام مذاکره کند. رئیس جمهور ایران ابراز امیدواری کرد که رفع تحریم های وعده داده شده توسط JCPOA به آزادسازی اقتصاد ایران و جذب سرمایه گذاری قابل توجه خارجی ، کاهش وابستگی ایران به صادرات انرژی و تضعیف بالقوه تضعیف سپاه در بخش های کلیدی اقتصادی کمک کند.

    اما با تحریم های ایالات متحده علیه سپاه در نهایت همه ایرانیان ، از جمله کسانی که خواهان روابط بهتر با واشنگتن هستند ، مجازات خواهد شد.
     آزادسازی اقتصادی ممکن است جناح روحانی و خودی رژیم را که غالباً با نفوذ آمریکا در منطقه مخالفند ، اذیت کند ،اما میلیون ها ایرانی طبقه متوسط در صورت  پیش بینی روابط بهتر ایران و آمریکا ، از خصوصی سازی ، سرمایه گذاری خارجی و فرصت های شغلی جدید برای شرکت ها بهره مند می شوند. تحریم های ایالات متحده علیه سپاه ، که می تواند روند آزاد سازی اقتصاد را کند کند ، در نهایت همه ایرانیان ، از جمله کسانی که خواهان روابط بهتر با واشنگتن هستند  را مجازات خواهد کرد . ادعاهای خامنه ای مبنی بر اینکه هرگز به آمریکا اعتماد نمی شود ، بیشتر به عنوان سخنان سیاسی صرف در آمریکا نگریسته میشود در حالیکه  بیشتر واقعیت به نظر می رسد. تلاش های دولت ترامپ برای تعیین عیار ایران و تضعیف JCPOA بدون توجیه ، ظن عموم مردم ایران در مورد اهداف آمریكا را تقویت می كند.

    در نهایت نویسنده با بیان اینکه سپاه به دلیل تحریم ها جلوی گسترش طلبی خود در خاورمیانه را نخواهد گرفت. و تحریم ها باعث ضعف رژیم ایران در داخل نخواهد شدبیان میدارد :  تحریم ها ممکن است قبل از برجام  در ساخت اهرم های آمریکایی کار کرده باشد. اما ، شرایط سیاسی در ایران و  حضور آمریکا چه در خاورمیانه و چه در سراسر جهان در چند سال گذشته تغییر چشمگیری داشته است. ایالات متحده اعتبار خود را در بین مردم ایران و متحدان ایالات متحده که به مذاکره درباره برجام کمک کرده اند از دست داده استو ایران در خاورمیانه از گذشته قدرتمندتر است ، به خصوص که قدرت های بین المللی مانند روسیه ، کشورهای منطقه ای مانند عراق و حتی ترکیه به عنوان بازیگر سرنوشت ساز منطقه ای  به ایران روی آورده اند.

    .............................................................................................

    www.rand.org/blog/2017/10/killing-irans-economy-wont-help-the-us.html

    • Upvote 10

  5. به نام خدا

     

    untitled_28129.jpg

    رها کردن توافق هسته ای با ایران

    نوشته شده توسط جیمز دابینز منتشر شده در وبگاه اندیشکده ی رند 

     

    نویسنده با اشاره به خطرات برهم زدن توافق هسته ای ضمن برشمردن نتایج و پیامد های احتمالی آن در پی هشدار دادن به تیم حاکم کاخ سفید و بر حذر داشتن آنها از گزینه ی نظامی است  .

    وی در ابتدا می نویسد : روسای جمهور جدید با تجربه محدود در حوزه امنیت ملی ، خطر ارتکاب خطاهای بزرگی دارند که بعضاً هزینه های آن برای ملت گران تمام می شود. به تصمیم رئیس جمهور جان اف کندی فکر کنید که حمله به کوبا را  توسط سیا اجرا نمود و به طرز ناموزونی در خلیج خوک ها پایان یافت . تصمیم لیندون جانسون برای افزایش گسترده درگیری آمریکایی ها در جنگ داخلی ویتنام ، اعزام صدها هزار سرباز جنگی آمریکایی برای تکمیل حضور مستشاری  در این  کشور. تصمیم رونالد ریگان برای مداخله در جنگ داخلی لبنان که با بمب گذاری در  پادگان مارینز در بیروت و عقب نشینی متعاقب آنها پایان یافت. اشتباه مشابه بیل کلینتون در مداخله در سومالی که منجر به حادثه بلک هاوک داون شد. و از  مهمتر از همه ، تصمیم جورج دبلیو بوش برای حمله به عراق بر اساس اطلاعات ناقص . این تصمیمات تقریباً به صورت جهانی به عنوان اشتباهاتی پرهزینه شناخته میشوند حتی  گاهی اوقات  توسط روسای جمهوری  که آنها را مرتکب شده اند به عنوان یک اشتباه ذکر شده اند .

    وی تصریح میکند : ما در حال تجربه ی دولت کم تجربه ترین رئیس جمهور آمریکا در تاریخ مدرن آمریکا قرار داریم. هیچ رییس جمهوری از پیشینیان ، در حوزه امنیت ملی قابل مقایسه با ترامپ نیست . 

    در ادامه نویسنده با بررسی پیامد وارد شدن آمریکا به فاز نظامی ، می نویسد: این جنگ به یک لشگرکشی چند ساله نیاز دارد ، مشابه برنامه ای که ایالات متحده و متحدین اروپایی خود از سال 1991 تا 2003 روی عراق پیاده کردند و شامل بیش از یک دهه پروازهای مستمر و بمباران های متناوب است. البته حتی در آن زمان هم ایالات متحده مطمئن نبود كه موفق شده است برنامه تسلیحات هسته ای عراق را از بین ببرد. اما در مورد ایران ، ایالات متحده متحدین اروپایی را در کنار خود نخواهد داشت ، با عدم حمایت سازمان ملل متحد برای انجام کارزار نظامی ، ممکن است به برخی از پایگاههای لازم دسترسی پیدا نکند ، و با نهایتا آنکه باید با یک دشمن بسیار تواناتر مقابله کند. همچنین ایران برخلاف عراق قادر است مدرن ترین سیستم های دفاع ضد هوایی را از خارج از کشور تهیه کند.

    در انتها نویسنده با اشاره به وضعیت داخلی سیاسی آمریکا ، بیان میکند که در دوران مدرن ، آمریکایی ها به دنبال رییس جمهوری بودند که تمایلات متکثر کنگره را که اعضای آنها از حوزه های انتخابیه با گرایش های متفاوت  انتخاب می شوند ، متعادل کند. اما به نظر می رسد اکنون ما در شرایطی هستیم که باید برای مقابله با سیاست های ناعادلانه و کوتاه بینانه ی  رئیس جمهور باید روی کنگره حساب کنیم. در نتیجه ، سیستم چک و تعادل آمریکایی ممکن است به زودی یک آزمایش غیر عادی با عواقب مهم را تجربه کند.

     

    .........................................................................................

     

    www.rand.org/blog/2017/10/punting-on-the-iran-nuclear-deal.html

    • Upvote 10

  6. بسمه تعالی

     

    چگونه می توانیم ایران را از تبدیل شدن به کره شمالی بعدی بازداریم ؟

     

    untitled.jpg

     

    تفسیر زیر که توسط مایکل جی. مزار ، از همکاران دانشکده تحصیلات تکمیلی پردی اندیشکده رند نوشته شده است به مباحث تکثیر سلاح و کنترل سلاح ،دیپلماسی بین المللی با ایران و بررسی تجربه تعامل آمریکابا کره شمالی در مورد سیاست بازدارندگی هسته ای می پردازد . وی با اشاره به تجربه آمریکا در مورد کره شمالی خواستار عدم خروج کامل و پایبندی آمریکا به برجام است . 

    این گزارش و گزارش های مشابه نشان میدهد که با وجود امضای برجام و تعطیلی نسبتا کامل برنامه ی هسته ای ایران ؛ هنوز هم دانش هسته ای ایران و توانایی های بالقوه ی ما برای بازگشت به برنامه ی هسته ای برای ناظران غربی ، نگران کننده بود . هرچند که با وجود چنین صداهایی که آنها هم عمدتا از سوی لیبرال ها بود بازهم ترامپ با وقاحت تمام از برجام خارج شد ولی توجه به ادبیات تصمیم سازانه ی مقاله - هر چند در سمت و و سویی مخالف دولت حاکم - شایان توجه است . 
     

    در ابتدا نویسنده با اشاره به  اخبار اخیر درباره کره شمالی  شامل برنامه شتاب گیرنده هسته ای ، لفاظی های بیش از حد تهدید آمیز  و تهدیدات جنگ به عنوان یکی از خطرناک ترین بحران های بین المللی در دهه های اخیر ، مقاله را آغاز میکند . وی می نویسد : تراژدی بزرگ این است که ، 25 سال پیش ، ایالات متحده توافق نامه ای را برای محدود کردن برنامه کره شمالی  منتشر کرد. اما تندروها در آمریكا كه از شرایط آن ناراضی بودند ، این  معامله را با قصد مبهم وادار كردن و  اجبار کره شمالی به چیزی بهتر ترك كردند. اما کره شمالی هرگز این کار را نکرد و اکنون ایالات متحده با یک برنامه فرار کره شمالی و خطر بسیار نزدیک درگیری باقی مانده است.

    به نظر وی ، همه اینها درس هایی  مهم برای چالش های فوری سیاست خارجی دارد: تجربه ایالات متحده با کره شمالی دلیل قدرتمندی برای حفظ توافق هسته ای ایران ارائه می دهد.

    در ادامه وی می نویسد  : این توافق نامه ، برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) ، مورد انتقاد شدید رئیس جمهور و طیف وسیعی از ناظران  امنیت ملی قرار گرفته است. برخی در دولت نسبت های  ناروا به  معامله منع گسترش سلاح های ایران. داده اند .  یک گزارش حتی پیشنهاد میکرد  که رئیس جمهور برخی از دستیارانش  را برای نوشتن طرحی جهت دور زدن برجام به طور مستقل از کانال های بین المللی ، مامور کند . ظاهراً این ایده از عقب نشینی و اجبار ایران در معامله بهتر است.

    اما ما قبلاً اینجا بوده ایم و قضیه کره شمالی نشان می دهد که محدود کردن ناقص اما مفید در مورد برنامه هسته ای چقدر خطرناک است.

     وی سپس با بیان جزئیاتی از پرونده اتمی کره شمالی می نویسد : هنگامی که ایالات متحده در دهه 1990 با برنامه هسته ای کره شمالی روبرو شد ، وارد مذاکراتی شد که  "چارچوب توافق شده" در اکتبر 1994 را تولید کرد. کره شمالی عملیات یک راکتور هسته ای را متوقف کرد ، ساخت دو مورد بزرگتر را متوقف کرد ،  مواد هسته ای اش را تسلیم کرد  و به آژانس بین المللی انرژی هسته ای (آژانس انرژی هسته ای) اجازه نظارت بر تأسیسات خود را داد.  این کارها در عوض وعده های داده شده در مورد راکتورهای آب سبک ،  منابع نفت ، تضمین  عدم  تجاوز آمریكا و چشم انداز روابط كامل دیپلماتیک با آمریكابود . 

    وی  می افزاید : بدون محدودیت های این معامله ، تخمین ها حاکی از آن  بود که یک برنامه با سرعت کامل کره شمالی می تواند صدها کیلوگرم دیگر پلوتونیوم و در نتیجه ده ها بمب دیگر تولید کند. بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاعات جدیدی در مورد برنامه شمال ارائه دادند که موضوع را تایید می نمود . 

    اما این  اتفاق  هرگز نیفتاد ، تا حدودی به این دلیل که دولت جورج دبلیو بوش وارد تردید  شد و تصمیم گرفت که چارچوب توافق شده را لغو کند. این کار را در سال 2002 انجام داد ، اما هیچ برنامه ای برای جایگزین کردن  نداشت . آنچه وجود داشت فقط یک تصور عصبی و خصمانه از رویارویی با کره شمالی بود .  پیونگ یانگ بلافاصله و قاطعانه پاسخ داد ، آتش راكتور اصلی خود را روشن کرد  ، بازرسان آژانس انرژی هسته ای آژانس بین المللی انرژی هسته ای را اخراج كرد و 8،000 میله سوخت هسته ای را برای پردازش مجدد و سرپیچی از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای فرستاد. برنامه هسته ای این کشور از آن زمان تا کنون در حال پیشرفت بوده و مستقیماً به بحران امروز منتهی می شود.

    نویسنده سپس نتیجه میگیرد : اگر آمادگی عواقب را ندارید ، توافق هسته ای ناقص اما کارآمد را دور نریزید.
    برای این منظور وی استدلال میکند به اینکه در سال 1994 ، تصور می شد كره شمالی دارای پلوتونیوم برای یك یا دو بمب است اما امروز ، اگر به برخی گزارشهای اخیر باور شود ، تخمین ها ی( PDF ) از 13 تا 30 سر جنگی اتمی  یا حتی به اندازه 60  تا است. درس این ماجرا واضح است: اگر آمادگی عواقب را ندارید ، توافق هسته ای ناقص اما کارآمد را دور بریزید.

    پیش بینی های نویسنده در مورد رفتار های آمریکا پس از برجام نیز جالب توجه است : اگر آمریکا مشابه رفتار با کره را انجام داده و JCPOA با ایران را کنار بگذارد ، چیزی مشابه همان انتهای داستان کره شمالی ، احتمالاً در انتظار ایالات متحده است. آمریکا می تواند به طور یک جانبه از صدور گواهی عمل به تعهدات ایران امتناع ورزد ، به طور مؤثر توافق نامه را دور بزند یا سعی در تحریک ایران برای عقب نشینی کند . مانند کره شمالی ، این کار  احتمالاً با اتهامات تقلب همراه است در این صورت آمریکا خواستار مذاکره مجدد با مقررات سخت تر است و خواستار تغییر در رفتارهای ایرانی در سراسر منطقه خواهد شد .

     در صورت سر زدن چنین رفتاری از آمریکا ، گزینه های ایران از نظر مقاله اینها هستند  : ایران می تواند قاطعانه چنین خواسته هایی را رد کند و خود را بدون قید و شرط  پیرو JCPOA اعلام کند و یا اینکه علناً سیاست هسته ای را در پیش بگیرد ، شاید با اروپا همکاری کند تا طرح های توافق را حفظ کند. در هر صورت ، به هر حال بسیار محتمل است كه تندروهای ایران كه قبلاً از امتیازات انجام شده در JCPOA ناراحت هستند ، تقاضای خود را برای سرعت بخشیدن به كار هسته ای مضاعف كنند. هرچه موضع عمومی این کشور باشد ، ایران احتمالاً کار بر روی تأسیسات مخفی را تسریع خواهد کرد.

    اگر این معامله کاملاً از هم پاشید ، سیستم های نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای از بین می روند و بازرسی های آژانس پایان می یابد. آگاهی از کار هسته ای ایران رو به زوال  خواهد بود . برنامه هسته ای ایران می تواند پیشرفت کند ،  زیرا در اطراف تاسیسات مخفی سانتریفیوژ های مخفی  ساخته شده است. ایران می تواند در جبهه های دیگر ، مانند کاهش سرعت همکاری با داعش و یا ایجاد مشکلات جدید در عراق ، مشکلاتی را ایجاد کند.

    ایالات متحده می تواند سعی کند تحریم ها را دوباره به کار ببندد ، اما خود را از نظر دیپلماتیک ، نسبت به  چین ، روسیه و حتی اروپا  منزوی کرده و این کشورها را عصبانی می کند که نتیجتا در هماهنگی های  مؤثر چند جانبه کنار گذاشته خواهد شد . نتیجه بدترین وضعیت برای همه ی جهان خواهد بود: بدون بازرسی و مجازات و اجبار برای بازگرداندن آن بازرسی ها . 

    نهایتا به نظر این مقاله ،  طی چند سال ، ایالات متحده می تواند خود را در نسخه کمتری از بحران امروز کره شمالی پیدا کند: ایرانی با مواد هسته ای برای چند بمب  و یک برنامه موشک کاملاً مستقر . واشنگتنی که  به طرز ناامیدانه ای  در تلاش است تا بفهمد خطوط قرمز واقعی اش کجاست. اسرائیلی که در آستانه حمله نظامی قرار دارد. اجماع بین المللی پراکنده. خطر جنگ با ایران و یک فاجعه دیپلماتیک جهانی بسیار واقعی . اینها نتایج محتمل چنین اقدامی خواهد بود.

    توصیه  ی نویسنده برای جلوگیری از رسیدن به چنین وضعیتی به دولتمردان کاخ سفید به شرح زیر است : یکی از اهداف دیپلماسی مؤثر ، جلوگیری از موقعیتهایی است که تنها گزینه ها ، کاپیتولاسیون ( تسلیم کامل ) یا جنگ باشد. گاهی اوقات سازش ناقص بهترین راه برای خروج از چنین معضلات است. دولت بوش در سیاست کره شمالی خود این واقعیت را نادیده گرفت و اکنون جهان با عواقب آن زندگی می کند. در یک زمینه ، جهان هم اکنون  حتی از سال 2002  نیز خطرناک تر و پرتحرک تر است ، دیگر وقت آن نیست که دوباره همان اشتباه را انجام دهیم.

     

     

    پ.ن. گزارش یک نقد کلی در سیاست خارجی آمریکا مطرح کرده که در یک خط قابل جمع هست: "آمریکا تکلیف خودش رو از پای معامله رفتن نمیدونه" که البته از اساس حرف غلطی هست.

    نخست اینکه بقای سیاسی خارجی تهاجمی آمریکا در سراسر دنیا همیشه مسئله امنیت یا در اصل ناامنی بوده. 

    دوم؛ از طرفی این سیاست مشتری خارجی هم داره، به آمریکا برای تامین امنیت پولهای هنگفتی پرداخت شده. علت عمده اش هم یک فرصت خاص در دمکراسی های عمدتا ضعیف برای چنین نفوذ نظامی-امنیتی هست، که آمریکا بهترین بهره برداری رو تا الان از این فرصت ها کرده. و اون هم امنیت سیاسی شکننده این دمکراسی ها و نگرانی از ارتشهای قوی هست. 

