fath

نظری کوتاه بر انقلاب های مخملی.....

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سلام دوستان با توجه به اتفاقات منطقه دوست داشتم یک مقاله اجمالی در مورد کودتاهای مخملی قرار بدم ان شا الله مفید باشه.
انقلاب های مخملی و رنگی:
در واقع انقلاب پروسه ای است که باعث تغییر ساختار و سیستم سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی می شود و ممکن است همراه با خشونت و هرج و مرج باشند؛ اما از سال 1989 یک نوع تئوری جدید توسط جین شارپ مطرح شد که هدف آن تغییر سیستم های موجود بدون خشونت بود.
در این روش خواه سیستم حاکم دمکرات و آزاد باشد یا نه ، هدف طراحان براندازی است ؛ در ابتدا این روش در کشورهایی که سیستم اقتدارگرا داشتند استفاده شد اما تجربه به ما نشان داده است که این روش در هر جایی که ساختار سیاسی آن منافع غرب بویژه آمریکا را تامین نکند اعمال می شود.
لازم به ذکر است که این روش برای براندازی برگرفته و کپی از انقلاب ایران در سال 1979 میلادی(1357هجری شمسی) است ،انقلابی که شاید از اولین انقلاب های نرم باشد که بر پایه استفاده از قدرت توده ها و نافرمانی مدنی بنا شده است الگویی که قدرت خشن برای انقلاب را رد و بر نظریه انقلاب نرم برای رسیدن به هدف استوار است.
میشل فوکو به الگو بودن انقلاب ایران در آینده اشاره دارد و به شکلی آن را انقلابی نوین و نئو مدرن می داند ؛ این موضوع باعث شد جین شارپ که روابطی هم با سازمانهای جاسوسی آمریکا به خصوص سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) دارد ، سعی در تبیین استراتژی نوینی بر پایه این انقلاب کند و محصول آن انقلاب ها مخملی است که مبانی آن در کتابی تدوین در دسترس قرار گرفت و با هدایت و سازماندهی همین سازمان و دولت آمریکا گاه و بی گاه شاهد انجام آن در کشورهای جهان و به خصوص در آسیا هستیم .
در این روش مخالفین و گروه های تاثیر گذار توان خود را از روشهای رسانه ای ، اینترنتی و حتی انواع قدیمی تبلیغ چون شبنامه و...بسیج کرده و به شکلی با انجام نافرمانی مدنی و بسیج توده ها و اقشاری سعی در فشار بر قدرت حاکم دارند می کنند و سپس با ازدحام و تجمع در مراکز اصلی مانند رادیو و تلویزیون ، پارلمان و مراکز اصلی دولتی اجازه عکس العمل را از حاکمیت سلب کرده و در واقع باعث فلج شدن نهادهای اجرایی و تقنینی می شوند.
روش کار این انقلابهای مخملی ایجاد نارضایتی ، مطرح کردن مشکلات و نارسائیها و در برخی موارد ناکارآمدی ساختار حاکم است ، هر چند قصد انتقاد و اصلاح و نهایتا بهتر شدن شرایط و یا حل مشکلات نیست بلکه هدف بزرگ کردن مشکلات عادی و طبیعی در هر سیستمی است .
برای مثال می توان گفت مشکلات اقتصادی بدون توجه به ریشه های آن مانند مریض بودن اقتصاد ، نبودن منابع و...مورد بحث و بزرگنمایی قرار می گیرد و یا حتی در بعد اجتماعی نیز مواردی که در هر جامعه و سیستمی وجود دارد دستاویز ایجاد موج برای بهره برداری طراحان و رهبران مخالفین می شود ، مثلاً اخراج دانشجو و یا مواردی جزی تقلب در انتخابات و یا موارد مشابه و هدف تنها به دست آوردن مستمسکی برای ادامه روند طراحی شده است.