    باید گفت که همه کشورهایی که اختلافات و خشونت های سیاسی داخلی دارند، غالبا در اثر اختلافات جغرافیایی/قومیتی/فرهنگی/عقیدتی به درگیری میرسند و یا اینکه ارتشها دست به کودتا و تشدید بحران یا از بین بردن دمکراسی میزنند، که اگر کمی پولدار باشند یا موقعیت جئوپلوتیک اینها بتونه فرصت های اقتصادی خوبی فراهم کنه، بسرعت سیاسیون و صاحبان خود این کشورها سراغ قدرت های خارجی میرن و از ابزار نظامی اونها استفاده میکنند یا اینکه کنترل نظامیان خودشون رو به قدرت خارجی واگذار میکنند. واضح ترین دلیل ترس نسبت به فرماندهان ارتش ها و وجود بحران هایی هست که منجر به سوء استفاده های اینچنین خواهد شد. یک قدرت متوازن کننده که سیاست استعماری سرزمینی نداشته باشد این امکان رو براشون فراهم میکنه که شکاف های امنیتی رو با کمکش پر کنند. 

    آمریکا سالها این نقش رو در دنیا در بسیاری از تعارضات بعد از جنگ دوم بازی کرده. هر جا خلاء امنیتی وجود داشته، سعی کرده در قالب پیمان های مختلف حضور پیدا کنه و با پر کردن اون خلاء مانع دست به اسلحه شدن و یا بدست گرفته شدن مدیریت روابط و تنش ها در اون مناطق توسط سایر بازیگران وحتی بازیگران قدرتمند داخلی اون کشورها شده. بعبارتی همه راه ها در دنیا رو به سمت واشنگتن خم کردند. طوری که شاهدیم دو رقیب نظامی منطقه ای مانند مصر و اسراییل ارتشهاشون رو با کمک آمریکا ساخته اند.

    خوب طبیعی هست که با این رویکرد، ناامنی و بحران و بهره گیری از فرصت های ایجادشده توسط بحران برای آمریکا منافع بسیاری داشته باشه. اینها به همین سبک با ردای خلع سلاح هسته ای، ایجاد بحران هسته ای و برهم زدن موازنه های قدرت رو دنبال میکنند. بعبارتی اگر همه کشورهای منطقه خاورمیانه سلاح هسته ای داشته باشند، کسی قادر به بهره گیری نیست و احتمال جنگ در چنین شرایطی بسیار بسیار کم خواهد شد. همانطور که آمریکا و شوروی هیچ گاه به جنگ با یکدیگر نرفتند. ایضا همه درگیری های هند و پاکستان نیز محدود و کوچک باقی ماند.

    آمریکا از برهم زدن برجام، فشار به ایران برای آزمایش بمب اتم رو دنبال میکرد. و در برابر این بمب اتم، فروش و نصب صدها میلیارد دلار تجهیزات حفاظتی تحت شبکه(قابل مدیریت و کنترل از خاک آمریکا)، میلیون ها دلار مشاوره و دلالی امنیت هسته ای و ... رو در پیش داشت. ایضا استقرار بمب اتم در کشورهای عربی توسط خودش رو که سبب میشد تا هزینه های بسیار زیادی برای اجاره این بمب ها از اعراب طلب کنه.

    از طرفی دیگر، ایران دارای بمب اتم، تهدید بسیار جدی برای اروپایی میشد که در برابر تجهیزات دفاع موشکی آمریکایی مقاومت نشون میده. همینطور توسعه فناوریهای نظامی جدیدی که با این توجیه "جهان ناامن" بوجود میان، مثل دفاع فضایی، اقدام از فضا علیه اهدافی بر روی زمین که با وجود ایران و اعراب هسته ای، داشتن چنین برتری که به حجم زیادی منابع مالی هم احتیاج داشت رو توجیه میکرد و ... و ...

     

    اصولا باید گفت سیاست خارجه آمریکا مبتنی بر ایجاد بحران و توسعه بحران به سطوح جدید هست بخصوص در مناطق دارای بازار بالفعل فروش تسلیحات. و در منطقه خاورمیانه توجیه بیشتری دارد آنهم زمانی که نفت به اولویت کمتری تنزل پیدا کرده. (پی نوشت از واریور )

    .......................................................................

     

    www.rand.org/blog/2017/08/how-we-can-keep-iran-from-becoming-the-next-north-korea.html

    • Upvote 11

  7. نیروهای نیابتی ایران از هر زمان دیگری قدرتمندتر هستند
     


    این تفسیر سیاسی که توسط دو نویسنده یعنی خانم  آرین  طباطبایی و کالین پی کلارک نوشته شده است پس از موفقیت های اخیر نیروهای هم پیمان با ایران در سوریه و یمن شکل گرفته است و در پی ترسیم فضای فکری صحیحی از قدرت ایران برای تصمیم گیران غربی است . بالاخص با تصمیم ناگهانی ترامپ جهت خروج از سوریه مخالف است و میکوشد دلایلی جهت جلوگیری از این اتفاق بیاورد . همچنین تلاش میکند روشن سازد که  تحریم های مالی بخش مهمی از هر استراتژی ضد تروریسم ( به ادعای آمریکا )  است؛ اما  ناکافی است و عقیده دارد هرچه زودتر دولت ترامپ این موضوع را درک کند ، زودتر نفوذ روزافزون ایران متوقف می شود.

    در ابتدا نویسندگان تاکید میکنند که از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ  ، دولت وی استراتژی به اصطلاح حداكثر فشار را برای تغییر روند سیاست های خارجی و امنیتی ایران دنبال كرده است. این استراتژی به شدت بر تحریم ها متکی است تا بتواند رفتار ایران را با پیچیده شدن دسترسی هایش به بازارهای خارجی و زیرساخت های مالی بین المللی تغییر دهد. هدف اصلی قطع منابع مالی مورد نیاز تهران برای حفظ برنامه های هسته ای و موشکی و شبكه ای از نزدیكان از جمله حزب الله لبنان ، شبه نظامیان مختلف شیعه در عراق ، حوثی ها در یمن و شبکه رو به رشد مبارزان خارجی  افغانستانی و پاکستانی در سوریه است كه توسط ایران استخدام می شوند.

    به عقیده ی نویسندگان ، نمی توان انکار کرد که فشار حداکثری  به ایران آسیب هایی رسانده است. اقتصاد این کشور به طور قابل توجهی کند شده است و درآمدهای نفتی آن کاهش یافته است. طبق مشاهدات دولت ترامپ ، ایران اکنون منابع کمتری برای اختصاص به برنامه های منطقه ای خود دارد. و هرچه ایران کمتر در اختیار داشته باشد ، طبق این تفکر ، آسیب کمتری می تواند به طور مستقیم یا از طریق نزدیکان خود در منطقه وارد کند.ولی نظر نهایی نویسندگان مقاله این است که اگر فشار حداکثر در هدف  خود برای آسیب رساندن به اقتصاد ایران موفق بوده باشد ، در هدف گسترده تر خود یعنی تغییر سیاست خارجی ایران شکست خورده است.

    برای این ادعا ؛ نویسندگان به گفته  ناتان سیلس استناد میکنند  ، که مسئولیت مقابله با تروریسم در وزارت امور خارجه ایالات متحده را برعهده دارد ، به گفته ی وی ایران هنوز حزب الله لبنان را  با 700 میلیون دلار در سال مورد حمایت قرار می دهد. حتی اگر این رقم زیاد باشد ، همانطور که برخی گفته اند ، کمتر کسی اعتراض می کند که تهران همچنان پشتیبان بزرگ حزب الله است. البته در ادامه به طرح ادعاهای کذب بر علیه حزب الله پرداخته و منابع مالی غیر قانونی را برای آنها معرفی میکند ؛ اتهاماتی که تاکنون بارها از سوی دشمنان حزب الله مطرح شده و  هیچگاه سندی برای آنهاارائه نشده است  . 

    نویسندگان اذعان میکنند که تحریم های مالی نمی تواند بر بسیاری از مهمترین جنبه های روابط نیابتی ایران ، از جمله آموزش ، پناهگاه های امن و انتقال سلاح و فناوری ارائه شده تأثیر بگذارد. تهران هرگز علاقه ای به پرورش شبکه ای از نزدیکان کاملاً وابسته نداشته است. درعوض ، سعی شده است با اجازه دادن به آنها برای ادغام در فرایندهای سیاسی و فعالیتهای اقتصادی کشورهایشان و کمک به آنها در ساخت صنایع دفاعی خود ،  این گروهها خودکفا شوند . این گروه ها در کشورهای خودشان ، با فراهم آوردن توانایی ساخت اسلحه و تجهیزات نظامی ،  به جای اینکه به ایران تکیه کنند به خودشان متکی هستند.

    در ادامه نویسندگان به بسط موضوع گسترش قدرت ایران پرداخته و بیان میکنند که  همزمان با عقب نشینی ایالات متحده از سوریه ، بشار اسد دوباره کنترل این کشور را به دست می آورد  و تهران به آرامی به هدف خود یعنی ایجاد یک پل زمینی که در سراسر منطقه امتداد دارد نزدیک می شود. اگر این رویای ایران به واقعیت تبدیل شود ، ایرانیان قادر خواهند بود اسلحه و پرسنل را بین ایران و ارتش رو به رشد نیابتی اش ، هر کجا که در آن واقع شده اند ، جابجا کنند و پایگاه ها و انبارها را در سراسر منطقه با مصونیت نسبی بسازند. تحریم های مالی پیشرفت در رسیدن به این هدف استراتژیک را متوقف نمی کند ، و سیاست فعلی ایالات متحده تقریباً صرفاً بر این فرض ساخته می شود که تحریم ها به تنهایی مشکل را برطرف می کند.

     

    نویسندگان به دولت آمریکا توصیه میکنند  که باید رویکرد جامع تری را اتخاذ کند که توانایی ایران در استخدام ، آموزش و استقرار عاملان را تضعیف  کند. یک شروع خوب برای  ایالات متحده ، جلوگیری از خروج ناگهانی آن از سوریه است که احتمالاً به نفع ایران و شرکای آن خواهد بود. یكی از مهمترین مأموریتها علیه گسترش بیشتر قدرت ایران در داخل سوریه ، به ویژه در شمال شرقی این كشور ، حضور نیروهای دموکراتیک سوریه است.  این گروه تا همین اواخر مورد حمایت نیروهای عملیات ویژه آمریكا قرار گرفته بود . بدون این عامل بازدارنده ، ایران می تواند بدون کنترل ، مجدداً از نیروهای نیابتی اش استفاده کند و قلمرویی را تأمین کند ، که قدرت بیشتری به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می دهد.

    هم چنین نویسندگان نگرانی خود را از پایان تحریم تسلیحاتی ایران ابراز میکنند زیرا  تحریم تسلیحاتی سازمان ملل متحد در مورد ایران یک سال از این زمان یعنی در اکتبر سال 2020 به پایان می رسد.

    از آنجا که واشنگتن و متحدان اروپایی اش علاقه خود را برای جلوگیری از انتقال تسلیحات به نیروهای نیابتی  ایرانی به صورت مشترک ابراز نموده اند  ،  به نظر میرسد در مورد چگونگی دستیابی به این هدف اختلاف نظر دارند. برای رسیدن به اجماع ، واشنگتن احتمالاً باید مواضع حداکثری فعلی خود را درباره برنامه موشکی ایران کنار بگذارد. منافع ایالات متحده با پیگیری تغییرات قابل دستیابی تر در تحریم ، با محوریت متوقف کردن اشاعه موشک ها و فناوری موشکی ایران به پراکسی هایش ، بهتر تامینمی شود .

    توصیه نهایی نویسندگان به دولت ترامپ این است که به طور کلی ، دولت ترامپ باید تنوع نزدیکان منطقه ای ایران را بشناسد و درک کند که با آسیب رساندن به اقتصاد ایران نمی توان آنها را به طور یکنواخت مختل کرد. مبارزان حزب الله با حوثی ها متفاوت هستند و گروه های شیعه در عراق از جهات مختلف با شبه نظامیان افغان و پاکستانی که در سوریه فعالیت می کنند متفاوت هستند. این نیروها از قابلیت ها و اهداف متفاوتی برخوردار هستند و تهران دارای سطوح مختلف فرماندهی و کنترل است ، به همین دلیل است که یک رویکرد " یک اندازه برای همه  "  رویکرد خوبی نیست .

     

    .................................................................

     

    www.rand.org/blog/2019/10/irans-proxies-are-more-powerful-than-ever.html

    • Upvote 9

  8. Trump Reinstates Sanctions on Iran as Recommended by Heritage Experts

    August 27th, 2020

     

    Heritage's James Carfano on Fox News' "America's News HQ" talking Iran's threats to enrich uranium.

    Caranfao serves as vice president of Heritage’s Davis Institute for National Security and Foreign Policy

     

     

    ترامپ تحریم های ایران را آنچنان که متخصصان هریتیج توصیه کرده بودند احیا کرد

     

     

    در حرکتی که به صورت گسترده توسط تحلیل گران سیاسی بنیاد هریتیج تحسین شد، رئیس جمهور ترامپ تحریم ها علیه رژیم ایران را به جهت عدم پایبندی به برجام احیا کرد.

    ترامپ تحریم ها را به منظور تمدید تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل که در اکتبر به پایان می رسید دوباره بر قرار ساخت، در حالی که کشور های اروپایی، روسیه و چین با آن مخالفت می ورزیدند.

    تحت مفاد معامله اتمی، در صورتی که ایران از اجرای برجام سرباز زند، ایالات متحده دارای حق برقراری مجدد تمامی تحریم ها یا اسنپ بک[1] می باشد. از منظر ترامپ و متخصصین هریتیج، ایران در پایان این معامله همه را فریب داده بود. تحلیل گران هریتیج بار ها هشدار داده بودند که دولت ایران هیچگاه علاقه مند به پیروی از مفاد برجام نبوده است، حتی از روز اول اجرای آن.

    "تحت معامله اتمی، انتظار می رفت ایران گزارشی شفاف از برنامه اتمی خود ارائه کند و به نظارت ها، راستی آزمایی ها و بازرسی ها اجازه اجرا دهد. کاری که هیچگاه انجام نداد." علاوه بر همه اینها، ایران در طی سال گذشته آشکارا در اجرای برجام تقلب کرد، از جمله از میزان حجم ذخیره سازی مجاز اورانیوم غنی شده تجاوز کرد و محدودیت های میزان غنی سازی را زیر پا گذاشت. اینها تنها نقض موارد فنی نیست. این موارد نقض از نوعی هستند که توانایی ایران را در ساخت سلاح اتمی گسترش می دهند.

    همچنین در مقاله ای که در آگوست 2020 برای دیلی سیگنال[2] نوشته شده بود، تحلیلگران سیاسی هریتیج، جیمز کارافانو، جیمز فیلیپس، و برت شیفر، استدلال کرده بودند که: ایران هیچگاه قصد نداشته است به برجام متعهد باقی بماند. آرشیو اتمی ایران، که گنجینه ی عظیمی از اسناد رسمی ایران بود که در عملیاتی مهم در سال 2018 توسط موساد به غنیمت گرفته شد، ثابت کرد که ایران هرگز تمامی ابعاد برنامه اتمی نظامی خود را اعلام نداشته، و هیچگاه آن را رها نساخته بود. رژیم اسلامی برنامه اتمی خود را صرفا بازسازی کرده، کاهش سایز داده، و پنهان ساخته است.

    واضح است که برجام هیچ کاری در مورد موضوع حیاتی حمایت ایران از گروه های تروریستی، یا تلاش های بی ثبات کننده آن در منطقه و گسترش نفوذ ایران، انجام نداده است. این اقدامات و نقض تعمدی و حساب شده ی تعهدات برجامی، کاملا تلاش های آمریکا را برای اجرای مکانیزم اسنپ بک در شورای امنیت توجیه می کند.

    پیشنویس آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی و بازگرداندن تحریم ها مورد مخالفت متحدین اروپایی آمریکا قرار گرفته است که شامل انگلیس، فرانسته و آلمان می باشند. آنها از این نگرانی دارند که ایران برجام را ترک کند و برنامه اتمی نظامی اش را از سر گیرد. مشکل با موضع آنها از این مساله نشات می گیرد که ایران هیچگاه برنامه اتمی نظامی اش را رها نساخته است و از روز اول در اجرا برجام تقلب می کرده است. ادامه وضع موجود تنها به این خواهد انجامید که ایران قادر به خرید تسلیحات معمول و ادامه برنامه اتمی نظامی پنهانی خود خواهد بود.

     

     

     

    [1] snapback

    [2]  Daily Signal

    • Upvote 7

  9. میزگرد تجاری

    thumb_download.png



    میزگرد تجاری Business Roundtable که به اختصار ( BRT ) خوانده میشود یک  انجمن شبه اندیشکده مستقر در واشنگتن دی سی است . اعضای آن مدیرعامل های  شرکتهای بزرگ آمریکایی هستند. برخلاف اتاق بازرگانی ایالات متحده ، که اعضای آن از کل مشاغل هستند ، اعضای BRT منحصراً مدیرعامل هستند. BRT سیاست های عمومی مطلوب برای منافع تجاری مانند NAFTA را ترویج می کند ، ضمن اینکه ابتکارات گسترده تری برای سیاست های عمومی مانند No Child Left Behind ( هیچ کودکی جا نماند )  و مخالفت با برخی سیاست های دیگر  مانند سیاست جدایی خانواده دولت ترامپ را نیز تبلیغ می کند. در سال 2019 ، BRT تعریف خود را از هدف شرکت دوباره به روز کرد و منافع کارمندان ، مشتریان ، تأمین کنندگان و جوامع را با سهامداران کنار هم گذاشت. اعضای  شاخص BRT شامل جفری بزوس از آمازون ، تیم کوک از اپل ، و مری بارا از جنرال موتورز  هستند
    در سال 1972 یک گروه "ضد سیاست های تورمی" به نام مارس  ، توسط جان آل هارپر رئیس Alcoa  و مدیر عامل جنرال الکتریک فرد بورچ ،تشکیل شد و سپس  با گروه مطالعات حقوق کار (LLSG)  که توسط توسط راجر بلوو تاسیس شده بود ادغام  شد تا میزگرد تجاری را تشکیل دهند. 

     

     

    در سال 2010 ، واشنگتن پست این گروه را "نزدیکترین متحد رئیس جمهور اوباما در جامعه تجارت" توصیف کرد. 

    thumb_50bf7affeab8ea66.jpg

     

     

    در 19 آگوست 2019 ، این گروه تعریف چندین ساله خود را از هدف شرکت به روز کرد و با این کار مهم ترین  اصل  خود را مبنی بر اینکه منافع سهامداران باید بیش از هر چیز دیگری قرار بگیرد تغییر دادند . این بیانیه ، که توسط نزدیک به 200 مدیر ارشد اجرایی شرکتهای بزرگ آمریکایی به امضا رسیده است ، حاوی  "تعهد اساسی به همه ذینفعان ما" ، از جمله مشتریان ، کارمندان ، تأمین کنندگان و جوامع محلی است. 

    فعالیتها :

     

    در سیاست های مالی ، میزگرد مسئول ترویج کاهش مالیات سال 1985 است که توسط رونالد ریگان به تصویب قانون رسید. در سیاست های تجاری هم ، برای باز کردن بازارهای خارجی به روی تجارت و سرمایه گذاری آمریکا به این گروه استناد میشود. قانون تجارت اتوبوس از 1988  از تفکر میزگرد تجاری منعکس شده است. در سال 1990 ، این میزگرد از جورج بوش خواست که موافقتنامه تجارت آزاد با مکزیک را آغاز کند. در سال 1993 ، میزگرد به نفع NAFTA و علیه هرگونه توافق طرفین در مورد کار و محیط زیست لابی کرد .

    این میزگرد همچنین مخالف با تغییراتی در مدیریت شرکتها بود که باعث می شد هیئت مدیره و مدیر عاملان نسبت به سهامداران پاسخگوتر شوند. در سال 1986 ، این میزگرد کمیسیون بورس و اوراق بهادار را متقاعد کرد که قوانین جدید در مورد ادغام و مالکیت را از بین ببرد و در سال 1993 رئیس جمهور کلینتون را متقاعد کرد که برنامه خود را برای اعمال مجازات های  بیش از حد متوقف کند. مدیرعامل Citicorp ، جان رید ، رئیس کارگروه حسابداری میزگرد، اظهار داشت که طرح کلینتون اثرات منفی بر رقابت های  ایالات متحده خواهد گذاشت. 

    میزگرد  همچنین به عنوان یک لابی اصلی عمل می کند که هدف آن گسترش یا حفظ حقوق / قدرت مدیران در شرکت های بزرگ است. به عنوان مثال ، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده ، قانون به اصطلاح "دسترسی سهامداران به پروکسی" را تصویب کرد ، که هدف آن توانمندسازی سهامداران در نامزدی مدیریت شرکتهای بزرگ بود. میزگرد تجاری به شدت مخالف این قانون بود ، به همین علت رییس آن جان كاستلانی در مورد حذف این قانون به واشنگتن پست گفت  : "این بالاترین اولویت ما به معنای واقعی کلمه است , همه اعضاء ما این را خواسته اند". سر انجام نیز آنها موفق شدند: ن SEC پس از لابی شدید و دعاوی قضایی ، کنار گذاشته شد.

    در ژوئن سال 2018 ،  میزگرد بیانیه ای را صادر کرد که در آن از کاخ سفید خواسته شده بود "دولت فوراً به سیاست جدایی خردسالان از والدین خود پایان دهد" و این عمل را "ظالمانه و بر خلاف ارزشهای آمریکایی"  دانسته و محکوم کرد.

    ............................................................................................................. 

     

    https://www.businessroundtable.org/about-us

     

     

    • Upvote 8

  10. بسمه تعالی 


    کمیسیون سه جانبه

     

    thumb_trilateralsvg.png

     

    کمیسیون سه جانبه  Trilateral Commission یک " گروه مباحثه " بین المللی بنیان گذاری شده توسط  دیوید راکفلر در سال 1973  است . هدف وی از تاسیس این مجموعه تقویت همکاری نزدیک میان ژاپن ، غرب اروپا ، و شمال امریکا بود . گروه مباحثه از مجموعه های " شبه اندیشکده " است که گرچه در اهداف و عملکرد مشابه اندیشکده ها عمل میکند ولی در سازمان و ساختار شبیه آنها نیست .  


    کمیسیون سه جانبه در سال 1973 توسط چند شهروند ژاپنی ، چند شهروند  آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) و  چند شهروند از کشورهای اروپای غربی تشکیل شد تا بتواند گفتگوی سیاسی و اقتصادی اساسی را در سراسر جهان تقویت کند. ایده این کمیسیون در اوایل دهه 1970 توسعه یافته بود ، زمانی که  اختلاف نظرهای قابل توجهی بین ایالات متحده و متحدان آن در اروپای غربی ، ژاپن و کاناداوجود داشت . 

    info2x.jpg

     


    زبیگنیو برژینسکی ، مشاور راکفلر که یک متخصص در امور بین المللی بود  و بعد از رئیس جمهور جیمی کارتر مشاور امنیت ملی  آمریکا بوده است ؛ در آن هنگام  دانشگاه کلمبیا را ترک نمود تا به کار سازماندهی این اندیشکده بپردازد . همراهان اولیه وی شامل :

    ادوین ریشائوئر ، استاد دانشگاه هاروارد و سفیر ایالات متحده در ژاپن ، 1961-1966
    جورج س. فرانکلین ، مدیر اجرایی شورای روابط خارجی در نیویورک
    جرارد سی اسمیت ، مذاکره کننده سالت I و اولین رئیس آن در آمریکای شمالی
    هنری دی اوون ، مدیر مطالعات سیاست خارجی در موسسه بروکینگز 
    ماکس کوهنستام ، مرکز سیاست اروپا
    رابرت آر. بووی ، انجمن سیاست خارجی و مدیر مرکز امور بین الملل هاروارد
    مارشال هورنبولر ، شریک سابق شرکت های Wilmer، Cutler & Pickering
    تاداشی یاماموتو ، مرکز مبادلات بین المللی ژاپن 
    و ویلیام اسکرانتون ، فرماندار پیشین پنسیلوانیا بودند . اعضای بنیانگذار دیگر شامل آلن گرین اسپن و پل ولکر  بودند ،  که هر دو بعدا از روئسای  بانک مرکزی آمریکا شدند  .

     

    جلسات :
    کمیسیون سه جانبه جلسات دوسالانه خود را در اکتبر 1973 در توکیو ، ژاپن آغاز کرد. در ماه مه سال 1976 ، اولین جلسه عمومی همه گروههای منطقه ای کمیسیون در کیوتو ، ژاپن برگزار شد. از نهمین جلسه در سال 1978 ، جلسات دوره ای همه ساله برگزار می شود. علاوه بر جلسات عمومی سالانه ، جلسات منطقه ای نیز در هر یک از گروه های آسیا اقیانوس آرام ، گروه اروپایی و گروه آمریکای شمالی برگزار شده است.  از زمان تأسیس ، این اندیشکده  یک مجله رسمی با عنوان Trialogue تولید کرده است .

    عضویت 
    عضویت در این مجموعه به تعداد متناسب با هر سه منطقه  از منطقه های تشکیل دهنده اندیشکده تقسیم می شود. آمریکای شمالی دارای  120 عضو (20 کانادایی ، 13 مکزیکی و 87 شهروند آمریکایی) به عنوان نماینده است. گروه اروپایی تقریباً 170  عضو دارد . سقف تعداد اعضا برای کشورها به این شرح است :  20 نفر برای آلمان ، 18 نفر برای فرانسه ، ایتالیا و انگلیس ، 12نفر برای اسپانیا و 1-6  نفر برای بقیه کشورها است. در ابتدا آسیا و اقیانوسیه فقط توسط ژاپن نمایندگی می شدند ، اما در سال 2000 گروه 85 نفری ژاپنی به گروه اقیانوس آرام تبدیل شد و 117 عضو را شامل می شد: 75 ژاپنی ، 11 کره جنوبی ، 7 شهروند استرالیا و نیوزلند و 15 عضو از  آسه آن ASEAN (اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ، سنگاپور و تایلند ). گروه اقیانوس آرام آسیا همچنین شامل 9 عضو از چین ، هنگ کنگ و تایوان بود . این کمیسیون اکنون ادعا می کند "بیش از 100" عضو اقیانوس آرام دارد . 

    انتقادات :


    نوام چامسکی ، منتقد اجتماعی و دانشگاهی ، با انتقاد از این کمیسیون و با اشاره به کتاب خود "بحران دموکراسی"  میگوید که این مجموعه یک مجموعه  غیر دموکراتیک است   او در این کتاب  نشان می دهد که سیستم دموکراتیک مدرن اصلاً دموکراسی نیست  ، بلکه تحت کنترل نخبگان است.

     

    تئوری های توطئه:

     

    برخی از نظریه پردازان توطئه بر این باورند که این سازمان نقشه کش اصلی دولت جهانی یا هماهنگی میان دولت هاست . همانطور که توسط یک روزنامه نگار به نام جاناتان کی ثبت شده است ، شخصی به نام  لوک رودکوفسکی در آوریل 2007 سخنرانی مدیر سابق کمیسیون سه جانبه زبیگنیو برژینسکی را قطع کرد و این سازمان و چند نفر دیگر را متهم کرد که برای حملات یازده سپتامبر برای برگزاری نظم نوین جهانی سازماندهی کرده اند . 

    thumb_trilateral.jpg

     

     

     

    ............................................................................................................

    en.wikipedia.org/wiki/Trilateral_Commission

    trilateral.org/page/3/about-trilateral

    • Upvote 11

  11. بسمه تعالی 

     

     

    What to Watch to Understand the Sino-Iranian Relationship

     

    Colin P. Clarke, Mollie Saltskog Thursday, August 13, 2020

     

     

    برای درک روابط چینیان و ایرانیان به چه بنگریم

     

    پکن و تهران در حال نهایی کردن طرح شراکت بلند پروازانه ای هستند که طیف وسیعی از مسائل اقتصادی و امنیتی را در بر می گیرد. بر اساس گزارشی منتشر شده در نیویورک تایمز، توافق شامل گسترش و توسعه زیرساخت حمل و نقل ایران توسط چین، راه اندازی شبکه دیتا 5G ، تمرینات مشترک نظامی و برخی دیگر موضوعات است.

    اعلان این موضوع دو دسته از واکنش ها را در غرب برانگیخت. برای حامیان سیاست خارجی سنتی، این توافقات شواهدی غیر قابل انکار از "خطرات ناشی از بلندپروازی های قدرت های استبدادی" و اثباتی بر این مدعا ست که جاه طلبی های سیاست خارجی ایران محدوده هایی بسیار فراتر از خاورمیانه را در بر می گیرد. و برای کسانی که این شراکت را خوش خیم تر می دانند، ارتباط ایران با چین صرفا تجارت ساده و بخشی از تاریخ طولانی معمول ایران از توازن بخشیدن به رابطه اش با قدرت های بزرگ است. بر اساس دیدگاه دوم، این اقدام بیشتر یک مانور تاکتیکی ست تا حرکتی استراتژیک که موجب شود نفوذ آمریکا در منطقه کاهش یابد در حالی که دو دشمن اصلی واشنگتن را تقویت می کند.

    در حقیقت هنوز چندان مشخص نیست که این شراکت ایرانی-چینی چگونه شکل خواهد گرفت. ایالات متحده نباید واکنش بیش از حدی به تغییر داینامیک ژئوپلتیک خاورمیانه از خود نشان دهد، بلکه باید بر تحولات این رابطه نظارت دقیق داشته باشد و آنچه را که واقعا اجرا می شود را در حساب آورد، نه آنچه از اجرای آن صرفا حرف به میان آمده است. به طور خلاصه، به قول شعاری که در دانشگاهی (دانشگاه تسینگ هوا) که رئیس جمهور شی جینپینگ در آن تحصیل می کرده است : کار ها بلند تر از کلمات سخن می گویند.[1]

    سیاست سازان باید بر طیفی از شاخص های احتمالی نظارت کنند که می توانند نشان دهند این همکاری ممکن است یک اقدام موثر و واقعی باشد.

    این توافق می تواند یک جهش احتمالی برای برنامه اتمی و موشکی ایران فراهم آورد، چیزی که بر خلاف جریان منافع امنیتی ایالات متحده و متحدینش در منطقه حرکت خواهد کرد. هرچه  ایران و چین به یکدیگر نزدیک تر شوند، کمتر احتمال دارد چین از توافق هسته ای آینده که محدود کننده خواست های تهران باشد، حمایت کند، آنچنان که پیشتر از برجام رخ داد. چین به طور روز افزونی در حال استفاده از حق وتویش در شورای امنیت است، به ویژه در مباحث مرتبط با ژئوپلتیک خاور میانه. از سال 2011 و پس از گسترش جنگ داخلی سوریه، چین 10 بار از حق وتوی خود استفاده کرده است، که 9 مورد آن مرتبط با سوریه بوده است. در موخرترین مورد، در جولای به همراه روسیه، مانع تایید شورا بر انتقال کمک از ترکیه به سوریه برای مدت 1 سال دیگر شد. به طرز جالب توجهی، اکثر موارد استفاده از وتو در مورد سوریه می توانست کاملا غیر ضروری باشد، چرا که روسیه نیز همان قطع نامه را وتو کرده بود و وتوی مجدد چین عملا چیزی را تغییر نمی داد. اگر سوریه مثالی از این باشد که چین چگونه از شرکایش دفاع می کند، مسائل اقتصادی دوجانبه ی افزایش یافته و منافع امنیتی بین پکن و تهران، می تواند هر توافق چند جانبه جدیدی را در آینده در موضوع محدود کردن بلند پروازی های اتمی تهران را تضعیف کند.

    واشنگتن همچنین باید توجه ویژه ای به از سر گیری فروش سلاح به ایران از سوی چین، و راه اندازی مکانیزم های اشتراتک اطلاعات با تهران، مبذول دارد. چین در طی دهه 1980 و جنگ ایران و عراق، تامین کننده اصلی اسلحه برای ایران بود، اما تهدید تحریم آمریکا به همراه تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران موجب خودداری چین از فروش سلاح به ایران شد. قطع نامه 1929 شورای امنیت توصیب شده در سال 2010، "تامین مستقیم یا غیر مستقیم، فروش یا انتقال تسلیحات سنگین معمول به ایران" را ممنوع می کند، اما این قطع نامه در اکتبر 2020 منقضی خواهد شد. برخی ناظران مسائل ایران بیم آن دارند که تلاش های آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران شکست بخورد. در پی انقضای این تحریم، چین می تواند در پی احیای بازار تسلیحات خود در ایران باشد، که شامل جت های جنگی (احتمالا  J-10C)، سیستم های دفاع هوایی و موشکی، و نیز فناوری های مربوط به زیردریایی می شود. در این میان هواپیماهای بی سرنشین چینی به نظر کمتر مورد علاقه طرف ایرانی باشد چرا که برنامه داخلی وسیعی در این حوزه دارد. علاوه بر این، گزارش اخیر مربوط به توافق نامه اشتراک اطلاعات چین با پاکستان، می تواند حاکی از آن باشد که چین در پی گسترش دامنه شرکای قابل اعتماد خود است. واشنگتن باید به دقت به رویه ای که چین ممکن است در مورد مکانیز مشابهی برای همکاری اطلاعاتی با ایران در پیش گیرد نظارت کند. برای مثال این مورد می تواند شامل، اعطای مقام ناظر به وزارت دفاع     ایران در جلسات ستاد مشترک ارتش چین باشد. فروش دوباره تسلیحات و همکاری اطلاعاتی قابل توجه می تواند نشانی از این باشد که چین و ایران به دنبال تضعیف منافع امنیتی  آمریکا در منطقه هستند.

    در بخش اقتصادی، چین می تواند در کارزار فشار حداکثری آمریکا برای ایران تسکینی فراهم آورد. درامد نفتی ایران نسبت به سال گذشته شاهد کاهش چشم گیر 92 درصدی بوده است، و مردم ایران کاملا فشار شدید تحریم های آمریکا را حس می کنند. اگر ایران منابع نقدی به شدت مورد نیاز خود را از این توافق بدست آورد، می تواند به مقداری زیادی از قسمتی از فشار خرد کننده ای که تحریم ها بر اقتصادی این کشور وارد می کنند را بکاهد. این مورد همچنین شاخصی حیاتی برای مقامات آمریکایی ست، به ویژه از آن جهت که تبادل انرژی با وجه نقد نظام موجود تحریم ها را شکننده می کند. همسو شدن بیشتر با پکن به راهبران ایران این شانس را می دهد که به مردم ثابت کنند که کشور هنوز گزینه هایی در اختیار دارد و هنوز کاملا ایزوله نشده است. در تناقض با این مساله، کارزار آمریکا برای "فشار حداکثری" شاید در واقع تلاش مضاعف ایران برای ایجاد رابطه با چین، با سابقه قدرت اقتصادی و سیاست خارجی قاطع خود، و نیز دیگر کشور ها را اجتناب ناپذیر می کند.

    البته در این بین دلیل دیگری برای نزدیکی روابط ایران و چین وجود دارد که چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. آنچنان که شماری از ناظران امور چین خاطرنشان کردند، پکن بسیار مراقب بوده است که مستقیما منافع آمریکا در خاورمیانه را به چالش نکشد و از اقدامات آمریکا به عنوان عامل ثبات و امنیت در منطقه بسیار متنفع شده است. با این حال، خوی رئیس جمهور شی برای پرخاشگرانه تر و توسعه طلبانه تر شدن سیاست خارجی چین ممکن است در آینده نزدیک نقش چین در خاورمیانه را تغییر دهد، و در این شرایط ایران می تواند نقش تضمین کننده امنیت جدیدی را برای منافع اقتصادی چین و توسعه آن در خاورمیانه ایفا کند. ایران از طریق شبکه پراکسی هایش از نفوذ سیاسی و امنیتی بسیاری در کشور های کلیدی منطقه بهره می برد. یک رابطه نزدیک تر بین ایران و چین، می تواند اجرای پروژه راه ابریشم جدید[2] چین را در کشورهایی که ایران در آن حضور دارد تسهیل کند، که شامل عراق و سوریه می شود. سیاست مداران آمریکایی نه تنها به سوی منافع احتمالی آشکاری که این قرارداد می تواند به همراه آورد باید توجه ویژه داشته باشند، بلکه باید به اینکه چگونه به توسعه اقتصادی و علایق چین در کشورهایی که ایران در آنها نفوذ قابل توجه دارد، کمک می کند نیز دقت داشته باشند. یک فشار تهاجمی تر از سوی چین برای پیشبرد پروژه راه ابریشم جدید در مناطق همپیمان ایران شاخص کلیدی دیگری خواهد بود که آمریکا باید بر آن نظارت کند.