به شخصه اعتقاد ندارم تغییراتی که تا کنون در دنیا به این روش اتفاق افتاده انقلاب بوده باشند چراکه انقلاب شاخصه های خاص خود را دارد که هیچکدام در این روش دیده نمی شود؛ انقلاب بر گرفته از شور و شعور مردم در جامعه ای و تلاش برای تغییرات بر اساس یک ایدئولوژی و در سایه ای رهبری انقلاب می باشد ، اهداف آن مشخص ، دلایل نارضایتی منطقی و نهایتا پس از آن هم نهادها مردمی و تغییرات اعمال می شود ؛ ولی در این روش عملا هیچ یک از این موارد صدق نمی کند و تنها هدف خارج کردن قدرت از دست جناح و گروه حاکم است.
این روش کپی ناقصی از انقلابهای واقعی است که در عمل چیزی جز هرج و مرج به همراه ندارد و در عین حال باعث ایجاد تفکر آشوب در طرفداران می شود این تفکر ممکن است در مردم مورد هدف باعث ایجاد آشوب های طولانی خیابانی در طالها و دهه ها شود و نمونه آن را می توان در کشورهایی که شاهد این به اصطلاح انقلاب ها بوده اند دید مانند اوکراین یا گرجستان و.....
اما یکی از مشخصه های این روش این است که پس از مدتی عدم صداقت در شعارهای رهبران آن مشخص می شود و همان مشکلاتی که مستمسک گروهی برای این کودتا شده باز پا برجا خواهد بود و در عمل تظاهر کنندگان به این موضوع واقف شده که تنها مورد سوء استفاده برای منافع عده ای قرار گرفته اند ، ولی تمامی مشکلات هنوز پابرجاست ؛ و سیستم های برآمده از این روش معمولا در بازه ای زمانی که گاه به یک دهه هم نمی کشد فرو می ریزند ؛ و باز مصداق این موضوع را می توان در کشورهای اکراین ، قزاقستان ،گرجستان و ..... به صراحت و روشنی دید.
این روش در ابتدا برای از بین بردن قدرتهای حاکم در کشورهای بلوک شرقی که هنوز دارای تفکر کمونیستی و سوسیالیستی بودند و منافع غرب در آنها تامین نبود استفاده شد.
در این روش سعی بر این است که حول محورهای مشترک تمام مخالفان اتحادی شکل بگیرد مانند استفاده از رنگ یا لباسی خاص و یا مطالبات همگانی و بودن چندین رهبر و هدایت رسانه ای از شاخصه های آن است ؛ اما خود این عمل باعث می شود پس از انجام این کودتا ، به اصطلاح انشقاقی در صفوف مخالفان پدید آید چون ایدئولوژی حاکمی وجود ندارد و جنگ قدرت در میان رهبران مخالفان به شکلی بروز و ظهور پیدا می کند ، این موضوع را نیز می توان در اکراین دید که خانم یولیا تیموشنکو به عنوان یکی از رهبران مخالفان با یوشچنکو همراه بود ولی در آینده ی انقلاب مخملی نه تنها انشقاقی بین آنها پیدا شد بلکه خود نیز از مخالفان سرسخت یوشچنکو شد و در انتخابات بعدی نامزد ریاست جمهوری و رقیب یوشچنکو شد.
اما در این انقلابهای مخملی مواردی هست که به عنوان شاخصه های آنها مطرح میشود مانند:
1) در بیشتر موارد به صورت آرام و با عدم اعمال خشونت هستند.
2)شعارهای آنها عمدتا در مورد دمکراسی و آزادی بیان و مطبوعات و بزرگنمایی مشکلات عادی در هر سیستمی و بر پایه لیبرالسم است.
3)نقش دانشجویان ، نهادهای غیر دولتی(NGO) و احزاب مخالف در آن برجسته است.
4) دلایلی مانند اقتدارگرایی ، فقدان چرخش نخبگان ، ناکارآمدی سیستم حاکم در حل مشکلات و عدم مقبولیت عمومی می تواند زمینه ساز یا عامل تحرک بیشتر باشد.