    در کنار مزایای بالقوه برای ایران و چین، چالش هایی نیز –داخلی و خارجی- وجود دارد که می تواند مانع از آن شود که کلمات روی کاغذ تبدیل به اقدامات موثری شود که بتواند منافع آمریکا را تهدید کند.

     

    ·      نخست، نگرانی هایی در باب انگیزه های چین وجود دارد. این معامله با انتقاد هایی از سوی اپوزسیون سیاسی ایران همراه بوده است، که در بیان برخی به پیمان ترکمنچای در سال 1828 استناد می شود که در آن ایران سرزمین های قفقاز را به امپراطوری روسیه واگذار کرد. این پیمان به عنوان هشداری از اینکه چین چگونه می تواند به حق حاکمیت ایران تعدی کند در نظر گرفته می شود. این نگرانی ها البته بی اساس نیستند. ماجراجویی راه ابریشم جدید چین فجایعی را برای برخی کشورها در پی داشته است، کشور هایی که تا حدی در انبوه بدهی ها به چین فرو رفته اند که چین زیرساخت های حیاتی و سرزمین های استراتژیک آنها را به عنوان بازپرداخت تصاحب کرده است. ایران کافی است نگاهی به اطراف دریای عرب و تا کشور هایی چون جیبوتی، پاکستان و سریلانکا بیاندازد، تا ببیند این کشور ها چگونه در باتلاق بدهی ها گرفتار شده اند. در داخل ایران چین می تواند به دنبال تصاحب یک تاسیسات بندی مهم در نزدیکی تنگه هرمز باشد، تنگه ای که یکی از مهمترین گلوگاه های ترانزیت انرژی در دنیا است. چین یک طلبکار بدنام خشن است. برخلاف صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، پکن تمایل چندانی به تصفیه یکجانبه بدهی با کشور های دخیل در پروژه راه ابریشم جدید که از پیامد های انسانی و اقتصادی پندمی کرونا رنج می برند، نشان نداده است.

    ·      دوم، در تضاد با سیاست خارجی آمریکا در منطقه، پکن در بخش اعظم سیاست خارجی خود عمدتا به دلیل منافع اقتصادی، مراقب بوده است که طرف کسی را نگیرد. در ماه می، واردات نفت خام چین از عربستان به رکورد جدیدی دست یافت، و نسبت به سال قبل 94.9 درصد افزایش پیدا کرد. همچنین گزارش شده است که چین به گسترش برنامه انرژی اتمی عربستان کمک کرده است. در سال 2018، چین دومین بازار بزرگ صادراتی اسرائیل بود، و در عین حال سرمایه گذاری چین در بخش فناوری اسرائیل مابین سال های 2014 تا 2016 دو برابر شد. با معامله جدید همکاری های ایرانی-چینی، چین کماکان به دنبال توسعه روابط اقتصادی خود با این کشورها که اصلی ترین رقبای منطقه ای ایران هستند خواهد بود و احتمالا تا 400 میلیارد دلار درطی 25 سال برای ساخت زیرساخت های ایران سرمایه گذاری خواهد کرد.

    ادامه این رویه متوازن احتمالا دشوار خواهد بود، و برخی مفسران ایجاد تغییر مهم توسط موافقت نامه رسمی دو جانبه با ایران را چندان محتمل نمی دانند. در حالی که آمریکا به دنبال کاهش شمار نیروهای خود در منطقه است و فرقه گرایی نیز به دمیدن به آتش جنگ های نیابتی ادامه می دهد، حفظ ظاهر بی طرفی برای پکن می تواند به شدت دشوار باشد. با عقب کشیده شدن پوشش امنیتی آمریکا، پکن احتمالا برای تامین امنیت تنها خواهد ماند، که می تواند آن را مجبور به انتخاب یک طرف کند. علاوه بر این، اگر شراکت ایران-چین به برنامه موشکی و مدرن سازی ارتش ایران قوت بخشد، می تواند یک تهدید امنیتی جدی را متوجه کشور های اطراف خلیج فارس و اسرائیل سازد. هیچ دولتی نتوانسته است با موفقیت از جانب یک سوی منازعه را گرفتن در خاور میانه اجتناب ورزد، و در عین حال دلیل منصفانه ای وجود ندارد که چین را خارج از این قائده بدانیم.

     

    در حین تحلیل مسائل اخیر، همچون طرح پیشنهادی همکاری ایران و چین، حائز اهمیت است که از دید با لنز حاصل جمع صفر در سیایت خارجی آمریکا در خاور میانه دوری گزینیم. بر طبق این جهان بینی، هر زمانی که آمریکا نیروهایش را در منطقه کاهش دهد، یک قدرت مهم دیگر مشتاقانه این خلا را پر خواهد کرد. بسیاری از ناظران بر این باور اند که درگیری روسیه در سوریه، لیبی و مناطق دیگر، و این توافق مورد انتظار از الگوی یکسانی پیروی می کند، اما در حالی که چین در این میان نقشی تجدید نظر طلبانه بازی می کند. اما هر موردی باید به صورت منحصر به فرد بررسی شود. چین برای ورود بیشتر به مسائله سوریه اقدام کرد، اما این منجر به گسترش حضور نظامی چین در آنجا نشد. اگر این مساله در زمانی تغییر کند، احتمالا در فاز پس از بازسازی، این می تواند شاخصی برای مشارکتی باشد که به سمت چیزی فراتر از امور ظاهری حرکت کرده است؛ که می تواند حاکی از شراکت موثر مخربی نه تنها برای منافع غرب، بلکه همچنین برای آینده طولانی مدت سوریه باشد.    

    برای واشنگتن صبور باقی ماندن و در نظر داشتن طیف وسیعی در تغییرات ژئوپلتیک احتمالی پسا پندمی، می تواند بهتر باشد. برای آمریکا به دقت کالیبره کردن هر پاسخی می تواند عاملی کلیدی باشد تا در ضمن اینکه برای یک شراکت ایرانی-چینی که بیشتر اقدام است تا کلمات روی کاغذ، آماده باشد، از واکنش بیش از حد نیز اجتناب کند.

     

     

    • Like 1
    • Upvote 12

  12. بسمه تعالی 

     

     

     

    Iran may stand down, as Trump says, but cyber and terror attacks are the real threat

     

    Brian Katulis and Peter Juul

     

     

    ایران ممکن است آنچنان که ترامپ میگوید حملات را متوقف کند، اما حملات سایبری و تروریستی تهدیدات اصلی هستند

     

    رئیس جمهور ترامپ می گوید به نظر می رسد ایران پس از حملات تلافی جویانه محدودی که پس از به قتل رساندن ژنرال سلیمانی صورت پذیرفت، اقدام دیگری انجام نداده و ساکت بماند. با گذشت زمان خواهیم دید، که دست کم از منظر نظامی، این گزاره درست خواهد بود یا خیر. اما ما نباید چشم و گوش مان را در برابر دیگر انواع تهدیدات علیه آمریکا و شرکای امنیتی منطقه ای اش بسته نگاه داریم.

    ظرفیت ایرای در راستای اجرای رزم نا متقارن، همانند حملات تروریستی، قتل های هدفمند و حملات سایبری، بسیار فراتر از ظرفیت های نظامی معمول و کلاسیکش می باشد. این حوزه ای خواهد بود که ایران بیشترین تمرکزش را برای هر نوع اقدام انتقام جویانه جدید اختصاص خواهد داد.

    تهیه ی برنامه ها برای شرایط احتمالی و ایجاد دفاع مستحکم در برابر این نوع از انتقام جویی ها نیازمند تلاش های جدی دستگاه اطلاعاتی، مجریان قانون، و جوامع حافظ امنیت ملی است، و تنها محدود به ابزار های نظامی و استقرار نیروی نظامی نمی شود. طبیعت چنین کاری نیازمند دیپلماسی استادانه و همکاری نزدیک با طیف وسیعی از متحدان و شرکای امنیتی در منطقه و سراسر جهان است تا بتوان امید داشت که در برابر گسترش منازعات بازدارندگی ایجاد کرد.

     

     

    ایران شرکای بسیاری در میان تروریست ها دارد

     

    ایالات متحده برای اولین بار در 1984 ایران را به عنوان یک دولت حامی تروریسم دسته بندی کرد، در طی چند دهه پس از آن، ایران شبکه ای از سازمان های تروریستی، پراکسی ها و سازمان های جنایت کارانه ایجاد کرده که حوزه اقدام آنها از افغانستان تا آفریقای غربی و حتی نیم کره غربی گسترده است. این مساله طیف وسیعی از گزینه ها را در پاسخ به قتل سلیمانی در اختیار ایران قرار می دهد.

    با این اوصاف، استراتژی اصلی ایران در کشور همسایه اش متمرکز شده است. ایران پس از جنگ هایی به رهبری آمریکا که دو رقیب عمده ایران، طالبان در افغانستان و صدام در عراق، را از سر را برداشت، تلاش های روز افزونی برای ایجاد شبکه های خود در منطقه کرده است.

    یکی از شرکای کلیدی ایران حزب الله است، یک سازمان تروریستی شیعه در لبنان که با حمایت ایران در طی اشغال لبنان توسط اسرائیل در 1982 تاسیس شد. حزب الله برای ایران به منبعی برای تامین نیرو در سوریه، عراق و یمن، تبدیل شده است. این سازمان هم به عنوان مشاور نظامی سایر گروه های پراکسی ایران عمل می کند و هم خود به عنوان یک نیروی رزمی وارد میدان می شود.

    مقامات آمریکایی همچنین حزب الله را به جرایم بین المللی همچون پول شویی، قاچاق انسان، ترانزیت مواد مخدر و عمیات های جعل و تقلب در نیم کره غربی، از جمله در آمریکا، مرتبط دانسته اند.

    حسن نصرالله، رهبر حزب الله، به تازگی آمریکا را تهدید کرده است. او گفته است آمریکا تاوان به قتل رساندن سلیمانی را خواهد پرداخت. اگرچه حزب الله هیچگاه مستقیما به خاک آمریکا حمله نکرده است، در عین حال اما شواهدی وجود دارد که نشان می دهد قصد داشته هسته های خفته ای را استقرار داده و قابلیت اجرای عملیات در خاک آمریکا را گسترش دهد. برای مثال در در جوئن 2017،  فردی در نیویورک دستگیر شد که اتهام اقدام خرابکارانه در فرودگاه بین المللی جان اف کندی برای فراهم کردن امکان حمله حزب الله به او وارد شده بود.

    نیروی قدس ایران، واحد ویژه ای از سپاه پاسداران ایران، قابلیت خود را در استفاده از این شبکه برای اجرای حملات هم در منطقه و هم در مناطقی بسیار دور دست تر به اثبات رسانده است، از جمله در اروپا، آمریکای جنوبی و جنوب آسیا. این نیرو حتی برای حمله ای علیه سفیر عربستان در واشنگتن در سال 2011 برنامه ریزی کرده بود. در یک مورد تازه تر، در سال 2018 فرانسه ایران را برای طراحی یک اقدام تروریستی بزرگ در خاک این کشور متهم ساخت.

    فراتر از تهدید های نامتقارنی که ایران از طریق شبکه تروریستی اش متوجه می سازد، تهران یکی از تهاجمی ترین و خلاق ترین تهدیدات در دنیای سایبر است. ایران به دنبال رویارویی مستقیم با آمریکا نخواهد بود و به دنبال سودجویی از توانایی های نامتقارنی که یک حمله سایبری فراهم می آورد، خواهد رفت. چنین تهدیدی بسیار جدی خواهد بود. محتمل ترین اهداف بخش های دارای ارتباط نزدیک با دولت آمریکا خواهد بود که می تواند بخش مالی آمریکا که پیشتر نیز مورد حمله ایران قرار گرفته بود، باشد.

     

    ترامپ باید نسبت به ایران ثابت قدم تر باشد

     

    در هر دو مورد تروریسم و امنیت سایبری، ایالات متحده نیاز دارد تا همکاری نزدیکی با شرکای امنیتی منطقه ای و همپیمانان جهانیش برای مقابله با ایران داشته باشد. پس از 11 سپتامبر آمریکا متحمل هیچ حمله تروریستی ویرانگری در خاک خود نبوده است، و این عمدتا به دلیل سرمایه گذاری های گسترده ای ست که برای ایجاد ظرفیت ها و افزایش هماهنگی سازمان های اطلاعاتی و ادارات اعمال قانون آمریکا شده است. این موسسات باید با تحولات محیط تهدید به رشد و پیشرفت خود ادامه دهند.

    آمریکا باید به دنبال راه هایی باشد تا از مکانیزم ها و روابط موجود، همانند اتحاد استراتژیک خاور میانه و ائتلاف 81 عضوی جهانی بر علیه دولت اسلامی (داعش)، برای دفاع در برابر تروریسم و حملات سایبری از سوی ایران استفاده کند و مانع گسترش بیش از پیش تنش شود.

    ما باید با متحدان خود در زمینه جمع آوری اطلاعات، تامین مالی تروریسم و اقدامات هدفمند برای حفظ امنیت آمریکایی ها هماهنگ شویم. ما باید به دقت فعالیت های پروپاگاندای ایران را زیر نظر بگیریم و راهی پیدا کنیم تا اتحاد مستحکم تری در داخل آمریکا ایجاد کنیم.

    و ما به رویکرد متوازن تر و پایدارتری در مورد ایران نسبت به آنچه در 3 سال گذشته دیده ایم، نیاز داریم. ما باید اعتبار و اعتماد به نفس را به موسسات اطلاعاتی و اعمال قانون آمریکا بازگردانده و از تفتیش عقیدتی تباه کننده آنان اجتناب ورزیم. ما باید با شرکا و متحدانمان در سراسر دنیا همکاری کنیم تا تهدیدات سایبری و تروریستی را دفع، و از هر گونه تضعیف اعتبارمان از طریق شبکه های اجتماعی جلوگیری کنیم.

    سوابق دولت ترامپ این اطمینان را ایجاد نمی کند که مایل یا قادر به انجام این مراحل است. اما برای حفاظت از آمریکا باید چنین کند.

     

    پ.ن. دیدگاه فوق با سوابقی که از این اندیشکده پیشتر بیان شد به سادگی نشان دهنده ی عدم تفاوت جدی در رویکرد برخورد با نظام جمهوری اسلامی میان طیف های مختلف اندیشمندان آمریکاست. زمانی که اندیشکده های لیبرال از ترامپ میخواهند که در مقابل ایران ثابت قدم تر باشد ، چگونه میتوان پذیرفت که " دنیای امروز دنیای گفتگوست نه موشک " ؟ 

    ..........................................................................................

     

    https://www.americanprogress.org/issues/ext/2020/01/09/479251/iran-may-stand-trump-says-cyber-terror-attacks-real-threat/

     

    • Upvote 9

  13. بخشی از گزارش سیا پیرامون کنفرانس کلوپ رم با حضور اندیشمندان و چهره های معروف منجمله هرمان کاهن از هادسون:

    7- یکی از تفکر برانگیز ترین ارائه ها، که پیامد های اطلاعاتی قابل توجه دشت، بوسیله لستر براونارائه شد،وی مشاور و از مقامات رسمی وزارت کشاورزی کسی که هم اکنون مدیر موسسه نگاه جهانی است. براون به رهگیری وابستگی فزاینده به "سبد نانی" آمریکای شمالی در 25 سال گذشته اشاره کرد. در 1960، زمانی برنامه ریزان اقتصادی در تقویت رشد صنعت در هنگامه گرانی محصولات کشاورزی میکوشیدند، انقلاب سبز برپا شده بود، تولید غذا شدت گرفت و به کشورهایی چون هند، پاکستان، ترکیه، مکزیک و فیلیپین سرایت کرد. بنابر گفته براون در دهه 70، پاندول غذا به عقب بازگشت؛ کمبود منابع غذایی شایع شد تا در تورم دو رقمی جهانی و ناپایداری های سیاسی سهمی به خود اختصاص دهد.

    به عنوان یکی از مثالهای ویرانگر نقش رشد سریع جمعیت، براون مقایسه ای بین رشد جمعیت در آمریکای شمالی و آمریکای لاتین انجام میدهد. در هنگامه ای که نرخ رشد جمعیت آمریکای شمالی با ثبات بود در آمریکای لاتین یک انفجار عظیم جمعیتی رخ میدهد. برخی کشورهای آمریکای لاتین مانند مکزیک، ونزوئلا، پرو و برزیل نرخ رشد جمعیتی در حدود 3درصد یا بیشتر داشتند، نرخی که آنان را به 19 برابر جمعیت طی یک سده رساند. نکته مهم دیگری که توسط براون مطرح شد، این بود که این شتابزدگی سیاسی دولت ها را در انتخاب صنعت نسبت به کشاورزی و انتخاب منافع جمعیت شهرنشینِ دهن دریده بجای روستانشینان تولید کنند مواد غذایی واداشت. اتحاد جماهیر شوروی، مطابق با آنچه براون دریافته بود، نمودی از چگونگی ترکیب شتابزدگی سیاسی و عدم بهره وری کشاورزی در  زمینگیر کردن تلاشها برای افزایش تولید غذا بود.

    راه حل براون: تکیه درونی کشورها بر منابع جهانی غذایی، به راهبردهای جهانی غذایی نیازمند است. ستون فقرات این راهبرد میبایست تلاشهای جهانی برای کاهش رشد جمعیت، کاهش مصرف بیش از حد و کاهش مصرف در میان مردم ثروتمند باشد. شکست در بر آمدن از عهده کمبود مواد غذایی، زوال اکولوژیک و جمعیت زیادی میتواند مسبب ویرانی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در بسیاری از بخش های جهان شود.

    • Upvote 7

  14. بسمه تعالی 

    اندیشکده باشگاه رم 

     

    thumb_2~0.jpg

     

     

     

     

    باشگاه رم Club of Rome  یک  اندیشکده اروپایی با دید جهانی و فرا قاره ای است که در آوریل ۱۹۶۸ توسط آرلیو پچی و الکساندر کینگ در رم ایتالیا تأسیس گشت. این اندیشکده در سال ۱۹۷۲ به واسطه چاپ گزارش معروف خود به نام  "حدود رشد " The Limits to Growth به شهرت رسید. دفتر این اندیشکده از اول ژوئیه سال 2008  در شهر وینترتور ، سوئیس مستقر شده است .

    آرلیو پچی یک صنعت‌ کار ایتالیایی و الکساندر کینگ یک دانشمند اسکاتلندی بود. این اندیشکده هنگامی تشکیل شد که یک گروه بین المللی کوچک از افراد حوزه های مختلف دانشگاهی ، جامعه مدنی ، دیپلماسی و صنعت در ویلا فارنسینا در رم ملاقات کردند ، از این رو این نام را برگزیدند . 


    نکته اصلی در شکل گیری این باشگاه ایده پچی نسبت به "مشکل ساز بودن " بود . وی عقیده داشت كه مشاهده مشكلات بشر - وخیم شدن محیط زیست ، فقر ، بیماری های جسمی  ، خشونت شهری ، جرم و جنایت - به صورت جداگانه ، در انزوا یا به عنوان "مشكلات قابل حل در شرایط خودشان" ، محكوم به عدم موفقیت است . این مشکلات همه به هم مرتبط هستند. وی میگفت که  " این ، ایده ی  مشكل فراگیر (یا متا سیستمی از مشكلات) است كه ما به آن پرداخته ایم  و این کار را هم  ادامه خواهیم داد " 

    در سال 1970 ، چشم انداز پچی در سندی كه توسط حسن ازبكان ، اریش جانتش و الكساندر كریستاكیس نوشته شده بود ، ارائه شد . Entitled ، The Predicament of Humanity؛  باعنوان "  یک پیشنهاد: تلاشی برای پاسخ های ساخت یافته به پیچیدگی های در حال رشد و عدم قطعیت های جهانی . "  این سند به عنوان نقشه راه برای پروژه LTG ( همان حدود رشد ) نوشته شده است .

     

    کتاب محدودیت های رشد :
    باشگاه رم با انتشار اولین گزارش  خود به نام  محدودیت های رشد ، توجه زیادی  را برانگیخت .  شبیه سازی رایانه ای در این گزارش  نشان می داد که رشد اقتصادی به دلیل کمبود منابع نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد. بحران نفتی سال 1973  نیز موجب افزایش نگرانی عمومی در مورد این مشکل بود . این گزارش در ادامه به فروش 30 میلیون نسخه در بیش از 30 زبان منجر شد که آن را به پرفروش ترین کتاب با موضوع محیط زیستی در تاریخ تبدیل کرد. 

    البته قبل از انتشار Limits to Growth ، دوتن به نام های ادوارد پستل و میسراویچ از دانشگاه Case Western Reserve  همین کار را با الگویی بسیار دقیق تر آغاز کرده بودند ( الگوی پژوهشی ایشان ده منطقه جهان را متمایز می کرد و 200000 معادله را در مقایسه با 1000 در مدل Meadows درگیر می کرد). این تحقیق از حمایت کامل این باشگاه برخوردار شد و انتشار نهایی آن ، تحت عنوان Mankind at the Turning Point به عنوان "گزارش دوم" رسمی  باشگاه رم در سال 1974 پذیرفته شد.  علاوه بر ارائه ی منطقی تر نطریات پستل ومیسراویچ  سعی در ادغام داده های اجتماعی و فنی در گزارششان نموده بودند . گزارش دوم ، سناریوهای اصلی را مورد بازنگری قرار داد تا محدودیت های رشد را دقیق تر نشان  دهد و  در نهایت پیش بینی های خوش بینانه تری را برای آینده محیط زیست  ارائه می داد ، این گزارش  خاطرنشان می کرد که بسیاری از عوامل دخیل در مشکلات زیست محیطی تحت کنترل انسان بوده و بنابراین فاجعه محیطی و اقتصادی قابل پیشگیری یا جلوگیری است.

    در سال 1991 ، این باشگاه  عنوان " اولین انقلاب جهانی "  را منتشر کرد .  این گزارش ، مشکلات بشریت را تجزیه و تحلیل می کند و آنها را در اصل "مسئله ساز" می نامد.  همچنین نشان میدهد که از لحاظ تاریخی ، وحدت اجتماعی یا سیاسی به طور عادی توسط دشمنان ایجاد شده است: "به نظر می رسد نیاز به دشمن ، یک عامل تاریخی مشترک است. برخی از کشورها تلاش کرده اند با سرزنش دشمنان خارجی بر شکست داخلی و تضادهای داخلی غلبه کنند." بر همین اساس توصیه میکند : " وقتی همه چیز در خانه سخت می شود ، توجه خود را به ماجراجویی در خارج از کشور معطوف کنید. ملت از هم جدا شده را با هم جمع کنید تا با یک دشمن خارجی ، اعم از واقعی ، یا اختراعی بجنگند . ناپدید شدن دشمن سنتی ، عامل وسوسه استفاده اقلیت های مذهبی یا قومی  است ، به ویژه کسانی که اختلافات آنها با اکثریت نگران کننده است. هر کشوری به قدری عادت کرده است که همسایگان خود را به عنوان دوست یا دشمن طبقه بندی کند ،  فقدان ناگهانی مخالفان سنتی ، دولت ها و افکار عمومی را با خلأ بزرگی مواجه میکند. " در نهایت این گزارش نتیجه میگیرد : "در جستجوی دشمن مشترکی که همه ی ما  علیه او  می توانیم متحد شویم ، به این فکر رسیدیم که آلودگی ، تهدید گرم شدن کره زمین ، کمبود آب ، قحطی و مواردی از این قبیل ، متناسب برای عنوان دشمن مشترک خواهند بود. در کل  این پدیده ها  یک تهدید مشترک است که باید همه با هم با آن مقابله کنند.اما در تعیین این خطرات به عنوان دشمن ، ما به دامی می افتیم  که قبلاً خوانندگان را در مورد  آن هشدار داده ایم ، یعنی اشتباه گرفتن علائم با علل. همه این خطرات ناشی از مداخله انسان در فرآیندهای طبیعی است  و فقط از طریق تغییر نگرش و رفتار می توان بر آنها غلبه کرد. دشمن واقعی خود بشریت است. " 

    این کتاب را می توان یکی از اولین پاسخ های جهانی گرایان به پیامدهای جنبشی که خود سردمدار آن بودند دانست. پس از موج عظیم افکار چپ گرایانه ای که بر افزایش تولید و ایجاد "دمکراسی در مصرف" در همه ی جهان تاکید میکرد گزارش هایی شبیه این کتاب سعی در تعدیل این موج و بهینه نمودن روش های توسعه ی جهانی شدند. 

     

    d8eb147a9b00aac3.jpg

     

     

     

     

    در سال 2001 ، باشگاه رم یک اندیشکده ی اقماری  به نام tt30 تشکیل داد. این کار مقدمه ی برنامه ی " جوانان" این اندیشکده بود. برنامه اصلی  متشکل از حدود 30 مرد و زن در سنین 25 تا 35 سال بود. این کار برای شناسایی و حل مشکلات در جهان ، از دیدگاه جوانان بود. 

    براساس وب سایت این اندیشکده  ، کلوپ رم از دانشمندان ، اقتصاددانان ، بازرگانان ، کارمندان عالی رتبه بین المللی ، روسای دولت ها و روسای پیشین دولت  ها از هر پنج قاره تشکیل شده است که متقاعد شده اند که آینده بشر یک بار و یکباره مشخص نمی شود. و اینکه هر انسانی می تواند در بهبود جوامع ما نقش داشته باشد. "

    این اندیشکده دارای انواع مختلف عضویت است.  اعضای كامل در فعالیت های تحقیقاتی و  پروژه ها مشاركت می كنند و در طول تصمیم گیری های مجمع عمومی سالانه باشگاه در فرآیندهای تصمیم گیری مشاركت می كنند. از میان اعضای کامل ، 12 نفر به عنوان کمیته اجرایی انتخاب می شوند که جهت کلی و دستور کار را تعیین می کند.  از کمیته اجرایی ، دو نفر به عنوان همكاران و دو نفر به عنوان نایب رئیس انتخاب می شوند. دبیرکل نیز از اعضای کمیته اجرایی انتخاب می شود. دبیر کل ،  مسئولیت فعالیت روزانه این باشگاه از دفتر مرکزی آن در وینترتور سوئیس  را به عهده دارد . گذشته از اعضای کامل ، اعضای وابسته نیز وجود دارند که در تحقیقات و پروژه ها شرکت می کنند ، اما در مجمع عمومی رای ندارند.این باشگاه همچنین اعضای افتخاری دارد. اعضای افتخاری شامل پرنسس بئاتریکس از هلند ، اوریو گیارینی ، فرناندو هنریک کاردوزو ، میخائیل گورباچف ، پادشاه خوان کارلوس اول اسپانیا ، هورست کوهلر و مانموهان سینگ هستند . 


    از سال 2017  تاکنون 43 گزارش دیگر به این باشگاه داده شده است. اکثر این  مطالعات مواردی  است که توسط کمیته اجرایی انجام شده یا توسط یک عضو یا گروهی از اعضا یا افراد یا مؤسسات خارجی پیشنهاد شده است. جدیدترین عناوین حول موضوعات  سرمایه داری ، روند ها ، جمعیت و نابودی سیاره  است .

    در ادامه ی پروژه جوانان این اندیشکده که به نوعی برنامه ریزی جهت تولید و تربیت نسل بعدی رهبران جهانی است ، در سال 2016 ، این باشگاه یک پروژه جدید برای  جوانان را با نام "Reclaim Economy" آغاز کرد. آنها با این پروژه از دانشجویان ، فعالان ، روشنفکران ، هنرمندان ، فیلمسازان ، معلمان ، اساتید و دیگران پشتیبانی می کنند تا آموزش اقتصاد را به دور از حالت  " ریاضی شبه علم  " تبدیل کنند. 

    انتقادات :

    رابرت سولو ، اقتصاددان برنده جایزه نوبل ، از محدودیت های رشد به دلیل داشتن سناریوهای "ساده گرا" انتقاد می کرد . او همچنین منتقد جدی  کلوپ رم بوده است ، ظاهراً برای آماتوریسم موجود در پژوهش های این اندیشکده .  وی گفته است: "موضوعی که واقعاً من را اذیت می کند ، آماتورهایی است که اظهارات پوچی در مورد اقتصاد می کنند و من فکر میکنم نظر کلوپ رم مزخرف است. نه به این دلیل که ممکن است منابع طبیعی یا ضروریات محیطی در بعضی مواقع محدودیتی ایجاد نکنند. بلکه به این دلیل که باشگاه رم این مطالعات را بدون مدرک وبدون داشتن صلاحیت مناسب انجام می داد .

    تحلیلی دیگر از مدل جهانی که توسط ریاضی دانان ورمیولنس و جونگ برای The Limits to Growth استفاده شده است ، نشان داد که این گزارش  "نسبت به تغییرات پارامترهای کوچک" و داشتن "فرضیات و تقریب های مشکوک" بسیار حساس است. 

    این اندیشکده همواره در مرکز بسیاری از نظریات توطئه بوده است. با اندکی جستجو در این زمینه حجم زیادی از مطالب در این زمینه را مشاهده خواهید نمود. نکته ی مهم اما در مورد این اندیشکده آن است که برخلاف دیگر سازمان هایی که در نظریات توطئه به آنها پرداخته میشود هیچ گونه "  پنهان روشی " و " رازورزی " در دستور کار این اندیشکده قرار ندارد. اکثر برنامه ها و نظریات این اندیشکده حتی مطالبی چون " لزوم کاهش جمعیت بشری " به صورت علنی و کنفرانس های بین المللی اعلام میشود. 

     

    ...................................................................

    en.wikipedia.org/wiki/Club_of_Rome

    www.clubofrome.org/about-us/history/

    • Upvote 3

  15. بسمه تعالی

    thumb-5187-defau.png

     

     

     

    موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی  Carnegie Endowment for International Peace که به اختصار بنیاد کارنگی  CEIP خوانده میشود ، یکی از قدیمی ترین  اندیشکده ها ی ابتدایی آمریکا است که اندرو کارنگی میلیونر آمریکایی  آن را در سال ۱۹۱۰ ( حدود 110 سال پیش )  تأسیس کرد.

    شعار این اندیشکده  «گسترش همکاری بین‌المللی و درگیری فعال آمریکا در امور بین‌المللی» است و به لحاظ گرایش سیاسی اعلام میدارد که  رسما با هیچ حزب سیاسی ایالات متحده در ارتباط نیست.

    بر طبق گزارش معروف دانشگاه پنسیلوانیا ،  کارنگی  سومین  اندیشکده با نفوذ در جهان  پس از موسسه بروکینگز وچتم هاوس است . 

    اندرو کارنگی مانند سایر بین الملل گرایان  در زمان خود معتقد بود که سایه ی جنگ  تنها با قوانین و سازمان های بین المللی قوی تر از بین می رود. وی در سال 1907 نوشت: "من به این هدف بیش از هر چیز دیگری علاقه مندم." نتیجه ی تلاش  کارنگی در این زمینه ، ایجاد موقوفه کارنگی برای صلح بین المللی بود. 

    اندرو کارنگی در هفتاد و پنجمین سالگرد تولد خود ، در 25 نوامبر 1910 ، با تأمین سود 5٪ نرخ بهره  از اولین وام های رهنی ،  موقوفه ای را به اندازه ی 10 میلیون دلار برای این هدف اعلام کرد.  درآمد بهره حاصل از این اوراق قرضه برای تأمین بودجه یک اندیشکدا  جدید اختصاص داده شدکه قرار بود  برای پیشبرد  صلح جهانی مورد استفاده قرار گیرد . 


    در آغاز درگیری آمریکا در جنگ جهانی اول در سال 1917 ، محققین کارنگی  به اتفاق آرا اعلام کردند ، "مؤثرترین وسیله برای ارتقاء صلح بین المللی پایدار ، محاکمه  دولت امپراطوری آلمان تا پیروزی نهایی برای دموکراسی است."  در دسامبر سال 1918 ، جیمز براون اسکات ، مدیر موقوفه کارنگی و چهار نفر دیگر از کارمندانش از جمله جیمز تی. شوتول بودن که   رئیس جمهور وودرو ویلسون را متقاعد کردند به  مذاکرات صلح در فرانسه بپیوندد. 

    کارنگی اغلب بخاطر ساخت کتابخانه های کارنگی در نقاط مختلف به یاد اورده میشود . این کتابخانه ها معمولاً  توسط درآمد اوقاف اصلی تأمین نمی شدند بلکه توسط سایرموقوفه های کارنگی ، که عمدتاً در جهان انگلیسی زبان فعالیت می کردند ، تأمین می شدند. اما پس از جنگ جهانی اول ، اوقاف کتابخانه هایی را در بلژیک ، فرانسه  و صربستان در سه شهر مختلف  که در این جنگ به شدت آسیب دیده بو دند ایجاد کرد . علاوه بر این ، در سال 1918 ، این اندیشکده شروع به پشتیبانی از كتابخانه های ویژه ای به نام برنامه بین المللی ذهن آلكو (International Mind Alcove) نمود كه با هدف تغییر دیدگاه جهانی مردم و تقویت یك "ذهن بین المللی" انجام می شود. نهایتا پس از جنگ جهانی دوم ، سازمان ملل متحد شروع به تبلیغ ایده بین الملل گرایی کرد ، و این به مثابه به ثمر رسیدن برنامه تلقی شده و  منجر به این شد که CEIP به برنامه بین المللی ذهن آلکوو پایان دهد.

    در 14 ژوئیه سال 1923 ، آکادمی حقوق بین الملل لاهه با ابتکار عمل همین اندیشکده  به طور رسمی در کاخ صلح در لاهه افتتاح شد . کاخ صلح توسط بنیاد کارنگی (هلند) در سال 1913 ساخته شده است تا دادگاه داوری دائمی و کتابخانه ای از قوانین بین المللی را در خود جای دهد .

    در سال 1925 ، نیکلاس موری باتلر جانشین الیو روت به عنوان رئیس موقوفه شد.  در همین سمت و برای  تلاش برای پیمان Kellogg-Briand ، باتلر در سال 1931 جایزه صلح نوبل دریافت کرد. 

    در نوامبر سال 1944 ، کارنگی Ruleel Lemkin 's Axe Rule را در اروپای اشغالی منتشر کرد: قوانین مربوط به اشغال — تجزیه و تحلیل دولت — پیشنهادهایی برای جبران خسارت . این نوشتار  اولین متنی بود که کلمه نسل کشی را در واژگان جهانی به ارمغان آورد .  در آوریل 1945 ، جیمز تی. شوتول ، مدیر بخش اقتصاد و تاریخ اندیشکده ، به عنوان رئیس مشاوران نیمه رسمی نمایندگان ایالات متحده در کنفرانس سان فرانسیسکو برای تهیه منشور سازمان ملل فعالیت کرد . پس از آن نیز ، شوتول برای ایجاد كمیسیون دائمی سازمان ملل در مورد حقوق بشر ، كه تا به امروز وجود دارد ، فعالیت نمود  .
    در سال 1963 ، کارنگی موقوفات برنامه حقوق بین الملل خود را برای پرداختن به چندین موضوع بین المللی در حال ظهور بازسازی کرد:

    افزایش اهمیت و تأثیر سازمان های بین المللی.

    انقلاب فن آوری که تولید تسلیحات نظامی جدید را تسهیل می کند.

    گسترش کمونیسم؛ افزایش این ایده در کشورهای تازه استقلال یافته.

    و چالش های اشکال جدید فعالیت اقتصادی ، از جمله شرکت های جهانی و کارتل های فرا ملیتی.

    این برنامه منجر به تشکیل یک گروه مطالعاتی مستقر در نیویورک در مورد سازمان ملل و گروه مطالعات سازمان های  بین المللی در مرکز اروپا در ژنو شد .

    اندیشکده کارنگی در  بهار سال 1978 مالکیت کامل مجله معروف  Foreign Policy  " سیاست خارجی  " را به دست آورد و به مدت 30 سال آن را منتشر کرد. کارنگی این مجله را از یک مجله علمی سه ماهانه  به یک مجله ی پر مخاطب دو ماهانه ی گزارش های جهانی سازی و سیاست های بین المللی تبدیل کرد . نهایتا این مجله در سال 2008 به واشنگتن پست فروخته شد.

    در سال 1981  ، فرد برگستن  که در کارنگی کار می کرد ، مؤسسه اقتصاد بین الملل را بنیان نهاد - این موسسه امروز به عنوان موسسه اقتصاد بین المللی پترسون  PIIE شناخته می شود .