5)تحرکات مورد حمایت غرب بویژه آمریکا است.
همچنین اظهار می شود این انقلاب ها در کشورهایی رخ می دهد که جریان سیاسی آزاد نبوده ، مطبوعات و رسانه ها در دست حاکمین و در خفقان باشند ، انتخابات آزاد وجود نداشته باشد، جریان حاکم بر تمام قدرت اقتصادی و سیاسی مسلط باشد و فقر و بیکاری در جامعه دیده شود ؛ هویت ملی مخدوش و اختلاف طبقاتی احساس شود ، فساد اداری مشهود و مخالفان سرکوب شوند ؛ همچنین عدم تامین خواسته های مردم و دوری حاکمین از مردم نیز عوامل دیگر ایجاد اینگونه انقلابها هستند.
اصلاحات علمی و آزادی سیاسی را مانع تحقق این روش براندازی می دانند.
اما با توجه به اینکه این جریانات را نمی توان انقلاب واقعی دانست ، این شاخص ها هم که در واقع شاخصه های انقلاب های واقعی هستند با تعریف و هدف این روش و جریان مطابقت ندارد ؛ خود انقلاب نرم نیز تعریف خاص خود را دارد و می توان انقلاب ایران را در این مورد مثال زد چراکه انقلابیون در ابتدای امر و در مراحل انقلاب و در طول سالها مبارزه دست به سلاح نبردند و تنها مقاومت عده ای از مهره های رژیم قبلی باعث درگیریهای مسلحانه در مراحل بعد شد.
و باز می توان دید در مورادی هیچ کدام از این شاخصه ها سنخیتی ندارند ، مانند انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ایران و این تنها نشان می دهد قصد رهبران و گردانندگان این نوع انقلابها تغییر و اصلاح نبوده وهدف تنها نابودی ساختار موجود و جایگزینی با سیستمی تامین کننده منافع غرب است.
در این انقلابها رسانه های دیجیتال مانند سایت های اجتماعی و ماهواره ها سعی در رهبری و بسیج توده ها دارند و به همین خاطر این جریانات بیشتر در طبقه متوسط جامعه رخ میدهد که دسترسی و توانایی استفاده از ابزارهای نو را دارا می باشند و معمولا طبقه مرفه جامعه نیز در برخی موارد جهت به دست آوردن منافع خود با این روند همراه میشود و حتی هزینه های آن را تقبل می کند.
در ضمن در این نوع براندازی بیشتر قشر جوان از طبقه متوسط در دستور کار گردانندگان قرار دارد تا جایی که با دادن آزادیهای ظاهری هم شده سعی در تهیج و تشجیع این قشر می کنند.
در این روش پس از تغییر ساختار پاکسازی خشن وجود ندارد و همه گروه ها و جناح ها حق شرکت در ساختار جدید را دارند ، اما در واقع با اجرای بیانیه حقوق بشر و دمکراسی و آزادی با تعریف غربی آن و حتی درخواست مخالفان در طی روند برای دخالت نیروهای خارجی عملا کشور مورد نظر به دامان غرب خواهد افتاد.
از نمونه های این انقلابها می توان به نمونه هایی چون انقلاب 5 اکتبر سال 2000 صربستان و استعفای اسلودان میلوشوویچ ، انقلاب گل رز گرجستان در سال 2003 و برکناری شوارد نازه و به قدرت رسیدن ساکاشویلی ، انقلاب نارنجی اکراین به رهبری ویکتور یوشچنکو و برکناری رقیبش ویکتور یانکوویچ و انقلاب گل لاله در قرقیزستان و به قدرت رسیدن عسگر آقایف اشاره کرد.
در مورد این به اصطلاح انقلاب ها باید مد نظر داشت ، چون قدرت مخالفین در توده های مردمی است استفاده از روشهای سخت مانند دخالت پلیس و نیروهای امنیتی کارساز نمی باشد و در مواردی نتیجه عکس خواهد داشت و باید از روشهایی برای روشنگری و بالا بردن سطح عمومی درک سیاسی افراد جامعه و نهایتا از روش مشابه برای مقابله با مخالفین استفاده کرد که همانا استفاده از قدرت توده های مردمی موافق با نظام حاکم است.
شاید یکی از بهترین راه کارها استفاده از نظرات نخبگان و خواص آگاه از امور و تاثیر آنها در اجتماع معترضین که بعضاً جوانان هستند باشد ؛ زیرا این قشر عادت به تعقل دارد و در صورت اغنای سیاسی و اقتصادی مطمئناً در تفکرات خود تجدید نظر خواهند کرد.این موضوع باید از طریق رسانه ها ، مطبوعات و یا حتی میتینگ ها و گفتگوهای دانشجویی پیگیری شود.
در کل می توان گفت تنها زمانی حرکت مردم برای انقلاب واقعی موفق خواهد بود که مردم همگی در مورد سیستم حاکم هم رای باشند و پس از مخالفت و تحرک برای تغییر و انقلاب در عده ای از افراد جامعه، بقیه اقشار و گروه های آن جامعه اگر کمکی به مخالفین نمی کنند لااقل کناری ایستاده و نظاره گر امور باشند و در صورت همراهی عده ای از مردم با جریان حاکم نمی توان ادعا کرد که اصلاً انقلابی در حال شکل گیری است. چراکه هنوز سیستم دارای طرفدارنی است و ممکن است امکان انقلاب را از مخالفین سلب کنند.
همچنین نباید فراموش کرد انقلابهای مخملی نتایج آزمایشگاههای جاسوسی آمریکا و غرب است و به دلایلی مانند بسط قدرت آمریکا و تامین منافع آن ، ایجاد انقلابهای ساختگی برای تخلیه فشار توده های مردمی است که ممکن است به انقلابهای واقعی منتهی شوند ساخته شده است ، فشارهایی که زمینه را برای انقلابهای واقعی فراهم می کنند.
نکته دیگر در انقلابهای واقعی تاثیر ایدئولوژی و تکنولوژی در آنها است اما در این روش اثر خاصی از ایدئولوژی نیست و تنها استفاده از تکنولوژی بسیار قوی و وسیع است که خود باعث شده حرکات و جریاناتی که در گذشته سالها طول می کشید با سرعتی بیشتر و با تکیه بر ابزارهای نو ارتباطی و رسانه ای به سرعت اتفاق بیافتند.
این انقلابها هیچ آرمان و هدف بلند مدتی ندارند و از همین رو خیلی زود به بن بست می رسند و مردم خواستار برگشت به شرایط قبل هستند و این نشاندهنده این است که این انقلابها به تمام معنا انقلاب واقعی نیستند چراکه انقلاب های واقعی دارای دوره هایی هستند که باید طی شوند مانند دوره انقلاب ، دوره پاکسازی(حال نرم یا سخت) ، دوره تثبیت ، دوره تلاش برای تحقق آرمانها و نهایتا افول هستند ؛ ولی این شبه انقلابها تنها سرابی از انقلاب هستند که هیچ کدام از مراحل و شاخصه های انقلاب های واقعی را دارا نمی باشند و رهبران این حرکتها نیز بعد از طی این روند به مهره هایی معامله گر تبدیل می شوند و عملا آنچه مردم به دست آورده اند را مورد معامله قرار می دهند.
در واقع تظاهرات کنندگان و مخالفین می دانند چه چیزی نمی خواهند اما نمی دانند چه چیزی می خواهند و این موضوع در فقدان ایدئولوژی و نقشه راه باعث سرخوردگی و شکست این انقلاب ها می شود.

استفاده از مطلب با ذکر نام سایت و نویسنده مجاز است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسیار عالی
تشکر فراوان
در حال حاضر نسخه های (ورژنهای) جدید این انقلابها در کشورهای عربی در جریان است و در ظاهر مشکل "نبود ایدئولوژی" را در این انقلابها حل کرده اند.