    پس از پایان جنگ سرد ، کارنگی در سال 1994 مرکز کارنگی مسکو را به عنوان خانه ای برای  محققان و مفسران روسی افتتاح کرد . کارنگی مرکز مسکو را با این عقیده راه اندازی کرد که "در دنیای امروز یک اندیشکده که ماموریت آن کمک به امنیت جهانی ، ثبات و رفاه است ، به حضور دائمی و چشم انداز چند ملیتی در هسته اصلی فعالیت های خود نیاز دارد.

    در سال 2000 ، جسیکا ماتئووس مدیر جدید اندیشکده ، از ایجاد مؤسسه سیاست مهاجرت (MPI) به سرپرستی دیمیتریوس پاپادمتریو خبر داد که به نخستین اندیشکده مستقل در زمینه مهاجرت بین المللی تبدیل شد.  در دوره تصدی وی ،  مراکز کارنگی در خاورمیانه در بیروت (2006) ، کارنگی اروپا در بروکسل (2007) ، و مرکز کارنگی-Tsinghua در دانشگاه Tsinghua در پکن راه اندازی شد  علاوه بر این ، با همکاری دانشگاه ملی فارابی قزاقستان، کارنگی در اواخر سال 2011 برنامه فارابی کارنگی در مورد آسیای میانه در قزاقستان را تأسیس کرد و در آوریل 2016 ، ششمین مرکز بین المللی کارنگی. یعنی مرکز هند ، در دهلی نو افتتاح شد . 

     هدف از تاسیس مرکزخاورمیانه ؛  اطلاع  بهتر از روند تغییرات سیاسی در خاورمیانه ی  عربی و درک عمیق تر از مسائل اقتصادی و امنیتی پیچیده ای است که آن را تحت تاثیر قرار میدهد. از سال 2016 ، مدیر عامل فعلی مرکز ماها یحیی است.

    نمونه ای از یک کنفرانس ضد ایرانی در مرکز خاور میانه بنیاد کارنگی :

    images~37.jpg

     

     

    عنوان کارنگی اروپا که در سال 2007 توسط Fabrice Pothier تأسیس شده است ، مرکز اروپایی اوقاف کارنگی برای صلح بین المللی است. کارنگی اروپا از حضور تازه گسترش یافته خود در بروکسل ، کار سکوی تحقیقاتی خود را با چشم اندازهای تازه مراکز کارنگی در واشنگتن ، مسکو ، پکن و بیروت ترکیب می کند و چشم انداز جهانی نسبتا جامعی را برای جامعه سیاست گذار اروپایی ایجاد میکند. کارنگی اروپا با استفاده از نشریات ، مقاله ها ، سمینارها و مشاوره های خصوصی قصد دارد تفکر جدیدی را در مورد چالش های مهم بین المللی که نقش اروپا را در جهان شکل می دهد تقویت کند.

    مرکز سیاست جهانی کارنگی - Tsinghua نیز  در سال 2010 در دانشگاه Tsinghua در پکن تأسیس شد. تمرکز این مرکز عمدتا بر روابط خارجی چین است . اقتصاد و تجارت بین المللی؛ تغییرات آب و هوا و انرژی؛ منع گسترش سلاح های هسته ای و کنترل تسلیحات و سایر موضوعات امنیتی جهانی و منطقه ای مانند کره شمالی ، افغانستان ، پاکستان و ایران نیز موضوع پژوهش هایی در این مرکز بوده اند . 

    در ماه آوریل سال 2016، کارنگی هند در  دهلی نو راه اندازی شد . تمرکز این مرکز شامل اقتصاد،  سیاست و  اصلاحات در هند ، سیاست خارجی و امنیتی و نقش نوآوری و فناوری در تحولات داخلی هند و روابط بین الملل است.  مدیر فعلی مرکز رودرا چادوری است.

    برنامه های اصلی مطالعاتی : 


    اندیشکده کارنگی ، دارای هشت برنامه اصلی  است: برنامه سیاست هسته ای ، برنامه روسیه و اوراسیا ، برنامه آسیای جنوبی ، برنامه دموکراسی و  قانون ، برنامه آسیا ، برنامه انرژی و آب و هوا ، برنامه خاورمیانه و برنامه اروپا .

     

     

    .....................................................................

    carnegieendowment.org/

    en.wikipedia.org/wiki/Carnegie_Endowment_for_International_Peace

    web.archive.org/web/20120130130639/http://carnegieendowment.org/about/index.cfm?fa=centennial

    • Upvote 5

  16. بسمه تعالی

     

    cap-logo-small.png

     

    مرکز پیشرفت آمریکایی  Center for American Progress با سرواژه ی ( CAP ) یک اندیشکده ی سیاست عمومی آمریکایی است و یکی از اندیشکده های طرفداری (1) معروف است  که دیدگاهی لیبرال  در مورد مسائل اقتصادی و اجتماعی دارد . این اندیشکده از اندیشکده های نوظهور و تاسیس سال 2003 میلادی است . 

    اگر اندیشکده ی دفاع از دموکراسی را اندیشکده ی تاسیس شده توسط دولت جورج بوش بدانیم ، اندیشکده ی مرکز پیشرفت آمریکا ، متعق به دولت اوباما ست . مدیر اجرایی CAP ، نرا تاندن است که برای دولت اوباما و کلینتون و مبارزات انتخاباتی هیلاری کلینتون کار کرده است.  اولین  مدیرعامل این موسسه نیز جان پودستا بود که به عنوان رئیس ستاد کاخ سفید به رئیس جمهور بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا و به عنوان رئیس انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 هیلاری کلینتون خدمت کرده است .  پودستا به عنوان رئیس هیئت مدیره با این سازمان ماند تا اینکه در دسامبر 2013 به کارمندان کاخ سفید اوباما پیوست . با استناد به تأثیر پودستا در تشکیل دولت اوباما ، مقاله ای در نوامبر 2008 در روزنامه ی تایم بیان داشت که " «از زمانی که بنیاد هریتج به راهبری انتقال رونالد ریگان کمک کرد تا کنون هیچ گروه خارج از دولت دیگری این قدر اثرگذاری نداشته است.»

    مرکز پیشرفت آمریکا در سال 2003 به عنوان یک آلترناتیو چپ ( به معنی لیبرال ) برای اندیشمندان مانند بنیاد میراث و مؤسسه سازمانی آمریکایی ایجاد شد . از بدو تأسیس ، این مرکز گروهی از همراهان بلندپایه را تشکیل داده است . این مرکز به  كنگره  كمك كرده است تا "بازآفرینی استراتژیك" را طراحی كند ،  طرحی جامع برای جنگ عراق كه شامل جدول زمانی و عقب نشینی نیروها بود.

    مراکز  وبرنامه های مطالعاتی : 
    مركز پیشرفت آمریكا دارای یك سازمان مشاركت جوانان ، پیشرفت نسل و  مركز صندوق اقدام عملی آمریكا (CAPAF) است.  ThinkProgress یک وبلاگ به نویسندگی جود لگوم است که تالار گفتگویی را فراهم می کند که ایده ها و سیاست های مترقی را بیان نماید .این مرکز  ، خروجی مرکز پیشرفت آمریکا است.

    مرکز پیشرفت نسل در فوریه 2005 راه اندازی شد و بازوی دستیابی جوانان به CAP است.  طبق گفته های این سازمان ، Generation Progress با بیش از یک میلیون  جوان هزاره ای (4 )  مشارکت دارد . 

    مرکز صندوق اقدام پیشرفت آمریکا که قبلاً به عنوان صندوق اقدام پیشرفت آمریکا شناخته می شد یک سازمان طرفداری همسو با اندیشکده  است و از نظر سازمانی و اقتصادی از CAP جداست ، اگرچه در بسیاری از کارمندان و  آدرس فیزیکی مشترک هستند. مجله ی پولیتیکو در آوریل 2011 نوشت که "صندوق اقدام پیشرفت آشکارا مبارزات سیاسی  را اجرا می کند ، و نقش اساسی ای  را در زیرساخت های حزب دموکرات ایفا می کند .  در سال 2003 ، جورج سوروس قول داد از طریق مالی با کمک 3 میلیون دلار از این سازمان حمایت مالی کند.]


    مرکز رشد عادلانه واشنگتن ، که به اختصار مرکز رشد عادلانه نیز شناخته می شود ، یک سازمان تحقیق و اعطای کمک مالی است که در سال 2013 تاسیس و "در مرکز پیشرفت آمریکا مستقر شده است".  برنامه ی رشد عادلانه  ، وجوه تحقیق های  دانشگاهی در اقتصاد و سایر علوم اجتماعی را  ، با توجه ویژه به نقش دولت در توزیع رشد اقتصادی و نقش ادراکات عمومی از انصاف و عدالت  در شکل گیری سیاست های دولت بیان میکند . 

    پیشرفت علوم  Science Progress یک نشریه اینترنتی  و یک پروژه از اندیشکده مرکز پیشرفت های آمریکا در مورد سیاست پیشرفت علوم و فن آوری است  . مأموریت آن "بهبود درک دانش در بین سیاستگذاران و سایر رهبران اندیشه و ایجاد ایده های هیجان انگیز و مترقی در مورد نوآوری در علم و فناوری برای ایالات متحده در قرن بیست و یکم" بوده است.  انتشار آن در 4 اکتبر 2007 ، پنجاهمین سالگرد آغاز به کار Sputnik 1 آغاز شد . مطالب موجود در وب سایت شامل اخبار ، مقاله های عمیق ، و متن - و صدا است .


    مرکز مطالعات مراقبت های بهداشتی نیز یکی دیگر از مراکز این اندیشکده است . در سال 2017 ، این مرکز با برنامه درمانی تک پرداخت کننده برنی سندرز مخالفت کرد. در سال 2018 ، مرکز جایگزینی برای  تک پرداخت کننده  را پیشنهاد می داد که به بیماران و کارفرمایان امکان انتخاب بین پوشش دولت و بیمه خصوصی را می دهد.

    در بین سیاست های این اندیشکده سابقه ی حمایت از امارات  و عربستان سعودی نیز وجود دارد . در اکتبر سال 2016 ، Intercept گزارش داد که سفیر امارات متحده عربی  یوسف آل عطیبه ،  گزارش CAP منتشر شده در اکتبر سال 2016 که طرفدار ادامه همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات است ، را ستایش می کند. 

    در ژانویه سال 2019 ، دو نفر از کارمندان CAP به دلیل نشت مبادله نامه الکترونیکی که حاکی از نفوذ ناصحیح امارات متحده عربی بر CAP بود ، اخراج شدند. 

    این موسسه یکبار نیز توسط چندین سازمان یهودی مورد انتقاد قرار گرفت . دلیل آن بود که وبلاگ نویسان مرتبط با CAP چندین پست را با استفاده از عباراتی مانند "apartheid" و "first-Israel" در مورد رژیم صهیونیستی منتشر کردند و باعث شدند کمیته یهودیان آمریکایی و اتحادیه مبارزه با سخنان ناشایست (!) آنها را ضد اسرائیل معرفی کنند و از CAP خواستار شدند خود را از این اظهارات جدا کنند.  مقامات CAP گفتند که زبان "نامناسب" فقط در توییت های شخصی آمده است - نه در وب سایت CAP یا وبلاگ آن ThinkProgress. البته بلافاصله توییت ها حذف شدند و نویسندگان عذرخواهی کردند. 

    با این حال ، برخی دیگر نویسندگان ، CAP را به دلیل سانسور اظهار نظر ها در مورد شهرک سازی اسرائیل در کرانه باختری اشغالی و سایر سیاست ها مورد انتقاد قرار داده اند . به عنوان مثال ، گلن گرین ووالد ، براساس نامه های ایمیل فاش شده ، نوشت كه CAP در گزارش های كارمندان خود ، منابع مربوط به سیاست های شهرک سازی  اسرائیل را حذف كرده است. 

    گرینوالد و دیگران همچنین از CAP به دلیل میزبانی جلسه‌ای با نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو انتقاد كردند ، در حالی كه روایط نتانیاهو با دولت اوباما در همان زمان به ظاهر خصمانه بود.

    پس از انتشار ویکی لیکس از ایمیل های سرقت شده Podesta ، مرکز پیشرفت آمریکا بر اساس ایمیل های ارسال شده بین جان هالپین ، یکی از اعضای ارشد مرکز پیشرفت آمریکا و جنیفر پالمیره ، عضو تیم تبلیغات انتخاباتی هیلاری کلینتون مورد حمله قرار گرفت. جان پادستا همچنین متهم به راه اندازی باشگاه زیر زمینی سوء استفاده از خردسالان بود . 


    در آوریل 2018 ، BuzzFeed News گزارش داد كه كارمندان زن CAP از آزار و اذیت جنسی یکی از كارمندان CAP به نام  بنتون استرانگ  به منابع انسانی و مدیریت شكایت كرده اند بدون آنكه اقداماتی معنی داری در این مورد  انجام شود. 

    بودجه :
    مرکز پیشرفت آمریکا یک سازمان  تحت قانون درآمد داخلی ایالات متحده است .  در سال 2014 ، این اندیشکده 45 میلیون دلار از منابع مختلف ، از جمله افراد ، بنیادها ، اتحادیه های کارگری و شرکت ها دریافت کرد.  از سال 2003 تا 2007 ، CAP حدود 58 میلیون دلار کمک مالی از 58 بنیاد دریافت کرده است .  اهدا کنندگان اصلی شامل جورج سوروس ، پیتر لوئیس ، استیو بینگ و هرب و ماریون سندلر هستند . این مرکز مبلغ ناشناخته ای را از اهدا کنندگان شرکت دریافت می کند. در دسامبر 2013 ، این سازمان لیستی از اهدا کنندگان شرکت خود را منتشر کرد ، که شامل والمارت ، CitiGroup ،ولز فارگو ، پیمانکار دفاعی Northrop Grumman ، برنامه های بیمه سلامت آمریکا و الی لیلی و شرکت های دیگر می شد . 

    در سال 2015 ، CAP یک لیست جزئی دیگر از اهدا کنندگان خود منتشر کرد ، که شامل 28 اهدا کننده گمنام است که حداقل 5 میلیون دلار سهم دارند. اهدا کنندگان نامگذاری شده شامل بنیاد بیل و ملیندا گیتس و سفارت امارات متحده عربی است که هرکدام بین 500000 تا 999999 دلار اهدا می کردند. اهدا کنندگان برتر CAP شامل والمارت و سیتی گروپ هستند که هرکدام بین 100000 تا 499،000 دلار اهدا کرده اند.  سایر اهدا کنندگان بزرگ CAP شامل گلدمن ساکس ، بانک آمریکا ، گوگل ، تایم وارنر ، و تحقیقات دارویی و تولید کنندگان آمریکاست .

     

     

     

    ...........................................

    1.گروه های طرفداری یا گروه ذی‌نفوذاز جملهٔ نهادهای مدنی هستند شامل گروهی از افراد یا سازمان‌هایی است  که با تحت فشار قرار دادن مقامات حکومتی یا بخشی از آنها با اتخاذ تدابیر گوناگون برای کسب منافع خود مبارزه می‌کنند. گروه‌های فشار برای موفقیت احتیاج به کسب پشتوانه‌های مردمی و اجتماعی دارند.فعالیت‌های گروه‌های فشار بر خلاف احزاب معطوف به کسب قدرت نیست ولی قدرت را به هر طرفی که بخواهند می‌کشانند. اعمال فشار بر قدرت عمومی جهت تأثیرگذاری بر تصمیمات مقامات حکومتی به نفع خود اشکال منفی دارد.گروه فشار را واحدی جمعی (متشکل از چندین نفر) با دیدگاه‌ها و منافع مشترک که برای نیل به هدف‌های خود بر سایر گروه‌ها اعمال فشار می‌کند. گروه‌های فشار با توجه به ماهیت خود (گروه‌های سیاسی یا دارای نفوذ)، وسایل مورد استفاده (افکار عمومی یا تبلیغات منفی)، شیوه‌های عمل (تهدید یا خرابکاری) و شکل‌هایی از قدرت که در اختیار دارند از یکدیگر متمایز می‌شوند.

    2.https://www.americanprogress.org/mission/

    3.https://en.wikipedia.org/wiki/Center_for_American_Progress

    4.نسل وای یا نسل ایگرگ که با نام نسل هزاره نیز شناخته می‌شود، به نسلی می‌گویند که پس از نسل ایکس و پیش از نسل زد زاده شده‌اند. بر سر این موضوع که تولّد نسل وای در چه زمانی آغاز شده و کی به پایان رسیده‌است، اجماعی وجود ندارد. برخی صاحب‌نظران بر این باورند که تولّد این نسل در جایی در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ یا اوایل دههٔ ۱۹۸۰ آغاز شده و در اوایل دههٔ ۲۰۰۰ به پایان رسیده‌است که در ایران برابر با شروع دهه شصت تا آغاز دهه هشتاد است .دهه شصتی‌ها اولین نسلی هستند که والدینشان از آن‌ها کمک و آموزش می‌گیرند. برای نمونه پدر خانواده در انتظار فرزندش است تا وی برای او دی وی دی پلیر را راه اندازی کند. جهت مطالعه بیشتر تاپیک "چهل سالگی دفاع مقدس و گام دوم انقلاب اسلامی " را مطالعه کنید . 

    • Upvote 11

  17. بسمه تعالی 

    موسسه اقتصاد بین المللی پترسون

     

    download~2.jpg


    موسسه اقتصاد بین الملل پیترسون Peterson Institute for International Economics که به اختصار   (PIIE) خوانده میشود ، یک اندیشکده با تمرکز بر اقتصاد بین المللی، مستقر در واشنگتن دی سی است . این اندیشکده توسط فرد برگستن در سال 1981 تاسیس شده است . مطابق گزارش Global Go to Think Tank Index  ، این اندیشکده  شماره "20 (از 150)" در "اندیشکده های برتر جهان " و شماره 13 (از 60 مورد) در " اندیشکده های  برتر در ایالات متحده " به شمار میرود . 

    بودجه سالانه این موسسه حدود 12 تا 13 میلیون دلار است و توسط بنیادها ، شرکتهای خصوصی و افراد و همچنین درآمد حاصل از انتشارات و صندوق سرمایه ی اندیشکده حمایت مالی می شود. 