اما این انقلابها ناپایدارتر از قبلیها بودند، همانطور که در مصر و تونس تظاهرات و درگیریهای زیادی در جریان است و متاسفانه تحت پوشش خبرگزاریها هم قرار نمیگیرند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون برادر اپرا.
مطلب مختصر و مفيدي بود.
به موارد فوق بايد فقدان رهبري حقيقي و ملموس و نمادين بودن رهبران آن و استفاده از تاكتيك​ها و گاهاً شعارها و آرمان​هاي خود حكومت جهت به تناقض و چالش كشيدن مجموعه​ي حكومت و ايجاد شكاف بين حاكمان رو هم اضافه كرد.

[quote]در حال حاضر نسخه های (ورژنهای) جدید این انقلابها در کشورهای عربی در جریان است و در ظاهر مشکل "نبود ایدئولوژی" را در این انقلابها حل کرده اند.
اما این انقلابها ناپایدارتر از قبلیها بودند، همانطور که در مصر و تونس تظاهرات و درگیریهای زیادی در جریان است و متاسفانه تحت پوشش خبرگزاریها هم قرار نمیگیرند[/quote]
دوست عزيز. اساساً فلسفه​ي انقلاب​هاي مخملي همين هست كه صرفاً فشاري از مردم كاسته شده و مردم در توهم انقلاب گرفتار بشن.
چون انقلاب​هاي مخملي، آرمان خاصي رو دنبال نمي​كنن و عملاً بدليل عدم تغيير چندان در مباني حكومت، تفاوت​هاي چنداني رو به مردم نشون نمي​دن و به همين دليل مردم همواره ناراضي مونده و عمر دولت​ها هم كوتاه خواهد بود و درصورت ادامه​ي حيات نيز از قدرت چنداني براي اصلاحات برخوردار نخواهند بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون دوستان آقا مصطفی یا بهتر بگم مصطفی جین شارپ icon_twisted خودتون هر طور می دونید بقیه کم و کسری ها رو اضافه کنید ولی در کل برای شناخت موضوع بد نیست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]درصورت ادامه​ي حيات نيز از قدرت چنداني براي اصلاحات برخوردار نخواهند بود[/quote]
و در آخر خطر جنگهای داخلی و تجزیه کشور افزایش می‌یابد
و کشور دائما در حال درجا زدن و پسرفت میماند

همان خطری که اکنون مصر را بشدت تهدید میکند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یه چیز جالب تر اینکه بنیان گذار این نوع انقلاب ها حضرت محمد ( ص ) بوده و با کار کارشناسی که امام انجام داده عملا این حرکت و دوباره انجام دادند

غربی ها ( که اصولا روی حرکات و شخصیتهای ما بیشتر تحقیق و بررسی می کنند ) با نگاه دقیق به انقلاب ایران و تحقیق راجع به اسلام اونو به نمونه ی مورد دلخواهشون تبدیل کردن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خود جین شارپ یکی از تحلیل گران اطلاعاتی و عملیاتی سیا هست . خود این انقلاب های مخملی رو بر اساس انقلاب ایران پایه ریزی کرد و جالب اینکه این سیستم رو هر جایی پیاده کردن جواب داده ولی در ایران تا الان دو بار کلید زدن ولی به نتیجه نرسیده.

موضوع بعدی اینکه من در تاپیک تونس و مصر اشاره کردم شبیه سازی جز به جز جریانهای منطقه از روی انقلاب ما هست و مثلا در مصر و تونس به وضوح میشه اون رو دید مثل وارد شدن یک رهبر از کشوری خارجی و سخنرانی دیکتاتور و اینکه من صدای انقلاب شما رو شنیدم کشتار مردم مقاومت و بعد سر کار اومدن اشخاصی مثل بختیار و...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.