     

    زمینه های تحقیق  : 
    "بدهی و توسعه" - فساد و حاکمیت ، تسویه بدهی ، کمک خارجی / کمک فنی ، فناوری و کشورهای در حال توسعه ، اقتصادهای انتقالی ، بانک جهانی و بانکهای توسعه منطقه ای.
    "جهانی سازی" - سیاست جهانی سازی ، جهانی سازی و کار ، جهانی سازی و محیط زیست ، مهاجرت ، مسائل و تأثیرات.
    "امور مالی بین المللی / اقتصاد کلان" - رژیم های نرخ ارز / سیاست پولی ، مالی ، سرمایه گذاری و بدهی ، بحران های مالی جهانی ، صندوق پولی بین المللی ، اقتصاد جدید و بهره وری ، اقتصاد جهانی.
    "تجارت و سرمایه گذاری بین المللی" - سیاست رقابت ، مدیریت شرکت / شفافیت ، تجارت الکترونیکی و فناوری ، تحریم های اقتصادی ، انرژی ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی ، حقوق مالکیت معنوی ، بلوک های تجاری منطقه ای ، خدمات ، سیاست مالیاتی ، WTO و سایر نهادهای جهانی.
    "سیاست اقتصادی ایالات متحده" - تحریم های اقتصادی ، کمک های خارجی / کمک فنی ، اختلافات تجاری ، مرجع ترقی تجارت ، سیاست پولی / مالی ایالات متحده ، سیاست تجارت ایالات متحده.


    بحث اصلاح مالیات 2017 :
    موسسه پیترسون در صدر تحقیقات درمورد پیشنهادات دولت ترامپ مبنی بر اصلاح کد مالیاتی قرار گرفته است. تحلیل های مقایسه ای این اندیشکده در اقتصادهای پیشرفته نشان می دهد که پیشنهاد  افزایش مالیات کسری بودجه را افزایش می دهد ، مگر اینکه همراه با کاهش حفره های مالیاتی باشد.

    انتقادات به این اندیشکده :

    در یک مقاله که در  در سال 2016 در نیویورک تایمز منتشر شد  ، شخصی به نام استیون راتنر ساختمان جدید موسسه پترسون را "رختکن تیم جهانی سازی و تجارت آزاد " نامید. وی گفت ، ما نباید مرزهای خود را ببندیم یا از جهان عقب نشینی کنیم ، اما تجارت آزاد برنده و بازنده دارد و ما باید نسبت به بازندگان حساس باشیم و سعی در کمک به آنها داشته باشیم ، به عنوان مثال با توزیع مجدد درآمد از طریق سیستم مالیاتی. 

    ..........................................................

    en.wikipedia.org/wiki/Peterson_Institute_for_International_Economics

    www.piie.com/about-piie

    • Like 1
    • Upvote 3

  18.  بسمه تعالی 

     

    اندیشکده ی استراتفور

     

    stratfor-logo-an.jpg

     


    اندیشکده ی استراتفور  Stratfor یکی از اندیشکده های آمریکایی با رویکرد تخصصی امنیت و سیاست های امنیتی و دفاعی  است . رویکرد اولیه ی این اندیشکده بر آورد و نشر  اطلاعات ژئوپلیتیکی بود و در سال 1996 در آستین ، تگزاس ، توسط جورج فریدمن ، رئیس این شرکت تأسیس شد ولی پس از آن مرتبا به سمت اطلاعات و تحلیل های امنیتی گرایش پیدا کرد تا هم اکنون که یکی از شاخص ترین اندیشکده  های امنیتی آمریکا به شمار میرود  . حتی در لوگوی قبلی این اندیشکده نیز عبارت  global intelligence به معنی اطلاعات ( جاسوسی ) جهانی کار شده بود. (1) برخی از نویسندگان از عبارت "سازمان سیا ی خصوصی "  ( private-cia  ) برای معرفی این اندیشکده استفاده کرده اند . (2) عبارت فوق به این معنی است که استراتفور نه تنها در جهت پردازش اطلاعات بلکه در جهت کسب اطلاعات نیز به سختی فعالیت میکند . 

    stratfor-logo.jpg

     

     

     

    این مرکز یکی از اندیشکده هایی است که بسیار در محیط مجازی وسایبر فعالیت دارد و یک برنامه ی جامع به نام Stratfor Worldview  را به عنوان یک بستر اطلاعات ژئوپلیتیکی  در محیط اینترنت اداره میکند و از اشتراك های شخصی و سازمانی از انتشار آنلاین نتایج تحقیقات برنامه ی " جهان بینی استراتفور"   ، و  همچنین از مشاوره های سفارشی برای مشتریان سازمانی درآمد کسب میکند . 

    این موسسه مانند دیگر موسسات که تنها به انتشار گاه به گاه گزارش های راهبردی و یا چاپ کتاب دست میزنند نبوده و  از زمان آغاز به کار در سال 1996 یک خبرنامه اطلاعاتی روزانه منتشر میکند .  این خبرنامه با پوشش و انتشار اخبار بحران کوزوو در جریان حمله هوایی ناتو در سال 1999 به کوزوو ، که منجر به تبلیغ اندیشکده  در مجله تایم ، ماهنامه تگزاس و سایر مجلات شد نقش مهمی در معروفیت اندیشکده ی استراتفور داشت .  با این حال ، قبل از پایان سال 1999 ،این مرکز یک سرویس اشتراکی را ارائه کرد که از طریق آن اکثر تحلیل های خود را ارائه می داد. در زمان حملات 11 سپتامبر 2001 ، استراتفور ،  سر خط های مهم  خبری خود را به این ماجرا اختصاص داد ، و همچنین برخی از تجزیه و تحلیل ها و  پیش بینی هایش از اقدامات احتمالی توسط القاعده و بوش که به واقعیت تبدیل شد موجب معروفیت بیشتر این اندیشکده شد . 

    شرکت استراتفور به دلیل ماهیت امنیتی خدماتش ،  هیچ‌گاه  فهرستی از مشتریان‌اش را اعلام نکرده ولی در روز دوشنبه 27 فوریه 2012 ، که ویکی لیکس انتشار پرونده های اطلاعات جهانی از بیش از پنج میلیون نامه الکترونیکی از  استراتفور را  آغاز کرد معلوم شد که این موسسه به بسیاری از شرکت های بزرگ دیگر خدمات اطلاعاتی میدهد .  تاریخ نامه های الکترونیکی بین ژوئیه 2004 و اواخر دسامبر 2011 است. این نامه ها خدمات اطلاعاتی محرمانه ای را برای شرکت های بزرگ از جمله شرکت باهوپال داو شیمیایی ، لاکهید مارتین ، نورثروپ گرومن  ، ریتون و سازمان های دولتی ، از جمله وزارت امنیت داخلی ایالات متحده ، تفنگداران دریایی ایالات متحده و آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده  نشان میدهند . محتوای  ایمیل ها شامل شبکه ی خبر چین های استراتفور ، ساختار پرداخت های شرکت  ، روش های پولشویی پرداخت و روش های روانشناختی برای کسب اطلاعات است . (3)

    دفتر مرکزی شرکت پیش‌بینی‌های راهبردی استراتفور در شهر آستین ایالت تگزاس، ایالات متحده آمریکا واقع شده است.(4)

     


    ...................................................................................................

    1. en.wikipedia.org/wiki/Stratfor

    2.http://english.al-akhbar.com/content/stratfor-inside-world-private-cia

    3.https://wikileaks.org/gifiles/docs/19/1982347_stratfor-logo-.html

    4.https://www.stratfor.com/

    • Upvote 8

  19. بسمه تعالی 

     

    اندیشکده امریکن انترپرایز

     

    unknown-1-1.jpg

     

     

     ترجمه نام اندیشکده " امریکن انترپرایز "  که به اختصار AEI خوانده میشود ، " مؤسسه پژوهش سیاست عمومی کار آفرینی آمریکایی "  است . این اندیشکده از اندیشکده های مهم آمریکا است که پژوهش های  آن بیشتر حول  مسایل مرتبط با  سیاست، اقتصاد و رفاه اجتماعی است. ثبت رسمی آن به صورت  مؤسسه بوده و در سال ۱۹۳۸ پایه گذارده شد در سه دهه ی اخیر  به عنوان یکی از بزرگترین حامیان و اعضای جامعه نومحافظه‌کار آمریکا و یکی از مهمترین مراکز سیاستگذاری جریان راست در این کشور مطرح بوده است.این مؤسسه  بیشتر با کمک‌های مالی بنیادها، ابرشرکت‌ها و افراد فعال و تاثیر گذار در صنایع بزرگ ایالات متحده حمایت می‌شود. از ژانویه ۲۰۰۹  ،  آرتور سی بروکس ریاست این مؤسسه را بر عهده داشته‌است. این مجموعه به شکل  هیأت امنایی اداره می شود ، این هیات متشکل از 25 مدیر و مدیر سابق شرکت های بزرگ صنعتی آمریکاست .

    شعار مهم این موسسه این است : "رقابت ایده ها بنیان یک جامعه آزاد  است. "  در  همین راستا این موسسه ماموریت خود را  به شرح زیر تعریف میکند :

    «دفاع از اصول و بهبود نهادهای آزادی آمریکایی و سرمایه‌داری دمکراتیک شامل :  دولت محدود، بنگاه‌های خصوصی، آزادی و مسئولیت فردی، سیاست‌های دفاعی و خارجی هشیارانه و مؤثر، مسئولیت پذیری سیاسی، و ابراز عقاید  آزادانه  " 

     این سازمان  رسما غیر حزبی است و خود را نیز به صورت غیر حزبی توصیف میکند ولی مشخصا  با سیاست‌مداران مرتبط با حزب جمهوری‌خواه و نومحافظه کار ارتباط گسترده‌ای دارد و اعضای این سازمان  همگی عضو حزب جمهوری‌خواه می‌باشند . انتخاب جرج دبلیو بوش این سازمان را به راس قدرت آمریکا نزدیک کرد و اعضای انستیتو انترپرایز آمریکا در وزارت دفاع و وزارت خارجه مستقر شدند. تأثیرگذاری این سازمان با روی کار آمدن جرج دبیلیو بوش به اوج خود رسید و اعضای آن بیش از پیش توانستند در سطوح مختلف امنیتی و نظامی دولت آمریکا نفوذ نمایند. همچنین افراد معروفی چون رئیس‌جمهور جرالد فورد، , دیک چینی  جان بولتون ، پال ولفوویتز ، جونا گولدبرگ و میلتون فریدمن سابقه ی همکاری با این مرکز را دارند . 

     

    سیاست اقتصادی کانون اصلی مطالعات موسسسه  کارآفرینی آمریکایی بود و  این مؤسسه هنوز مطالعات سیاست اقتصادی را در هسته اصلی خود نگه می دارد . به جز آن  این مرکز برنامه های مطالعاتی دیگری را ذیل عناوین زیر اجرا میکند :

    سیاست های مالیاتی
    کوین هاست و آلن دی ویارد کارشناسان اصلی سیاست های مالیاتی AEI هستند ،  موضوعات مورد پژوهش این موسسه در این حوزه عبارتند از : توزیع درآمد ، هزینه های انتقال ، نرخ های مالیاتی حاشیه ای و مالیات بین المللی درآمد شرکت ها  قانون حمایت از بازنشستگی سال 2006 ؛ امتیاز دهی پویا و تأثیرات مالیات بر سرمایه گذاری ، پس انداز و فعالیت کارآفرینی و گزینه هایی برای رفع حداقل مالیات جایگزین . این موسسه تاکنون چندین گتاب در این زمینه به چاپ رسانده است . 

    مرکز مطالعات نظارتی و بازار 
    از سال 1998 تا 2008 ، این مرکز ،  مرکز مشترک مطالعات تنظیم مقررات AEI و اندیشکده ی  بروکینگز بود ،  این مرکز اکنون دیگر فعالیت  ندارد ولی از کنفرانس ها ، مقاله ها و کتاب هایی در مورد تصمیم گیری مقررات و تأثیر مقررات فدرال بر مصرف کنندگان ، مشاغل و دولت ها حمایت مالی می کند.

    سیاست انرژی و محیط 
     AEI ، بر لزوم طراحی سیاستهای زیست محیطی که نه تنها از طبیعت بلکه از نهادهای دموکراتیک و آزادی بشر محافظت می کند تأکید می کند. هنگامی که پروتکل کیوتو در حال توافق نهایی  بود ، AEI در تشویق ایالات متحده برای پیوستن به آن مردد بود. در مقاله ای از مجموعه چشم انداز AEI در سال 2007 ، نویسندگان درباره پروتکل کیوتو بحث می کنند و اظهار می کنند که ایالات متحده "باید نسبت به پیوستن به یک رژیم بین المللی تجارت آلایندگی هوشیار باشد". آنها برای تأیید این بیانیه خاطرنشان كردند كه تعهد به هدف انتشار كیوتو یک تعهد مهم و غیرواقعی برای ایالات متحده است. علاوه بر این ، آنها اظهار می دارند که مقررات کیوتو نه تنها در سیاست های دولت بلکه در بخش خصوصی نیز از طریق گسترش کنترل دولت بر تصمیمات سرمایه گذاری تأثیر دارد. اندیشمندان  AEI گفتند که ایالات متحده اگر این معاهده را امضا کند ، "رقیق سازی حاکمیت" در سطح بین المللی را نتیجه خواهد گرفت. 

    مطالعات سیاست خارجی و دفاعی 
    محققان مطالعات سیاست خارجی و دفاعی AEI بر "چگونگی ارتقاء آزادی سیاسی و اقتصادی - و همچنین منافع آمریکا" در سراسر جهان تمرکز می کنند.  نویسندگان و محققان  AEI  همواره تمایل به هواخواهی از برخوردهای قاطع نسبت به تهدیدهای  بالقوه به ایالات متحده، از جمله اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد ، صدام حسین در عراق ، جمهوری خلق چین ، کره شمالی ، ایران ، سوریه ، ونزوئلا ، روسیه و گروه های شبه نظامی مانند القاعده و حزب الله داشته اند  .

    بخش مطالعات سیاست خارجی و دفاعی AEI به ریاست دانیل پلتکا ، بخشی از این موسسه است که  بیش از همه با نو محافظه کاری همراه است، نو محافظه کاران برجسته سیاست خارجی در AEI شامل ریچارد پرل ، گری اشمیت و پل ولفوویتز هستند . جان بولتون ، که غالباً گفته می شود نومحافظه کار است ،گفته است که او همراه با گروه گفته شده  نیست ، زیرا تمرکز اصلی وی بر منافع آمریکا است ، نه ارتقاء دموکراسی. به هر روی این سازمان همواره نگاهی جنگ‌طلبانه به مسائل جهانی داشته و یکی از بزرگترین حامیان فکری سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا طی چند دهه اخیر بوده است.

    استراتژی امنیت ملی ایالات متحده ، سیاست دفاعی
    در اواخر سال 2006 ، وضعیت امنیتی در عراق رو به وخامت بود و گروه مطالعات عراق پیشنهاد خروج تدریجی سربازان آمریکایی و درگیری بیشتر همسایگان عراق را مطرح کرد. با مشورت با گروه برنامه ریزی عراق در AEI ، فردریک د. کاگان گزارشی از AEI با عنوان " انتخاب پیروزی: برنامه ای برای موفقیت در عراق  "منتشر کرد که خواستار مطالب زیر بود :

    تغییر در استراتژی برای تمرکز بر "پاکسازی و نگه داشتن" محله ها و تأمین امنیت جمعیت 

    افزایش  نیروها به هفت تیپ ارتش و هنگ دریایی

     تأکید مجدد بر بازسازی ، توسعه اقتصادی و مشاغل. 

    در حالی که گزارش تهیه می شد ، کاگان و کین در پشت صحنه در حال توجیه رئیس جمهور بوش ، معاون رئیس جمهور چنی و سایر مقامات ارشد دولت بوش بودند. به گفته باب وودوارد ، شوماکر وقتی  خبر را دید به شدت  عصبانی شد  زیرا ژنرال جک کین ، معاون رئیس ستاد سابق ارتش ، در 11 دسامبر به رئیس جمهور اطلاع داده بود تا درباره استراتژی جدید عراق که توسط دولت پیشنهاد شده بود ، صحبت کند.

    کاگان ، کین و سناتورها جان مک کین و جوزف لیبرمن این برنامه را در یک جلسه در 5 ژانویه 2007 در AEI ارائه دادند. بوش از تغییر استراتژی در تاریخ 10 ژانویه خبر داد و ایده  های مطرح شده در گزارش ، پس از بررسی دقیق ژنرال جك كین و برخی از مقامات ، حمایت بیشتری را به دست آورد.  کاگان نویسنده سه گزارش بعدی بود که بر پیشرفت این روند نظارت می کردند.

     

    سخنرانی دیک چنی در موسسه امریکن اینترپرایز :

    300px-cheneyatae.jpg

     

     

    مطالعات منطقه ای 
    AEI گزارش های زیادی در مورد آسیا منتشر کرده است . مطالعات آسیایی در AEI  ظهور چین به عنوان یک قدرت اقتصادی و سیاسی ؛ برنامه امنیتی و اقتصادی تایوان ؛ تحول نظامی ژاپن ؛ تهدید کره شمالی هسته ای و تأثیر اتحادها و رقابت های منطقه ای بر روابط نظامی و اقتصادی ایالات متحده را در بر می گیرد. 

    مقالات موجود در مجموعه پروژه های AEI Tocqueville on China Project "فرهنگ زیر بنایی مدنی پست مائو چین را استخراج می کنند ، و به سیاستگذاران این امکان را می دهند تا نیروهای داخلی و فشارهایی که آینده چین را شکل می دهد را بهتر بشناسند". [

    همچنین برنامه اروپای AEI شامل بررسی تهدیدهای روسیه نسبت به ایالات متحده میشود . محققان AEI تمایل دارند روسیه را به عنوان "چالش بزرگ استراتژیک برای غرب" تلقی کنند. 

    مارک فالکوف ، که اکنون بازنشسته شده است  روی کانون جنوبی ، پاناما و کوبا تمرکز داشت . وی هشدار داده است كه راه برای كوبا پس از حكومت فیدل كاسترو یا برداشته شدن تحریم تجاری ایالات متحده برای جزیره ای كه توسط نیم قرن فقر و آشفتگی مدنی تحت فشار بوده است ،  دشوار خواهد بود. تمرکز راجر نوریگا در AEI بر ونزوئلا ، برزیل ،  مکزیک و آمریکای مرکزی ، و روابط نیم کره است.

    AEI در طول تاریخ  همواره توجه ویژه ای به خاورمیانه داشته است ، به ویژه از طریق محققان مقیم سابق لدین و موراویچ. تمرکز تحقیقات پلاتکا  نیز شامل خاورمیانه است و وی یک سلسله همایش را در زمینه تقویت دگراندیشان دموکراتیک و مدافعان جهان عرب هماهنگ می کند. در سال 2009 ، AEI پروژه تهدیدهای بحرانی به ریاست کاگان را با عنوان "برجسته كردن  چالش های جهانی  ایالات متحده با تمركز اصلی بر ایران و تأثیر جهانی القاعده" راه اندازی نمود  این پروژه شامل  کمک های علی آلفون ، احمد مجیدیار و مایکل روبین ، و افرادی دیگر از آمریکایی های خاورمیانه تبار است .

     

    مطالعات سیاست های بهداشتی 
    محققان AEI از روزهای ابتدایی این مؤسسه مشغول تحقیق در زمینه سیاست های بهداشتی بوده اند. در سال 1974 مركز تحقيقات خط مشي سلامت تأسيس شد.  سالها ، رابرت ب. هلمز بخش بهداشت را به عهده داشت. تمرکز طولانی مدت AEI  بر مسائل مربوط به مراقبت های بهداشتی شامل بیمه ملی ، مراقبت های داروئی ، نوآوری دارویی ، رقابت مراقبت های بهداشتی و کنترل هزینه می باشد. 

    این مرکز در اواسط دهه 1980 با برنامه مطالعات سیاست سلامت جایگزین شد ، که تا امروز ادامه دارد. در سال 2009 ، محققان AEI در ارزیابی پیشنهادات مراقبت های بهداشتی دولت اوباما فعال بودند . 

    مطالعات حقوقی و قانون اساسی 
    مرکز حقوقی AEI برای منافع عمومی ، در سال 2007 از ادغام مرکز حقوقی ملی برای منافع عمومی و مرکز خانه  پژوهش های حقوقی و قانون اساسی در موسسه امریکن اینترپرایز تشکیل شد .  مطالعات حقوقی دارای سوابق طولانی در AEI است. این مؤسسه در دهه 1970 و 1980 با انتشار مجله مقررات پیشتاز جنبش قانون و اقتصاد بودو اکنون بر برخی مواد قانونی چون قانون مسئولیت پذیری و اصلاح قانون شکنجه تمرکز دارد .

    مطالعات سیاسی و افکار عمومی 

    کار AEI در بررسی فرآیندهای سیاسی و مؤسسات سیاسی از دهه 1970 بخش اصلی برنامه های تحقیقاتی این موسسه است. AEI Press  ( انتشارات امریکن اینترپرایز ) در دهه 1970 و 1980 مجموعه ای از چندین ده جلد را با عنوان "در نظرسنجی ها" منتشر کرد. در هر جلد ، محققان انتخابات ریاست جمهوری یا پارلمان اخیر را ارزیابی می كنند. همچنین از محققان AEI خواسته شده بود كه  انتخابات قانون اساسی را در سراسر جهان مشاهده و ارزیابی كنند

     

    مطالعات اجتماعی و فرهنگی 
    برنامه مطالعات اجتماعی و فرهنگی AEI به دهه 1970 میلادی برمی گردد ، زمانی که ویلیام جی بارودی  با درک اهمیت زیربناهای فلسفی و فرهنگی اقتصاد و سیاست مدرن ،  متفکران اجتماعی و مذهبی مانند ایروینگ کریستول و مایکل نوواک را  جهت همکاری به موسسه دعوت کرد. AEI از سال 1989با پشتیانی بنیاد برادلی  میزبان  سری سخنرانی هایی بوده است که هدف آن ها  "  غنی سازی بحث در جامعه سیاسی واشنگتن از طریق اکتشاف  مبانی فلسفی و تاریخی " عنوان شده است .

    آموزش 
    مطالعات سیاست آموزش و پرورش در AEI شامل  تألیف ، هماهنگی و یا ویرایش تعدادی از جلسات بر اساس کنفرانس های اصلی برگزار شده در موسسه است . مطالعات شامل موضوعاتی مانند اصلاحات در مدارس شهری ،  انتخاب مدرسه ، سیاست  "  هیچ کودکی جا نماند  " ، صلاحیت معلمان  ،  "کارآفرینی آموزشی" ،  وام دانشجویی ، و تحقیقات آموزشی بوده است .

     

     دفتر اصلی این موسسه مستقر در شهر  واشینگتن، دی.سی. است .

     

     

     

    ................................................................................

    1.عمده ی مطالب برگرفته از en.wikipedia.org/wiki/American_Enterprise_Institute

    2.http://aei.org

    • Upvote 14

  20. 55 minutes قبل , worior گفت:

     

    ضمن تشکر.

    این عبارت جنگ هیبریدی به گذشته تعمیم دادن یه جورای pandering هست که پیوسته در کتب مختلفی تکرار شده بخصوص کتبی که بعد از جنگ کریمه نوشته شدن. 

    جنگ های شبه جزیره به هیچ عنوان هیبریدی نبودند، یه مجموعه اتفاقاتی ناشی از شرایط بودن و نه انتخاب ترکیبی بودن بعنوان یک دکترین تمرین شده و یا یک تئوری برآمده از عمل.

    از این دست تعمیم های غلط زیاد داده شده. 

     

    این عبارت جنگ افزار ترکیبی به Frank Hoffman و سال 8-2007  برمیگرده و اختصاصا در مورد حزب الله گفته شده، منتهی همیشه یه ملقمه ای از تاریخ هم پشتش بوده، اما نمونه ای این شکل از نبرد رو معرفی کرده حزب الله 2006 بوده و افرادی مثل هافمن این رو تبدیل به دکترین یا تاکتیک شناخته شده کردن و یه ادبیات پژوهشی تاریخی پشتش زدن که بهش بسط بدن و وارد ادبیات نظامیش کنند که بسیار هم موفق بودند، دمشون گرم که ما رو به خودمون معرفی کردن!!

     

    اما سوالی که پرسیدم واسه این بود که جنگ هیبریدی با ارتش هیبریدی و یک نبرد هیبردی متفاوت هست،

     

    مثلا آمریکا بصورت کلاسیک صدام رو کنار زد و درگیری تمام شد، اما روز بعد از کنار زدن صدام تازه فهمید وسط یک جنگ هیبریدی چندبازیگره قراره گرفته و به هیچ وجه قادر نیست، امنیت نیروهاش و دولت مورد نظرش رو تثبیت کنه و در نهایت هم فجایع تلفات شروع شد و در آخر هم خروج و بازگشت مجدد! اینبار بر علیه داعش و آبدیده شده در تنور جنگ ترکیبی.

    "اما از چه لحظه ای جنگ ترکیبی میشه؟"

     

    مثال ارمنستان و آذربایجان هم نوعی هیبریدی هست که هنوز ابعاد چریکی و شورش و ضد شورش پیدا نکرده، اما از چه لحظه همه این ابعاد کامل میشن؟! این پارادایمی هست که باید بهش پرداخته بشه.

     

     

     

    قیام یعقوبی ۱۷۴۵ (؟)


  21. بسمه تعالی

     

    اندیشکده کیتو 

     

    thumb_cato-institute.jpg

     

     

    مؤسسه کِیْتو Cato Institute یکی از تاثیر گذارترین اندیشکده های آمریکایی است .  بنا بر شاخص های مطالعات مک گان که در این سایت بارها به آن استناد کرده ایم  کیتو ششمین اندیشگاه تأثیرگذار مستقر در آمریکا، با رتبه سوم تاثیر گذاری در سیاست های اقتصادی و رتبه ی دوم در سیاست های اجتماعی آمریکا است .  این مؤسسه در ۱۹۷۴ توسط موری راتبارد، اد کرین و چارلز کوک تحت عنوان بنیاد چارلز کوک تأسیس شد. چارلز کوک در آن زمان رئیس هیئت مدیره  صنایع کوک بود. در ۱۹۷۶ نام آن به مؤسسه کیتو عوض شد. البته موری راتبارد  در  سال ۱۹۸۲   از مؤسسه کیتو  جدا شد ومؤسسه  لودویگ فن میزس را تاسیس نمود . (1)

    شعار این  مؤسسه «افزایش فهم سیاستهای عمومی بر اساس اصول دولت محدود، بازار آزاد، آزادی شخصی و صلح» اعلام شده است. (2) و ترویج و توسعه پیشنهادهای سیاستی قابل اجرا که جوامع آزاد، باز و مدنی در ایالات متحده و سرتاسر جهان ایجاد کنند مهم ترین هدف این اندیشکده به شمار میرود .در همین راستا ، انستیتوی کیتو از سیاست هایی حمایت می کند که مفاهیم  " آزادی فردی ، دولت محدود ، بازارهای آزاد و صلح " را پیش ببرد . آنها در مواضع سیاسی خود آزادیخواه هستند ، به طور معمول از مداخله کاهش یافته دولت در سیاست های داخلی ، اجتماعی و اقتصادی و کاهش مداخلات نظامی و سیاسی در سراسر جهان حمایت می کنند.

    درباره ی گرایش سیاسی این اندیشکده باید گفت که گرایش کلی آن به سمت لیبرال ها و سپس دمکرات هاست به طوریکه انستیتو کیتو رسما در برابر اینکه بعنوان بخشی از جنبش محافظه کار شناخته  شود مقاومت می کند زیرا به عقیده ی ایشان "محافظه کاری" باعث عدم تمایل به تغییر ، و سپس تمایل به حفظ وضع موجود می شود. اندیشه ورزان و نویسندگان موسسه کیتو در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ در موارد متعددی از سیاستهای دولت جمهوریخواه جورج بوش از جمله جنگ عراق، آزادیهای مدنی، آموزش، کشاورزی، سیاست انرژی و هزینه‌های فزاینده دولتی انتقاد میکردند . البته از سوی دیگر در برخی از مسائل  از جمله سیاست های  بهداشتی ، تأمین اجتماعی، گرمایش جهانی، سیاست مالیاتی و سیاست های مهاجرتی از دولت بوش حمایت کردند . در انتخابات ۲۰۰۸ نویسندگان کیتو از هر دو نامزد اصلی انتخابات ، یعنی هم مک کین و هم باراک اوباما انتقاد می‌کردند.همچنین آنها  از موضع  اوباما  از زمان به قدرت رسیدنش نظیر تدابیر مالی، اصلاح بهداشتی، سیاست خارجی و جنگ با مواد مخدر انتقاد کرده‌اند.
    بسیاری از محققان کیتو از حمایت از آزادی های مدنی ، سیاست های مهاجرت لیبرال ،  آزاد سازی مواد مخدر ،  و لغو  قوانینی برای محدود کردن فعالیت جنسی  حمایت می کنند. در راستای ایده ی دولت حداقلی ؛ دانشمندان کیتو همواره برای خصوصی سازی بسیاری از خدمات دولتی و موسسات، از جمله  ناسا ، تامین اجتماعی ،  خدمات پستی ایالات متحده ،  اداره امنیت حمل و نقل ، مدارس دولتی ، حمل و نقل عمومی سیستم ها، و رادیو و تلویزیون دولتی تلاش کرده و در این رابطه مقالاتی تحریر نموده اند . به لحاظ سیاست های اقتصادی نیز  این موسسه مخالف قوانین حداقل دستمزد است و قائل بر این است که این قانون ،  آزادی قرارداد و در نتیجه حقوق مالکیت خصوصی را نقض می کنند و بیکاری را افزایش می دهد.

    این موسسه به دلیل گرایشات لیبرال خود ، مواضعی نسبتا ضد جنگ دارد به طوریکه دیدگاه های سیاست خارجی غیر مداخله ای کیتو و حمایت شدید از آزادی های مدنی ، اغلب باعث شده است که اندیشمندان کیتو به انتقاد از افراد قدرتمند ، اعم از  جمهوری خواه و دموکراتیک بپردازند. محققان کیتو با عملیات جنگ خلیج فارس در سال 1991 توسط دولت  رئیس جمهور جورج دبلیو بوش مخالفت کردند و همین مخالفت باعث شد که این اندیشکده  نزدیک به یک میلیون دلار بودجه ی سالانه اش را از دست بدهد. مداخلات دولت بیل کلینتون در هائیتی و کوزوو ، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش در عراق در سال 2003 و مداخله نظامی رئیس جمهور باراک اوباما در سال 2011 در لیبی ؛ همه توسط نویسندگان مختلف این اندیشکده مورد انتقاد قرار گرفته اند  . تد گالن کارپنتر ، از اندیه ورزان این موسسه  ، از بسیاری از استدلال هایی که برای توجیه حمله سال 2003 به عراق ارائه شده بود ، انتقاد کرد. کارپنتر یکی از اولین منتقدان جنگ ، در ژانویه سال 2002 نوشت: "برکناری صدام می تواند واشنگتن را مسئول آینده سیاسی عراق کند و ایالات متحده را در یک مأموریت ملّی بی پایان با مشکلات ناشایست تنها بگذارد."  البته محققان کاتو در پاسخ به حملات 11 سپتامبر ، از برکناری رژیم القاعده و رژیم طالبان از قدرت حمایت کردند ، اما مخالف یک اشغال نظامی نامشخص و باز در افغانستان بودند .  محققان کاتو اخیرا از دخالت آمریكا در مداخله نظامی چند کشور ارتجاع عربی ، تحت رهبری عربستان سعودی در یمن نیز انتقاد كرده اند . 

    از سال 2002 ، مؤسسه کاتو هر دو سال یکبار جایزه میلتون فریدمن را برای پیشرفت آزادی به "فردی که سهم بسزایی در پیشرفت آزادی بشر داشته است" اعطا میکند . این جایزه با یک جایزه نقدی 250،000 دلار آمریکا دریافت می شود. در سال 2010 این جایزه به اکبر گنجی ، نویسنده ی مرتد ایرانی به خاطر مواضع وی بر علیه جمهوری اسلامی اهدا شد . 

    نمودار هزینه و درآمد بودجه ی این موسسه از مارس 2015 به شرح زیر است : 

     

    cato.jpg

     

     

    دفتر اصلی این مرکز اکنون در شهر واشینگتن، دی. سی. است

     

    کتاب های قابل توجهی که تاکنون از موسسه  کاتو به چاپ رسیده است  شامل موارد زیر است:

     

    فهرست آزادی بشر
    در دفاع از سرمایه داری جهانی
    دولت در حال بهبود جهان
    بازگرداندن قانون اساسی از دست رفته

     

    ......................................................................................

    1. موسسه لودویگ فن میزس یک اندیشکده ی اقتصادی با رویکرد مطالعات آنارکو کاپیتالیسم است که واقع در آوبرن، آلاباما است .  این مؤسسه سالانه جایزهٔ ۱۰٬۰۰۰ دلاری سکلربام را برای «یک عمر دفاع از آزادی» به دانشوران یا روشنفکران عرصه عمومی اهدا می‌کند.

    2.https://www.cato.org/about

    3. عمده ی مطالب برگرفته از صفحه ی این موسسه در دانشنامه ی ویکی است . 

    • Upvote 7

  22. به نام خدا 

     

     

    موسسه رند در گزارشی که در قسمت وبلاگ  سایت این موسسه منتشر شده است به تاثیرات همکاری احتمالی ایران با طالبان  ، در وضعیت خروج آمریکا از افغانستان به قلم خانم آرین طباطبایی پرداخته است . وی دختر جواد طباطبایی است و  به عنوان تحلیلگر ایران برای موسسات و اندیشکده‌های امریکایی کار می‌کند . 

    وی در ابتدا به این خبر اشاره میکند که در اواخر سال 2018 ، همانطور که مشخص شد ایالات متحده در نظر دارد برای خروج از افغانستان اقدام نماید ، ارتش ایران اعلام کرد که مسئولیت امنیت مرز افغانستان و ایران را بر عهده دارد . سپس به مصاحبه ای از محمد جواد ظریف اشاره کرده و از قول وی می نویسد که  : "داشتن آینده افغانستان بدون هیچ نقشی برای طالبان غیرممکن خواهد بو د"

    سپس به انواع روابط بین دو کشور اشاره کرده و مینویسد :

    " حجم تجارت به حدی قابل توجه است که دولت ترامپ  تکمیل بندر چابهار ایران را از تحریم ها استثنا کرده  است . این معافیت به هند امکان ادامه توسعه منطقه ای در جنوب شرقی ایران را می دهد که برای اقتصاد افغانستان مهم است. .... ایران همچنین دارای میلیون ها پناهنده افغان است. ایران چند صد هزار افغانی را برگردانده است که بازگشت آنها می تواند فشارهای دیگری بر اقتصاد افغانستان وارد کند "

    وی در بخش بعدی به روابط ایران و آمریکا پرداخته و قائل به این است که منافع ایالات متحده و ایران در افغانستان دردوره ای هم تراز شده اند ، البته با درجات مختلف. هر دو کشور (و متحدان ناتو ایالات متحده) نگران هجوم جدید پناهندگان ، قاچاق مواد افیونی و بازگشت احتمالی طالبان و القاعده به افغانستان و توانایی این گروه ها در  تهدید مرزها بوده اند  . ولی پس از مدتی  ایران  بر اثر ظهور داعش در افغانستان دچار چرخش شد و شروع به تعامل با طالبان نمود . به عقیده ی وی این چرخش تنها به دلیل خنثی نمودن خطر داعش نیست بلکه ایدئولوژی نیز در ایجاد روابط بین ایران و طالبان نقش داشت: هر دو هدف تضعیف حضور ایالات متحده در افغانستان را در سر داشتند. اگرچه ایران مایل به عقب نشینی کامل ایالات متحده از افغانستان نبود ، زیرا به نظر ایران  منجر به فروپاشی این کشور و هرج و مرج می شود ، اما تهران می خواست که حضور آمریکا در آنجا به حداقل برسد.

    در نهایت وی نتیجه میگیرد که تاکنون ایران تا حد زیادی از اقداماتی که ممکن است روند مذاکره را مختل یا پیچیده کند ، خودداری کرده است ، اما این توانایی را دارد که بتواند هر آن در این روند اخلال ایجاد کند .  همین طور  طالبان می توانند از روابط خود با تهران استفاده كنند تا در مذاكرات با آمریكا بیشتر امتیاز بگیرند. بنابراین وی به دولتمردان آمریکایی توصیه میکند که دانستن اینکه چه چیزی باعث ایجاد انگیزه جهت اقدامات ایران در افغانستان می شود ، می تواند به کاهش این خطرات کمک کند.

     

     

    .......................................................

    www.rand.org/blog/2019/08/irans-cooperation-with-the-taliban-could-affect-talks.html

    • Upvote 14